ساير مسائل و مشكلات

راحع به علل مشكلم و راه هاي درمانش توضيح جامعي بديد .
به صورت كلي اين حالتي كه شما داريد مي تواند در اثر عزت نفس و اعتماد به نفس پايين، و هم چنين اضطراب اجتماعي بالا باشد.

من نمي تونم راجع به احساسات و مشكلاتم با ديگران ( اعضاي خانواده،دوستان و ..) حرف بزنم .خواهش ميكنم راحع به علل مشكلم و راه هاي درمانش توضيح جامعي بديد

بهتر بود كه در زمينه اين مشكلتان، بيشتر توضيح مي داديد، بايد مشخص شود كه اين حالت به چه خاطر است؟ مثلا به خاطر اين است كه آنها را امين در صحبت هايتان نمي دانيد، يا اينكه يك حالت اضطراب و تشويش و نگراني دروني داريد؟ به صورت كلي اين حالتي كه شما داريد مي تواند در اثر عزت نفس و اعتماد به نفس پايين، و هم چنين اضطراب اجتماعي بالا باشد.

اختلال اضطراب اجتماعي (social anxiety disorder) يا هراس اجتماعي نوعي اضطراب است كه با ترس و اضطراب شديد در موقعيتهاي اجتماعي شناخته ميشود و حداقل بخشي از فعاليتهاي روزمره شخص را مختل مي كند. اضطراب اجتماعي يك اختلال بسيار ناتوان كننده است كه مي تواند بسياري از جنبههاي زندگي فرد را مختل كند. در موارد شديد اضطراب اجتماعي مي تواند كيفيت زندگي فرد را تا حد نازلي كاهش دهد. بعضي از مبتلايان ممكن است هفتهها از خانه خارج نشوند يا از بسياري موقعيتهاي اجتماعي مانند موقعيتهاي شغلي و تحصيلي خود صرفنظر كنند.

اضطراب اجتماعي مي تواند از نوع خاص يا specific (زماني كه فقط برخي موقعيتهاي اجتماعي خاص موجب اضطراب مي شود. مثل سخنراني در حضور جمع) يا از نوع فراگير(Generalized) باشد. اضطراب اجتماعي فراگير عموما شامل نوعي نگراني شديد، مزمن و پايدار ميشود كه فرد از قضاوت ديگران در مورد ظاهر يا رفتارش و يا خجالت كشيدن و تحقير شدن در حضور ديگران دارد. در حالي كه شخص مبتلا معمولاً متوجه غيرمنطقي بودن يا زياده روي در اين احساس ترس و نگراني ميشود ولي غلبه كردن بر اين ترس برايش بسيار سخت است. علائم جسمي كه معمولاً همراه اضطراب اجتماعي هستند شامل سرخ شدن، تعريق زياد، لرزش، تپش قلب، احساس دل آشوب و لكنت زبان مي شود.

براي درمان بايد توجه داشته باشيد كه احتمالا سالها طول كشيده تا به موقعيت كنوني برسيد، بنابراين تصور اينكه همه چيز يك شبه و در طي يك نامه تغيير خواهد كرد عقلاني نخواهد بود. چه بسا ممكن است حل اين مشكل  چندين ماه به طول بيانجامد، ولي اگر كسي همت گمارد ميتواند با قاطعيت آن را محقق سازد. اصلاح اين حالت به تمرين و مداومت دارد تا آرامش  به تدريج جايگزين اين حالت هاي اضطرابي شود.

براي درمان اين اضطراب شما نكات زير را به شما توصيه مي كنيم، ولي اگر بتوانيد به يك روان شناس به صورت حضوري مراجعه كنيد، خيلي سريع تر درمان مي شويد.

-  ترس از طرد شدن، ويژگي مشترك بسياري از افراد است. ميزان كم اين ترس، چيز مطلوبي است، زيرا باعث مي شود تا افراد، كارهايشان را درست انجام دهند، اما ميزان زيادتر آن، موجب اختلال مي شود و دردسر ساز است. يكي از دلايلي كه طرد شدن در نظر افراد خيلي دشوار به نظر مي رسد، اين است كه افراد، در بيشتر مواقع، طرد شدن را نشانه ضعف، شكست يا بي لياقتي خودشان تصور مي كنند. اما بايد به ياد داشته باشيد كه اين طرز فكر  درست نيست. اگر در يك جمعي، كار شما زياد مورد توجه واقع نشد، بايد بدانيد كه اين الزاما به معناي ناتواني شما نيست، بلكه عوامل ديگري نيز وجود دارند كه اصلا به شما ربطي ندارند. اين را بدانيد كه افرادي هم كه كارشان را كاملا درست انجام مي دهند،گاهي اوقات مورد پذيرش جمع واقع نمي شوند.

- تمركز بر نتيجه تعاملات اجتماعي ( پذيرش يا عدم پذيرش توسط جمع ) نداشته باشيد، بلكه خود را آماده اين كنيد كه شايد كارتان يا حرفتان خيلي مورد توجه واقع نشود. اما اين اشكالي ندارد. مثلا شايد فكر مي كنيد كه اگر احساسات يا مشكلاتتان را با كسي در ميان بگذاريد او اين طور فكر مي كند كه شما چه آدم بدي هستيد كه چنين احساسات يا مشكلاتي داريد، در صورتي كه اين طور نيست كه احساسات و مشكلات شما يك چيز خاصي باشد كه ديگران ندارند، و هم چنين اين طور نيست كه ديگران چنين قضاوتي بكنند، و البته اگر چنين قضاوتي هم بكنند مهم نيست، چون آنها ملاك درستي يا عدم درستي نيستند.

ــ نحوه تفكر خود را تغيير دهيد، با افكار منفي خود مبارزه كنيد، شما بايد باورها، تفسيرها و پيش بيني هاي  خودتان از برخورد با ديگران و حرف زدن با آنها را تغيير دهيد، براي مثال به خودبگوييد: اينطور نيست كه افراد، انتظار كار يا

-  مواجه شدن با وضعيت هاي اضطراب آور: در درمان اين اختلال بايد بيماران به طور منظم آموزش ببينند تا به جاي فرار و اجتناب از موقعيت هاي به وجود آورنده ناراحتي، با اين اختلال رودررو شوند و رفتار واقع بينانه از خود نشان دهند.  رفتارهاي اجتنابي و فرار از موقعيت هاي اضطراب زا باعث افت شديد در كيفيت زندگي فرد ميشود و باعث بدتر شدن و پيشرفت اين اختلال مي گردد، لذا مبتلايان بايد از رفتارهاي اجتنابي بطور جدي پرهيز كنند. مثلا شما بايد به تدريج به بيان احساسات و مشكلاتتان با افراد اطرافتان بپردازيد، يعني ولو اينكه سختتان است ولي اين كار را ترك نكنيد، چون شما را ناتوان تر مي كند. اگر به بيان احساساتتان ولو به صورت ناقص بپردازيد به تدريج اين حالت ترس و اضطرابتان از بين مي رود.

- توقف تلاش براي كامل بودن: ويژگي محوري اضطراب اجتماعي، ترس از ارزيابي منفي ديگران است. افراد داراي اضطراب اجتماعي، براي اينكه ارزيابي ديگران مثبت باشد، به دنبال اين هستند كه در همه زمينه ها كامل باشند. اين تلاش غير عادي براي كامل بودن باعث مي شود كه همين كه مقداري ضعف و عدم موفقيت در خود مشاهده كنند دچار اضطراب شوند. اين افراد بايد با افكار كمال گرايانه خود مبارزه كنند. اين كار را ميتوان در دو عرصه انجام داد:  تغيير انتظارات غير واقعگرايانه از خودتان، و هم چنين تغيير اداراك تحريف شده خودتان، مبني بر اين كه اگر كامل نباشيد شما را سرزنش خواهند كرد. تمرين كنيد افكار خود منتقدانه از خودتان را جانشين افكار حمايت كنندهتري از خودتان سازيد. مثلا به خودتان بگوييد: " وقتي كسي مرتكب اشتباهي ميشود، اكثرا ميتوانند از عهده اشتباه خود برآيند "،" چقدر خوب بود اگر اوضاع به نحو ديگري پيش ميرفت، ولي هنوز كه دنيا به آخر نرسيده،" هيچ كس كامل نيست، من هم همين طور."  به عبارت ديگر تفكر همه يا هيچ  و تفكر صفر و صد را بايد كنار گذاشت.  توقع نمره صد داشتن در همه زمينه ها معقول نيست، بين صفر تا صد، نمره هاي ديگري هم وجود دارند كه خوب هستند. تفكر همه يا هيچ مثل اينكه: " من بايد تاثير خوبي بر همه افراد داشته باشم" يا اينكه " من در صحبت هايم بايد به موفقيت كامل دست پيدا كنم" .

ـ  دارو درماني: براي بسياري از افراد دارو درماني براي كمك به پائين آوردن سطح اضطراب ضروري است. دارو درماني اغلب موجب مي شود تا افراد بهتر به درمان رفتاري - شناختي جواب دهند. براي درمان دارويي بايد به روان پزشك مراجعه كنيد.

 در زمينه درمان اضطراب اجتماعي و عزت نفس و اعتماد نفس پايين، نكات زيادي را مي توان متذكر شد؛ اما در قالب يك نامه ذكر همه آنها امكان پذير نيست. شما مي توانيد به كتابهايي كه در زمينه اضطراب و اضطراب اجتماعي و اعتماد به نفس نوشته شده اند مراجعه كنيد. اما بهترين كاري كه مي توانيد انجام بدهيد اين است كه به يك روان شناس مراجعه كنيد. اگر فكر مي كنيد كه منظورتان را درست دريافت نكرده ايم بار ديگر با ما مكاتبه كنيد و در مورد مشكلتان و روحيه خودتان بيشتر توضيح بدهيد

من تک دختر هستم و فكر می كنم كه همیشه تنها هستم . چه كنم؟
واقعا قابل تحسین است كه شما هیچ محبت و رابطه ای را جایگزین صمیمیت خانوادگی و ارتباط همدلانه با اعضای خانواده تان نمی دانید.

من تك دختر هستم و در خانه دو برادر دیگر هم دارم . درخانه احساس می كنم كسی به من توجه ندارد و در خانه با مادر و پدرم هم ارتباط نزدیكی ندارم و فكر می كنم كه همیشه تنها هستم . چه كنم؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز در راستای پاسخ به شما باید عرض نمایم كه:

  باید به خاطر این توجه و اهمیتی كه برای وجود روابط صمیمانه در خانه و بین اعضای خانواده قائل هستید به شما تبریك گفت. واقعا قابل تحسین است كه شما هیچ محبت و رابطه ای را جایگزین صمیمیت خانوادگی و ارتباط همدلانه با اعضای خانواده تان نمی دانید. این درك عمیق شما به احتمال زیاد نشئت گرفته از آموزه هایی ست كه در خانواده تان دریافت كرده اید. هر چند سایرین شاید چندان اهل ابراز و نمایش احساساتشان به یكدیگر نباشند. اما شما به عنوان تنها دختر خانواده همچون گلی شاداب و عطر افشان می توانید به سهم خود در جهت نزدیك كردن خانواده تان به همدیگر و برقراری رابطه محبت آمیز با تك تك آنها گام موثری بردارید كه البته این كار احتیاج به یادگرفتن و یاد دادن مهارتهای ارتباطی، تلاش خستگی ناپذیر و اندكی صبر و حوصله دارد. چرا كه اگر سبك رفتار در خانه شما مبتنی بر عدم ابراز عواطف و حفظ فاصله باشد در ابتدا برای آنها پذیرش تغییر شاید سخت بنماید. اما محبت و توجه شهدی ست كه در كام همه انسانها شیرینی خاصی دارد كه نمی توان به راحتی از آن صرف نظر كرد. پس در ابتدا از خودتان شروع كنید! با آموختن مهارتهای ارتباطی در كارگاههای مشاوره ای كه قطعا در اصفهان به وفور یافت می شود و یا كتابهایی كه به همین منظور نوشته شده، قدرت مانور خود را ایجاد تغییر ارتباطی در خانواده ی بالا ببرید. به پدر و مادر و برادرانتان توجه بیشتری بنمایید، ابراز محبت واقعی و بیقید و شرط و نه نمایشی و سطحی، می تواند راه شما را برای تسخیر قلبهای آنان هموار سازد، در مواقع مناسب سعی كنید محبت قلبی خودت را به آنها نشان دهید، اكر در این راه شكیبایی بخرج دهید كم كم خواهید دید كه چگونه رفته رفته روابطتان شكل دیگری به خود میگیرد. لیوانی شربت خنك با لبخندی پر محبت برای كسی كه خسته و از راه رسیده یا هدیه ای كوچك اما از سر توجه در مناسبت های كوچك و بزرگ عادات قشنگی هستند كه اگر با چند كلمه محبت آمیز توام شوند قلبها را مانند آهنربا به یكدیگر نزدیك خواهد كرد.

   فراموش نكن كه تغییر احتیاج به زمان دارد و توقع داشتن از كسی كه نسبت به او خوبی می كنید، آفت محبت است! اگر واقعا خواهان ارتباطی صمیمانه هستید، باید بدون چشم داشت محبتتان را ارزانی عزیزانت كنید و این همان است كه در روانشناسی به آن محبت بی قید و شرط گفته می شود. ضمنا اولین پاداش محبت متعلق به كسی ست كه آن را هدیه كرده چرا كه او صاحب اصلی عشق و دوست داشتن در درون خود است و با تقسیم و تقدیم آن به دیگری قبل از هر چیز خود را شكوفا كرده. اول از محبت كردن و عشق ورزیدن لذت ببر و بعد خواهی دید كه چگونه دنیا روی دیگرش را به تو نمایان خواهد كرد.

چیزی از من می خواهد ولی با توجه به مشكل مالی نمی توانم برایش تهيه کنم
اگر پولی كه می خواهد بیشتر از حد و اندازه یك دانش آموز دبستانی است، دادن پول به او صحیح نیست‌.

پسرم خوب است ولی مشكل مالی دارد (مثلا پول آوردن به مدرسه) یا چیزی از من می خواهد. ولی با توجه به مشكل مالی نمی توانم  برای او تهيه كنم؟

اگر تصمیم دارید كه باز هم با این مركز ارتباط داشته باشید و مشكلات خودتان را در میان بگذرید، سعی كنید كه كمی بیشتر در مورد آن توضیح دهید، چون برای جواب دادن به چنین سوالاتی، مشاور باید اطلاعات كافی را در اختیار داشته باشد، اطلاعاتی مثل سن شخص، وضعیت خانوادگی شخص، مسایلی كه با این مشكل احتمالا ارتباط دارند و از این قبیل اطلاعات.

در مورد سوالتان، اگر منظورتان این است كه پسرتان از شما پول می خواهد كه به مدرسه ببرد، جواب این است كه پول بردن به مدرسه، اگر آن پول در حد و اندازه یك دانش آموز دبستانی و برای خرید مثلا خوراكی باشد، اشكالی ندارد، و شاید دادن كمی پول به او لازم هم باشد، چون به هر حال احتمالا دانش آموزان دیگر پول به مدرسه می آورند و خرج می كنند و پسر شما هم می بیند، و دوست دارد كه او هم پول داشته باشد. اما اگر پولی كه می خواهد بیشتر از حد و اندازه یك دانش آموز دبستانی است، دادن پول به او صحیح نیست‌. اگر او از شما پولی می خواهد كه معمولی است و متناسب با سنش است، یا اینكه چیزی را می خواهد كه هم سن و سالهایش دارند و چیز غیر متعارفی نیست و معمولا بچه ها آن را دارند، اما توان تهیه آن را ندارید، باید با صحبت كردن با او و توضیح دادن به او، و مثلا وعده خریدن آن در آینده، به نحوی او را قانع كنید. اما تا جایی كه امكان دارد سعی كنید كه این جور نیازهای بچه ها را تامین كنید، چون این یك واقعیت است كه اگر بچه ای در مورد وسایل معمولی ای كه زیاد هم نیست، و هم سن و سال هایش هم آن را دارند، محرومیت بكشد و آنها را نداشته باشد، تاثیر بدی بر روحیه او خواهد گذاشت. از وضعیت مالی و نحوه زندگی شما اطلاعی نداریم، اما خیلی از خانواده ها خرج هایی دارند كه واقعا لازم هم نیست، و می توان آنها را حذف كرد، اما كار به تامین نیازهای فرزندشان كه می رسد، می گویند كه قدرت مالی نداریم. شما هم در خرج های زندگی خودتان دقت كنید و ببینید اگر خرج هایی غیر ضروری دارید كه می توانید آنها را حذف كنید، و مشكلی هم ایجاد نمی شود، حتما این كار را انجام دهید و به تامین نیازهای لازم و ضروری فرزندتان بپردازید، و اگر واقعا هیچ كاری نمی توانید انجام دهید، سعی كنید كه از هر طریقی كه امكان دارد، پسرتان را قانع كنید، تا تاثیر منفی كمتری داشته باشد. موفق باشید.  

چگونه باید موضوع ازدواج را با خانواده در میان گذاشت؟
اگر در سن ازدواج هستيد اولين راه این است كه به صورت مستقيم با مادر و پدرتان در این مورد صحبت كنيد و از ايشان بخواهيد كه براي ازدواج شما اقدام كنند.

چگونه باید موضوع ازدواج را با خانواده در میان گذاشت؟

در سوالات مشاوره اي خودتان، هميشه ميزان سن خود را معلوم كنيد، هم چنين در این مورد اگر مقداري از وضعيت خانواده اتان را توضيح مي دايد خوب بود. اما در هر صورت اگر در سن ازدواج هستيد اولين راه این است كه به صورت مستقيم با مادر و پدرتان در این مورد صحبت كنيد و از ايشان بخواهيد كه براي ازدواج شما اقدام كنند، اگر با پدر و مادرتان خيلي راحت نيستيد مي توانيد با خواهر و برادر يا خاله و عمه و عمو و دايي و هر كسي كه با پدر و مادرتان صميمي است و شما هم با او راحت هستيد صحبت كنيد تا آنها با پدر و مادرتان این مسئله را مطرح كنند. به هر حال در این قضيه، حيا و خجالت جايي ندارد و اگر دختري را هم خودتان پسنديده ايد و زير نظر داريد با آنها مطرح كنيد و نظرشان را جويا شويد. اگر برادر و خواهر بزرگتري در خانه نداشته باشيد به ا حتمال زياد خانواده اتان انتظار طرح این مسئله را از طرف شما دارند و لذا در مورد آن، كاملا عادي برخورد خواهند كرد، گرچه از نظر ما وجود خواهر و برادر بزرگتر هم نمي تواند مانع ازدواج فرزند كوچكتر محسوب شود. اگر در این مورد، نكته اي وجود دارد كه در سؤالتان مطرح نكرده ايد باز هم با ما مكاتبه كنيد. هم چنين مي توانيد با شماره 096400 با مشاورين تلفني این مركز تماس بگيريد.

موفق باشيد.

می خوام خودكشی كنم دانشجوی دكتری بیكار 32سالمه. چرا باید بیكار باشم؟
پر واضح است براي حل هوشمندانه مسائل چاره اي جز فراخ كردن ديدمان به مشكل نداريم.

 می خوام خودكشی كنم دانشجوی دكتری بیكار 32سالمه. زن نمیدن میگن بیكاره. خدایش معدلم خیلی خوبه ولی نمی دونم چرا باید بیكار باشم

ما در روان شناسي و مشاروه بحثي داريم مبني بر اين كه همه ما انسان ها چه دكتر باشيم چه بي سواد در مواجهه با مشكلات شخصی گويا دچار نوعي تفكر و ديد «لوله اي» مي گرديم به عبارت دیگر ما در برخورد با دشواري هاي زندگي شخصی مان گویا فقط مي توانيم از داخل يك لوله باريك به مسائل و مشكلات بنگريم و زاويه و افق ديد ما بسيار ضيق و تنگ مي گردد.

پر واضح است براي حل هوشمندانه مسائل چاره اي جز فراخ كردن ديدمان به مشكل نداريم. تا از طریق تجزيه و تحليل جزئيات و جوانب مشكل به حل آن نایل آییم. مثلا شما به عنوان يك دانشجوي بسيار موفق دوره دكتري مي توانيد مشكلات به مراتب بزرگتر از مشكل فعلي خود را براي ديگران حل و فصل نماييد و همچون يك مشاوره كار اشنا پس از تجزيه و تحليل دقيق مشكل به ارائه راه كار كارآمد بپردازيد. ولي با اين وصف در برخورد با مشكلات شخصي تان احساس در می مانید. و به جاي حل مساله به برخورد هيجاني با ان، از جمله پاك كردن صورت مسأله (مثلا از طريق تصميم به خود كشي) اقدام مي نماييد.

پس در شرايط كنوني ضروري است كه از اصرار بر حل يك تنه مشكل حذر نماييد و با كمك مشاور دانشگاه یا ساير مراكز مشاوره دانشجويي يا مشاروه شغلي بر توانمندي خود براي حل مساله بيفزاييد.

صرف بازگو كردن مشكلات دروني به بينش بيشتر شما مي انجامد و از سطح تنيدگي شما مي كاهد. خوشبختانه توانمندي ذهني شما آن قدر بالاست كه ما نيازي به بيان بسياري نكات مشاروه اي نداريم. در هر صورت چه بخواهيد چه نخواهيد حل جادويي و يك شبه مشكل بيكاري شما غير ممكن است و شما بايد به صورت گام به گام و مرحله به مرحله به حل مشكل بيكاري خود اقدام نماييد شما مي توانيد مانند همه بیكاران عالم از در آمد اندك شروع كنيد و با زمان دادن به خود اين مهم را تا در آمدهاي بالاتر ادامه دهيد.

متاسفانه معلوم نيست كه دليل ممانعت ذهني شما از صدها شغل موجود با درآمد اندك يا متوسط چيست؟ آيا آن ها را در شان خود نمي بینيد؟ آيا از كمال گرايي منفي در رنجيد؟ آيا فقط به پشت ميز مي انديشيد؟ آيا صرفا به استخدام رسمي يا هيات علمي نظر داريد؟ آيا به نياز بازار توجهي نداريد و صرفا به علایق خود دل، خوش دارید؟ آيا افسرده ايد و حس و حال كاري نداريد؟ آيا توقع داريد به پسر بيكار زن دهند و دو دو چهار تا عقلي مبني بر نياز تشكيل زندگي به پول را منكر شوند؟

آيا بايد دم اخر به فكر كسب درآمد افتاد و آيا نمي توانستیم اين مهم را از همان اوايل كارشناسي آغاز كرد و ده ها آياي ديگر كه مشاور مي تواند بدون كوچكترين محكوم كردن شما دوست عزيز به پاسخ دادن منطقي شما به آن ها كمك كند.

اين سوالات نبايد به باتلاق رواني شما تبديل گردد، بلكه بايد با تجزيه و تحليل همدلانه آن ها به خلق راه برون رفت پرداخت.

اگر كمي به افراد پيراموني خود بنگريد مي بينيد كه افرادي در شرايط به مراتب بدتر از شما صرفا از طريق ترجمه، تايپ، پروژه هاي تحقيقاتي كوچك، تدريس خصوصي يا تدريس در آموزشگاه ها، تاليف مقاله علمي، نوشتن مطلب در روزنامه و هفته نامه حتي كارهاي خدماتي مانند نقاشي ساختمان، فروشندگي دست فروشی مسافر كشي نه تنها زن گرفته اند بلكه در فكر خريد ماشين و سر پناه مي باشند.

قطعاً پدر خانم آينده شما همين كه در شما توانمندي كسب در آمد حلال از هر طريقي چه متناسب با شان دكتري شما، چه غير متناسب ببيند به دامادي شما رضايت مي دهد و اگر اين توانمندي يا حال و حوصله در ما نباشد قطعا هيچ كس از جمله خود شما به دامادي چنين فردي رضايت نمي دهيد. بار ديگر تاكيد مي گردد در اسرع وقت خود را در دامان يك مشاور با تجربه بيندازيد و با مشاوره هاي هفتگي به تدريج خود را از شرايط فعلي رهايي ببخشيد. به عنوان مثال اگر منشا بيكاري اموري مانند افسردگي، وسواس فكري، كمال گرايي منفي و ... باشد فقط از طريق درمان تخصصي اين ها، راه براي اشتغال فرد باز مي شود و گرنه روز از نو و روزی از نو.

جوان تنوع طلب است و آنهایی كه مانع تنوع طلبی او می شوند جوان رادرك ...
مٌد و مدگرایی پدیده ای است كه در میان همه اقشار جامعه وجود دارد، اما جوانان و نوجوانان ...

برخی معتقدند: جوان تنوع طلب است و آنهایی كه مانع تنوع طلبی او می شوند جوان رادرك نمی كنند همین تنوع طلبی سبب می شودكه جوانان به دنبال مدبروند و كسانی كه بامدمخالفت می كنندتنوع طلبی جوان رادرك نمی كنند. استفاده ی جوان ازهرنوع مدلباس ومووهرنوع فیلم وموسیقی وداخل شدن درهرگروه اجتماعی چه خوب و چه بدخاصیت دوران جوانی است اگربگذاریم جوان جوانیش رابكند بعدازگذشت دوره ی نوجوانی خودش آرام میگیردوزندگی معمول وهمسان خودراازسرمی گیرد سوال: 1-آیااین گونه تنوع طلبی جوان رابرای رسیدن به آن انتخاب بزرگ یاری می كند؟ 2-آیاجوان توانایی آن رانداردكه هرنوع مد را با هدف اصلی زندگی خودمطابقت دهدوسپس استفاده كند؟ 3-آیااین عقیده به این معنانیست كه جوان هنوزبه قدرت تفكروتشخیص نرسیده وبیشترازاحساساتش تبعیت می كند؟ 4-آیاتنوع طلبی كه ریشه درروح بی نهایت طلب انسان دارد.وقتی دراین قبیل اموربه كاررود،انسان راازهدف های اصلی قافل می كند؟ 5-آیانمی توان درانتخاب مدمعیار ومیزانی تعیین كرد؟آن معیارومیزان كدام است ؟ 6-آیاپیش ازانتخاب بهترنیست منشا پیدایش آن راشناخت؟

مٌد و مدگرایی پدیده ای است كه در میان همه اقشار جامعه وجود دارد، اما جوانان و نوجوانان بیش از دیگران به این پدیده اهمیت می دهند.  امروزه با گسترش وسایل ارتباط جمعی و فناوری های جدید رایانه ای، ارتباطات گسترده ای با جوامع و فرهنگ های گوناگون یافته اند . در نتیجه موقعیت آن ها در شناخت و فهم ارزش ها، باورها و انتخاب هنجارهای مطلوب، پیچیده تر و مشكل تر شده است.  اگر از جوانی كه تحت تاثیر تبلیغات مذكور قرار گرفته و به نوعی مدگرایی را به صورت عادت در آورده است، بپرسید كه به چه علت این كار را می كند، یا مثلا فلان آرم یا كلمه روی لباس شما چه كاركردی دارد، در اكثر مواقع از او این كلمات را خواهید شنید: «خب، قشنگه!»، «برای این كه مده!»، «همه می كنند!» و ... .

این پاسخ ها گرچه سطحی به نظر می رسند، اما در یك تحلیل روان شناختی نشان دهنده‏ نوعی از «تعلّق گروهی»، «نوجویی»، «تنوّع طلبی» و گرایش جوانان به «امروزی شدن» است . كاملاً یك پدیده‏ طبیعی اما (به دلائل فرهنگی، دینی و اجتماعی)، نابهنجار در جهت ارضای این نیازها محسوب می شود.

 به نكات ذیل توجه فرمائید

1.تعریف مد:

 «مد»ها الگوهای فرهنگی ای هستند كه توسط بخشی از جامعه، پذیرفته می شوند . دارای یك دوره‏ زمانی نسبتا ًكوتاه اند و سپس فراموش می شوند. بنابراین، «مدگرایی» آن است كه فرد، سبك لباس پوشیدن و طرز زندگی و رفتار خود را طبق آخرین الگوها تنظیم كند . به محض آن كه الگوی جدیدی در جامعه رواج یافت، از آن یكی پیروی نماید. گستره‏ مد به اندازه‏ گستره‏ي زندگی انسان است و تمامی شئون آن را در بر می گیرد. تغییرات مدگونه، در: علوم و فنون نظریه ها، گرایش به جنبه های مختلف علمی، الگوهای تربیتی، سبك منش و رفتار، پوشش، آرایش، محیط آرایی و ... قابل گسترش است.

2.عوامل و زمینه های مدگرایی:

در یك نگاه كلّی و جامع نگر، مدگرایی را می توان ناشی از عوامل و زیر ساخت های تاریخی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی و روان شناختی دانست. ریشه های تاریخی مدگرایی به سال های بسیار دور بر می گردد. با نگاهی به تاریخ ایران، در عصر سلطنت فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه كه پای ایرانیان به فرنگ باز شد، تا عصر رضا شاه كه دوره‏ حسّاسی را در تاریخ ایران رقم زد، فصل متفاوتی در مدگرایی ایرانیان گشوده شد. از آن زمان كه رضا شاه با سلطه‏ سیاسی بر كشور، نحوه و شكل لباس پوشیدن مردم ایران را تغییر داد، تاكنون، مدهای مختلف در ایران (و به خصوص در بین قشر جوان)، رایج گردیده است.

3.یكی از علل روانشناختی مدگرایی در جوانان تنوع طلبی و نوگرایی آنان است. جوانی، فصل تازه ای در زندگی و سرآغاز ورود انسان به جهان پرشور و رنگارنگ است كه غرایز طبیعی در شكل دهی آن، نقش اصلی را بر عهده دارند. استقلال طلبی، تنوّع دوستی، هیجان خواهی، نقد گذشته و نوگرایی از جمله ویژگی های دوران جوانی است كه به شدّت، تمایل به امروزی شدن و نوگرایی به درجات مختلف در هر نوجوان وجود دارد . گواه نیاز وی به شكستن قالب های موجود، فاصله گرفتن از هنجارهای پیشین و رسیدن به هویتی متمایز از كسانی كه پیش از او بوده اند و همچنین گرایش به فاصله گرفتن از والدین است. این نیاز، زمانی كه نمود بیرونی به خود می گیرد و در رفتار جوان منعكس می شود، به صورت مدگرایی ظاهر می گردد.

4.مدگرایی، گرچه ریشه در نیازهای طبیعی جوانان دارد و برخاسته از روحیه‏ي نوگرایی جوانان است، اما به لحاظ آن كه مدها و مدل ها نمایانگر علایق و ارزش های مسلّط یك زمان و یك قشر خاص اند و افزون بر آن، می بینیم كه امروزه جوانان ما از مدهایی (چون: رپ، هوی متال، و ...) پیروی می كنند و ناخواسته به اموری رو می آورند كه چه بسا با فرهنگ و ارزش های اجتماعی ما در تضاد است، پس می توان گفت كه مدگرایی در جامعه‏ي ما تا حدود زیادی كاركرد منفی به خود گرفته است. پیامدهای آن، به شدّت، جوانان ما را تهدید و از هدف های اصلی زندگی غافل می كند.

5.متاسفانه منظور شما از رسیدن به انتخاب بزرگ در زندگی دقیقا مشخص نشده است؛ اما اگر به دنبال این سوال باشیم كه مدگرایی، تا چه اندازه می تواند آرمان ها و انتخاب های اساسی زندگی فرد را تحت تاثیر قرار دهد، باید گفت: در یك نگاه كلی، اسلام با همه نوع مد، مخالف نیست. اسلام، امروزی شدن و نوگرایی در سبك و شیوه‏ لباس پوشیدن را نیز به صورت كلّی پذیرفته است. آنچه اسلام با آن مخالف است، پشت پا زدن به ارزش ها (مثل: پوشش شرعی، پرهیز از اسراف، و ...)، رعایت نكردن اخلاق اجتماعی، آزادی مطلق در روابط دختر و پسر، و همانند سازی با بیگانگان است. حال اگر این پدیده های انحرافی در قالب مد به خود جوانان داده شوند و میل فطری «نوگرایی» و نیاز «امروز شدن» به لجنزار انحرافات سوق یابد، اسلام با آن مخالف است.

بنابراین می بینید كه در یك تقسیم بندی كلی، ما دو نوع مد داریم. مدهای خوب و مدهای بد. امروزی شدن نیز همین گونه است. گاه، امروزی شدن، رابطه‏ انسان را با گذشته اش (كه  سابقه‏ تاریخی و هویت فرهنگی اوست)، قطع می كند . گاه در امتداد دیروز و با حفظ تعلّقات انسان به سنّت ها و نوع ارزش های پیشین است. اسلام با این نوع تجدّد و امروزی شدن كه در راستای ارزش ها و با حفظ اصول و مبانی اعتقادی باشد، هیچ گاه مخالف نیست.

 جوان با روحیه خلاق و قدرت تفكر و تعقلش، به كمك آگاهی از منشا بروز انواع مد، می تواند مد را به گونه ای با اعتقاد خود هماهنگ كند كه با هدف اصلی زندگی او تداخل نداشته باشد.

6.معیار و میزان در انتخاب مد:

 فرهنگ، اصول و مبانی اعتقادی و ارزش های اجتماعی از اساسی ترین عناصر یك نظام اجتماعی هستند كه پایه‏ ارزیابی ما را از پدیده های اطرافمان تشكیل می دهند. رفتار ما را نسبت به آن ها تنظیم می كنند. بنابراین، در پذیرش یا عدم پذیرش الگوها و مدهایی كه در جامعه رواج می یابند، ابتدا باید رابطه‏ آن ها را با نظام ارزشی حاكم بر جامعه و اصول و مبانی مورد قبول آن مردم، مورد ارزیابی قرار داد . میزان همگرایی یا واگرایی آن ها را از یكدیگر سنجید.

 مدهای لباس، اگر در عین جذّابیت و امروزی بودن، برخاسته از فرهنگ خودی باشند و با اصول و مبانی اعتقادی و اخلاقی جامعه ما تعارض نداشته باشند، نشانه‏ خلاقیت و نوآوری جوانان ما بوده، هویت فرهنگی آنان را به نمایش می گذارند. بنابراین، باید تدابیری سنجیده شود تا مدها و مدل ها، هم نیاز به تنوع طلبی و نوجویی و میل به امروزی شدن جوانان را تأمین كنند ؛ هم جوانان ما از پیامدهای منفی مدگرایی، در امان بمانند.

سلام من یه مشکل خیلی بزرگ دارم حدود چند سال پیش با یه دختر دوست شدم 18 19 ساله بودم اونم یه سال کوچیکتر بعد حدود 1 2سال باهم نزدیکی کردیم اون راضی نبود من ازش خواسم بعد این عمل به 10هابار ادامه پیدا کرد بعد که سنمون رفت بالا فهمیدم نمیتونم باهاش ازدواج کنم خانوادم نمیزارن ولی رابطمون ادامه داشت اما نزدیکی نداشتیم اگرم بود کم.تا به امروز که 24 سالمه دیگه فقط بهم اسمس میدیم من موقیعیت خوب واسه ازدواجو میشه گفت از دست دادم اونم همینطور حالاکه من دیگه نمیخوام ادامه بدم اون منو به خودکشی یا رابطه بادیگران تحدید میکنه منم گیر کردم که چیکارکنم بخداتو بدگناهی گیرافتادم تقصیرخودم بود چندبارجداشدیم من باز ادامه دادم چون تحت فشاربودم .نمیدونم قرار اون دنیا چه بلایی سرم بیاد بخصوص اگه اون یه بلایی سرخودش بیاره یا باکسی بره نزدیکی کنه میگه این کارو میکنم تا تورو فرتموش کنم و دیگه توهم بم نزدیک نشی حالت ازم بهم بخوره............ ای خدا من گه خوردم

همان طور كه مي دانيد شما گزينه چنداني براي انتخاب نداريد و اين گونه نيست كه با حذف اين گزينه به تجربه موفق گزينه هاي ديگر بپردازيد. چه بخواهيد چه نخواهيد سايه اين روابط شوم بر سر زندگي آينده شما (با هر دختري) خواهد بود و بايد قبل از ازدواج با هر دختري به حل اين معضل بپردازيد. به نظر مي رسد شما نمي خواهيد مسؤوليت سوء رفتار خود را بپذيريد، وگرنه چه بسا تلاش بيشتري براي ازدواج با اين دختر مي كرديد. گزينه ازدواج با اين دختر بسيار جدي است و بايد تمام تلاش خود را در اين زمينه به انجام رسانيد. دليل اين امر بسيار واضح است، چرا كه شما در حقيقت زندگي اين دختر را به باد فنا داده ايد. اگر شما سعي در احيا زندگي ايشان ننماييد، ايشان در آينده به يك دختر خداي ناكرده زناكار يا هرجايي تبديل خواهد شد. قطعا مخالفت والدين شما هر چقدر زياد باشد باز شما مي توانيد از عهده متقاعد ساختن ايشان برآييد. اين سوال را از خود بپرسيد كه اگر عاشق اين دختر بوديد (بدون هيچ رابطه جنسي) آيا مخالفت شديد والدين تاثيري روي عوض شدن تصميم شما داشت؟ امروزه پسران زيادي (بدون كوچكترين رابطه اي) به خاطر عاشق شدن به ناديده گرفتن مخالفت والدين مي پردازند و سر آخر به مقصود دل خود مي رسند. البته اين كار صد درصد نادرست و نامعقول است، ولي در زمينه شما اين متقاعدسازي شكل و صورت متفاوتي دارد و شما در حقيقت در وسط يك عمل انجام شده قرار گرفته ايد.
پس توصيه اول ما اين است كه مسؤوليت سوء رفتار خود را با عمق جان بپذيريد و از هيچ كوششي در اين زمينه فروگذار ننماييد. مثلا شما مي توانيد در ابتدا به صورت تنهايي به يك روان شناس مراجعه نماييد و بعد از بيان مشكلتان از ايشان بخواهيد كه به متقاعد ساختن والدينتان در زمينه ازدواج با اين دختر بپردازد. البته ما هم مي پذيريم كه مشكل شما در حقيقت مخالفت والدين شما نيست و آن چه باعث طفره رفتن شما از اين ازدواج شده است همانا عدم تمايل قلبي شما به اين ازدواج است. با اين وصف شما گزينه چنداني براي انتخاب نداريد و همان طور كه در ابتداي نامه گذشت سايه گناه از راه به در كردن يك دختر ساده دل تا پايان عمر بر زندگي شما سنگيني خواهد كرد. گزينه ديگر اين است كه دختر را متقاعد نماييد تا براي ده جلسه (كمتر يا بيشتر) به همراه شما به يك روانشناس كارآشناي خانم مراجعه نمايد. اين خانم مي تواند به درمان ناهنجاري هاي رواني اين دختر بپردازد و كم كم او را متقاعد نماييد كه رابطه جنسي خارج از چارچوب با پسران به هيچ وجه به صلاح ايشان نيست. يك دوره كوتاه دارودرماني نيز مي تواند ايشان را در ترك اين رفتار شيطاني ياري نمايد.
پس در گام اول تمام سعي خود را به كار بنديد تا لااقل با محصول اشتباهات خود ازدواج نماييد و زندگي وي را به سامان رسانيد و در گام دوم در صورت عدم امكان ازدواج ايشان را با هزينه خود به جلسات متعدد روان درماني رهنمون سازيد. بايد تا اين دختر به سامان روحي- رواني نرسيده، خود را كنار نكشيد و هرگونه رابطه خارج از چارچوب با ايشان را به صفر برسانيد.

موفق باشید.

شیوه مقابله با افکار جنسی را برای دانش اموزان راهنمایی شرح دهید

معمولاً بخش اعظمي از تمايلات و افكار جنسي كه در دوران نوجواني و جواني پديد مي‌آيد طبيعي بوده و در راستاي رشد انسان قرار دارد. به صورت طبيعي، وقتي بلوغ جنسي دختران و پسران فرا مي‌رسد، فعل و انفعالات خاصي در بدن آنها ايجاد مي‌شود؛ فعاليت غدد جنسي افزايش مي‌يابد و رشد اندام تناسلي به نهايت خود مي‌رسد، امكان باروري و بارداري دختر و پسر فراهم مي‌گردد در اين هنگام ميل جنسي نيز به اوج خود مي‌رسد و دختر و پسر به هم كشش پيدا مي‌كنند تا با ازدواج و با يك آيين رسمي در كنار هم قرار گيرند و زمينه تداوم نسل و بقاي آن به وجود آيد اما از آن جا كه امروزه امكان ازدواج براي بسياري از نوجوانان و جوانان در همان دوران بلوغ و يا اندكي بعد از آن وجود ندارد طبيعتاً لزوم كنترل و مديريت تمايلات و افكار جنسي معنا و مفهوم پيدا مي‌كند چرا كه اگر نوجوانان و جوانان با اين گونه تمايلات و افكار جنسي به مقابله برنخيزند و يا دائماً به آن دامن بزنند در اين حالت، ممكن است تمايلات جنسي كاذب و فزون يافته‌اي را در خود احساس كنند و احتمال اين كه به انحرافات اخلاقي و جنسي و يا احياناً روابط نامشروع با جنس مخالف روي بياورند به شدت افزايش مي‌يابد.
براي اين كه دانش آموزان نوجواني كه در دوران فوق‌العاده حساس بلوغ قرار دارند را راهنمايي كنيد و توانمندي آنها را براي مقابله صحيح با افكار جنسي و كنترل تمايلات غريزه جنسي افزايش دهيد برخي از راهكارهايي كه در اين زمينه وجود دارد را به اختصار توضيح مي‌دهيم:
1. ارائه اطلاعات درست و آشنا كردن نوجوانان با كاركرد اصلي غريزه‌ي جنسي و فعل و انفعالاتي كه در درون بدن آنها به خاطر دوران بلوغ پديد مي‌آيد تا آنها را براي ازدواج صحيح آماده گرداند. به طور حتم، اگر دانش آموزان با اين فرايند طبيعي به خوبي آشنا باشند ديگر انگيزه‌اي براي كنجكاوي‌هاي غير ضروري كه باعث انحراف آنها مي‌شود نخواهند داشت.
2. توضيح دهيد كه آنها در اين سنين، نبايد افكار خود را مشغول كنجكاوي ناآگاهانه و انحراف‌آميز درباره ي مسايل جنسي نمايند، زيرا جستجوي بيش از حد در اين باره، زمينه ي وسوسه‌هاي شيطاني را در وجودشان فراهم مي آورد و ادامه ي تحصيل و زندگي طبيعي آنها را با دشواري و سرگرداني رو به رو مي سازد و در نتيجه، استعدادهاي سرشار و نيروي شاداب جواني از دست مي رود. بنابراين بايستي برخورد آنها با پديده-ي جنسي، بسيار عاقلانه و همراه با احتياط باشد. از تحريك دستگاه تناسلي اجتناب كنند بلكه، بايد از دست كاري و بازي با اعضاي تناسلي به شدت پرهيز كنند و خود را به تحصيل و كارهاي مختلف مشغول سازند تا غريزه جنسي آنها ديرتر بيدار شود و مشكلاتي را براي آنان ايجاد نكند. آنها مي‌توانند به هنگام بروز افكار جنسي كه منجر به برانگيختگي جنسي‌شان مي‌گردد با ايجاد حواس پرتي، جابه‌جايي مكاني و تغيير موقعيت از ادامه آن اجتناب كنيد تا خداني ناكرده منجر به انحراف نگردد.
2. اگرچه نوجوانان در دوران بلوغ با افزايش و شدت ميل جنسي روبرو هستند، ولي در هر صورت، غريزه‌ي جنسي را مي‌توان كنترل و مديريت كرد، كنترل غريزه‌ي جنسي به صورتي كه منطبق با فطرت انساني باشد، امري شدني و ممكن است. آن‌هايي كه از مباني اخلاقي و معنوي محكم و متيني برخوردارند و نيز از شرايط خانوادگي خوب و مطلوبي از حيث ارزش‌هاي اخلاقي بهره‌مند هستند و اراده قوي دارند، به خوبي مي‌توانند از پيامدهاي منفي آن مصون باشند. از طرف ديگر، مقابله با غريزه‌ي جنسي و كنترل صحيح آن در واقع، يك نوع تمرين اراده است؛ اگر آنها نتوانيد در اين برهه از زندگي با غريزه‌ي جنسي كنار بياييد و كنترل آن را در اختيار بگيريد، اين احتمال داده مي‌شود كه در زندگي آينده نيز نتوانند از پس مشكلات زندگي به خوبي بر بيايند و موفق عمل كنند. دانستن اين مطلب انگيزه نوجوانان را براي كنترل افكار و تمايلات جنسي افزايش مي‌دهد.
3. از محيط‌هاي آلوده و ناسالم و كلاً از هر چيزي كه باعث تحريك جنسي‌شان مي‌شود دوري كنند. يكي از علل و عواملي كه باعث تشديد افكار جنسي و به دنبال آن انحرافات جنسي و اخلاقي در نوجوانان مي‌گردد، محيط آلوده و مواجهه با محرِّك‌هاي جنسي است. محيط از طريق وارد نمودن عناصر محرِّك در گرايش‌هاي انحرافي، منجر به طغيان غريزه‌ي جنسي در نوجوان مي‌شود. مسايلي از قبيل بدحجابي، روابط ناسالم و آزاد دختر و پسر، برخي از سريال‌هاي تلويزيوني و فيلم‌هاي خارجي و هم چنين استفاده‌ي نادرست از رايانه، اينترنت و ساير وسايل ارتباطي در تحريك شهوت و غريزه‌ي جنسي نوجوان و بروز افكار ناسالم جنسي نقش دارد.
4. به كار گيري هر آن‌چه كه در پيشگيري از انحرافات اخلاقي، طغيان شهوت و غريزه‌ي جنسي، بروز افكار ناسالم جنس نقش دارد مثل: استفاده درست و مطلوب از اوقات فراغت، برخورداري از روابط سالم انساني و دوستان سالم و پرهيز از دوستي و معاشرت با افراد منحرف، پرورش تقوا و معنويت در وجود خويش، پرهيز از تماشاي تصاوير مبتذل و فيلم‌هاي مستهجن و...
5. يادآوري اين نكته بسيار ضروري است كه آنان در هنگام بروز مشكل و يا آلوده شدن به برخي انحرافات اخلاقي مي‌توانند به مراكز مشاوره‌اي و خدمات روانشناختي معتبر در مدارس، مراكز فرهنگي و... مراجعه كنند و زير نظر متخصصين مربوطه به درمان خود بپردازند و خود را از آلودگي برهانند.
موفق باشید.

ایا صحبت در مورد مسائل جنسی در سنین نوجوانی مناسب است در مقطع دبیرستان

پرسشگر گرامي، از نظر برخي محققان، تربيت جنسي عبارت است از اين كه«فرد در دوره هاي رشد كودكي، نوجواني، و جواني به گونه اي پرورده شود و آموزش ببيند كه با جنسيت خود آشنا گردد و آن را بپذيرد قدردان وجود خويش باشد و به آن افتخاركند، نقش مذكر يا مونث بودن از لحاظ اجتماعي را ياد بگيرد(و اين در شكل گيري هويت روحي و رواني فرد نقش ويژه‌اي دارد و درست بسته شدن فايل هويت فردي در سنين جواني نقش بي بديلي در سلامت روان ايفاء مي كند) و احكام و آداب ديني در ارتباط با مسائل جنسي مربوط به خود و روابط با همجنس و جنس مخالف را فرا گيرد، آمادگي رواني براي ازدواج و تشكيل خانواده را پيدا كند با مسائل مربوط به زندگي خانوادگي و روابط با همسر آشنا گردد و در سايه ي آن به آرامش برسد و به گونه‌اي توانمند شود كه عواطف و فعاليت هاي جنسي خويش را در جهت قرب الي الله و جلب خشنودي خداوند به كار گيرد؛ از اين رو مي توان اهداف تربيت جنسي را در سه بعد شناختي، عاطفي، رفتاري پي گرفت. يعني در بعد شناختي بايد به تدريج و با توجه به مراحل سني فرزند را با خصوصيات جنسي و جسمي خود آشنا ساخت در بعد عاطفي بايد به نوجوان آموخت كه اين سن سنين تاخت و تاز غريزه ي جنسي است. لذا بايد مواظب باشد كه بدنبال غريزه راه نيافتد و به دستورات او با چشم بسته عمل نكند بايد به او گفت كه غريزه جنسي صرف يك انرژي رواني است كه از طرف خداوند حكيم بخاطر مصالحي در سرشت انسان نهاده شده و چون فقط يك انرژي و هيجان عاطفي و احساسي است و جنبه شناختي در آن تعريف نشده كور است و همانند موتور اتومبيل فقط توليد انرژي مي كند و اگر راننده آن را هدايت نكند ماشين را به ته دره مي كشاند. لذا خداوند عقل را به عنوان پيامبر باطني گمارده تا غرايز مختلف در سرشت انسان مثل غريزه ي جنسي را هدايت كند و آنرا در مسيري قرار دهد كه سعادت و آرامش در دنيا و آخرت براي انسان به ارمغان آورد. پس يكي از اصول تربيتي، آشنا سازي تدريجي فرزند با غريزه جنسي و دادن هشدارهاي در ابعاد مختلف است و اصل ديگر در باره فرزندي كه به بلوغ رسيده است اينست كه با وظايف ديني خود مثل احكام جنابت در باره بلوغ آشنا شود، و آنچه در اين ميان مهم است اينست كه اين آشنايي بايد از كانال پدر و مادر(پدر در رابطه با پسر و مادر در رابطه با دختر) صورت پذيرد. زيرا اگر افراد ديگري مثل گروه دوستان اين مهم را برعهده گيرند. اولا ممكن است كه اطلاعات غلط و آسيب زا به او برسانند و از طرف ديگر فرزندان مي آموزند كه والدين منبع كاملي براي پاسخ گويي به سوالات و نيازهاي آنها نيستند. لذا بتدريج براي حل مشكلات ديگر زندگي به كانون خارج از خانواده متوجه شده و بخاطر احساس فاصله با والدين و نيز احساس ناتواني والدين در حل مشكلات، آنها را از ديد والدين مي پوشانند. اصل ديگر آشنا كردن تدريجي فرزندان با مسائل جنسي است يعني بتدريج كه براي آنها سوال پيش مي آيد. (با توجه به زمينه اي كه براي آنها فراهم كرده ايد كه سوالات خاص را از شما بپرسند نه از جاهاي غير تعريف شده و آسيب زا و شما منبع اطلاعاتي آنها در اين موضوعات شده ايد) اين اطلاعات را در اختيار آنها بگذاريد و از ابتدا تمام مطلب را روي دايره نريزيد اين نكته بدين جهت است، كه هضم موضوع در اين صورت براي او دشوار مي شود و ممكن است آسيبهايي به همراه داشته باشد.
موفق باشید.

به نام خدا و به نام و یاد ولی او با سلام خدمت شما مادری هستم ، دختری دارم 24 ساله ، از مهر ماه سال پیش (88) متوجه شدم که دخترم به وسیله تلفن همراه با شخصی ارتباط دارد و پس از مدتی مشخص شد که گاهی حضوری نیز یکدیگر را ملاقات کرده اند در ضمن ما خانواده ای مذهبی هستیم و با این تماس ها بسیار مخالفیم ، پس از اطلاع یافتن از این امر به دخترم اظهار داشتم که اگر ممکن است به خانه ی ما بیایند تا از راه شرع و عرف دست به کار شوند . پس از چندین روز پسر 28 ساله به همراه مادر ، پدر ، دو دختر و دامادشان به خانه ی ما آمدند اما ما از همان نگاه اول دریافتیم که این خانواده با ما متناسب نیستند ، چه از لحاظ معنوی ، چه از لحاظ فرهنگی و چه از لحاظ مادی . البته فرزند آنان نیز از لحاظ جسمی و ذهنی کمی ناتوان می باشد و خانواده آنان بیماری صرع پسرشان را نیز از ما مخفی نگاه داشته بودند – که البته دخترم قبلا آن را در خانه بیان کرده بود – بنابرین به شکلی به آن ها پاسخ منفی دادیم . در روز های اول گذشتن این ماجرا دخترمان خیلی ناراحت بود اما به تدریج با آرام شدنش مطمئن شدیم که رابطه ی خود را با آن شخص قطع کرده است . حال با گذشت 8 ماه متوجه شدیم که نه تنها رابطه ی بین خود را قطع نکرده اند بلکه هم اکنون نیز با یکدیگر تماس دارند ..با توجه به این امر ما راه های بسیاری مانند منع استفاده از تلفن همراه و ... را اعمال داشتیم اما با این حال دخترم اظهار می کند که تنها او را می خواهد و از ما درخواست می کند تا به او اجازه دهیم با آن پسر ازدواج کند حتی در صورت بی توجهی کامل ما نسبت به او در صورت انجام این عمل . حال از شما تقاضامندیم تا با پیشنهاد راهی ما را یاری کنید تا بتوانیم به این رابطه پایان دهیم . التماس دعا [ در واقع من پسراین خانواده هستم و به دلیل سن پایینم که به من این اجازه را نمی دهم نمی توانستم این امور را برای مادرم بیان کنم در واقع من با کمی جست و جو در وسایل و تلفن همراه او ( که البته می دانستم خیلی کار درستی نیست ) متوجه شدم او با خواندن صیغه ای بدون اذن پدر که احتمالا باطل نیز می باشد اقدام به برقراری رابطه ی جنسی با او نیز نموده است و در ضمن این اولین رابطه ی او با یک پسر نیست در واقع از شما تقاضا دارم به طور غیر مستقیم این امر را در نظر داشته داشته باشید باتشکر ]

با سلام وتشکر از اعتماد سرکار نسبت به مرکز.
در ابتدا از زبان مادر خانواده نوشتيد و سپس عنوان كرديد كه پسر خانواده هستيد. اين كمي مبهم است، اما پاسخ ما به مادر خانواده است.
متأسفانه دختر شما در يک اشتباه بزرگ قرار دارد . مشکلاتي که در نامه ذکر فرموده ايد و تفاوت هاي موجود موجب ناپايداري و عدم دوام پذيري يک زندگي مشترک خواهد بود يا منجر به عدم رضايتمندي از زندگي زناشويي خواهد بود.
پيش از ازدواج افراد صرفاً بر ميزان علامقمندي و عشق به يکديگر فکر مي کنند؛ اما پس از ازدواج مسايل عاشقانه کنار مي روند و انتظارات و حقوق« من» پيش مي آيند که ما آن ها را از يکديگر مطالبه مي کنيم. تفاوت هاي فرهنگي و عدم تناسب در آنچه اشاره فرموده ايد ،در اين جا خودشان را نشان مي دهند . اختلافات را سبب مي شوند.يکي از توصيه‌هاي هميشگي ما مشاوران به همه دختر و پسرها اين است که پيش از قول جدي در حضور خانواده و متعهد شدن نسبت به همديگر بر اساس عرف، شرع و قانون به همديگر دل نبنديد.
دليل آن هم روشن است چون بعد از وابستگي عاطفي امکان دست يابي به يک شناخت مناسب نخواهد بود . از دست مشاوران هم کاري بر نمي آيد مگر در جلسات مشاوره متعدد ؛ تازه آن هم با قصد خود دختر يا پسر!
در مورد فراموش كردن رابطه هاي احساسي و عاشقانه هم توجه داشته باشيد كه اين مسايل مانند شماره تلفن و برخي اطلاعات غير ضروري ديگر نيستند كه در آينده با تغيير منزل و مانند آن از بين بروند. اين دسته از اطلاعات شامل محتواهاي احساسي و ماندگارتر هستند.
بنابراين به اين مسأله بستگي دارند كه ديدگاه ابتدايي دخترتان نسبت به آن ها چه چيزي باشد. كسي كه معتقد است نمي‌تواند ان را فراموش كند، يعني كه نمي‌خواهد ان ماده اطلاعات را كنار بگذارد و علاقمند است همچنان آن را حفظ كند. حال اگر همين فرد واقعاً معتقد گردد كه مي‌تواند آن را به كمك روانشناس يا مشاور كنار بگذارد ، احتمال كنار آمدن با اين تعارض به زودي صورت خواهد گرفت.
البته يادتان باشد که دخترها به دليل جنبه عاطفي اشان گاهي به دست و پا هم مي افتند. بنابراين بهتر است به همراه دخترتان با يک روانشناس گفتگو کنيد تا دخترتان روش تحليل مسايل و حاکم کردن منطق بر عاطفه و احساس را فرا بگيرد.
دختر يا پسر لازم است فرا بگيرد كه دنيا محل به دست آوردن و از دست دادن است؛ يعني همان طور ياد مي گيريم كه چيزهايي را به دست آوريم ،بايد ظرفيت تحمل از دست دادن برخي چيزها را هم به دست آوريم. اين درست است كه ما چيزهاي زيادي داريم؛ اما همة آن ها همواره در معرض تهديد هستند . ممكن است هر آن هر يك از آن ها را از دست بدهيم. در واقع، چه كسي به ما تضمين داده است كه تمام اين امكانات براي هميشه يا تا اخر عمر با ما همراه باشد؟ به همين دليل هم خداوند ظرفيت سازش با موقعيت هاي شكست و ناخوشايند را در اسان قرار داده است و فرد اندكي بعد با موقعيت سازگار مي‌شود.
در هر حال ضروري است كه دخترتان را متقاعد كنيد كه روان شناس يا مشاوري ارتباط برقرار كند، به ويژه آن كه ارتباط با افراد ديگر را نيز در گذشته مطرح كرده. او از نظر عاطفي بسيار آسيب پذير شده و امكان بازيابي سلامت و هويت خود بدون مشاوره امكان پذير نيست.
مي توانيد به عنوان مادر يا برادر محيط عاطفي و صميميت را در خانواده و ميان افراد خانواده فراهم كنيد تا بتوانند تا حدي نيازهاي عاطفي در محيط خانه برآورده شود . نيز بتواند مشكلات و نيازهاي خود را با شما در ميان بگذارد.
در صورت تمايل به مشاوره تلفني با سرويس رايگان مرکز با شماره 09640 تماس بگيريد .
والسلام .خدانگهدار!