پرسش وپاسخ

من در دوران عقد در خانه پدر به سر میبرم نزدیکی باشوهرم ندارم ولی من مایلم امادر پی بروز اختلافاتی با شوهرم او حتی با من تماس ندارد و به من سرنمی زند و امکان تمکین را فراهم نمی آورد و نفقه هم نمی دهد وقتی اعتراض می کنم هم می گوید طلاق توافقی بگیریم یا من طلاق نمی دهم ولی من نمیخواهم جداشوم میخاستم ببینم حق گرفتن نفقه را دارم؟

در صورتی که شما در مسأله نزدیکی با همسر و بیرون نرفتن از منزل بدون اذن شوهر، از شوهر تمکین می کنید، حق گرفتن نفقه از شوهر را دارید. هم چنین اگر شما تمکین می کنید و شوهر شما امکانات تمکین را فراهم نمی کند، یعنی شما حاضر هستید که الآن به خانه شوهر بروید و از او تمکین کنید، اما شوهر شما این امکان را فراهم نمی کند، در این فرض نیز حق گرفتن نفقه را دارید و اگر در این دو مسأله شما از شوهر خود تمکین نمی کنید، حق نفقه گرفتن از شوهر را ندارید. (1)
پی نوشت:
1. آیت الله فاضل لنکرانی، توضیح المسائل، مسأله 2532 و 2533.

سلام.من دختر21ساله و دانشجو هستم.1ماهه كه متوجه شدم كاري كه من در گذشته بارها انجام دادم نوعي استمنا محسوب ميشه.تا قبل از اين در اين مورد شك داشتم.يعني انجام ميدادم ولي مطمئن نبودم كه اسم اين كار چيه؟از وقتي فهميدم ديگه تكرار نكردم.من از كلاس پنجم ابتدايي تا حالا تمام ماه رمضون ها روزه هامو گرفتم.از دوم راهنايي تا حالا نمازمو تاجايي كه تونستم خوندم.هرچند نماز صبحم خيلي وقتا قضا شده!از همون موقع تا الان سعي كردم حجابمو رعايت كنم.جلوي همه نا محرما روسري ميگذارم و لباس استين بلند مي پوشم.من هفده سالم كه بود به حج تمتع رفتم(عمره دانش اموزي)تا الان با پسري دوست نبودم ولي تو دانشگاه همكلاسي هاي پسر دارم كه باهاشون حرف ميزنم ولي هيچ وقت سعي نكردم باهاشون صميمي بشم.......راستش من شنيدم كه استمنا از گناهان كبيره هست...مي خواستم بدونم من الان بايد چه كار كنم؟بايد كفاره بدم؟بايد چه كار كنم كه خدا منو ببخشه؟.....در ضمن نمي خاستم كه اين مسئله من هرچند به صورت ناشناس تو سايتتون نمايش داده بشه.....خيلي ممنون از لطفتون

از این که به فکر خودسازی و ترک گناهان و رو‌ آوردن به سوی خدا و جبران گذشته و تغییر درون خود هستید، به شما تبریک می گوییم و برای تان آرزوی موفقیت داریم.
عزیز گرامی!‌ نامه شما حاوی نکاتی چند است. از این رو، در قالب نکته های ذیل به آن پاسخ می دهیم.
نکته اول: پایبندی شما به نماز و روزه و عفاف و حجاب، نشان دهنده پارسایی، تدین و فروزنده بودن چراغ ایمان در درونتان است. همین پایبندی تان، سبب هدایت تان شده و این فهمیدن و بازگشتن نشان می دهد که خدا شما را دوست دارد و مورد لطف و عنایت او هستید؛ چون اگر غیر این بود، مثل بسیاری از افراد رها شده، با وسوسه شیطان ممکن بود که راه دیگری را انتخاب کنی. پس برو سجده شکر به جا آور و از خداوند به جهت آن که شما را دوست دارد و مورد لطف خود قرار داده، تشکر کن. گاهی هم با او خلوت کن و با او درد دل کن و بگو ای خدای من!
تنها تویی، تنها تویی در گوشه تنهایی ام تنها تو می خواهی مرا با این همه رسوایی ام
ما نیز دعا می کنیم که خداوند چراغ دلتان را هر روز، بلکه هر ساعت و هر دقیقه، فروزنده تر و درخشان تر از پیش سازد و دست هدایتگر و مددکار او پیوسته همراهتان باشد.
نکته دوم: حساب شما با حساب برخی دخترهایی که اسلام و قرآن و رضایت خدا برای شان در درجه اول اهمیت نیست، فرق دارد. دخترهای سنگین و دارای شخصیت الهی و اسلامی، ارتباط و صحبت کردن با همکلاسی ها را به حداقل می رسانند و به مقدار ضرورت بسنده می کنند؛ مثلاً یک وقتی مشکل درسی و علمی است و دسترسی به استاد یا همکلاسی های همجنس نیست و یا آن ها بلد نیستند، می توان در حد حل مشکل ارتباط داشت.
نکته سوم: امروزه با این گستردگی دانش دینی و غیر دینی و فراوانی و تنوع رسانه ها، عدم علم و اطلاع عذر نیست؛ به ویژه هر کجا پای شک در میان باشد، وظیفه انسان تحقیق و پرس و جو کردن است تا به یقین برسد. بنابراین، عدم اقدام زودتر شما برای فهمیدن حقیقت مطلب، تقصیر و گناه بوده است.
نکته چهارم: بله، استمنا یکی از گناهان بزرگ است.
اما هر مرضی دارویی دارد و داروی بیماری گناه، توبه و استغفار و طلب عفو وآمرزش از خدا است. گناه استمنا با توبه و استغفار بخشیده و پاک می شود و کفاره ندارد؛ به شرط آن که توبه حقیقی باشد؛ یعنی انسان از عمق دل پشیمان شده باشد و با عزمی راسخ بخواهد آن گناه را ترک کند. در این صورت، خداوند نه تنها توبه را می پذیرد، بلکه توبه کننده واقعی را دوست دارد و او را محبوب خود قرار می دهد.
توبه حقیقی، صفحه قلب را از آلودگی به گناه پاک و تیرگی را مبدّل به روشنایی می سازد. بنابراین، نباید بیش از این خود را آزار دهید. نباید عذاب روحی همچنان بر شما مسلط باشد. کَرَم و لطف خداوند چنان وسیع و گسترده است که اگر فرعون و سایر طاغوت های تاریخ هم توبه می کردند، حق تعالی توبه آنان را می پذیرفت و از گناه آنان می گذشت.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام و عرض خسته نباشید اگر هنگام ملاعبه، بدون انجام دخول منی خارج شود آیا غسلی که باید انجام شود غسل جنابت می باشد یا....؟

پاسخ:
پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباطتان با این مرکز
پرسشگر گرامی، در صورتی که منی از انسان خارج شود باید غسل جنابت کند هر چند که دخولی صورت نگرفته باشد.
بنابراین در دو صورت غسل جنابت واجب می شود 1. در صورت دخول 2 . در صورت خارج شدن منی .(1)
پی نوشت:
1. آیت الله سیستانی، توضیح المسائل، م 344.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

راجع به نحوه ی ترک نگاه حرام زیاد شنیده ام پس برای ترک آن همه کاری از جمله روزه، نمازهای زیاد ، نماز شب و... انجام داده ام.اما من متاسفانه معتاد به نگاه کردن به تصاویر مستهجن شده ام . توانایی ازداج را هم تاحداقل 2 سال دیگر اصلا ندارم.چون دانشجو هستم و کار ندارم چه کنم؟

همان گونه که می دانید برای کنترل نگاه از گناه، راهکارهایی وجود دارد که مهم‏ترین آن ها عبارت اند از:
خداباوری، توجه به آثار فروبستن چشم، توجه به عواقب چشم چرانی، طرد افکار شیطانی، پرهیز از عوامل تحریک‌زا، دقت در دوست‌یابی، تقویت اراده و... .
اما برای رهایی از هر عادت ناپسند و از جمله نگاه به تصاویر مستهجن، نیاز به تصمیم و عزمی راسخ دارد. آن چه در شروع کار مهمّ است، خواستن و انگیزه داشتن است. بنابراین، باید دو کار انجام گیرد:
الف) به خواسته نفس پاسخ مثبت داده نشود.
ب) عادت پسندیده‏ای جایگزین گردد و خود را به کارهای پسندیده مانند مطالعه کتاب و ورزش مشغول سازد.
توصیه مهم برای خواندن، اشتغال فکری به درس و خالی کردن ذهن، آن است که ساعات مطالعه خود را در کتابخانه، یا در جای عمومی قرار دهی و یا سعی نمایی که با دوستان مذهبی و مؤمن برنامه درسی و مطالعه جمعی بگذاری و از مطالعه کردن در تنهایی پرهیز نمایید.
نیز پیشنهاد می کنیم اگر امکان ازدواج و شروع زندگی مستقل را ندارید، تا مهیا شرایط، همسر خود را انتخاب نمایید و او را به عقد شرعی خود در آورده و مدتی را نامزد باقی بمانید. بعد که زمینه شروع زندگی مسقل شما فراهم شد، مجلس عروسی را برگزار نمایید.
اگر این راهکار نیز برای شما به هر علتی ممکن نیست، بايد با استفاده از راهکارهایی، شهوت جنسي خود را كنترل کنید. در ذیل به برخی از آن ها اشاره می شود:
1. خود را از محیط ها و موقعیت های تحریک آمیز دور نگه داريد. از خلوت گزینی اجتناب ورزيد؛
2. از پوشیدن لباس های تنگ و چسبنده خودداری ورزیده و از تماس و لمس نمودن اعضای بدن خود یا دیگران شدیداً دوری گزینيد؛
3. از نگاه به نامحرم و چشم چرانی خودداری ورزيد؛
4. تخیلات و تفکرات خود را کنترل کنید. عمداً افکار محرک نکنید؛
5. با توجه به این که دوران جوانی، دوران پر شور و حساس عمر به حساب می آید، شایسته است با برنامه ریزی دقیق برای اوقات شبانه روزی به یاری کار و تلاش مداوم در زمینه های تحصیلی و علمی و مطالعاتی و کارهای ذوقی و تفریحی حداقل زمان لازم را به خوابیدن اختصاص دهيد. زمانی به بستر رويد که خواب چیره شده و زود به خواب رويد؛
6. با اشتغال به مطالعه کتب سودمند، زمینه موفقیت تحصیلی آینده خود را فراهم سازيد؛
7. در تیم ها و گروه های ورزشی شرکت فعال داشته باشيد. نیز در فعالیت های تربیتی، فرهنگی و مذهبی شرکت کنيد؛ زیرا این اشتغالات در افزایش ایمان و توفیق در ترک معاصی کمک می کند.
فعالیت های سالم و جهت دار سودمند، مقدار فراوانی از انرژی های جوان را به خود اختصاص می دهد. از تحریک های جنسی و شهوت انگیز جلوگیری می نماید؛ چرا که مبتلایان به این عادت زشت، بیش تر میل به گوشه گیری دارند. شرکت در فعالیت های تربیتی و اجتماعی و گروه های قرآن در مساجد و کتابخانه ها و تماس با افراد مؤمن و پاک در تقویت روحیه و ایمان این گونه جوانان بسیار مؤثر است؛
8. رفت و آمد با دوستان خوب و مؤمن، نماز اول وقت، نماز با جماعت، پرهیز از دوستان و رفقای بی بند و بار و منحرف؛
9. قبل از خوابیدن وضو بگیرد و آیة الکرسی را بخوانيد؛
10. اگر می توانید هفته ای یک یا دو روز را روزه بگیرد؛
11. در برنامه غذایی خود دقت کنيد. از مداومت در مصرف بعضی از خوردنی های محرک و مقوّی و شهوت برانگیز خودداری کنيد.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

من14ساله ام من از طریق نفسم به این راه کشیده شدم چگونه توبه کنم؟

پاسخ:
@@@@پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباطتان با این مرکز
جوان عزیز!‌چه زود به ارزیابی و شناخت خویش همت گماشتی و بر خود چیره آمدی . این حال خوش و تداوم راهِ خود شناسی را از دست مده. بدان که حقیقت توبه، پشیمانی است. علامتش، آه و اندوه و حسرتی است که جانش را فرا می گیرد. از خوف و بیم آثار گناه رنج می برد. تا سوز و اندوه و خوف و بیم بر جان کسی نیفتد، توبه کامل حاصل نشده است. در سایه چنان سوز درونی است که آثار هلاکت بار معصیت از قلب و روح زدوده می‌شود. دل، صاف و رقیق می گردد. در شما این‌ آثار و نشانه ها به خوبی مشهود است.
وقتی سوز و اندوه و پشیمانی، دل را فرا گرفت، شیرینی گناه به تلخی مبدل می‌شود، به گونه ای که هرگاه به یاد گناه می افتد، خاطرش آزرده و دچار عذاب روحی و وجدان می گردد. چنین حالتی، نشانه توبه و بازگشت انسان به خدا و لطف و رحمت خاص حضرت حق به گناهکار است.
بنابراین از این فرصت استفاده کرده و از راه رفته به درگاه الهی ابراز پشیمانی کنید. با خدا عهد ببندید که مرتکب این گناه نخواهی شد. زیرا توبه از گناه دو رکن دارد:
یکی ابراز پشیمانی از عملی که انجام داده است.
دیگری عزم و اراده بر ترک و عدم تکرار آن.
به رحمت الهی امیدوار باشید.تنها شیطان است که از درگاه خداوند رانده شده و رجیم است. کَرَم و لطف خداوند چنان وسیع و گسترده است که اگر فرعون و سایر طاغوت های تاریخ هم توبه می کردند،حق تعالی توبه آنان را می پذیرفت و از گناه آنان می گذشت.
فراموش نکنید که ناامیدی از خدا، گناهش از گناه نگاه به تصاویر مستهجن و زشت بالاتر است. به خصوص آن که از این گناه نجات یافته اید.
در صورت تحقق توبه از انسان شکی نیست که خداوند آن را می‌پذیرد. این بشارت را خداوند در قرآن داده است: «هو الّذی یقبل التوبة عن عباده ویعفو عن السیئات؛(1) خدا است که توبة بندگانش را می‌پذیرد و گناهان آنان را عفو می‌نماید».
بنابراین نگران گناه قبلی نباشید. همه گناهان از جمله نگاه به تصاویر مستهجن، در دنیا قابل اصلاح و جبران و در نتیجه قابل بخشش و آمرزش الهی است. برای توبه از نگاه به تصاویر مستهجن تنها پشیمانی و عزم بر ترک آن لازم است که در شما این دو، وجود دارد. در توبه همیشه به روی بندگان گناهکار باز است و امکان بازگشت فراهم می باشد.
این درگه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی باز آی
توبه حقیقی چنان انسان را دگرگون می‌کند که گویی هیچ گناهی را مرتکب نشده است. پذیرش توبه شرایط خاصی دارد. هر گاه آن شرایط محقق گشت، توبه نیز مورد قبول حق تعالی قرار می‌گیرد.(2)
خداوند در آیات کثیری به گناهکاران و کسانی که به خود ستم کردند و خودشان را در معرض معصیت قرار دادند، توصیه کرده است که توبه کنند و رابطه بین خود و خدا را اصلاح کنند. خداوند همة گناهان آنان را خواهد بخشید، قرآن مجید می‌فرماید: «مگر کسانی که توبه کردند و به اصلاح کارهای فاسد خود پرداختند و آن چه را کتمان کرده بودند بیان کنند. در این صورت توبه آن ها را می‌پذیرم و من بسیار عذرپذیر و قبول کننده توبه و مهربانم».(3)
چه کسی در وفای به عهد راستگوتر از خداوند است؟ قرآن مجید وعده داده که خداوند توبه را از بندگانش می‌پذیرد.(4) بنا بر این گناهکاری که به گناه خویش اعتراف دارد و از آن پشیمان است و عزم جدّی بر ترک گناه و جبران گناهان گذشته از حق النّاس و حق اللَّه دارد، باید به قبولی توبه خویش و رحمت و مغفرت خداوند امیدوار باشد.
نگاه به تصاویر شهوت آمیز اثرات سویی بر روح و روان انسان می گذارد،مانند : ریشه دواندن هوای نفس و شهوت ، ایجاد غفلت.کور شدن عقل و قلب از آینده و عاقبت نگری.ایجاد و تداوم حسرت و اندوه به واسطه اشتباهات فکری و علمی ناشی از آن ، فاصله گرفتن از فطرت توحیدی . برای فرار از دام های شیطان که از جمله آن ها نگاه به تصاویر شهوت آمیز است ،راهکارهایی وجود دارد که در صورت تمایل در نامه بعدی بنویسید تا بیان کنیم.
موفق و سربلند باشید.

پی نوشت ها:
1. شورى (42) آیه 25.
2. جهت آگاهی از توبه و مسائل آن کتاب «توبه از دیدگاه قرآن و حدیث» نوشته علیرضا حسنی را مطالعه کنید.
3. بقره (2) آیه 160.
4. شوری (42) آیه 25.

سا 24: زنان شوهر دار بر شما حرام است مگر زنانی كه در جنگ مالك شدید... احزاب50: ای پیامبر بر تو حلال كردیم همسران تو را آنان كه مزدشان را پرداختی و كسانی كه مالك می شوی(كنیز یا اسیر) احزاب 52:از این پس زنها بر تو حلال نیستند هر چند زیباییشان تو را مجذوب كند مگر كسانی كه جزو ملكت تو هستند نسا3: اگر نمی توانید به مساوات با زنانتان رفتار كنید به یك همسر بسنده كنید یا به كنیزانتان اكتفا كنید معراج 29و30: و آنانكه خود را از شهوات نگاه می دارند مگر بر زنان حلال و همچنین كنیزان ملكی خویش كه در این صورت بر آنها نكوهشی نیست

اسلام برای آزاد کردن انسان ها آمده ،نه به بردگی کشاندن آن ها، اما در جاهایی به مصلحت جامعه و خود انسان ها اجازه به بردگی گرفته شدن بعض افراد داده شده است.
در گذشته جنگ معمولا قبیله ای بود . در جنگ همه افراد قبیله از زن و مرد و پیر و جوان شرکت می کردند. قبیله غالب، همه افراد قبیله مغلوب را به بردگی و اموال آنان را به غنیمت می گرفت.
اسلام اولا جنگ هجومی را اجازه نداده و مسلمانان حق ندارند به گروه ، قبیله و مردمی هجوم برند . مردان شان را کشته و زنان را به کنیزی و اموال شان را به غنیمت بگیرند مگر این که از جانب مشرکان و کافران مورد هجوم واقع شوند. در این صورت باید در صدد دفاع از خود و نظام و ناموس خود برآیند. مهاجمان را بکشند تا شکست آنان قطعی شود و آن گاه بقیه افراد حاضر در میدان جنگ اعم از زن و مرد را اسیر کنند .اموال را به غنیمت بگیرند و بعد حاکم اسلام حق دارد مطابق مصلحت بینی و رعایت مصالح جامعه و نظام اسلامی، اسیران را به منت آزاد کند یا در قبال آزادی آنان فدیه و جان بها بگیرد یا آنان را به بردگی گرفته و بین رزمندگان تقسیم کند.
به بردگی گرفتن افراد شرکت کننده در میدان جنگ هجومی علیه مسلمانان، مقابله به مثل است که از نظر همه عاقلان پذیرفته شده می باشد. اگر آن گروه غالب می شد، همین برخورد را با مسلمانان می کرد. البته به بردگی گرفتن زنان و مردان مشرک جنگنده علیه اسلام، جایز است، نه واجب. این که حاکم معصوم یا عادل اسلام حکم به بردگی گرفتن بدهد ، بستگی به اقتضائات زمان و مکان دارد.
برای اطلاع بیش تر از دلایل اسلام برای تجویز محدود بردگی مطلب زیر را مطالعه کرده و به کتب گفته شده مراجعه کنید:
اسلام برده داری را با محدودیت های متعدد، به مصالحی به رسمیت شناخت.برای این که موضع اسلام در برابر برده داری و حقانیت آن، روشن شود ،لازم است نیم نگاهی به تاریخ برده داری بیندازیم:
در قدیم از سه را انسان ها به بردگی گرفته می شدند:
1. زور و قلدری: مثلاً رئیس قبیله به زور می توانست دیگران را به بردگی بگیرد یا یک قبیله بدون دلیل به قبیله دیگری شبیخون زده و هجوم برده و افراد قبیله دیگر از زن و مرد و کودک را به اسیری بگیرد.
2. داشتن ولایت ارث و شوهری; به عنوان مثال: پدر می توانست فرزند خود را بفروشد;
3. جنگ ؛ برده گیری در جنگ های دفاعی حتی در بین ملل دارای تمدن نظیر روم، هند، یونان، ایران; نیز معمول بوده است. ابتدا این گونه بود که قبیلة پیروز در جنگ خواه مهاجم یا مدافع، تا آخرین نفر از طرف مغلوب را می کشت; امّا در طول زمان، و نیز از باب نوع دوستی، بنا را بر این گذاشتند که اسیران جنگی را به عنوان غنیمت تملک کنند، هر چند در آن دوران هم روش ها فرق می کرد و رومی ها و یونانی ها سختگیرتر بودند.(1)
دین اسلام قانونی به نام برده داری تأسیس نکرد; بلکه از سه روش فوق; دو روش زور و ارث را ردّ و روش سوم یعنی جنگ دفاعی را تحت شرایطی امضا کرد تا به مرور زمان و با شرایطی که قرار داده است، زمینه های آن نوع برده داری را هم از بین ببرد.
اما اینکه چرا اسلام راه سوم برده گیری را مردود ندانست; بلکه محدودیت هایی در آن ایجاد کرد؟ بدان خاطر بود که :
1. اصلاح عادات غلط به زمان نیازمند است;
2. در آن زمان بردگان فراوانی وجود داشتند . گاهی بخش عظیمی از جامعه را بردگان تشکیل می دادند. اگر از ابتدا بردگی به طور کلّی ملغا می شد، رهایی بردگان باعث نابودی آنان و خانواده های شان می شد; زیرا بردگان در آن زمان نه کسب و کار مستقلی داشتند و نه زندگی مستقلی.( 2)
حداقل اثر سوء آزاد کردن این جمعیت انبوه، مختل کردن امنیت جامعه بود. بررسی این نکته نشان می دهد که برخورد ضربتی و دفعی با مسألة برده داری، امری غیر حکیمانه، بلکه غیر ممکن است; از این رو اسلام، در برخورد با این مسأله ـ چنان که در مورد "شراب" عمل کرد ـ به اصلاح تدریجی پرداخت.
3. بندگان در آغاز اسلام منبع اقتصادی و نیروی نظامی نیرومندی برای مشرکان و حتی مسلمانان بودند. مشرکان آنان را در مزرعه ها، نخلستان ها و میدان های جنگ به کار می گرفتند; چنانچه اسلام در همان ابتدا دستور آزادی بردگان را می داد، بدیهی بود که تنها مسلمانان به آن عمل کنند; چرا که مشرکان به آن اعتقادی نداشتند.
این شیوه رفتار، پیامدهای بسیار ناخوشایند و ضربه مهلکی برای جامعه اسلامی نوپا در پی داشت، از جمله:
الف: مسلمانان به یکباره از نیروی اقتصادی و نظامی عظیمی محروم می شدند و این ضربه مهلک اقتصادی به آنان بود.
ب: بندگانی که به اسیری گرفته می شدند، چنانچه آزاد می شدند، چون جا و مکان و درآمد مناسبی نداشتند، به ناچار به پیش مشرکان باز می گشتند . آنان دوباره، از این ها برای تقویت بنیه اقتصادی و نیروی نظامی استفاده می کردند.
حاصل آن بود که آزادی بندگان به تدریج، مانع از خسارت اقتصادی و نظامی مسلمانان شد.
4. به طور کلی، دشمن محارب در صدد نابود ساختن است. فطرت بشر چنین فردی را محکوم به فنا دانسته و دست کم به بردگی گرفتن او را تجویز می کند.
5. علاوه بر حکم فطری، تا آن جا که تاریخ نشان داده است، انسان ها دشمنان خود را به عنوان غنیمت اسیر می گرفته اند.(3)
برده گیری که اسلام معتبر دانسته، حقی است که با فطرت بشر مطابقت دارد که برده گیری دشمنان اساس دین و مجتمع اسلامی است. چنین کسانی به حکم اجبار به داخل جامعه جذب می شوند . در لباس بردگی درمی آیند تا به تربیت صالح دینی تربیت یافته و به تدریج آزاد شوند ،همانند مریضی که طبیب آزادی عمل او را تحت کنترل در می آورد تا به سلامتی برسد.
جهان متمدن هر چند به ظاهر، نظام برده داری را ملغا اعلام کرد، امّا هنوز همان نظام به شکلی دیگر در جهان معمول است. با نگاهی کوتاه به جنگ جهانی دوم و قیمومیت بر ملل محروم و مغلوب می بینید که چه فجایعی به بار آوردند. هنوز هم محرومان ملل، گرفتار آن نظام قیمومیتی غلط هستند.(4)
اسلام نه تنها برده داری را تأسیس نکرد; بلکه برای حل تدریجی اما سریع آن راه حل هایی را ارائه داده است که در محورهای زیر آن ها را مورد توجه قرار می دهیم:
الف) بستن سرچشمه بردگی:
اسلام از بین سه راه معمول برده گیری در آن زمان، دو راه را به کلی ردّ کرد و نپذیرفت (زور و قلدری، ولایت شوهر، ارث و غیره) و به عللی که گذشت، برای از بین بردن راه سوم (راه برده گیری در جنگ) محدودیت هایی ایجاد کرد، حتی در صورت پیروزی در جنگ هم گرفتن برده الزامی نبوده ، بلکه دستور اسلام در این مورد این است که بعد از خاتمة جنگ با کفار، افرادی که اسیر می شوند، به چند صورت با آنان برخورد شود:
ـ از آنان فدیه گرفته شده، آزاد شوند;
ـ با اسیران مسلمان مبادله شوند;
ـ و در نهایت، در مواردی که دو راه قبلی صلاح نبود، به جای این که آن ها را بکشند، اسیرشان کرده و برای خدمت، به کار بگمارند و بین مردم تقسیم کنند.(5)
ب) گشودن دریچة آزادی: اسلام، تمهیداتی دیگر برای آزادی بردگان اندیشیده است، از جمله
ـ آزادی اسیر را یکی از کفارات قرار داده است(6)
ـ با ازدواج زنی که برده است با یک انسان آزاد و بچه دار شدن آن زن، فروش آن زن ممنوع می شود تا از سهمیة ارث فرزندش آزاد شود.(7)
ـ سهمی از زکات برای خرید برده و آزاد کردن آنان قرار داده شد که بدین ترتیب یک بودجة دایمی برای این کار از بیت المال در نظر گرفته شده و تا آزادی کامل همة بردگان ادامه خواهد یافت.(8)
ـ آزادی بردگان یکی از عبادات شمرده شده و بزرگان در این زمینه پیش قدم بوده اند تا آن جا که گفته شده حضرت علی بن ابی طالب با دسترنج خود هزار بنده را آزاد کرد.(9)
ـ هر کس سهم خود از بردة مشترک را آزاد کند، سهم شریک دیگر به طور قهری آزاد می شود.(10)
ـ هرگاه کسی مالک یکی از پدر، مادر، اجداد، فرزندان، عمو، عمّه، دایی، خاله، برادر، خواهر، برادرزاده و یا خواهرزادة خود شود، آنها فوراً آزاد می شوند.(11)
ـ در برخی موارد، اگر صاحب بَرده نسبت به بردهاش مجازات های سختی انجام دهد، آن برده خود به خود آزاد خواهد شد.(12 ) و...
ج) احیای شخصیت بردگان: در دورانی که بناست بردگان به تدریج آزاد شوند; دین مبین اسلام برای اِحیای حقوق آنان اقدامات وسیعی کرده است; به طوری که هیچ فرقی بین بردگان و آزادها قرار نمی دهد; جز به تقوا و پرهیزکاری; به بردگان اجازه می دهد همه گونه پُست های اجتماعی را عهده دار شوند . از فرماندهی گرفته تا پست های حساس دیگر که به عنوان نمونه سلمان، بلال و قنبر را می توان نام برد.(13)
د) رفتار انسانی با بردگان، در اسلام دستورهای زیادی در مورد مدارا با بردگان آمده است، از جمله:
ـ پیامبر(ص) فرمود: جبرئیل آن قدر برای آزادی برده سفارش کرد که فکر کردم برای آزادی برده مهلت معینی مقرر گردید.(14)
روایاتی داریم که در مورد بردگان، أجل هفت سال را مطرح کرده و فرموده اند: بعد از هفت سال برده را از کار معاف و او را آزاد کنید.(15)
حضرت امام صادق می فرمود: هرگاه پدرم به غلامش دستوری می داد و ملاحظه می کرد که آن کار، سخت است، خودش
بسم الله می گفت و کمک می کرد.(16)
خوشرفتاری نسبت به بردگان در این دوران انتقالی، به حدی است که حتی بیگانگان نیز از آن تمجید کرده اند; به عنوان نمونه، جرجی زیدان می گوید: اسلام نسبت به بردگان فوق العاده مهربان است .پیامبر در مورد بردگان سفارش بسیار نموده است; به عنوان مثال: "کاری که برده تاب آن را ندارد، به او واگذار نکنید" یا "هرچه خودتان می خورید ،به او بدهید".(17)
بنا بر این اسلام در آن زمان که برده داری وجود داشت، وجود آن را تا حدودی تجویز کرد تا با یک برنامه حساب شده و موفق به مبارزه با آن پردازد . به هیچ وجه اسلام این قانون را ایجاد نکرد. طریقی هم که اسلام برای مبارزه برگزید، طریق تدریجی بود و با موفقیت قرین شد، در حالی که اگر طریق مبارزه یکباره را پیش می گرفت، علاوه بر اینکه زیان بزرگی به جامعه نوپای اسلامی می زد، با موفقیت هم قرین نمی شد. اتفاقا در تاریخ مبارزه با بردگی توسط غربیان با مبارزه قاطع و یکباره مواجهیم که به شکست انجامید.
اما در جامعه اسلامی کنیزان از دو راه وارد می شدند:
1-زنانی که در میدان های جنگ شرکت می کردند و اسیر می شدند. در قدیم در جنگ های معمولا قبیله - که سیار زندگی
می کرد - به تمامی در جنگ در گیر بود ،یعنی زنان و مردان و کودکان همگی اعضای میدان نبرد بودند و برای پیروزی بر طرف مقابل تلاش می کردند . سهم زنان کم تر از مردان نبود .وقتی یک طرف شکست می خورد، تمام مردان و زنان و کودکان و اموالی که در میدان بود،به تصاحب طرف مقابل در می آمد.
2- زنانی که قبلا در جامعه غیر اسلامی اسیر و کنیز شده بودند. برده فروش ها آن ها را به جامعه اسلامی می آوردند و می فروختند. در اسلام خرید و فروش اینان نیز جایز شمرده شد تا راهی برای ورود آنان به جامعه اسلامی و در معرض آزادی قرار گرفتن باشد.
پی نوشت ها:
1. المیزان، علامه طباطبایی، ترجمه موسوی همدانی، ج 6، ص 544، نشر رجأ.
2. همان.
3. همان، ص 549.
4. همان، ص 561 ـ 566.
5.همان، ج 18، ص 337 ـ 341، جامعه مدرسین.
6. تحریر الوسیله، امام خمینی، ج 2، ص 110 ـ 117،چ جامعه مدرسین.
7. مکاسب، شیخ انصاری، ص 175، سطر 14، دارالحکمة.
8. تفسیر نمونه، مکارم، ج 12، ص 418، اسلامیة تهران.
9. بحارالانوار، مجلسی، ج 41، ص 43، اسلامیه تهران.
10.جواهرالکلام، شیخ محمدحسن، ج 34، ص 154 ـ 158، چاپ بیروت.
11. تفسیر نمونه، آيت الله مكارم ، دارالكتب ج 21، ص 42.
12.وسایل الشیعه، ج 16، ص 26(20 جلدی).
13. تفسیر نمونه، ج 21، ص 421.
14.وسایل الشیعه، ج16،ص 26.
15. همان.
16. بحارالانوار، ج 74، ص 142، ح 13.
17. تاریخ تمدن، جرجی زیدان، ج 4، ص 54.
جهت اطلاع بیش تر می توانید به کتاب های ذیل مراجعه کنید.
1ـ ترجمه تفسیر المیزان، ج 6، ص 494 ـ 497، چاپ جامعه مدرسین.
2ـ بحارالانوار مجلسی، ج 74، ص 1141، چاپ اسلامیه تهران.
3ـ مناظرة دکتر و پیر، شهید هاشمی نژاد، ص 159 ـ 178.
4ـ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج 14، ص 451 ـ 467، چاپ اسلامیه تهران.

صفحه‌ها