اخلاق
۱۳۸۹/۱۲/۰۸ ۱۷:۲۰ شناسه مطلب: 27458
من دختري 16ساله ام چادر ميپوشم و ان را دوست دارم همه مي پرسند چرا حجاب؟من دليل خيلي واقعي و جوان پسندي براي پاسخ دادن به اين پرسش ميخواهم پاسخي به جز چيزي كه همه مي گويند وهيچ جواني به ان اعتقاد ندارد.
قبل از هر چيز نگرش مثبت و ارزشي شما را به مسئله حجاب - كه ناشي از فطرت پاك و خداجويتان است - تبريك مي گوييم .
جوان پسندي ويژگي ظاهري پاسخ است؛ ولي حقيقت يك پاسخ قابل قبول، عقلاني و منطقي و مستدل بودن آن است كه اميدواريم جوانان مخاطب شما به اين ويژگي ها توجه داشته باشند ؛ البته براي ما چندان روشن نيست كه منظورتان از جوابي كه همه مي گويند چيست ، اما سعي مي كنيم فلسفه حجاب را به طور مختصر توضيح دهيم :
قبل از هر چيز بايد توجه داشته باشيد كه حجاب به عنوان يك واجب تنها اختصاص به زنان نداشته، بلكه مردان هم موظف به رعايت حجاب هستند ، هر چند در محدوده و كيفيت پوشش و حجاب زنان و مردان تفاوت روشني وجود دارد ، اما در هر حال مردان هم موظف به رعايت حجاب در حد متداول و متعارف هستند . ولي در مورد لزوم و دليل حجاب لازم بر زنان، قبل از هر چيز بايد به اين حقيقت توجه داشته باشيد كه از برخی متون استفاده میشود «اصل حجاب» زنان میان اقوام و ملل مختلف مطرح بوده و سابقه طولانی دارد، گرچه نحوه بهرهگیری از حجاب، حدود و احکام آن بر حسب سنت و آداب جوامع متفاوت بوده است. (1)
در واقع حجاب نه دستوري خاص در شريعت اسلام ، بلكه دستور عمومي براي همه پیروان شرايع قبلي نيز بوده است و در ادیان یهود و مسیحیت صراحتا به مسئله حجاب اشاره شده است.
حجاب در شریعت موسی (ع):
«ویل دورانت» راجع به قوم یهود و قانون تلمود مینویسد: «اگر زنی به نقض قانون یهود میپرداخت، مثلاً بی آن که چیزی بر سر داشت، به میان مردم میرفت و یا در شارع عام نخ میریسید یا با هر سخنی از مردان درد دل میکرد یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانهاش تکلّم میکرد، همسایگانش میتوانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد». (2)
از کتاب مقدس نیز بر میآید که در عهد سلیمان (ع) زنان علاوه بر پوشش بدن، «بُرقَعْ» (روبند) به صورت میانداختند. (3) همین سنت در زمان ابراهیم (ع) رایج بود و در متون تاريخي نقل شده نامزد اسحاق «رِفْقه» ابتدا که اسحاق را دید، برقع به صورت انداخت. (4)
حجاب در شریعت عیسی (ع):
آن چه از حجاب در شریعت موسی (ع) بیان شد، در شریعت حضرت عیسی (ع) نیز وجود دارد، چون عیسی گفت: «فکر نکنید که من آمدهام تا تورات و نوشتههای پیامبران را منسوخ نمایم، بلکه آمدهام تا آنها را به تحقق برسانم». (5)
زنها در قرنهای اولیه مسیحیت تنها با چادر میتوانستند در مراسم عبادی شرکت کنند، زیرا گیسوان شان فریبنده به شمار میرفت و میگفتند حتی فرشتگان ممکن است در موقع اجرای نماز از دیدن آنها حواس شان پرت شود! (6) «پاولوس» فرمان داد زنان باید حجاب داشته و سر خود را بپوشاند. (7)
با آمدن اسلام، حکم حجاب که در ادیان دیگر نیز بوده، مورد تائید و تاکید قرار گرفته است. اما برای روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان، توجه به مطالب ذیل لازم است:
1. توجه به رابطه پوشش با فرهنگ دینی:
بر اساس فرهنگ اسلامی، انسان موجودی است که برای رسیدن به کمال و معنویت خلق گردیده است. اسلام با تنظیم و تعدیل غرایز به ویژه غریزه جنسی و توجه به هر یک از آنها در حدّ نیاز طبیعی، سبب شکوفایی همه استعدادهای انسان شده و او را به سوی کمال سوق داده است.
پوشش مناسب برای زن و مرد عامل مهمی در تعدیل و تنظیم این غریزه است.
2. توجه به ساختار فیزیولوژی انسان:
نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطهای مستقیم با تفاوتهای جسمی و روحی زن و مرد دارد.
در تحقیقات علمی در مورد فیزیولوژی و نیز روانشناسی زن و مرد ثابت شده که مردان نسبت به محرّکهای چشمی شهوتانگیز حساسترند و چون تأثیر حس بینایی زیادتر است و چشم از فاصله دور و میدان وسیعی قادر به دیدن است، از سوی دیگر ترشّح هورمونها در مرد صورتی یکنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتی گسترده تحت تأثیر محرّکهای شهوانی قرار میگیرند ؛ اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساسترند و به محرّکهای حسی پاسخ میدهند. حس لامسه بروز زیادی ندارد و فعالیتش محدود به تماس نزدیک است.
از این گذشته چون هورمونهای جنسی زن به صورت دورهای ترشح میشوند و به طور متفاوت عمل میکنند، تأثیر محرّکهای شهوانی بر زن صورتی بسیار محدود دارد و نسبت به مردان بسیار کمتر است.
استاد مطهری زمینه وجوب پوشش زنان میفرماید :
«اما علت این که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته، این است که میل به خود نمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شکار است و زن شکارچی، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خود آرایی از حس شکارچیگری او ناشی میشود.
در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباسهای بدن نما و آرایشهای تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود میخواهد دلبری کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسیر سازد. بنا بر این انحراف تبرّج و برهنگی، از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است». (8)
به عبارت دیگر:
جاذبه و کشش جنسی و زیبایی خاص زنانه و تحریک پذیری جنس مردانه، یکی از علتهای این حکم است.
البته این بدان معنا نیست که مردان با هر وضعیتی و با هر نوع پوششی میتوانند درون جامعه ظاهر شوند، بلکه برای آنان نیز محدودیت در نظر گرفته شده، اما همان گونه که بیان شد مقدار آن در حد پوشش زنان نیست.
با توجه به مطالب فوق میتوان گفت:
حجاب در اسلام از یک مسئله کلّی و اساسی ریشه گرفته است. اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی (چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر) به محیط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع تنها برای کار و فعالیت باشد، بر خلاف سیستم غربی که حضور در جامعه را با لذت جویی جنسی به هم میآمیزد و تعدیل و تنظیم امور جنسی را به هم میریزد.
اسلام قائل به تفکیک میان این دو محیط است و برای تأمین این هدف، پوشش و حجاب را توصیه نموده است، زیرا بی بند و باری در پوشش به معنای عدم ضابطه در تحریک غریزه و عدم محدودیت در رابطه جنسی است که آثار شوم آن بر کسی پوشیده نیست.
3. آثار و فواید رعایت حجاب و پوشش دینی:
1-3. بهداشت روانی اجتماع و کاهش هیجانها و التهاب جنسی که سبب کاهش عطش سیری ناپذیری شهوت است.
2-3. تحکیم روابط خانوادگی و برقراری صمیمیت کامل زوجین.
با رواج بی حجابی و جلوه گری زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعی محدودیت و پایان آزادیهای خود تلقّی میکنند و افراد متأهل هر روز در مقایسهای خطرناک میان آن چه دارند و ندارند، قرار میگیرند. این مقایسهها، هوس را دامن زده و ریشه زندگی و پیوند خانواده را میسوزاند.
3-3. استواری اجتماعی و استیفای نیروی کار و فعالیت؛ دختر و پسری که در محیط کار و دانشگاه تحریک شهوانی شوند، از تمرکز و کارآیی آنها کاسته میشود و حکومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نیروی فکری و کاری است.
4. بالارفتن ارزش واقعیت زن و جبران ضعف جسمانی او:
حیا، عفاف و حجاب زن میتواند در نقش عاطفی او و تأثیرگذاری بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقویت تخیل و عشق در مرد است و حریم نگه داشتن یکی از وسائل مرموز برای حفظ مقام و موقعیت زن در برابر مرد است.
حجاب موجب میشود که زنان تنها از نگاه جنسیتی و زیبائی جسمی نگریسته نشوند و این مسئله موجب احیاء حیثیت و حرمت زن و توجه بیشتر به شایستگی اخلاقی و روحی و استعدادهای دیگر در وجود زنان میشود.
اسلام حجاب را برای محدودیت و حبس زن نیاورده، بلکه برای مصونیت او توصیه کرده است، زیرا اسلام راضی به حبس، رکود و سرکوبی استعدادهای زن نیست، بلکه با رعایت عفاف و حفظ حریم، اجازه حضور زن را داده، امّا از سوء استفاده شهوانی و تجاری و استفاده ابزاری از زنان را منع کرده است.
در واقع حجاب موجب محدودیت، مردان هرزه میباشد که در صدد کام جوییهای آزاد و بی حد و حصر هستند و مصونیت و حفظ شخصیت زنان از دست این گروه از مردان منظور است.
در عین حال در اسلام برای مردان نیز پوشش در حد معقول قرار داده و مردان نیز آزادی بی حد و حصر در پوشش ندارند. از طرف دیگر آن ها را بر حفظ نگاه از نامحرم و کنترل شهوت در نگاه تکلیف کرده است که کنترل نگاه برای مردان در نسبت با زنان سخت تر است.
پینوشتها:
1. مجله پیام زن، ش 19، ص 69 - 71، ش 20، ص 80 - 83.
2. ویل دورانت، تاریخ و تمدن، ج 4، عصر ایمان ؛ انتشارات علمي و فرهنگي ، تهران ، 1378 ش.
3. کتاب مقدّس، عهد قدیم، سفر نشید الاناشید، باب 5 ، ترجمه ولیم گلن، دار السلطنه لندن، 1856میلادی .
4. همان، سفر تکوین، باب 24.
5. عهد جدید، انجیل متی، باب 20.
6. تاریخ تمدن، ج 9، ص 242، به نقل از مجله پیام زن، ش 20، ص 80 - 83.
7. جلال الدین آشتیانی، تحقیق در دین مسیح، ص 286، نشر نگارش تهران ، 1379 ش .
8. مطهری،مرتضی، مجموعه آثار ، ج19 ، ص 436- 437، انتشارات صدرا ، تهران ، 1374 ش .
۱۳۸۹/۱۱/۲۸ ۱۱:۱۶ شناسه مطلب: 26564
آیا دعا درمورد ازدواج با شخصی که مرا دوست دارد ولی شرایط مالی برای ازدواج را ندارد صحیح است یا خیر؟چون خدا هر خواستهای را برآورده می سازد با توجه به این نکته . من علاقه بیش از اندازه ای به این آقا دارم ولی بر سر اوضاع مالی این آقا شر ایط ازدواج را ندارد و دیگر تمایلی ندارد . آیا دعا در این مورد که از خدا بخواهم به من کمک کند برای ازدواج با این آقا صحیح است ؟ الان یک ماهه در حال دعایم .
مناسب بود كه در مورد سؤال تان توضيح مي داديد و شرائط خود و آن آقا و سن تان را بيان مي كرديد. اما اينكه براي ازدواج با شخصي، از خداوند درخواست بكنيد ،هيچ اشكالي ندارد، ولي دعا كردن به اين معنا نيست كه حتما دعاي شما اجابت خواهد شد. نبايد طوري باشد كه دعا كردن ها وضعيت روحي شما را خراب كند و سطح توقع تان را بالا ببرد، چون شايد مصالح ديگري هم در كار باشد، كه اين شرائط براي اين آقا پيش آمده است و فعلا امكان ازدواج برايش فراهم نيست.دعا كنيد كه اگر صلاح است، خداوند شرائط ازدواج شما با اين آقا را فراهم كند.
علت اينكه اين آقا شرائط مالي را براي ازدواج ندارد چيست؟ اگر كار مي كند و تلاش خود را انجام مي دهد، قاعدتا بايد بتواند مثل خيلي افراد جامعه يك زندگي معمولي را شروع كند. اما اگر كار درستي ندارد و تلاشي هم نمي كند، اشكال دارد . بايد دقت كرد كه انسان تنبل و بي خيالي نباشد، چون اگر شخصي تنبل و كار نكن باشد، در آينده علاوه بر مسائل مالي، مشكلات ديگري هم به وجود خواهد آمد.
آيا بين شما قرار ازدواج وجود دارد ؟ اگر بين شما قرار ازدواج وجود دارد ، مي توانيد كه با ايشان صحبت كنيد و سعي كنيد كه در حد امكان سطح توقع تان را در مسائل مالي پائين بياوريد و به توافقي برسيد تا او هم ميل و رغبتش براي ازدواج بيش تر شود. اگر به ايشان اطمينان را بدهيد كه با توجه به وضعيت شان، توقعات مالي تان فقط در حد ضروريات زندگي است، شايد اين آقا تصميم جدي تري براي ازدواج بگيرد.
اما اگر بين شما قرار ازدواج وجود ندارد، نمي توانيد اين را مستقيما با ايشان در ميان بگذاريد، چون كه ايشان هنوز از شما خواستگاري نكرده است. اما اگر مي دانيد و مطمئن هستيد كه شما را مي خواهد و مشكلش فقط مسائل مالي است، مي توانيد از يكي از كساني كه هر دو نفر شما را مي شناسد و آدم خوبي است، بخواهيد كه اين مسئله را از طرف خود ( نه از طرف شما ) با ايشان مطرح كند و كم توقعي شما را به اطلاع ايشان برساند.
بايد اين آقا شرائط ديگر ازدواج را هم داشته باشد، و به صرف داشتن علاقه، ايشان را براي همسري انتخاب نكرده باشيد. چون در هنگام انتخاب همسر هستيد، بايد ملاك ها و معيارهاي صحيح انتخاب همسر را شناسايي كنيد و در انتخاب همسر دقت كنيد. مي توانيد به كتاب " جوانان و انتخاب همسر" استاد علي اكبر مظاهري و كتاب "گلبرگ زندگي" استاد حسين دهنوي مراجعه كنيد.
در هر صورت دعا كردن براي رفع موانع ازدواج تان هيچ اشكالي ندارد، بلكه در متون ديني به ما توصيه شده است كه براي اصلاح امور خودتان و ديگران دعا كنيد. مي توانيد در نامه بعدي شرائط خودتان و اين آقا و حدود رابطه تان را بيان كنيد و جواب دقيق تري بگيريد. هم چنين مي توانيد از طريق شماره 09640 با مشاوران اين مركز تماس بگيريد.
موفق باشيد.
۱۳۸۹/۱۱/۲۳ ۱۱:۲۸ شناسه مطلب: 26213
۱۳۸۹/۱۱/۰۵ ۱۵:۰۲ شناسه مطلب: 25116
به فرض ثواب داشتن آیا اگر کسی که دلش گرفته و می خواهد گریه کند، حالا نوحه یا عزاداری برای خود بگذارد و با خود بگوید برای امام حسین گریه می کنم (در صورتی که دلیل اصلی ناراحتی خودش است و فقط برای ثواب بردن با پخش نوحه یا عزاداری پیش خود می گوید برای امام حسین گریه می کنم) آیا این گریه فایده یا ثوابی دارد؟ آیا حدیثی در این موارد وجود دارد؟ مثل کسی که در هر صورت باید درس بخواند حال پیش خود می گوید برای خدا می خوانم (من شنیده ام این ثواب دارد) آیا واقعا فرقی می کند و ثوابی وجود دارد؟ در مورد قبلی هم شخص به هر حال گریه خود را می کند فقط در پیش خود می گوید این برای امام حسین است؟ ممنون میشم جواب سوالامو کامل و با دلیل و سند بدین! با تشکر!
آیا صرف گریه کردن برای امام حسین(علیه السلام) بدون نیت برای پیگیری هدف اصلی عاشورا (مثلا فقط برای مظلومیت حضرت) ثواب دارد؟
پرسشگر گرامی باسلام و تشکر از ارتباط با این مرکز.
گریه برای اباعبدالله (علیه السلام) از این جهت که مظلوم واقع شد و خود و اصحابش بی گناه به شهادت رسیدند و بر خانواده اش سختی فراوان رفت، عملی ارزشمند است و ثواب دارد.
البته طبیعی است که هر چه انگیزه فرد عزادار بلند مرتبه تر باشد، ثواب بیش تری دارد. ثواب کسی که فقط بر مظلومیت اباعبدالله می گرید، با ثواب کسی که علاوه بر آن، بر محرومیت خود از همراهی با این قافله هم می گرید و بر این که چرا با این قافله همراه نیست، اشک می ریزد و در این عزا و گریه از خدا توفیق همرنگی و همراهی می طلبد، به طور طبیعی همسان نیست و ثواب فرد دوم به مراتب بالاتر است؛ ولی همان گریه بر مظلومیت، نهال عشق است که با اشک چشم آبیاری می شود و تناور می گردد و عشق به هم رنگی و همراهی را در پی دارد.
اما کسی که عزادار است، یک وقت فقط بر عزای خود گریه می کند و یک وقت عزای خود را در کنار عزای اباعبدالله قرار می دهد و بر عزای اباعبدالله و عزای خود می گرید. این، نوعی احترام به اباعبدالله و زنده نگه داشتن یاد و مرام او است و عمل به رهنمود معصومین است که از شیعیان می خواستند عزای اهل بیت و عزای حسین(ع) را مقدم بر عزای خود قرار دهند.
در تاریخ اسلام آمده که بعد از واقعه احد، مسلمانان عزادار شهیدان خود بودند و سید الشهدای احد، یعنی حضرت حمزه، گریه کننده نداشت؛ زیرا غالب بنی هاشم هنوز در مکه بودند و نتوانسته بودند هجرت کنند. پیامبر وقتی به مدینه آمد و شیون و عزا را در خانه های اصحاب دید و دید حضرت حمزه گریه کننده چشمگیری ندارد، اظهار تأسف کرد و اهل مدینه قسم خوردند از آن به بعد در هر مصیبتی ابتدا بر حضرت حمزه عزاداری کنند و بعد بر مصیبت خود بگریند. در وفای به این قسم و عهد، به منزل حضرت حمزه برای عزاداری آمدند و رسول خدا از آنان قدردانی کرد. (1)
بعد از شهادت امام حسین(ع)، به رهنمود اهل بیت، این سنت بر محور امام حسین ادامه یافت. از سکینه، دختر امام حسین (ع) نقل شده که گفت: بعد از شهادت پدر، جنازه ایشان را در آغوش گرفتم که برای لحظاتی غش کردم و شنیدم که پدر می گفت:
«شیعتی ما ان شربتم ری (ماء) عذب، فاذکرونی أو سمعتم بغریب أو شهید فاندبونی» (2)
با توجه به این دستورها، همین که عزادار قبل از گریه بر عزیز خود، به یاد فرزند پیامبر می افتد و او را می کند و بدین وسیله، مرام و یاد او را زنده نگه می دارد، ارزشمند است.
پی نوشت ها:
1. من لا یحضره الفقیه، صدوق، ج 1، ص 183، دوم، قم، مؤسسة النشر الاسلامی؛ مستدرک الوسائل، نوری، ج 2، ص 385، اول، بیروت، آل البیت لاحیاء التراث، 1408 قمری.
2. موسوعة کلمات الحسین، معهد تحقیقات باقر العلوم، ص 621، اول، قم، دار المعروف.
۱۳۸۹/۱۱/۰۱ ۱۳:۱۷ شناسه مطلب: 24861
۱۳۸۹/۱۰/۳۰ ۲۲:۵۲ شناسه مطلب: 24852
سلام خسته نباشيد من با پسري 4 سال دوستم وهم ديگر رو مي خواهيم من گذشته اشتباهاتي داشتم به او گفتم او بهم زياد اعتما ندارد يعني ميترسد كه اشتباهات گذشته را تكرار كنم شمامي گوييد من چه كنم تا او تغيير كند
برخي از کارها هستند که به ظاهر سالم به نظر ميرسند ؛ ولي وقتي که به محتوا و عمقشان مراجعه کنيد ، متوجه ميشويد اشتباه بوده و به ضرر زندگي آينده است. يکي از اين مسائل ارتباط دوستي و عاطفي بين پسر و دختر قبل از عقد ازدواج است. شما در نامه ذکر کرده ايد چهارسال با پسري دوست بوده ايد؛ به نظر ما قبل از اين که شما به فکر کسب اعتماد پسر باشيد، بهتر است آثار اين گونه روابط را مورد بازنگري ودقت قرار دهيد و نگذاريد اشتباهات بيشتري تکرار گردد.
با توجه به اين مسئله در دو بخش پاسخ را ارائه ميکنيم:
الف) نگاهي کوتاه به آثار دوستي هاي قبل ازدواج
1. اينگونه ارتباطات که قبل از منعقد شدن سيستم خانواده شکل مي گيرند ، بعدا به صورت ويروس هايي وارد سيستم خانواده شده و منجر به سستي و اختلاف در درون آن ميشوند. سيستم دوستي با سيستم خانواده بسيار فرق دارد . در سيستم دوستي باورهايي در ذهن دختر و پسر شکل ميگيرد که با سيستم خانوادگي سازگار نيست. به عنوان مثال در دوستي هاي قبل از ازدواج ناخودآگاه پسر به اين باور ميرسد که اين دختر مورد نظر احتمالا جرات ارتباط با پسر ديگر را دارد و الا به اين راحتي با من دوست نميشد. اين باور که در سيستم دوستي به وجود آمده در ذهن باقي ميماند و بعد از منعقد شدن سيستم خانواده تدريجا به صورت عدم اعتماد بروز ميکند. همين عدم اعتماد يکي از زمينه هاي بروز اختلاف در خانوادهها است.
به عنوان نمونه خانمي بود که مي گفت : همسر من قبل از ازدواج با من با دختر ديگري دوست بود. ايشون از زبان همسرشان اين گونه نقل ميکردند که مي گفت اگر با آن دوست دخترم ازدواج ميکردم نميتوانستم به او اعتماد کنم. البته موارد متعددي براي اين مسئله ميتوان پيدا کرد که حاکي از ضررهاي دوستي قبل از ازدواج است.
2. در اين گونه روابط دوستي و عاطفي مخصوصا با توجه به اين که هر دو در سن جواني و بروز ميل جنسي قرار داريد؛ زمينه گناه و انحراف فراهم ميآيد. شايد بگوييد که هدفمان دوستي صادقانه و پاک است و هيچ نيت سوئي نداريم! در اين زمينه ميگوييم هر چند نيت شما مثبت است ، اما بايد گفت که: وقت اين گونه شعارها گذشته است؛ نميتوانيم با اين حرف ها خود يا ديگران را توجيه کنيم. انسان موجودي است که داراي عاطفه و همچنين داراي غريزه جنسي ميباشد و ممکن است تدريجا و حتي بدون اين که خود متوجه باشد، دچار وابستگي عاطفي يا جنسي شود و در نتيجه اقدام به کارهايي نمايد که حاصلي جز پشيماني ندارد. لازم به ذکر است که تجربه نيز چنين مسئله اي را تاييد ميکند.
( البته اين را هم يادآور مي شويم که منظور از گناه فقط رابطه جنسي و زنا نيست ؛ بلکه نگاه هاي شهوت آلود ، شوخي هاي تحريک کننده و ...، در اين گونه روابط مشکل ایجاد می کند. آيا واقعا مي توان ادعا کرد که فردي با دختري رابطه عاطفي و دوستي برقرار کند، ولي از اين گناهان معصوم بماند؟)
ب) براي کسب اعتماد طرف مقابل چه کارهاي ميتوان انجام داد:
1. اگر در گذشته اشتباهاتي داشتيد و توبه نمودهايد ، از افشای آن خودداري کنيد تا زمينههاي بي اعتمادي شکل نگيرد. اين نکته را هم بهتر است يادآور شويم اگر بر فرض با دوست پسر خود ازدواج کرديد که هيچ ؛ ولي در صورتي که با پسر ديگري ازدواج کرديد به هيچ وجه خطاها و اشتباهات گذشته خود را که موجب اختلاف يا سستي بنيان خانواده مي شود به ايشان اطلاع ندهيد. فاش کردن خطاهاي گذشته نه تنها به سود زندگي مشترک نيست؛ بلکه باعث عدم اعتماد شده و به نوعي زمينه بدبيني و در نتيجه اختلاف را فراهم مي کند. فاش کردن خطاهاي گذشته به منزله ويروسي است که وارد سيستم خانواده شده و آن را مريض مي کند . از اين رو بهتر است از اين مسئله پيشگيري کرده و هر رازي را فاش نکنيد.
2. دختر براي اينکه بهتر بتواند اعتماد پسر را جلب کند ، بايد بيش از پيش عفت خود را رعايت کند و به اين راحتي به نامحرم چراغ سبز نشان ندهد. هر چند دختر با لبخند زدن و ايجاد ارتباط عاطفي باعث خوشحالي پسر ميگردد ، ولي همين پسر در باطن خود و تدريجا به دختر بياعتماد ميشود.
به عبارت ديگر براي جلب اعتماد طرف مقابل بهتر است عملا اقدام کنيد و به طور عملي توبه و پاکي خود را نشان دهيد. در عمل نشان دهيد که فردي باعفت، پاکدامن، با متانت و ... هستيد. اگر در عمل ثابت کنيد که واقعا از اشتباهات گذشته توبه کردهايد و به هيچ وجه سراغ آن نميرويد ، کم کم اعتماد طرف مقابل به دست ميآيد.
3. از واسطههايي استفاده کنيد که پيش او رفته و به طور خيرخواهانه و غيرمستقيم نکات مثبت شما را به ايشان بگويند و همچنين القا کنند که شما واقعا توبه کرديد و دختر سابق نيست.
4. براي اينکه بتوانيد غير مستقيم او را متوجه نکات مثبت خود بکنيد (البته در صورتي که واقعا مطمئنيد توبه کردهايد و هماني شدهايد که پسر ميخواهد) به پيش مشاور برويد تا تست شخصيتي از هر دو شما بگيرد و ويِژگي هاي اصلاح شده شما براي او آشکار گردد. در ضمن اگر ببينند خودشان هم عيوبي دارند ، نظرشان نسبت به شما مقداري تعادل مي يابد. البته باز هم تاکيد ميکنيم در صورتي توصيه چهارم را انجام دهيد که از تغيير خود واقعا مطمئنيد. و الا اگر با تست ثابت شود که شما همان ويِژگيهاي شخصيت گذشته را داريد، ممکن است قضيه بدتر شود.
نکته پاياني:
اگر واقعا ميخواهيد با او ازدواج کنيد ، بگذاريد او به خواستگاري شما بياييد نه اين که شما با التماس او را به سمت خود جذب کنيد. شما هر چه بيشتر خود را سنگين نشان دهيد اعتبارتان در نزد او بالا مي رود.
در ضمن براي ازدواج ، فقط داشتن علاقه کافي نيست . سعي کنيد بزرگان را در جريان گذاشته و از آنان براي شناخت بهتر کمک بگيريد. همچنين مناسب است با مراجعه به مشاور و انجام برخي از تست هاي شخصيتي از قبيل : تست نئو يا تست کتل نسبت به ويژگيهاي پنهان شخصيتي همديگر آگاه شويد.
مشاور بعد از گرفتن تست ، ويژگيهاي شخصيتي شما را با هم مقايسه مي کند و موفقيت يا عدم موفقيت شما در ازدواج را تا حدودي پيش بيني ميکند و يا اين که حداقل خطرات احتمالي را گوشزد ميکند تا از هم اکنون به فکر اصلاح آن ها باشيد.
۱۳۸۹/۱۰/۲۹ ۱۱:۴۹ شناسه مطلب: 24759
آیا استمنا گناه کبیره محسوب می شود؟
از نظر رهبری استمنا مطلقا حرام است(1)، اما اینکه از گناهان کبیره حساب می شود ، از رهبری چیزی در خصوص این مورد بیان نشده است(2).
البته بعضی از علما به کبیره بودن استمنا تصریح نموده اند.(3)
پی نوشت ها:
1.آیت الله خامنه ای، اجوبه الإستفتاء،سؤال 787
2. سؤال تلفنی(7743232-0251) از دفتر آیت الله خامنه ای.
3. آيت الله دستغيب، گناهان کبيره، ج2، بحث استمنا، ص 332.
۱۳۸۹/۱۰/۲۷ ۱۸:۱۵ شناسه مطلب: 24671
باسلام وخسته نباشید من دختری هستم 32سالهاز بوشهرکه حدود 2ماه است بابسری اشنا شدم که خیلی تمایل به دوستی باهم هستیم البته دوستی پاک نه از روی هوس بلکه به عنوان یه خواهرو برادرباهم درددل میکنیم وتا حالا هیچ حرفی از روی هوس بین ما رد بدل نسده ولی این اواخر بهم شدیدا وابسته شدیم که حرفهای عاشقانه میزنیم ولی هیچ نظری در مورد ازدواج بهم نداریم.ولی من حس خوبی به این ارتباط ندارم میترسم دچار گناه شوم واز لحاظ روحی خیلی بهم ریختم که حتی خیلی سعی میکنم ارتباط رو کم کنم ولی از جانب پسر روز به روزبیشتر میشود.خواهش میکنم مراراهنمایی کنید. باتشکر
1. هر نوع برخورد و ارتباط با نامحرم و جنس مخالف به حساسيت و مواظبت خاصّی نياز دارد؛ زيرا جاذبه طبيعي، زيستي و جنسی دختر و پسر، به ويژه در سنين جواني، زمينه انحراف ارتباط هاي انساني را فراهم ميسازد . ارتباط ها را تحت تأثير قرار ميدهد . در اکثر مواقع آسیب هایی را به همراه دارد که به سادگی ها جبران پذیر نیست. اولین آسیب آن، وابستگی روانی و مشغولیت ذهنی است که منجر به اختلالات روانی و آشفتگی روانی می گردد . هم اکنون نشانه هایی از آن را در خود می بینید .
2. هدف بيش تر دخترها از دوستي با پسرها ارضای نيازهاي عاطفي، احساسي و پرکردن تنهايي است . برعکس انگيزه ارتباط گيري در اکثريت قريب به اتفاق پسرها کامجويي و سوء استفاده جنسی بوده که با فرآيند موسوم به "مخ زني" و دادن وعده های نظیر: دوستی بی غل و غش، عشق پاک و ازدواج انجام مي گيرد.
به جهت ميل شديد جنسي گاهي اوقات بي آن كه دختر و پسر(به خصوص دختران ) بخواهند ، در شرايطي قرار مي گيرند كه حتي اراده خود را از دست مي دهند . ديگر نمي توانند از ارتباط جنسي خود داري كنند. ناخود آگاه و بي آن كه كه بخواهند، كم كم در آن شرايط بدون بازگشت قرار مي گيرند . زماني متوجه مي شوند كه كار از كار گذشته است ، يعني با فراهم شدن شرايط ديگر، اراده جلوگيري بسيار سخت و دشوار است. پس بايد در ارتباط با نامحرم، دقت و اهتمام جدى داشت.
موفق باشید.