پرسش وپاسخ

1- می گویند یکی از شرایط رهبری این است که باید اعلم و مرجع تقلید باشد و شنیده شده که آیةالله خامنه ای این شرایط را ندارد. حال به رهبری ایشان صدمه ای نمی زند؟

2- ولایت فقیه یعنی چه؟

پاسخ1:
آنچه که برای رهبری شرط است، اجتهاد است ،نه اعلمیت و مرجعیت.
مجتهد و اعلم را از سه‌ راه مى توان شناخت:
اول آن كه خود انسان يقين كند، مثل آن كه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.
دوم آن كه دو نفر عالم عادل كه مى توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند، مجتهد يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند، به شرط آن كه دو نفر عالم عادل ديگر با گفته آنان مخالفت ننمايند.
سوم آن كه عده‌اى از اهل علم كه مى توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند، و از گفته آنان یقین حاصل شود.(1)
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تعدادی از مجتهدان را به عنوان مرجع تقلید اعلام نمود که مقام معظم رهبری نیز از آن افراد بودند. این امر جایگاه علمی ایشان را نشان می دهد.

پی نوشت:
1.توضیح المسائل مراجع ، مسئله 3
-------------------------------

پاسخ2:
ولایت فقیه عبارت است از ریاست و زمامدارى فراگیر فقیه عادل و با کفایت در حوزه امور دینى و دنیوى بر امت اسلامى.
درباره ولایت فقیه از دو زاویه می توان بحث نمود:
1. اصل ولایت فقیه
2. قلمرو ولایت فقیه
فقهای شیعه درباره اصل ولایت فقیه اختلاف ندارند؛ اما اختلاف آنان در قلمرو ولایت فقیه می باشد که دایره اختیار ولی فقیه چه مقدار می باشد.
درباره قلمرو ولایت فقیه، دو دیدگاه اساسى وجود دارد:
الف) برخی قلمرو اختیار ولایت فقیه را محدود پنداشته اند. از جمله دخالت در امور مال هایى که مالکان آن ناشناخته اند، کودکانِ بى سرپرست، چیزهایی که شارع راضی به زمین ماندن آن نیست، مانند: ساخت مساجد و امور عام المنفعه و ... از این دید گاه به عنوان ولایت مقیده یاد می شود. برخی از علما قایل به همین ولایت می باشند. البته تعداد این افراد محدود است.
ب) دیدگاهى که قلمرو ولایت فقیه را بسان قلمرو ولایت پیامبر و امامان معصوم (ع) گسترده مى داند و باور دارند که ولیّ فقیه، در تدبیر و اداره کشور، در همه امور، حقّ دخالت و تصمیم گیرى دارد. از این ولایت فقیه به " عنوان ولایت مطلقه و ولایت عامه" یاد می شود. البته معنای مطلقه این نیست که فقیه تابع قوانین نیست، بلکه معنا آن این است که فقیه در امور حکومتی اختیارات معصومان را دارد.
عده ای از فقهای پیشین و پسین طرفدار ولایت مطلقه هستند:
ازجمله: شیخ مفید، صاحب جواهر، ملا احمد نراقی(1) همچنین حضرت امام خمینی (ره). امام خمینی در این مورد می‌فرماید: " تمام اختیاراتی که پیامبر و امامان داشته‌اند، فقیه جامع الشرائط نیز دارا می‌باشد"(2).
در جای دیگر می‌فرماید: اگر فرد لایقی که دارای دو خصلت فقاهت و عدالت باشد، به پا خاست و تشکیل حکومت داد، همان ولایتی را که حضرت رسول اکرم(ص) در امر اداره جامعه داشت، دارا می‌باشد. بر همة مردم لازم است از او اطاعت کنند. این توهم که اختیارات حکومتی رسول اکرم بیش تر از حضرت امیر(ع) بود یا اختیارات حکومتی حضرت امیر بیش از فقیه است، باطل و غلط است؛ البته فضایل حضرت رسول اکرم بیش از همه عالم است. بعد از ایشان فضائل حضرت امیر از همه بیش تر است. امّا «زیادی فضایل معنوی» اختیارات حکومتی را افزایش نمی دهد. همان اختیارات و ولایتی که حضرت رسول و دیگر ائمه در تدارک و بسیج سپاه، ‌تعیین والیان و استانداران، گرفتن مالیات و صرف آن در مصالح مسلمانان داشتند، خداوند همان اختیارات را برای حکومت فقیه عادل قرار داده است.(3) البته ولی فقیه مانند اهل بیت (ع) ولایت تکوینی و علم غیب ندارد. این امور از مختصات آنان می باشد. امام راحل بعد از اثبات ولایت فقیه، ولایت تکوینی را تنها از آن اهل بیت می داند و مي فرمايد: "براى امام مقامات معنوى هم هست كه جدا از وظيفه حكومت است. و آن، مقام خلافت كلى الهى است كه گاهى در لسان ائمه، عليهم السلام، از آن ياد شده است. خلافتى است تكوينى كه به موجب آن جميع ذرات در برابر «ولىّ امر» خاضعند. از ضروريات مذهب ماست كه كسى به مقامات معنوى ائمه (ع) نمى‏ رسد، حتى ملك مقرب و نبى مرسل ..." (4)
درباره ولایت فقیه به منابع زیر مراجعه فرمایید:
1. ولايت فقيه ،امام خميني؛
2. ولايت فقيه از ديدگاه فقها و مراجع، علي عطايي؛
3. ولايت فقيه، جوادي آملي؛
4. حدود ولايت حاكم اسلامي، احمد نراقي؛
5. ولایت فقیه ، محمد هادی معرفت.

پی نوشت ها:
1. محمد هادی معرفت، ولایت فقیه، ص44 ، مؤسسه انتشاراتی (التمهید)، قم ،1377ش.
2. امام خمینی،‌کتاب البیع، ج 2، ص417 ، بی نام.
3. امام خمینی، ‌ولایت فقیه،‌قم. موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص 55
4. همان، ص53.

با عرض سلام و خسته نباشید ایا استمنا گناه دارد واگر گناه دارد علت ان چیست وسوال دوم اینکه در صورت تکرار این گناه چه عواقبی را برای فرد دارد

استمنا حرام و گناه است.(1)
پی نوشت:
1. آیت الله فاضل ،جامع المسائل، ج 1،سوال 984.

پرسش: علت حرام بودن استمنا چيست؟
پاسخ:
مبانی حرمت این عمل منابع دینی و نقلی ماست و چنان كه در روايات تصريح شده اين حكم به روشني در قرآن نیز بيان شده است ؛ در واقع حرمت چنین عملی از آیه 5 تا 7 سوره مومنون به دست می آید: «وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلَّا عَلىَ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانهُُمْ فَإِنهَُّمْ غَيرُْ مَلُومِينَ فَمَنِ ابْتَغَى‏ وَرَاءَ ذَالِكَ فَأُوْلَئكَ هُمُ الْعَادُون»؛ (1) و آن ها كه دامان خود را (از آلوده‏شدن به بى‏عفتى) حفظ مى‏كنند، تنها آميزش جنسى با همسران و كنيزانشان دارند، كه در بهره‏گيرى از آنان ملامت نمى‏شوند و كسانى كه غير از اين طريق را طلب كنند، تجاوزگرند». پس هر نوع ارضاي جنسي خارج از اين محدوده عدوان و معصيت و مورد ملامت است .
هنگامی که از حضرت صادق (ع) در مورد استمنا مى پرسند، مى فرماید: گناه بزرگى است که خداوند در قرآن مجید از آن نهى فرموده، استمنا کننده مثل این است که با خودش نکاح (زنا) کرده باشد. اگر کسى را که چنین کارى مى کند، بشناسم ، با او هم خوراک نخواهم شد. (2)
قوانین اسلام از طرف خداوند«حکیم» است. «حکیم» بودن خداوند این پیام را دارد که هیچ فرمان و حکمی را بدون«حکمت» و دلیل و برهان صادر نمی کند. بنا بر این هر چیزی را که «ممنوع و حرام» اعلام کرده، قطعاً انجام آن مفاسد و ضرر و خسارت های جسمی، روحی، فردی یا اجتماعی ویژه ای دارد؛ اما هر چیزی را «واجب» دانسته، حتماً انجام آن در بردارنده رشد روحی و روانی، جسمی و معنوی، مادی و فردی و یا اجتماعی است، که نادیده گرفتن آن، اثرات تخریبی و منفی شکننده ای در کوتاه مدت یا دراز مدت خواهد داشت.
ما اگر به حكيم بودن خداوند و عالم مطلق بودن او ايمان داشته باشيم، بايد اذعان كنيم كه قوانين خداوند از روي علم و حكمت صادر شده است و به آن گردن نهد و نسبت به آن تعبد داشته باشد. خودارضایی نیز یکی از موضوعاتی است که اسلام آن را مجاز ندانسته، حکم «حرام» بر آن نهاده است، چون انجام آن آثار منفی و شکننده ای بر جسم و روح و روان مرتکبان آن می گذارد که در ذیل به برخی از آن پیامدها اشاره می شود.
اگر بخواهیم زیان‏های استمنا را به طور خلاصه ذکر کنیم، فهرست ‏وار به زیان‏هایی که در کتاب بلوغ آمده، بسنده می‏کنیم . اگر به جای ده ضرری که برخواهیم شمرد، یکی از آن‏ها هم وجود داشته باشد، کافی است که دین آن را حرام کند و انسان هم مرتکب آن نشود. این زیان‏ها عبارتند از:
1ـ تحریک زیاد هیپوتالاموس و در نتیجه تحریک افراطی غدد جنسی که سبب پرکاری و نامتناسب آن‏ها می‏شود، بلوغ زودرس را به دنبال دارد.
2ـ کاهش و تخلیه مکرر قوای جسمی و روحی به ضعف عمومی بدن و بالاخره پیری زودرس می‏انجامد.
3ـ به علت افزایش جریان خون در اعضای تناسلی، مغز و مراکز حساس، پیوسته دچار کاهش نسبی جریان خون می‏شود، همچنین تخلیه‏های مکرر عصبی و عدم ارضای روحی در دراز مدت، موجب ضعف عصبی و عوارض روحی می‏گردد.
4ـ رکود فکری، اختلاف و ضعف حافظه، کاهش اراده در کسانی که استمنا می‏کنند، دیده می‏شود.
5ـ ضعف بینایی و بی‏اشتهایی، و در صورت افراط، ضعف استخوانی و ناراحتی مفصلی در این افراد شایع است.
6ـ فرد از نظر فکری نوعی توجه نسبتاً مداوم به موضوع‏های جنسی پیدا می‏کند که این امر مانع تفکر آزاد می‏شود و بنا بر این، از عوامل رکود فکری به حساب می‏آید.
7ـ در مراحل افراطی به ضعف جنسی و انزال زودرس منجر می‏شود.
8ـ به علت ارضای ناقص و غیرطبیعی و اختلال‏های حاصله، بعد از ازدواج غالباً امور زناشویی به طور طبیعی صورت نمی‏گیرد و گاه شخص در روابط زناشویی شکست خواهد خورد.
9ـ گوشه‏گیری، یأس و بی‏تفاوتی نسبت به مسائل مهم حیاتی، غم و کدورت روانی و عوارض دیگر آن است.
10ـ در موارد بسياري به شدت آزارطلبی یا خودآزاری در اين عمل دیده می‏شود. (3)
در کتب معتبر علمی مثل مجموعه‏ی DSM که اختلال‏های روانی را مورد بحث و بررسی قرار می‏دهد، این عمل (خودارضایی) را از جمله‏ی اختلال‏ها شمرده‏اند و دستور العمل‏هایی برای پیشگیری و یا حذف آن در رفتار کودک و نوجوان بیان داشته‏اند.
البته در بسیاری از موارد، علم و تجربه علی‏رغم تمام پیشرفت‏هایی که داشته و دارد نتوانسته‏اند علت ممنوعیت و یا لزوم برخی اعمال و اشیا و آن چه مربوط به انسان است، درک کند و بفهمد. چرا که هنوز دانش بشر به اندازه‏ای رشد نکرده است که به تمام مصالح و مفاسد فوائد و ضررهای استمنا و اعمال مربوط به انسان را درک کند و بشناسد. ما هم در اينجا به برخي از اين موارد اشاره كرده ايم.
در نهايت بايد گفت اين عمل لذت يك زندگي طبيعي و متعادل و لذت بخش را از فرد خواهد گرفت و اين خود زمينه بروز انواع مشكلات مادي و معنوي و جسمي و روحي براي فرد خواهد بود . اين ها همه امور ظاهري و مادي قابل درك در مورد حرمت اين عمل هستند و امور پنهان و غير مادي حقيقتي ديگر است كه روايات ذكر شده به نوعي بيان گر وجود مفاسد غير مادي و معنوي اين عمل ناپسند هستند .
در انتها نيز چند روايت ديگر در مورد اثر معنوى گناه خودارضایى بیان مى‏کنیم تا ان شاء الله مورد استفاده شما قرار گيرد:
1. امام صادق (ع) فرمود: روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفتگو نمى‏کند و از چشم خدا مى‏افتد. (4)
2. رسول خدا (ص) فرمود: لعنت خدا و ملائکه خداوند و تمام بشر بر شخص خودارضا است. (5)
3. رسول خدا (ص) فرمود: کسى که خودارضایى مى‏کند، ملعون است. (6)
4. امام صادق (ع) فرمود: خودارضایى گناه بزرگى است که خداوند در قرآن از آن نهى فرموده است. (7)

پي نوشتها:
1. مومنون (23) آيه 5-7.
2. عاملي، شيخ حر، وسایل الشیعه، موسسه آل البيت، قم،1409 ه.ق، ج 18 ، ص 575.
3. محمديان، محمود، بلوغ تولدي ديگر، انجمن اولياء و مربيان، تهران، 1384ه ش.
4. محمدي ري شهري، محمد، میزان‏الحکمه، دارالحديث، قم،1387ه.ش، ج12 ، ص5654.
5. همان.
6. همان.
7. همان.

پرسش: سوال دوم اینکه در صورت تکرار گناه استمنا چه عواقبی را برای فرد دارد؟
پاسخ:
خودارضایی عوارض و آسیب های فراوانی دارد . آسيب‏هاى ناشى از خودارضايى به گونه‏هاى مختلفى تقسيم‏پذير است كه به اختصار به برخى اشاره مى‏شود:
آسيب‏هاى جسمانى
يكى از روش‏هاى شناخت پيشرفت بيمارى‏ها در پزشكى، مرحله‏بندى علايم بيمارى است. براين اساس، برحسب عوارض ايجاد شده در بيمار مبتلا به خودارضايى، سه مرحله بيان شده است:
1 - مرحله مشكل ساز :
در افرادى كه مدتى است گرفتار خودارضايى شده اند، زودرس ترين عوارض ناشى‏از خودارضايى عبارت است از:
الف. خستگى و كوفتگى.
ب. عدم تمركز حواس.
ج. ضعف حافظه.
د. استرس و اضطراب.
2 - مرحله گرفتارى شديد:
بروز علايم زير در فرد گرفتار، نشان دهنده آن است كه شدت ابتلاى وى يا مدت آن بيش از مرحله اول است . در نتيجه عوارض شديدترى ظاهر شده است:
الف. خستگى و كوفتگى.
ب. نوسان خلق يا تغييرات سريع خلقى.
ج. حساسيت بيش از حد و زودرنجى.
د. كمردرد.
ه. نازك شدن موها .
و. ناتوانى جنسى زودرس در جوانى .
ز. بى‏خوابى يا بدخوابى و مشكلات مشابه .
3 - مرحله گرفتارى بسيار شديد يا حالت اعتياد:
الف. خستگى و كوفتگى .
ب. ريزش شديد موها .
ج. تارشدن ديد چشم‏ها .
د. وز وز گوش .
ه. انزال زودرس و غيرارادى يا خروج منى به صورت قطره قطره .
و. درد كشاله ران و ناحيه تناسلى .
ز. دردهاى قولنجى در ناحيه لگن و استخوان دنبالچه .
آسيب‏هاى روحى و روانى‏
ضعف حافظه و حواس‏پرتى، اضطراب، منزوى شدن و گوشه‏گيرى، افسردگى، بى‏نشاطى و لذت نبردن از زندگى، پرخاشگرى، بداخلاقى و تندخويى، كسالت دائمى و ضعف اراده، احساس حقارت، عدم اعتماد به نفس، احساس گناه و عذاب وجدان بروندادهاى روانى و روحى خودارضايى است.
آسيب‏هاى اجتماعى‏
ناسازگارى خانوادگى، بى‏ميل شدن به همسر و ازدواج، ناتوانى در ارتباط با جنس مخالف و همسر، احساس طرد شدن، از بين رفتن عزّت، پاكى، شرافت و جايگاه اجتماعى، دير ازدواج كردن و لذت نبردن از زندگى مشترك‏.
جهت آگاهى بيش تر مراجع کنید به:
- قائمى، خانواده و مسائل جنسى كودكان، تهران: انتشارات انجمن اوليا و مربيان جمهورى اسلامى ايران، چاپ دهم، 1376.
آسيب‏هاى معنوى و اخروى‏
هيچ يك از آسيب‏هاى پيش گفته، به اهميت آسيب‏هاى معنوى نيست؛ زيرا آسيب‏هاى معنوى، جان و دل و به عبارت ديگر كنه حقيقت وجود آدمى را تباه مى‏سازد. خودارضايى از نظر دين يك گناه است و به تعبير قرآن زنگار بر دل مى‏نهد: «كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ؛ چنين مباد! بلكه اعمال (ناشايست) دل‏هاى آنان را زنگار زده است». (مطففين (83)، آيه 24)
زنگ يا زنگار در اشياى مادى، همان چيزى است كه روى فلزات و اشياى قيمتى مى‏نشيند . معمولاً نشانه پوسيدن و از بين رفتنِ شفافيت و درخشندگى آن و در نهايت ضايع شدن و از بين رفتن آن است.
همچنين آسيب‏هاى معنوى جهان گذران را در مى‏نوردد . اگر اصلاح نگردد، حيات جاودان آدمى را در معرض تباهى و شوربختى قرار مى‏دهد. از اين رو نصوص دينى نسبت به آن هشدارهاى لازم را داده‏اند. پيامبر مى‏فرمايد: «ناكح الكف ملعون ؛ملعون است كسى كه خودارضايى كند».
امام صادق‏عليه السلام خودارضايى را گناه عظيم و مورد نهى الهى معرفى فرموده است.
اين‏ها عوارضي است كه معتادان به اين عمل شوم را تهديد مي‏كند. البته ما ادعا نمي‏كنيم هر كس مدتی مبادرت به استمنا كرد، تمام بيماري‏هاي ذكر شده او را احاطه خواهند كرد، زيرا حالات اشخاص فرق مي‏كند. مثلاً ممكن است يك نفر كه براي مدتي مبادرت به استمنا كرده است، در وهله اول فقط به سستي اعصاب يا اختلال حسي سامعه يا ضعيف شدن حس بينايي يا سرگيجه مبتلا شود، ولي بعداً ساير بيماري‏ها به سراغ او بيايند.
تمام این عوارض با استفاده از راهکارهای ترک خود ارضایی به تدریج از بین می رود و فرد به زندگی عادی خود برمی گردد .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام و خسته نباشید واقعا از ایجاد پایگاهتون کمال تشکر رادارم یه سوالی دارم که مدتیه دگیرم کرده که به صراحت بیان میکنم تا هیچ شک و شبها ای نباشه ببخشین: گاهی اوقات که حس شهوتم بالا میزنه یه چند تا عکس غیر مجاز رو نگاه میکنم و با خودم بازی میکنم تا قبل از مرحله ی بیرون آمدن منی پیش میرم که تا حدودی آرومم میکنه ولی وقتی احساس میکنم داره میره ارضا بشه و منی بیرون بیاد دست می کشم ولی در حین بازی اون مایع سفید و غلیظ که گفتین مذی هست مقداری بیرون میاد می دونم دیدن اون عکس ها گناه داره ولی 2تا سوال اینجا ازتون دارم: 1-بازی کردن با دستگاه تناسلی گناه داره؟ 2-اون مایع مذی که بیرون میاد واسه بعدها و توی دوره متاهلی یا بعدش میتونه واسم مشکل ایجاد کنه یا نه مثل بچه دار شدن و..؟ خواهشا اگه ممکنه جواب رو واضح و بدون اون اصطلاحات دشوار و عامیانه بگین بازم ممنونم

بازی کردن با دستگاه تناسلی به قصد خارج کردن منی گناه دارد. ولی بدون قصد خارج کردن منی و با علم به خارج نشدن منی در صورتی که منی خارج نشود، گناه ندارد؛ ولی کار شایسته ای نیست. (1)
خروج مذی مشکل ندارد. اما تحریک شدن بطور مکرر به گونه ای که شما انجام می دهی باعث ضعف قوای جنسی می شود و ممکن است در دستگاه تناسلی مشکل ایجاد کند. اما این که در بچه دار شدن تاثیر دارد یا نه می توانید از پزشک سوال کنید.
از خداوند بخواید که وسائل ازدواج تان را فراهم کند.
پی نوشت:
1. آیت الله مکارم، استفتای شماره 55708.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

به نظر شما در نظارت شورای نگهبان بر داوطلبان خبرگان (که وظیفه نظارت بر رهبری دارند) دور وجود ندارد؟

پاسخ:
چنین اشکالی به نظریه ولایت فقیه و مجلس خبرگان وارد شده است که البته این اشکال تنها در این نظام نیست، بلکه به همه نظام ها به نحوی وارد می شود که این اشکال در علم سیاست به اشکال دور در حکومت مشهور است.
اما با صرف نظر از جواب های دیگری که در علم سیاست به این اشکال ارائه می شود، در خصوص نظریه ولایت فقیه می توان گفت که بر اساس هر دو مبنا در باب رهبری و ولایت فقیه، (مبنای نصب و انتخاب) شبهه دور وارد نیست.
در مبنای نصب الهی و نظریه کشف می گوییم: اگر مشروعیت را به معنای شرعیت بگیریم، مشروعیت رهبری، به رأی خبرگان وابسته نیست، بلکه به نصب الهی است و رأی خبرگان، مشروعیتی به وی اعطا نمی‏ کند، بلکه جنبه کاشفیت از این نصب دارد و به اصطلاح، «تعیین مصداق» می‏ کند. با این توصیف، حلقه دور می‏ شکند؛ زیرا در شبهه دور، چنین فرض شده بود که خبرگان به رهبری مشروعیت می‏ دهند. بنابراین، نه تنها رهبری مشروعیت خویش را از مجلس خبرگان نمی‏گیرد، بلکه خود، مشروعیت دهنده به همه اجزای نظام است.
اگر گفته شود که مبنای عمل، قانون اساسی است، از دیدگاه قانون اساسی، رهبر فردی قانونی - و به تبع آن، شرعی - است که از مجرای مجلس خبرگان اثبات شود. بنابراین، درست است که مشروعیت شرعی رهبر، به نصب الهی است، ولی خبرگان راه اثبات مصداق این نصب هستند. از این رو، مشروعیت رهبری - که در این‏جا مشروعیت به معنای قانونی بودن، فرض شده - به رأی خبرگان است. بنابراین، اگر در شبهه دور، مشروعیت به معنای قانونی بودن آن فرض شود، در این صورت می گوییم:
با این فرض نیز شبهه دور وارد نیست؛ زیرا مشروعیت قانونی رهبر بعدی، متوقف بر مجلس خبرگان است، نه رهبر فعلی. پیش از تشکیل مجلس خبرگان بعدی، رهبر تعیین شده است و مشروعیت وی اثبات شده است. بنابراین، هیچ دوری وجود ندارد. رهبر فعلی را نیز مجلس خبرگانی تعیین کرده که وی هیچ رابطه انتصابی و انتخابی با اعضای آن یا فقهای شورای نگهبان، در زمان انتخاب نداشته است. بنابراین، هیچ دوری وجود ندارد.
مجلس ‏خبرگان ‏دوره ‏اول رهبر فعلی را و او فقهای شورای نگهبان را و شورا خبرگان را و خبرگان رهبر بعدی را.
اما بنا بر نظریه انتخاب‏: در این باره توجه به چند نکته لازم است:
1. در اینجا، نوعی مغالطه و خلط معنا صورت گرفته است. «دور» منطقی آن است که وجود چیزی با یک یا چند واسطه، بر خودش متوقف باشد؛ مثلاً «الف» به وجود آورنده «ب» و «ب» به وجود آورنده «الف» باشد که در نتیجه «الف» به وجود آورنده «الف» خواهدبود. در علم حقوق گرچه چیزی به نام دور با تعریف معین نداریم، لیکن مسامحتا " اگر تعیّن «الف » ناشی از «ب » باشد و «ب » هم توسط «الف » تعین یابد، می توان دور نامید.
در این جا باید توجه داشت که چه در دور منطقی و چه در دور حقوقی، نحوه وابستگی دو پدیده به یکدیگر، باید یکسان باشد؛ مثلاً اولی علت ایجادی دومی و دومی علت ایجادی اولی باشد، اما اگر به گونه های متفاوتی دو پدیده نسبت به یکدیگر وابستگی پیدا کنند، دور نیست بلکه وابستگی متقابل است و چنین چیزی هم در نظام تکوین و علوم طبیعی پذیرفته شده و منطقی است و هم در همه نظام های حقوقی جهان به اشکال گوناگون وجود دارد. اکنون باید دید مطلب ادعا شده دقیقاً چه وضعیتی دارد؟ اگر نسبت شورای نگهبان و خبرگان همان نسبتی بود که خبرگان با رهبری دارد، ادعای چنین دوری قابل قبول بود؛ یعنی، به این شکل که تمام گزینه های زیر بدون استثنا درست باشد:
1- رهبر تعیین و نصب شورای نگهبان نماید؛
2- شورای نگهبان تعیین و نصب مجلس خبرگان کند؛
3- خبرگان تعیین و نصب رهبر کند؛ در حالی که واقعیت چنین نیست؛ زیرا: اولاً، نسبت مجلس خبرگان و شورای نگهبان با نسبت دیگر اعضای مجموعه، متفاوت است.
دوم، عنصر چهارمی وجود دارد که نقش عمده را ایفا می کند و در دور ادعایی لحاظ نشده است و آن نقش مردم است؛ یعنی، شورای نگهبان به هیچ وجه تعیین کننده اعضای خبرگان نیست؛ بلکه اعضای خبرگان با میل خود برای نمایندگی، نامزد می شوند و کار شورای نگهبان، صرفاً نقش کارشناسی از نظر تشخیص صلاحیت های مصرح در قانون اساسی و اعلام آن به مردم است و هیچ گونه حق نصب ندارد. سپس مردم هستند که در میان افراد ذی صلاح به نامزدهای مورد نظر خود رأی می دهند.
2. در بطلان دوری که فرض شده، کافی است به این موضوع توجه شود که مجلس خبرگان طبق مصوبه خود، امر تشخیص صلاحیت را به اعضای فقهای شورای نگهبان سپرده است و چنانچه بخواهد هر زمانی می تواند آن را به گروه دیگری بسپارد و این امر مطابق قانون اساسی است؛ زیرا در اصل یکصد و هشتم قانون اساسی این حق به مجلس خبرگان داده شده است. بنابراین انتخاب رهبری با مجلس خبرگان است و تعیین صلاحیت خبرگان با گروهی است که خود انتخاب می کنند نه رهبری، هر چند فعلاً گروهی را که خبرگان انتخاب کرده همان افرادی هستند که رهبری برای نظارت بر مصوبات مجلس شورای اسلامی انتخاب کرده است. اگر انتخاب گروه تعیین کننده صلاحیت خبرگان با رهبری بود این دور می شد در حالی که چنین نیست.

با سلام با توجه به اینکه نزدیکی از پشت در اسلام حرام است اگر زن و شوهر یک بار این کار را انجام داده باشند در حالیکه زن بر حرام بودن آن اطلاع داشته اما مرد نه. و تحت تاثیر اصرار شوهرش قرار گرفته چه حکمی دارد؟ (مرجع تغلیدم امام خامنه ای)

نزدیکی از پشت حرام نیست؛ بلکه کراهت شدیده دارد. و احتیاط در ترک آن است؛ مخصوصا اگر زن راضی نباشد.
اما در صورتی که موجب اذیت او شود، حرام است. (1)
اگر این کار با اذیت کردن زن انجام شده باید توبه نموده و رضایتش را جلب نماید.
پی نوشت:
1. آیت الله خامنه ای، پاسخ سوال های مورد ابتلا، م 65.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام آیا ارتباط جنسی بین دو پسر که با هم هم دوست هستند گناه است؟

ارتباط جنسی بین دو پسر حرام است. اگر منجر به دخول شود، لواط حساب می شود. لواط از گناهان بزرگ است. چنانچه نزد حاکم شرع ثابت شود، حکم کسی که لواط نموده و کسی که لواط داده است، اعدام به سخت ترین حالت می باشد. اگر دخول هم صورت نگیرد ،حد شرعی آن ها صد ضربه شلاق می باشد. (1)
پي نوشت:
1. امام خميني، تحرير الوسيله،ج2، ص445،حد لواط ،مسئله 1و4و6.

كَيْفَ يُسْتَدَلُّ عَلَيْكَ بِما هُوَ فى وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ اِلَيْكَ اَيَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ ما لَيْسَ لَكَ حَتّى يَكُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَكَ

دعای عرفه امام حسین علیه السلام که آمده: _چگونه از چیزی که در وجودش به تو نیازمند است به تو استدلال میتوان کرد؟آیا برای غیر تو ظهوری هست که برای غیر تو نیست تا آشکار کننده تو باشد؟...... لطف میکنید منظور این عبارات که نوشتم رو در این دعا توضیح بدید

پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباطتان با این مرکز
امام حسین سلام الله علیه در دعای پر معرفت عرفه ( و به تعبیر بهتر مناجات عرفه) همان طور که از نامش پیدا است، از مضامین بسیار بلند معنوی بهره گرفته اند که این مضامین از طرفی نشان دهنده اوج عشق و عرفان حضرت نسبت به خدای متعال و از طرفی نشان دهنده موج عشق در دل طوفانی عاشق نسبت به معشوق خود است.
مناجاتی کم نظیر که درس های معرفتی فراوان دارد.
حضرت در جملاتی نغز و عارفانه فرمود: "كَيْفَ يُسْتَدَلُّ عَلَيْكَ بِما هُوَ فى وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ اِلَيْكَ اَيَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ ما لَيْسَ لَكَ حَتّى يَكُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَكَ مَتى غِبْتَ حَتّى تَحْتاجَ اِلى دَليلٍ يَدُلُّ عَليْكَ وَمَتى بَعُدْتَ حَتّى تَكُونَ الاْ ثارُ هِىَ الَّتى تُوصِلُ اِلَيْكَ ؛(1)
چـگـونـه استدلال شود بر وجود تو به چيزى كه خود آن موجود، در هستي اش نيازمند بـه تـو اسـت. و آيـا اسـاساً براى ما سواى تو (غیر تو ) ظهورى هست كه در تو نباشد تا آن؛ وسيله ظهور تو گـردد؟ تـو کى پـنـهان شده اى تا محتاج به دليلى باشيم كه به تو راهنمایى كند و چه وقت دور مانده اى تا آثار تو، ما را به تو واصل گرداند".
قبل از آن که به چند تفسیر کوتاه از بعضی بزرگان در توصیف این جملات، خصوصا جمله اول که اگر معلوم شود جملات بعدی نیز نیاز به تفصیل ندارد، توضیح کوتاهی ارائه می شود.
"كَيْفَ يُسْتَدَلُّ عَلَيْكَ بِما هُوَ فى وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ اِلَيْكَ "؛
این جمله بیان می کند که برای وصول به درگاه الهی و رسیدن به محضرش باید از خودش به خودش استدلال کرد آن طور که آیه قرآن به آن اشاره می کند "سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في‏ أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهيدٌ" (2) یعنی: به زودى نشانه ‏هاى خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان مى ‏دهيم تا براى آنان آشكار گردد كه او حق است، آيا كافى نيست كه پروردگارت بر همه چيز شاهد و گواه است؟!
مطابقت این مناجات عرفانی با آیه شریفه مطابقتی به جا و مستدل است و حکما و فلاسفه ای چون ابن سینا در تبیین برهان "صدیقین" و اثبات خدا از این آیه شریفه، بهترین استفاده را برده اند.
مقصود امام این است که نمی توان هیچ موجودی را دلیل و واسطه شناختش کرد، زیرا که همه موجودات به نوعی وابسته و محتاج او هستند و موجودی که خود وابسته به ذات اقدس حق باشد؛ نمی تواند راهنمای ما به سوی او شود.
فقیر چه شناختی از غنی دارد! فقیر فقط از فقرش اطلاع دارد و سپس به نیازیش می اندیشد و به احتیاجش وابسته است و بس، او هر چه تلاش کند فقط برای رفع نیازش که هرگز کاملا رفع نمی شود،قدم برمی دارد، پس او نمی تواند راهنمای من برای ورود به درگاه تو باشد زیرا که خود علاوه بر احتیاج، در مسیر جستجوی تست.
ای خدای بزرگ، هر کجا را که می بینم، سایه ای از تو در آن جاست! به کدام موجود بر تو استدلال کنم که در هستی اش به تو وابسته نباشد! همه به تو محتاج اند پس مرا بی هیچ واسطه ای به خودت برسان، من به تو محتاجم، آن موجود چه چیزی بیشتر از تو دارد ای خدای بزرگ " و آیا اساسا براى ما سواى تو (غیر تو ) ظهورى هست كه در تو نباشد تا آن؛ وسيله ظهور تو گـردد؟"
امام در این جا فرمود که آیا در پهنه هستی چیزی غیر از تو ظاهر نیست و غیر از تو ظهوری وجود دارد که بخواهد در مقابل تو عرضه اندام کند و تو را نمایان کند و به ما بشناساند! نه، هرگز؛ هیچ موجودی وجودی ندارد که بخواهد از تو چیزی به من نشان دهد و هیچ چیز یارای هماوردی تو را ندارد. ماسوای تو همه از تو و مربوط به تست " تـو کى پـنـهان شده اى تا محتاج به دليلى باشيم كه به تو راهنمایى كند و چه وقت دور مانده اى تا آثار تو، ما را به تو واصل گرداند" حضرت می فرماید تو هیچ گاه از دیده ها و متن هستی پنهان نمی شوی تا که برای یافتنت محتاج راهنما و دلیلی باشیم و هیچ گاه غایب نمی شوی تا تو را از مسیر آثارت بیابیم! چه چیزی از تو آشکارا تر می توان یافت! "فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَليمٌ" (3) یعنی: به هر سو رو كنيد، خدا آنجا است! خداوند بى‏نياز و داناست.
به هر حال این بحث می تواند هم ریشه ای عرفانی و هم فلسفی و کلامی داشته باشد که متاسفانه این جا، مجال بحث اش نیست.
اینک به خلاصه نظر بعضی از بزرگان در توضیح این جمله پر معنا اشاره می کنیم:
1. "شخص با بصيرت را شبهه نيست كه هر چه در عالم داراى ذاتى است غير وجود، در وجود محتاج به غير است و آنچه محتاج به غير نيست، ذات مقدس حق متعال است كه همان محض حيات حقيقى و نور صرف است و چون عين نور و حيات است، محال است كه حيات از غير گيرد؛ چه، هر معلولى احتياجش به علت در حيات و وجود است و ذات مقدس خداوندى كه عين حيات است، معلول علّتى نخواهد بود و هر چه هست، هستى وى به داد خداوند است كه هستى حقيقى منحصر به ذات اوست و در غير آن ذات متعال بالعرض و المجاز است؛.....پس ذات منزه خداوند مبدأ تمام‏ وجودات و موجودات است. (4)
دلى كز معرفت نور صفا ديد ز هر چيزى كه ديد اوّل خدا ديد
با صد هزار جلوه برون آمدى كه من، با صد هزار ديده تماشا كنم تو را (5)
2.فیض کاشانی در توضیح جملات حضرت نوشته است:
أشرف الدلائل و أوثقها و أسرعها في الوصول و أغناها عن ملاحظة الأغيار هو طريقة الصدّيقين، الذين يستشهدون بالحق على كل شي‏ء؛ لا بغيره عليه .................(6)
یعنی: بالاترین، محکم ترین، سریع ترین و بی نیاز ترین ( همان جمله ای که حضرت بدان اشاره کرد) راهی است که بدون ملاحظه و وساطت اغیار و بیگانگان، برای رسیدن به خدای متعال به کار می رود و این همان راهی است که صدیقین پیمودند و می پیمایند که هر چه موجود در نظام هستی را می بینند جمال خدا را در آن می بینند...... ........... هنگامی که از رسول گرامی اسلام صلوات الله سوال شد که به چه چیزی به خدا شناخت پیدا کردی که رسول خدا صلوات الله علیه فرمود از خود خدا موجودات را شناختم و مولای متقیان نیز فرمود خدا را از طریق خودش بشناسید یعنی با خودش بشناسید تصدیق کننده همان آیه شریفه و محل تمسّک صدیقین است.
3. قاضی سعید قمی در شرح توحید شیخ صدوق نیز توضیحاتی راجع به این مضامین داده اند بدین شکل:"كيف يستدلّ عليك بما هو في وجوده مفتقر أليك؟! أ لغيرك من الظّهور ما ليس لك حتّى يكون هو المظهر لك؟! فهؤلاء لم يروا في الوجود الّا اللّه، و ما رأوا شيئا الّا و رأوا اللّه قبله......(7)
اولیاء الهی در پهنه و عرصه وجود جز خدا را مشاهده نمی کنند و هیچ چیزی را نمی بینند جز آن که خدای متعال را قبل از آن می بینند .............
در پایان این نکته را باید بیان کنیم که آن چه سالار شهیدان در مناجات خود از خدا می طلبید آن بود که از خودش به خودش برسد و این عالی ترین راه معرفتی است و فقط انسان هایی خاص آن را شناخته و می پیمایند، با این حال چون عامه مردم توان پایین تری نسبت به درک مبدأ هستی (خدای متعال) دارند، از این رو خدای متعال آنان را به مطالعه و نظر به آثارش دعوت می کند و جهان هستی را با این نظم شگفت و وجود موجودات عجیب و غریب، چون تابلویی پند آموز در جلوی چشمان جستجوگران توحید قرار می دهد و آنان که در این مسیر، به حق گام بر می دارند؛ می توانند از آن همه نقش در تابلو هستی، ترسیمی جدا که فقط رسم خدا است را ببینند! آری موجودی که خود محتاج خالق و نیازمند به اوست می تواند از آن چه در خود دارد، آیینه نمایش حق شود آن گونه که خدای متعال در قرآن، توجه انسان ها را متوجه بعضی از آثار عجیبش در همین کره خاکی نموده است.
خدای متعال فرمود:
"أَ فَرَأَيْتُمُ الْماءَ الَّذي تَشْرَبُونَ" (8) آيا به آبى كه مى‏نوشيد انديشيده‏ايد؟!
و یا "أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ" (9) آيا آنان به شتر نمى‏ نگرند كه چگونه آفريده شده است؟
نگاه عارفانه به آثار شگفت هستی که فقط به دو نمونه آن اشاره کردیم بی هیچ استدلالی ما را به منشأ آفرینش رهنمون می کند، زیرا اثر بدون نیاز به واسطه و دلیلی دلالت بر موثر دارد.
پی نوشت ها:
1. مفاتیح الجنان دعای عرفه.
2. سوره فصلت، آیه 53 .
3. سوره بقره آیه 115.
4. آشتیانی میرزا احمد، بيست رساله، (با تحقیق رضا استادی) قم انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول سال 1383 شمسی ص 122.
5. همان .
6. فیض کاشانی محسن، أنوار الحكمة، قم انتشارات بیدار، سال 1425 قمری، چاپ اول، ص 27.
7. قاضی سعید قمی شرح توحيد الصدوق، (تصحيح و تعليق از نجفقلى حبيبى) تهران انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سال 1415 قمری، چاپ اول، ج‏1، ص 174.
8. سوره واقعه، آیه 68 .
9. سوره غاشیه، آیه 17 .

صفحه‌ها