پرسش وپاسخ

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

ایا خود ارضایی و استمنا گناه محسوب میشود؟نظر و حکم علما وصاحبنظران در مورد این موضوع چیست؟این عمل چه عواقب دنیوی و اخروی دارد؟

پرسشگرگرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني
یکی از چیزاهی که در روایات به شدت مورد نکوهش قرار گرفته است خود ارضایی و استمنا است.خود ارضایی یا استمنا حرام و گناه کبیرۀ بسیار زشتی است. و هیچ کسی آن را جایز نشمرده است. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: "هر کس از راهی، غیر از همسرش، شهوتش را دفع کند، از تجاوز کاران است". [1] یعنی از حکم الهی و انسانی تجاوز کرده است.
در روایتی پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: "هر کس شهوتش را با دست ( و هر طریق دیگری غیر از مسیر طبیعی و ازدواج) دفع کند، ملعون است". [2]
برخی از عوارض و عواقب استمنا عبارتند از:
الف. آسیب‏هاى جسمانى‏
1. ضعف و تحلیلِ قواىِ جسمانى‏
کاهش انرژى جسمانى بدن از مضرات مهم و جبران‏ناپذیر خودارضایى است. احساس خستگى عارضه طبیعى انزال است، اگر خودارضایى در شبانه روز تکرار شود این احساس خستگى در ساعات مختلف همراه انسان است. در نتیجه به مرور زمان ضعف و بى حالى در فرد تثبیت شده و یک طبیعت ثانوى براى او ایجاد مى‏کند. کاهش و تخلیه مکرر قواى جسمانى به ضعف عمومى و دائمى بدن و بالاخره به پیرى زودرس مى‏انجامد. لاغرى، لرزش بدن، پژمردگى،ضعف مفاصل، تشنج، زردى و تیرگى چهره، از نشانه‏ها و عوارض ضعف جسمانى است.
متأسفانه ضعف جسمانى به همین جا ختم نمى‏شود. بلکه کل بدن را ساقط مى‏کند. شخصى که مبتلا به این عمل زشت شود، رفته رفته ضعف شدید در خود احساس کرده، کمر درد او را آزار می دهد تا این که به فلج عمومى بدن مبتلا می شود.
2. ضعف بینایى
خود ارضاى به تدریج در نور چشم و قدرت بینایى اثر مى‏گذارد و آن را کاهش مى‏دهد. درجات و شدت ضعف چشم بستگى به درجات و شدت خودارضایى دارد و این به حدى است که گاه به نابینایى منجر مى‏شود.
3. آسیب‏پذیرى در برابر بیمارى ها
تحلیل رفتن قدرت بدن و قواى جسمانى، بستر پذیرش سایر بیمارى‏ها را فراهم مى‏آورد. جسمى که با خود ارضایى ضعیف شده است نمى‏تواند در مقابل میکروبها و ویروسها از خود دفاع کند.
4. آسیب دستگاه تناسلى و ناتوانى‏هاى جنسى و تولید مثل‏
خودارضایى اثرات مهمى در دستگاه تناسلى از خود برجاى مى‏گذارد. به عقیده صاحبنظران بعضى ازاین اثرات عبارت اند از:
تورم غدد وذى‏، تورم کانال نطفه‏، تورم قسمت پایینى و عقب کانال ادرار، شل شدن عضلات تناسلى‏، خروج بى اختیار منى با کوچکترین حادثه‏ ، ایجاد قاعدگى نامنظم و خروج ترشحات چرکى و احساس درد هنگام قاعدگى در دختران‏، از بین رفتن پرده بکارت‏، ارضاى ناکامل جنسى و از دست دادن لذت مقاربت بعد از ازدواج‏، ناتوانى و تأخیر تولید مثل به خاطر ضعف مکرر دستگاه تناسلى و انزال زودهنگام‏ ، بیماریهاى مقاربتى‏، عقیم شدن
5. آسیب مراکز عصبى و غدد در مغز
در اثر خودارضایى و تحریک زیاد، هیپوتالاموس آسیب مى‏بیند. مغز و مراکز حساس دیگر مکرراً دچار کاهش نسبى جریان خود مى‏شوند و از این طریق آسیب‏هاى جبران‏ناپذیر و بر آنها وارد مى‏شود. تخلیه‏هاى مکرر عصبى، موجب ضعف اعصاب مى‏شود. خودارضایى‏هاى مکرر، مرکز عصبى را دچار حساسیت و ضعف و خستگى و اختلال مى‏سازد. به طور کلى اختلال قواى بینایى، شنوایى (مثل صداى زنگ در گوش و وز وز کردن) و... از ضعف و اختلال اعصاب است.
6. کم خونى، کم اشتهایى و مشکلات گوارشى، کم خوابى و اختلال در خواب؛ تنگى نفس، سر درد و سرگیجه؛ پیدایش تغییرات در نخاع و ستون فقرات؛ همگى از آسیب‏هاى جسمى خودارضایى هستند.
ب. آسیب‏هاى روحى - روانى‏
1. ضعف حافظه، حواس پرتى و ناتوانى در تمرکز فکرى‏
2. اضطراب
دلهره و دلواپسى از ویژگى‏هایى است که دائماً فرد خودارضا را رها نمى‏کند، او مرتب با خود درگیر است و نمى‏تواند با خود کنار آید. افکار آشفته، وسواس فکرى، بى ثباتى، درهم ریختگى فکرى دامن گیر اوست.
3. افسردگى‏
بى احساسى و بى تفاوتى، بى نشاطى و بى ذوقى، سستى و گوشه‏گیرى، غم و اندوه، عدم علاقه به امور هنرى، ورزشى، مسائل معنوى و... همگى از نشانه‏هاى بارز و حتمى افسردگى است.
4. پرخاش‏گرى و بداخلاقى‏
شخصِ خودارضا نسبت به کوچک‏ترین محرک محیطى حساس است، حوصله گفت و گو با دیگران را ندارد، زود رنج است و سریعاً از کوره در مى‏رود، به نور زیاد، صدا، رفت و آمد و... حساسیت فوق‏العاده دارد.
5. یأس از زندگى‏
6. از بین رفتن خلاقیت‏ها، توانایى‏ها و سرکوب شدن استعدادها.
7. عدم میل به تحصیل، مطالعه، تحقیقات علمى و فعالیت‏هاى فکرى.
8. هوس باز و بى‏بند و بار شدن و اعتیاد به ارضاى جنسى نامشروع.
9. بى عاطفه، کم رو و خجل.
10. عدم اعتماد به نفس و احساس حقارت، ضعف اراده.
11. از بین رفتن صفاى دل و بى علاقه‏گى نسبت به امور معنوى، مجالس دعا، جماعات و... .
12. احساس گناه، عذاب وجدان.
ج) آسیب‏هاى اجتماعى‏
خودارضایى یک حس گریز از اجتماع پدید مى‏آورد که در اثر افراط و تکرار در او ریشه‏دارتر خواهد شد. فرد در گوشه‏اى خود را منزوى و به افکار دور و دارز مى‏پردازد. توجه به لذات شخصى، سبب سستى روابط اجتماعى مى‏گردد و حیات جمعى را دچار مخاطره مى‏سازد. فردِ خودارضا به غیر از میل به انزواجویى در عرصه اجتماعى نیز با مردم جوششى ندارد و از زندگى جمع احساس لذت نمى‏کند. اینجاست که شخصیت اجتماعى و انسانى چنین افرادى تدریجاً متزلزل مى‏شود. این دسته از آسیب‏ها عبارت اند از:
1. بى آبرویى؛
2. مشکلات خانوادگى؛
3. انزواى اجتماعى، طرد شدن از جامعه و مشکل دوست یابى؛
4. مشکلاتى در ازدواج از قبیل: بى میلى به ازدواج و تأخیر در آن‏ ، بى میلى به همسر، ناتوانى در مقاربت صحیح و ارضاى جنسى خود و همسر، ناسازگارى خانوادگى‏، سرد بودن کانون خانواده‏، ناتوانى در برابر مشکلات و سختى‏ها پس از ازدواج‏ ، طلاق و متزلزل شدن کانون خانواده‏
5. افت تحصیلی
6. بزهکارى‏
7. عدم علاقه نسبت به فداکارى، خدمتگزارى به همنوعان و...
8. لذت نبردن از دوستى‏ها و مهر و محبت‏ها در روابط با پدر و مادر، بستگان و دوستان و بالاخره بریدن از آنان.
9. از بین رفتن عزت، پاکدامنى، شرف و حیا.
10. انحطاط و انحراف فکرى و عملى خود و به انحراف کشیدن دیگران.
11. ایجاد خطرات اجتماعى براى خانواده خود و نوامیس دیگران.
12. سوء استفاده جنسى و تجاوز به کودکان.
13. ترویج و اشاعه فحشا و منکرات.
14. شیوع بیمارى‏هاى مقاربتى در جامعه.
15. حسادت و بدبینى.
د) آسیب‏هاى معنوى و اخروى‏
همه آسیبها و عواقب این گناه از یک سو، از سوی دیگر آسیب معنوى، که به راحتى قابل جبران نیست چرا که اولاً: آسیب به قلب و دل است که هیچ بعد از وجود آدمى به ارزش، کارایى، حساسیت و لطافت قلب و دل او نیست. به تعبیر قرآن و روایات اسلامى، گناه به انسان سرازیر مى‏شود و آن را فاسد و از کار مى‏اندازد. ثانیاً: این آسیب فقط دنیوى نیست. قرآن کریم مى‏فرماید: چنین نیست که بعضى خیال مى‏کنند، بلکه اعمال خلافشان چون زنگارى بر دل‏هایشان نشسته، لذا از درک حقیقت وامانده‏اند: «کلا بل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون»؛ (3) کلمه «ران» در آیه مذکور به معناى زنگار است. زنگ یا زنگار در امور مادى همان چیزى است که روى فلزات و اشیاى قیمتى مى‏نشیند، همان لایه قرمز رنگى که بر اثر رطوبت هوا روى آهم و مانند آن ظاهر مى‏شود و معمولاً نشانه پوسیدن و از بین رفتن شفافیت و درخشندگى آن و در نهایت ضایع شدن و از بین رفتن آن است. (4) بدترین اثر گناه، تاریک ساختن قلب و از میان بردن نور علم و حس تشخیص است. «گناهان از اعضا و جوارح سرازیر قلب مى‏شوند. (5) آری گناه استمنا و خود ارضایی گناه بسیار زشتی است که علاوه بر آثار دنیوی عذای و عواقب اخروی را به دنبال دارد برای نمونه به برخی از احادیث در این رابطه اشاره می کنیم:
1. امام صادق (ع): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمى‏کند و از چشم خدا مى‏افتد و برای او عذاب دردناکی است. (6)
2. رسول خدا (ص): لعنت خدا و ملائکه خداوند و تمام بشر بر کسی است که خود ارضایی کند. (7)
3. رسول خدا (ص): کسى که خودارضایى مى‏کند، ملعون است. (8)
4. امام صادق (ع): خودارضایى گناه بزرگى است که خداوند در قرآن از آن نهى فرموده است. (9)

موفق باشید.
پی نوشت ها:
1. مؤمنون ، آیة 7.
2. نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت، 1408هق، ج14، ص 536.
3. مطففین، آیه14.
4. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1374هش، ج26، ص 264.
5. همان، ص266.
6. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم ، دار الحدیث، چاپ ششم، 1385هش، ج12، حدیث 19049.
7. همان، حدیث19048.
8. همان، حدیث 19051.
9. همان، حدیث19050.

همان طور که در دین اسلام امده رابطه جنسی صحیح با همسر یکی از ستون های زندگی موفق است و با توجه به یافته های دانشمندان و علم جدید در این باره حساسیت این موضوع چند برابر میشود. متاسفانه الت تناسلی بنده تا حدی کوچک است. در تحقیقات اولیه این چنین یافتم که اندازه الت در لذت جنسی همسر شرعی تاثیری ندارد ولی با تحقیقات بیشتر این مسئله برایم اشکار شد که زنان هم از لحاظ روانی و هم از لحاظ جسمانی خواستار الت های بزرگ تر میباشند که به نوعی مردانه تر است. متاسفانه به علت شرایطی شخصی نمیتوانم از دستگاه های بزرگ کننده استفاده کنم و در هنگام رابطه جنسی از خجالت عرق سرد بر پیشانیم می نشیند. خواستم اگر احادیثی یا سفارش هایی از ائمه و پیامبر در این باره موجود باشد که به هر دلیلی منتشر نشده اند در اختیارم بگذارید. و من الله توفیق

برای حل مشکل جسمی خاصی که شما ذکر کردید در روایات چیزی نیافتیم و اساسا حل این مشکل هم مربوط به دین نمی شود. توصیه می کنیم با پزشکان مجرب در این زمینه مشورت کنید و بدانید بر فرض هم راهی برای حل این مشکل نبود راه های دیگری هست که همسرتان کاملا از شما راضی باشد.
جهت آشنایی با مسایل مختلف در مورد ازدواج و مسائل جنسی به منابع زیر مراجعه کنید :
1- آيين همسرداري، ابراهيم اميني؛
2- بهشت خانواده ،دكتر مصطفوي؛
3- بهداشت ازدواج از نظر اسلام ، دكتر صفدر صانعي؛
4- همسران برتر، دكتر غلامعلي افروز؛
5- اخلاق معاشرت، دكتر علي قائمي؛
6- ازدواج و مسائل جنسي، گروهي از نويسندگان؛
7- اخلاق در خانواده ، آیت الله مظاهری؛
8- مشاوره جنسي و زناشويي، علي اسلامي نسب؛
9- گلبرگ زندگی ، حسین دهنوی.
موفق باشید!!

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام یکی از علتهایی که در مورد عده زن گفته اند مخلوط نشدن آبها می باشد اما حال با پیشرفتی که علوم داشته اند میتوان فهمید که آیا بعد از نزدیکی انعقاد نطفه صورت گرفته هست یا نه ؟ دیگر علت عده چه میتواند باشد ؟؟

امروزه خیلی از جوانها دنبال جوابهای عقلایی هستند لطفا جوابی عقلایی بدهید

فلسفه عده نگه داشتن در مساله طلاق یا با اتمام دوره عقد موقت یا حتی بعد از مرگ شوهر هر چند بی ارتباط با مقوله شناخت وجود فرزند نیست؛ اما ارتباط صد در صد و قطعی هم با این مساله ندارد و نمی توان تنها دلیل و حکمت این دستور دینی را آگاهی از وجود فرزند تلقی نمود.
قبل از ورود در توضیح بیشتر توجه به این اصل کلی لازم است که ما هر چند معتقد به برخورداري همه دستورات ديني از حكمت ها و علل خاص خود هستيم. اما اين دليل نمي شود كه بتوانيم با تحليل عقلي، فلسفه اصلي همه احكام يا انحصار تشريع اين دستورات را در اين حكمت خاص به دست بياوريم. در نتيجه در مورد محدوده مد نظر شارع در اين احكام اظهار نظر كرده، رعايت برخي از دستورات را در موارد خاصي غيرلزومي بخوانيم.
البته در موارد خاصي نتيجه گيري و استنباط حكم آن گونه كه تحليل نموده ايد اتفاق مي افتد. اما اين امر نيازمند تامل و دقت و بررسي كارشناسان فن است،نه تحليل هاي جزء نگر و سطحي.
دستورات ديني بر دو گونه است:
1- مستنبط العلة، که علت حکم در حکم بیان نشده و مجتهد آن را استنباط می کند.
2- منصوص العلة که علت حکم در حکمی که از طرف معصوم بیان می شود، ذکر شده است .
در مورد احكام مستنبط العلة نمي توان بر اساس قياس و تحليل عقلي يا استحسان، حكم را محدود در موارد خاص نمود يا آن را به موارد ديگري تعميم داد. اين از نظر تفكر فقهي شيعه كاملا مردود است. اين نوع قياس ها و تحليل هاي عقلاني و استحساني در روايات هم به شدت انكار شده است. (1)
در مورد احكام منصوص العلة اکثر فقهای شیعه رعايت كردن محدوده علت را در لزومي و يا غير لزومي بودن حكم با حفظ برخي شروط صحيح مي دانند، مثلا قياس در آن را حجت مي شمارند. اگر در روایتی آمد که: "الخمر حرام لانه مسکر" چون علت حرمت خمر (شراب) مسکریت (مست کنندگی) است، می‏توانیم بگوییم هر چیز دیگری هم که مسکر باشد، حرام است.
اما در مورد عده چنين دليل روشن و قطعي در مورد فلسفه لزوم عده بيان نشده است تا بگوييم به مجرد يقين به عدم وجود فرزند، ضرورتي براي عده نگه داشتن زن نيست. البته ممکن است عدم بیان صریح در این خصوص بدان جهت بوده باشد که در گذشته اصولا راهکار قطعی و روشنی برای تشخیص حاملگی یا عدم حاملگی زنان وجود نداشت و در هر حال احتمال می رفت که زن حتی اگر سال ها نازا بوده، اما اکنون حامله باشد؛ اما چه بسا مساله منحصر در این فقدان راهکار علمی نباشد و حکمت های دیگری در این مساله نهفته باشد، در نتیجه نمی توان در این زمینه استحسانات و قیاس های شخصی را مبنا قرار داد و مثلا در مورد زنی که یقین به عدم حمل او وجود دارد حکم به عدم نیاز به نگاه داشتن عده کرد.
اين نوع تحليل عقلاني، نوعی استنباط شخصي علت حكم است كه نمي تواند حجت شرعي محسوب گردد. به علاوه كه شواهد و قرائن ديگر نادرستي این تحليل را ثابت مي سازد كه در ادامه برخی از آن ها را بيان خواهيم نمود.
در مورد فلسفه عده نگه داشتن زن به نظر می رسد که این امر در موارد مختلف لزوم عده مختلف باشد؛ مثلا در مورد فلسفه عده بعد از طلاق به نظر می رسد :
از آن جا که فروپاشی خانواده، ضربه جبران ناپذیرى بر پیکر اجتماع وارد مى‏کند، اسلام مقرراتى وضع کرده که تا آخرین مرحله امکان، از گسستن خانواده جلوگیرى به عمل آید يا به نوعي زمينه بازگشت و ترميم مجدد خانواده در آن وجود داشته باشد.
از یک طرف، در روایات، طلاق را «منفورترین حلال‏ها» شمرده (2) و از طرف دیگر، با ارجاع اختلافات زناشویى به دادگاهى که به وسیله بستگان تشکیل مى‏شود، و فراهم آوردن وسایل آشتى به وسیله نزدیکان طرفین، جلوى این کار گرفته شود:
«فَابْعَثوا حَکَماً مِّنْ أهْلِهِ و حَکَماً مِنْ أهْلِها؛ (3) از خانواده دختر و پسر قاضى انتخاب کنید و بین آن دو حکم کنید».
در اين ميان یکى از این مقررات که عامل تأخیر طلاق يا منصرف شدن افراد از آن مى‏گردد، نگه داشتن عدّه است که مدت آن سه قرء تعیین شده ؛ یعنى سه مرتبه پاک شدن زن از حیض. گاهى در اثر عوامل مختلف، وضعى پیش مى‏آید که پدید آمدن یک اختلاف جزئى و نزاع کوچک، حس انتقام را چنان شعله ور مى‏سازد که فروغ عقل و وجدان را خاموش مى‏کند. غالباً تفرقه‏هاى خانوادگى در همین حالات رخ مى‏دهد. اما مدتى اندک بعد از کشمکش، زن و مرد به خود آمده، پشیمان مى‏گردند. این جاست که آیه مورد بحث مى‏گوید: زن ها باید مدّتى عده نگه دارند. صبر کنند تا این امواج زود گذر بگذرد و ابرهاى تیره نزاع و دشمنى از آسمان زندگى آنان پراکنده شود.
اما در مورد عده فوت همسر یا عده بعد از پایان زمان عقد موقت مي توان احتمال داد كه در عده نگاه داشتن، نوعي احترام زندگي قبلي و ايجاد زمينه اي براي آمادگي روحي فرد براي بازگشت به شرايط ايده آل و گسستن تعلقات قبلي و رسيدن به شرايط مطلوب روحي و جسمي براي ورود به زندگي جديد مطرح است. در نتيجه در ازدواج هايي كه رابطه جنسي در آن اتفاق نيفتاده ،اين امور چندان لازم نيست و شارع مقدس دستور به نگه داشتن عده نداده است.
البته چنان که ذکر کردیم مي توان احتمال داد كه یکى دیگر از فلسفه‏هاى «عدّه»، روشن شدن وضع زن از نظر باردارى است و چون یک بار دیدن عادت ماهیانه، معمولاً دلیل قطعی بر عدم باردارى زن نیست، و گاه دیده شده که زن در عین باردارى، عادت ماهیانه را در آغاز حاملگی مى‏بیند. از این رو، براى رعایت کامل این موضوع دستور داده شده که زن سه بار، عادت ماهیانه ببیند و پاک شود تا به طور یقین، عدم باردارى از شوهر سابق روشن گردد و بتواند مجدداً ازدواج کند.
اما در مقابل نمونه هايي وجود دارد كه نشان مي دهد اين امر يا از فلسفه هاي اصلي عده نيست و يا تنها علت و فلسفه اين حكم محسوب نمي شود، زيرا عده در خصوص وفات هم لحاظ شده، حتي اگر مدت ها امكان رابطه جنسي بين زوجين وجود نداشت يا در مورد زني كه شوهرش سال هاست غايب شده و مواردي از اين قبيل كه طلاق به طور غيابي و از طرف حاكم شرع جاري مي شود، باز زن موظف به نگه داشتن عده است. در اين خصوص روايات بسيار متعددي نقل شده است. (4)
در جمع بندی باید گفت تصمیم گیری قطعی و نهایی در مورد این قبیل احکام آسان نیست و نمی توان به صرف برخی احتمالات لزوم نگه داشتن عده و مانند آن را منتفی دانست و فقها نیز به همین دلیل این کار را لازم می دانند.

پی نوشت‏ها:
1. علامه مجلسي، بحارالانوار، اسلاميه، تهران ،بي تا، ج 10، ص 220.
2. ابوالقاسم پاينده‏، نهج الفصاحة -مجموعه كلمات قصار حضرت رسول ، نشر دنياى دانش‏، تهران، 1382 ش‏، ص 158.
3. نساء (4) آيه 35.
4. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 ه ش، ج 6، ص 112.

چرا امام علی (علیه السلام) با آن همه شجاعت از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) دفاع نکرد؟ کتابی در مورد شیعه و سنی می توانید معرفی کنید.

پاسخ:
بحث درباره دفاع از مظلومیت حضرت زهرا (سلام الله علیها) توسط امام علی (علیه السلام) مبتنی بر این است که رويكرد و سكوت حضرت در برابر خلفا را مورد برسی قرار دهیم، زیرا این امر بخشی از همان سیاست می باشد .
سكوت امام در برابر خلفا در راستاي حفظ وحدت اسلامي، حفظ دين و فراهم نبودن شرايط قيام بود. از این رو امام بارها از وضع موجود و ظلم هایی که بر خاندان او را داشته شد، شکایت نمود .خود علل سکوت خود در برابر خلفا را بیان کرد. حضرت در خطبه «شقشقيه» مبنی بر این که قیام کند یا سکوت نماید، به عنوان دوره دشوار و حساس و نيز انتخاب راه دوم چنين ياد مي‌كند:
«من رداي خلافت را رها ساختم، دامن خود را از آن در پيچيدم ( كنار رفتم)، در حالي كه در اين انديشه فرو رفته بودم كه آيا با دست تنها (بدون ياور) بپاخيزم (و حق خود و مردم را بگيرم) و يا در اين محيط پرخفقان و ظلمتي كه پديد آورده اند،‌ صبر كنم؟ محيطي كه پيران را فرسوده، جوانان را پير و مردان با ايمان را واپسين دم زندگي به رنج وا مي دارد. (عاقبت) ديدم بردباري و صبر، به عقل و خِرَد نزديك تر است، شكيبايي ورزيدم،‌ ولي به كسي مي ماندم كه خار در چشم و استخوان در گلو دارد،‌ با چشم خود مي ديدم ميراثم را به غارت مي برند».(1)
این سخنان را امام در وضعی بیان نمود که دین اسلام در خطر بود. جهان اسلام نیاز به وحدت داشت، زیرا هم در حوزه اسلام عوامل تهدید کننده وجو د داشت و هم دشمن خارجی جهان اسلام را تهدید می نمود. خطرها را مي توان بدين ترتيب دسته بندي كرد:
1ـ اگر حضرت با توسل به قدرت و قيام مسلحانه در صدد قبضة حكومت و خلافت بر مي آمد، بسياري از عزيزان كه خود را كه از جان و دل به امامت و رهبري او معتقد بودند،‌ از دست مي داد‌.
2ـ از آن جا كه بسياري از گروه ها و قبايلي كه در سال هاي آخر عمر پيامبر(ص) مسلمان شده بودند،‌ هنوز آموزش هاي لازم اسلامي را نديده بودند، پرچم «ارتداد» و بازگشت به بت پرستي را برافراشتند. عملاً با حكومت اسلامي مخالفت می نمودند که خطر جدی بود.
3-علاوه بر خطر مرتدين،‌ مدعيان نبوت و پيامبران دروغين مانند «مسيلمه كذاب»، «طليحه» و «سجاح» نيز در صحنه ظاهر شده و هر كدام طرفداران و نيروهايي دور خود گرد آوردند. قصد حمله به مدينه را داشتند كه با همكاري و اتحاد مسلمانان پس از زحماتي نيروهاي آنان شكست خوردند.
4-خطر حمله احتمالي روميان نيز مي توانست ماية نگراني ديگري براي جبهة مسلمانان باشد؛ زيرا تا آن زمان مسلمانان سه بار با روميان رو در رو، يا درگير شده بودند. روميان مسلمانان را خطري جدي تلقي مي كردند. در پي فرصتي بودند كه به مركز اسلام حمله كنند. در چنین وضعی بود که امام در جای دیگر از حفظ دین و وحدت اسلامی سخن گفت:
به خدا سوگند، هرگز فكر نمى‏ كردم كه عرب خلافت را از خاندان پيامبر (ص) بگيرد يا مرا از آن باز دارد. مرا به تعجب و انداشت جز توجه مردم به ديگرى كه دست او را به عنوان بيعت مى ‏فشردند. از اين رو، دست نگاه داشتم. ديدم كه گروهى از مردم از اسلام بازگشته‏ اند و مى‏ خواهند آيين محمد (ص) را محو كنند. ترسيدم كه اگر به يارى اسلام و مسلمانان نشتابم، رخنه و ويرانى در پيكر آن مشاهده كنم كه مصيبت و اندوه آن بر من بالاتر و بزرگ تر از حكومت چند روزه‏اى است كه به زودى مانند سراب يا ابر از ميان مى‏رود. پس به مقابله با اين حوادث برخاستم . مسلمانان را يارى كردم تا آن كه باطل محو شد و آرامش به آغوش اسلام بازگشت.(2)
با در نظر گرفتن نكات مذكور، به خوبي روشن مي‌شود كه چرا امام(ع) بعد از آن كه مكرر حق خود را درخواست نمود و شديداً بر غاصبان حقش اعتراض كرد،‌ صبر را بر قيام ترجيح داد . چگونه با صبر و تحمّل و تدبير و دور انديشي، جامعة اسلامي را از خطرهاي بزرگ نجات داد. اگر علاقه به اتحاد مسلمانان نداشت و از عواقب وخيم اختلاف و دودستگي نمي ترسيد،‌ هرگز اجازه نمي داد رهبري مسلمانان از دست اوصيا و خلفاي راستين پيامبر خارج شود و به دست ديگران افتد.
سكوت امام علي(ع) در برابر شكنجه حضرت زهرا(س) نيز در راستاي سكوت 25 ساله امام شكل گرفته است. عدم دفاع امام مبتني بر ترس از مرگ و يا بي اعتنايي در برابر شكنجه حضرت زهرا(س) نبود، بلكه سكوت امام بدان جهت بود كه شرايط دفاع فراهم نبود. امام قدرت لازم براي احقاق حقوق از نظر اجتماعي و ياران را نداشت. نحوه بيعت گرفت از امام و هجوم افراد حكومت به خانه علي(ع) نشان می دهد که علي(ع) قدرت دفاع از حضرت زهرا (س) را نداشت. حضرت نمی توانست در برابر ظلمی که به حضرت فاطمه (س) روا داشتند، اقدام نماید.
در این جا بخشی از کتاب فروغ ولایت آیت الله جعفر سبحانی را می آوریم که مطالب زیر را با بهره گیری از منابع شیعه وسنی تبین نموده است:
بعد از شكل گيري سقيفه، عمر به همراه برخي افراد ديگر به دستور ابابكر به خانه علي(ع) هجوم بردند تا از حضرت و تعداد كمي كه متحصن شده بودند، بيعت گيرند.
مأموران خليفه خطاب به متحصّنان گفتند: هرچه زودتر خانه را ترك كنند، ‌ولي آنان از خانه بيرون نيامدند. در اين هنگام مأمور خليفه هيزم خواست تا خانه را بسوزاند.
ابن عبد ربه اندلسي مي نويسد: "خليفه به عمر مأموريت داد كه متحصنان را از خانه بيرون كند و اگر مقاومت كردند، با آنان بجنگد. از اين رو، عمر آتشي آورد كه خانه را بسوزاند.
در اين موقع با فاطمه رو به برو شد. دخت پيامبر به او گفت: فرزند خطّاب، آمده اي خانه ما را به آتش بكشي؟! وي گفت: آري، مگر اين كه همچون ديگران با خليفه بيعت كنيد. مأمور خليفه آتشي بر افروخت و پس فشاري به در آورد و وارد خانه شد، ولي با مقاومت فاطمه رو به رو گرديد.
برخي از مورخان شيعي نوشته اند كه متأسفانه عوامل حكومت با وضع دلخراش و دردناك حضرت علي(ع) را به مسجد بردند، كه چهل سال بعد، معاويه آن را به صورت طعن و انتقاد نقل مي كند. معاويه خطاب به علي(ع) گفت: تا آن جا كه دستگاه خلافت تو را مهار كرده و همچون شتر سركش براي بيعت به طرف مسجد كشاندند، يعني نه تنها در مورد حضرت فاطمه(س) بلكه حتي نسبت به خودش هم قدرت دفاع از حضرت سلب شده بود.(3)
شكنجه حضرت زهرا(س) آن چنان بر امام سخت گذشت كه امام علي(ع) بارها اظهار ناراحتي نمود تا آن جا كه فرمود:
بدترين درد آن است كه همسر كسي شكنجه شود و شوهرش نتواند دفاع نمايد.
اين مسئله را در پاسخ حضرت علي(ع) به فاطمه (س) در موضوع ظلم به فاطمه مي يابيم. حضرت زهرا بعد از بيان خطبه در مسجد نبي(ص) خطاب به علي(ع) عرض نمود:
اي فرزند ابي طالب!‌ آيا مانند كودكي كه در جنين است،‌ پرده پوشيده اي و در خانه نشسته اي، مانند كسي كه به او تهمت زده شده است؟! شاه پرهاي بازها را در هم مي شكستي، اما اكنون از پر و بال هاي مرغان ناتوان فرو مانده اي! اينك فرزند ابي قحافه... آشكارا با من دشمني مي ورزد و به سختي در سخن من مي‌تازد؟!(4)
علي(ع) در جواب فرمود: "... غم و اندوه تان را فرو نشان اي دختر برگزيده عالميان و يادگار پيامبر آخر الزمان!‌من كه در دينم هرگز سستي نورزيدم و از حدّ توانم دور نشده ام... آن چه را كه براي شما (در آخرت) مهيا و آماده شده، برتر از آن است كه از دست شما گرفتند. بنابراين مسأله را به خدا واگذاريد.(5)
به نظر می رسد کتاب مستقل مبنی بر عدم دفاع علی (ع) از حضرت زهرا (س) وجود ندارد. می توانید در خصوص سکوت امام علی (ع) و هجوم به خانه زهرا (س) به کتاب های زیر مراجعه فرمایید:
فروغ ولایت ،آیت الله جعفرسبحانی رنج های حضرت زهرا (س)، آقای جعفر مرتضی ،ترجمه محمد سپهر

پي نوشت ها:
1. نهج البلاغه ،خطبه شقشقیه .
2. نهج ‏البلاغه‏ عبده، نامه‏ى 62.
3. فروغ ولايت، جعفر سبحانی، قم ، انتشارات صحیفه ، 1368، ص182- 187.
4.عزالدين حسيني زنجاني، شرح خطبه حضرت زهرا(س)، قم ، ناشر موسسه بوستان کتاب ،1383 ج 2، ‌ص 332.
5. همان، ص 333، 334 .

اگر زنی مایل به نزدیکی کردن با شوهر خود نباشد و سالها باشد که این کار خود را ادامه می دهدحکمش برای زن چیست در حالی که از مرد نفقه می گیرد و در خانه او زندگی می کند.این آن قدر بی میلی به همسرش نشان داده که آن مرد منزوی شده است تا آنجایی که هر گاه مرد به سمت او میرود تا با او حرف بزند مورد فحاشی واقع میشود.در حالی که این زن انسان مومنی است و نماز و زوزه های خود را به جا می آورد.از شما خواهش می کنم با راهنمایی های خوداین خانوم را به راه راست هدایت نمایید(با استناد به آیات و روایات)

اميد است که بتوانيم با مطالب ذکر شده قدمي جهت برطرف شدن مشل مذکور برداريم. البته به یاد داشته باشید که مراجعه به یک متخصص درمان اختلالات جنسی موثر است. چون ممکن است ناشی از بروز یک مشکل عاطفی و روانشناختی مثلاض وجود یک مشکل با شما به عنوان شوهر می تواند او را از زابطه جنسی با شما متنفر سازد که باید شواهد برای متخصصین مسجل گردد.
اين موضوع را ا ز دوجهت ميتوان مورد بررسي قرار داد يکي از جهت حقوقي و فقهي و ديگر از جهت روانشناختي. ما در اين پاسخ با نگاهي روانشناختي سعي مي کنيم با ذکر توصيه هايي نسبت به رفع اين مشکل کمک کنيم:
1- توصيه مي کنيم که با اين زن صحبت کرده و راضي کند که جهت رفع اين مشکل حتما به نزد متخصص و روانشناس متبحر مراجعه کند. زيرا احتمال دارد که اين زن به سرد مزاجي مبتلا شده باشد براي درمان اين مساله لازم است که مصاحبه باليني دقيقي از اين خانم صورت گيرد تا بتوان ريشه و علت واقعي سرد مزاجي را تشخيص داد.
توجه داشته باشيد که عوامل مختلف و متنوعي مي تواند در سرد مزاجي زن موثر باشد به عنوان نمونه اموري از قبيل تجربه بد از اولين رابطه جنسي، تصور غلط و منفي از رابطه جنسي، بيماري هاي مانند افسردگي، وسواسي (البته به صورتي خاص)، اختلاات هورموني، مشکلات غده تيروئيد، ترس از حاملگي، جراحي هاي لگني، کامروا نشدن از همبستري، دردناک بودن رابطه بر اثر فقدان برانگيختگي جنسي و يا عدم لغزندگي واژن به خاطر کمي ترشحات و... ميتوانند در سردمزاجي زن موثر باشد. از اين رو با توجه به کثرت احتمالات لازم است که يک مصاحبه باليني دقيقي از ايشان صورت و برخي آزمايشان پزشکي را نيزانجام دهند تا بتوان ريشه مشکل را تشخيص داده و آن را برطرف کرد.
2- توصيه بعدي ما اين است که علاوه بر ترغيب ايشان به مراجعه حضوري سعي کنيد بينش ايشان را نسبت به عمل جنسي اصلاح کنيد حتي الامکان سعي کنيد تا نگاه مثبتي نسبت به شوهر و رابطه جنسي پيدا کند.
3- توصيه بعدي اين است که سعي در فضايي صميمانه و عاطفي، بينش ايشان را نسبت به فضيلت شوهرداري و حق تمکين مرد، افزايش دهيد. البته بهتر است اين کار توسط يک خانم که رابطه صميمي و محکمي با ايشان دارد، صورت بگيرد. ايشان مي تواند با ايجاد همدلي و در فضايي کاملا دوستانه بينش زن مورد نظر را نسبت به اين مساله اصلاح کند.
با توجه به اينکه ايشان روحيه مذهبي دارد استفاده از روايتهايي که در ادامه آمده است مي تواند مفيد باشد.
در روايتي که از امام باقر عليه السلام نقل شده است:
زنى به نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله آمد و عرض كرد: يا رسول اللَّه حقّ مرد بر زوجه‏اش چيست؟ فرمود: آنكه او را فرمان ببرد و از نافرمانيش بپرهيزد و از مال شوهر (بدون رضاى او) چيزى به فقير ندهد، و نيز بدون اجازه او روزه مستحبّى نگيرد، و او را از كاميابى مانع نشود هر چند بر جهاز شترى سوار باشد، و از خانه‏اش بدون رخصت وى خارج نشود كه اگر بدون اجازه از منزل بيرون رفت فرشتگان آسمان و فرشتگان زمين و فرشتگان غضب و رحمت همگى او را لعنت كنند تا به خانه‏اش باز گردد،...». همانطور که روشن است با توجه به اين روايت مي‌توان حق تمکين را براي مرد اثبات نمود مخصوصا با توجه به اين عبارت که در روايت آمده: او را از کاميابي مانع نشود هر چند بر جهاز شتري سواري باشد، مي توان به اهميت اين مساله پي برد.
همچنين توجه به اين نکته نيز مفيد است که بدانيد شوهردارى به قدرى در نظر اسلام اهميت داشته كه آن را در رديف ‏جهاد در راه خدا قرار داده، حضرت على (عليه السلام) مي فرمايد: جهاد زن به اين‏است كه خوب شوهردارى كند.
با توجه به اينكه جهاد در راه خدا براى ‏ترقى و عظمت اسلام و دفاع از كشورهاى اسلامى و اجراى عدالت ‏اجتماعى بزرگ ترين عبادت است ارزش شوهردارى معلوم مي‌شود.
حضرت صادق عليه السلام نيز فرمود:هر زني كه شوهرش را اذيت كند و اندوهگينش سازد و از رحمت‏خدا دور است. و هر زني كه به شوهرش ‏احترام بگذارد و آزارش نرساند و فرمانبردارش باشد خوشبخت ورستگار است‏».
نکته قابل توجه:
البته توجه داشته باشيد که اين توصيه هاي يک طرفه نباشد، نبايد زن را سياه و شوهرش کاملا سفيد نشان دهيد، بلکه به شوهر او نيز توصيه کنيد تا با افزايش رفتارهاي مثبت و ايجاد رابطه عاطفي و صميمانه همسرش را مجذوب خود کند. مطمئنا شوهر ايشان هر چه بتواند رفتارهاي مثبت و عاطفي بيشتري نسبت به زنش داشته باشد با واکنش هاي مثبتي از سوي زن مواجه خواهد شد.

حکم نزدیکی از پشت با همسر را بیان کنید؟

به نظر آیت الله مکارم این کار بدون رضایت زن حرام است. با رضایت وی کراهت شدید دارد. گاه منشا بیماری های گوناگون می شود. در صورتی که به اوج لذت جنسی نرسند،بنا بر احتیاط واجب باید علاوه بر غسل جنابت برای نماز وضو هم بگیرند.(1)
پی‌نوشت‌:
1.آیت الله مکارم ،مسائل کثیرالابتلا ،م 92.

چرا در جامعه ای که شرایط ازدواج موقت و دائم نیست استمنا حرام است این ایات به زمان پیامبر برمیگردد خود خدا این میل جنسی رو گذاشته و الان تو این شرایط چطور باید ارضا بشیم ایا اونو سرکوب کنیم؟ چرا خیلی از روانشناسا و یا حتی 10درصد علما(در سایت ایت اله لنکرانی نوشته بود)این کار را منع نکرده اند و حتی سرکوب این میل را عقلانی نمیدانند خواهشا جواب قانع کننده یا شرایط حال را بگویید این سوال را قبلا در چند سایت دیگر بیان کرده ام جواب چند حدیث و ایات قران فرستادن نمی گویم که قران را قبول ندارم ولی شاید مانند برخی از ایات که نسبت به ان زمان و با عرف جامعه ان زمان همخوانی داشته باشد منتظر جواب خوبتون هستم با تشکر

پاسخ:
یکى از مسلّمات فطری هر انسانی، این است که خداوند متعال در وجودش غرایزی خلق كرده که به نوعي تأمين كننده نياز انسان ها بوده و موجبات تكامل او را فراهم مي كنند. حال، شكي نيست در اين كه غريزه شهوت، همچون ساير غرايز در انسان، خصوصاً در ميان مردها، وجود دارد که البته اين حس در موارد خاص خود، امري خوب، بلكه ضروري است؛ چرا كه چنين حسي را حداقل ضامن بقای نسل و موجب استحكام بيش تر خانواده مي دانيم؛ اما بايد توجه داشته باشيد كه حليت و حرمت احكام، بر اساس حكمت ها و مصالحي بنا شده و به مقتضاي حكمت و عدالت خداوند، در تمام اين موارد، مصالحي نهفته كه انسان با رعايت آن ها، در نهايت، به سلامت دنيوي و سعادت اخروي مي رسد. از این رو، حداقل در ضرر امري مثل استمنا، بسياري از متخصصان اتفاق نظر داشته كه در اين زمينه، مقالات و كتب متعدد نوشته شده است. به علاوه آن كه بايد توجه كنيد اگر چه قسمت اندكي از ضرر و زيان مطرح شده مربوط به روح انسان است، اما ضررهایی براي جسم مانند: ضعف چشم و بینایی، عقیم شدن و ناتوانی در تولید مثل، ضعف مفاصل، لرزش دست، زشتی چهره، از بین رفتن طراوت صورت و... مطرح مي شود كه تشخيص ضرر و زيان جسمي، از دائره تخصص يك روان شناس خارج است. بنابراین، هيچ متخصص جسمي را نمي يابيد كه با تحقيق، اين امر را براي افراد مجاز بشمارد. بر اين اساس، بر فرض قبول، نظر گروهي از روان شناسان نمي تواند معياري براي عدم ضرر چنين كاري باشد؛ چنان كه يك روان شناس نمي تواند در اموري مثل قلب و... نظر دهد.
اما در مورد علما، خيلي روشن نيست كه آمار ده درصدي را با كدام تحقيق و پژوهش به دست آورده ايد؛ چرا كه در طول تاريخ عالم و مجتهدي را نيافته ايم كه چنين كاري را حلال و مجاز شمرده باشد. حرمت اين مسئله در فتواي آيت الله فاضل لنكراني بيان شده است. (1) البته اسلام هيچ گاه در پي آن نيست كه مانند برخي از اديان، مطلقاً چنين غريزه اي را سركوب كرده و ارضای آن را مطلقاً حرام بداند. بر اين اساس، راهكارهاي متفاوتي قرار داده كه انسان مي تواند از آن طريق، به اين ميل پاسخي منطقي دهد كه از جمله آن مي توان به ازدواج موقت يا دائم اشاره كرد. حال، اگر چه منكر موانع پيش روي ازدواج از جانب خانواده، عرف و... نيستيم، اما راه معقول و منطقي را برطرف کردن اين موانع در راستاي اجراي صحيح احكام مي دانيم؛ نه تعطيلي احكام؛ آن چنان كه خود به عنوان پدر و يا مدير مجموعه، اگر صحت قانوني را مسلم و اجرای آن را لازم الاجراء بدانید،‌ تمام سعي را در برطرف كردن موانع اجرا به كار مي گيريد؛ نه تعطيلي اين قانون. البته اين موانع منحصر زمان ما نبوده و چه بسا اجرای اين حكم در زمان رسول خدا (ص) با توجه به شكل گيري تازه امت اسلامي، با موانع بيش تري رو به رو بوده است. بنابراین، به حكم حديث «حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة...؛ (2) حلال محمد، هميشه تا روز قيامت حلال است و حرامش هميشه تا روز قيامت حرام است‏...»، استمنا، چه در گذشته و چه در زمان حاضر، حرام است.
در پايان، توجه داشته باشيد آنچه در حرمت برخي از احكام، از جمله استمنا بيان مي شود، در حقيقت، بخشي از حكمت هاي حرمت آن است كه انسان با عقل محدود خود به آن دست يافته است؛ اما هيچ گاه ملاك براي عمل به احكام را يافتن علل طبيعي، بهداشتي، دنيايي و... نمي دانيم؛ چرا كه اگر ملاك را آن بدانيم، بايد گفت چه بسا نتوان با عقول محدود بشري براي بسياري از دستورات قطعي دين، دليلي از اين دست يافت. بر اين اساس، از آن جا که معتقدیم احکام شرعی از طرف خداوند به وسیله پیامبر یا معصومان بیان شده است، به آن ملتزم شده و عمل می کنیم؛ چنان که در امور عادی این گونه عمل می نماییم. با اعتمادی که به پزشکان متخصص داریم، به نسخه های آن ها عمل می کنیم؛ بدون این که از خواص داروهای نوشته شده مطلع باشیم؛ چنان كه در حديثي از امام صادق (ع) نقل شده كه فرمود: «روز قیامت خداوند با شخصی که خودارضایی می کند، گفتگو نمى‏کند و از چشم خدا مى‏افتد». (3)
پي نوشت ها:
1. فاضل لنكراني، محمد، جامع المسائل، امير العلم، قم، 1380 ه ش، ج 1، ص 253، م 984.
2. مرحوم کلینی، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365 ه ش، ج 1، ص 58.
3. محمدي ري شهري، محمد، میزان‏الحکمه، دار الحديث، قم، 1387ه.ش، ج 12، ص 5654.

با سلام و سپاس فراوان بخاطر پاسخگویی این مرکز من اگه بخوام با کسی که از پیامبر و امامان متنفره و تنها هدفش از دوستی سواستفاده از من هست قطع رابطه کنم باید چه کار کنم یعنی اونجوری هست که اون با من کار داره من باید بهش زنگ بزنم و زنا رو هم توی نظر من بدون گناه مجسم میکنه برای من که با ورزش سخت علاقه مند به پاکدامنی و پاکی هستم و اصلا دوست ندارم نگاه حرام کنم چه برسه به زنا و از همه بدتر این هست که من احساس میکنم ذره ذره همه زندگیم از وجود پیامبر و امامان هست ولی او از اونها متنفره ودین پاک اسلام رو مسخره میدونه البته من چندبار به او بی توجهی کردم که ناراحت نشه ولی او دست بردار نیست و میخواد از یه دوست صمیمی با من نزدیک تر باشه البته پسره و من بخاطر دشمنی او با اولیا اصلا حاضر به ادامه دوستی نیستم و از شما ممنون می شوم اگه منو راهنمایی کنین البته من یه جا خوندم که یه آیه یا دعا برای دور کردن یه نفر هست که مطمئن نیستم کجا پیداش کنم که بخوام بعد از راهنمایی شما ازش استفاده کنم و از کمکتون هم بی نهایت ممنونم آیا راهی هست بدون گفتن این که من نمیخوام با تو باشم تا از من دور بشه و یا مستقیما مطرح کنم که نمیخوام با تو باشم البته اون هم کینه ای و هم انتقامجو هست و کسی نباید ازش توقع یه زنگ داشته باشه ولی از دیگران بی نهایت پرتوقعه و اولین باره آدمی مثل اینو میبینم

این که دوست ندارید به گناه بیافتید و با کسی که به پیامبران و اهل بیت دشمنی دارد و شما را به گناه دعوت می کند،نمی خواهید ارتباط داشته باشید، بسیار خوب است.حتما نباید با این دوست ادامه دوستی دهید، چرا که چنین دوستی، لیاقت دوستی شما را ندارد. حتما زمینه انحراف و گناه شما با این دوستی فراهم می شود.
اما راجع به آیه برای دور کردن ایشان از شما،آیه ای سراغ نداریم. راهی که باید برای دوری از او بپیمایید،این است که اولا اصلا
پیشنهادی برای بیرون رفتن یا با او بودن نداشته باشید.
دوم اینکه اگر پیشنهاد داد با هم بیرون بروید یا با هم باشید، با آوردن بهانه مانند اینکه درس یا کار دارم یا اینکه باید برای مادرم کاری انجام دهم،از با او بودن سرباز بزنید. با او همراهی نکنید . اگر اعتراض کرد و ناراحت شد،مانعی ندارد، جواب ندهید تا کم کم از شما ناامید شود.
سوم: به دنبال دوستی مناسب و با ایمان برای جایگزینی او باشید تا احساس نیاز به وی نکنید.
چهارم: برای جدا شدن از او و همچنین اصلاح وی، به درگاه خدا و اهل بیت علیهم السلام دعا کنید. بعد از هر نماز برای این امر دعا کنید. خدا و اهل بیت در این کار بسیار به شما کمک خواهند کرد. البته باید نیت جدایی شما برای رضای خدا و اهل بیت باشد تا ثواب هم ببرید
موفق باشید.

صفحه‌ها