پرسش وپاسخ

آیا موردی بوده که امام علی (علیه السلام) کسی را تحت عنوان «تشویش اذهان عمومی» مجازات نمایند؟ تا جایی که ما شنیده ایم، خوارج تا زمانی که فقط به بیان نظرات خویش اکتفا می کردند، امام علی (ع) ایشان را مجازات نکرده اند. با تشکّر

پاسخ:
تشويش اذهان عمومي و جنگ نرم در دوران امام علي (علیه السلام) بسيار ابتدايي و پيش پا افتاده بود. تأثير چنداني نداشت اما امروزه با به كارگيري ابزارهاي ارتباط جمعي و شيوه هاي نو، يك حكومت را به زانو در آورده و ساقط مي كنند.
از اين رو با در نظر گرفتن شرايط زمان و مكان در اجتهاد وقتي چنين تأثير تخريبي براي جنگ نرم وجود دارد، به نظر لازم مي رسد كه برخورد با عاملان ضروري است.
البته موقعيت زماني امام علي (ع) كه اختلافات دروني به اوج خود رسيده بود، بي تأثير در تصميمات حضرت نبود. تا حد امكان حضرت براي دامنگير نشدن اختلافات با مخالفان از جمله خوارج مدارا مي نمود.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام، شهید زین الدین جمله ای دارد که می فرماید : "در زمان غیبت به کسی منتظر می گوند که منتظر شهادت باشد" خواستم از شما بپرسم نسخه ی به روز شده ی شهادت در زمان حال چیست؟ لطفا صریحا توضیح دهید به همراه مثال های عینی. با تشکر

پاسخ:
شهادت، نتیجه جهاد در راه خدا است؛ جهادی که همه اولیا در آن به نوعی شرکت داشته اند. علاوه بر این که انتظار شهادت در همین ایام هم می تواند وجود داشته باشد؛ یعنی می توانیم منتظر شهادت در رکاب امام زمان و دین و اسلام و تشیع باشیم. شاید بتوان گفت از آن جا که شهادت بر اثر جهاد در راه خدا حاصل می شود، انسان باید مصادیق جهاد در راه خدا راپیدا کند و به آن ها عمل کند؛ مثلا فراگیری علم برای رضای خدا و خدمت به مردم و فراگیری دین از علما و تبلیغ دین و خدمت به دین و شهدا و انقلاب و این که هر کاری که در هر جایی انجام می دهد، برای رضای خدا و خدمت به خلق باشد و این که برای دوری از محرمات و انجام واجبات و امر به معروف و نهی از منکر تلاش کند. این ها نمونه هایی از جهاد در راه هستند.
موفق باشید.

باسلام.من چندی پیش مرتکب گناه کثیف استمنا شدم و اون موقع توبه کردم و حتی به خدا گفتم اگه من یکبار دیگه استمنا کردم اعمال حج عمره ام رااز بین ببر و اصلا یه اتفاق بدی تو زندگیم برام بیفته...حال دوباره مرتکب استمنا شدم و قولمو شکستم و خیلی ناامیدم چون احساس میکنم اون اعمالی که با اون ذوق و شوق در حج عمره انجام دادم از بین رفته وهرلحظه امکان داره اتفاق بدی برام بیفتد و سرنوشتم از خوب به بد تغییر کندو...حال دچار سرگردمی و نا امیدی شدم؟

پاسخ:
صداقت در گفتار، حاكى از ضمير و فطرت پاك شما است. نشان مى دهد نمى خواهيد مبتلا به آلودگى نفسانى شويد. از آلوده شدن به گناه، نگران هستيد. اين حالت، علامت ايمان و اعتقاد قوى به ارزش هاى الهى و انسانى است. اميدواريم در اين برهه حساس زندگى، بتوانيد ايمان خود را حفظ كنيد. با همت و تلاش، معصیت را ترک کنید. در اين جا لازم مى دانيم، به عنوان دوستی امين و دلسوز، نكاتى را خدمت شما عزیز گرامى عرض كنيم:
1. این سخن خدا است: «ای پیامبر! از قول من به مردم بگو: ای بندگان من! ای کسانی که (با بدی‌ها و گناهان) بر خود ستم روا داشتید، از رحمت خداوند نا امید نشوید (و بدانید که در صورت توبه کردن،) خدا همه گناهان را می‌آمرزد؛ چه این که او بسیار آمرزنده و مهربان است». (1)
یأس و نا امیدی از لطف و رحمت بی پایان و بی کرانه حق تعالی، چرا؟ آنان که از روی عناد و لجاجت، عصیان با پروردگار هستی نکرده‌اند، یا بر آن موضع نیستند؛ بلکه گناه آنان از روی جهل و سهو و پیروی هوای نفس و غلبه نفس اماره و مقتضیات جوانی آنان بوده و سپس توبه حقیقی کرده‌اند. چرا مأیوس شوند؟ یأس از رحمت الهی، از گناهان کبیره و در ردیف کفر قرار دارد!
پس به خدا امیدوار باشید. امید داشته باشید و احساس نا امیدی را از خود دور کنید. با توبه و انجام کارهای نیک گذشته خود را جبران کنید.
توبه و پشیمانی از گناه، توفیقی است که انسان را از گناه پاک و پاکیزه می نماید. انسان بعد از توبه، مورد عنایت خدا قرار می گیرد. حتی خدا وعده داده است که گناهان شخص توبه کار را نه تنها از ذهن کسانی که شاهد گناه او بوده اند، پاک می کنم، بلکه از یاد ملائکه مقرب خود نیز می زدایم؛ بلکه آن را به حسنه و نیکی مبدل مى کند. (2)
حقیقت توبه، پشیمانی از گناه و قصد و عزم جدی برای ترک آن است. اگر کسی به این حالت دست یافت، حقیقت توبه در او محقق شده است. چنین شخصی، امیدوار باشد خداوند او را بخشیده است.
چه کسی در وفای به عهد، راستگوتر از خداوند است؟ قرآن مجید وعده داده که خداوند توبه را از بندگانش می‌پذیرد. بنابراین، گناهکاری که به گناه خویش اعتراف دارد، از آن پشیمان است، عزم جدّی بر ترک گناه و جبران گناهان گذشته از حق النّاس و حق اللَّه دارد، باید به قبولی توبه خویش و رحمت و مغفرت خداوند امیدوار باشد.
پشیمانی شما از انجام گناه، بهترین دلیل بر آن است که عزم تان بر توبه جدی است. همین که از عمل خود پشیمان هستید، کفایت می کند. اما بهتر است، استغفار کنید.
2. لازم است بدانید:
شهوت و غریزه جنسی، يكى از امورى است كه با طبيعت انسان در آميخته و خداى متعال كه به حكمت بالغه اش اين غريزه را در نهاد انسان گذارده، تا نسل انسان باقى بماند، از روى رحمت و هدايت خود راه هاى آسان و معقول كنترل و ارضای آن را پيش پاى او قرار داده است. نسبت به بيراهه ها و انحراف از مسير درست نيز هشدارهاى لازم را به انسان داده است؛ راه هايى كه بايد با شناخت و عمل به آن ها، سلامت جسم و جان خويش را پاس بداريم و از خطر و پیامد كارهايى همچون خودارضايى و مانند آن، برهانيم.
بنا بر این، غریزه جنسی، موهبت الهی است که به طور قطع نياز به ارضاي صحیح دارد؛ ولى به صورتى كه با نظام طبيعت و شريعت سازگار باشد تا که از كنترل خارج نشده، سرمايه هاى عظيم انسانى را به خاكستر تبديل نكند.
برای کنترل و هدایت درست این غریزه، راه‏های متعددی وجود دارد که بهترین و موثرترین آن ها، ازدواج است. چنان که قرآن کریم در این مورد می‏فرماید: «وَ أَنکِحُوا الْأَیَامَى مِنکُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَ إِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاء یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ». (3)
در این آیه، ابتدا جوانان را بر ازدواج تشویق کرده و به آنان امید داده که فقر را مطرح نکنند؛ زیرا با اتخاذ شیوه صحیح و منطقی در زندگی و امید به رحمت و فضل خدا، این مشکل به راحتی حل می‏گردد.
بنابراین، بهترین و مؤثرترین راه برای کنترل غریزه، ازدواج است. چه بسا در برخی موارد که انسان به گناه می افتد، واجب است که ازدواج کند. انسان برای انجام دادن موضوع واجب، باید کوشش نماید که حتی المقدور صورت گیرد و مانند همه تکالیف واجب باید انجام پذیرد.
در صورت عدم وجود شرایط، حتی به صورت نسبی تا زمان رسیدن به آن شرایط و انجام این امر، تنها راه آن است که غریزه جنسی خود را به طور موقت کنترل کنید. طبیعی است برای کنترل غریزه جنسی باید از برخی راهکارها کمک بگیرید.
متأسفانه، فرم مشخصات را برای کامل نکرده اید تا بتوانیم راهنمایی بیش تر و مناسب با سن تان داشته باشیم. توصیه می کنیم در صورت تمایل، در مکاتبات بعدی در مورد خود و شرایط تان توضیح بیش تری بدهید تا راهنمایی های کاربردی بیش تری تقدیم شود.
3. دوست عزیز! قبل از هر سخن بايد بگويم ارائه هر راهکاری برای ترک استمنا و کنترل شهوت، متوقف بر خواست و اراده قطعی شما است. بهترین اذکار و قوی ترین راهکارها، بدون خواست واقعی شما روی کاغذ باقی می‌ماند.
عواملی در تقویت اراده مؤثر است، مانند: تمرکز بخشیدن به فعالیت های گوناگون، توجه به عبادات به ویژه نماز که تمرین تمرکز فکر است، پایان رسانیدن کارهای نیمه تمام، تلقین مثبت و ... .
بر این اساس، مهم ترین ابزار در ترک معصیت و فرار از دام شیطان، اراده و قوی در ترک اعمال زشت و ناپسند است. مهم ترین کاری که باید انجام دهید، این است که اراده و اعتماد به نفس خودت را تقویت نمایی تا در مقابل طوفان وسوسه های شیطانی، تاب بیاوری.
بعد از این، راهكار اصلي در پيشگيري و درمان مشکل خودارضایی و رهایی از تحریکات شهوانی، طبق فرموده قرآن، دو چیز است: یکی ازدواج ـ که در بالا تذکر دادیم ـ و دیگری داشتن تقوای درونی و عملی.
بزرگان گفته‏اند: «نفس را مشغول بدار؛ و گرنه او تو را به خود مشغول خواهد ساخت». در این زمینه، باید چند چیز را دقیقاً و حتماً بدون سهل‏انگاری عمل نمایید:
تصمیم جدی و قاطع بر گناه نکردن، ترک زمینه گناهان، ترک فکر گناه، اشتغال به برنامه شبانه‏روزی، ورزش، توجه کامل به این که خداوند در همه حالات آگاه و ناظر بر اعمال ما است، تفکر در عواقب زیان بار گناه، باور کردن این که شیطان و نفس امّاره، دشمن انسان اند، عمر انسان زودگذر است و در آینده بسیار نزدیک به نتایج اعمالش خواهد رسید، همه این موارد، از مهم ترین راهکارهایی هستند که انسان را در داشتن داشتن تقوای درونی و عملی کمک می کنند.
اگر عادت به استمنا کرده اید، در صورت تمایل توضیحات بیشتری در مکاتبات بعدی مطرح کنید تا راهنمایی های لازم را تقدیم کنیم.

پی ‌نوشت ‌ها:
1. زمر (39)، آیه 53.
2. آیت الله مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، انتشارات مدرسه علی بن ابی طالب، ج 1، ص 217.
3. نور (24)، آیه 32.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

ایا خود ارضایی و استمنا گناه محسوب میشود؟نظر و حکم علما وصاحبنظران در مورد این موضوع چیست؟این عمل چه عواقب دنیوی و اخروی دارد؟

پرسشگرگرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني
یکی از چیزاهی که در روایات به شدت مورد نکوهش قرار گرفته است خود ارضایی و استمنا است.خود ارضایی یا استمنا حرام و گناه کبیرۀ بسیار زشتی است. و هیچ کسی آن را جایز نشمرده است. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: "هر کس از راهی، غیر از همسرش، شهوتش را دفع کند، از تجاوز کاران است". [1] یعنی از حکم الهی و انسانی تجاوز کرده است.
در روایتی پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: "هر کس شهوتش را با دست ( و هر طریق دیگری غیر از مسیر طبیعی و ازدواج) دفع کند، ملعون است". [2]
برخی از عوارض و عواقب استمنا عبارتند از:
الف. آسیب‏هاى جسمانى‏
1. ضعف و تحلیلِ قواىِ جسمانى‏
کاهش انرژى جسمانى بدن از مضرات مهم و جبران‏ناپذیر خودارضایى است. احساس خستگى عارضه طبیعى انزال است، اگر خودارضایى در شبانه روز تکرار شود این احساس خستگى در ساعات مختلف همراه انسان است. در نتیجه به مرور زمان ضعف و بى حالى در فرد تثبیت شده و یک طبیعت ثانوى براى او ایجاد مى‏کند. کاهش و تخلیه مکرر قواى جسمانى به ضعف عمومى و دائمى بدن و بالاخره به پیرى زودرس مى‏انجامد. لاغرى، لرزش بدن، پژمردگى،ضعف مفاصل، تشنج، زردى و تیرگى چهره، از نشانه‏ها و عوارض ضعف جسمانى است.
متأسفانه ضعف جسمانى به همین جا ختم نمى‏شود. بلکه کل بدن را ساقط مى‏کند. شخصى که مبتلا به این عمل زشت شود، رفته رفته ضعف شدید در خود احساس کرده، کمر درد او را آزار می دهد تا این که به فلج عمومى بدن مبتلا می شود.
2. ضعف بینایى
خود ارضاى به تدریج در نور چشم و قدرت بینایى اثر مى‏گذارد و آن را کاهش مى‏دهد. درجات و شدت ضعف چشم بستگى به درجات و شدت خودارضایى دارد و این به حدى است که گاه به نابینایى منجر مى‏شود.
3. آسیب‏پذیرى در برابر بیمارى ها
تحلیل رفتن قدرت بدن و قواى جسمانى، بستر پذیرش سایر بیمارى‏ها را فراهم مى‏آورد. جسمى که با خود ارضایى ضعیف شده است نمى‏تواند در مقابل میکروبها و ویروسها از خود دفاع کند.
4. آسیب دستگاه تناسلى و ناتوانى‏هاى جنسى و تولید مثل‏
خودارضایى اثرات مهمى در دستگاه تناسلى از خود برجاى مى‏گذارد. به عقیده صاحبنظران بعضى ازاین اثرات عبارت اند از:
تورم غدد وذى‏، تورم کانال نطفه‏، تورم قسمت پایینى و عقب کانال ادرار، شل شدن عضلات تناسلى‏، خروج بى اختیار منى با کوچکترین حادثه‏ ، ایجاد قاعدگى نامنظم و خروج ترشحات چرکى و احساس درد هنگام قاعدگى در دختران‏، از بین رفتن پرده بکارت‏، ارضاى ناکامل جنسى و از دست دادن لذت مقاربت بعد از ازدواج‏، ناتوانى و تأخیر تولید مثل به خاطر ضعف مکرر دستگاه تناسلى و انزال زودهنگام‏ ، بیماریهاى مقاربتى‏، عقیم شدن
5. آسیب مراکز عصبى و غدد در مغز
در اثر خودارضایى و تحریک زیاد، هیپوتالاموس آسیب مى‏بیند. مغز و مراکز حساس دیگر مکرراً دچار کاهش نسبى جریان خود مى‏شوند و از این طریق آسیب‏هاى جبران‏ناپذیر و بر آنها وارد مى‏شود. تخلیه‏هاى مکرر عصبى، موجب ضعف اعصاب مى‏شود. خودارضایى‏هاى مکرر، مرکز عصبى را دچار حساسیت و ضعف و خستگى و اختلال مى‏سازد. به طور کلى اختلال قواى بینایى، شنوایى (مثل صداى زنگ در گوش و وز وز کردن) و... از ضعف و اختلال اعصاب است.
6. کم خونى، کم اشتهایى و مشکلات گوارشى، کم خوابى و اختلال در خواب؛ تنگى نفس، سر درد و سرگیجه؛ پیدایش تغییرات در نخاع و ستون فقرات؛ همگى از آسیب‏هاى جسمى خودارضایى هستند.
ب. آسیب‏هاى روحى - روانى‏
1. ضعف حافظه، حواس پرتى و ناتوانى در تمرکز فکرى‏
2. اضطراب
دلهره و دلواپسى از ویژگى‏هایى است که دائماً فرد خودارضا را رها نمى‏کند، او مرتب با خود درگیر است و نمى‏تواند با خود کنار آید. افکار آشفته، وسواس فکرى، بى ثباتى، درهم ریختگى فکرى دامن گیر اوست.
3. افسردگى‏
بى احساسى و بى تفاوتى، بى نشاطى و بى ذوقى، سستى و گوشه‏گیرى، غم و اندوه، عدم علاقه به امور هنرى، ورزشى، مسائل معنوى و... همگى از نشانه‏هاى بارز و حتمى افسردگى است.
4. پرخاش‏گرى و بداخلاقى‏
شخصِ خودارضا نسبت به کوچک‏ترین محرک محیطى حساس است، حوصله گفت و گو با دیگران را ندارد، زود رنج است و سریعاً از کوره در مى‏رود، به نور زیاد، صدا، رفت و آمد و... حساسیت فوق‏العاده دارد.
5. یأس از زندگى‏
6. از بین رفتن خلاقیت‏ها، توانایى‏ها و سرکوب شدن استعدادها.
7. عدم میل به تحصیل، مطالعه، تحقیقات علمى و فعالیت‏هاى فکرى.
8. هوس باز و بى‏بند و بار شدن و اعتیاد به ارضاى جنسى نامشروع.
9. بى عاطفه، کم رو و خجل.
10. عدم اعتماد به نفس و احساس حقارت، ضعف اراده.
11. از بین رفتن صفاى دل و بى علاقه‏گى نسبت به امور معنوى، مجالس دعا، جماعات و... .
12. احساس گناه، عذاب وجدان.
ج) آسیب‏هاى اجتماعى‏
خودارضایى یک حس گریز از اجتماع پدید مى‏آورد که در اثر افراط و تکرار در او ریشه‏دارتر خواهد شد. فرد در گوشه‏اى خود را منزوى و به افکار دور و دارز مى‏پردازد. توجه به لذات شخصى، سبب سستى روابط اجتماعى مى‏گردد و حیات جمعى را دچار مخاطره مى‏سازد. فردِ خودارضا به غیر از میل به انزواجویى در عرصه اجتماعى نیز با مردم جوششى ندارد و از زندگى جمع احساس لذت نمى‏کند. اینجاست که شخصیت اجتماعى و انسانى چنین افرادى تدریجاً متزلزل مى‏شود. این دسته از آسیب‏ها عبارت اند از:
1. بى آبرویى؛
2. مشکلات خانوادگى؛
3. انزواى اجتماعى، طرد شدن از جامعه و مشکل دوست یابى؛
4. مشکلاتى در ازدواج از قبیل: بى میلى به ازدواج و تأخیر در آن‏ ، بى میلى به همسر، ناتوانى در مقاربت صحیح و ارضاى جنسى خود و همسر، ناسازگارى خانوادگى‏، سرد بودن کانون خانواده‏، ناتوانى در برابر مشکلات و سختى‏ها پس از ازدواج‏ ، طلاق و متزلزل شدن کانون خانواده‏
5. افت تحصیلی
6. بزهکارى‏
7. عدم علاقه نسبت به فداکارى، خدمتگزارى به همنوعان و...
8. لذت نبردن از دوستى‏ها و مهر و محبت‏ها در روابط با پدر و مادر، بستگان و دوستان و بالاخره بریدن از آنان.
9. از بین رفتن عزت، پاکدامنى، شرف و حیا.
10. انحطاط و انحراف فکرى و عملى خود و به انحراف کشیدن دیگران.
11. ایجاد خطرات اجتماعى براى خانواده خود و نوامیس دیگران.
12. سوء استفاده جنسى و تجاوز به کودکان.
13. ترویج و اشاعه فحشا و منکرات.
14. شیوع بیمارى‏هاى مقاربتى در جامعه.
15. حسادت و بدبینى.
د) آسیب‏هاى معنوى و اخروى‏
همه آسیبها و عواقب این گناه از یک سو، از سوی دیگر آسیب معنوى، که به راحتى قابل جبران نیست چرا که اولاً: آسیب به قلب و دل است که هیچ بعد از وجود آدمى به ارزش، کارایى، حساسیت و لطافت قلب و دل او نیست. به تعبیر قرآن و روایات اسلامى، گناه به انسان سرازیر مى‏شود و آن را فاسد و از کار مى‏اندازد. ثانیاً: این آسیب فقط دنیوى نیست. قرآن کریم مى‏فرماید: چنین نیست که بعضى خیال مى‏کنند، بلکه اعمال خلافشان چون زنگارى بر دل‏هایشان نشسته، لذا از درک حقیقت وامانده‏اند: «کلا بل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون»؛ (3) کلمه «ران» در آیه مذکور به معناى زنگار است. زنگ یا زنگار در امور مادى همان چیزى است که روى فلزات و اشیاى قیمتى مى‏نشیند، همان لایه قرمز رنگى که بر اثر رطوبت هوا روى آهم و مانند آن ظاهر مى‏شود و معمولاً نشانه پوسیدن و از بین رفتن شفافیت و درخشندگى آن و در نهایت ضایع شدن و از بین رفتن آن است. (4) بدترین اثر گناه، تاریک ساختن قلب و از میان بردن نور علم و حس تشخیص است. «گناهان از اعضا و جوارح سرازیر قلب مى‏شوند. (5) آری گناه استمنا و خود ارضایی گناه بسیار زشتی است که علاوه بر آثار دنیوی عذای و عواقب اخروی را به دنبال دارد برای نمونه به برخی از احادیث در این رابطه اشاره می کنیم:
1. امام صادق (ع): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمى‏کند و از چشم خدا مى‏افتد و برای او عذاب دردناکی است. (6)
2. رسول خدا (ص): لعنت خدا و ملائکه خداوند و تمام بشر بر کسی است که خود ارضایی کند. (7)
3. رسول خدا (ص): کسى که خودارضایى مى‏کند، ملعون است. (8)
4. امام صادق (ع): خودارضایى گناه بزرگى است که خداوند در قرآن از آن نهى فرموده است. (9)

موفق باشید.
پی نوشت ها:
1. مؤمنون ، آیة 7.
2. نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت، 1408هق، ج14، ص 536.
3. مطففین، آیه14.
4. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1374هش، ج26، ص 264.
5. همان، ص266.
6. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم ، دار الحدیث، چاپ ششم، 1385هش، ج12، حدیث 19049.
7. همان، حدیث19048.
8. همان، حدیث 19051.
9. همان، حدیث19050.

همان طور که در دین اسلام امده رابطه جنسی صحیح با همسر یکی از ستون های زندگی موفق است و با توجه به یافته های دانشمندان و علم جدید در این باره حساسیت این موضوع چند برابر میشود. متاسفانه الت تناسلی بنده تا حدی کوچک است. در تحقیقات اولیه این چنین یافتم که اندازه الت در لذت جنسی همسر شرعی تاثیری ندارد ولی با تحقیقات بیشتر این مسئله برایم اشکار شد که زنان هم از لحاظ روانی و هم از لحاظ جسمانی خواستار الت های بزرگ تر میباشند که به نوعی مردانه تر است. متاسفانه به علت شرایطی شخصی نمیتوانم از دستگاه های بزرگ کننده استفاده کنم و در هنگام رابطه جنسی از خجالت عرق سرد بر پیشانیم می نشیند. خواستم اگر احادیثی یا سفارش هایی از ائمه و پیامبر در این باره موجود باشد که به هر دلیلی منتشر نشده اند در اختیارم بگذارید. و من الله توفیق

برای حل مشکل جسمی خاصی که شما ذکر کردید در روایات چیزی نیافتیم و اساسا حل این مشکل هم مربوط به دین نمی شود. توصیه می کنیم با پزشکان مجرب در این زمینه مشورت کنید و بدانید بر فرض هم راهی برای حل این مشکل نبود راه های دیگری هست که همسرتان کاملا از شما راضی باشد.
جهت آشنایی با مسایل مختلف در مورد ازدواج و مسائل جنسی به منابع زیر مراجعه کنید :
1- آيين همسرداري، ابراهيم اميني؛
2- بهشت خانواده ،دكتر مصطفوي؛
3- بهداشت ازدواج از نظر اسلام ، دكتر صفدر صانعي؛
4- همسران برتر، دكتر غلامعلي افروز؛
5- اخلاق معاشرت، دكتر علي قائمي؛
6- ازدواج و مسائل جنسي، گروهي از نويسندگان؛
7- اخلاق در خانواده ، آیت الله مظاهری؛
8- مشاوره جنسي و زناشويي، علي اسلامي نسب؛
9- گلبرگ زندگی ، حسین دهنوی.
موفق باشید!!

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام یکی از علتهایی که در مورد عده زن گفته اند مخلوط نشدن آبها می باشد اما حال با پیشرفتی که علوم داشته اند میتوان فهمید که آیا بعد از نزدیکی انعقاد نطفه صورت گرفته هست یا نه ؟ دیگر علت عده چه میتواند باشد ؟؟

امروزه خیلی از جوانها دنبال جوابهای عقلایی هستند لطفا جوابی عقلایی بدهید

فلسفه عده نگه داشتن در مساله طلاق یا با اتمام دوره عقد موقت یا حتی بعد از مرگ شوهر هر چند بی ارتباط با مقوله شناخت وجود فرزند نیست؛ اما ارتباط صد در صد و قطعی هم با این مساله ندارد و نمی توان تنها دلیل و حکمت این دستور دینی را آگاهی از وجود فرزند تلقی نمود.
قبل از ورود در توضیح بیشتر توجه به این اصل کلی لازم است که ما هر چند معتقد به برخورداري همه دستورات ديني از حكمت ها و علل خاص خود هستيم. اما اين دليل نمي شود كه بتوانيم با تحليل عقلي، فلسفه اصلي همه احكام يا انحصار تشريع اين دستورات را در اين حكمت خاص به دست بياوريم. در نتيجه در مورد محدوده مد نظر شارع در اين احكام اظهار نظر كرده، رعايت برخي از دستورات را در موارد خاصي غيرلزومي بخوانيم.
البته در موارد خاصي نتيجه گيري و استنباط حكم آن گونه كه تحليل نموده ايد اتفاق مي افتد. اما اين امر نيازمند تامل و دقت و بررسي كارشناسان فن است،نه تحليل هاي جزء نگر و سطحي.
دستورات ديني بر دو گونه است:
1- مستنبط العلة، که علت حکم در حکم بیان نشده و مجتهد آن را استنباط می کند.
2- منصوص العلة که علت حکم در حکمی که از طرف معصوم بیان می شود، ذکر شده است .
در مورد احكام مستنبط العلة نمي توان بر اساس قياس و تحليل عقلي يا استحسان، حكم را محدود در موارد خاص نمود يا آن را به موارد ديگري تعميم داد. اين از نظر تفكر فقهي شيعه كاملا مردود است. اين نوع قياس ها و تحليل هاي عقلاني و استحساني در روايات هم به شدت انكار شده است. (1)
در مورد احكام منصوص العلة اکثر فقهای شیعه رعايت كردن محدوده علت را در لزومي و يا غير لزومي بودن حكم با حفظ برخي شروط صحيح مي دانند، مثلا قياس در آن را حجت مي شمارند. اگر در روایتی آمد که: "الخمر حرام لانه مسکر" چون علت حرمت خمر (شراب) مسکریت (مست کنندگی) است، می‏توانیم بگوییم هر چیز دیگری هم که مسکر باشد، حرام است.
اما در مورد عده چنين دليل روشن و قطعي در مورد فلسفه لزوم عده بيان نشده است تا بگوييم به مجرد يقين به عدم وجود فرزند، ضرورتي براي عده نگه داشتن زن نيست. البته ممکن است عدم بیان صریح در این خصوص بدان جهت بوده باشد که در گذشته اصولا راهکار قطعی و روشنی برای تشخیص حاملگی یا عدم حاملگی زنان وجود نداشت و در هر حال احتمال می رفت که زن حتی اگر سال ها نازا بوده، اما اکنون حامله باشد؛ اما چه بسا مساله منحصر در این فقدان راهکار علمی نباشد و حکمت های دیگری در این مساله نهفته باشد، در نتیجه نمی توان در این زمینه استحسانات و قیاس های شخصی را مبنا قرار داد و مثلا در مورد زنی که یقین به عدم حمل او وجود دارد حکم به عدم نیاز به نگاه داشتن عده کرد.
اين نوع تحليل عقلاني، نوعی استنباط شخصي علت حكم است كه نمي تواند حجت شرعي محسوب گردد. به علاوه كه شواهد و قرائن ديگر نادرستي این تحليل را ثابت مي سازد كه در ادامه برخی از آن ها را بيان خواهيم نمود.
در مورد فلسفه عده نگه داشتن زن به نظر می رسد که این امر در موارد مختلف لزوم عده مختلف باشد؛ مثلا در مورد فلسفه عده بعد از طلاق به نظر می رسد :
از آن جا که فروپاشی خانواده، ضربه جبران ناپذیرى بر پیکر اجتماع وارد مى‏کند، اسلام مقرراتى وضع کرده که تا آخرین مرحله امکان، از گسستن خانواده جلوگیرى به عمل آید يا به نوعي زمينه بازگشت و ترميم مجدد خانواده در آن وجود داشته باشد.
از یک طرف، در روایات، طلاق را «منفورترین حلال‏ها» شمرده (2) و از طرف دیگر، با ارجاع اختلافات زناشویى به دادگاهى که به وسیله بستگان تشکیل مى‏شود، و فراهم آوردن وسایل آشتى به وسیله نزدیکان طرفین، جلوى این کار گرفته شود:
«فَابْعَثوا حَکَماً مِّنْ أهْلِهِ و حَکَماً مِنْ أهْلِها؛ (3) از خانواده دختر و پسر قاضى انتخاب کنید و بین آن دو حکم کنید».
در اين ميان یکى از این مقررات که عامل تأخیر طلاق يا منصرف شدن افراد از آن مى‏گردد، نگه داشتن عدّه است که مدت آن سه قرء تعیین شده ؛ یعنى سه مرتبه پاک شدن زن از حیض. گاهى در اثر عوامل مختلف، وضعى پیش مى‏آید که پدید آمدن یک اختلاف جزئى و نزاع کوچک، حس انتقام را چنان شعله ور مى‏سازد که فروغ عقل و وجدان را خاموش مى‏کند. غالباً تفرقه‏هاى خانوادگى در همین حالات رخ مى‏دهد. اما مدتى اندک بعد از کشمکش، زن و مرد به خود آمده، پشیمان مى‏گردند. این جاست که آیه مورد بحث مى‏گوید: زن ها باید مدّتى عده نگه دارند. صبر کنند تا این امواج زود گذر بگذرد و ابرهاى تیره نزاع و دشمنى از آسمان زندگى آنان پراکنده شود.
اما در مورد عده فوت همسر یا عده بعد از پایان زمان عقد موقت مي توان احتمال داد كه در عده نگاه داشتن، نوعي احترام زندگي قبلي و ايجاد زمينه اي براي آمادگي روحي فرد براي بازگشت به شرايط ايده آل و گسستن تعلقات قبلي و رسيدن به شرايط مطلوب روحي و جسمي براي ورود به زندگي جديد مطرح است. در نتيجه در ازدواج هايي كه رابطه جنسي در آن اتفاق نيفتاده ،اين امور چندان لازم نيست و شارع مقدس دستور به نگه داشتن عده نداده است.
البته چنان که ذکر کردیم مي توان احتمال داد كه یکى دیگر از فلسفه‏هاى «عدّه»، روشن شدن وضع زن از نظر باردارى است و چون یک بار دیدن عادت ماهیانه، معمولاً دلیل قطعی بر عدم باردارى زن نیست، و گاه دیده شده که زن در عین باردارى، عادت ماهیانه را در آغاز حاملگی مى‏بیند. از این رو، براى رعایت کامل این موضوع دستور داده شده که زن سه بار، عادت ماهیانه ببیند و پاک شود تا به طور یقین، عدم باردارى از شوهر سابق روشن گردد و بتواند مجدداً ازدواج کند.
اما در مقابل نمونه هايي وجود دارد كه نشان مي دهد اين امر يا از فلسفه هاي اصلي عده نيست و يا تنها علت و فلسفه اين حكم محسوب نمي شود، زيرا عده در خصوص وفات هم لحاظ شده، حتي اگر مدت ها امكان رابطه جنسي بين زوجين وجود نداشت يا در مورد زني كه شوهرش سال هاست غايب شده و مواردي از اين قبيل كه طلاق به طور غيابي و از طرف حاكم شرع جاري مي شود، باز زن موظف به نگه داشتن عده است. در اين خصوص روايات بسيار متعددي نقل شده است. (4)
در جمع بندی باید گفت تصمیم گیری قطعی و نهایی در مورد این قبیل احکام آسان نیست و نمی توان به صرف برخی احتمالات لزوم نگه داشتن عده و مانند آن را منتفی دانست و فقها نیز به همین دلیل این کار را لازم می دانند.

پی نوشت‏ها:
1. علامه مجلسي، بحارالانوار، اسلاميه، تهران ،بي تا، ج 10، ص 220.
2. ابوالقاسم پاينده‏، نهج الفصاحة -مجموعه كلمات قصار حضرت رسول ، نشر دنياى دانش‏، تهران، 1382 ش‏، ص 158.
3. نساء (4) آيه 35.
4. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 ه ش، ج 6، ص 112.

صفحه‌ها