اخلاق

چگونه می توانیم به انجام وظایف دینی بپردازیم به طوری که فقط برای خدا باشد یعنی وقتی نماز می خوانیم یا هر عبادت دیگر فقط برای خدا باشد نه برای مثلا ترس از گناه با برآورده شدن حاجات خود، که البته آنها هم می تواند باشد، اما توجهمان فقط به او باشد.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
کار و عبادت فقط براي خدا مراتب و درجات دارد. ترس از گناه و نافرماني خدا ، يا ترس از جهنم و کيفرهاي دنيايي يا در قيامت يکي از مراتب آن است . منافات با اخلاص و کار فقط براي خدا ندارد . چنان که در دعا هايي که از ائمه عليم السلام رسيده مثل دعاي کميل ، دعاي سحر ابو حمزه ثمالي اين مطلب مشاهده مي شود. رسيدن به آن مقصد عالي نيازمند زمان ، معرفت و آگاهي ويژه ، ترک گناه ( قلبي و بدني ، صغيره و کبيره) ، انجام واجبات و احتياط در مشتبهات ، انجام نوافل و توسل به اولياي الهي به ويژه توسل به روح خدا و جانشين او در عالَم هستي يعني توسل به وجود مقدس امام زمان عليه السلام است.
پس اي عزيز بدان که کار براي فقط خدا امري شدني و ممکن است ، اما سهل الوصول و فوري نيست . کساني که به آن مقام رسيدند ، سال ها خون دل خوردند و رياضت کشيدند . و با تمسك به حقيقت «إنّي مهاجر إلي ربّي»،(1)از « خود» و هر آن چه متعلق به خود و منتسب به دنيا است ،به سوي مولا و «ربّ»خويش مهاجرت کردند، در همه امور تسليم محض «خدا» شدند . خواست و رضاي او را ملاک گفتار و رفتار و قصد ونيت خويش قرار دادند. بدون چون و چرا و خالصانه طاعت و فرمان او بردند .از حوزه هر کاري که او خوش ندارد و ازحرام و گناهي که او معرفي کرده ،دور شدند ، در اين صورت است که ديد ملکوتي و چشم بصيرت به آنان افاضه مي شود . مي توانند ماوراي حجاب عالم را شهود نمايند .بُُعد باطني و ملكوتي افراد و اشيا را مشاهده نمايند،صاحب چشم ،گوش ،زبان،ذهن وانديشه و بالاخره وجودي «خدايي»گردند.آن موقع است که انسان به يکي از مراتب عالي کار فقط براي خدا نايل شده است .
از پيامبر(ص) روايت شد كه خداوند فرمود: بنده من به چيزي محبوب تر نزدم اظهار دوستي نكرد ازا نجام واجبات و ترک گناهان و محرمات، او با نمازهاي نافله در مسير « محبت» من گام مي نهد . در آن صورت من نيز او را دوست مي دارم و«محبوب »خود مي گردانم. پس هنگامي كه او را دوست خود برگزيدم ،گوش شنوايي او مي شوم ، آن گاه كه مي شنود ؛ چشم بينايي او مي گردم آن گاه كه مي بيند ؛ زبان گوياي او مي شوم آن گاه كه سخن مي گويد ؛ دست او مي گردم آن گاه كه ضربه و شمشير مي زند . پاي او مي شوم آن گاه كه راه مي رود. چنين کسي هنگامي كه به درگاه من دعا كند ،اجابتش مي كنم . اگر از من چيزي درخواست كند ، به او مي دهم. (2)
پي نوشت ها:
1. عنكبوت (29) آي. 26.
2. المحاسن، احمد بن محمد بن خالد البرقي، ج 1، ص 291 ؛ اصول كافي، كليني، ج 2، ص 352.

من دارای فوق لیسانس مهندسی شیمی هستم. بسیار تمایل دارم در مسائل دینی تحصیل کنم ولی نمیدانم روش آن چیست و آیا می توان از اول در علومی مانند اخلاق تحصیل کرد؟ آیا روش تحصیل غیر حضوری در این رشته ها وجود دارد؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
شما برادر عزيز بايد هدف تان را نسبت به تحصيلات حوزوي بسيار شفاف کنيد. اگر هدف تان رسيدن به کمال اخلاقي است، مي توانيد در کنار تحصيلات دانشگاهي خودتان از طريق منابع مانند کتب اخلاقي، راديو معارف و استفاده از سخنراني‌هاي اساتيد اخلاق اين خلأ و کمبود اخلاقي را جبران کنيد. دانشکده دار الحديث رشته اي قرآني و حديثي به صورت مجازي دارد که مي توانيد از آن استفاده کنيد . اما اگر قصدتان ادامه تحصيل در حوزه است ، حوزه برنامه غير حضوري ندارد.با اتمام دوره تحصيل دانشگاه مي‌توانيد در دوره مخصوصي که براي فارغ التحصيلان دانشگاه در مدرسه معصوميه حوزه علميه قم تشکيل شده ،شرکت کنيد .در اين مدرسه براي فارغ التحصيلان دانشگاه برنامه خاصي قرار داده‌اند تا سريع تر از بقيه طلاب، دروس حوزوي را فرا بگيرند. مجله‌اي به نام «خشت اول» چاپ شده که درباره طلابي است که پس از اخذ مدارک دانشگاهي وارد حوزه شده‌اند. اين مجله را بخوانيد و تا با آگاهي از شرايط و فرصت‌ها و تنگناها و چالش انتخاب خوبي داشته باشيد.
موفق باشيد.

در عصر حاضر چه كارهايي بر ما شيعيان لازم است؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
شيعيان واقعي در عصر غيبت بايد اين کارها را انجام و اين صفات را دارا باشند:
1- اطاعت از دستورهاي ديني و پرهيز از گناهان،‌ تقوا را سرلوحة زندگي قرار دادن، پرهيز از اعمالي كه خلاف رضاي آنان است.
حضرت در اين زمينه مي‌فرمايد: «هر يك از شما بايد به آن چه كه به وسيلة آن به دوستي ما نزديك مي‌شود، عمل كند، و از آن چه موجب ناخشنودي و غضب ما مي‌شود، پرهيز نمايد».(1)
2- انتظار فرج.
پيامبر اكرم(ص) فرمود: «با فضيلت‌ترين اعمال امتم انتظار فرج است».(2)
3- دعا براي سلامتي و فرج حضرت ولي عصر(ع)، مانند خواندن دعاي فرج و دعاي عهد و ندبه.
4- صدقه براي حفظ وجود حضرت.
5- غمگين شدن به خاطر غيبت آن جناب.
6- انجام حج و عمره به نيابت حضرت.
7- برخاستن به جهت تعظيم هنگام شنيدن اسم مبارك «قائم»(ع).
8- دعا براي خود كه از شرّ فتنه‌ها در امان باشيم، نيز خواندن دعاي «اللهم عرّفني نفسك...».
9- استغاثه به آن جناب و استمداد از وجودش به هنگام گرفتاري ها.(3)
10- تأسيس حكومت اسلامي و حفظ آن، چرا كه اجراي دستور و احكام نوراني اسلام در زمان غيبت از مسلمانان خواسته شده است و پياده نمودن برنامه‌هاي اجتماعي اسلام بدون تشكيل حكومت اسلامي ممكن نمي‌باشد.(4)
11- عمل به فريضه مهم امر به معروف و نهي از منكر، كه با رعايت آن ريشه‌هاي فساد قطع شده و زمينه حكومت جهاني دادگستر جهان فراهم مي‌گردد.
انتظار ظهور منجي هيچ گاه به حقيقت نمي‏پيوندد مگر در صورتي که سه عنصر اساسي در آن محقّق گردد:
1 - عنصر عقيدتي:
منتظر بايد ايمان راسخي به حتمي بودن ظهور منجي و نجات‏بخشي او داشته باشد.
2 - عنصر نفساني: منتظر بايد در حالت آمادگي دائمي به سر ببرد.
3 - عنصر عملي و سلوکي: منتظر بايد به قدر استطاعت خود در سلوک و رفتارش زمينه‏هاي اجتماعي و فردي را براي ظهور منجي فراهم نمايد.
با نبود هر يک از اين سه عنصر اساسي، انتظار حقيقتاً معنا پيدا نمي‏کند.(5)
پي‌نوشت‌ها:
1. بحارالانوار، ج 53، ص 176.
2. لطف الله صافي، منتخب الاثر، ص 629، حديث 5.
3. شيخ عباس قمي، منتهي الآمال ، ص 483.
4. ابراهيم اميني، دادگستر جهان، ص 264.
5 . موعود شناسي ،علي اصغر رضواني ، ص 85-86.

باسلام. به اعتقاد ما مسلمانان دین و کتاب آسمانیمان کاملترین هستند.پس چرا باید در زمینه هایی مثل روانشناسی از افرادی غیر مسلمان وبیگانه تبعیت کنیم؟ آیا کتابهایی در این موضوع هستند که با استفاده ازآیات و روایات به ریشه یابی ودرمان مشکلات عصر حاضر و ترک عملی گناهان بپردازند؟باتشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
گرفتن علم و دانش از ديگران به معناي تبعيت از آن ها نيست بلکه اساسا اسلام به دليل اهميت و ارزشي که براي علم و دانش‌‌اندوزي قايل است، پيروان خود را همواره توصيه مي‌کند که بر معلومات علمي خود بيافزايند و همواره در پي دانش‌اندوزي باشند ،گر چه از افراد کافر و يا هر کس ديگر باشد. رسول خدا (ص) فرمود:
«الحکمه ضاله المومن ياخذها حيث يجد؛ (1) دانش و معرفت گمشده مومن است. آن را مي‌گيرد هر کجا بيابد».
امير مومنان فرمود: «الحکمه ضاله المومن ياخذه و من يد المشرک؛ (2) دانش و معرفت گمشده مومن است. آن را مي‌گيرد گر چه از دست مشرک باشد».
بنابراين فراگيري دانش و علم هرگز با کامل بودن دين اسلام منافات ندارد، بلکه عمل به توصيه هاي علم آموزي اوست.
گر چه در آموزه هاي اسلامي درباره معرفت نفس و روان شناسي مباحث عميق بسياري آمده، ولي آن طور که شايسته است پژوهش در خور توجه در آن آموزه‌ها انجام نشده ، مثل گنجينه‌هاي گرانبها همچنان دست نخورده باقي مانده است. در عين حال در برخي آثار تحقيقاتي سودمندي در اين باره صورت گرفته، از جمله به دو نمونه مي‌توان اشاره کرد:
1- روان شناسي از ديدگاه غزالي و دانشمندان اسلامي، دفتر اول و دوم، نگارش دکتر سيد محمد باقر حجتي، نشر فرهنگ اسلامي، 1378 ش.
2- دروس معرفت النفس، تاليف استاد حسن زاده آملي.
پي‌نوشت‌ها:
1. بحار الانوار، ج 2، ص 105.
2. همان .

سلام در منزل با تعداد زیادی مورچه مواجه ایم و همیشه به خاطر کشتن آنها دچار عذاب وجدان آیا کشتن این حشرات گناه دارد؟

پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اگر حيوانات آزار دهنده هستند ،به گونه اي که آسايش و آرامش را از شما سلب کرده باشند ، کشتن آن ها اشکال ندارد .

من چند وقتی است که دارم با نفسم و شیطان می جنگم اون رو بارها شکست دادم و اون هم به ناچار عقب نشینی کرده ولی بعد از مدتی دوباره به سراغم می اید ، این جنگ تا کی ادامه دارد به خدا من میترسم مرا کمک کنید این نفس دست از سر من بر نمی داره چکار کنم که دیگه به سراغم نیاد

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
احساسات پاك و بي آلايش شما بيانگر ايمان قلبي و پاكي باطني و صداقتي است كه در جوانان مؤمن ديده مي شود .انسان در مبارزه با نفس اماره و خواهش هاي نفساني (كه هر لحظه انسان را به بدي ها فرمان مي دهند و مي كشانند) گاهي چه بسا دچار لغزش هايي شده و گناهي را مرتكب مي شود، اما بدان معنا نخواهد بود كه از ايمان به خدا خارج شود، يا اين كه با تحت تأثير قرار گرفتن از سخنراني و ... ايمان را به دست آورد. ايمان يك امر قلبي و پايدار است كه گناهان در ضعف آن، و اعمال نيك و پسنديده در تقويت آن مؤثر هستند.
با نفسي كه هر لحظه دل به ميلي مي سپارد، مبارزه كردن كار آساني نيست. رها شدن از شرّ نفس و گام برداشتن در راه انسانيت چيزي نيست كه به آساني نصيب كسي شود وگرنه پيامبر اكرم(ص) از آن به جهاد اكبر تعبير نمي كردند.
حضرت بر جمعي از جوانان كه مشغول وزنه برداري بودند گذشت. چون آنان را ديد ايستاد و تماشا كرد، سپس فرمود: «قهرمان كسي است كه بر نفس خود غالب آيد».(1)
اي شهـان كُشتيـم مـا خصـم برون مـاند خصمـي زو بتـر در انـدرون
كشتن اين، كار عقل و هوش نيست شير باطن سخـره خرگـوش نيسـت
قَـدْ رجعنـا مـن جهـاد الاصغـريم بـا نبـي انـدر جهــاد اكبـريـــم
قوّتي خواهم ز حق دريا شكــاف تا به ناحق بر كنـم اين كوه قــاف
از اين داستان و شعر به خوبي آگاه مي شويم اين مبارزه و تلاش تنها در برهه و مقطعي از زمان و در برابر رويداد يا مسئله خاصي نيست. هنگامي كه از اين وضع بيرون آييم، در امتحان و آزمون و مبارزه و تلاش ديگري واقع مي شويم يا هستيم.
در هر حال زندگي تلاش و مبارزه با هواي نفس و خواسته هاي شيطاني است، و در هر زمان و هر آن با آن ها درگير هستيم و در هر پيروزي قدمي به سوي تكامل برداشته ايم.
بدون ترديد براي مبارزه با نفس سركش كه امام سجاد(ع) از دست او به درگاه خدا شكايت مي برد،(2) پشتوانة محكمي از بصيرت و ايمان و برنامه ريزي لازم است. البته دوران جواني بهترين دوران سازندگي است، چون در اين دوران، جوان قدرت بسياري در اختيار دارد، از طرف ديگر صفات و عادات زشت، رسوخ كامل نيافته و ترك آن ها آسان تر است.
خودسازي و ترك گناه به نظر علماي اخلاق منوط به چهار برنامه است:
1ـ‌مشارطه، يعني با خود شرط كنيد كه گناه نكنيد و اين پيمان را با خود ببنديد.
2ـ مراقبه: در طول روز همواره مراقب اعمال خود باشيد و با در نظر گرفتن خدا از گناه فاصله بگيريد. در اين باره لازم است از آن چه مي دانيد شما را به گناه مي كشاند، دوري ورزيد، مثل ديدن فيلم يا نگاه به نامحرم. البته اين امر در آغاز مشكل است، ولي به تدريج به آن خو مي گيريد. از محيط آلوده و معاشرت با دوستان فاسد و گناهكار و صحنه هاي تحريك كننده دوري كنيد.
3ـ محاسبه: در آخر شب كار روزانه خود را بررسي كنيد . اگر اشتباهي كرده ايد، نفس خود را مؤاخذه نماييد و تصميم بر ترك گناه بگيريد.
4ـ معاتبه: پس از اين كه به گناه خود اقرار كرديد، نفس خود را سرزنش كنيد و حتي مجازات نماييد، مثلاً تصميم بگيريد اگر فلان گناه را تكرار كردم، روزه بگيرم يا صدقه دهم.
قرآن مجيد راه مقابله با طغيان غريزه جنسي را در صورت فراهم نبودن زمينه ازدواج، عفت پيشگي و يا خويشتن داري در امور جنسي مي داند و مي فرمايد: «آن ها كه وسيله ازدواج ندارند، بايد عفت پيشه كنند تا خداوند آنان را به فضلش بي نياز كند».(3) البته اين امر، نياز به مقاومت سرسختانه دارد كه در روايات به عنوان جهاد اكبر مطرح شده است.
تسهيل كنترل غريزة جنسي در گرو اموري است:
1ـ طرد افكار شيطاني: مشكل ترين مرحلة رويارويي با انحراف جنسي، سالم سازي انديشه و پرهيز از افكار شهوي است. امام علي(ع) مي فرمايد: «كسي كه در اطراف گناه بسيار بينديشد، سرانجام به آن كشيده خواهد شد».(4)
2ـ پر كردن اوقات فراغت با مطالعه، تفريح، مسافرت و غيره.
3ـ كنترل چشم: نگاه راهبر دل و دام شيطان و بذر شهوت است. براي مهار غريزه جنسي بايد از ديدن آن چه كه ميل جنسي را تحريك مي كند خودداري كرد. امام علي(ع) مي فرمايد: «بهترين عامل رو گرداني از شهوات، فروبستن چشم ها است».(5)
4ـ عدم آميختگي زن و مرد: همنشيني زن و مرد و همسخن شدن و خلوت كردن با يكديگر زمينه لغزش را فراهم مي كند.
5ـ كم خوري: يكي ديگر از راه هاي كنترل غريزه جنسي، دوري از پرخوري است. از اين رو در روايات اسلامي از روزه داري به عنوان عامل تعديل غريزة جنسي ياد شده است.
پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: «اي جوانان، هر يك از شما قدرت ازدواج دارد، ازدواج كند و اگر قدرت ندارد روزه بگيرد، زيرا روزه گرفتن براي كنترل شهوت مفيد است».(6)
6ـ يكي از راه هاي آرام كردن طوفان غريزه جنسي در انسان، ورزش و فعاليت بدني است، زيرا ورزش مقدار فراواني از انرژي هاي بدني و فكري انسان را به خود اختصاص مي دهد و از مسايل ديگر كم مي كند.
7ـ آخرت گرايي: توجه به پاداش اخروي درباره كساني كه دامن خود را از گناه پاك داشته اند. امام علي(ع) مي فرمايد: «كسي كه به بهشت علاقه دارد، خواهش هاي نفس و شهوات را فراموش كند».(7)
8ـ ياد مرگ: رسول خدا(ص) اصحاب خود را دربارة مرگ بسيار سفارش مي كرد و مي فرمود: «زياد مرگ را ياد كنيد، زيرا ياد مرگ شكنندة لذات نفساني و مانع ميان تو و شهوات است».(8)
پي نوشت ها:
1.استاد مطهري ،گفتارهاي معنوي ،ص 263.
2.مفاتيح الجنان، مناجات الشاكين.
3.نور (24) آية 33.
4.غررالحكم، ج 5، ص 321.
5.همان، ج 6، ص 164.
6.بحارالانوار، ج 100، ص 220.
7. نهج البلاغه، قصار 30.
8. بحارالانوار، ج 74، ص 388.

با سلام و خسته نباشید بر اساس آیات قرآنی احترام به پدر و مادر واجب است .پدرمن بعد از فوت مادرم رابطه اش را با من قطع کرد ومن و خواهرم به هیچ طریقی نتوانستیم به او نزدیک شویم وبه دروغ به همه میگفت بچه هایم مرا ترک کردند البته بعضی اوقات با تلاش به خانه اش میرفتیم با این حال به ما تهمت دزدی و دروغ میزد تا دوسال پیش که مریض شد وبه اصرارکه حاضر نبود با ما دکتر بیاید او را به دکتر بردیم و طی این دو سال شیمی درمانی میشد که خیلی از لحاظ روحی و افت تحصیلی به بچه هایم ضربه وارد شد بااین حال روی خوشی به ما نشان نداد و حرفهای زجرآوری میزد حتی ما اول سعی کردیم متوجه بیماری نشود الان بعد از دو سال که دکتر او را جواب کرد ما را نفرین میکند و میگوید شما برای من کاری نکردید و به هرکه میرسد هم خودش وهم زنش از ما بد میگوید به طوری که بعضی ما را سرزنش میکنند ، بعد از مرگ مادرم مهریه اش به علت جابه جایی محل زندگی به او داده نشده است و الان تمام دارایی خود را به نام این زنش کرده است و به ما میگوید خرج مردن من را بدهید. الان نماز خواندنش را هم کنار گذاشته است ما هیچ موقع به خاطر حق مادرم و حقوق خود با او درگیر نشده ایم فقط به او تذکر دادیم به خاطر ترس از خدا و آبرو. الان بعد از دو ماه از گفته دکتر و حرف هاو تهمت هایی که به ما میزند و مجبور هستیم بیشتر اوقات به بعضی مردم جواب بدهیم و خلاف حرف او را ثابت کنیم و به خاطر فشارهای عصبی که به ما وارد میکند دیگر نمیتوانم به خانه او بروم الان تکلیف ما چیست باید به خانه او برویم البته در این دو ماه دو بار به خانه اش رفته ایم و هرچه میخواهد به ما بگوید. آیا منظور از احترام گذاشتن این است که بیش ازاین انسان از لحاظ روحی به خود فشار بیاورد و آیا نفرین های او اثر دارد تا کجا باید پیش برویم . با تشکر التماس دعا

پرسش: بر اساس آيات قرآني احترام به پدر و مادر واجب است .پدرم من بعد از فوت مادرم رابطه اش را با من قطع کرد ومن و خواهرم به هيچ طريقي نتوانستيم به او نزديک شويم وبه دروغ به همه مي گفت بچه هايم مرا ترک کردند. البته بعضي اوقات با تلاش به خانه اش مي رفتيم .با اين حال به ما تهمت دزدي و دروغ مي زد. تا دوسال پيش که مريض شد وبه اصرارکه حاضر نبود با ما دکتر بيايد، او را به دکتر برديم و طي اين دو سال شيمي درماني مي شد که خيلي از لحاظ روحي و افت تحصيلي به بچه هايم ضربه وارد شد. بااين حال روي خوشي به ما نشان نداد و حرف هاي زجرآوري مي زد حتي ما اول سعي کرديم متوجه بيماري نشود .الان بعد از دو سال که دکتر او را جواب کرد، ما را نفرين مي کند و مي گويد شما براي من کاري نکرديد و به هرکه مي رسد ،هم خودش و هم زنش از ما بد مي گويد، به طوري که بعضي ما را سرزنش مي کنند ، بعد از مرگ مادرم مهريه اش به علت جا به جايي محل زندگي به او داده نشده است و الان تمام دارايي خود را به نام اين زنش کرده است و به ما مي گويد خرج مردن من را بدهيد. الان نماز خواندنش را هم کنار گذاشته است. ما هيچ موقع ...
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباط تان با اين مركز؛
دستور اسلام در احترام به مادر و پدر مطلق است، يعني به هر مادر و پدري بايد احترام کرد ، خواه با انسان رفتار خوبي داشته باشند و خواه بد . قرآن مجيد احسان به پدر و مادر را وظيفه مردم مي داند و مي فرمايد: پروردگارت فرمان داده كه تنها او را بپرستيد و نسبت به پدر و مادر نيكي كنيد. (1)
از روايات معصومان استفاده مي‌شود كه والدين چه مؤمن باشند و چه كافر و چه نيكوكار و چه معصيتكار بايد مورد احترام قرار گيرند و استثنا بردار نيست. امام‌رضا(ع) مي‌فرمايد: "نيكي به والدين واجب است ،گرچه مشرك باشند، ولي در معصيت خدا نبايد آنان را اطاعت كرد".(2)
قرآن مجيد تنها در يك مورد مخالفت با پدر و مادر را جايز دانسته و آن در صورتي است كه پدر و مادر فرزند را به شرك و دوري از خدا فرا خوانند و يا اطاعت آنان، معصيت و مخالفت با فرمان خدا باشد ،(3)حتي عدم اطاعت از فرمان والدين در چنين مواردي بايد با رفتار پسنديده همراه باشد.
هر چند پدر و مادر رفتار صحيحي با فرزند نداشته باشند، فرزند موظف به گراميداشت والدين و كسب رضايت آنان است و نمي تواند مقابله به مثل نمايد.
در اين موقعيت به حرف هاي او اعتنا نکن و به او سر بزن .پدر و مادري كه بد رفتاري كند، پاسخگوي اعمالش نزد خدا خواهد بود، اما رفتار بد داشتن او و بي احترامي و هر كار ديگر، ما را از انجام وظيفه معذور نمي دارد.نفرين هاي ايشان اگر برحق نباشد، گزندي بر افراد خانواده نمي رساند.
پي نوشت ها:
1. اسراء(17) آيه 23 و 24.
2.عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 124.
3. لقمان(31) آيه 15.

با عرض سلام و خسته نباشید چند سوال مطرح کرده ام که به جز آخری همه در یک مجموعه قرار می گیرند ولی سوال آخر با بقیه متفاوت است؟ آیا انجام کار بی مزد برای کسی که در واقع قبلا امتحانش را پس داده و خصلتش این است که نمک می خورد و نمکدان می شکند یعنی در واقع در مواقع امتحان پس دادن به جای آنکه به خوبی جبران کند به بدی جبران می کند کار درستی است ؟ اگر قصد رضای خدا باشد چه یعنی مثلا شخص از نظر مالی چندان وضعش خوب نباشد؟ اگر شخص بنا به رو در بایسی ابتدا انجام کار را برای چنین شخصی به گردن گرفته آیا می تواند عهدش را بشکند زیرا که گذشته را به یاد می آورد و یقین دارد که این شخص نه تنها در دل از تو متشکر نیست بلکه شاید فکر کند که وظیفه ات است و می دانی که روزی باز هم نمکدان را خواهد شکست ؟ آیا با توجه به آیه اول سوره حمد که شکر فقط مخصوص خداست آیا این گناه نیست که انسان برای انجام کاری انتظار تشکر داشته باشد یعنی طبق این آیه باید انسان حتی در قبال ناشکری وکفران و بی منت کردن شخص باز هم باید برای دیگران خدمت انجام دهد حتی اگر وظیفه اش هم نباشد؟ آیا خدمت به اشخاص بی نماز روزه کار درستی است یا که خیر؟ آیا دعا برای اشخاصی که نه نماز می خوانند و نه روزه می گیریند و حتی بعضی از آنها روزه خواری می کنند و در چشم مردم ویا شاید به راستی انسانهای لا ابالی هستند کار درستی است یعنی آیا انسان وظیفه ای در قبال دعا کردن آنها دارد یا باید به خدا واگذار کند اگر دعا از سر دلسوزی یا چیز دیگر باشد چه یعنی منظورم این است که گهگاهی انسان از شخصی به خاطر اعمالش خوشش نمی اید و شاید از او هم متنفر باشد ولی چون گمان می کند که خدا دوست می دارد برای دیگران دعا کنیم شاید به خاطر آرام کردن دل خود برای دیگران دعا کند آیا چنین دعایی ثواب دارد یا نه تنها ثواب ندارد بلکه گمراهی است؟ با تشکر فراوان ابتدا از خدا و بعد از شما خدا را به خاطر آنکه همیشه اشخاص مومنی که دیگران را از گمراهی بیرون می آورند همچون شمعهای روشن در عالم قرار می دهد. وشما را چون که در خدمت بندگان خدایید به خاطر اینکه شاید بنده ای دیگر از بندگان خدا به راه سعادت رهنمون شود .یا حق

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
انتظار تشکر داشتن از کسي که به او خدمتي شده، گناه نيست اما با اخلاص منافات دارد.امام صادق(ع) در مورد نشانه عملي كه نزد خدا مقبول است مي فرمايد: " عمل خالص آن است كه در آن جز از خدا انتظار ستايش نداشته باشي".(1)
مومن وقتي به كسي محبت مي كند، محبت را در واقع براي رضاي خدا مي كند . قصد قربت مي كند . با اخلاص و بدون چشم داشت محبت مي كند. پس اگر كسي كاري را براي رضاي خدا كرد ، ديگر دنبال اين نيست كه دستش نمك دارد يا ندارد.
وقتي نيت خدايي باشد، فرق نمي کند طرف تلافي مي کند يا نه .زيرا در اين صورت خدمتگزار پاداش را از خدا مي خواهد .
به قول سعدي :
تو نيكي مي كن در دجله انداز كه ايزد در بيابانت دهد باز
حافظ مي گويد:
تو با خداي خويش انداز و كار دل خوش دار كه رحم اگر نكند مدعي، خدا بكند
پي نوشت :

1. اصول كافي، ج 2، ص 16

اگر مادروپدری در شب بایکدیگر مراوده داشته باشند و بچه هم بفهمد ایا انها گناهی مرتکب شده اند و یا برای بچه مشکلی به وجود میاید؟؟؟؟؟؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
جماع در خانه اي كه فرزندي در آن باشد كه ببيند يا بشنود، مکروه است، يعني انجام ندادن آن بهتر است اما گناه نيست. براي بچه مشکلي پيش نمي آيد اما ممکن است زمينه گناه را در او فراهم کند. از اين رو بايد بيش تر مراقب بود.

اگر پسری با دختری از طریق پیامک رابطه داشته و ملاقات هم صورت گیرد (بدون تماس بدنی) و فقط جهت گریز از تنهایی و.. آیا از لحاظ دینی ایرادی دارد و چه عواقبی در پی خواهد داشت؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اين كار گناه بوده و علاوه بر گناه باعث مشكلاتي در زندگي اجتماعي مي شود.
از نظر شرع، نگاه كردن مرد به بدن زن نامحرم ،چه با قصد لذّت و چه بدون آن حرام است. نگاه كردن به صورت و دست ها اگر به قصد لذّت باشد ،حرام است.(1)
همچنين صحبت با نا محرم اگر به قصد لذت و شهوت باشد، اشکال دارد.
دوست گرامي
خيلي خوب است که مايليد اعمال و کارهاي خود را با سنجه ديني و شرعي بسنجيد . در زمينه اين گونه دوستي ها سخن بسيار مي شود گفت اما آنچه که مهم است، تفکر و دور انديشي در اين زمينه است . اين گونه ارتباط ها غريزه و شهوت جنسي را تحريك كرده و به گناه مي كشاند و انسان را از خدا دور مي کند.
دوستي بين دو نامحرم مهم ترين کمينگاه شيطان است. بدين وسيله انسان را به سوي گناه مي کشاند. نتيجه اين گونه ارتباط ها در جامعه، تسليم شدن در برابر شيطان و هواي نفس است . براي نوع انسان هاي جامعه، موجب آسيب‌هاي فراوان روحي و رواني مي گردد .
مسلمان و مومن بايد کار هاي خود را كنترل كند. تا زماني كه شرايط براي ازدواج فراهم نشد و قصد ازدواج ندارد ،دنبال مسايل جنسي و شهواني نرود.
چنين دوستي‌هايي با آسيب‌ها و خطرات و ناهنجاري‌هاي مختلف رو به رو است . آينده چنين دوستي‌هايي قابل پيش بيني نيست. غالباً با ادامه يافتن اين نوع دوستي‌ها، مشکلات بسياري به خصوص براي دختران فراهم مي‌آورد.
غريزه جنسي از نيرومندترين غرايز در وجود انسان است . بسياري از رفتارهاي انساني را شکل مي دهد . به گونه‌هاي مختلف ظهور و بروز دارد. اسلام که يک مکتب جامع است و مي خواهد مردان و زنان مسلمان،از يک طرف روحي آرام و اعصابي سالم و چشم و گوشي پاک داشته باشند تا بتوانند قله‌هاي رفيع انساني و رستگاري را فتح نمايند و از طرف ديگر به نيازهاي غريزي و فطري خود نيز دست يابند، بنابراين با حساسيت ويژه، اما واقع بينانه و لحاظ کردن طبيعت و اميال دروني و خواسته‌هاي نفساني انسان، قوانين و احکامي را جهت حفظ و نگه داري فرد و جامعه در خط اعتدال و ميانه روي وضع کرده است. از جمله آن احکام، چگونگي ارتباط با جنس مخالف است. اين ها همه به سبب اين است که اسلام از جانب کسي براي هدايت انسان‌ها فرستاده شده است که خالق فطرت و غريزه با تمامي استعدادهاي بهينه و ذخيره شده در انسان است. بنابراين هر عاملي که موجب تحريک انگيزه‌هاي شهواني در جامعه گردد و به آرامش روحي و رواني و عفت عمومي، صدمه وارد کند، مورد تأييد اسلام نيست.
چون جوانان و نوجوانان مخصوصاً دختران جوان، هنوز به سني نرسيده‌اند که عاقبت برخي از کارها برايشان تجربه شده باشد، فقط ابتداي کار را که شيرين است مي‌بينند . به دوستي با پسران نامحرم تن مي‌دهند و به اين ترتيب وارد دامي مي‌شوند که خلاصي از آن بسيار دشوار است. چرا که اولين مشکل آن ها، مشغوليت فکرشان است و عقب افتادن تدريجي از درس. مشکل بعدي خانواده (اگر داراي خانواده مذهبي باشند) ازدواج است. آن ها اگر بخواهند با پسري که از طريق کوچه و خيابان با او آشنا شده‌اند، ازدواج کنند، هيچ ضمانتي وجود ندارد که پسر چند دوست دختر ديگر در آستين نداشته باشد و سر بزنگاه از اين دختر جدا و به آن ها نپيوندد .به اين ترتيب دختران زيادي را دچار داغ فراق و افسردگي و نابساماني خانوادگي نکند، حتي در دانشگاه‌ها يا محيط‌هاي کاري نيز ارتباط نامناسب با نامحرم، غالبا باعث گرفتاري است، زيرا چه بسا باعث ايجاد عشق‌هايي در دل دختران و پسران جوان مي‌گردد که به دلائل گوناگون، هرگز به( وصل) منجر نخواهد شد . داغ آن براي هميشه به دل طرفين خواهد ماند و فکرشان را آزرده خواهد ساخت.
مسائل فوق هيچ کدام قصه نيست، بلکه واقعيت‌هايي است که به وفور در جامعه جاري است . تنها با گوشه هايي از آن ها آشنا مي شويم. بسياري از گرفتاران اين مسائل به دليل حيا و شرم، مشکلات خود را براي ديگران بازگو نمي‌کنند. اگر اين کار را مي‌کردند ،درس عبرت خوبي براي ديگران مخصوصا جوانان و نوجوانان مي‌شد.
وقتي مشکلات ريشه‌يابي مي‌شوند، غالب آن ها از نگاه‌هاي کوچک و پيامک و سخن‌هاي کوتاه و عشوه‌هايي آغاز مي‌شوند که به نظر پرسشگر دل پاک ما، چندان اهميت نداشته باشد،‌اما چه مي‌توان کرد که همين موارد کوچک اگر مورد بي توجهي واقع شوند و ادامه يابند، سر از مشکلاتي بسياري در مي‌آورند.
احکام دين مقدس اسلام، بر اساس مصلحت زندگي انسان‌هاست . خداوند که بهتر از هر کس ساختمان فطري انسان را مي‌شناسد، از روي محبت و به خاطر ما اين احکام را وضع نموده و گرنه او نه بخيل است و نه نيازمند به اين احکام.
ما نيز در نگاه خود به زندگي بايستي عاقبت کارها را بنگريم .از زندگي ديگران عبرت بگيريم . به اين نکته برسيم که؛ چه بسا لذت‌هاي کوتاه که رنج‌هاي طولاني به ارمغان مي‌آورد.
پي نوشت :
1. آيه الله مکارم ، توضيح المسائل ، م 2080 .

صفحه‌ها