پرسش وپاسخ

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

ما مسلمانان اعتقاد داریم اولین سؤال در آخرت نماز است، هرکس نمازش قبول است به باقی اعمال رسیدگی می کنند. حال فردی که در دیگر کشورهایی که قالبا بی دین یا در نهایت مسیحی هستند زندگی می کند اعمالش چگونه محاسبه خواهد شد. لطفا مفصل وکامل توضیح دهید.

پاسخ:
در ابتدا باید گفت: مراد پرسشگر محترم، روشن نیست. اگر هدف مسلمانانی است که در کشورهای یادشده زندگی می کنند وظیفه آنها نیز همانند سایر مسلمین است که در کشورهای اسلامی زندگی می کنند و تکلیف آنها فرقی با تکالیف سایر مسلمین ندارد. اگر مراد پیروان ادیان پیشین است؟ باید گفت: پیروان ادیان الهی هم به حکم کتاب خودشان که در آن به آمدن پیامبر اسلام اشاره شده، نیز به حکم عقل که باید به آخرین پیام الهی گوش فرا دهند، باید دین اسلام را بپذیرند.
بنابراین کفار و پیروان سایر ادیان الهی وظیفه دارند درباره دین خود و دین اسلام تحقیق کنند. دستورهای ادیان را با هم مقایسه کنند. پس از تحقیق دقیق و علمی، به حقیقت اسلام و حقانیت این دین پی خواهند برد. حال اگر پس از تحقیق به این نتیجه رسیدند که دین خودشان بر حق است و از طرفی به محتوای دین خود عمل کردند و بر کسی ظلم نکردند، چون حجت و دلیل و برهان بر اعتقاد خود دارند، خداوند آنان را عذاب نمی‏ کند، ولی اگر تحقیق نکردند و با لجاجت بر دین خود پای فشاری کردند و با این که احتمال می‌دادند دین اسلام دین حقی باشد، به دنبال آن نرفتند، در وظیفه خود کوتاهی کرده، در نتیجه خداوند آنان را عذاب خواهد کرد.
چون با پایان دوران عمل و توجه به تعالیم یک دین به امر خداوند و آمدن پیامبر و شریعت جدید، دیگر عمل به آن دستورات قبلی عین مخالفت با اراده خداوند و ضد عبودیت و تسلیم در برابر اوست، در نتیجه در هر مقطع زمانی پیروی از یک دستور عمل مصداق تسلیم و تعبد و بندگی مطلق در برابر خداوند - که عامل اصلی کمال و سعادت بشر محسوب می شود - است.
پس می توان نتیجه گرفت همه پیروان راستین ادیان آسمانی گذشته در زمان انبیای خود - و حتی کسانی که با برهان و دلایل قابل قبول نزد عقل و خرد بر دین انبیای گذشته باقی ماندند و از ادیان جدید مطلع نشده یا زمینه تحقیق برای شان فراهم نشده، ولی در دین خود و پیروی از فرامین شریعت خود صادق بودند، مسلمان محسوب می شوند. دین و دینداری آن ها در قیامت مورد قبول قرار خواهد گرفت. در نتيجه اهل بهشت خواهند بود. هر چند یهودی یا مسیحی و... باشند. این مطلب از آیه شریفه 98 سوره نساء استفاده می شود. و به این گونه افراد مستضعف گفته می شود.
با آمدن دین جدید و کامل تر، هر مومن خداپرستی باید به دین جدید گرویده، لااقل در مورد ادیان احتمالی به بررسی و تحقیق بپردازد. اصرار بر باقی ماندن بر دین گذشته، در جا زدن و مخالفت با دستور الهی و سفارش انبیای پیشین و لجاجت و خلاف تسلیم بودن است، زیرا بر اساس آموزه‌های الهی که در آخرین وحی‌نامه آسمان یعنی قرآن کریم آمده، کامل‌ترین دین، آخرین دین آسمانی یعنی اسلام است. حتی اگر کسی غیر از اسلام را که کامل‌ترین دین است پیروی کند از او پذیرفته نیست. قرآن کریم به صراحت فرمود: در هر دو مورد یعنی هم کامل‌ترین دین و هم مورد رضایت خداوند، و هم درباره این که غیر از اسلام دینی دیگر پذیرفته نیست سخن گفته و فرمود: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً» (1) امروز دین شما را برای‌تان کامل و نعمت خود را به شما تمام گردانیدم و اسلام را برای شما به عنوان آیینی برگزیدم.
درباره انحصار حقانیت به اسلام در عصر خاتم انبیا فرمود: « و من یبتغ غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فی الاخره من الخاسرین» (2) و هر که جز اسلام دینی دیگر جوید هرگز از وی پذیرفته نشود، و وی در آخرت از زیانکاران است.
بنابر این در میان همه ادیان دین اسلام کامل‌ترین دین است. در نتیجه ادیان دیگر آسمانی نسبت به اسلام نه تنها کامل نیستند، بلکه با آمدن اسلام سایر شرایع آسمانی نسخ شده است. اگر کسی برابر با شریعت ادیان پیشین عمل کند، به تکلیف الهی خود عمل نکرده است.
امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را برای شما به عنوان آیینی برگزیدم».
پس همه ادیان آسمانی برحق هستند. اما تنها در زمان خودشان یعنی قبل از ظهور پیامبرِ صاحب شریعت بعدی، دین حق و برگزیده خداوند برای انسان های همان عصر و زمان محسوب می شوند؛ اما در زمان کنونی که ادیان مختلفی وجود دارند، نمی توان همه را بر حق دانست. باید به دنبال دین حق در زمان کنونی، آن هم به مدد عقل و برهان گشت.
در نتيجه وجود محتوايي درست و مشترك بين اديان به معني نتيجه بخش بودن تبعيت از اين اديان در رسيدن به سعادت ابدي و بهشت محسوب نمي گردد. به يقين اصرار بر تبعيت از دستورات ادياني كه ديگر شريعت شان منقضي شده، تسليم بودن در برابر دستورات الهي نيست و نمي تواند موجب سعادت و نجات باشد؛ به علاوه كه اصولا اين اديان هم در مباني فكري و اعتقادي حتي در اصلي ترين امور مانند توحيد و هم در دستورات عملي و اخلاقي گرفتار انحرافات و آسيب هاي جدي و تحريفات عميق شده اند كه اعتقاد به اين باورها براي پيروان شان سودمند نخواهد بود .

پی نوشت ها:
1. مائده (5) آیه 3.
2. آل عمران(3)، آیه 85.

با سلام و خسته نباشید. با توجه به اینکه دوستی گستره وسیعی دارد و از صدا زدن به اسم کوچک تا آسیب های حاد را شامل میشود در صورت امکان در مورد احکام انواع دوستی میان دختر و پسرو دلائل آن ها(عقلی ونقلی) توضیح دهید. با احترام

باید بدانید که دوستی میان دختر و پسر نامحرم، حرام است و اشکال دارد و زمینه فساد و گناه را فراهم می کند و ضرر و ضربه آن را نه تنها خود دختر و پسر می بینند، بلکه جامعه هم متضرر می شود. مطمئناً رابطه دختر و پسر، یک دوستی ساده مانند دوستی دو دختر یا دو پسر نیست؛ بلکه در دوستی و ارتباط دو جنس مخالف، پدیده‌ای وجود دارد که نباید آن را نادیده گرفت و آن هم مسئله غرایز جنسی است که قابل انکار نیست. هرچه سعی شود نادیده گرفته شود، باز نمی‌توان وجود آن را انکار کرد. به خصوص، در مورد دختران و پسران جوانانی که مجرّد بوده و در اوج بلوغ جنسی قرار دارند.
این که از نظر اخلاقی یا دینی برای آن حد و مرزی قرار داده شده، به جهت پیامدهای مختلف آن است.
اسلام می‌خواهد انواع لذت‌های جنسی در محیط و درون خانواده شکل گیرد و از این طریق، آرامش روحی و روانی و پیوند‌های عاطفی نیز برقرار بماند و با طرح آن در محیط جامعه به پیوند خانواده و اجتماع نیز آسیب وارد نشود.
به جهت همان میل شدید جنسی، گاهی اوقات بی آن که دختر و پسر (به خصوص پسران) بخواهند، در شرایطی قرار می‌گیرند که حتی اراده خود را از دست می‌دهند و دیگر نمی‌توانند از ارتباط جنسی خودداری کنند و ناخود آگاه و بی آن که بخواهند، کم کم در آن شرایط بدون بازگشت قرار می‌گیرند و زمانی متوجه می‌شوند که کار از کار گذشته است؛ یعنی با فراهم شدن شرایط دیگر، اراده جلوگیری، بسیار سخت و دشوار است. پس چرا نباید این جریان را از سرچشمه بست؟ به همین جهت، در اسلام حتی خلوت کردن زن و مرد (دختر و پسر) نامحرم در مکانی که رفت و آمد نباشد، حرام و گناه است. در آخر این که مگر غیر از این است که تمام روابط جنسی بین دختران و پسران، از همین ارتباط‌ های به ظاهر ساده و دوستانه آغاز شده است؟ متأسفانه، به همین ارتباط جنسی ختم نشده، بلکه عاملی برای پدید آمدن بسیاری از ناهنجاری‌های اجتماعی و روانی نیز می‌شود. بهترین شاهد بر ادعای فوق، مراجعه به واقعیات موجود در اجتماع است. شما در باره طلاق ‌ها، فسادهای جنسی، اعتیاد و افسردگی‌ها مقداری تحقیق کنید. ببینید نقطه شروع این نابسامانی‌ها از کجا بوده؟ بسیاری از آن ها با یک نگاه ساده یا یک ارتباط کلامی کوچک با نامحرم شروع شده و به تدریج، به ایجاد محبت و عشق و مشغول شدن فکر انجامیده و در انتها به قرار و مدار و... .
اما مسئله این است که چون جوانان و نوجوانان، مخصوصاً دختران جوان، هنوز به سنی نرسیده‌اند که عاقبت برخی از کارها برایشان تجربه شده باشد، فقط همان ابتدای کار را که شیرین است، می‌بینند و خدای ناکرده به دوستی با پسران نامحرم تن می‌دهند و به این ترتیب، وارد دامی می‌شوند که خلاصی از آن، بسیار دشوار است؛ چرا که اولین مشکل آن ها، مشغولیت فکرشان است و عقب افتادن تدریجی از درس. مشکل بعدی چنین ازدواج هایی، سست بودن نظام خانواده ای است که این گونه شکل می گیرد. آن ها اگر بخواهند با همان پسری که از طریق کوچه و خیابان با او آشنا شده‌اند، ازدواج کنند، هیچ ضمانتی وجود ندارد که او چند دوست دختر دیگر در آستین نداشته باشد و سر بزنگاه از این دختر جدا و به آن ها نپیوندد و به این ترتیب، دختران زیادی را دچار داغ فراق و افسردگی و نابسامانی خانوادگی نکند؛ حتی در دانشگاه‌ها یا محیط‌های کاری نیز ارتباط نامناسب با نامحرم، غالباً باعث گرفتاری است؛ زیرا چه بسا باعث ایجاد عشق‌هایی در دل دختران و پسران جوان می‌گردد که به دلایل گوناگون، هرگز به "وصل" منجر نخواهد شد و داغ آن برای همیشه به دل طرفین خواهد ماند و فکرشان را آزرده خواهد ساخت.
مسائل فوق، هیچ کدام قصه نیست؛ بلکه واقعیت‌هایی است که به وفور در جامعه جاری است و ما تنها با گوشه هایی از آن ها آشنا می‌شویم. بسیاری از گرفتاران این مسائل، به دلیل حیا و شرم، مشکلات خود را برای دیگران بازگو نمی‌کنند. اگر این کار را می‌کردند، درس عبرت خوبی برای دیگران، مخصوصاً جوانان و نوجوانان می‌گشت.
نکته مهم این است که وقتی این مشکلات ریشه‌یابی می‌شوند، غالب آن ها از همان نگاه‌های کوچک و سخن‌های کوتاه و عشوه‌هایی آغاز می‌شوند که برخی می‌گویند، نباید روی آن ها حساسیت نشان داد؛ ‌اما چه می‌توان کرد که همین موارد کوچک اگر مورد بی توجهی واقع شوند و ادامه یابند، سر از مشکلاتی بسیاری در می‌آورند.
بنابراین، احکام دین مقدس اسلام، بر اساس مصلحت زندگی انسان‌ها است و خداوند که بهتر از هر کس ساختمان فطری انسان را می‌شناسد، از روی محبت و برای خود ما این احکام را وضع نموده؛ وگرنه او نه بخیل است و نه نیازمند به این احکام.
ما نیز در نگاه خود به زندگی باید عاقبت کارها را بنگریم و از زندگی دیگران عبرت بگیریم و به مسائل عمیق تر نگاه کنیم و به آنچه از طرف خداوند بزرگ و عالم مطلق بیان شده، توجه بیش تری نماییم.
به این ترتیب، روشن شد که چرا اسلام روابط آزاد دختر و پسر و نگاه و صحبت‌های التذاذی آنان را که منشأ برای روابط بعدی می‌شود، حرام و ممنوع ساخته است.
البته دوستی های حلال هم دارای ملاک و شرایط و افت های بسیاری هست که اطلاع از این عوارض و آفات به ما کمک خواهد کرد تا در دوستی ها سالم عمل کنیم و شما برای به دست آوردن اطلاعات مفید در زمینه دوستی و آفت های آن بهتر است از کتاب های زیر استفاده کنید:
1. دوستی در کتاب و سنت، اثر اقای محمدی ری شهری.
2. کتاب دوستی، اثر اقای جواد محدثی.
3. روابط دختران و پسران، اثر اسدالله محمدی نیا.

آیا نزدیکی در ظهر اول وظهر روز های آخر ماه قمری مثل شبهایش مکروه است؟

نزدیکی در شبهای اول و آخر ماه مکروه است و در اول و ظهر روز آخر ماه مکروه نیست.(1)

پی نوشت:
1. امام خمینی، تحریر الوسیله، ج2، ص 239. (مطابق با نظر آیت الله خامنه ای

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

بوسیدن لب برای دو دوست همجنس از نظر شرعی اشکال دارد؟(در صورتی که این عمل صرفا بخاطر عشق و علاقه زیاد بین طرفین باشد) خواهش میکنم پاسخ کامل با در نظر گرفتن همه حالات و شرایط ممکن بهم بدید

بوسیدن لب دوست، اگر با قصد لذت نباشد و موجب تحریک نباشد، به خودی خود اشکال ندارد؛ ولی اگر با قصد لذت همراه باشد یا در هنگام بوسیدن تحریک شود و یا خوف این که با بوسیدن لب دوست تحریک شود، جایز نیست؛ بوسیدن همجنس و یا حتی نگاه کردن با قصد لذت به بدن همجنس، حرام است. (1)
پی نوشت:
1. آیت الله صافی گلپایگانی، توضیح المسائل، مسئله 2447.

باسلام اینجانب دختر دانشجوی بیست و سه ساله ای هستم که با دوست همجنس خود رابطه قلبی و عاطفی نزدیکی دارم و وقتی زیاد با او باشم یا دستان او را به گرمی فشار دهم یا او را ببوسم احساس تغییر در جسم خود می کنم و مایع لزج چسبنده بیرنگی از من خارج می شود. حتی این حالت گاهی موقع صحبت با او به من دست میدهد. این مایع چیست؟ آیا این کار گناه است و عمل حرامی است؟ لطفا حکم شرعی و اخلاقی این عمل را بیان فرمایید و در صورت اشکال داشتن و حرام بودن چگونگی جبران گناه و نیز چگونگی اجتناب از این عمل را توضیح دهید. با تشکر

رطوبتی که خارج می شود، پاک است. حکم منی و غسل ندارد .بدن و لباس را هم نجس نمی کند.
اگر زن بر اثر تحریک های جنسی به قدری تحریک شود که به اوج شهوت جنسی برسد و در آن حال مایعی از او خارج شود، جنب می شود. اگر به اوج شهوت نرسد و مایع خارج شود یا شک کند که مایعی خارج شد یا نه، جنب نمی شود و غسل لازم نیست.
زن اگر یقین به خارج شدن منی پیدا کند ، جنب می شود . اگر یقین پیدا نکند، جنب نمی شود. بنابراین مواقعی که زن بر اثر تحریک های شهوانی مقداری ترشح می بیند و درآن حال رطوبتی از او خارج می شود ،چون به اوج شهوت نرسیده ،جنب نمی شود. رطوبت خارج شده هم پاک است. وضو و غسل را باطل نمی کند.(1)
اگر از تماس با همجنس لذت جنسی به شما دست می دهد، از تماس بدنی با همجنس خودداری یا سعی کنید حالت لذت و شهوت جنسی در شما ایجاد نشود. اگر با قصد لذت جنسی به تماس بدنی خود با همجنس ادامه دهید ،حرام و گناه است . اگر اتفاقا این حالت در شما به وجود بیاید و قصد لذت جنسی نداشته باشید ،گناه نیست، لیکن هر وقت چنین حالتی به وجود بیاید، باید فورا تماس بدنی را قطع کنید.
پی نوشت:
1. آیت الله خامنه ای، استفتاآت، سوال 171.

سلام . سه سال است با پسرس دوست هستم خیلی به او علاقمند هستم ایشان نیز مرا دوست دارند و ابراز علاقه میکنند ولی از آنجا که من قصدم ازدواج با او هست نمیدانم از چه راهی وارد شوم که بفهمد بجز او با کسی ازدواج نمکنم میترسم مطرح کنم و بگوید نه که من زندگی ام فنا میشود خودم میدانم که نابود میشوم چون خودم را میشناسم خواهش میکنم کمکم کنید ولی نا امیدم نکنید خیلی به خداوند و ذکر متوسل شده ام و بسیار اشک ریخته ام بخدا بدون او خواهم مرد یا مرده ایی متحرک میشوم خواهش میکنم برایم دعا کنید و شاید رو حانیت شما باعث بشود خداوند نظری به من هم بیافکند منتظر پاسخ شما هستم با تشکر

مسلماً «دوست داشتن، عشق ورزيدن و ازدواج سالم» حق مسلّم شماست، ولي اگر اين حق از مسير معيّن، مشخص و صحيح آن استيفا و دنبال نشود، ممكن است عوارض نامطلوب و گاهاً بسیار ناخوشایندی را ايجاد كند و شما را با مشکلات عدیده ای روبرو سازد و از رسیدن به هدف مطلوب باز دارد.
از این که می فرمایید: «به جز او با کسی ازدواج نمی کنم، می ترسم مطرح کنم و بگوید نه، که زندگی ام فنا می شود و نابود می شوم. به خدا بدون او خواهم مُرد یا مرده ای متحرک می شوم.» نشان می دهد که شما گرفتار آفت عشق و علاقه افراطی و بی ضابطه گردیده اید. از آنجا که دختران معمولاً عاطفی تر و احساسی تر هستند، مقوله عشق افراطی و وابستگی روانی در آنها زیاد دیده می شود و در سنین کودکی و دبستانی تا حدودی طبیعی است. اما در سنین نوجوانی و جوانی غیر طبیعی بوده و نشانه برخی آشفتگی های روانی و مشکلات دیگر می تواند می باشد که نیازمند درمان جدی می باشد.
وابستگی روانی از آفت عشق و دلدادگی است که امر مطلوبی قلمداد نمی شود چرا که آزادی و ارزش های انسان را از فرد می گیرد و او را از درک واقعیت های زندگی باز می دارد. در نظام آفرینش، انسان نامحدود و البته آزاد آفریده شده است و همه هستی مُسخّر و در اختیار اوست. هیچ چیزی به آن اندازه ارزش ندارد تا انسانی را به خود ببندد و وابسته و زندانی خود کند چرا که همه هستی رشد و ارتقائشان در این است که در خدمت آدمی باشند نه بر عکس. حالا وقتی خودت را وابسته به فردی می کنی، در واقع خود را از موقعیت برتر و آزادی که داری به جایگاه پَست و محدودی تنزّل داده و گره می زنی، خود را شکننده و ضعیف می کنی. همه افراد و تعلقات دیگر زوال پذیر و رفتنی اند. شغل، مدرک، ثروت، سلامتی، احساس و …، همه تغییر پذیر و از بین رفتنی اند. و هرکس به آنها وابسته باشد ناچاراً رنج فرسودگی، تنهایی، جدایی و پست شدن را همواره با خود خواهد داشت.
این را بدانید که عشق فراتر از هر گونه وابستگی هاست. اگر تو به یک نفر وابسته شدی و بدون او می میری، نام آن را دیگر عشق مگذار. مثل نوزادی که به شیر مادر وابسته است، اگر شیر مادر نباشد کودک می میرد، چون وابسته است. عشق وابستگی نیست که با نبود معشوق، فرد مردنی شود. اصلاً معشوقی که اکنون باشد و فردا نباشد، چگونه می تواند عشق ایجاد کند، صرفاً یک نوع وابستگی روانی می آورد. و صد البته هنگام از بین رفتن هم تأثر و اندوه و مشکلات دیگر به ارمغان می آورد.
با این اوصاف، اصل آشنایی و علاقمندی شما حتی اگر به قصد ازدواج بوده باشد و همین طور وابستگی به وجود آمده، از ابتدا نادرست بوده است. بنابراین می بایست تا وقت باقیست در صدد اصلاح گذشته بر بیایید و قضیه ازدواج خود را از یک مسیر مشخص طی نمایید.
این را بدانيد كه اگر وي اولين فردي است كه به وي علاقه مند هستید و تمایل به ازدواج با او دارید، تنها و آخرين فرد روي زمين نيست كه مي تواند شما را خوشبخت كند بلكه چه بسا بهتر از وي نيز يافت خواهد شد هر چند اگر او نیز تمایل به ازدواج با شما داشته باشد و به جای شکل دهی روابط دوستانه، مراحل مشخص آن را طی کند، مي توانيد به عنوان يك گزينه نه تنها گزينه يا اولين و آخرين گزينه، روي او حساب باز كنيد و با همکاری خانواده در مورد او به تحقیق و بررسی بپردازید تا اگر شرایط ازدواج و تناسب و همخوانی لازم را با شما داشت، ازدواج صورت پذیرد.
در حال حاضر شما در موقعیتی نیستید که بتوانید در مورد ازدواج خود به تنهایی تصمیم گیری نمایید و با این وابستگی روانی ایجاد شده و نگرشی که پیدا کرده اید، نیاز به کمک و حمایت روانشناس بالینی دارید. برای این منظور می توانید به صورت حضوری به کلینیک مشاوره و روانشناسی معتبر مراجعه کنید و با گفتگو با یک روانشناس بالینی و روان پزشک با تجربه، برخی از آشفتگی های روانی خود را درمان کنید و خویشتن را از وابستگی روانی برهانید. یادتان باشد که هر گونه تعلل در زمینه درمان و احیاناً دست روی دست گذاشتن و ادامه ارتباط دوستانه و گرویدن به عشق افراط گونه، مشکلات را صد چندان خواهد نمود.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها