پرسش وپاسخ

سلام. من یک پسر 19 ساله در افغانستان هستم. من مشکلات جنسی داشتم که چند وقتی می شود ترک کرده ام، اما باز حوس های بدی به سرم می زند. راستش بنابر شرایط زندگی ازدواج دائم نمی توانم می خواستم در مورد ازدواج موقت مرا راهنمایی کنید، از قبیل مهریه، مدت، شرایط، و حتی چگونه باید با یک خانم آشنا شوم. من هیچی نمی دانم. تشکر از توجه تان به مشکلات مسلمانان.

گرچه یکی از راه حل های فوری برای کنترل شهوت و حفظ پاکدامنی، ازدواج موقت می تواند باشد اما متاسفانه اجرایی کردن آن کار آسانی نیست . جاهایی را سراغ نداریم و نمی شناسیم تا شما را راهنمایی کنیم. متاسفانه ازدواج موقت با توجه به مسائل عرفی و اجتماعی، جایگاه مطلوب و شایسته‏ای ندارد. بهتر است به فکر ازدواج دائم باشید. چه بسا با گفتگو کردن با خانواده محترم تان، بتوانید با راه انداختن ازدواج ساده و بدون تشریفات و به تأخیر انداختن مراسم رسمی ازدواج و جشن، پاسخ مناسب و خوبی به این نیاز بدهید زیرا شاید والدین گرامی تان بتوانند به گونه‏ای از عهده آن برآیند .
بیش تر فقها اجازه پدر را براى ازدواج موقت با دختر باکره شرط مى‏دانند، اما در صورتی که باکره نباشد، شرط نیست.
و در ازدواج موقت باید مهریه را تعیین و زمان ازدواج را هم مشخص کنند و بعد صیغه را جاری کنند که در رساله مراجع آمده است
غریزه جنسی یکی از غرایزی است که خداوند در وجود انسان قرار داده است. باید در زمان مناسب و از طریق صحیح و مشروع به آن پاسخ داده و به ارضای آن پرداخته شود تا دچار فشارهای روحی و روانی و جسمی ناشی از عدم تأمین آن نشود. نه باید آن را کاملاً سرکوب کرد و نه می‏توان آن را رها کرد . ازدواج راه طبیعی و مشروع ارضای غریزه جنسی است. با فراهم کردن امکانات و شرایط لازم باید سعی کرد به آن پاسخی صحیح داد.
گرچه مشکلات گوناگون جامعه مانع ازدواج به موقع جوانان عزیز می‏شود، در عین حال با کاهش سطح توقعات و انتظارات پرهیز از تشریفات غیر ضروری کنار گذاشتن بعضی رسوم فرهنگی و اجتماعی منفی، به تأخیر انداختن مراسم عروسی در دوران نامزدی و عقد و بعضی تدابیر دیگر می‏توان از مشکلات مادی و اقتصادی که فرا روی بسیاری از جوانان می‏باشد، نجات یافت. در درجه اول سعی کنید با تدابیری که در بالا به آن اشاره شد، امر ازدواج خود را تسهیل کنید. موضوع را با والدین خویش مطرح کنید. از خداوند متعال کمک بخواهید و دعا کنید هم اسباب مادی ازدواج تان فراهم شود و هم همسری قانع و شایسته که بتوانید در مشکلات مادی نیز شما را یاری کند، به شما عطا نماید.
این از فضل و رحمت خداوند به دور نیست، بلکه بسیار سهل و آسان است. نباید به دلیل فقر و عدم امکانات مادی، اخلاق و ارزش‏های معنوی را از دست داد. با انجام بعضی کارها تمام قوای جسمی، روحی و روانی خود را نابود کرد و دچار عواقب سوء و پیامدهای جبران‏ناپذیر آن شد.
در صورت عدم توفیق به ازدواج دائم و موقت جهت کنترل غریزه جنسی و کاهش فشار آن کارشناسان مسایل جوانان، راهکارهای متعدد و متفاوتی بیان کرده اند، به برخی از آن ها اشاره می کنیم:
1ـ طرد افکار شیطانی: مشکل‌ترین مرحلة رویارویی با انحراف جنسی، سالم سازی اندیشه و پرهیز از افکار شهوانی است. امام علی(ع) می‌فرماید: «"من کثر فکره فی المعاصی دعته إلیها؛کسی که در باره گناه بسیار بیندیشد، سرانجام به آن کشیده خواهد شد».(1)
2ـ پر کردن اوقات فراغت با مطالعه، تفریح، مسافرت و غیره.
3ـ کنترل چشم: نگاه راهبر دل و دام شیطان و بذر شهوت است.برای مهار غریزة جنسی باید از دیدن آن چه که میل جنسی را تحریک می‌کند خودداری کرد. امام علی(ع) می‌فرماید: نعم صارف الشهوات غض الأبصار
«بهترین عامل روگردانی از شهوات، فروبستن چشم‌ها است».(2)
4ـ عدم آمیختگی زن و مرد: همنشینی زن و مرد و هم‌سخن شدن و خلوت کردن با یکدیگر زمینة لغزش را فراهم می‌کند.
5ـ کم‌خوری: یکی دیگر از راه‌های کنترل غریزة جنسی، دوری از پرخوری است. از این رو در روایات اسلامی از روزه‌داری به عنوان عامل تعدیل غریزة جنسی یاد شده است.
پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: يَا مَعْشَرَ الشَّبَابِ مَنِ اسْتَطَاعَ مِنْكُمُ الْبَاهَ فَلْيَتَزَوَّجْ وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْهَا فَلْيُدْمِنِ الصَّوْمَ فَإِنَّهُ لَهُ وِجَاء
«ای جوانان، هر یک از شما قدرت ازدواج دارد، ازدواج کند و اگر قدرت ندارد روزه بگیرد، زیرا روزه گرفتن برای کنترل شهوت مفید است».(3)
6ـ یکی از راه‌های آرام کردن طوفان غریزة جنسی در انسان، ورزش و فعالیت بدنی است، زیرا ورزش مقدار فراوانی از انرژی‌های بدنی و فکری انسان را به خود اختصاص می‌دهد و از مسایل دیگر کم می‌کند.
7ـ آخرت گرایی: توجه به پاداش اخروی دربارة کسانی که دامن خود را از گناه پاک داشته اند. امام علی(ع) می‌فرماید: «کسی که به بهشت علاقه دارد، خواهش‌های نفس و شهوات را فراموش کند».(4)
8ـ یاد مرگ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص كَثِيراً مَا يُوصِي أَصْحَابَهُ بِذِكْرِ الْمَوْتِ فَيَقُولُ أَكْثِرُوا ذِكْرَ الْمَوْتِ فَإِنَّهُ هَادِمُ اللَّذَّاتِ حَائِلٌ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الشَّهَوَاتِ
رسول خدا(ص) اصحاب خود را دربارة مرگ بسیار سفارش می‌کرد و می‌فرمود: «زیاد مرگ را یاد کنید، زیرا یاد مرگ شکنندة لذات نفسانی و مانع میان تو و شهوات است».(5)
برای کنترل غریزه خود راهکارهای عملی زیر را مورد توجه قرار دهید:
1- اوقات فراغت خود را با انجام کارهای هنری، فنی، و... پر کنید.
2-از تماشای رفتارها و برجستگی‏های بدن خود و دیگران و صحنه‏های تحریک کننده جدا خود داری کنید.
3-برای تمام اوقات شبانه روز خود برنامه‏ای منظم و تدوین کنید و هیچ زمانی را بدون برنامه قبلی سپری نکنید زیرا برای آن اوقات شیطان برنامه‏ریزی می‏کند.
4- با شرکت در مجالس مذهبی، دعا، خواندن نمازهای نافله و نافله شب پیوسته در صدد تقویت نیروی ایمان خود باشید.
5- گوش ندادن به آوازها و موسیقی‏های تحریک‏کننده و مبتذل.
6- اجتناب شدید از نشست‏های غفلت‏زا و معاشرت با دوستان ناباب و گوش سپردن به سخنان تحریک‏آمیز
7- تلاوت قرآن. بی‏شک انس با قرآن، تلاوت، تدبر و تفکر در مضامین آن، خود شفای هر دردی است که به سرعت کار هر پریشانی را رو به سامان می‏برد و زخم‏های پنهان را التیام می‏دهد و همت‏ها را تا آسمان‏ها بالا می‏برد و بشر را از فرو رفتن در عالم حیوانات را نجات می‏بخشد.
موفق باشید.

پی نوشت ها:
1. عبدالواحد بن محمد تميمى آمدى، غرر الحكم و درر الكلم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم، 1366 هجرى شمسى، صفحه186،حدیث3543
2- همان، صفحه260 حدیث5559
3-علامه مجلسى، بحار الأنوار، 110 جلد، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 هجرى قمرى‏، جلد 100، صفحه 220.
4. نهج البلاغه،انتشارات دار الهجره قم، صفحه : 473، قصار 30.
5-شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام قم، 1409 هجرى قمرى‏، جلد : 2 صفحه : 437

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام مدت 6 ماهه که جراحی کردم و محل عمل جراحی خیلی بد شکل شده جراحی مربوط به عمل روده هام بوده مدتی است که بخاطر این مساله هیچ رابطه ایی با همسرم نمیتونم داشته باشم البته همسرم مشکلی با این قضیه نداره ولی خودم دوست ندارم لطفا راهنمایی کنید که چکار کنم ؟

کم شدن میل جنسی در هر سنی و به دلایل مختلفی ممکن است اتفاق بیفتد، مثلا ممکن است به دلیل شرایط فیزیکی مانند بیماری، مصرف دارو،یائسگی یا حتی استرس باشد. و این تغییرات برای کاهش میل به رابطه زناشویی نرمال و طبیعی است.
بر اساس مطالبی که در نامه خود بیان کردید به نظر می رسد که مسئله شما بیشترجنبه روانی داشته باشد تا جسمی.
برای روشن شدن مطلب باید بگوییم که بعد از عمل جراحی بخاطر مصرف بعضی از داروها یا درد ناشی از عمل جراحی روده (خصوصا بخاطر نزدیک بودن روده به رحم) کاهش تمایل جنسی تا حدی طبیعی به نظر می رسد. ولی طولانی شدن این عدم تمایل به جنبه روانی شما بر می گردد. در واقع شما تصویری منفی از بدنتان در ذهن ثبت کرده اید که باید آن را تصحیح کنید.
تصویر بدنی، تصویر ذهنی یا همان تصوری است که یک فرد در مورد بدن خود دارد و بر اساس آن خود را زیبا و مناسب می بیند یا از ظاهر خود ناراضی است. بین واقعیت جسمانی و ظاهری افراد و این تصویر بدنی اغلب فاصله وجود دارد به این معنی که تصویر بدنی گاهی بسیار زیبا تر از تصویر واقعی است.تصویر بدنی یکی از مهمترین اشتغالات ذهنی افراد است که بر بسیاری از اختلالات روانشناختی تاثیر می گذارد و بر ابعاد مهم زندگی فرد نفوذ می کند. عملکرد جنسی یکی از مواردی است که شدیدا تحت تاثیر این تصویر بدنی قرار دارد. بر اساس تحقیقات علمی صورت گرفته تصویری که فرد از خود دارد می تواند باعث افزایش عملکرد جنسی یا کاهش عملکرد جنسی و نارضایتی وی از رابطه جنسی شود و این رابطه در زنان بسیار قوی تر از مردان است. و زنان نگرانی بیشتری در مورد تصویر بدنی خود دارند. علت آن هم پیچیدگی خاص فرهنگی، اجتماعی، روانشناختی و زیست شناختی انسان است. یافته های یک تحقیق دانشگاهی صورت گرفته نشان داده است زنانی که تصویر بدنی مثبت تری از خود دارند به همان نسبت رضایت زناشویی بیشتری در زمینه رابطه جنسی با همسران خود گزارش کرده اند.
بنابر این می توان با اصلاح تصویر بدنی در افراد بر میزان رضایت جنسی و در نهایت بر میزان رضایت زناشویی این دسته از افراد افزود و پایه های ازدواج را مستحکم کرد. برای حل این مسئله نکاتی را بیان می کنیم:
1. تصور و ذهنیتان را در مورد خود مخصوصا اندامتان بهبود دهید. زیرا سلامت شما بر هر چیزی ترجیح دارد. شما برای بازیابی سلامتتان این عمل را انجام داده اید.
2. جامع‌نگر باشيد بسياري از ما با وسواس درباره اجزاي مختلف بدنمان به صورت مجزا قضاوت مي‌کنيم؛ دماغ من بزرگ است، گردنم کوتاه است و از اين دست جملات که با آن ها خود را مورد عتاب قرار مي‌دهيم. سعي کنيد درباره اندامتان به‌صورت کلي و در کنار هم قضاوت کنيد و از ‌هارموني آن ها لذت ببريد.
3. روياپردازي نکنيد
o اينکه چه صفات مردانه يا زنانه‌اي مورد استقبال ديگران است و باعث جذبشان مي‌شود، اهميتي ندارد، مهم شماييد با ترکيبي که براي‌تان مقدر شده. با اندامتان و کاستي‌‌هايش کنار بياييد. مغرور باشيد و به خاطر ظاهرتان احساس کمبود نکنيد.
4. با بدن خودتان حرف بزنيد
o هر فعاليتي که در طول روز انجام مي‌دهيم غير‌مستقيم با بدنمان صحبت مي‌کنيم. البته اين کافي نيست؛ گاهي لازم است با او خلوت کرده و ضمن اينکه در کمال انصاف نقدش مي‌کنيم با جملاتي محبت‌‌آميز او را مورد حمايت قرار دهيم. شايد در نگاه اول براي‌تان خنده‌دار باشد اما چاره‌اي نداريد چراکه فقط شما را دارد! بدن شما بهترين و نزديک‌ترين دوستتان است؛ همان‌طور که با دوستتان صحبت مي‌کنيد با بدنتان هم صميمي شويد. او هم گه ‌گاهي با شما صحبت مي‌کند؛ وقتي تشنه مي‌شويد يا سردتان مي‌شود او از شما کمک مي‌خواهد. بي‌ترديد تمامي نيازهاي بدن در چنين مواردي خلاصه نمي‌شود. خوب گوش کنيد، او نيازهاي ديگري هم دارد؛ چيزي مثل دوست داشتن.
5. از بدنتان قدرداني کنيد.
6. به خودتان برسيد.
7.برای اینکه رابطه زناشویی را به حالت نرمال و طبیعی برگردانید باید رابطه خود با همسرتان را خارج از محیط اتاق خواب بهبود بخشید.
8 . لحظات خوبی که باهم سپری کرده اید (خاطرات جنسی لذت بخش گذشته) را به یاد آورید و مرور کنید.
9. همدیگر را درک کنید، به یک دیگر محبت کنید، رابطه زناشویی را به دیگری تحمیل نکنید.
10. شرایط را برای ایجاد یک رابطه زناشویی خوب فراهم کنید مثلا، نور اتاق را کم کنید و شمع روشن کنید. از با هم بودن لذت ببرید. بعد از چند هفته، متوجه می شوید که چقدر از با هم بودن لذت می برید.
11. کارهایی انجام دهد تا حس شور و هیجان برای رابطه با همسرتان برقرار شود. به ظاهر و اندامتان بیشتر رسیدگی کند، ورزش کنید فعالیت های مورد علاقه اش را انجام دهید.
12. ورزش کنید و به تفریحات سالم بپردازید. نتیجه یک تحقیق، نشان داده‌ است که 80 درصد مردان و 60 درصد زنانی که دست‌کم هفته‌ای 2 تا 3 بار در یک برنامه ورزشی شرکت می‌کنند، میل جنسی‌شان بیشتر از حد میانگین است.
13. برای رابطه زناشویی تان زمان بندی کنید.

زنی 40 ساله هستم. حدود 2 سال است که در حال طلاق گرفتن از شوهرم هستم و از او جدا زندگی می کنم . اما هنوز دادگاه طلاق مرا نداده است. شوهر من جانباز اعصاب و روان است و مدتها در بیمارستان مربوط به بیماران روانی بستری است . در این بین دادگاه حکم طلاق مرا صادر نمی کند و از آنجائیکه از نظر جنسی به من فشار می آید لطفاً مرا راهنمائی کنید . من به شدت نیاز به عقد موقت دارم.

در فرض سؤال تا زمانی که طلاق شرعی از شوهر خود نگرفته اید و یا حکم طلاق شما را دادگاه صادر نکند نمی توانید با کسی ازدواج کنید و بعد از خواندن صیغه شرعی طلاق باحکم دادگاه، و تمام شدن مدت عده بعد از طلاق، می توانید ازدواج کنید، یعنی بعد از آنکه صیغه شرعی طلاق با حکم دادگاه خوانده شود، سه حیض صبر کنید با پاک شدن از حیض دوم ودیدن حیض سوم عده تمام می شود.آن وقت می توانید ازدواج کنید، و پیش از آن نمی توانید با کسی ازدواج کنید و اگر با کسی عقد بخوانید، عقد شما باطل و عقد خواندن حرام است و با کسی که قبل از طلاق یا قبل از تمام شدن عده عقد بخوانید برای همیشه حرام می شوید و بعدا هم نمی توانید با او ازدواج کنید.(1)
بنابر این سعی کنید ازطریق دادگاه مشکل خود را حل کنید وبه دادگاه شرایط خود رابگویید و اعلام کنید که ادامه وضعیت موجود برای شما عسر و حرج است وشما را به طرف گناه می کشاند..
پی نوشت:
1. آیت الله فاضل لنکرانی، توضیح المسائل، مسأله 2520-2522.

با سلام، فرق عمل عشای ربانی در فرقه های اصلی مسیحیت با هم در چیست؟ علت این اختلاف در چیست؟ اگر در برداشت از آیات کتاب مقدس است خواهشا برداشت هر یک را برایم بنویسید؟ با تشکر از سایت خوبتان .

پاسخ:
عشاى ربانى در ديد فرد مسيحى، يكى از مسائل اساسى ايمان و شعائر عبادى مسيحيت است و در عين حال يادبود و بازسازى شام آخر عيسى با شاگردان در شب قبل از مرگ اوست. عيسى در آن عمل، نان و شراب را به عنوان گوشت و خون خود به شاگردان داد تا آنها را بخورند و بنوشند.
مسيحيان هنگامى كه در اين مراسم شركت مى كنند، باور دارند كه مسيح با جسم خود نزد آنان حاضر مى شود. همچنين باور دارند همان طور كه عهد خدا با قوم يهود توسط خون قرباني ها بر كوه سينا استوار گرديد، به همان ترتيب، عهد جديدى بين خدا و بشريت به وسيله خون عيسى مسيح محكم و استوار شد.
هر يك از كليساهاى مسيحى در شعائر و آيين هاى برگزارى عشاى ربانى ابتكاراتى پديد آورده است؛ ولى دو عنصر اساسى در همه مراسم ثابت است:
1. خواندن دو يا سه مقطع از كتاب مقدس؛
2. خوردن قربانى مقدس.
هنگام تبرك نان و شراب، پيشواى مراسم سخنان عيسى در شام آخر را تلاوت مى كند. در كليساهاى كاتوليك و ارتدوكس جز اسقف يا جانشين او يعنى كشيش، كسى نمى تواند پيشواى مراسم باشد و علاوه بر خواندن كتاب مقدس و خوردن قربانى،
همخوانى و دعاى توسل و شكر، همراه با موعظه (كه معمولا بر محور مقاطع تلاوت شده و تطبيق دادن آن با زندگى روزمره مسيحيان دور مى زند) و مصافحه نيز انجام مى شود. بسيارى از پروتستان ها عشاى ربانى را بسيار مهم مى شمارند، به طورى كه مى گويند براى اجراى درست و كامل آن مراسم، بايد كاملا آماده شد و به همين دليل، آن را تنها در برخى از مناسبت ها برگزار مى كنند و بسيارى از ايشان سالى چهار بار يا ماهى يك بار مراسم عشاى ربانى را برپا مى كنند. ارتدوكس مراسم عشاى ربانى را در روزهاى يكشنبه و اعياد برگزار مى كنند، ولى كاتوليك ها مى گويند عشاى ربانى قلب عبادات روزانه است و به همين دليل، آن مراسم را هر روز برپا مى دارند.(1)
در رابطه با صورت ظاهري (خارجي )عمل جوامع مختلف مسيحي با نان و شراب مقدس تفاوت هاي چشم گيري به چشم مي خورد. بعضي از اين جوامع از زبان و لباس فاخر و موسيقي براي نشان دادن حضور ((پادشاه آسمان)) در مجلس استفاده مي كنند و آداب و مراسم خاصي را هم براي مشخص كردن هيجان ما فوق تصور حضور وي در جمع افراد به اجرا در مي آورند.
ديگران ساده بودن محلي غذاي اصلي را به خاطر مي آورند كه اين آيين آن را تكرار مي كند و نيز شرايط انساني متواضعانه را كه عيساي تاريخي در آن اوضاع و احوال خداوند را متجلي مي ساخت. هيئت هايي به ويژه در كليساي شرقي وجود دارند كه در آنجا مردم در طول مراسم اجرايي اين آيين چنان مي ايستند كه گويي در بارگاه ملكوتي هستند وعيساي قيام كرده نيز در بين آنها است. همچنين پاره اي رسوم وعقايد غربي به طور برجسته رومي وانگليكن وجود دارند كه در آنها افراد هنگام دريافت نان و شراب مقدس زانو مي زنند چنانكه در حمد وثناي با شكوه ((عيساي )) حاضر در مراسم مهماني يا جشن و سرور اين كار را مي كنند و نيز آداب و رسوم وعقايد بين بعضي از پروتستان ها كه در بين آنها مردم مي نشينند چنان كه گويي مهمان حضرت عيسي هستند. همان طور كه مريدان و شاگردان وي در اولين برنامه شام نشستند وهمه مؤمنان در مهماني آسماني اش خواهند نشست. (2)
در پايان بايد گفت اين اختلاف هاي ظاهري در برگزاري مراسم عشاي رباني را نمي توان مستند به كتب مقدس دانست.

پي نوشت ها:
1. حسين توفيقي، آشنايي با اديان زنده جهان، ناشر (سمت) ،تهران،چاپ هفتم، 1384،ص187.
2. راهنمای ادیان زنده ، جان .هینلز ، ترجمه دکتر عبد الرحیم گواهی ، قم ، بوستان کتاب ، 1385 ش . ج 1 ، ص 262.

با سلام. تکلیف پسری که حس کنه نمیتونه همسرشو از نظر جنسی تامین کنه چیه؟ نباید ازدواج کنه؟ ازدواج با این شرایط ظلم به اون دختر بیچاره نیست؟

سوال مبهم است. معلوم نيست منظور شما از ناتواني جنسي چيست. بسياري از ناتواني هاي جنسي درمان پذيرند. با مراجعه به متخصصان كليه و مجاري ادراري و همچنين درمان گران جنسي (سكس تراپيست ها ) مي توان به درمان آن همت گمارد.
اگر به هر دليلي ناتواني جنسي شما بعد از مراجعه به متخصصان مجرب باقی ماند ، مي توانيد به دنبال مورد مناسب با شرايط خود باشید. اين مساله از جمله امور توافقي بين شما و همسر آينده تان خواهد بود.
گزينه هاي ازدواج غير از نوع دائم از جمله ازدواج موقت فراروي شما خواهد بود.
در هر صورت در شرايط كنوني نمي توان دست بر روي دست نهاد و دست را به نشانه تسليم بالا برد. بايد با امیدواري كامل به سراغ بهترين متخصصان رفت . به جاي آيه ياس خواندن به تجربه درمان هاي نوين اختلالات جنسي پرداخت.
در صورت بيان دقيق مشكل مي توانيم شما را به بهترين متخصصان در اين زمينه رهنمون گردانيم.

با سلام اگر با هر عمل استمنا 2/3 عقل انسان از بین برود آیا راهی برای برگرداندن آن وجود دارد یعنی ایا می توان عقلمان را کامل کنیم؟ ممنون

پاسخ:
به نظر مي رسد سنديت فرمايش شما از اساس مخدوش است و فكر نمي كنم كسي قائل باشد كه با هر عمل استمنا دو سوم عقل انساني از بين مي رود.
بي شك ارتكاب به خودارضايي با عقلانيت سازگاري ندارد و كسي كه به طور ملموس و مشهود شاهد عوارض جسماني رواني و ...... خودارضايي مي باشد نبايد به اين رفتار اسيب زا مبادرت ورزد.
ناگفته پيداست از ثمرات ترك كامل خودارضايي رشد و تكامل عقل و دين مي باشد و هر مبتلایي مي تواند با ترك كامل اين عادت ناپسند به كمال عقل خود كمك كند.

با سلام و احترام، خبرهایی از گسترش مسیحیت تبشیری در رسانه ها وجود دارد که گریبان آشنایان دور ما را هم گرفته و این مجموعه در صدد گسترش افکار خویش و ترقیب به ازدواج های درون سازمانی برای ریشه گرفتن این موضوع است. خوب سئوال بنده این است با این دوستان چه باید کرد؟ روابط با ایشان چگونه است؟ در حاکمیت اسلامی وظیفه ایمانی من نسبت به فامیل چیست؟ موضع سیاسی حکومت در قبال این مجموعه ها چیست؟

پاسخ:
پس از آغاز دوران مدرن و قدرت یابی دولت استعمارگر گروه های تبشیری و میسیونرهای مذهبی به عنوان یکی از ارکان نفوذ فرهنگی غرب مجددا مشرق زمین را مورد هدف قرار دادند و کوشیدند با تغییر آیین و باورهای مذهبی مناطق تحت سلطه، زمینه بیشتر وابستگی و نفوذ خود را فراهم آورند. واژه‌ی «میسیون» از كلمه‌ی لاتین Mission-em مشتق شده است. این كلمه در دستور زبان لاتین ازمشتقات فعل Mitt ere است، به معنی فرستادن، روانه كردن، گسیل داشتن یا اعزام كردن. است لذا میسیونرها در واقع فرستادگانی برای تبلیغ مسیحیت از طرف کلیسا بودند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با غلیان احساسات و موج اسلام گرایی در ایران تمام زمینه های نفوذ فرهنگی و مذهبی میسیونرهای مذهبی در ایران کمرنگ شد. اما پس از پایان جنگ، ایجاد برخی مشکلات اجتماعی و اقتصادی زمینه برای حضور مجدد این تشکیلات فراهم شد و علاوه بر اشکال سنتی گروه های میسیونری روش های برگرفته از انقلاب اطلاعات و ارتباطات نیز مورد استفاده استعمارگران قرار گرفت.
این روزها با توجه به بی توجهی برخی مسئولین و سرمایه گذاری هنگفت فرقه های مسیحی وابسته به استعمار حضور جریان های تبلیغاتی مسیحی در جامعه بیش از پیش احساس می شود. این گروه ها از روش هایی چون: تبلیغات شهری، هدف قرار دادن اقشار مذهبی به صورت خاص، حضور در دانشگاه ها، تبلیغات تلویزیونی، کلیساهای خانگی، برای جلب مخاطب استفاده می کنند.
رشد این گونه جریانات هشداری برای مسئولان و متولیان دینی و فرهنگی کشور است. همت مضاعفی دیگری با گسترش ابزارهای تبلیغی و ارتباطی لازم است تا مبلغان و روحانیون متولی امور دینی و فرهنگی کشور با روش های جدید در پی تعمیق ریشه های دینی و مذهبی جوانان کشور باشند. روش هایی برپایه بر وحی و عقلانیت و فطرت انسانها که آنها را در برابر شبهات بی پایه ایمن سازد و هر کدام از افراد جامعه اسلامی ایران به جای انفعال در برابر شبهات دینی، خود آمر و عامل دین و مذهب خویش باشند.
علما، روحانیون و متولیان امور دینی و فرهنگی کشور باید به این مسئله توجه داشته باشند که با گسترش ابزارهای ارتباط جمعی به ویژه اینترنت تنها سخنرانی صِرف، و طولانی برای رفع شبهات دینی جوانان کافی نیست، بلکه در کنار سخنرانی های مذهبی و اخلاقی باید به روش های غیرمستقیم مثل تولید محصولات فرهنگی و هنری، نگارش کتابهای داستان، رمان، فیلم، ساخت برنامه های ترکیبی، تئاتر، موسیقی، شعر نیز به عنوان ابزاری کارآمد توجه داشت.
برای این که به اين گونه افراد کمک کنید، باید توانمندی لازم را داشته باشید و یا از افراد توانمند کمک بگیرید.
به دوست خود با محبت و علاقه و دلسوزانه یادآوری کنید که انسان باید در همه چیز به خصوص اعتقادات پیرو دلیل قطعی و محکم عقلی و برهانی باشد. با احساسات و تصورات و توهمات نمی‌توان در باب اعتقادات (که پایه‌های سعادت و شقاوت دنیا و آخرت است) بازی کرد.
اعتقاد و باور دینی مثل یک لباس یا وسیله تفریحی و... نیست که بتوانیم روزی استفاده کنیم و روز دیگر کنار بگذاریم. سعادت ابدی ما با اعتقادات گره خورده است، پس نمی‌توان آن را به باد احساسات سپرد.
اگر کسی حجت و دلیل قطعی بر اعتقادی نداشته باشد، زیر ساخت زندگی‌اش غلط است و همه بنیان‌هایی که بر این زیر ساخت معیوب می‌سازد، کج و معیوب بالا خواهد رفت و فرویختن است.
اگر بپذیرد که فقط باید تابع دو دلیل بود:
1ـ دلیل عقلی قطعی؛
2ـ دلیل نقلی یقینی، یعنی یقین داشته باشیم که آن وحی است و جز اسلام، هیچ دین دیگری در جهان امروز بر پایه این دو دلیل نیست. هر کس مدعی است شاهد بیاورد تا ما هم پیرو او گردیم.
کسی که مسیحی می‌شود، اوّلاً در باب اعتقادات باید جوابگو باشد که «تثلیث» یعنی چه؟ اینکه اینها را باید با دل پذیرفت و باید فرد تقدیس شود تا اینها را درک کند و... همه برای فرار از جوابگویی است.
اگر خدا یگانه است، پس تثلیث یعنی چه؟ «أب، ابن و روح القدس» مگر سه تا نیست، پس چگونه یکی است؟
اینها باید با استدلال عقلی روشن ثابت شود. «فدای و تغذیه» یعنی چه؟ حضرت عیسى از آسمان به زمین آمد و بر دار رفت تا کیفر گناهان امتش باشد، یعنی چه؟
مگر می‌تواند کسی بار گناه دیگری را بر دوش کشد؟ پس چگونه آدم گناه کرد و همه فرزندان او گناهکار متولد می‌شوند؟ جالب اینکه در وجود همه پیامبران الهی آن گناه نوشته شده و بعد از آمدن مسیح (به عقیده مسیحیان) و کشته شدن او، آن گناه پاک می‌شود!
آیا حضرت عسیى(ع) شریعت و احکام و دستورهای عملی داشت یا نداشت؟ مگر می‌شود یک دین بدون دستور عمل باشد؟ کتاب آسمانی داشت یا نه؟ انجیل‌هایی که امروز وجود دارند و به نام عیسى(ع) است، نوشته خود او و وحی بر اوست یا نوشته دیگران؟ اگر وحی بر اوست ـ که نیست ـ به چه دلیل آن را بپذیریم؟ اگر نیست، چرا باید نوشته‌های دیگران برای ما مقدس باشد؟
مگر دیگران پیامبر بودند؟ به چه دلیل حرف آنان حجت باشد؟
اگر تورات را حضرت عیسى تصدیق کرده، باید وحیانیت تورات و انتساب آن به حضرت موسى(ع) قطعی باشد؛ آیا هست؟ به چه دلیل؟
آیا حضرت عیسى به آمدن پیامبری پس از خودش بشارت داده است؟ اگر بعد از ایشان پیامبری بیاید، آیا باید اطاعت شود؟ به چه دلیل نبوت پیامبر اسلام را ردّ می‌کنید؟
کسی که مسیحی می‌گردد، باید برای این سؤال‌ها جواب قانع کننده داشته باشد و گر نه هیچ‌حجتی در پیشگاه الهی نخواهد داشت.
به یاد داشته باشید که ما نیز مسیح را قبول داریم و بدو عشق و محبت داریم، چون پیامبر الهی است، اما تفاوت ما با مسیحیان آن است که آنها پیامبر اسلام را رد می‌کنند و آن حضرت و حضرت علی(ع) و امامان شیعه را باور ندارند و انکار می‌کنند! اما آیا برای این کار دلیلی دارند؟
با محبت و دلسوزی دوستتان را به این نکته‌ها توجه دهید و برای او دعا کنید.
ضمناً برای آگاهی بیشتر به تالارها و وبلاگ‌های اسلامی که در مورد مسیحیت نوشته شده مانند بیایید به مسیح ایمان بیاوریم، مراجعه کنید.
. www.aryus.blogfa.com <http://www.aryus.blogfa.com>
اگر در ادامه دوستی تان با او احتمال تاثیر نمی دهید ، احتمال این هست که او در اعتقادات شما اثر گذاشته و خدای ناکرده شما را نیز منحرف کند .هیچ دلیلی برای ادامه چنین دوستی هایی باقی نمی ماند.

با سلام من يك دختر 35 ساله هستم كه چندساليه با يه دختر هم سن و سال خودم دوست شدم . رابطه دوستيمون مربوط به سالنهاي ورزشي و محيط كار ميشه . همديگه رو خيلي دوست داريم . خصوصا من رابطه عاطفي خوبي باهاش برقرار مي كنم يعني وقتي باهاشم احساس آرامش مي كنم . من خودم اهل نماز و روزه و حلال و حروم هستم ولي دوستم با نماز و روزه كاري نداره ولي دختر خوش قلب و مهربونيه و كار خير هم انجام ميده در واقع اعتقاداتمون يكم باهم فرق ميكنه ولي از نظر من مهم نيست چون سن و سال ما طوريه كه خوب و بد رو تشخيص ميديم . اينا رو گفتم كه يكم با شرايط ما آشنا باشيد . سوال من اينه كه ما وقتي با هم هستيم خيلي با هم شوخي مي كنيم ، همديگه رو بغل مي كنيم ، مي بوسيم و يكم شيطنت هاي دخترانه مي كنيم البته شوخي جلف و بد نه ولي در حد سن و سالمون اونم براي اينكه هيچكدام اهل دوست پسر نيستيم و هر دو مجرديم و گاهي براي سرگرمي و گذر زمان يا وقتي در اردو ورزشي هستيم يا گاهي وقتها كه اون به ديدنم مياد با هم شوخي هم مي كنيم مثل خيليهاي ديگه و البته اين رو هم بگم كه سعي مي كنم طوري كه ناراحت نشه حد خودم روهم حفظ كنم و البته واقعا دوسش دارم و مي تونم بگم عاشقشم طوري كه كمتر كسي رو اينقدر دوست داشتم ولي من هميشه اين سوال در ذهنم وجود داره كه آيا شوخي كردن وبوسيدن و بغل كردن ما از نظر شرعي ايرادي داره يا نه ؟ اين موضوع برام خيلي مهمه كه جوابش رو بدونم .

در مورد شوخي هايي كه با همديگر مي كنيد ( اگر منظورتان شوخي هاي فيزيكي است ) و هم چنين در مورد بغل كردن و بوسيدن همديگر، اگر اين كارها جنبه جنسي داشته باشد، به اين صورت كه در اين تماس ها، لذت جنسي از اين كارها مي بريد، واضح است كه اين كارها اشكال شرعي دارد و حرام است، اما اگر اينها جنبه جنسي ندارد، حرام نيست و اشكال شرعي ندارد. مثلا وقتي كه شما با مادرتان روبوسي مي كنيد، يا او را بغل مي كنيد، هيچ حالت جنسي ندارد، اگر بوسيدن اين دوستتان و بغل كردن او هم مثل بوسيدن ها و بغل كردن هاي معمولي باشد، اشكال شرعي ندارد. فكر مي كنم كه خودتان به راحتي مي توانيد اين دو را از همديگر تشخيص دهيد، خودتان مي فهميد كه اين بوسيدن ها و بغل كردن هايتان چه حالتي دارد. اما اگر وقتي كه با هم هستيد كارهاي غير معمول انجام مي دهيد، مثلا تماسهاي غير معمول بدني داريد، مثلا با دست زدن به جاهاي مخصوص با يكديگر شوخي مي كنيد، احتمال زياد دارد كه حالت جنسي داشته باشد، ولو اينكه خودتان متوجه نباشيد، كه در اين صورت حرام است و اشكال شرعي دارد. به هر حال بايد به خودتان مراجعه كنيد و ببينيد كه اين حركات، جنبه جنسي دارند يا نه.
در مورد دوستي شما با اين دوستتان، بايد متوجه باشيد كه درست كه سن شما در حدي است كه خوب و بد را از هم تشخيص مي دهيد، اما تاثير ناخود آگاه و تدريجي رفتار دوستان و رفقا بر همديگر را نمي توان ناديده گرفت، بالاخره دوستي ها موثر هستند، ولو اينكه شما نخواهيد كه از تو تاثير بگيريد، به تدريج تاثيراتي را در شما خواهد گذاشت. لذا ضمن اينكه بايد سعي كنيد كه او را تحت تاثير خودتان قرار دهيد و او را كم كم با آداب ديني آشنا سازيد، بايد مواظب خودتان هم باشيد. اين همه هشداري كه در روايات ديني ما در مورد اهميت دوست يابي وارد شده است، ناظر به همين تاثير و تاثراتي است كه بين دوستان صورت مي گيرد و به تدريج روحيات و نگرش افراد را عوض مي كند، لذا شما مواظب باشيد كه پختگي شما و سن و سالتان شما را گول نزند و از اين مسئله مهم غافل نكند.
در اين مورد كه با ايشان حالت عاطفي شديدي داريد، بايد طوري باشد كه استقلال شخصيتي شما حفط شود، و طوري نباشد كه به ايشان وابستگي پيدا كنيد، به اين صورت كه در كارها و عقايدتان به ايشان وابسته شويد. محبت زياد اگر به وابستگي منجر شود، نامناسب است.
موفق باشيد.

پرسش:

چند روز پیش در یکی از برنامه هایی که به ناچار آن را مشاهده کردم، شخصی بیان می داشت که افرادی قائل به این موضوع هستند که امام حسن عسکری (علیه السلام) دارای فرزندی نبوده است! خواهشمند است در خصوص این موضوع توضیحات لازم را مبذول فرمایید. 

برخی این مساله را مطرح نمودند که امام حسن عسکری (ع) فرزند نداشته است ، این امر از یک توسط مدعیان امامت مانند جعفر کذاب مطرح گردید ، تا از این طریق به امامت برسد . او چه هنگام زنده بودن برادرش امام حسن وچه هنگام شهادت برادرش ادعا می کرد که امام حسن (ع) عقیم بوده وهیچ فرزندی نداشته است ، ازسوی دیگر این امر توسط حکومت های معاصر امام حسن عسکری مطرح می شد تا این فضابه وجود آید که شیعیان بعد از امام حسن(ع) امام ندارند. متاسفانه امروز نیز دربرخی سایت وبلاک ها چنین وانمود می شود که امام حسن عسکری (ع) فرزند نداشته است ،این امر نیز به منظور تضعیف فرهنگ مهدویت صورت می گیرد، این در حالی است که دلایل قوی درباره ولادت، زنده بودن ودیگر مسایل مربوط به امام زمان وجود دارد. از جمله : وقتى امام عسكرى (ع) را كفن كرده و در تابوت گذاشته بودند. جعفر پيش رفت تا بر جنازه امام نماز گزارد. وقتى كه خواست تكبير نماز را بگويد، ناگاه كودكى گندمگون و سياه موى كه دندانهاى پيشينش قدرى با هم فاصله داشت، بيرون آمد و لباس جعفر را گرفت و او را كنار كشيد و گفت: عمو! كنار برو، من بايد بر پدرم نماز بخوانم. جعفر، در حالى كه قيافه‏اش دگرگون شده بود، كنار رفت. آن كودك بر جنازه امام نماز خواند. (1)
همچنین دشمنان از زنده بودن امام زمان (ع) احساس خطر ودرصدد ضربه زدن به امام زمان بودند (2 ) اگر امام زمان نبودبرای چه دشمنان احساس خطرمی کردند ؟ از همه مهم تر درروایات متعدد تصریح شده است که امام زمان ظهور وحکومت جهانی تشکیل خواهد داد وجهان خالی از حجت نیست. «احمد بن اسحاق»، يكى از ياران خاص و گرانقدر امام عسكرى (ع) مى‏گويد: به حضور امام عسكرى (ع) رسيدم مى‏خواستم درباره امام بعد از او بپرسم، حضرت پيش از سؤال من فرمود: اى «احمد بن اسحاق»! خداوند از زمانى كه آدم را آفريده تا روز رستاخيز، هرگز زمين را از «حجت» خالى نگذاشته و نمى‏گذارد. خداوند از بركت وجود «حجت» خود در زمين، بلا را از مردم جهان دفع می کند (3) همچنین محدثين شيعه و سنّي، روايات متعددي از پيامبر (ص)نقل كرده اند كه حضرت مهدي (عج) از اولاد امام حسين (ع)است از جمله:
شيخ صدوق به روايت عبدالرحمان بن سَمره از پيامبر (ص) نقل كرده است كه: امام امام زمان از نسل امام حسین است و زمين را از قسط و عدل پر مي كند...(4) باز شيخ صدوق از امام حسين (ع)پنج حديث نقل نموده كه آن حضرت فرموده است، امام قائم از فرزندان من مي باشد او قائم اهلبيت ما است و او صاحب غيبت است.(5) علما و محدثين اماميه، از جمله علامه مجلسي،(6) شيخ مفيد،(7) شيخ صدوق (ره) (8) ... اتفاق دارند كه حضرت مهدي (عج) در نيمه شعبان سال 255 در سامرا چشم به جهان گشود. و از علماي اهل سنت افراد متعددي اين مطلب را نقل كرده اند كه مي توان به موارد ذيل اشاره كرد: ابن خلكان مي گويد: "ابوالقاسم محمد فرزند حسن عسكري فرزند علي الهادي فرزند محمد جواد، دوازدهمين امام شيعه است. لقب معروف او "حجت" است... او در نيمه شعبان سال 255 متولد شد... (9) ابن مسعود مورخ معروف مي گويد: ابومحمد حسن بن علي العسكري، در هنگام وفات 29 سال داشت او پدر مهدي منتظر است.(10)
عبدالوهاب شعراني آورده است: "مهدي از اولاد امام حسن عسكري (ع) است. او در نيمه ماه شعبان سال 255 متولد شد. او زنده است تا اين كه با عيسي بن مريم ملاقات كند. (11) محمد شافعی. (12) سبط ابن جوزي،. (13) . شبلنجي.(14) نیز به این امر اعتراف نموده اند
نکته قابل دقت این است که دربرخی روایات به ویژگیهای وخصوصیات امام زمان نیز اشاره شده است که جای شبهه را باقی نمی گذارد . شيخ صدوق (ره) به رو ايت احمد بن اسحاق نقل مي كند كه پس از حضور به خدمت امام حسن عسكري وسوال از امام آينده... آن حضرت كودكي سه سالة را آورده كه چهره او مثل ماه مي درخشيد و فرمود: اسم او اسم پيامبر (ص) و كنيه او كنية آن حضرت است. بعد از من امام است و جهان را پر از عدل مي كند... .(15) شيخ الاسلام جويني (حمويني) در حديث طولاني نقل مي كند كه: ... خداوند در صلب امام حسن عسكري نطفة پاك و مبارك قرار داده است كه امام تقي و نقي است و به عدل حكم مي كند.(16) همچنین برخی از آیات وجود دارد که بر ظهور وحکومت امام زمان (ع) ... تاویل شده است. (17)
پی نوشت ها :
1. مهدی پیشوایی ، سیره پیشوایان ، قم، موسسه امام صادق (ع)، 1379، چاپ یازدهم ، ص 659.
2. همان، 661.
3. همان، 651.
4. ابي جعفر محمد بن بابويه قمي (شيخ صدوق)، كمال الدين، اتمام النعمه، انتشارات جامعه مدرسين، قم، 1363. ج 2، باب 24، ص 282.
5. همان، ج 2، باب 30، ص 328.
6. محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، بيروت ، مؤسسه الوفاء ، 1983 م. ج 13 فصل بشارت حضرت مهدي (عج).
7. محمد بن نعمان (مفيد)، الارشاد في حجج الله العباد، مؤسسه آل البيت، 1314 هـ . ص 346.
8. ابوجعفر محمد ابن بابويه قمي (صدوق)، كمال الدين اتمام النعمه، ترجمه منصور پهلوان، قم، نشر دارالحديث ، 1380. ج 2، باب 42
9. شمس الدين احمد بن خلكان، وفيات الاعيان، بيروت ، دار صادر ، 1978. ج 3، ص 316.
10. ابي الحسن ابن مسعود، مروج الذهب، قم ، انتشارات دار الهجرت ، 1363 ش. ج 4، ص 199.
11. عبدالوهاب شعراني، اليواقيت و الجواهر، چ مصر، 1307 ق؛ و ر.ك: محي الدين عربي، فتوحات مكيه، ج 3، باب 366، بيروت، مؤسسه اعلمي؛ و بشراوي، عبدالله، الاتحاف بحب الاشراف، ص 178، چ مصر، 1316 ق.
12. محمد بن طلحه شافعي، المطالب السئول في مناقب آل الرسول، بيروت ، مؤسسه ام القراء، ، 1420. ص 88.
13. سبط ابن جوزي، تذكرة الخواص، بيروت، مؤسسه اهل البيت1981 م. ، ص 88.
14. شيخ مؤمن شبلنجي شافعي، نور الابصار، بيروت، دار الفكر ، 1979 م. ص 185.
15. ابوجعفر ابن بابويه قمي، كمال الدين تمام النمعة،قم، ترجمه منصور پهلوان، نشر دار الحديث1380. ج 2، باب 38، ص 80.
16. شيخ الاسلام ابراهيم محمد جويني شافعي، فرائد السمطين بيروت، مؤسسه طبع و نشر، ، ط اول، 1978م. ، ج 2، باب 35.
17. نور (24) آیه 55.

صفحه‌ها