اخلاق
۱۳۸۹/۱۲/۲۰ ۱۶:۲۰ شناسه مطلب: 28381
۱۳۸۹/۱۲/۱۷ ۱۱:۳۳ شناسه مطلب: 28168
۱۳۸۹/۱۲/۱۶ ۱۲:۰۲ شناسه مطلب: 28076
۱۳۸۹/۱۲/۰۹ ۲۲:۱۳ شناسه مطلب: 27577
تا قبل از اینکه به دانشگاه برویم مشکلی نداشتم.ولی بعد از آن احساس وابستگی به دوستم را داشتم.باتشکر
همان طور كه مي دانيد وابستگي با دلبستگي بسيار متفاوت است.
فرق اين دو را مي توان در كاهش عملكرد شديد در يكي و عدم كاهش عملكرد محسوس در ديگري برشمرد.
فردي كه دلبسته ديگري مي گردد اگر روزها ماه ها سال ها از ديدار وي محروم بماند كاهش چشم گيري در عملكرد وي مشاهده نمي شود. ولي اگر كسي وابسته ديگري گردد يك روز يا حتي يك ساعت فراق ديگري باعث كاهش عملكرد او مي گردد.
مثلا همه ما به مادر و پدر خود دلبسته ايم و اگر به هر دليلي روزها و ماه ها از ديدارشان محروم بمانيم مي توانيم با حفظ سطح عملكرد سابق خود به امور روزمره مان بپردازيم. ولي اگر به ايشان وابسته بوديم با اولين محروميت ديداري به هم مي ريختيم و نوعي احساس دلتنگي فلج كننده سراسر وجود ما را فرا مي گرفت .
با اين اوصاف اگر در خود شاهد افت شديد عملكرد در چند ماهه اخير (معمولاً كاهش عملكرد بيش از 6 ماه ملاك است) نمي باشيد، اين دلتنگي چيز مهمي نيست و شما صرفاً يك دلبسته صرف محسوب مي گردديد . ولي اگر شاهد كاهش شديد كنش وري طولاني در خود مي باشيد، قطعاً چيزي جز وابستگي مرضي بين شما و ايشان حاكم نيست.
اين وابستگي عاطفي هم چون اعتياد رواني باعث مي گردد فرد وابسته با عوارضي مشابه محروميت از مواد مواجه گردد.
فرد معتاد با هر محروميتي شاهد عوارض ترك مي شود و خواهان باز مصرف مواد مي گردد .
البته منظور ما به هيچ وجه اين نيست كه شما دچار اعتياد رواني گشته ايد و به احتمال زياد پس از مدت كوتاهي اين عوارض مرتفع خواهد شد.
عشق مرضي يا وابستگي عاطفي با سه اختلال عمده روانپزشكي يعني اضطراب، وسواس فكري، افسردگي در ارتباط مي باشد.
۱۳۸۹/۱۲/۰۸ ۲۱:۰۸ شناسه مطلب: 27480
۱۳۸۹/۱۲/۰۸ ۱۷:۲۰ شناسه مطلب: 27458
من دختري 16ساله ام چادر ميپوشم و ان را دوست دارم همه مي پرسند چرا حجاب؟من دليل خيلي واقعي و جوان پسندي براي پاسخ دادن به اين پرسش ميخواهم پاسخي به جز چيزي كه همه مي گويند وهيچ جواني به ان اعتقاد ندارد.
قبل از هر چيز نگرش مثبت و ارزشي شما را به مسئله حجاب - كه ناشي از فطرت پاك و خداجويتان است - تبريك مي گوييم .
جوان پسندي ويژگي ظاهري پاسخ است؛ ولي حقيقت يك پاسخ قابل قبول، عقلاني و منطقي و مستدل بودن آن است كه اميدواريم جوانان مخاطب شما به اين ويژگي ها توجه داشته باشند ؛ البته براي ما چندان روشن نيست كه منظورتان از جوابي كه همه مي گويند چيست ، اما سعي مي كنيم فلسفه حجاب را به طور مختصر توضيح دهيم :
قبل از هر چيز بايد توجه داشته باشيد كه حجاب به عنوان يك واجب تنها اختصاص به زنان نداشته، بلكه مردان هم موظف به رعايت حجاب هستند ، هر چند در محدوده و كيفيت پوشش و حجاب زنان و مردان تفاوت روشني وجود دارد ، اما در هر حال مردان هم موظف به رعايت حجاب در حد متداول و متعارف هستند . ولي در مورد لزوم و دليل حجاب لازم بر زنان، قبل از هر چيز بايد به اين حقيقت توجه داشته باشيد كه از برخی متون استفاده میشود «اصل حجاب» زنان میان اقوام و ملل مختلف مطرح بوده و سابقه طولانی دارد، گرچه نحوه بهرهگیری از حجاب، حدود و احکام آن بر حسب سنت و آداب جوامع متفاوت بوده است. (1)
در واقع حجاب نه دستوري خاص در شريعت اسلام ، بلكه دستور عمومي براي همه پیروان شرايع قبلي نيز بوده است و در ادیان یهود و مسیحیت صراحتا به مسئله حجاب اشاره شده است.
حجاب در شریعت موسی (ع):
«ویل دورانت» راجع به قوم یهود و قانون تلمود مینویسد: «اگر زنی به نقض قانون یهود میپرداخت، مثلاً بی آن که چیزی بر سر داشت، به میان مردم میرفت و یا در شارع عام نخ میریسید یا با هر سخنی از مردان درد دل میکرد یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانهاش تکلّم میکرد، همسایگانش میتوانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد». (2)
از کتاب مقدس نیز بر میآید که در عهد سلیمان (ع) زنان علاوه بر پوشش بدن، «بُرقَعْ» (روبند) به صورت میانداختند. (3) همین سنت در زمان ابراهیم (ع) رایج بود و در متون تاريخي نقل شده نامزد اسحاق «رِفْقه» ابتدا که اسحاق را دید، برقع به صورت انداخت. (4)
حجاب در شریعت عیسی (ع):
آن چه از حجاب در شریعت موسی (ع) بیان شد، در شریعت حضرت عیسی (ع) نیز وجود دارد، چون عیسی گفت: «فکر نکنید که من آمدهام تا تورات و نوشتههای پیامبران را منسوخ نمایم، بلکه آمدهام تا آنها را به تحقق برسانم». (5)
زنها در قرنهای اولیه مسیحیت تنها با چادر میتوانستند در مراسم عبادی شرکت کنند، زیرا گیسوان شان فریبنده به شمار میرفت و میگفتند حتی فرشتگان ممکن است در موقع اجرای نماز از دیدن آنها حواس شان پرت شود! (6) «پاولوس» فرمان داد زنان باید حجاب داشته و سر خود را بپوشاند. (7)
با آمدن اسلام، حکم حجاب که در ادیان دیگر نیز بوده، مورد تائید و تاکید قرار گرفته است. اما برای روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان، توجه به مطالب ذیل لازم است:
1. توجه به رابطه پوشش با فرهنگ دینی:
بر اساس فرهنگ اسلامی، انسان موجودی است که برای رسیدن به کمال و معنویت خلق گردیده است. اسلام با تنظیم و تعدیل غرایز به ویژه غریزه جنسی و توجه به هر یک از آنها در حدّ نیاز طبیعی، سبب شکوفایی همه استعدادهای انسان شده و او را به سوی کمال سوق داده است.
پوشش مناسب برای زن و مرد عامل مهمی در تعدیل و تنظیم این غریزه است.
2. توجه به ساختار فیزیولوژی انسان:
نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطهای مستقیم با تفاوتهای جسمی و روحی زن و مرد دارد.
در تحقیقات علمی در مورد فیزیولوژی و نیز روانشناسی زن و مرد ثابت شده که مردان نسبت به محرّکهای چشمی شهوتانگیز حساسترند و چون تأثیر حس بینایی زیادتر است و چشم از فاصله دور و میدان وسیعی قادر به دیدن است، از سوی دیگر ترشّح هورمونها در مرد صورتی یکنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتی گسترده تحت تأثیر محرّکهای شهوانی قرار میگیرند ؛ اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساسترند و به محرّکهای حسی پاسخ میدهند. حس لامسه بروز زیادی ندارد و فعالیتش محدود به تماس نزدیک است.
از این گذشته چون هورمونهای جنسی زن به صورت دورهای ترشح میشوند و به طور متفاوت عمل میکنند، تأثیر محرّکهای شهوانی بر زن صورتی بسیار محدود دارد و نسبت به مردان بسیار کمتر است.
استاد مطهری زمینه وجوب پوشش زنان میفرماید :
«اما علت این که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته، این است که میل به خود نمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شکار است و زن شکارچی، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خود آرایی از حس شکارچیگری او ناشی میشود.
در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباسهای بدن نما و آرایشهای تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود میخواهد دلبری کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسیر سازد. بنا بر این انحراف تبرّج و برهنگی، از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است». (8)
به عبارت دیگر:
جاذبه و کشش جنسی و زیبایی خاص زنانه و تحریک پذیری جنس مردانه، یکی از علتهای این حکم است.
البته این بدان معنا نیست که مردان با هر وضعیتی و با هر نوع پوششی میتوانند درون جامعه ظاهر شوند، بلکه برای آنان نیز محدودیت در نظر گرفته شده، اما همان گونه که بیان شد مقدار آن در حد پوشش زنان نیست.
با توجه به مطالب فوق میتوان گفت:
حجاب در اسلام از یک مسئله کلّی و اساسی ریشه گرفته است. اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی (چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر) به محیط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع تنها برای کار و فعالیت باشد، بر خلاف سیستم غربی که حضور در جامعه را با لذت جویی جنسی به هم میآمیزد و تعدیل و تنظیم امور جنسی را به هم میریزد.
اسلام قائل به تفکیک میان این دو محیط است و برای تأمین این هدف، پوشش و حجاب را توصیه نموده است، زیرا بی بند و باری در پوشش به معنای عدم ضابطه در تحریک غریزه و عدم محدودیت در رابطه جنسی است که آثار شوم آن بر کسی پوشیده نیست.
3. آثار و فواید رعایت حجاب و پوشش دینی:
1-3. بهداشت روانی اجتماع و کاهش هیجانها و التهاب جنسی که سبب کاهش عطش سیری ناپذیری شهوت است.
2-3. تحکیم روابط خانوادگی و برقراری صمیمیت کامل زوجین.
با رواج بی حجابی و جلوه گری زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعی محدودیت و پایان آزادیهای خود تلقّی میکنند و افراد متأهل هر روز در مقایسهای خطرناک میان آن چه دارند و ندارند، قرار میگیرند. این مقایسهها، هوس را دامن زده و ریشه زندگی و پیوند خانواده را میسوزاند.
3-3. استواری اجتماعی و استیفای نیروی کار و فعالیت؛ دختر و پسری که در محیط کار و دانشگاه تحریک شهوانی شوند، از تمرکز و کارآیی آنها کاسته میشود و حکومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نیروی فکری و کاری است.
4. بالارفتن ارزش واقعیت زن و جبران ضعف جسمانی او:
حیا، عفاف و حجاب زن میتواند در نقش عاطفی او و تأثیرگذاری بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقویت تخیل و عشق در مرد است و حریم نگه داشتن یکی از وسائل مرموز برای حفظ مقام و موقعیت زن در برابر مرد است.
حجاب موجب میشود که زنان تنها از نگاه جنسیتی و زیبائی جسمی نگریسته نشوند و این مسئله موجب احیاء حیثیت و حرمت زن و توجه بیشتر به شایستگی اخلاقی و روحی و استعدادهای دیگر در وجود زنان میشود.
اسلام حجاب را برای محدودیت و حبس زن نیاورده، بلکه برای مصونیت او توصیه کرده است، زیرا اسلام راضی به حبس، رکود و سرکوبی استعدادهای زن نیست، بلکه با رعایت عفاف و حفظ حریم، اجازه حضور زن را داده، امّا از سوء استفاده شهوانی و تجاری و استفاده ابزاری از زنان را منع کرده است.
در واقع حجاب موجب محدودیت، مردان هرزه میباشد که در صدد کام جوییهای آزاد و بی حد و حصر هستند و مصونیت و حفظ شخصیت زنان از دست این گروه از مردان منظور است.
در عین حال در اسلام برای مردان نیز پوشش در حد معقول قرار داده و مردان نیز آزادی بی حد و حصر در پوشش ندارند. از طرف دیگر آن ها را بر حفظ نگاه از نامحرم و کنترل شهوت در نگاه تکلیف کرده است که کنترل نگاه برای مردان در نسبت با زنان سخت تر است.
پینوشتها:
1. مجله پیام زن، ش 19، ص 69 - 71، ش 20، ص 80 - 83.
2. ویل دورانت، تاریخ و تمدن، ج 4، عصر ایمان ؛ انتشارات علمي و فرهنگي ، تهران ، 1378 ش.
3. کتاب مقدّس، عهد قدیم، سفر نشید الاناشید، باب 5 ، ترجمه ولیم گلن، دار السلطنه لندن، 1856میلادی .
4. همان، سفر تکوین، باب 24.
5. عهد جدید، انجیل متی، باب 20.
6. تاریخ تمدن، ج 9، ص 242، به نقل از مجله پیام زن، ش 20، ص 80 - 83.
7. جلال الدین آشتیانی، تحقیق در دین مسیح، ص 286، نشر نگارش تهران ، 1379 ش .
8. مطهری،مرتضی، مجموعه آثار ، ج19 ، ص 436- 437، انتشارات صدرا ، تهران ، 1374 ش .
۱۳۸۹/۱۱/۲۸ ۱۱:۱۶ شناسه مطلب: 26564
آیا دعا درمورد ازدواج با شخصی که مرا دوست دارد ولی شرایط مالی برای ازدواج را ندارد صحیح است یا خیر؟چون خدا هر خواستهای را برآورده می سازد با توجه به این نکته . من علاقه بیش از اندازه ای به این آقا دارم ولی بر سر اوضاع مالی این آقا شر ایط ازدواج را ندارد و دیگر تمایلی ندارد . آیا دعا در این مورد که از خدا بخواهم به من کمک کند برای ازدواج با این آقا صحیح است ؟ الان یک ماهه در حال دعایم .
مناسب بود كه در مورد سؤال تان توضيح مي داديد و شرائط خود و آن آقا و سن تان را بيان مي كرديد. اما اينكه براي ازدواج با شخصي، از خداوند درخواست بكنيد ،هيچ اشكالي ندارد، ولي دعا كردن به اين معنا نيست كه حتما دعاي شما اجابت خواهد شد. نبايد طوري باشد كه دعا كردن ها وضعيت روحي شما را خراب كند و سطح توقع تان را بالا ببرد، چون شايد مصالح ديگري هم در كار باشد، كه اين شرائط براي اين آقا پيش آمده است و فعلا امكان ازدواج برايش فراهم نيست.دعا كنيد كه اگر صلاح است، خداوند شرائط ازدواج شما با اين آقا را فراهم كند.
علت اينكه اين آقا شرائط مالي را براي ازدواج ندارد چيست؟ اگر كار مي كند و تلاش خود را انجام مي دهد، قاعدتا بايد بتواند مثل خيلي افراد جامعه يك زندگي معمولي را شروع كند. اما اگر كار درستي ندارد و تلاشي هم نمي كند، اشكال دارد . بايد دقت كرد كه انسان تنبل و بي خيالي نباشد، چون اگر شخصي تنبل و كار نكن باشد، در آينده علاوه بر مسائل مالي، مشكلات ديگري هم به وجود خواهد آمد.
آيا بين شما قرار ازدواج وجود دارد ؟ اگر بين شما قرار ازدواج وجود دارد ، مي توانيد كه با ايشان صحبت كنيد و سعي كنيد كه در حد امكان سطح توقع تان را در مسائل مالي پائين بياوريد و به توافقي برسيد تا او هم ميل و رغبتش براي ازدواج بيش تر شود. اگر به ايشان اطمينان را بدهيد كه با توجه به وضعيت شان، توقعات مالي تان فقط در حد ضروريات زندگي است، شايد اين آقا تصميم جدي تري براي ازدواج بگيرد.
اما اگر بين شما قرار ازدواج وجود ندارد، نمي توانيد اين را مستقيما با ايشان در ميان بگذاريد، چون كه ايشان هنوز از شما خواستگاري نكرده است. اما اگر مي دانيد و مطمئن هستيد كه شما را مي خواهد و مشكلش فقط مسائل مالي است، مي توانيد از يكي از كساني كه هر دو نفر شما را مي شناسد و آدم خوبي است، بخواهيد كه اين مسئله را از طرف خود ( نه از طرف شما ) با ايشان مطرح كند و كم توقعي شما را به اطلاع ايشان برساند.
بايد اين آقا شرائط ديگر ازدواج را هم داشته باشد، و به صرف داشتن علاقه، ايشان را براي همسري انتخاب نكرده باشيد. چون در هنگام انتخاب همسر هستيد، بايد ملاك ها و معيارهاي صحيح انتخاب همسر را شناسايي كنيد و در انتخاب همسر دقت كنيد. مي توانيد به كتاب " جوانان و انتخاب همسر" استاد علي اكبر مظاهري و كتاب "گلبرگ زندگي" استاد حسين دهنوي مراجعه كنيد.
در هر صورت دعا كردن براي رفع موانع ازدواج تان هيچ اشكالي ندارد، بلكه در متون ديني به ما توصيه شده است كه براي اصلاح امور خودتان و ديگران دعا كنيد. مي توانيد در نامه بعدي شرائط خودتان و اين آقا و حدود رابطه تان را بيان كنيد و جواب دقيق تري بگيريد. هم چنين مي توانيد از طريق شماره 09640 با مشاوران اين مركز تماس بگيريد.
موفق باشيد.
۱۳۸۹/۱۱/۲۳ ۱۱:۲۸ شناسه مطلب: 26213
۱۳۸۹/۱۱/۰۵ ۱۵:۰۲ شناسه مطلب: 25116
به فرض ثواب داشتن آیا اگر کسی که دلش گرفته و می خواهد گریه کند، حالا نوحه یا عزاداری برای خود بگذارد و با خود بگوید برای امام حسین گریه می کنم (در صورتی که دلیل اصلی ناراحتی خودش است و فقط برای ثواب بردن با پخش نوحه یا عزاداری پیش خود می گوید برای امام حسین گریه می کنم) آیا این گریه فایده یا ثوابی دارد؟ آیا حدیثی در این موارد وجود دارد؟ مثل کسی که در هر صورت باید درس بخواند حال پیش خود می گوید برای خدا می خوانم (من شنیده ام این ثواب دارد) آیا واقعا فرقی می کند و ثوابی وجود دارد؟ در مورد قبلی هم شخص به هر حال گریه خود را می کند فقط در پیش خود می گوید این برای امام حسین است؟ ممنون میشم جواب سوالامو کامل و با دلیل و سند بدین! با تشکر!
آیا صرف گریه کردن برای امام حسین(علیه السلام) بدون نیت برای پیگیری هدف اصلی عاشورا (مثلا فقط برای مظلومیت حضرت) ثواب دارد؟
پرسشگر گرامی باسلام و تشکر از ارتباط با این مرکز.
گریه برای اباعبدالله (علیه السلام) از این جهت که مظلوم واقع شد و خود و اصحابش بی گناه به شهادت رسیدند و بر خانواده اش سختی فراوان رفت، عملی ارزشمند است و ثواب دارد.
البته طبیعی است که هر چه انگیزه فرد عزادار بلند مرتبه تر باشد، ثواب بیش تری دارد. ثواب کسی که فقط بر مظلومیت اباعبدالله می گرید، با ثواب کسی که علاوه بر آن، بر محرومیت خود از همراهی با این قافله هم می گرید و بر این که چرا با این قافله همراه نیست، اشک می ریزد و در این عزا و گریه از خدا توفیق همرنگی و همراهی می طلبد، به طور طبیعی همسان نیست و ثواب فرد دوم به مراتب بالاتر است؛ ولی همان گریه بر مظلومیت، نهال عشق است که با اشک چشم آبیاری می شود و تناور می گردد و عشق به هم رنگی و همراهی را در پی دارد.
اما کسی که عزادار است، یک وقت فقط بر عزای خود گریه می کند و یک وقت عزای خود را در کنار عزای اباعبدالله قرار می دهد و بر عزای اباعبدالله و عزای خود می گرید. این، نوعی احترام به اباعبدالله و زنده نگه داشتن یاد و مرام او است و عمل به رهنمود معصومین است که از شیعیان می خواستند عزای اهل بیت و عزای حسین(ع) را مقدم بر عزای خود قرار دهند.
در تاریخ اسلام آمده که بعد از واقعه احد، مسلمانان عزادار شهیدان خود بودند و سید الشهدای احد، یعنی حضرت حمزه، گریه کننده نداشت؛ زیرا غالب بنی هاشم هنوز در مکه بودند و نتوانسته بودند هجرت کنند. پیامبر وقتی به مدینه آمد و شیون و عزا را در خانه های اصحاب دید و دید حضرت حمزه گریه کننده چشمگیری ندارد، اظهار تأسف کرد و اهل مدینه قسم خوردند از آن به بعد در هر مصیبتی ابتدا بر حضرت حمزه عزاداری کنند و بعد بر مصیبت خود بگریند. در وفای به این قسم و عهد، به منزل حضرت حمزه برای عزاداری آمدند و رسول خدا از آنان قدردانی کرد. (1)
بعد از شهادت امام حسین(ع)، به رهنمود اهل بیت، این سنت بر محور امام حسین ادامه یافت. از سکینه، دختر امام حسین (ع) نقل شده که گفت: بعد از شهادت پدر، جنازه ایشان را در آغوش گرفتم که برای لحظاتی غش کردم و شنیدم که پدر می گفت:
«شیعتی ما ان شربتم ری (ماء) عذب، فاذکرونی أو سمعتم بغریب أو شهید فاندبونی» (2)
با توجه به این دستورها، همین که عزادار قبل از گریه بر عزیز خود، به یاد فرزند پیامبر می افتد و او را می کند و بدین وسیله، مرام و یاد او را زنده نگه می دارد، ارزشمند است.
پی نوشت ها:
1. من لا یحضره الفقیه، صدوق، ج 1، ص 183، دوم، قم، مؤسسة النشر الاسلامی؛ مستدرک الوسائل، نوری، ج 2، ص 385، اول، بیروت، آل البیت لاحیاء التراث، 1408 قمری.
2. موسوعة کلمات الحسین، معهد تحقیقات باقر العلوم، ص 621، اول، قم، دار المعروف.