قرآن

 

پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله و سلم: هر كار مهمّى كه در آن «بسم اللّه » گفته نشود به انجام نمى رسد . بحارالأنوار ، ج 73 ، ص 205.

 

پرسش 1:
چند آيه در قرآن در خصوص اهميت توبه وارد شده است شرح

پاسخ:
ده ها آيه در قرآن كريم وجود دارد كه تصريحا و تلويحا دلالت بر لزوم و اهميت توبه و استغفار دارد. واژه توبه و مشتقات كلمه «توب»، 87 مرتبه در 69 آيه قرآن و واژه استغفار و مشتقات كلمه« غفر» نيز234 مرتبه در 202 آيه قرآن به كار برده شده ، در آيات متعددي خداوند متعال، خود را خدايي توّاب و رحيم و ودود و غفور و غافر و غفّار و ... ‏ معرفي كرده است.
ما به عنوان نمونه به برخي از آيات كه تصريح به لزوم توبه دارند اشاره مي‌كنيم.
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى‏ رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهار(1)؛اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، به درگاه خدا توبه‏اى راستين كنيد، اميد است كه پروردگارتان بدي‌هايتان را از شما بزدايد و شما را به باغ هايى كه از زير [درختان‏] آن جويبارها روان است درآورد»
«وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيما(2) ؛اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند، پيش تو مى‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏خواستند و پيامبر [نيز] براى آنان طلب آمرزش مى‏كرد، قطعاً خدا را توبه‏پذيرِ مهربان مى‏يافتند»
«أَ فَلا يَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَهُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيم‏؛(3) چرا به درگاه خدا توبه نمى‏كنند، و از وى آمرزش نمى‏خواهند؟ در حالى كه‏ خدا آمرزنده مهربان است.»
«وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى‏ قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمين‏(4) ؛ اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد، سپس به سوى او بازگرديد، تا (باران) آسمان را پى در پى بر شما بفرستد و نيرويى بر نيرويتان بيفزايد! و گنهكارانه، روى (از حق) بر نتابيد!»
«أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ(5) ؛آيا ندانسته‏اند كه تنها خداست كه از بندگانش توبه را مى‏پذيرد و صدقات را مى‏گيرد، و خداست كه خود توبه‏پذير مهربان است؟»
«ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذينَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحيم‏(6) ؛ [با اين همه‏] پروردگار تو نسبت به كسانى كه به نادانى مرتكب گناه شده، سپس توبه كرده و به صلاح آمده‏اند، البته پروردگارت پس از آن آمرزنده مهربان است‏»
«وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَميعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون‏(7) ؛ اى مؤمنان، همگى [از مرد و زن‏] به درگاه خدا توبه كنيد، اميد كه رستگار شويد»
اين ‌ها نمونه‌اي از آياتي است دلالت بر اهميت و لزوم توبه و استغفار دارد.
پي‌نوشت‌ها:
1. سوره تحريم، آيه 8
2. سوره نساء، آيه 64
3. سوره مائده، آيه 74
4. سوره هود، آيه 52
5. سوره توبه، آيه 104
6. سوره نحل، آيه 119
7. سوره نور، آيه 31

وجود آیات ناسخ در قرآن چه فایده ای دارد؟

 

امام على عليه السلام: گوهر مردان ، در دگرگونيهاى روزگار شناخته مى شود. تحف العقول، ص 97.

 

پرسش 1:
بله عنوان آيا تمام قرآن براي امروز ما به کاربرد دارد؟(3) شرح وجود منسوخات در قرآن، براي ما که امروز هستيم، چه سودي دارد؟
پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اکر منسوخ ها نباشند، آيه ناسخ مفهوم روشني نخواهد داشت، مثلا توجه کنيد که آيه 12 و 13 سوره مجادله منسوخ و ناسخ هستند . اگر آيه 12 که منسوخ است ، در قرآن نباشد ، آيه 13 مفهوم روشني نخواهد داشت، ولي وقتي در کنار آيه 13 ، موجود باشد ، مفهوم آيه 13 هم کاملا واضح و روشن خواهد بود :
«يا ايها الذين آمنوا اذا ناجيتم الرسول فقدموا بين يدي نجواکم صدقه ذلک خير لکم و اطهر فان لم تجدوا فان الله غفور رحيم »
علاوه اين که معلوم مي شود امر واجب از جانب خدا صادر شده که هنگام نجوا با پيامبر صدقه بدهند،با وجود اين آيه کسي نمي تواند بگويد پرداخت صدقه براي نجوا اصلا امر نشده يا واجب نبوده بلکه مستحب بوده است ،در حالي که اگر اين آيه نبود ، اين ادعاها جا داشت و چه بسا افرادي براي انکار و کتمان فضيلت امام علي، اصل امر به پرداخت صدقه يا وجوب آن را انکار مي کردند.
بعد در آيه بعد آمده:
«ءاشفقتم ان تقدموا بين يدي نجواکم صدقات فاذ لم تفعلوا و تاب الله عليکم فاقيموا الصلاة و آتوا الزکوة و اطيعوا الله و رسوله والله خبير بما تعملون»
بنا بر اين گر چه منسوخ ها الان مورد عمل نيستند اما بدون پيام هدايتي نمي باشند که وجود فعلي آنها را در قرآن لغو و بيهوده کند ، بلکه روشن کننده بسياري از حقايق بوده و سير هدايتي را نشان داده و پيام هاي هدايتي براي ما دارند.
آنها نيز آيات وحي الهي هستند و در آيات قرآن نبايد چيزي از پيام وحي حذف شود.
هم چنين در مورد تعداد آيات منسوخ و حتي اصل وجود آنها در قرآن نيز اتفاق نظر ميان مفسران و قرآن پژوهان وجود ندارد ، تا به طور قاطع از يك سري آيات مشخص در قرآن به عنوان‌ آيات منسوخ سخن بگوييم تا چه رسد به اينكه از حذف آنها سخن گوييم.

معنی حجاب در قرآن

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
امروزه واژه "حجاب" به معناي پوشش زن است اما اين واژه در لغت به معناي "پرده و حائل" است. در قرآن 7 مورد اين واژه استفاده شده(1) و در همه موارد به معناي حائل و مانعي که بين دو نفر يا دو چيز فاصله مي اندازد و مانع رويت مي شود.
شايد پوشش زن نيز از آن جهت "حجاب" نام گرفته که مانع ديدن زينت هاي او توسط نامحرم مي شود، زيرا پوشاندن زينت هاي طبيعي و عاريتي جز آنچه به اجبار ظاهر است و جز گردي صورت و دست ها تا مچ ، بر زن لازم است .پوششي که آن ها را مي پوشاند، حجاب و مانع ديده شدن آن ها توسط نامحرم مي گردد.
اما در آياتي که به پوشش امر شده، از اين واژه استفاده نشده و نفرموده زنان در پس حجاب واقع شوند، بلکه فرموده زينت هاي خود را براي نامحرم ظاهر و آشکار نکنند:
و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها (2)
يا فرموده با خمار و جلباب خود را بپوشانند و خمار و جلباب را بر زينت خود بيندازند:
و ليضربن بخمرهن علي جيوبهن(3)
يدنين عليهن من جلابيبهن(4)
فقط در مورد زنان پيامبر به مردان دستور داده که وقتي خواستيد از زنان پيامبر چيزي طلب کنيد، از پس پرده از آنان تقاضا کنيد . حائلي بين شما و آنان باشد:
فاسئلوهن من وراء حجاب.(5)
پي نوشت ها:
1.احزاب(33)آيه53؛شورا(42)آيه51؛اعراف(7)آيه46؛فصلت(41)آيه5؛اسراء(17)آيه45؛مريم(19)آيه17؛ص(38)آيه32.
2. نور(24)آيه 31.
3. همان.
4.احزاب(33)آيه59.
5. احزاب (33)آيه53.

آيه2و3 سوره مجادله درمورد ظهار است. بيشتر توضيح دهيد؟

آيه2و3 سوره مجادله درمورد ظهار است. بيشتر توضيح دهيد؟

پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛ در عرب جاهلي عملي بود که به منزله طلاق به شمار مي رفت و با وقوع آن زن بر فرد حرام مي شد و مانند مطلقه از شوهرش جدا مي گشت و آن "ظهار" بود. هرگاه مردي به زنش مي گفت :"ظهرک کظهر أمّي " ( مانند مادرم هستي و سوار شدن و عمل جنسي با تو مانند سوار شدن بر مادرم مي باشد ) جدايي زن را از مرد باعث مي شد و حکم طلاق داشت. اسلام با اين قانون جاهلي مبارزه کرد و آن را بي اعتبار شمرد و مرتکبان را اختيار داد که يا همسر خود را طلاق دهند يا کفاره داده و او را به همسري برگردانند.

آيه اي از قرآن كه انسان را دعوت به انديشيدن درباره  محيط پيرامون خود مي كند بيان كنيد.

آيات متعددي از قرآن كريم انسان ها را به تفكر در خلقت آسمان ها و زمين و محيط پيرامون خود دعوت مي نمايد. تفكر در برخي از موارد آثار اعتقادي و در برخي از موارد آثار اخلاقي دارد.
در بُعد اعتقادي، تفكر و سير در خلقت، همانند نگاه كردن به آينه اي است كه انسان را به امر ديگري رهنمون مي سازد؛ يعني مخلوقات، آيه و نشانه اي از حقانيت وجود خدا هستند :
« سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في‏ أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَق‏؛(1)
به زودى نشانه‏هاى خود را در اطراف جهان و در درون جان شان به آن ها نشان مى‏دهيم تا براى آنان آشكار گردد كه او حق است‏».
خداوند از راه هاي گوناگوني انسان ها را به اهميت تفكر در خلقت خود و محيط پيرامون خود دعوت مي نمايد؛ در برخي از موارد در وصف انسان هاي عاقل مي فرمايد:
« الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَاما وَ قُعُودا وَ عَلىَ‏ جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فىِ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ؛(2)
همان ها كه خدا را در حال ايستاده و نشسته، آن گاه كه بر پهلو خوابيده‏اند، ياد مى‏كنند . در اسرار آفرينش آسمان ها و زمين مى‏انديشند (و مى‏گويند:) بار الها! اين ها را بيهوده نيافريده‏اى! منزهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار!»
در برخي از موارد انسان هاي غافل را سرزنش مي نمايد و مي فرمايد:
« أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا في‏ أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَكافِرُون‏؛ (3)
آنان با خود نينديشيدند كه خداوند، آسمان ها و زمين و آنچه را ميان آن دو است جز به حق و براى زمان معيّنى نيافريده است؟! ولى بسيارى از مردم (رستاخيز و) لقاى پروردگارشان را منكرند!»
اما آثار ديگري كه در تفكر پيرامون محيط خود وجود دارد، مربوط به بُعد اخلاق است . اثر آن بدين گونه است كه تفكر در احوال گذشتگان و آثار و بناهايي كه از آن ها به جا مانده، باعث عبرت گرفتن انسان هاي عاقل مي گردد . خداوند متعال انسان هاي غافل را سرزنش نموده و مي فرمايد:
« أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَما أَغْنى‏ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ؛(4)
روى زمين سير نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه پيش از آن ها بودند چه شد؟! همان ها كه نفرات شان از اين ها بيش تر، نيرو و آثارشان در زمين فزون تر بود امّا هرگز آنچه را به دست مى‏آوردند نتوانست آن ها را بى‏نياز سازد [و عذاب الهى را از آنان دور كند]».
پي نوشت ها:
1. فصلت(41) آيه 53.
2. آل عمران(3) آيه 191.
3. روم(30) آيه 8.
4. غافر(40) آيه 82.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام. در جریان داستان حضرت یوسف (سلام الله علیه) دو سؤال دارم:

1- آن برادر خیرخواه حضرت چرا پدر را از نقشه شوم برادران باخبر نكرد؟

2- چرا حضرت در دوران حكومت یا اساسا پس از نجات با پدر ارتباطی برقرار ننمود و پیغامی نفرستاد؟

شرح: سلام، در جريان داستان حضرت يوسف (سلام الله عليه) دو سوال دارم:
1- آن برادر خيرخواه حضرت چرا پدر را از نقشه شوم برادران با خبر نكرد؟
پاسخ:
ظاهراً بر طبق فيلمي که نمايش داده مي شود ، برادر خير خواه ، در جمع همان براداران بوده و غير از بنيامين است. نامش در فيلم آمده.
اين موضوع از نظر تاريخي تا چه حد صحيح است.
بر اساس فيلم.
*****************
در آغاز برادران حضرت يوسف(ع) تصميم داشتند که او را بکشند، برادر بزرگشان به نام يهودا، گفت: اگر منظور شما اين است که او را از پدر دور کنيد که پدرمان يعقوب او را نبيند، و تدريجاً مهر او از دلش بيرون رود و به جاي او، پدرمان شما را دوست داشته باشد، او را در چاه بيندازيم تا رهگذران او را بيابند و به همراه خود به شهر ديگري ببرند. با اين کار، شما به هدف خود مي رسيد.
اما چرا پدر را در جريان نقشه آنان قرار نداد،(1) تاريخ شفاف نيست شايد، از آنان که تعدادشان زياد بود مي ترسيد و جرأت مخالفت يا فاش کردن توطئه آنان را نداشت، لذا موضوعي را مطرح کرد که جان يوسف را نجات دهد و اين خود، در آن شرايط کار مهمي بود که توسط وي انجام گرفت.
پي نوشت ها:
1. تاريخ انبيا، ج 1، ص 339، از رسولي محلاتي.

پرسش: 2- چرا حضرت در دوران حكومت يا اساسا پس از نجات با پدر ارتباطي برقرار ننمود و پيغامي نفرستاد؟
پاسخ:
قبل از به قدرت رسيدن حضرت يوسف(ع) وي در زندان بو دو شرايط فراهم نبود که با پدر خود ارتباط برقرار نمايد؛ زيرا وي چنين اجازه اي نداشت. از سوي ديگر در آن زمان ابزارهاي ارتباطي که امروزه وجود دارد، وجود نداشت که وي با پدر خود ارتباط برقرار نمايد. بي ترديد اگر شرايط فراهم بود و او اجازه برقراري ارتباط را داشت، قطعاً با پدر خود ارتباط مي نمود، زيرا هر دو يعني هم پدر و هم پسر از فراق يکديگر رنج مي برند. از همه مهم تر حضرت يوسف پيامبر بود. پيامبر الهي تابع دستور خداوند مي باشد. شايد وي اذن الهي نداشت که با پدر خود ارتباط قرار نمايد. بعد از به قدرت رسيدن گرچه ممکن بود با پدر ارتباط برقرار نمايد، ولي از سوي خداوند اجازه برقراري چنين ارتباط را نداشت ، به دليل همان آزمون الهي و مصلحتي که مقرر شد يوسف از پدر جدا شود ، يا يوسف سال هاي بيشتري در زندان بماند.
انسان هايي مانند حضرت يوسف(ع) که تکليف گراترين انسانها بودند در همه عرصه ها اطاعت از خداوند براي آنان محوريت دارد. اگر خداوند اجازه مي داد قطعاً وي با پدر خود ارتباط برقرار مي کرد. شايد اين يک امتحان الهي بود و شايد در اين عدم ارتباط مصلحتي بود که خداوند مي دانست و ديگران از آن آگاهي نداشتند. ما شيعيان باور داريم که انبياي عظام معصوم بوده و حتى در رفتارهاي فردي خود نيز دچار مشکل نمي شوند. حضرت يوسف(ع) وظيفه اش آن بوده است تا زماني که خداوند نخواهد با پدر ارتباط برقرار نمايد، و هر گاه خداوند خواست با پدر خود ارتباط برقرار کند. از اين رو است که وي بعد از مدت ها به ديدار پدر مي شتابد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها