پافشاری

بعضی‌ سلامتي خود را ازدست‌داده‌اند و علتش را پافشاري روي آرزو می دانند
این مطلب را تأیید نمی‌کنیم و نمی‌دانیم شما از کجا شنیده‌اید که علت از دست دادن سلامتی، پافشاری بر روی حاجت و خواسته‌ای بوده است. ولی این مطلب درست نیست ...

چندین بار شنیده‌ام كه بعضی‌ها سلامتي خود را ازدست‌داده‌اند و علتش را پافشاري روي آرزوی ديگري می‌دانند. سؤال من اين است كه آيا واقعاً این‌طوری است؟ اگر این‌طوری است چطوری آرزوهاي مان را بيش خدا بكيم تا سلامتي خود و خانواده به خطر نيافته و خدا ناراحت نشه؟

پاسخ:

پرسشگر گرامی ما اصلاً این مطلب را تأیید نمی‌کنیم و نمی‌دانیم شما از کجا شنیده‌اید که علت از دست دادن سلامتی، پافشاری بر روی حاجت و خواسته‌ای بوده است. ولی این مطلب درست نیست، پافشاری و اصرار بر روی دعا و خواسته‌ها یکی از راه‌های استجابت دعا و رسیدن به آرزوها شمرده‌شده است و در منابع دینی در مورد مطلوب بودن پافشاری بر روی دعا، روایات زیادی آمده است: پیامبر (ص) فرموده است: «رحم الله عبداً طلب إلی الله حاجه فألح فی الدعاء (1)؛ خداوند بنده‌ای را که از او طلب و حاجتی دارد و بر آن پافشاری می‌کند، مورد رحمت خویش می‌دهد.»
و از طرفی اصرار بر دعا، نوعی تأسی و پیروی و سرمشق گرفتن از امام معصوم است. امام صادق (ع) می‌فرماید: «و کان امیر المؤ منین (ع) رجلا دعاء (2) امیرالمؤمنین مردی بسیار دعاکننده بود.»
و از طرفی دیگر از بعضی روایات برمی‌آید که اصرار و پافشاری بر دعا، افزون بر مطلوب بودن، زمینه‌ساز برآوردن حاجت است. امام باقر (ع) می‌فرماید: «وَ اللَّهِ لَا يُلِحُّ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي حَاجَتِهِ إِلَّا قَضَاهَا لَهُ (3)
به خدا قسم! بنده‌ای در دعای خود اصرار نمی‌کند مگر آن‌که خداوند دعایش را مستجاب می‌کند».
سایه حق بر سر بنده بود عاقبت جوینده یابنده بود
گفت پیغمبر که چون کوبی دری عاقبت زان در برون آید سری
پس این نظریه یعنی گرفته شدن سلامتی، در صورت پافشاری بر دعا و خواسته‌ها، با این روایات که انسان را بر اصرار بر دعا تشویق می‌کند منافات و ضدیت دارد. و این نظریه قابل‌قبول نیست و خدا با اصرار بر خواسته‌ها ناراحت نمی‌شود تا بخواهد سلامتی را از ما بگیرد، بلکه اصرار و پافشاری را دوست دارد.
اما برای این‌که بهتر دعا کنید و خواسته‌های تان را از خدا بخواهید، باید دعا و خواسته‌تان را با آداب از خدا بخواهید و ما در ذیل فهرست‌وار آداب دعا را می‌آوریم:
1 ـ وضو
2 ـ بسم‌الله گفتن
3 ـ ثنای الهی
4 ـ صلوات فرستادن
5 ـ یقین به اجابت دعا
6 ـ تصمیم جدّی بر دعا و درخواست
7 ـ اصرار بر دعا
8 ـ گفتن حاجت و نیاز
9 ـ همگان را دعا کردن
10 ـ گردآمدن برای دعا
11 ـ دعا برای دیگران
12 ـ دعا در وقت‌ها و مکان‌های خاص
13 ـ دست بلند کردن در حال دعا
14 ـ کوچک نشمردن دعا
15 ـ زیاد نشمردن نیاز و حاجت
16 ـ عجله نکردن
17 ـ اظهار ناتوانی و کرنش
18 ـ توسل
19 ـ نومید نبودن از اجابت
20 ـ دعا کردن در همه حال
21 ـ گریه
22 ـ پنهانی دعا کردن
پی‌نوشت‌ها:
1. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، 8 جلد، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 ه.ش، جلد 2، ص 475.
2. ابن فهد حلى، عدة الداعى، يك جلد، دارالكتاب الاسلامى، 1407 ه.ق، ص 39.
3. همان، جلد 2، صفحه 475.

با سلام احتراماً بنده در یک اداره دولتی مشغول فعالیت هستم که متأسفانه بیشتر افراد از مدیران تا پرسنل پیرو ولایت فقیه نیستند. هنگامی که بنده عقاید خود را مبنی بر پیروی از ولایت مطرح می کنم، با مسخره یا مخالفت همکاران مواجه می شوم.

سوال بنده این است که مرز پافشاری بر عقاید در مقابل مدیران یا همکاران با توجه به بیم از دست دادن شغل تا کجاست؟ و تا چه حد باید تحمل کرد تا جزء منافقین محسوب نشد؟

پاسخ:
با توجه به این که شما بارها عقائدتان را مطرح کرده اید، دیگر اگر سکوت کنید و با همکارانتان دوباره بحث نکنید نمی توان گفت منافق هستید، چرا که عقائدتان برای همه همکارانتان واضح است.
اما درباره اصرار و پافشاری بر بحث کردن باید بگوییم که: وقتی بارها تذکر داده اید و بحث کرده اید و بی فائده بوده است دیگر لازم نیست در این مورد با آنها صحبت ویا بحث کنید، چرا که ممکن است این بحث ها، باعث لجبازی و موضع گیری آنها بشود و اثر عکس داشته باشد.
سعی کنید تا جایی که کار به توهین و بی احترامی نکشیده، موضع گیری نکنید و با دوری و دوستی (یعنی صحبت فقط برای مسائل کاری و دوری از صمیمیت و یا حرف های غیر کاری) زمینه صحبت در مورد حرف های این چنینی را، از بین ببرید.