مشاوره

مشكلي كه وجود داره حرف هاي مادرم هست كه من رو نگران كرده
اگر ادعای مادر شما درست باشد باید بعد از عروسی و تشكیل زندگی مشترك، این اتفاق نیز بیفتد و بسیاری از زن و شوهرها نسبت به هم دلسرد گردند

 دختري هستم 21ساله حدود 1 سال هست كه عقد كرده ام.من و همسرم واقعا به هم علاقه داريم و دوست داريم مدت زمان زيادي رو باهم سپري كنيم. مشكلي كه وجود داره حرف هاي مادرم هست كه من رو نگران كرده .. مادرم ميگن اگه هروقت شوهرت ازت مي خواد بري پيشش و هميشه جلوي چشمش باشي و هروقت دلش بخواد تورو ببينه وباهات صحبت كنه و... از چشمش مي افتي و در دوران عقد از تو دلسرد مي شه و...مادرم ميگن اين علاقه ها تب داغ هست و زود تموم مي شه... ولي من فكرمي كنم تب داغ نباشه چون ما الان 1 سال هست كه باهم هستيم و از اونجاييكه عقدمون محضري نيست،همسرم اگه عشقش تب داغ مي بود،خيلي راحت مي تونست به هر بهانه اي عقد رو باطل كنه و بره و از طرف ديگه ما كه غير از هم كسي رو نداريم و همديگه رو هم خيلي دوست داريم و همسرم دائما از من مي خواد كه برم پيشش و... سوال من اينه كه نگراني مادر من درسته يا بي مورد هست؟من بايد چكار كنم كه هردو نفرشون راضي بشن؟

1. چقدر خوب بود كه به علت این كه عقدتان محضری نیست هم اشاره می كردید و بیان می كردید كه چرا تا به امروز سعی نكرده­اید ازدواج خود را قانوناً به ثبت برسانید، تا ما بهتر در جریان امور قرار می گرفتیم و شما را راهنمایی می كردیم.

2. حرف­های مادر شما ممكن است از تجربه شخصی او حكایت داشته باشد تا یك یافته علمی كه حاصل تحقیقات و پژوهش­های علمی قوی بوده باشد به همین خاطر گفته­های او را تا به این مقدار قبول نداریم، اگر ادعای مادر شما درست باشد باید بعد از عروسی و تشكیل زندگی مشترك، این اتفاق نیز بیفتد و بسیاری از زن و شوهرها نسبت به هم دلسرد گردند و از چشم هم بیفتند در حالی كه همیشه این گونه نیست. ما بر خلاف مادر شما، معتقدیم كه دوران عقد یكی از رؤیایی ترین و عاشقانه ترین و زیباترین لحظات زندگی فرد در طول زندگی زناشویی و مشترك می باشد و به عنوان پشتوانه­ای برای تمام زندگی به حساب می­آید، به همین خاطر دختر و پسر بهتر است در این دوران به تدریج روابط خود را گسترش داده و از راه­های مختلف مثل نامه نگاری عاشقانه، تماس تلفنی، دیدار حضوری، مسافرت­های كوتاه و فرح بخش، مهمانی رفتن­ها و ... یك دیگر را از سرچشمه جوشان عشق و محبت خود سیراب كنند و بذر محبت و شور عشق را در وجود خود بپرورانند و خود را برای زندگی مشترك آماده كنند و با تنوعی كه در روابط خود ایجاد می­كنند از روزمره­گی و تكرار و سردی روابط جلوگیری كنند، علاوه بر این، دوران عقد می تواند یك فرصت استثنایی و طلایی هم باشد. چون با عقد شرعی، رابطه محرمیت بین دختر و پسر برقرار می گردد و روابط آزادتر می شود به همین خاطر می توان از این دوران برای شناخت بیشتر خلق و خوی و خصوصیات یكدیگر و اهداف و ایده­ها و آرزوهای هم استفاده كرد، تا زندگی مشترك بر اساس شناخت، بهتر برنامه ریزی گردد. دختر و پسر می توانند با شركت در مهمانی ها و مراسمات  و نیز با مسافرت های كوتاه، از هم شناخت بیشتری پیدا كنند. البته ممكن است نگرانی مادر شما علت دیگری داشته باشد كه به طور غیر مستقیم از شما می­خواهد كه دیدارها را با نامزدتان محدود كنید. یكی از دلایلی كه باعث می شود كه برخی خانواده­ها از ارتباط دخترشان با نامزدش در دوران عقد ممانعت كنند این است كه خیلی از خانواده­ها داشتن روابط نزدیك زناشویی و حامله شدن دختر قبل از برگزاری عروسی رسمی و در خانه پدر را امر زشت و ناپسندی می دانند، به همین خاطر سعی می كنند تا آنجا كه امكان دارد دیدار دخترشان با نامزدش را به حداقل برسانند تا منجر به این گونه مسائل نگردد. به همین خاطر ما نیز توصیه می كنیم كه دختر و پسر این دغدغه خانواده­ها را مورد توجه قرار دهند و در دوران عقد، رابطه جنسی كامل را به بعد از عروسی رسمی مؤكول كنند و بیشتر در پی شناخت هم باشند چرا كه اگر در این دوران با خصوصیات دیگر هم آشنا شدند و به این نتیجه رسیدند كه به درد هم نمی خورند، چون رابطه جنسی كاملی با هم نداشته اند راه برای برگشت هموارتر و آسان است و مشكلی را ایجاد نمی كند.

3. به طور كلی وقتي بین دختر و پسر، عقد ازدواج (موقت و دائم) خوانده شود، دختر و پسر بر هم حلال و محرم مي‏شوند. از لحاظ شرعی زن و شوهر محسوب می گردند، حتی می توانند نزدیك ترین روابط زناشویی را با هم داشته باشند و از وجود هم لذت ببرند. ولی باید توجه داشت كه در حال حاضر از لحاظ عرفی، برقراری روابط زناشویی پیش از عروسی رسمی، مقبولیت لازم را ندارد، به همین خاطر به دختران و پسران توصیه می كنیم كه تا آنجایی كه امكان دارد به این سنت و اعتقاد گذشتگان و پیشینیان احترام بگذارند و اگر خواستار روابط هستند، سعی كنید در درجه اول عروسی را جلو بیندازند و ثانیاً آن را كاملاً مخفی داشته و از حاملگی ناخواسته جلوگیری به عمل آورند و یا این كه روابط زناشویی خود را در سطح ابتدایی قرار دهند و مراحل اصلی و نهایی را برای بعد از عروسی رسمی مؤكول كنند.

4. البته توصیه مادر شما اگر از این جهت باشد كه مردها از لحاظ روانی، طوری آفریده شده­اند كه دنبال جنس مخالف و همسر می روند و احساس نیاز می كنند و زن ها بر خلاف مردها، ناز می كنند و خود را دست نایافتنی نگه می دارند تا عطش مردان را نسبت به خود همواره داشته باشند، تا به این مقدار حرف درستی است و ما هم توصیه می كنیم كه زن برای شوهر خود كمی ناز داشته باشد تا جذابیتش برای مرد افزون گردد. ولی این به معنای آن نیست كه زن و شوهر از ابراز عشق و محبت به هم دریغ بورزند و از نیازهای اساسی هم غافل بمانند و یك دیگر را ارضا نكنند.

5. شما برای این كه هم مادرتان را راضی نگه دارید و هم شوهرتان را، می توانید برخی از حساسیت­های مادرتان را در خصوص روابط زناشویی در نظر بگیرید و روابط خود را با نامزدتان كنترل كنید و گاهی به او اطمینان دهید كه كاملاً مراقب رفتار خود هستید. از سوی دیگر، سعی كنید روابط خود را با نامزدتان در حوزه­های مختلف كه قبلاً عرض كردیم گسترش دهید و تنها به دیدار حضوری بسنده نكنید و از سوی دیگر مقداری در مقابل درخواست­های او ناز كنید تا او علاقه­اش به شما افزایش یابد و بیشتر دلتنگ شما بشود و به دیدارتان مشتاق­تر گردد.

با یه پسر حدود یك سال از خودم بزرگ تر آشنا شدم، این كار من درست است؟
امیدواریم كه دوستی شما یك دوستی واقعی و بر اساس معیارها و اصول صحیح دوستی باشد . هیچ گاه از مسیر اصلی خود خارج و منحرف نگردد.

 یه مدتی هست كه با یه پسر حدود یك سال از خودم بزرگ تر آشنا شدم، آیا این كار من درست است؟

1. از اینكه شما دو نفر با هم دوست شده اید خوشحالیم .امیدواریم كه دوستی شما یك دوستی واقعی و بر اساس معیارها و اصول صحیح دوستی باشد . هیچ گاه از مسیر اصلی خود خارج و منحرف نگردد.

2. دوست و دوستیابی یكی از نیازهای واقعی زندگی انسان است. اساس و پايه دوستي ها در سن نوجواني و جواني كه با جذبه و شور زيادي همراه است، غالباً بر مبناي عواطف و احساسات شكل مي گيرد و نه بر اساس منطق و عقل. ابتدای  دوستي ممكن است جاذبيت يك فرد از نظر ظاهري يا شخصيتي يا پاره اي از صفات اخلاقي باشد كه او را براي فرد ديگر دوست داشتني مي سازد كه توانسته در روح و روان او تأثير عميقي بگذارد و خلأ عاطفي اش را به وسيله آن پر كند. ماهيت دوستي گرچه در ابتدا دوستانه، پاك و بي شائبه است، ولي امكان آلوده شدن آن به مسايل ديگر وجود دارد. به همین خاطر باید از دوستی خود نهایت مراقبت را داشته باشید تا از حدود خود خارج نگردد و به انحراف كشیده نشود.

 باید رعایت میانهروی و اعتدال را داشته باشید. علاقه شما به دوست تان و علاقه او به شما، احساسی پاك و لطیفی است. اما همواره باید عواطف با خردمندی همراه باشد . از آن جا كه زیاده روی در هر كاری ناپسند است، نباید بگذارید كه دوستی شما به یك دوستی افراطی تبدیل شود . در آن صورت نه تنها سودی به حال تان ندارد، بلكه منجر به اختلالات روانی می گردد . از آشفتگی و عدم تعادل روحی و روانی شما حكایت می كند. زماني كه علاقه به اوج خود مي رسد، شما را دچار سرگرداني مي كند. سرگرداني ممكن است با برخی آثار مخرب همراه شود.

3. يكياز مسائليكه در ايام نوجواني و جواني مطرح است، افراط در دوستيو محبت به همسالان است. متأسفانه اين حالت در دوستی شما ديدهميشود . رفته رفته به مرحلهوابستگيروانی رسيدهاست. انسان سالم نه تنها سعی می كند كه برای خود دوستانی انتخاب كند، بلكه از افراط در دوستی و محبت ورزیدن به آن ها رعایت اعتدال را می كند، اجازه نمی دهد كه دوستان و فكر آن ها تمام وقت او را به خود اختصاص كند . بدین وسیله وقت او را هدر دهد . او را از كارهای مهمی كه باید انجام دهد، باز دارد و از زندگی عقب اندازد.

دوستی افراطيپيامدهاي ناگواريدارد كهتوجه به آنها ميتواند تا حد زياديدر تعديلدوستی مؤثر باشد. مهمترين اثرشآناستكه وابستگي شديد روحيايجاد كند.  هر چهزودتر اين وابستگي را كم كنيد، زيرا هر چه رابطهشما با دوست تان ناگسستنيباشد، سرانجام بايد روزي از همجدا شويد. مدتی در كنار يكديگر هستيد. اما پس از تشكيلخانواده، ناگزير بايد همديگر را تركنماييد. از طرفيبا گزينش همسر بخشعظيمي از محبتو عاطفه شما بهسمت همسرتان گسيلخواهد شد. بنابراين عقلو منطقحكمميكند رابطهدوستيرا كهسرانجاميچنان دارد، از ابتدا تعديلكنيد تا به افسردگيو اختلالات روانی مبتلا نشويد.

4. از نظر اسلام روابط دوستي بايد در چارچوب خاص و در حد اعتدال قرار گيرد، دستور اسلام،همواره ميانهرويو اعتدال در رفاقتو مهرورزي است. زيرا اگر از آن حد خارج شود، پيامدهاي ناگواري دارد، كه از جمله آن، ضربه روحي و مشكلات عاطفي پس از قطع رابطه است.

5. علاقه و وابستگي به دوستان تا وقتي كه موجب اخلال در برنامه زندگي و كاري انسان، مزاحمت با حقوق والدين، مشغوليت ذهن و ضعف اراده و عدم اعتماد به نفس و ضعف ايمان نگردد اشكالي ندارد، بلكه اگر در راستاي اصلاح و قوّت بخشيدن به اين امور باشد ،بسيار خوب و مفيد خواهد بود.

6. اگرچه شما از روز اول هردو به پیشگاه خداوند سوگند یاد كرده اید كه در دوستی هوس و شهوت نداشته باشید و دوستی شما با عشق پاك باشد ،ولی نباید شیطان را دست كم گرفت، چون ممكن است از همین ناحیه به شما آسیب وارد كند، نباید با هم ارتباط هایی داشته باشید كه در آن شهوت برانگیخته می شود. بر اساس روایات اسلامی، بوسه بر لب، تنها اختصاص به همسر و بچه نوزاد دارد . شایسته نیست كه دیگران  چنین رفتاری با هم داشته باشند.

7. از نظر شرعي دوستي با جنس موافق و محبت ورزيدن به يكديگر اشكالي ندارد اما اگر تبديل به لذات شهوي و جنسي شود ،در هر مرتبه اي كه باشد، اعم از نگاه كردن، بوسيدن و تماس بدني، همه حرام است

ر.ك :

 دنياي نوجوان، دكتر محمد رضا شرفي،  ص 131.

برای درمان وسواس طب سنتی بهتر است یا طب جدید؟
به نظر می رسد كه هیچ كدام از طب سنتی و طب جدید به تنهایی نمی توانند در درمان وسواس موفق باشند، بلكه باید از درمان های روان شناختی هم استفاده شود.

برای درمان قطعی وسواس فكری و عملی كدام روش بهتراست؟ طب سنتی یا طب جدید؟

وسواس اختلالی است كه فقط جنبه زیست شناختی و فیزیكی ندارد، بلكه جنبه روانی و رفتاری هم دارد، حتی به نظر ما جنبه روانی و رفتاری آن بیش تر است. به نظر می رسد كه هیچ كدام از طب سنتی و طب جدید به تنهایی نمی توانند در درمان وسواس موفق باشند، بلكه باید از درمان های روان شناختی هم استفاده شود. به نظر روان شناسان درمان اصلی این گونه اختلالات از طریق درمان های رفتاری و شناختی صورت می گیرد كه در حیطه كار روان شناسان است، اما از آن جایی كه ثابت شده كه این گونه اختلالات، همراه نقص های فیزیكی و زیست شناختی است، علم روان پزشكی هم به كمك روان شناسان می آید و در درمان كمك می كند. در مورد درمان های پزشكی، در طب سنتی هم داروهایی برای درمان وسواس دارند كه ادعا می كنند كه می توانند از طریق آن ها وسواس را درمان كنند، البته شخصا از میزان تاثیر گذاری و موفقیت طب سنتی در این مورد خبری ندارم، اما با توجه به بعضی از اطلاعات، بعید نیست كه در این زمینه موفقیت هایی داشته باشند.

در طب جدید هم معتقد هستند كه یكی از علت های ایجاد وسواس، كاهش ترشح هورمون سروتونین است. سعی می كنند كه از طریق داروهای شیمیایی، میزان ترشح این هورمون را تعدیل كنند. در خیلی از موارد موفقیت هایی هم داشته اند. انجام این كار و تجویز دارو در حیطه كاری روان پزشكان است. البته معمولا مصرف دارو در مواردی توصیه می شود كه بیماری وسواس، شدیدتر شده باشد.

 به نظر می رسد كه درمان دارویی ( چه سنتی و چه جدید) به تنهایی كافی نیست، بلكه باید درمان های رفتاری و شناختی روی فرد مبتلا به وسواس صورت بگیرد.این اشخاص باید به یك روان شناس و درمانگر مراجعه كنند. هم چنین از درمان های دارویی  استفاده كنند. تحت راهنمایی های یك متخصص درمانی خوب، رفتار درمانی نیز برای مداوای این روان رنجوری انجام می گیرد. در رفتار درمانی، افراد مبتلا با موقعیت هایی روبه رو می شوند كه اضطراب و وسواس فكری آن ها را افزایش می دهد. بعد متخصص آن ها را تشویق می كند تا دست به اعمال وسواسی نزند و احساسات عصبی خود را كنترل كند. مثلاً كسی كه وسواس فكری در مورد میكروب و كثیفی دارد، ترغیب می شود تا از دستشویی عمومی استفاده كرده و دست های خود را فقط یك مرتبه بشوید. برای استفاده از این متد، فرد مبتلا باید قادر باشد میزان بالای اضطراب تحمیل شده بر خود را تحمل كند. در طول زمان رفتار درمانی باعث از بین رفتن علائم این بیماری خواهد شد.

درمانگران براي درمان وسواس از راه های دیگری هم استفاده می كنند:

 1- تغيير آب و هوا:

دور ساختن بيمار از محيط خانواده، و اقامت او در يك آسايشگاه و واداشتن به زندگي در يك منطقه خوش آب و هوا براي تخفيف اضطراب و درمان بيمار اثري آرامش بخش دارد. اين امري است كه اولياي بيمار مي ‏توانند به آن اقدام كنند.

2- تغيير شرايط زندگي:

از شيوه ‏هاي درمان اين است كه زندگي بيمار را به محيطي ديگر بكشانيم و وضع او را تغيير دهيم. او را بايد به محيطي كشاند كه در آن مسئله حيات سالم و دور از اغتشاش و اضطراب مطرح باشد. بناي اصلي شخصيت او از دستبردها دور و در امان باشد. بررسي هاي تجربي نشان مي ‏دهند كه در مواردي با تغيير شرايط زندگي و حتي تغيير خانه و محل كار و زندگي، بهبود كامل حاصل مي ‏شود.

3- ايجاد اشتغال و سرگرمي:

تطهيرهاي مكرر و دوباره‏كاري‏ها بدان خاطر است كه بيمار وقت و فرصت كافي براي انجام آن در خود احساس مي‏ كند . وقت و زماني فراخ در اختيار دارد. بدين سبب ضروري است در حدود امكان سرگرمي او زيادتر گردد تا وقت اضافي نداشته باشد. اشتغالات يكي پس از ديگري او را وادار خواهد كرد كه نسبت ‏به برخي از امور بي ‏اعتماد گردد، از جمله وسواس.

4- زندگي در جمع:

فرد وسواسي را بايد از گوشه ‏گيري و تنهايي بيرون كشيد. زندگي در ميان جمع، خود مي ‏تواند عاملي و سببي براي رفع اين حالت‏ باشد. ترتيب دادن مسافرت هاي دسته جمعي كه در آن همه افراد ناگزير شوند شيوه واحدي را در زندگي پذيرا شوند، در تخفيف و حتي درمان اين بيماري مخصوصاً در افراد كمرو مؤثر است.

5- شيوه‏ هاي اخلاقي:

رودربايستي ‏ها و ملاحظات  كه هر انساني با آن مواجه است، تا حدود زيادي سبب تخفيف اين بيماري مي‏ شود. طرح سؤالات انتقادي توأم با لطف و شيريني، به ويژه از سوي كساني كه محبوب و مورد علاقه بيمارند، در امر سازندگي بيمار بسيار مؤثر است. مي‏ تواند موجب پيدايش تخفيف هايي در اين رابطه شوند. البته بايد سعي بر اين باشد كه «انتقاد» به «ملامت» منجر نشود. روح بيمار را نيازارد. احياي غرور بيمار در مواردي بسيار سبب درمان و نجات او از عوامل آزار دهنده و خفت و خواري ناشي از پذيرش رفتارهاي ناموزون وسواسي است و به بيمار قدرت مي ‏دهد. بايد گاهي غرور فرد را با انتقادي ملايم زير سؤال برد. با كنايه به او تفهيم كرد كه عُرضه اداره و نجات خويش را ندارد تا او بر سر غرور آيد و خود را بسازد. بايد به او القا كرد كه مي ‏تواند خود را از اين وضع نجات دهد. همچنين بايد به بيمار اجازه داد كه درباره افكار خود، اگر چه بي معني است، صحبت كند و از انتقاد ناراحت نباشد.

6- تنگ كردن وقت:

بيش از اين هم گفته ‏ايم كه گاهي تن دادن به ترديدها ناشي از اين است كه بيمار خود را در فراخي وقت و فرصت‏ ببيند . براي درمان ضروري است كه در مواردي وقت را بر فرد وسواسي تنگ كنند. در چنين مواردي لازم است ‏با استفاده از فنون و شيوه‏ هايي او را به كاري مشغول داريد . به امر و وظيفه‏ اي وادار نماييد تا حدي كه وقتش تنگ گردد . ناگزير شود با سر هم كردن عمل و وظيفه، كار و برنامه خود را،اگرچه نادرست است‏ سريعاً انجام دهد. تكرار و مداومت در چنين برنامه‏ اي در مواردي مي ‏تواند به صورت جدي در درمان مؤثر باشد.

7- زير پا گذاردن موضوع وسواس:

در مواردي براي درمان بيمار چاره ‏اي نداريم جز اين كه به او القا كنيم به قول معروف به سيم آخر بزند، حتي با پيراهني كه او آن را نجس مي‏ داند و يا با دست و بدني كه تطهير نكرده مي‏ شمارد ، به نماز بايستد و وظيفه‏ اش را انجام دهد. به عبارت ديگر بيمار را واداريم تا  كاري را كه از آن مي‏ ترسد، انجام دهد. تنها در چنين صورتي است كه در مي ‏يابد هيچ واقعه ‏اي اتفاق نمي‏ افتد.

موفق باشید.

من زن دارم ولي با كسي كه عاشقش بودم و شوهر داره با تلفن در ارتباطيم
ديگر منطقي نيست كه با يكديگر خارج از چارچوب‌هاي شرعي، ضوابط عقلي، ملاحظات عرفي و تعهدات ازدواج ارتباطي داشته باشيد

 من زن دارم ولي با كسي كه عاشقش بودم و شوهر داره با تلفن در ارتباطيم راهنماييم كنيد

خيلي بهتر بود كه در نامهي خود به اين نكته نيز اشاره ميكرديد كه آيا عشق و علاقه شما به قبل از ازدواج آن خانم با شوهرش بر ميگردد يا نه؟ اگر قبل از ازدواج او با شوهرش به او علاقهمند بودهايد حال اين سؤال مطرح مي شود كه چرا علي رغم اين كه عاشق آن بوده ايد ولي با اين حال با او ازدواج نكردهايد؟ دانستن علت يا علل عدم ازدواج شما ميتواند ذهنتان را به اين نكته معطوف كند كه حتماً موانعي در پيش بوده كه شما به هم نرسيدهايد و الا با هم ازدواج ميكرديد و در بستري مناسب، صميمانهترين ارتباطات مشروع را با هم پيدا ميكرديد. حالا وقتي به خاطر وجود برخي موانع، شما از رسيدن به يكديگر و ازدواج با هم محروم شدهايد و نهايتاً هر كدامتان به فرد ديگري ازدواج نمودهايد طبيعتاً، ديگر منطقي نيست كه با يكديگر خارج از چارچوبهاي شرعي، ضوابط عقلي، ملاحظات عرفي و تعهدات ازدواج ارتباطي داشته باشيد چون به هر حال، با ازدواج هر دوي شما با فرد ديگر، يك مانع بسيار بزرگ جدي بر موانع قبلي اضافه گردد و عملاً ارتباط شما و ادامه آن غير ممكن ميگردد. ادامه ارتباط به صورت تلفني،  آن هم پنهاني نه تنها هيچ كمكي به شما نميكند و شما را به وصال معشوقتان نميرساند بلكه، بزرگترين و بدترين آسيبها و پيامدهاي منفي را به دنبال دارد. به اعتقاد ما وقتي مانع جدي بر سر وصال شما با آن زن شوهردار وجود دارد، طبيعتاً بايستي از هر گونه ارتباطي با وي به هر انگيزه و هدفي بپرهيزيد و او را كاملاً به ورطهي فراموشي بسپاريد تا در زندگي به آرامش برسيد. هرگونه نشخوار ذهني، خيالپردازي و يا ارتباط بيشتر، به منزلهي سمّ مهلكي است كه نه تنها زندگي شما را از هم متلاشي ميكند بلكه، زندگي آن خانم را نيز در معرض نابودي قرار ميدهد. ضمن اين كه تجربه نشان داده است كه ارتباط شما هيچگاه در همين حد باقي نميماند و روز به روز بيشتر و دامنهي آن گستردهتر ميگردد و ممكن است به تدريج به روابط جنسي نامشروع هم ختم گردد كه در اين صورت، آسيبهاي به مراتب سختتر و شديدتري در انتظارتان خواهد بود. اگر روزي ارتباط نامشروع شما آشكار گردد در آن موقع، رسواي عالَم و آدم خواهيد شد و مجازاتي مثل اعدام در انتظارتان خواهد بود چرا كه مجازات ارتباطي جنسي زن و مرد متأهل به چيزي كمتر از مرگ، آن هم به شديدترين نوع آن نيست.

هر چه بيشتر به عواقب سوء جسماني، رواني، آثار و پيامدهاي منفي و آسيبهاي فراوان ارتباطتان يا زن شوهردار بينديشيد و نسبت به عواقب آن خوب فكر كنيد. تفكر و مطالعه درباره عواقب و آثار سوء دنيوي و اخروي اين عمل، شما را در تصميم¬تان و تلاش براي قطع ارتباط كمك خواهد كرد و انگيزه¬تان را افزايش مي دهد. اگر بدانيد كه با اين ارتباط گناهآلود چه آسيبهاي وحشتناكي به پيكره خود و روح و روان خويش و به زندگي آن زن وارد مينماييد و در صورت بر ملا شدن، چه آبروريزي بزرگي اتفاق خواهد افتاد، هرگز تن به چنين كاري نميداديد و فرسنگ¬ها و كيلومتر¬ها از آن فاصله ميگرفتيد و تحت هيچ شرايطي خود را درگير اين قبيل روابط حساس نميكرديد.

لحظهاي خود را جاي شوهر اين خانم قرار دهيد، آيا به او اجازهي ميداديد چنين رابطهاي را با مرد بيگانه برقرار كند و آيا به همسر خود نيز اجازهي اين گونه روابط پنهاني ميدهيد؟ اين را بدانيد كه خورشيد هميشه پشت ابر نميماند و ياد زماني بيفتيد كه روزي تمام اين ارتباطات و صحبت كردنهاي تلفني و ابراز علاقه-هاي پنهاني برملا شود و باعث جنگ و جدال شديدي بين شما و شوهر اين خانم يا خانوادهي او و بالعكس گردد. بنابراين بهتر است با تنظيم يك ترازنامهي اخلاقي و ترسيم عاقبت و همهي آثار سوء آن، انگيزهي خود را براي ترك عمل گناهآلود و قطع ارتباطتان بالا ببريد.

ناگفته نماند كه ادامهي ارتباطتان، صحبت كردنها، ابراز علاقه متقابل و تدوام اين گونه روابط غير شرعي، باعث ميشود كه ناخودآگاه، شما و آن خانم تخليه هيجاني شويد و ديگر حال و حوصله همسرانتان را نداشته باشيد و خداي نكرده محبتتان نسبت به همسرانتان كم گردد و در نتيجهي آن، در زندگي دچار اختلافات عديدهاي گرديد و زندگي هر دوي شما به تباهي كشيده شود كه در اين بين گناه شما و آن خانم شديدتر خواهد بود چرا كه شما با ادامهي ارتباطتان باعث نابودي زندگي همسرانتان گرديدهايد و در حق آنها به نوعي مرتكب ظلم و ستم و خيانت گرديدهايد..

براي اين كه از آسيبهاي اين گونه روابط گناهآلود در امان بمانيد توصيه ميشود با در نظر گرفتن همهي اين نكات، سعي كنيد همهي زمينه¬هاي ارتباطات پنهاني و تلفنيتان را از بين ببريد و هيچ¬گاه با او تماس نگيريد و اجازه تماس مجدد را نيز به او ندهيد.

يادتان باشد شما و آن خانم با ازدواج با همسرانتان قانوناً و شرعاً متعهد شدهايد كه به اصول و مباني ازدواج و زندگي مشترك خود با همسرانتان متعهد باشيد از اين روي، ارتباط گناهآلود شما با آن خانم زير پا گذاشتن همهي تعهدات ازدواج تلقي ميگردد.

چگونه باید موضوع ازدواج را با خانواده در میان گذاشت؟
اگر در سن ازدواج هستيد اولين راه این است كه به صورت مستقيم با مادر و پدرتان در این مورد صحبت كنيد و از ايشان بخواهيد كه براي ازدواج شما اقدام كنند.

چگونه باید موضوع ازدواج را با خانواده در میان گذاشت؟

در سوالات مشاوره اي خودتان، هميشه ميزان سن خود را معلوم كنيد، هم چنين در این مورد اگر مقداري از وضعيت خانواده اتان را توضيح مي دايد خوب بود. اما در هر صورت اگر در سن ازدواج هستيد اولين راه این است كه به صورت مستقيم با مادر و پدرتان در این مورد صحبت كنيد و از ايشان بخواهيد كه براي ازدواج شما اقدام كنند، اگر با پدر و مادرتان خيلي راحت نيستيد مي توانيد با خواهر و برادر يا خاله و عمه و عمو و دايي و هر كسي كه با پدر و مادرتان صميمي است و شما هم با او راحت هستيد صحبت كنيد تا آنها با پدر و مادرتان این مسئله را مطرح كنند. به هر حال در این قضيه، حيا و خجالت جايي ندارد و اگر دختري را هم خودتان پسنديده ايد و زير نظر داريد با آنها مطرح كنيد و نظرشان را جويا شويد. اگر برادر و خواهر بزرگتري در خانه نداشته باشيد به ا حتمال زياد خانواده اتان انتظار طرح این مسئله را از طرف شما دارند و لذا در مورد آن، كاملا عادي برخورد خواهند كرد، گرچه از نظر ما وجود خواهر و برادر بزرگتر هم نمي تواند مانع ازدواج فرزند كوچكتر محسوب شود. اگر در این مورد، نكته اي وجود دارد كه در سؤالتان مطرح نكرده ايد باز هم با ما مكاتبه كنيد. هم چنين مي توانيد با شماره 096400 با مشاورين تلفني این مركز تماس بگيريد.

موفق باشيد.

می خوام خودكشی كنم دانشجوی دكتری بیكار 32سالمه. چرا باید بیكار باشم؟
پر واضح است براي حل هوشمندانه مسائل چاره اي جز فراخ كردن ديدمان به مشكل نداريم.

 می خوام خودكشی كنم دانشجوی دكتری بیكار 32سالمه. زن نمیدن میگن بیكاره. خدایش معدلم خیلی خوبه ولی نمی دونم چرا باید بیكار باشم

ما در روان شناسي و مشاروه بحثي داريم مبني بر اين كه همه ما انسان ها چه دكتر باشيم چه بي سواد در مواجهه با مشكلات شخصی گويا دچار نوعي تفكر و ديد «لوله اي» مي گرديم به عبارت دیگر ما در برخورد با دشواري هاي زندگي شخصی مان گویا فقط مي توانيم از داخل يك لوله باريك به مسائل و مشكلات بنگريم و زاويه و افق ديد ما بسيار ضيق و تنگ مي گردد.

پر واضح است براي حل هوشمندانه مسائل چاره اي جز فراخ كردن ديدمان به مشكل نداريم. تا از طریق تجزيه و تحليل جزئيات و جوانب مشكل به حل آن نایل آییم. مثلا شما به عنوان يك دانشجوي بسيار موفق دوره دكتري مي توانيد مشكلات به مراتب بزرگتر از مشكل فعلي خود را براي ديگران حل و فصل نماييد و همچون يك مشاوره كار اشنا پس از تجزيه و تحليل دقيق مشكل به ارائه راه كار كارآمد بپردازيد. ولي با اين وصف در برخورد با مشكلات شخصي تان احساس در می مانید. و به جاي حل مساله به برخورد هيجاني با ان، از جمله پاك كردن صورت مسأله (مثلا از طريق تصميم به خود كشي) اقدام مي نماييد.

پس در شرايط كنوني ضروري است كه از اصرار بر حل يك تنه مشكل حذر نماييد و با كمك مشاور دانشگاه یا ساير مراكز مشاوره دانشجويي يا مشاروه شغلي بر توانمندي خود براي حل مساله بيفزاييد.

صرف بازگو كردن مشكلات دروني به بينش بيشتر شما مي انجامد و از سطح تنيدگي شما مي كاهد. خوشبختانه توانمندي ذهني شما آن قدر بالاست كه ما نيازي به بيان بسياري نكات مشاروه اي نداريم. در هر صورت چه بخواهيد چه نخواهيد حل جادويي و يك شبه مشكل بيكاري شما غير ممكن است و شما بايد به صورت گام به گام و مرحله به مرحله به حل مشكل بيكاري خود اقدام نماييد شما مي توانيد مانند همه بیكاران عالم از در آمد اندك شروع كنيد و با زمان دادن به خود اين مهم را تا در آمدهاي بالاتر ادامه دهيد.

متاسفانه معلوم نيست كه دليل ممانعت ذهني شما از صدها شغل موجود با درآمد اندك يا متوسط چيست؟ آيا آن ها را در شان خود نمي بینيد؟ آيا از كمال گرايي منفي در رنجيد؟ آيا فقط به پشت ميز مي انديشيد؟ آيا صرفا به استخدام رسمي يا هيات علمي نظر داريد؟ آيا به نياز بازار توجهي نداريد و صرفا به علایق خود دل، خوش دارید؟ آيا افسرده ايد و حس و حال كاري نداريد؟ آيا توقع داريد به پسر بيكار زن دهند و دو دو چهار تا عقلي مبني بر نياز تشكيل زندگي به پول را منكر شوند؟

آيا بايد دم اخر به فكر كسب درآمد افتاد و آيا نمي توانستیم اين مهم را از همان اوايل كارشناسي آغاز كرد و ده ها آياي ديگر كه مشاور مي تواند بدون كوچكترين محكوم كردن شما دوست عزيز به پاسخ دادن منطقي شما به آن ها كمك كند.

اين سوالات نبايد به باتلاق رواني شما تبديل گردد، بلكه بايد با تجزيه و تحليل همدلانه آن ها به خلق راه برون رفت پرداخت.

اگر كمي به افراد پيراموني خود بنگريد مي بينيد كه افرادي در شرايط به مراتب بدتر از شما صرفا از طريق ترجمه، تايپ، پروژه هاي تحقيقاتي كوچك، تدريس خصوصي يا تدريس در آموزشگاه ها، تاليف مقاله علمي، نوشتن مطلب در روزنامه و هفته نامه حتي كارهاي خدماتي مانند نقاشي ساختمان، فروشندگي دست فروشی مسافر كشي نه تنها زن گرفته اند بلكه در فكر خريد ماشين و سر پناه مي باشند.

قطعاً پدر خانم آينده شما همين كه در شما توانمندي كسب در آمد حلال از هر طريقي چه متناسب با شان دكتري شما، چه غير متناسب ببيند به دامادي شما رضايت مي دهد و اگر اين توانمندي يا حال و حوصله در ما نباشد قطعا هيچ كس از جمله خود شما به دامادي چنين فردي رضايت نمي دهيد. بار ديگر تاكيد مي گردد در اسرع وقت خود را در دامان يك مشاور با تجربه بيندازيد و با مشاوره هاي هفتگي به تدريج خود را از شرايط فعلي رهايي ببخشيد. به عنوان مثال اگر منشا بيكاري اموري مانند افسردگي، وسواس فكري، كمال گرايي منفي و ... باشد فقط از طريق درمان تخصصي اين ها، راه براي اشتغال فرد باز مي شود و گرنه روز از نو و روزی از نو.

اضطراب خوب است يا بد؟تا چه اندازه خوبه؟
اضطراب زماني مرضي محسوب مي شود كه روند زندگي را با دشواري همراه سازد و در فعاليتهاي انسان مانع ايجاد كند.

آيا اضطراب خوب است يا بد؟تا چه اندازه خوبه؟ راههاي كاهش اضطراب ؟ چه راه درمانی را برای آن پیشنهاد می كنید؟

پرسشگر گرامي  اضطراب به خودي خود بد نيست و حتي وجود آن براي زندگي لازم است. انسان بدون اضطراب، انسان بيخيال و بيتفاوت خواهدبود كه خود آن نيز از نابسامانيهاي روحي و رواني شمرده مي شود. اضطراب زماني مرضي محسوب مي شود كه روند زندگي را با دشواري همراه سازد و در فعاليتهاي انسان مانع ايجاد كند. اضطراب زياد موجب كاهش عملكرد و اختلال در آن ميشود و در اين حالت بايد با آن مقابله كرد.

  اولين قدم در مقابله با اضطراب شناخت علائم اضطراب و چگونگي تاثير اين علائم برخود است. اضطراب هم مي تواند به ما نيرو ببخشد و ما را براي مقابله با مشكل آماده كند و هم مي تواند عملكرد طبيعي ما را مختل سازد. وجود مجموعه اي از علائم بدني، ذهني، و رواني ما را متوجه مي كند كه مضطرب هستيم.

  خيلي وقت ها كه مضطربيم، احساس مي كنيم تمام زندگي ما تحت الشعاع قرار گرفته و از آنجائي كه آرامش نداريم، دقت نمي كنيم تا ببينيم علت نگراني ما چيست و همين نامشخص بودن، علائم ما را تشديد مي كند، هر چند در انواع خاصي از اضطراب، دليل واضحي براي نگراني خود پيدا نمي كنيم. اما بسياري از نگراني هاي روزمره ما دلايلي دارد كه مي توان آنها را پيدا و رفع كرد.

براي اين كار مي توانيم ابتدا با پاسخ به دو سوال زير شروع كنيم:

۱) اگر، چه اتفاقي مي افتاد حال من بهتر مي شد؟ يا اگر، چه كاري انجام دهم حال من بهتر مي شود؟

۲) اگر، چه اتفاقي نيافتاده بود، حال من بهتر بود؟ يا اگر، چه كاري انجام نداده بودم، حال من بهتر بود؟

با پيدا كردن پاسخ اين سوال ها، معمولا سرنخ نگراني را پيدا مي كنيم و همين پيدا شدن منشاء و دليل نگراني، به مقدار زيادي موجب كاهش اضطراب مي شود، ضمن اينكه راه حل هايي را نيز براي برطرف كردن آن به ما نشان مي دهد.

 نكته ديگر اين است كه، بسياري از اوقات، واكنش ما نسبت به مسائل نگران كننده به طور نامتناسبي شديدتر از آنچه بايد باشد است و اين، خود به بزرگ تر جلوه داده شدن مسئله ما منجر مي شود، در اين مواقع مي توانيم اين سوال را از خود بپرسيم:        

بدترين حالتي كه ممكن است در رابطه با اين مسئله پيش بيايد چيست؟

در بسياري از موارد خواهيم ديد كه حتي بدترين امكان در ارتباط با مسئله ما آن قدرها هم بد و غيرقابل جبران نيست كه اينقدر ما را مضطرب كند. اين راه ها را امتحان كنيد، اما فراموش نكنيد كه اضطراب طيف وسيعي دارد و براي كنترل انواعي از آن حتما بايد با روانپزشك و روانشناس مشورت كرد و درمان هاي تخصصي دريافت كرد.

 هر فرد بايد بداند كه اضطراب چگونه علايم خود را در او نشان ميدهد. شناخت اين علايم ميتواند به كنترل آنها كمك كند. اضطراب با تأثيرات هورموني خود، بعد از شروع، دامنهي بيشتري مي گيرد و در نهايت به اوج خود مي رسد. اگر كسي بر اين نكته آگاهي داشته باشد، سعي مي كند كمي صبر نمايد تا دامنهي اضطراب تمام شود و به تدريج به حالت آرامش باز گردد. اما اكثر افراد از خود اضطراب هول و دستپاچه شده و اين باعث مي گردد اضطراب آنها دچار افت و خيز بيشتري شود و طول بكشد.

در اينجا برخي از علائم اضطراب را نام مي بريم:

علائم جسمي: مهم ترين علائم بدني اضطراب عبارتند از: تپش قلب، تنگي نفس، بي اشتهايي، تهوع، بي خوابي، تكرر ادرار، چهره بر افروخته، تعرق، اختلال در گفتار و بي قراري.

علائم شناختي: شامل سر درگمي، اختلال در حافظه و تمركز، حواس پرتي، ترس از دست دادن كنترل، كمروئي، گوش به زنگي و افكار تكرار شونده.

علائم روان شناختي: شامل عصبي بودن، بي طاقتي، نگراني، هشياري افراطي، وحشت زدگي، دلواپسي، افسردگي، تنيدگي، ترس يا هيجان زدگي

غلبه بر اضطراب:

راههاي زيادي براي غلبه بر اضطراب وجود دارد، اما شما بايد راهكار مناسبي را كه با شخصيت شما متناسب است، بيابيد و بكار ببريد. بخاطر داشته باشيد بعضي از اين مهارتها نياز به تمرين مستمر دارند تا ثمر بخش شوند. درست مثل دوچرخه سواري و يا شنا كه نياز به تمرين مداوم دارند، اين مهارت نيز با تمرين مداوم، پرورش مي يابد و به زودي شما مي توانيد احساس نگراني خود را به راحتي كنترل كنيد.

1- استفاده از تكنيك ريلكسيشن: درتنش زدايي(Relaxation) بدون توجه به علل زيربنايي نشانههاي تنش و اضطراب، به تقويت يك رفتاري كه متضاد با اضطراب است مي پردازيم. زيرا فرض بر اينست كه با تقويت پاسخهاي آرامش بخش پاسخهاي اضطرابي تضعيف مي گردند. تنش زدايي(Relaxation) يكي از شيوه هاي جديد درمانگري است كه هسته مركزي درمانگري هاي اضطراب را تشكيل مي دهد. در اين روش درمانگر، مُراجع را به فن مقابله با اضطراب كه ريشة  اصلي مشكل است مجهز مي كند و با اجراي اين روش احساس آرامش گسترده اي تمام وجود مراجع را فرا مي گيرد. تنش زدايي هم به عنوان يك شيوة درماني مستقل است و هم به عنوان بخشي از يك پروسة درماني مانند حساسيت زدايي منظم محسوب مي شود. منطق بكارگيري وچگونگي تاثير روش فوق در بهبود مشكل را براي مُراجع تشريح كنيد، اساس شيوه، حركت از ظاهر به باطن و از سطح به عمق است. در اين تكنيك از تاثير روح و روان بر جسم و تاثير متقابل جسم بر روح و روان استفاده مي شود و مراجع بايد كاملا نسبت به اين تعامل توجيه شود..

 ذكر انواع مشكلاتي كه با استفاده از روش تنش زدايي(Relaxation) مهار شده اند براي اعتماد سازي بسيار مفيد خواهد بود در زير به برخي از آنها اشاره شد است:(به مراجع بگوييد كه اين نتايج به طور مفصل در ادبيات تحقيق مربوط به ريلكسيشن آورده شده است و وي مي تواند با جستجوي واژه فوق  در اينترنت آنها را ملاحظه نمايد.)

الف- سردرد ناشي از انقباض عضلات جمجمه، سردرد هاي مزمن تنشي به دليل تنش بيش از حد در عضلات اسكلتي سر و گردن آغاز مي شوند و آموزش تنش زدايي تدريجي در تقليل سردرد تنشي اثر غير قابل انكاري دارد.

ب- ميگرن كه به عنوان ضربان يك جانبة سردرد(فقط در يك قسمت از سر)  كه از درئن و يا اطراف چشمها آغاز مي شود تعريف شده و اغلب بوسيلة يك بو، دل بهم خوردگي، تهوع، و....برانگيخته مي شود و گاهي توام با روان بي اشتهايي، حالت تهوع، استفراغ كج خلقي، حساسيت، اختلال بينايي است. البته بيماراني كه تمرين منظم خانگي داشته اند رضايت خيلي بيشتري از كاهش سردردها داشته اند.

پ- تقليل اضطراب و درمان انواع هراسها مانند هراس از گربه،  حساسيت زدايي نظامدار يكي از اصلي ترين شيوه هاي درمانگري در انواع هراس است و تنش زدايي يكي از مولفه هاي اصلي اين روش به حساب مي آيد.

 ت- با كاهش اضطراب به دنبال تنش زدايي، بخاطر كم شدن دفاع هاي ايمني بدن كه در حالت اضطراب براه مي افتند، تحمل ما در تحمل تنيدگها افزايش مي يابد.

ث- تقليل رگه هاي اضطرابي و تظاهرات اضطرابي زنان بار دار

ج- درمان اضطراب امتحان

چ-تقليل اضطراب كودكاني كه در مدرسه دچار اضطراب مفرط شده اند.

ح-تقليل عوامل اضطرابي شخصيت مانند، تنش عصبي، ضعف من، اضطراب پارانويا گونه، نداشتن تصوير روشن از خود،و....

خ- درمان فشار خون، آرامش با افزايش سرم k+در خون رابطه مثبت و معني دار دارد و k+ نيز با سلامت رواني رابطة مثبتي دارد و تنش زدايي با كاستن از ضربان قلب باعث افزايش اين سرم در خون مي شود.

د- درمان بي خوابي و اختلالهاي مربوط به خواب. (تنش زدايي بدني به اين افراد كمك مي كند كه بسرعت بخواب روند.)

ذ- روش مقابله اي در بيماران مبتلا به سرطان و نيز تقليل برانگيختگي اين بيماران هنگام شيمي درماني

ر- درمان و پيشگيري از عود و رشد بيماريهاي روان- تني

ز- بهبود بيماريهاي تني روانزاد

ژ- كاهش ناراحتي هاو تنيده گيهاي ناشي از بيماريهاي قلب و عروق

ط- تقويت حافظه( بهبود فرآيند ضبط، باز شناسي، و اندوزش اطلاعات)

ظ- تغيير و تقليل رگه هاي اضطرابي شخصيت

ع-كنترل و غلبه بر لكنت زبان

غ- تقليل حملات صرع

ف- بهبود كودكان مبتلا به فزون كنشي

ق- درمان بيماران مبتلا به آسم

ك- تقليل دردهاي مربوط به قاعدگي

گ- كاهش اسپاسمهاي عضلاني در بيماران مبتلا به فلج مغزي

ل- بهبود تمرينهاي ورزشي و دستيابي به استعدادهاي كامل خود در ورزش

م- بهبود عملكردهاي اجرايي و فعاليت هاي شغلي

ن- افزايش اعتماد به نفس در برخورد هاي اجتماعي

 ورزيده بودن درمانگر به تنهايي براي تاثير اين روش كافي نيست، و توجه دقيق مراجع و انجام تمارين خانگي، شرط لازم براي استفاده از اين فن است. و به عبارتي دستيابي به اثرات درماني اين روش مستلزم تمرين و تلاش بي شائبة مراجع و رهنمودهاي شفاف درمانگر است.

2- نفس عميق بكشيد.

وقتي مضطرب هستيد، نمي توانيد به راحتي نفس بكشيد و اين مسأله به خودي خود توليد استرس مي كند. ممكن است حتي بدون آنكه متوجه باشيد نفس خود را در سينه حبس كنيد. ميزان اكسيژن در خون كاهش مي يابد و عضلات شما منقبض مي شوند. ممكن است احساس سردرد كنيد و يا نگراني شما افزايش يابد. بعد از اين هرگاه احساس نگراني كرديد، نفس عميق بكشيد، و چند ثانيه هوا را در ريه هاي خود نگه داريد. سپس به آرامي تا ۱۰ بشماريد و هوا را آزاد كنيد.

3- براي انجام كارهاي خود برنامه ريزي كنيد.

يكي از عوامل استرس زا استفاده نادرست از زمان و نداشتن برنامه ريزي مناسب ميباشد. ليستي از وظايف روزانه خود تهيه كنيد و بر اساس درجه اهميت آنها را تنظيم كنيد. سعي كنيد كارهاي مهم تر را زودتر انجام دهيد. بعد از انجام هر كار، آن را از ليست برنامه خود خط بزنيد. صبح قبل از هر چيز كارهاي را انجام دهيد كه علاقه چنداني به آنها نداريد، اما مجبوريد انجام دهيد. به اين ترتيب، بقيه روز احساس نگراني كمتري خواهيد كرد.

4- با اطرافيان خود ارتباط برقرار كنيد: سعي كنيد دوستان بيشتري پيدا كنيد. هرگاه احساس تنهايي و يا نگراني كرديد به ديدار يكي از دوستان خود برويد و با او صحبت كنيد.

5- به ذهن خود استراحت بدهيد.تجسم يك منظره زيبا ميتواند ذهن شما را از يك موقعيت استرس زا دور كند. هر گاه فرصت كرديد، چشم هاي خود را ببنديد و مكاني آرام و زيبا را در ذهن خود مجسم كنيد. سعي كنيد تمام جزئيات آن مكان را احساس كنيد. ( نواي دلنشين، منظره زيبا، عطر دل انگيز و ) همچنين مي توانيد با خواندن يك كتاب و يا گوش كردن به يك فايل صوتي آرام و دلنشين، اضطراب را از خود برانيد).

6- فعال باشيد:فعاليت هاي بدني نقش مهمي در كاهش اضطراب دارد. شما با ورزش كردن و ساير فعاليت هاي بدني ميتوانيد فشارهاي رواني ناشي از اضطراب را كاهش دهيد. سرگرمي مورد علاقه خود را پيدا كنيد و بطور منظم به انجام آن بپردازيد. ورزش، كارهاي هنري، رسيدگي به گلها و باغچه و در زمانيكه مضطرب هستيد مي تواند شما را آرام كند و انرژي بيشتري به شما بدهد. بخاطر داشته باشيد كه جسم و روح جدايي ناپذيرند.

7- مراقب سلامتي خود باشيد: شرط داشتن جسم و روحي سالم، تغذيه مناسب و استراحت كافي مي باشد. بدن سالم و قوي براي غلبه بر استرس آمادگي بيشتري دارد. درست مثل يك ماشين كه بدون بنزين از حركت مي ايستد، بدن شما نيز بدون تغذيه مناسب و خواب كافي قدرت خود را از دست داده و به راحتي تسليم موقعيت هاي استرس زا مي شود. پس مراقب خواب و خوراك خود باشيد.

8- خنديدن را فراموش نكنيد: خنده بهترين راه براي غلبه بر استرس مي باشد. گاه گاهي فيلمي كمدي نگاه كنيد و يا جمله طنزي بخوانيد تا حس شادي و نشاط در شما زنده شود.

9- خوش بين باشيد: وقتي كه مضطرب هستيد اغلب به همه چيز با ديد منفي نگاه مي كنيد. برخي افراد به اين مسئله عادت كرده اند و در واقع هميشه نيمه خالي ليوان را مي بينند. اگر شما جزو اين دسته افراد هستيد، سعي كنيد اين عادت را ترك كنيد. به نقاط روشن و زيباي زندگي فكر كنيد و خوش بين باشيد. بعد از اين به دنبال نكات مثبت يك مسأله باشيد نه نكات منفي. خنده يك كودك، ديدن يك دوست قديمي، آواز يك پرنده، طلوع خورشيد، سلامتي، شادابي، جواني و. نمونه هايي از نكات مثبت و روشن زندگي ميباشند. ممكن است اين نكات بسيار ساده و ناچيز به نظر آيند، اما به تدريج همين نكات ناچيز ميتوانند ديد شما را نسبت به زندگي تغيير دهند و از اضطراب شما بكاهند

10- ياد خدا: درس خواندن، كنكور، و همه فعاليتهاي ديگر با فلسفه زندگي ارتباط دارند. ياد خدا اگر همراه با يك فلسفه زندگي روشن و آگاهانه باشد، به طور حتم در آرامش انسان مؤثر خواهد بود. انسان خدامدار، افق زندگي بسيارگسترده و وسيعي دارد و اهداف زندگي را در امور كوچك و گذرا خلاصه نمي كند. براي او هم شكست و هم پيروزي معناي خاصي دارد. و آنان كه ايمان آورده اند و دلهايشان به ياد خدا آرام ميگيرد، آگاه باشيد كه ياد خدا  آرامش بخش دلها است. سوره رعد آيه ۲۸

11- شناسايي تيپ شخصيتي: هر انساني در طول زندگي روشهاي گوناگون براي كنار آمدن با موقعيتهاي اضطرابزا تكوين مي يابد. براي كنار آمدن با اضطراب دو خط مشي كلي وجود دارد:

1- در يكي از آنها خود مسأله مورد توجه قرار مي گيرد (مشي مسأله مدار) يعني شخص موقعيت اضطرابزا را ارزيابي مي كند و سپس دست به كاري مي زند تا آن موقعيت را تغيير دهد.

2- در خط مشي هيجان مدار، خود هيجان در مدار توجه قرار مي گيرد، يعني شخص به جاي درگيري مستقيم با مسأله مي كوشد تا از راههاي گوناگون از احساس اضطراب خود بكاهد.  

 در اغلب موارد خط مشي مسأله مدار گرايش سالمتري براي مقابله با اضطراب است

 شما كدام خط مشي يا در واقع كدام تيپ شخصيتي را داريد؟ روي سخن بيشتر با كساني است كه هيجان مدار هستند، چرا كه اينان بيشتر دچار اضطراب مي شوند. شناسايي تيپ شخصيتي حداقل به شما كمك مي كند اولاً خودتان را بهتر بشناسيد و ثانياً آمادگيهاي خود را براي مقابله با اضطراب واقعبينانه ارزيابي كنيد. افراد هيجان مدار بايد توجه داشتهباشند كه آنها بيش از آن كه از خود مسأله نگران و مضطرب شوند از نگراني خودشان نگران مي شوند! به جاي اين كه فكركنند چگونه با مشكل مواجه شوند، به دنبال اين مي روند كه چگونه بتوانند نگراني خود را كنترل كرده يا كاهش دهند، وخود اين فكر، اضطراب بيشتري توليد مي كند.

12- ورزش و تحرك جسمي: يكنواختي و ركود جسمي، از نظر رواني هم انسان را خسته ميكند. خستگي رواني هم، موجب اغتشاش فكري و در نهايت اضطراب ميشود. كسالت، تنبلي و بيتحركي را از خود دور كنيد. كسي كه لميده، درازكش و يا در حالتي كه به استراحت شبيه است، درس مي خواند، يا خيلي بي خيال است و يا براي افكار اضطرابي كه در آينده به سراغش خواهدآمد، فكري نكرده است. به خصوص در ايام امتحانات، ماهها، هفته ها و روزهاي آخر كنكور سعي كنيد با ورزش و تحرك جسماني به نشاط و شادابي خود كمك نماييد.

13- تصوير سازي ذهني: گاهي مي توان با به تصوير كشيدن ذهني آن چه كه ممكن است برايمان پيش بيايد، هم موقعيت را بهتر درك كرد و هم پيش بيني هاي لازم را انجام داد.

يك مثال براي كنكوريها: تصوّر كنيد امروز جلسهي كنكور برگزار مي شود. شمابه محلّ برگزاري كنكور رسيده ايد، از در ورودي عبور كرده ايد، وارد سالن يا مكان آزمون شده ايد، سر جاي خود نشسته ايد، پاسخنامه ها و دفترچه  سؤالات را كنار صندلي شما و روي ميز گذاشته اند، الآن اعلام مي كنند كه شروع كنيد، نيم ساعت از وقت آزمون مي گذرد، يك ساعت، دو ساعت، و، دفترچه دوم را هم تمام مي كنيد و كنار مي گذاريد، جلسه به پايان مي رسد، از جاي خود بلند مي شويد

مي توانيد نمونه هايي از اين تصوير سازي ذهني را چند بار انجام دهيد تا آمادگيهاي رواني خود را براي روز و ساعت آزمون افزايش دهيد. اگر اين فعاليت را انجام دهيد در واقع جلسهي آزمون واقعي براي شما يادآور و تداعي كننده تمرينهاي تصوير سازي ذهني خواهدبود

چرا شوهرم فقط حرف های خود را قبول دارد؟
يكي از آسيب هاي ازدواج و مواردي كه همواره در مشاوره قبل از ازدواج به آن اشاره مي شود، همساني و تناسب سن طرفين متقاضي ازدواج با هم است

چرا شوهرم فقط حرف های خود را قبول دارد و فکر می کند همیشه حرف های او درست است. آیا امکان دارد به خاطر تفاوت سنی (9سال) باشد؟

خواهر محترم، يكي از آسيب هاي ازدواج و مواردي كه همواره در مشاوره قبل از ازدواج به آن اشاره مي شود، همساني و تناسب  سن طرفين متقاضي ازدواج با هم است. وقتي دو طرف در يك محدوده سني نزديك به هم هستند بهتر از نوع نيازها و خواسته هاي هم مطلعند. در صورتي كه از لحاظ سن و سال همسان نباشند درك مناسبي از هم نخواهند داشت، هر كدام در دنيا و جهانبيني خاص خود سير مي كند و احوال طرف مقابل را چنانكه باید در نمي يابد.  فردي سي ساله  با فردي بيست ساله را در نظر بگيريد. فرد بزرگتر شور و شوق شديد جواني را پشت سر گذاشته و كم كم از جواني خارج مي شود. ولي فرد كوچكتر در اوج جواني و نشاط است و خواهان آن نوع تفريحات مربوط به آن سن است. هر دو صاحب حق هستند، هر دو نيازهاي خاص خود را دارند. ممكن است خواسته هاي هر كدام براي ديگري جذاب و خوشايند نباشد. تفريحات فرد كوچكتر سالها قبل براي فرد بزرگتر خوشايند بوده و ممكن است اكنون تمايلي به آن ها نداشته باشد.

       البته نمي توان با قاطعيت اظهار داشت كه هر گاه دو زوج اختلاف سني زیادی دارند  زندگي ناخوشايندي را تجربه مي كنند. زیرا آموزش مهارتهاي ارتباطي  بین زوجی كه در مراكز مشاوره ارائه می شود، موجب می گردد كه رابطه بین زوجين ارتقاء محسوسی یافته و بسیاری از كمبودها همانند تفاوت زیاد سنی جبران شود. همچنين احترام به خواسته هاي طرف مقابل و ايجاد فضا براي برقراري آن، موجب رضايت زناشويي در عين اختلاف سني مي شود.

   از سوي ديگر براي فردي كه از همسر خود بزرگ تر است، اين احتمال مي رود خود را عاقل تر و با تجربه تر بداند و ملاك سني را دليل اين امر بداند. زيرا احساس مي كند كه چون آن دوران را سپري كرده در نتيجه تمام آن تجارب و مهارتهاي آن زمان را با خود دارد، در نتيجه احساس فهميدگي بيشتري نسبت به همسرش دارد. لذ شما می توانید با نشان دادن قابلیتهای خود در عرصه های مختلف این ذهنیت او را كه او عقل كل است و شما توانایی حل هیچ مسئله ای را ندارید از ذهن او بیرون كنید ما در مشاوره ی حضوری برای زوجهایی كه مشكلی همانند شما را دارند و مثلا شوهر فكر می كند كه همه چیز را می داند و زن او قادر به حل هیچ مشكلی نیست می گوییم كه شما یكی از مشكلات خود را مطرح نمایید و شوهر مثلا یكی از مشكلات مالی خود را مطرح می كند آنگاه به او می گوییم كه به نظر تو زنت چه را حلهایی می تواند در این رابطه به تو بدهد؟ در این لحظه معمولا شوهر می خندد و می گوید كه زن من قادر نیست هیچ راه حلی برای مشكلات زندگی ارائه دهد، ما بعد از شنیدن این حرف رو به زن كرده و می گوییم لطفا هر راه حلی كه در رابطه با این مشكل به ذهنت می رسد را روی كاغذ بنویس و سپس آنها را مطرح كن، وقتی زن راه حلهایش را ردیف می كد و در مورد آنها توضیح می دهد مرد با تعجب می گوید من اصلا فكر نمی كردم كه او این قدر توانایی داشته باشد و با همین طرز فكر بوده كه تا الان اجازه دخالت در هیچ كاری را به نداده ام!

     يكي از عوامل مهمي كه شخص خود را به عنوان عقل كل و ديگران را بي تجربه و كم فهم  فرض می كند  بدبيني و بدگماني زياد(كه روانشناسان به آن پارانويا مي گويند) است. از مشخصه هاي اين افراد اين است كه ديگران را خام و با درك پايين فرض مي كنند و نسبت به همه چيز گير داده و به اصطلاح جزئي نگرند. البته در رابطه با مورد شما نياز به مشاوره رو در رو است تا  صحت و سقم اين قضيه بررسي گردد.

    تا اينجاي بحث بيشتر به همسرتان و احتمالاتي كه در اين مورد وجود داشت پرداختیم . حال به اين نكته توجه كنيم كه شما در برخورد با مسايل مشترك و فردي خانواده چگونه عمل كرده ايد؟  آيا مواردي وجود داشته كه احساس عجز و ناتواني كرده و كنار كشيده ايد تا همسرتان مسائل را به تنهايي حل كند؟ (در مشاوره خانواده اين عقيده وجود دارد كه وقتي مشكلي پيش مي آيد تمام اعضاي خانواده در بوجود آمدن آن سهيم هستند و زمينه را براي آن فراهم مي كنند). به عبارت ديگر آيا در طول اين چند سال ارتباط زناشويي شما همواره در مشكلات پیش آمده شانه خالی كرده و انرا  تماما به دوش همسرتان انداخته اید، آیا شوهرتان به این نتیجه رسیده كه شما كناره گير هستید و نقشی در حل مشكلات نمی توانید بازی كنید؟  اگر این گونه بوده شما می توانید بعد از این با ارائه و نیز همكاری در حل مشكلات باور شوهرتان را در باره ی خودتان تغییر دهید، مي توانيد در هنگام بروز مشكل با رعايت خونسردي و احترام، پيشنهادات و راه حلهاي خود را ليست كرده و ارائه كنيد و براي آنها دليل بياوريد. به ياد داشته باشيد كه هيچگاه سعي نكنيد شورتان را به رقابت وا داريد زیرا مردان نيازمند مهرباني و همراهي همسران هستند و بهترين سلاح زنان براي ارتباط مناسب با همسرانشان استفاده از مهرباني و عطوفت است.

مطالعه كتب زیر می تواند در ارتقاء روابط زناشویی بسیار موثر باشد:

1. تحكیم خانواده، كه مجموعه ای است از روایات پیرامون ارتقاء روابط زناشویی، كه توسط آیت الله ریشهری تدوین یافته و توسط حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت به چاپ رسیده است.

2. مدیریت روابط زناشویی ؛ دكتر یونسی آنرا تالیف كرده و توسط نشر قطره به چاپ رسیده است.

از کجا باید فهمید که دوست پسری که با ما دوست می شود قصد ازدواج دارد؟
در راستای پاسخ به پرسش شما باید عرض نمایم كه اولاً طبق تجارب بالینی ما، این گونه دوستی ها عاقبت خوشی ندارد

از کجا باید فهمید که دوست پسری که با ما دوست می شود قصد ازدواج دارد؟

در راستای پاسخ به پرسش شما باید عرض نمایم كه اولاً طبق تجارب بالینی ما، این گونه دوستی ها عاقبت خوشی ندارد و ایجاد و ادامه این چنین دوستی هایی كه خارج از چهارچوب های دینی و فرهنگی جامعه ما است، به نابسامانی های روحی و روانی دو طرف و مخصوصاً دختران كه روحیه ای عاطفی دارند، می انجامد. معمولا پسران شیادی كه قصد سوء استفاده جنسی از دختران را دارند، با برقراری این گونه ارتباطات و بیان جملات بسیار زیبا و گول زننده كه از آن به عنوان مغازله یاد می شود، اقدام به فریب دادن دختران می كنند و با وابسته كردن آن ها به خود، اقدام به اخاذی های جنسی از آنان می نمایند.   من در این خصوص یك ماجرایی كه اخیراً اتفاق افتاد را برای شما نقل میكنم تا بینش شما در این گونه موارد تقویت شده و با عصای احتیاط حركت نمایید و هوشیاری خویش را از دست ندهید و خود و خانواده تان را گریبانگر نابسامانی های روحی و روانی كه اغلب غیر قابل جبران هستند، ننمایید. قضیه ای را كه نقل می كنم چندی پیش در یكی از دانشگاه هایی كه من به عنوان مشاور به آن جا رفت و آمد میكنم، رخ داده است. قضیه چنان بغرنج و پیچیده شده كه هنوز ما نتوانسته ایم آن را حل نماییم. حیثیت، آبرو و عفت دختری بر اثر ندانم كاری او بر باد رفته و ضربات بسیار عمیق روحی، روانی و عاطفی چنان بر پیكر نحیف او وارد شده كه كارش به حد اختلال روانی رسیده و هم اكنون روزی یك مشت قرص اعصاب قوی مصرف میكند تا بتواند اندكی بر خود مسلط شود. دختری كه پدر و مادرش او را با هزار امید و آرزو برای كسب دانش و داشتن آینده شغلی مناسب و با تحمل مخارج سنگین به دانشگاه فرستاده اند، اكنون روزی صد بار آرزوی مرگ وی را می كنند و خود دختر كه همیشه آرزوی كانون خانواده گرمی را داشته كه خود مادر آن باشد و با بچه هایش ایام را به شادی به سر كند، هم اكنون به دلیل ضربات روانی كارش به حد جنون كشیده و چند بار اقدام به خودكشی نا موفق كرده است. جریان از این قرار است كه چندی پیش در یكی از دانشگاه ها دختری از خانواده نسبتاً مذهبی، وارد دانشگاه می شود و بعد از مدتی، پسری به او ابراز محبت و علاقه می كند و حرف های بسیار عاشقانه كه حكایت از عشقی پاك داشته را به او می زند و قول ازدواج به او می دهد و می گوید كه: «تو تنها ستاره درخشان آسمان تاریك زندگی من هستی». طبق اظهار دختر، چون نیاز به محبت دختر در خانه پدری چندان تأمین نشده بوده، سریعاً در دام این شیاد كه ده ها دختر دانشجو را به همین طریق فریب داده بوده  و از آن ها سوء استفاده جنسی كرده بوده، می افتد. این دختر ساده دل با گریه اظهار می كرد كه این پسر چند سال است كه از من سوء استفاده جنسی می كند و هر بار كه به او می گویم چرا پدر و مادرت را برای خواستگاری به خانه ما كه در فلان شهرستان هستند، نمی آوری؟ او مرتب بهانه جویی میكند و همین اواخر كه خیلی به او اصرار كردم، اظهار داشت كه مادرم از دخترهایی كه قبل از ازدواج با پسرها رابطه برقرار كرده اند، اصلا خوشش نمی آید.

پس بهتر است برای پاسداشت حریم عفت خود و زحمات بی دریغ پدر و مادرتان، هر گاه پسری نسبت به شما ابراز علاقه كرد، به او بفهمانید كه باید از كانال های تعریف شده در عرف و شرع اقدام نماید و اگر این گونه عمل نماید، معلوم می شود كه ابراز علاقه او به شما حقیقی بوده و به جهت تفریح و یا سوء استفاده جنسی صورت نگرفته است و اگر چنین شد و شما زیر نظر خانواده جلساتی را برای شناخت بیش تر از همدیگر صرف نمودید و تصمیم به ازدواج گرفتید، سزاوار است كه از جهت مهریه و سایر مخارج عروسی بر او سخت گیری نكنید و سعی نمایید تا حضرت زهراء - سلام الله علیها - را به عنوان الگوی خود در زندگی قرار دهید.

می خواستم بدونم این رابطه اشكالی داره؟
از نظر ما روان شناسان رابطه با نامحرم آسيب زاست چه به قصد ازدواج باشد چه غير ازدواج

من 17 سال دارم و دختر خالم 1 سال از من كوچكتره،ما همدیگرو از بچگی دوست داشتیم، اونقدر همدیگر و دوست داریم كه خیلی ها تو فامیل حالا دروغ نشه، چون من نمی دونم خیلی ها یا... هرچیه هستن تو فامیل كه میدونند ما همدیگرو دوست داریم، اما ما بهم چیزی از این بابت بطور آشكارا نگفتیم، من بجز اینكه امید وارم در آینده ان شاالله با هم وصلت كنیم بهش نگاه نمی كنم و فقط و فقط از این نظر بهش نگاه میكنم نه یه دوست دختر یا...، من اصلا به غیر از این دختر خالم با هیچ دختری نه پیامك بازی نه هیچی، حتی نگامم از نامحرم می دوزدم، ولی از این دختر خالم دیدمو نمی دزدم با خنده و شوخی و... بدون هیچ نگاه حرامی با هم اونم با كمی خجالت كه بعضی وقتا تو مهمونی چیزی اونم به مدت حتی كمتر از 1 دقیقه ممكنه صحبت كنیم و رابطه ی بعدی ما با پیامكه البته نه هر دقیقه بطور معمول حتی بعضی وقت ها ماه ها بهم پیامك نمیدیم، بخاطر درس و...

1- خوب حالا می خواستم بدونم این رابطه اشكالی داره؟

2- اگر بعد ها این ربطه به تماس تلفنی هم كشیده بشه،كه البته بخاطر كم رویی فكر نمی كنم ولی اگه كشیده بشه اون موقع اشكالی داره؟

اجازه مي خواهم كمي آسيب شناسانه و نه همدلانه به نامه شما نظري بيفكنيم اميد است كه از گزش احتمالي قلم دلگير نگرديد.

آيا شما تصوري از رابطه اشكال دار و گناه آلود جز آن چه كه شما در حال انجام آن هستيد داريد.

از نظر ما روان شناسان رابطه با نامحرم آسيب زاست چه به قصد ازدواج باشد چه غير ازدواج چه فاميل باشد چه غير فاميل چه با يك نفر باشد چه با چند نفر چه با خنده و شوخي باشد چه با غير خنده و شوخي چه با پيامك باشد چه با غير پيامك.

يكي از كمترين آسيب هاي رواني رابطه با نامحرم كاهش عملكرد در فرد و افت تحصيلي و ذهن مشغولي كاملاً بي دليل باشد.

البته در ماه هاي اوليه اين رابطه به ارتقا سطح عملكرد روزانه فرد مي انجامد. ولي در ادامه همچون سرطان به تار و پود ذهن و جسم فرد نفوذ مي كند.

در بسياري موارد ما شاهد نوعي افت تحصيلي در طرفين مي باشيم كه اين امر در آينده شغلی شما بسيار تاثير خواهد گذاشت.

يكي از آسيب هاي اين رابطه وابستگي عاطفي مرضي مي باشد وابستگي عاطفي هم علت و هم معلول برخي ناهنجاري هاي روحي و رواني مانند اضطراب وسواس و افسردگي است.

به عنوان مثال بعد از مدتي صدا و تصوير و خاطرات اين دختر به صورت وسواس گونه به ذهن شما هجوم مي آورد و يك آن نمي توانيد از فكر او به در آييد.

اين وابستگي عاطفي به اشتباه به اين تصميم مي انجامد كه ما دو نفر زوج ايده ال براي تشكيل زندگي هستيم اين در حالي است كه عشق غير سالم چشمان طرفين بر بسياري از عدم همتايي ها و هم كفوي ها مي بندد بديهي است ازدواج غير ملاكمند با موفقيت فرسنگ ها فاصله دارد و اگر شما سري به دادگاه هاي خانواده بزنيد پر از زوجيني است كه با همين رابطه فاميلي خود را نيمه گمشده ديگري دانسته اند.

اساسا اين علاقمندي نه يك امر ماورايي و خداخواسته، بلكه در اثر يك اصل فيزيكي ساده يعني اصل مجاورت صورت مي پذيرد.

خواه نا خواه دو جنس مخالف كه به هر دليلي در مجاورت يكديگر قرار مي گيرند به تناسب هم خواني هاي روحي رواني به يكديگر علاقمند مي گردند.

ترديدي نيست كه اين علاقه خشك و خالي به هيچ وجه دست مايه خوبي براي تشكيل يك زندگي مشترك با همه فرازها و نشیب هایش  نيست.

موانع پيدا و پنهان بسياري فراروي اين ازدواج فاميلي مي باشد كه از جمله آن ها عدم همخواني خوني و ژنتيكي مي باشد در شرايط كنوني هر گونه سرمايه گذاري رواني شما به شدت مخاطره آميز است و بهتر است از هم اكنون به جاي پيش روي در اين خاطر خواهي به تعديل روز افزون آن بپردازيد.

ازدواج پاك با رابطه ناپاك (هر چند شما صددرصد آن را پاك و بي اشكال بدانيد ) محقق نمي گردد و حفظ حريم نگاه در همه جا به هر بهانه اي از جمله ازدواج در آينده اي نامعلوم ضروري است.

اگر خواهان تداوم و تشديد اين رابطه هستيد لااقل به توجيه و تطهير و تقديس آن نپردازيد و مانند جوانان اين مرز و بوم منكر حقيقت ماجرا نگرديد.

آن روي سكه اين خاطر خواهي ناكامي و عدم وصال است و بايد همواره متوجه اين امر باشيد كه اگر اين ازدواج به هر دليلي سر نگيرد و چه بر سر دختر خاله كمرو و البته دست خورده عاطفي شما خواهد آمد.

در هر صورت به عنوان يك روان شناس و فارغ از حكم شرعي اين رابطه به شما دوست عزيز توصيه مي كنم كه از پيشروي سراسيمه و بي محابا در اين رابط به شدت پرهيز نماييد و با يك دورانديشي و همه جانبه نگري به باز نگري شرايط خود بپردازید.

به هيچ وجه اجازه ندهيد كه دختر خاله تان تمام روح و جسم شما را مسخر نمايد و براي هر گزينه احتمالي دیگر جايي باز نماييد تعديل اين علاقه و حذف هر گونه ارتباط وابسته ساز از مهمترين رهنمودها در شرايط كنوني مي باشد.

البته ماهم منكر اين نيستيم آن روي سكه اين رابطه دوستي ازدواج است. ولي اين ازدواج بايد از بستر سالم و پاك كم آسيب محقق گردد.

اگر من جاي شما بودم با موافقت دختر مورد نظرم هر گونه رابطه پيامكي و ديداري را به حداقل يا صفر مي رساندم و به خودم و به ايشان در زمينه پيشگيري از هر گونه وابستگي و تشديد علاقه هشدار مي دادم تمركز خود را بر روي امور مهمتر زندگي يعني تحصيل اشتغال مي گذاشتم و از هر گونه وعده سر خرمن به يكديگر حذر مي نمودم هم خودم و هم ايشان را از گزينه هاي ديگر محروم نمي كردم و صرفا اگر در زمان مقتضي طرفين شرايط ازدواج ملاكمند را داشیتم به ازدواج با يكديگر مي انديشيدم به خاطر داشته باشيد كه ازدواج نبايد بوي كهنگي دهد و سالها رابطه به بهانه ازدواج هيچ تازگي و نو بودن براي ازدواج باقي نمي گذارد يكي از دلايل وفور طلاق در بين جوانان امروزي تكراري شدن زندگی زناشویی به دليل سال ها رابطه پیشینی مي باشد.

صفحه‌ها