كلام

با سلام مگر در اسلام حد حدود حجاب براي خانمها گفته نشده؟پس پوشيه براي چيست آيا پوشيه وارد دين ما شده؟پوشيه حجاب افراطي است؟ يكي ميگويد ما اگر ميخواهيم خدا دوستمان داشته باشد بايد سختي پوشيه و..را تحمل كنيم.اين درست است؟ من در پاسخ به كسي كه ميگوييد: من با مانتو حجابم رعايت ميكنم ونيازي به چادر نيست اسلام گفته حجاب رعايت شود نه... چه بگويم؟.توجيحي براي چادر؟؟ با تشكر

پوشيه و روبنده، پرده نازكي است كه بعضي از زنان متدين براي حفظ بهتر حجاب خود بر صورت مي زنند و هم اكنون هم در خيلي از كشورهاي اسلامي اين سيره معمول است. با بررسي تاريخ بشر متوجه مي شويم كه چنين چيزي هميشه در فرهنگ بشر بوده است و ادياني مثل زرتشت، يهوديت و مسيحيت از وجوب آن صحبت كرده اند، و دين اسلام نيز اگر چه پوشاندن صورت و دست را اگر خالي از زينت باشد واجب نكرده است ولي، در استفاده از ان منعي نكرده است. اما از آن جا كه نقش زمان و مكان را در استنباط نمي توان ناديده گرفت، عده اي در اين عصر برهنگي معتقدند اين نحوۀ پوشش در اين زمان و در بعضي از جاها مصداق لباس شهرت است و بايد از زدن پوشيه خود داري كرد.
- پوشيه لباس شهرت يا حجاب برتر؟[نقاب و روبند در اسلام]:
به نظر اكثر علما، اگر صورت و دست ها از زينت خالي باشند، پوشاندن آنها واجب نيست. و وقتي حجاب اسلام را با ساير اديان مقايسه مي كنيم، مشاهده مي كنيم حجاب اسلام خيلي متعادل تر از اديان ديگر است. اما در قرآن، بحث صريحي از نقاب وروبنده نشده است. البته در قرآن، يك آيه وجود دارد، كه بعضي آن را، تفسير به روبنده و نقاب كرده اند: «وليضربن بخمُر هنّ علي جيوبهنّ»(1)
شاهد اين مسأله، نقل از زوجات طاهرات پيغمبر(ص) است كه وقتي كه اين آيه نازل شد، زن هاي انصار عموماً از پارچه هاي سياه، معجر ساختند؛ به طوري كه سر آنها مانند كلاغ سياه بود. از اين تشبيه، معلوم مي شود كه صورتشان را گرفته بودند با پارچه سياه كه مثل غراب شده بودند.(2)
- نقاب و پوشيه در سيره زنان مسلمان:
بدون ترديد سنت جاري حجاب در جهان اسلام، به گونه اي بوده است كه زنان، تمامي جسم خويش را كه بيشتر موارد شامل صورت و دستانش مي شده مي پوشانده اند و اين رسم، هنوز هم ميان بسياري از مسلمانان، در نقاط مختلف دنياي اسلام رواج دارد.(3)
- اما نظرات مراجع معاصر:
نظر اكثر فقهاي معاصر اين است كه، پوشاندن وجه وكفين، واجب نيست: (امام خميني، آيت الله خامنه اي، آيت الله مكارم شيرازي، آيت الله سيستاني، آيت الله فاضل لنكراني، آيت الله أراكي، آيت الله تبريزي) اما عده ي قليلي (آيت الله گلپايگاني، صافي) معتقدند كه بنا بر احتياط واجب بايد وجه وكفين هم پوشانيده شود. و آقاياني مثل ايت الله بروجردي قائل به وجوب پوشاندن وجه وكفين هستند.(4)
نكته مهم: تمام اين نظرات در صورتي است، كه اولاً وجه وكفين، داراي زينت نباشد و كسي هم به قصد لذت و ريبه به وجه وكفين نگاه نكند. پس به اتفاق تمام فقها (چه قدما و چه تمام مراجع معاصر) اگر يكي از دو شرط زير وجود داشت پوشاندن وجه وكفين، واجب است:
1- وجه وكفين داراي زينت باشد.
2-كسي به قصد لذت وريبه به وجه كفين زنان نگاه كند. و مفسده اي بر باز بودن وجه وكفين مترتب شود.
متأسفانه اين نكته مورد غفلت بسياري از متدينين واقع شده است. و بسياري از متدينين فكر مي كنند كه وجه و كفين، به صورت مطلق استثنا شده و به طور مطلق پوشاندن آن ها واجب نيست؛ در حالي كه مطلب، اين گونه نيست و اگر فقها مي گويند پوشاندن وجه وكفين واجب نيست مرادشان در جايي است كه اولاً وجه وكفين هيچ گونه زينتي نداشته باشند و ثانياً مفسده اي هم بر نپوشاندن وجه وكفين، مترتب نشود و إلّا اگر وجه وكفين داراي زينت باشد يا مفسده اي بر نپوشاندن وجه وكفين مترتب شود همه ي فقها ي ما بالاتفاق معتقدند كه پوشاندن وجه وكفين واجب است.
اما نظرات برخي از فقها:
** بله امرى راجح و مطلوب است؛ بلكه احتياط واجب در پوشاندن صورت و دست‌ها از نامحرم است.(5)
** بر زن واجب است بدن خود را از نامحرم بپوشاند، و در وجه و كفّين هم احتياط مستحب پوشاندن آن است، و الله العالم.(6)
** حفظ حجاب براى زن از امور واجبه است و احتياط واجب براى زن، مستور نمودن صورت است با هر وسيله‌اى كه ممكن است. و اللّه العالم.(7)
- نتيجه گيري:
1- اين بحث، يك بحث عرفي است، براي اينكه بدانيم پوشيه مصداق لباس شهرت هست يا نه، بايد به عرف مراجعه كرد و عرف هم در همه مكان ها يكسان نيست پس به طور كلي نمي توان جواب اين مسأله را داد. آنچه مشخص شد اين است كه نمي توان پوشيه را مصداق لباس شهرت دانست؛ ولي بهتر است در جايي كه مرسوم نيست، از آن استفاده نشود.
آنچه به صورت يقيني بايد بر آن تأكيد كرد اين است كه با تكيه بر آيات كلام وحي، ميزان حجاب كاملا مشخص شده است. گردي صورت و كف دست از مواضعي هستند كه مي توانند نمايان باشند.
2- حجب و حيا در زنان ذاتي است و نزديك ترين حالت به حجاب، حجاب كامل است كه بدون پوشيه، با چادر هم امكان پذير است، ممكن است عقيده و شرايط شخصي به گونه اي باشد كه حياي دروني اش اجازه اي كمتر از پوشيه را نمي دهد.
3- در مورد نكتۀ پاياني شما كه پرسيده ايد: با مانتو حجاب را مي توان برقرار كرد، خدمتتان عرض مي كنيم: گرچه از جهت شرعي فقط پوشاندن بدن مهم است، اما چادر توانايي بيشتري در پوشش بدن زنان دارد، زيرا از نشان دادن برجستگي هاي زنان جلوگيري مي كند. اما ما نمي توانيم به گونه اي رفتار كنيم كه چادر واجب قلمداد شود. مي بايست از پله هاي پايين شروع كرد و به نهايت حجاب رسيد.
پي نوشت ها:
1. نور(24) آيۀ 31.
2. رسول جعفريان، رسائل حجابيه (دو جلد)، انتشارات دليل ما، چاپ دوم 1386 ش. ج1، ص633.
3. رسول جعفريان،رساله حجابيه، همان، ج1، ص34، در مقدمه بعنوان بدعت كشف حجاب در ايران.
4. شيخ قوام وشنوه اي، حجاب اسلامي، ترجمه احمد محسني گرگاني، بازنويسي محمد حسين حقجو، قم، انتشارات پيامبر اسلام، ص142.
5. استفتاءات (بهجت)، ج‌4، ص 174.
6. استفتاءات جديد (تبريزى)، ج‌1، ص360.
7. جامع الأحكام (صافى)؛ ج‌2، ص 165.
موفق باشید.

موی زنان با موی مردان چه فرقی دارد که باید حجاب سر را رعایت نمایند ؟ اگر نبود حجاب هیچ گونه تغییری در جنس مذکر ایجاد نکند بازم لازم است ؟

اسلام حجاب را براي محدوديّت و حبس زن نياورده، بلكه براي مصونيّت او توصيه كرده است، زيرا اسلام راضي به حبس، ركود و سركوبي استعدادهاي زن نيست، بلكه با رعايت عفاف و حفظ حريم، اجازه حضور زن را در اجتماع داده امّا از سوء استفاده شهواني و تجاري منع كرده است. در واقع حجاب موجب محدوديت، مردان هرزه مي باشد كه در صدد كام جويي‏هاي آزاد و بي حد و حصر هستند و مصونيت زنان اين گروه از مردان منظور است.
- چرا در اسلام حكم حجاب فقط براي زنان است؟
1- حيا، عفاف و حجاب زن ميتواند در نقش عاطفي او و تأثيرگذاري بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقويت تخيّل و عشق درمرد است و حريم نگه داشتن يكي از وسائل مرموز براي حفظ مقام و موقعيّت زن در برابر مرد است. استاد مطهري در بيان اين كه چرا حجاب به زنان اختصاص يافته مي گويد: علت اين كه در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان يافته، اين است كه ميل به خود نمايي و خودآرايي مخصوص زنان است.(1)
2- از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها مرد شكار است و زن شكارچي، همچنان كه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شكار است و مرد شكارچي ميل زن به خود آرايي از حس شكارچي ‏گري او ناشي ميشود. در هيچ جاي دنيا سابقه ندارد كه مردان لباس‏هاي بدن نما و آرايش‏هاي تحريك كننده به كار برند. اين زن است كه به حكم طبيعت خاص خود ميخواهد دلبري كند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسير سازد. بنابراين انحراف تبرّج و برهنگي، از انحراف‏هاي مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براي آنان مقرر گرديده است.
3- جاذبه و كشش جنسي و زيبايي خاص زنانه و تحريك پذيري جنس مردانه، يكي از علت‏هاي اين حكم است. توصيه و دستور الهي به پوشش و حجاب براي زنان، به منظور ايجاد محدوديت و محروميت و چيزهايي از اين قبيل كه تنها فريب شيطاني‏اند نمي باشد، بلكه در واقع براي آگاهي دادن به گوهر ارزشمند در وجود زنان است كه بايد از آن مراقبت شده و حفظ شود و به تاراج نرود.
اين كاملاً معقول است كه هر چيزي ارزشمندتر باشد، مراقبت و محافظت بيشتري را مي ‏طلبد تا از دست راهزنان در امان باشد و به شكل يك ابزار براي مطامع سودپرستان در نيايد. بنابراين رعايت نكردن پوشش اسلامي توسط زنان نه تنها از بين رفتن حساسيت مردان را به دنبال ندارد، بلكه موجب طغيان غريزه جنسي آنان نيز مي گردد و پس از مدتي باعث دلزدگي و بي معنايي آن خواهد شد.
- حجاب مردان هم معنا دارد:
در مورد مردان نيز اين گونه نيست كه بتوانند با هر نوع لباسي از خانه بيرون آيند و نوع پوشش آنها مي تواند به هر صورتي باشد، بلكه مردان نيز در اين جهت با محدوديت هاي خاص خود نسبت به پوشش مواجه هستند. اما محدوده پوشش آنان به جهت حضور بيشتر در اجتماع و كارهاي سخت و به جهاتي كه در بالا ذكر شد با زنان متفاوت است.
پس، بر مرد و زن واجب است كه اولاً بدن خود را در مقابل نامحرمان به نمايش نگذارند و ثانياً چشم خود را از نگاه شهواني به نامحرم بازگيرند. منتهي جاذبه‌ زنانه به مراتب بيشتر است. خداوند جميل و لطيف، تجلي جمال و لطافت ويژه‌اي به زن نموده كه بالتبع جاذبه‌ ويژه‌اي دارد. لذا حدود پوشش‌اش متفاوت است. پس هيچ منطقي ندارد كه مرد بگويد: من هر طور كه خواستم جلوه مي‌كنم و زن چشم پپوشد! و زن بگويد: من هر طور خواستم جلوه مي‌كنم و مرد چشم بسته و نگاه نكند. بلكه تحقق اين سلامت جسمي، روحي، اخلاقي، مادي، معنوي، شخصي و اجتماعي و ممانعت از مضرات هنجار شكني، مستلزم رعايت همه جانبه است. يعني هم زن و مرد پوشش تكليف شده را رعايت كنند و هم هر دو از نگاه آلوده به نامحرم پرهيز نموده و خود را از ورود به عرصه‌ گناه بازدارند.(2)
پس قطعاً مردها نيز مجاز نيستند با هر پوششي در جامعه حضور پيدا نمايند، هر چند نوع پوشش زنان با مردان متفاوت است. ليكن مردان نيز بايد حد و مرز پوشش مناسب براي يك مرد مسلمان را رعايت نمايند.
پي نوشت ها:
1. شهيد مرتضي مطهري، مجموعه آثار شهيد مرتضي مطهري، انتشارات صدرا، قم، ج 19، ص 436، ص 434.
2. نور(23) آيۀ 30 و 31.
موفق باشید.

گفته می شود که برخی ازحیوانات مانند سوسک، کلاغ و گنجشک ولایت حضرت علی (علیه السلام) را قبول نکرده اند. به این ترتیب هریک درجایگاه های پست حیوانات قرار دارند. آیا این مطلب صحیح بوده و درصورت صحت این مطلب، منبع آن را معرفی نمایید.

پاسخ:
آنچه در منايع ديني وجود دارد چندان با اين ادعا مطابقت ندارد؛ البته رواياتي در مورد عرضه ولايت خدا و پيامبر و اميرالمونين (علیهما السلام) بر همه موجودات وجود دارد و حتي در برخي روايات به اين امر اشاره شده كه برخي موجودات در پذيرش اين ولايت تعلل كردند و گرفتار لعن خداوند شده اند؛ مثلا از اميرالمونين(ع) نقل شده:
« ِانَّ اللَّهَ عَرَضَ أَمَانَتِي وَ وَلَايَتِي عَلَى الطُّيُورِ فَأَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِهَا الْبُزَاةُ الْبِيضُ وَ الْقَنَابِرُ وَ أَوَّلُ مَنْ جَحَدَهَا الْبُومُ وَ الْعَنْقَاءُ فَلَعَنَهُمَا اللَّهُ تَعَالَى مِنْ بَيْنِ الطُّيُورِ فَأَمَّا الْبُومُ فَلَا تَقْدِرُ أَنْ تَظْهَرَ بِالنَّهَارِ لِبُغْضِ الطَّيْرِ لَهَا وَ أَمَّا الْعَنْقَاءُ فَغَابَتْ فِي الْبِحَارِ لَا تُرَى (1)
خداوند امانت و ولايت مرا بر پرندگان عرضه داشت اول پرنده‏ اى كه ايمان‏ آورد بازهاى سفيد و چكاوك بود و اول پرنده‏ اى كه انكار نمود بوم و عنقا بودند، از بين پرندگان آنها لعنت شدند بوم و جغد كه نمي تواند روز آشكار شود. چون پرندگان با او دشمنند. اما عنقا در درياها است كه ديده نمى‏ شود.»
اما چنان كه از متن روايت پيداست فقرات اين روايت چندان قابل قبول نيست و گويا اصولا پرنده اي به نام عنقا نيز وجود ندارد، به علاوه كه اين روايت واحد در منابع معتبر نقل نشده و تنها در مناقب ابن شهرآشوب به نقل از ساير كتب آمده است و در زمره اسناد قابل قبول و قطعي به حساب نمي آيد.
در هر حال اظهار نظر قطعي در مورد اين مساله چندان ممكن نيست.

پي نوشت:
1. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ه.ق، ج 23، ص 282.

میشود جواب توجیه کننده ای برای کسی که میگوید "حجاب ندارم اما دلم پاک" است بدهیدچرا ایمان بدون حجاب به درد نمیخورد؟

قبل از پرداختن به اصل پاسخ بيان مقدمه اي را لازم مي دانيم:
آن چه موجب مي شوند انسان در انجام احكام الهي سستي كند يا برخي محرمات را مرتكب شود نقصان و يا ضعف در آگاهي ها و يا اطلاعات غلط است. بيشتر افرادي كه احكام الهي را رعايت نمي كنند نه به خاطر دشمني با خدا و بلكه به خاطر عللي چون ضعف در خداشناسي و سستي در ايمان به خدا و پيامبر و اهل بيت، ضعف در شناخت حقايق امور و عدم شناخت پيامدهاي ناگوار دنيوي و اخروي ناديده انگاشتن دستورات الهي، ضعف در خودشناسي و نداشتن درك درست از خويشتن و غرق شدن در امور مادي و شهواني ...، دچار انحراف و كج روي شده اند. امام علي (ع)مي فرمايد: "الناس أعداء ما جهلوا؛ (1) انسان ها دشمن چيزي هستند كه به آن جهل دارند."
آري؛ هيچ انساني چه مومن و چه لائيك و بي دين با حفظ تعادل رواني جامعه، تأمين امنيت اجتماعي و بهداشت روانى و كاهش هيجان‏ها و التهاب جنسى مخالفت نمي كند. هيچ انسان با فحشا، سستي بنيان خانواده و بالاخره فروپاشي نظم جامعه موافق نيست. همه خواهان جلوگيري از ابتذال و نگاه ابزاري به زن هستند و هيچ كس با آن چه كرامت و شخصيت ذاتي زنان را حفظ كند مخالفت نمي كند.
اينها برخي از فوايد و فلسفه حجاب است كه در بدو نظر به ذهن مي آيد و آثارش به چشم ديده مي شود.
بعد از اين مقدمه، در پاسخ به سوال شما، به دو نكته اشاره مي كنيم:
ا- مهم آن است دل پاك باشد!
اصل اين كلام را از مدعيان آن مي‌پذيريم، بله مهم آن است كه قلب پاك باشد، زيرا قلب اگر پاك شد، انسان را به سوي پاكي‌ها هدايت مي‌كند، ولي قلبي كه ناپاك است و در آن بيماري، دورويي، حسد، بخل، كينه و... وجود دارد و يا ظلمت گناه و دوري از خدا‌ و ساير رذايل آن را احاطه كرده، قطعاً انسان را به سوي رذيلت‌ها، ناپاكي‌ها و گناهان سوق مي‌دهد. زيرا از كوزه همان تراود كه در اوست.
ولي هر چيزي علامت و نشانه‌اي دارد، نشانه طهارت قلبي و پاك بودن دل چيست؟ آيا بي‌حجابي يا بدحجابي مي‌تواند نشانه پاك بودن دل باشد؟ آيا پاكي دل به همراه اغواگري يا جلب توجه و نگاه ديگران است يا در عفت و بزرگ منشي و پوشش صحيح و بدون اغواگري؟
آيا صورت هاي آرايش كرده كه به طور طبيعي نگاه ها را متوجه خود مي سازد، نشان پاكي است، يا صورت ساده و بي آلايش ؟
قرآن كريم پاسخ مي دهد كه رعايت حريم محرم و نامحرم و مواظبت بر پوشش اسلامي و دور شدن از عوامل تحريك زا زمينه‌ساز طهارت قلبي براي زنان و مردان است:«ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِن؛(2) اين كار براي پاكي دل‌هاي شما ـ مردان و زنان ـ بهتر است».
امير المؤمنين عليه السلام مي‌فرمايند:
«من طاب ظاهره طاب باطنه و ما خبث ظاهره خبث باطنه؛(3) هر كس ظاهرش پاك (و هماهنگ با فرمان الهي) باشد، باطنش نيز پاك است. هر كس ظاهرش ناپاك است (يعني عمل و رفتار و پوشش وي بر خلاف دستور قرآن باشد) نشانه‌اي بر پليدي و ناپاكي باطن اوست».
از افرادي كه مي‌گويند قلب بايد پاك باشد، بايد پرسيد منظور از پاك بودن باطن يا دل چيست؟چگونه و از چه راهي مي‌توانيم بفهميم قلب كسي پاك است يا نه؟
ما كه از غيب و درون افراد اطلاعي نداريم. از اين رو اميرالمؤمنين(ع) براي راهنمايي ما راهي را نشان داده تا از آن طريق بفهميم كه قلب چه كسي پاك يا نا پاك است، چه كسي ايمان، درونش را روشن و منور ساخته است و چه كسي فقط ادعا دارد.
حضرت مي‌فرمايد:«صلاح الظواهر عنوان صحة الضمائر؛(4) ظاهري كه به خير و صلاح و هماهنگ با دستور خدا باشد، گواهي بر صحت و سلامت باطن مي‌دهد».
در روايت ديگري مي‌فرمايد:«بالصالحات يستدلّ على حسن الايمان؛(5) به وسيله عمل صالح مي‌توان پاكي قلب و حُسن ايمان را فهميد و بر طهارت دل استدلال كرد».
نيز مي‌فرمايد:«يستدلّ على خير كلّ امرءٍ بما يظهر من أفعاله؛(6) خوب بودن هر كسي با اعمالي كه از او نمايان مي شود، شناخته مي شود».
گاهي انسان با زبان خود حرف مي زند. گاهي با طرز راه رفتن و لباس پوشيدن يا آرايش كردن شخصيت خود را بازگو مي كند. شخصيت و پاكي يا ناپاكي دروني هر كسي را با نوع و رنگ و مدل لباسي كه مي‌پوشد، هرگونه رفتار و معاشرتي كه با ديگران ـ محرم و نامحرم ـ دارد، مي‌توان شناخت.
2- هدف اين افراد از بدحجابي، فساد نيست!
شايد واقعاً خانم بد حجاب است قصد فساد ندارد، اما قصد نداشتن يك چيز است و نتيجه چيز ديگر. بنابراين موضوع فقط بيرون ماندن چند نخ مو نيست، بلكه موضوع آن قصد و نيت و نتيجه اي است كه از اين كارها حاصل مي شود. حرمت شكني و مخالفت علني با فرمان خدا از يك سو، تحريك جنسي جوانان و آلوده نمودن آنان را نيز از سوي ديگر با خود همراه دارد. بسياري از بزهكارها ريشه در عوامل و مسايل جنسي دارد. تحريك غرايز جنسي به طور مستقيم و غير مستقيم در آن امور دخالت مي يابد.
راهنمايي هاي تكميلي در اين زمينه را از همكاران بخش تلفني همين مركز به شماره (096400) جويا شويد.
براي آشنا كردن ايشان با فلسفه حجاب و بالا بردن آگاهي هاي ايشان، ‌لازم است مطالعاتي داشته باشيد. لذا براي مطالعة بيش تر كتاب هايي را معرفي مي كنيم. البته مي توانيد از خود ايشان نيز بخواهيد آن كتاب ها را مطالعه كنند:
1- مسئلة حجاب، از استاد مطهري؛
2- نظام حقوق زن در اسلام، از استاد مطهري؛
3- حجاب زينت برتر، تأليف عطيه صادق كوهستاني
4- حجاب شناسي، از حسين مهدي زاده
5- حجاب از ديدگاه قرآن و سنت، خانم فتحيه فتاحي زاده
پي‌نوشت ‌ها:
1. علامه مجلسي، بحارالانوار، مؤسسه الوفا، بيروت، 1404 ه ق، ج1، ص 219.
2. احزاب (33) آيه 53.
2. عبد الواحد بن محمد تميمي آمدي، معجم الفاظ غرر الحكم ، تحقيق مصطفي درايتي، الناشر مركز الابحاث و الدراسات الاسلاميه، تاريخ النشر، ذي القعده 1413، ص 673.
3. همان.
4. همان، ص607.
5. همان.
6. بحار الانوار، ج 74، ص170.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام مدتي است كه براي من شبهه اي پيش آمده لطفا اين شبهه را برطرف نماييد نقض برهان نظم: آيا امكان ندارد چنين جهاني بدون ناظم به وجود آمده باشد؟ از لحاظ علم رياضي در احتمالات، احتمال شكل گيري چنين جهاني صفر نيست اما بسيار كم است چه دليلي هست براي اين كه "هر مجموعه منظم به ناظم نياز دارد"؟

انسان هر مجموعه منظمي كه در دنيا ديده است ناظم داشته بنا بر اين مي گويد: "هر مجموعه منظم به ناظم نياز دارد" برهان عليت:مثال:يك نفر يك گناهي را انجام مي دهد. مثلا بوسيله زبان كه زبانش از مغز دستور گرفته و مغز را خدا آفريده، پس آيا مي توان گفت كه او مجبور بوده؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
همانطور كه خودتان هم اشاره كرديد پيدايش اتفاقي جهان بر اثر برخورد ناگهاني و بدون برنامه ريزي اگر چه عددي مساوي صفر نيست و امكان وقوع آن وجود دارد، اما در عين حال احتمال آن در رياضي به قدري ضعيف است كه تقريبا از امور محال مي باشد. دانشمندان براي اين موضوع مثالهاي جالبي دارند. به اين نمونه توجه كنيد:
موجودات زنده از سلول‌هاي زنده تشكيل شده اند. هر يك از اين سلولها، تركيبي فوق العاده پيچيده و كوچك است كه در بافت شناسي (Cytology) مورد مطالعه قرار مي‌گيرد. يكي از اجزايي كه در تعمير و بازسازي اين سلول‌ها بكار مي‌رود، پروتئين است. پروتئين، يك تركيب شيميايي است كه از تركيب پنج عنصر به وجود مي‌آيد: كربن، هيدروژن، نيتروژن، اكسيژن و گوگرد. مولكول پروتئين تقريباً مشتمل بر چهل هزار اتم است.
حدود بيش از يكصد عنصر شيميايي در كائنات به صورت غيرمرتب پراكنده هستند. اينك اين پرسش مطرح مي شود كه چه ميزان از تركيب اين عناصر، در قانون احتمال مصداق مي يابد تا از تركيب انبوه غيرمرتب چندين عنصر، ماده ديگري درست شود و چنان با هم آميخته گردند كه خود بخود يك مولكول پروتئيني به وجود آيد؟ مي توان در اين برآيند مقدار ماده مورد نياز و مدت زمان لازم براي انجام اين عمل را محاسبه كرد.
يك رياضيدان سوئيسي به نام پروفسور چارلز ياگين، اين احتمال را محاسبه نموده و به اين نتيجه رسيده است كه امكان چنين احتمالي، ده به توان يكصد و شصت مي‌باشد. به عبارتي برابر با عدد ده مي‌باشد كه يكصد و شصت صفر به آن اضافه گردد؛ عددي كه در چارچوب زبان و اعدادِ قابل فهم و شمارش، نمي گنجد!
فقط براي به وجود آمدن يك مولكول به صورت اتفاقي، موادي بيش از ميلياردها برابر مواد موجود در دنيا مورد نياز است. اگر همه اين مواد، يك جا شده و تكان داده شود، امكان رسيدن به نتيجه مطلوب بعد از ده به توان 243 سال ممكن خواهد بود.
پروتئين از حلقه هاي بسيار طولاني آمينواسيدها (Amino-Acids) تشكيل شده است. مهمترين چيز در تركيبهاي پروتئيني، روشي است كه اين حلقه ها را به هم متصل مي‌كند. اگر اين مولكول با يك روش نابرابر تركيب شود، به جاي آنكه وسيله بقا و دوام زندگي باشد، به سمي مهلك و نابود كننده تبديل مي گردد. پروفسور ليتز (G.B.Leathes) پس از محاسبه دقيق مي‌گويد:
عناصر تركيبي يك پروتئين ساده، به روشهاي مختلف و بي شماري يكجا و تركيب مي گردد. اين احتمال كه اين همه عناصر تركيبي پروتئين با اين همه شيوه، به طور اتفاقي با هم تركيب شده باشند تا يك مولكول پروتئيني مشتمل بر چهل هزار از اجزاي تركيبي پنج عنصر مذكور به وجود بيايد، بكلي غيرممكن است.(1)
اشكال دوم شما هم يكي از اشكالات اصلي هيوم بر برهان نظم است. اشتباه بزرگ و اساسى هيوم در اين جا ناشى از تجربه‏گرايى اوست. او تنها راه دلالت ذهن از معلول به علت، و معلولات مشابه به علل مشابه را روش تجربى مى‏ انگارد. از اين رو گمان برده است كه الهيون همان‏طور كه با مشاهده ماشين‏هاى انسان ساخت يا به قول شما هر مجموعه منظمي، به قريحه سرشار سازنده‏اش پى مى‏برند، جهان را نيز ماشينى انگاشته‏اند كه مهندسى فوق‏العاده با هوش دارد. در حالى كه عقل و خرد بشرى بدون وساطت چنين قياسى در هر كجا و به هر سان نظمى مشاهده كند، بر اساس قواعد قطعى و مسلمى چون اصل عليت و سنخيت علت و معلولى به وجود علتى دانا و توانا پى مى‏ برد.
برهان نظم تماماً تجربى نيست، بلكه تنها مقدمه نخست آن تجربى است و كبراى آن، حداقل در برخى از قرائت‏هاى برهان، عقلى و مبتنى بر اصل عليت و فروع آن است. به عبارت ديگر آنچه كبراى برهان نظم دلالت دارد، رابطه نظم و هدفمندى با شعور و هدفدارى از نظر عقل و به طور عام و مطلق است؛ اعم از اينكه چنين چيزى مربوط به فعل انسانى باشد يا چيز ديگرى چون جهان؛ به تكرار تجربه ‏پذير باشد، يا نباشد.
براي مطالعه بيشتر ر.ك: آيت الله سبحاني، جعفر، مدخل مسايل جديد در علم كلام، نشر موسسه امام صادق(ع)، قم، 1386ش، ج1.
در مورد سوال آخر هم بايد گفت تا جايي كه ذكر كرده ايد مغز را خدا آفريده، سخن درستي است اما از آفرينش عقل توسط خدا نمي توان نتيجه گرفت كه انسان در اعمال و مثلا گناهانش هم مجبور است. خدا عقل را آفريد اما چگونگي تفكر و استفاده بشر از اين موهبت، ارتباطي با خدا ندارد. انسان با عقل خود و با بهره گيري از اختياري كه خدا به او عطا كرده، اين امكان برايش مهيا است تا راه درست يا غلط را اختيار كند. به عبارت ديگر خدا عقل را آفريده اما انسان را مجبور به چگونگي استفاده از آن نكرده است و انسان مختار است هر گونه خواست از آن بهره بگيرد.

پي نوشت ها:
1. John William Navin Sullivan, The Limitations of Science, Viking Press, Michigan, 1933, p78.به نقل از سايت http://www.janahmolla.blogfa.com/post-19.aspx
موفق باشید.

حقانیت ولایت مطلقه فقیه را با دلیل عقلی اثبات کنید.

پاسخ:
در اين خصوص بايد گفت:
الف ) "منظور ازولايت مطلقه فقيه" اين است كه حوزه ی اختياراتِ فقيه، محدود و مقيّد به عرصه خاصى مانند امر قضاوت و امور حسبه نيست؛ بلكه شامل همه امور اجتماعى مى‏ شود و در واقع رهبرى سياسى و اجتماعى را در بر مى‏ گيرد. در اين معنا «ولايت مطلقه» همان معنايى را دارد كه امروزه از «ولايت فقيه» فهميده مى‏ شود. عده اي از فقهاي پيشين و پسين طرفدار ولايت مطلقه هستند: از جمله: شيخ مفيد، صاحب جواهر، ملا احمد نراقي (1) و همچنين حضرت امام خميني (ره) قائل به ولايت مطلقه فقيه هستند: "تمام اختياراتي كه پيامبر و امامان داشته‌اند، فقيه جامع الشرائط نيز دارا مي‌باشد."(2)
ب) ضرورت ولايت فقيه
در خصوص ضرورت ولايت فقيه مي توان گفت: خدا انسان را به صورت اجتماعى آفريده و براى رسيدن به كمال ابدى وى، برنامه و قوانين لازم را وضع نموده است، و چون انسان‏ها به صورت اجتماعى زندگى مى‏ كنند، نيازمند نظم مى‏ باشند. در سايه نظم است كه جامعه شكل مى‏ گيرد براى انتظام در جامعه، قانون لازم است و اين قوانين از سوى خدا وضع شده و به وسيله پيامبران به مردم ابلاغ مى‏ شود، چنانچه در حديثى امام صادق (ع) به اين امر اشاره شده است(3)، بدين صورت قانون الهى و دين اسلام، توسط حضرت محمد (ص) به مردم ابلاغ شد. بعد از آن، راه او توسط امامان معصوم (ع) پى گرفته شد. در عصر غيبت حضرت مهدى (عج)، باز بايد اجراى احكام الهى صورت گيرد. براى اجراى احكام، نيازمند شخصى است كه ولايت داشته باشد كه اين ولايت بايد به اذن خداوند باشد، چون ولايت فقيه به معناى ولايت فقاهت است، بازگشت چنين ولايتي به ولايت خداوند و قيوم بودن او است و تفاوتى بين فقيه و امام معصوم (ع) از جهت اجراى احكام و اداره جامعه اسلامى نيست.
ج)دليل بر ولايت فقيه
براى اثبات ولايت فقيه، به دو دليل عقلى و نقلى تمسك شده است. امام خمينى ابتدا ضرورت تشكيل حكومت را در قالب سه دليل مطرح مى كند كه عبارتند از:
1.جاودانگى اسلام؛ منظور از جاودانگى اسلام، پايدار ماندن نام دين نيست، بلكه منظور حضور دين در جامعه است. امام در اين باره مى فرمايد: احكام اسلام محدود به زمان و مكانى نيست و تا ابد باقى و لازم الاجرا است.(4)
وقتى جاودانگى اسلام را پذيرفتيم و اين مقدمه را ضميمه كرديم كه بدون تشكيل حكومت نمى توان به همه ی اهداف اسلامى نائل شد، به روشنى ضرورت حكومت ثابت مى شود.
2. جامع بودن شريعت؛ جامع بودن اسلام كه به معناى توجه دين به همه زواياى وجودى نيازهاى مادى و معنوى بشر است، اقتضا مى كند حكومت براساس اسلام شكل گيرد. هنگامى كه خداوند جريمه خراش يك ناخن را مشخص كرده، چگونه مى توان گفت كه در مورد تشكيل حكومت كه اجراى بسيارى از احكام منوط به آن است، طرح و برنامه اى ندارد و در اين مورد سكوت اختيار كرده است؟
3. ماهيت قوانين، امام خمينى مى فرمايد: با دقت در ماهيت و كيفيت احكام شرع در مى يابيم كه اجرا و عمل به آن ها مستلزم تشكيل حكومت است و بدون تأسيس يك دستگاه عظيم و گسترده اجرا و اداره نمى توان به وظيفه اجراى احكام الهى عمل كرد.(5)
حال كه ضرورت تشكيل حكومت اسلامى ثابت شد، سؤال اين است كه در زمان غيبت امام (ع) تشكيل حكومت به عهده چه كسى است؟ بنابر نظريه ولايت فقيه، تشكيل حكومت بر عهده فقيهان است. دليل عقلى بر اين مدعا آن است كه اجراى قانون الهى به دست كسى مى تواند انجام گيرد كه دو ويژگى شناخت قانون و عدالت را داشته باشد.(6) ولى فقيه اين دو ويژگى را دارا است، چون او كسى است كه با اجتهاد خود حكم الهى را از منابع موجود استخراج مى كند و به نيازهاى جامعه پاسخ مى دهد.
بنابراين دليل عقلي ولايت فقيه به طور خلاصه آن است كه احكام اسلام براي همه دوره ها و زمان ها است. براي اجراي احكام الهي نياز به شخص آگاه به احكام الهي و عادل و مدير و مدبر است. اين شخص مقام ولايت فقيه در عصر غيبت امام معصوم (ع) است.
اما دليل نقلى روايات زيادى است كه فقط به يكى از آن ها اشاره مى كنيم. رسول خدا (ص) مى فرمايد:
اللهم ارحم خلفايى! قيل يا رسول الله: و من خلفائك؟ قال: الذين يأتون من بعدى، يروون حديثى و سنتى؛ خدايا، جانشينان مرا رحمت فرست! پرسيدند: يا رسول الله ! خلفا و جانشينان تو كيانند؟ فرمود:آن ها كه بعد از من مى آيند و حديث و سنت مرا نقل مى كنند. (7) امام خمينى در دلالت اين حديث مى فرمايد:
... اما دلالت حديث بر ولايت فقيه نبايد جاى ترديد باشد، زيرا خلافت، جانشينى در تمام شئون نبوت است.(8)
درباره ولايت فقيه به كتاب هاي زير مراجعه فرماييد:
پرسش و پاسخ هاي درباره ولايت فقيه، مصباح يزدي
-ولايت فقيه، محمد هادي معرفت
-ولايت فقيه، آيت الله جوادي آملي
-ولايت فقيه، امام خميني

پي نوشت ها:
1. محمد هادي معرفت، ولايت فقيه، ص44، موسسه انتشاراتي (التهيد)، قم، 1377ش.
2. امام خميني،‌كتاب البيع، ج 2، ص417، بي نام.
3. مرتضى مطهرى، مجموعهء آثار، تهران، صدرا، 1372، چاپ سوم، ج 3، ص 255 - 256.
4. امام خمينى، ولايت فقيه، انتشارات آزادى، ص 34.
5. شيخ كليني (ره)، اصول كافي، ناشر اسلاميه، ج1، ص 168.
6. امام خمينى، ولايت فقيه، ص 26.
7. همان، ص 29.
8. امام خمينى، كتاب البيع، ج 2، ص 464، بي نام.
موفق باشید.

سلام در پوشش خانم ها با توجه به این که با پوشش امروزی جلوی مو در اکثر مواقع پیداست چه فرقی دارد که اصلا حجاب برای مو داشته باشیم یا خیر اصلا وقتی که خانم ها مانتو و حجاب هم دارند اما باز هم اقایان با یک نگاه متوجه اندام خانم می شوند چه دلیلی برای حجاب هست ؟ چادر هم که دیگر مرسوم نیست و محدود به زمان و مکان خاصی هست و اگر در خانواده فقط ما چادر بپوشیم به نظر می رسد سطح فکر پایینی داریم و یا قصد جلب توجه داریم. لطفا دلیل منطقی حجاب را بیان کنید . متشکرم

1. محافظت زن در برابر طمع ‏ورزي‏هاي هوس‏بازان؛ پيشگيري از تحريكات شهواني خارج از قوانين الهي و تأمين سلامت و بهداشت معنوي جامعه؛ دو فلسفه اساسي حجاب است كه با يكديگر ارتباط تنگاتنگي دارند. حجاب با اين نقش مهم و اساسي، پيامي قاطع و كوبنده با خود دارد، و آن اين است كه در برابر همه مردان اجنبي نوعي هشدار و اعلام «دور باش!» مي‏دهد، اما اين كه چه عواملي در رساندن اين پيام و اثرگذاري آن مؤثر است، بستگي به بررسي مؤلفه هايي دارد كه خارج از پاسخ به سوال فعلي شماست.
2. حدود و ميزان پوشش، كيفيت پوشش از حيث ميزان ضخامت و حتي كيفيت دوخت، رنگ ‏لباس از جهت اين كه برخي از رنگ‏ها ديده‏ها را خيره مي‏سازد، و پاره‏اي ديگر نگاه‏ها را از خود مي‏راند و دور مي‏سازد، شيوه‏هاي رفتاري با نامحرم هم چون طرز صحبت و چگونگي راه رفتن و ...، از مولفه هاي مهمي هستند كه بخش مهمي از حجاب را تشكيل مي‏دهند. بديهي است كه هر چه اين امور بيشتر رعايت شود، نقش نيرومندتري در دورسازي ديدگان نگاه كننده ايفا مي‏كنند.
باتوجه به اين دو نكته مي گوييم:
حجاب كامل اسلامي براي بانوان اين است كه به غير از گردي صورت و دست‏ها تا مچ، بقيه بدنشان پوشيده باشد، به طوري كه نامحرمي را به خود جلب و جذب نكند؛ خواه پوشيدگي با چادر باشد و خواه با چيز ديگر، ولي بايد پوشش طوري باشد كه برآمدگي‏هاي بدن را نشان نداده و جلب توجه نكند. بر اين اساس هر چند پوشيدن چادر بهتر است، اما با پوشيدن مانتو نيز مي توان حجاب اسلامي را رعايت كرد. البته به شرطي كه مانتوي كه استفاده مي شود، مانتو هاي بازاري امروزي نباشد كه تقريبا در تمام موارد با پوشيدن آنها حجاب اسلامي رعايت نمي شود.
فقهاي معظم فرموده اند:
خانم ها بايد تمامى بدن خود را به غير از گردى صورت و دست ها تا مچ بپوشانند (خواه پوشش با چادر باشد يا با مانتو) ولى پوشيدن چادر بهتر است. از لباس‏هايى كه توجه نامحرم را جلب كند (مثلاً برجستگى‏ها را نمودار كند) بايد اجتناب شود. (1)
متاسفانه عده اي در جامعه ما به استفاده از پوشش هايي كه به نام چادر عرضه مي شود،‌ ناآگاهانه زمينه را براي از بين بردن اصل فلسفه حجاب كه محافظت زن در برابر طمع ‏ورزي‏ها و پيشگيري از تحريكات شهواني باشد،‌مهيا كرده اند. اينان از اين مهم غافل اند كه تحقق حجاب به لزوما همراه داشتن چادر نيست بلكه حجاب اسلامي پوشش صحيح بدن از نامحرم است؛ حال اگر خود اين حجاب چه با چادر و چه با مانتو،‌ بدن را به طور صحيح نپوشاند و سبب جلب توجه بيشتر شود و يا كامل نباشد و بعضي از قسمت هاي بدن مثل مو و ... نمايان باشد، حجاب محقق نمي شود.
علاوه بر اين كه در تحقق حجاب اسلامي، تنها پوشش بدن كافي نيست بلكه، رعايت امور ديگري نيز لازم است، مثلاً زن نبايد در برخورد با نامحرم آرايش و يا خود را معطر كند. بعضي از خانم ها چادر به سر دارند. اما آرايش مي كنند و عطر مي زنند. اين كارها از نظر اسلام گناه دارد يا مانتويي مي پوشند كه برجستگي هاي بدن را نمايان مي سازد، اين هم درست نيست و گناه است.
خواهر گرامي؛
به عنوان يك مسلمان معتقديم آنچه خداوند از ما بندگان خواسته و بر ما تكليف نموده است، جز به سود ما و در جهت سعادت و كمال ما نيست. مصالح و منافع واقعي اجراي احكام و مقررات ديني متوجه خود ما مي شود؛ زيرا نه اعمال نيك ما به خداوند سودي مي رساند و نه اعمال بد، ضرري را متوجه او مي سازد. سود و ضرر همه متوجه خود ما است. خداوند نيز به جهت محبت و عشق به بندگانش و اينكه خواهان سعادت و خوشبختي و كمال آن ها است؛ احكامي را مقرر نموده است و از جمله اين احكام، وجوب رعايت حجاب است. علاوه بر آن كه حجاب امري فطري است. اين بهترين دليل براي حجاب است. يعني انسان فطرتا دوست دارد خود را بپوشد. كسي كه به مخالف آن تمايل دارد از فطرت پاك الهي خارج شده. لذا اگر از خود او و فارغ از هر مسئله اي بپرسيد تمايل خود را به پوشش اعلام خواهد كرد. از اين رو همه اديان و جوامع بشري نيز به اصل حجاب پايبند بوده اند.
آن چه موجب مي شوند انسان در انجام احكام الهي سستي كند يا برخي محرمات را مرتكب شود نقصان و يا ضعف در آگاهي ها و يا اطلاعات غلط است. بيشتر افرادي كه احكام الهي مثل حجاب را رعايت نمي كنند نه به خاطر دشمني با خدا و بلكه به خاطر عللي چون ضعف در خداشناسي و سستي در ايمان به خدا و پيامبر و اهل بيت، ضعف در شناخت حقايق امور و عدم شناخت پيامدهاي ناگوار دنيوي و اخروي ناديده انگاشتن دستورات الهي، ضعف در خودشناسي و نداشتن درك درست از خويشتن و غرق شدن در امور مادي و شهواني ...، دچار انحراف و كج روي شده اند. امام علي (ع)مي فرمايد: "الناس أعداء ما جهلوا؛ (2) انسان ها دشمن چيزي هستند كه به آن جهل دارند."
فوايد و فلسفه حجاب بسيارند و در بسياري از شئون زندگي فردي و اجتماعي مي توان آثار آن را يافت. ما در ذيل به برخي از آنها اشاره و براي تحقيق بيشتر منابعي را جهت مطالعه معرفي مي كنيم:
1- حفظ تعادل رواني جامعه ،تأمين امنيت اجتماعي و بهداشت روانى و كاهش هيجان‏ها و التهاب جنسى
2- حجاب حافظ كرامت و شخصيت ذاتي زنان
3 - حفظ و تحكيم بنيان خانواده
4- پيشگيري از فحشا و فروپاشي نظم جامعه
5- جلوگيري از ابتذال و نگاه ابزاري به زن
خواهر گرامي؛‌
دينداري در زمان و جامعه اي كه همه اسباب هدايت و دينداري آماده است و همه مردم به سوي آن گرايش دارند، اگر چه ارزشمند است، ولي ارزشمندتر از آن دينداري در روزگاري و اجتماعي يا در ميان خانواده و گروهي است كه اكثريت آن ها در گرايش به فساد و گناه و بي ديني با هم مسابقه مي دهند.
چه بسيار كساني كه در محيط هاي فاسد و آلوده بودند، اما ايمان خود را حفظ كرده اند. قرآن، افرادي را در اين زمينه معرفي مي كنند تا سرمشق براي ديگران باشند. از جمله اين افراد، آسيه همسر فرعون است. با اين كه در محيط آلوده به فساد و گناه و كفر بود و حتي همسرش، خود، طاغوت زمان بود، با اين همه، ايمان خويش را حفظ كرد و خود را از آلودگي ها محفوظ داشت. لذا خداوند از او تجليل نموده و او را الگوي بشر معرفي نموده است. (3) يوسف پيامبر و جوانان اصحاب كهف كه قسمتي از وحي و قرآن را به داستان آنان اختصاص يافته از جمله همين افراد هستند.
توصيه مي كنيم اين گونه فكر نكنيد كه با رعايت حجاب نگاه افراد به شما چگونه است بلكه در اين تامل كنيد كه خداوند عالميان از شما چه مي خواهد و در صورت رعايت حجاب او چه نگاهي به شما خواهد داشت. فراموش نكنيد كه عزت دهنده حقيقي خداست. قرآن مي فرمايد : َ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاء(4)هر كس را بخواهى، عزت مى‏دهى و هر كه را بخواهى خوار مى‏كنى. اگر در فلسفه حجاب دقت كنيد خواهيد فهميد كسي كه حجاب خود را رعايت مي كند از سطح فكري بالايي برخوردار است و چون موجودات بي عقل به راحتي به حريم عفاف خويش چوب حراج نمي زند.
نمي دانيم در كجا زندگي مي كنيد اما تا جايي كه ما از شهرهاي ايران اطلاع داريم، در تمام اين شهرها بانواني هستند كه با پوشش چادر و يا حداقل هاي حجاب اسلامي كه ملاك آن در بالا بيان شد از حريم عفاف و پاكدامني خويش محافظت مي كنند. بنابراين به نظر نمي رسد اين سخن كه چادر مرسوم نيست و محدود به زمان و مكان خاصي هست، سخن درستي باشد مگر اين كه منظور ديگري داشته باشيد كه مي توانيد در مكاتبه بعدي بفرماييد.
براي مطالعة بيش تر كتاب هايي را معرفي مي كنيم:
- مسئلة حجاب، از استاد مطهري؛
2- نظام حقوق زن در اسلام، از استاد مطهري؛
3- حجاب زينت برتر، تأليف عطيه صادق كوهستاني
4- حجاب شناسي، از حسين مهدي زاده
5- حجاب از ديدگاه قرآن و سنت، خانم فتحيه فتاحي زاده
پى نوشت‏ ها:
1. بني هاشمي خميني، سيد محمد حسن، توضيح المسائل مراجع، دفتر انتشارات اسلامي، قم،1386ش، ج 2 ، ص 488.
2. علامه مجلسي، بحارالانوار، مؤسسه الوفا، بيروت، 1404 ه ق، ج1، ص 219.
3. تحريم (66) آيه 11.
4. آل عمران(3) آيه 26.
موفق باشید.

یک روز باید این مساله اجباری شدن حجاب در اوایل انقلاب را به دقت واکاوي بکنيم. و بفهميم چه کسانی این موضوع را پی گرفتند و دقیقا چه شرایطی پیش آمد؟ ... چندي قبل مصاحبه ي جنجالي محمدرضا حکيمي رو خوندم که براي اولين بار در سي سال گذشته از عدم رضايت بزرگاني چون شهيد بهشتي و شهيد مطهري از اجباري بودن حجاب پرده برداشت؛ و اينکه چقدر خواستند که اين بزرگان تا امام را متقاعد کنند و وجود فشارهاي خاص!! مانع شد!! و اينکه زماني که شهيد مطهري به شهادت رسيدند در جيبشون نامه اي يافتند خطاب به حضرت امام که خواستار لغو اين قانون بودند. اين مصاحبه ي جنجالي ذهن بنده رو به شدت به يک سلسله از عوامل معطوف کرد و به دنبال اين شدم که چه جرياناتي و با چه اهدافي امام رو تحت فشار گذاشتن تا اين قانون رو مصوب کنند. من چند گزاره در این خصوص برای پژوهش و تأمل پیشنهاد میدم: 1.حجاب اجباری در ایران شرایط شهواني شدن جامعه را فراهم کرد و هر روز بیش از پیش در آتش این موضوع دمیده شد. (بواسطه ي حجاب اجباري پديده ي بدحجابي بوجود اومد که طبق اقرار صريح تمامي روانشناسان هزاران بار مهلکتر از بي حجابي ست!!) 2.اقتصاد نفتی، فرهنگ مصرف گرایی را حاکم کرد. مصرف گرایی در جامعه ای که هر روز عطش شهوت او تشنه تر ميشد. در نتیجه شهوت هم یکی از اقلام مصرفی میشود تا تعادلی بین عرضه و تقاضا ایجاد شود. 3.تجارتی که مبتنی بر "واردات" بود، از یکسو فرهنگ مصرف گرایی را رونق بخشید و از دیگر سو، نسبت عرضه و تقاضا را هماهنگ کرد. بنابراين روند به سمتي رفت که رتبه ي اول مصرف مواد آرايشي و ساير ملزومات شهوانيات را در آسيا و در برخي موارد در دنيا ـ به خود اختصاص داديم! به همين راحتي!! 4. پيدا کنيد پرتقال فروش را :: چه کساني بازار لوازم آرايشي را در دست دارند؟ اين افراد متعلق به کدام حزب و گروه هستند؟ نقش اين جريان در فرهنگ مصرف گرايي در دهه ي 60 و 70 چه بود؟ نقش اين افراد در تشديد فشارهاي جبري در جامعه در سالهاي 57 تا 65 چه بود؟ چرا اين جريان با تمام قوت و قدرت تا آخرين لحظات عمر حضرت امام مانع انحلال کميته شدند؟ .... ** : دوستان هيچ پيام خصوصي و عمومي ندين؛ هيچ جوابي نميدم!! هرکي مرده بره خودش جواب اينا رو دربياره!!

پيشنهاد ما به نويسنده اين عبارات اين است كه هر وقت تصميم جدي به پيش كشيدن اين بحث گرفتند، ما نيز حاضر به گفتگو و تبادل نظر پيرامون اين امر هستيم و الا با صِرف نقل چند مدعاي غير مستند و احتمالي نمي توان به جمع بندي روشن علمي رسيد.
مساله شهواني شدن جامعه امري است كه بايد بر اساس بررسي هاي ميداني و تطابق وضعيت شكلي و آماري جامعه قبل و بعد از انقلاب بدان پرداخت و ابعاد گوناگون آن را مورد نقادي و تامل قرار داد؛ ادعاي غير علمي نويسنده "بواسطه ي حجاب اجباري پديده ي بدحجابي بوجود اومد كه طبق اقرار صريح تمامي روانشناسان هزاران بار مهلكتر از بي حجابي ست!!" آن قدر غير مستند و نادرست است كه انسان نسبت به ديگر گزارشات اين متن نيز دچار ترديد جدي مي شود.
البته دخالت هاي مباحث سياسي و اجتماعي در قوانين حكومتي و ناپختگي در تصميمات كلان در عرصه امور مربوط به حكومت و جامعه امري است در هر انقلابي و از جمله در انقلاب ايران نمونه هاي آن را مي توان ديد، اما نسبت دادن اين مساله به كمپاني هاي اقتصادي و رانت خواران و مافياي قدرت و ثروت بسيار دور از ذهن و غير واقعي به نظر مي رسد.
بخصوص كه مساله حجاب در ايران لااقل دو سال بعد از انقلاب شكل قانوني و علني به خود گرفت و در طول چند سال اول انقلاب در بسياري از مناطق ايران مانند مناطق تفريحي و بخش هاي عمده شهرهاي بزرگ، حتي در نهادها وئ ازگان هاي دولتي مانند بيمارستان ها بسياري از زنان مانند قبل از انقلاب حجاب نداشتند تا اين كه بر اساس قانون تعزيرات مصوب در سال 1362 كه اولين قانون در خصوص پوشش زنان است اصل حجاب شكل قانوني پيدا كرد.
در واقع ماده 102 قانون تعزيرات كه در حال حاضر به صورت تبصره‌اي به ماده 638 قانون مجازات اسلامي مصوب 1375 الحاق شده است اوليت تصميم قانوني بر مساله حجاب بود كه به تصويب رسيد و اين امر سال ها بعد از شهادت شهيد مطهري و شهيد بهشتي بود و مساله فشارها بر امام و... چندان منطقي به نظر نمي رسد.
پس تا پنج سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي مجلس ورودي در پوشش مردم نداشت و تصويب اين ماده ناشي از رهنمودهاي بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران بود مبني بر اينكه رعايت حجاب را يك تكليف شرعي دانسته و حضور زنان در عرصه فعاليتهاي اقتصادي ـ اجتماعي را منوط به حفظ حجاب شرعي نمودند.
در مورد تذكر شهيد مطهري هم آن چه در كتاب هاي خاطرات و مقالات مربوط به زندگاني ايشان در گذشته مطرح شده بود اين مساله است كه در وقت شهادت ايشان كاغذي در جيب ايشان وجود داشت تا تذكراتي را به محضر امام راحل ارائه دهند كه از ان جمله مساله "حجاب استاندارد " است نه مساله نفي حجاب اجباري.(1)
پي نوشت:
1. رك: http://rasekhoon.net/article/show-65990.aspx
موفق باشید.

وقتی از یک خانم فرانسوی پرسیدم حجاب زن مسیحی در انجیل چقدر باید باشد گفت هیچ حدّ خاصی نیامده، فقط باید تحریک کننده نباشیم ولی ایشان لباس های باز و کوتاه در فرانسه که محل زندگی اش است می پوشد و می گوید در فرانسه این لباس ها عادی است، کسی نگاه نمی کند پس تحریک آمیز نیست. حال شما بگویید من بر اساس تعالیم انجیل و سیره حضرت مریم چطور اورا قانع کنم؟

پاسخ:
پيش از هر چيز نبايد فراموش نماييد كه اصولا در اين زمينه بايد به شكلي منطقي و با اهم و مهم نمودن امور به تبليغ دين اسلام و معارف ان پرداخت و تاكيد بر حجاب در مورد كسي كه هنوز اسلام و معارف آن را درنيافته، چندان منطقي به نظر نمي رسد.
اين فرد هنوز به توحيد و نبوت به عنوان اصول مبنايی معرفت رهنمون نشده و اصرار و تاكيد به سناخت و عمل به مقوله حجاب كه يكي از فروع عملي دين اسلام محسوب مي گردد، چندان منطقي به نظر نمي رسد.
در هر حال اگر اصرار بر تمركز بر محور حجاب داريد مي توانيد بر اساس مبناب فطرت و ميل دروني زنان بر حفظ حيا و عفت و همچنين لزوم جلوگيري از توجه مردان جامعه به جذابيت هاي جسمي زنان كه مي تواند زمينه مشكلات شخصي و اجتماعي را فراهم نمايد تاكيد بورزيد.
به علاوه كه در كتب مقدس و منابع مورد احترام مسيحيان نيز اشاراتي به اين مساله شده است كه چند نمونه در اين خصوص ارائه مي گردد:
در انجيل آمده است:«... و همچنين زنان خويشتن را بيارايند به لباس مُزيّن به حيا و پرهيز، نه به زلف‏ ها و طلا و مرواريد و رخت گران‏بها* بلكه چنان‏كه زناني را مي‏شايد كه دعواي دينداري مي‏كند به اعمال صالحه».(1)
«همچنين اي زنان، شوهران خود را اطاعت نماييد تا اگر بعضي نيز مطيع كلام نشوند، سيرت زنان ايشان را بدون كلام دريابد * چون‏كه سيرت طاهر و خدا ترس شما را ببينند * و شما را زينت ظاهري نباشد از بافتن موي و متحلّي شدن به طلا و پوشيدن لباس [لباس هاي داراي جذابيت و عامل جلب توجه]* بلكه انسانيت باطني قلبي در لباس غير فاسدِ روح حليم و آرام كه نزد خدا گران‏بهاست* زيرا بدين‏گونه، زنان مقدسه در سابق نيز كه متوكّل به خدا بودند، خويشتن را زينت مي‏ نمودند و شوهران خود را اطاعت مي‏ كردند». (2)
حواريون و پس از آنها پاپ‏ ها و كاردينال‏ هاي بزرگ كه دستورهاي ديني آنان از طرف كليسا و مذهب مسيحيت لازم‏ الاجرا شمرده مي‏ شد، با شدّتي هرچه تمام‏ تر زنان را به پوشش كامل و دوري از آرايش‏ هاي جسمي فرامي‏ خوانده‏ اند.

پي نوشت ها:
1. انجيل، رساله پولس به تيموناؤس، باب دوّم، فقره 9 - 15.
2. انجيل، رساله پطرس رسول، باب سوم، فقره 1 - 6.
موفق باشید.

صفحه‌ها