پرسش وپاسخ

پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) و امام علی (علیه السلام) شیعه بودند یا سنی؟

پاسخ:
قبل از بیان پیدایش شیعه، لازم است در نخستین قدم به مفهوم شیعه توجه کنیم. شیعه به معناى پیرو و در اصطلاح کسى که از امام على(علیه السلام) پیروى کرده و او را خلیفه بلافصل مى‏ داند است.
در مورد آغاز پیدایش شیعه مى‏ توان از دو زاویه وارد بحث شد؛ یکى از زاویه شیعه به معناى پیرو على و دیگرى شیعه علاوه بر پیرو علی (ع) به معناى جمعیت سیاسى - مذهبى.
1.شیعه به معناى پیرو على (ع): از زمان پیامبر مطرح بود. پیامبر فرمود:«انّ علیّا و شیعته هم الفائزون یوم القیامة؛ (1) على و شیعیانش در روز قیامت پیروز و رستگارند».
از آیه 7 سورة بیّنه: «اولئک هم خیر البریّه» و روایات مربوط به آن استفاده می‌شود که پیدایش شیعه از عصر رسول خدا(صلی الله علی و آله) به وسیلة حضرت میان مسلمین نشر داده شد، زیرا در روایات فراوانی از طریق اهل سنت و منابع معروف آنها و همچنین در منابع شیعه نقل شده است که آیه «اولئک هم خیر البریه» به علی(ع) و پیروانش تفسیر شده است که به دو حدیث اشاره می‌‌کنیم.
در تفسیر درّ منثور از ابن عباس آمده است که وقتی آیه «إنّ الذین آمنوا وعملوا الصالحات» نازل شد، پیامبر(ص) به علی فرمود: «هو انت وشیعتک یوم القیامة راضین مرضیّین؛ (2) آن فرد، تو و شیعیانت در قیامت می‌باشید که هم شما از خدا خشنود هستید و هم خدا از شما خشنود».
در حدیث دیگری از ابن مردویه از علی(ع) نقل می‌کند که پیامبر(ص) به من فرمود: «آیا این سخن خدا نشنیده‌ای که می‌فرماید: «کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داد‌ه‌اند بهترین مخلوقاتند؟ این تو و شیعیانت هستند. وعده‌گاه من و شما کنار حوض کوثر است. هنگامی که برای حساب امت ها می‌آیم و شما دعوت می‌شوید، در حالی که پیشانی سفید و شناخته شده‌اید».(3)
بسیاری دیگر از دانشمندان اهل سنت نیز همین مضمون را در کتاب‌های خود نقل کرده‌اند، از جمله آلوسی در تفسیر «روح المعانی» قندوزی در «ینابیع الموده».(4)
مفسران هر دو گروه هم شیعه و بسیاری از اهل سنت از آیه فوق و روایات مربوط به آن استفاده کرده‌اند که منظور از خیر البریه،‌علی و شیعیانش هستند.
در زمان پیامبر تعدادى به عنوان شیعه و پیرو على(ع) شناخته مى‏ شدند که چهار نفر به نام‏هاى «مقداد بن اسود»، «سلمان فارسى»، «ابوذر غفارى» و «عمار یاسر» در این امر از دیگران سرآمد بودند. (5)
2.شیعه به معناى یک جمعیت سیاسى-مذهبى که به خلافت بلافصل على (ع) عقیده داشته باشند، در جریان سقیفه بنى ساعده و بعد از رحلت پیامبر شکل گرفت؛ چون در این هنگام برخى صحابه، حکومت ابوبکر را به رسمیت نشناختند، و به جاى آن خواهان حکومت على (ع)شدند.
افزون بر تمامى بنى هاشم و زبیر بن عوام، عده‏ اى از مهاجران از جمله خالد بن سعید، سلمان فارسى، ابوذر غفارى، مقداد بن اسود، عمار یاسر، بریده اسلمى، و همچنین عده‏ اى از انصار از جمله ابوالهیثم بن تیهان، سهل بن حنیف، عثمان بن حنیف، عبداللَّه بن مسعود، زید بن وهب، خزیمة بن ثابت ذوالشهادتین، ابى بن کعب و ابى ایوب انصارى با حکومت ابوبکر به مخالفت برخاستند و خواستار این شدند که قدرت سیاسى جامعه اسلامى به دست امام قرار گیرد.(6)
این افراد هسته اولیه شیعه به عنوان یک جمعیت سیاسى-مذهبى را تشکیل دادند. سپس افراد دیگرى به آنان ملحق شدند. مرحوم سید محسن امین در کتاب اعیان الشیعه، بیش از هفتاد و هفت تن از صحابه را نام مى‏ برد که این عده به عنوان شیعه على(شیعه به همین معناى مذکور) شناخته مى‏ شدند.(7)
سپس در بین تابعین و نسل‏هاى بعدى شیعه گسترش چشمگیرى یافت.(8)
شیعه به معنای پیرو علی (ع) از زمان حضرت رسول خدا به وجود آمد. حضرت نیز به پیروان علی (ع) واژه شیعه را اطلاق نمود. اما شیعه به معنای سیاسی که معتقد به خلافت بلا فصل امام علی بعد از رسول خدا بود، بعد از جریان سقیفه به وجود آمد.
نكته پاياني شيعه به معناي پيرو علي در باره پيامبر كار برد ندارد زيرا معنا ندارد پيامبر پيرو علي باشد بلكه به عكس علي است كه پيرو پيامبر مي باشد اما از نظر اصطلاحي كه شيعه به كساني اطلاق شود كه معتقد به خلافت بلا فصل علي مي باشند. بايد گفت پيامبر خود پايه گذار اين تشيع بوده چگونه خود شيعه نباشد؟ بنا بر اين وجه پيامبر را شيعه مي دانيم و علی نیز شیعه بود.
برای اطلاع بیشتر می‌توانید به ترجمه تفسیر المیزان، ج 2، ص 578، بحث روایی، و تفسیر نمونه، ج 27، ص 214 و تاریخ تشیع در ایران، اثر رسول جعفریان مراجعه کنید.

پی نوشت ها:
1. علامة المجلسي، بحار الأنوار، بيروت - لبنان،، ناشر: دار إحياء التراث العربي سال چاپ : 1403 - 1983 م ، ج 27، ص 143.
2. درّ المنثور، ج 6، ص 379.بي جا.
3. همان.
4. علامه طباطبائي، الميزان في تفسير القرآن، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1417ق ، ج 20، ص 578؛ تفسير نمونه‏، مكارم شيرازى ناصر ،ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران‏،سال چاپ: 1374 ش ،ج 27، ص 215.
5. محسن امین، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ج 2، ص 27.
6. همان، ص 27.
7. همان، ص 27.
8. همان، ص 30.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام علیکم،

یکی از براهین معروف برای اثبات وجود خدا، که بین عوام نیز بسیار مطرح است، برهان نظم است. برهان نظم از نظم هدفمند جهان، استدلال به وجود ناظم می کند و این ناظم را خدا می خواند. حالا پرسش من:

اثبات ناظم برای نظم جهان، چگونه می تواند دلیل بر وجود خدا باشد و یا در واقع چگونه می توان ثابت کرد که این ناظم، خالق جهان است؟

توضیح اینکه، ما وجود کسی را در برهان نظم ثابت می کنیم که به جهان نظم می دهد، ولی ثابت نمی کنیم که این ناظم کسی است که مواد اوّلیه این جهان را خلق کرده است. در واقع این برهان، وجود خدا را قطعی نمی کند، چون این «احتمال» را می دهد که این ناظم فقط بین مواد اوّلیه جهان نظم ایجاد کرده است. لطفاً در این مورد توضیح بفرمایید.

به امید ظهور

پرسشگرگرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني
رسالت برهان نظم در معنای رایج آن بیش از این نیست که ثابت کند جهان طبیعت، معلول و مخلوق است. بر اساس طرح و تدبیر آگاهانه و حکیمانه پدید آمده است. اما این که صفات آفریدگار و ناظم جهان چیست، از نظر کمالات وجودی متناهی است یا غیر متناهی، بسیط است یا مرکب، ماهیت دارد یا ندارد، صفاتش عین ذاتش می باشد یا زائد بر ذاتش، از برهان نظم به دست نمی آید. باید از استدلال های دیگر بهره گرفت.
ارزش برهان نظم در این حد است که ما را تا مرز ماوراء الطبیعه سوق می دهد. این برهان همین قدر ثابت می کند که طبیعت، ماورایی دارد. اما این که آن ماورا واجب است یا ممکن، حادث است یا قدیم، واحد است یا کثیر، محدود است یا نامحدود، علم و قدرتش متناهی است یا نامتناهی، از حدود این برهان خارج است. این ها مسائلی است که بر عهده فلسفه الهی است که با براهین دیگری اثبات می کند». (1)
راه دیگری برای اثبات نظم جهان آفرینش وجود دارد که آن بعد از اثبات وجود بسیط الحقیقه و این که آن ذات عین علم نامحدود و قدرت نامحدود و حیات سرمدی و مانند آن می باشد چنین ثابت می شود که اثر او جز نظام احسن چیز دیگری نخواهد بود. (2)
البته با یک بیان دقیق می توان از برهان نظم به علت هستی بخش نیز رسید.
توضیح مطلب:
نظم را می توان به لحاظ های گوناگون در نظر گرفت: گاه نظم و هماهنگی در پیوند و ربط بین فعل و فاعل است به این معنا که سلسله حوادث به گونه ای یکنواخت تکرار می شود. مانند آتش که همواره آب را گرم می کند و این نوع از نظم را " نظم علی" گویند. گاه غایت و هدف واحدی است که اعضای مختلف در جهت آن سازمان می یابند که از این به " نظم غایی" یاد می کنند .
حال یکنواختی افعالی که از هر فاعلی سر می زند اگر به مسانخت و همگون بودن فعل با فاعل باز گشت کند از جمله احکام علیت خواهد بود و اگر در تحلیلی عمیق تر ناظر به غایتی مشخص باشد که هر فعل ناگزیر از آن است حکایت از علت غایی برای هر فعل دارد و همانگونه که سلسله علل فاعلی با کمک از امکان ماهوی (موجود ممکن الوجود در وجود نیازمند به علت است و وجود مستقلی از خود ندارد) و یا با کمک استحاله تسلسل در علل ( محال است سلسله علت های موجود امکانی، به علتی که خود نیاز مند به علت است ختم شود؛ بلکه به ناچار باید به علتی که بی نیاز از علت است منتهی شود که همان واجب الوجود است) به علت العلل ختم می شود و علت العلل که همان علت حقیقی و بالذات است به عنوان موجودی که از ضرورت ازلی بهره مند بوده و بی نیازی او عین ذات اوست که همان واجب است سلسله علل غایی نیز در نهایت به غایت بالذات ختم خواهد شد و آن عین واجب است.
برهان نظم اگر به غایتی بازگشت نماید که در هر فعل بالضروره آن غایت یافت شود در سلسله غایات ناگزیر به غایتی ختم خواهد شد که به ذات خود غایت بوده و عین ذات فاعل است و در این حال برهان نظم، واجبی را اثبات خواهد کرد که هم اول و هم آخر است و در واقع همه وابسته به اویند و او علت العلل و خالق دیگر موجودات خواهد بود. (3)
در برهان نظم بر مدار علت غایی اینگونه بحث پی گیری می شود که:
درصورتی که مقدمه اول حسی نباشد به این صورت خواهد بود که هر فعل علاوه بر آن که نیازمند به علت فاعلی است محتاج غایت هم می باشد به عبارت دیگر "هر فعل را غایتی است"مقدمه دوم عبارت است از اینکه "غایت هر فعل، بالفعل موجود است " حال غایتی که بدین ترتیب برای یک فعل اثبات می شود اگر غایت بالذات نباشد و خود فعلی باشد که دارای غایتی دیگر است حتما سلسله غایات به غایت بالذات منتهی خواهد شد. زیرا تا غایت بالذات بالفعل موجود نباشد دیگر غایات که در ربط با او هستند فعلیت نخواهند یافت و حال اینکه طبق فرض، دیگر غایات از جمله غایت فعل مورد نظر، بالفعل موجود است(4)

پی نوشتها:
1. مرتضی مطهری. مجموعه آثار. صدرا. تهران .1370. ص550.
2. عبد الله جوادی آملی. تبیین براهین اثبات خدا. نشراسراء. قم . چاپ اول. ص41 .
3. همان.ص228-229.
4. همان.ص240-242.

سلام بهترین زمان برای باردار شدن زن چه موقع میباشد؟(ایا هر وقت منی مرد به رحم زن برسد حاملگی صئرت میگیرد یا زمان خاصی دارد)

پرسشگر گرامی ، این گونه نیست که هر وقت منی به رحم زن برسد، حامله شود ،بلکه ممکن است که حامله نشود.
برای مشخص شدن حاملگی باید از وسائل پزشکی استفاده کنند.
طبق روایاتی که از اهل بیت (علیهم السلام ) به ما رسیده است ، در برخی از ایام نزدیکی و باردار شدن بهتر می باشد.
آمیزش در شب‏هاى دوشنبه، سه شنبه، پنج شنبه ، جمعه و ظهر روز پنجشنبه و عصر روز جمعه مستحب است.(1)
پی‌نوشت‌:
1. محمد بن الحسن الحر العاملي، وسائل الشيعه، مؤسسه آل البيت، قم، 1409 ه.ق ، ج 14،

باسلام وتشکر فراوان از برنامه خوب شما پدر من اعتقادی به انجام فرائض دینی نداشت وهیچ کدام را انجام نمیداد وبه ما هم سفارش می کرد که بعد از مرگم برای من نماز وروزه نخرید و خودتان هم انجام ندهید زیرا اگر من خودم اعتقاد داشتم انجام می دادم پس شما هم بعد از من برایم انجام ندهید بااین حال اکنون که پدرم مرحوم شده است من بسیار نگرانم ودلم می خواهد کاری انجام دهم که روحش در آرامش با شد وخدایی نکرده در رنج وعذاب نباشد ولی نمی دانم با توجه به اعتقاداتش و هم چنین سفارش ایشان آیا خیرات قرائت قرآن ونمازو...به روحش خواهد رسید؟ لطفا مرا راهنمایی کنید باتشکر فراوان

پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباطتان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
مركز ملي پاسخگویي به سؤالات ديني كه در شهر مقدس قم مستقر است، از نهادهاي حوزوي مي باشد كه با برنامه سمت خدا كه در صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران پخش مي شود و در آن اساتيد بزرگوار حوزه علميه، مانند حجت الاسلام و المسلمين عالي و ديگر اساتيد بزرگوار حضور دارند، ارتباطی ‌ندارد. بنابراين، اگر سؤالي در خصوص آن برنامه و از اساتيد آن داريد، لطفاً با خود آن برنامه مكاتبه نمایيد.
اما چون سؤال شما به اين مركز ارسال شده و وظيفه اين مركز هم پاسخ به سؤالات ديني است، پاسخي اجمالي به آن داده مي شود و تفصيل آن را از طريق اساتيد برنامه سمت خدا پيگيري كنيد.
1. در شريعت مقدس اسلام از طلب غفران و فرستادن خيرات و دعا براي كساني كه ايمان به دين اسلام ندارند، نهي شده است. همان طور كه در قرآن كريم مي فرمايد: «وَ لا تُصَلِّ عَلى‏ أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى‏ قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُون؛ (1) هرگز بر مرده هيچ يك از آنان، نماز نخوان و بر كنار قبرش (براى دعا و طلب آمرزش) نايست! چرا كه آن ها به خدا و رسولش كافر شدند و در حالى كه فاسق بودند، از دنيا رفتند».
اين آيه رسول خدا (ص) را از اين كه بر كسى كه منافق بوده، نماز میت بخواند و نیز از اين كه كنار قبر منافقى بايستد، نهی می کند و می گوید چون كفر ورزيدند و فاسق شدند و بر همين فسق خود مردند، مستحق دعا و رحمت نیستند. اين تعليل، تنها در اين آيه نيامده است؛ بلكه در هر جا كه گفتگو از لغويت استغفار به ميان آمده، همين تعليل ذكر شده است، مانند آيه 80 از همين سوره كه مي فرمايد: «اسْتَغْفِرْ لهَُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لهَُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لهَُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغْفِرَ اللَّهُ لهَُمْ ذَالِكَ بِأَنهَُّمْ كَفَرُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لَا يهَْدِى الْقَوْمَ الْفَاسِقِين؛ چه براى آن ها استغفار كنى و چه نكنى، (حتّى) اگر هفتاد بار براى آن ها استغفار كنى، هرگز خدا آن ها را نمى‏آمرزد؛ چرا كه خدا و پيامبرش را انكار كردند و خداوند جمعيّت فاسقان را هدايت نمى‏كند».
از همه اين موارد كه ذكر شد، برمى‏آيد كسى كه به دلیل احاطه و استيلاى كفر در دلش، فاقد ايمان به خدا گشته، ديگر راهى به سوى نجات ندارد و نيز برمى‏آيد كه استغفار جهت منافقان و همچنين نماز خواندن بر جنازه‏هاى ايشان و ايستادن كنار قبور ايشان و طلب مغفرت كردن، لغو و بى نتيجه است. (2)
2. اگر ما به عدم ايمان يك فرد به اعتقادات لازم ديني و اصول دين اسلام علم و يقين قطعي داشته باشيم، طبق بند اول پاسخ،‌مجاز به طلب استغفار و فرستادن خيرات و صدقات براي او نيستيم؛ چرا كه اين كار،‌ امري است لغو و بي نتيجه است و چیزی به او نخواهد رسيد. همچنين از مصاديق دوستي با كفار است كه مورد نهي خداي متعال مي باشد؛ اما اگر علم و قطعي و يقين صد در صد نسبت به اين امر نداريم و نمي دانيم كه تنها در عمل، ترك كننده واجبات ديني بوده است و يا حتي در اعتقاد هم منكر دين و واجبات و ضروريات دين بوده است، بايد به ظاهر آن ها كه اهل اسلام و از گروه مسلمانان بوده اند، اكتفا كنيم و اعتقاد آن ها را بر صحت حمل نمایيم. در اين صورت، مجاز به طلب مغفرت و رحمت براي آن ها بوده و خيرات و صدقات را مي توانيم نثار آنان كنيم. در اين گونه امور، مجاز به موشكافي و جستجوي از اعتقاد فرد هم نيستيم و نبايد به تحقيق از اعتقاد افراد بپردازيم. شما رحمت و مغفرت براي ايشان از خدا طلب كنيد و از فرستادن صدقات و خيرات در حق ايشان دريغ نكنيد و در صورت توان، سعي كنيد قبل از اين ها حقوق الهي را كه بر گردن ايشان مانده است، مانند نماز و روزه، ادا كنيد. ‌ان شاء الله از اهل ايمان بوده و كارهاي شما باعث آمرزش او از گناهانش خواهد بود.

پي نوشت ها:
1. توبه (9)، ‌آيه 84.
2. محمد حسين طباطبائي، تفسير الميزان، قم، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1374ش، ج 9،‌ صص 486-487.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

دیدن فیلمهای عاشقانه خارجی بدون سانسور به همراه همسر وشریک زندگی مجاز است اگر بنا به ایجاد لذت و افزایش میل جنسیوترغیب  طرفین باشد چطور

در صورتی که فیلم مستهجن و تحریک کننده باشد،جایز نیست. (1)
به گفته روانشناسان دیدن فیلم ها و عکس های مستهجن توسط زن و شوهر مفاسد زیر را به دنبال دارد:
1- بین زن و شوهر کدورت و ناراحتی پیدا می شود.
2- غیرت ناموسی را در مرد و غیرت حیا و عفت را در زن از بین می برد.
3- ممکن است سبب ایجاد فساد اخلاقی در خانواده گردد.
پی نوشت:
1. سؤال تلفنی (7112467-0251)-0251) از دفتر آیت الله خامنه ای.

کتاب «وحی کودک یهود» چه کتابی هستش و از کجا اومده؟

چرا تو قرآن حرفی از اون زده نشده اگه ازطرف خدا بوده پس چرا یهودیان اونو پنهان کردند؟ چه جوری می شه این کتابو دانلود کرد لطفا منبعی که می شه دانلود کرد رو برام بنویسید.

نمی دونم چرا مادرم از این که سراغ کتاب ادیان دیگه غیر از قران می رم باهام مخالفه؟ چرا فکر می کنه من به خاطر خوندن تورات یک یهودیم. البته برادرم بیشتر از مادرم گیر می ده که از نظر من به خاطر تعصبی بودن اون نسبت به قرآن باشه که می دونم اگه یهودی هم بود به خاطر تعصبش می گفت قرآن نخونم. البته اونا هیچ وقت به زور چیزی رو به من تحمیل نمی کنند ولی از طعنه شون خوشم نمی یاد ولی از کتاب ضرب المثل سلیمان خیلی خوشم میاد. واقعا نوشته هاش جالب و پند آموزه البته امیدوارم شما منو یهودی ندونید.

ببخشید اگه این قدر سؤال می کنم ممنون که به سؤالاتم جواب میدین.

پاسخ:
به چند نکته توجه فرمائید:
1. این کتاب كه نام عبري آن «نبوئت هيلد» مي باشد بنا بر اطلاعاتي كه تا كنون از آن به دست ما رسيده است قرنها در کتابخانه های علمای یهود بنام کتاب مرموز و متروک مخفی بوده است.
اصل ماجرا هم مربوط به هفتاد سال پیش از بعثت پیامبر اسلام (ص) مي باشد كه در آن زمان کودکی بنام لحمان حطوفاه فرزند یکی از علمای پرهیزگار بنی اسرائیل بنام ربی پنحاس و زنی پاکدامن بنام راحیل متولد گردید و بلافاصله پس از تولد به سجده افتاد و لحظاتی بعد برخاسته و رو به مادرش کلماتی مبهم و بیمناک به زبان آورد. جملات این نوزاد كه حالتي خارق العاده داشت در آن زمان مكتوب و به نام کتاب نبوئت هیلد ضبط شد، اما محتواي آن به اندازه ای سربسته و نامفهوم بود که حتی علماء و مفسرین یهود و اهل لغت عبری را دچار حیرت کرد. این ابهامات هفتاد سال پس از آن معنا پیدا کرد و نشان داد که جملات لحمان بشارت ظهور پیامبر آخر الزمان و وقایع معاصر و بعدش بوده است، لکن علمای یهود بعضی مبهمات را بهانه قرار داده و علامات و بشارات روشنی که راجع به پیامبر بزرگ اسلام بود را مربوط به شخصی نامعلوم دانسته و این کتاب را متروک و در دسترس طالبین و حتی عوام یهود قرار نمی دهند.
اما در اثر عنایت خدای متعال یکی از علمای بزرگ یهود پس از تأمل در آئین اسلام، مشرف به دین مقدس اسلام گردید و بر اثر یک اتفاق و حسن تصادف نسخه صحیحی از کتاب نبوئت که به نظر علمای یهود آن زمان هم رسیده و بر صحت آن گواهی داده و مقدمه ای بر آن نوشته بودند، مي يابد، این عنایت الهي منجر به این گردید که سخنان الهی آن کودک از پرده های ضخیم مرض ها و غرض ها بیرون آید. ولی باز علمای یهود از نشر آن جلوگیری نموده و فعلا در کتابخانه ها و نزد علمای یهود به نام کتاب متروکه و غیر معتمده نگهداری می گردد.
مي توانيد جهت آشنائی با کتاب «وحی کودک یهود » و همچنین دانلود آن به لینک زیر مراجعه فرمائید:

http://www.alvadossadegh.com/fa/download/view.download/6/165.html
2. کتمان و پنهان نمودن حقایق و دلائل حقانیت اسلام از همان ابتدای ظهور پیامبر اسلام برای یهود بویژه عالمان آنها عادتی زشت بوده است ، قطعا در بین یهودیان به ویژه عالمان و بزرگان آنها از قبل از اسلام دلائل و بشارتهائی نسبت به آمدن پیامبر اسلام و حقانیت او به صراحت بیان شده و خداوند متعال نیز در قرآن کریم در جاهای متعدد به وجود این دلائل و کتب نزد یهودیان و علمای آنها و اطلاع آنها از مفاد این کتب مبنی بر حقانیت پیامبر اسلام سخن گفته و آنها را نسبت به کتمان و بی توجهی به عهد وپیمانشان با خدا و مطالبی که در کتاب های مقدس موجود نزد خود آنها مؤاخذه نموده است ،که به چند نمونه اشاره می شود:
-«الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ ...»؛ (1)
«همانها كه از فرستاده (خدا)، پيامبر «امّى»{حضرت محمد (ص) }پيروى مى‏كنند، پيامبرى كه صفاتش را، در تورات و انجيلى كه نزدشان است، مى‏يابند»
-«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهيمَةُ الْأَنْعام...». (2)
«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! به پيمانها (و قراردادها) وفا كنيد»
-«يا أَيُّهَا الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُم...». (3)
«اى كسانى كه كتاب (خدا) به شما داده شده! به آنچه (بر پيامبر خود) نازل كرديم و هماهنگ با نشانه‏هايى است كه با شماست (و از قبل در کتب خود مشاهده کرده اید) ايمان بياوريد».
4. اما دلیل این کتمان و انکار حقیقت و مخفی نمودن کتب و یا تحریف آنها و عدم پذیرش پیامبر اسلام از سوی بزرگان دین یهود به عوامل مختلفی برمی گردد که به صورت مختصر به آن اشاره می شود:
حسادت نسبت به پیامبر و برتری حضرت (4)/نژاد پرستی یهودیان چون پیامبر اسلام از نژاد یهود نبود(5)/مال اندوزی و دنیا طلبی و در خطر دیدن منافع مادی خود در صورت اعتراف به حقانیت پیامبر اسلام(6)/قساوت قلب آنها در مقابل انبیاء الهی از گذشته (7)/وجود روحیه ستمگری و سرکشی در بین آنها(8) البته جهت اطلاع دقیق تر از عوامل کتمان و پنهان کردن حقانیت پیامبر اسلام می توانید به لینک زیر مراجعه فرمائید:
http://www.hawzah.net/fa/MagArt.html?MagazineID=0&MagazineNumberID=6964&...
5. اگر چه مطالعه و تحقیق در مورد کتاب های مقدس سایر ادیان مثل یهود برای کسی که اهل تدبر و مطالعه و تحقیق و سؤال می باشد امری مطلوب بوده بویژه اگر انسان بتواند نگاه مقایسه ای بین آموزه های این ادیان با آموزه های دین اسلام داشته باشد،در تقویت باور او به حقانیت دین اسلام بسیار مؤثر می باشد البته نگرانی مادر و برادر شما نیز بی جهت نمی باشد زیرا به هر حال برای کسی که هنوز با استدلال و منطق و برهان مبانی دینی را درک نکرده باشد و قدرت تحلیل عقلی ومنطقی کافی جهت شناسائی مغالطه ها و حق پوشی های موجود در برخی از گفته های پیروان این ادیان را نداشته باشد و صرفا آموزه های دین خود را نیز از روی تقلید و تحت تاثیز اطرافیان آموخته باشدممکن است با گرفتار شدن در یک مغالطه و یا یک شبهه ساده پیچیده دچار انحراف گردد.
به هر حال در صورت تمایل به داشتن یک نگاه مقایسه ای بین آموزه های دین اسلام می توانید به یک مقاله جالب از استاد شهید مطهری در این زمینه مراحعه فرمائید. (9)

پی نوشت ها:
1. اعراف (7) آیه 157.
2. مائده (5) آیه 1.
3. نساء (4) آیه 47.
4. بقره (2) آيه 89.
5. جمعه (62) آيه 6.
6. آشنایی با قرآن، مرتضی مطهری، ج 6، ص 259. انتشارات صدرا، ش1377،
7. بقره(2) آيه 74.
8. آيت الله مكارم، تفسیر نمونه، ج2، ص 479،دارالكتب الاسلاميه ،1374ش.
9. مرتضى مطهری، مجموعة‌آثار، ج 2، ص 229 تا250، انتشارات صدرا، تهران، 1378ش.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

باسلام وخسته  نباشید.من وشوهرم بااینکه به مسایل شرعی واداب بچه دارشدن مقید هستیم اما متاسفانه در زمانی که احتمال بسیار بالای  بارداری داشته ام نزدیکی داشتم ومتوجه شدم که درشب اخرماه بوده وبسیار ناراحت وافسرده شده ام ایا راهی برای جبران ان می باشد.

آمیزش در شب آخر ماه حرام نیست، بلکه مکروه است ،یعنی انجام ندادنش بهتر است. بر این اساس جای نگرانی نیست. برای اطمینان بیش تر صدقه زیاد بدهید و در ایام بارداری قرآن زیاد بخوانید.

صفحه‌ها