قرآن

آیا استخاره با قرآن که در برخی سایت ها وجود دارد قابل اعتماد است؟

پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
استخاره از طريق اينترنت اشکالي ندارد. مي توان اعتماد کرد. البته خلاف استخاره عمل کردن اشکال ندارد. اما قبل از استخاره مخصوصا در کارهاي مهم مثل ازدواج بايستي تحقيق و مشورت کرد و نبايد تنها به استخاره اعتماد نمود .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

استخاره من سوره کهف آیه 33 است(آیا تماس بگیرم؟) در مورد تماس با شخصی که کدورتی وجود دارد

آيه مورد نظر به علاوه آيه قبل و بعد آن سخن از باغ و بوستان و چشمه آب دارد .استخاره گيرنده مي تواند برداشت نيکويي از جمع اين آيات بکند. اين گونه برداشت از آيه شريفه است که از دريچه مثبت به آن نگريسته شده است.
اما هرچند سخن از باغ و بستان است لکن عاقبتش چيست ؟
مضمون آيات گوياي اين است که عاقبت کار دچار شدن به غضب و خشم الهي است. بنا بر اين ممکن است اصل کار خوب باشد اما به جهت انحراف در نتيجه گيري از آن شخص دچارسوء عاقبت شود .
البته نمي دانيم استخاره شما در چه فضايي و با چه اقتضايي انجام گرفته است . آيا جايي براي انجام آن بوده است يا نه؛ با اين حساب جواب استخاره اين است که اگر اقدامي براي انجام آن بشود، ان شالله نتيجه اش خوب خواهد بود، به شرطي که همراه با غفلت نباشد . جنبه دنيايي آن بر جنبه آخرتي اش غالب نشود .

تفسیر آیه 222 سوره بقره

با سلام در آیه 222 از سوره بقره ذکر شده است که از نزدیکی به زنان خود در دوره عادت ماهانه پرهیز کنید. و همانطور که خود می دانید زن حتی با دست شوهرش نیز میتواند ارضاء شود. آیا منظور از آیه 222 سوره بقره ارضا شدن زن است و یا دخول؟ با تشکر

پرسش:در آيه 222 از سوره بقره ذکر شده است که از نزديکي به زنان خود در دوره عادت ماهانه پرهيز کنيد. زن حتي با دست شوهرش نيز مي تواند ارضا شود. آيا منظور از آيه 222 سوره بقره ارضا شدن زن است و يا دخول؟

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
مقصود آيه از نزديکي با زن، جماع همراه با دخول است .
زن هنگام عادت ماهانه با مشکلاتي روبرو مي شود و مشکلات موجب مي شود که خدا بعضي از تکاليف را از عهده او بردارد . نيز بر مرد تکليف مي کند که در اين ايام خاص از نزديکي با زن که موجب آزار و اذيت بيش تر او مي شود، نيز امري غير بهداشتي است ، خودداري کند. اين دستور مختص آن چند روز عادت ماهيانه زنان است وگرنه زن مي تواند در روزهايي که دچار حيض است، از راه غير جماع و دخول ارضاي جنسي شود و منافاتي با آيه شريفه ندارد.

تا به حال چندین مورد پیش امده مه در روز یک ایه از قران به ذهنم خطور کرده و شب وقتی قران را باز می کنم دقیقا همان ایه می اید. یعنی وقتی درباره موضوعی فکر می کنیم و قران را باز می کنیم جواب خداست یا فکری که خودمان می کنیم ؟ مثل وقتی که فال حافظ می گیریم و شعر مرتبط میبینیم. چون در چند مورد واقعا مطمینم که جواب خدا نبوده و فکر غلط خودم بوده. پس چه طور می توان نظر خدا را فهمید..با فکر خودمان؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
سوال شما خيلي واضح و روشن نيست، ولي ظاهرا راجع به تفال به قرآن و استخاره است.
قرآن کتاب هدايت است . معارف و احکام حياتبخش و روشنگر راه نجات و سعادت بشر را بيان مي کند . براي هدايت نازل شده است. قرآن کتاب تفال و استخاره نيست تا ما وقتي کاري مي خواهيم انجام بدهيم ، آن را باز کنيم و خدا از طريق آيات آن به ما بگويد اين کار خوب، بد يا متوسط است.
خدا نظرش را قبل از مراجعه و قرآن باز کردن ما، به طور صريح گفته است. اگر کاري که مي خواهيم انجام دهيم، از واجبات و مستحبات است که خدا بدان امر کرده است . اگر از حرام ها و مکروه ها است که از آن نهي نموده است . دراين ها نوبت به استخاره نمي رسد. حرام را بايد ترک کرد و ترک مکروه هم پسنديده است . خدا هيچ وقت نمي گويد ترک مکروه پسنديده نيست و فعل آن خوب است .همچنين انجام واجب لازم است و انجام مستحب پسنديده و معنا ندارد از خدا بپرسيم اين مستحب را انجام بدهم يا نه؟
اما اگر از مباحات است که بايد خودمان با عقل و فهم و مشورت ببينيم براي مان مفيد است يا نه؛ اگر مفيد است، انجام دهيم و اگر مفيد نيست، انجام ندهيم.
در اين موارد که کار از مباحات است، اگر بعد از تامل و مشورت نتوانستيم بر انجام دادن يا ندادن آن جزم و عزم پيدا کنيم، از باب توسل و کمک خواهي از خدا ، مي توانيم نماز حاجت و توسل و استخاره(طلب خير) بخوانيم و دعا کنيم و از خدا هدايت بطلبيم، آن گاه قرآن را باز کرده و با توجه به مضمون آيه اول برداشت کنيم که آن کار براي ما مفيد است که انجام بدهيم يا مفيد نيست که انجام ندهيم. مثلا اگر آيه امر است يا بشارت و رحمت است ، نشانه خوب بودن بگيريم و اگر آيه نهي است و حکايت از قهر و غضب و شدت دارد، نشانه بد بودن بگيريم.
در چنين صورتي که با تضرع و زاري و از سر ناچاري و براي نجات از حيرت به خدا متوسل مي شويم، يقين مي يابيم که خدا ما را راهنمايي خواهد کرد.
البته در همين حال اگر استخاره به نظرمان خوب آمد، بدين معنا نيست که خدا مي خواهد آن کار را انجام بدهيم و ما بايد انجام دهيم و حق منصرف شدن و انجام ندادن نداريم .
بنا بر اين به راحتي هر چيز را به خدا نسبت ندهيم و فوري فکر نکنيم خدا با ما سخن گفته بلکه اين ها برداشت هاي ما است . استخاره و قرآن باز کردن سبب مي شود اطمينان پيدا کنيم و با شوق دنبال کار برويم .براي رسيدن به مقصود تلاش کنيم و در آخر هم نان صدق نيت و تلاش و کوشش مان را مي خوريم، نه اين که خدا با ما سخن گفته و ما چون به سخن خدا گوش داده ايم ، نتيجه گرفته ايم.
اين ها توهماتي است که شيطان در ذهن ما ايجاد مي کند تا ما را مغرور سازد و به تکبر بکشاند .

با سلام با توجه به اینکه قران کریم با ترتیب متفاوتی از ترتیب کنونی ایات وسوره ها نازل شده ایا این امر باعث خواهد شد تعابیر متفاوت دیگری نیز از مضامین وروایات ان استنباط شود؟ در مورد نحوه جمع اوری قران کریم توضیح فرمایید با تشکر و دعای خیر

جمع آوري قرآن داراي دو معنا است:
يكي از معاني «جمع قرآن» حفظ كردن و به خاطر سپردن آنست كه اين عمل به طور قطع در زمان حيات رسول خدا (ص) انجام پذيرفته ، افراد متعددي در زمان حيات پيامبر آيات قرآن را حفظ مي نمودند كه به حافظان قرآن (حُفّاظ القرآن) هم معروف بودند.
معناي ديگر جمع قرآن، نگارش آنست كه اصل نگارش قرآن به زمان حيات پيامبر مي رسد . در زمان حيات رسول خدا برخي افراد به كاتبان وحي مشهور بودند . نگارش آن ها به اين صورت بود كه سوره ها را با نزول «بسم الله الرحمن الرحيم» آغاز مي نمودند . تا «بسم الله الرحمن الرحيم» بعدي، جزء همان سوره محسوب مي نمودند . تنها در موارد نادري است که به تصريح و دستور پيامبر آيه اي را بر خلاف ترتيب نزول در سوره اي ديگر قرار مي دادند.
بنابراين ترتيب آيات در سوره ها در اكثر موارد، مطابق ترتيب نزول مي باشد.
اما درباره ترتيب سور ها در قرآن، بايد بگوييم که اکثر دانشمندان علوم قرآني برآنند که ترتيب موجود در سوره هاي قرآن، طبق اجتهاد و سليقه صحابه و بعد از وفات رسول الله انجام گرفته ، در تاريخ و روايات ذکر شده حضرت علي (ع) قرآني که ترتيب سوره هاي آن مطابق ترتيب نزول بود، نگاشت که مورد توجه صحابه واقع نشد (1) . نگارشات متعدد ديگري هم بعد از پيامبر نگاشته شد که در عصر خلافت عثمان، همه اين نسخه ها، جمع آوري و مطابق نسخه اي که اکنون وجود دارد ،تدوين شد . معياري که در ترتيب فعلي لحاظ شده ،بدين صورت است که بعد از تقدم سوره حمد، غالبا از سوره هاي بزرگ آغاز شده و به سوره هاي کوچک ختم شده است. (2)
توجه به ترتيب نزول چون نشان دهنده پيوند گزاره هاي متكلم است، مي تواند قرينه اي براي شناخت مراد متكلم باشد . اگر اين پيوند و ترتيب گزاره ها به هم بخورد، براي شناخت مراد متكلم از اين قرينه محروم مي شويم اما درباره قرآن كريم بايد بگوييم كه گرچه ترتيب سوره ها مطابق ترتيب نزول نيست اما آنچه نقش اوليه را در تفسير آيات دارد ،اين است كه ترتيب آيات در سوره ها مطابق ترتيب نزول باشد كه در اكثر موارد، ترتيب چيدمان آيات در سوره ها، مطابق ترتيب نزول مي باشد . در موارد نادري كه چيدمان آيات مطابق ترتيب نزول نيست و همچنين درباره ترتيب سوره ها مي توانيم به رواياتي كه شأن نزول آيات را بيان نموده اند ،مراجعه نمائيم . در اين موارد گرچه از قرينه سياق و پيوند گزاره ها محروم هستيم اما قرائن و شواهد ديگري همچون رواياتي كه بيانگر شأن نزول و اسباب نزول آن ها هستند، فهم مراد خداوند متعال را براي ما آسان مي سازند.
پي نوشت ها:
1. براي مطالعه روايات مربوطه، مراجعه شود به تفسير قمي ج 2، ص 451؛ احتجاج طبرسي، ج 1، ص 155.
2. براي مطالعه تفصيلي درباره ترتيب آيات و سوره ها مراجعه شود به کتاب «التمهيد في علوم القرآن» نوشته آيت الله معرفت ،ج ا ،ص 280 و همچنين کتاب «پژوهشي در تاريخ قرآن کريم» نوشته «دکتر محمد باقر حجتي» ص 66 و 85 .

جنسیت خدا چیست؟

salam. dar eslam khoda mard ast ya zan ya hichkodam? agar mard ast, chera zan nist? agar hichkodam, chera dar ghoran az zamire mozakar estefade shodeh?

پرسش: خدا مذكر است يا مونث

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
درباره خداوند متعال مسئله جنسيت مطرح نيست زيرا خدا جسم و جنس ندارد كه مذكر يا مونث باشد . مذکر يا مونث بودن، مربوط به موجوداتي است که داراي جسم و جنس بوده و توليد مثل دارند در حالي که خدا از جسم و عوارض جسماني منزه مي باشد .
چرا ضماير و اوصافي که در قرآن درباره خدا به کار برده شده به صورت مذکر است؟
قرآن کريم به زبان عربي نازل شده است. بايد قواعد ادبيات عرب در آن رعايت گردد. استعمال ضمير مذكر درباره خداوند هم به سبب مطابقت با قواعد زبان عربي مي باشد، چون در زبان عرب اسامى خدا مانند: الله و رحمان از نظر لفظي مذكر مجازي محسوب مي شود. طبق قواعد ادبيات، بايد صفت با موصوف و ضمير با مرجع ضمير مطابقت نمايد. از اين رو صفاتى كه در قرآن براى خداوند آورده شده يا ضمايري كه به اسامي و اوصاف خداوند ارجاع داده شده ، مذكر است.
بنابراين لفظ جلاله «الله» و يا «رحمان» و... مذكر حقيقى نيستد، زيرا مذكر حقيقى آن است كه در برابر آن جنس ماده وجود داشته باشد. چنين چيزى در مورد خداوند وجود ندارد. اين الفاظ، مذكر مجازى اند. طبق قواعد ادبيات عرب، اوصاف و ضماير آن بايد مذكر باشند . مطابقت بدان معنا نيست كه خداوند مذكر و داراى جنس است يا اينکه جنس مذکر برتر است ،بلكه صرفا تبعيت از ادبيات عرب است كه چنين اقتضايى دارد .

با سلام و عرض ادب لطفا در مورد شان نزول آیات فوق و شبهات موجود در خصوص آنها از سوی اسلامستیزان توضیح بدهید . به امید ظهور آقا (عج) یا حق

با سلام و عرض ادب لطفا در مورد شان نزول آیات فوق و شبهات موجود در خصوص آنها از سوی اسلامستیزان توضیح بدهید .  به امید ظهور آقا (عج) یا حق

با سلام و تشكر از ارتباطتان با اين مركز
اين آيات در مورد تعيين زناني است که رسول خدا اجازه داشته در صورت لزوم و با رعايت شرايط با آنان ازدواج کند . همچنين به رسول خدا در مورد ارتباط با همسرانش اجازه هايي داده تا تکاليف خانوادگي مانع از انجام وظيفه رسالت نشود . به قضيه ازدواج او با زينب که بر خلاف ميل حضرت و به امر خدا براي شکستن يک سنت غلط پيش آمد، اشاره دارد.
متاسفانه دشمنان اسلام و پيامبر با جعل و تحريف در ذيل اين آيات، داستان ها و رمان هاي عشقي ساخته و پرداخته ، کرامت رسول خدا را مورد هجوم قرار داده ، ايشان را فردي زن باره معرفي کرده اند.
خوشبختانه کمي دقت در آيات قرآن و از جمله همين آيات و رجوع به سيره رسول خدا اين جعليات و تحريفات را خنثي و بطلان آن ها را واضح مي سازد.
چون مطالب ذيل اين آيات زياد است و ما هم نتوانستيم مطالب لينک معرفي شده را ببينيم و ورود تفصيلي به مباحث اين آيات وقت طولاني مي طلبد، دو مقاله در اين زمينه به شما معرفي مي کنيم . اگر بعد از مطالعه اين دو مقاله باز هم زاويه اي از بحث مجمل بود، در ارتباط بعدي مطرح کنيد تا جواب دهيم.
مقاله اول تحت عنوان:" قرآن و مسائل زندگي پيامبر"در مجله پيام زن ،شماره 179-180،ص200-222چاپ شده که از سايت "دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم" لينک مجلات، مجله پيام زن مي توانيد آن را ملاحظه کنيد.
مقاله دوم هم تحت عنوان:"پيامبر، زيد، زينب" در همان آدرس و همان شماره.

دلیل بوسیدن قبر اهل بیت ع چیست؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
1.منبع احکام و معارف اسلام فقط قرآن نيست، بلکه قرآن (کتاب)،سنت(سخن و رفتار پيامبر و جانشينان معصوم ايشان) و عقل است. بنا بر اين ما نبايد همه چيز را در قرآن بيابيم.
2.به بيان قرآن، پيامبر مبين و مفسر و معلم و تعليم دهنده قرآن است(1) . رسول خدا جانشينان معصومش و عترتش را بعد از خود به اين مقام و شان منصوب کرده است.(2)
3. هر کاري که سيره و سنت عاقلان در طول تاريخ باشد ، جايز است مگر اين که به حکم صريح عقل يا نقل(قرآن و روايات) منع شده باشد.
4. تبرک و برکت جويي و عرض ارادت به محبوبان خدا سيره همه عاقلان در طول تاريخ بوده ، سيره توسط قرآن يا روايات نفي نشده و نهي نگرديده ،پس بر جواز خود باقي است.
5 .پيامبران و امامان محبوب هاي خدا هستند . عرض ارادت به محبوب هاي خدا ، هم مورد امر خداست و هم مطلوب خدا مي باشد.
6. کساني که بوسيدن قبر اولياي خدا را ممنوع مي شمرند، بايد دليل قطعي و محکم بر حرام بودن اين کار ارائه دهند ،ولي کساني که اين کار را که سيره عاقلان در طول تاريخ بوده، جايز مي دانند، محتاج به ارائه دليل قرآني و روايي نيستند، زيرا همين نبودن منع، خود دليل بر جواز است.
7. در ادبيات عرب نقل شده که مجنون دست و پاي حيواني را که از خانه محبوبش ليلي عبور کرده بود، مي بوسيد. افراد کوته فکر و بي توجه بر او عيب کردند که اين حيوان کثيف و نجس است و از خانه و کاشانه اي که مشتي سنگ و خاک است، عبور کرده و نبايد دست و پايش را ببوسي . مجنون اين شعر را در جواب شان خواند:
و ما حب الديار شغفن قلبي و لکن حب من سکن الديارا
اين محبت خانه اي که اين حيوان از آن جا گذشته نيست که زواياي قلب مرا اشغال کرده ، بلکه قلب من پر از محبت کسي است که در آن خانه ساکن است.
اگر دست و پاي حيوان را مي بوسم، نه به خاطر اين است که از آن خانه و از روي آن سنگ ها و گل ها عبور کرده ،بلکه بدان جهت مي بوسم که از ديار محبوب آمده است.
مگر بوسيدن حجر الاسود مستحب نيست و مگر سنت رسول خدا نبوده ؟ چرا اين کار پسنديده است؟مگر بيش از يک سنگ است؟آيا کسي که سنگ قبر پيامبر يا در و ديوار خانه پيامبر يا مرقد پيامبر را مي بوسد، به آن سنگ و گل و چوب اداي احترام مي کند يا به روح آن کسي که در آن خانه و مرقد دفن است؟
8. مگر تابوت سکينه در بني اسرائيل محترم و مورد تبرک نبود؟(3) مگر اين تابوت و صندوق جز جايگاه الواح تورات و ماترک موسي و هارون بود؟
وقتي صندوقي که جايگاه الواح تورات است و... اين قدر برکت دارد که ملائکه آن را حمل مي کنند و بني اسرائيل آن را در جنگ ها جلو سپاه مي برند تا موجب برکت و فتح براي آنان باشد ...، قرآن به اجمال اين مطالب را بيان مي کند . در روايات به تفصيل آمده :چگونه قبري که حاوي جسم مطهر پيامبر خدا است، موجب برکت نباشد و تبرک بدان ممنوع باشد؟
9. مگر لباس حضرت يوسف وسيله شفاي چشم پدر نشد و يک پيامبر از اين لباس برکت نگرفت و با ماليدن آن به چشم خود بينايي اش را به دست نياورد؟(4)
اين مطالب چنان واضح و قطعي است که احتياج به دليل ندارد. علاوه بر اين که دلايل قرآني و روايي آن نيز بسيار است اما براي کساني که به عقل و نقل تسليم باشند و براي منکران جز آتش قهر خدا بيدار گري نيست:
وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا في‏ أَصْحابِ السَّعير؛
مى‏گويند: اگر ما مى‏شنيديم يا تعقل مى‏كرديم، اهل اين آتش سوزنده نمى‏بوديم‏
پي نوشت ها:
1.نحل(16)آيه44؛بقره(2)آيه129 و..
2. حديث متواتر ثقلين.
3.بقره(2)آيه248.
4. يوسف(12)آيه 93.

صفحه‌ها