به نام خدا و به نام و یاد ولی او با سلام خدمت شما مادری هستم ، دختری دارم 24 ساله ، از مهر ماه سال پیش (88) متوجه شدم که دخترم به وسیله تلفن همراه با شخصی ارتباط دارد و پس از مدتی مشخص شد که گاهی حضوری نیز یکدیگر را ملاقات کرده اند در ضمن ما خانواده ای مذهبی هستیم و با این تماس ها بسیار مخالفیم ، پس از اطلاع یافتن از این امر به دخترم اظهار داشتم که اگر ممکن است به خانه ی ما بیایند تا از راه شرع و عرف دست به کار شوند . پس از چندین روز پسر 28 ساله به همراه مادر ، پدر ، دو دختر و دامادشان به خانه ی ما آمدند اما ما از همان نگاه اول دریافتیم که این خانواده با ما متناسب نیستند ، چه از لحاظ معنوی ، چه از لحاظ فرهنگی و چه از لحاظ مادی . البته فرزند آنان نیز از لحاظ جسمی و ذهنی کمی ناتوان می باشد و خانواده آنان بیماری صرع پسرشان را نیز از ما مخفی نگاه داشته بودند – که البته دخترم قبلا آن را در خانه بیان کرده بود – بنابرین به شکلی به آن ها پاسخ منفی دادیم . در روز های اول گذشتن این ماجرا دخترمان خیلی ناراحت بود اما به تدریج با آرام شدنش مطمئن شدیم که رابطه ی خود را با آن شخص قطع کرده است . حال با گذشت 8 ماه متوجه شدیم که نه تنها رابطه ی بین خود را قطع نکرده اند بلکه هم اکنون نیز با یکدیگر تماس دارند ..با توجه به این امر ما راه های بسیاری مانند منع استفاده از تلفن همراه و ... را اعمال داشتیم اما با این حال دخترم اظهار می کند که تنها او را می خواهد و از ما درخواست می کند تا به او اجازه دهیم با آن پسر ازدواج کند حتی در صورت بی توجهی کامل ما نسبت به او در صورت انجام این عمل . حال از شما تقاضامندیم تا با پیشنهاد راهی ما را یاری کنید تا بتوانیم به این رابطه پایان دهیم . التماس دعا [ در واقع من پسراین خانواده هستم و به دلیل سن پایینم که به من این اجازه را نمی دهم نمی توانستم این امور را برای مادرم بیان کنم در واقع من با کمی جست و جو در وسایل و تلفن همراه او ( که البته می دانستم خیلی کار درستی نیست ) متوجه شدم او با خواندن صیغه ای بدون اذن پدر که احتمالا باطل نیز می باشد اقدام به برقراری رابطه ی جنسی با او نیز نموده است و در ضمن این اولین رابطه ی او با یک پسر نیست در واقع از شما تقاضا دارم به طور غیر مستقیم این امر را در نظر داشته داشته باشید باتشکر ]
با سلام وتشکر از اعتماد سرکار نسبت به مرکز.
در ابتدا از زبان مادر خانواده نوشتيد و سپس عنوان كرديد كه پسر خانواده هستيد. اين كمي مبهم است، اما پاسخ ما به مادر خانواده است.
متأسفانه دختر شما در يک اشتباه بزرگ قرار دارد . مشکلاتي که در نامه ذکر فرموده ايد و تفاوت هاي موجود موجب ناپايداري و عدم دوام پذيري يک زندگي مشترک خواهد بود يا منجر به عدم رضايتمندي از زندگي زناشويي خواهد بود.
پيش از ازدواج افراد صرفاً بر ميزان علامقمندي و عشق به يکديگر فکر مي کنند؛ اما پس از ازدواج مسايل عاشقانه کنار مي روند و انتظارات و حقوق« من» پيش مي آيند که ما آن ها را از يکديگر مطالبه مي کنيم. تفاوت هاي فرهنگي و عدم تناسب در آنچه اشاره فرموده ايد ،در اين جا خودشان را نشان مي دهند . اختلافات را سبب مي شوند.يکي از توصيههاي هميشگي ما مشاوران به همه دختر و پسرها اين است که پيش از قول جدي در حضور خانواده و متعهد شدن نسبت به همديگر بر اساس عرف، شرع و قانون به همديگر دل نبنديد.
دليل آن هم روشن است چون بعد از وابستگي عاطفي امکان دست يابي به يک شناخت مناسب نخواهد بود . از دست مشاوران هم کاري بر نمي آيد مگر در جلسات مشاوره متعدد ؛ تازه آن هم با قصد خود دختر يا پسر!
در مورد فراموش كردن رابطه هاي احساسي و عاشقانه هم توجه داشته باشيد كه اين مسايل مانند شماره تلفن و برخي اطلاعات غير ضروري ديگر نيستند كه در آينده با تغيير منزل و مانند آن از بين بروند. اين دسته از اطلاعات شامل محتواهاي احساسي و ماندگارتر هستند.
بنابراين به اين مسأله بستگي دارند كه ديدگاه ابتدايي دخترتان نسبت به آن ها چه چيزي باشد. كسي كه معتقد است نميتواند ان را فراموش كند، يعني كه نميخواهد ان ماده اطلاعات را كنار بگذارد و علاقمند است همچنان آن را حفظ كند. حال اگر همين فرد واقعاً معتقد گردد كه ميتواند آن را به كمك روانشناس يا مشاور كنار بگذارد ، احتمال كنار آمدن با اين تعارض به زودي صورت خواهد گرفت.
البته يادتان باشد که دخترها به دليل جنبه عاطفي اشان گاهي به دست و پا هم مي افتند. بنابراين بهتر است به همراه دخترتان با يک روانشناس گفتگو کنيد تا دخترتان روش تحليل مسايل و حاکم کردن منطق بر عاطفه و احساس را فرا بگيرد.
دختر يا پسر لازم است فرا بگيرد كه دنيا محل به دست آوردن و از دست دادن است؛ يعني همان طور ياد مي گيريم كه چيزهايي را به دست آوريم ،بايد ظرفيت تحمل از دست دادن برخي چيزها را هم به دست آوريم. اين درست است كه ما چيزهاي زيادي داريم؛ اما همة آن ها همواره در معرض تهديد هستند . ممكن است هر آن هر يك از آن ها را از دست بدهيم. در واقع، چه كسي به ما تضمين داده است كه تمام اين امكانات براي هميشه يا تا اخر عمر با ما همراه باشد؟ به همين دليل هم خداوند ظرفيت سازش با موقعيت هاي شكست و ناخوشايند را در اسان قرار داده است و فرد اندكي بعد با موقعيت سازگار ميشود.
در هر حال ضروري است كه دخترتان را متقاعد كنيد كه روان شناس يا مشاوري ارتباط برقرار كند، به ويژه آن كه ارتباط با افراد ديگر را نيز در گذشته مطرح كرده. او از نظر عاطفي بسيار آسيب پذير شده و امكان بازيابي سلامت و هويت خود بدون مشاوره امكان پذير نيست.
مي توانيد به عنوان مادر يا برادر محيط عاطفي و صميميت را در خانواده و ميان افراد خانواده فراهم كنيد تا بتوانند تا حدي نيازهاي عاطفي در محيط خانه برآورده شود . نيز بتواند مشكلات و نيازهاي خود را با شما در ميان بگذارد.
در صورت تمايل به مشاوره تلفني با سرويس رايگان مرکز با شماره 09640 تماس بگيريد .
والسلام .خدانگهدار!