زیارت امام حسین

در بین معصومان علیهم‌السلام، امام حسین علیه‌السلام دارای ویژگی‌های انحصاری است که ثواب و آثار ویژه برای زیارت و گریه کردن بر آن حضرت نقل شده است.
ثواب زیارت و گریه بر امام حسین علیه‌السلام

پرسش:
ثواب زیارت و گریه بر امام حسین علیه‌السلام را بر اساس روایات بیان کنید.
 

پاسخ:
امام حسین علیه‌السلام در میان معصومان علیهم‌السلام از جایگاه و ویژگی‌های منحصر به فردی برخوردار هستند. در این ویژگی‌های اختصاصی، بحث از برتری جایگاه ایشان نسبت به دیگر اهل‌بیت علیهم‌السلام مطرح نشده، بلکه برکات و کراماتی برای حضرت با محوریت بهره‌برداری شیعیان و ارادتمندان به آن حضرت به چشم می‌خورد. 
در ادامه بر اساس روایات، به پاداش و بهره مادی و معنوی که در زیارت و گریه بر امام حسین علیه‌السلام وجود دارد، اشاره خواهد شد.

الف) ثواب زیارت امام حسین علیه‌السلام
یکی از مهم‌ترین ویژگی زیارت امام حسین علیه‌السلام، عدم محدودیت در زمان، مکان، دفعات، متن زیارت و شیوه زیارت و ... است؛ به عبارت دیگر در هر زمان و هر مکانی و با هر شرایطی و با متون مختلف و متعدد می‌شود حضرت را زیارت کرد. آنچه از روایات به دست می‌آید، تأکید فراوان بر انجام اصل زیارت است و شرایط دیگر آن، قابل چشم ‌پوشی است. اهمیت زیارت حضرت را می‌توان در متن این روایت به روشنی دریافت:  فَرُوِیَ عَنِ اَلصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه‌السلام أَنَّهُ قَالَ: زِیَارَهُ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه‌السلام وَاجِبَهٌ عَلَى کُلِّ مَنْ یُقِرُّ لِلْحُسَیْنِ بِالْإِمَامَهِ مِنَ اَللَّهِ عَزَّوَجَلَّ. (1) از امام صادق علیه‌السلام حدیث شده که فرمودند: زیارت حسین بن على علیهما‌السلام واجب است بر هر که اقرار به امامت حسین علیه‌السلام از جانب خداى عز و جل دارد.
شبیه به این مفهوم در روایات دیگر نیز مورد توجه بوده (2) و دست‌کم، یک بار زیارت امام حسین علیه‌السلام در طول عمر یک انسان مؤمن همانند حج تمتع، واجب دانسته شده است. شاید این روایات و مفهوم وجوبی که از آن به دست می‌آید، ما را از پرداختن به دیگر روایات فضیلت کفایت کند. درک این مطلب که یک زیارت به ‌ظاهر مستحبی در جایگاهی قرار می‌گیرد که معصومان در کلام خود آن را واجب شمرده‌اند، دیگر بقیه فضیلت‌های بیان شده درباره زیارت حضرت را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد.

ب) پاداش گریه بر امام حسین علیه‌السلام
یکی دیگر از ویژگی‌های انحصاری برای حضرت اباعبدالله علیه‌السلام که بهره آن برای شیعیان و دوستداران حضرت حاصل می‌شود، پاداش ویژه برای گریستن بر مصائب عاشوراست. در روایات متعدد، گریه کردن بر امام حسین علیه‌السلام، به عنوان سیره اهل‌بیت علیهم‌السلام و یکی از شعائر تشیع محسوب شده است. اوج این تأکید در زیارت ناحیه مقدسه است که حضرت صاحب‌الزمان علیه‌السلام، نهایت گریستن خود بر مصائب جدش را به خون گریه کردن بیان کرده‌اند. (3) در روایتی امام صادق علیه‌السلام تمایز گریستن بر امام حسین علیه‌السلام را این چنین بیان می‌کنند: کُلُّ اَلْجَزَعِ وَ اَلْبُکَاءِ مَکْرُوهٌ سِوَى اَلْجَزَعِ وَ اَلْبُکَاءِ عَلَى اَلْحُسَیْنِ علیه‌السلام (4) یعنی هر نالیدن و گریه‌ای مکروه است، مگر ناله و گریه بر حسین علیه‌السلام.
با این توصیف روشن است که حتی در گریه کردن بر حضرت، اختصاص و انحصاری وجود دارد که همه معصومان تلاش کرده‌اند بخش احساسی و شورآفرین مذهب را در جریان شهادت امام حسین علیه‌السلام متمرکز کنند. آثار دیگری مانند بخشش گناهان (5) نیز به عنوان پاداش گریه بر حضرت در روایت بیان شده است.
البته روایاتی که در مورد ثواب زیارت و گریه بر امام حسین علیه‌السلام از معصومان علیهم‌السلام بیان شده فراوان هستند که می‌توان با مراجعه به کتاب «کامل الزیارات» برخی از این روایات را مشاهده کرد. به عنوان مثال امام کاظم علیه‌السلام فرمودند: «ثواب زیارت امام حسین علیه‌السلام معادل ثواب حجّ است براى کسى که حجّ از دستش رفته است». (6) همچنین منابع حدیثی دیگر مانند کتاب «الکافی» بَابُ فَضْلِ زِیَارَهِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ، جلد 4، صفحه 580؛ «وسائل الشیعه»، جلد ‏14، صفحه 409 و ... بسیاری از روایات این موضوع را جمع آوری کرده‌اند.

نتیجه:
در بین معصومان علیهم‌السلام، امام حسین علیه‌السلام، دارای ویژگی‌های انحصاری است که ثواب و آثار ویژه برای زیارت و گریه کردن بر آن حضرت از جمله این اختصاصات به شمار می‌رود. در برخی روایت فضیلت بالای زیارت حضرت با وجوب زیارت آن حضرت بر همه مؤمنان بیان شده و یا تنها گریستن بر مصائب اباعبدالله علیه‌السلام جایز شمرده شده است.

پی‌نوشت‌ها:
1. مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، محقق / مصحح: مؤسسه آل ¬البیت علیهم‌السلام‏، قم: کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413 ق، ج 2، ص 133.
2. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات‏، محقق / مصحح: امینى، عبدالحسین، نجف اشرف: دار المرتضویه، چاپ اول، 1356 ش، ص 122.
3. مجلسى، محمدباقر‏، بحارالانوار، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق، ج 36، ج 98، ص 148.
4. طوسى، محمد بن الحسن‏، الأمالی، قم: دار الثقافه، چاپ اول، 1414 ق، ج 2، ص 161.
5. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه‌السلام، مترجم:‏غفاری علی‌اکبر و مستفید، تهران: نشر صدوق، اول، 1372 ش، ج 2، ج 1، ص 299.
6. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات‏، همان، ص 157.

این روایت تنها در کتاب کامل الزیارات نقل شده است اما به دلیل اعتبار بالای منبع آن و صحیح دانسته شدن همه اسناد این کتاب از سوی بزرگان، معتبر به حساب می‌آید.
اعتبار روایت «زیارت کنندگان شب جمعه امام حسین علیه السلام»

پرسش:
در روایات متعددی آمده است که خداوند متعال در هر شب جمعه با فرشتگان و انبیاء و اوصیاء به زمین می‌آید و امام حسین علیه‌السلام را زیارت می‌کنند. سؤالم این‌که آیا چنین حدیثی معتبر است؟ خداوند چگونه امام را زیارت می‌کند؟
 

پاسخ:
بیشترین فضیلتی که درباره زیارت ائمه علیهم‌السلام در روایات وارد شده، نسبت به زیارت امام حسین و امام رضا علیهماالسلام هست (۱) کیفیت زیارت امام حسین علیه‌السلام ـ به خاطر خصوصیتی که در شهادت ایشان وجود دارد ـ با سایر ائمه علیهم‌السلام متفاوت است. داشتن حالت غم و اندوه و گرسنه و تشنه بودن زائر از آداب مختص به زیارت امام حسین علیه‌السلام است. (۲) زیارت کردن امام حسین علیه‌السلام شب‌های جمعه توسط خداوند و ملائکه و پیامبران یکی دیگر از ویژگی‌های زیارت آن حضرت است که در ادامه، معنای زیارت خداوند متعال و کیفیت آن‌، بیان می‌شود.

1. اعتبار حدیث زیارت خداوند
در کتاب کامل الزیارات در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام به نقل از صفوان جمّال چنین آمده است: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام لَمَّا أَتَى الْحِیرَهَ هَلْ لَکَ فِی قَبْرِ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) قُلْتُ وَ تَزُورُهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ وَ کَیْفَ لَا أَزُورُهُ وَ اللَّهُ یَزُورُهُ فِی کُلِّ لَیْلَهِ جُمُعَهٍ یَهْبِطُ مَعَ الْمَلَائِکَهِ إِلَیْهِ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَوْصِیَاءُ وَ مُحَمَّدٌ أَفْضَلُ الْأَنْبِیَاءِ وَ نَحْنُ أَفْضَلُ الْأَوْصِیَاءِ- فَقَالَ صَفْوَانُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَتَزُورُهُ فِی کُلِّ جُمُعَهٍ حَتَّى تُدْرِکَ زِیَارَهَ الرَّبِّ قَالَ نَعَمْ یَا صَفْوَانُ الْزَمْ ذَلِکَ یُکْتَبْ لَکَ زِیَارَهُ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام وَ ذَلِکَ تَفْضِیلٌ وَ ذَلِکَ تَفْضِیل‏(۳)
صفوان جمّال می‌گوید امام صادق علیه‌السلام ـ آن‌ زمان که به حیره عراق آمده بودند، ـ به من فرمود: آیا به زیارت قبر امام حسین علیه‌السلام می‌روی و آن‌ را زیارت می‌کنی؟ عرضه داشتم: فدایت شوم آیا شما نیز امام حسین را زیارت می‌کنید؟ فرمود: چگونه زیارت نکنم درحالی ‌که خداوند هر شب جمعه با فرشتگان و پیامبران و جانشینان پیامبران ـ درحالی که حضرت محمد با فضیلت ترین پیامبران و ما با فضیلت ترین جانشینان هستیم ـ به قبر امام حسین علیه‌السلام هبوط می‌کنند و او را زیارت می‌کنند. صفوان عرضه داشت فدای شما شوم. پس هر جمعه به زیارت آن‌ حضرت می‌روید تا زیارت پروردگار را درک نمایید؟ فرمود: بله‌ای صفوان بر این پایبند باش تا زیارت قبر حسین علیه‌السلام برای تو نوشته شود و آن‌ ـ زیارت پروردگار ـ فضیلت است.
این روایت از میان منابع کهن شیعی تنها در کتاب کامل الزیارات نقل شده و سند آن به خاطر مجهول بودن «منیع بن حجاج» ضعیف شمرده می‌شود، اما به خاطر اعتبار بالای منبع آن و صحیح دانسته شدن همه اسناد این کتاب از سوی بزرگانی و علمای شیعه، معتبر به حساب می‌آید.

2. کیفیت زیارت خداوند
از آنجا که به عقیده شیعه امامیه، خداوند متعال جسم نیست و فاقد حرکت است معنای زیارت پروردگار تبیین می‌شود. برای کشف شدن کیفیت زیارت خداوند، نخست معنای لغوی و اصطلاحی زیارت بیان می‌شود و پس از آن‌ بیان محدثانی مانند علامه مجلسی و شیخ حر عاملی در ذیل این حدیث درباره معنای زیارت پروردگار آورده می‌شود.
زیارت در نزد برخی از لغت دانان به معنای قصد آمده (۴) و نزد برخی دیگر به معنای روی‌گردانی از یک سمت و میل نمودن به سمت دیگر است (۵) و زائر نیز از این باب است که او هرگاه شخصی را زیارت کند، از غیر آن زیارت شونده روی بر می‌گرداند. (۶) البته معنای دوم، جدای از معنای اول نیست زیرا در میل پیدا کردن به زیارت شونده، همواره قصد وجود دارد (۷) و در اصطلاح عرف بدین معنا آمده است: الزِّیَارَهُ فی العرف: قصد المزور إکراما له و تعظیما له و استیناسا (۸) یعنی زیارت در عرف به معنای قصد کردن مزور ـ زیارت شونده ـ است؛ به خاطر اکرام و بزرگداشت او و انس داشتن به وی. با ملاحظه این معانی و با در نظر گرفتن عدم جسمانیت خداوند متعال، معنای زیارت پروردگار این است که خداوند به امام حسین علیه‌السلام توجه و عنایت دارد.
 علامه مجلسی پس از نقل این حدیث، در توضیح آن‌ نوشته است: زیارته تعالى کنایه عن إنزال رحماته الخاصه علیه و على زائریه (صلوات‌الله‌علیه) قوله علیه‌السلام و ذلک تفضیل أی زیاره الرب (۹) ترجمه: زیارت خداوند متعال کنایه از نازل کردن رحمت‌های خاص خداوند بر آن‌ حضرت (صلوات‌الله‌علیه) و زائران اوست و منظور امام صادق علیه‌السلام از عبارت «ذلک تفضیل» ـ در انتهای روایت ـ یعنی زیارت پروردگار.
شیخ حر عاملی نیز این روایت را نقل نموده و پس از آن‌ نوشته است: الْمُرَادُ أَنَّ زِیَارَهَ الرَّبِّ لَهُ مَجَازٌ بِمَعْنَى زِیَادَهِ التَّفْضِیلِ لَهُ وَ هُوَ وَاضِح ‏(۱۰) ترجمه: منظور این است که زیارت پروردگار نسبت به امام حسین علیه‌السلام مجاز است به این معنا که خداوند به ایشان تفضیل ـ بخشش ـ بیشتری دارد.
سید هاشم بحرانی حدیثی نقل کرده که خداوند متعال پس از ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) امام علیه‌السلام را زیارت می‌کند و در توضیح آن‌ نوشته است: «معنای سخن امام علیه‌السلام «تا آنکه خداوند متعال امام حسین علیه‌السلام را زیارت کند» تا آخر روایت، کنایه از نزدیکی شأن امام حسین به درگاه خداوند است و این معلوم است؛ زیرا خداوند سبحان و متعال، جسم نیست و حرکت و سکونت و انتقال یافتن برای او جایز نیست و هیچ مکانی از وجود او خالی نیست؛ منزه و بلند مرتبه است پروردگار جهانیان». (11)
شیخ حر عاملی و سید بحرانی زیارت را به معنای حضور یافتن در محضر مزور ـ زیارت شونده ـ گرفته‌اند و طبق آن زیارت خداوند را کنایه و مجاز دانسته‌اند و این در حالی است که در زیارت ـ گرچه غالباً زائر نزد مزور حضور می‌یابد اما ـ رفتن و حضور یافتن نزد مزور، شرط نیست بلکه قصد کردن از روی بزرگداشت و انس به مزور کافی است؛ البته ممکن است منظور این دو دانشمند از مجاز و کنایه بودن زیارت خداوند، به اعتبار هبوطی است که در روایت به خداوند متعال و فرشتگان و پیامبران و جانشینان نسبت داده شده، زیرا در صورت حمل هبوط خداوند بر معنای حقیقی، جسمیت باری‌تعالی لازم می‌آید و آن‌ هم با ادله قطعی، مردود است، بلکه مراد از هبوط ـ همان گونه که سید بحرانی گفته است ـ نزدیکی جایگاه امام حسین نزد خداوند متعال است که این نزدیکی جایگاه، در قرآن کریم در معراج پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) این گونه بیان شده است: «وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى*ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى * فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى‏» (۱۲) یعنی پیامبر در حالی که در افق بالاتر بود سپس نزدیک آمد و نزدیک تر شد تا فاصله او به اندازه دو کمان یا نزدیک تر از دو کمان شد.
ممکن است برخی بگویند: آنچه زیارت خداوند را بعید می‌نمایاند این تصور است که مقام زیارت شونده همیشه بالاتر از زائر است ـ چنانچه در زیارت ائمه علیهم‌السلام این‌ گونه است ـ و خداوند که آفریدگار عالم است چگونه ممکن است زائر مخلوق خود باشد؟ در صورتی که گفته می‌شود با مراجعه به روایات، نادرستی این تصور روشن می‌شود؛ زیرا پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) و ائمه علیهم‌السلام همواره به زیارت قبور غیر معصومان توصیه می‌نمودند. (۱۳)

 

نتیجه:
زیارت امام حسین علیه‌السلام دارای ویژگی‌های خاصی مانند هبوط خداوند و فرشتگان و پیامبران و جانشینان پیامبران در شب‌های جمعه بر قبر امام حسین و زیارت آن‌ حضرت است که منظور از زیارت خداوند با توجه به معنای لغوی و اصطلاحی زیارت و توضیحی که در خود روایت وجود دارد، توجه و عنایت خداوند به امام حسین علیه‌السلام است که از منزلت و جایگاه بالایی نزد خداوند برخوردار است و در زیارت پروردگار، هیچ ‌گونه جسمیت و حضور فیزیکی حضرت حق‌تعالی مورد نظر نبوده است.

 

پی‌نوشت‌ها:
۱. حر عاملى، محمد بن حسن، تفصیل وسایل الشیعه إلى تحصیل مسائل الشریعه، مؤسسه آل ¬البیت علیهم‌السلام قم، چاپ اول، 1409 ق. ج 14، ص 562.
 ۲. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دار الکتب الإسلامیه تهران، چاپ چهارم، 1407 ق. ج 4، ص 587.
۳. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، تحقیق: عبدالحسین امینی، نجف اشرف، دار المرتضویه، 1356 ق، چاپ اول. ص 113.
۴. فیومى، احمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، دوم، قم، موسسه دار الهجره، 1414 ق. ج 2، 260.
 5. ابن فارس، احمد؛ معجم مقاییس اللغه، تحقق: عبدالسلام محمد هارون، اول، قم، مکتب الاعلام الاسلامی‏، 1404 ق.‏ ج 3، ص 36.
 6. همان.
 7. سبحانی، جعفر، الزیاره فی الکتاب و السنه، بی جا، بی‌نا، بی‌تا، ص 73.
 8. طریحى، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین‏، تحقیق: احمد حسینى اشکورى، چاپ سوم، مرتضوی، تهران، 1375 ش. ج 1، ص 305.
 9. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی، زاد المعاد - مفتاح الجنان، موسسه الأعلمی للمطبوعات بیروت، چاپ اول، 1423 ق.ج 98، ص 60.
 10. حر عاملى، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعه إلى تحصیل مسائل الشریعه، همان، ج 14، ص 479.
 11. بحرانى، سید هاشم بن سلیمان، مدینه معاجز، قم: مؤسسه المعارف الإسلامیه، چاپ اول، 1413 ق، ج 3، ص 464.
 12. سوره نجم، آیه 7-9.
13. ابن‌بابویه، محمد بن على (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقیه، تحقیق: علی‌اکبر غفار، قک: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه‏، 1403 ق، ج‏1، ص:180- 181؛ ابن‌بابویه، محمد بن على (شیخ صدوق)، علل الشرایع، قم: کتاب فروشى داورى‏، 1385 ش، ج 2، ص 439.
 

با توجه به این روایات امام صادق (عليه السلام) که نقل مى كند: «آن حضرت از پدر بزرگوارش و ايشان از اجداد طاهرينش و آنان از پيامبر اكرم و آن حضرت از جبرئيل و جبرئيل از خداوند متعال نقل مى كنند كه حضرت احديّت به ذات مقدس خود قسم خورده كه هر كس امام حسين (عليه السلام) را با اين زيارت، از دور يا نزديك زيارت كند، زيارت او را مى پذيرم و خواهش و حاجت او را برآورده مى كنم و فوز به بهشت و آزادى از جهنم را به او عطا مى كنم و شفاعت او را در حق هر كس كه بخواهد قبول مى نمايم» سپس امام صادق (عليه السلام) به صفوان مى گويد: «هر گاه حاجتى پيدا كردى اين زيارت را بخوان كه بر آورده خواهد شد». من به این روایات اعتماد کامل داشتم و یک سال تموم واسه حاجتم این زیارت کامل با نماز و صد لعن و صد سلام خوندم، اما مشکلم گره محکم تری خورد و من خیلی خیلی داغون شدم. چرا؟ جواب این همه اعتمادم و امیدم به خدا و امام حسین (ع) رو از کجا بگیرم؟ به چه روایت و زیارتی دیگه اعتماد کنم؟ دیگه به هیچی اعتماد ندارم.

متأسفانه مشکل خود را بیان نکرده اید تا بتوانیم کمک نماییم اما توصیه می کنیم:
حال که الحمدلله این قدر همت بلند دارید که یک سال زیارت عاشورا خواندید پس شکیبا باشید و سریع عکس العمل نشان ندهید، برای حل مشکل خود دست از دامان پاک اهل بیت عصمت و طهارت (ع) برندارید؛ شاید ایراد از مشکل باشد که باید از راه دیگری حل شود، نه از زیارت عاشورا.
اما چرا گاهی دعاهای ما مستجاب نمی شود؟
در پاسخ باید بگوییم: بین اجابت دعا و تحقق مطلوب باید فرق قائل شد، زیرا اجابت دعا این است که به یا رب یا رب من جواب لبیک بیاید، یعنی هر وقت من یا الله بگویم، از طرف خدا لبیک و ندای «عبدی و بندۀ من بیاید». این امر قطعی است و شکی در آن نیست؛ اما تحقق مطلوب من ممکن است بشود و ممکن هم است نشود، حال اگر نشود، باید دید علت چیست؟
در اینجا خیلی مسائل دخیل است، از جمله:
1. گناه:
در دعای کمیل می‌خوانیم: اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعاء؛
خدایا! گناهانی را که باعث حبس دعا است، بر من ببخشای.
2.به کار نگرفتن عوامل طبیعی:
3.غفلت دل:
رسول اکرم(ص) می‌فرماید:
بدانید خداوند دعایی را که از قلب غافل برخاسته باشد نمی‌پذیرد. (1)
4.ترک امر به معروف و نهی از منکر:
امام علی(ع) می‌فرماید:
امر به معروف و نهی از منکر ار ترک نکنید که خدا بدان را بر شما چیره خواهد کرد. آن گاه دعا می‌کنید اما دعای تان به اجابت نمی‌رسد». (2)
5.لقمۀ حرام:
پیامبر (صلی الله علیه وآله) در پاسخ به کسی که گفته بود: دوست دارم دعایم مستجاب شود، فرمود: غذایت را پاک کن و غذای حرام به شکمت نریز.(3)
6.بی‌اعتنایی به نماز:
حضرت زهرا(سلام الله علیها) می‌فرماید: از پدرم رسول خدا(ص) دربارۀ مرد و زنی که در نماز سستی و سهل انگاری می‌کنند پرسیدم، فرمود: دعایش مستجاب نخواهد شد و برایش بهره‌ای از دعای صالحان و نیکوکاران نخواهد بود. (4)
7.اسباب لهو و لعب و شراب در خانه نگاه داشتن:
امام علی(ع) می‌فرماید:
«به خانه‌ای که در آن شراب یا ابزار یا ساز و قمار باشد، فرشتگان داخل نمی‌شوند. دعای اهل آن خانه مستجاب نمی‌گردد. برکت از آن‌ها برداشته می‌شود». (5)
8.ریا کاری:
رسول خدا(ص) می‌فرماید: «به زودی بر امت من زمانی می‌آید که درون شان فاسد و ظاهرشان خوب باشد. به عنوان دست‌یابی به دنیا و برای فداکاری انجام نمی‌دهد، بلکه کارشان فقط به منظور ریا و خود نمایی است و هیچ باکی ندارند. خداوند آنان را به مجازاتی گرفتار می‌نماید، آن گاه دعا می‌کنند مانند دعا شخصی که در حال غرق شدن است اما دعای شان مستجاب نمی‌گردد».(6)
9.مصلحت نبودن:
یکی از محدودیت‌های دانش آدمی، دست نیافتن به باطن امور است، از این رو در چنبرة ظواهر کارها گرفتار می‌آید و در توصیف امور به خوبی یا بدی دچار اشتباه می‌شود. در مواردی از خدا چیزی می‌خواهد که به مصلحت او نیست اما خبر ندارد. خداوند ناتوانی انسان را چنین تصویر می‌کند:
« عسی ان تکروهوا شیئاً و هو خیر، لکم و عسی ان تحبوا شیئاً و هو شرّ لکم ؛ چه بسا از چیزی ناخشنود باشید، در حالی که برای شما خیر و خوب است و چیزی را دوست دارید، در حالی که بد است». (7) امام علی(ع) به صراحت این نکته را فرموده است: انسان برای دست یابی به چیزی پافشاری کند اما وقتی به آن دست یافت، آرزو کند کاش بدان دست نمی یافت. (8)
عوامل دیگری نیز دخیل است که باید رجوع شود.

پی نوشت ها:
1. علامه مجلسی،بحارالانوار، موسسه الوفاء ،بیروت،1404ق،ج74، ص175.
2. شیخ کلینی، اصول کافی،‌دارالکتب الاسلامیه،تهران،1365ش، ج 7 ص 52،
3. شیخ حر عاملی،وسائل الشیعه،آل البیت،قم،1409ق، ج 7 ص 145.
4. علامه مجلسی،بحارالانوار، ج80، ص21.
5.شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 17، ص 315.
6. شیخ کلینی،کافی، ج 2، ص 296.
7. بقره (2) آیه 216.
8. ابن فهد حلى، عدة الداعى، يك جلد، دارالكتاب الاسلامى، 1407 ه، ص 17.