پرسش وپاسخ

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام خسته نباشيد من دختري 16 ساله حدود 4 ساله به گناه كثيف خوارضايي مبتلا شدم البته الان مدتيه ترك كردم من چادري م بعضي وقتا قران مي خونم به خدا و قيامت و همه ي امامان و پيامبران ايمان دارم اما خب.......متاسفانه اينطوري شد البته الان توبه كردم خواهش مي كنم بگيد خدا منو مي بخشه يا نه البته كه خدا ارحم الراحمينه اما ماها تو خوف و رجا قرارداريم ديگه و همچنين اين كه مي دونم ضررهاي زيادي براي جسمم داره خواهش مي كنم بگيد كه اين اثرات از جسمم ميره بيرون يا نه؟باتوجه به اين كه دخترم و مي خواهم بچه دار شوم خواهش مي كنم كمكم كنيد من اين مشكلو به هيچ كس نمي تونم بگم خواهش مي كنم ممنون

1. از اینکه زمینه های مذهبی خیلی خوبی در شما وجود دارد و جوان با ایمان و مومنی هستید، خوشحالیم . امیدواریم و از طرفی اصمینان داریم که حفظ و تقویت ارتباط با خدای مهربان در نهایت باعث نجات شما از دام های شیطان رجیم و پیروزی و غلبه بر او خواهد شد . از اینکه توانسته ای با همت و تلاش خود از این عادت و عمل زشت رهایی پیدا کنید باید به شما تبریک گفت ،چرا که، بيش تر افراد مبتلا به خودارضایی اظهار كرده اند آن قدر اراده ندارند تا بتوانند دست از اين كار بردارند. اينان خود را غريقي مي بينند كه ميان امواج خروشان دريا گرفتار شده اند، در حالي كه حقيقيت اين نيست. در طول زندگي به موازات رشد بدني، اراده نيز تعميق مي يابد . انسان در هر شرايطي قادر به تسلط بيش تر بر خواسته هاي خود مي باشد.
2. بسیاری از دانشمندان و پزشکان خودارضایی را مردود و مذموم می دانند . چون آن را انحراف از مسير صحيح پاسخ به غريزه و نياز زيستي می دانند، برای آن مضرات و آسیب های خطرناک و مخربی ذکر می کنند که موجب بروز مشكلات روحي، رواني و جسمي مختلف در انسان مي شود . می توانید عوارض و آسیب های خطرناک خودارضایی بر روی جسم و روان را در سایت پاسخگو و دیگر سایت ها ملاحظه کنید.
3. اگر عوارض و آسیب های خودارضایی در شما دیده نمی شود، جای بسی امیدواری است . اگر برخی از عوارض در شما یافت می شود ، با ترک کامل این عادت ناپسند به تدریج عوارض آن کم شده و در نهایت نابود می شود و از بین می رود.
4. به هيچ وجه خود را ناپاک ندانيد. دختر مؤمني هستيد که به هر دليلي دچار يک كژ رفتاري گشته‌ايد. هيچ‌گاه خودتان را مساوي با رفتار ناشايست خود ندانيد. بنده خدا هستيد و خداوند بنده اي را كه به سويش آيد، طرد نمي كند. براي جبران گناهان ريز و درشت راه روي همه بندگان باز است؛ زيرا رحمت و بخشايش الهي بسيار بزرگ و گسترده تر از هر گناهي است. همیشه راه توبه و برگشت باز است . خداوند کسی را که از گناه خود، توبه حقیقی کند می بخشد و پاک می گرداند. با ترک خودارضایی و توبه حقیقی، می توان از خشم و قهرخداوند در امان ماند.
5. احساس گناه اگر چه به معناي بيداري وجدان و نفس سرزنشگر انسان و مطلوب است، اما احساس افراطي به هيچ وجه مطلوب خدا و دين نيست، بلکه احساس گناه فزاينده در راستاي وساوس شيطاني است. احساس گناه يکي از بزرگ‌ترين منابع اضطراب‌زاست. مي‌توان دريافت که احساس گناه بيش از حد زمينه‌اي براي خودارضايي بيش تر فراهم مي‌آورد، پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيکران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد.
6. خواهر گرامي ! اكنون شما در مسير نجات قرار گرفته ايد, و به زشتی عمل خود پی برده و در صدد ترک کامل آن برآمده اید. حتی مدتی است آن را ترک کرده و موفق هم بوده اید، پس نياز است همچنان اميد خود را تقويت كرده و به خداوند منّان توكل كنيد . از اين پس سعي كنيد فكر و خيال تان به افكار گناه آلود آميخته نشود. براي جبران آن، وقت صرف کنید تا به تدريج با ترميم آسيب ها و صدمات احتمالی، به زندگي عادي و پر نشاط برگرديد. از غذاهايي كه در تقويت جسم شما تأثير مي گذارد, استفاده كنيد . به ورزش روي آوريد. به مطالعه كتاب هاي مفيد و سودمند بپردازيد. در ضمن باید همه زمینه هایی را که به نحویی باعث تمایل شما به خودارضایی می گردد ، از بین ببرید . چنانچه ناخواسته در موقعیت هایی که احتمال خودارضایی می رود قرار گرفتید، سریع با منصرف کردن فکر و ذهن تان و نیز تغییر موضع، خود را از آلودگی مجدد به خودارضایی برهانید.
در مورد باقی ماندن عوارض و آسیب های خودارضایی بعد از ترک آن، باید عرض کنیم که خوشبختانه با ترک کامل این عادت ناپسند به تدریج و مرور زمان، عوارض آن کم شده و در نهایت نابود می شود و جای هیچ گونه نگرانی نیست. البته این امر بسته به نوع آسیب دارد، برخی از آسیب ها ممکن است چندین سال طول بکشد تا از بین بروند که البته این نیاز به صبر و حوصله و نیز تقویت خود دارد.
معمولاً در خودارضایی دختران، عوارض خیلی خطرناکی مشاهد نمی شود . آسیبی به دستگاه تناسلی و تولید مثل آنان وارد نمی گردد. بنابراین می توانی با ترک خودارضایی، در آینده ازدواج نموده و بچه دار شوید،
توصیه می شود برای برطرف کردن عوارض خودارضایی به صورت کامل، راهکارهای زیر را به کار ببندید:
1. اعتماد به نفس خود را تقویت کنید. اضطراب خود را کاهش دهید .از فعالیت های استرس زا و اضطراب آور دوری کنید. اضطراب نقش مؤثري در تشديد قواي جنسي و در توليد نياز جنسي کاذب سهم به سزايي دارد. همان طور که اضطراب در گرايش به خودارضايي مؤثر است، کاهش اضطراب از طريق ورزش سنگين منظم، تنفس عميق 25 تا 30 بار در روز، تن‌آرامي (ريلکسيشن) و داروهاي گياهي و شيميايي سهم بسزايي در کاهش ميل به خودارضايي دارد.
2. در برخی از افراد که در خودارضایی خیلی افراط کرده اند، آسیب های شدیدتری دیده می شود، مثلاً برخی از دختران در اثر خودارضایی به پرده بکارت خود آسیب وارد کرده اند که نیاز به ترمیم پرده بکارت دارد؛ برخی دیگر از عوارض و آسیب ها، نیاز به دارو درمانی هم پیدا می کند. در این زمینه با پزشک متخصص مشورت کنید.
3. برای کاهش ناملایمات روحی ناشی از خودارضایی به کلینیک مشاوره و روانشناسی مراجعه کنید.
4. در صورت فراهم بودن شرایط ازدواج، خود را برای ازدواج آماده کنید و مقدمات آن را فراهم سازید.
موفق باشید.

آیا در بهشت امکان تغییر جنسیت هست با توجه به اینکه میبینیم بعضی از زنها از زن بودن خود ناراضیند و .... ؟؟؟

اگر مفهوم جسمانی بودن معاد روشن گردد، پاسخ دقیق تری نسبت به این سوال به دست خواهد آمد. در ابتدا باید در این خصوص به این نکته اشاره گردد که مقصود از معاد جسمانی آن است که در جهان اخروی، انسان با وجودی جسمانی حضور می یابد و نعمت یا عذاب اخروی نیز جسمانی می باشد، ولی معاد روحانی آن است که انسان با وجود روحانی (غیر جسمانی) به حیات اخروی خویش ادامه می دهد. در جهان باز پسین، از لذت‌های معنوی و روحانی بهره‌مند می گردد یا به عذاب‌های معنوی و روحانی دچار می شود. (1)
تمامي علماي اهل اسلام اعم از شيعه و سني بر این باورند که : معاد انسان هم جسمانی و هم روحانی است. بر اساس این دیدگاه آدمی در آخرت با وجود جسمانی و روحانی (مثل آن که در دنیا هست) حضور می یابد و حیات اخروی او حیاتی دو بُعدی است، مبنای انسان شناختی این دیدگاه همان است که در بحث از حقیقت انسان مطرح است، و آن این که انسان از دو بعد جسمانی و روحانی فراهم آمده، به گونه‌ای که هر دو ساحت در حقیقت او موثر است. یکی (مثلاً جنبه جسمانی) جنبه عارضی و موقتی ندارد، البته بعد روحانی انسان در مقایسه با جسمانی، از نوعی اصالت برخوردار است ؛ اما فرعیت بعد جسمانی لزوماً به معنای خروج آن از حقیقت ذات آدمی نیست.
بنا بر این اگر دو جنبه جسمانی و روحانی را در ذات انسان موثر بدانیم، چاره‌ای جز پذیرش معاد جسمانی و روحانی نخواهیم داشت، زیرا حضور حقیقت هر فرد در سرای آخرت ضروری است، چرا که در غیر این صورت حاضران در رستاخیز موجوداتی مغایر با انسان‌هایی که مدت زمانی در دنیا به سر برده‌اند، خواهند بود. دیگر نمی‌توان گفت همان شخصی که در دنیا بوده است، اینک در پیشگاه الهی حاضر می شود و پاداش یا کیفر اعمال خود را می‌بیند،
بنا بر این لزوم حضور انسان با تمام حقیقت وجودی خود در آخرت اقتضا می‌کند که معاد او ، معاد جسمانی و روحانی باشد. (2) نتيجه ديگري كه بر اين عقيده متفرع مي باشد اين است كه : اگر قرار باشد انسان با تمام حقيقت وجودي خود كه در دنيا داراي آن بود، در قيامت حاضر شود ، بايد جنسيت او نيز بدون تغيير در قيامت و در معاد محفوظ بماند و زنان به همان صورت برانگيخته شوند و مردان نيز به همان صورت دنيايي دوباره زنده گردند، و مورد حسابرسي واقع شده و به بهشت يا جهنم وارد شوند. لذا مي توان نتيجه گرفت كه : امكان تغيير جنسيت در دنيايي ديگر وجود ندارد و فرد به همان صورت در آن دنيا حضور خواهد داشت.
البته تذكر اين نكته خالي از لطف نيست كه عدم رضايت از جنسيت در افراد به بعضي مسايل رواني و اجتماعي بر مي گردد كه در اينجا مجال صحبت از آن نيست .

پی‌نوشت‌ها:
1. سعيدي مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، نشر طه، قم، 1383ش، ج 2، ص 252 .
2. همان، ص 253 .

باسلام در مدرسه به ما آموختند كه پيغمبر خدا معصوم است و معصوميت را به معصوميت از گناه و معصوميت از اشتباه معنا كردند، در مورد معصوميت از اشتباه مثال مي زدند كه يعني امكان ندارد مثلا پيغمبر خدا كه تسبيح را در دست بگيرند و يكبار آن را به تعداد 100 بشمارند و يكبار به تعداد 101! يعني هيچ اشتباهي چه به عمد و چه غير عمد مرتكب نمي شوند.

اگر اين تعبير درست نيست لطفا براي من عصمت پيغمبر را تعريف كنيد و اگر درست است است سوال من اين است: در آيه اول سوره تحريم خداوند از پيغمبر خود مي پرسند كه چرا براي خوشنودي همسرانت چيزا كه من بر تو حلال كردن تو بر خود حرام كردي؟ در تفسيرهاي الميزان و نمونه دو روايت به عنوان شان نذول اين آيه قيد شده است كه به اختصار اين گونه است: 1) پيغمبر خدا كنيزي داشتند كه به او علاقه مند بودند. اين كنيز شربتي درست مي كرده است پيغمبر اين شربت را بسيار دوست مي داشت و اين موضوع مورد حسد 2 نفر از همسران پيغمبر واقع شده بود. اين دو نفر تصميم مي گيرند كه جهت كوچك كردن اين كنيز و از چشم پيغمبر انداختن او نقشه اي بكشند و قرار مي گذارند كه زماني كه پيغمبر اين شربط را نوشيد اگر نزد هر يك از اين دو آمد به دروغ بگويند كه دهانتان بوي بسيار بدي مي دهد. و هر دو به نوبت چنين مي كنند و پيغمبر كه به ظاهر خود بسيار اهميت مي دادند حرف ايشان را باور كرده و نوشيدن آن شربط را بر خود حرام مي كنند كه اين آيه نازل مي شود.سوال اين است كه اگر پيغمبر معصوم از اشتباه است چگونه در موضوعي به اين سادگي به اشتباه انداخته مي شوند ( حتي براي لحظه اي) تا جايي كه خداوند براي روشن كردن موضوع آيه نازل مي كند.

2) شان نزول ديگر به اين شكل است كه پيغمبر خدا كنيزي داشتند كه به اول علاقه مند بودند. روزي در منزل يكي از همسران خود بودند كه اين كنيز هم حضور داشت. همسر پيغمبر خانه را براي كاري ترك مي كنند و در اين هنگام پيغمبر خدا با آن كنيز خلوت مي كنند كه نا گهان همسر پيغمبر به خانه باز مي گردد و پيغمبر و كنيز را با هم مي بيند كه شروع به داد كشيدن مي كند كه پيغمبر خدا براي آرام كردن او سوگند مي خورد كه آن كنيز را بر خود حرام كرده و ديگر نزد او نمي رود كه اين آيه نازل مي شود. سوال اين است كنيزي كه نزد پيغمبر خداست بر او حلال است و به نوعي همسر پيغمبر محسوب مي شود چرا كه بر پيغمبر حلال و بر مردان ديگر حرام است. او نيز انسان است و نيازهايي دارد. آيا اينكه پيغمبر او را بر خود حرام كند ظلمي در حق او نيست؟ آيا اينكه زني را در شرايطي قرار بدهيم كه نه خود به او نزديك شويم و نه كسي بتواند به او نزديك شود نظلمي در حق او نكرديم؟ و اين موضوع چگونه با عصمت قابل جمع است. و اگر هيچ يك از اين شان نزول ها را صحيح نمي دانيد لطفا شان نزول صحيح را ذكر بفرماييد. باتشكر

پاسخ:
گوهر اصلی انسان که نفس ناطقه‌ اوست، به گونه ای آفریده شده که اگر بخواهد، با تأمین برخی شرایط به آسانی می تواند به قله بلند عصمت برسد، زیرا نفس انسان با حرکت جوهری و تکامل معنوی از قوه به فعلیت رسیده و می تواند از آفت‌های سهو، نیسان، غفلت، جهالت و هر گونه ناپاکی مصون باشد، چون محدوده ای نفوذ شیطان تنها محصور به مراحل وهم و خیال است که وابسته به نشئه طبیعت انسان است، اما مراتب عقل و قلب کاملا از قلمرو و نفوذ شیطان مصون است . سهو، نسیان، غفلت و جهل و هر ناپاکی دیگر در آن ساحت قدسی راه نمی‌یابد. بنابراین چون شؤون هستی انسان محدود به مراتب طبیعی، خیالی و وهمی نیست، اگر کسی به مرتبه عقل خالص و قلب سلیم راه یافت، می تواند همچون فرشتگان از گزند لغزش های علمی و عملی مصون بماند. (1)
بر اساس روایات عقل و وحی هر دو حجت خداوند است. (2)
این دو حجت الهی همواره معاضد و مؤید هم دیگرند، چه این که به گفته امیر مؤمنان (ع) عقل که از اسارت هوا و هوس مصون مانده و وابسته به دنیا نشده باشد، این گونه حقایق را به روشنی درک می‌کند، (3) زیرا عقل می‌داند که اگر پیامبر مصون از خطا و اشتباه نباشد و گفته‌ها و کردار پیامبران معصومانه نباشد، و احتمال لغزش و خطا در گفته‌های آنان وجود داشته باشد، نه تنها اعتبار و اعتمادی به سخن آن ها نخواهد بود، بلکه دعوت به ضد آن چه می‌گویند و عمل می‌کند، تلقی خواهد شد. در نتیجه هدف و غرض دعوت آن ها به دست نمی‌آید و این بر خلاف حکمت و عقل است. (4)
از این رو گفته شده: یکی از اهداف ارسال پیامبران تربیت و تزکیه مردم است. این اهداف به صورت کامل محقق نمی‌شود مگر آن که پیامبر سرمشق علمی و عملی و عینی باشد، حال اگر پیامبری اهل فسق و فجور و ارتکاب معاصی و دروغ باشد، نه تنها نقش یک مربی الهی را از دست می‌دهد، بلکه عملاً سبب تشویق مردم به اشتباه و گناهکاری می‌شود. جواز و امکان دروغ و گناه از سوی آن ها نه تنها با غرض بعثت ناسازگار است، بلکه با حکمت متعالی الهی هم سازگاری ندارد . عقل در درک و اثبات این مسئله کاملاً توانا است و به آسانی ثابت می‌کند که پیامبر و ائمه از هر گونه عیب و نقص معصوم‌اند. (5) بنا بر این عقل سلیم در این مسئله به قاطعیت حکم می‌کند که پیامبر و ائمه از هرگونه عیب منزه اند.
محور دوم مفهوم شناسی مطلبی است که در آیه مورد پرسش اشاره گردیده است. در این رابطه باید توجه داشت که بحث آيه فوق در حقيقت قاطعيتى است از سوى خداوند بزرگ در برابر چنين حادثه‏ اى، و براى حفظ حيثيت پيامبرش. خداوند نخست روى سخن را به خود پيامبر (ص) كرده مى‏ گويد: " اى پيامبر! چرا چيزى را كه خدا بر تو حلال كرده به خاطر جلب رضايت همسرانت بر خود تحريم مى‏ كنى"؟! «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضاتَ أَزْواجِكَ ؟»(6 )
معلوم است كه اين تحريم، تحريم شرعى نبوده، بلكه به طورى كه از آيات بعد استفاده مى‏ شود سوگندى از ناحيه پيامبر ياد شده بود و مى‏ دانيم كه قسم خوردن بر ترك بعضى از مباحات به خاطر مصلحتي، گناهى ندارد.
بنا بر اين جمله : " لِمَ تُحَرِّمُ" (چرا بر خود تحريم مى‏ كنى؟) به عنوان عتاب و سرزنش نيست؛ بلكه نوعى دلسوزى و شفقت است. درست مثل اين كه ما به كسى كه زحمت زياد براى تحصيل درآمد مى‏ كشد و خود از آن بهره چندانى نمى‏ گيرد، مى‏ گوئيم: چرا اين قدر به خود زحمت مى‏ دهى، و از نتيجه اين زحمت بهره نمى‏ گيرى؟
بدون شك مرد بزرگى همچون پيغمبر اسلام تنها به خودش تعلق ندارد، بلكه به تمام جامعه اسلامى و عالم بشريت متعلق است، بنا بر اين اگر در داخل خانه او توطئه‏ هايى بر ضد وى، هر چند به ظاهر كوچك و ناچيز، انجام گيرد، نبايد به سادگى از كنار آن گذشت، حيثيت او نبايد نعوذ باللَّه بازيچه دست اين و آن گردد، و اگر چنين برنامه‏ اى پيش آيد، بايد با قاطعيت با آن‏ بر خورد نموده و آیه فوق در این فضا نازل شده است. (7) و هیچ گونه منافاتی با عصمت پیامبر ندارد.
درباره آن شأن نزول ها که در پرسش آمد، باید گفت که: علامه آن شأن نزول ها را نقل کرده، ولی خود معتقد است که این روایات در باب شأن نزول آن آیه، با خود قرآن نمی سازد. لذا تصریح کرده: اين روايت هم آن طور كه بايد به روشنى با آيات مورد بحث نمى‏ سازد، زيرا ظاهر اين عبارت اين است كه: خداى تعالى بعضى از خلافكاري هاى آن دو زن را بيان كرده، و نیز تأکید نموده که: اين حديث به طرق مختلف و الفاظى مختلف نقل شده، ليكن به روشنى با آيات مورد بحث كه همه در يك سياق قرار دارند تطبيق نمى‏ شود. (8) بنا بر این مشکل محرومیت آن کنیز در این ماجرا پیش نمی آید .

پی‌نوشت‌ها:
1. جوادی آملی، وحی و نبوت در قرآن ،ص 201، نشر مرکز اسرا ،قم،1381 ش .
2. کافی، ج 1، ص 16، حدیث 12، نشر دار الکتب الاسلامیة ، تهران 1388 ق .
3. نهج البلاغه، حکمت 211.
4. شیعه در اسلام، ص 85، نشر دارالکتب الاسلامیة، 1348 ش .
5. آموزش کلام اسلامی، ج 2، ص 75 ،نشر طه ،قم، 1383 ش .
6. تحریم (66) آیه1 .
7. تفسیر نمونه ،ج24 ،ص273 ، نشر دار الکتب اسلامیة ، تهران ، بی تا .
8. الميزان، ج‏19، ص 568 ، نشر جامعه مدرسین ، قم ، بی تا .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

اگر یک نفر که مذهب سنی دارد و همه ی دستورات دین را به درستی انجام داده باشد و امام علی (ع) را به عنوان خلیفه نه به عنوان امام اول قبول داشته باشد آیا به بهشت نمی رود؟ در صورتی که ممکن است یک شیعه ی علوی در زندگی و انجام دستورات دینی از آن فرد سنی ضعیف تر باشد. لطفا به تشریح پاسخ دهید.

پاسخ:
قبول دارید که آنچه انسان را محبوب خدا ساخته و به پاداش آخرت می رساند، ایمان و عمل صالح است؟
قطعا در این شک ندارید و آیات فراوان قرآن مؤید این معنا است.
ایمان به خدا و رسول و اطاعت از دستورهای خدا و رسول است که انسان را به بهشت و رضای خدا می رساند.
از طرف دیگر قبول دارید که ایمان تجزیه ناپذیر است؛ یعنی نمی توان به بعضی دستورهای خدا و رسول ایمان آورد و به بعضی ایمان نیاورد:
أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُرَدُّونَ إِلى‏ أَشَدِّ الْعَذابِ؛ (1)
آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مى‏ آوريد، و به بعضى كافر مى‏ شويد؟! براى كسى از شما كه اين عمل (تبعيض در ميان احكام و قوانين الهى) را انجام دهد، جز رسوايى در اين جهان، چيزى نخواهد بود، و روز رستاخيز به شديدترين عذاب ها گرفتار مى‏ شوند.
با توجه به این آیه می گوییم: در آیات فراوان(2) و روایات بی شماری از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر محبت و اطاعت و ولایت و امامت اهل بیت تأکید شده؛ در روایت متواتر ثقلین، امام علی و فرزندان معصومش به عنوان "عدل" قرآن معرفی شده که تمسک به قرآن و اهل بیت در امان گیرنده از گمراهی معرفی گردیده است. در غدیر علی بن ابیطالب به عنوان جانشین معرفی گردیده است و ... .
با توجه به ادله بی شمار قرآنی و روایی کسانی که دشمن اهل بیت هستند (ناصبیان) قطعا کافرند، زیرا با محبوب های خدا و رسول به دشمنی برخاسته اند. دشمنی با محبوب هر کس مساوی با دشمنی و اعلان جنگ با آن فرد است. پس ناصبیان با خدا و رسول دشمن هستند. جایگاه دشمنان خدا و رسول جز جهنم نیست.
اما آنان که اهل بیت را دوست دارند، ولی پیرو اهل بیت نیستند و پیرو دیگران می باشند، اگر به دستورهای دین و دستور های خدا و رسول عمل می کنند و وجوب پیروی از اهل بیت برای شان ثابت نشده و در این مورد جاهلند و عناد و تعصب نسبت به حق ندارند، اهل پاداش هستند. هیچ کس آنان را جهنمی نمی داند، زیرا عناد و انکار ندارند، بلکه جاهلند. اگر در جهلشان مقصر باشند که شلاق تقصیرشان را می خورند. اگر قاصر باشند که معذورند.

پی نوشت ها:
1. نساء آیه 59 - مائده آیه 3 و 67 و55 - احزاب آیه 33 - شوری آیه 23 -آل عمران آیه 61 -توبه آیه 119 و...
2. بقره (2) آیه 85.

جوانی 17 ساله هستم و مرجع تقلیدم آیت الله مکارم شیرازی است.متاسفانه به علت نا اگاهی مبتلا به خود ارضایی شدم. مراجع علمی خود ارضایی را عملی طبیعی میدانند در حالی که مراجع دینی مخالف هستند.سوال من ای است که به کدام یک باید توجه کرد؟چرا؟اگر این کار واقعا بد است چه کار باید کرد تا از خشم خدا در امان بود؟و چه باید کرد تا خدا مرا ببخشد؟

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
مطالبی را تقدیم می داریم:
1. البته این گونه نیست که تمام مراجع علمی و پژوهشی در دنیا، خودارضایی را عملی طبیعی بپندارند، بلکه بسیاری از دانشمندان و پزشکان، این عمل را مردود و مذموم می دانند. در کتاب ها و مقالات گوناگون عوارض و آسیب های خطرناکی برای آن ذکر می کنند. غالباً مبتلایان به این کار زشت را تهدید می کند . مشکلات فراواني را برای آنان به دنبال مي آورد. تنها تعداد اندکی از پزشکان، خودارضایی را در صورتی که کم باشد و منجر به عادت پیدا کردن به آن نشود ،در مواردی جایز دانسته اند اما در مقابل مراجع دینی و علمای اسلام با توجه به آیات قرآن و روایات اهل بیت(ع) و آموزه های دینی، خودارضایی را حرام و گناه می دانند.
2. از لحاظ دینی، استمنا معصيت و گناه بزرگ محسوب مي شود . در نظام ثواب و عذاب الهي تفاوتي بين گناه كم و زياد نيست. گناه، گناه هست ،چه يك بار ،چه صد بار .در هر حال سرپيچي از فرمان الهي تلقي مي گردد. گناه (صرف نظر از اين که فرد آن را گناه بداند يا نداند) اثرات رواني‌شناختي منفي و آسيب زننده ای بر روح و روان فرد دارد. این مطلب در روان‌شناسي دين که در دانشگاه‌هاي معتبر جهان در حال رشد و بالندگي مي‌باشد، به اثبات رسیده است.
3. احساس گناه و عذاب وجدان و اضطراب در اکثر قريب به اتفاق مبتلايان به استمنا رواج دارد. در افراد مسيحي و يهودي و لائيک نيز به نوعي شاهد اين احساس گناه هستيم. گويا انسان‌ها فارغ از عقايد مذهبي خود اين امر را غير طبيعي و خارج از چارچوب انساني خود قلمداد مي‌کنند.
4. به رغم پیشرفت چشمگیر علوم در عرصه های مختلف، خصوصاً پزشکی، باز علم بشر خیلی محدود است . هنوز انسان به زوایای مختلف خیلی چیزها احاطه ندارد. بارها اتفاق افتاده که در زمانی چیزی را اثبات کرده اند، ولی با گذشت زمان، همان مطلب را غلط پنداشته اند . این به خاطر ناآگاهی انسان به علوم دیگر و عدم اشراف به آن هاست اما در مورد احکام الهی که از جانب خداوند بر اساس مصالح واقعی انسان ها صادر گشته اند ،قضیه فرق می کند، چون خداوند خالق انسان و طبیعت بوده و به همه جنبه ها و زوایای آشکار و پنهان طبیعت آگاه است .
وقتی حکمی صادر می کند، در واقع بر اساس نیاز واقعی انسان است . احتمال اشتباه و غلط در آن راه ندارد. طبیعی است وقتی جایی خداوند احکامی را بیان می کند ، آن احکام مقدم است و باید به آن توجه گردد حتی اگر علم امروز آن را قبول نداشته باشد .این به خاطر ناچیز بودن علم انسان و عدم احاطه کافی او بر همه زوایای علوم می باشد.
در مورد خودارضایی هم مطلب این گونه است . خداوند این کار را نوعی ارضای جنسی غير واقعي و کاذب می داند. به خاطر همین آن را حرام نموده است. بسیاری از دانشمندان و پزشکان هم این عمل را جایز نمی دانند. چون آن را انحراف از مسير صحيح پاسخ به يك غريزه و نياز زيستي می دانند. برای آن آسیب های خطرناک و مخربی ذکر می کنند که موجب بروز مشكلات روحي، رواني و جسمي مختلف در انسان مي شود . می توانید عوارض و آسیب های خطرناک خودارضایی بر روی جسم و روان را در سایت پاسخگو و دیگر سایت ها ملاحظه کنید.
اصولاً پذیرش نظر افراد اندکی که خودارضایی را مجاز می شمارند ،در مقابل دانشمندان بسیاری که دلایل و شواهد علمی بر آسیب های خودارضایی بیان می کنند و به همین خاطر آن را ممنوع می دانند، منطقی و عقلانی به نظر نمی رسد. گذشته از این که خداوند به عنوان خالق انسان آن را روا نمی داند . اظهارات مبتلایان به خودارضایی که با بیماری ها و عوارض خودارضایی از نزدیک درگیرند و ما آن ها را مشاهده می کنیم، در جایز نبودن این عمل کافی است.
به هر حال با وجود دلایل عقلانی و منطقی بر جایز نبودن خودارضایی، نمی توان نظر کسانی که خودارضایی را جایز می شمارند پذیرفت.
اگر کسی به این عمل زشت مبتلا باشد، باید به طریقی خود را از آن برهاند تا از عوارض بسیار ناخوشایند آن مصون بماند. همیشه راه توبه و برگشت باز است . خداوند کسی که از گناه خود، توبه حقیقی کند می بخشد و پاک می گرداند. با ترک خودارضایی و توبه حقیقی، می توان از خشم و قهرخداوند در امان ماند.
برادر عزیز! توصیه می کنیم که ضمن توبه به درگاه الهی به راهکارهای درمان خودارضایی که در سایت پاسخگو قرار داده شده است توجه کنید . متناسب با خودتان آن ها را به کار ببرید تا به تدریج از این عمل ناپسند فاصله بگیرید و کنترل غریزه جنسی خود را کاملاً در اختیار داشته باشید. درمان خودارضایی تنها به اعمال راهکارهای کنترل و تعدیل غریزه جنسی خلاصه نمی شود ،بلکه در موارد شدیدتر نیاز به کمک گرفتن از مشاوران اهل فن و روانشناس می باشد که می توانید در این خصوص به کلینک مشاوره و روانشناسی مراجعه کنید.
موفق باشید.

صفحه‌ها