انزوا طلبی در انسان حاصل چیست و این كه آیا مشكلی در بر دارد یا خیر؟
برخی روانشناسان انسان را موجودی زیستی ـ روانی ـ اجتماعی معرفی كردهاند. تردیدی نیز در این نیست كه یكی از ابعاد وجودی انسان بعد اجتماعی اوست. طبیعی است همان طور كه دیگر ابعاد وجودی انسان باید رشد كافی پیدا كند، به این بعد نیز توجه كافی باید مبذول شود .آدمی از بدو تولد با تعاملش با محیط اطراف در صدد تأمین نیازهای خود و ایجاد ارتباط با جهان است. پس ارتباط و تعامل با دیگر انسانها یكی از ضروریات است كه در وجود انسان قرار داده شده است. بنابر این اگر تنهایی و عدم ارتباط با دیگران به مقدار زیادی استمرار پیدا كند، مانع رشد مناسب بعد اجتماعی انسان است كه میتواند منشأ بسیاری از مشكلات و از جمله انزوا طلبی باشد.
قرآن می فرماید : يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثي وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا ؛ اي مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و ملت ها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد. (1)
در این آیه به این نكته اشاره شده آدمي از خانوادهها و تيرهها و تبارهای متعددی خلق شدهاند تا با هم آشنا بشوند و در كنار یكدیگر زندگی كنند .
این نكته بر اساس فطرت اجتماعی بشری است كه همواره مورد توجه ادیان مختلف قرار گرفته و برای این، همزیستی در اجتماع به صورت مسالمت آمیز باشد ، انبیاء و اولیاء روایات فراوانی را در این باره فرموده اند كه در كتاب های روایی ما به آداب معاشرت مشهور هستند. این خود مهم ترین دلیل مذمت انزوا طلبی در ادیان الهی و به خصوص دین اسلام و مذهب تشیع است.
در روایات شریفه داریم كه توصیه به معاشرت با اقشار مختلف جامعه حتی بینوایان و فقرا به خصوص ارحام و نزدیكان می كنند . رسول خدا در پاسخ به سوال اباذر غفاری فرمود: صله رحم ( ارتباط با خویشان) به جاي آور، اگر چه آن ها قطع كرده باشند، و دعوت بينوايان را بپذير و با آنان بيش تر معاشرت كن. (2)
در این زمینه می توانید به كتاب های آداب معاشرت، اثر آقای محمد باقركمری و كتاب آداب معاشرت از ديدگاه معصومان عليهم السلام اثر آقایان محمد علي فارابي ،يعسوب عباسي علي كمر مراجعه بفرمایید.
بر این اساس گرایش به تنهایی و انزوا طلبی در انسان یك تحول در وی است. بدیهی است تحول بي علت نيست و نميشود دليلي نداشته باشد.
برای دست یافتن به علل پیدایش روحیه انزوا طلبی در یك فرد باید ابهاماتی روشن شود، مثل اینكه چه شرايطي براي فرد پيش آمده كه چنين روحیه ای در او به وجود آمده است؟ چه نوع تفكراتي در ذهن او است كه او را به این سمت هدایت می كند؟آیا درزندگي خانوادگي فرد تغييراتي صورت گرفته است؟ و سوالاتی از این قبیل .
در حقیقت تحول روحي انسان و مسائل پیرامون او بهترین راهنما در دست یابی به دلایل انزواطلبی اوست.
گاهی اگر یك امر مثل كار و تلاش ، تحصیل و امثال این ها در يك روند طولاني با تنوع و عوامل آرامش بخش روحي همراه نشود و شخص ازلذتهاي متعارف و مشروعي كه بايد بهرهمند شود، استفاده نكند، نشاط و شادابي او سلب می شود و احساس سستي و انزوا طلبي براي او حاصل ميشود. گاهی فشارها یا سرزنش های زیاد والدین سبب این حالت می گردد و گاهی ناموفق بودن در اهداف و برنامه ها و گاهی ... .
شاید بتوان كوچك ترین آثار انزوا طلبی را، تنبلی، سستی و كاهلی ، بی تحركی، از دست دادن اعتماد به نفس ،از دست دادن فرصت ها ، پیدایش روحیه ناامیدی و ناتوانی، اتلاف بزرگ ترین سرمایه بشری یعنی عمر ،احساس درد و رنج درزندگی ,سلب مسئولیت از پذیرش مشكلات،احساس بیهودگی و بی فایدگی دانست.
احتمال دارد كه منشأ انزواطلبی افسردگی باشد. برای تشخیص این امر بهتر است به یك روانشناس بالینی یا روانپزشك مراجعه نمایید.منتظر تماس بعدی شما هستیم.موفق باشید.
پی نوشت ها :
1.حجرات (49) آیه 13 .
2.علي سلگي نهاوندي، ترجمه ارشاد القلوب ،چ ناصر، قم، چاپ اول، 1376 ه ش ، ج1، ص 377