پرسش وپاسخ

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

دلایل ولایت وخلافت بلافصل امیرالمومنین (روحی فداه) چیست؟

پاسخ:
ادله این امر بسیار است و در هر کدام تألیفات و کتاب ها و مقاله هایی تالیف شده که مجال پرداخت آن گونه به این ادله نیست؛ اما در این مجال تنها به ذکر برخی موارد آن ها به طور مختصر بسنده می شود:
1ـ دلایل قرآنی مسئله، یکی عبارت است از آیه ولایت:
«إنّما ولیّکم الله ورسوله والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة وهم راکعون؛(1) ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‌اند، همان کسانی که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند».
بسیاری از مفسران و محدثان چه از شیعه و اهل سنت نقل کرده‌اند که این آیه در شأن علیّ(ع) نازل شده است، گرچه واژه ولی معنای گوناگون دارد، ولی یکی از معروف‌ترین معانی آن سرپرستی و صاحب اختیار، یار و ناصر و دوست است. از سیاق آیه و شواهدی دیگر به روشن به دست می‌آید که مراد از ولایت در آیه همان سرپرستی است. بنابر این هدف آیه این است که تنها خدا و پیامبر و کسی که در حال رکوع صدقه می‌دهد (یعنی علی) بر مؤمنان ولایت دارند، بدین معنا که صاحب اختیار و سرپرست امور آنان‌اند و حق تصرّف در شئون ایشان را دارند.
دلیل دیگر قرآنی آیة تبلیغ است:
«یا أیّها الرسول بلّغ ما أُنزل إلیک من ربّک وإن لم تفعل فما بلّغت رسالته والله یعصمک من الناس إنّ الله لا یهدی القوم الکافرین؛(2) ای پیامبر! آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده، ابلاغ کن. اگر نکنی، پیامش را نرسانده‌ای و خدا تو را از گزند مردم نگاه می‌دارد. آری، خدا گروه کافران را هدایت نمی‌کند».
با توجه به شواهد روایی و سایر مسایل معلوم می‌شود که آیة تبلیغ در صدد بیان آن است که حکمی بر پیامبر نازل شده بود که در صورت ابلاغ آن، رسول خدا در معرض این اتهام قرار می‌گرفت که به دنبال منافع شخصی خود است و تبلیغ اسلام را بر پایه منافع خود انجام می‌دهد. پیامبر از ترس ایراد این اتهام و افکندن آتش تردید در الهی بودن رسالتش، ابلاغ آن را به تأخیر می‌انداخت، با توجه به شأن نزول آیه، این حکم چیزی جز امامت و خلافت علی نبوده است. ترس پیامبر نیز از آن بود که با اعلام این امر، به رعایت روابط نسبی و فامیلی و ترجیح آن بر مصالح امت متهم شود.
هم‌چنین بیش از ده‌ها آیه در قرآن وجود دارند که از فضایل علی(ع) و برتری او بر دیگر اصحاب پیامبر حکایت می‌کنند، این آیات در مجموع برتری معنوی علی(ع) را بر دیگر مدعیان خلافت پیامبر ثابت می‌کند. با توجه به لزوم برتر بودن امام بر دیگران، آیات مزبور دلیل قاطع دیگری بر امامت علی(ع) و خلافت بلافصل او به شمار می‌آیند.(3)
2ـ اما دلایل روایی مسئله فراوان است. در مجموع باید گفت: همان‌گونه که آن آیات، متضمن نص خداوند بر ولایت علی(ع)‌اند، روایات نیز بیانگر نص پیامبرند و به روشنی این حقیقت را آشکار می‌سازند که پیامبر در زمان حیات خود بارها و به تعابیر گوناگون بر وصایت و جانشینی علی(ع) تأکید ورزید، به گونه‌ای که هیچ شک و تردیدی برای کسی که از سر انصاف جویای حقیقت باشد، باقی نمانده است.
معرفی علی(ع) از سوی پیامبر رأی شخصی حضرت نبود، بلکه ابلاغ رسالتی است که خداوند بر عهده ایشان نهاد. در این جا به چند روایت می‌پردازیم:
در حدیث آمده که در روز آغاز دعوت، پیامبر از قومش پرسید: کدام‌یک از شما مرا در این امر یاری می‌دهد تا برادر و وصی و خلیفه من در میان شما باشد؟
علی(ع) عرض کرد: من تو را یاری می‌کنم. پیامبر فرمود: این شخص برادر و وصی و خلیفه من در میان شما است، پس سخنان او را گوش دارید و از او پیروی کنید.(4)
در حدیث منزلت که شیعه و سنی نقل کرده ،آمده است که رسول خدا خطاب به علی(ع) فرمود:
«أنت منّی بمنزلة هارون من موسى إلاّ أنّه لا نبیّ بعدی؛(5) تو برای من به منزلة هارون برای موسى هستی جز آن که پس از من پیامبری نیست».
در حدیث غدیر که در منابع شیعی و سنی آمده، گزارش شده که پیامبر دست علی(ع) را گرفت و پس از آن همگان او را شناختند فرمود:
«ای مردم! چه کسی بر مؤمنان از خود آنان اولى و سزاوارتر است؟» جواب دادند: خدا و پیامبرش بهتر می‌دانند. پیامبر فرمود:« خداوند مولای من و من مولای مؤمنان‌ام و بر آنان از خودشان اولى‌تر هستم». بعد سه بار فرمود: «فمن کنتُ مولاه فعلیٌّ مولاه، پس هر کس من مولای اویم، علی نیز مولای اوست».
در این هنگام مردم گروه گروه به علی(ع) تبریک گفتند، ازجمله عمر خطاب به علی گفت:« بخٍ بخٍ لک یا ابن ابی طالب أصبحت مولای و مولى کلّ مؤمن و مؤمنة؛ گوارا باد بر تو ای پسر ابی طالب، مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمنی گشتی».(6)
با اندک تأملی در واقعة غدیر و سخنان پیامبر(ص) آشکار می‌شود که هرچند پیش از آن رسول خدا در مناسبت‌های گوناگون خلافت و امامت علی(ع) را برای مردم اعلام کرده بود، اما اعلام رسمی و عمومی این امر در روز غدیر انجام پذیرفت، به گونه‌ای که حجت بر همگان تمام شود و عذر و بهانه‌ای برای انکار این امر باقی نماند.(7)

پی‌نوشت‌ها:
1. مائده (5) آیه 55.
2. همان، آیه 67.
3. محمد سعیدی مهر ، آموزش کلام اسلامی، نشر مؤسسه فرهنگی طه، قم 1378ش، ج 2، ص 160.
4.علامه امینی ، الغدیر، نشر دار الکتاب الاسلامی، 1366ش، ج 2، ص 278 ـ 289.
5. آموزش کلام اسلامی، همان ج 2، ص 163.
6. الغدیر، همان ج 2، ص 34، ص 42.
7. آموزش کلام اسلامی، همان ج 2، ص 167.

با سلام خواهشا توضیح مفصل دهید که آیا فردی که در اوایل بلوغ به خود ارضایی مبتلا بوده (دو سال ) و اکنون پس ترک این عمل و حرکت در مسیر انس با خدا و گذشت 7 سال از ترک آن در شرف ازدواج است، به دلیل اطلاع از عوارض جنسی استمنا در روابط زناشویی و اینکه همه از این گناه او مطلع شوند می ترسد چه باید کند ؟ آیا امکان آشکار نشدن این موضوع حتی توسط همسر وجود دارد و اقدامات تغذیه ای و جسمی و ... برای درمان این عوارض پیش از ازدواج وجود دارد؟ و اگر جواب مثبت است آیا طبق معیار های دین باید به دنبال دختری پاک و مطهره و عفیفه و صالحه و ... برای ازدواج باشد با توجه به عذاب وجدانی که به همراه دارد و آیا این ظلم در حق آن دختر نیست؟ خواهشا واضح و جزیی جواب دهید با تشکر

پاسخ:
بسياري از عوارض استمنا بعد از موفقيت به ترك كامل تا حد زيادي مرتفع مي گردند و اين گونه نيست که این عوارض حتي با وجود ترك چند ساله پا بر جا بمانند.
خوشبختانه شما به بهترين نحو از مهار اين ميل لجام گسيخته بر آمده ايد و نباید با افكار منفي و اضطراب سعي در نادیده گرفتن اين موفقيت بزرگ نماييد.
منظور شما از عوارض جنسي مشخص نيست. ولي ان چه كه بيشتر ذهن افراد مبتلا را مشغول مي كند زود انزالي يا انزال زود رس است. بايد دانست زود انزالي در بسياري موارد ربطي به سابقه استمنا ندارد. برخي از افراد زود انزال سابقه خودارضايي قابل توجه نداشته اند زود انزالي دلايل ديگري غير از استمنا نيز دارد.
بر فرض اين كه شما به هر دليلي دچار زود انزالي شده باشيد باز زود انزالي درمان دارد و فرد مي تواند در همان ماه هاي اول ازدواج به يك متخصص كليه و مجاري ادراري يا سكس تراپ (درمانگر جنسي ) مراجعه نماييد. خوشبختانه امروزه داروها و وسائل و تكنيك هاي كار آمدي براي درمان زود انزالي به بازار آمده است.
پس از اين حيث به هيچ وجه نگران نباشيد.
ساير احتمالات در زمينه عوارض جنسي نيز با توجه به فاصله طولاني بين اخرين خودارضايي تا زمان ازدواج به احتمال زياد تاثير چنداني بر موفقيت ازدواج شما نخواهد داشت مضافا بر اين كه همه امور به دست خداوند است و رضامندي زناشويي با ترك جانانه شما براي كسب رضايت خداوند از ديده لطف خداوند دور نخواهد بود شما همينك يك بنده محبوب و دوست داشتني خداوند هستيد و نبايد به هيچ وجه با سوظن به خود و خدا بنگريد كسي كه از گناهي توبه مي كند مانند كسي است كه از اساس گناهي نكرده است. وضعيت شما بسيار مطلوب تر از آن است كه اين گونه به پايين آوردن سطح خود بپردازيد.
ازدواج شما با پاكترين و مطهر ترين و عفيفه ترين زنان عالم كاملا بي اشكال است و شما يك زوج ايده آل و متناسب براي ايشان محسوب مي گرديد.
عذاب وجدان افراطي در برخي موارد ريشه در برخي ناهنجاري هاي روحي از جمله وسواس فكري دارد. عذاب وجدان لجام گسيخته نه تنها رحماني نيست. بلكه كاملا شيطاني و در راستاي اهداف شوم اوست به اينده خود و فضل خدا اميدوار باشيد و با تداوم پاكي و پرهيز از هر گونه گناه جنسي و غير جنسي بستر مساعدی براي نزول بركات الهي فراهم آوريد.
باز تاكيد مي گردد تقريبا همه عوارض خودارضايي قابل درمان است و در صورتي كه از جانب یكي از اين عوارض دچار مشكل شديد به جاي ناراحتي در اسرع وقت به متخصص مربوطه مراجعه نماييد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

چرا امام علی (علیه السلام) در نامه به فرزندش فرموده با زنان مشورت نکن؟

پاسخ:
در مورد جنس زن در قرآن و روايات سخنان زيادي آمده است که بعضي بر نکوهش جنس زن دلالت دارد ازجمله همین نهی امام از مشورت با زنان؛ و با توجه به اين آيات و روايات، افرادي ديد اسلام را نسبت به زنان منفي شمرده اند.
براي اين که در اين وادي دچار بدفهمي و داوري نادرست نشويم، بايد ابتدا نظر اسلام را در مورد زن بدانيم و بعد با توجه به آن نظر کلي که اصل و اساس کار مي شود، اين آيات و روايات را بررسي کنيم.
براي اين که به صورت اجمالي با نظر قرآن در مورد جايگاه زن آشنا شويم، توجه به چند نکته لازم است:
1.بنا بر متن اصلي اسلام يعني قرآن، زن از همان خميرمايه اي آفريده شده که خمير مايه آفرينش مرد بوده است.(هو الذي خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها)(1)
2.مخاطب قرآن نه مرد بلکه انسان اعم از زن و مرد است.(ناس، بني آدم،انسان)
3.از نظر قرآن نه مرد برتر است و نه زن، بلکه برتر و مقرب تر در نزد خدا(که حقيقت برتري است) مردان و زناني اند که تقواي بيشتري دارند.(انا خلقناکم من ذکر و انثي و...ان اکرمکم عند الله اتقاکم)(2)
4.مسئوليت اجتماعي زن و مرد يکسان است.(المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يامرون بالمعروف و ينهون عن المنکر )(3)
5.متأسفانه زن در طول تاريخ مقهور و تحت ستم بوده و نتوانسته در جامعه حتي در زماني که حکومت به نام اسلامي بوده (جز دوره محدود رسول خدا و امام علي علیهما السلام)، به درستي رشد کند و بسياري از دستورالعمل هايي که از معصومين صادر شده ناظر به واقعيت هاي موجود اجتماعي است.
6.امامان زنان و دختران خود را تربيت کرده و آنان را مانند مردان و پسرانشان رشد داده بودند و سيره عملي آنان با همسران و دختران و زنان مؤمن و تربيت شده، نشان از ديدگاه واقعي آنان نسبت به زنان دارد. آنان در برخورد با زنان تربيت شده نشان مي دادند که از نگاه آنان زن و مرد مؤمن تفاوتي ندارد و اگر در معاشرت با زنان هشدارهايي داده شده، نسبت به زنان تربيت نشده بوده است.
7.معمولا زن به طور طبيعي به زيور و لباس و زيبايي و آرايش و... اهميت زياد مي دهد و اين اخلاق ذاتي اگر جهت صحيح داده شود، در جهت استحکام زندگي خانوادگي و اجتماعي است ولي در جوامعي که حکومت حق و عدل حاکم نيست، اين اخلاق زنان به صورت افراطي رشد داده مي شود به طوري که اين خلق که مي توانست عاملي براي حفظ استحکام خانواده و قوام اجتماع باشد به عاملي براي از هم گسستن قوام زندگي خانوادگي و در هم ريختن نظم اجتماعي بدل مي گردد.
8.از طرف ديگر زنان و مردان نسبت به هم تعهد دارند و بايد يکديگر را امر به معروف و نهي از منکر کنند و چون مسئوليت اداره خانواده به مرد سپرده شده، بدين جهت مسئوليت او بيشتر است و او علاوه بر حفظ خود، نسبت به سلامت فکري و اعتقادي خانواده اش هم مسئوليت دارد و بعضي از دستورها از باب اين مسئوليتي است که دارد و اين توهين به زن و فرزندان نيست بلکه متعهد کردن مرد نسبت به آنان است.
حالا با توجه به اين چند نکته مقدماتي که گفته شد به نگاه دوباره به سخناني که آورده ايد مي پردازيم:
در جامعه اي که افراد بخصوص زنان تربيت نشده اند، زنان بد که ادعاي ايمان و خداباوري و خداترسي و... ندارند که در شهوت و زينت و تفاخر و تفرعن و...غرقند و زنان مدعي ايمان و خداباوري و خداترسي هم چون تربيت نشده اند گر چه به مراتب کمتر، ولي باز هم از اين آفات در امان نيستند.
حالا اگر این زنان تربیت نشده حتی آنان که مدعي ايمان و خدا و دين و... هستند، را بر امور خانواده حاکم کنيم و راهنمايي ها و دستورات غالبا غلط آنها را کنیم، خانواده را به سوي قهقرا سوق مي دهند اما اگر زناني تربيت شده و عاقل و با فهم و تدبير و عالم باشند، اطاعت از آنان و مشورت با آنان نه تنها بد نيست بلکه مشورت کردن با آنان و اطاعت کردن از آنان پسندیده است زيرا آن زنان اگر ميدان پيدا کنند خانواده را به سوي سعادت و خوشبختي سوق مي دهند.
پیامبر و امامان با همسران مؤمن و تربیت شده خود مشورت می کردند و به راهنمایی های عاقلانه آنان عمل می کردند.

پي نوشت ها:
1.اعراف(7) آيه179.
2.حجرات(49) آيه13.
3.توبه(9) آيه71.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

آیا از نظر شرعی نزدیکی با خانم خود از عقب اشکال دارد

نزدیکی از عقب کراهت شدیده دارد. احتیاط مستحب در ترک آن است، مخصوصا اگر زن راضی نباشد. در صورتی که موجب اذيت زن شود، حرام است.(1)
پی‌نوشت‌:
1. آيت الله خامنه‌اي، پاسخ سوال های مورد ابتلا ، س 65.

سلام من یه دوستی دارم که با پسرها حرف می زنه می خواستم بدونم اشکالی نداره اگه رابطمو با دوستم بدون این که تو کاراش دخالت کنم ادامه بدم یعنی مشکلی برام پیش نمیاد لطفا راهنماییم کنید ممنون

در اشتباه و غلط بودن رفتار دوست شما که با پسرها حرف می زند و بدین شیوه با آنان ارتباط برقرار می کند، شکی نیست، چرا که هم از منظر دین، صحبت با نامحرم در غیر کارهای ضروری جایز نیست؛ هم از منظر روانشناختی، این گونه ارتباطات خالی از اشکال نیست و آسیب های فراوانی در آن نهفته است. همه آسیب ها به خاطر این است که معمولاً این گونه ارتباطات در یک سطح باقی نمی ماند و به تدریج دایره ارتباطات گسترش می یابد. به دیدار حضوری، قرار ملاقات، گشت و گذار، ارتباطات پنهانی نامشروع و دیگر مسائل کشیده می شود. چه بسا ممکن است آبرو و تمام هستی فرد را به مخاطره بیندازد.
کاری که ابتدائاً می توانید در قبال دوست تان انجام دهید، این است که با دوست تان در یک فضای آرام و با آرامش با او گفتگو کنید. وی را از آسیب های روابط دختر و پسر آگاه گردانید. برای این منظور می توانید كتاب هايي در زمينه ارتباط دختر و پسر و آسیب های آن و دوستی های نامناسب تهيه کنید و در اختيارش قرار دهيد يا مثلاً به او بگوييد اين كتاب ها را مطالعه كردم، بسيار با ارزش و خوب و مفيد بود. اگر دوست داريد، شما هم مطالعه كنید. البته می توانید بخش هایی از آن ها را با او به مباحثه بپردازید. وی را عملاً وارد بحث کنید. غیر مستقیم او را با آسیب های این گونه روابط آشنا سازید.
به هر حال وظیفه شما نسبت به وی در ابتدای امر، آگاه کردن از آسیب های ارتباط دختر و پسر و پرهیز دادن از روابط دختر و پسر و امر به معروف و نهى از منكر است. امر به معروف و نهى از منكر مسئوليت بزرگى است كه بايد با ظرافت خاص انجام گيرد تا مؤثر واقع شود. طبيعى است كه اگر اين فريضه الهى به طور شايسته عملى گردانید و مراتب و آداب خاص آن در نظر بگیرید و راه های مختلف آن را امتحان کنید، مسلماً بی تأثیر نخواهد بود. چه بسا ممکن است دوست تان متوجه اشتباه خود گردد و از کار ناشایست و غیر شرعی و ارتباط با جنس مخالف دست بردارد و در مسیر درست زندگی قرار گیرد.
اما اگر در نهایت امر به معروف و نهى از منكر زبانی و عملی شما کارگر نیفتاد و نتوانستید روی دوست تان تأثیر بگذارید و او را از رفتار نادرست بازبدارید، چاره ای جز ترک او و قطع رابطه دوستانه ندارید. باید از همنشنی با وی بپرهیزید. دیگر از مصادیق دوست ناباب‏ و همنشين بد تلقی می گردد که قرآن کریم در سوره مدثر رفاقت با آنان را منع نموده است. رفاقت و همنشینى با انسان هاى فاسد از علل جهنمى شدن اهل دوزخ به شمار می آید. قرآن در سوره فرقان آیه28 از زبان افراد منحرف كه گرفتار عذاب دوزخ شده‏اند مي‏فرمايد: « يا وَيْلَتى‏ لَيْتَني‏ لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلاً؛ واي بر من، اي كاش فلان فرد بدكار را رفيق نمي‏گرفتم، كه رفاقت او مرا از پيروي حق محروم ساخت و گمراه گردانيد. آري، شيطان براي انسان مايه سرافكندگي و خواري است. » بنابراین وقتي انسان با دوستاني نامناسب رابطه برقرار مي‏كند، ناخودآگاه بسان بيماري‏هاي واگيردار خصلت هاي آنان در او اثر مي‏كند. حضرت علي عليه السلام مي‏فرمايد:
«لا تصحب الشرير فان طبعك يسرق من طبعه شرا و انت لا تعلم؛
از مصاحبت با فرد فاسد و شرور بپرهيز كه ناخودآگاه طبع تو بدي را از طبع او مي‏دزدد. » در حقیقت، هر قدمى که انسان در رفاقت با دوست ناباب بر مى دارد، قدمى است که به طرف لجنزار فساد و منجلاب سقوط برمى دارد. در واقع، دوستان ناباب دشمن انسان هستند. آدمى هر قدر هم که پاک باشد، هنگامى که با ناپاکان، رفاقت و نشست و برخاست مى نماید، بیمارى اخلاقی شخص فاسد بسان مرضى مُسرى در او سرایت مى کند. قطعاً اثر و خطر رفیق بد در از بین بردن اخلاق انسانى کم تر از میکروب در مریض کردن جسم نیست، بلکه به مراتب بیش تر و مهم تر است. «لرد آویبورى» مى گوید: باید در انتخاب دوستان دقت کرد. غالب مصیبت هاى ما در نتیجه معاشرت هاى بی جا و نامناسب پدید مى آید.
اگر در نهایت تلاش های تان مؤثر نیفتاد و دوست تان آگاه نگردیدد، پیمان دوستی شما دیگر اعتباری ندارد، به همین خاطر می بایست رفاقت خود را با او خاتمه بدهید. به جای او افراد صالح، مؤمن و شایسته دیگری را جایگزین کنید. نمی توانید، مشکل به این بزرگی را در رابطه خود با دوست تان نادیده بگیرید و به دوستی خود با او بدون این که دوست تان رفتار غلط خود را اصلاح کند، ادامه دهید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها