اخلاق

با عرض سلام و خدا قوت بنده به شدت عادت به تماشای عکسها و فیلمهای زنان جذاب دارم(البته غیر مستحجن) و عدم انجام این کار خیلی از لحاظ عصبی ناراحتم میکند،متاسفانه اغلب این فعل با عمل استمنا همراه است.من چکار کنم تا هم گناه نکنم و هم ار لحاظ عصبی بهم نریزم.لطفا کاربردب راهنمایی کنید.التماس دعا از شما عزیزان

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
نگاه کردن به عکس ها و فيلم هاي مستهجن حرام است هم چنين استمناء نيز حرام و ازگناهان کبيره مي باشد وکسي که مرتکب عمل استمناء گردد مستحق عذاب جهنم مي باشد،.
امام صادق(ع) فرمود: "خداوند با نظر رحمت به استمنا کننده نمي‌نگرد (1)
استمناء ضرر و پيامدهاي منفي روحي و اجتماعي زيادي دارد از جمله:
الف) پيامدهاي جسماني: ضعف چشم و بينايي، تحليل رفتن قواي جسماني، ناتواني در توليد مثل، پيري زودرس، ضعف مفاصل، لرزش دست، زشتي چهره و از بين رفتن طراوت صورت.
ب) پيامدهاي روحي و رواني: ضعف حافظه و حواس‏پرتي، اضطراب، منزوي شدن و گوشه‏گيري، افسردگي، بي‏نشاطي و لذت نبردن از زندگي، پرخاشگري و بداخلاقي و تندخويي، كسالت دائمي، ضعف اعصاب و در نهايت ضعف اراده.
ج) عوارض اجتماعي: ناسازگاري خانوادگي، بي‏ميل شدن به همسر و ازدواج، ناتواني در ارتباط با جنس مخالف و همسر، بي‏غيرت شدن نسبت به حفظ ناموس، احساس طرد شدن، از بين رفتن عزت، پاكي، شرافت و جايگاه اجتماعي، دير ازدواج كردن و لذت نبردن از زندگي مشترك و عدم اقناع همسر بعد از ازدواج(2)
بنابر اين براي اينکه بتوانيد از استمناء خود داري کنيد به موارد زير به صورت جدي عمل کنيد:
1.از ديدن هر نوع فيلم وعکس مستهجن خود داري کنيد و ديدن اين نوع فيلم هم روح شما را گرفتار مي کند و هم جسم شما را به نابودي مي کشاند و شرعا هم حرام و مستحق عذاب الهي مي باشد.
2- از تنها ماندن خودداري کنيد و هميشه سعي کنيد درجمع باشيد.
3- از دست ورزي با بدن خود دوري کنيد.
4- ارتباط غير ضروري با نامحرم برقرار نکنيد.
5- از خوردن غذاهايي که تقويت کننده امور جنسي مي باشد خودداري کنيد.
6- سعي کنيد زمينه ازدواج خود را فراهم کنيد.
7- اراده و ايمان خود را تقويت کند و هميشه به ياد مرگ و عالم قيامت باشيد.
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .
پي نوشت:
1. وسايل الشيعه، ج 14، ص 268.
2. آيت الله دستغيب، گناهان کبيره، ج2، بحث استمناء ص 332.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام علیکم لطفا بصورت موردی به سوالاتم پاسخ دهید. در قرآن آمده که اگر کسی حرفی بزنه و به آن عمل نکنه مورد غضب خدا قرار می گیرد(صف-2و3) آیا وقتی ما چیزی را عمل نمی کنیم و یا گناهی را مرتکب می شویم و یا در حفظ خود در آن گناه بسیار عاجز هستیم ویا در انجام واجباب بسیار سست و یا اصلا بعضی ها را انجام نمی دهیم آیا باز باید امر به معروف و یا نهی از منکر کنیم؟ در ضمن وقتی کسی را نصحیت می کنیم و یا نهی از منکر و یا ام به معروف می کنیم دیگران در مورد ما فکر میکنن بسیار مومن هستیم و اگر کوچک ترین خطا را مرتکب شویم به نام دین می زنن.آیا با توجه به اینکه من می دانم اینمانم آنچنان قوی نیست که بتوانم خودم را حفظ کنم وباتوجه به موردی که گفتم آیا باز امر به معروف و نهی از منکر واجب است؟ من بعد و یا در حین امر به معروف و نهی از منکر دچار ریا و یا احساس ریا می شوم ویا از خود غافل می شوم و بیشتر به دنبال هدایت دیگران می روم.گاهی اوقات هم عمل به واجبات برایم بی اهمیت و یا کم همیت می شود. 1.آیا با این حالات باز هم امر به معروف و یا نهی از منکر واجب است؟ 2.آیا وقتی صحبتهای نادرستی به خدا و یا پیغمبر و ائمه نسبت داده میشود ویا چیزی از تاریخ گذشته آنها و یا شبهات مطرح شده را نادرست به مردم و دیگران ویا خودم میگویند و یا احکام را نادرست و غلط بگویند و کسی یا کسانی را گمراه کنند وظیفه من چیست آیا باید با توجه به شرایط بالا و یا در حالت عادی در بحث دخالت کنم و یا می توانم سکوت کنم با توجه به حالات که گفتم چطور؟ 3.با توجه به حالت ایجاد شده در بالا آیا حتما باید از من سوال شود تا جواب دهم؟ لطفا طبق نظر آیت الله سیستاتی جواب بدین.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
امر به معروف و نهي از منکر، وظيفة همگاني است . انجام آن مشروط به رعايت حلال و حرام از سوي امر کننده به معروف و نهي کننده از منکر نيست، يعني حتي کسي که مرتکب گناهي شد، وظيفه دارد مانند ديگران به اين امر مبادرت ورزد.
در عين حال که وظيفه دارد خود را اصلاح کند. پس هر مسلماني دو وظيفه مستقل دارد:
1ـ اصلاح خود؛
2ـ اصلاح جامعه.
اين دو منافاتي با يکديگر ندارد. البته کسي که گناهکار است، تأثيرگذاري او نسبت به ديگران کم‌تر است،‌ولي عذري براي ترک وظيفه اجتماعي او، محسوب نمي‌شود، همان گونه که انجام گناه باعث نمي‌شود مثلاً نماز واجب را ترک کند.
آن چه در سوره صف آمده بيانگر اين حقيقت است که اگر کسي دانسته و عامدا با فرمان خدا مخالفت کند ، با کسي که ندانسته گناه مي کنند، يکسان نيست . يعني در واقع آيه يک هشدار و اخطاري است به علما و دانايان ، که اگر همان مطالب حقي را که براي مردم بيان مي کنند، خودشان به آن عمل نکنند، از اين بابت مورد خشم خدا قرار مي گيرند. چون هم گناه خود را به دوش مي کشند و هم گناه ديگراني را که با ديدن اعمال خلاف گفته هاي شان منحرف مي شوند .
اما اگر امر به معروف ونهي از منکر را ترک کنند، به بهانه اين که چون خود به آن عمل نمي کنند ، گناه و عذاب شان مضاعف مي شود و باز مورد غضب خدا قرار مي گيرند . چون هم يکي از واجباتي را که از ضروريات دين است ، يعني امر به معروف را ترک کرده اند ، نيز برخلاف فرمان خدا و دانسته هاي خود عمل کرده اند . از طرف سوم گروهي با ديدن آن فرد دانا به انحراف کشيده مي شوند .
به بيان ديگر« آيه در مقام مذمت تناقض در ظاهر و باطن و ميان گفتار و نيّات قلبى است . هر سخنى را انسان بگويد و به هنگام عمل در پاى آن نايستد، يا اراده و تصميمش بر ضدّ آن باشد، نشانه دوگانگىِ ميان ظاهر و باطن است؛ هر چند قصد رياكارى هم نداشته باشد. قرآن مجيد مى‏فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذيِنَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَاتَفْعَلُونَ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَاتَفْعَلُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چرا سخنى مى‏گوييد كه عمل نمى‏كنيد؛ نزد خدا بسيار موجب خشم است كه سخنى بگوييد كه عمل نمى‏كنيد.»
ما همه شبانه روز، در نمازهاى خود مى‏گوييم: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» در حالى كه بسيار مى‏شود كه قلب ما چيز ديگرى مى‏گويد؛ نه معبود ما منحصراً خدا است و نه تنها از او يارى مى‏جوييم. نيز در تشهّد مى‏خوانيم: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ» در حالى كه در دل، شريكان و همتايان زيادى براى او قرار مى‏دهيم، كه واضح‏ترين آن ها شيطانِ هواىِ نفس است. اين مسأله بازتاب گسترده‏اى بر تمام زندگى بشر دارد.(1)
آ يا مي شود گفت : پس ما تشهد يا اصلا نماز نخوانيم ؟ !
پي نوشت :
1. پيام امام اميرالمؤمنين عليه‏السلام، ج‏3، ص 262.

با سلام چند وقتی بود که با خودم در رابطه با موضوعی نمیتونستم کنار بیام و کاری کردم که الان فکر میکنم گناه بزرگی انجام دادم . از سن 12 سالگی با دختری که همسایمون بود از روی همسایگی یاهم بازی بودن اشنا شدم بعد از چند سالی که گذشت متوجه علاقه مندی ایشون به خودم شدم در صورتی که من اصلا به او علاقه نداشتم ولی ناخواسته تا چند ماه قبل با هم صحبت میکردیم و بیرون میرفتیم و من هیچ موقع نتونستم حرف دلمو که احساسی بهش ندارمو مردونه بزنم تا اینکه با دروغ گفتم اهل خونواده از رابطمون خبر دارنو من بلا خره تونستم این رابطرو تموم کنم.البته تمام رابطمونم در حد صحبت کردن بوده و بی اجازه با هم بیرون رفتن نه چیزه دیگه حالا از شما خواهش میکنم به من بگید که من از نظر دینی گناه خاصی انجام دادم و اگه اره لطفا راه جبرانشو بهم نشون بدید با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
آن چه انجام گرفته ،گناه بوده اما چون خدا دوستت داشت ،زود زمينه توبه کردن و توفيق بازگشت به سرشت و فطرت پاک انساني و ديني را به شما عنايت کرد . اين فرصت طلايي (علاقه مندي خدا به شما ) را غنيمت شمار و از آن به شدت مراقبت کن .جهت آگاهي از کار کرد گذشته و آينده ات به چند حديث توجه کنيد .
امام باقر عليه السلام به نقل از جدش رسول الله مي فرمايد : هر کس نگاه به نامحرم کند ، خداوند چشمانش را از آتش جهنم پر خواهد کرد( عذاب خواهد کرد) مگر اين که توبه کند .
هر کس با نامحرمي دست بدهد و مصافحه بکند ، دچار غضب الهي شود ؛
هر کس با زن نامحرمي همراه شود ( در جاي خلوتي با هم باشند ، با هم قدم بزنند و .. ) خداوند آنان را در زنجيرهاي آتشين کرده و به جهنم خواهد انداخت.(1) .
پس تا زماني که عقد شرعي خوانده نشود ، به همديگر نامحرميد .دست دادن و حتي نگاه از روي شهوت به يکديگر حرام است . هم چنين رد وبدل شدن حرف هاي محرک شهوت نيز گناه و حرام است .
با توبه مي‏توان از عذاب رهايي يافت. اگر كسي مرتكب گناهي شود، ولي پشيمان شده و به درگاه خداوند توبه نمايد ،خداوند توبه او را مي پذيرد.توبه راستين از گناهان آن است كه قصد بازگشت به آن گناه را نداشته باشد.
آيا مي دانيد براي پسر يا دختري که زمينه لذت‌جويي حرام و شهوت‌راني غير شرعي فراهم باشد، ولي به خاطر خدا آن را ترک کند ،چه ثواب و پاداشي است ؟ آيا ارزش کاري که انجام داده اي (ترک رابطه با نامحرم به خاطر خدا ) را مي دانيد ؟ چنين کاري علاوه بر آن که سبب افزايش عزّت، شخصيت و کرامت انساني شما در دنيا مي‌گردد، خداوند محبت و علاقه مندي به شما را در دل مؤمنان قرار مي‌دهد . در نتيجه مردم شما را دوست خواهند داشت، در ذيل به برخي روايات در اين خصوص اشاره مي‌شود.
ا ـ جايگاه و ارزش ترک شهوت براي خدا:
1ـ پيامبر اکرم(ص) فرمود: «خوشا به حال کسي که شهوت و لذت‌جويي‌هاي حرام دنيا را به خاطر پاداش آخرت ترک کند».(2)
2ـ علي(ع) فرمود: «ارزشمندترين عبادت و زيباترين و نيکوترين عادت‌ها و خلق و خوي‌ها ترک شهوت است».(3)
3ـ حضرت عيسى(ع) فرمود: « خوشا به حال کسي که زمينه لذت‌جويي و شهوت‌راني حرام براي او فراهم باشد ، ولي به خاطر خدا آن را ترک مي‌کند. (4)
4ـ علي(ع) فرمود: «بهترين مردم کسي است که وجود خويش را ازاجابت خواهش‌هاي نفساني و لذت‌جويي حرام باز دارد(5.)
ب ـ ثواب کسي که لذت‌جويي و شهوت خود را به خاطر خدا ترک کند.
1ـ حضرت علي عليه السلام فرمود: «کساني که نفس خويش را از آلودگي‌هاي شهوت پاک نگه مي‌دارند، ثواب کارهاي خير و نيک آنان چند برابر است.(6)
2- باز فرمود: «بازداشتن و مهار کردن شهوت و خشم، جهاد انسان‌هاي بزرگوار و با فضيلت است.(7)
کنايه از اين که کنترل هواي نفس ثواب جهاد در راه خدا را دارد.
3ـ باز مي‌فرمايد: «اگر مي‌خواهيد به درجات عالي بهشت و معنويت نايل گرديد، نفس خود را از پليدي‌هاي شهوت‌راني حرام پاک سازيد.(8)
4ـ امام سجاد(ع) فرمود: «کسي که مشتاق بهشت است ،براي انجام کارهاي خوب شتاب گيرد و از شهوت‌گرايي حرام کناره‌گيري کند.(9)
5ـ پيامبر اکرم(ص) مي‌فرمايد: «هر انساني که دچار شهوت گردد، و زمينة گناه و لذت‌جويي از جنس مخالف براي او فراهم باشد، ولي آن را رد نمايد، خداوند گناهان او را مي‌آمرزد.(10)
6ـ باز فرمود: «در روزي که براي انسان‌ها هيچ پناه و پناهگاهي جز خدا وجود ندارد و هيچ سايه‌اي جز ساية رحمت خداوند نيست که انسان را نجات دهد ،خداوند هفت گروه را در پناه خويش قرار مي‌دهد. از سايه رحمت و فضل خود بهره‌مندشان مي‌سازد. يکي از آنان مردي است که زن زيبا او را جهت لذت‌جويي و کامروايي به سوي خود فرا خواند (و يا به عکس زني است که مردي او را به لذت جويي نا مشروع مي خواند ) و او به خاطر ترس از عذاب الهي او را رد نمايد.(11)

پي‌نوشت‌ها:
1. وسائل‏الشيعه، ج20، ص196.
2. تحف العقول، ص 54 ؛ بحار الانوار، ج 67، ص 74.
3. غرر الحکم، ج 1، ص 351.
4. امالي، شيخ مفيد، ص 308.
5. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 314.
6. غرر الحکم، ج 2، ص 472.
7. همان، ج 1، ص 421.
8. همان، ج 2 ص 472.
9. بحار الانوار، ج 75، ص 140.
10. محجه البيضاء، ج 5، ص 169.
11. همان، ص 186.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام از پیامبر حدیث امده که هر کس از بیماران مراقبت کند به طور برق اسا از پل صراط عبور میکنند و همچنین مانند کسی که تازه به دنیا آمده از گناه پاک میشوند و این برای پرستاران نیز صادق است اما بعضی ها میگویند که چون پرستاران در ازای کار مراقبت از بیماران در بیمارستان حقوق میگیرند از ثواب ها برای آنها نیست آیا درست است آیا ثواب های که پیامبر گفته اند برای آنها نیز است؟ با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
به قصد و نيت و ميزان اخلاص شما پرستاران و چگونگي و کميت و کيفيت رسيدگي به بيماران بستگي دارد . مُزد يا حقوق گرفتن مانع از رسيدن به آن فضايل و ثواب ها نيست .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

پرسش:  بنده از بدو خواندن نمازم تاكنون نشده است كه تمركز خوبي برروي نمازم داشته باشم اكثرا شك در تعداد ركعت دارم و همچنين فكرهاي مختلف و گاهي فكرهايي كه هيچ وقت به ذهنم خطور نميكنه در نماز به ذهنم ميرسد و خودم خيلي ناراحتم  كه اين چند دقيقه ارتباط با خدواند نيز هم درست نمي تونم اداي تلكيف كنم خواهشا" بنده را راهنمائي كنيد 

با سلام
بزرگان براي به دست آوردن حضور قلب در نماز عواملي را ذكر كرده اند كه مهم ترين آن ها عبارتند از :
1- اهميت دادن به نماز:
عارف بزرگ ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي مي گويد: حضور قلب سببش همت آدمي است، زيرا قلب تابع همت بوده و اگر همت نماز باشد، قلبت هم نزد نماز حاضر خواهد بود. هر اندازه كه همت انسان بيش تر باشد، قلبش هم بيش تر نزد نماز خواهد بود. هر اندازه كه همت انسان بيش تر باشد، غفلتش از غير نماز بيش تر خواهد بود. (1)
كسانى كه نماز را سرسرى مى گيرند و نسبت به آن بى توجه هستند و به اهميت نماز توجهى ندارند، حضور قلب نخواهند داشت. بر عكس كسانى كه به نماز اهميت مى دهند و براى آن سرمايه گذارى مى كنند و آن را ستون دين مى دانند و وقت و فرصت بيش ترى را صرف نماز مى كنند، حضور قلب بيشترى خواهند داشت.
2- شناخت و آگاهي:
هرمقدار معرفت انسان به حق تعالي بيش تر باشد، احساس او نيز بيش تر خواهد بود و در برابر پروردگار خاضع و خاشع خواهد بود و خداوند را ناظر و حاضر خواهد ديد.
3- فهم معاني نماز:
در نماز بايد مراقب كلمات بود. با تمرين بيش تر، كلمات بيش تري را با معاني آن ادا نماييد.
4- آمادگي قبل از نماز:
كسي كه مي خواهد در نماز حضور قلب داشته باشد، لازم است به مقدمات نماز توجه داشته باشد و وضو را به صورت كامل انجام دهد و قبل از نماز لحظاتي را با خدا خلوت كند. امام صادق (ع) مي فرمايد:
«هنگامي كه به قصد نماز به جانب قبله ايستادي، دنيا و آن چه در آن است و مردم و احوال آن ها را فراموش كن. قلبت را از هر شاغلي كه تو را از ياد خدا باز مي دارد، فارغ ساز و با چشم باطن، عظمت و جلال خدا را مشاهده كن. به ياد آور توقف خودت را در برابر خدا، در روزي كه هر انساني اعمال از پيش فرستاده اش را آشكار مي سازد ». (2)
5- رعايت مستحبات نماز:
از اسباب حضور قلب، رعايت احكام و آداب نماز است، مانند نگاه كردن به محل سجده در حال قيام، نگاه كردن بين دو پا در حال ركوع، نگاه كردن به دامن در حال تشهد و سلام و چسباندن دست ها به بدن در حال قيام و غيره.
از هنگام وضو ساختن، دل را به خدا بسپار و با گفتن اذان و اقامه و توجه به معانى و مفاهيم بلند آن، جان و روح و قلب را به آن خط نورى ملكوتى اتصال بده كه از كعبه تا عرش و از آن جا تا حقيقت اسما و صفات و از آن فراتر تا «ذات احديّت» امتداد دارد.
پس از اقامه گفتن و قبل از ورود به نماز، به ابراهيم خليل تأسى كن و بگو:
«انّى وجهت وجهى للذى فطر السموات و الارض حنيفاً و ما انا من المشركين»؛(3) روى خود را به سوى كسى كردم كه آسمان‏ها و زمين را آفريده، من در ايمان خود خالصم و از مشركان نيستم.
سپس با حضور قلب و توجه به معانى الفاظ بگو: «انّ صلوتى و نسكى و محياى و مماتى للَّه ربّ العالمين»؛(4) بگو: نماز و تمام عبادات من، و زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانيان است.
آن گاه كه در آستانه تكبير قرار گرفتى، گناهان خويش را به ياد آور و به عظمت خالق توجه نما و حقارت خويش را در نظر آور و بگو:
«يا محسن قد اتاك المسى و قد امرت المحسن ان يتجاوز عن المسى انت المحسن و انا المسى بحق محمد و آل محمد صل على محمد و آل محمد و تجاوز عن قبيح ما تعلم منّى؛
اى خداى نيكوكار! بنده گناهكارت به در خانه تو آمده است، و تو امر كرده‏اى كه نيكوكار از گناهكار بگذرد. تو نيكو كارى و من گناهكارم. به حق محمد و آل محمد، رحمتت را بر محمد آل محمد بفرست و از كارهاى زشتى كه مى‏دانى از من سر زده بگذر».
6- انتخاب مكان مخصوص و اختصاص وقت مناسب براي نماز.
7- فراغت قلب:
يكي از مهم ترين اسباب حضور قلب، فراغت قلب است.
تا بر نخيزي از سر دنيا و هر چه هست با يار خويشتن نتواني دمي نشست
حضرت امام خمينى در مورد راه هاى تحصيل حضور قلب مى گويد:
« آنچه باعث حضور قلب شود، دو امر است:
يكى فراغت وقت و قلب و ديگر فهميدن اهميت عبادت . مقصود از فراغت وقت آن است كه انسان در هر شبانه روزى براى عبادت خود وقتى را معيّن كند كه در آن وقت خود را موظف بداند فقط به عبادت بپردازد . اشتغال ديگرى را براى خود در آن وقت قرار ندهد. انسان اگر بفهمد كه عبادت يكى از امور مهمى است كه از كارهاى ديگر اهميتش بيش تر بلكه طرف نسبت با آن ها نيست [= قابل مقايسه نيست] البته اوقات آن را حفظ مى كند و براى آن وقتى موظف مى كند. . . از فراغت وقت ‌مهم تر فراغت قلب است و آن چنان است كه انسان در وقت اشتغال به عبادت، خود را از اشتغالات و هموم دنيايى فارغ كند و توجه قلب را از امور متفرقه و خواطر متشتّته [=پراكنده] منصرف نمايد و دل را يكسره خالى و خالص براى توجه به عبادت و مناجات با حق تعالى نمايد و تا فراغت قلب از اين امور حاصل نشود، تفرغ براى او و عبادت او حاصل نشود». (5)
8- رفع موانع:
پرخوري، جلوگيري از ادرار، كسالت و خستگي، سر و صدا و نگاه به اطراف، مانع حضور قلب در نماز مي شود. رفع اين موانع در حضور قلب مؤثر است.
موانع تا نگردانى ز خود دور درون خانه دل نايدت نور
9ـ احساس و درك عظمت و بزرگى خدا.
درك عظمت و بزرگى هر كسى بستگى به مقدار شناخت و معرفت به او دارد. هر مقدار اين شناخت بيش تر شود، ‌بزرگى و عظمت او بيش تر جلوه گر خواهد شد. اگر كسى به عظمت و بزرگى خدا پي ببرد، ‌طبعاً‌ خضوع و خشوع بيش ترى در پرستش و عبادت خواهد داشت.
ابان بن تغلب مي‌گويد: به امام صادق(ع) گفتم: على بن الحسين(ع) را ديدم وقتى كه به نماز مي ايستاد، رنگ به رنگ مى شد. فرمود: آرى او خدايى را كه در برابرش ايستاده بود، كاملاً مى شناخت. (6)
اميرالمؤمنين(ع) در وصف عارفان و خدا پرستان واقعى فرمود: «عظم الخالق فى أنفسهم فصغر ما دونه فى أعينهم؛(7) آنان خدا را به عظمت و بزرگي شناخته اند. بنابراين هر چه غير او است، در نظرشان كوچك جلوه مي‌كند».
10ـ جلوگيرى از هرزگى قوه خيال:
يكى از بزرگ ترين عوامل حواس پرتى در نماز، ‌هرزگى و پراكندگى قوه خيال است. اگر قبل از نماز چند دقيقه اى به وسيله ذكر خدا و مناجات و خواندن نمازهاى مستحبى و تلاوت قرآن، خود را آماده نماز كنيم، ‌ذهن از حواس پرتى و پراكندگى و از توجه به كثرت، به سوى وحدت متوجه مى شود، ‌در نتيجه در نماز فكر انسان به اين طرف و آن طرف متوجه نمي شود. كسى كه قبل از نماز با ديگرى بگو مگو و بحث داشته يا خوشحال يا ناراحت شده، اگر فوراً وارد نماز شود، نمازش تحت تأثير آن افكار خواهد بود و حضور قلب نخواهد داشت.
11ـ طول دادن و با تأنى خواندن نماز:
اگر كسى ركوع و سجود را مقدارى طولانى كند و با حال خوشي اذكار و سجود را بگويد، در حضور قلب مؤثر خواهد بود.
12ـ حالت خاصي در نماز كه بيانگر خضوع است، در خشوع كه حالت قلبى است، تأثير مى گذارد.
13 -بعضى از آداب نماز مانند سر وقت خواندن و مواظبت بر وقت نماز و به حالت كسالت داخل نماز نشدن و. . . در نماز مؤثر است.
14 -دوري از غذاهاي شبهه ناك و حرام و اموالي كه از طريق غير مشروع به دست مي آيد، در حضور قلب و ايجاد آمادگي دروني براي نماز و سخن گفتن با خدا بسيار موثر است.
15 -رعايت آدابي از قبيل مسواك زدن، ‌انگشتر به دست كردن، ‌عطر زدن و. . . كه باعث آمادگي و تميزي و پاكي انسان مي شود. اين كارها موجب بهره برداري هر چه بيش تر از بركات معنوي نماز مي شود.
16 -ترك گناه:
كسى كه به خيانت به مردم، كلاه برداري، رشوه خواري، اختلاس، ‌تهمت، غيبت و غيره فكر مى كند، براى او قلبى نمانده است تا در آن خدا جلوه كند. هر چه هست ،غير خدا است.
دل ز دل بردار اگر بايست دلبر داشتن دلبر و دل داشتن نَبْوَد طريق عاشقان
گناه لذت مناجات را از انسان مى گيرد و با گرفتن لذت شيرينى عبادت، حضور قلب هم خواهد رفت.
امام صادق(ع) مى فرمايد:«خداوند به داوود پيامبر فرمود: قرار نده بين من و خودت عالِمى را كه شيفته دنيا است، ‌چون اين شخص از راه محبت من جلوگيرى مى كند. اين ها دزدان راه بندگانى هستند كه به سوى من مى آيند. كم ترين كارى كه من با آن ها مى كنم، اين است كه شيرينى مناجاتم را از قلبشان مى گيرم». (8)
امام سجاد عليه السلام در دعاي سحر ابوحمزه ثمالي نکات بسيار ارزنده اي در اين خصوص بيان فرموده است . آن حضرت در اين دعا به خدا عرض مي‌كند:
« خدايا! چه شده مرا چه دردي مرا گرفت كه هر وقت مي‌خواهم مناجات كنم ، دعا كنم( دعاي كميل بخوانم، مناجات شعبانيّه داشته باشم ، ذكر داشته باشم، نمازي داشته باشم، زيارت عاشورائي داشته باشم،) حواسم جمع نيست؟! يا خوابم مي‌آيد، يا اگر خوابم نمي‌آيد، حالت پيلگي و چُرت است، يا اگر اين ها نيست، شادابيم ، وقتم و نيرويم درباره خاطرات تلخ ديگري صرف مي‌شود. آن لذّت مناجات را از من مي‌گيري؟ در نتيجه يا مناجات نمي‌كنم، يا مناجات بي‌محتوا يي دارم.
خدايا ! هر وقتي پنداشتم سريره و درون و نيت من پاک و صالح است و به محفل توّابين نزديكم، ابتهالي، بَليه‌اي، آفت و آسيب و گزندي مي‌رسد كه پاي مرا مي‌لغزاند و نمي‌گذارد كه من به محفل نوراني آن ها راه پيدا كنم.پروردگارا ! علتش چيست ؟ نکند که مرا از دَرِ خانه‌ات راندي؛ شايد ديدي كه من ( با گناه صغيره يا کبيره ، گناه قلبي و فکري و ذهني يا بدني خود ) حقّ تو را سبك شمردم، مرا مطرود كردي؛ يا ديدي كه چون از تو (و ذکر تو) اِعراض كردم؛ رحمت خود را از من سلب کردي يا چون ديدي كه من در مقام دروغ گويان هستم، مرا مورد بي‌مهري قرار دادي و رهايم كردي؛ يا ديدي كه نعمت‌هاي تو را شكر نمي‌كنم، مرا محروم كردي؛ يا ديدي كه در مجالس علما و انديشوران ديني حاضر نمي شوم ، ( و با آن ها رابطه و نيت خوبي ندارم ) مرا طرد كردي؛ يعني به جاي اين كه در محافل علما شركت كنم ، چيزي ياد بگيرم، در مجالس ديگران شركت مي‌كنم . يا ديدي در بين غافلين به سر بردم ، از رحمت خاصّه خود مرا نااميد كردي؛ يا چون مرا در مجلس‌هاي طنزگويان و بذله گويان و باطل گرايان كه عمري را به بطالت و بي هدفي مي‌گذرانند ، ديدي مرا مورد بي‌مهري قرار دادي؛ نمي دانم خدايا ! چرا اين جوري شدم ؟
شايد اصلاً دوست نداري صداي مرا بشنوي؛ براي اين كه اين صدا و اين حنجره در غير راه تو صرف شده است. يا از اين جهت دوست نداري چهره‌ام را در مجلس توّابين و پاکان ببيني، كه در مجلس بَطّالين و هرزه گويان و هرزه پويان مشاهده ام کرده اي. چون ديدي كه من در مجلس علما حضور ندارم، براي همين مرا از خودت دور کردي و توفيق حضور در مجلس پرهيزكاران را به من ندادي .
شايد به جرم گناه و معصيتي که کردم ، مرا مكافات كردي، يا در اثر كم حيائي و بي شرمي ام مرا مجازات كردي...»
در محتواي اين قسمت از دعاي ارزشمند سحر دقت کنيد ، ببينيد علل بي حالي ها و عدم حضور قلب ، ترك واجب، فعل حرام، فكر و انديشه و نيت نادرست ، انجام کار مكروه و رها کردن اموري که از شعائر ديني و مذهبي است و مانند آن ذکر شده است . اين ها است كه باعث مي شود انسان يا توفيق مناجات و نماز نداشته باشد ، يا اگر توفيقي پيدا كرد و مناجات و نمازي داشت، نماز بي‌حال و بدون حضورقلب انجام مي‌دهد.ماه مبارک رمضان ماه ميهماني خدا است. سفره کرامت و مغفرت و رحمتش به روي همه بندگان از پاکان تا نا پاکان،از پرهيزكاران تا گناهکاران باز است . در اين فرصت باقي مانده با آب توبه و انابه از خدا بخواهيم ما را از مواهب و غذاهايي که دوستان و اوليائش و محمد و آل محمد (ص) را بهره مند ساخته ، بهره مند سازد . ما را نيز ا دعا خير تان فراموش نکنيد .

پي نوشت ها :
1. ملكي تبريزي، اسرار الصلاة، ترجمه رجب زاده.
2. بحارالانوار، ج 84، ص 23.
3. امام خميني، چهل حديث، ص 428.
4. انعام (6)، آيه 79.
5. همان، آيه 162.
6. همان، ص 114، به نقل از بحارالانوار، ج48، ص 236.
7. همان، به نقل از نهج البلاغه، خطبة 184(فيض الاسلام).
8. اصول كافي، ‌ج 1، ص 46.

با سلام من بسيار معتقد به دين و خدواند هستم و هيچ گاه نماز و روزه هايم ترك نشده به دليل مشكلاتي كه با همسرم دارم نمي دانم چي شد كه دست به عمل خودارضايي زدم و هيچ گاه به اين مسايل فكر نمي كردم و آن قدر نارحت بودم كه غسل كردم و توبه كردم ولي تماما احساس گناه و پشيماني دارم خيلي از خودم بدم مي آيد و فكر مي كنم خدا مرا ترك كرده چه دعايي نمازي است كه بخونم تا آروم بشم

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
خود ارضايي گناه بزرگي است که مرتکب شده ايد اما با توبه و استغفار بخشيده مي شود .آن چه شما را آرام مي کند ، توبه و طلب مغفرت از خداست.در اين شب هاي عزيز دعاي ابوحمزه ثمالي را بخوانيد و مطمئن باشيد خدا شما را مي آمرزد.

چگونه می توانیم به انجام وظایف دینی بپردازیم به طوری که فقط برای خدا باشد یعنی وقتی نماز می خوانیم یا هر عبادت دیگر فقط برای خدا باشد نه برای مثلا ترس از گناه با برآورده شدن حاجات خود، که البته آنها هم می تواند باشد، اما توجهمان فقط به او باشد.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
کار و عبادت فقط براي خدا مراتب و درجات دارد. ترس از گناه و نافرماني خدا ، يا ترس از جهنم و کيفرهاي دنيايي يا در قيامت يکي از مراتب آن است . منافات با اخلاص و کار فقط براي خدا ندارد . چنان که در دعا هايي که از ائمه عليم السلام رسيده مثل دعاي کميل ، دعاي سحر ابو حمزه ثمالي اين مطلب مشاهده مي شود. رسيدن به آن مقصد عالي نيازمند زمان ، معرفت و آگاهي ويژه ، ترک گناه ( قلبي و بدني ، صغيره و کبيره) ، انجام واجبات و احتياط در مشتبهات ، انجام نوافل و توسل به اولياي الهي به ويژه توسل به روح خدا و جانشين او در عالَم هستي يعني توسل به وجود مقدس امام زمان عليه السلام است.
پس اي عزيز بدان که کار براي فقط خدا امري شدني و ممکن است ، اما سهل الوصول و فوري نيست . کساني که به آن مقام رسيدند ، سال ها خون دل خوردند و رياضت کشيدند . و با تمسك به حقيقت «إنّي مهاجر إلي ربّي»،(1)از « خود» و هر آن چه متعلق به خود و منتسب به دنيا است ،به سوي مولا و «ربّ»خويش مهاجرت کردند، در همه امور تسليم محض «خدا» شدند . خواست و رضاي او را ملاک گفتار و رفتار و قصد ونيت خويش قرار دادند. بدون چون و چرا و خالصانه طاعت و فرمان او بردند .از حوزه هر کاري که او خوش ندارد و ازحرام و گناهي که او معرفي کرده ،دور شدند ، در اين صورت است که ديد ملکوتي و چشم بصيرت به آنان افاضه مي شود . مي توانند ماوراي حجاب عالم را شهود نمايند .بُُعد باطني و ملكوتي افراد و اشيا را مشاهده نمايند،صاحب چشم ،گوش ،زبان،ذهن وانديشه و بالاخره وجودي «خدايي»گردند.آن موقع است که انسان به يکي از مراتب عالي کار فقط براي خدا نايل شده است .
از پيامبر(ص) روايت شد كه خداوند فرمود: بنده من به چيزي محبوب تر نزدم اظهار دوستي نكرد ازا نجام واجبات و ترک گناهان و محرمات، او با نمازهاي نافله در مسير « محبت» من گام مي نهد . در آن صورت من نيز او را دوست مي دارم و«محبوب »خود مي گردانم. پس هنگامي كه او را دوست خود برگزيدم ،گوش شنوايي او مي شوم ، آن گاه كه مي شنود ؛ چشم بينايي او مي گردم آن گاه كه مي بيند ؛ زبان گوياي او مي شوم آن گاه كه سخن مي گويد ؛ دست او مي گردم آن گاه كه ضربه و شمشير مي زند . پاي او مي شوم آن گاه كه راه مي رود. چنين کسي هنگامي كه به درگاه من دعا كند ،اجابتش مي كنم . اگر از من چيزي درخواست كند ، به او مي دهم. (2)
پي نوشت ها:
1. عنكبوت (29) آي. 26.
2. المحاسن، احمد بن محمد بن خالد البرقي، ج 1، ص 291 ؛ اصول كافي، كليني، ج 2، ص 352.

صفحه‌ها