مشاوره

من تک دختر هستم و فكر می كنم كه همیشه تنها هستم . چه كنم؟
واقعا قابل تحسین است كه شما هیچ محبت و رابطه ای را جایگزین صمیمیت خانوادگی و ارتباط همدلانه با اعضای خانواده تان نمی دانید.

من تك دختر هستم و در خانه دو برادر دیگر هم دارم . درخانه احساس می كنم كسی به من توجه ندارد و در خانه با مادر و پدرم هم ارتباط نزدیكی ندارم و فكر می كنم كه همیشه تنها هستم . چه كنم؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز در راستای پاسخ به شما باید عرض نمایم كه:

  باید به خاطر این توجه و اهمیتی كه برای وجود روابط صمیمانه در خانه و بین اعضای خانواده قائل هستید به شما تبریك گفت. واقعا قابل تحسین است كه شما هیچ محبت و رابطه ای را جایگزین صمیمیت خانوادگی و ارتباط همدلانه با اعضای خانواده تان نمی دانید. این درك عمیق شما به احتمال زیاد نشئت گرفته از آموزه هایی ست كه در خانواده تان دریافت كرده اید. هر چند سایرین شاید چندان اهل ابراز و نمایش احساساتشان به یكدیگر نباشند. اما شما به عنوان تنها دختر خانواده همچون گلی شاداب و عطر افشان می توانید به سهم خود در جهت نزدیك كردن خانواده تان به همدیگر و برقراری رابطه محبت آمیز با تك تك آنها گام موثری بردارید كه البته این كار احتیاج به یادگرفتن و یاد دادن مهارتهای ارتباطی، تلاش خستگی ناپذیر و اندكی صبر و حوصله دارد. چرا كه اگر سبك رفتار در خانه شما مبتنی بر عدم ابراز عواطف و حفظ فاصله باشد در ابتدا برای آنها پذیرش تغییر شاید سخت بنماید. اما محبت و توجه شهدی ست كه در كام همه انسانها شیرینی خاصی دارد كه نمی توان به راحتی از آن صرف نظر كرد. پس در ابتدا از خودتان شروع كنید! با آموختن مهارتهای ارتباطی در كارگاههای مشاوره ای كه قطعا در اصفهان به وفور یافت می شود و یا كتابهایی كه به همین منظور نوشته شده، قدرت مانور خود را ایجاد تغییر ارتباطی در خانواده ی بالا ببرید. به پدر و مادر و برادرانتان توجه بیشتری بنمایید، ابراز محبت واقعی و بیقید و شرط و نه نمایشی و سطحی، می تواند راه شما را برای تسخیر قلبهای آنان هموار سازد، در مواقع مناسب سعی كنید محبت قلبی خودت را به آنها نشان دهید، اكر در این راه شكیبایی بخرج دهید كم كم خواهید دید كه چگونه رفته رفته روابطتان شكل دیگری به خود میگیرد. لیوانی شربت خنك با لبخندی پر محبت برای كسی كه خسته و از راه رسیده یا هدیه ای كوچك اما از سر توجه در مناسبت های كوچك و بزرگ عادات قشنگی هستند كه اگر با چند كلمه محبت آمیز توام شوند قلبها را مانند آهنربا به یكدیگر نزدیك خواهد كرد.

   فراموش نكن كه تغییر احتیاج به زمان دارد و توقع داشتن از كسی كه نسبت به او خوبی می كنید، آفت محبت است! اگر واقعا خواهان ارتباطی صمیمانه هستید، باید بدون چشم داشت محبتتان را ارزانی عزیزانت كنید و این همان است كه در روانشناسی به آن محبت بی قید و شرط گفته می شود. ضمنا اولین پاداش محبت متعلق به كسی ست كه آن را هدیه كرده چرا كه او صاحب اصلی عشق و دوست داشتن در درون خود است و با تقسیم و تقدیم آن به دیگری قبل از هر چیز خود را شكوفا كرده. اول از محبت كردن و عشق ورزیدن لذت ببر و بعد خواهی دید كه چگونه دنیا روی دیگرش را به تو نمایان خواهد كرد.

گاهي به مناسبتها پيام مي دادند مي گفتن شما جاي خواهر كوچك من هستین
اساسا ارتباطات انساني و روابط دوستانه با ديگران در اديان الهي بويژه دين مبين اسلام تعريف شده است و محدوده آن كاملا مشخص گرديده.

يكي از همكارانم كه قبلا در يك محيط كار مي كرديم از من خواستگاري كرد فرد متدين و پاك بود جواب رد دادم بعد از مدتي ايشان ازدواج كرد گه گاهي به مناسبتها به من پيام مي دادند مي گفتن شما جاي خواهر كوچك من هستين و چون فرد مؤمن و مقيدي هستين و من هم پايبند به اصول اخلاقي هستم به شما پيامك ميدم شما انسان فهميده اي هستين و من از كمالات شما درس مي گيرم.من با شما عقد اخوت مي بندم...من راضي به اين ارتباط نيستم نمي دونم چطور قطعش كنم؟مي ترسم مثل قبل دلشكسته بشن و فكر كنن كه من فخر فروشي مي دونم و يا لايق نيستن... جه كنم؟

براي پاسخگويي به سوال شما ابتدا نكاتي را بيان مي كنيم:

1. اساسا ارتباطات انساني و روابط دوستانه با ديگران در اديان الهي بويژه دين مبين اسلام تعريف شده است و محدوده آن كاملا مشخص گرديده، دين مبين اسلام براي حفظ حريم خانواده و شكوفايي و كارآمدي آن و جلوگيري از بي بندو باري، اختلاط نسل ها و ... براي اتباطات افراد جامعه اسلامي قوانيني وضع كرده است، از جمله آن ها، قانون محرم و نامحرم است.

2. از دیدگاه اسلام ارتباط دوستانه و صمیمی میان دو جنس مخالف فقط در چارچوب ازدواج معنا دارد. البته حضور در اجتماع با رعایت موازین اسلامی و حفظ حجاب ظاهری و درونی در عرصه های علمی و مشاركت های اجتماعی قابل قبول است. اما خارج از این چارچوب برای ایجاد ارتباط ، اسلام ازدواج را توصیه می كند. از این رو در اسلام رابطه دوستی يا عقد اخوت بين زن ومرد نامحرم معنا ندارد. به فتواي همه مراجع تقليد رد و بدل كردن سخنان تحريك آميز (احساسي و ابراز علاقه) بين زن و مرد نامحرم حرام است  و اشكال  دارد.

3. شما خوب مي‏دانيد جاذبه بين دو جنس مخالف (زن و مرد) بسيار فراوان است؛ مخصوصا در سنين جواني، كه اين جاذبه و حساسيت در اوج خود مي‏باشد، در نتيجه هر چند جوان بخواهد رعايت مسايل شرعي و عرفي را در ارتباط با جنس مخالف بنمايد، اما تمايلات نفسي و وسوسه‏هاي شيطاني قوي‏تر از آنند كه انسان گرفتار خطرهاي بزرگ نشود. به همين جهت عقل اقتضا مي‏كند انسان خود را در معرض خطري - كه بسياري از خوش باوران را گرفتار كرده - قرار ندهد. روشن است كه هر فرد خود بهتر مي‏تواند تشخيص دهد كه كجا از مرز فراتر رفته است. «بل الانسان علي نفسه بصيره؛ آدمي بر نفس خود آگاه و بيناست»؛ (قيامت ، آيه 14).

4. تجربه نشان داده اين نوع ارتباطات هر چند با رعايت اصول اخلاقي و شرعي و با نيت خير و اصلاح باشد، كم كم و به تدريج به انحراف كشيده مي شود.

با توجه به نكات بالا بايد بگوييم كه:

1. قطعا رابطه برادر و خواهري  و يا عقد اخوت بين شما و اين آقا معنا ندارد، زيرا واقعا برادر و خواهر يك ديگر نيستيد و نسبت به هم نامحرم محسوب مي شويد. بنا بر اين در ارتباط با يك ديگر هر گونه ابراز احساسات و علاقه ايشان نسبت به شما و شما نسبت به ايشان (هر چند ابراز علاقه نشود. ولي  لحن صحبت دوستانه و صميمي باشد) از نظر شرعي حرام مي باشد (گناه دارد) و آثار و پيامدهاي خطرناكي را در پي خواهد داشت.

2. هرچه اين ارتباط  بيشتر ادامه ادامه پيدا كند،  ارتباط عاطفي او با شما  قوي تر  شده ودر آينده قطع اين رابطه سختتر مي شود . و از سوي ديگر مي تواند آينده هر دوي شما را خراب كند.

بنا بر اين رفتار در ست و  منطقي اين است كه  با  توكل بر خدا وند متعال با قاطعيت  به اين رابطه پايان دهيد؛ زيرا شما مسئول كارهاي خود هستيد و در مقابل اين شخص هيچ مسئوليتي نداريد.

3. به خودتان تلقين كنيد كه «من مي توانم راهي را كه انتخاب كرده ام بپيمايم» و يك نه قاطع به اي رابطه پايان دهيد.

4. از فكر كردن به او جدا بپرهيزيد و هر چيزي كه او را به ياد شما ي اندازد از خود دور كنيد.

5. انجام يك كار مهم و جدي را كه در راستاي تحصيلات و رشته درسي شماست، آغاز كنيد، مثلا روي يك موضوع علمي بطور جدي به تحقيق بپردازيد. در اين زمينه با اساتيد مربوطه مشورت كنيد.

6. به امور مذهبي و عبادات بويژه نماز اول وقت اهتما بيشتري نشان دهيد.

7. با برنامه ريزي صحيح همه اوقات شبانه روزي خود را پر كنيد و از بيكاري و قرار گرفتن در تنهايي اجتناب كنيد.

8. به هيچ وجه با اين فرد مواجه نشويد. و هرگز به پيامكها و تماسهاي او پاسخ ندهيد.

9. با افراد مومن و با نشاط و اهل كار و فعاليت و موفق طرح دوستي ببنديد كه نقش بسيار زيادي در تقويت ايمان و اراده شما دارند.

چیزی از من می خواهد ولی با توجه به مشكل مالی نمی توانم برایش تهيه کنم
اگر پولی كه می خواهد بیشتر از حد و اندازه یك دانش آموز دبستانی است، دادن پول به او صحیح نیست‌.

پسرم خوب است ولی مشكل مالی دارد (مثلا پول آوردن به مدرسه) یا چیزی از من می خواهد. ولی با توجه به مشكل مالی نمی توانم  برای او تهيه كنم؟

اگر تصمیم دارید كه باز هم با این مركز ارتباط داشته باشید و مشكلات خودتان را در میان بگذرید، سعی كنید كه كمی بیشتر در مورد آن توضیح دهید، چون برای جواب دادن به چنین سوالاتی، مشاور باید اطلاعات كافی را در اختیار داشته باشد، اطلاعاتی مثل سن شخص، وضعیت خانوادگی شخص، مسایلی كه با این مشكل احتمالا ارتباط دارند و از این قبیل اطلاعات.

در مورد سوالتان، اگر منظورتان این است كه پسرتان از شما پول می خواهد كه به مدرسه ببرد، جواب این است كه پول بردن به مدرسه، اگر آن پول در حد و اندازه یك دانش آموز دبستانی و برای خرید مثلا خوراكی باشد، اشكالی ندارد، و شاید دادن كمی پول به او لازم هم باشد، چون به هر حال احتمالا دانش آموزان دیگر پول به مدرسه می آورند و خرج می كنند و پسر شما هم می بیند، و دوست دارد كه او هم پول داشته باشد. اما اگر پولی كه می خواهد بیشتر از حد و اندازه یك دانش آموز دبستانی است، دادن پول به او صحیح نیست‌. اگر او از شما پولی می خواهد كه معمولی است و متناسب با سنش است، یا اینكه چیزی را می خواهد كه هم سن و سالهایش دارند و چیز غیر متعارفی نیست و معمولا بچه ها آن را دارند، اما توان تهیه آن را ندارید، باید با صحبت كردن با او و توضیح دادن به او، و مثلا وعده خریدن آن در آینده، به نحوی او را قانع كنید. اما تا جایی كه امكان دارد سعی كنید كه این جور نیازهای بچه ها را تامین كنید، چون این یك واقعیت است كه اگر بچه ای در مورد وسایل معمولی ای كه زیاد هم نیست، و هم سن و سال هایش هم آن را دارند، محرومیت بكشد و آنها را نداشته باشد، تاثیر بدی بر روحیه او خواهد گذاشت. از وضعیت مالی و نحوه زندگی شما اطلاعی نداریم، اما خیلی از خانواده ها خرج هایی دارند كه واقعا لازم هم نیست، و می توان آنها را حذف كرد، اما كار به تامین نیازهای فرزندشان كه می رسد، می گویند كه قدرت مالی نداریم. شما هم در خرج های زندگی خودتان دقت كنید و ببینید اگر خرج هایی غیر ضروری دارید كه می توانید آنها را حذف كنید، و مشكلی هم ایجاد نمی شود، حتما این كار را انجام دهید و به تامین نیازهای لازم و ضروری فرزندتان بپردازید، و اگر واقعا هیچ كاری نمی توانید انجام دهید، سعی كنید كه از هر طریقی كه امكان دارد، پسرتان را قانع كنید، تا تاثیر منفی كمتری داشته باشد. موفق باشید.  

يك پسر 3سال دارم كه حاضر به رفتن به دستشويي براي اجابت مزاج نميباشد.
شما بايد در طي روز ساعاتي را براي اينكار تعيين كنيد و بدون هیچ گونه کلامی ايشان را در دستشويي بنشانيد ...

 من يك پسر 3سال و 3 ماه دارم كه به هيچ عنوان حاضر به رفتن به دستشويي براي اجابت مزاج نميباشد و مرتب شلوار خود را كثيف ميكند. تمام راههاي تشويقي و تنبيهي را امتحان كردم ولي بي تاثير بوده هميشه ميگه ديگه اينكارو نميكنم ولي ... ايشان بسيار هم باهوش هستند و با استعداد.ولي ماه هاست كه من با اين موضوع دچار مشكل شده ام

 پرسشگر گرامي آموزش رفتن به دستشويي به اين طريق است كه شما بايد در طي روز ساعاتي را براي اينكار تعيين كنيد مثلا هر سه ساعت يكبار كودك خود را به دستشويي ببريد و ايشان را در دستشويي بنشانيد و بدون هيچ گونه كلامي تاكيد مي كنم بدون هيچ گونه كلامي( نه تشويق و نه تهديد)، چند دقيقه اي منتظر بمانيد و آنگاه ايشان را از دست شويي بيرون آوريد. بايد به اين توجه داشته باشيد كه كودكان و مخصوصا كودك شما بسيار باهوش مي باشند و چون خواهان توجه پدر و مادر به خودشان هستند از هر موضوعي كه بتواند اين كاركرد را داشته باشد استفاده مي كنند و گاهي نيز در صدد انتقام گرفتن از پدر و مادر مي باشند و به دنبال مستمسكي براي اينكار مي گردند مثلا امكان دارد ايشان از شما  اسباب بازي اي خواسته باشد كه برايش نخريده باشيد و از اين كار ناراحت شده باشد. لذا در صدد انتقام بر مي آيد و متقابلا براي ناراحت كردن شما اين مسئله را مستمسك خوبي تشخيص ميدهد و لذا شما مي توانيد با بي اعتنايي به موضوع بطور غير مستقيم به او بفهمانيد كه اين موضوع براي شما اهميت ندارد تا او از زوم كردن براين موضوع جهت توجه طلبي و يا انتقام صرف نظر نمايد.

من در برنامه ريزي مشكل دارم و هر وقت برنامه ميريزم بهش عمل نميكنم.
اولين نكته در برنامه ريزي درست و اصولي اين است كه انسان بايد، بر اساس واقعيت ‏هاي موجود زندگي، امكانات و توانايي‏ هايش، اهدافي براي خود در نظر بگيرد.

من در برنامه ريزي مشكل دارم و هر وقت برنامه ميريزم بهش عمل نميكنم.بعضي اوقات هم كه تصميم مي گيرم به برنامه ام عمل كنم كاري پيش مي آيد و نمي تونم ان كار را ادامه دهم مثلا مشغول درس خواندنم و پدرم مي گويد برو فلان چيز را بگير.از اين كه نميتونم برنامه ريزي كنم خيلي رنج ميبرم و همش فكر مي كنم دارم بزرگترين سرمايه ام يعني وقت را تلف ميكنم وآن را از دست ميدهم

اولين نكته در برنامه ريزي درست و اصولي اين است كه انسان بايد، بر اساس واقعيت ‏هاي موجود زندگي، امكانات و توانايي‏ هايش، اهدافي براي خود در نظر بگيرد. يكي از مشكلات اساسي افراد، به ويژه نوجوانان و جوانان، اين است كه ايده آل ‏هاشان با واقعيت زندگي فاصله بسيار دارد. اين افراد معمولاً در ارزيابي‏هاي خود دچار نوعي افراط مي‏شوند و بيش‏تر بر اساس تخيلات كمال گرايانه زندگي مي‏كنند. در نتيجه اهداف شان با استعداد و توانمندي‏هايشان همخواني و مطابقت ندارد به همين خاطر، به اهداف خود نمي‏رسند و در برنامه ريزي با شكست مواجه مي شوند كه در نتيجه آن، با گذشت زمان دچار نااميدي، سرخوردگي، بي حوصله گي و نهايتاً افسردگي مي‏شوند؛ به گونه‏اي كه حتي نمي‏توانند از حداقل امكانات و توانايي هاي خود نيز استفاده كنند. بنابراين، يكي از رموز موفقيت برنامه ريزي، واقع نگري و اجتناب از افراط و تفريط است.

بعد از در نظر گرفتن واقعيت‏هاي زندگي، بايد با برنامه‏ريزي دقيق و البته صحيح، امكان بيش‏ترين بهره‏وري از فرصت‏ ها و امكانات را فراهم آوريد. لازمه استفاده از فرصت‏ها و امكانات، شناسايي دقيق آنها است؛ يعني هر كس ابتدا بايد فرصت ‏هاي مفيد و امكانات و توانمندي ‏هاي خود را شناسايي كند و در مرحله بعد، با تلاش و پشتكار از اين سرمايه‏ ها بهره گيرد. يكي از عمده ‏ترين آسيب ‏هاي برنامه ريزي به اين نكته باز مي گردد كه فرد به واسطه عدم شناخت شخصيت خود و ميزان توانايي خود، اقدام به برنامه ريزي و انجام اعمالي مي كنيد كه رسيدن به آن‏ها در نهايت جزء آروزهاي او است، در نتيجه پس از مدّتي تلاش و كوشش، از پيگيري خسته شده و آن را به كناري مي نهيد.

مشخص بودن هدف يا اهداف در موفقيت انسان نقش مؤثر دارد؛ زيرا تعيين هدف: الف) موجب افزايش انگيزه مي‏شود و انگيزه موتور محرك انسان در فعاليت‏ها است. اگر انسان انگيزه قوي داشته باشد، بيش‏تر تلاش مي‏كند و در نتيجه سريع‏تر به اهداف خود دست مي‏يابد. ب) معيار ارزيابي كارها را فراهم مي‏آورد و انسان مي‏تواند خود را ارزيابي كند. ج) در تعيين جايگاه انسان سودمند است؛ يعني انسان مي‏تواند دريابد چه مقدار از راهي را كه بايد طي كند، پيموده و چه مقدار باقي مانده است.

به منظور داشتن يك برنامه منظم و منسجم، لازم است جدولي تهيه نماييد و تمام ساعات شبانه روز و ايام هفته را (به ترتيب در ستون افقي و عمودي) يادداشت كرده و براي هر ساعتي در هر روز از ايام هفته، كار و برنامه مناسب را در آن يادداشت نماييد. مثلاً چه ساعتي از خواب بيدار شويد؟ ساعتي را به مطالعه، عبادت، ورزش و نرمش، صرف غذا، انجام كارهاي منزل و كارهاي شخصي و ديگر كارهاي ضروري اختصاص دهيد، و آنها را دقيقاً در جدول بنويسيد و خود را موظف كنيد طبق جدول تهيه شده، كه متناسب با توانايي‏هاي خودتان است عمل نماييد. در اين مسير نياز به يك عزم و اراده جدي هست كه بايستي در خودتان آن را تقويت كنيد. اگر اين گونه و واقع گرايانه برنامه ريزي كنيد و همه فعاليت هاي مفيد را در آن بگنجانيد طبيعتاً، پدر و مادرتان شما را درك مي كنند و خارج از برنامه مشخص شما، كاري را از شما طلب نمي كنند. البته هيچ اشكالي ندارد كه وقتي آنها كاري از شما خواستند و آن كار خيلي هم ضروري و حياتي نبود به آنها محترمانه مثلاً بگوييد: «من در فلان ساعت براي آن كار برنامه ريزي كرده ام و در آن موقع آن را انجام خواهم داد.»

اگر نمي توانيد به تنهايي برنامه قابل اجرايي تهيه نماييد، مي توانيد پس از مشورت با مشاوران و روانشناسان باتجربه، با توجه به امكانات و توانمندي‏هاي واقعي خود، براي زندگي تان برنامه ريزي كنيد و بكوشيد هرگز بي جهت از آن برنامه تخطي نكنيد. اوقات استراحت و تفريح و عبادت و همه‏فعاليت‏ها را در اين برنامه بگنجانيد تا زماني خالي نماند و ممكن است در ابتداي برنامه‏ريزي با كندي مواجه شويد ولي در جريان عمل به برنامه به آن عادت مي‏كنيد و به مرور زمان جزء شخصيت شما مي‏شود. برنامه‏ريزي علاوه بر صرفه‏جويي در وقت و فرصت‏هاي زندگي، موجب مي‏شود تا خود و نيازهاي تان را بهتر و بيشتر بشناسيد. لازمه برنامه‏ريزي موفق، انعطاف‏پذيري در عمل به برنامه است و نيز نگاه واقع‏بينانه به كاستي‏ها و ضعف‏هاي موجود در زمينه‏اي است كه برنامه تنظيم مي‏كنيد. برنامه‏ريزي تفكر ما را نسبت به زندگي شكل مي‏دهد و تفكّر منسجم منتهي به عمل در زندگي ايجاد مي كند.

بعد از برنامه ريزي منطقي و قابل دستيابي، اراده خود را تقويت كنيد و راهكارهاي زير را براي حصول نتيجه بهتر، دنبال كنيد:

1- هر كاري را آسان تلقي كنيد؛ زيرا در برابر اراده پولادين انسان همه سختي‏ها آسان مي‏گردد . به استقبال كارهاي به ظاهر دشوار برويد و به خود تلقين كنيد مي‏توانيد در اين امور درست تصميم بگيريد و افتخار موفقيت در انجام آن‏ها را به دست آوريد.

2- مدتي برنامه ريزي و تصميمات خود را با فردي ذي صلاح در ميان بگذاريد و از وي بخواهيد مراقب باشد تا در شما دودلي و سستي پيش نيايد و اجراي تصميمات خويش را به تاخير نيندازيد.

3- اطرافيان و خانواده خود را در جريان ريز برنامه ريزي خود قرار دهيد و نظر آنها را جويا شويد و حمايت آنها را جلب كنيد تا آنها متناسب با برنامه شما عمل كنند و يا از شما توقع انجام كاري را داشته باشند.

آيا سخن گفتن از طرف يكي از معصومين براي نجات زندگي گناه است؟
آن كه را اسرار حق آموختند مهر كردند و دهانش دوختند.

آيا سخن گفتن از طرف يكي از معصومين براي نجات زندگي گناه است؟ البته اين موضوع سخن گفتن از طرف معصومين، چون ارادت خاصي به ايشان دارم، واقعاً در دلم زمزمه اي با من سخن مي گويد و مي خوام اينو به همسرم براي رفع مشكلات منتقل كنم. اما به دليل اينكه بصورت مستقيم بر من سخني گفته نشده نمي دانم گناه است يا خير؟

ضمناً بنده يك سري بي توجهي هايي نسبت به همسرم داشته ام كه قبول مي كنم. اما ايشان چند روزيست كه قهر كرده و به منزل پدريشان رفته و با صحبت بزرگترها هم هنوز كوتاه نيامده است. من مي دانم اگر به اين شكل به او منتقل كنم قبول خواهد كرد؛ لطفاً راهنمايي كنيد؟

برادر گرامي؛ درست يا نادرست بودن ادعاي شما به شخصيت و اعمالتان بستگي دارد. اگر شخص پرهيزكار و صاحب مقام هاي عرفاني و سير و سلوك و نماز شب، به همراه استاد ويژه اخلاق باشيد احتمال دارد حرف شما درست باشد و ايشان نيز به حرف شما اعتماد كند. كسي با اين ويژگي ها كه گفتيم حتي بعيد نيست كه بتواند مثلا خود حضرت مهدي (عج) را ديده باشد؛ چون ديدار حضرت صاحب الزمان امكان دارد و بزرگاني نظير شيخ مفيد، سيدبن طاووس، علي بن مهزيار و ... حضرت را ملاقات كرده اند؛ اما: آن كه را اسرار حق آموختند    مهر كردند و دهانش دوختند.

چنين نيست كه اين بزرگان چنين ادعاهايي را حتي مطرح كنند و اگر بعضي از يارانشان متوجه مي شدند، تاكيد مي كردند قبل از وفاتشان به كسي چيزي نگويند.

اما اگر فرد ادعا كننده، چندان پرهيزكار و مقيد به احكام خدا نيست و در در دوران كودكي و نوجواني هم خلاء هاي عاطفي داشته و حرف هاي غيرمعمول مي زند؛ براي مثال مي گويد: امام (ع) به من فرمود: تو انتخاب شده اي و بايد مدتي از همسرت دور باشي و لازم نيست مشغول خودسازي باشي و ... در اين صورت امكان دارد اختلالي روحي-رواني به نام توهم در او راه يافته باشد كه شامل توهم ديداري و شنيداري مي شود. در توهم ديداري فرد شبح هايي را مي بيند و گمان مي كند كه جن ديده است يا توهم ديدار امام زمان (عج) را دارد و ... در توهم شنيداري، فرد مطالبي را مي شنود؛ مثلا اين توهم را دارد كه دو نفر درباره او با هم صحبت مي كنند يا كسي مطالبي را به او مي گويد و ... . اگر چنين نشانه هايي در فرد وجود داشته باشد پيشنهاد مشاورين استفاده از يك جلسه حضوري با روانشناس باليني است تا با فرد گفت و گو كرده و در صورت تشخيص اختلال، به درمان فرد كمك كند.

در پاسخ به سوال شما بايد بگوييم براي نصيحت يا بازگرداندن همسرتان به زندگي مي توانيد از سخنان و احاديث معصومين بهره مند شويد. اما اينكه از سوي يكي از معصومين ادعاي پيامي مستقيم براي همسرتان داشته باشيد، هر چند قصد شما خير باشد. اما بي ترديد دروغ به معصومين و از گناهان كبيره محسوب مي گردد.

در قسمت دوم سوال شما، دقيقا مشخص نكرده ايد منظور شما از يك سري بي توجهي ها چيست؟ در مواردي اختلافات زن و شوهر كه منجر به قهر و دعوا مي شود نياز به بررسي بيشتر دارد. لذا به شما توصيه اكيد داريم براي حل ريشه اي اختلافات از همسرتان بخواهيد تا با حضور نزد مشاورين خانواده مسائل مابين خودتان را حل كنيد. به احتمال زياد همسر گراميتان اين خواسته شما را اجابت خواهد كرد. به نظر مي رسد اين روش بهتر و تضمين شده تر باشد.

عزاداری، غم و گریه كردن با نظر دین اسلام منافات دارد؟
امام علی (ع):"این دل ها همانند بدن ها خسته و افسرده می شوند و نیاز به استراحت دارند، در این حال، نكته های زیبا و نشاط انگیز برای آن ها انتخاب كنید".

نظر دین اسلام در مورد شاد زیستن و مقابله با افسردگی و انواع بیماری های روحی روانی و جسمی چه می باشد و آیا نظر پزشكان در مورد افراد افسرده و بیمار روحی و روانی مبنی بر عدم شركت و حضور در محافل اجتماعی مثل عزاداری غم و گریه كردن چیست و آیا با نظر دین اسلام منافات دارد یا خیر؟ و برای زندگی بهتر و به دور از استرس و اضطراب چه توصیه ای شده است ؟

در اين جا در مورد شادي و هم چنين راه هاي كاهش استرس و اضطراب مطالبي را براي شما بيان مي كنم.

شادی، از مهم ترین احساسات و نیازهای بشر به شمار می رود. هر ملتی با توجه به باورهایش به گونه ای ابراز غم و شادی می كند. اسلام نه تنها این احساسات را سركوب نمی كند، بلكه بر اساس برخی آیه ها و روایت ها آن را امری ضروری می داند و البته برای آن ها حد و مرزی قایل شده است تا بدین طریق، كنترل مثبتی شوند.     

 دین ما پیروان خود را به شادی های مثبت و سازنده دعوت می كند. امام علی علیه السلام می فرماید:

"این دل ها همانند بدن ها خسته و افسرده می شوند و نیاز به استراحت دارند، در این حال، نكته های زیبا و نشاط انگیز برای آن ها انتخاب كنید".

امام رضا علیه السلام می فرماید:

"اوقات خود را به چهار بخش تقسیم كنید: بخشی را برای عبادت، بخشی را برای كار و فعالیت و برای تأمین زندگی، بخشی را برای معاشرت و هم صحبتی با برادران مورد اعتماد و كسانی كه شما را به عیب های تان آگاه سازند و بخشی را به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید . از مسرت و نشاط ساعت تفریح و شادی، نیرو و توان انجام وظیفه های خود را تأمین كنید".

آنچه اسلام آن را شادی می نامد و ضروری می داند، نشاط و شادمانی ای است كه با رعایت آداب و موازین اسلامی و شرعی آن به دست آمده باشد و از آن جمله به این موارد فقط اشاره می كنیم :

1. گناه و معصیت نباشد.

2. همراه با اذیت و آزار ديگران نباشد.

3. لهو نباشد.

برای نزدیك شدن به فرمول شادی پایدار، موارد و اصولی راهگشا وجود دارد، همچون:

1. داشتن بینش صحیح نسبت به حوادث جهان.

انسان می تواند دو گونه برداشت از جهان داشته باشد؛

اول اینكه: جهان محل استراحت است و مشكلی وجود ندارد. در این بینش، ناملایمات و بلاها، در انسان، بسیار تلخ و شكننده خواهد بود.

دوم اینكه: انسان بپذیرد كه جهان، دار بلا، امتحان و ناخوشی هاست و چیزی پایدار نخواهد بود. افرادی كه با بینش اول به جهان می نگرند، اگر در بهترین شرایط زندگی هم باشند، باز زندگی برایشان سخت است؛ زیرا زندگی همیشه بنابر خواسته انسان نیست . با بینش دوم، انسان به راحتی سختی ها را می پذیرد و زندگی و تحمل سختی های آن برایش آسان می شود.

حضرت علی علیه السلام می فرماید:

"روزگار دو روز است، روزی به نفع تو و روزی به ضرر تو، پس اگر به سود تو بود، با بدمستی، كفران نعمت مكن . اگر به ضرر تو بود، غمگین مباش.

2. ایمان

مهم ترین عامل مسرت، ایمان است. نداشتن نگرانی و اضطراب و رسیدن به اطمینان قلبی، اساس هر نوع شادی است و این فراهم نمی شود، مگر با ایمان به قدرت خداوندی كه سرچشمه همه نیكی هاست.

اعتقاد به رحمانیت حضرت حق و امكان گفت وگوی مستقیم با او، چراغی از امید و اطمینان در درون فرد مؤمن برمی افروزد. روان شناسان مؤثرترین داروی درمان بیماران را ایمان و دعا و امید می دانند.

3. رضایت مندی

یكی از راه های عمده شاد زیستن و رفع غم و اندوه، رضایت و خشنودی به قضا و قدر الهی است كه در سخت ترین شرایط به مدد انسان می رسد و تحمل پیشامدهای ناگوار را بر آدمی آسان می كند. مقصود از رضا، ترك اعتراض به مقدرات الهی در ظاهر و باطن، به زبان و عمل است. امام علی علیه السلام فرموده است: « به قضای خداوند خشنود باش تا شاد و راحت زندگی كنی».

4. میانه روی در غم و شادی

در زندگی انسان، غم و شادی، هر دو از نیازهای روح هستند و باید هر كدام به مقدار لازم وجود داشته باشد؛ زیرا اگر سراسر زندگی انسان سرشار از شادی و نشاط باشد، منشأ غفلت و دوری از خدا می گردد . اگر تمام زندگی انسان پر از غم و ناراحتی باشد، روح انسان فرسوده می شود و آسیب سختی می بیند. اگر اين تعادل رعايت شود، مشكلي ايجاد نمي كند. لازم نيست كه از مجالس عزاداري دوري شود، اما اگر شخصي دچار افسردگي شديد باشد، و حضور در اين مجالس باعث شديدتر شدن افسردگي اش باشد، بايد موقتا و تا زماني كه افسردگي اش درمان شود، در اين مجالس شركت نكند.

 اضطراب به علت های گوناگون و به شكل های گوناگون به وجود میآید. برخی از اضطراب ها علل خاص و مشخصی دارند و برخی  علل واضحی ندارند. برخی بسیار شدید هستند و برخی خفیف  بروز میكنند.  بسته به اینكه علت اضطراب مشخص باشد یا نه یا میزان و درجه آن چقدر باشد، روش هایی كه باعث كاهش اضطراب میشوند، متفاوت خواهد بود. اما تعدادی روش عمومی وجود دارد كه میتوان در كلیه شرایط اضطرابی آن ها را به كار برد. اما باید توجه داشت  روش های عمومی شاید به تنهایی قادر به كنترل اضطراب های شدید نباشند.

آرامش ورزی ، كاهش دهنده اضطراب

آرامش ورزی كه با معادل انگلیسی relaxation معروفیت بیش تری دارد ،روشی بسیار عالی برای كنترل اضطراب است. از این روش عمدتا در جریان روان درمانی انواع اضطراب ها ، وسواس ها و ... استفاده میشود. اما افراد میتوانند با یادگیری این روش بدون قرار گرفتن در جلسات روان درمانی آرامش روزمره خود را تامین كنند. استفاده طولانی مدت از این روش حفظ آرامش روزمره را در زندگی فرد ایجاد میكند . موجب میشود فرد كنترل بیش تری روی علائم اضطرابی خود داشته باشد. در این روش به فرد آموزش داده میشود به انبساط و شل كردن عضلات خود بپردازد. انقباض عضلات یكی از علائم اساسی اضطراب است. احساس چنین علائمی متقابلا شدت اضطراب فرد را افزایش میدهد.

كنترل تنفس، كاهش دهنده اضطراب

افراد در حالت های اضطرابی تنفس درستی ندارند. دم و بازدم آن ها معمولا به صورت سطحی انجام میپذیرد و خود این شیوه نادرست موجب میشود فرد دیاكسید كربن خود را به طور كامل تخلیه نكرده و اكسیژن كافی جایگزین آن نكند. به این ترتیب سطح اضطراب معمولا افزایش مییابد. با استفاده از این روش فرد یاد میگیرد تنفس خود را آگاهانه و ارادی انجام دهد.

از بین بردن افكار منفی برای كاهش اضطراب

اغلب در جریان اضطراب یك سری افكار منفی در ذهن فرد راه اندازی میشوند كه نقش مخربی روی ذهن فرد و آرامش او دارند. برای كاهش اضطراب بهتر است فرد به این دسته از افكار خود توجه  و آن ها را شناسایی كند و افكار مناسبی را به جای آن ها جایگزین نماید. مثلا فرض كنید فردی نگران یكی از عزیزان خود است كه در ساعتی كه قرار بود به منزل بیاید، زمانی گذشته و او هنوز به خانه مراجعت نكرده است. 

این فرد احساس اضطراب میكند چون چنین افكاری را در ذهن خود دارد: حتما اتفاق بدی افتاده است، خیلی دیر كرده است ، نكند تصادف كرده باشد! و افكاری از این قبیل. این افكار تخریب كننده هستند و آرامش فرد را برای تفكر منطقی و پیدا كردن راه حل به هم میریزند. در چنین شرایطی میتوان افكاری از قبیل حتما در ترافیك مانده است، كمی صبر میكنم ،بعد با دوستش تماس میگیرم و ... را برای كاهش اضطراب از ذهن گذراند.

انجام فعالیت برای كاهش اضطراب

در زمان هایی كه احساس نگرانی و اضطراب دارید ،بهتر است به كار و فعالیتی مشغول شوید. ذهن انسان در یك لحظه نمیتواند به چند موضوع متفاوت فكر كند. كاری پیدا كنید كه برای تان سرگرم كننده باشد و مشغول شوید. این عمل باعث خواهد شد راحتتر با افكار اضطرابزا مبارزه كنید. در واقع خواهید توانست ذهن خود را از درگیر شدن با افكار منفی منحرف كنید و به كارهای دیگری بپردازید.

انجام فعالیت های منظم ورزشی برای كاهش اضطراب

ورزش كردن باعث خواهد شد كه  در مواجهه با شرایط اضطرابزا خونسردی و آرامش بیش تری داشته باشد. ورزش تاثیرات فیزیولوژیكی بر بدن دارد . تاثیرات فیزیولوژیك فراهم كننده آرامش در افراد هستند.

از عامل اضطرابزا فرار نكنید.

فرار از چیزی كه موجب اضطراب میشود، شاید به طور موقتی شما را از تحمل اضطراب آسوده سازد، ولی راه حل كاملا نامناسبی است كه باعث میشود ریشه اضطراب در شما باقی بماند . در مراحل بعدی نیز از رویارویی با آن هراس داشته باشید. به این جهت تلاش كنید عاملی را كه موجب اضطراب  میشود، شناسایی كنید و حتیالامكان با آن روبرو شوید. فرض كنید دانش آموزی از ارائه كنفرانس اضطراب دارد . بنابراین همیشه از این فعالیت طفره میرود. بهتر است برنامهای برای خود تنظیم كند، كنفرانس دادن را به تنهایی تمرین كند . بعد تلاش كند آن را به گروه های دو ، سه و چند نفره بكشاند. اجتناب از كنفرانس دادن برای همیشه به صورت یك نگرانی و ترس و واهمه در او باقی خواهد ماند و در مراحل بعدی تحصیل نیز او را دچار مشكل خواهد ساخت.

عزت نفس و اعتماد به نفس خود را بالا ببرید.

به موفقیتهای خود فكر كنید، به توانایی هایی كه دارید و تلاش هایی كه میكنید. در خود احساس ارزشمندی به وجود بیاورید. اگر چنین احساسی نداشته باشید، اعتماد به نفس كافی نخواهید داشت و این موجب اضطراب شما خواهد شد. انسان هایی كه برای خود احترام قائلند و احساس ارزشمندی میكنند، افرادی هستند با عزت نفس بالا. به این ترتیب اعتماد به نفس بیش تری نیز دارند و كم تر دچار اضطراب و نگرانی میشوند. لازم نیست به دنبال توانایی هایی در خود بگردید كه دیگران دارند، یا خود را با دیگران مقایسه كنید تا بدانید موفق هستید یا نه. هر انسانی توانایی های منحصر به فردی دارد و  در نوع خود بینظیر است.

در كارهای خود برنامه ریزی داشته باشید.

برنامه ریزی، چه در مورد كارهای روزمره زندگی و چه در فعالیت های تخصصی با ایجاد منظم در فعالیت های تان احساس آرامش را در شما ماندگار میكند. شرایط به هم ریخته موجب استرس و نگرانی خواهد شد.

الگو برداری از افراد آرام

برخی افراد خیلی آرام و راحت به نظر میرسند، كارها و فعالیت های خود را با آرامش بیش تری انجام میدهند و كنترل خوبی روی رفتار خود در شرایط اضطرابزا دارند. الگوهای رفتاری این افراد با افراد اضطرابی متفاوت است. میتوان برای كاهش اضطراب رفتار چنین افرادی را به عنوان یك الگو تمرین كرد. آن ها چطور حرف میزنند؟ چگونه راه میروند؟ چگونه نگاه میكنند؟ در شرایط اضطرابزا چه عكسالعملی دارند؟ میتوان با بازی نقش این فرد رفتارهای اضطرابی را در خود كاهش داد.

روان درمانی برای كاهش اضطراب

گاه افراد با اضطراب های شدیدی مواجه هستند كه با روش های عمومی چندان رفع نمیشوند. در این صورت باید از یك مشاور و روان درمانگر كمك بگیرند.

دارو درمانی برای كاهش اضطراب

برخی از انواع اضطراب ها نیاز به دارو درمانی دارند. لازم است فرد در كنار روش های دیگر مثل روان درمانی از دارو درمانی نیز استفاده كند. برخی از این داروها برای كاهش مستقیم اضطراب فرد هستند. برخی برای رفع عللی كه موجب اضطراب شده‌اند. به این دلیل كه در برخی افراد، وجود مشكلات جسمی دیگر مثل مشكلات تیروئید، كم خونی و ... موجب اضطراب می‌شود. در این دسته از مشكلات، داروهایی برای رفع مشكل جسمی تجویز می‌شود و اضطراب به عنوان علامت ثانویه آن بیماری نیز از بین می‌رود

مطالعه و زندگی به سبك كتب روانشناسی چه حد و مرزی دارد؟
به صورت كلی برنامه زندگی انسان و یك فرد مسلمان را دین مشخص می كند ...

مطالعه و زندگی به سبك كتب روانشناسی (با تكیه بر خداشناسی مثل وین دایر ) چه حد و مرزی داره؟ و همچنین چالشهای زندگی مسلمون امروز با دیروز متفاوته. مسلمون امروز مسلمون عصر تكنولوژیه من كه یك جوان امروزی هستم، می خوام هم مسلمون باشم هم امروزی! به نظرم در رسانه ها نیاز به راهنمایی و جهت دهی فناوری به سمت دین مبین اسلام رو داریم كه به شدت احساس میشه و این چیزی كه من وظیفه دانشمندان (دینداری) میدونم كه در مرزهای علم و تكنولوژی فعالیت می كنند؟ لطفا من رو كه جویای علم هستم راهنمایی كنید

در پاسخ به سؤال شما مطالبی را در قالب نكات زیر تقدیم می داریم:

1. به صورت كلی برنامه زندگی انسان و یك فرد مسلمان را دین مشخص می كند و اصولاً دین همان راه و رسم زندگی است كه چون انسان­ها با همه پیشرفت­های خود باز ناتوانند و نمی توانند به تمام هستی و ریز و درشت آفرینش اشراف و احاطه پیدا كنند و برنامه همه جانبه و بی نقصی برای خود ارائه دهند، خداوند از سر تفضّل و لطف آن را در قالب تعالیم دینی در اختیار بندگانش قرار داده است و یك فرد مسلمان می بایست بر اساس آموزه­های دینی و تعالیم روح بخش اسلام عمل كند و برنامه ریزی داشته باشد تا قله­های كمال و ترقی را یكی پس از دیگری بپیماید و استعدادهای خود را شكوفا سازد و به سعادت ابدی و كمال نهایی و لایق خود برسد.

2. توجه داشته باشید كه اگر به سخنان و گفته­های روانشناسان بزرگ خوب توجه كنید متوجه می شوید كه اگر آنان گاهی حرف نغز و كلام پر محتوایی دارند، همه به نوعی برگرفته شده از تعالیم متعالی الهی است و به سخن دیگر، عبارت دیگری از كلام الهی است كه این بار در قالب دیگر و در سخن اندیشمندان روانشاسی و دیگر دانشمندان ظاهر شده است و به نظر امروزی می آید. اما غافل از این كه این گونه سخنان جالب و نغز را بزرگان دین قرن­ها سال پیش بیان كرده­اند و چیز جدیدی نیست.

3. مسلماً بزرگ­ترین روانشناسان جهان، علم و دانش­شان از علم الهی و خدادادی بزرگان دین و ائمه معصومین (ع) بیشتر نبوده است. اولیای الهی و ائمه اطهار(ع) بیشتر از هر كس دیگر به تمام ابعاد وجودی و روحی و روانی انسان احاطه و اشراف داشته­اند و بر اساس آن سخن گفته­اند. حال اگر در جایی سخن روانشناسان با سخن بزرگان دین مغایرت و تضاد داشته باشد، مسلماً و به طور حتم سخن بزرگان دین ارجحیت دارد و به حكم عقل در هر صورت مقدم است. ولی اگر مغایرتی در بین نباشد و یا بزرگان دین در جایی نظری نداده باشند و سخن روانشناسان بر اساس یافته­های علمی به اثبات رسیده باشد در این صورت می توان به سخنان روانشناسان اهمیت داد و به آن مثل بسیاری از یافته­های علوم دیگر ارزش و اهمیت قائل شد و بر اساس آن عمل نمود. با این توضیحات شما به خوبی به حد و مرز عمل به شیوه روانشناسان و زندگی به سبك كتب آنان واقف می گردید و می توانید زندگی روشمند و اصولی برای خود داشته باشید. البته به این شرط كه مطالعه كتب روانشناسان، شما را از مطالعه مفاهیم دینی و سخن بزرگان دین باز ندارد، چرا كه در این صورت شما نمی توانید به تضاد و مغایریت سخنان اولیای دین و روانشناسان پی ببرید، از این روی توصیه می شود كه شما ابتدا مطالعات خود را در حوزه دین و دینداری افزایش دهید و سپس در كنار آن مطالعاتی هم در زمینه روانشناسی داشته باشید و كتاب­های روانشناسان را هم مطالعه كنید و از علم آنان نیز بهرمند گردید.

4. اگر چه چالش­های زندگی مسلمان امروز با دیروز متفاوت است و زندگی امروز با گذشته خیلی فرق كرده و تكنولوژی و امكانات غوغا می كند، اما انسان امروز همان انسان دیروز است و نیازهای اساسی او اصلاً فرقی نكرده است تنها رنگ و لعابش عوض شده ولی هسته مركزی و ساختارش همچنان از ابتدای خلقت ثابت بوده است بنابراین دین با این هسته و ساختار اصلی كار دارد و برای آن برنامه خلل ناپذیری ارائه داده است كه تا انتهای خلقت و پایان عمر انسان خدشه­ای به آن وارد نیست و انسان نمی تواند خود را از آن بی نیاز بداند.

5. این كه می فرمایید: «در رسانه ها نیاز به راهنمایی و جهت دهی فناوری به سمت دین مبین اسلام رو داریم كه به شدت احساس میشه» حرف درستی است كه بنده نیز بشخصه به آن اعتقاد دارم و آرزو داریم كه شیوه­های تبلیغ دین و آیین اسلام كارآمدتر از گذشته و در قالب جدید ارائه گردد تا انسان­های امروزی با مفاهیم بلند اسلام آشنا بشوند و آن را با جان و دل بپذیرند و به آن عمل كنند. مسلماً اگر تكنولوژی و فناوری امروزی در خدمت دین و تبلیغ آن قرار گیرد، گسترش دین اسلام جهش پر شتابی خواهد داشت كه در گذشته به خاطر نبود امكانات و تكنولوژی هیچ­گاه شاهد آن نبوده­ایم و امروز به خاطر پیشرفت­های چشمگیری كه در عرصه تكنولوژی و فناوری شده است می تواند گام­های بزرگی برداشت و دین را از غربت در آورد.

اگه كسی همسرش رو از اينترنت پيدا كنه اين ازدواج دوام دارد یا نه؟
تقريبا همه متخصصان و دست اندركاران بحث ازدواج بر اين نكته اتفاق دارند كه احتمال شكست در ازدواج اينترنتي بسيار بالاست.

ميخواستم بدونم اگه كسی همسرش رو از اينترنت پيدا كنه اين ازدواج دوام دارد يا نه؟

همان طور كه مي دانيد در هيچ يك از مسائل عرفي از جمله ازدواج اينترنتي نمي توان حكم كلي داد. چه بسا ازدواج هاي اينترنتي وجود داشته اند كه بسيار موفقيت آميز بوده اند. ولي تقريبا همه متخصصان و دست اندركاران بحث ازدواج بر اين نكته اتفاق دارند كه احتمال شكست در ازدواج اينترنتي بسيار بالاست. به عبارت ديگر ازدواج اينترنتي به خاطر فقدان مراعات برخي ملاكمندي ها به شدت در معرض طلاق عاطفي و قانوني قرار دارد. ريسك اين گونه ازدواج هايي كه طرفين شناخت واقعي (نه مجازي و در محيط مجازي) از يكديگر ندارند بسيار بالاست. معمولا پسراني در اينترنت به جستجوي همسر مي پردازند كه چيزي براي مخفي كردن دارند و اگر واقعا پسر ترسي از برملا شدن اسرارش نداشته باشد، چرا بايد در پشت صفحه مانيتور خود را مخفي نمايد. معمولا وبگرداني كه بي هدف در محيط وب پرسه مي زنند از يك يا چند اختلال رواني احتمالي در رنجند و به خاطر پوشش گذاشتن بر همين اختلالات (كه صد درصد آسيب زننده به موفقيت ازدواج مي باشند) به انتخاب اينترنتي همسر مي پردازند. به نظر شما آيا معقول است با وجود اين همه دختر دم بخت كه هر روزه در جلوي چشمان پسران (خواهان ازدواج) رژه مي روند فرد در اينترنت به جستجوي همسر (ناديده و ناشناخته) بپردازد. اين جايگزين كردن روش ناسالم انتخاب همسر با روش سالم، حكايت از برخي ناهنجاري هاي شناختي، عاطفي، رفتاري در پسر دارد.

اگر من به جاي شما بودم خواستگاري سنتي را بر هر نوع خواستگاري مدرن ترجيح مي دادم، چرا كه در خواستگاري سنتي فرد از ابتدا به صورت تمام قد خود را در معرض انتخاب شما قرار مي دهد نه اين كه طرف مقابل صرفاً با چند جمله فريبنده به ترسيم قد و بالاي خود بپردازد. اگر به هر دليلي خواستگار سنتي نداريد مي توانيد به جاي پيشروي در خواستگاري اينترنتي (كه به نوعي وابستگي عاطفي شما مي انجامد و بسيار براي شما به عنوان دختر آسيب زاست) از خواستگار خود بخواهيد كه همه آشنايي هاي تكميلي را به بعد از خواستگاري رسمي موكول نمايد.

به عنوان مثال شايد خواستگار اينترني شما از اساس واجد مقدمات اوليه ازدواج نباشد و صرفا از روي وقت تلف كني (خالي نبودن عريضه) و البته كسب لذت به بحث در زمينه خصوصيات شما بپردازد. آيا معقول است كه ما خود را بازيچه يك پسر نابخرد و ديوانه قرار دهيم؟ آيا ما اين قدر بي ارزشيم كه به وسيله اي براي پر كردن اوقات فراغت يا تسكين ناآرامي پسران بوالهوس مبدل گرديم؟ اگر پسري واقعا حائز شرايط ازدواج مي باشد بايد بعد از همان آشنايي اوليه به خواستگاري رسمي اقدام كند و اگر به هر دليلي از اين امر طفره رفت بهتر است بي دليل خود را در يك انتظار فرسايشي ناكام كننده قرار ندهيم. چه بسيار دختران پاكدامني كه از اين خواستگاري هاي اينترنتي نه تنها به خانه بخت رهنمون نشدند (چه موفق چه ناموفق) بلكه به نحوي خود را منجلاب هوس هاي اهريمي پسران شيطان صفت فروغلتانده اند.

مجلس عروسی كه توش سازو آواز باشه ، شركت كردن توش حرامه حالا چه برسه به
وساطت افراد سرشناش و صاحب نفوذ باعث می شود كه همگان حق را به جانب شما بدهند...

من الان تو سن ازدواج هستم تا الان زیر نظر خانواده ها با چند نفر در مورد ازدواج صحبت كردم و سر یك سری از مسائل به تفاهم نرسیدیم...الان 25 سالمه هنوز ازدواج نكردم من اعتقاد دارم و می دونم كه مجلس عروسی كه توش سازو آواز باشه ، شركت كردن توش حرامه حالا چه برسه به اون مراسم عروسیه من باشه...من با طرف مقابلم به تفاهم می رسم سر همه مراسم اعتقادی از جمله این مسئله اما پدرم میگه كه اگه مراسم ساز و آواز نباشه من تو اون مجلس شركت نمیكنم رو همین حساب تو مراسم هایه خاستگاری رو این تصمصمه غلطش پا فشاری میكنه و باعث به هم خوردن مراسم میشه...من با كلی واسطه و كلی بد بختی یه دختره مومن پیدا میكنم اما پدرم با افكار و حرفاش هرچه رشته كرده بودم رو پنبه میكنه...الان هم پاشو تو یه كفش كرده میگه : اگه عروسیت مولودی خونی نباشه من نمیامو...ازت راضی نیستم...الان من باید چی كار كنم؟زن نگرفتن یه مشكله كنار اومدن با پدرم مشكله دیگه...خودم می دونم تو بعضی از قضایا مثلا گناه كردن كه دستوره پدر و مادر باشه نباید ازشون اطاعت كرد...اما من الان چیكار كنم سنم داره بالا میره با این پدر چیكار كنم؟بدون اجازه اون می تونم ازدواج كنم؟تو رو به امام رضا خوب منو راهنمایی كنین...ممنونم

 

مشكلی كه شما با پدرتان پیدا كرده اید در حقیقت، نوعی تضاد اعتقادی است و نشانگر این است كه باورهای دینی و اعتقادی شما با پدرتان متفاوت است و یا لااقل حاكی از این است كه پدرتان مقداری نسبت به باورهای دینی و آموزه های شرع مقدس كم اعتقاد و یا بی مبالات است. مسلماً همان گونه كه شما بیان كرده اید و حكم شرعی را به خوبی می دانید، شركت در مجلسی كه كار حرام و گناه در آن صورت می گیرید در شرع مقدس جایز نمی باشد و اطاعت پدر هم در امر به كار حرام جایز نیست.  منتهای مراتب شما می توانید به گونه ای زیركانه و با تدبیر عالمانه به گونه ای خواست و نظر پدرتان را به اجرا در بیاورید به شیوه ای كه در آن كمترین گناهی صورت نگیرد. در این شیوه می توانید به جای دعوت از گروه های نوازنده كه غالباً با ساز و آواز لهوی و مطرب گونه مراسم های عروسی را به گناه می كشانند مراسم عروسی خود را در اعیاد مذهبی قرار دهید و به مناسب آن اعیاد از مداحان و مولودی خوانان زبردست و ماهر دعوت به عمل آورید تا ضمن این كه مراسم عروسی شما را با اجرای مولودی خوانی و شیرین كاری های سالم با شادی و شعف همراه می سازند، با ذكر نام ائمه و اولیای معصومین(ع) موجب بركت و میمنت زندگی مشترك تان می گردند. اگر پدرتان با این شیوه موافقت كند هم تا حدودی خواسته او تحقق یافته است و هم شما با محذوریت شرعی روبرو نخواهید شد. اما اگر پدرتان به كمتر از ساز و آواز رضایت نمی دهد در این صورت، می توانید با توجه به نظر مرجع تقلید خود از برخی موسقی های مجاز و سنتی سالم استفاده كنید. اما اگر به این مقدار هم پدرتان راضی نمی گردد در این فرض بایستی تا جایی كه امكان دارد او را با دلایل منطقی مجاب كنید. مؤثرترین گام و بهترین شیوه برای حلّ  این مشكل، استفاده از وساطت افراد سرشناس و صاحب نفوذ برای جلب موافقت پدرتان می باشد. می توانید از قدرت بيان و نفوذ ریش سفیدان محل، اقوام و خويشان، امام جماعت يا روحاني محل، مشاوران باتجربه و... بهره بجویید. از همكاري و ميانجي گري خيرانديشان و صاحب نفوذ مختلف روي پدرتان بهره بگيريد. اصرار و سماجت آميخته به محبت و فرمانبري و دعا به درگاه حضرت حق را فراموش نكنيد. به هر حال در زندگي هر انساني افرادي هستند كه اشخاص براي آنان احترام خاصی قائل هستند و حرف آنان را ميپذيرند، ميتوانيد از آنان استفاده كنيد و آن ها را واسطه قرار دهید تا به نتیجه مطلوب برسید.

وساطت افراد سرشناش و صاحب نفوذ باعث می شود كه همگان حق را به جانب شما بدهند كه در این صورت، تقاضا و خواسته غیر منطقی پدرتان نمی توانند در مقابل منطق و استدلال افراد مختلف تاب بیاورد و در آخر پدرتان چاره ای جزء عقب نشینی ندارد.

اگر با این شیوه نیز به نتیجه مطلوب نرسیدید، در این فرض، شما شرعاً و قانوناً مختارید كه در امر ازدواج، خود رأساً اقدام كنید و آینده زندگی خود را مشخص نمایید و حتی بدون جلب رضایت و اجازه پدرتان به خواستگاری دختر مورد نظرتان بروید و مقدمات ازدواج خود را بدون حضور و همراهی پدرتان فراهم سازید. یقیناً اگر هدفتان از این كار دوری از گناه باشد، خداوند دست شما را خواهد گرفت و شما مصداق روشن آیه شریفه قرآن كریم خواهید بود كه خداوند در سوره طلاق آیه2 می فرماید: «مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحَْتَسِب؛ هر كس تقواي الهي پيشه كند، خداوند راه نجاتي براي او فراهم مي‏كند، و او را از جايي كه گمان ندارد روزي مي‏دهد.» و این گونه خداوند اسباب آسایش شما را بیش از گذشته برای شما فراهم می كند و آرزوهای شما را محقق می سازد.

صفحه‌ها