شخصی را به عنوان دوست پیدا کردم که بسیار متدین و مسلط به نفس خود می باشد وکمتر از او گناه صغیره دیده ام وقتی در کنار اوهستم فکر گناه و معصیت از ذهنم دور می شود و به خدا نزدیک تر می شوم واحساس آرامش می کنم .اما مشکلی که دارم این است که این شخص (احساس می کنم که)زیاد با من راحت نیست چه کار کنم که اعتماد این شخص را به خودم کسب کنم این فرد زیاد خودش را به من نزدیک نمی کنداما من خیلی نسبت به ایشان محبت دارم اما ایشان با رفتارشان نشان می دهند که نسبت به من این طور نیستن.گاهی به این فکر می کنم که شاید اصلا این دوستی را ترک کنم اما یاد حدیثی از امیرالمومنین (ع) می افتم که می فرمایند: انسان ضعیف کسی است که نمیتواند دوستی انتخاب کند و ضعیفتر از او هم کسی است که دوست خویش را از دست میدهد . لطفا من را راهنمایی بفرمائید که چه کار کنم که که این عبد خوب خدا را از دست ندهم؟
رویکرد شما به مقوله بسیار حساس دوستی تا حدودی از حالت تعادل و سلامت خارج شده ، ناخواسته به حالت غیر متعادل و غیر سالم گرایش پیدا کرده است. دوستی و نحوه برقراری ارتباط سالم با همسالان یکی از مهارتهای زندگی محسوب میگردد که تحت عنوان مهارتهای ارتباطی از آن یاد میشود. مهارتهای ارتباطی همان طوری که از نامش پیداست یک مهارت است . به سادگی فرد داراي آن نمیگردد. مهارتافزایی در این زمینه نیازمند مطالعه و شرکت در کارگاههای آموزشی مهارت های ارتباطی یا دیدن فیلم آموزشی آن میباشد.
در ارتباط با دیگران نباید به قدری پیشروی نماییم که حریم خصوصی فرد را در نوردیم . فرد مقابل ما را به عنوان یک عنصر مزاحم در فضای ذهنی خود قلمداد کند. باید همیشه با یک فاصله و حریم مناسب با دوستان مان ارتباط داشته باشیم . نباید دوست ما احساس کند که وزنهای به پای او یا باری بر دوش او هستیم. نباید آزادی عمل را از او سلب نماییم و آرامش روانی او را به مخاطره اندازیم. دوست ما باید هر وقت که نیاز به خلوت دارد ،بدون کوچک ترین درخواستی یا واکنشی از دوستان خود به این نیاز خود پاسخ درخور دهد. محبت به دوستان یا دیگران باید در حد تعادل باشد . نباید به سبک محبت مرضی یا به اصطلاح خودشیرینی باشد.
باید بپذیریم درصد علاقه شما به ایشان با درصد علاقه ایشان به شما به صورت طبیعی متفاوت است. درصد تعلق خاطر ما به یک ستاره ورزشی یا سینمایی با درصد تعلق خاطر وی به ما از زمین تا آسمان است.
متأسفانه عزت نفس شما تا حدی پایین است . دوست تان از شما توقع یک فرد عزتمند و مقتدر را دارد. همه ما از اینکه کسی خودش را به دلیلی (هرچند به دلایل صد در صد معنوی و مذهبی) به ما بچسباند متنفریم . سعی میکنیم تا حد ممکن خود را از قفس محبت دیگران فراری دهیم. توصیه میشود در حد امکان عزت نفس و اعتماد به نفس خود را از طریق مطالعه یا شرکت در کارگاه های آموزشی ارتقا بخشید . با یک استقلال عاطفیروانی بالا با افراد پیرامون خود ارتباط برقرار کنید. استقلال عاطفی و روانی فرد نباید به هیچ بهانهای به وابستگی عاطفی و ... تغییر وضعیت دهد.
سعی نمایید مکانیزم دفاعی خود را برای توجیه این رویکرد وابستهوار (در قالب این حدیث نورانی) غیرفعال سازید . به جای بسندهکردن به ظاهر یک حدیث ، به باطن احادیث نورانی اهل بیت ،آن هم به طور منظومهای و سیستمی عمل نمایید. عمل کردن به یک حدیث تنها و چشم بر بستن بر احادیث، با موضوع عزت نفس و مناعت طبع مؤمن زیبنده یک مؤمن واقعی مثل شما نیست.
در پایان بار دیگر توصیه میشود روز به روز بر استقلال عاطفیروانی خود بیفزایید . با تکیه بر نعمت ها و توانمندی خدادادی خود به پیکار با هوای نفسانی و شیطانی بروید . در این راستا میتوانید از برکات دوستیها به نحو متعادل استفاده نمایید. محور اصلی هر حرکتی باید خودتان باشید . از گردش بر محور دیگران باید پرهیز نمایید . آش خود را با همان امکانات موجود خود بپزید. اگر دیگران نمکی به آش شما ریختند، چه بهتر .اگر هم نریختند، باز در اصل ماجرا خللی ایجاد نخواهد شد.