مضرات دوستی

سلام.مدتی پیش به دختر یکی از فامیل دلبسته شدم.بعد از مدتی طاقت نیاوردم و بدون اینکه خانواده من یا خانواده اون بفهمه در مورد احساسی که داشتم به اون(دختر فامیلمون) گفتم. او هم ابراز علاقه کرد.خلاصه مدتی با هم بودیم بعد از یه سری مشکلات که پیش اومد فهمیدم به درد هم نمیخوریم.خانواده منم مخالف ازدواج ما هستن.اما هنوز هم نمیتونم ازش دل بکنم.لطفا راهنمایی بفرمایید.

اولین گام برای فراموشی فرد مورد نظر و خاطرات همراه آن، قطع کامل ارتباط است؛ به قول معروف: «از دل برود هر آن چه از دیده برفت». قطع ارتباط و گذشت زمان عملاً شما را وادار به فراموش کردن بسیاری از رخدادهای زندگی خواهد کرد. از آنجا که در این گونه ارتباطات بار احساسی و عاطفی غالب است، معمولاً پیامدهای بسیاری برای این گونه روابط ذکر شده است که دلبستگی و وابستگی روانی، سخت بودن فراموش کردن خاطرات گذشته، مخالف خانواده ها با ازدواج و... از جمله آن پیامدها است. اگر شما تمامی چارچوب های دینی و شرعی و ضوابط عرفی را مد نظر قرار می دادید و برای رسیدن به ازدواج تنها از راهش اقدام می کردید و از همان ابتدا خانواده ها را در جریان می گذاشتید و بازی ارتباط را ادامه نمی دادید، یقیناً الان با این مشکل روبرو نمی شدید.
در مورد فراموش كردن دختر مورد نظر، توجه داشته باشيد كه اين مسايل مانند شماره تلفن و برخي اطلاعات غير ضروري ديگر نيستند كه در کوتاه ترین زمان و یا در آينده با تغيير منزل و مانند آن از بين بروند. اين دسته از اطلاعات شامل محتواهاي احساسي و عاطفی هستند و معمولاً ماندگارترند. بنابراين توقع نداشته باشید که به این زودی از حافظه شما محو شوند. البته اين مسئله بستگي به ديدگاه ابتدايي شما نسبت به این گونه خاطرات دارد. كسي كه معتقد است نمي تواند آن را فراموش كند، يعني این كه نمي خواهد این گونه اطلاعات را كنار بگذارد و همچنان علاقمند به حفظ آن است. حال اگر همين فرد واقعاً باور کند كه مي تواند آن را با قدرت اراده و یا به كمك روانشناس يا مشاور كنار بگذارد در اين صورت، احتمال كنار آمدن با اين تعارض به زودي به وجود خواهد آمد. به هر حال حذف خاطرات گذشته، در درجه اول به انديشه خودتان بستگی دارد كه بخواهيد يا نخواهيد؛ راه سومي وجود ندارد. از این روی، باید واقعیت را پذیرفت و ظرفیت سازگاری با واقعیت های زندگی را در خود ایجاد و تقویت نمود.
براي اين كه بتوانيد بر خود فائق آييد و خاطرات گذشته را فراموش کنید و اجازه ندهید که آنها دائماً در ذهن شما همچون افکار وسواسی تکرار شوند و ایجاد مزاحمت کنند و کنش های اصلی زندگی تان را مختل سازند، توصیه می شود:
1- تصميم جدي بگيريد كه دختر مورد نظر را فراموش كنيد. مطمئن باشيد كه در صورت اراده حتمي و قطعي، موفق خواهيد شد.
2- با اين مسئله به صورت طبيعي برخورد نماييد. سعي كنيد با مطالعه، ورزش و اشتغالات ديگر، مجالي براي فكر كردن به موضوعي كه براي شما فايده‏اي ندارد، باقي نگذاريد. اوقات فراغت خود را با كارهاي متنوع پر كنيد تا كم تر به گذشته فكر كنيد. با ايجاد اشتغال فكري و ذهني یا بدني و فيزيكي از بي كاري اجتناب كنيد. با مشغول ساختن خويش به مطالعه كتاب هاي درسي و غير درسي، یا مطالعه كتابهاي ادبي(شعر و داستان) ذهن خود را از گذشته منحرف سازيد. شركت در مجامع عمومي نظير كلاس هاي علمي و آموزشي، ديني و مذهبي، هنري و ادبي، راهكارهاي مفيدي براي فراموشي تدريجي گذشته هستند.
3- ورزش را جزء ضرورى‏ترين فعاليت‏هاى خود قرار داده و به فعاليت هاي ورزشي اهميّت دهيد، چون اين نوع فعاليت ها، دريچه اي براي خروج فشارهاي ناشي از تراكم انرژي انباشته شده محسوب مي گردد.
4- موقعيت هايي كه در آن افكار گذشته بيشتر به سراغ شما مي آيد را شناسايي و از قرار گرفتن در این موقعیت ها خودداري كنيد و به محض هجوم افكار خيالي، مكان خود را تغيير دهيد.
5- كشي به مچ دست خود ببنديد و با شروع خيالپردازي در مورد گذشته، آن كش را كشيده و رها كنيد طوري كه اندك سوزشي به دست تان وارد شود آنگاه شروع به شمارش معكوس نماييد؛ مثلاً عدد 100 را انتخاب كنيد و سعي نماييد هفت تا هفت تا از آن كم كنيد تا به صفر برسيد؛ با احساس دردى كه روى مچ دست تان ايجاد مى شود، از آن فضاى روانى فاصله می گیرید و ناخودآگاه موضوع ذهنى تان عوض می شود.
6- اگر موقعیت ازدواج دارید، با همراهی خانواده به خواستگاری دختر مناسبی بروید و با ازدواج با او گذشته را به فراموشی بسپارید.

من با پسری دوست شدم که بعد فهمیدم معتاد شده است و من بعد از آن ضربه روحی شدیدی خوردم  و تنها گوشه گیر شدم لطفا کمکم کنید؟

خواهشا جواب قانع کننده و کاربردی ارائه نمایید. ممنون

همان طور كه مي دانيد در يك تقسيم بندي كلي ما دو نوع دوستي داريم دوستي سالم دوستي غير سالم. دوستي سالم دوستي است كه به وابستگي عاطفي و يا به عبارتي عشق نمي انجامد و فرد با حفظ حريم رواني خود و طرف مقابل به دلبستگي اكتفا مي ورزد ما در دلبستگي سالم شاهد هيچ گونه وابستگي مرضي نيستيم.
برای تصور بهتر از فرق بین دو مفهوم دلبستگي و وابستگی فرض کنید به میوه‌ای مانند آناناس علاقمند هستید و به آن «دل بسته‌اید» حال اگر روزها، ماه‌ها و سال‌ها به هر دلیلی از خوردن آن محروم بمانید، آیا در زندگی عادی و روزمره شما اختلالی ایجاد خواهد شد ، آیا عملکرد روزانه شما رو به کاستی می‌گذارد؟ مسلّماً نه. شما سال‌ها از موضوع «دل‌بستگی» خود محروم می‌مانید ، ولی همه امور زندگی شما بر وفق مراد است.
این نوع علاقه و تعلق را «دلبستگی» می‌گویند ،حال اگر به جای دلبستگی به آناناس به آن «وابسته» بودید ، یک روز بدون آناناس نمی‌توانستید سر کنید. آدم وابسته به آناناس مثل فرد معتادی است که هر از گاهی برای به حد طبیعی رساندن سطح عملکرد خود نیازمند مصرف مواد است، پس وابستگی روانی نوعی اعتیاد است. وابستگی روانی به چیزی یا کسی باعث کاهش عملکرد در فرد می‌گردد و به نوعی فرد را از زندگی روزانه ‌و عادی خود خارج می‌سازد. فرد وابسته روانی مثل فرد معتاد، دلش به موضوع وابستگی (مثل مواد مخدر یا محبت معشوق) خوش است ، در حالی که این وابستگی عقلاً و منطقاً امری به شدت نکوهیده‌ای است.
در اسلام به شدت از وابستگی به غیر خدا پرهیز داده شده است .
پس اگر ما به دوست خود صرفا دلبسته باشيم بعد از اين كه فهميديم معتاد است به هيچ وجه ضربه روحي شديد نمي خوريم و گوشه گير نمي شويم با آن كه دوستمان را از دست داده ايم عملكرد روزمره ما تغيير چنداني نخواهد كرد و ما مي توانيم به روال گذشته به امور مهم و ضروري زندگي خود رسيدگي نماييم اگر به دوستمان وابسته باشيم نه دلبسته اين امر باعث مي گردد كه دچار كاهش عملكرد گرديم و گوشه گير گرديم
در برخي وابستگي هاي عاطفي ما شاهد رگه هايي از سه اختلال عمده روانپزشكي يعني اضطراب وسواس فكري و افسردگي هستيم به عبارت ديگر مشكل در درون روح و روان ماست و زياد ربطي به طرف مقابل ندارد اگر من مضطرب باشم به دوستم فراتر از يك دوست به چشم يك آرامشگر بيروني مي نگرم بديهي است با حذف اين آرامشگر بيروني باز اضطراب بار ديگر به سراغ من مي آيد و حال من را دگرگون مي نمايد.
يا آن كه همچون يك فرد وسواسي ذهن من همواره درگير پردازش تصاوير و خاطرات آن دوست مي گردد گويا ذهن من كاري جز نشخوار ذهني وصال و فراق دوستم ندارد.
يا آن كه من افسرده ام و براي رهايي از افسردگي به دوستم پناه مي برم و سعي مي كنم او را به معناي زندگي خود تبديل كنم بي شك در اين شرايط فقدان دوست به معناي فقدان معناي زندگي است و ما را به ورطه انزوا و گوشه گيري مي كشاند.
خوشبختانه سازوكار ذهن ما به گونه اي است كه مي توانيم بزرگترين فراق ها از جمله فراق پدر و مادر و نزديكترين كسان خود را تحمل نماييم و بعد از مدت 2 تا 6 ماه به روال طبيعي زندگي باز گرديم به احتمال زياد شما به مرور زمان با اين موضوع سازگاري خواهيد يافت و مي توانيد با دوستاني به مراتب بهتر و سالمتر از ايشان رابطه برقرار نماييد.
البته اين بار بايد متوجه باشيد كه پا را در دوستي با ديگران از مرز دلبستگي فراتر ننهيد تا در دام وابستگي گرفتار نيايد عزت نفس خود را بالا ببريد و اگر شاهد رگه هاي از سه اختلال روحي كه در پيش گذشت هستيد در اسرع وقت به يك روان شناس باليني مراجعه نماييد.

{این گونه مایعات که مذی نامیده می شود ، معمولا هنگام شهوت خارج می شود و ممکن است شما واقعا در ارتباط با دوست تان دچار شهوت می شوید اما توجه به آن ندارید از این رو توصیه ما به شما این است که بیشتر احتیاط کنید اگر دوستی و ارتباط شما همراه با شهوت باشد ، جایز نیست . در فرض سئوال مایع یاد شده پاک است . (1) پی نوشت: 1. آیت الله خامنه ای ، رساله اجوبه الاستفتائات س 180 ؛ سئوال از دفتر معظم له در قم (7746666-0251)} این در جواب سوال قبلی من بود. حالا سوال اینه که نشانه های این که در ارتباط با دوستم دچار شهوت میشوم چیست؟و باید چه کار کنم ؟باید دوستی را ترک کنم ؟ باید او را فراموش کنم ؟ این احتیاط که گفتین یعنی چی ؟ احتیاط در چی ؟ از کجا بدانم خطا در کجاست که اون جا احتیاط کنم؟ این دوستی طبق گفته شما آمیخته به شهوت شده ، باید دوستی ترک شود یا شهوت رو از بین ببرم؟ و اگه باید شهوت در دوستی رو از بین ببرم باید چه کنم؟و اصلا شهوت در دوستی یعنی چی و چه ویژگی داره؟ خدا خیرتون بده خواهش میکنم ریز به ریز و کامل جواب بدین،سوالا زیاد شد ولی روزی یه قسمتش رو هم درست و حسابی جواب بدین ممنون میشم.خواهش میکنم دقیق توضیح بدین تکالیفم چیه؟چه کنم؟

وقتی با دوست تان هستید اگر از بودن با او، حرف زدن با او و از نگاه به او شهوتت تحریک می شود و لذت جنسی می بری نشانه شهوتی شدن است و لازم است که دوستی را ترک کنی.
در مورد مسئله شما احتیاط یعنی انسان کاری کند که گرفتار گناه احتمالی نشود. مثل این که شما در ارتباط با دوستت قصد گناه نداشته باشی و شهوتت تحریک نشود ولی احتمال دهی که ناخواسته تحریک شود و گناه انجام شود در این صورت احتیاط این است که رابطه نداشته باشی چون اگر رابطه داشته باشی ممکن است آلوده به گناه شوی.
مکرر از پلیس راهنمایی و رانندگی شنیده می شود که می گوید رانندگان عزیز در رانندگی احتیاط کنند. یعنی کاری کنند که از خطر های احتمالی بدور باشند.
برای این که در موقع ارتباط با دوستت شهوتی نشوی باید به مسائلی که شهوت را تحریک می کند فکر نکنی و در مورد مسائل تحریک آمیز حرف نزنید و یک مسئله علمی یا اعتقادی مطرح کنید تا فکرتان مشغول چیز دیگری شود.

سلام ببخشید من دچار دوستی های خیابانی شدم نمیتونم جدا بشم کمکم کنید خواهشا

بهتر بود که توضیحات بیشتری در مورد سن و سال خود، نحوی دوستی های، مدت زمانی که به این گونه دوستی ها مبادرت ورزیده اید و کارهایی که تاکنون برای قطع ارتباط و رهایی انجام داده اید، بیان می کردید تا ما دقیقاً در جریان کارتان قرار می گرفتیم و بهتر راهنمایی می کردیم. اما تا به این مقدار می توان گفت که همان طور که از نام دوستی های خیابانی پیداست، این گونه دوستی ها در حقیقت نوعی رفاقت و آشنایی بدون ضابطه و بی اصل و اساس است و به خاطر آسیب های فراوانی که در دوستی های خیابانی وجود دارد، این گونه دوستی ها هم از منظر آموزه های دینی و هم از منظر مباحث روانشناختی اشکال دارد و پیامدهای منفی و آسیب های زیادی در آن نهفته است.
معمولاً توجه به عواقب سوء و پيامدهاى منفى دوستی های خیابانی در ایجاد انگیزه برای قطع ارتباط و رهایی از آن موثر است و بازدارندگی دارد. این گونه دوستی ها، خصوصاً زمانی که با جنس مخالف بوده باشد، جداى از آن كه معصيت و موجب دوري از رحمت الهي بوده و آیات و روايات بسياري در مذمت و زشتي اين عمل وارد شده است، پیامدهای منفی زيان بار فراوانی دارد که به بیان چند مورد از آن اكتفا مى‏كنيم:
اتلاف عمر و وقت گرانبها؛ افت تحصيلي يا ركود علمي؛ شکل گیری ارتباطات نامشروع؛ پیدایش انحرافات اخلاقی و رفتارهای پرخطر؛ آبروریزی و طرد شدن از خانواده؛ اضطراب، تشويش، احساس نگراني و احساس گناه؛ محروميت از ازدواج پاك و سالم؛ عدم استقبال از ازدواج و تشكيل خانواده؛ ابتلا به انواع و اقسام اختلالات روانی از جمله وابستگی روانی و افسردگی؛ ضعيف شدن حس اعتماد نسبت به همسر در آینده و سوءظن و بدبینی نسبت به تمام دختران و پسران و...
با توجه به این توضیحات، برای قطع ارتباط با دوستان خیابانی و ناباب راهکارهای زیر را عملی سازید:
1- با تقویت اعتماد به نفس و روحیه جرأت مندی و با اعمال قاطعیت «نه» گفتن را ياد بگيريد. اين كار به تمرين احتياج دارد، پس اگر دوستان خیابانی، شما را به جایی دعوت کرد و یا از شما تقاضای ادامه رابطه را داشتند، خيلي راحت به آنها «نه» بگوييد و در برابر خواسته آنان مقاومت کنید و با اتخاذ تدابیری با قاطعیت با آنان برخورد کنید و اجازه هرگونه ارتباط مجدد و سوء استفاده را ندهید.
2- سعی کنید به جای دوستان خیابانی، دوستان خوبی در میان همجنسان خود پیدا کنید و یواش یواش دایره دوستی خود را با آنان گسترش دهید، دوستان با وفا، مهربان، متدین و خوبي كه در اخلاق، درس، ورزش، فعاليت‌هاي علمي يا فرهنگي در مراحل مطلوبي هستند، تاثير مثبتي روي شما خواهند داشت. با کسانی دوست شويد كه منش و سبك زندگي آنها خوب و مثبت باشد.
3- سعی کنید در اجتماع با حفظ حجاب و پوشش مناسب ظاهر شوید و در برخورد با جنس مخالف، متکبرانه و مغرورانه رفتار کنید، در حرف زدن و برخوردهاي خود با نامحرمان، تواضع و فروتني نشان ندهند و صدا و لهجه خود را تغيير ندهند و با ناز و اشوه رفتار نکنید. بلکه با متانت كامل برخورد نمايند تا انگیزه دوستی های خیابانی از بین برود.
4- براي تمام شبانه‏روز، برنامه منظم و متناسب وضع روحى و جسمى خود داشته باشید، سعی کنید هيچ زماني بيكار نباشيد و اوقات فراغت خود را با كارهاي مختلف ورزشي، علمي و هنري پر كنيد تا دوستان خیابانی نتوانند شما را وسوسه کنند و به همراهی خود دعوت کنند.
5- سعی کنید تمامی پیامک ها و خاطراتی را که شما را به یاد دوستان خیابانی می اندازد را حذف کنید و از بین ببرید و در مسیر رفت و آمد آنان قرار نگیرید و با آنان تماس نگیرید و به آنها نیز اجازه تماس ندهید و یا پاسخ تماس های آنان را ندهید. اگر می توانید سیم کارت خود را عوض کنید و شماره آن را به جزء خانواده و افراد شناخته شده به کس دیگری ندهید و به هیچ عنوان هم به تماس های ناشناخته پاسخ ندهید.
6- مراقب حیله ها و ترفندهای مختلف دوستان خیابانی باشید، اگر دوستان خیابانی، شما را دعوت به ادامه رابطه كردند، در برابر فشار دوستان خیابانی، از نيروي خانواده و والدين‌ و بستگان تان كمك بگيريد. در اين موارد نقش والدين و خانواده بسيار موثر‌است.
7- اگر آنان شما را تهدید کردند و شرايط واقعاً خطرناك به نظر مي‌رسد، قبل از هر اقدامی، بدون معطلي و سریعاً مراتب را به اطلاع والدين، مسوولان مدرسه يا فرد بزرگسال معتمد ديگر و حتی نیروی انتظامی برسانید.
8- تصميم جدي بگيريد كه آنان را فراموش كنيد. مطمئن باشيد كه در صورت اراده حتمي و قطعي، خواهيد توانست آنها را فراموش كنيد. یادتان باشد، کسی که معتقد است نمی‌تواند رابطه ای را قطع کند و آن را فراموش کند، یعنی که نمی‌خواهد آن را کنار بگذارد و علاقمند است همچنان آن را حفظ کند. حال اگر همین فرد واقعاً معتقد گردد که می‌تواند آن را به کمک روانشناس یا مشاور کنار بگذارد، احتمال قطع رابطه و فراموشی وجود دارد.

با عرض سلام وخسته نباشید ، دانشجوی 21 ساله هستم در دانشگاه شریف با خانواده ظاهرا سنتی و مذهبی . گاهی که خانواده ی دوستان من در سفر به سر می برند شب را به همراه بعضی دوستان دیگر در منزل آنها اقامت می کنم به خصوص شبهایی که فردایش تعطیل است . متاسفانه خانواده بنده با این امر مخالفند و همیشه باهم جر و بحث داریم . هر بار که از آنها دلیلی می خواهم که این کار چه مشکل اخلاقی یا شرعی دارد فقط می گویند همه این کار را نادرست می دانند . خیلی سعی کردم که منطقی با آنها صحبت کنم و دلایل زیادی را هم به آنها می گویم اما بی فایده است . به من می گویند برو از یک روحانی یا فرد عالم بپرس که اینکار اشکال دارد یا نه تا ببینی که راست می گوییم . من هم که دیدم صحبت منطقی و با دلایل و امثال عقلی فایده ندارد به شما رجوع کردم تا نظر شما را بدانم. این را هم می دانم که ممکن است بعضی ها به این طریق مرتکب گناه شوند اما آیا این دلیلی است بر اینکه این کار کلاً مشکل دارد ؟ از سایت خوبتون هم تشکر می کنم .(مرجع بنده آقای سیستانی است )

پرسشگر گرامی
والدین برای شما دلسوزی می کنند . حرف های آن ها از سر دلسوزی است ،ولی درباره رفتن به خانه دوست تان برای تنها نبودن او باید بگوییم که این کار اشکالی ندارد حتی از این جهت که به او به نوعی کمک کرده اید، خوب است .
اگر رفتن به نوعی زمینه تحریک شما را فراهم می کند یا در آن جا از نظر جنسی تحریک می شوید یا وسائل گناه فراهم است ،از نظر اخلاقی بهتر است این کار را نکنید و این دغدغه ای است که والدین تان دارند.
برای حل شدن مشکل بهتر است که با والدین صحبت کنید .خصوصیات اخلاقی و محیط امن خانه را برایشان توضیح دهید . خیال آن ها را از بابت امنیت اخلاقی در آن خانه مطمئن کنید.