پرسش وپاسخ
۱۳۸۹/۰۶/۱۲ ۲۱:۱۶ شناسه مطلب: 18373
با سلام و ارزوی قبولی طاعات و عبادات شما ایا صیغه زنی که شهره به زنا است درست است ؟؟ اگر من و یکی از دوستانم بخواهیم یک زنی را صیغه کنیم میشود؟؟ یعنی به فاصله مثلا 1 ساعت ؟؟؟ با تشکر
پرسشگر گرامي با درود و سلام :
زني که شهره به زنا است، صيغه کردن او درست است ، فساد شخص مانع از صحت عقد نيست . (1)
اگر شما و يکي از دوستانت بخواهيد زني را به فاصله مثلا يک ساعت صيغه کنيد ،هر کس چنين زني را اول صيغه کرده ،صيغه او درست است اما نفر بعدي در صورتي مي تواند چنين زني را بلا فاصله بعد تمام شدن مدت يا بخشيده شدن مدت توسط شوهر(نفر اول) صيغه کند که زن يائسه باشد يا اگر يائسه نباشد ، نفر اول پس از صيغه کردن با او از جلو يا از عقب نزديکي نکرده باشد .اما اگر يائسه نباشد و نفر اول به مقدار ختنه گاه يا بيش تر دخول کرده باشد، نفر دوم نمي تواند بلا فاصله او را صيغه کند ،بلکه بايد صبر کند تا عده زن تمام شود . عده صيغه دوبار حيض ديدن است. وقتي از حيض دوم پاک شد ،عده اش تمام مي شود.
پي نوشت :
1 . سؤال تلفني (7746666-0251) از دفتر آيت الله خامنه اي (کراهت شديده دارد) و رساله دانشجويي ، ص 227،پرسش354 .
۱۳۸۹/۰۶/۱۲ ۲۰:۴۶ شناسه مطلب: 18371
چرا برای حضرت علی (ع) عزاداری میکنیم مگر نه این است که ایشان موقع شهادتشان گفتند فزت و رب الکعبه پس چرا ما عزاداری میکنیم؟
پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
سوال شما را به صورت كلي تر مطرح مي كنيم و آن اين كه فلسفه عزاداري ها چيست چون سوال مختص به امام علي نيست و در مورد بقيه امامان نيز مي توان اين سوال را مطرح كرد.
اصل عزاداري و سوگواري از اهل بيت پيامبر به ما رسيده است. فلسفه و برخي از حكمتهاي عزاداري عبارتند از :
1- محبت و دوستي:
قرآن و روايات، دوستي خاندان رسول اكرم(ص) و اهلبيت(ع) را بر مسلمانان واجب كرده است.(1)
روشن است كه دوستي لوازمي دارد که با وجود آن لوازم مي¬توان گفت که محبت و دوستي وجود دارد. محبّ در مورد كسي صادق است كه شرط دوستي را - چنان كه بايد و شايد - به جا آورد.
يكي از مهمترين لوازم دوستي همدردي و همدلي با دوستان در مواقع سوگ يا شادي آنان است؛(2)
از اين رو در احاديث، به برپايي جشن و سرور در ايام شادي اهلبيت(ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأكيد فراوان شده است. حضرت علي(ع) در روايتي ميفرمايد:
«شيعه و پيروان ما در شادي و حزن ما شريكند،يفرحون لفرحنا و يحزنون لحزننا» (3)
امام صادق(ع) فرمود : «شيعتنا جزء منا خلقوا من فضل طينتنا يسوؤهم ما يسؤنا و يسرّهم ما يسرّنا؛
شيعيان ما پارهاي از خود ما هستند و از زيادي گل ما خلق شدهاند؛ آن چه كه ما را بدحال يا خوشحال ميسازد، آنان را نيز بدحال و خوشحال ميگرداند».(4)
بنا بر اين لازم است كه در ايام عزاداري اهلبيت به ويژه امام حسين (ع)، حزن و اندوه خود را با «زبان حال» ابراز بداريم؛ يعني، با اشك، آه و ناله و زاري و کم خوردن و کم آشاميدن و...
امام صادق(ع) به معاويه بن وهب فرمود: «عزاداران سيدالشهدا در روز عاشورا از آب و غذا دوري جويند تا آن كه يك ساعت از وقت فضيلت نماز عصر بگذرد، و در حد لزوم به غذاي معمول صاحبان مصيبت، سدّ جوع و عطش كنند.(5)
نيز از نظر پوشاك، با پوشيدن لباسي كه از حيث جنس و رنگ و نحوه پوشش در عرف، حكايتگر اندوه و ناراحتي است، آشكار سازيم.
2- رشد معنوي و انسانسازي:
از آن جا كه در فرهنگ شيعي، عزاداري بايد از سر معرفت و شناخت باشد؛ همدردي با آن عزيزان، در واقع يادآوري فضايل، مناقب و آرمانهاي آنان بوده و بدين شكل، آدمي را به سمت الگوگيري و الگوپذيري از آنان سوق ميدهد.
فردي كه با معرفت در مجالس عزاداري، شركت ميكند؛ شعور و شور، شناخت و عاطفه را درهم ميآميزد .در پرتو آن، انگيزهاي قوي در او پديدار مي¬شود . هنگام خروج از مراسم عزاداري، مانند محبي ميشود كه فعّال و شتابان، به دنبال پياده كردن اوصاف محبوب در وجود خويشتن است.
3- فرهنگ سازي:
هنگامي كه مجلس عزاداري، موجب رشد معنوي و انسانسازي مي¬شود، تغيير دروني انسان به عرصه جامعه نيز كشيده ميشود . آدمي ميكوشد تا آرمانهاي اهلبيت(ع) را در جامعه حكمفرما كند.
عزاداري بر اهلبيت(ع) با يك واسطه زمينه را براي حفظ آرمانهاي آنان و پياده كردن آنها فراهم ميسازد. به همين دليل ميتوان گفت: يكي از حكمتهاي عزاداري، ساختن جامعه براساس الگوي ارائه شده از سوي اسلام است.
4- انتقالدهنده فرهنگ شيعي به نسل بعد:
كسي نميتواند منكر اين حقيقت شود كه نسل جديد در سنين كودكي، در مجالس عزاداري با فرهنگ اهلبيت(ع) آشنا ميشوند. به راستي عزاداري و مجالس تعزيه، يكي از عناصر و عوامل برجستهاي است تا آموزههاي نظري و عملي امامان راستين، به نسلهاي آينده منتقل شود. مراسم عزاداري، به دليل قالب و محتوا، بهترين راه براي تعليم و تربيت نسل جديد و آشنايي آنان با گفتار و كردار اهلبيت(ع) است.
با توجه به مواردي که بيان شد، روشن است که اين عمل براي همة زمانها مي تواند مفيد، سازنده، حرکتبخش و شورآفرين باشد.
پي¬نوشت¬ها:
1. شوري (42)، آيه 23؛ هود (11)، آيه 29؛ ميزانالحكمه، ج 2، ص 236.
2. المحبة في الكتاب والسنة، ص 169 - 170 و 181 - 182.
3. بحارالانوار، ج 44، ص 287.
4. امالي، ص 305.
5. تاريخ النياحة الامام الشهيد الحسين بن علي، ج 1، ص 157-159.
۱۳۸۹/۰۶/۱۲ ۱۹:۴۲ شناسه مطلب: 18368
سلام و خسته نباشید.برخی می گویند نماز خواندن به این شیوه سیره پیامبر می باشد و نه دستور خدا و ما می توانیم به سبک دیگری نیز خدا را عبادت کنیم.اصولا روش و اداب نماز خواندن چگونه به وجود امده است.متشکر از تلاش شما.
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
نماز خواندن به اين شيوه رائج به دستور خداوند مي باشد . نمي توانيم در عبادات به سبک ديگري نماز يا عبادت کنيم.
چگونگي نماز خواندن پيامبر از طرف خداوند بدين گونه بيان شده. برخي گفته اند جبرئيل امين درروز دوم بعثت رسول خدا براي تعليم نماز و وضو نازل شد. نخستين نمازي كه واجب شد نماز ظهر بود. نماز در ابتدا دو ركعتي بود وسپس در حضر(در مقابل سفر) چهار ركعت شد. نماز هاي پنج گانه در شب معراج يعني درشب هفدهم رمضان ، هيجده ماه قبل از هجرت واجب شد. نماز هاي چهار ركعتي در مكه دو ركعتي بود ويك ماه پس از هجرت چهار ركعت شده بود . (1) پس نماز خواندن به اين شيوه و سيره پيامبر در حقيقت به دستور خداوند مي باشد . چون خدا در آيه شريفه: أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ 000 (2) اطاعت خدا و رسول را واجب كرده ، بايد نماز ها و عبادات را به روش پيامبر عمل کنيم .بنا بر اين هر حكمى كه رسول خدا تشريع كند، به اذن خدا تشريع مىكند، هم چنان كه در اين آيه شريفه فرموده : ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا (3). معلوم است كه منظور از عبارت (آنچه رسول براي تان آورده) به قرينه جمله : وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ اين است كه هر چه رسول خدا واجب كرده امتثال كرد، از هر چه كه نهى كرده ، بايد اجتناب و دوري کرد. بنابراين اطاعت از سيره پيامبر، اطاعت از دستور خدا است.
پي نوشت ها:
1 تاريخ پيامبر اسلام ،دكتر آيتي ،ص90و 91 و173 و237.
2 . نساء ( 4 ) آيه 59 .
3 . حشر ( 59 ) آيه 7 .
۱۳۸۹/۰۶/۱۲ ۱۸:۲۵ شناسه مطلب: 18366
شق القمر که از معجزات پیامبر است در کدام سوره قران به ان اشاره شده است؟
با سلام و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز
آيه 1 و 2 سوره قمر به اين معجزه اشاره دارد. آيات بدين شرح است:
«اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِر».
البته بعضي گفته اند انشقاق و شکافته شدن در قيامت رخ مي دهد ،ولي علامه طباطبايي اين آيه را ناظر به همان واقعه اي مي داند که در زمان رسول خدا در مکه رخ داد . در استدلال فرموده که آيه دوم دلالت دارد آنان بعد از ديدن اين آيت ، آن را انکار کرده ، سحر مستمر رسول خدا شمرده اند، در حالي که در قيامت اگر آيتي رخ دهد، کافران نمي توانند آن را انکار کنند و انکار نمي کنند پس اين که آن را انکار کرده و سحر رسول الله شمرده اند، دلالت دارد که شکافته شدن در دنيا و در مواجهه با کافران و مشرکان صورت گرفته است.(ترجمه الميزان،ج19،ص89)
۱۳۸۹/۰۶/۱۲ ۱۸:۲۳ شناسه مطلب: 18364
درتفسیر سوره قدر امده است که فرشتگان و جبرییل در شب قدر سرنوشت انسانها را به امام زمان عرضه میکنند. این تفسیر طبق چه سندی است.در صورتی که شب قدر قبل از اسلام ودر زمان پیامبران پیشین هم وجود داشته است
با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملی؛
شب قدر از اول خلقت بوده و تا آخر خلقت هست. در شب قدر هر سال مقدرات آن سال تعيين مي شود.(1) فرشتگان و روح بر حجت خدا در زمين فرود مي آيند. مقدرات آن سال را بر ايشان عرضه مي کنند . حجت زمان، پيامبران و اوصياي آنان بوده اند تا نوبت به پيامبر اسلام و اوصياي ايشان رسيده ،بعد از امام حسن عسکري تا قيامت، حجت زمان حضرت مهدي موعود(عج) است که آخرين وصي رسول خدا مي باشد.
آيه قرآن مي فرمايد:"تنزل الملائکه و الروح..." و اين صيغه مضارع است که دلالت بر استمرار است . مي فرمايد:انزل فيه القرآن" يعني شب مبارک قدر بوده ، از برکتش اين که قرآن در اين شب نازل شده است، نه اين که بعد از نزول قرآن، اين شب برکت و ارج يافته باشد. بنا بر اين شب قدر از اول خلقت تا آخر خلقت هست.(2)
پي نوشت ها:
1.اصفي،ج2،ص1462.
2. کنز الدقائق،ج14،ص 365 ؛ البرهان،ج5،ص706.
۱۳۸۹/۰۶/۱۲ ۱۸:۱۸ شناسه مطلب: 18363
ایا معجزه قران همان صرف ونحو عربیست یا گسترده تراز ان است؟
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اعجاز قرآن، گسترده تر از صرف و نحو عربي يا بلاغت و فصاحت آيات آن است.
به دو صورت مي توان از اعجاز قرآن سخن گفت.
1- براي هر شخص به گونه اي اعجاز قرآن نمايان مي شود. بدين صورت که شخص بر اثر مطالعه يا بر اثر حوادثي که در زندگي او پيش مي آيد، به مسايلي در قرآن برخورد نمايد که اين مسايل به شکل اعجاز گونه براي او نمود يابد. راه فهميدن اعجاز، شخصي است و نسبت به افراد مختلف ميتواند متفاوت باشد. در زمان پيامبران گذشته که اعجاز صادر ميشد، مانند اژدها شدن عصا، يا شفاي بيماران و زنده شدن مردگان، کساني بودند که حتي با ديدن آن ها نمي توانستند قدرت اعجاز گونه آن را درک نمايند و به همين خاطر به آن پيامبر ايمان نميآوردند.
2-راه دوم ، بيان معنا و شرايط کلي معجزه است تا قرآن با آن معنا و شرايط تطبيق داده شود. اين روش عمومي بوده و معيارها کلي و قابل فهم براي همه است.
پس ابتدا بايد معنا و حقيقت اعجاز و معجزه و شرايط آن ذكر شود تا ببينيم آيا اين شرايط در قرآن موجود است.
وقتي مي توانيم درباره قرآن و معجزه بودن آن اظهار نظر کنيم که سخن شناس و آگاه به حقيقت اعجاز و گونه هاي آن باشيم.
حقيقت اعجاز اين است كه مدّعي نبوت، عمل خارق العادهاي را انجام دهد و ديگران را براي انجام همانند آن دعوت كند اما از آوردن مانند آن عاجز و ناتوان باشند.(1)
قيود و شرايط مذكور در قرآن مجيد ديده مي شود، يعني پيامبر اسلام با معجزه قرآن ادعاي نبوت كرد . مردم را به هماوردي (تحدّي) فرا خواند تا جايي كه حاضر شد كافران تنها يك سوره بياورند و از تمام جهانيان براي ساختن سوره كمك بگيرند.(2) چهارده قرن است كه اين ندا در گوش جهانيان طنين انداز است، ولي كسي نتوانسته است در صحنه مبارزه گام بگذارد يا موفق شود.
اعجاز قرآن منحصر در اعجاز لفظي نيست، بلكه جنبه هاي متعددي را شامل مي شود.
برخي از وجوه اعجاز قرآن
1- اعجاز طريقي:
يعني قرآن كه معارف والا و معاني بلند و سخنان حكيمانه و دانش هاي مختلف در آن جمع شده، توسط شخصي آورده شده که حتي خواندن و نوشتن را نمي دانست.
بر اين اساس قرآن مجيد روي كلمه «امّي» در مورد پيامبر تكيه كرده و خطاب به پيامبر مي فرمايد: "پيش از اين كتابي نمي خواندي و چيزي با دست خود نمي نوشتي تا مايه ترديد و شك گمراهان گردد".(3)
2- اعجاز بياني:
شيوه سخن گفتن قرآن طوري است كه با آن چه بشر تاكنون شنيده و گفته، تفاوت زياد دارد. هيچ کلامي در زيبايي ظاهر و شيريني بيان به پاي قرآن نميرسد. آنچه علماي ادب از آن به فصاحت و بلاغت تعبير مي كنند، در بالاترين مقياس در قرآن وجود دارد. قرآن داراي سبك خاصي است كه نظير آن يافت نمي شود. از اين رو "وليد بن مغيره" که از بزرگترين اديبان زمان جاهليت بود، در مورد قرآن گفت: "از محمد سخني شنيدم كه نه شباهت به گفتار انسانها دارد و نه پريان. گفتار او شيريني خاصي دارد". اما او براي خنثي كردن تأثير قرآن گفت: بگوييد پيامبر ساحر است.(4)
نظم آهنگ الفاظ و صراحت و قاطعيت، متانت و عفّت بيان معاني، همه نشان دهنده زيبايي و هنر قرآن مجيد است.
يك آيه از قرآن، ابن مقفع، اديب معروف را به زانو درآورد و آن آيه "يا ارض ابلعي ماءك..."(5) مي باشد، زيرا در عين اختصار ماجراي طوفان نوح را با تعبيرات كوتاه و بسيار پر معني شرح مي دهد. به گفته بعضي از محقّقان 23 نكته از صنايع ادبي در همين آيه جمع است.(6)
يكي از صاحب نظران مي گويد: يك حرف از قرآن در جايگاهش معجزه است، زيرا آن حرف، كلمهاي را كه در آن واقع شده، نگاه مي دارد و آن كلمه آيه را و آن آيه، آيات بسيار را و همين راز اعجاز جاوداني قرآن است.(7)
3- اعجاز معنايي:
قرآن از نظر محتوا و معنا نيز معجزه است، چون به شكل بسيار زيبايي مسائل اعتقادي را مطرح كرده و خداوند را به زيباترين وجه توصيف كرده است.
همچنين آياتي از قرآن همخوان با قواعد علمي امروز است، مانند جاذبه عمومي، آفرينش جهان، حركت زمين، حركت منظومه شمسي، زندگي در كرات ديگر، زوجيت گياهان، زوجيت عمومي و علل نزول باران.(8) اين حقايق در گذشته براي بشر ناشناخته بوده و برخي از موارد همچنان مجهول است.
موريس بوكاي در كتاب "مقايسهاي ميان تورات، انجيل و قرآن و علم" پس از تطبيق آيات قرآن با دستاوردهاي علمي مي گويد: "چگونه مي توان از تطبيق قرآن با جديدترين فرآوردههاي علمي بشر در شگفت فرو نرفت و آن را اعجاز به حساب نياورد؟!"
جالب آن كه در مفاد آيات قرآن كوچكترين اختلافي وجود ندارد و اين يكي ديگر از نشانههاي اعجاز قرآن در بخش اعجاز معنايي است. قرآن مجيد به اين حقيقت اشاره كرده: "آيا در باره قرآن نمي انديشند كه اگر از سوي غير خدا بود، اختلافات فراواني در آن مي يافتيد؟".(9)
گونههاي ديگر اعجاز:
4- اعجاز در پيشگوييهاي تاريخي مانند غلبه روم بر ايران.
5- اعجاز در بيان رخدادهاي تاريخي پيشين.
6- جامع بودن دانشهاي مختلف. قرآن كتاب حقوقي يا اخلاقي و يا كلامي و اعتقادي نيست، نيز تاريخي و بلاغي نميباشد . در رشتة خاص علمي نيست اما در عين حال، همه اين دانشها را در خود جمع كرده است.
براي مطالعه بيشتر به كتابهاي ذيل مراجعه كنيد:
كتاب تفسير نوين، محمد تقي شريعتي.
قرآن و آخرين پيامبر، ناصر مكارم شيرازي.
برهان رسالت، جعفر سبحاني.
وحي و نبوت، شهيد مطهري.
تفسير الميزان، جلد ا، علامه طباطبايي.
در ارتباط با روشن شدن راز جاودانگي اعجاز قرآن مي توانيد به اين لينك مراجعه كنيد : http://www.porsojoo.com/fa/node/3665
پي نوشتها:
1.جعفر سبحاني، الهيات و معارف اسلامي، ص 262.
2. بقره (2) آيه 23.
3.عنكبوت (29) آيه 48.
4. مجمع البيان، ج 9، ص 387.
5. هود (11) آيه 44.
6. مكارم شيرازي، پيام قرآن، ج 8، ص 122.
7. محمد تقي شريعتي، تفسير نوين، قسمت مقدمه، ص 52.
8. پيام قرآن، ج 8، ص 190 - 180.
9. نساء (4) آيه 82.
۱۳۸۹/۰۶/۱۲ ۱۸:۱۶ شناسه مطلب: 18362
منظور خداوند از اینکه میفرماید .اگر میتوانید یک ایه مثل قران بیاورید.چیست؟
سلام و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز
قرآن فرموده :"اگر باور نداريد که قرآن از جانب خداست و آن را بافته خود پيامبر يا بافته ديگران مي دانيد و مي گوييد بشر مي تواند مانند آن بياورد، پس کتابي همانند قرآن يا ده سوره مانند سوره هاي قرآن يا يک سوره مانند سوره هاي قرآن بياوريد"(مضمون چند آيه)
هيچ جا نفرموه يک آيه مانند آيه هاي قرآن بياوريد.
سوره مجموع چند آيه است که به هم پيوسته اند . پيامي را با استحکام و شايستگي ابلاغ مي کنند . از ابتداي نزول تا به حال قرآن مخالفان و منکران را به آوردن يک سوره حتي به اندازه کوتاه ترين سوره قرآن( سوره کوثر که فقط يک سطر است)دعوت کرده ، تا به امروز فرد يا جمعي نتوانسته بافته اي ارائه دهد که توان رقابت با سوره هاي قرآن از ديد سخن شناسان منصف را داشته باشد. بافته اي که هم مطلب مفيد و حقي ارائه دهد و هم از استحکام و اتقان کلامي برخوردار بوده و بتواند با سوره هاي قرآن شانه به شانه بزند.
۱۳۸۹/۰۶/۱۲ ۱۸:۱۵ شناسه مطلب: 18361
۱۳۸۹/۰۶/۱۲ ۱۸:۱۰ شناسه مطلب: 18358
چرا زندگی ساده و درویشی امام علی (علیه السلام) با زندگی سایر امامان (علیهم السلام) به خصوص امام حسن (علیه السلام) متفاوت است؟
پاسخ:
روش زندگي و سيره امامان (علیهم السلام) بر اساس اوضاع و شرايط زمان و وضع مردم، متفاوت بود، همان طور که در موضعگيري سياسي، امامان (ع) وضع متفاوت و گاهي متضادي داشتند برخي سکوت ميکردند، برخي جنگ ميکردند، برخي کار فرهنگي مي کردند، برخي به دعا و مناجات مشغول بودند، در شيوه زندگي نيز چنين بودند.
بديهي است رفتار و شيوه زندگي متناسب با زمان، ميتواند در پيشبرد هدف عالي، نقش مهمي داشته باشد پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ميفرمايد: «رحم الله من حفظ لسانه و عرف زمانه و استقامت طريقته؛(1) خداوند رحمت کند کسي که زبان خود را حفظ کند و زمان خود را بشناسد و از روش مستقيم برخوردار باشد». بر اين اساس چون وضع اقتصادي مردم در اوايل زندگي علي (ع) بسيار بد بود، حضرت با آن وضع زندگي ميکرد .همچنين در دوراني که امام علي (ع) حاکم و رهبر بود و مردم فقير و ندار بودند، امام به صورتي زندگي ميکرد که مشابه فقيرترين افراد باشد تا فقر و تنگدستي براي فقرا به صورت بهتري قابل تحمل گردد، ولي امام مجتبي (ع) مدت بسيار کوتاهي رهبري را عهده دار بود. بعد به مدينه رفت، مدت ده سال بعد از پدر در مدينه زندگي ميکرد. آن زمان وضع مردم مدينه نيز بهتر از زمان علي (ع) بود .امام مجتبي (ع) در زندگي فردي، هزينه زيادي نداشت بلکه بذل و بخشش و مهمان نوازي او زياد بود. امام علي (ع) نيز اهل بذل و بخشش و انفاق و کمک به مستمندان بود.
افزون بر اين استفاده از نعمت هاي الهي، در حد متعارف، از نظر اسلامي و ديني اشکالي ندارد. امام علي (ع) در اين باره و استفاده از نعمتهاي الهي ميفرمايد:
آگاه باشيد اي بندگان خدا، پرهيزكاران از دنياي زودگذر به سلامت گذشتند. آخرت جاودانه را گرفتند، با مردم دنيا در دنياشان شريك گشتند، اما مردم دنيا در آخرت آن ها شركت نكردند. پرهيزكاران در بهترين خانه هاي دنيا سكونت كردند، بهترين خوراك هاي دنيا را خوردند، لذت هايي را چشيدند كه دنيا داران چشيده بودند، از دنيا بهره گرفتند آن گونه كه سركشان و متكبران دنيا بهره مند بودند. سپس از اين جهان با زاد و توشه فراوان، و تجارتي پر سود، به سوي آخرت شتافتند، لذت پارسايي در ترك حرام دنيا را چشيدند و يقين داشتند در روز قيامت از همسايگان خدايند، جايگاهي كه هر چه درخواست كنند، داده مي شود، و هر گونه لذتي در اختيارشان قرار دارد.(2)
امامان گر چه همه نور واحد بودند، ولي برخي چون علي (ع) از نظر عبادت و راز و نياز و شجاعت و ساده زيستي، در سطحي بالاتر از بقيه بودند. اين موضوع نقصي در ساير امامان (ع) ايجاد نميکند.
هر کدام از امامان داراي ويژگيخاصي بودند. امام مجتبي مظهر سخاوت و بخشش و حلم الهي بود. در زمان خود به همان صورت که وظيفه داشت و خود تشخيص ميداد، مردم را هدايت و رهبري ميکرد، او پيش از بيست بار با پاي پياده به حج رفت. درباره امام علي (ع) چنين مطلبي در تاريخ ذکر نشده و نميتوانيم بگوييم چرا امام علي با پاي پياده به حج نرفت. هر کدام از امامان بر اساس شرايط و وضع و مسئوليتهاي خود بهترين روش براي ترويج و هدايت مردم را انتخاب ميکردند. ساير امامان (ع) که با علي (ع) زندگي متفاوتي داشتند، به همان دلائلي بود که ذکر شد.
پينوشتها:
1. نهج الفصاحه، ج 1، حرف را .
2. نهج البلاغه، نامه 27.