مشاوره

فرزند من زود رنج است ...
پرخاشگري فرزندتان نيز تحت تأثير شديد گفتار و رفتار شما و همسرتان مي باشد ...

فرزند من زود رنج است, پرخاشگر است , با صدای بلند داد می زند و به بزرگتر از خودش احترام نمی گذارد؟

برخي رفتارهاي استقلال طلبانه و پرخاشگرانه طبيعي مي باشد . اين گونه نيست كه هر رفتار استقلال طلبانه و پرخاشگرانه منشا اختلالي داشته باشد. بي شك برخي رفتارهاي شما و شوهرتان در خود مختاري نسبي بي تأثير نبوده است.

چه بسا اگر كم تر در امور درسي ايشان دخالت مي گرديد ، خودمختاري تا حد زيادي تعديل مي يافت. پرخاشگري فرزندتان نيز تحت تأثير شديد گفتار و رفتار شما و همسرتان مي باشد. بايد با مراقبت دقيق ببينيد چه گفتار و رفتار شما و در چه وضعي پرخاشگري را سبب مي شود . با كنترل گفتارها و رفتارها تحريك زا به حذف پاسخ پرخاشگري بپردازيد.

بديهي است براي تعديل رفتارهاي غير سازگارانه فرزندتان بايد براي مدتي او را به حال خود واگذار نماييد تا از هر گونه تنش زايي بر حذر باشید.

در برخي موارد پرخاشگري خود مختاري و كنجكاوي تحت تاثير يك عامل واحد است . براي حل آن ها بايد به حل مشكل ريشه اي فرزند پرداخت. به عنوان مثال يك بچه بيش فعال شاید پرخاشگري و كنجكاوي كند و اعلام خودمختاري نمايد .

البته اين در حد يك گمانه زنی است.

همچنين يكي از شيوه هاي كارآمد تربيت فرزند استفاده از تشويق و محروميت مي باشد. والدين مي توانند بدون برخورد مستقيم با فرزند به تشويق رفتارهاي مثبت او بپردازند. اگر جمله اي به ايشان گفتيد و  به هر دليلي پرخاشگري نكرد، سريع  رفتار او را مورد تشويق قرار دهيد و يا اين هر گونه عدم كنجكاوي وي را با تشويق همراه سازيد.

همچنين محروميت هایي مانند محروميت از ديدن تلويزيون ، محروميت از خوردن تنقلات و .. را مي توان دستمايه اي براي حذف برخي رفتارهاي ناپسند ايشان قرار داد. 

باز تاكيد مي گردد بسته به شدت مشكل بايد به تشخيص دقيق و تخصصي مشكلي پرداخت . با مراجعه به روانپزشك كودك يا روان شناس بالینی كودك و نوجوان به علل اصلي مشكلات كودك پي برد.

روانشناسان چگون می توانند با استفاده از دین به بیمار کمک کنند؟
وجود خداوند در همه جا قابل لمس است، به دليل آنكه اسلام مكتب هدايت است ...

روانشناسان چگون می توانند با استفاده دین و تعالیم دینی به بهبود بیمار روانی كمك كنند لطفا هركدام را به طور كامل و مفصل شرح دهید. اگر می شود پرسشنامه و آماری در مورد سلامت روان كسانی كه اهل دین و غیره برایم ارسال كنید؟

در پاسخ به سؤال شما مطالبی را در قالب نكات زیر تقدیم می داریم:

1. زماني كه روان‏شناسي به عنوان يك علم در غرب مطرح شد، نزاع با دین و مذهب به اوج خود رسيده بود؛ مكتب‏هاي مادي‏نگر دین و مذهب را نفي و از آن به عنوان «افيون ملت‏ها» ياد مي‏كردند. فرويد به عنوان مهم‏ترين نظريه‏پرداز و روان‏شناس دهه‏هاي اول قرن حاضر، دین و مذهب را داراي مؤلّفه‏هاي بيماري‏زا مي‏دانست. در خلال دهه‏هاي بعد هم روان‏شناسي راهي جدا از مذهب پيمود و تلاش در جهت انكار و نفي مذهب، به ويژه نفي نقش آن در سلامت روان و اصلاح فكر و رفتار، همچنان ادامه يافت.

اما اين حقيقت هيچ‏گاه قابل انكار نبوده كه وجود خداوند در همه جا قابل لمس است، به دليل آنكه اسلام مكتب هدايت است و هدايت محور اصلي كار مشاوره، بايد گفت: براي آن نظامي وجود دارد كه بايد كشف شود، چرا كه دين براي حل مشكلات و رفع موانع و شكوفايي استعدادهاي آدمي، راه‏هايي پيشنهاد مي‏كند كه مشاوره هم غير از اين نيست.

2. روانشناسان اسلامی برخي اصول و روش‏هاي مشاوره و درمانگري شناختي و رفتاری را بر اساس آموزه های دینی كه از منابع اسلامي استخراج شده بیان كرده اند كه ما در اینجا به برخی از آنها اشاره می كنیم:

1- معادانديشي و شناخت درماني

معادانديشي ضامن سعادت و رفاه و امنيت جوامع بشري است. هرگاه انسان‏ها معتقد باشند داراي حقيقتي هستند كه با مرگ از بين نمي‏رود، بلكه آغاز زندگي جديدي را تجربه خواهند كرد و بين زندگي اين دنياي آن‏ها و حيات پس از مرگ رابطه‏اي وجود دارد و اين رابطه از نوع عليّت و عينيت است، نه قرارداد صرف، احساس مسئوليت و بيم از سرنوشت آن‏ها را از هر نوع احساس پوچي و تنهايي باز مي‏دارد و اميد به آينده درخشان موجبات آرامش خاطر و فكر آن‏ها را فراهم نموده، به يأس و نوميدي و فشارهاي رواني پايان مي‏دهد.

2- اميد و شناخت‏درماني

اميد در سلامت‏رواني انسان نقش مهمي بر عهده دارد. اميد، به زندگي انسان معنا مي‏بخشد و هنگام هجوم مشكلات، ناملايمات، رنج‏ها و اندوه‏ها و مصايب و ناگواري‏ها، از فروپاشي رواني انسان جلوگيري مي‏كند و مانع استيلاي يأس و دل‏سردي بر انسان مي‏گردد. بدون اميد، زندگي، بي‏معنا، تلاش ناموجّه، و اضطراب و افسردگي حضور موجّه پيدا مي‏كنند و سياهي و تاريكي و ابهام افق آينده را مي‏پوشاند.

3- ذكر درماني

زندگي ماشيني قرن حاضر مشكلات فراواني را به ارمغان آورده است: جنگ‏هاي مخرّب، كه با از دست دادن عزيزان همراه بوده، قطع و محدود شدن روابط خويشاوندي كه باعث از دست دادن حمايت‏هاي اجتماعي و سبب ايجاد افسردگي‏هاي فراواني گرديده، نبود احساس امنيت كه اضطراب بشر را افزايش داده، وجود سلاح‏هاي كشتار جمعي كه بشر را بسوي نابودي سوق داده و از نظر رواني درمانده و مستأصل كرده. در اين‏گونه موارد، علاوه بر راه حل‏هاي دراز مدت، بشر نيازمند تسكين و آرامش فوري است تا بتواند در كوتاه مدت، با اين مشكلات كنار آيد و با مسائل سازگاري پيدا كند تا در دراز مدت، به راه حل‏هاي اساسي براي ريشه‏كن كردن اين مشكلات بپردازد. يكي از اموري كه در اين شرايط به انسان آرامش مي‏بخشد، «ياد خداوند» است: (اَلا بِذِكرِ اللّهِ تَطمئنُّ القُلوُب) (رعد: 28): همانا با ياد خدا، دل‏ها آرامش مي‏يابد.

تبيين روان‏شناختي اين مسئله اين است كه فرد در حالي كه به ياد خداست، خود را به منبع و قدرت لايتناهي متصل مي‏بيند و از تنهايي و استيصال رها مي‏شود. تأثير اين ياد پيدايش آرامش زودرس در روان و جسم فرد است.

4- توبه درماني

توبه داراي دو جنبه شناختي و رفتاري است، بسياري از علماي اخلاق نخستين گام براي اصلاح و هدايت و راهنمايي را «توبه» شمرده‏اند؛ توبه‏اي كه صفحه قلب را از آلودگي‏ها پاك كند و تيرگي‏ها را مبدّل به روشنايي سازد. توبه در واقع اساس دين را تشكيل مي‏دهد؛ چرا كه دين و مذهب انسان را به جدا شدن از بدي‏ها و آنچه در روان انسان آثار منفي ايجاد مي‏كند و بازگشت به خيرات دعوت مي‏كند.

3. اگرچه همه آموزه‏ها و تعاليم حيات‏بخش اسلام براي سلامت و سعادت دنيا و آخرت انسان تشريع شده‏اند، اما به طور خاص، در دستورات ديني در بحث پيش‏گيري از ابتلا به آسيب‏هاي روحي و رواني و در نتیجه آن سلامت روانی انسان، آموزه‏هايي وجود دارند كه بررسی تفصیلی آنها مقاله مستقلی را می طلبد. در اینجا به صورت فهرست وار به برخی از آموزهای دینی كه در این میان نقش بارزی دارند، اشاره می كنیم: آموزه‏هايي چون: صبر، كار و تلاش مفید و سازنده، ورزش و تفريحات سالم، تقوا، توبه، اميدواري، اعتقاد به معاد و جاودانگي انسان، ياد مرگ، صله رحم، اعتقاد به قضا و قدر، استغفار زياد، ترك حسادت، زندگي پاكيزه ناشي از عمل صالح، هم نشيني با مؤمن، گفتن ذكرهاي مخصوص، دعا، نماز و اعمال دینی.

همه این آموزه های دینی به نوعی در سلامت روانی افراد نقش دارند و روانشناسان می توانند با توجه دادن بیماران و مراجعان به این امور، آنها را از لحاظ شناختی و رفتاری كمك كرده و در بهبود بیماری روانی و اختلالات روانی آنها مؤثر گردند.

4. برای دریافت اطلاعات تفصیلی در خصوص جایگاه و تاثیر دین در روانشناسی و سلامتی روان و روان درمانی و نقش تعالیم و آموزهای دینی به سلامت روانی و بهبود اختلالات روانی و تأثیر دین و مذهب بر سلامت روان می توانید به كتابهایی كه در مكاتبه قبلی خدمتتان معرفی گردید و نیز به پژوهش هایی كه اخیراً درباره جهت گیری مذهبی و سلامت روان انجام گرفته مراجعه كنید و برای آشنایی با آزمون ها و مقیاس های دینی و دریافت پرسشنامه های آنها كتابهای زیر را مطالعه فرمایید:

1- مبانی نظری مقیاسهای دینی: گزیده مقالات همایش مبانی نظری و روان سنجی مقیاسهای دینی. پدیدآورنده: مسعود آذربایجانی (به اهتمام)، محمدرضا سالاری فر (به اهتمام)، عباس رحیمی نژاد (به اهتمام) ناشر: پژوهشكده حوزه و دانشگاه 1384

2- تهیه و ساخت آزمون جهت گیری مذهبی با تكیه بر اسلام. پدیدآورنده: مسعود آذربایجانی. ناشر: پژوهشكده حوزه و دانشگاه 1387

3- معرفی مقیاسهای دینی: 121 مقیاس خارجی به ضمیمه 16 مقیاس داخلی. پدیدآورنده: پیتر هیل، رالف هود، سیدمهدی موسوی (مترجم)، مسعود آذربایجانی (مترجم) ناشر: پژوهشكده حوزه و دانشگاه 1384

چرا بايد ازدواج كرد؟ چه آثار خوب و چه آثار بدي دارد؟ ...
می بایست به اهداف ازدواج و ثمراتی كه ازدواج به دنبال دارد نظری بیفكنیم و آثار خوب و بد آن را از لابه لای آن جستجو كنیم.

چرا بايد ازدواج كرد؟ چه آثار خوب و چه آثار بدي دارد؟ سن ازدواج در آقايان و دختران بايد چقدر باشد؟

برای پاسخ به این پرسش كه چرا باید ازدواج كرد می بایست به اهداف ازدواج و ثمراتی كه ازدواج به دنبال دارد نظری بیفكنیم و آثار خوب و بد آن را از لابه لای آن جستجو كنیم. از نظر اسلام اهداف اساسي ازدواج عبارتند از:

1 - رسيدن به آرامش:

در نظام الهي و فرهنگ قرآني، هدف اصلي از ازدواج رسيدن به آرامش روان و آسايش خاطر، پيمودن طريق رشد، دستيابي به كمال انساني و نزديكي به ذات اقدس احدیت است. ترديدي نيست كه از تنهايي به درآمدن، همسر و همراه شدن، خانواده مستقل تشكيل دادن، ارضاي كششهاي نفساني و غرايز طبيعي و فرزند آوري از نتايج قهري ازدواج، همه این ها از مهمترين عوامل مؤثر در آرامش روان، آسايش فكر و جان و احساس رضامندي دروني انسان است. خداوند در قرآن كريم سوره روم، آيه 21 در معرفي فلسفه ازدواج ميفرمايد: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة؛ و يكي (ديگر) از نشانه هاي خدا اين است كه از جنس خودتان همسراني براي شما آفريد تا در كنار آنها آرامش پيدا كنيد». خداوند در اين آيه و آيه 189 سوره اعراف، ضمن آن كه حقيقت زن و مرد را يك گوهر دانسته و هيچ امتيازي از لحاظ مبدأ آفرينش بين آنها قايل نشده، آرامش خاطر و روان را هدف ازدواج و زن را محور آرامش معرفي كرده است.

2 - بقاي نسل:

يكي از اهداف جانبي ازدواج، فرزند آوري و بقاي نسل است كه حس پدری و مادری و فرزندپروری انسان را ارضا می كند و به آن پاسخی درخور می دهد. ازدواج باعث تداوم و بقای نسل انسانی می شود و در غیر این صورت نسل انسانی منقرض و نابود می گردد.

3 - پاسخ به نداي فطرت:

ازدواج پاسخي خداپسندانه به نداي فطرت است. زيرا يكي از نيازهاي طبيعي انسان در هنگام بلوغ، رابطه با جنس مخالف و ازدواج است. اصل وجود اين نياز و احساس طبيعي، در همه انسان ها نهاده شده تا دختر و پسر انگيزه لازم را براي تشكيل زندگي مشترك داشته باشند. از طرف دیگر خداوند غريزه جنسي را براي برآوردن هدف خاصي در وجود انسان نهاده و او را براي برآوردن اين غريزه از راه درست (كه ازدواج است) راهنمايي كرد، تا نسل انسان گسترش يافته و نوع بشر حفظ شود، نيز در سايه ازدواج به آرامش دست يابد و عنصر آزمايش انسان قرار گيرد.

4 - حفظ عفت جامعه:

از هدف مهم ازدواج، حفظ پاكدامني زنان و مردان و جلوگيري از لغزشهاي گوناگون و انحرافات اخلاقی است، زيرا ازدواج تنها راه مطمئن ارضاي طبيعي تمايلات جنسي است كه در حفظ عفت زن و مرد نقش اساسی دارد.

5- ارضای صحیح غریزه جنسی:

تنها در بستر ازدواج می توان نیاز جنسی و تمایلات جنسی را به بهترین شیوه و بدون دغدغه و اضطراب ارضا نمود. راه های دیگر انحرافی بوده و نه تنها انسان را به آرامش نمی رساند، بلكه اضطراب فزاینده و مشكلات پیچیده ای را تولید می كند.

با بررسی هر یك از این اهداف می توان به آثار مثبت و خوبی های ازدواج دست یافت. اما شاید آثار منفی و بدی برای خود ازدواج نتوان از این حیث پیدا نمود و اگر جایی آثار منفی و بدی برای ازدواج بیان می كنند، بیشتر به خاطر ازدواج نكردن و یا ازدواج دیر هنگام و زودهنگام و ازدواج نامناسب می باشد، البته ازدواج به خودی خود، ایجاد مسئولیت می كند و وظایفی كه به گردن فرد می گذارد و ممكن است برخی از آزادی های ظاهری انسان را سلب كند ولی آثار و نتایج مثبت و بی شمار ازدواج چنان آسایش و لذتی به انسان عطا می كند كه این گونه مسئولیت ها و محدودیت ها در مقابل آن هیچ است. در مقابل انسان هایی كه ازدواج نمی كنند و زیر بار مسئولیت نمی روند و در ظاهر آزادی بیشتری دارند، چنان گرفتار آثار و تبعات ناخوشایند بی همسری می گردند كه آزادی مختصر آنها كلاً تحت الشعاع قرار می گیرد. بنابراین می توان نتیجه گرفت كه ازدواج به هنگام و به موقع دارای آثار مثبت فراوانی است كه ثمرات مثبت آن هم بر خود فرد و هم بر جامعه سایه می گستراند.

مطرح نمودن مسأله «سن مناسب برای ازدواج» از این جهت ضرورت مییابد كه ازدواج زودهنگام فاقد پختگی لازم بوده و موجب بروز مشكلاتی در زندگی می گردد؛ از سویی دیگر، ازدواج دیرهنگام نیز فاقد نشاط  و شادابی خواهد بود. اصولاً نمی توان یك سن مشخصی را برای ازدواج همه افراد معین كرد چرا كه افراد باهم تفاوت دارند و این تفاوت ها باعث می شود كه زمینه های ازدواج در افراد، متفاوت و مختلف گردد به نحویی كه در یك سنی برخی افراد زمینه ها و شرایط ازدواج را دارند و برخی دیگر ندارند به همین خاطر نمی توان برای همه افراد یك نسخه واحد پیچید و بر فرض مثال گفت كه همه باید در فلان سن مشخص ازدواج كنند البته اگرچه نمی توان سن مشخصی را برای ازدواج مشخص كرد ولی از آنجا كه هر چیزی فصلی دارد برای ازدواج هم فصلی معین نموده اند و آن را دهه سوم زندگی تعیین كرده اند یعنی فصل ازدواج بین 20 تا 30 سالگی است و بهتر است ازدواج در این فصل واقع شود چون اولاً شور و حال جوانی در این فصل بیشتر است و ثانیاً از لحاظ پزشكی ثابت شده است كه باوری و تولید مثل در این سنین بهترین نتیجه را دارد و همسران و فرزندان از سلامت بیشتری برخوردارند.

بر اساس یك معیار عمومی و تحقیقات انجام شده در ایران، می‌توان سنّ مناسب برای ازدواج دختران را به طور متوسط 20 تا 24 سال و برای پسران 24 تا 28 سال دانست. این استاندارد با معیارهای نظام‌های تحولی شناختی همخوانی بیشتری دارد و با توجه به بلوغ جنسي، بلوغ روانی، بلوغ اجتماعي و بلوغ عقلي و اقتصادی آنان اتخاذ شده است.

انزوا طلبی در انسان حاصل چیست
برخی روانشناسان انسان را موجودی زیستی ـ روانی ـ اجتماعی معرفی كرده‏اند. تردیدی نیز در این نیست كه ...

انزوا طلبی در انسان حاصل چیست و این كه آیا مشكلی در بر دارد یا خیر؟

برخی روانشناسان انسان را موجودی زیستی ـ روانی ـ اجتماعی معرفی كرده‏اند. تردیدی نیز در این نیست كه یكی از ابعاد  وجودی انسان بعد اجتماعی اوست. طبیعی است همان طور كه دیگر ابعاد وجودی انسان باید رشد كافی پیدا كند، به این بعد نیز  توجه كافی باید مبذول شود .آدمی از  بدو تولد با تعاملش با محیط اطراف در صدد تأمین نیازهای خود و ایجاد ارتباط با جهان  است. پس ارتباط و تعامل با دیگر انسان‏ها یكی از ضروریات است كه در وجود انسان قرار داده شده است. بنابر این اگر تنهایی و  عدم ارتباط با دیگران به مقدار زیادی استمرار پیدا كند، مانع رشد مناسب بعد اجتماعی انسان است كه   می‏تواند منشأ بسیاری از مشكلات و از جمله انزوا طلبی باشد.

قرآن می فرماید : يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثي‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا ؛ اي مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و ملت ها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد. (1)

در این آیه به این نكته اشاره شده آدمي از خانواده‏ها و تيره‏ها و تبارهای متعددی خلق شده‏اند تا با هم آشنا بشوند و  در كنار یكدیگر زندگی كنند .

این نكته بر اساس  فطرت اجتماعی بشری است كه  همواره مورد توجه ادیان مختلف قرار گرفته و برای این، همزیستی در اجتماع به صورت مسالمت آمیز باشد ، انبیاء و اولیاء روایات فراوانی را در این باره فرموده اند كه در كتاب های روایی ما به آداب معاشرت مشهور هستند. این خود مهم ترین دلیل مذمت انزوا طلبی در ادیان الهی و به خصوص دین اسلام و مذهب تشیع است.

 در روایات شریفه داریم كه  توصیه به معاشرت با اقشار مختلف جامعه حتی بینوایان و فقرا به خصوص ارحام و نزدیكان می كنند . رسول خدا در پاسخ به سوال اباذر غفاری فرمود: صله رحم ( ارتباط با خویشان) به جاي آور، اگر چه آن ها  قطع كرده باشند، و دعوت بينوايان را بپذير و با آنان بيش تر معاشرت كن. (2)

در این زمینه می توانید به كتاب های آداب معاشرت، اثر آقای محمد باقركمری و كتاب آداب معاشرت از ديدگاه معصومان عليهم السلام‏ اثر آقایان محمد علي فارابي ،يعسوب عباسي علي كمر مراجعه بفرمایید.

بر این اساس گرایش به تنهایی و انزوا طلبی در انسان یك تحول در وی است. بدیهی است  تحول بي علت نيست و نميشود دليلي نداشته باشد.

برای دست یافتن به علل پیدایش روحیه  انزوا طلبی در یك فرد باید ابهاماتی روشن شود، مثل اینكه چه شرايطي براي فرد پيش آمده كه چنين روحیه ای در او به وجود آمده است؟  چه نوع تفكراتي در ذهن او است كه او را به این سمت هدایت می كند؟آیا درزندگي خانوادگي فرد تغييراتي صورت گرفته است؟  و سوالاتی از این قبیل .

در حقیقت  تحول روحي انسان و مسائل پیرامون او بهترین راهنما در دست یابی به دلایل انزواطلبی اوست.

گاهی اگر یك امر مثل كار و تلاش ، تحصیل و امثال این ها در يك روند طولاني با تنوع و عوامل آرامش بخش روحي همراه نشود و شخص ازلذتهاي متعارف و مشروعي كه بايد بهرهمند شود، استفاده نكند، نشاط و شادابي او سلب می شود و احساس سستي و انزوا طلبي براي او حاصل ميشود. گاهی فشارها یا سرزنش های زیاد والدین سبب این حالت می گردد و گاهی ناموفق بودن در اهداف و برنامه ها و گاهی ... .

شاید بتوان كوچك ترین آثار انزوا طلبی را، تنبلی، سستی و كاهلی ، بی تحركی، از دست دادن اعتماد به نفس ،از دست دادن فرصت ها ، پیدایش روحیه ناامیدی و ناتوانی، اتلاف بزرگ ترین سرمایه بشری یعنی عمر ،احساس درد و رنج درزندگی ,سلب مسئولیت از پذیرش مشكلات،احساس بیهودگی و بی فایدگی دانست.

 احتمال دارد كه منشأ انزواطلبی افسردگی  باشد. برای تشخیص این امر  بهتر است  به یك روانشناس بالینی یا روانپزشك مراجعه نمایید.منتظر تماس بعدی شما هستیم.موفق باشید.

 

پی نوشت ها :

1.حجرات (49) آیه 13 .

2.علي سلگي نهاوندي‏، ترجمه ارشاد القلوب ،چ ناصر، قم‏، چاپ اول‏، 1376 ه ش ، ج‏1، ص 377

علايق خودم را به درستي نمي شناسم.براي شناخت آن ها چه كنم؟
امروز،‌‌همان كودكان بازيگوش ديروز بوده‌اند كه هركدام‌شان به نوعي اين علاقه و استعداد را از همان دوران كودكي در خود داشته اند...

علايق خودم را به درستي نمي شناسم.براي شناخت آن ها چه كنم؟ چگونه بفهمم كه كدام يك بهتر و براي دستيابي به آن ها تلاش كنم؟

 

يادتان باشد، بسياري از مهندسان، نويسندگان، بازيگران، پزشكان و خلبانان امروز،‌‌همان كودكان بازيگوش ديروز بودهاند كه هركدامشان به نوعي اين علاقه و استعداد را از همان دوران كودكي در خود داشته اند، اما با شناخت درست علايق و استعدادهاي خود باعث موفقيت امروز خود گشته اند.

به دوران كودكي خود فكر كنيد و ببينيد چه كارها و فعاليت هايي بيشترين لذت و رضايت را به شما مي داده است و در آن دوران از چه كارهايي لذت مي برديد. به آن چيزهاي ساده اي فكر كنيد كه در كودكي شادتان مي كرده است. شايد به ياد بياوريد كه دوست داشتيد با دستهايتان كار كنيد يا وقت خود را به گلكاري، آشپزي، خياطي بپردازيد يا تمام روز را نقاشي كنيد. شايد هم دوست داشتيد كه بيرون از خانه برويد و دست به اكتشاف بزنيد يا اين كه براي دوستان و خانواده هنرنمايي مي كرديد و سرگرمشان مي كرديد. شايد عاشق كتاب خواندن بوده ايد يا اين كه دوست داشتيد چيزهاي خراب و شكسته را درست كنيد. وقتي بفهميد كه چه فعاليت هايي در دوران كودكي باعث شادي و رضايت شما مي شده است، راحت تر مي توانيد علايق، استعداد‌‌‌‌‌ها و تواناييهاي پنهان خودتان را كشف كنيد.

براي شناخت علايق و استعدادهاي خود و اين كه در چه زمينه اي مي توانيد بهتر عمل كنيد، راهكارهاي زير مفيد خواهد بود:

1. مدتي به كلاسهاي مختلف در رشته هاي مختلف برويد. كلاسهايي در زمينه هاي گوناگون كه احساس ميكنيد به آن زمينه ها علاقه داريد و دوست داريد در آن حيطه ها كار كنيد. ببينيد كدام يك از كلاس ها را بيشتر دوست داريد و دوست داريد كه بيشتر و بيشتر از آنها بياموزيد.

2.  كتاب آشنايي با رشته هاي مختلف دانشگاهي انتشارات سازمان سنجش را تهيه كرده و آن را مطالعه نماييد يا اينكه نگاهي گذرا به فهرست كتاب و رشته هاي مختلف داشته باشيد و ببينيد كه كداميك از رشته ها بيشتر شما را جذب ميكند.

3. از ديگران بپرسيد. براي پيدا كردن علايق و استعداد ذاتي خود بايد از ديگران بپرسيد كه در چه كاري مهارت داريد و آنها در چه زمينه هايي شما را تعريف و تمجيد مي كنند. اين علايق و استعدادها به اين دليل پنهان است كه خودتان هنوز آن را كشف نكرده ايد. يك راه بسيار عالي براي يافتن اين استعدادها اين است كه از خانواده، دوستان، معلمان و حتي از خودتان بپرسيد. 4. همه آرزوها و ايدههايتان را در زمينه هاي مختلف در نظر بگيريد و هر كاري كه توجه شما را به خود جلب مي كند را روي كاغذ يادداشت كنيد. دور همه آن كارهايي كه دوست داريد يك دايره بكشيد و چند روز در مورد آنها خوب فكر كنيد. اين روش سر نخ هاي خوبي براي شناخت بهتر علايق و استعدادهايتان به شما مي دهد.

5. به مراكز مشاوره اي و خدمات روانشناختي مراجعه كنيد و با اجراي آزمون هاي مختلف از جمله آزمون استعداديابي و نيز به كمك مشاوران و روانشناسان با تجربه به شناخت علايق و استعدادهاي پنهان خود بپردازيد

چگونه می توان کسی را به زندگی امیدوار کرد
انسان معجونی از جسم و روح است. جسم مركَب روح است. اما به تدریج به سوی فرسایش می رود‌ ...

چگونه می توان کسی را به زندگی امیدوار کرد و یا با حرف هایمان به او آرامش دهیم ؟

انسان معجونی از جسم و روح است. جسم مركَب روح است. اما به تدریج به سوی فرسایش می رود روح است كه مركز آمال و امیدها، خوشی و ناخوشی ها عشق و احساس پوچی و ناامیدی است.تنهاروح است

 اما حیات و زندگی روح و نفس آدمی به چند چیز است كه عبارتند از:

1- معرفت و شناخت،

2- ایمان و داشتن هدف،

3- عمل صالح.

در هر كاری انسان به آگاهی و اطلاعاتی كافی نیاز دارد تا هدف را بشناسد و درستی آن را باور كند و انگیزه و علاقه برای رسیدن به آن هدف در او ایجاد شود.

هدف، هر چه عالیتر و از قداست بیش تری برخوردار باشد، علاوه بر ایجاد شوق و علاقه بیش تر، بر همت و تلاش فرد میافزاید . درجه اعتماد به نفس و خودباوری را در شخص افزایش میدهد.

پس در مقیاس كلی زندگی، نخست باید از آفریننده هستی، هدف «آفرینش خود و جهان، و هدف زندگی» معرفتی كسب كرد.

از نظر قرآن روح انسان با «معرفت و ایمان و عمل صالح» زنده است.(1) . با آن سرور و نشاط، امیدواری به آینده و حركتی رو به جلو دارد.

از این رو خداشناس هیچ گاه احساس تنهایی، پوچی و بیهدفی نمیكند. دلگیری و ناراحتی عمقی ندارد، چون معشوق و محبوبش (خدا) پیوسته با او است . شخص خود را پیوسته در طاعت و تسلیم معشوقش قرار میدهد.

خدا نیز دوستش میدارد. به قلبش نور و امید، به روحش آرامش و اطمینان میبخشد . محبت او را در دل دوستان خالص و برگزیده اهل زمین و فرشتگان و ساكنان عرش خود قرار میدهد تا او را دوست بدارند.

دوست عزیز !كدام آینده و زندگی زیباتر و دلانگیزتر و امیدبخشتر از چنین زندگیای است؟

بنابراین با تقویت «معرفت و تحكیم ارتباط قلبی، گفتاری و عملی» با خدا، ثبات قدم، استواری اراده و امیدواری به آینده زندگی دنیا و آخرت حاصل میشود . روح حیات و زندگانی جاوید خواهد داشت . پیوسته در مسیر رشد و كمال و مسرور سرزنده بودن به پیش میرود.

    در جهت رفع مشكل ایشان راهكارهای زیر توصیه می‏شود: 

  1. ارتباط ایشان را با خانواده محترم شان بیش تر كنید. 

  2. روابط خود را با دوستان  گسترش دهند تا احساس تنهایی نكنند . در كارها به آنان كمك كنند .در اوقات فراغت و رفت و آمدها، با آن ها صحبت نمایند؛  

 3. از قرار گرفتن در تنهایی اجتناب كنند؛ حتی برای مطالعه نیز از كتابخانه استفاده كنند؛ 

  4. در فعالیت‏های فرهنگی و اجتماعی  شركت فعّال داشته باشند و كاری را به عهده بگیرند؛  

 5. در مجالس جشن و اعیاد و یا جمع دوستان شركت نمایند؛ 

  6. هر روز مدتی ورزش كنند (به خصوص در ورزش های جمعی شركت نمایند)؛ 

  7. هرگاه احساس كسالت كردند، دوش آب ولرم بگیرند؛ 

  8. هرگاه افكار بیهوده و اوهام به ذهن شان خطور كرد، با مشغول شدن به كاری و با توجه به نقاط مثبت زندگی ایشان، به مقابله با فكرهای بیهوده و منفی بپردازند؛

   9. برای انجام دادن كارهای روزانه، برنامه‏ای تنظیم كنند . تمام اوقات خود را با مطالعه، ورزش، صحبت با دوستان شایسته و متدین، عبادت، كمك در نظافت اتاق، فعالیت‏های هنری و... پر كنند. هیچ گاه بی كار نباشند؛

   10. توانایی‏ها، استعدادها و موفقیت‏های گذشته خود را، یادداشت كنند . هر روز چند بار از روی آن بخوانند . تصوّر مثبت و خوبی از خودشان داشته باشند؛

   11. درباره رشته تحصیلی خود مطالعه كنند. فواید و آثار و كاركردهای آن را برای خود بنویسند . با اساتید مربوطه مشورت كنند؛

   12. به نماز و عبادات توجه بیش‏تری داشته باشند . حتی المقدور نمازهای شان را در اول وقت و به جماعت بخوانند.

 زندگی در دنیا، همیشه و برای همه انسان‏ها همراه با مشكلات بوده و هست. زمانی مشكلات آسان خواهد شد كه با نگاهی مثبت و باتلاشی و همتی بلند، برای حل آن ها گام برداشت. مطمئن باشند با تكیه بر امكانات و توانمندی‏های مختلفی كه در وجود خود سراغ دارند، می‏توانند بر آن ها مسلط شده و پیروز شوند.

 با تلقین كردن به خود ( توانا هستم و می‏توانم بر مشكلات چیره آیم)  ناامیدی را كنار بگذارند . با تقویت روابط اجتماعی خویش با دیگران و حضور در عرصه عمل، به تلاش و كوشش خود ادامه دهند. افكار منفی را رها نموده، بر موفقیت‏های گذشته فكر كنند و خود را توانا و با اراده بخوانند.

 با مشاوران و پاسخگویان بخش تلفنی مركز تماس بگیرند: 09640(بدون كد)

پی­نوشت:

1. نحل(16) آیه97

احساس می­کنم آدم بدشانسیم خیلی به خودم اعتماد ندارم ...
اعتماد به نفس انسان را مستقل و دور از هرگونه وابستگي بار مي‏آورد ...

احساس می­کنم آدم بدشانسیم خیلی به خودم اعتماد ندارم، چیکار کنم؟

 در پاسخ به سوال شما در مورد اعتماد به نفس و راهكارهاي افزايش آن بحث مي نمايم قبل از ارائه راه حل و پاسخ اصلي ذكر اين مقدمه ضروري به نظر مي رسد كه: اعتماد به نفس انسان را مستقل و دور از هرگونه وابستگي بار مي‏آورد و براي انجام دادن مسؤوليت‏هاي فردي و اجتماعي، با توجّه به توانائي هاي فرد، انسان را به ميدان عمل مي‏كشاند و سبب مي‏شود فرد مسؤوليت‏هاي خويش را با اطمينان كامل انجام دهد و با افزايش قابليت‏ها و توانايي هايش از هرگونه توقف و سكون بپرهيزد. در واقع اعتماد به نفس به معناي باور كردن قابليت انساني خويش، روبه‏رو شدن فعال با رويدادهاي زندگي و انجام دادن درست وظايف است. بنابراين، اعتماد به نفس از درون فرد سرچشمه مي‏گيرد نه از بيرون. افرادي كه از اعتماد به نفس كافي برخوردارند، استقلال عمل دارند و مسؤوليت پذير و پيشرفت گرايند؛ ناكامي‏هاي زندگي را مي‏پذيرند؛ بر ايجاد رابطه با ديگران توانايند و از هرگونه گوشه‏گيري دوري مي‏جويند .

از طرف ديگر، آنان كه ضعف اعتماد به نفس دارند از مشكلات زير رنج مي‏برند: 1. احساس خود كم بيني‏ در اكثر اعمال و نگرش‏هاشان احساس عدم اطمينان و درماندگي مي‏كنند؛ خود را در مواجهه با مشكلات ناتوان مي‏بينند و جملاتي چون نمي‏توانم اين كار را انجام دهم، هرگز قادر به يادگيري در سطوح عالي نيستم، توان نيل به مراتب عالي ندارم، هميشه ذهن اين افراد را به خود مشغول مي‏كند. 2. بروز احساسات و عواطف منفي‏ رفتارشان حاكي از نوعي خشونت، بي‏قيدي و بدخلقي است. به سبب عدم پذيرش محوري به نام «خود» همواره در انعكاس علايق خويش با ترديد و تغيير رو به رويند و توان ابراز رفتار عاطفي مناسب ندارند. 3. گريز از موقعيت‏هاي نگران‏زا در برابر فشارهاي رواني، به ويژه ترس و خستگي و آنچه موجب آشفتگي‏اش شود، بسيار كم تحمّل‏اند؛ حتّي موردي مانند امتحان ممكن است برايشان بحران‏هايي اضطراب زا فراهم آورد و به عدم موفقيتشان انجامد. 4. نوميدي‏ يأس از دستيابي به اهداف، رايج‏ترين ويژگي اين افراد است. 5. كمرويي‏ يكي از شايع‏ترين صفات اين افراد كمرويي است و معمولاً در برقراري ارتباطات اجتماعي در صحنه‏هاي مختلف با مشكل جدي روبه‏رو هستند.

اما اعتماد به نفس، توجه فرد به توانايي‏هاي خود و استفاده از آن‏ها است. اعتماد به نفس دو ركن دارد: 1. شناخت استعدادها و توانايي‏ها ي خود 2. باور كردن اين توانايي‏ها

در مرحله اول بايد فرد به خودشناسي بپردازد و ابعاد وجود خويش را به خوبي ارزيابي كند. خداوند به هر كس استعدادي خاص داده است. سيد بن طاووس بر اين عقيده بود كه هر انسان در زمينه‏اي نابغه است. هر فرد بايد استعداد ويژه خود را بشناسد و آن را به كار بندد. پس از شناخت توانايي‏ها، طبعاً فرد آن‏ها را باور مي‏كند. مرحله بعدي براي كسب اعتماد به نفس، استفاده از اين توانايي‏ها در حل مشكلات و پيشبرد امور است. در اين جا قوت نفس لازم است. روان شناسان اين امر را بُعد انگيزشي فرد مي‏نامند . همان طور كه آگاهي از خويشتن مي‏تواند انسان را از هرگونه خيالبافي و افكار منفي درباره خود رهايي دهد و سمت كمال واقعي و اصلاح كاستي‏ها رهنمون گردد، عدم اعتماد به نفس مي‏تواند مانع شكوفايي قابليت‏ها و خلاقيّت‏ها و ايفاي مسئوليت‏ها شود.

اكنون در پرتو شناخت مختصري كه درباره اعتماد به نفس و ويژگي‏هاي افراد معتمد به نفس به دست آمد، اشاره به بعضي از راهكارهاي عملي جهت تقويت اين پديده سودمند مي‏نمايد. اميد است رعايت اين موارد به كاهش مشكلتان بينجامد. بي ترديد با تقويت اعتماد به نفس و به دست آوردن دركي درست از خود و توانايي‏هاتان به تدريج احساس عدم خود باوريتان از بين مي رود و بر مشكلات چيره مي‏شويد.

1 ) از بيان انديشههاي خود نترسيد

اعتماد به نفس سكهاي دو رويه است. يك روي آن افتخار، غرور، تحسين. و تمجيد و بسياري از نكات مثبت است. اما روي ديگرش ممكن است سرزنش، تمسخر و برچسب خوردن باشد. مهم اين است كه فرد از اين احتمالات نترسد و قدرت ابراز عقيدهاش را داشته باشد. بايد به اين باور برسيم كه صرف موفقيت يا شكست ارزش انسان را تعين نميكند بلكه تلاش و پايداري فرد است كه به او ارزش ميبخشد.

2 ) احساسات واقعي خود را بيان كنيد

در روانشناسي مدرن، بيان احساسات نوعي توانايي و هوش به شمار ميرود و از اصول اساسي روابط بين فردي است. بسياري از ما وقتي بابت يك موضوع از ديگري دلخوريم خودخوري ميكنيم و نميتوانيم رنجش و ناراحتي خود را با انتقادي ساده و صريح ابراز كنيم. درست به همين دليل در شرايط عادي نيز از بيان احساس مثبتي كه نسبت به ديگري داريم پرهيز ميكنيم. زيرا نگرانيم كه اين تحسين، تمجيد يا ابراز علاقه، در آينده و هنگامي كه دوباره به هر دليلي از فرد دلگير شديم براي ما شرايط نامناسبي ايجاد كند.

3 ) رفتار قاطعانه را تمرين كنيد

نياز به قاطعيت آنگاه مطرح ميشود كه مسئله تماس با ديگران در كار است. اشخاص در روابط خود با ديگران، از روشهاي رفتاري گوناگوني چون رفتار انفعالي، رفتار با قاطعيت و رفتار پرخاشگرانه، بهره ميگيرند بهترين سبك رفتار، رفتار قاطعانه است كه در آن، شخص عقايد و احساسات خود را با رعايت اصل احترام به ديگران و ملاحظه حقوق آنها ابراز كرده و از حق و حقوق خود دفاع مي نمايد. روش قاطعانه، مانع از آن ميشود كه ديگران از شما سوء استفاده كنند. البته افراد با سبك برخورد قاطعانه همان طوري كه براي باورها و احساسات خود ارزش قايلند شكيبا بوده و به احساسات ديگران نيز بها ميدهند.

قاطع بودن، بدين معناست كه بر احساس هراس خود چيره شويد و از حق خود دفاع كنيد؛ ولي حق و حقوق ديگران را نيز ضايع نكنيد. كساني كه قاطعيت ندارند، بيشتر جاها، نميتوانند احساسات خود را ابراز كنند؛ زيرا نگرانند كه ديگران در مقام مخالفت حرفي بزنند. آنها كه از طرد شدن ميترسند؛ با انديشههاي ديگران موافقت ميكنند و راه محافظه كاري ميپيمايند و از ابراز احساسات خود، خودداري ميكنند.

روش قاطعانه بهجاي رفتار انفعالي (در جايي كه شخص مي ترسد يا خجالت مي­كشد كه افكار و احساسات خود را بيان كند) و رفتار پرخاشگرانه (كه در آن، به احساسات ديگران بهايي داده نميشود) براي به حداقل رسانيدن احساس خشم و هراس در خصوص روابط با ديگران توصيه ميشود.

4 ) برنامهريزي كنيد و منظم باشيد

علت آنكه بسياري از افراد به مرور زمان اعتماد به نفس خود را از دست ميدهند و دائم خود را با «افكار خود سركوبگر» سرزنش ميكنند فقدان برنامهريزي يا بيانضباطي در اجراء برنامههاست. اين افراد نميتوانند از زمان كه همچون گنجي ارزشمند در اختيارشان قرار دارد به درستي استفاده كنند. در نتيجه اين «زمان» است كه آنها را با خود به هر سويي ميبرد. وقتي زندگينامه هر يك از مشاهير و افراد بزرگ را نگاه كنيد خواهيد ديد كه آنها در زندگي خود كمترين ميزان اتلاف وقت را داشتهاند. امام علي(ع) در اين باره ميفرمايند:«المومن...مشغول وقته» يعني فرد مومن هيچ وقت خالي ندارد و هميشه در حال كار و فعاليت است.

5 ) ؛ نه ؛ گفتن را بياموزيد

همواره، از ما خواسته ميشود كه به دوستان، افراد خانواده و همكارانمان كمك كنيم تا مسئوليتهايشان را انجام دهند. در بيشتر جوامع، يك اصل اخلاقي وجود دارد كه به هنگام نياز بايد به يكديگر كمك كنيم؛ ولي به مرور، حالتي ايجاد شده كه اشخاص، نيازهاي ديگران را بر نياز خود مقدم ميكنند و به اشتباه، پاسخ نه را بيادبي قلمداد مي نمايند و بر اين باورند كه با نه گفتن، ديگران را از خود ميرنجانند. آموزشهاي جرأت آموزي، به اشخاص كمك ميكند تا بيآن‌‌كه احساس گناه كنند، به ديگران پاسخ نه بگويند. اشخاص حق دارند بيآنكه احساس گناه كنند، به ديگران پاسخ منفي بدهند. توجه داشته باشيد كه مسايل ديگران در بسياري از، از مسايل شما مهم­تر نيستند. قرار نيست كه مسايل عالم را حل و فصل كنيد. اگر خود، كارهايي داريد كه اجازه نميدهد از ديگران كاري را بپذيريد، مؤدبانه از پذيرش پيشنهاد آنها سرباز بزنيد. اجازه ندهيد حرفهاي ديگران در شما احساس گناه ايجاد كند.

6 ) از جملههاي با فاعل «من» بهره بگيريد.

اين مهارت، به اشخاص ميآموزد كه خود انگيختگي بيشتري داشته باشند و احساساتشان را با راحتي بيشتري بيان كنند. همچنين به اشخاص امكان ميدهد كه احساسات خود را سركوب نكنند. بهرهگيري از فاعل «من» در جملهها، اشخاص را تشويق ميكند تا صاحب انديشه، احساسات، عقايد، ادراكات و باورهاي خود باشند.

7 ) از تماس چشمي بهره بگيريد.

ارتباطهاي غير كلامي گاهي از كلام و سخن، باور پذيرترند. ديگران، نداشتن تماس چشمي در زمان ابراز نظر را به حساب نداشتن صداقت ميگذارند. برقراري تماس چشمي، بيشتر هنگام ابراز احساسات در برابر ديگران دشوار است كه علت را بايد در ترس از طرد شدن جستجو كرد. آموختن اين مهارت، با نگاه كردن 1 تا 2 ثانيه در چشمان طرف مقابل آغاز ميشود و زمان آن به تدريج به 8 تا 10 ثانيه ميرسد.

8 ) از زبان جسم و تن، قاطعانه بهره بگيريد.

لحن استوار و قاطعانه صدا اگر با بدن شُل و افتاده همراه باشد، پيام دوگانهاي را به كسي كه با او در ارتباط هستند، مخابره ميكند؛ بهگونهاي كه طرف مقابل، پيام شما را نامطمئن يا غير صميمانه ارزيابي ميكند. حالت بدن، يا پيام شما را تقويت و يا از قدرت آن ميكاهد. افزون بر تماس چشمي و لحن صدا، حالت ستون فقرات و حالت سر، احساس شما را دربارة پيامي كه مخابره ميكنيد نشان ميدهند. توصيه ميكنيم كه بدني راست و قائم داشته باشيد و وزن بدنتان را به طور يكسان روي دو پاي خود تقسيم كنيد. بهتر است مركز ثقل شما، روي پاهايتان باشد.

9 ) مخالفت همراه با آرامش را تمرين كنيد.

وقتي نقطهنظرها و حقايق با آرامش بيان ميشوند، ديگران مخالفت را سالم ارزيابي كرده و زمينه مشاجره و بگومگو از بين مي­رود. در اين فضاي ارتباطي استرس جاي خود را به آرامش و صميميت مي­دهد.

10 ) به جاي واكنش نشان دادن، پاسخ دهيد.

واكنش، نوعي بازتاب است كه طبيعتي غريزي دارد. اقدام براساس واكنش، ميتواند موجب پشيماني شود؛ ولي پاسخ، برنامهاي حساب شده براي يك موقعيت خاص است. پاسخ دادن به يك موقعيت، به معناي تأمل در واكنش اوليه و آنگاه، ارائه يك پاسخ حساب شده و عاقلانه است. البته هر پاسخي، ناگزير، كافي و شايسته نيست؛ ولي وقتي اين مهارت را تمرين ميكنيد، به شما كمك ميكند تا با افراد، برخوردي مناسبتر داشته باشيد.

11 ) خود را باور كنيد.

همان طور كه خود بزرگ بيني از آفات شناختِخود است، خودكم بيني و خود كوچك بيني نيز انسان را از شناخت گنجينه‏هاي درونياش باز مي‏دارد. با اندكي تفكر و جست و جو در گذشته خود در مي‏يابيد، كارهاي موفقيت‏آميز بسيار داشته‏ايد و فرد مفيدي هستيد. خود كم بيني به جاي اين كه شما را در مسير رشد و كمال و ميل به پيشرفت قرار دهد، بيش‏تر سبب كسالت و احساس خستگي و نااميدي مي‏شود. بنابراين، بايد با ارزيابي‏اي صحيح و مطابق با واقع هر چه بهتر و بيش‏تر نقاط قوت و موفقيت‏هاي گذشته خود را مورد توجه و يادآوري قرار دهيد و افكار منفي نظير «در هيچ كاري موفق نبودم، فرد مفيدي نيستم و...» را از ذهن خود بيرون بريزيد.

12) استعدادهاي خود را هر چه بيش‏تر بشناسيد.

شناخت استعدادها و قابليت‏هاي خويش مي‏تواند در كسب اعتماد به نفس مفيد واقع شود و انسان را از دام نوميدي رها سازد. بدين منظور، استعدادها و توانمندي‏هاي مختلف علمي، ورزشي، هنري، كلامي و... خويش را يادداشت كنيد و هر روز آن را براي خود بخوانيد.

13) بر توانايي‏ها و موفقيت‏هاي گذشته‏تان تكيه كنيد.

بايد بر توانايي‏هاي خويش تكيه كنيد و ضمن مرور موفقيت‏هاي گذشته، آن‏ها را در كانون تمركز و توجّه خود قرار دهيد.

14) گذشته ناموفق و شكست‏ها را فراموش كنيد.

اگر تصوري نامطلوب از گذشته داريد، به دست فراموشي سپاريد. تصور نامطلوب اجازه نمي‏دهد به تغييرات خويش پي بريد و حقيقت كنوني‏تان را دريابيد.

15) خود را مثبت ارزيابي كنيد.

درباره خويش مهربان باشيد و شخصيت تان را با ديد مثبت ارزيابي كنيد. در شايستگي خويش ترديد نكنيد و خود را با صفات خوب تفسير كرده، در انجام كارها توانا بدانيد.

16) ريسك كنيد. روي تجربيات جديد، با ديد يادگيري بيش‏تر فعاليت كنيد و از شكست نهراسيد. چنانچه اين گونه عمل كنيد، امكانات جديدي براي شما فراهم مي‏آيد و حس خويشتن پذيري‏تان تقويت مي‏شود.

17) از خواهش‏هاتان بكاهيد.

عزّت و سربلندي انسان در گرو عدم درخواست‏هاي مكرّر از ديگران است. تا مي‏توانيد به خود متكي باشيد و به آنچه هستيد و داريد، اكتفا كنيد تا اعتماد به نفس بيش‏تر به دست آوريد.

18) خود را با ديگران مقايسه نكنيد.

هرگز خود يا موفقيت‏هاتان را با ديگران مقايسه نكنيد. همواره به رقابت با خويش بپردازيد؛ زيرا هر كس از شرايط و امكانات خاص خود برخوردار است.

19) از هدف هاي كوچك و متوسط شروع كنيد.

يكي از علل شكست هاي مكرر افراد كه منجر به احساس خودكم بيني و از دست دادن اعتماد به نفس مي شود، در نظر گرفتن هدف هاي بزرگ و دست نيافتني است. چنانچه در مثال گفته اند: سنگ بزرگ نشانه نزدن است. براي اين كه به خودباوري و اعتماد به نفس برسيم، لازم است ابتدا از هدف كوچكتر شروع كنيم تا با دست يافتن به هدف و چشيدن طعم موفقيت، اعتماد به نفس و احساس خودارزشمندي در ما تقويت شود.

و اما براي رهايي از آفت خود كم‏بيني ، افكار منفي و باور نداشتن به خود ،به راهكارهاي زير عمل كنيد:

1. فهرستي از موفقيت‏هاي گذشته خود را يادداشت كرده، خوب درباره آن‏ها بينديشيد .( موفقيت‏هاي علمي و تحصيلي، هنري، ورزشي‏و...)اين كار سبب مي‏شود گنجينه‏هاي دروني‏تان را بيش‏تر بشناسيد و اعتماد به نفس‏تان تقويت شود.

2. فهرست موفقيت‏ها را هر روز چند بار مرور كنيد.

3. سعي كنيد جنبه‏هاي مثبت ديگري را كه در خود مي‏بينيد، به اين ليست اضامه كنيد.

4. هرگاه افكار منفي به شما هجوم آورد، با مشغول كردن خود به كاري از قبيل مطالعه ياگفت‏وگو با ديگران و انجام فعاليتي خاص، خود را از هجمه آن افكار نجات دهيد.

5. از قرار گرفتن در تنهايي و بيكاري اجتناب كنيد زيرا افكار منفي معمولًا در تنهايي و هنگام بيكاري بيش‏تر به سراغ انسان مي‏آيد.

6. هنگام شكست در كارها، به جاي اين كه خود را سرزنش كنيد، به ريشه‏يابي علل شكست روي آوريد.

7. اين حقيقت را به خود تلقين كنيد كه زندگي سراسر پيروزي نيست و فراز و نشيب بسيار دارد.

8. روحيه انعطاف پذيري را در خود تقويت كنيد يعني در عين حال كه بايد فردي منظم و دقيق باشيد و كارهاي خود را براساس برنامه انجام دهيد، همواره به اين نكته توجه كنيد كه همه شرايط و زواياي كار در ميدان ديد و شناخت ما نيست. چه بسا اموري در تحقق يا عدم تحقق كاري مؤثر است، ولي از ديد ما مخفي است يا در دست ما نيست و به وسيله محيط به ما تحميل يا از ما دريغ مي‏شود.

9. شكست‏ها در واقع سكوي پرش براي كسب پيروزي‏ها و فتح‏هاي بعدي است. بنابراين، از شكست‏ها نگران نباشيد.

10. همواره روحيه اميد را در خود پرورش دهيد و كلمه «مي‏توانم» را در آغاز هر كاري كه مي‏خواهيد انجام دهيد فراموش نكنيد.

11. در همه كارها به خداوند متعال توكل كنيد

افرادي كه پيوسته به ياد خدا هستند و به عظمت او ايمان دارند، نه هرگز از بيم تحقير و سرزنش ديگران عرصه را خالي ميكنند و نه هيچگاه به كبر و خود بزرگ بيني دچار ميشوند. هر كاري را بر اساس احساس وظيفه و تكليف انجام ميدهند. براي آنها پرداختن به كار با نيت الهي، مهمتر از نتيجه آن است. نه از شكست مايوس ميشوند و نه از پيروزي سرمست ميگردند. بنابراين مهم‏ترين روش كسب اعتماد به نفس، ارتباط با خداوند ونيايش با او است. وقتي بتوانيد حضور در محضر خالق هستي و كمال مطلق را احساس و به او تكيه و اعتماد كنيد و بزرگي‏اش را دريابيد و به او بپيونديد، به بزرگي شخصيت خويش واقف خواهيد شد.زيرا وقتي تمام تلاشتان رضايت يك نفر(خداوند) باشد ديگر نگران رضايت و عدم رضايت ديگران نخواهيد بود. بنابراين، در نمازها حضور قلب بيش‏تر پيدا كنيد و خود را با ذات اقدس الهي مرتبط بدانيد.

مطالعه كتاب‏هاي زير در زمينه‏هاي فوق سودمند است:

1- قدرت تفكر، ژوزف مورفي، ترجمه هوشيار رزم آرا

2- قدرت اراده، محمد حسين سروري

3- غلبه بر ترس و خستگي، ادوارد اسپنسرث

4- آيين زندگي ديل كارنگي

5- رمز پيروزي مردان بزرگ جعفر سبحاني

6- پيروزي فكر مورفي

راه­هاي كنترل خشم در روابط همسران را به بنده بگوييد
مطالبی را در قالب نكات زیر تقدیم می داریم: ...

از شما خواهشمندم که راه­هاي كنترل خشم در روابط همسران را به بنده بگوييد

مطالبی را در قالب نكات زیر تقدیم می داریم:

1. خشم و عصبانیت اگر از حد خود بگذرد و موجب بروز رفتارهای نامناسبی گردد، امر ناپسندی است و بایستی با اتخاذ برخی تدابیر جلوی آن گرفته شود و آن را كنترل و تعدیل كنیم. البته این ربطی به خصوص روابط همسران ندارد. ولی از آنجا كه ارتباطات عاطفی سالم و صلح و صفا و صمیمیت در روابط همسران حرف اول را می زند، خشم و عصبانیت بیش از حد، به این گونه ارتباطات همسران آسیب جدی وارد می كند، به همین خاطر لزوم كنترل و تعدیل خشم در روابط همسران بیش از دیگران احساس می شود و همسران می بایست با به كارگیری برخی از راهكارهای درمانی و كنترلی، خشم و عصبانیت خود را كنترل و تعدیل كنند تا زندگی مشترك آنان دستخوش ناملایمات نگردد و مهر و محبت، عشق و صمیمیت در روابط آنها همچنان حاكم باشد.

2. در ابتدا این را بدانید كه «خشم» نوعی هیجان روحی است كه اغلب بر اثر واكنش شخص نسبت به رفتار ناشایست همسر و دیگران بروز میكند. خشم میتواند یك رنجش و ناراحتی زودگذر باشد و یا یك عصبانیت تمام عیار، در هر حال پدیدهای كاملاً طبیعی است و مانند سایر احساسات نشانه سلامت و تندرستی عواطف انسانی میباشد، اما هنگامی كه از كنترل خارج شود، میتواند به یك حس مخرب و ویرانگر تبدیل شود و پیامدهای ناگوار در محیط خانه، روابط شخصی و در تمامی عرصههای زندگی به وجود آورد. در حقیقت، حالت خشم و غضب از خطرناك ترين حالات انسان است و اگر جلوي آن رها شود، در شكل يك نوع جنون و ديوانگي و از دست دادن هر نوع كنترل اعصاب خودنمايي مي كند و موجب مي شود كه بسياري ازجنايات و تصميم هاي خطرناك از انسان صادر شود كه انسان يك عمر بايد كفاره و تاوان آن را بپردازد. از این روی خداوند متعال يكي از مهم ترين ويژگي هاي انسان هاي الهي و پارسا پيشه را كظم غيظ و عفو از مردم مي شمارد و در سوره آل عمران، آیه134 مي فرمايد: «الكاظمين الغيظ و العافين عن الناس والله يحب المحسنين؛ مومنان در هنگام عصبانيت خشم خود را فرو مي برند و از خطاي مردم در مي گذرند وخدا نيكوكاران را دوست دارد.» «كظم» در لغت به معني بستن سر مشكي است كه از آب پر شده باشد و به طور كنايه در مورد كساني كه از خشم و غضب پر مي شوند. ولي از گناه و اعمال و حركات جاهلانه و ستمكارانه آن خودداري مي نمايند، به كار مي رود.

3. بیتردید نمیتوان پیشاپیش تمام حوادثی را كه باعث خشم میشوند را از سر راه برداشت و یا از روبهرو شدن با آنها اجتناب نمود، شاید اصلاً نتوانیم آنها را تغییر دهیم، اما میتوانیم بیاموزیم كه چگونه واكنشهای خود را كنترل كنیم. كنترل خشم این امتیاز را دارد كه احساسات ناشی از خشم و هم تحریكات جسمانی كه خشم باعث به وجود آمدن آنها شده است را كاهش میدهد.

4. نكته مهم در اینجا، هدایت خشم و عصبانیت در مسیر صحیح جهت نیل به آرامش است. از این رو، سعی كنید هنگام خشم از انرژی فراوان خود برای حل مشكل و تغییر مثبت در زندگی تان استفاده كنید و از راهكارهای مؤثری كه براي مهار عصبانیت و كنترل خشم و جهت دادن و تبدیل آن به رفتارهای مثبت وجود دارد، بهره مند گردید كه ما در ادامه به برخی از آنها اشاره می كنیم:

۱- از مهمترين روش ها، به دست گرفتن سررشته و مهار خشم و عصبانيت است؛ به عبارتي با تمرين و خودآگاهي مداوم، از بروز علايم خشم خودداري كنید و با تقويت خويشتنداري و كنترل بر نفس، خود را به دست عصبانيت خويش نسپاريد.

۲- تلاش براي عادت كردن به استفاده از عقل و منطق و استدلال پيش از ابراز احساسات و عواطف فردي يا ديدگاه هاي از پيش سنجيده نشده.

۳- سعی كنید از كنار مسائل به راحتي عبور كنيد و به حركات و رفتار همسرتان معنايي فراتر از آن چه كه هست ندهيد، سخت نگيريد و به اصطلاح «گير» ندهيد.

۴- انتظارات و توقعات خويش را  كاهش دهید و آنچه را كه هست بپذیرید.

۵- نيك بيني، درست ديدن و واقع بيني را در خود پرورش دهيد.

۶- پيش از آن كه عصبانيت و خشم خود را بروز دهيد به عكس العمل و بازتابي كه رفتار ناخوشايند و تند بر خواهد انگيخت بينديشيد.

۷- پيش از آن كه عصبانيت خويش را بروز دهيد به خودمان يادآور شويد كه «تو هم اكنون حق انتخاب و گزينش داري؛ بنابراين مي خواهي انسان باشي يا حيوان؟»

۸- براي به تأخير انداختن ابراز خشم شروع كنيد به شمردن از ۱۰۰ تا صفر به صورت معكوس و با فاصله هر ۷ شماره: ۱۰۰ ، ۹۳ ، ۸۶ و...

۹- محل مورد نظر را ترك كنيد و يك ليوان آب خنك بنوشيد و یا با آب سرد وضو بگيرد و يا غسل نمايد.

۱۰- تلقين مثبت كنيد و به خود يادآوري كنيد كه: «عصبانيت چيزي نيست مگر زبوني و خواري و ناتواني در قدرت عقل و منطق و توانايي گفت وگو، علاوه بر آن تو كه دوست نداري ديگران تو را به عنوان شخصي ضعيف و بي منطق و عصبي بشناسند و...»

۱۱- اگر شخص مؤمني هستيد، در هنگام خشم استعاذه نمايد و با گفتن جمله «اعوذ بالله من الشيطان الرجيم» به خداوند عالم پناه ببرد و بلافاصله شروع كنيد به خواندن دعا و كمك خواستن صميمانه از خداوند.

۱۲- با تمرين مداوم تلاش كنيد كه بتوانيد در هر موقعيتي خود را به جاي همسرتان بگذاريد. این را به خاطر بسپارید كه «جرأت ورزی و بیان احساسات به صورت منطقی، بهترین روش برای كنترل خشم و دستیابی به روابط بین فردی و رضایتبخش است.»

جهت آشنایی بیشتر با راهكارهای مهار خشم و مدیریت صحیح آن می توانید به كتابهای متعددی كه در این زمینه نگاشته شده است مراجعه كنید

هدف گذاري در زندگي كاري مهم و ضروري است، براي كسب خشنودي خدا و ياري ..
جوان ها در سه زمينه كار كنند: علم، تهذيب و معنويت، ورزش.

من پسري جوان و دانشگاهي هستم و در رشته اي مهندسي تحصيل مي كنم. از آنجايي كه هدف گذاري در زندگي كاري مهم و ضروري است، براي كسب خشنودي خدا و ياري امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف و عليه السلام) سه مورد زير را به عنوان هدف انتخاب كرده ام، كه از شما مي خواهم من را مشورت دهيد كه آيا انتخاب اين سه مورد به عنوان هدف، مناسب و كافي است ؟ آيا اين سه مي توانند هدف كاملي در زندگي باشند؟

سه هدف: 1- علم(شامل برخي علوم ديني و علوم مربوط به رشته ي دانشگاهي ام)  2- ادب  و 3- جسم نيرومند.كه موارد بالا را از آيه قرآن و يك حديث انتخاب كرده ام.در سوره بقره و آيه 247 خداوند،حضرت طالوت عليه السلام را به خاطر علم و قدرت جسم برگزيدند.و در حديثي از اميرالمومنين عليه السلام داريم كه مي فرمايند: علم و ادب بهاي جان توست، پس در آموختن آن بكوش ...(تا آخر حديث).

حضرت آيت الله خامنه اي سال ها قبل در سخنراني اي كه در مورد جوانان داشتند فرمودند كه جوان ها در سه زمينه كار كنند: علم، تهذيب و معنويت، ورزش. اين چيزهايي كه شما گفته ايد تقريبا نزديك به همين چيزهايي است كه ايشان فرموده اند. واقعيت هم همين طور است كه انسان اگر داراي علم مفيد باشد و روي خودش هم كار اخلاقي انجام داده باشد و انسان مهذبي شده باشد و از نظر جسمي هم سالم باشد به جاهاي خوبي خواهد رسيد. برنامه هايي كه شما براي زندگي اتان انتخاب كرده ايد خوب است، البته همان طور كه گفته شد به جاي "ادب"، معنويت و دين داري را قرار دهيد، كه البته "ادب" را هم شامل مي شود. نكته اصلي در اين جور برنامه هاي كلي در زندگي، عمل كردن به اين برنامه هاست، وگرنه برنامه ريزي خيلي سخت نيست، مهم اين است كه تلاش صورت بگيرد تا آنها انجام شوند، ولي همان طور كه گفته ايد برنامه ريزي و ترسيم خطوط كلي زندگي هم مهم است

جوان تنوع طلب است و آنهایی كه مانع تنوع طلبی او می شوند جوان رادرك ...
مٌد و مدگرایی پدیده ای است كه در میان همه اقشار جامعه وجود دارد، اما جوانان و نوجوانان ...

برخی معتقدند: جوان تنوع طلب است و آنهایی كه مانع تنوع طلبی او می شوند جوان رادرك نمی كنند همین تنوع طلبی سبب می شودكه جوانان به دنبال مدبروند و كسانی كه بامدمخالفت می كنندتنوع طلبی جوان رادرك نمی كنند. استفاده ی جوان ازهرنوع مدلباس ومووهرنوع فیلم وموسیقی وداخل شدن درهرگروه اجتماعی چه خوب و چه بدخاصیت دوران جوانی است اگربگذاریم جوان جوانیش رابكند بعدازگذشت دوره ی نوجوانی خودش آرام میگیردوزندگی معمول وهمسان خودراازسرمی گیرد سوال: 1-آیااین گونه تنوع طلبی جوان رابرای رسیدن به آن انتخاب بزرگ یاری می كند؟ 2-آیاجوان توانایی آن رانداردكه هرنوع مد را با هدف اصلی زندگی خودمطابقت دهدوسپس استفاده كند؟ 3-آیااین عقیده به این معنانیست كه جوان هنوزبه قدرت تفكروتشخیص نرسیده وبیشترازاحساساتش تبعیت می كند؟ 4-آیاتنوع طلبی كه ریشه درروح بی نهایت طلب انسان دارد.وقتی دراین قبیل اموربه كاررود،انسان راازهدف های اصلی قافل می كند؟ 5-آیانمی توان درانتخاب مدمعیار ومیزانی تعیین كرد؟آن معیارومیزان كدام است ؟ 6-آیاپیش ازانتخاب بهترنیست منشا پیدایش آن راشناخت؟

مٌد و مدگرایی پدیده ای است كه در میان همه اقشار جامعه وجود دارد، اما جوانان و نوجوانان بیش از دیگران به این پدیده اهمیت می دهند.  امروزه با گسترش وسایل ارتباط جمعی و فناوری های جدید رایانه ای، ارتباطات گسترده ای با جوامع و فرهنگ های گوناگون یافته اند . در نتیجه موقعیت آن ها در شناخت و فهم ارزش ها، باورها و انتخاب هنجارهای مطلوب، پیچیده تر و مشكل تر شده است.  اگر از جوانی كه تحت تاثیر تبلیغات مذكور قرار گرفته و به نوعی مدگرایی را به صورت عادت در آورده است، بپرسید كه به چه علت این كار را می كند، یا مثلا فلان آرم یا كلمه روی لباس شما چه كاركردی دارد، در اكثر مواقع از او این كلمات را خواهید شنید: «خب، قشنگه!»، «برای این كه مده!»، «همه می كنند!» و ... .

این پاسخ ها گرچه سطحی به نظر می رسند، اما در یك تحلیل روان شناختی نشان دهنده‏ نوعی از «تعلّق گروهی»، «نوجویی»، «تنوّع طلبی» و گرایش جوانان به «امروزی شدن» است . كاملاً یك پدیده‏ طبیعی اما (به دلائل فرهنگی، دینی و اجتماعی)، نابهنجار در جهت ارضای این نیازها محسوب می شود.

 به نكات ذیل توجه فرمائید

1.تعریف مد:

 «مد»ها الگوهای فرهنگی ای هستند كه توسط بخشی از جامعه، پذیرفته می شوند . دارای یك دوره‏ زمانی نسبتا ًكوتاه اند و سپس فراموش می شوند. بنابراین، «مدگرایی» آن است كه فرد، سبك لباس پوشیدن و طرز زندگی و رفتار خود را طبق آخرین الگوها تنظیم كند . به محض آن كه الگوی جدیدی در جامعه رواج یافت، از آن یكی پیروی نماید. گستره‏ مد به اندازه‏ گستره‏ي زندگی انسان است و تمامی شئون آن را در بر می گیرد. تغییرات مدگونه، در: علوم و فنون نظریه ها، گرایش به جنبه های مختلف علمی، الگوهای تربیتی، سبك منش و رفتار، پوشش، آرایش، محیط آرایی و ... قابل گسترش است.

2.عوامل و زمینه های مدگرایی:

در یك نگاه كلّی و جامع نگر، مدگرایی را می توان ناشی از عوامل و زیر ساخت های تاریخی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی و روان شناختی دانست. ریشه های تاریخی مدگرایی به سال های بسیار دور بر می گردد. با نگاهی به تاریخ ایران، در عصر سلطنت فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه كه پای ایرانیان به فرنگ باز شد، تا عصر رضا شاه كه دوره‏ حسّاسی را در تاریخ ایران رقم زد، فصل متفاوتی در مدگرایی ایرانیان گشوده شد. از آن زمان كه رضا شاه با سلطه‏ سیاسی بر كشور، نحوه و شكل لباس پوشیدن مردم ایران را تغییر داد، تاكنون، مدهای مختلف در ایران (و به خصوص در بین قشر جوان)، رایج گردیده است.

3.یكی از علل روانشناختی مدگرایی در جوانان تنوع طلبی و نوگرایی آنان است. جوانی، فصل تازه ای در زندگی و سرآغاز ورود انسان به جهان پرشور و رنگارنگ است كه غرایز طبیعی در شكل دهی آن، نقش اصلی را بر عهده دارند. استقلال طلبی، تنوّع دوستی، هیجان خواهی، نقد گذشته و نوگرایی از جمله ویژگی های دوران جوانی است كه به شدّت، تمایل به امروزی شدن و نوگرایی به درجات مختلف در هر نوجوان وجود دارد . گواه نیاز وی به شكستن قالب های موجود، فاصله گرفتن از هنجارهای پیشین و رسیدن به هویتی متمایز از كسانی كه پیش از او بوده اند و همچنین گرایش به فاصله گرفتن از والدین است. این نیاز، زمانی كه نمود بیرونی به خود می گیرد و در رفتار جوان منعكس می شود، به صورت مدگرایی ظاهر می گردد.

4.مدگرایی، گرچه ریشه در نیازهای طبیعی جوانان دارد و برخاسته از روحیه‏ي نوگرایی جوانان است، اما به لحاظ آن كه مدها و مدل ها نمایانگر علایق و ارزش های مسلّط یك زمان و یك قشر خاص اند و افزون بر آن، می بینیم كه امروزه جوانان ما از مدهایی (چون: رپ، هوی متال، و ...) پیروی می كنند و ناخواسته به اموری رو می آورند كه چه بسا با فرهنگ و ارزش های اجتماعی ما در تضاد است، پس می توان گفت كه مدگرایی در جامعه‏ي ما تا حدود زیادی كاركرد منفی به خود گرفته است. پیامدهای آن، به شدّت، جوانان ما را تهدید و از هدف های اصلی زندگی غافل می كند.

5.متاسفانه منظور شما از رسیدن به انتخاب بزرگ در زندگی دقیقا مشخص نشده است؛ اما اگر به دنبال این سوال باشیم كه مدگرایی، تا چه اندازه می تواند آرمان ها و انتخاب های اساسی زندگی فرد را تحت تاثیر قرار دهد، باید گفت: در یك نگاه كلی، اسلام با همه نوع مد، مخالف نیست. اسلام، امروزی شدن و نوگرایی در سبك و شیوه‏ لباس پوشیدن را نیز به صورت كلّی پذیرفته است. آنچه اسلام با آن مخالف است، پشت پا زدن به ارزش ها (مثل: پوشش شرعی، پرهیز از اسراف، و ...)، رعایت نكردن اخلاق اجتماعی، آزادی مطلق در روابط دختر و پسر، و همانند سازی با بیگانگان است. حال اگر این پدیده های انحرافی در قالب مد به خود جوانان داده شوند و میل فطری «نوگرایی» و نیاز «امروز شدن» به لجنزار انحرافات سوق یابد، اسلام با آن مخالف است.

بنابراین می بینید كه در یك تقسیم بندی كلی، ما دو نوع مد داریم. مدهای خوب و مدهای بد. امروزی شدن نیز همین گونه است. گاه، امروزی شدن، رابطه‏ انسان را با گذشته اش (كه  سابقه‏ تاریخی و هویت فرهنگی اوست)، قطع می كند . گاه در امتداد دیروز و با حفظ تعلّقات انسان به سنّت ها و نوع ارزش های پیشین است. اسلام با این نوع تجدّد و امروزی شدن كه در راستای ارزش ها و با حفظ اصول و مبانی اعتقادی باشد، هیچ گاه مخالف نیست.

 جوان با روحیه خلاق و قدرت تفكر و تعقلش، به كمك آگاهی از منشا بروز انواع مد، می تواند مد را به گونه ای با اعتقاد خود هماهنگ كند كه با هدف اصلی زندگی او تداخل نداشته باشد.

6.معیار و میزان در انتخاب مد:

 فرهنگ، اصول و مبانی اعتقادی و ارزش های اجتماعی از اساسی ترین عناصر یك نظام اجتماعی هستند كه پایه‏ ارزیابی ما را از پدیده های اطرافمان تشكیل می دهند. رفتار ما را نسبت به آن ها تنظیم می كنند. بنابراین، در پذیرش یا عدم پذیرش الگوها و مدهایی كه در جامعه رواج می یابند، ابتدا باید رابطه‏ آن ها را با نظام ارزشی حاكم بر جامعه و اصول و مبانی مورد قبول آن مردم، مورد ارزیابی قرار داد . میزان همگرایی یا واگرایی آن ها را از یكدیگر سنجید.

 مدهای لباس، اگر در عین جذّابیت و امروزی بودن، برخاسته از فرهنگ خودی باشند و با اصول و مبانی اعتقادی و اخلاقی جامعه ما تعارض نداشته باشند، نشانه‏ خلاقیت و نوآوری جوانان ما بوده، هویت فرهنگی آنان را به نمایش می گذارند. بنابراین، باید تدابیری سنجیده شود تا مدها و مدل ها، هم نیاز به تنوع طلبی و نوجویی و میل به امروزی شدن جوانان را تأمین كنند ؛ هم جوانان ما از پیامدهای منفی مدگرایی، در امان بمانند.

صفحه‌ها