پرسش وپاسخ

من جوانی هستم 15.5ساله  عادت به استمناء کردن دارم و میدانم که چه بدی ها و گناه هایی داره.حتی بعضی وقت ها تا 2 هفته جلوی خودمو میگیرم تا خودش بیاد.ولی خودش هم نمیاد.چه کار کنم؟همش تخیل دخترایی رو که بیرون می بینم رو میکنم

خودارضايي نوعي بر هم زدن الگوي انزال طبيعي (احتلام شبانه) مي باشد. معمولا كساني كه به خود ارضایي مبتلا مي باشند از احتلام شبانه منظم بر خوردار نيستند و گاهي احتلام شبانه از آنان رخت مي بندد.
بديهي است با ترك كامل خود ارضايي به تدريج نظم فيزيولوژيك تا حدودي بازيابي مي گردد در مورد فقدان كلي احتلام شبانه نيز بايد به يك متخصص كليه و مجاري ادراري مراجعه كرد .
اما چند نكته :
1. موفقيت شما در ترك دو هفته اي خودارضايي بسيار ارزشمند است و نبايد به سادگي از كنار آن گذر كنيد. كسي كه بتواند دو هفته خودش را در برابر وسوسه خود ارضايي حفظ نمايد، فرد بسيار با اراده اي است و با تقويت همين اراده مي توان به ترك كامل نايل آيد.
2. نيك بپذيريد كه ترك خودارضايي امري فراتر از صرف مطالعه مطالب مي باشد و بايد با همت و اراده مثال زدني به انجام تك تك اين نكات پرداخت. قطعا اگر كسي با ديدي خريدارانه تر و پذيراتر به اين نكات به ظاهر تكراري و نخ نما بنگرد و به آن جامه عمل بپوشاند درصدي از راه ترك كامل خود ارضايي را خواهد پيمود. ترك خودارضايي فرمول پيچيده ندارد و عملي كردن فرمول هاي ساده نيز به ترك بسياري از مبتلايان كمك كرده است.
3. به هيچ وجه خود را دست و پا بسته فرض نكنيد. با يك جمله من استمنا زياد مي كنم ، كار را از دست رفته فرض نكنيد. شما قطعا مي توانيد، كما اين كه بسياري افراد مشابه شما توانسته اند.
4. در برخي موارد كه استمنا شديد است، بايد با مراجعه به متخصصان كليه و مجاري ادراري (كه از تدين و تخصص لازم برخوردارند) از ايشان كمك تخصصي طلبيد. چه بسا يك دارو درماني موقتي سهم بسزايي در كاهش ميل جنسي و به تبع آن كاهش ميل به خودارضايي شما داشته باشد.
5. عوارض خود ارضايي شديد بسيار بالاست؛ پس با مرور ذهني اين عوارض چشم خود را نسبت به تكرار آن بترسانيد. قطعا اگر كسي به عمق فاجعه بينديشد، انگيزه اي براي تكرار ان رفتار فاجعه آميز نخواهد داشت.
به شما توصيه مي گردد بار ديگر به مطالب مندرج در سايت پاسخگو بذل عنايت بفرماييد.

من دختري 16ساله ام چادر ميپوشم و ان را دوست دارم همه مي پرسند چرا حجاب؟من دليل خيلي واقعي و جوان پسندي براي پاسخ دادن به اين پرسش ميخواهم پاسخي به جز چيزي كه همه مي گويند وهيچ جواني به ان اعتقاد ندارد.

قبل از هر چيز نگرش مثبت و ارزشي شما را به مسئله حجاب - كه ناشي از فطرت پاك و خداجويتان است - تبريك مي گوييم .
جوان پسندي ويژگي ظاهري پاسخ است؛ ولي حقيقت يك پاسخ قابل قبول، عقلاني و منطقي و مستدل بودن آن است كه اميدواريم جوانان مخاطب شما به اين ويژگي ها توجه داشته باشند ؛ البته براي ما چندان روشن نيست كه منظورتان از جوابي كه همه مي گويند چيست ، اما سعي مي كنيم فلسفه حجاب را به طور مختصر توضيح دهيم :
قبل از هر چيز بايد توجه داشته باشيد كه حجاب به عنوان يك واجب تنها اختصاص به زنان نداشته، بلكه مردان هم موظف به رعايت حجاب هستند ، هر چند در محدوده و كيفيت پوشش و حجاب زنان و مردان تفاوت روشني وجود دارد ، اما در هر حال مردان هم موظف به رعايت حجاب در حد متداول و متعارف هستند . ولي در مورد لزوم و دليل حجاب لازم بر زنان، قبل از هر چيز بايد به اين حقيقت توجه داشته باشيد كه از برخی متون استفاده می‌شود «اصل حجاب» زنان میان اقوام و ملل مختلف مطرح بوده و سابقه طولانی دارد، گرچه نحوه بهره‏گیری از حجاب، حدود و احکام آن بر حسب سنت و آداب جوامع متفاوت بوده است. (1)
در واقع حجاب نه دستوري خاص در شريعت اسلام ، بلكه دستور عمومي براي همه پیروان شرايع قبلي نيز بوده است و در ادیان یهود و مسیحیت صراحتا به مسئله حجاب اشاره شده است.
حجاب در شریعت موسی (ع):
«ویل دورانت» راجع به قوم یهود و قانون تلمود می‌نویسد: «اگر زنی به نقض قانون یهود می‌پرداخت، مثلاً بی آن که چیزی بر سر داشت، به میان مردم می‌رفت و یا در شارع عام نخ می‌ریسید یا با هر سخنی از مردان درد دل می‌کرد یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه‏اش تکلّم می‌کرد، همسایگانش می‌توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد». (2)
از کتاب مقدس نیز بر می‌آید که در عهد سلیمان (ع) زنان علاوه بر پوشش بدن، «بُرقَعْ» (روبند) به صورت می‌انداختند. (3) همین سنت در زمان ابراهیم (ع) رایج بود و در متون تاريخي نقل شده نامزد اسحاق «رِفْقه» ابتدا که اسحاق را دید، برقع به صورت انداخت. (4)
حجاب در شریعت عیسی (ع):
آن چه از حجاب در شریعت موسی (ع) بیان شد، در شریعت حضرت عیسی (ع) نیز وجود دارد، چون عیسی گفت: «فکر نکنید که من آمده‏ام تا تورات و نوشته‏های پیامبران را منسوخ نمایم، بلکه آمده‏ام تا آن‏ها را به تحقق برسانم». (5)
زن‏ها در قرن‏های اولیه مسیحیت تنها با چادر می‌توانستند در مراسم عبادی شرکت کنند، زیرا گیسوان شان فریبنده به شمار می‌رفت و می‌گفتند حتی فرشتگان ممکن است در موقع اجرای نماز از دیدن آن‏ها حواس شان پرت شود! (6) «پاولوس» فرمان داد زنان باید حجاب داشته و سر خود را بپوشاند. (7)
با آمدن اسلام، حکم حجاب که در ادیان دیگر نیز بوده، مورد تائید و تاکید قرار گرفته است. اما برای روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان، توجه به مطالب ذیل لازم است:
1. توجه به رابطه پوشش با فرهنگ دینی:‏
بر اساس فرهنگ اسلامی، انسان موجودی است که برای رسیدن به کمال و معنویت خلق گردیده است. اسلام با تنظیم و تعدیل غرایز به ویژه غریزه جنسی و توجه به هر یک از آن‏ها در حدّ نیاز طبیعی، سبب شکوفایی همه استعدادهای انسان شده و او را به سوی کمال سوق داده است.
پوشش مناسب برای زن و مرد عامل مهمی در تعدیل و تنظیم این غریزه است.
2. توجه به ساختار فیزیولوژی انسان‏:
نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطه‏ای مستقیم با تفاوت‏های جسمی و روحی زن و مرد دارد.
در تحقیقات علمی در مورد فیزیولوژی و نیز روان‏شناسی زن و مرد ثابت شده که مردان نسبت به محرّک‏های چشمی شهوت‏انگیز حساس‌ترند و چون تأثیر حس بینایی زیادتر است و چشم از فاصله دور و میدان وسیعی قادر به دیدن است، از سوی دیگر ترشّح هورمون‏ها در مرد صورتی یکنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتی گسترده تحت تأثیر محرّک‏های شهوانی قرار می‏گیرند ؛ اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس‌ترند و به محرّک‏های حسی پاسخ می‏دهند. حس لامسه بروز زیادی ندارد و فعالیتش محدود به تماس نزدیک است.
از این گذشته چون هورمون‏های جنسی زن به صورت دوره‏ای ترشح می‏شوند و به طور متفاوت عمل می‏کنند، تأثیر محرّک‏های شهوانی بر زن صورتی بسیار محدود دارد و نسبت به مردان بسیار کمتر است.
استاد مطهری زمینه وجوب پوشش زنان می‌فرماید :
«اما علت این که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته، این است که میل به خود نمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها مرد شکار است و زن شکارچی، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خود آرایی از حس شکارچی‏گری او ناشی می‏شود.
در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباس‏های بدن نما و آرایش‏های تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می‏خواهد دلبری کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسیر سازد. بنا بر این انحراف تبرّج و برهنگی، از انحراف‏های مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است». (8)
به عبارت دیگر:
جاذبه و کشش جنسی و زیبایی خاص زنانه و تحریک پذیری جنس مردانه، یکی از علت‏های این حکم است.
البته این بدان معنا نیست که مردان با هر وضعیتی و با هر نوع پوششی می‌توانند درون جامعه ظاهر شوند، بلکه برای آنان نیز محدودیت در نظر گرفته شده، اما همان گونه که بیان شد مقدار آن در حد پوشش زنان نیست.
با توجه به مطالب فوق می‏توان گفت:
حجاب در اسلام از یک مسئله کلّی و اساسی ریشه گرفته است. اسلام می‏خواهد انواع التذاذهای جنسی (چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر) به محیط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع تنها برای کار و فعالیت باشد، بر خلاف سیستم غربی که حضور در جامعه را با لذت جویی جنسی به هم می‏آمیزد و تعدیل و تنظیم امور جنسی را به هم می‏ریزد.
اسلام قائل به تفکیک میان این دو محیط است و برای تأمین این هدف، پوشش و حجاب را توصیه نموده است، زیرا بی بند و باری در پوشش به معنای عدم ضابطه در تحریک غریزه و عدم محدودیت در رابطه جنسی است که آثار شوم آن بر کسی پوشیده نیست.
3. آثار و فواید رعایت حجاب و پوشش دینی‏:
1-3. بهداشت روانی اجتماع و کاهش هیجان‏ها و التهاب جنسی که سبب کاهش عطش سیری ناپذیری شهوت است.
2-3. تحکیم روابط خانوادگی و برقراری صمیمیت کامل زوجین.
با رواج بی حجابی و جلوه گری زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعی محدودیت و پایان آزادی‏های خود تلقّی می‏کنند و افراد متأهل هر روز در مقایسه‏ای خطرناک میان آن چه دارند و ندارند، قرار می‏گیرند. این مقایسه‏ها، هوس را دامن زده و ریشه زندگی و پیوند خانواده را می‏سوزاند.
3-3. استواری اجتماعی و استیفای نیروی کار و فعالیت‏؛ دختر و پسری که در محیط کار و دانشگاه تحریک شهوانی شوند، از تمرکز و کارآیی آن‏ها کاسته می‏شود و حکومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نیروی فکری و کاری است.
4. بالارفتن ارزش واقعیت زن و جبران ضعف جسمانی او:
حیا، عفاف و حجاب زن می‏تواند در نقش عاطفی او و تأثیرگذاری بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقویت تخیل و عشق در مرد است و حریم نگه داشتن یکی از وسائل مرموز برای حفظ مقام و موقعیت زن در برابر مرد است.
حجاب موجب می‌شود که زنان تنها از نگاه جنسیتی و زیبائی جسمی نگریسته نشوند و این مسئله موجب احیاء حیثیت و حرمت زن و توجه بیشتر به شایستگی اخلاقی و روحی و استعداد‌های دیگر در وجود زنان می‌شود.
اسلام حجاب را برای محدودیت و حبس زن نیاورده، بلکه برای مصونیت او توصیه کرده است، زیرا اسلام راضی به حبس، رکود و سرکوبی استعدادهای زن نیست، بلکه با رعایت عفاف و حفظ حریم، اجازه حضور زن را داده، امّا از سوء استفاده شهوانی و تجاری و استفاده ابزاری از زنان را منع کرده است.
در واقع حجاب موجب محدودیت، مردان هرزه می‏باشد که در صدد کام جویی‏های آزاد و بی حد و حصر هستند و مصونیت و حفظ شخصیت زنان از دست این گروه از مردان منظور است.
در عین حال در اسلام برای مردان نیز پوشش در حد معقول قرار داده و مردان نیز آزادی بی حد و حصر در پوشش ندارند. از طرف دیگر آن ها را بر حفظ نگاه از نامحرم و کنترل شهوت در نگاه تکلیف کرده است که کنترل نگاه برای مردان در نسبت با زنان سخت تر است.

پی‌نوشت‌ها:
1. مجله پیام زن، ش 19، ص 69 - 71، ش 20، ص 80 - 83.
2. ویل دورانت، تاریخ و تمدن، ج 4، عصر ایمان ؛ انتشارات علمي و فرهنگي ، تهران ، 1378 ش.
3. کتاب مقدّس، عهد قدیم، سفر نشید الاناشید، باب 5 ، ترجمه ولیم گلن، دار السلطنه لندن، 1856میلادی .
4. همان، سفر تکوین، باب 24.
5. عهد جدید، انجیل متی، باب 20.
6. تاریخ تمدن، ج 9، ص 242، به نقل از مجله پیام زن، ش 20، ص 80 - 83.
7. جلال الدین آشتیانی، تحقیق در دین مسیح، ص 286، نشر نگارش تهران ، 1379 ش .
8. مطهری،مرتضی، مجموعه آثار ، ج19 ، ص 436- 437، انتشارات صدرا ، تهران ، 1374 ش .

آيا پيامبر(ص) از فسق «ولید بن عقبه» آگاه نبود و اين منافات با عصمت ايشان ندارد؟

پاسخ:
درباره آيه 6 سوره حجرات كه مربوط به تحقيق از خبرهايي است كه افراد دروغگو مي دهند.
چند نكته بايد توجه شود:
اولا: آن آيه مربوط به وليد بن عقبه و نه كسي است كه در پرسش نامبرده شده .
دوم: اين آيه اگر هم سؤال برانگيز باشد، در باره علم پيامبر ممكن است جاي سؤال داشته باشد و ربطي به عصمت او ندارد.
سوم: در باره شان نزول آيه سه رويكرد مطرح شده كه تفصيل آن را در منبع ذيل جويا شويد.(1)
پيامبر وليد بن عقبه را براي جمع آوري زكات از طايفه بني مصطلق فرستاد. وقتي مردم از آمدن فرستاده پيامبر خبردار شدند، براي استقبال او جمع شدند، ولي او به دليل آن که در زمان جاهليت با آن مردم عداوت داشت، ترسيد و گمان كرد كه براي جنگ با او، آن اجتماع صورت گرفته؛ بدون تحقيق درباره آن برگشت و به پيامبر گفت: آن قوم از دادن زكات امتناع نمودند، پيامبر ناراحت شد،‌ و آيه ياد شده نازل شد كه در باره اين خبر تحقيق شود .
طبق دو شان نزول ديگر كه در جاي خود بايد ملاحظه شود(2) محذوريتی نداشته و سؤال برانگيز نخواهد بود ، ولي طبق اين شان نزول جاي طرح پرسش ياد شده وجود دارد كه در پاسخ بايد گفت: آيه ياد شده ناظر به اين است كه وظيفه مردم و مسلمانان را مشخص نموده، هنگامي كه اخباري را خدمت پيامبر(ص) مي آورند، بايد از روي تحقيق باشد و پيامبر را براي پذيرش آن خبر تحت فشار قرار ندهند، تعبير آيه اين است كه خطاب به مسلمانان و مومنان فرمود: اي كساني كه ايمان آورده ايد! اگر شخص فاسقي خبري براي شما بياورد، درباره آن تحقيق كنيد. مبادا در صورت عمل كردن بدون تحقيق به گروهي از روي ناداني آسيب برسانيد و از كرده خود پشيمان شويد.
از لحن آيه به دست مي آيد كه جمعي اصرار بر اين پيكار داشته اند، ولي قرآن كريم آن ها را به تحقيق در مسئله فرا خواند. (3)
طبق اين بيان معلوم مي شود كه آيه خطاب به مؤمنان است و نه پيامبر .پس با علم و عصمت پيامبر منافات ندارد و سؤال برانگيز نخواهد بود.
گذشته از اين پيامبر در باره مسائل روزمره به علم غيب خود عمل نمي كرد، بلكه به گزارشات و علمي كه از طريق عادي به او مي رسيد، عمل مي نمود.
چه اينکه آگاهي از امور پنهان و غيب براي پيامبر از طريق وحي الهي بوده، اين آيه او را در جريان قرار داد. به همین دلیل پیامبر(ص) افرادی را جهت تحقیق فرستاند که معلوم شد آن گزارش دروغ بوده است.(4)
در هر صورت اين آيه منافات با عصمت و علم پيامبر ندارد .

پي نوشت ها:
1. ناصر مكارم ، تقسير نمونه، ج 22 ،ص 152 نشر دار الكتب الاسلاميه ، تهران، 1363 ش.
2. همان .
3. همان ،ص 155.
4. همان ،ص 152.

آیا امام علی (علیه السلام) با ابوبکر بیعت کرد؟ لطفا منابع و دلیل آن را بیان کنید.

با توجه به اینکه شیخ مفید قائل به بیعت نیست (کتاب الجمل و الفصول المختاره)، علامه حلی در اثباط الوصیه، فیض کاشانی در غلم الیقین و شیخ ابو جعفر قمی در بهجه المناهج و... چنین اعتقادی دارند؛ در مقابل نیز نظریاتی وجود دارد.

پاسخ:
در خصوص بیعت امام علی (علیه السلام) با ابابکر، اختلاف نظر وجود دارد. اختلاف در زمینه بیعت و عدم بیعت امام با ابوبکر و تاریخ و چگونگی بیعت حضرت می باشد.
همان گونه كه بيان داشتيد، برخي بيعت امام با ابوبكر را از اساس منكر شده اند، از جمله شيخ مفيد.
شيخ مفيد در باره بيعت امام علي - عليه‏ السلام - مي‏ نويسد:
اتفاق نظر همه [دانشمندان] اين است كه بيعت امير مؤمنان - عليه‏ السلام - با ابوبكر به تأخير افتاد (يعني در روز سقيفه اين اتفاق نيفتاد). برخي كمترين زمان بيعت ايشان را سه روز [پس از ماجراي سقيفه] مطرح كرده‏ اند. عده‏ اي مي‏ گويند: بيعت علي - عليه‏ السلام - بعد از وفات فاطمه - عليها السلام - بود. برخي نيز مي‏ گويند: چهل روز بعد بيعت كرد. گروهي ديگر مي‏ گويند: شش ماه طول كشيد.
نظر محققان شيعه و عقيده حق اين است كه اميرمؤمنان علي بن ابي طالب - عليه‏ السلام - هرگز با ابوبكر بيعت نكرد. آن‏ها اتفاق نظر دارند كه بيعت علي - عليه‏ السلام - با ابوبكر از همان روز سقيفه به تأخير افتاد. سپس در خصوص بيعت ايشان بعد از اين زمان، اختلاف كرده‏ اند. كه [به نظر شیخ مفید] امير مؤمنان - عليه‏ السلام - با ابوبكر بيعت نكرده است.(1)
برخى معتقدند که حضرت در همان ابتداى کار و قبل از وفات فاطمه زهرا (س) بیعت نمود. عده کثیرى بر این باورند که علی (ع) بعد از رحلت جانگداز فاطمه (س) بیعت کرد. صاحب اعیان الشیعه مى گوید: بعضى از روایات دلالت دارد که علی(ع) همان روزى که ایشان را به مسجد بردند، بیعت کرد؛ ولی بیش تر روایات دلالت دارند که آن حضرت پس از وفات فاطمه (س) با ابوبکر بیعت کرد.(2)
در برخی کتاب های اهل سنت آمده است که امام پس از رحلت حضرت زهرا (س) با ابابکر بیعت نمود.(3) در مجموع، دلالت بیش تر روایات و نتیجه ‌تحقیق علما بر این است که حضرت پس از رحلت فاطمه زهرا بیعت نمود. البته بیعت بر اساس آن نبوده است که حضرت حکومت ابابکر را مشروع می دانست؛ بلکه بیعت حضرت جهت مصالح و حفظ دین بود. برخی باور دارند که بیعت امام با خلفا، اجباری بوده (4)یا مصلحت در آن بوده است؛ چنان که هنگام جنگ با مرتدان، عثمان نزد امام آمد و گفت:
تا وقتى تو بیعت نکنى، کسى به جنگ این افراد نخواهد رفت.
امام باز هم خوددارى کرد؛ ولى سرانجام پذیرفت و مسلمانان خوشحال شدند.(5)

پی نوشت ها:
1. الشريف المرتضى، الفصول المختارة، چاپ: دوم، سال چاپ: 1414 - 1993، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع، بيروت، لبنان، ص 56 به بعد.
2. اعیان الشیعه، ج 2، ص 171، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1418.
3. تاریخ الطبرى، ج 2، ص 448، قاهره، مطبعة الاستقامة، 1358.
4. بلاذرى، انساب الاشراف، ج 2، ص 270، مکتبة البحوث و الدراسات فی دارالفکر، 1420.
5. على محمد میرجلیلى، امام على و زمامداران، ص 79، وثوق، قم، به نقل از انساب الاشراف بلاذرى، ج 2، ص 270 .

استمناء و استنثاء چيست؟

استنثا نداریم. استمنا، حرام است و عبارت است از این که انسان با خود کاری کند که منی از او بیرون آید. (1)

پی نوشت:
1. آیت الله سیستانی، توضیح المسائل، م 1553.

جوانانی که از سن ازوداجشان گذشته و هیچ راهی برای آنان نیست(و نیز مشکلات اقتصادی، کار، مسکن، و... گریبان گیر آنان شده) حتی از انجام ازدواج موقت عاجزند، چیست تا در دام گناه گرفتار نشوند؟ تشکر

شما برادر گرامي، به گونه اي سخن مي رانيد كه گويا ما در كشور ديگري زندگي مي كنيم و از شرايط كار، مسكن و مشكلات اقتصادي و... به طور كلي بي اطلاعيم.
قطعاً اگر اطلاعات ما از شرايط اقتصادي اجتماعي جامعه بيش تر نباشد، كمتر نيست. با اين وصف، اين گونه نا اميدانه و مأيوسانه به قضايا و واقعيات اجتماعي نمي نگريم. هفته اي نمي گذرد كه جوانان مراجعه كننده به ما و ديگر همكاران، با امكاناتي بسيار اندك به ازدواج صد در صد موفق نايل نیايند.
ما روان شناسان به هيچ وجه اعتقادي به بن بست نداريم و معتقديم در سخت ترين و بغرنج ترين شرايط، راه براي امور خداپسندانه از جمله ازدواج، باز است؛
به عنوان مثال، شما جوان 24 ساله اگر به جاي نااميدي يا منفي بافي، از 18 سالگي (نه مثل بنده يا امثال بنده از 14 یا 15سالگي) به يك شغل با درآمد هر چند اندك مشغول مي شديد، قطعاً بعد از 6 سال بسياري از ضروريات ازدواج را فراهم آورده بوديد. ترديدي نداريم كه درآمد حلال بسيار اندك، با بركت ويژه خداوند همراه خواهد شد و اين پول با بركت، بر هر مشكل اقتصادي فایق خواهد آمد.
البته شايد شما به هر دليلي اين امور را قصه يا افسانه بدانيد، ولي بنده هفته اي نمي گذرد كه شاهد به ثمر نشستن اين تدبير و فرمول ساده در زندگي بسياري از جوانان زحمت كش نباشم.
همه ما نيك مي پذيريم كه شرايط ازدواج نسبت به گذشته بسيار سخت تر شده است؛ ولي به همان ميزان، امكانات جانبي افزايش يافته است.
بي شك، با دست روي دست گذاشتن و انتظار فرسايشي و چشم دوختن به حل معجزه وار مشكلات اقتصادي كار و مسكن، مشكلي حل نخواهد شد و حل هر مشكلي، به تلاش شبانه روزي ما نيازمند است.
متأسفانه، بسياري از جوانان امروزي از تن دادن به كارهاي دشوار اجتناب مي ورزند و همواره درصدد يافتن شغل هاي راحت و متناسب با شأن خود و البته با درآمد بسيار بالا هستند. در بسياري از كشورهاي مرفه اروپايي، شغل بیش تر مردان و زنان چيزي جز دامپروري و كشاورزي يا خدمات عمومي نيست و كمتر كسي پيدا مي شود كه سوداي پشت ميز نشستن را در سر بپروراند.
از شاگرد پادويي گرفته تا پيك موتوري، از خدمتكاري گرفته تا كار در يك مغازه يا رستوران، از كار در ساختمان سازي گرفته تا پخش آگهي، از كار در شهرهاي ديگر گرفته تا شاگرد راننده شدن، از دست فروشي گرفته تا كار در شهرداري، همه و همه كارهايي است كه بنده براي كسب درآمد حلال بايد با افتخار انجام دهم و به هيچ وجه نبايد هيچ كاري را عار دانست.
البته شما در شرايطي نيستيد كه پذيراي اين حرف هاي كسل كننده باشيد؛ ولي نيك متوجه باشيد تا كي مي توانيد ذهن خود را با اين حرف هاي دلسرد كننده و غير كارآمد مشغول نماييد.
اگر من جاي شما بودم، با پرهيز از هر گونه سياه بيني، به هر كار دم دستي دست مي يازيدم. درست است كه در چند ماه اول راه به جايي نخواهيد برد، ولي به مرور راه هاي كسب درآمد سالم خود را به شما نشان خواهند داد. شما مي توانيد در عرض 6 ماه تا دو سال، شرايط به مراتب بهتري را تجربه نماييد.
بايد در اين مسير خداپسندانه، به هيچ وجه در چاه ها ي كمال گرايي منفي (ايده آل نگري فلج كننده) فرو نغلتيد و با يك واقع بيني روح افزا، به مقوله درآمدزايي بينديشيد.
اگر به هر دليلي پذيراي اين حرف هاي به اصطلاح نخ نما نمي باشيد، مي توانيد به عملياتي كردن حرف هاي جديدتر بپردازيد.
به اميد موفقيت روزافزون شما برادر گرامي.

متاسفانه بنا به دلایلی به همسرم در مورد نزدیکی از مقعد شک کرده ام.ایا پزشکان مجرب پزشکی قانونی قادر به تشخیص نزدیکی از مقعد هستند؟؟

در این مورد نباید تحقیق کنید . اگر پزشکان مجرب هم تشخیص و تایید کنند که از مقعد نزدیکی شده است، تایید و حرف شان هیچ اثر شرعی ندارد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام. میخواستم بدونم که فکر کردن به آمیزش جنسی در صورتی که فقط تحریک شویم نه ارضا استمنا محسوب میشود و گناه کبیره است

اگر تحریک جنسی به وسیله فکر و ذهن به قصد استمنا و آوردن منی صورت گیرد ، جایز نیست . در غیر این صورت اگر منجر به خروج منی نشود ، حرمت شرعی ندارد، ولی کار شایسته ای نیست .(1)

پی نوشت:
1. سوال از دفتر آیت الله مکارم شیرازی در قم (7840001-0251).

چرا امام علی در فرمایشات  خویش مشورت با زنان را نهی کرده است.

پاسخ:
روایات زیادی از معصومین و ظاهر بعض آیات در نکوهش زنان است و آنان را بنده زر و زیور معرفی کرده و ..و از مشورت با آنان نهی کرده است و...
برای این که نظر اسلام را راجع به زن دانسته و به معنای صحیح این روایات دست یابیم ، تذکر چند نکته لازم است:
1. بنا بر متن اصلی اسلام یعنی قرآن، زن از همان خمیر مایه ای آفریده شده که خمیر مایه آفرینش مرد بوده است.(هو الذی خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها)(1)
2.مخاطب قرآن نه مرد بلکه انسان اعم از زن و مرد است.(ناس، بنی آدم،انسان)
3.از نظر قرآن نه مرد برتر است و نه زن، بلکه برتر و مقرب تر نزد خدا(که حقیقت برتری است) مردان و زنانی اند که تقوای بیش تری دارند.(انا خلقناکم من ذکر و انثی و...ان اکرمکم عند الله اتقاکم)(2)
4.مسوولیت اجتماعی زن و مرد یکسان است :(المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر )(3)
5.متاسفانه زن در طول تاریخ مقهور و تحت ستم بوده و نتوانسته در جامعه حتی در زمانی که حکومت به نام، اسلامی بوده(جز دوره محدود رسول خدا و امام علی) ، به درستی رشد کند . بسیاری از آیات و روایات ناظر به واقعیت های موجود اجتماعی است.
6. پیامبر و امامان به عنوان الگوی اسلام، زنان و دختران خود را تربیت کرده و آنان را مانند مردان و پسران شان رشد داده بودند . سیره عملی آنان با همسران و دختران و زنان مؤمن و تربیت شده، نشان از دیدگاه واقعی اسلام نسبت به زنان دارد. آنان در برخورد با زنان تربیت شده نشان می دادند که از نگاه اسلام زن و مرد مؤمن تفاوتی ندارند . اگر در معاشرت با زنان هشدارهایی داده شده، نسبت به زنان تربیت نشده بوده است.
7.معمولا زن به طور طبیعی به زیور و لباس و زیبایی و آرایش و...اهمیت زیاد می دهد . این اخلاق ذاتی اگر جهت صحیح داده شود، در جهت استحکام زندگی خانوادگی و اجتماعی است ،ولی در جوامعی که حکومت حق و عدل حاکم نیست، این اخلاق زنان به صورت افراطی رشد داده می شود به طوری که این اخلاق که می توانست عاملی برای حفظ استحکام خانواده و قوام اجتماع باشد ،به عاملی برای از هم گسستن قوام زندگی خانوادگی و در هم ریختن نظم اجتماعی ، بدل می گردد.
8.از طرف دیگر زنان و مردان نسبت به هم تعهد دارند . باید یکدیگر را امر به معروف و نهی از منکر کنند . چون مسوولیت اداره خانواده به مرد سپرده شده، بدین جهت مسوولیت او بیش تر است . او علاوه بر حفظ خود، نسبت به سلامت فکری و اعتقادی خانواده اش هم مسولیت دارد . بعضی از دستور ها به مردان از باب این مسولیتی است که دارد . این توهین به زن و فرزندان نیست. بلکه متعهد کردن مرد نسبت به آنان است.
حالا با توجه به این چند نکته مقدماتی که گفته شد، به این حدیث بر می گردیم.
در جامعه اي که افراد بخصوص زنان تربيت نشده اند، زنان بد که ادعاي ايمان و خداباوري و خداترسي و... ندارند ، در شهوت و زينت و تفاخر و تفرعن و...غرقند و زنان مدعي ايمان و خداباوري و خداترسي هم چون تربيت نشده اند گر چه به مراتب کمتر، ولي باز هم از اين آفات در امان نيستند. آري اگر جامعه نسبت به تربيت و رشد انساني و فکري و عقلي افراد بخصوص زنان که عقب ماندگي بيشتري دارند، عنايت لازم به خرج مي داد، زنان نیز به مراتب بالایی می رسیدند و صلاحیت مشاور واقع شدن پیدا می کردند.
حالا در جامعه هایی که غالب زنان رشد نایافته و تربیت نشده و غرق در زینت و تفاخر و تفرعن و...هستند، حتی اگر زناني که مدعي ايمان و خدا و دين و...هستند ولي تربيت شده نيستند را بر امور خانواده حاکم کنيم و راهنمايي ها و دستورات صحيح نادر آنها را به عنوان اطاعت از آنها انجام دهيم، جرات پيدا کرده و در بقيه امور هم دخالت کرده و خانواده را به سوي قهقرا سوق مي دهند پس بهتر آن است که به آنان جرات دخالت ندهیم و از گزند راهنمایی های بد آنان در امان باشیم.
اما اگردر جامعه زنان تربيت شده و عاقل و با فهم و تدبير و عالم باشند، اطاعت از آنان و مشورت با آنان نه تنها بد نيست بلکه مشورت و اطاعت نکردن از آنان ناپسند است زيرا آن زنان اگر ميدان پيدا کنند ، خانواده را به سوي سعادت و خوشبختي سوق مي دهند.
در زمان صدور این روایات و در غالب زمان ها، غالب زنان تربيت نشده اند از اين رو بهتر است به آنان کمتر ميدان داده شود و اين به مصلحت خود آنان هم می باشد.
پس اين روايات با توجه به واقعيات موجود جامعه صادر شده نه اين که مقام و موقعيت زن از ديدگاه اسلام را بيان کند. براي درک مقام و موقعيت زن از ديدگاه اسلام بايد به رفتار اهل بيت با زنان تربيت شده اين خاندان و جامعه ايماني نگاه کرد.
پی نوشت ها:
1.اعراف(7)آیه179.
2.حجرات(49)آیه13.
3.توبه(9)آیه71.

صفحه‌ها