پرسش وپاسخ

با سلام و با تشکر از توجه شما در پاسخ دهی چند روز پیش این سوال را پرسیدم که جواب دادید نابودی اسرائیل و یهود بدون شک این واقعه مهم است اما منظور حادثه ی بسیار مهمی قبل از این امر است که بدون شک منشا تمام تحولات در منطقه و دنیا خواهد بود آیا به جز حوادث مربوط به ظهور منجی(عج) حادثه مهم دیگری نیز وجود دارد که به آن پرداخته نشده باشد؟ دوباره از توجه ویژه شما تشکر میکنم

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
برخي از دانشمندان، يکي از علايم ظهور حضرت مهدي‏ عليه السلام را وقوع معرکه جنگي در منطقه ‏اي به نام هرمجدّون و به تعبير روايات قرقيسيا مي‏دانند. اين قضيه حتّي در کتب اهل کتاب نيز به آن اشاره شده است. (1).
اهل کتاب از يهود و نصارا اين معرکه جنگي را بس عظيم و خطرناک مي‏دانند که در پايان تاريخ بشر اتفاق خواهد افتاد.
«هرمجدون» کلمه ‏اي است مشتق از «هَرْ» به معناي کوه، و «مجدّو» که اسم وادي يا کوه کوچکي در شمال فلسطين است. اهل کتاب را گمان بر اين است که مساحت معرکه اين جنگ از منطقه «مجدّو» در شمال فلسطين تا «ايدوم» در جنوب امتداد دارد که حدود دويست ميل است. (2).
آنان معتقدند که در اين جنگ لشکري با حدود 400 مليون نفر شرکت خواهند داشت. (3) لشکري که از عراق، ايران، ليبي، سودان و قفقاز در جنوب روسيه تشکيل شده است. (4).
دکتر عبدالکريم زبيدي مي‏گويد: «... اين حادثه همان حادثه بزرگي است که قبل از ظهور امام مهدي‏ عليه السلام تحقق خواهد يافت، و در روايات از آن به معرکه «قرقيسيا» ياد شده است. در آن واقعه ميليون‏ها لشکر از آمريکا، اروپا، روسيه، ترکيه، مصر و دولت‏هاي مغرب عربي، و لشکرياني از شهرهاي شام يعني سوريه، اردن، لبنان، فلسطين و اسرائيل شرکت خواهند داشت. همگي در منطقه ‏اي به نام قرقيسيا از بلاد شام با هم مواجهه خواهند داشت، و سفياني در اين هنگام خروج خواهد کرد...». (5).
کليني به سند خود از امام باقرعليه السلام نقل کرده که به ميسّر فرمود: اي ميسّر! چه مقدار بين شما و قرقيسيا فاصله است؟ عرض کرد: نزديک شاطئ الفرات است. حضرت فرمود: أما أنّه سيکون بها وقعة لم يکن مثلها منذ خلق اللَّه تبارک و تعالي السموات و الأرض و لا يکون مثلها ما دامت السموات والارض. مأدبة للطير تشبع منها سباع الأرض و طيور السمآء... ؛ (6) آگاه باش که در آن مکان واقعه‏ اي اتفاق خواهد افتاد که نظير آن از زمان خلقت آسمان‏ها و زمين از جانب خداوند اتفاق نيفتاده است و نخواهد افتاد. آن جا محلّ پذيرايي پرندگان خواهد بود. درندگان زمين و پرندگان آسمان از آن سير خواهند شد.
از مجموعه روايات در اين باب به خوبي استفاده مي‏شود که در اين جنگ فرمانده عملياتي اين جنگ از جانب دشمنان اسلام، شخصي به نام سفياني است. او کسي است که به کمک مراکز جاسوسي يهود و آمريکا در ميان مردم تفرقه انداخته ، مردم را بر ضدّ شيعيان اهل بيت تحريک خواهد کرد، نيز بعد از پناه بردن امام زمان‏ عليه السلام به کعبه با عده‏ اي از ياران خود درصدد مقابله با حضرت برآمده که خود او با لشکريانش درمنطقه ‏اي به نام بيدا به زمين فرو خواهند رفت.
در همين جنگ است که بنيه يهود از هم پاشيده شده و بسياري از آن ها نابود خواهند شد.
بخاري از رسول خدا نقل کرده : «قيامت برپا نمي‏شود تا آن که با يهود بجنگيد، در آن هنگام به حدّي از آنان کشته خواهد شد که حتّي سنگي که يک يهودي در آن پناه گرفته مي‏گويد: اي مسلمان! اين يهودي است که در کنار من پناه گرفته، او را به قتل برسان». (7).
براي آگاهي بيش تر به کتاب (موعود شناسي وپاسخ به شبهات ) از علي اصغر رضواني ، مراجعه نمائيد .
پینوشتها:
1. رؤياي يوحنّا، 16-13/16؛ سفر زکريا، 5-1/14؛ کتاب مقدس، ص 843.
2. شبکه معلومات، ص 4.
3. همان، ص 2.
4. مجله الفکر الجديد، شماره 15و16.
5. همان.
6. کافي، ج 8، ص 245، ح 451.
7. صحيح بخاري، ج 3، ص 232.

با سلام لطفا بر اساس حکم عقل آن هم در حد انتطار جوان امروز که شاید خیلی هم احساس دینی ندارد پاسخ بفرمایید. چرا کسی که تا چهل سالگی تقریبا بنده خالص خدا بوده ودستورات دینی را کامل انجام داده و در جامعه نیز بسیار صادقانه و شرافتمندانه کار کرده اینک فکر میکند که هیچ فرقی با کسی که اینگونه نبوده ندارد . حتی بر خلاف تمام وعده های دینی وضع مادی خوبی ندارد با اینکه واقعا کار کرده و حتی به اندازه یک نخ سیگار اسراف نکرده اما زندگی اش می لنگد . ..... مگر انسان چقدر عمر میکند و تا کی باید ...... منتظر باشد . مگر نه اینکه لا معاد له من لا معاش له . لطفا با ارسال پاسخ مستدل به جوانی که کم کم پا به میان سالی می گذارد در حالی که فکر میکند از دینداریش خیر چندانی ندیده است کمک کنید تا از این برزخ بیرون اید. با وجود اینکه قبل از 25 سالش تمام شود 70 درصد کتب استاد مطهری و قبل از سی سالگی بسیاری از مکتوبات علامه جعفری یا تفاسیر متعدد ویا تعداد بسیار زیادی از کتب حضرت امام را مطالعه کرده وکتب سلوک معتبری را هم مدت های طولانی عمل کرده اما اکنون با نگاهی به گذشته ... و مهمتر در پیشرو آنچه را که وعده فرمودند آنهم حداقل در دنیای مادی محقق ندیده است با اینکه تمام و کمال انجام وظیفه کرده است اما اینک ....... . با تشکر

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
1-تصور شما از وضعيت خود و ديگر افراد و موقعيت و جايگاه خود و آنان كاملا اشتباه است ؛ وضعيت ظاهري و امكانات و بهره مندي هاي فردي و اجتماعي فرد، نه معيار درستي اعمال و رفتارهاي گذشته اوست و نه نشان دهنده نادرستي آن ؛ البته و به شكل طبيعي درست رفتاري و تلاش و كوشش در عين دين داري و تقوا مداري مي تواند به سعادت و موفقيت ظاهري كمك كند ، اما به هيچ وجه تلازم و رابطه مستقيمي بين اين امور وجود ندارد .
چه بسا افرادي كه به واسطه رعايت تقوا و حدود الهي در مشكلات و نابساماني هاي بسياري واقع مي شوند . چه بسا بي دينان و بي تقواياني كه در نتيجه بي تقوايي و عدم رعايت ضوابط ديني و اخلاقي به ثروت و موقعيت و مكنت فراوان دست مي يابند ؛ البته در نتيجه معمولا رعايت تقوا و ضوابط ديني و اخلاقي به سعادت و برخورداري معقول از نعمت هاي دنيايي هم منتهي مي گردد .بي تقوايي و بي مبالاتي در رفتارها به مشكلات مختلف براي اين افراد منجر مي شود ، اما اين امر هم عموميت و كليت ندارد .
2- در مباني ديني به ما وعده داده نشده كه براي رفاه و برخورداري و نعمت هاي ظاهري خود دين دار باشيد . بين تقوا و دين مداري و نعمات مادي نسبت مستقيمي تعريف نشده ؛ اگر اين گونه بود، بسياري از انبيا و امامان معصوم ما در فقر و تنگناي مادي به سر نمي بردند ؛ البته در منابع ديني در خصوص رابطه تلاش و كوشش و كياست نسبت به برخورداري مادي اشاراتي شده كه اين امر هم نوعي رابطه عقلاني و طبيعي است .
نبايد توقع داشت كه تنها به مجرد دين داري و رعايت حدود شرعي و اخلاقي لزوما بايد طرح هاي اقتصادي انسان با موفقيت همراه شود يا تلاش هاي او به نتايج و اهداف قابل قبول برسد ، فرد دين دار به واسطه توكل به خداوند و اهداف ارزنده اي كه در مسير تلاش هاي خود دارد ،چه بسا زودتر و بهتر به نتيجه دست يابد ، اما باز نبايد اين امر را قاعده اي كلي دانست .
3- روايت مورد نظر به اين شكل وارد شده است : " من لا معاش له لا معاد له " به اين معنا كه كسي كه داراي معاش و امورات درستي براي زندگي معيشتي خود نباشد، نبايد توقع معاد و آخرتي آباد نيز براي خود داشته باشد ؛ در نتيجه اين بدان معنا نيست كه تنها افراد داراي
امكانات مادي و رفاه اقتصادي داراي آخرتي خوب و رضايتمندانه هستند ، بلكه ممكن است فرد داراي بهره مادي كم ، اما ابزار و توان و زمينه معيشتي ثابت و معقولي باشد و با همان زندگي خود را به سرانجامي مطلوب برساند .
4- نتيجه مستقيم رعايت امور ديني و تقوا و اخلاق ، نزديكي به خداوند و جلب رضايت او و در نتيجه برخورداري از بهترين سرنوشت و تقديرات در زندگي و رسيدن به سعادت ابدي است ؛ بر اين اساس چه بسا خداوند براي بنده اي خوب ، دارا بودن از امكانات وسيع مادي و رفاهي را به صلاح او و آخرتش نداند . او را از پاره اي از اين امور محروم سازد ، اما اين امر لطفي است از جانب خداوند كه در نتيجه نيك رفتاري او عائدش شده است .
در واقع خداوند اين وضعيت را همچون نعمتي براي او مقدر نموده است تا وي در اين وضعيت به برخي مفاسد و خطرات كه ممكن بود در شرايط رفاه و نعمات گوناگون مادي به آن مبتلا شده و از سعادت حقيقي باز بماند ، دچار نگردد ؛ پس حتي اگر وضعيت شما ناشي از همين حقيقت باشد، باز بين شما و ديگر افراد چون خودتان كه از اين دين مداري و تقواي رفتاري برخوردار نيستند، فاصله اي بس عظيم است .
بين تقوا و كسب معارف ديني و رعايت امور شريعت و اخلاق با تلاش هاي سودمند اقتصادي و انتخاب هاي دقيق و درست اجتماعي و مشورت و همكاري با افراد موفق در اين حوزه جمع كرده ، تلاش كنيد موفقيت هاي اجتماعي و اقتصادي خود را نيز در كنار موفقيت هاي معرفتي و ديني به دست آوريد. تلاش هاي مضاعف را عين جلب رضايت خداوند و كسب معرفت ديني بدانيد .
هيچ گاه از تلاش هاي و مجاهدت هاي ديني خود مايوس و نااميد نبوده ،همه آن ها را درآمدهاي معنوي و سرمايه هاي انساني خود بدانيد كه بسياري ديگر از آن بي بهره اند . چه بسا سرمايه دار هاي عظيم گرفتار هزاران آلودگي و انحراف و مشكل عقيدتي و رفتاري هستند و در آتشي مي سوزند كه اكنون بر ما و خودشان مخفي است .
از هر نوع نگاه كاركرد گرايانه به مباني و مفاهيم ديني دست كشيده، از مقايسه نتيجه اعمال و رفتار ديني خود و نتايجي كه متوقع رسيدن به آن هستيد ،دست برداريد . خود را در دو عرصه متفاوت ، يعني :دين داري و دين مداري تنها براي خدا و جلب رضايت او - و تلاش براي معيشت و رفاه بيش تر ، البته با توكل به خداوند و با كمك عقل و منطق و خرد اجتماعي ، مهيا كرده، بيش تر و بهتر از گذشته دراين مسير گام برداريد كه اميدواريم به نتيجه مطلوب دست يابيد .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

دانشجوی کارشناسی ارشد یکی از دانشگاههای تهران هستم.3سال هست با خانومی در ارتباطم....شزایطم برای خواستگاری از سمت خانواده خودم و ان خانوم مهیا نشده هم قصد ادامه تحصیل دارم هم اینکه کار ثابتی ندارم و حاضر به از دست دادن این دختر نیستم...چه راه شرعی برای کنار هم ماندن ما کنار یکدیگر پیشنهاد میکنید؟؟؟. آیا خواندن «زَوَّجْتُکَ نَفْسی فِی الْمُدَّهِ الْمَعْلوُمَهِ عَلَی المَهْرِ الْمَعْلُومِ»؛ یعنی خود را زن تو نمودم به مهر معین شده در مدت معلوم از سوی زن، و پاسخ مرد که بگوید « قبلت التزویج کافیست؟؟؟؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر منظور شما از (کنار هم ماندن يکديگر) ارتباط زن و شوهري است، يعني مي خواهيد با هم دست بدهيد و به همديگر به قصد لذت و شهوت نگاه کنيد و گفتگو داشته باشيد و همين طور ساير روابطي که زن و شوهر مي توانند با هم داشته باشند. تنها راهش ازدواج دائم يا موقت است . به نظر آيت الله خامنه اي اگر دختر باکره بخواهد ازدواج کند، بنا به احتياط واجب بايد از پدر يا جد پدري خود اجازه بگيرد و اگر اجازه نگيرد ،عقدش باطل است.(1)
اگر دختر از پدر يا پدر بزرگ پدري خود اجازه بگيرد و بخواهيد خود تان عقد موقت را بخوانيد ،بعد از تعيين مدت (مثلا يک سال)و مهريه(مثلا يک ميليون تومان) چنانچه دختر به قصد اين که خود را در مدت معين با مهر معين زن تو نمايد بگويد: «زوجتک نفسي في المدة المعلومة علي المهر المعلوم» ( خود را به همسري تو در مدت معين با مهر معين در آوردم) بعد بدون فاصله تو بگويي «قبلت هکذا» (قبول کردم ) صحيح است.

پي نوشت:
1. آيت الله خامنه اي، پاسخ سوال هاي مورد ابتلا ،م 50.

پیامبران بدون استثنا مردم را به چیزی دعوت می کرده اند؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در اين باره که هدف مشترک همه انبيا چه بوده، امير مومنان در نهج البلاغه بيان زيبايي دارد :
« آن گاه که در عصر جاهليت‌ها بيش تر مردم پيمان خدا را ناديده انگاشتند و حق پروردگار را نشناختند و برابر او به خدايان دروغين روي آوردند، شيطان مردم را از معرفت خدا بازداشت. با خواسته‌هاي انسان‌ها، رسولان خود را پي ‌درپي اعزام کرد تا وفاداري به پيمان فطرت را از آنان بازجويند .نعمت‌هاي فراموش شده را به ياد آوردند . با ابلاغ احکام الهي حجت را بر آن ها تمام نمايند . توانمندي‌هاي پنهان شده عقل‌ها را آشکار سازند . نشانه‌هاي قدرت خدا را معرفي کنند.» (1)
از کلام حضرت به دست مي‌آيد که آموزه‌هاي ياد شده جزء اهداف مشترک همه انبيا بوده است.همه آنان براي تامين اهداف مذکور و لوازم و پيامد همان اهداف مبعوث شده‌اند. در واقع همه انبيا يک هدف را تعقيب مي‌کردند و آن تامين سعادت انسان‌ها از طريق نشان دادن راه صحيح زندگي و كسب معرفت كامل و درست نسبت به حقايق عالم ،يعني در حقيقت هدف اصلي انبيا رساندن بشر به درجه برخورداري از ايمان به خدا و روز رستاخيز و تعليم و تربيت صحيح ديني و تقويت اصول اخلاقي بوده است. (2)

پي‌نوشت‌ها:
1. نهج البلاغه ،خطبه 1.
2. پيامبر اعظم در نگاه عرفاني امام خميني ،ص 243.

با عرض سلام وخسته نباشید.میخواستم ببینم اگر کسی در ماه مبارک رمضان بعد از افطار مرتکب عمل زشت استمنا شود و موقعیت نداشته باشد که تا قبل از اذان صبح غسل کند اگر آن روز را روزه گرفت و تا قبل از اذان ظهر غسل کرد روزش باطل است؟اگر هست چکار باید کرد؟

در صورتي که انسان جنب بدون عذر شرعي تا قبل از اذان صبح غسل نکند ويا در صورت تنگي وقت تيمم بدل از غسل نکند روزه اش باطل است وعلاوه برقضا کفاره هم بايد بدهد.(1)
لطفا هر گاه سوال شرعي مي پرسيد نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا براساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .
پي نوشت:
1. توضيح المسائل مراجع ، م 1619 .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام می خواستم بدانم که آیا آیه 28 سوره بقره دلیلی بر صحت نطریه تناسخ بودا هست یا نه؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
به هيچ وجه اين گونه نيست ، زيرا مقوله تعدد حيات و مماتي كه دراين آيه و آيات ديگر بيان شده ، به قرينه بسياري از آيات ديگر به حيات برزخي و حيات اخروي انسان ها اشاره دارد . مبين فرضيه برزخ و معاد است كه نقطه مقابل فرضيه تناسخ قرار دارد . معنا ندارد قرآن را كه به طور صريح و روشن مساله معاد را به عنوان يك اصل بنيادين معرفتي معرفي مي نمايد ، مويد فرضيه تناسخ قلمداد نماييم.
در اين آيه از يك حيات اوليه بعد از ممات و يك ممات و حيات بعدي و در نهايت رجعت به پيشگاه الهي مورد اشاره قرار گرفته است ،در حالي كه تئوري تناسخ به هيچ وجه منحصر در يك يا دو حيات بعد از مرگ نيست و براي اين امر دفعات بي نهايتي را متصور مي داند.

درسته که میگن ام کلثوم با خلیفه دوم ازدواج کرد.و اگه کرد علت چی بود .چطور امام علی به این وصلت راضی شدند.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
شيخ مفيد، از بزرگان شيعه و از مورخان و فقها و متکلمان برجسته، اين ازدواج را نمي‌پذيرد . معتقد است که اين گزارش توسط زبير بن بکار(1) نقل شده که مورد وثوق نيست. افزون بر اين، او از دشمنان علي(ع) به حساب مي‌آيد . در مطالبي که به بني هاشم نسبت مي‌دهد، قابل اعتماد نيست.
متن روايت ازدواج به صورت‌هاي مختلف و گاهي متضاد نقل شده است. تضاد مي تواند به شدت اين نقل تاريخي را مخدوش نمايد. نقل ها به اين صورت است:
أ) علي(ع) متولي عقد ازدواج بود.
ب) عباس، عموي علي، متولي ازدواج شد.
پ) بعد از اينکه بني هاشم مورد تهديد قرار گرفتند، اين ازدواج انجام شد.
ت) اين ازدواج از روي اختيار و بدون تهديد انجام شد.
ث) فرزندي به نام زيد، از اين وصلت به وجود آمد.
ج) زيد، زنده ماند و صاحب نسل شد.
ح) زيد و مادرش (ام‌کلثوم) در زمان عمر کشته شدند، به گونه‌اي که معلوم نشد کدام يک زودتر درگذشتند.
خ) ام کلثوم بعد از عمر، زنده بود.
د) عمر، مهريه او را چهل هزار درهم قرار داد.
ذ) عمر، مهريه را چهار هزار درهم قرار داد.
ر) عمر، مهريه را پانصد درهم معيّن کرد.
مرحوم شيخ مفيد چنين نتيجه‌گيري مي‌کند که وجود اين همه اختلاف، موجب بطلان گزارش مي‌گردد. وي مي‌فرمايد: اگر اين روايت صحيح باشد (و چنين ازدواجي محقق گرديده باشد) باز با مذهب شيعه منافاتي ندارد.(2)
سيد مرتضى، شاگرد برجسته شيخ مفيد معتقد است اين ازدواج از روي اختيار نبود. سپس وي رواياتي را که دلالت بر اضطرار دارد، يادآور مي‌شود و در پايان مي‌فرمايد: حليت و حرمت هر کاري بستگي دارد به اينکه دليلي از دين و شريعت بر آن وجود داشته باشد . کار اميرالمؤمنين، از نظر ما حجت و دليل شرعي است.(3)
از مطالب مرحوم سيد مرتضى استفاده مي‌شود که وي وقوع اين ازدواج را پذيرفته، ولي دليل آن را اضطرار و تهديدهايي مي‌داند که متوجه بني‌هاشم شده بود.
علامه مجلسي بر اين عقيده است که انکار اين واقعه از سوي شيخ مفيد شگفت‌انگيز است. مجلسي بر اين باور است که شايد منظور شيخ مفيد اين بوده که اين موضوع از طريق اهل سنت قابل اثبات نيست،(4) چون رواياتي که از طريق آنان وارد شده، بسيار متفاوت و متضاد است! آن گاه مرحوم مجلسي مي‌گويد: بهترين و اساسي‌ترين پاسخ به اين پرسش آن است که گفته شود اين کار به جهت تقيه و اضطرار انجام شد!
سپس مي‌فرمايد: دور از ذهن نيست که چنين بوده، چون خيلي از کارهاي حرام، در حال ضرورت و ناچاري، حکم آن تغيير مي‌کند و گاهي مبدّل به وجوب مي‌شود.(5)
دکتر سيد جعفر شهيدي، نويسنده و پژوهشگر معاصر، مي‌نويسد: ام‌کلثوم دومين دختر علي(ع) که مادرش حضرت زهرا(س) بود، در سال هشتم هجري متولد شد و در سال هفدهم با عمر ازدواج کرد و چون عمر کشته شد، با عون فرزند جعفر و پس از مرگ او با برادرش محمد بن جعفر بن ابي طالب ازدواج کرد. ام‌کلثوم از عمر پسري به نام زيد آورد.(6)
نويسنده اعيان الشيعه سيد محسن امين بر اين باور است که حضرت علي(ع) دو دختر به نام ام کلثوم داشته، مادر يکي از آنان حضرت فاطمه(س) و مادر دومي، زن ديگري بود. آن که با عمر ازدواج کرد، مادرش فاطمه(س) نبود و پيش از واقعه کربلا، در مدينه درگذشت.
آن ام‌کلثوم که در کربلا حضور داشت و در کوفه خطبه خواند، مادرش حضرت زهرا(س) مي‌باشد.(7)
آقاي سامي الغريري (که الفصول المهمه ابن صباغ مالکي را تحقيق کرده) بر اين عقيده است که ام کلثوم همسر عمر، دختر خليفه اوّل (ابو بکر) بود، که قلم به دستان مزدور چنين وانمود کردند که دختر علي(ع) است.(8)
در فروع کافي، بحث طلاق، در مورد عِدّة زني که شوهرش از دنيا رفته، دو روايت يکي توسط معاويه ابن عمار(9) و ديگري توسط سليمان بن خالد(10) از امام صادق(ع) نقل شده که محتواي هر دو اين است: چون عمر درگذشت، حضرت علي(ع) نزد ام‌کلثوم رفت و او را به خانة خود برد. از اين دو روايت استفاده مي‌شود که ام‌کلثوم، دختر علي(ع) بود، اما اين که مادرش چه کسي بود در روايت به آن اشاره نشده است.
مرحوم مجلسي روايت اوّل را موثق و روايت دوم را صحيح مي‌شمارد.(11)
با اين ديدگاه‌هاي بسيار متفاوت، اظهار نظر قطعي، در اين باره بسيار مشکل است، ولي مسلّم است اگر اين ازدواج انجام شده باشد، با ميل و رغبت انجام نگرفته، اما چه ضرورت‌هايي مي‌توانست آن را توجيه نمايد، با قاطعيت نمي‌توانيم اظهار نظر کنيم.
دکتر شهيدي مي نويسد: حضرت ام کلثوم در مدينه بين سال هاي 42 -50 در گذشت (12) و در قبرستان بقيع دفن شد.
پي‌نوشت‌ها:
1. ابو عبدالله، زبير بن ابي بکر بن عبدالله بن مصعب، در زمان معتصم عباسي از سوي وي عهده‌دار قضاوت در مکه بود. در سال 256 درگذشت. تاريخ بغداد، ج 8، ص 467.
2. مصنفات المفيد، ج7 (المسائل السرويه) ص 86 ـ 90.
3. محمدباقر مجلسي، مرآة العقول، ج 20، ص 44.
4. همان، ص 45.
5. همان.
6. زندگاني حضرت فاطمه(س)، ص 263 ـ 264.
7. سيد محسن امين، اعيان الشيعه، ج 1، ص 327.
8. علي بن محمد، ابن صباغ مالکي، الفصول المهمه في معرفة الأئمه، ج 1، پاورقي، ص 647، تحقيق سامي الغريري، انتشارات دار الحديث.
9. فروع کافي، ج 6، ص 115، ح 1.
10. همان، ح 2.
11. مرآه العقول، ج 21، ص 197 و 199.
12. زندگاني حضرت فاطمه (س) ص 265.

صفحه‌ها