پرسش وپاسخ

1- غير از بازماندگان و ياران حضرت اباعبدالله الحسين (عليه السلام) چه كساني در ثبت وقايع عاشورا و كلاً نهضت امام حسين (ع) نقش داشته اند؟

2- تعداد كشته هاي لشكريان يزيد ملعون در واقعه كربلا چند نفر بودند و در كجا مدفون شدند؟

3- چرا در پاسخ به جنايات وهابيون و صهيونيست ها در جريان كشتار جمعي شيعيان مظلوم حركت مقابله به مثلي از شيعيان ديده نمي شود؟

4- مگر شيعيان زيدي و اسماعيليه احاديث رسيده از پيامبر گرامي اسلام و ائمه مورد قبول خود را دال بر تأييد 12 امام شيعه (سلام الله عليهم اجمعين) را قبول ندارند تا از اشتباه خود برگردند؟

5- آيا فرزند مي تواند به خاطر تصاحب ميراث پدري از سوي مادر با مادرش قطع رابطه كند و او را به صورت غير مستقيم تنبيه كند؟

پرسش1: غير از بازماندگان و ياران حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام چه كساني در ثبت وقايع عاشورا و كلا" نهضت امام حسين (س) نقش داشته اند ؟
پاسخ:
بعد از حادثه کربلا، گروهي از افرادي که در واقعه کربلا حاضر بودند، حوادث و کارهايي که در آن مکان رخ داده بود و جنگ‌ها و شهادت‌هايي که در آن سرزمين اتفاق افتاده بود، را براي ديگران نقل مي کردند و آنان هم اين حوادث را براي ديگر افراد روايت مي‌کردند، مثل نقل ساير جنگ‌هايي که در صدر اسلام رخ داده است. نيز به همين صورت به آگاهي ديگران مي‌رسيد، اين روش در نقل حوادث عاشورا، ادامه داشت تا اين که در اوائل قرن دوم هجري، ابو مخنف لوط بن يحيى بن سعيد بن مخنف بن سليم ازدي غامدي کوفي ( متوفاي 157) مطالب مربوط به حادثه کربلا را از راويان مختلف جمع‌آوري کرده و کتابي به نام «مقتل الحسين (ع)» را تنظيم و تهيه کرد.
اولين کتابي که به صورت نسبتاً مفصّل درباره واقعه کربلا نگارش يافت، مقتل ابي مخنف است. بعد از ابي مخنف، شاگردش هشام بن محمد بن سائب کلبي کوفي (متوفاي 209) مقتل ابي مخنف، درباره حادثه کربلا به اضافه روايات ديگري را که درباره حادثه کربلا، از ديگران روايت شده بود، در کتابي به نام «مقتل الحسين» گردآوري نمود.
ساير مورخان بيشتر مطالب خود، را درباره حوادث صدر اسلام از جمله حادثه کربلا، از اين دو نفر مخصوصاً ابي مخنف نقل کرده‌اند.
ابي مخنف، مطالب مربوط به حادثه عاشورا را از راويان مختلف نقل کرده که چند گروه مي‌باشند:
1. افرادي که خود در کربلا و حوادث مربوط به آن حضور داشتند . ابي مخنف بدون واسطه و با شنيدن از خود آنان، حوادث را نقل مي‌کند. مانند: ثابت بن هبيره،‌ يحيى بن هانئ بن عروه، زهير بن عبدالرحمن بن زهير خثعمي و ... .
2. افرادي که در کربلا حضور داشتند و حوادث را مشاهده کرده‌اند . ابي مخنف به يک يا دو يا سه واسطه مطالب، را از آنان روايت مي‌کند که تعداد آنان پانزده نفر مي‌باشند.
3. افرادي که در جريان کربلا نقش داشتند و حوادث قبل و بعد از حادثه کربلا، به صورت مستقيم و بدون واسطه، براي ابي مخنف نقل کرده‌اند که اينان پنج نفر هستند.
4. افرادي که در جريان کربلا، داراي نقش بودند و ابو مخنف به صورت غير مستقيم و با يک يا دو واسطه حوادث قبل و بعد از حادثه کربلا، را از آنان نقل مي‌کند، که اينان بيست و يک نفر مي‌باشند.
5. افرادي که در حادثه کربلا حضور نداشتند و مطالبي که از ديگران شنيده‌اند ، براي ابي مخنف نقل مي‌کنند.
6. برخي از اصحاب ائمه (ع) يا خود امامان مطالبي درباره حادثه عاشورا گفته‌اند که ابي مخنف آن ها را در کتاب خود آورده است.
حميد بن مسلم ازدي از افراد مهمي است که جزء سپاهيان عبيدالله زياد است و خود شاهد و ناظر حوادث کربلا بود که مطالب زيادي درباره واقعه کربلا نقل مي‌کند، او کسي است که همراه خولي بن يزيد اصبحي، سر مقدس امام حسين (ع) را از کربلا به کوفه نزد عبيد الله زياد برد. وي، حوادث مجلس عبيدالله زياد در کوفه و گفتگوي امام سجاد (ع) و حضرت زينب (س) با عبيدالله زياد را به صورت مفصل نقل مي‌کند. ابي مخنف به واسطه، مطالب زيادي از او روايت مي‌کند. عُقبه بن سمعان که غلام رباب، همسر امام حسين است و در کربلا حضور داشته، مطالبي را درباره حادثه عاشورا نقل مي‌کند که ابي مخنف آن ها را با يک واسطه در کتاب خود مي‌آورد.
ضحاک بن عبدالله مشرقي، که جزء ياران امام حسين است و در نبرد با سپاه يزيد به امام حسين کمک کرد و بر اساس قراري که با امام حسين داشت، بعد از شهادت ياران امام حسين صحنه کربلا را رها مي‌کند، نيز مطالبي درباره حادثه کربلا نقل مي‌کند که ابي مخنف با يک واسطه آن ها را در کتاب خود مي‌آورد. (1)
مرحوم شيخ صدوق، از بزرگان و محدثان مهم شيعه، روايات زيادي درباره جريان کربلا، در کتاب «امالي» خود ذکر مي‌کند.
فاطمه دختر امام حسين که در حادثه کربلا حضور داشت و همراه ساير اهل بيت (ع) به کوفه و شام برده شده نيز، برخي از حوادث کربلا را ذکر مي‌کند.
بنابراين ماجراي عاشورا و گفتگوي اهل بيت در شام توسط کساني روايت شده که خود شاهد حوادث بوده‌اند و آنان مطالب را براي ساير افراد نقل کرده‌اند، بديهي است که در نقل مطالب، بايد ناقلان حادثه و کساني که واسطه در نقل هستند، از نظر صداقت و راستگويي، مورد بررسي قرار گيرند تا بتوان به نقل آنان اعتماد کرد . نويسندگان منابع کهن چون ابي مخنف، شيخ مفيد، مرحوم صدوق و سيد بن طاووس که مطالب مربوط به حادثه کربلا را نقل کرده‌اند، تلاششان بر اين بود که مطالب معتبر و مستند را نقل کنند.

پي‌نوشت‌ها:
1. ر،ک: وقعة الطف، ص 15 ـ 33 ، ابو مخنف لوط بن يحي، قم ،انتشارات جامعه مدر سين ،1367 ش ، تحقيق و مقدمه : شيخ محمد هادي يوسفي غروي.
---------------------------------

پرسش 2: تعداد كشته هاي لشكريان يزيد ملعون در واقعه كربلا چند نفر بودند و در كجا مدفون شدند؟
پاسخ:
آمار نقش بنيادي در ارائه روشن از سيماي يك فرايند و حادثه تاريخي دارد، ليكن آمار دقيق از رويدادهاي تاريخي مشكل و گاهي غير ممكن است. حادثه كربلا كه در سال 61 ه . ق به وجود آمد، از اين عموميت جدا نبوده و نمي‏توان آمار دقيق از تعداد كشته شدگان آن بيان نمود. ولي در برخي منابع آمده که تعداد کشته هاي سپاه يزيد 88 تن بودند که آنان را جمع اوري کرده بر آنان نماز گزاردند و در همان کربلا دفن کردند. (1)

پي نوشت:
1 . دمع السجوم ، ص 423 ، ترجمه نفس المهموم ، شيخ عباس قمي ، ناشر ذوي القربي ،1378 ، چاپ اول ، مترجم ابو الحسن شعراني .
----------------------------------

پرسش 3: چرا در پاسخ به جنايات وهابيون و صهيونيست ها در جريان كشتار جمعي شيعيان مظلوم حركت مقابله به مثلي از شيعيان ديده نمي شود؟
پاسخ:
بله ما هم با شما هم عقيده هستيم که جهان اسلام بايد در برابر سياست هاي خصمانه اسراييل متحد و از جنايات آن کشور جلو گيري نمايند ، اما -متا سفانه- جهان اسلام، در اين خصوص اقدامات لازم را انجام نداده است، و حال آن که وظيفه اسلامي مقابله با سياست هاي اين کشور مي باشد، مبارزه با اسراييل مي تواند در قالب هاي مختلف صورت گيرد؛ مانند: تحريم اقتصادي اين کشور و به رسميت نشناختن اسراييل، همچنين يکي از راه هاي مبارزه با اسراييل حمايت از مردم فلسطين مي باشد. بر اين اساس است که ايران، به اين کشور کمک مي کند و کمک‌هاي مادي و معنوي ايران به فلسطين به گونه‌اي است که غرب، ايران را متهم به دخالت در امور فلسطين کرده است. همچنين ايران در حين جنگ اسرائيل و فلسطين به اين کشور، مواد غذايي و ... فرستاد و از جهانيان خواست که به مردم فلسطين کمک و جنايات اسرائيل را محکوم نمايند.
يکي از اقدامات بسيار مهم ايران اين بود که: صلح" موسوم به خاور ميانه" را نپذيرفت، زيرا اين امر به نفع اسراييل بود. گرچه اين امر براي ايران سخت بود، زيرا ايران متهم به خشونت گرايي گرديد، اما ايران اين امر را تحمل نمود تا به مردم فسطين و لبنان ظلم نشود.
درباره جنايات وهابيون بايد گفت: ما هم باور داريم که لازم است با جنايات وهابيت مبارزه شود، اما اين امر به صورت جدي صورت نمي گيرد، و حتي برخي از کشور ها از اين گروه حمايت مي کنند، زيرا اين امر به نفع آنان مي باشد. در اين ميان تنها جمهوري اسلامي ايران است که با جنايات اين گروه مقابله مي کند، ولي اين امر تنها کافي نيست، لازم است همه جهان اسلام در اين خصوص اقدامات لازم را انجام دهند.
-----------------------------

پرسش 4: مگر شيعيان زيدي و اسماعيليه احاديث رسيده از پيامبر گرامي اسلام و ائمه مورد قبول خود را دال بر تأييد 12 امام شيعه (سلام الله عليهم اجمعين) را قبول ندارند تا از اشتباه خود برگردند؟
پاسخ:
زيد و اسماعيل خود ادعائي نبست به امامت خويش نداشتند و ديگران بودند که به جهت کج فهمي يا منافع دنيوي ،آنان را به عنوان امام پذيرفتند که البته پيروان آنان يا اين روايات را قبول ندارند يا آن ها را توجيه مي کنند بخصوص اسماعيليه که خيلي از احکام مسلم اسلام را هم به دلخواه خود تفسير و توجيه مي کنند. براي آگاهي اجمالي از شيعه دوازده امامي و زيديه و اسماعيليه به دو گفتار زير توجه نمائيد:
مؤسس شيعه اماميه يا شيعه اثنا عشري (1)
زمان پيدايش شيعه به طور رسمى بعد از رحلت پيامبر اکرم (ص) است، هر چند به طور غير رسمى شيعه در زمان نبى گرامى اسلام (ص) بود. (2)
شاهد آن که پيامبر در تفسير آيه: «اولئک هم خير البريه»؛ (3) خطاب به على (ع) فرمود: «انت و شيعتکم يوم القيامه راضين مرضيين؛ (4) تو و شيعيان تو در روز قيامت از خدا خشنودند و خدا از آنان خشنود است».
نيز فرمود: «ان هذا و شيعته لهم الفائزون يوم القيامه؛ (5) على و شيعيانش در روز قيامت پيروز و سعادتمندند». بنا بر اين پايه گذار اصلي را مي توان خود پيامبر دانست.
در برخي روايات پيامبر به دوازده امام و خليفه بعد از خود اشاره مي کند. اين روايات در منابع اهل سنت نيز آمده است. با اين تفاوت که آن ها تنها از پيامبر نقل مي کنند که دوازده خليفه بعد از من خواهد آمد (6) و نام آن ها را بيان نمي کنند، اما در روايات نقل شده از منابع شيعي نام اين دوزاده تن نيز از پيامبر نقل شده است. بنا بر اين مي توان پايه شکل گيري مذهب اماميه را در کلمات پيامبر جستجو کرد، اما از آن رو که تأسيس يک مذهب و تشکيلات آن تا رشد و قدرت گرفتن آن نياز به گذر زمان دارد و شيعه اماميه در بستر زمان و در تاريخ تحولات بعد از پيامبر شکل گرفت، مي بايست به تحليل و مؤسس ديگري پرداخت؛ بدين شرح که:
با رخداد سقيفه مسير ترسيم شده توسط پيامبر اکرم دچار تحريف گشت، امير المؤمنين و پيروانش را به عنوان مخالفان خلافت ابوبکر مي‌شناختند، نه پيروان يک مذهب اسلامي، ولي پس از مرور زمان و روشن شدن مسائل، گسترش اختلافات و جدا شدن گروه‌هاي فکري، فاصله بين آن ها پديد آمده و به جداسازي مذاهب انجاميد. در زمان امام صادق (ع) مذهب شيعه با همان قرائت نبوي از اسلام (شيعه جعفري يا شيعه اماميه ) جايگاه ويژه اي پيدا کرد، به گونه اي که امام صادق در اذهان، مؤسس اين مکتب به شمار آمد.
اگرچه در دوران پيامبر اکرم و امير المؤمنين به پديده اختلاف مذاهب برخورد نمي‌کنيم، ولي طبق ديدگاه شيعه اماميه مسير اصلي نبوت پيامبر اکرم از آغاز به امامت امامان دوازده‌گانه (همان مذهب اماميه) ختم مي‌شده و پيامبر به روشنگري در اين مورد پرداخته است.
در دوران امام باقر و امام صادق (عليهما السلام) دوران رشد اين مذهب بوده که به تربيت شاگردان بسياري پرداختند. در دوران آغاز غيبت صغرى اين مسير ترسيم شده توسط پيامبر اکرم به سرانجام مي‌رسد و وجود خارجي پيدا مي‌کند.
زيديه:
زيديه شاخه اى از مذهب تشيع و به فرقه اى گفته مى شود که به پيروى از زيد بن على (ع) مي خواند و على بن ابى طالب (ع) را در امامت بر ديگران مقدم و امامت را پس از او براى حسن (ع) و حسين (ع) و سپس منحصر در فرزندان آن دو بداند که با دعوت و فضل به امامت مى رسند، نه با وراثت. همچنين توحيد، عدل، وعد و وعيد، امامت و امر به معروف و نهى از منکر از ديگر اعتقادات زيديه است. (7)
تاريخ پيدايش زيديه، به قرن دوم هجرى باز مى‏گردد. زيديه پس از شهادت امام حسين، زيد شهيد، فرزند امام زين العابدين را امام مى‏ دانند.
زيد در سال 80 هجرى به دنيا آمد و در سال 122 به شهادت رسيد.
در اين که آيا زيد ادعاى امامت داشته، بايد گفت مطابق برخى از اسناد، دعوت او به «الرضا من آل محمد» بوده است، که مى تواند به معناى دعوت به امامان مورد قبول اماميه باشد. (8)
در برخى روايات چنين نسبتى به زيد و اين که او به هنگام قيام، مردم را به امامت خويش فرا خوانده ،به صراحت انکار شده است. امام رضا (عليه السلام) در پاسخ مأمون مبنى بر اين که آيا در مذمت کسى که به ناحق ادعاى امامت داشت، رواياتى وارد نشده است؟ فرمود: «زيد چيزى را که حق وى نبود، مدعى نشد. او پرهيزکارتر از اين بود که چنين ادعايى بکند. وى مردم را به رضا از آل محمد (عليهم السلام) فراخواند... . (9)
کشّي از فضيل رسان نقل مي کند که:
با امام صادق پس از شهادت عمويش زيد بن علي (ع) ملاقات کردم. حضرت به من فرمود: اي فضيل! عمويم زيد کشته شد؟ گفتم: بله، فدايت شوم. حضرت فرمود: خدا او را رحمت کند. او مؤمن، عارف، عالم و راستگو بود، و اگر پيروز مي‏ شد، به آن چه گفته بود وفا مي‏ کرد، و اگر به حکومت مي ‏رسيد، مي دانست که زمام حکومت را به چه کسي واگذار کند.
يحيي، فرزند زيد، در سخني با گروهي از شيعيان تأکيد مي‏ کند که پدرم عاقل‏ تر از آن است که به ناحق ادعايي کند، بلکه ايشان گفت: شما را به آن چه مايه خشنودي آل محمّد است، دعوت مي‏ کنم. و منظور ايشان در اين کلام، امام جعفر صادق (ع) بود. (10)
از اين جا روشن مي‏ شود که زيد (ع) و فرزند شهيدش، يحيي، قائل به امامت امام صادق (ع) بودند و براي خود ادعاي امامت نکردند، اما بعدها فرقه زيديه چنين ادعايي در مورد او مطرح کردند. (11)
اسماعيليه:
اسماعيليان فرقه‌اي از شيعيان محسوب مي‌شوند که با شيعه اماميه که معتقد به دوازده امام هستند، اختلاف نظر دارند. اسماعيليان با اماميه در اعتقاد به امام ششم (امام صادق) با هم اشتراک دارند، اما پس از امام صادق به امامت موسي کاظم (ع) و امامان پس از او اعتقاد ندارند. به جاي آن به امامت اسماعيل فرزند امام صادق (ع) معتقدند.
پس از شهادت امام صادق اکثر شيعه به امامت امام موسي کاظم ايمان آوردند، اما جمعي پسر بزرگ امام را به نام اسماعيل که بزرگ‌ ترين فرزند امام بود، امام دانستند، با اين که او در حال حيات حضرت از دنيا رفت و امام براي مرگ اسماعيل چند نفر را به عنوان شاهد حاضر نمود، حتي حاکم مدينه همگي بر مرگ اسماعيل شهادت دادند و در کفن و دفن او حاضر شدند، با وجود آن، بعد از شهادت امام صادق جمعي به امامت اسماعيل معتقد شدند و با مرگ او به پسرش محمد گرويدند.
اسماعيليان مرگ اسماعيل را انکار نموده و بر اين اعتقادند که او امام غايب است و روزي ظهور خواهد کرد. آنان همچنين تشييع و تدفين اسماعيل به دست امام صادق را ظاهري دانسته تا در صدد سوء قصد به جان او برنيايند.
آنان بر اين باورند که اسماعيل فرزند بزرگ امام صادق بوده و امامت نيز حق بزرگ­ترين فرزند امام است. از طرفي امام صادق نيز قبلا او را به جانشيني خود برگزيده بود. اين گفته پايه و بنياني ندارد، چنان که شيخ مفيد مي‌فرمايد: اصل ياد شده اگر درست باشد، در جايي است که فرزند بزرگ امام پس از درگذشت ايشان زنده باشد، با آن که اسماعيل در سال صد و چهل و سه هجري (پنج سال پيش از شهادت امام صادق) درگذشت و جنازه او در انظار همگان تشييع شد. (12)
در منابع اوليه اسماعيليه غالباً از شخصي به نام ابوالخطاب محمدبن ابي زيد يا مقلاص بن ابي خطاب از موالي بني اسد سخن به ميان مي­ آيد که در کار امامت اسماعيل دست داشت. ابوالخطاب نخست از اصحاب امام باقر (ع) و امام صادق (ع) بود. به سبب سخنان غلو آميزش امام او را لعنت کرده و از وي بي زاري جسته بود. وي سرانجام به دست عيسي بن موسي کشته شد. بعد از درگذشت او، پيروانش به محمدبن اسماعيل گرويدند، بر خلاف عده­ اي که هنوز در مرگ اسماعيل بن جعفر شک داشته و او را غايب مي‌پنداشتند. (13)
اسماعيليان معتقدند که زمين هرگز خالي از حجت نمي­ شود، و حجت خدا دو گونه است: (ناطق و صامت) ناطق را پيامبر (ص) و صامت را ولي و امام مي‌دانند که وصي پيامبر مي‌باشد. آنان بر اين باورند که اساس حجت پيوسته روي عدد هفت است. هر نبي که مبعوث مي شود، داراي شريعت و ولايت است. بعد از مرگش هفت وصي دارد که همگي داراي يک مقام هستند (مقام وصايت)، مگر وصي هفتمين که داراي سه مقام است (نبوت ، وصايت و ولايت).
حضرت محمد (ص) هفتمين وصي حضرت عيسي و محمد بن اسماعيل وصي هفتم پيامبر اسلام است، به اين ترتيب: 1. حضرت علي (ع) 2. امام حسين (ع) 3. امام سجاد (ع) 4. امام باقر (ع) 5. امام صادق (ع) 6. اسماعيل 7. محمد (آن ها امام حسن (ع) را وصي پيامبر نمي‌دانند) بعد از محمد بن اسماعيل هفت نفر از اعقاب محمد بن اسماعيل که نام ايشان معلوم نيست و بعد از آن هفت نفر اوّلي خلفاي فاطميين مصر که اول شان عبيدالله مهدي بنيان گذار خلافت فاطميان در مصر است. (14)
اسماعيليان نخستين معتقد بودند که تاريخ مذهبي بشر از هفت دوره تشکيل مي‌شده، هر دوره را يک پيامبر شارع، آغاز مي‌کرده است، آنان پيامبران شارع را که هر يک آورنده شريعتي نو، در دوره‌اي جديد بوده‌اند، ناطق مي‌ناميدند. در حقيقت، شريعت هر دوره منعکس کننده پيام ظاهري ناطق آن دوره بوده است، در شش دوره اول تاريخ «نُطَقا» يعني پيامبران اولوا العزم، ‌عبارت بودند از: آدم، نوح ، ابراهيم ، موسى، عيسى و محمد (عليهم السلام) هر يک از اين شش نفر، براي تفسير حقايق نهفته در باطن شريعت آن دوره، جانشيني داشتند که اسماعيليه وي را، وصي، اساس، يا صامت، مي‌خواندند.
اوصياي آن پيامبران، عبارت بودند از:
شيث، سام، اسماعيل، هارون (يوشع)، شمعون الصفا و علي بن أبي طالب، در هر دوره بعد از وصي آن دوره، هفت امام وجود داشت که «اَتِمّا» (جمع متَمّم) نيز ناميده مي‌شدند، وظيفه اصلي آنان حراست از معاني ظاهري و باطني شريعت آن دوره بوده است. هفتمين امام هر دوره به مقام ناطق دوره بعدي ارتقا مي‌يافته که با آوردن شريعتي نو، شريعت ناطق دوره قبل را نسخ مي‌کرده است.
اين روش در دوره هفتم تاريخ يعني آخرين دوره تاريخ تغيير مي‌کند. اسماعيليان نخست، هفتمين امام، در دوره حضرت محمد (ص) را ، محمد فرزند اسماعيل بن جعفر بن محمد صادق، مي‌دانند.
آنان معتقدند که محمد فرزند اسماعيل از دنيا نرفته و زنده است. او هفتمين و آخرين ناطق، و در ضمن اساس و وصي دوره خود نيز بوده که با رجعتش، به مقام آخرين ناطق در آخرين دوره تاريخ بشر مي‌رسيده است.
به عقيده آنان محمد بن اسماعيل گرچه شريعتي جديد نمي‌آورد، ولي شريعت دوره قبلي، يعني دين اسلام را منسوخ مي‌کند، چون وظيفه اصلي او به عنوان آخرين ناطق و اساس، بيان و وصف کامل معاني باطني و حقايق مکتوم در تمام شريعت‌هاي قبلي بوده است. در حقيقت، محمد بن اسماعيل، حقايق نهفته در شريعت اسلام و شرايع ديگر پيامبران اولوالعزم را بر همگان آشکار مي‌کند.
به عقيده آنان در آن عصر غائي تاريخ بشر ديگر هيچ گونه نيازي به احکام ديني وجود نخواهد داشت. محمد بن اسماعيل به عنوان قائم و آخرين ناطق، حکومت عدل را در پهنه جهان خواهد گسترد و سپس دنياي جسماني برچيده خواهد شد. (15)

پي نوشت ها:
1. کلمه شيعه اماميه هرگاه بدون قيد و قرينه به کار رود ، بر شيعه اثنا عشري اطلاق مي‌شود. (فرق و مذاهب کلامي، ص 137)
2. تشيع مولود طبيعى، ص 82 - 90، شهيد صدر، ترجمه محمد جواد حجتى کرمانى .
3. بينه (98) آيه 7 .
4. سيوطى، تفسير در المنثور، ج 8، ص 538 .
5. همان .
6. صحيح مسلم، کتاب الامارة، باب 1، حديث 7؛ مسند احمد بن حنبل، ج5 ، ص90، 100، 106؛ کنز العمال، متقى هندى، موسسة الرسالة، ج12، ص32؛ فتح البارى، ابن حجر عسقلانى، دارالمعرفة، ج13، ص211؛ مشکاة المصابيح، محمد عمرى تبريزى، المکتب الاسلامى، حديث 5974 .
7. ابن عساکر، الحافظ ابوالقاسم على بن الحسن بن هبة اللّه بن عبداللّه الشافعى: تاريخ مدينة دمشق (80جلد)، دارالفکر، بيروت، 1416ق / 1996م .
8. زيد بن على و مشروعية الثورة، ص197ـ198 .
9. کفاية الاثر، خزاز قمى ،ص 302 .
10. هاشم معروف حسيني، الشيعه بين الاشاعره و المعتزله، ص 68 .
11. محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج 11، ص203 .
12. فرهنگ فِرَق اسلامي، محمدجواد مشکور، ص 47 ، مشهد ،انشارات استان قدس رضوي ، 1375 ، چاپ سوم .
13. همان، ص 48.
14. شيعه در اسلام ، علامه طباطبائي ، ص35-39 ، 1389 ه ق ، با مقدمه دکتر سيد حسين نصر ، تهران ، دار الکتب الاسلاميه .
15. دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج 8، ص 687 ـ 688 ، سيد کاظم موسوي بجنوردي ،تهران ،1377 ه ش ،چاپ اول .
-----------------------------

پرسش 5: آيا فرزند مي تواند به خاطر تصاحب ميراث پدري از سوي مادر با مادرش قطع رابطه كند و او را به صورت غير مستقيم تنبيه كند؟
پاسخ:
صله رحم از واجبات است و فرزند نمي تواند در فرض مسئله رابطه خود را با مادر قطع نمايد و بايد به جاي اين کار نهي از منکر کند و مادر را نصيحت نمايد. (1)

پي نوشت:
1. سئوال از دفتر آية الله خامنه اي در قم . (7746666-0251).

آیه ذکر شده در کتاب : بسم الله الرحمن الرحیم . زوجتک نفسی فی المدت المعلوم علی المهر المعلوم . قبلت؟؟

عبارت یاد شده در رساله که به عنوان عقد صیغه برای ایجاد عقد موقت خوانده می شود ، آیه قرآن نیست .
و با رعایت شرایطی که در رساله آمده است و خواندن درست صیغه شرعی ، دختر و پسر به هم محرم می شوند .

پی نوشت :
1. آیة الله مکارم شیرازی ، توضیح المسائل ، م 2032 .

بعضی افراد میل جنسی ضعیف دارند ویکی از راهکارهای موجود نگاه کردن فیلم یا صحنه جنسی محرک میباشد سوال این است که از دیدگاه اسلام نگاه کردن افراد متاهل به این گونه صحنه ها چه حکمی دارد

نگاه به این گونه فیلم ها حتی برای آمادگی پیدا کردن برای همبستر شدن با همسر جایز نیست.
در تاریخ 29/7/1380 از محضر آیت الله فاضل لنکرانی استفتا کردیم:
آیا می توان از فیلم سکسی و مستهجن برای تحریک شدن بر حلال و تحریک همسر برای همخوابی استفاده کرد؟
فرمودند: خیر.(1)
پی نوشت:
1. استفتای کتبی به شماره استفتای 38359.مورخ 17/8/1380.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

در قرآن نسبت به جنگ جمل كه بين امير المومنين و طلحه و زبير و عايشه در گرفت، آيه اي وجود ندارد

با سلام و خسته نباشید. میخواستم بدونم آیه ای در رابطه باجنگ عایشه با حضرت علی(ع) و همینطور در باره خود عایشه در قرآن هست یا نه. ممنون.

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با این مرکز.
در قرآن نسبت به جنگ جمل كه بين امير المومنين و طلحه و زبير و عايشه در گرفت، آيه اي وجود ندارد، زيرا واقعه جنگ جمل پس از رحلت پيامبر گرامي اسلام و انقطاع وحي بوده؛ طبيعي است كه در اين باره آيه اي وجود نداشته باشد
اما نسبت به خود عايشه در قرآن آياتي وجود دارد كه گاه با عنوان عامي از او ياد مي شود و گاهي به خصوص ايشان مربوط مي شود .
قرآن تمامي همسران پيامبر را ام المؤمنين ناميده از جمله عايشه .
خداوند فرمود: "النبي أولي بالمؤمنين من أنفسهم و أزواجه امّهاتهم؛(1) پيامبر اولي و سزوارتر به مؤمنان از خود آنان است . زنانش [در حكم احترام و عطوفت و حرمت ازدواج با آنان] مادران مؤمنان‌اند".
اين كه قرآن از همسران پيامبر به عنوان "امهات المؤمنين" ياد كرده، از دو جهت است: وجوب بزرگداشت و احترام، و ديگري: حرمت ازدواج با آنان پس از پيامبر.(2)
گر چه دربارة آية 11 نور(افك) دو نظر وجود دارد:برخي آن را مربوط به عايشه مي دانند. دوم: برخي آن را مربوط به مارية‌ قبطه مي دانند كه "مقوقين" پادشاه مصر او را به رسول خدا(ص) هديه كرد . او از پيامبر (ص) ابراهيم را آورد. در صورتي كه افك مورد بحث آيه درباره عايشه باشد، آيه مي گويد: كساني كه اين دروغ را تراشيدند، جمعيت كمي از شما هستند كه با هم تباني كرده اند كه با انتشار چنين دروغي قداست و نزاهت رسول خدا را لكه دار ساخته و ميان مردم رسوا سازند. از اين رو آنان را مورد توبيخ قرار داده است. نيز كساني را كه اين داستان را شنيدند و آن را رد نكردند.
نيز در شان نزول آیه «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ تَبْتَغِی مَرْضَاتَ أَزْوَاجِکَ»(3)دو گونه روایت آمده که یکی مربوط به ماریه است.
بنا بر یک دسته از روایات، پیامبر هر روز پیش یکی از همسرانش بود. اوقات را میان آنان تقسیم کرده بود. روزی که نوبت حفصه بود، از پیامبر اجازه گرفت برای انجام کاری، به منزل پدر خود (عمر) برود. آن گاه پیامبر کنیز خود (ماریه قبطیه) را به اتاق حفصه آورد. وقتی حفصه آمد، ناراحت شد و به پیامبر اعتراض کرد.
پیامبر به حفصه سخنی را گفت و اضافه کرد: «نزد تو امانت باشد و به دیگران مگو» حفصه امانت‌داری رعایت نکرد و چون با عایشه دوست بود، موضوع را به وی گفت و پیامبر از این کار حفصه ناراحت شد.(4)
برخی مفسران علت نزول آیه را این می‌دانند که پیامبر وقتی نزد همسر خود «زینب دختر جحش» می‌رفت، وی از عسلی که تهیه کرده بود، برای پیامبر می‌آورد و حضرت می‌خورد . چون عائشه از جریان آگاه شد، ناراحت گردید و با حفصه توطئه کردند که پیامبر از آن عسل نخورد. پیامبر نیز قسم یاد کرد که نخورد اما بر اساس دستور خدا، از تصمیم خود مبنی بر نخوردن عسل، منصرف شد.(5)
در تفسیر نمونه مناسب‌ترین و مشهورترین شأن نزول را همین مطلب اخیر می‌داند و به جریان ماریه قبطیه اشاره نمی‌کند.(6)
برای آگاهی بیش تر به تفسیر مذکور و تفسیر راهنما، ج 19، ص 163 ـ 164 مراجعه نمایید.
پی‌نوشت‌ها:
1. احزاب (33) آيه 6.
2. تفسير الميزان، ج 16، ص 277.
3. تحریم (66) آیه 1.
4. بحار الانوار، ج 22، ص 229 ـ 230؛ المیزان، ج 19، ص 392.
5. تفسیر نمونه، ج 24، ص 271.
6. همان.

در مورد بسر هایی که در سن بلوغ هستند 15 یا 16 سال و استفاده از اینترنت توضیح دهید اگر متوجه شویم عکس های نامتعارف سرچ می کند و تمایل به دیدن عکس زنان و روابط جنسی دارد چگونه باید به او بفهمانیم که ما از کار وی مطلع هستیم و از اینکار او را نهی کنیم با توجه به اینکه اینترنت در دسترسش نیست و مواقعی که به خانه خواهرش می رود استفاده می کند.چون بسر موجه و سر به راهی بوده والدینش نیز باور ندارند لطفا راهنمایی کنید و ایمیل مخفی بماند.با تشکر

اينترنت محصول علمى و فنى بشر است و مانند هر ابزار ديگرى، مى‏تواند كاربردهاى مثبت يا منفى داشته باشد. آنچه مهم است، بالابردن كاركرد مثبت در ابعاد مختلف و جلوگيرى از آثار منفى اين رسانه مهم جهانى است. به يقين ما براى دستيابى به توسعه‏اى سريع و همه جانبه و ايجاد تمدنّ اسلامى و عقب نماندن از قافله علم و تمدنّ بشرى، نيازمند استفاده از تكنولوژى و فن آورى‏هاى پيشرفته هستيم. كه يكى از مهم ترين آن ها، شبكه جهانى اينترنت است كه در همه زمينه‏هاى علمى، تحقيقى، هنرى، سياسى، تاريخى و مذهبى مى‏توان از آن بهره برد. با اين حال، مراكزى كه اكنون از طريق اينترنت، اطلاعات غير علمى و غير انسانى را در جهت يكسان‏ سازى فرهنگى جهان و مسلّط نمودن فرهنگ منحط غربى و محو ساير فرهنگ‏ها و براى تحقق دهكده جهانى به رهبرى آمريكا ارائه مى‏نمايند، صدها برابر مراكزى است كه اطلاعات مفيد و علمى و فنى ارائه مى‏كنند. با این هجمه تبلیغاتی پدر و مادرها خیلی باید مواظب باشند که جوانان از این رسانه جهانی استفاده درست بکنند. جوان در دوران بلوغ به این مسایل حساس می شود و اگر پدر و مادر متوجه این مسئله نشوند، دچار انحراف اخلاقی می شود.
در هر حال برای حل مشکل راهکارهای زیر را بکار ببند:
1. طوری برخورد نکنید که ایشان متوجه شود که شما از کارهای او اطلاع دارید.
2. مهم ترین چیز در ترک یک عادت از بین بردن زمینه های آن است. بنا بر این تا مدتی زمینه استفاده از اینترنت را از او بگیرید و اگر در منزل خواهر یا فامیل های دیگر از اینترنت استفاده می کند، رفت و آمد به منزل آن ها را کم کنید و به فامیل های خود بگویید که به بهانه های مختلف اجازه استفاده را به ایشان ندهد.
3. طریقه صحیح استفاده از اینترنت را به او یاد دهید و آسیب های فراوان اینترنت را به او گوشزد کنید.
4. در مورد دوستانش تحقیق کنید و اگر دوستانی دارد که او را به این کارها تشویق می کند، با بدست آوردن رگ خوابش با او صحبت کنید تا رفت و آمد خود را با آن ها کم کند و به تدریج قطع کند.
5. نکته پایانی این که در تمام این مراحل با زبان نرم با او صحبت کنید.
موفق باشید.

آیا استمنا در مورد دختران هم هست یا فقط برای آقایان است؟بنظر شما دختر 32 ساله ای که ازدواج نکرده و در جامعه امروزی است چطور می تواند به گناه آلوده نشود ؟آیا امکانپذیر است؟

استمنا يعني ارضای جنسي انسان توسط خودش.
استمنا و خود ارضايي اختصاصي به آقايان ندارد، و بعضي از خانم ها هم متاسفانه مبتلا به اين عادت ناپسند هستند.
تنها راه صحيح ارضاي غريزه جنسي ازدواج است. متاسفانه ازدواج در جامعه فعلي ما گرفتار كج سليقگي هاي بسياري شده ، به نحوي كه فراهم شدن مقدمات ازدواج جوان ها سخت شده است. اما اين به آن معنا نيست كه اگر كسي به هر علتي موفق به ازدواج نشد، ديگر قدرت خويشتنداري در مقابل غريزه جنسي را نداشته باشد. با عملي كردن راهكارهايي كه در زير مي آيد، مي توانيد خود را از آلوده شدن به گناه حفظ كنيد.
در هر صورت توصیه می‌شود:
1ـ تحت هیچ شرایطی (حتى اگر تا آخر عمر مجرد باقی بمانید) در خطوط قرمز الهی گام نگذارید. مطمئن باشید هر گونه ورود ناخواسته یا خواسته در خطوط قرمز خداوندی، مانند: استمنا، نگاه‌های غیر متعارف، ارتباطات خارج از چارچوب، رفاقت به امید ازدواج و... به پیچیده‌تر شدن و بغرنج‌تر شدن مشکل شما می‌انجامد.
2ـ هیچ گاه از رحمت بیکران الهی ناامید نباشید. همواره خواهان امور دنیایی و آخرتي، با قید مصلحت و حکمت از خداوند حکیم باشید ،نه استجابت دعا و برآورده شدن حاجات به هر قیمتی. پس از بیقراری و عجز ولابه افسرده ساز (حتی به صورت دعا) به شدت بپرهیزید. تأخیر در برخی امور به ظاهر مثبت و ضروری از بی‌توجهی خداوند به امور بندگانش نشأت نمی‌گیرد. شايد موانعي در درون (به واسطه انجام و ترک برخی امور بر خلاف رضایت خداوند) یا بیرون (مشکلات اجتماعی، اقتصادی، فقدان شرایط ازدواج برای پسران، کمبود پسران مؤمن و پاکدامن و...) موجود باشد که ان شاء الله با خویشتنداری برطرف خواهد شد.
3-تفریحات و معاشرت های سالم خود را افزایش دهید. به طور كلي سرزنده بودن و خمود نبودن، نقش زيادي در بالا رفتن احساس خوب زندگي دارد.
4ـ همواره به خود گوشزد نمایید که سن من برای ازدواج به هیچ عنوان دیر نشده ، حداقل تا 35 سالگی فرصت برای ازدواج موفق را خواهم داشت. این نکته را به هیچ‌عنوان خود فریبی قلمداد نکنید . به یادآوری هر روزه این نکته ملتزم باشید.
5ـ خانه بخت را منحصر در ازدواج ندانید . همه برگه های زندگی را در موضوع ازدواج خرج نکنید ، تمام زندگي را در ازدواج خلاصه نكنيد، واقعا اين طور نيست كه اگر كسي ازدواج نكرد، تمام زندگي خود را باخته باشد. شاهدش هم اينكه خيلي از افراد هستند كه با اينكه ازدواج نكرده اند، اما خيلي سرحال و شاداب و موفق هستند. چه بسا زنان بسیار تأثیر گذاری در جامعه بوده اند که در پرتو تحصیل و اشتغال مولد، نه صرفاً ازدواج به خانه بخت واقعی خود راه یافته اند.
6-هيچ گاه از رحمت بیکران الهی ناامید نباشید. همواره خواهان امور دنیایی و عقبایی با قید مصلحت و حکمت از خداوند حکیم باشید ،نه استجابت دعا و برآورده شدن حاجات به هر قیمتی. پس از بیقراری و عجز و لابه افسرده ساز (حتی به صورت دعا) به شدت بپرهیزید.
7- در جلسات مذهبی و به طور کلی در جمع ها حضور فعال داشته باشید. ضمن حفظ کرامت و شخصیت و وقار ،انسانی بشاش و خوشرو و پر انرژی باشید . مطمئناً هم در شادابی و طراوت شما و هم در جلب نظر دیگران بسیار موثر خواهد بود.
8- در بسیاری موارد با یک پایش روانی دقیق می‌توان به عوامل برانگیزاننده نیاز جنسی در خود پی‌برد، عواملی مانند تنهایی، بی‌هدفی، ترانه‌ها، موسیقی‌ها، رمان‌‌ها، عکس‌ها، فیلم‌ها، اینترنت، چت، دیدار دوستان متأهل، پرسه زدن در خیابان و... پس از آگاهی از عوامل برانگیزاننده می‌توان به حذف و اصلاح تدریجی این امور پرداخت. به عنوان مثال دختری که شرایط ازدواج ندارد، وقتی به به ترانه‌های عشقی گوش فرا دهد و در اینترنت با جنس مخالف خود چت کند و...، به طور طبیعی باعث نیاز جنسی، یا افزایش نیاز جنسی می شود که دیگر کنترل کردن بر خود سخت تر خواهد شد و به رغم آگاهی از گناه‌آلود بودن، به عمل خودارضایی دست می زند.
9- اضطراب بالا یکی از عوامل مهم در تشدید نیاز جنسی است، پس از طریق مختلف از جمله تنفس عمیق (25 تا 30 بار در روز)، تمارین تن آرامی (ریلکسیشن)، تفریحات سالم، نوشتن افکار اضطراب آور و... به کاهش اضطراب خود کمک کنید.
10ـ ورزش سنگین (در حدی که عرق شما را درآورد) را سر لوحه زندگی خود قرار دهید. برای تعهد بیش تر در باشگاه ورزشی ثبت نام نمایید. ورزش منظم بسیاری از انرژی‌های مزاحم را از بدن شما تخلیه می‌نماید، و كمك زيادي به كاهش ميل جنسي شما مي كند. حتما تجربه كنيد.
11ـ داروهای گیاهی کاهنده قوای جنسی تهیه و تناول نمایید. از مصرف زياد مواد غذايي پر كالري پرهيز كنيد.
12ـ هر دختری تقدیری مثبت دارد ، نمی‌توان با بی‌تقوایی در صدد رقم زدن و به دست آوردن تقدیر مثبت برآمد. تقدیر مثبت شما دیر یا زود در زمان مقتضی فرا خواهد رسید ، چه بهتر تا آن زمان از هر گونه شتابزدگی گناه‌آلود پرهیز نمایید.
13- احساس عزتمندی و ارزشمندی وجودی تان به شما در رفع خودارضایی یا آلوده شدن به هر گناه دیگر کمک موثری خواهد کرد. خود را بزرگ تر و ارزشمندتر از آن بدانید که جان و روان خود را به گناه آلوده کرده و از رحمت بی انتهای خداوند دور بمانید.
14ـ هیچ چیز به اندازه پاکدامنی، عفت و رعایت همه‌جانبه حریم الهی، عنایت ویژه خداوند را به همراه ندارد، پس کسب رضایت الهی را در همه امور زندگی‌تان از نظر دور ندارید که ارزشمندترین چیز در زندگی انسان است.
اگر مايل به دانستن راهكارهاي ترك استمنا هستيد، مي توانيد اين مطالب را از همين سايت pasokhgoo پيدا كنيد.
اميدوارم كه زمينه ازدواج سالم براي همه جوانان فراهم شود. موفق باشيد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام خسته نباشيد من با پسري 4 سال دوستم  وهم ديگر رو مي خواهيم من گذشته اشتباهاتي داشتم به او گفتم او بهم زياد اعتما ندارد يعني ميترسد كه اشتباهات گذشته را تكرار كنم شمامي گوييد من چه كنم تا او تغيير كند

برخي از کارها هستند که به ظاهر سالم به نظر مي‌رسند ؛ ولي وقتي که به محتوا و عمق‌شان مراجعه کنيد ، متوجه مي‌شويد اشتباه بوده و به ضرر زندگي آينده است. يکي از اين مسائل ارتباط دوستي و عاطفي بين پسر و دختر قبل از عقد ازدواج است. شما در نامه ذکر کرده ايد چهارسال با پسري دوست بوده ايد؛ به نظر ما قبل از اين که شما به فکر کسب اعتماد پسر باشيد، بهتر است آثار اين گونه روابط را مورد بازنگري ودقت قرار دهيد و نگذاريد اشتباهات بيشتري تکرار گردد.
با توجه به اين مسئله در دو بخش پاسخ را ارائه مي‌کنيم:
الف) نگاهي کوتاه به آثار دوستي هاي قبل ازدواج
1. اين‌گونه ارتباطات که قبل از منعقد شدن سيستم خانواده شکل مي ‌گيرند ، بعدا به صورت ويروس هايي وارد سيستم خانواده شده و منجر به سستي و اختلاف در درون آن مي‌شوند. سيستم دوستي با سيستم خانواده بسيار فرق دارد . در سيستم دوستي باورهايي در ذهن دختر و پسر شکل مي‌گيرد که با سيستم خانوادگي سازگار نيست. به عنوان مثال در دوستي هاي قبل از ازدواج ناخودآگاه پسر به اين باور مي‌رسد که اين دختر مورد نظر احتمالا جرات ارتباط با پسر ديگر را دارد و الا به اين راحتي با من دوست نمي‌شد. اين باور که در سيستم دوستي به وجود آمده در ذهن باقي مي‌ماند و بعد از منعقد شدن سيستم خانواده تدريجا به صورت عدم اعتماد بروز مي‌کند. همين عدم اعتماد يکي از زمينه هاي بروز اختلاف در خانواده‌ها است.
به عنوان نمونه خانمي بود که مي گفت : همسر من قبل از ازدواج با من با دختر ديگري دوست بود. ايشون از زبان همسرشان اين گونه نقل مي‌کردند که مي گفت اگر با آن دوست دخترم ازدواج مي‌کردم نمي‌توانستم به او اعتماد کنم. البته موارد متعددي براي اين مسئله مي‌توان پيدا کرد که حاکي از ضررهاي دوستي قبل از ازدواج است.
2. در اين گونه روابط دوستي و عاطفي مخصوصا با توجه به اين که هر دو در سن جواني و بروز ميل جنسي قرار داريد؛ زمينه گناه و انحراف فراهم مي‌آيد. شايد بگوييد که هدفمان دوستي صادقانه و پاک است و هيچ نيت سوئي نداريم! در اين زمينه مي‌گوييم هر چند نيت شما مثبت است ، اما بايد گفت که: وقت اين گونه شعارها گذشته است؛ نمي‌توانيم با اين حرف ها خود يا ديگران را توجيه کنيم. انسان موجودي است که داراي عاطفه و همچنين داراي غريزه جنسي مي‌باشد و ممکن است تدريجا و حتي بدون اين که خود متوجه باشد، دچار وابستگي عاطفي يا جنسي شود و در نتيجه اقدام به کارهايي نمايد که حاصلي جز پشيماني ندارد. لازم به ذکر است که تجربه نيز چنين مسئله اي را تاييد مي‌کند.
( البته اين را هم يادآور مي شويم که منظور از گناه فقط رابطه جنسي و زنا نيست ؛ بلکه نگاه هاي شهوت آلود ، شوخي هاي تحريک کننده و ...، در اين گونه روابط مشکل ایجاد می کند. آيا واقعا مي توان ادعا کرد که فردي با دختري رابطه عاطفي و دوستي برقرار کند، ولي از اين گناهان معصوم بماند؟)
ب) براي کسب اعتماد طرف مقابل چه کارهاي مي‌توان انجام داد:
1. اگر در گذشته اشتباهاتي داشتيد و توبه نموده‌ايد ، از افشای آن خودداري کنيد تا زمينه‌هاي بي اعتمادي شکل نگيرد. اين نکته را هم بهتر است يادآور شويم اگر بر فرض با دوست پسر خود ازدواج کرديد که هيچ ؛ ولي در صورتي که با پسر ديگري ازدواج کرديد به هيچ وجه خطاها و اشتباهات گذشته خود را که موجب اختلاف يا سستي بنيان خانواده مي شود به ايشان اطلاع ندهيد. فاش کردن خطاهاي گذشته نه تنها به سود زندگي مشترک نيست؛ بلکه باعث عدم اعتماد شده و به نوعي زمينه بدبيني و در نتيجه اختلاف را فراهم مي کند. فاش کردن خطاهاي گذشته به منزله ويروسي است که وارد سيستم خانواده شده و آن را مريض مي کند . از اين رو بهتر است از اين مسئله پيشگيري کرده و هر رازي را فاش نکنيد.
2. دختر براي اين‌که بهتر بتواند اعتماد پسر را جلب کند ، بايد بيش از پيش عفت خود را رعايت کند و به اين راحتي به نامحرم چراغ سبز نشان ندهد. هر چند دختر با لبخند زدن و ايجاد ارتباط عاطفي باعث خوشحالي پسر مي‌‌گردد ، ولي همين پسر در باطن خود و تدريجا به دختر بي‌اعتماد مي‌شود.
به عبارت ديگر براي جلب اعتماد طرف مقابل بهتر است عملا اقدام کنيد و به طور عملي توبه و پاکي خود را نشان دهيد. در عمل نشان دهيد که فردي باعفت، پاکدامن، با متانت و ... هستيد. اگر در عمل ثابت کنيد که واقعا از اشتباهات گذشته توبه کرده‌ايد و به هيچ وجه سراغ آن نمي‌رويد ، کم کم اعتماد طرف مقابل به دست مي‌آيد.
3. از واسطه‌هايي استفاده کنيد که پيش او رفته و به طور خيرخواهانه و غيرمستقيم نکات مثبت شما را به ايشان بگويند و همچنين القا کنند که شما واقعا توبه کرديد و دختر سابق نيست.
4. براي اين‌که بتوانيد غير مستقيم او را متوجه نکات مثبت خود بکنيد (البته در صورتي که واقعا مطمئنيد توبه کرده‌ايد و هماني شده‌ايد که پسر مي‌خواهد) به پيش مشاور برويد تا تست شخصيتي از هر دو شما بگيرد و ويِژگي هاي اصلاح شده شما براي او آشکار گردد. در ضمن اگر ببينند خودشان هم عيوبي دارند ، نظرشان نسبت به شما مقداري تعادل مي يابد. البته باز هم تاکيد مي‌کنيم در صورتي توصيه چهارم را انجام دهيد که از تغيير خود واقعا مطمئنيد. و الا اگر با تست ثابت شود که شما همان ويِژگي‌هاي شخصيت گذشته را داريد، ممکن است قضيه بدتر شود.
نکته پاياني:
اگر واقعا مي‌خواهيد با او ازدواج کنيد ، بگذاريد او به خواستگاري شما بياييد نه اين که شما با التماس او را به سمت خود جذب کنيد. شما هر چه بيشتر خود را سنگين نشان دهيد اعتبارتان در نزد او بالا مي رود.
در ضمن براي ازدواج ، فقط داشتن علاقه کافي نيست . سعي کنيد بزرگان را در جريان گذاشته و از آنان براي شناخت بهتر کمک بگيريد. همچنين مناسب است با مراجعه به مشاور و انجام برخي از تست هاي شخصيتي از قبيل : تست نئو يا تست کتل نسبت به ويژگي‌هاي پنهان شخصيتي همديگر آگاه شويد.
مشاور بعد از گرفتن تست ، ويژگي‌هاي شخصيتي شما را با هم مقايسه مي کند و موفقيت يا عدم موفقيت شما در ازدواج را تا حدودي پيش بيني مي‌کند و يا اين که حداقل خطرات احتمالي را گوشزد مي‌کند تا از هم ‌اکنون به فکر اصلاح آن ها باشيد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها