پرسش وپاسخ

اما آنها كار خاصی انجام نمی دهند من باید چه كار كنم؟
اگر چه والدین انسان در مورد ازدواج فرزندان شان وظیفه ای دارند. ولی اگر آنها به هر دلیلی نتوانستند وظیفه خود را انجام دهند، در این صورت وظیفه اصلی بر دوش خود ...

می خواستم بدانم پدر و مادر من می دانند من نیاز به ازدواج دارم. اما آنها كار خاصی انجام نمی دهند من باید چه كار كنم سن من 22 سال است و دیگر خیلی كنترل شهوتم سخت شده باید چه كنم من كه به دنبال ازدواج دائم با یك دختر مذهبی هستم.باتشكر

اگر چه والدین انسان در مورد ازدواج فرزندان شان وظیفه ای دارند. ولی اگر آنها به هر دلیلی نتوانستند وظیفه خود را انجام دهند، در این صورت وظیفه اصلی بر دوش خود شما باقی می ماند كه می بایست در این زمینه، خودتان دست به كار شوید و همت و تلاش مضاعف نمایید و فكر و ذهنتان را به رفع موانع ازدواج و فراهم نمودن شرایط آن متمركز كنید و در این زمینه تلاش و جدیت مجدانه داشته باشید تا مقداری شرایط ازدواج را خودتان فراهم كنید. یقیناً اگر این گونه عمل كنید و فكر و ذهن تان را به كار و تهیه مقدمات ازدواج متمركز كنید، هم دیگر فرصت فكر كردن به امور شهوانی و جنسی را پیدا نمی كنید و هم نصرت و یاری تخلف ناپذیر الهی را به دنبال خود خواهی داشت. مسلماً خداوند به پاس دوری از گناه و تلاشی كه در این راه متحمل می شوید و تنها به ارضای صحیح نیازهای خود در بستری مناسب می اندیشید و در این راه از هیچ كوششی فرو گذار نمی كنید، شما را یاری خواهد نمود و چنان بركتی به كار و تلاش تان می اندازد كه در اندك زمان ممكن، به خواسته خود خواهید رسید.

اما اگر پدر و مادرتان در خصوص ازدواج تان كاری نمی كنند، ممكن است آنها شرایط شما را برای ازدواج كافی نمی دانند و معتقدند كه باید از امكانات و شرایط بهتری برخوردار باشید و یا مشكل مالی دارند و نمی توانند هزینه های ازدواج شما را تقبل كنند. گویا آنها بر این باورند كه ازدواج بدون داشتن شرایط آن و برطرف كردن موانع آن، شما را با مشكلاتی روبرو می سازد و چون می بینند كه شما هنوز شرایط كافی برای ازدواج و اداره زندگی مشترك را ندارید و یا آینده شغلی و كاری شما هنوز مشخص نیست، اقدامی در این خصوص نمی كنند. ضمن این كه با نبود شرایط ازدواج و نداشتن شغل و درآمد كافی، ممكن است خانواده هیچ دختری با این مسئله به سادگی كنار نیایند و جواب رد بشنوید. امروزه كمتر خانواده ای پیدا می شود كه شرایط این چنینی را برای ازدواج كافی بدانند و ممكن است در صورت اقدام شما به ازدواج در صورت نبود شرایط لازم، مدت زیادی از وقت شما صرف خواستگاری رفتن های متعدد شود و در این میان سرخورده و افسرده گردید و یا اینكه از معیارهای اساسی ازدواج كوتاه بیاید و تن به ازدواج با دختری بدهید كه از موقعیت و شرایط پایینی برخوردار است و برای ازدواج با شما مناسب نیست. به هر حال این ها واقعیت های است كه ممكن است پیش روی شما قرار بگیرد، به همین خاطر توصیه می شود كه تلاش خود را در ابتدا متمركز در این امر كنید تا موانع ازدواج را یكی پس از دیگری از پیش روی خود بردارید و شغلی را برای خود فراهم سازید و بعد از آن با خیالی آسوده به دنبال تهیه مقدمات و مراحل بعدی ازدواج بروید.

این را بدانید كه ازدواج زمان بر است و باید با صبر و آرامش به برطرف كردن  موانع آن پرداخت و با فراهم نمودن مقدمات آن زمینه ازدواج موفق و پایداری را محقق ساخت. هر گونه ازدواج عجولانه و بدون خردورزی و صرفاً به خاطر ارضای تمایلات جنسی، محكوم به شكست بوده و پیامدهای ناگواری را به دنبال دارد كه بسیار بدتر از زمانی است كه در تب و تاب بی همسری می سوزید. بنابراین توصیه می شود با خوشتنداری جنسی به مقابله با غریزه جنسی بروید، البته اگر مقدروتان بود می توانید در صورت موافقت والدین تان، به خواستگاری دختر مناسبی بروید و با او عقد كنید و چند سالی را تا فراهم شدن شرایط و امكانات لازم، عروسی را به تأخیر اندازید، با این شیوه مشكل تان برطرف می شود.

البته اگر شرایط ازدواج را دارید و می توانید زندگی مشترك را به خوبی اداره كنید و باز پدر و مادرتان اقدامی نمی كنند، در این صورت خودتان رأساً اقدام كنید و از همكاری و مساعدت برخی بستگان نزدیك مثل دایی، عمو، پدر بزرگ و برخی از افراد معتمد محل مثل امام جماعت مسجد، مسئول هیئت و مسئول بسیج و دیگر افراد خیر اندیش غافل نباشید، می توانید مشكل خود را با آنان مطرح كنید و از آنان هم در مورد یافتن دختری مناسب و هم در نحوی خواستگاری رفتن كمك بگیرید.

چه كار كنم كه خانواده من راضي شوند؟
پدران و مادران ايراني به ويژه مادران، به طور معمول دوست دارند در مورد ازدواج فرزندشان نظر بدهند و دخالت در انتخاب همسر برايشان نوعي آرزو به شمار مي رود و ...

پسری22ساله هستم،خانواده من با ازدواج من مخالفند من چه كار كنم كه خانواده من راضي شوند؟

پدران و مادران ايراني به ويژه مادران، به طور معمول دوست دارند در مورد ازدواج فرزندشان نظر بدهند و دخالت در انتخاب همسر برايشان نوعي آرزو به شمار مي رود و اين كار برايشان لذت بخش است و با توجه به رنج هاي فراواني كه براي بزرگ كردن فرزندشان متحمل شده اند، براي خود در اين مساله نوعي حق قائلند.

از طرفي نگرانند كه نكند انتخاب فرزندشان به سبب غلبه احساسات و عواطف باشد و عاقلانه تصميم نگرفته باشد.

جالب است كه والدين در انتخاب رشته تحصيلي فرزندشان دخالت جدي نمي كنند و آن گونه كه براي ازدواج آنان حساسيت نشان مي دهند، در اين مساله حساسيت چنداني ندارند؛ چرا كه مي دانند فرزندشان در انتخاب رشته تحصيلي، محكوم به عواطف و احساسات خود نمي شود؛ در اين مساله به قدر كافي تعقل مي كند و از آراي مشاوران تحصيلي نيز به خوبي بهره مي برد. خوب است در مساله ازدواج، رضايت پدر و مادر خود را جلب كنيد؛ البته مقصود اين نيست كه حق انتخاب را به آنان بدهد. والدين فقط حق اقدام دارند و حق انتخاب با فرزند است.

جلب رضايت پدر و مادر از، افزون بر كاهش در صد خطا و ايجاد آرامش شما (با توجه به آموزه هاي ديني ما درباره جايگاه والدين)، در حقيقت كسب رضايت الاهي است. اين رضايت، توام با دعاي خير آنان، به طور قطع باعث بركات فراواني در زندگي و سرمايه بزرگي براي زندگي مشترك آينده شما خواهد بود و عدم رضايت آنان، افزون بر اضطراب شما، ممكن است خداي نخواسته توفيقاتي را در زندگي از شما سلب كند. گذشته از اين كه همسر آينده شما، بايد مورد پسند و قبول پدر و مادرتان باشد تا مورد حمايت قرار گيرد و وي را در جايگاه عروس خانواده دوست داشته باشند و از تجربه هاي خود محرومش نسازند كه اگر چنين نشود، عروس آنها احساس امنيت خاطر نخواهد داشت و به جهت بي توجهي اطرافيان، دچار افسردگي خواهد شد.

لطفا در ادامه به نكات ذيل توجه فرمائيد:

1. توصيه هميشگي ما اين است كه: اگر انديشه ازدواج با كسي را در سر مي‏پرورانيد، قبل از ابراز علاقه به وي، درباره معيارهاي ازدواج و شرايط همسر ايده‏آل شناخت كافي پيدا كنيد. بدين منظور مي‏توانيد از راهنمايي‏هاي افراد با تجربه و خبره و مشاوران مورد اعتمادتان و يا از كتاب‏هاي زير كمك بگيريد: جوانان و انتخاب همسر، علي اكبر مظاهري، انتشارات پارسيان- انتخاب همسر، ابراهيم اميني- مشاوره قبل از ازدواج، حسن ملكي- چرا ازدواج موفق، چرا ازدواج ناموفق، گاتمن.

2. افرادي كه سعي مي كنند قبل از ازدواج درمورد همسرشان مطالعه نمايند و همسري بيابند كه از نظر روحي متناسب با خودشان باشد، بخشي از مشكلات بعد از ازدواج و تربيت فرزندانشان را حل كرده اند. در غير اينصورت مشكلاتي را كه مي توانستند قبلا حل كنند به بعد از ازدواج موكول كرده و آن مشكل را حفظ مي كنند.

3. متأسفانه معمولا در انتخاب همسر به خوب بودن عرفي اكتفا مي شود و به كفوء بودن دختر و پسر توجه كمتري مي كنند. در حاليكه محور معيارهاي انتخاب همسر، همين هم كفوء بودن است (هم كفوء بودن يعني: تناسب، هماهنگي، همتايي، همشأني، سنخيت، همطرازي بين دختر و پسر و به اصطلاح با هم جور در آمدن زن و شوهر).

4. همتايي فرهنگي: عشق تنها، رابطه را ماندگار نمي كند؛ بلكه رابطه به سازگاري فرهنگي هم نياز دارد. تفاوت فرهنگي فقط در مورد اينكه كجا به دنيا آمده ايم نيست، كه به آن اهميت ندهيم، فرهنگ در تمام صحنه هاي زندگي اثرگذار است. باورهاي معنوي، اجتماعي، روشن فكري، احساسات، ارزشها، چگونگي تربيت بچه ها، عادتها، همه به تفاوت فرهنگي وابستگي دارند. بسيار سخت است، كه با هم بنشينيد و در بعضي چيزها توافق كنيد و همان راه را برويد. قطعا موقع انتخاب راه، تفاوت فرهنگي آن را جهت دهي مي كند و در بهترين شرائط، موجب تنشهايي در رابطه شما خواهد شد. در رابطه با وجود يا عدم وجود همتايي فرهنگي ميان دو خانواده تحقيق بيشتري كنيد.

5. همتايي طبقاتي: تفاوت تمكن مالي اگر زياد نباشد، اشكالي ندارد؛ اما اگر فاصله زياد باشد؛ به گونه اي كه از دو طبقه ثروتمند و كم بضاعت باشند، مشكلاتي را فراهم خواهد آورد. مثلا اگر پسر و خانواده اش ثروتمند باشند، دختر با ديدن نزديكان او احساس حقارت خواهد كرد. اين در صورتي است كه تحقير و سرزنشي در كار نباشد كه اگر چنين شود، رنج ها افزون تر خواهد شد. البته مطلوب اين است كه وضعيت مالي پسر بهتر باشد تا زندگي به كام دختر شيرين تر شود.

در پايان از شما مي خواهيم كه با دورانديشي لازم و جدا نمودن نصايح دلسوزانه از نصايح خودخواهانه اطرافيان و همچنين دوري از هر گونه احساسات و عواطف زودگذر جواني، تصميم مناسبي اتخاذ كنيد.

اگر شرايط شما به گونه اي است كه اطمينان واقعي از امكان تشكيل زندگي داريد، مي توانيد با بهره گيري از راهكارهاي ذيل رضايت آنها را جلب كنيد:

1. صحبت همراه با احترام با والدين بدون اصرار و سماجت

2. استفاده از همكاري و ميانجي گري خيرانديشان و خويشاوندان نزديك و صاحب نفوذ بر روي آنان

3. اصرار و سماجت،آميخته به محبت و فرمانبري و دعا به درگاه حضرت حق

4. گاهي اوقات صبر و تحمل و گذر زمان، خود به عنوان يك عامل موثر مي تواند شما را در رسيدن به هدفتان ياري دهد. پس صبر و تحمل داشته باشيد و عجولانه عمل نكنيد؛ بلكه اجازه بدهيد مدتي بگذرد.

آیا كار كردن برای زنان در بیرون از منزل ارجحیت دارد؟
از منظر اسلام و معارف دینی منعی برای كار كردن خانم ها در بیرون از منزل نیست. اما از آن جایی كه وظیفه اصلی زنان، فروزان ساختن مشعل پر مهر و صفا و صمیمیت ...

آیا كار كردن برای زنان در بیرون از منزل ارجحیت دارد یا اینكه خانه داری برای او بهتر می باشد؟

از منظر اسلام و معارف دینی منعی برای كار كردن خانم ها در بیرون از منزل نیست. اما از آن جایی كه وظیفه اصلی زنان، فروزان ساختن مشعل پر مهر و صفا و صمیمیت خانواده و حفظ اساسی و بنیان این كانون هدایت است، نباید بهانه حضور در عرصه فعالیت های علمی و اجتماعی و كاری باعث انحطاط شأن و منزلت انسانی زنان و وظایف مادری ایشان گردد. زیرا این امر زمینۀ از هم گسیختگی نظام خانواده و فرو پاشی آن را فراهم می كند و بی بندوباری و فساد اخلاقی را دامن می زند.

آنچه اسلام بدان توصیه كرده، در راستای حفظ عفّت زن است.خروج زن از منزل و حضور او در صحنه اجتماع و عرصه های علمی و .... با رعایت موازین و حدود شرعی مانعی ندارد، به ویژه گاهی  ضرورت حكم  می كند كه زن در برخی موارد حضوری فعّال داشته باشد، مثلا وجود پزشك زن برای بیماری های مخصوص زنان - كه نوعا با لمس و نگاه به نقاط مختلف بدن همراه است - برای جامعه اسلامی یك ضرورت اجتماعی در همه دوران هاست. نیز دارا بودن معلم و استاد  زن برای دختران  ضرورت است و ضرورت آن روشن است. لذا كار كردن برای رفع نیاز های جامعه اسلامی از این جهت منعی ندارد. اما باید مراقب بود كه به فروزان ساختن مشعل پر مهر و صفا و صمیمیت خانواده و حفظ اساسی و بنیان این كانون آسیبی نرسد. البته تشخیص این مساله به خود فرد و شرایط جامعه  واگذار شده است.

موفق باشید

تا چه حد مورد احكام و اشاره دین مبین اسلام و فرمایشات ائمه هدی است؟
زندگی مشترك یك ارتباط دو سویه بین دو نفر است كه در تمامی ابعاد جسمانی و روانی شریك یكدیگرند. اگر چه « وظایف » محدوده عمل آدم ها را مشخص می كند ...

رفتار با همسر و تبعیت از شوهر تا چه حد مورد احكام و اشاره دین مبین اسلام و فرمایشات ائمه هدی است؟

زندگی مشترك یك ارتباط دو سویه بین دو نفر است كه در تمامی ابعاد جسمانی و روانی شریك یكدیگرند. اگر چه « وظایف » محدوده عمل آدم ها را مشخص می كند، ولی یك زندگی گوارا و دلنشین را نمی توان تنها بر حسب تذكر وظایف افراد، شكل داد. وظایف برای پیشگیری از تخطی افراد است، نه شكل دهنده یك زندگی زیبا و دلچسب. یك زندگی مشترك مناسب، مهر و ارادت می طلبد، ایثار و گذشت دارد، احترام گذاشتن به احساسات و عواطف همسر دارد، خوش رویی و خوش گویی می خواهد، آغوش و نوازش و شور و مهر و عشق نیاز دارد. گذشتن از خواسته های خود در مسیر رضایت و رفاه و راحتی شریك زندگی خود را به همراه دارد و .....

اگر زن و شوهر، با تفاهم كامل و دوستي و صميميت ، محيطي با صفا در خانه ايجاد كنند، آنها نه تنها با اين كار، فرزنداني شايسته و با ادب پر استعداد پرورش مي دهند، بلكه خودشان نيز از اين محيط سالم نيرو مي گيرند و زندگي آنها همواره پر فروغ و با نشاط خواهد بود.

لذا محيط سالم خانواده، فضاي بسيار مناسبي است براي شكوفا شدن استعدادهاي فكري و روحي و جسمي فرزندان، تا بتوانند، به سعادت خود و اجتماع كمك كنند.

پيامبر گرامي اسلام فرمود: مابني بناء في اسلام احب الي الله عزوجل من التزويج؛ هيچ بنايي در اسلام، نزد خداوند عزوجل، محبوبتر از (كانون ) ازدواج نيست.(1)

در ادامه به برخی از آداب شوهرداری یا همان نحوه رفتار با شوهر اشاره می شود:

1- آرامش بخشيدن

قرآن می فرماید: «و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها»؛(2)از نشانه هاي پروردگار اين است كه همسري از خودتان آفريد تا نزد او آرام گيريد.

نظام خانواده به تناسب روحيات و توان زن و مرد، برنامه ريزي مي شود، يكي از وظائف مهم بانوان، تعديل عواطف و مهيا كردن فضاي آرام و با صفا در ميان خانه است، بانوان به لحاظ لطافت و حساسيت روح ، مسئول تنظيم آرامش و صفاي خانواده مي باشند.

اگر مردي بر اثر ضعف نفس، و يا برخورد با مشكلات و سختي روح و يا به هر دليل موجه يا ناموجه، عصباني شد، بر يك بانوي فهميده لازم است، بيش از آنكه خود را رقيب حساب كند، همانند يك پرستار دلسوز، به فكر آرام كردن روح و روان شوهر و اهل خانه باشد و اين كار اگر چه از دو طرف لازم است ولي مسئوليت بيشتر به عهده زن است لذا قرآن از زن ها بعنوان آرامش دهنده ياد نموده است.

پس همواره درمنزل هم چون گل شكفته، در گلستان خانواده شادي آفرين باشيد. گره از ابرو باز كنيد. سنگ صبور خانواده باشید.

2- به شوهر خود در امور دين و دنيا كمك كنيد

امام صادق (ع) می فرماید: ثلاثه للمؤمن فيها راحة ... و امراة صالحة تعينه علي امر دنيا و الاخرة  (3) سه چيز براي مؤ من راحتي است، از جمله: زن شايسته اي كه كمك كار او در دنيا و آخرت باشد.

يك بانوي فهميده علاوه بر انجام مسئوليت خانه و امور تربيتي فرزندان، و وظائف ديني خود، به شوهر خويش در راه انجام كارهاي نيك پسنديده نيز كمك كند، زن مي تواند بهترين تشويق كننده مرد در انجام واجبات و ترك محرمات، و بالاتر از آن ، انجام مستحبات و ترك مكروهات باشد.

پذيرا شدن ميهمان با روي باز از طرف زن و يا توصيه به صله رحم و يا انفاق به نيازمندان، دقت و مراقبت در انجام امور ديني مثل نماز و روزه و خمس و مانند اينها همراه با قناعت و ايجاد فرصت كار خير، مي تواند كمك مهمي به شوهر باشد.

بعد از عروسي حضرت فاطمه و حضرت علي پيامبر اكرم از حضرت علي عليه السلام پرسيدند خانواده خود را چگونه يافتي ؟ ايشان جواب داد: (نعم العون علي طاعة الله)فاطمه را بهترين كمك در راه فرمانبرداري خدا يافتم.(4)

3- امانت داري

زن بايد نسبت به اموال و اسرار شوهر امين باشد.

پيامبر اكرم (ص ) از خداوند عزوجل نقل مي كند كه فرمود: وقتي بخواهم خير دنيا و آخرت را براي مسلماني گرد آورم چهار چيز به او مي دهم...زوجه مؤمنة تسره اذا نظر اليها و تحفظه اذا غاب عنها في نفسها و ماله (5) یكی از آنها  زن با ايماني است كه در نبودن شوهر عفيف و در اموال شوهرش امين باشد.

يكي از صفات مهم كه بانوان بايد آن را به شدت رعايت كنند امانت داري است ، طبيعت و صميميت زندگي مشترك ايجاب مي كند كه زن و مرد، نسبت به برخي اسرار يكديگر آگاه شوند و مي بايست، تا آخر عمر آن را در سينه نگاه دارند.

حفظ عفت براي زن در وقتي شوهر غايب است و دوري از نامحرم و با ديگران سخنان تحريك آميز نگفتن، مقتضاي امانت و عفت است .

اسرار خانوادگي همانند كمبودهاي اقتصادي ، يا روحي و اخلاقي و يا نواقص جسمي ، همه و همه بايد مثل يك امانت نگه داري شود، زن يا مرد كه نتوانند زبان خود را كنترل كنند و نسبت به آبروي خود و همسر خود و يا خانواده بي اعتنا باشند، زندگي موفقي نخواهد داشت.

هر چه در خانه مي گذرد و يا گفته مي شود، مخصوصامسائل زناشويي قابل بازگو كردن نيست ، هر چند طرف شما پدر يا مادر و مانند اينها باشد.

4- كم خرج بودن

 پيامبر اكرم (ص ) فرمود:المراة الصالحة احد الكاسبين .(6) همسر شايسته يكي از دو كاسب است .

يكي از وظائف مهم زن، تعديل خواسته هاي خويش نسبت به در آمد زندگي مي باشد، زن نبايد تنها به خواسته هاي خود و يا فرزندان و يا مخارج زندگي نظر كند، و امكانات و مخارج مرد را ناديده بگيرد، و با ناراحتي و خشم و بهانه گيري را تلخ و سخت نمايد.

آري طبق آن حديث شريف، هرگاه زن با عقل و سليقه خود خوشبختي خانواده را تاءمين كند، اثر كار او كمتر از كسب و كار شوهر نيست، زيرا حفظ درآمد همانند تلاش براي درآمد ارزشمند است و در روايتي حضرت فاطمه به حضرت علي (ع) فرمود:

5- اطاعت 

امام صادق(ع) فرمود: زن وقتي از شوهرش نيز اطاعت كند از هر دري از درهاي بهشت كه خواست ـ می تواند ـ وارد شود.(7)

اطاعت و فرمانبرداري ، لازمه مديريت مرد در خانه و لازمه صفا و صميميت محيط خانواده است، اين اطاعت، نسبت به مسائل جنسي و اموري كه مربوط به مسائل زناشوئي و كاميابي، و هر چه مربوط به اين مسئله است جنبه واجب دارد، هم چنان كه در خروج از خانه نيز واجب است زن از مرد اجازه بگيرد.

بر این اساس در اوامر و نواهي الهي (یعني آنچه شرعا بر زن واجب یا حرام است مثل نماز یا ترك گناه ) امر و نهي و رضایت و عدم رضایت واذن و عدم اذن شوهر اثري ندارد، بلكه بر زن واجب است مطیع شرع مقدس باشد نه دستور شوهر ، اما در مورد خروج از منزل و پوشیدن لباس و انجام مستحبات باید مطیع شوهر باشد، مگر این كه شوهر از او بخواهد كه بدون رعایت حجاب و یا با لباس مهیج یا با آرایش از خانه بیرون رود كه در این صورت اطاعت لازم نیست. بنابراین حد اطاعت از شوهر تا آنجا است كه مخالف دستور الهی نباشد.

اما در امور ديگر جنبه توصيه و لازمه نظم و سعادت خانواده و موجب صفاي بيشتر خواهد بود، البته مساله اطاعت در بسياري از موارد جنبه متقابل دارد، و تا آنجا كه شرع و عقل مجاز مي دانند و مسائل ضد اخلاقي در بر نداشته باشد، توجه به خواسته هاي به جاي همسر فهميده مانعي ندارد، و چه بسا موجب افزايش محبت است. البته سخن در اطاعت جائز است، وگرنه اگر زن يا مرد، درخواست نامشروع و حرامي داشته باشند، چه در امور جنسي و چه در امور ديگر قابل پذيرش نيست، و هيچ بانویي حق ندارد، بخاطر شوهر خود را به حرام آلوده كند، حجاب و عفت او نيز از واجبات است، و اگر شوهري در اثر بي غيرتي، همسر خود را وادار به بي حجابي و يا بد حجابي و يا وارد شدن در مجالس حرام و غنا و اينگونه امور كند، بر زن حرام است كه از او اطاعت كند، بلكه مي بايد شوهر خود را از حرام باز دارد.

 برای آگاهی بیش تر، ر.ك :

- نقش دین در خانواده ،نوشته صادق احسان بخش

- آیین همسرداری , ابراهیم امینی , انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی

- جوانان و انتخاب همسر, علی اكبر مظاهری , انتشارات پارسایان

- اخلاق در خانواده، نوشته حسین مظاهری

- بهشت خانواده، مصطفوی

- تا ساحل آرامش اثر آقای عباسی

- گلبرگ زندگی اثرحسین دهنوی ، انتشارات خادم الرضا

- صمیمانه با عروس و داماد اثر محمود اكبری ، انتشارات نور الزهراء

پی نوشت ها :

1. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1413 ه.ق، ج3، ص383.

2. روم (30) آیه 21.

3.ثقة الاسلام كليني، الكافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 هجري شمسی، ج 5، ص 327.

4. علامه مجلسي، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ه.ق ، ج43، ص 117.

5. ثقة الاسلام كليني، الكافي، ج5، ص 327.

6. علامه مجلسي، بحار الأنوار، ج73، ص 60.

7. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج3، ص 441 .

میخواهم تا بیشتر در مورد حقوق همسر و مادر آگاهی یابم تا ...
اولا باید تلاش شود كه رفتار و اخلاق و برخورد خود را به گونه ای مدیریت كنیم كه رضایت هر دو را جلب كنیم یا لااقل رضایت یكی را جلب می كنیم باعث ناراحتی و خشم ...

میخواهم تا بیشتر در مورد حقوق همسر و مادر آگاهی یابم تا بتوانم مشكلاتی را كه بین مادر و همسرم وجود دارد از بین ببرم؟

اولا باید تلاش شود كه رفتار و اخلاق و برخورد خود را به گونه ای مدیریت كنیم كه رضایت هر دو را جلب كنیم یا لااقل رضایت یكی را جلب  می كنیم  باعث ناراحتی و خشم دیگری نشود.

مهم ترین چیزهایی كه به عنوان وظایف فرزندان یا حقوق والدین در آیات وروایات آمده، به شرح زیر است:

 احسان ونیكی به والدین، تعظیم و احترام والدین در گفتار و رفتار، نهایت تواضع وخشوع در برابر آنان، دعا و استغفار در حق آنان، شكر و سپاس خدا به خاطر نعمت وجود والدین، نرنجاندن آنان.

افزون برحقوقی كه در آیات برای والدین شمرده شده، وظایفی نیز در روایات برای فرزندان در مورد پدر و مادر بیان شده كه مهم ترین عبارتند از:

شناخت حقوق آن ها و دقت در ادای آن، معرفت به جایگاه والدین در نظام آفرینش و نزد خدا، آنان را اصل و ریشه و خود را فرع و شاخه و نیازمند دعا و استغفار آنان دانستن، همان گونه كه جهت احترام نباید پیامبر را به اسم صدا كرد، پدر و مادر را نیز نباید به اسم صدا كرد، برفرزند لازم است هنگام راه رفتن جلو و پیشاپیش والدین راه نرود، موقع نشستن مواظب باشد جلوی آنان ننشیند و به پدر و مادر پشت نكند، موقع حرف زدن صدای خود را بلندتر از صدای آنان نكند. خوشخویی و گشاده‏رویی در برابر آنان، تلاش برای تأمین نیازهای آنان پیش از درخواست.

برادر گرامی!

سوال شما بسیار كلی است . ایجاد رابطه خوب بین مادر وهمسرتان، بیش تر به نحوه برخورد و رفتار شما و ایشان بستگی دارد . در فرض وجود مشكل برای راهنمایی و حل مشكل نیاز به توضیحات دارد. كه در صورت تمایل در مكاتبات بعدی بنویسید تا پاسخ دهیم.

اما بیان حقوق والدین و همسر نیز از فرصت پاسخگویی به سوال خارج است و بیش تر باید با مطالعه كتاب های مفید در این زمینه اطلاعات خود را بالا ببرید. البته ما در بالا به تعدادی از حقوق والدین اشاره كردیم كه می توانید در خصوص آن ها در آیات و روایات به تحقیق پرداخته و یا در صورت تمایل در مكاتبات بعدی توضیحات بخواهید تا راهنمایی كنیم. با این همه، ما در این زمینه تنها به دو نكته اشاره كرده و در پایان كتاب هایی را دراین زمینه معرفی می كنیم:

1- خداوند متعال نعمت هاي فراواني به ما ارزاني داشته؛ پدر و مادر جزو نعمت هایی است كه  به انسان عنایت فرموده است . قدردانی و سپاس از این نعمت خداوندی مانند سایر نعمت ها بر هر انسانی لازم و واجب است.

بهترین احترام و قدرشناسی از والدین ، محبت و اطاعت از آن‏ ها است.بر اساس آیات و روایات فراوانی كه بر ضرورت نیكی به پدر و مادر و بدون خشونت سخن گفتن با ایشان تأكید دارد، بی توجهی و بی احترامی به پدر و مادر و نافرمانی از والدین، از گناهان كبیره محسوب می‏شود. این مسئله به قدری مهم است كه پیامبر اكرم (ص) فرمود: "خشنودی خداوند در گرو خشنودی والدین و خشم او در گرو خشم والدین است". (1)

بنابراین جلب رضایت والدین و اطاعت از پدر و مادر تا آن جا كه موجب ترك واجب یا انجام معصیت نشود ،لازم است.

2- احترام به خواسته همسرتان را نیز فراموش نكنید. همراهی او نقش موثری در موفقیت های شما در كار و فعالیت های اجتماعی دارد. زیرا زندگی مشترك بین زن و شوهر، یك ارتباط دو سویه بین دو نفر است كه در تمامی ابعاد جسمانی و روانی شریك یكدیگرند. بدیهی است یك زندگی مشترك مناسب، مهر و ارادت می طلبد، ایثار و گذشت دارد، احترام گذاشتن به احساسات و عواطف همسر دارد، خوشرویی و خوشگویی می خواهد، آغوش و نوازش و شور و مهر و عشق نیاز دارد. گذشتن از خواسته های خود در مسیر رضایت و رفاه و راحتی شریك زندگی خود را به همراه دارد و ... اگر چه « وظایف » محدوده عمل آدم ها را مشخص می كند، ولی یك زندگی گوارا و دلنشین را نمی توان تنها بر حسب تذكر وظایف افراد، شكل داد. وظایف برای پیشگیری از تخطی افراد است،نه شكل دهنده یك زندگی زیبا و دل چسب.

بنا بر این نقش همسرتان را در كمك به شما در حل این مساله دست كم نگیرید.

در هر حال دو مسئله وجود دارد:

یكی احترام به پدر و مادر كه همیشه باید باشد.

دوم اطاعت از آن ها كه همیشگی نیست و مشروط به آن است كه سبب گناه یا ترك واجب و یا ظلم به دیگران مثل همسر و فرزندان نشود. اگر خواست و دستور والدین موجب گناه یا آزار و تضییع حق دیگران نشود و اختلال در زندگی و تربیت فرزند و مانند آن ایجاد نكند، اطاعت از آنان واجب است.

برای آگاهی بیش تر مطالعه كتاب های زیر مفید است:

- آیین همسرداری , ابراهیم امینی , انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی

- جوانان و انتخاب همسر, علی اكبر مظاهری , انتشارات پارسایان

- اخلاق در خانواده، نوشته حسین مظاهری

- بهشت خانواده، مصطفوی

 

پی نوشت :

1. بحار الأنوار، علامة مجلسي، مؤسسة الوفاء، بيروت ، 1404 ه ق، ج 71، ص 80.

در اسلام در این باره چه گفته شده است؟
جامعه با قانون اداره مي شود. ولي خانواده با صفا و صميميت و همكاري و همدلي. از اين رو احترام متقابل زن و شوهر نسبت به هم حكم عقل و شرع و شرط دوام و بقاء ...

اگر زنی با همسرش بد اخلاقی كند، فحش دهد و بی احترامی كند در اسلام در این باره چه گفته شده است؟

جامعه با قانون اداره مي شود. ولي خانواده با صفا و صميميت و همكاري و همدلي. از اين رو احترام  متقابل زن و شوهر نسبت به هم  حكم عقل و شرع و  شرط دوام و بقاء شيرازه زندگي و صفا و محبت بين آن ها است. تخلف هر يك از زن يا شوهر از اين اصل اساسي وِزر و وبال سنگين و گناه عظيمي را در پِي دارد. بر اساس آيات قرآن (1) و روايات وارده از معصومين عليهم السلام (2) بي حرمتي  نسبت به هر مؤمني - همسر باشد يا غير همسر - و فحش دادن به آنان  حرام و از گناهان كبيره است. و اگر آن فرد همسر يا ذوي الارحام يا ذوي الحقوق باشد گناهش بيشتر است.

برادر گرامی! زن و شوهر داراي حقوق متقابل هستند . همان گونه كه  اذيت كردن، فحش دادن و بي احترامي كردن به شوهرگناه بزرگي است و سبب باطل شدن حسنات و عبادت هاي زن مي شود، اگر شوهر نيز همين اقدام را بكند و يا زمينه ها و مقدمات نا سازگاري همسرش را فراهم كند. اولين كسي خواهد بود كه وارد جهنم مي شود. چنان كه پيامبر اكرم (ص)  مي فرمايد : مَنْ كَانَ لَهُ امْرَأَةٌ تُؤْذِيهِ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ صَلَاتَهَا وَ لَا حَسَنَةً مِنْ عَمَلِهَا حَتَّي تُعِينَهُ وَ تُرْضِيَهُ وَ إِنْ صَامَتِ الدَّهْرَ وَ قَامَتْ وَ أَعْتَقَتِ الرِّقَابَ وَ أَنْفَقَتِ الْأَمْوَالَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ كَانَتْ أَوَّلَ مَنْ تَرِدُ النَّارَ ثُمَّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلَي الرَّجُلِ مِثْلُ ذَلِكَ الْوِزْرِ وَ الْعَذَابِ إِذَا كَانَ لَهَا مُؤْذِياً ظَالِماً (3) يعني هر زن يا مردي  همسرش را اذيت كند نه نماز هاي او قبول مي شود و نه ساير عبادات  و كارهاي خوبي كه انجام مي دهد . چنين زن يا مردي اولين كسي است كه وارد جهنم مي شود اگر چه در تمام عمرش روزها روزه و شب ها تا صبح عبادت كرده باشد و هر روز بنده اي را در راه خدا آزاد كرده باشد و و اموال و دارايي خود را در راه خدا انفاق كرده باشد .

 سپس فرمود :  وَ مَنْ صَبَرَ عَلَي سُوءِ خُلُقِ امْرَأَتِهِ وَ احْتَسَبَهُ أَعْطَاهُ اللَّهُ (بِكُلِّ مَرَّةٍ) يَصْبِرُ عَلَيْهَا مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا أَعْطَي أَيُّوبَ عَلَي بَلَائِهِ وَ كَانَ عَلَيْهَا مِنَ الْوِزْرِ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ مِثْلُ رَمْلِ عَالِجٍ (4) يعني   اگر زني بد اخلاق باشد  و شوهرش به خاطر خدا بد اخلاقي او را تحمل كند و با صبر و بردباري با او سازگاري داشته باشد، خداوند ثواب صابران در راه خدا را به او مي دهد . ثوابي همانند ثواب حضرت ايوب پيامبر (ع) كه بر آن همه بلاها صبر كرد و براي آن زن به خاطر  بد اخلاقي اش گناهي خواهد بود به اندازه ريگ بيابان ها. اين گناهان تا زماني است كه زن يا شوهر رضايت همسرش را جلب نكرده باشد. اما وقتي رضايتش را  جلب كرد  خداوند همه گناهان وي را مي آمرزد.

قدس عزيز!  خدمتگزار شما از باب دلسوزي مي خواهد يك نكته مهم را به شما يادآوري كند تا با رعايت آن از بسياري از مشكلات و ناراحتي ها راحت شويد .و در پايان چند كتاب نيز جهت مطالعه پيشنهاد مي شود.

نكته خدمتگزار: همسر داري نوعي جهاد و آزمون عظيم الهي است. سعي كنيم و از خداوند عاجزانه التماس كنيم تا ما را در اين جهاد بزرگ و آزمون عظيم موفق و سر فراز كند. اداره خانواده مانند اداره كردن هر نهاد و سازماني نيازمند مديريت صحيح است .مديري موفق است كه اولا ريزه گير نباشد، ثانيا اصل اساسي تغافل را رعايت كند. امير المؤمنين (ع) مي فرمايد: «أشرف أخلاق الكريم تغافله عمّا يعلم؛(5) شريفترين و ارزندهترين اخلاق انسانهاي بزرگوار تغافل از چيزهايي است كه ميداند». يعني عيب و خطا و اشتباهي كه از همسر، فرزند، و يا شاگرد و زير دستت مي بيني يا مي شنوي طوري وانمود كن كه او خيال كند شماچيزي نديدي و نشنيدي. زيرا وقتي ريزه گير شدي و به هر چيز ريز و درشتي گير دادي و يا اصل تغافل را رعايت نكردي براي هر عيب و خطايي زبان سرزنش و ملامت داشتي و يا خواستي دلسوزانه جهت تذكر امر و نهي كني ، طرف مقابل لجاجت و مقاومت و مخالفت خواهد كرد. چنان كه حضرت علي (ع)مي فرمايد:«الافراط في الملامة يشب اللجاجة؛(6) زياد ايراد و اشكال كردن، ملامت و سرزنش نمودن به خاطر كارهاي خلاف، سبب شعلهور شدن آتش لجاجت ميگردد».

از اين رو آن حضرت ميفرمايد:

«عاقل آن نيست كه هر كار خلافي را از كسي ديده، به رخ آن طرف بكشد، تذكر دهد و يا ملامت نمايد، بلكه عاقل كسي است كه نصف عيبها و ايرادها را نديده و نشنيده بگيرد و آن را ندانسته به شمار آورد».(7)

كتابهای زیر را تهیه و با دقت و حوصله مطالعه كنید و راهكارهای آن را به كار بنديد.

1ـ آیین همسرداری، نوشته ابراهیم امینی؛

2ـ آیین مهرورزی، نوشته محمدرضا كاشفی؛

3ـ همسران برتر، نوشته دكتر افروز

پينوشتها:

1. به تفسير آيات 11 سوره حجرات و 67 و 212 بقره و آيه 1 سوره الهمزه رجوع شود.

2. به وسايل الشيعه، ج9، ص42 و الكافي ج2 ، ص 325 رجوع شود.

3. وسايل الشيعه، شيخ حر عاملي، ج 20، ص 163، چاپ مؤسسه آل البيت، قم، سال انتشار 1409ق.

4. همان

5. معجم الفاظ غرر الحكم و دررالكلم، عبد الواحد بن محمد تميمي آمدي، ص 823، انتشارات دفتر تبليغات، قم، 1366 ش

6. همان، ص 854.

7. همان، ص 823.

در چه مواردی اجازه زن برای انجام كار شوهر لازمه؟
قوامیت مردان بر زنان به صورت عام و در روابط بین همسران به صورت خاص، كه به ولایت مرد بر زن می انجامد و در آیه ای از قرآن: "الرجال قوامون علی النساء" ...

در اسلام روایته كه زن بدون اجازه شوهر نمی تونه مثلا به بیرون بره یا برای انجام بعضی از كارها اجازه شوهر واجبه، من سوالم برعكسه این موضوعه. در چه مواردی اجازه زن برای انجام كار شوهر لازمه؟ این سوال خاص من رو هم بی زحمت جواب بدین: مثلا برای كشیدن قلیان اگر زن بگوید من راضی نیستم كه قلیان بكشی، مرد بدون اجازه او می تواند این كار را بكند؟ اگر این كار را بكند( تا حد كم) آیا باید بترسد كه این كار یه بلایی در دنیا یا آخرت به او وارد می كند؟

قوامیت مردان بر زنان به صورت عام و در روابط بین همسران به صورت خاص، كه به ولایت مرد بر زن می انجامد و در آیه ای از قرآن: "الرجال قوامون علی النساء"(1) بدان اشاره شده است، به معنای سلطه، زورگویی و اجحاف مردان نسبت به زنان نیست، بلكه همان گونه كه لغت شناسان و به تبع آنان بیشتر مفسران گفته اند، واژه ی "قوام" به معنای سرپرستی، كارپردازی و نگهبانی است و در حقیقت مرد برای زن و خانوادۀ خود حكم تكیه گاه و مأمن و رفع كنندۀ نگرانی ها را دارد.

از آن جا كه خانواده یك واحد كوچك اجتماعی است، طبیعی است كه - مانند یك اجتماع بزرگ - رهبری و سرپرستی واحدی را می طلبد. بنابراین، این مسئولیت به جهاتی و به لحاظ خصوصیاتی كه در مردان وجود دارد، نظیر:

1. غلبه ی قدرت تفكر مرد بر نیروی عاطفه و احساسات او.

2. داشتن بنیه و نیروی جسمی بیشتر در جهت دفاع از حریم خانواده.

3. تعهد مالی در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداخت هزینه های زندگی، به عهده ی مرد گذاشته شده است.

قرآن كریم، قوامیت و برتری را تنها در دایره ی عدالت و رضای خدا مجاز می داند و در پیشگاه خدای متعال، تنها ملاك و معیار برتری تقواست، نه جنسیت. در فرهنگ قرآن، قوامیت مرد، كوچك ترین زمینه ای را برای تسلط، استبداد و تعدی باقی نمی گذارد. این توهم كه آیه ی فوق زمینه ی تعدی و تسلط مردان بر زنان را باعث می شود، شاید به جهت عدم تبیین معنای قوام در تحقیقات و پژوهش های قرآنی باشد.

شرع اسلام زن و مرد را ملزم به رعایت این حقوق نموده است به طوریكه هركدام به وظایفشان عمل نكنند از نظر شرع ناشز و ناشزه شناخته می شوند ؛ بنابراین هر كدام از زوجین اگر بخواهند خلاف قانون و حقی كه شرع مشخص نموده رفتار نمایید موظف است رضایت طرف مقابل را جلب نماید و اصطلاحا با اجازه همسر آن كار را انجام دهد.

زن نیز برای انجام كارهای غیر واجب كه به نوعی با حقوق مرد در ارتباط است نیازمند كسب رضایت و یا اجازه همسرش می باشد؛ همانند خروج زن از منزل. چه بسا خروج زن بدون رضایت شوهر از منزل، مفاسدی داشته باشد و مشكلاتی ایجاد نماید و یا حقی از شوهر ضایع شود و به استمرار و بقای زندگی خانوادگی آسیب رساند. ازاین‏رو برای جلوگیری از این گونه آسیب‏ها به زندگی مشترك، چنین حكمی قرار داده شده است و روشن است كه این حكم به معنای مردسالاری نیست، زیرا از نظر اسلام، مرد نیز اجازه ندارد به میل و هوی و هوس و تمایلات خودش زندگی كند تا چه رسد به این كه زن و فرزند تابع محض و بی چون و چرای او باشند؛ بلكه نظام خانواده در اسلام براساس حقوق و وظایف متقابل پایه‏ ریزی شده و در آن هم تسلط مرد بر زن و هم تسلط زن بر مرد غلط است و آنچه صحیح است، اطاعت از فرامین الهی است.

نكات پایانی:

1. بحث حقوق زن و مرد، بسیار ظریف و دقیق است و زیبنده است كه مباحث مختلف آن با دقت مطرح شود و تمام جوانب آن، همانگونه اسلام به آن بها داده است، سنجیده شود تا دقت و اهتمام اسلام به كانون خانواده واستحكام آن بر همه روشن شود.

2. بنابر آنچه گذشت معلوم می شود كه: مشورت در امور منزل كه مدیریتش تحت اختیار زنان است، باعث استحكام خانواده خواهد بود، ولی اموری كه مربوط به خارج از منزل بوده یا مسایلی كه مدیریت كلان می طلبد، به عهدۀ مردان است.

3. فقط در مواردی همچون ازدواج با برادر زاده یا خواهر زاده همسر نیاز به اجازه زن دارد و بدون اجازه عقد باطل است.(2) اموری همانند قلیان كشیدن مردان، با توجه به ضررهایی كه برای سلامت انسان دارد، خوب است با اخلاق و محبت زیاد ضررهایش را گوشزد كنید و در غیر این صورت خیلی حساس نباشید.

پی نوشت ها:

1. نساء(4) آیه 34.

2. امام خمینی (ره)، تحریر الوسیله ج2، ص 279 .

چطور میشه این بیماری رو درمان كرد؟
انسان هایی كه دارای مبانی اعتقادی محكمی نسبت به مقدسات دینی چون قرآن و اهل بیت هستند،هنگام عصبانیت خود را كنترل كرده ،هرگز حاضر نخواهند شد به آن توهین كنند ...

می خواستم بدونم اهانت به قرآن و اهل بیت در مواقع عصبانیت چه حكمی داره؟ چطور میشه این بیماری رو درمان كرد؟

انسان هایی كه دارای مبانی اعتقادی محكمی نسبت به مقدسات دینی چون قرآن و اهل بیت هستند،هنگام عصبانیت خود را كنترل كرده ،هرگز حاضر نخواهند شد به آن  توهین كنند . نیز اگر در حالت عصبانیت از كنترل خارج شوند، سمت و سوی آن را به طرف مقدسات نشانه نخواهند گرفت.

اما گاهی دیده می شود بعضی از انسان ها از فرط عصبانیت دیواری كوتاه تر از دیوار خدا و یا مقدسات  پیدا نكرده و جملات ناخوشایندی را بر زبان می آورند . البته بدون درنگ پشیمان شده و  پشیمانی، قرار گرفتن در مسیر بازگشت و كاری مثبت است. به هر حال انسان باید به خود ریاضت دهد . با توجه به این كه اگر  این مسئله به شكل عادت در آمده و تكرار شود ،به عواقب ناخوشایندی دچار خواهد شد،  سعی كند عصبانیت خودش را كنترل كند،

اگر نتوانست كنترل كند، سمت و سوی آن را از مقدسات دور كند.

  كنترل و درمان هیجانات عصبی خصوصا وقتی به چنین حالی منجر می شود، بر عهده روانشناس یا روان پزشك متدین و متعهد  بوده ؛ گاهی لازم است با مصرف بعضی از داروها، این عارضه ناپسند درمان شود. 

در پایان مناسب است به یكی دو مورد پرسش و پاسخ از بعضی از مراجع در این زمینه توجه كنیم:

سوال:در بعضي از مناطق دور افتاده چون سطح آگاهي مذهبي مردم پايين است، هنگام عصباني شدن (حتّي روي كوچك ترين مسائل و مناقشات)  به خدا و پيامبران و امامان عليهم السّلام و امامزادگان ناسزا ميگويند، آيا  دشنام دادن و ناسزا گفتن، باعث ارتداد ميشود؟

جواب: مجرّد ناسزا گفتن موجب ارتداد نميشود.(1)

سؤال 94: آيا با توهين و فحاشي به قرآن  مسلمان مرتد ميشود و تكليف كساني كه ميبينند مكرّر توهين ميكند چيست؟

جواب: اگر توهين و فحاشي از روي عصبانيت باشد و عصبانيت به حدي بوده كه از خود بيخود شده ،بايد توبه كند.(2)

پی نوشت ها:

1.امام خمینی، استفتاآت، قم،انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،چاپ اول، 1381 ،جلد سوم، ص 589.

2. آیه الله فاضل لنكرانی ،جامع المسایل(استفتاآت) قم، انتشارات امیر العلم،چاپ دهم،  1380 ،جلد اول، ص 42 ، سوال 94.

 

 منشأ پیدایش غضب چیست؟

دوست عزیز! عاملی كه موجب می شود انسان از نور "انسانیت" خارج گردد(1) و به ظلمت عصبانیت وارد شود، "جهل و حماقت" است. گاهی برخی جاهلان دست به كاری خشن و نادرست می زنند، پرخاشگری می كنند . كار خود را نوعی شجاعت و شهامت و كمال می دانند.برای نشان دادن خود دست به هر كار نامعقولی می زنند.از انجام كارهای سخیف و زننده، حتی توهین به قرآن و اهل بیت (ع)- كه صرفا برای هدایت و خدمت به بشر آفریده شده اند و در مظلومیت آن ها همین بس كه هیچ شناختی از آن ها نداریم - هیچ ابائی ندارند. اینان از خود تعریف و توصیف ها می كنند، در حالی كه عصبانیت و خشم جاهلان، ناشی از "ضعف نفس" سستی ایمان، سالم نبودن روح و روان آنان و خوف از دست رفتن لذّت ها و موقعیت های آنان است".(2)پس در ابتدای راه باید آن ها را متوجه اهمیت و قداست قرآن و اهل بیت(ع)كه برای خدمت به بشر و خروج از گمراهی خلق شده اند،كرد.

 چون فرد خشم آلود غالباً خود را در موضع قدرت و برتری و سلطه می بیند، باید با عواملی كه باعث شعلهور شدن غضب می شود، پنجه درافكند. با عامل آن ها كه "حبّ نفس" (خویشتن خواهی) می باشد و یا عدم شناخت صحیح معارف و اهل بیت(ع) یا مال دوستی و جاه طلبی و شهرت خواهی و تكبّر و ... مبارزه كند. روحیه و میانه روی به نفس ببخشد تا "حبّ نفس" وسیلة انسان گردد و او را در جاده "كرامت و عزّت" راه ببرد، نه این كه بر آدمی چیره گردد و او را در لجنزار "غرور و خودپسندی" فرو ببرد و راه رسیدن به مقصود را به مراتب سخت و دشوار كند.

"غضب و عصبانیت" در وجود انسان مانند سگ شكاری است كه نیازمند آموزش دادن است، تا حركات و سكناتش با اشاره صاحبش صورت گیرد، نه با میل خودش. (3)

عامل بعدی؛ كار زیاد، خستگی، گرسنگی و تشنگی و درگیربودن با مشكلات زندگی و سختی های روزگار و برخورد نادرست متدینان كه منتسب به قرآن و اهل بیت(ع)می باشد، موجب شعله ور شدن عصبانیت می گردد. هر كس كه اسم اسلام و قرآن را به یدك می كشد،تمام سخنان قرآن و اهل بیت(ع)را در زندگی به اجرا نمی گذارند؛ برخورد نادرست آن ها را نباید به پای اسلام گذاشت.توصیه اهل بیت(ع)به مومنان این است كه:كونوا زینا و لاتكونوا شینا؛برای ما موجب افتخار باشید،نه باعث سرافكندگی.(4)

...... درمان عصبانیت:

الف) انسان از راه مراقبت و مواظبت بر احوال خویش نباید بگذارد تنور آتش غضب و عصبانیت روشن گردد مبادا دست به كارهای توهین آمیز بزند و خودرا در مقابل قرآن و اهل بیت(ع) قرار دهد.

هر كسی از وضع و حالات خویش آگاه است-الانسان علی نفسه بصیره-(5) و می داند از چه حرف ها، كارها و برخوردهایی ناراحت و عصبانی می شود. سعی كند در چنین صحنه هایی وارد نشود.

ب) اگر وارد محیط تحریك كننده شد، به مجرد روشن شدن كبریت خشم وعصبانیت، از آن محل خارج شود.

پ) اگر نمی تواند از آن محل خارج شود، تغییر وضع دهد، مثلاً اگر نشسته است، بایستد یا بخوابد. اگر ایستاده است بنشیند، یا خود را به كاری مشغول نماید. شستن سر و صورت با آب سرد موجب فرو نشستن خشم می گردد.

...... راههای تقویت اراده برای دفع عصبانیت:

برای تقویت بردباری باید طبق برنامه‏ای جدی به تقویت اراده خود بپردازید . همواره سعی كنید برخود مسلط باشید. در این‌‌باره راه های مختلفی وجود دارد، ولی مهم آن است كه در راه درمان آن كاملاً جدی باشید و آنچه را پیشنهاد می‏شود، بدون كم ترین كاستی به اجرا گذارید:

1. كاملاً به خود مطمئن باشید كه می‏توانید روحیه خود را تغییر دهید، ولی برای نتیجه گیری عجول نباشید، بلكه با خود فكر كنید باید حداقل یك سال بر رفتارهای خود كار كنید. اگر چنین نمودید ،حتماً پس از آن، دگرگونی رفتاری خواهید داشت.

2. از حساسیت بیش از حد در هر زمینه بپرهیزید.زندگی را ساده تر از آن چیزی كه تصور می كنید بدانید.

3. با خود شرط كنید كه هیچ گاه و در هیچ وضعی برخوردوگفتار تند نداشته باشید . اگر ناگهان از شما برخوردویاگفتار تندی سر زد، خود را جریمه كنید؛ مثلاً تصمیم بگیرید -یا در صورت امكان نذر كنید - كه مثلاً اگر بر سر كسی فریاد زدید و به كسی توهین كردید، فلان مبلغ صدقه بدهید. كارآیی این روش، بسیار بالا است . بسیاری از علمای بزرگ بدین سان تمرین عملی و خودسازی كرده‏اند.

4. از تفریحات سالم و تقویت كننده اراده؛ مانند كوهنوردی، شنا، دو و پیاده‏روی و گردش در طبیعت و... نیز استفاده كنیدتا هیجانات و مشكلات زندگی از شما دور شود و با روحیه عالی و مستحكم وارد زندگی شوید.

5. بیش تر با افراد خوش اخلاق ودانا معاشرت كنیدتانیم نگاهی به معارف قرآن و مسایل اعتقادی داشته باشید.

6. از موقعیت‏ها و مسایلی كه زمینه تندخویی و فحاشی در آن فراوان است، دوری كنید. در موقعیت‏هایی حضور یابید كه مایه آرامش شماست .رفتار پرخاشگرانه و توهین آمیز در آن جا دیده نمی‏شود

7. پیش از هر عملی، در مورد پیامد آن، تفكّر و اندیشه كنید . آن گاه اقدام نمایید و ببینید در چه فضای نادرستی قدم برمی دارید. با تمرین این راهكار و به كارگیری آن در مورد تمام رفتارها، اندك اندك كنترل خویش را بر تمام رفتارها توسعه بخشید.

8. سطح شناخت خود را با مطالعه و تفكر از زشتی، ناپسند بودن، غیرقابل جبران بودن اعمال پرخاشگرانه - مخصوصا امورناپسندی همانند توهین به قرآن و اهل بیت(ع)كه از اهمیت بسزایی برخورداراست_  بالا ببرید. آیات ، روایات و داستان‏هایی را كه در مورد این نوع رفتارها و آثار آن‏ها نوشته شده است، مطالعه كنید. بعد در مورد آن ها فكر نمایید، حتی در برخی موارد به آثار رفتار تندی كه مرتكب آن شده‏اید،توجه نمایید . آن عمل و زشتی آن را در ذهن خود مرور و بزرگ معرفی كنید، به گونه‏ای كه به خود هشداری از درون دست یابید. آثار فردی و اجتماعی و پیامدهای حیثیتی عمل زشت را در ذهن خود مرور كنید. زشتی آن را برای خود بزرگ جلوه دهید تا از درون از آن عمل متنفّر شوید.

 

 

پی نوشت ها:

1. محمد بن الحسن الحر العاملي، وسائل الشيعه، ج15،ص358،  مؤسسه آل البيت، قم، 1409 ه.ق پیامبراكرم(ص)فرمود:الغضب یفسد الایمان كما یفسد الخل العسل."غضب ایمان را فاسد می كند،همان طور كه سركه عسل را.

2.امام خمینی (ره)، چهل حدیث، ص 142، چاپ12،تابستان1376، موسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی(ره).تهران.

3. سید عبدالله شبر،كتاب الاخلاق، ترجمه محمد رضا جباران،ص33،موسسه انتشارات هجرت ،قم،چاپ4،زمستان1378 .

4. ثقه الاسلام كليني، الكافي،ج2ص77،  دار الكتب الاسلاميه، طهران، 1365 ه.ش .

5. العلامه المجلسي، بحار الانوار، ج68،ص366، مؤسسه الوفاء، بيروت، 1404 ه.ق .

باید چه كنم تا بصیرت(دشمن شناسی)پیدا كنم؟
براي نیل به مقام رفیع بصیرت باید به بازسازي و اصلاح نفس خویش پرداخت.

باید چه كنم تا بصیرت(دشمن شناسی)پیدا كنم؟ مرا نصیحت كنید

براي نیل به مقام رفیع بصیرت باید به بازسازي و اصلاح نفس خویش پرداخت.

مجاهده با هواي نفساني و تهذیب روح از زنگارهاي گناه، و لطیف و شفاف ساختن آیینه دل به نور توحید، تنها صراط مستقیمي است كه "حجاب دیدگان دل" را مي گشاید و آدمي را در معرض الهامات غیبي و مقام كشف و شهود قرار مي دهد.

رعایت نكات زیر به انسان كمك میكند تا به بصیرت برسد .

1. توبه: اولین گام براي تهذیب نفس و تحصیل بصیرت است. توبه از تقصیرات و گناهان، بلكه از كوتاهيها و جبران حق اللَّه و حق النّاسي است.

2. ذكر خدا: ذكر زباني، قلبي و عملي، موجب بصیرت مي گردد. امیرالمؤمنین(ع) مي فرماید:   مَنْ ذَكَرَ اللَّهَ اسْتَبْصَرَ (166/ 5).؛(1) هر كسي به یاد خدا باشد، بینایي و بصیرت یابد«.

3. هم نشیني با علما: مجالست با علما كه موجب بصیرت و بینایي است. علي(ع) مي فرماید: »جاور العلماء تستبصر؛(2) با دانایان بنشین تا آگاهي یابي«.

4. خرد ورزي: كسي كه هر خبر یا مطلبي را مي شنود، فوراً نميپذیرد، بلكه پیرامون آن مي اندیشد و آن را از صافي عقل و اندیشهاش مي گذراند، بصیرت و بینایي مي یابد، چنان كه آینده نگري و به كارگیري خرد در فرجام امور باعث بصیرت و بینایي مي گردد.(3)

5. زهد: زهد و عدم دلبستگي به دنیا، از اموري است كه باعث بصیرت مي گردد.(4)

6.  ازدیاد معرفت به خدا، انس با قرآن و معاني و معارف آن، توسل به ائمه(ع) و مناجات با خدا در خلوت مخصوصاً نماز شب از اموري هستند كه موجب بصیرت و بینایي و برخورداري از الهامات غیبي مي‏شود.

سعی كنید در گفتار وكردار، همواره رضایت وخوشنودی خدا را در نظر داشته باشید ودستورات الهی را به خوبی انجام دهید ،از غیبت وتهمت ودروغ وابروریزی ونقل مطالبی كه بدون مدرك معتبر پخش می شود ،جدا پرهیز نمائید ،متاسفانه بد اخلاقی، توهین به دیگران ،نقل شایعات بی اساس در جامعه( به خصوص الان كه زمان انتخابات است ) ،در عصر ما گسترش یافته است .ما در باره شما دعا می كنیم ،شما هم در باره ما دعا كنید .كتاب های زیر را مطالعه نمائید .

- جهاد با نفس، آیت­الله مظاهری

- قلب سلیم، آیت­الله دستغیب

- مبارزه با نفس، آیت­الله امینی

پي نوشت ها:

1. عبد الواحد تميمي آمدي‏ ، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ،قم ،‏دفتر تبليغات،   (166/ 5).

2.  همان، ج 3، ص 387.

3. "من استقبل الامور ابصر" یا "من فكّر أبصر العواقب" ؛ همان.

4. همان.

ماهیت روح خدا چیست؟
اگر مراد شما روح خداوند است باید گفت: خدا نه جسم دارد و نه روح، اما این كه خداوند در قرآن فرمود: از روح خود در او دمیدم (8) "اضافه تشریفی" است...

ماهیت روح خدا چیست؟

در ابتدا باید گفت پرسش شما مبهم است اگر مراد شما  از روح خدا همان روح القدس است و خواهان شناخت ماهیت او هستید باید گفت:

 منظور از «روح القدس» و «روح الامین» كه در چند جای قرآن آمده، فرشته وحی یا جبرئیل است كه قرآن را بر قلب پیامبر فرود آورد.

 خداوند در قرآن می فرماید: بگو روح القدس، قرآن را بر تو از جانب پروردگارت فرو فرستاد».(1)

 همچنین قرآن كریم در ضمن آیاتی، روح القدس را مؤیّد حضرت عیسی شمرده: (2)

در این آیات   منظور از «روح القدس»، فرشته وحی، جبرئیل امین است.(5)

قول دیگر درباره روح القدس آن است كه نیرویی غیبی است كه عیسی را تأیید می كرد. با  نیروی مرموز الهی، مردگان را به فرمان خداوند زنده می نمود.

 این نیروی غیبی، در اندازه‏های ضعیف‏تر در همه مؤمنان با تفاوت درجات ایمان وجود دارد. امدادهای الهی است كه انسان را در عمل به وظایف و هنگام مشكلات یاری می دهد و از گناهان باز می دارد.(6) برخی مفسران نیز «روح القدس» را در آیات مربوط به حضرت عیسی به «انجیل» تفسیر كرده‏اند.(7)

 اگر مراد شما روح  خداوند است باید گفت:  خدا نه جسم دارد و نه روح، اما این كه خداوند در قرآن فرمود:  از روح خود در او دمیدم (8)  "اضافه تشریفی" است. دلیل بر این است كه روحی بسیار با عظمت در كالبد انسان دمیده شده ،همان گونه كه خانه كعبه را به خاطر عظمتش "بیت الله" می خوانند. ماه مبارك رمضان را به خاطر بركتش "شهر الله" (ماه خدا) می نامند، زیرا می دانیم همه ماه ها و همه مكان ها از آن خدا است لیكن وقتی گفته می شود خانه خدا، یعنی خانه ای كه از نظر شرف و منزلت چنان با عظمت است كه هیچ طرف نسبتی غیر از خداوند ندارد.

بر این اساس مفهوم آیه این می شود كه در او روحی كه از نظر شرافت، اهمیت و توانمندی شما به من قابل انتساب است دمیدم.

 معنای آیه این نیست كه از وجود خود بخشی را جدا ساخته و در قالب آدمی جا سازی نموده، مقصود این است كه روح آدمی از ویژگی هایی برخوردار است كه باعث شرافت آن می شود، زیرا دارای صفت اختیار و قدرت انتخاب است كه آن را از دیگر موجودات ممتاز می سازد.

با این ویژگی انسان می تواند از ملائك برتر شود.  روح الهی است كه با استعدادهای فوق العاده ای كه در آن نهفته است، می تواند تجلّی گاه انوار خدا باشد. خداوند به او این همه عظمت بخشیده، به گونه ای كه می تواند با استفاده صحیح از زندگی  در راه الهی قدم بر دارد. تمام ابزار و امكانات و حتی عضو مادی خود را در این راه صرف نماید و از فرشتگان نیز برتر شود. (9)

   اما در باره ماهیت این پدیده الهی قران كریم در این باره فرمود: « درباره روح از تو میپرسند بگو: روح از سنخ فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندكی داده نشده است».(10)

در برخی تفاسیر ذیل این آیه،مباحثی مطرح شده كه ماهیت روح را به خوبی روشن میسازد. از مجموع قراین موجود در آیه و خارج آن استفاده میشود كه پرسش كنندگان از حقیقت روح آدمی سؤال كردند (همین روح عظیمی كه ما را از حیوانات جدا میسازد و برترین شرف ما است و تمام قدرت و فعالیت ما از آن سرچشمه میگیرد و به كمكش زمین و آسمان را جولانگاه خود قرار میدهیم و اسرار علوم را میشكافیم و به اعماق موجودات راه مییابیم).

تا آن جا كه تاریخ دانش بشری نشان میدهد، روح و ساختمان و ویژگیهای اسرارآمیز آن همواره مورد توجه دانشمندان بوده، هر دانشمندی به سهم خود كوشیده است به محیط اسرارآمیز روح گام بگذارد.

به همین دلیل نظریاتی كه درباره روح از سوی علما و دانشمندان اظهار شده، بسیار متنوع است. ممكن است علم امروز آدمی برای پیبردن به همة رازهای روح كافی نباشد، هر چند روح ما از همه چیز جهان، به ما نزدیكتر است، اما چون گوهر آن با آنچه در عالم ماده با آن اُنس گرفتهایم، تفاوت كلی دارد، نباید تعجب كرد كه از اسرار و كُنه این اعجوبه آفرینش و مخلوق ما فوق ماده آگاه نباشیم.

در هر حال روح یك حقیقت ماورای طبیعی است كه ساختمان و فعالیت آن غیر از ساختمان و فعالیت جهان ماده است. درست است كه دائماً با جهان ماده ارتباط دارد، ولی روح، ماده و دارای خاصیت ماده نیست.(11)

بسیاری از متكلمان و حكمای اسلامی دربارة روح گفتهاند: روح جوهری مجرد و غیر جسمانی است و از خواص ماده مانند مكان، زمان، جِرْم، حجم و شكل منزّه است.(12)

درهر صورت، روح، آفریده و مخلوق خدا است و مخلوق هر چه باشد، هرگز نمی تواند عین كمال خلق را داشته باشد و تجرد داشتن روح گرچه برای او كمال است؛ ولی غیر از روح فرشتگان نیز مجرد اند و مخلوق خدا هستند .

پی نوشت ها:

1. نحل(16) آیه 102.

2.شعرا(26) آیه 193. بقره(2) آیه 87 و 253. مائده(5) آیه 110.

5.سید علی اكبر قرشی قاموس قرآن، انتشارات دار الكتب الاسلامیه، طهران، 1367، ج 3، ذیل ماده روح ،ص 131 ، زمخشری  ،؛الكشاف،نشر ادب الحوزه، ج 1، ص 162 و ج 2، ص 435 - 634 ه؛ علامه آلوسی، تفسیر روح المعانی، داراحیا التراث العربی، بیروت، لبنان ، ج 1، ص 317 ،ذیل آیه 87 سوره بقره.

6. برای تفصیل بحث درباره روح ر. ك: المیزان، علامه طباطبایی،(دفتر انتشارات اسلامی)، ج 13، ص 195، ذیل آیه 84 سوره اسرا.

7. الكشاف، نشر پیشین، ج 1، ص 162.

8.  حجر(150) آیه 29.

9. مكارم شیرازی تفسیر نمونه، دار الكتب الاسلامیه، تهران، 1379 ش، ج 17، ص 78 و 79 و ج 19، ص 337.

10.  اسراء (17) آیه 84.

12.  ناصر مكارم، تفسیر نمونه،نشر دارالكتب الاسلامیه، تهران ـ 1379ش، ج 12، ص 252،

13.  محمد سعیدی مهر،  آموزش كلام اسلامی، نشر مؤسسه فرهنگی طه، قم ـ 1378ش، ج 2، ص 213.

صفحه‌ها