اخلاق

من مدتي كه برخي از دعاهاي بزرگ مانند دعاي معراج - دعاي صحيفه - وآيت الكرسي و چند تا از سورههاي قرآن كريم رو بعد ازنمازهاي واجب ميخونم و تمامي پاداش و اجر معنوي اونو به روح پاك پيامبر بزگ اسلام حضرت محمد (ص) و اهل بيت پاك و بزرگوار ايشان هديه ميكنم و براي سلامتي و تعجيل در ظهور امام زمان هم دعا ميكنم حالا سوالم اينكه اجر و پاداش من در برابر اين كار از خداوند بزرگ چقدره يا اينكه اصلا براي اين كارم پاداشي هم از طرف خداوند بزرگ برام تعلق ميگيره يا نه اگه بمن كمك كنين ازتون ممنون ميشم اجرتون با خدا

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
بسيار کار شايسته و بايسته اي انجام مي دهي. روش بزرگان از علما را که اهل شناخت ومعرفتند پيروي مي کنيد، چون منبع وسرچشمه خوبي ها پيامبر بزرگ و امامان معصوم مي باشند . طبق وعده خدا در قرآن عمل صالح گر چه کم باشد، پاداش خواهد داشت (1) و به انسان بر گشت مي کند وخودش را در زندگي او نشان مي دهد ،منتهي مقدار پاداش بستگي به کيفيت عمل دارد. هر چه عمل خالص ترباشد، پاداش آن بيش تر وسنگين تر خواهد بود. (2)
پي نوشت ها :
1. توبه(9) آيه 120 .
2. حجرات(49) آيه 13.

به نام خدا با سلام خدمت شما پرسش 1: در جایی شنیدم که انسان نباید با تارک الصلوه و فردی که اصلا نماز نمی خواند رابطه داشته باشد و یا به روی او بخندد و یا برای او امکانات و غذا و ... فراهم کند ولو این که آن شخص فرزند یا پدر و مادر و اقوام انسان باشند ، لطفا بفرمائید ارتباط این مسئله با مسئله ی صله رحم چگونه می شود ؟ یعنی طبق روایات صله رحم مورد تاکید بسیار فراوان است و نباید ارتباطات قطع شود ، از طرفی در مورد اشخاصی که تارک الصلوه ( بی نماز ) هستند و یا دین دار نیستند تاکید شده به تبری ! جمع این دو موضوع و راه حل صحیح برای برخورد با این دست افراد که بسیاری از آن ها جز اقوام و فامیل هستند را بفرمایید. پرسش 2 : در صورتی که بدانیم شخصی از اقوام یا آشنایان ، به طور صریح دشمن دین، دشمن خدا و پیغمبر و ائمه است و سعی دارد افکار دیگران را نیز تحت تاثیر قرار دهد باید با او چه کنیم ؟ آیا باید با او رابطه داشت ؟ آیا باید به دید و بازدید و مهمانی با این افراد ادامه داد ؟ در برخورد با چنین اشخاصی باید چه رفتاری از خودمان نشان دهیم ؟ پرسش 3 : افراد فامیل که مقید به دینداری و مسائل شرعی و ... نیستند را باید چه برخوردی با آن ها داشت ؟ ادامه ی ارتباط مورد تاکید است یا قطع ارتباط و یا سعی در اصلاح آن ها ؟ پرسش 4 : شخصی از فامیل که مجالس لهو و لعب ترتیب می دهد، باید در مجالسش به اسم صله رحم شرکت کرد یا باید رابطه با او را کلا قطع کرد و یا باید در مواقعی که چنین مجلسی ندارد به دیدن او رفت ؟ پرسش 5 : افراد فامیل همسر من و یا بسیاری از بستگان خودم مسئله حجاب را در مهمانی ها و دیدو بازدیدها رعایت نمی کنند ، آیا طبق صله رحم باید به ارتباط با این اشخاص ادامه داد یا باید قطع رابطه کرد ؟ پرسش 6 : اگر به مهمانی بعضی اقوام بروم ، افراد نامحرم با من دست می دهند و هر اندازه سعی می کنم بفهمانم که این کار صحیح نیست رعایت نمی کنند ، باید به این روابط ادامه داد یا باید قطع رابطه کرد ؟ پرسش 7 : پدر زن و خواهر زن من اهل نماز و ... نیستند ، آیا نباید به دیدن آن ها بروم ؟ ( ضمنا خواهر زن من حجابش را رعایت نمی کند ) ، همچنین در مورد خانواده ی دایی خودم و عموها و عمه های همسرم هم همینطور است ، نه اهل نماز هستند و نه حجاب رعایت می کنند ، بفرمایید چه کار باید بکنم ؟ آیا باید قطع رابطه کنم یا باید صله رحم را به جا آورم ؟ پرسش 8 : اگر باید با برخی افراد دشمن بود و قطع رابطه کرد ولو این که فامیل باشند پس چطور در برخی روایات اسلامی به اخلاق اسلامی تاکید شده به این صورت که انسان حتی نسبت به دشمن هم باید مثلا رئوف باشد و کلام و روی گشاده داشته باشد برایش و ... لطفا حد و مرز این مسائل را به طور دقیق و شفاف مشخص بفرمائید . با تشکر پرسش 9 : اگر فامیل من را به عروسی که به صورت مختلط برگزار می شود دعوت کنند و در آنجا مطمئن باشم که حجاب رعایت نمی شود و مجلس لهو و لعب است ، ولو این که فامیل بسیار نزدیک باشد و نرفتن ممکن است منجر به قطع رابطه و دلخوری و ... شود باید چه کنم؟ نظر خود من بر نرفتن است ، آیا درست فکر می کنم ؟ پرسش 10 : نوع برخورد صحیح و همچنین لزوم رفت و آمد و صله رحم را با 3 نوع افراد زیر مثلا در حالتی که فامیل یا آشنای انسان هستند را مشخص کنید : 1)افرادی که اصلا دین و ایمان ندارند و مثلا طبیعت گرا هستند . 2) افرادی که دشمن دین و خدا و پیغمبر و ... هستند و سعی در تضعیف دین دیگران هم دارند. 3)افرادی که دین و ایمان ضعیف دارند و مثلا برخی اعمال دینی را فقط انجام می دهند و به برخی دیگر مثل حجاب و ... بی توجه هستند. پرسش 11 : حد و مرز تولی و تبری را با بحث صله رحم و تلاش برای امر به معروف و نهی از منکر افراد فامیل و یا دوستان را ذکر کنید . تا کجا باید تشویق و تلاش کرد که به راه بیایند ، از کجا باید رابطه را قطع کرد؟ بهترین نوع رفتار اسلامی را بنویسید. ( تا کجا باید صله رحم را رعایت کرد و از کجا باید قطع رابطه و حتی دشمنی کردن و برائت جستن را با افراد فامیل و حتی سایر مردم و همکاران کاری مد نظر قرار داد؟ ) پرسش 12 : اگر مادر یا پدری داریم که ایمان دارد ولی نماز نمی خواند باید در رابطه با او چه کنیم و در نوع رفتار و یا رفت و آمد با او چگونه مجاز هستیم ؟ پرسش 13 : اگر همسر انسان نماز نخواند یا مسائل دینی را رعایت نکند باید او را طلاق داد ؟ پرسش 14 : اگر همسر انسان درست نماز نخواند یا مثلا به جای ایستاده نماز خواندن نشسته بخواند یا مهر نگذارد، علی رغم این که می تواند ایستاده بخواند با او باید چه کرد ؟ مرز تلاش برای اصلاح و جدایی کجاست ؟ با توجه به جنس سوالات لطفا کتاب و مرجع و منبع برای فهمیدن رفتار صحیح اسلامی در این موارد معرفی کنید تا بدانم به عنوان یک مسلمان چه وظیفه ای در برابر امر پروردگار در دینم دارم .

پرسش 1:
تولي و تبري - صله رحم - امر به معروف و نهي از منکر - اخلاق اسلامي شرح : 1: در جايي شنيدم که انسان نبايد با تارک الصلوه و فردي که اصلا نماز نمي خواند رابطه داشته باشد و يا به روي او بخندد و يا براي او امکانات و غذا و ... فراهم کند ولو اين که آن شخص فرزند يا پدر و مادر و اقوام انسان باشند ، لطفا بفرمائيد ارتباط اين مسئله با صله رحم چگونه مي شود ؟ يعني طبق روايات صله رحم مورد تاکيد بسيار فراوان است و نبايد ارتباطات قطع شود ، از طرفي در مورد اشخاصي که تارک الصلوه ( بي نماز ) هستند و يا دين دار نيستند تاکيد شده به تبري ! جمع اين دو موضوع و راه حل صحيح براي برخورد با اين دست افراد که بسياري از آن ها جز اقوام و فاميل هستند بفرماييد.

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
جمع بين دو مسئله چنين است:
قطع کامل ارتباط با ارحام جايز نيست مگر آن که قطع رحم موقت اثر مثبت داشته باشد . چنانچه قطع کامل ارتباط با ارحام نزديک سبب هدايت او نشود، جايز نيست . به مقداري که عرفا گفته شود با هم ارتباط دارند هرچند بسيار محدود و کم ،بايد ارتباط بين ارحام بر قرار باشد.
معناي تولي و تبري به معناي قطع کامل ارتباط نيست، بلکه اگر با برقراري ارتباط بتواند امر به معروف ونهي از منکر و امر به معروف با ارتباط بيش تر اثر کند، برقراري ارتباط لازم است.
در صورتي که امر به معروف و نهي از منکر اثر نکند ، براي آن که جلو گسترش انديشه بي نمازي گرفته شود، ارتباط با چنين افراد محدود شود.
صله رحم نيز به معناي برقراري ارتباط و قطع نکردن ارتباط است .ارتباط با ارحام نيز مراتبي دارد . اگر کسي از طريق تلفن از کسي خبر بگيرد يا سلام بفرستد و يا با ديدن ارحام سلام کند، کفايت مي کند.
صله ارحام فاميل دور واجب نيست، بلکه ارحام نزديک مانند پدر و مادر و برادر و عمو و عموزاده ها و امثال آن ها واجب است.
اگر قطع رحم با فردي که نماز نمي خواند تأثير مثبت داشته باشد و او را از بي نمازي خارج کند ،ترک ارتباط با او از مصداق نهي از منکر مي شود . لازم است و با صله رحم منافات ندارد.
در نتيجه اگر کسي از ارحام بي نماز باشد و نهي از منکر اثر نکند، قطع ارتباط اگر اثر مثبت داشته باشد جايز است اما اگر قطع ارتباط اثر مثبت نداشته باشد، قطع کامل ارتباط جايز نيست لکن درحد ارتباط برقرار باشد. ارتباط به صورت کامل قطع نشود مثلا در حد تلفن کردن در بعضي اوقات يا گفتن سلام به نحوي که ارتباط براي هميشه قطع نشود.
پي نوشت:
1. سؤال تلفني (7840001-0251) از دفتر آيت الله مکارم.

پرسش 2:
در صورتي که بدانيم شخصي از اقوام يا آشنايان ، به طور صريح دشمن دين، دشمن خدا و پيغمبر و ائمه است و سعي دارد افکار ديگران را نيز تحت تاثير قرار دهد بايد با او چه کنيم ؟ آيا بايد با او رابطه داشت ؟ آيا بايد به ديد و بازديد و مهماني با اين افراد ادامه داد ؟ در برخورد با چنين اشخاصي بايد چه رفتاري از خودمان نشان دهيم ؟
پاسخ:
در صورتي که از راه ارتباط، نهي از منکر ممکن باشد و اميد به ارشاد و هدايت او باشد ،لازم است با حفظ ارتباط او را ارشاد و با اخلاق نيک نهي از منکر نمايد.
چنانچه نهي از منکر اثر نکند ، اگر از اقوام دور باشد، مي تواند ارتباط راکاملا قطع کند. قطع ارتباط با اقوام دور اشکال ندارد . مي تواند به صورت محدود درظاهر ارتباط داشته باشد . اگر از ارحام باشد، از جهتي که او دشمن خدا و پيامبر است ،در دل از او متنفر باشد اما با حسن ظاهر برخورد کند . به مقداري که قطع رحم نشود و اثر منفي هم روي خود شخص نداشته باشد، ارتباط خود را هر چند محدود حفظ کند (1)
پي نوشت:
1. آيت الله دستغيب، گناهان کبيره ، ج1،ص 153 و سؤال تلفني از دفتر آيت الله مکارم.

پرسش 3:
افراد فاميل که مقيد به دينداري و مسائل شرعي و ... نيستند ، بايد چه برخوردي با آن ها داشت ؟ ادامه ارتباط مورد تاکيد است يا قطع ارتباط و يا سعي در اصلاح آن ها ؟
پاسخ:
قطع ارتباط کامل با افراد فاميل و ارحام جايز نيست. مگر در صورتي که تنها راه اصلاح آن ها قطع ارتباط باشد . در غير اين صورت جايز نيست بلکه بايد براي اصلاح افراد فاميل تلاش نمايد .با روش نيکو نهي از منکر نمايد .اگر اثر نکرد، مي تواند ارتباط را محدود کند لکن قطع کامل ارتباط و قطع رحم حرام است. البته اگر فاميل و اقوام دور باشد، در صورتي که نهي از منکر در جهت اصلاح آن ها اثر نکند، قطع ارتباط اشکال ندارد (1)
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم شيرازي، گفتار معصومين(ع)، ص: 93 و سؤال تلفني از دفتر آيت الله مکارم شيرازي.
پرسش 4:
شخصي از فاميل که مجالس لهو و لعب ترتيب مي دهد، بايد در مجالسش به اسم صله رحم شرکت کرد يا بايد رابطه با او را کلا قطع کرد و يا بايد در مواقعي که چنين مجلسي ندارد به ديدن او رفت ؟
پاسخ:
شرکت در مجالس لهو و لعب و مجالسي که از نظر عرف مؤمنان گناه حساب مي شود ، حرام است، هرچند از طرف فاميل و ارحام باشد(1)، لکن شرکت نکردن در مجالس لهو و لعب به معناي قطع ارتباط نيست، بلکه در مواقعي که چنين مجلسي ندارد ، ارتباط داشته باشيد.
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم، استفتائات جديد، ج‏2، ص 231 سؤال 704 ؛ استفتائات جديد، ج‏3، ص 154 ،سوال 458.

پرسش 5:
افراد فاميل همسر من و يا بسياري از بستگان خودم مسئله حجاب را در مهماني ها و ديدو بازديدها رعايت نمي کنند ، آيا طبق صله رحم بايد به ارتباط با اين اشخاص ادامه داد يا بايد قطع رابطه کرد ؟
پاسخ:
قطع ارحام جايز نيست لکن اگر مجبور به شرکت در چنين مجالس باشيد ،در صورت امکان نهي از منکر کنيد . درعين حال نبايد به موها وبدن نامحرم نگاه کنيد. اگر شرکت نکردن در مهماني هاي ها سبب قطع رحم نشود ،شرکت نکنيد . اگر سبب قطع رابطه شود، شرکت کردن در مهماني اشکال ندارد لکن وظيفه امر به معروف و نهي در صورت امکان و وجود شرايط فراموش نشود.(1)
پي نوشت:
1. سؤال تلفني از دفتر آيت الله مکارم شيرازي

پرسش 6:
اگر به مهماني بعضي اقوام بروم ، افراد نامحرم با من دست مي دهند و هر اندازه سعي مي کنم بفهمانم که اين کار صحيح نيست رعايت نمي کنند ، بايد به اين روابط ادامه داد يا بايد قطع رابطه کرد ؟
پاسخ:
دست دادن با نامحرم حرام است . نبايد با نامحرم دست دهيد، هرچند سبب ناراحتي او گردد . لازم نيست به اصرار آن ها توجه کنيد. صرف دست ندادن سبب قطع ارتباط نمي شود.
مي توانيد به مهماني شرکت کنيد ، ولي دست ندهيد.و مرتکب حرام هم نشويد . اگر ناچار شديد، از روي لباس دست بدهيد.(1)
پي نوشت:
1. سؤال از دفتر آيت الله مکارم شيرازي.
پرسش 7:
پدر زن و خواهر زن من اهل نماز و ... نيستند ، آيا نبايد به ديدن آن ها بروم ؟ ( ضمنا خواهر زن من حجابش را رعايت نمي کند ) ، همچنين در مورد خانواده دايي خودم و عموها و عمه هاي همسرم همين طور است ، نه اهل نماز هستند و نه حجاب رعايت مي کنند ، بفرماييد چه کار بايد بکنم ؟ آيا بايد قطع رابطه کنم يا بايد صله رحم را به جا آورم ؟

پاسخ:
خواهر زن و دختر دائي و عمو يا زن دائي و زن عمو از محارم نيستند . نبايد به آن ها نگاه کنيد . نگاه کردن به مو و بدن نامحرم حرام است، هرچند خواهر زن باشد، اگر مي توانيد به آن ها نگاه نکنيد، مي توانيد به منزل آن ها رفت و آمد و صله رحم کنيد . سعي نماييد با اخلاق نيک آن ها را امر به معروف و از بي حجابي منع کنيد . هم چنين از فائده هاي نماز و آثار آن بگوئيد . از پيامد هاي منفي و ضررهاي ترک نماز دردنيا و آخرت سخن بگوئيد . آن ها را تشويق به نماز کنيد ، اما اگر نمي توانيد به آن ها نگاه نکنيد، اگر رفتن شما همراه با نگاه به نامحرم و گناه باشد، نبايد برويد بلکه از راه هاي ديگري صله رحم نمائيد.

پرسش 8:
اگر بايد با برخي افراد دشمن بود و قطع رابطه کرد ولو اين که فاميل باشند، پس چطور در برخي روايات اسلامي به اخلاق اسلامي تاکيد شده، به اين صورت که انسان حتي نسبت به دشمن هم بايد مثلا رئوف باشد و کلام و روي گشاده داشته باشد؟

پاسخ:
با افراد فاميل و ارحام دشمني نکنيد تا دشمن نشوند، و اگر آن ها دشمني کردند ، شما نبايد در حق آن ها دشمني کنيد . ارتباط خود را کاملا قطع نکنيد .دستوراسلام و اخلاق اسلامي آن است که سعي کنيد تا دشمني وکدورت بين فاميل و ارحام برطرف شود . ارتباط با ارحام به هيچ وجه قطع نشود . هرکسي که با فاميل و ارحام دشمني کند و ارتباط خود را قطع نمايد ،خداوند او را ملعون دانسته است.
امام سجاد عليه السلام مي فرمايد: از مصاحبت با قاطع رحم بپرهيز که او را در سه جاي قرآن ملعون يافتم.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله دستغيب شيرازي، گناهان کبيره، ج1، ص 139.
پرسش 9:
اگر فاميل من را به عروسي که به صورت مختلط برگزار مي شود دعوت کنند و در آن جا مطمئن باشم که حجاب رعايت نمي شود و مجلس لهو و لعب است ، ولو اين که فاميل بسيار نزديک باشد و نرفتن ممکن است منجر به قطع رابطه و دلخوري و ... شود بايد چه کنم؟
پاسخ:
مجلس عروسي که به صورت مختلط زن و مرد يا همراه با لهو و لعب باشد ، مفسده دارد و مجلس گناه حساب مي شود . شرکت در مجلس گناه جايز نيست ،هرچند مجلس مربوط به فاميل نزديک باشد(1).
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم شيرازي، احکام بانوان، سؤال 752.

پرسش 10:
نوع برخورد صحيح و همچنين لزوم رفت و آمد و صله رحم را با 3 نوع افراد زير مثلا در حالتي که فاميل يا آشناي انسان هستند مشخص کنيد : 1)افرادي که اصلا دين و ايمان ندارند و مثلا طبيعت گرا هستند . 2) افرادي که دشمن دين و خدا و پيغمبر و ... هستند و سعي در تضعيف دين ديگران هم دارند. 3)افرادي که دين و ايمان ضعيف دارند و مثلا برخي اعمال ديني را فقط انجام مي دهند و به برخي ديگر مثل حجاب و ... بي توجه هستند.
پاسخ:
1- اگر فاميل و ارحام باشد ، در صورتي که با اسلام و پيامبر دشمني نکند، به مقدار متعارف در حد صحبت کردن و امثال آن ارتباط را با اخلاق نيک حفظ کنيد . در عين حال در صورتي امکان سعي کنيد امر به معروف و نهي از منکر کنيد تا اعتقاد خود را اصلاح کند . اگر آشناي غير از ارحام باشد، قطع ارتباط اشکال ندارد ،ولي لازم نيست مگر آن که ارتباط با آن ها موجب سستي در عقيده شود که در اين صورت بايد رابطه نزديک قطع شود .
2- کساني که دشمن دين خدا و پيامبر هستند ، هر چند فاميل و ارحام باشند، بايد قطع رابطه شود .دراين مورد قطع رحم حرام نيست، بلکه صله رحم با دشمن خدا معنا ندارد. صله رحم با ارحام کافر در صورتي صحيح است که دشمني با خدا و پيامبر نداشته باشد . دشمن خدا دشمن مؤمن است . جايز نيست با او ارتباط داشته باشد بلکه بايد براي جلو گيري ازتلاش هاي او در تضعيف دين کوشش نمايد(1).
3- با اين نوع افراد با اخلاق نيک رفتار شود . آن ها را با اخلاق و زبان نرم تشويق به دينداري کامل و حفظ حجاب نمائيد . از هر راهي که ممکن باشد تشويق شوند تا توجه جدي به دين و مسائلي ديني پيدا کنند. اگر از ارحام نباشند و نهي از منکر موثر نباشد ، هرچه ارتباط کم تر باشد، بهتر است.
پي نوشت:
1. سؤال تلفني از دفتر آيت الله مکارم شيرازي.

پرسش 11:
حد و مرز تولي و تبري را با بحث صله رحم و تلاش براي امر به معروف و نهي از منکر افراد فاميل و يا دوستان را ذکر کنيد . تا کجا بايد تشويق و تلاش کرد که به راه بيايند ، از کجا بايد رابطه را قطع کرد؟ بهترين نوع رفتار اسلامي را بنويسيد. ( تا کجا بايد صله رحم را رعايت کرد و از کجا بايد قطع رابطه و حتي دشمني کردن و برائت جستن را با افراد فاميل و حتي ساير مردم و همکاران کاري مد نظر قرار داد؟ ) پرسش 12 : اگر مادر يا پدري داريم که ايمان دارند، ولي نماز نمي خوانند ،بايد چه کنيم و در نوع رفتار و يا رفت و آمد چگونه مجاز هستيم ؟

پاسخ:
1- تولي به معناي دوستي با دوستان خداوند و تبري به معناي دشمني با دشمنان خداوند است.
اگر کسي دشمن خدا باشد، هرچند از ارحام باشد، بايد انسان با او دشمن باشد . در اين موارد صله ارحام معنا ندارد. دشمن خدا رحم انسان حساب نمي شود.(1)
اگر کسي از ارحام کافر باشد، ولي دشمني با خدا و پيامبر نداشته باشد ، صله رحم ترک نشود. به مقدار متعارف ارتباط باشد، در حدي که قطع رحم نشود، لکن در دل از آن ها انسان متنفر باشد و برائت قلبي داشته باشد، ولي در ظاهر قطع رحم کامل نشود.(2)
2-با پدر و مادر بايد با مهرباني رفتار شود ، هر چند کافر هم باشند، نبايد بي احترامي شود . با پدر و مادر بي نماز هم با اخلاق نيک رفتار شود . سعي در تشويق آن ها به نماز باشد، هرچند نماز هم نخوانند و امر به معروف اثر نکند، باز هم بي احترامي به پدر و مادر جايز نيست و خدمت به آن ها ثواب دارد.
پي نوشت ها:
1. سؤال تلفني(02517840001) از دفتر آيت الله مکارم شيرازي.
2. آيت الله دستغيب شيرازي، گناهان کبيره، ج1 ،ص 151

پرسش 12:
اگر همسر انسان نماز نخواند يا مسائل ديني را رعايت نکند بايد او را طلاق داد ؟

پاسخ: لازم نيست همسر را طلاق دهد .طلاق راه حل نيست، بلکه مبغوض ترين حلال در نزد خداوند طلاق است.
بايد اورا تشويق کند که نماز بخواند .با اخلاق نيک و گفتار خوب او را تشويق به نماز کند. اگر گوش نکرد، انسان تکليفي ندارد.

پرسش 13:
اگر همسر انسان درست نماز نخواند يا مثلا به جاي ايستاده نماز خواندن، نشسته بخواند يا مهر نگذارد، علي رغم اين که مي تواند ايستاده بخواند ،با او بايد چه کرد ؟ مرز تلاش براي اصلاح و جدايي کجاست ؟
پاسخ:
1- لازم نيست همسر خود را طلاق دهيد ،بلکه او را با اخلاق نيک با فائده ها و اهميت نماز و روش نماز خواندن آشنا کنيد . از اهميت نماز با او سخن بگوئيد . بگوئيد نماز بدون رعايت شرايط باطل است . اهميت ندادن به نماز و سبک شمردن نماز انسان را مستحق عذاب الهي مي کند . از شفاعت ائمه در روز قيامت محروم مي کند . در دنيا نيز روزي را کم و عمر را کوتاه مي کند، ولي اهميت دادن به نماز خير و برکت در زندگي دنيا فراهم مي کند.
2- در مورد اهميت نماز و آداب معاشرت کتاب هاي زير را تهيه و مطالعه کنيد:
1- صدو ده نکته در باره نماز، نوشته آقاي قرائتي
2- نماز راهي روشن در جاني تاريك: محمد محسن فيض كاشاني ،ترجمه اسدالله ناصح.
3- نماز مكتب عالي تربيت، آيت الله مكارم شيرازي.
4- نماز يا بهترين راه خود سازي - مير خليل سيد نقوي.
5- نماز و شكوفه‏هاي زندگي: مركز تحقيقات اسلامي.
6- سخنان چهارده معصوم (ع) پيرامون نماز عباس عزيزي اركي.
در مورد آداب معاشرت با فاميل و اقوام و ديگران کتاب هاي زير را تهيه و مطالعه کنيد:
بهشت خانواده، نوشته آقا مصطفوي
اخلاق عملي: نوشته آيت الله مهدوي کني
اخلاق معاشرت ،نوشته آقاي محدثي

حکم خوردن شیر همسر توسط شوهر چیست؟ اگر سهواً و یا عمداً باشد و یا بداند و یا نداند که خورده است.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
نظر مراجع در اين باره متفاوت است . برخي از مراجع فرموده اند : خوردن شير همسر اشکال ندارد.(1)
برخي ديگر فرموده اند : اشکال دارد و نمي تواند بخورد.(2)
نام مرجع تقليد خود را براي ما ارسال نماييد تا طبق فتواي مرجع شما به سوالتان پاسخ دهيم.
پي نوشت ها:
1 . آيت الله مکارم ، استفتاات جديد ،ج2 ، ص361 ، س 1060 .
2. آيت الله بهجت،استفتا آت،ج4،ص67، س4798.

باعرض سلام من به دلیل مجرد بودن وفعلا" توانایی ازدواج را ندارم و میخاهم از شرع گناه استمنا راحت شود درضمن درگذشته مشکلاتی از نظر جنسی داشتم که روح و فکرم آلوده کرده و درحالی از آن گذشته توبه کرده ام درمورد این یکی کم آوردم چه کار کنم

پرسشگر گرامي باسلام و تشکر از ارتباط با اين مرکز.
براي كنترل شهوت و مهار غريزه جنسي اساسي ترين و بنيادي ترين راهي که با سلامت جسم و روح وروان هماهنگ باشد و رضايت و خشنودي خدا را با خود همراه داشته باشد ، ازدواج است.
پيامبر اسلام فرمود: « اي جوانان ! هر يك از شما كه قدرت ازدواج دارد، حتماً اقدام كند، زيرا بهترين وسيله است كه چشم را از نگاه هاي آلوده و عورت را از بي عفتي محافظت مي كند».(1)
در عين حال قرآن مجيد راه مقابله با طغيان غريزه جنسي را در صورت فراهم نبودن زمينة ازدواج، تقوا و پرهيزگاري ،عفت پيشگي و خويشتن داري در امور جنسي مي داند و مي فرمايد: «آن ها كه وسيلة ازدواج ندارند، بايد عفت پيشه كنند تا خداوند آنان را به فضلش بي نياز كند».(2)
مشكل خودارضايي يكي از مشكلات شايع در نوجوانان و جوانان است كه در واقع غير از مشكل ديني آن، نوعي بيماري بوده و نياز به پيگيري و درمان دارد.
براي درمان به نكات زير توجه نماييد:
1- اضطراب نقش مؤثري در تشديد قواي جنسي دارد . در توليد نياز جنسي کاذب سهم به سزايي دارد. ارضاي جنسي تا حدودي براي کاهش اضطراب مفيد است. اگر ارضاي جنسي از طريق حرام (مانند استمنا) صورت گيرد، با اين که به صورت موقت از اضطراب مي‌کاهد، ولي پس از مدت کوتاهي به خاطر تشديد احساس گناه سطح اضطراب را دوچندان مي‌کند. با اين وصف اضطراب هم علت و هم معلول استمنا محسوب مي‌گردد. کلافگي به هم ريختگي و عصبانيت شما ريشه در اضطراب بالا دارد.
2ـ همان طور که اضطراب در گرايش به خودارضايي مؤثر است، کاهش اضطراب از طريق ورزش سنگين منظم، تنفس عميق 25 تا 30 بار در روز، تن‌آرامي (ريلکسيشن) و داروهاي گياهي و شيميايي سهم بسزايي در کاهش ميل به خودارضايي دارد.
3ـ به هيچ وجه خود را ناپاک ندانيد. پسر مؤمني هستيد که به هر دليلي دچار يک كژ رفتاري گشته‌ايد. هيچ‌گاه خودتان مساوي با رفتار ناشايست خود ندانيد. بنده خدا هستيد و خداوند بنده اي را كه به سويش آيد ،طرد نمي كند. براي جبران گناهان ريز و درشت راه روي همه بندگان باز است؛ زيرا رحمت و بخشايش الهي بسيار بزرگ و گسترده تر از هر گناهي است.
4ـ احساس گناه اگر چه به معناي بيداري وجدان و نفس سرزنشگر انسان و مطلوب است، اما احساس افراطي به هيچ وجه مطلوب خدا و دين نيست، بلکه احساس گناه فزاينده در راستاي وساوس شيطاني است. احساس گناه يکي از بزرگ‌ترين منابع اضطراب‌زاست. مي‌توان دريافت که احساس گناه بيش از حد زمينه‌اي براي خودارضايي بيش تر فراهم مي‌آورد، پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيکران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد.
5ـ براي کاهش اضطراب و افکار وسواس‌گونه به روانپزشک مراجعه نماييد . در برخي موارد دارو درماني سبک بسيار مؤثر است.
6ـ مانند يک محقق دست به تحقيق در زمينه افکار، احساسات و رفتارهاي انگيزاننده ميل به خودارضايي در خود بزنيد. در طي مدت يک ماه مراحل آغاز تا پايان يک وهله خودارضايي را در برگه‌اي ياد داشت نماييد . اين کار را براي وهله‌هاي ديگري که اتفاق مي‌افتد، تکرار کنيد. زمان و مکان و شرايط جسمي و روحي در قبل و بعد از خودارضايي را ثبت نماييد. در طي يک ماه ببينيد يک وهله خودارضايي با چه فکري آغاز مي‌گردد، سپس اين فکر مزاحم چه احساس در شما برمي‌انگيزد و اين احساس چگونه به رفتار خودارضايي در شما مي‌انجامد، همچنين معمولاً در چه زماني‌هايي و در چه مکان‌هايي و در چه شرايط جسمي ـ روحي ميل به خودارضايي در شما تشديد مي‌گردد.
پس از پايش و رصد رواني يک ماهه به تجزيه و تحليل و جمع‌بندي نتايج بپردازيد . از نتايج اين تحقيق مي‌توانيد راهکارهاي کارآمد ترک يا لااقل تعديل خودارضايي را استخراج نماييد، مثلاً وقتي که اعصاب تان خرد است، وقتي که دوستان متأهل خود را مي‌بينيد، وقتي که با مادرتان جر و بحث مي‌کنيد، وقتي که اضطراب امتحان داريد، يا وقتي که به دختر يا فيلم يا تصوير خاصي مي‌انديشيد.
عيناً همين قضيه در زمينه مکان‌هاي تحريک‌زا تکرار مي‌گردد. وقتي در اتاق خواب هستم، وقتي تنها در خانه هستم، وقتي دستشويي مي‌روم و...
از سوي ديگر نگاهي موشکافانه به پرونده گذشته خودارضايي خويش بيفکنيد، ببينيد در چه شرايطي توانسته‌ايد بر خودارضايي فايق آييد. با چه تکنيک‌هاي فاصله بين وهله‌هاي خودارضايي را افزايش داده‌ايد، چه زماني براي ترک کوتاه مدت يا دراز مدت خودارضايي موفق بوده‌ايد.
در اين مرحله نيز تحقيق نيز به تجزيه و تحليل و جمع‌بندي نتايج بپردازيد. پايش رواني دست شما را براي اتخاذ يک راهکار مناسب باز مي‌کند.
7 ـ خودارضايي نوعي اعتياد رواني محسوب مي‌گردد . در برخي جهات شباهات زيادي با انواع ديگر اعتياد (مانند مواد مخدر و الکل و...) دارد.
همه متخصصان درمان اعتياد در اين موضوع هم‌ عقيده اند که بازگشت ناخواسته به شرايط قبل امري طبيعي و يکي از مراحل درمان محسوب مي‌گردند. بسياري از معتاداني که اقدام به ترک کرده‌اند ، در طول فرايند درمان ناخواسته دچار لغزش‌هاي رفتاري مي‌گردند . لغزش‌هاي رفتاري به هيچ وجه به معناي شکست درمان نيست. يكي از علت هايي غلطيدن دوباره به اعتياد قبلي، قرار گرفتن در محيطي است كه در آن جا اعتياد زياد اتفاق افتاده بود.، مثلاً ياد‌آوري يك صحنه خاص، يا قرار گرفتن در مثلاً حمام و هنگام شستن آلت و... به همين خاطر بسيار توصيه مي شود كه در آن شرايط خاص قرار نگيرند.
در هر حال لغزش‌هاي غير اختياري طبيعي است . نبايد به بزرگ‌نمايي آن پرداخت. متأسفانه در افرادي که به خود درماني اعتياد مي‌پردازند و از نعمت هدايت درمانگر محرومند، هر گونه بازگشت را به منزله شکست قطعي در درمان تلقي مي‌کنند. اين باعث توهم عدم کنترل و بي‌ارادگي فرد مي گردد. اين تصور آسيب‌زا، فرد را از ادامه درمان مأيوس مي‌سازد ، در حالي که درصد پيشرفت درمان فرد بسيار بالاست.
8 ـ منصف باشيد . همان طور که به تنبيه ذهني ـ عملي خودارضايي خويش مي‌پردازيد، به تشويق ذهني ـ عملي موفقيت‌هايي هرچند اندک خود در ترک خودارضايي بپردازيد.
اگر حتى يک روز هم در ترک موفق بوديد، با کمال سخاوت به تشويق خود بپردازيد. خود تشويقي مي‌تواند علاوه بر ارتقاي سطح اعتماد به نفس و عزت‌نفس به کاهش اضطراب شما کمک شاياني کند. خود تشويقي مي‌تواند به صورت کلامي يا غير کلامي (مانند خريد يک بستي يا ديدن يک فيلم جذاب يا سجده شکر و ...) باشد.
9ـ با پرهيز از هر گونه خودسرزنشي و خود ملامت‌گري به يادداشت نکات مثبت خود بپردازيد. هزاران نکته مثبت داريد که نبايد با بزرگ نمايي نکات منفي‌تان به بوته فراموشي سپرده شود. ارزشمندي تان نسبت به خود كمك موثري در ترك اين گناه فراهم مي آورد.
10ـ براي 24 ساعت خود برنامه‌ريزي سبک و سهل الوصول انجام دهيد. با اشتغال ذهني به امور مثبت از هر گونه اشتغال فکري به تفکرات تحريک‌زا پرهيز نماييد. وقت فراغت براي خود قرار ندهيد و بي خود در جاهاي تحريك كننده مانند اينترنت پرسه نزنيد. با وجود آماده بودن شرايط محيطي و...ترك گناه بسيار مشكل و حتي نامقدور است.
11ـ سعي نماييد از تکنيک‌هاي انزجار درماني و شرطي‌زدايي استفاده کنيد. لذت کاذب خود ارضايي را با يک امر منزجر کننده ذهني مانند تصور صحنه تهوع‌آور يا خوردن داروي تلخ پيوند بزنيد و با آن تداعي نماييد يا آن که فرايند شرطي شده (اضطراب - خودارضايي) را به (اضطراب - ورزش يا تفريح سالم، تنفس عميق، رفتن به سر يخچال و آب خوردن و...) تبديل نماييد.
12ـ به هيچ وجه خود را دست و پا بسته فرض نکنيد. بدانيد صدها هزار توانسته‌اند که ترک کنند و شما از آنان مستثنا نيستيد.

در ادامه توجه شما را به مقاله اي در زمينه خود ارضايي جلب مي نمايم:
خودارضايي يكي از انحرافات جنسي است كه داراي عوارض روحي و جسمي فراواني دارد از جمله؛ افسردگي و بي حالي و ضعف بينايي ، ضعف قواي جسماني ، آسيب دستگاه تناسلى و ناتوانى‏هاى جنسى و توليد مثل، بيماري هاى مقاربتى‏، كم خونى، كم اشتهايى و مشكلات گوارشى؛كم خوابى و اختلال در خواب؛ تنگى نفس؛ سر درد و سرگيجه؛پيدايش تغييرات در نخاع و ستون فقرات، ضعف حافظه، حواس پرتى و ناتوانى در تمركز فكرى‏،اضطراب ،افسردگى‏، پرخاشگرى و بداخلاقى‏، يأس از زندگى‏،از بين رفتن خلاقيت‏ها، توانايى‏ها و سركوب شدن استعدادها، عدم ميل به تحصيل، مطالعه، تحقيقات علمى و فعاليت‏هاى فكرى، افت تحصيلى‏، بزهكارى و ... .

مهم ترين عوامل ترك عبارتند از؛
1- از بين بردن زمينه هاي اين عمل مانند؛ ديدن و خواندن تثاوير و مطالب تحريك زا، دوستان ناباب، استفاده نادرست از اينترنت و ...
2- آگاهي از عوارض و آسيب هاي ناگوار آن.
3- تقويت اراده.
عواملي در تقويت اراده مؤثر است مانند:
1ـ تمركز بخشيدن به فعاليت هاي گوناگون.
2ـ توجه به عبادات به ويژه نماز كه تمرين تمركز فكر است.
3ـ پايان رسانيدن كارهاي نيمه تمام.
4ـ تلقين مثبت:
همواره به خود اين گونه تلقين كنيد كه ارادة انجام اين كار را داريد و شكست مفهومي ندارد. تلقين در ترك عادات نامطلوب و غلبه بر خودارضايي مؤثر است.
پل ژاگو مي گويد: "وقتي بخواهيم با عادت زشتي ستيزه كنيم، ابتدا بايد نتايج نامطلوب آن را در نظر مجسّم سازيم، بعد منافعي را كه در نتيجة ترك آن عايد مي شود، در روح خود تصور كنيم، در نتيجة اين عمل، هر بار كه چنين نمايشي در روح خود مي دهيم، بر آن تحريك يا وسوسه چيرگي يافته و لذت ترك آن را در خود احساس مي كنيم. اگر تلقين به نفس را بلافاصه پيش از خواب اجرا كنيم، مؤثرتر از مواقع ديگر خواهد بود.
به طور كلي، متمركز ساختن فكر در كاري كه مي خواهيم براي اجراي آن فردا صبح در فلان ساعت بيدار شويم كافي است".
بنابراين بايد خود را باور كنيد و ترس و شكست را به خود راه ندهيد. بدانيد كه اگر بخواهيد مي توانيد. اين جمله شعار نيست، بلكه در عمل نيز افراد براي ايجاد و تقويت هر چه بيش تر اراده، به فوايد و آثار آن و نتيجه اي كه به دست خواهيد آورد، نيز اهميت آن و آينده روشني كه داريد، همچنين نجات از مشكل و سختي كه با آن روبرو هستيد، به شما كمك خواهد كرد. به پاداش عظيم اخروي و رضايت حضرت دوست (به جهت سختي و مشكل بودن ترك عمل) توجه نماييد. به خاطر داشته باشيد هر چه گناه و ترك عمل سنگين تر باشد و تلاش بيش تري لازم داشته باشد، در صورت تحقّق، انسان را به كمالات بالاتري مي رساند كه براي ديگران شايد حتي قابل تصوّر نباشد..
از اين رو هرگز يأس به خود راه ندهيد و براي آن برنامه ريزي كنيد. به راهکار هايي كه مطرح مي كنيم، توجه نماييد و آن را به كار ببنديد، قطعاً اثر آن را خواهيد يافت.

راهکارهاي ترک خود ارضايي:
1- سعي كنيد هميشه پيش از خواب مثانه خود را تخليه كنيد . شب‏ها به خصوص غذايي سبك ميل كنيد.
2- هرگز شكم خود را بيش از حد معمول پر نكنيد بلكه اگر تا چند لقمه ديگر جاي داريد، از غذا دست بكشيد.
3- از پوشيدن لباس‏هاي تنگ و چسبان (به خصوص لباس زير ) اجتناب ورزيد.
4-هرگز در حمام به طور کامل لخت نشويد.مثلا در حالي که هنوز زير شلوار به پا داريد ،قسمت فوقاني بدن خود را بشوييد. از ليف و صابون زدن به اندام جنسي خود که باعث تحريک آن مي شود بپرهيزيد.مطمئن باشيد صرف تماس آب وصابون با اندام جنسي بدون دست ورزي براي بهداشت آن کفايت مي کند.
5- هرگز فكر گناه را به ذهن خود راه ندهيد . از تصور و تخيل امور جنسي و شهواني سخت پرهيز كنيد.
6- از خواندن، شنيدن، نگاه كردن به امور و تصاوير شهوت زا دوري كنيد.
7- از خوردن مواد غذايي محرك مانند: خرما،پياز، فلفل، تخم‏مرغ و غذاهاي چرب اجتناب و يا به حداقل اكتفا نماييد.
8- از نگاه كردن و دست‏ورزي به اندام جنسي خود پرهيز كنيد.
9- هرگز به رو نخوابيد.
10- هيچ‏گاه تنها در يك مكان نباشيد تا فرصت و زمينه گناه از بين برود.
11- براي تخليه انرژي زايد بدن به طور منظم و زياد ورزش كنيد.
12- هيچ‏گاه بيكار نباشيد . هميشه براي مشغول ساختن خود به فعاليتي مطلوب و مثبت برنامه داشته باشيد.
13- روزه بگيريد . حتي اگر روزه واجب به عهده نداريد ،روزه مستحبي بگيريد . اگر قادر نيستيد، روزه تربيتي بگيريد، يعني به كم ترين مقدار غذا و كم‏حجم‏ترين نوع غذاها اكتفا كنيد . وعده غذايي خود را كم كنيد.
14- هرگز به نامحرم نگاه نكنيد، حتي اگر به ارتباط كلامي با آن ها مجبور باشيد.
15- با جنس مخالف رفتار متكبرانه داشته باشيد، هرگز با روي باز و نرمي با آن ها برخورد نكنيد.
16- هرگاه افكار جنسي به ذهن شما حمله ور شد ، ذهن خود را مثلاً با بستن يك كش به مچ دست خود و كشيدن و رها كردن آن از آن افکار منصرف کنيد. به خود هشدار دهيد.
17- به بدي اين گناه و عواقب آن بيانديشيد ،ولي احساس گناه شما از اين کار نبايد به حدي باشد که در شما ايجاد اضطراب مخل به سلامت روان کند .
18- به محض لغزش فوراً توبه كنيد. هرگز از رحمت خدا مأيوس نباشيد و بدانيد رحمت خدا از گناه شما بزرگ تر است.
19- قرآن زياد بخوانيد و در معاني آيات آن تفكر كنيد.
20-در مجالس مذهبي، دعا و توسل و موعظه زياد شركت كنيد.
21- از كتبي كه جنبه موعظه و بيدارگري قلبي دارد بهره بگيريد . مقيد باشيد در روز چند ساعت به مطالعه اين‏گونه كتب بپردازيد . براي مثال مجموعه كتاب‏هاي شهيد دستغيب توصيه مي‏شود به خصوص كتاب گناهان كبيره، قلب قرآن، ايمان، قلب سليم و معاد و….
22- اوقات فراغت خود را با مطالعه، ورزش، زيارت، عبادت و عيادت از نزديكان و... پر كنيد.
23-به معاد و قيامت فكر كنيد.
24- ذكر لاحول ولا قوة الا باللَّه را زياد بر زبان جاري سازيد.
25- اگر دوباره وسوسه شديد، با غسل و تيمم حتما سعي کنيد عبادت‏هاي خود مانند نماز و روزه و... انجام دهيد . اين کار به نوبه خود تاثير به سزايي در ترک اين عمل دارد .
26- از محيط هاي آلوده، سخت دوري كنيد .بيش تر وقت خود را در كتابخانه بگذرانيد . بي‏علت در خيابان‏هاي آلوده پرسه نزنيد .
27- بعد از موفقيت در ترک ، حتي به طور موقت ، خود را تشويق نماييد . مثلا اگر يک روز توانستيد استمنا نکنيد ، جايزه اي به خود بدهيد ( مثلا يک بستني يا هر چه که دوست داريد ) . اگر اين مدت بيش تر شد ، اين روند را ادامه دهيد .
اين راهکارها وقتي نتيجه مي‏بخشد كه هر چه دقيق‏تر به آن عمل شود .زمان نتيجه آن بستگي به شرايط و خصوصيات افراد دارد، ازاين‏رو فقط انرژي شما صرف عمل به دستورات شود.
موفق و مويد باشيد.

پي‌نوشت‌ها:
1. بحار الانوار،ج 100،ص 22.
2. غررالحکم،ج 1،ص56 .

ضمن عرض سلام وارزوي قبولي طاعات وعبادات در اين ماه پرخير و بركت به محضر شما بزرگواران اين مركز روشنگر و هدايت گر.عارضم به حضور انورتان اينجانب به دليل پرورش در يك خانواده مذهبي و معتقد هميشه در صدد رعايت و اجراي كامل اصول شرعي ومباني اخلاقي كه توسط بزرگان ديني و قران ما تبيين شده برامده ام و انهارا در تمام زواياي زندگي ام حتي المقدور بكار بسته ام.اما بعضي اوغات بصورت ناخواسته در مواجه با بعضي امور ديگران دچار مقايسه وبعضا حسد ميشوم كه باور بفرماييد شديدا از اين حالت بسيار ناپسند و مذموم كه به نقل از بزرگي به اتشي مي ماند كه اعمال ما را به خاكستر تبديل ميكند متا ثر مي شوم كه غالبا به صلوات واستغفار پناه ميبرم. عاجزانه استدعا دارم روشنگري فرماييد چگونه مي توانم براي هميشه از اين عادت ناخواسته وبسيار ناپسند كه سوهان روحم شده خلاصي يابم. با سپاس فراوان.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
براي درمان بيماري‌هاي جسمي و روحي، قدم نخست شناخت بيماري است . اين قدم را به خوبي برداشته‌ايد و به ضعف اخلاقي و بيماري قلبي خود که حسادت است، پي برده ، به دور از خودخواهي به آن اعتراف کرده ايد. اما اين اندازه کافي نيست، بايد گام‌هاي مهم‌تري را برداريد و بکوشيد از تقويت و رشد حسادت جلوگيري کنيد که هر چه بگذرد، مبارزه با آن مشکل‌تر مي‌شود.
نپنداريد صفات زشت و از جمله حسادت را مي‌توان در مدت زمان کوتاه و با تلاش اندک از بين برد، زيرا اگر چنين بود، مبارزه با نفس را جهاد اکبر نمي‌ناميدند.
چه بسا ممکن است غلبه بر حسادت چندين ماه يا چندين سال به طول بيانجامد.
گفته¬اند: يکي از بزرگان را ديدند که از شدّت خوشحالي در پوست نمي‌گنجيد، وقتي سبب را پرسيدند گفت: چهل سال است مجاهدت کرده‌ام تا حسد را از خود ريشه‌کن سازم . اکنون ديدم که به اين کار موفق شده‌ام.(1) پس بدون يأس و نااميدي و با عزمي راسخ به ميدان نبرد با دشمن دروني قدم بگذاريد.
مبارزه با حسد دو مرحله دارد: پيشگيري و درمان. در مرحله پيشگيري، آن چه انسان را از حسادت باز مي‌دارد، عبارتند از:
1ـ توقع نداشتن؛
2ـ عفو و گذشت؛
3ـ مردم را دوست داشتن؛
4ـ خدمت گزاري؛
5ـ قدرداني؛
6ـ خوشنودي از خوش‌بختي ديگران.
اما در مرحله درمان، حسود بايد چيزهايي را بداند و کارهايي را انجام دهد، که دو بخش علم و عمل را تشکيل مي‌دهد. آن چه را که حسود بايد بداند عبارتند از:
1ـ ريشه‌هاي حسد که عبارتند از:
أ‌) عداوت: کسي که دشمني فردي را در دلش جاي دهد، هميشه آرزوي سلب نعمت از دشمن خود را دارد و از آسايش و نعمت او رنج مي‌برد.
ب‌) شرکت و خوف مزاحمت: بين دو نفري که با هم نزديک و در جهتي شريک باشند و يکي را بر ديگري امتيازي باشد، ممکن است حسادت پديد آيد، مانند حسادت بين دو برادر يا برادر و خواهر.
ت‌) تکبر و خودخواهي: کسي که خود را عزيزتر از ديگري مي‌پندارد و نمي‌تواند شاهد پيشرفت ديگري باشد، به ديگران حسادت مي‌ورزد.
ث‌) طمع و حرص: کسي که به آن چه دارد ،قانع نيست و به آن چه در دست مردم است ،چشم مي‌دوزد، حسادت مي‌کند.
ج‌) بخل شديد: گاهي بخل و چشم تنگي به حدي مي‌رسد که بخيل نمي‌تواند ديگري را در ناز و نعمت ببيند.
‍‍ـ زيان‌هاي حسادت را بداند که عبارتند از:
أ‌) ناراحتي هميشگي: امام علي(ع) مي‌فرمايد: «براي حسود آسايش نيست».(2)
ب‌) ناکامي: حسود که آرزوي گرفته شدن نعمت از ديگري را دارد، تمام عمرش را در ناکامي به سر خواهد برد، زيرا همه چيز در اختيار او نيست. امام صادق(ع) مي‌فرمايد:
«حسود قبل از آن که به ديگري ضرر برساند، به خود زيان مي‌رساند».(3)
ت‌) بيماري: حسود که اندوهگين و ناکام است، از سلامت کامل روحي و جسمي برخوردار نيست. امام علي(ع) مي‌فرمايد: «تندرستي بدن از کمي حسد است».(4) در جاي ديگر مي‌فرمايد: «حسد بدن انسان را ذوب مي‌کند».(5)
ث‌) تنهايي: کسي که نعمت را در ديگري نمي‌تواند ببيند، دشمن وي است و با اين حالت کسي او را همراهي نخواهد کرد و تنها مي‌ماند. امام علي(ع) مي‌فرمايد: «براي حسود دوستي نيست».(6)
ج‌) شکست در زندگي: حسود به جهت حسادتش کارهايي انجام مي‌دهد که با بزرگي و محبوبيت منافات دارد و موجب پستي او مي‌گردد، از اين رو نمي‌تواند موقعيت اجتماعي پيدا کند. امام علي(ع) مي‌فرمايد: «حسود به بزرگي و آقايي نمي‌رسد».(7)
ح‌) نابودي ايمان؛ امام باقر(ع) مي‌فرمايد: «همان طوري که آتش هيزم را مي‌خورد، حسد ايمان را مي‌خورد».(8)
3ـ حسود بايد بداند حسادت براي او سودي ندارد. نه مقامش را بالا مي‌برد، نه محبوبيتش را زياد مي‌کند.
4ـ حسود بايد بداند آن چه بر آن رشک مي‌برد، بر فرض اين که از دست ديگري بيرون رود، معلوم نيست که به دست او بيفتد.
5ـ حسود بايد بداند کوششي که در بيرون کردن نعمتي از چنگ کسي به کار مي‌برد، اگر همان را براي رسيدن به مقصدي به کار برد، به همان نتيجه يا بالاتر از آن خواهد رسيد.
6ـ حسود بايد بداند که جز رنج و غم و بيماري نصيبش نمي‌شود. چشم حسود از ديدن و گوشش از شنيدن و مغزش از دانستن ناراحت مي‌شود. امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «حسود بيش از آن که زيانش به ديگري برسد، به خود زيان مي‌رساند».(9)
7ـ حسود بايد بداند حسد براي دين و دنيايش زيان دارد و در عمل با قضا و قدر الهي دشمني مي‌کند. پيامبر(ص) مي‌فرمايد: «خداوند به موسي فرمود: اي پسر عمران! مبادا به مردم حسد بري! بر آن چه به آن‌ها از فضل خود داده ام، چشمانت را به دنبال آن دراز مکن و دل خود را به دنبال آن روانه مکن، زيرا حسود دشمن نعمت من است و از قسمتي که ميان بندگانم کرده‌ام، جلو گرفته است. هر که چنين باشد، از او نيستم و او هم از من نيست».(10)
8ـ حسود بايد بداند اگر از رسيدن نعمت به ديگري ناخرسند است، از دو حال خارج نيست:
نعمت را از خدا نمي‌داند، که در اين صورت کفر ورزيده .
اگر از خدا بداند و باز ناراضي باشد، خود را مقابل خدا بلکه بالاتر از او قرار داده است، زيرا به زبان حال مي‌گويد نعمتي که خدا به او داده، بر خلاف صلاحديد من است و بايد از او گرفته شود، از اين جهت در روايات آمده که: حسد ايمان را مي‌خورد، همان طوري که آتش هيزم را مي‌خورد.(11)
9ـ حسود بايد بداند که تهيدستي و ثروتمندي و تندرستي و بيماري همه از خداست . بر اساس تدبير و مصلحت انجام مي‌گيرد. کسي که به اين مرتبه از يقين برسد، به آن چه خدا به او داده، قانع و راضي و سپاسگزار است . به کسي طمعي ندارد، تا دچار حسادت شود. نيز از تفاوت سطح زندگي خود با ديگران رنج نمي‌برد، چون آن را بر اساس حکمت الهي مي‌داند. اگر براي زندگي متحمل سختي‌ها شد، مي‌داند صبر در برابر مشکلات اجر اُخروي دارد، به طوري که همه کمبودها را جبران مي‌کند. راضي به رضاي حق بودن و تسليم در برابر اراده او شدن در درمان حسادت بسيار مؤثر است.
امام علي(ع) مي‌فرمايد: «کسي که به آن چه دارد راضي باشد، حسد دامان او را نمي‌گيرد».(12)
10ـ حسود بايد بداند دنيايي که در معرض فنا و تغيير است و در قرآن و حديث از آن مذمّت شده، ارزش حسد ورزي را ندارد. قرآن مجيد مي‌فرمايد: «زندگي دنيا درست مانند باراني است که بر کشتزار ببارد و گياه از آن روييده شده، سبز و خرّم باشد، به طوري که کافران را به شگفت آورد اما پس از آن خشک شود، پس آن را بيني که پس از سبزي و خرمي، زرد شده، پس از آن شکسته و خورد گردد».(13)
11ـ حسود بايد بداند آنچه در جهان از طرف خداوند براي انسان قرار داده مي‌شود، امتحان الهي است .امتحان گاهي با نعمت و گاهي با سلب آن است. بنابراين کسي که از طرف خداوند به او نعمت داده شده، با نعمت امتحان و آزمايش مي‌شود . آن که از او سلب شده نيز مورد آزمون الهي است. چنين نيست که نعمت داده شده، هميشه خير باشد؛ چه بسا با کفران نعمت، از رحمت خدا به دور افتاده و نعمت موجب عذاب او خواهد شد، بنابراين انسان با فهم اين مسئله از چيزي که در دست ديگران است (و يا حتي به راحتي به او داده شده) رشک و حسادت نمي‌برد. در ضمن کسي که چيزي را به راحتي و آساني به دست آورد، هيچ گاه آن لذت و سرور را در برابر کسي که به سختي به دست آورده، نخواهد داشت.
اما مرحله عملي درمان حسادت آن است که خواسته دل را زير پا بگذارد، بلکه رفتار خود را مطابق ضد آن قرار دهد، مثلاً اگر دلش مي‌خواهد از کسي بدگويي کند، زبانش را کنترل نمايد، بلکه به مدح و ستايش او بپردازد. اگر مي‌خواهد به کسي زياني برساند، از اين قصد منصرف شود.
اگر در فکر تنزل مقام رفيقش است، در ترفيع درجه او بکوشد و کار هر کس را حمل بر صحت کند. رسول خدا(ص) فرمود: «إذا حسدتَ فلا تبغ؛(14) هنگامي که رشک بردي، در پي آن مرو». يعني بر ضد خواسته خود عمل کن. البته اين عمل بر خلاف نفس است و انجام دادن آن دشوار مي‌نمايد، ولي اگر کسي همت گمارد ،مي‌تواند با قاطعيت آن را محقق سازد. کسي که خواهان اصلاح خويش است، ناگزير هزينه آن را بايد بپردازد و مرارت و تلخي و دشواري راه را تحمل کند.

پي‌نوشت‌ها:
1. محمد علي سادات، اخلاق اسلامي، ص 132.
2. بحارالانوار، ج 70، ص 252.
3. همان، ص 255.
4. نهج البلاغه، قصار 256.
5. غررالحکم، ج 1، ص 241.
6. همان، ص 223.
7. غررالحکم، ج 1، ص 255.
8. اصول کافي، ج 3، ص 416.
9. بحارالانوار، ج 70، ص 255.
10. الکافي، ج 2، ص 307.
11. همان.
12. تصنيف غررالحکم، ص 300.
13. حديد (57) آيه 20.
14. ميزان الحکمه، ج 1، ص 631.

علت سستی و کم رغبتی به نماز چیست؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
بعضي از عوامل که به طور كلي موجب سستي و ترک نماز مي‌شود، عبارتند از:
1ـ عدم آشنايي به فلسفه و حقيقت نماز که مهم ترين عامل سستي در نماز و ارتباط با خدا است. آنچه که موجب مي‏گردد برخي از نماز، رويگردان باشند و يا نسبت به آن تساهل کنند، ندانستن فلسفه نماز و يا درکي غلط از آن است. يا علم و معرفت آن ها از ذهن و فكر به درون و جان نيامده است.
2ـ تنبلي و سستي و تن پروري: عادت به سستي و از زير بار مسئوليت‌ها در رفتن باعث مي‌شود که جوان براي خواندن نماز بي اهميت باشد.
3ـ مسامحه و سهل انگاري و عدم مسئوليت پذيري که در بعضي از کارها دامنگير جوانان است، در مسئله اي مانند نماز و عبادت خدا نيز وجود دارد. پدران و مادراني که به نماز اهميتي نمي‌دهند يا آن را با سستي و تنبلي، خارج از وقت فضيلت انجام مي‌دهند، نمي‌توانند از فرزندان خود انتظار داشته باشند که براي نماز اهميتي خاص قائل شوند.
4ـ عدم شناخت درست از آثار سبک شمردن يا ترك نماز: اگر افراد به اهميت نماز آگاه شوند و بدانند نماز ستون دين و بازدارنده از فحشا و منکرات است و سستي در انجام نماز چه پيامدهايي دارد، قطعاً سستي نخواهند کرد.
براي تداوم نماز عوامل متعددي وجود دارد كه جهت رعايت اختصار به برخي از آن ها اشاره مي‌شود:
1ـ شناخت اهميت نماز.
نماز از منظر اسلام اهميت ويژه اي دارد؛ تا آن جا كه از آن به عنوان ستون دين(1) و نور چشم پيامبر(ص) ياد شده است. (2)
از سوي ديگر ترك نماز از گناهان كبيره به حساب آمده است.(3)
پيامبر فرمود: " از ما نيست كسي كه نماز را خوار شمارد ".(4)
نماز است سرخط آزادگي * دواي غم و درد دل مردگي(5)
نماز عامل مهمي در تزكية روح و درون انسان است و اهميت ندادن به نماز به لحاظ عدم آشنايي به حقيقت آن و احساس نياز نكردن نسبت به آن، از عوامل ترك نماز و سستي در آن به شمار مي‌آيد. انسان بر اساس فطرت خود،همواره به سوي چيزي كه برايش اهميت دارد، توجه و اهتمام مي‌كند. اگر براي انسان، امري مهم و ضروري جلوه كند، آن را به هر صورت ممكن انجام خواهد داد. آشنا شدن به حقيقت نماز و اين كه نماز جزء نياز ما است، جزء زندگي حيات ما است و فايده و آثار نماز در دنيا و آخرت تجلّي مي‌كند، باعث مي‌شود انسان با شوق بيش تري به اقامة نماز بپردازد و از سستي در نماز و يا ترك آن خودداري نمايد.
كسي كه نماز را سربار خود و صرفاً يك تكليف طاقت فرسا بداند، به حقيقت آن پي نبرده و اهمتي به آن نمي‌دهد.
‌ نماز مهم‌ترين فريضه از فرايض الهي است، اقامه آن مايه سعادت و ترك آن باعث شقاوت مي‌باشد امام ‌صادق(ع) فرمود: "‌محبوب‌ترين اعمال پيش خداوند عزوجل نمازاست، و آخرين وصيت پيامبران الهي نماز‌است"(6) حضرت در حديث ديگر فرمود: "‌تارك الصلاه بهره‌اي از اسلام نبرده است"(7) اگر انسان به درستي فكر‌كند كه خداوند چرا دستور داده كه بندگانش نماز بخوانند هيچ‌گاه نماز را ترك نمي‌كند و چنانچه به هر علتي‌نمازش ترك شود، فوراً جبران نموده و قضا مي‌كند.
قرآن مي‌فرمايد: "‌يا ايها الناس انتم الفقراء الي ا‌لله و ا‌لله هو الغني‌الحميد؛ ‌اي مردم شما همگي نيازمند خداييد، تنها خداوند است كه بي نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش‌است"(8) وقتي خداي متعال از عبادت ما سودي نمي‌برد و از طرفي نماز و ساير عبادت‌ها را واجب نموده است‌،معلوم مي‌شود اين دستورات براي خوش بختي و سعادت خود ما است.
هنگامي كه از عمق جان درك كرديم كه‌ نماز در تأمين خوش بختي و سعادت ما نقش اساسي و تعيين كننده دارد ،با عشق و علاقه نماز مي‌خوانيم چرا كه ‌نماز محور قبولي ساير اعمال است و در قيامت اولين سوال از نماز مي‌باشد. امام باقر(ع) فرمود: "‌اولين محاسبه بنده در مورد نماز انجام مي‌گيرد، اگر نماز مورد قبول واقع‌شد، بقيه اعمال هم مقبول مي‌افتد"(9).
نماز از واجباتي است كه خداوند در هيچ حالتي حتي در هنگام بيماري،‌راضي به ترك آن نيست. تارك نماز بيش ترين ظلم را نسبت به خود روا مي­دارد و خود را از شفاعت پيامبر(ص)‌محروم مي‌كند. حضرت فرمود: "‌هر كه نماز را عمداً ترك كند، از پناه خدا و پناه پيغمبرش بيزاري جسته‌است"(10). پس انساني كه معتقد به خدا و قيامت است و مي‌داند هر چه از خوب و بد انجام بدهد، نتيجه‌اش به‌خودش باز مي‌گردد ،عاشقانه به سوي نماز مي‌شتابد و آن را در اول وقت مي‌خواند.
نبي گرامي اسلام(ص) ‌فرمود:"‌فضيلت اول وقت نماز بر آخر وقت مانند فضيلت آخرت بر دنيا است"(11).
2ـ شناخت پيامدهاي ترك نماز.
يكي از عوامل و راهكار مهم دوباره نماز خواندن شناخت پيامدهاي منفي ترك نماز است. در قرآن بر ترك نماز وعدة عذاب داده شده است: " بهشتيان از دوزخيان مي‌پرسند: چه چيز شما را به دوزخ كشانيد، جهنميان در پاسخ گويند: ما از نمازگزاران نبوديم ". (12)
رسول خدا (ص) مي‌فرمايد: "كسي كه نماز خود را سبك گيرد و در به جا آوردنش سستي نمايد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا مي‌كند؛ شش بلا در دنيا و سه تا در موقع مردنش و سه در قبر و سه در قيامت و هنگامي كه از قبر بيرون مي‌آيد.
اما شش بلاي دنيوي:
1ـ خداوند بركت را از عمرش كم مي‌كند.
2ـ بركت را از روزيش بر مي‌دارد.
3ـ از صورتش نشانة نيكوكاران را بر مي‌دارد.
4ـ هر كار خيري كند، پذيرفته نمي‌شود و براي آن اجري ندارد.
5ـ دعايش مستجاب نمي‌شود.
6ـ از دعاي نيكوكاران بهره اي ندارد".(13)
3ـ رفع موانع.
ترك نماز مبتني بر عواملي است كه بايد از آن ها پرهيز شود. انسان بالفطره گرايش به عبارت دارد. معصيت، دنياگرايي، ندادن زكات، تكبر، حرام خوردن، آشاميدن شراب، حسد و ... از عوامل و موانع تأثير گذار ترك نماز به حساب آمده است.
4ـ شناخت آثار نماز.
يكي از راه هاي تداوم نماز، شناخت آثار معنوي، سياسي و اجتماعي نماز است. اگر انسان با فلسفه و علل تشريع نماز اشنايي داشته باشد، نماز را ترك نمي‌كند.
5ـ توبه.
بي تردي ترك نماز گناهي است كه نياز به گناه زدايي دارد. يكي از عوامل مهم تأثيرگذار گناه زدايي، توبه است. توبه كه نوعي بازگشت و دگرگوني است، سبب مي‌شود كه قلب انسان صفا گرفته و بار ديگر معنويت در آن تجلي نموده و از گناه جلوگيري شود. امام علي(ع) فرمود: " جز اين نيست كه پشيماني بر گناه سبب ترك آن مي‌شود".(14)
كسي روز محشر نگردد خجل كه شب ها به درگه بَرَد سوز دل
اگر هوشمندي، ز داور بخواه شب توبه تقصير روز گناه
اگر بنده اي، دست حاجت برار وگر شرمسار، آب حسرت ببار
نيامد بدين در كسي عذر خواه كه سيل ندامت نشستن گناه(15)
6ـ استعانت از خداوند:
انجام عبادت، به ويژه نماز خواندن توفيق عبادت را مي‌طلبد. عبادت و ارتباط با خدا بر قرار نمودن مي‌طلبد كه از خدا خواسته شود توفيق عبادت دهد. شايد بر همين اساس معصومان (ع) و بزرگان دين از خدا مي‌خواستند كه به آنان توفيق عبادت دهد. در دعاي حضرت مهدي (عج) آمده است : "اللّهم ارزقنا توفيق الطاعه ..."(16) كه يكي از مصاديق بارز طاعت، عبادت است.
از ديگر موجبات سستي در نماز و عدم اهتمام به آن، عادت به عبادت است ; به اين معنا كه انسان، اصل نماز وافعال و اذكار آن را از روي عادت به جا آورد، به طوري كه به حقيقت و روح نماز توجه نداشته باشد. عمل بر اثرعادت، عبادت را از حالت آگاهانه خارج مي‌نمايد و تبديل به يك عمل غير آگاهانه مي‌كند، به طوري كه روح اعمال فراموش شده و تنها ظاهر اعمال هدف قرار مي‌گيرد.
مذموم بودن عادت به اين معنا نيست كه استمرار، مداومت و كثرت اعمال اشتباه است، بلكه ملاك ارزش، مقدار توجه و آگاهي در عمل است . مردان الهي در عين كثرت عبادت و دعا، به مقدار توجه و آگاهي خود در اعمال مي‌افزايند و از عبادت لذت بيش تري مي‌برند.

پي‌نوشت‌ها:
1. من لا يحضره الفقيه، ج 1، ح 639.
2. مكارم الاخلاق، ج 2، ص 461.
3. عبدالحسين دستغيب، گناهان كبيره، ج 2، ص 183.
4. فروع كافي، ج 3، ص269.
5. نماز از ديدگاه قرآن و حديث، ص 77 - 78.
6. محمد محمدي‌ري‌شهري، ميزان الحكمهْْ، ماده صلاهْْ، شماره 10534.
7. بحارالانوار، ج 79، ص 232.
8. فاطر (35) آيه 15.
9. ميزان الحكمهْْ ماده صلاهْْ، شماره 10570.
10. صادق احسانبخش، آثار الصادقين، ج 1، ص 133، حديث 15796 - ح 2.
11. همان، ص 110، حديث 15708، ح 2.
12. مدثر (74) آيات 40 ـ 41.
13. گناهان كبيره، ج 2، ص 187 ـ 188.
14. وسائل الشيعه، ج 11، ص 349.
15. عبدالحسين دستغيب، گناهان كبيره، ج 2، ص 408.
16. مفاتيح الجنان، دعاي حضرت مهدي (عج) .

با سلام و خسته نباشيد من مرد هستم 26 سالمه و 2 ساله كه ازدواج كردم راستش از دوران نوجواني علاقه خاصي به نزديك شدن به خدا داشتم حتي يه مدتي حدود 2 سال رابطه خوبي با خداي خودم پيدا كردم كه حتي يه با هم بين خواب و بيداري امام حسين (ع)رو ديدم كه منو در آغوش گرفت و من اقامه نماز رو خوندم و با آقا به نماز جماعت ايستاديم الان حدود 5 سال از اون قضايا ميگذره و من فاصله ام از خدا زياد شده. تازگي به فكر رفتم و قصد توبه كردم دوست دارم با خدا دوست بشم يه دوست واقعي كه وقتي خدا رو صدا ميزنم جوابشو بشنوم وقتي سلام ائمه (ع)ميكنم جواب منو بشنوم كه ميدن در واقع دوست دارم يه عارف بشم علاقه خاصي به غيب دارم نميخوام بين من و خدا حجابي باشه دوست دارم مثل حاج ملا آقاجان بشم ولي شنيدم كه ميگن بدون استاد نميشه توي جاهاي ديگه خوندم كه اين استاد بازي ها مال انجمن حجتيه است و خدا خودش بايد كمك كنه و توسلات به اهل بيت (ع) راه رو هموار ميكنه در كل نميدونم بايد چي كار كنم و از كجا شروع كنم خواهش ميكنم يه برنامه عملي به من بديد كه مورد تاييد اهل بيت باشه و آيا بايد ذكر خاصي رو تكرار كرد به تعداد مشخصي ؟ اگه هست بگيد تا منم شروع كنم نميخوام خودم رو گول بزنم چون ميدونم وقتي ميتونم بگم خدا منو دوست داره و ميتونم بگم با خدا دوستم و از گناه پاكم كه حجابي بين من و خدا نباشه چون مبدونم گناه ها خستن كه حجاب ايجاد ميكنند تو رو خدا كمكم كنيد يا علي مدد

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اي عزيز گرامي! بدانيد که اولين گام براي نزديک شدن به خدا ، غبار رويي دل ودرون وپاک کردن قلب از زنگارهاي گناها ن يعني «توبه »است.زيرا توبه انقلابي است دروني که در نتيجه حصول معرفت و بيداري در قلب آدمي پديدار مي شود . روي دل را به سوي درگاه الهي مي گرداند .در نتيجه اين تحول دروني ،قلب از تيرگي گناها ن تصفيه مي شود . از مرگ معنوي نجات مي يابد.
اما در مورد نقش استاد در رسيدن به اين مقصد عالي گر چه بسياري از ارباب سير و سلوك و علما و دانشمنداني كه در اين راه گام برداشته ، تعليمات قرآن و سنت را راهنماي خويش قرار داده اند (نه كساني كه راه و روش از خود اختراع كرده و بدعت گذار شده اند) عقيده دارند كه رهروان كمال و فضيلت و تقوا و اخلاق و قرب الي الله بايد زير نظر استادي كار كنند، ولي اين بدان معنا نيست كه با نبود استاد خصوصي اخلاق، قرب الي الله كه هدف اصلي و نهايي سير و سلوك است، امكان حصول نداشته باشد. از آيت الله العظمي بهجت سؤال مي‌‌شود: آيا در سير به سوي خداوند، بايد استاد داشت و با فرض نبودن استاد چاره چيست؟
ايشان مي‌‌فرمايند "استاد تو علم تو است، به آنچه مي‌‌داني عمل كن، آنچه را نمي‌داني، كفايت مي‌‌شود." (1)
آيت الله بهجت هم چنين مي‌‌فرمايند :"چنانچه طالب، صادق باشد، ترك معصيت كافي و وافي است براي تمام عمر، اگرچه هزار سال باشد."
بنا بر اين تلاش کند هرگز معصيتي در زندگي رخ ندهد . واجبات انجام شود كه نياز به مراقبه و محاسبه است. پس از آنكه هر روز صبح تصميم بر چنين نكاتي گرفته شود ، در طول روز مراقبت نمايد و شب ها محاسبه كند. به مقداري كه موفق بوده‌ خدا را شكر کند. اگر مرتكب گناهي شده‌ استغفار کن. در ابتدا سخت است، ولي پس از مدتي شيرين خواهد شد.
وجود استاد اخلاق در روند تهذيب نفس بسيار مؤثر و مفيد است، ولي نبود آن مانع تهذيب نيست.
اگر انسان با خلوص نيت، عزم راسخ داشته باشد كه خود را به گونه‏اي تربيت كند كه خدا خواسته و پيامبر به آن دعوت كرده است، يعني بخواهد انسان الهي شود، و در اين راه تلاش و كوشش نمايد و به وظيفه اسلامي خود عمل كند، يعني واجبات را انجام دهد ، گناهان و محرمات را ترک کند و در شبهات به احتياط عمل کند ، به نتيجه اصلي كه قرب الي الله است، مي‏رسد. چنانچه در اين راه نياز به استاد باشد، خدا انسان را به او مي‏رساند، چون وعده قطعي الهي اين است : كساني كه در راه رسيدن به اهداف الهي تلاش و جهاد مي‏كنند، خداوند آن ها هدايت كرده و به هدف مي رساند: "والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا؛ كساني كه در راه ما جهاد كنند، آن‏ها را به راه‏هاي خويش هدايت‏ مي ‏كنيم". (2)
به نكات زير توجه كنيد:
1. مقيد به نماز اول وقت باشيد تا فيوض رحماني شامل حا ل‌تان گردد.
2. سحرخيزي و پايبندي به نماز شب راه قرب الهي را بسيار نزديک مي‌سازد. اما مواظب باشيد که طولاني نباشد.
3. شب‌هاي جمعه دعاي کميل و هر روز بعد از نماز صبح دعاي عهد با امام زمان عليه‌السلام را بخوانيد و به حضرت متوسل شويد.
4. بعد از نماز مغرب هفت مرتبه بگوييد: بسم الله الرحمن الرحيم و لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم اين ذکر را بعد از نماز صبح نيز هفت مرتبه بگوييد، ولي به جاي «و لا حول و لا ... بگوييد لا حول و لا ... »يعني بدون واو.
5. بعد از نماز صبح دست راست خود را بر سينه بگذاريد . دست چپ خود را جلوي صورت نگه داريد و هفتاد مرتبه بگوييد «يا فتاح» تا گره‌هاي مادي و معنوي تا ن را گشوده گردد.
6. نظم و انضباط: براي همه کارهاي مهم و غير مهم خود برنامه و تقويم اجرايي با تعيين وقت معين داشته باشيد . آن را حتي‌المقدور اجرا کنيد. زيرا نظم داشتن يکي از علايم تقوا پيشگان است.
7. در هر کاري از افراط و تفريط اجتناب نماييد.
پي‌نوشت‌ها:
1. به کتاب بهجة القلوب ، ويژه اربعين رحلت عارف واصل رجوع شود .
2. عنکبوت(29)آيه 69.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام سوال من درباره این است که مسافت شرعی که بعد از اون مقدار نماز شکسته میشود و روزه باطل یعنی (22.5) دلیل اینکه عدد فوق است چیست یعنی چرا نگفته اند (10)کیلومتر از شما ممنون میشم که به سوال بنده جواب دهید تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در روايات مقدار مسافت شرعي با عنوان ميل و فرسخ معين شده است. اگر رفت و آمد مسافر به مقدار هشت فرسخ شرعي باشد. يعني چهار فرسخ برود وچهار فرسخ برگردد، و مجموع رفت و برگشت هشت فرسخ باشد. نماز شکسته است.
در سنجش فرسخ با مقياس کيلومتر اندک اختلافي بين مراجع وجود دارد و بنا بر مشهور، هشت فرسخ حدود 45 کيلو متر است و اگر کسي 5/22 کيلومتر مسافرت کند به شرط آنکه همين مقدار مسافت را بر گردد و رفت و برگشت او 45 کيلومتر باشد نماز شکسته است و روزه هم صحيح نيست. و دليل اين مسئله روايات است.
در حکمت اين مسئله در روايات به اين مسئله اشاره شده است، که در مسافرت هاي قديم مسافرين به طور متعارف در يک روز هشت فرسخ را ه مي رفتند يعني مقدار مسافتي که افراد معمول در يک روز مي رفتند هشت فرسخ بوده است نه کمتر، و همين هشت فرسخ را شارع ملاک براي شکسته بودن نماز و افطار کردن روزه قرار داده است. و اگر کسي از اول قصد مسافرت به مقدار هشت فرسخ داشته باشد هرچند به صورت رفت و برگشت باشد نمازش شکسته است.
اگر مسافر در يک روز به طور متعارف مثلا 10 کيلومتر مي رفتند. ممکن بود معيار مسافت شرعي همان ده کيلو متر قرارداده مي شد. ولي چون هشت فرسخ بوده است، شارع نيز ملاک را هشت فرسخ قرار داده است.(1)
پي نوشت:
1. وسائل‏الشيعة ج : 8 ص : 451و452 روايات 11139-11142.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها