پرسش وپاسخ

من با كسي اشنا شدم كه علاقه زيادي بين ما وجود دارد 12 سال است كه ازدواج كردم اما از بس با همسرم مكشكل دارم و درگيري داريم هصلا دوستش ندارم اما باوجود يك دختر 11 ساله و اينكه شرايتي است كه به هيچ عنوان نميتوانم طلاق بگيرمميخوام بدونم بايد چه كار انجام بدم

یکی از مسائلی که ممکن است بعد از «انتخاب همسر» پیش بیاید، این است که پسر یا دختر و یا هردوی آنان، پس از ازدواج و آشنایی بیش تر با اخلاق، رفتار، خصوصیات، شکل و اندام و خانواده و بستگان یکدیگر و...، از ازدواج پشیمان می شوند و در می یابند که این ، همسری نیست که می خواستند و تصور می کردند. خلاف آن است که در تحقیقات به آن دست یافته بودند، یا اینکه در می یابند که به این شخص هیچ علاقه ای ندارند و یا از او متنفرند. نمی توانند با او زندگی خوبی داشته باشند؛ حال به هر دلیلی و عاملی که می خواهد باشد.
خانم محترم، اگر از ازدواج خود پشيمان هستيد و فکر می کنید که ازدواج موفقی نداشته اید، دو راه بیش تر ندارید: یک: به زندگی ادامه بدهید، و با ناراحتی ها و مشکلاتی که در زندگی دارید، بسازید . به فکر بزرگ کردن فرزندتان باشید. در عین حال به شوهر خود وفادار باشید . به او خیانت نکنید.
راه دیگر :به زندگی مشترک خاتمه بدهید . به فکر طلاق گرفتن از شوهر خود باشید.
باید یکی از این دو راه را انتخاب کنید. نمی توانید که هم با شوهرتان زندگی مشترک را ادامه بدهید و هم با یک مرد نامحرم دوست باشید. اگر می خواهید که با مرد نامحرم ارتباط داشته باشید، باید از شوهرتان طلاق بگیرید و با آن آقا ازدواج کنید. اما اگر طلاق نگیرید و با مرد نامحرم ارتباط داشته باشید، مرتکب گناهی بزرگ شده اید که عواقب بسیار ناگواری دارد. پیامبر اسلام (ص) می فرماید:
" هر زن شوهر داری که چشمش را از نگاه کردن به غیر شوهرش پر کند، مورد غضب شدید پروردگار جهان واقع خواهد شد". روایت در مورد نگاه آلوده کردن به مرد نامحرم است. ارتباطات شدیدتر و ناجورتر که جای خود دارد. این کار از گناهان کبیره است که زنی با مرد نامحرم ارتباط عاطفی داشته باشد، مخصوصا اگر زن، شوهر هم داشته باشد. اگر رابطه عاطفی به رابطه جنسی منجر شود ( که احتمالش کم نیست ) مرتکب زنا شده اند که در روایات امامان معصوم، آثار دنیوی و اخروی بسیار بدی برای آن ذکر شده است. امام صادق (ع) می فرماید:
زنا شش اثر سوء دارد: سه اثرش در دنیا ظاهر می شود ، و سه اثر آن در آخرت گریبانگیر فرد می گردد. اما آثار دنیوی زنا عبارت است از :
1. آبرو و حیثیت فرد را می برد؛
2. رزق و روزی را کم می کند؛
3. مرگ را نزدیک می کند.
اما آثار اخروی آن عبارت است از :
4. خشم و غضب پروردگار را به دنبال دارد؛
5. در عالم برزخ و قیامت از او حسابرسی سختی به عمل می آید. ( یعنی بر اساس عدالت با او رفتار می شود، نه بر پایه عفو و رحمت )
6. ورودش در آتش جهنم قطعی و یقینی و ماندگاریش همیشگی است .
علاوه بر این ها احتمال زیاد دارد که شوهر شما از ارتباط تان با آن مرد نامحرم با خبر شود. در این صورت آبروی شما و خانواده تان در خطر جدی خواهد بود، حتی احتمال خطر جانی وجود دارد.
انجام عمل خلاف شرع موجب تباهی انسان و باعث فنا و هلاکت او است. امام باقر (ع) فرمود:
"ما من نکبة تصیب العبد الا بذنب؛
هیچ نکبتی دامنگیر شخص نمی شود. مگر به واسطه گناهی که مرتکب شده است".
متاسفانه عدم رعایت حدود و احکام شرعی باعث برقراری چنین ارتباط هایی می شود که نتیجه ای جز ایجاد مشکلات روانی و ذهنی ندارد. ارتباط برقرار كردن يك خانم شوهردار با یک مرد نامحرم از ابتدا نادرست بوده، اگر به مسائل شرعي توجه مي كرديد، الان با مشكلات مواجه نبوديد.
باید طلاق بگیرید و با مرد نامحرم ازدواج کنید یا اینکه به زندگی تان ادامه دهید و ارتباط تان را با مرد نامحرم قطع کنید.
اگر تصمیم گرفتید که طلاق بگیرید، باید مواظب باشيد که پشیمانی و نارضایتی شما از ازدواج تان از روی «وسواس بیجا» و «بهانه های کودکانه» نباشد. انسان بی عیب و نقص و کاملا مورد دلخواه، هرگز یافت نمی شود. هر کسی و هر خانواده ای، عیب هایی دارد؛ این طبیعت هر موجود غیر معصوم است. هر چند حق شماست كه ازدواج موفق و بدون تنش داشته باشيد، ولي اين طور نيست كه انسان با وجود بعضی از مشکلات، به فكر طلاق و جدايي بيفتد، گرچه در بعضی موارد طلاق گرفتن لازم است. بهتر است به مشاور مراجعه كرده و جزئيات مشكل خود را مطرح كرده و راهكار مناسبي از ايشان بگيريد. به صورت مکاتبه ای نمی توان در مورد طلاق یا عدم طلاق نتیجه گرفت.
اما اگر تصمیم گرفتید که به زندگی تان ادامه دهید، باید نامحرم را فراموش کنید. برای اینکه بتوانید او را فراموش کنید، ‌به نکته های زیر توجه کنید:
- هر گونه تماس و ارتباط با این شخص را قطع کنید، منظورم همه جور تماس است، تماس تلفنی، دیداری، اینترنتی و .... حتی اگر فکر می کنید که شاید به صورت اتفاقی در جایی همدیگر را ببینید، از رفتن به آن مکان خود داری کنید.
رعایت این نکته بسیار ضروری است، چون اگر انتظار داشته باشید که با او تماس داشته باشید و در عین حال موفق به فراموشی ایشان بشوید، سخت در اشتباه هستید. چون بالاخره دیدارها و برخوردها باعث ایجاد و تشدید علاقه می شود.
علاقمند شدن دو نفر به همدیگر، یک مسئله ماورایی و غیر طبیعی و ویژه نیست، بلکه ناشی از یک اصل بسیار ساده روان‌شناختی است. این اصل ساده ، اصل مجاورت است. خواه ناخواه وقتی دو نفر برای مدتی در مجاورت یکدیگر قرار می‌گیرند و به نوعی با یکدیگر در تماس هستند، به تناسب و توافق ویژگی‌های شخصیتی طرفین و همچنین وضع فیزیولوژیک آن دو ، به هم علاقمند می گردند. اگر بتوانید این کار را بکنید و خود را در معرض دیدارها و ارتباط ها قرار ندهید، خیلی از مسائل حل می شود و قدرت بر کنترل خودتان بیدا می کنید.
- در مورد علت ایجاد عشق می توان یک اشتباه شناختی را هم ذکر کرد. وقتی که یک نفر شخص دیگری را دارای ویژگی های مثبت زیاد و فاقد هر گونه عیب و اشکال بداند، عشق و علاقه شدید ایجاد می شود. خیلی از اوقات عشق ها به علت بی خبری عاشق از عیوب و مشکلات معشوق ایجاد می شود.
فقط نقاط قوت او را ديده و عيوب او را نديده يا اين كه كم تر توجه كرده ايد. نقاط ضعف و عیوب احتمالی او را بیش از پیش در ذهن تان پردازش کنید و آن را تا حد امکان برجسته نمایید. یک عیب بسیار بزرگ ایشان همین است که با وجود اینکه شوهر دارید، با شما دوست شده است. آیا چنین مردی شایسته عشق ورزیدن و دوست داشتن است ؟ آیا چنین مردی را برای ازدواج و زندگی مشترک انتخاب می کنید؟ آیا احتمال ندارد که بعد از شما هم به شخصی دیگر دلبسته شود و به شما خیانت کند؟ گرچه شما هم مرتکب چنین اشتباهی شده اید، اما در هر صورت متوجه باشید که این مرد خیلی آدم درستی نیست، و به چنین انسان هایی نمی شود اعتماد کرد.
معمولا این جور افراد در فکر سوء استفاده جنسی هستند. وقتی که به مقصود خودشان برسند، خیلی راحت شما را رها می کنند. پس با اینکه از شوهرتان راضی نیستید، اما معلوم نیست که این شخص، فرد مناسبی باشد. در هر صورت با توجه با اینکه خودتان گفته اید که نمی توانید طلاق بگیرید، فکر کردن به این آقا اصلا جایی ندارد.
- عشق در برخی موارد رفتار وسواسی محسوب می‌شود، پس با از کار انداختن چرخه رفتار وسواسی، کم کم و به تدریج، این روند معیوب را از فرایند زندگی‌تان حذف کنید. ببینید که هیچ اتفاق خاصی نمی افتد .دیدارها و گفتگوهای بین خودتان را حذف کنید. پس از موفقیت در این کار و به صفر رساندن دیدار، به آرامش دست خواهید یافت. هرچه که تداعی گر ایشان برای شما باشد، روز به روز بر کاهش عملکردتان خواهد افزود.
- شوهر شما با همه اشکالاتی که امکان دارد داشته باشد، قطعا خوبی ها و ویژگی های مثبتی دارد. انصاف داشته باشید و خوبی های او را هم ببینید.
- رابطه خود را با مسائل و مجامع مذهبی زیاد کنید. مثلا به مسجد رفتن و نماز خواندن روحیه بسیار خوبی در شما ایجاد می کند که می تواند شما را کمک کند.
اگر ارتباط تان با مرد نامحرم را قطع نکنید، در آینده مشکلات زیادی پیدا خواهید کرد و عاقبت بدی پیدا خواهید کرد. با جدیت و با عزم و اراده ارتباط را قطع کنید.

باسلام، چرا حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) شبانه دفن شدند؟

پاسخ:
با توجه به برخي رواياتي كه در اين زمينه وجود دارد. احتمال دارد حضرت زهرا (سلام الله علیها) وصيت کرده که شبانه او را دفن کنند آن حضرت مي خواست با اين وصيت نارضايتي و ناخشنودي خود از برخي مسلمانان (به ويژه ابابكر و عمر) را اعلام نمايد، چنان كه حضرت در بستر بيماري از مسلمانان شكايت نموده و فرمود:
"به خدا دنياي شما را دوست نمي دارم و از مردان شما بيزارم! درون و بيرون شان را آزمودم و از آنچه كردند ناخشنودم!‌... نفرين بر اين مكاران... واي بر آنان! چرا نگذاشتند حق (ولایت امام علي) در مركز خود قرار يابد و خلافت بر پايه هاي نبوت استوار ماند؟".(1)
در برخي از روايات و متون تاريخي تصريح شده است كه حضرت زهرا(س) وصيت نمود كه ابابكر و عمر در تشييع جنازه او شركت نكنند.(2)
از امام صادق(ع) سؤال شد كه چرا حضرت زهرا(س) شبانه دفن شد؟ حضرت فرمود:
" لِأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لَا يُصَلِّيَ عَلَيْهَا الرَّجُلَانِ الْأَعْرَابِيَّانِ‏؛(3)
تا آن دو مرد (ابوبكر و عمر) بر او نماز نخوانند".
امام علي(ع) نيز طبق وصيت فاطمه زهرا(س) عمل نمود و او را شب دفن نمود.(4) در صحيح بخاري آمده است:
فَلَمّا تُوُفِّیَتْ دَفَنَها زَوْجُها عَلِیٌّ لَیْلاً وَ لَمْ یُؤَذِّنْ بِها اَبابَکْرٍ؛شوي او شبانه فاطمه را به خاك سپرد و رخصت نداد تا ابوبكر بر جنازه‌ او حاضر شود".(5)
ابن شهر آشوب نيز نوشته است ابوبكر و عمر بر علي(ع) خرده گرفتند كه چرا آنان را رخصت نداد تا بر دختر پيغمبر نماز بخوانند. وي سوگند خورد كه فاطمه چنين وصيت كرده بود و آنان پذيرفتند.(6)
بخاری نيز چنين بيان مي كند
فَغَضِبَتْ فاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللهِ، فَهَجَرَتْ اَبابَکْرٍ فَلَمْ تَزَلْ مُهاجِرَتُهُ حَتّی تُوُفِّیَتْ؛ (7)
فاطمه بر ابوبکر غضبناک شد و با او قطع رابطه کرد . قطع رابطه و قهر وی تا وفاتش ادامه یافت.
طبق نقل بخاری حضرت زهرا سلام الله علیها ، در حالی دنیا را ترک کرد که شدیداً از دست خلیفه اول ناراضی و غضبناک بود. با او قطع رابطه کرد. این یعنی تا آخر عمر هرگز او را نبخشید.
با اين وصيت، حضرت زهرا(س) خواست نارضايتي خود از مردم، (به ويژه ابابكر و عمر) اعلام نموده و افكار عمومي را در طول تاريخ به اين نكته جلب كند كه دختر پيامبر از برخي مسلمانان راضي نبوده ؛ دستگاه حكومت نسبت به خاندان پيامبر(ص) ستم روا داشته است. هم چنين از اين طريق، مظلوميت حضرت علي، غصب خلافت او و غصب فدك فهميده شود.
اكنون بسياري از اهل سنت معتقدند كه حضرت زهرا(س) در نهايت از آن دو نفر راضي شده بود يا غصب خلافت و نارضاتي حضرت فاطمه(س) و حضرت علي(ع) را قبول ندارند.
مخفي نگه داشتن قبر حضرت اين پرسش در اذهان عمومي به وجود مي آورد كه چرا قبر دختر و تنها باقيمانده و يادگار پيامبر اسلام(ص) با آن عظمت مخفي باشد؟ مگر چه ستمي بر او روا داشته شده است؟ دانشمند ارجمند جعفر شهيدي مي نويسد: "... به هر حال پنهان داشتن قبر دختر پيغمبر ناخشنود بودن او را از كساني چند نشان مي دهد و پيداست كه او (فاطمه زهرا(س)) مي خواسته است با اين كار آن ناخشنودي را آشكار سازد".(8)

پي نوشت ها:
1. سید محسن امین، اعيان الشيعه ،بیروت ، دار التعارف للمطبوعات ،1418 ه ق ،چاپ پنجم ، ج 2، ص 469؛
علامة المجلسي ، بحار الأنوار، بيروت، دار إحياء التراث العربي، 1403 - 1983 م ج 43، ص 206 - 207؛
جعفر شهيدي،‌ زندگاني حضرت فاطمه(س)، تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 150 - 151.
2. بحارالانوار، ج 43، ص 206- 207.
3. همان؛ ابن شهر آشوب، مناقب، قم ، موسسه انتشارات علامه، چاپ علمیه قم؛ ج 1، ص 504.
4. محمد بن سعد، الطبقات الكبرى،بيروت ، دار صادر ، ج 8، ص 18 - 19.
5. بخاري، صحيح،بيروت، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع، 1401 - 1981 م ، ج 5، ص 72.
6. مناقب، همان.
7. صحيح بخاري ،ج4، ص142.
8. جعفر شهيدي، زندگاني حضرت فاطمه، ص 165.

با سلام و آرزوی توفیق روز افزون برای دست اندرکاران محترم.بدون مقدمه سوالم را مطرح میکنم و خواهشمندم هر جه سریعتر پاسخم را بفرمایید.اینجانب حدود 17 سال است که ازدواج کرده ام.همسرم حدود 11 سال از خودم کوچکتر است.من 48سال و همسرم 37 سال سن دارد.از حدود 5-6 سال است که به تدریح نیروی جنسی ام را از دست دادم و هر نوع معالجه ای اعم از پزشکی و گیاهی و غیره را انجام دادهام ولی نتیجه قابل قبولی نگرفتم.در اوایل ناتوانی ام بعضی از داروها به صورت موقتی اثر بخش بود که پس از مدتی آن ها هم بی اثر شد.این را هم بگویم من از همان اوایل ازدواج هم زیاد به اعمال زناشویی علاقه نداشدتم و به قول معروف سرد مزاج بودم.برعکس همسرم که ایشان فوق العاده گرم و آتشی مزاج است و با بالا رفتن سنشان نمیدانم چرا علاقه به اعمال زناشویی اش بیشتر از قبل شده.بنده خدا هر شب برای رسیدن به انجام کار ساعتها تلاش میکند ولی اندکی نعوظ در آلت من بوجود نمی آید.الان حد اقل دو سال است که نتوانسته ام با ایشان کاری بکنم.نمی دانم چه کنم.جواب همسرم را چه بدهم.جقدر خجالت بکشم بعد از اینکه بعد از زحمات زیادی که برای آماده کردن من میکشد و خودش از فرط شهوت بخود می پیچد و درد میکشد و نمیتوانم کاری بکنم.احساس میکنم آرام آرام همسرم دارد از من رنجیده و دور میشود.می ترسم به راه اشتباه بیافتد.لطفا بگویید چاره چیست.خواهش میکنم خارج از نوبت راه حلی برایم پیدا کنید.آیا درست است که همسرم به پایم بسوزد؟آیا گناه او چیست.برایش چکار کنم.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز
در پاسخ به سؤال شما مطالبی را در قالب نکات زیر تقدیم می داریم:
1. ما نمی دانیم که علت واقعی ناتوانی جنسی و سردمزاجی شما و اینکه چرا نیروی جنسی خود را از دست داده اید، چیست؟ و شما هم در مکاتبه خود به آن اشاره نکرده اید، شاید خودتان نیز به علت اصلی آن پی نبرده اید؛ اما به هر حال، اگر به متخصص مراجعه نموده اید، حتماً حدس هایی در این مورد وجود دارد. این را بدان جهت گفتیم که قدم اول در درمان بیماری ها و اختلالات جسمی و روحی، شناخت صحیح آن ها و تشخیص درست بر اساس علائم و نشانه هاست. تا علل و عوامل ناتوانی جنسی و سردمزاجی شما مشخص نگردد، نمی توان راهکار درمانی متناسب آن را ارائه کرد.
در حقیقت ناتوانی جنسی و سردمزاجی علل و عوامل مختلفی دارد که برخی از عوامل آن فیزیولوژی و جسمانی است و برخی دیگر روحی و روانی است که امروزه با پیشرفت علوم مختلف به ویژه علم پزشکی، بسیاری از آن عوامل قابل درمان قطعی می باشد.
2. بهترین راهکار برای خروج از مشکلات به وجود آمده این است که بررسی کنید و ببینید علت و ریشه های ناتوانی جنسی و عوامل سردمزاجی شما چیست. در قدم اول آن ها را بیابید و در قدم بعدی تمام تلاش و کوششتان را برای برطرف کردن آن ها بکار بندید به یقین با درمانی که انجام می دهید و اعمال برخی دیگر از راهکارهای درمانی توسط شما، زندگی جنسی شما تغییر شگرفی خواهد یافت و صلح و صفا و آرامش در زندگی تان سایه خواهد افکند و نیازهای شما و همسرتان در بستری مناسب ارضا خواهد گشت.
3. به نظر می رسد که علت ناتوانی جنسی و سردمزاجی شما، بیشتر جنبه فیزیولوژی و جسمانی داشته باشد به همین خاطر نیاز است مجدداً به متخصص مراجعه کنید. بنا بر این توصیه اکید ما این است که در اسرع وقت به کلینیک مشاوره و روانشناس معتبر مراجعه کنید و مشکل خود را با روانشناس با تخصص سکس تراپی و درمان اختلالات جنسی مطرح کنید. این را بدانید که امروزه سکس تراپیست های خوبی در کشور، خصوصاً در تهران مشغول به فعالیت هستند که می توانید به آن ها مراجعه کنید و از آن ها کمک بگیرید. درمانگرانی مانند فریدون محرابی، ماهیار آذر، محمدعلی بشارت، راحله امانی، علی اسلامی نسب، بهنام اوحدی و...(که از طریق جستجوی اینترنتی یا 118 در تهران قابل دسترسی می‌باشند) قابل توصیه می باشند. در قدم بعدی به متخصص ارولوژی (کلیه و مجاری ادرار) مراجعه کنید.
4. از آنجا که فرایند نعوظ نیازمند یک توالی دقیق از اتفاقات است، ناتوانی در نعوظ با اختلال در هر یک از این اتفاقات می تواند بروز یابد. این توالی شامل تکانه های عصبی در مغز، ستون فقرات، و ناحیه ای اطراف آلت تناسلی و همچنین واکنش عضلات، بافت های فیبری، سیاهرگ ها و سرخرگ هاست. آسیب رسیدن به اعصاب، سرخرگ ها، عضلات صاف، و بافت های فیبری که معمولا در نتیجه بیماری حاصل می شود، یکی از متداول ترین دلایل ایجاد ناتوانی نعوظ می باشد. بیماری هایی مثل دیابت، مشکلات کلیوی، اعتیاد به الکل، تصلب بافت، تصلب شریان، بیماری های عروقی، و بیماری های عصب شناسی تقریباً 70% از موارد ناتوانی نعوظ را تشکیل می دهند. بین 35 تا 50 درصد از مردهای دیابتی دچار ناتوانی نعوظ می شوند.
بیماری های قلبی و عروقی نیز خطر ابتلا به ناتوانی نعوظ را بالا می برد. سیگار کشیدن، اضافه وزن، و ورزش نکردن هم می توانند دلایل احتمالی این مشکل باشند.
همچنین، جراحی ها (به ویژه جراحی های مربوط به سرطان پروستات و مثانه) می تواند موجب آسیب رسیدن به عصب ها و سرخرگ های نزدیک آلت تناسلی شده و منجر به ناتوانی در نعوظ شوند. آسیب رسیدن به آلت تناسلی، ستون فقرات، پروستات، مثانه، و لگن خاصره نیز می تواند با صدمه زدن به عصب ها، عضلات صاف، سرخرگ ها و بافت های فیبری موجب ناتوانی نعوظ شوند.
علاوه بر این، ناتوانی در نعوظ می تواند یکی از عوارض جانبی بسیاری از داروهای متداول مثل داروهای فشارخون، آنتی هیستامین یا ضد حساسیت ها، داروهای ضدافسردگی، مسکن ها، داروهای کنترل کننده اشتها، و سیمتیدین (داروی زخم) باشد.
متخصصین عقیده دارند که عوامل روحی - روانی مثل استرس، اضطراب، گناه، افسردگی، اعتماد به نفس پایین، و ترس از شکست در رابطه جنسی 10 تا 20 درصد از موارد ناتوانی در نعوظ را شامل می شود. مردهایی که به دلایل جسمی دچار ناتوانی نعوظ شده اند نیز معمولاً همان واکنش های روحی - روانی (استرس، اضطراب، احساس گناه و افسردگی) را تجربه می کنند. سایر عوامل ممکن برای ایجاد ناتوانی نعوظ می توان به کشیدن سیگار که بر گردش خون در سرخرگ ها و سیاهرگ ها تاثیر می گذارد و همچنین اختلالات هورمونی مثل پایین بودن سطح تستوسترون در بدن اشاره کرد.
5. این مطالب را بدان جهت گفتیم تا انگیزه شما برای مراجعه به پزشک افزایش یابد و امیدتان برای درمان قطع نگردد، به هر حال همه این احتمالات در مورد شما وجود دارد و تنها پزشک متخصص کلیه و مجاری ادراری می تواند از نزدیک شما را معاینه کند و علت اصلی ناتوانی در نعوظ و سردمزاجی شما را تشخیص دهد و در درمان آن شما را یاری نمایید.
6. این را بدانید اگر در نهایت، ناتوانی جنسی و سردمزاجی شما درمان نپذیرفت و روز به روز بدتر شد در این صورت امیدتان را از دست ندهید، سعی کنید وقت بیشتری را با همسرتان سپری کنید. در روابط زناشویی اگر چه نمی توانید به خاطر ناتوانی در نعوظ، دخول داشته باشید؛ ولی می توانید از دیگر اعضای بدنتان استفاده کنید و از انرژی نهفته سایر اعضای بدنتان برای ارضای جنسی همسرتان استفاده کنید. این را بدانید که ارضای جنسی رضایت بخش لزوماً به معنای دخول آلت تناسلی در واژن نیست؛ بلکه با استفاده از برخی تکنیک ها و شاهکارهای عشقی، عشق و محبت خالصانه خود را نثار همسرتان کنید، او را در آغوش بگیرید و ببویید و ببوسید و سعی کنید بدین وسیله او را از عشق خود سیراب کنید و عطش جنسی او را بر طرف نمایید؛ برای ارضای جنسی همسرتان از معجره انگشتان دست و لمس و تحریک کلیتوروس غافل نباشید، سعی کنید در هنگام معاشقه ابتدا نواحی غیر جنسی او را لمس و نوازش کنید و سپس با ظرافت اندام جنسی او را لمس و تحریک کنید تا او به ارگاسم و اوج لذت جنسی برسد و ارضا گردد.

سلام من یه دخترم که متوجه شدم که به یکی از هم کلاسی هام علاقه مندم. و این رو حتی دوستان و خانوادم بدون اینکه به اونا ابراز کنم هم فهمیدن. و حقیقتا میگم که من با یک نگاه عاشق نشدم. بلکه با شناختی که از ایشون پیدا کردم،باعث شد از شخصیت ایشون و رفتاراشون خوشم بیاد و بفهمم که این فرد به مرد ایده آل من نزدیکتر است. مشکلی که هست اینه که من نمیدونم ایشون هم من رو دوست دارن یانه! از رفتارهاشون معلومه که از من بدشون نمیاید اما اینکه ایشون هم تصمیم به ازدواج دارند یا نه رو نمیدونم.خوب من یه دخترم و موقعیتهای مختلفی برام پیش میاد. میترسم دو سه سال براش وایسم اما اون چنین تصمیمی نداشته باشه و منم....! لطفا کمک کنید که چطوری بفهمم که دوستم داره و چنیین قصدی مد نظرش هست یا نه؟ اینم بگم که ما هر دو از یه خانواده مذهبی هستیم و نمیتونیم که باهم دوست شیم و.... .یعنی علاقه ای به انحام این کارا نداریم.

مطالبی را در قالب نکات زیر تقدیم می داریم:
1. يکي از نيازهاي طبيعي انسان وقتي که به سن بلوغ و جواني مي رسد، ازدواج است. علاقه به جنس مخالف و ازدواج ريشه در ميل و كشش غريزي دارد. خداوند این میل را براي برآوردن هدف خاصي در وجود انسان نهاده و او را براي برآوردن اين غريزه از راه درست (ازدواج) راهنمايي كرد، تا نسل انسان گسترش يافته و نوع بشر حفظ شود، نيز در سايه ازدواج به آرامش دست يابد. بنابراین صرف علاقمندی به جنس مخالف و آرزوی ازدواج با او را در سر پروراندن، ایرادی ندارد، ولی اینکه دختری بخواهد برای رسیدن به هدفش که ازدواج باشد ، با انجام برخی رفتارهای خاص، خود را سبک جلوه بدهد و ارزش انسانی و کرامت خود را پایین بیاورد، اشتباه محض و کاملاً نادرست است . پیامد خوبی ندارد و مفهوم بدی را القا می کند ،چرا که در این صورت ممکن است، پسران او را به دیده دختران هرزه و بدکاره بنگرند . به جای اینکه اندیشه ازدواج با او را داشته باشند، بیش تر در پی خوشگذرانی و ارضای امیال حیوانی خود با او باشند . به بهانه ازدواج، طرح دوستی با او بریزند و فریبش دهند . احساسات و عواطف او را به بازی گرفته و عفت و پاکی او را خدشه دار ساخته و در نهایت او را رها سازند.
2. اگر واقعاً قصد ازدواج با فرد مورد نظر را داريد و ایشان را در ظاهر فرد مناسبی برای ازدواج می دانید، به طوری که شخصیت و رفتار او خوش تان می آید، ابتدا علاقه را كنار بگذاريد . همچون يك بيگانه با او برخورد كرده، درباره وي تحقيق كنيد. مطمئن شويد از شرايط مثبت و کافی ازدواج برخوردار است. پس دقت كنيد و ببيند آيا فرد مورد نظر، از لحاظ اعتقادي، اخلاقي، فكري، فرهنگي و جغرافیایی، اجتماعی، خانوادگي، جسمی و زیبایی، روحی و روانی، سنی، سیاسی، تحصیلی و عشق و علاقه با شما همخواني دارد يا نه.
بدون شک مهم ترین عامل موفقیت و خوشبختی در ازدواج، وجود تطابق و همخوانی دختر و پسر در زمینه های ذکر شده می باشد . تحقیقات بسیاری این نتیجه را به اثبات رسانیده زن و شوهرهایی که بیش ترین تطابق و همخوانی و تفاهم را با هم دارند، ازدواج موفق و پایداری دارند و در زندگی با مشکلات کم تری مواجه هستند.
3. اگر او را در ظاهر فرد مناسبی برای ازدواج می دانید، طبیعتاً نمی توانید شخصاً و به طور مستقیم یا با انجام برخی رفتارهای خاص و اظهار عشق و علاقه او را از انگیزه خود مطلع گردانید، چرا که در حقیقت انجام برخی رفتارهای خاص، خودنمایی و جلب توجه کردن دختر در برابر پسر و ابراز عشق و علاقه، تجسّم بخشيدن به ذلّت و زبوني خود و بي شخصيّت جلوه دادن خويش است. چون زن مجذوب است نه جاذب، محبوب و معشوق است، نه عاشق و طالب. يعني اصلاً ساختار وجود دختر به گونه‏اي است كه ديگران را به سوي خود جذب مي‏كند و آن ها به سوي او گرايش مي‏يابند. گل محمدي و لاله و جمال يوسف و ديگر گل‏هاي زيبا هرجا باشند، مردم به سوي شان گرايش مي‏يابند و آن ها را به دست مي‏آورند و نيازي به خودنمايي ندارند.
اسلام براي زنان و دختران وقار و شخصيّت خاصّي قائل است . به هيچ وجه به آنان اجازه نمي‏دهد كه به بهانه ازدواج و همسریابی، دست به رفتارهای نمایشی بزنند و به پسر اظهار عشق و علاقه نمايد . در اين جهت آن قدر حسّاس است كه به دختران و زنان عفيف توصيه مي‏كند كه بر خلاف مردان، مغرورانه راه روند، متكبّرانه حرف بزنند، وقار خود را نشكنند . در حرف زدن و برخوردهاي خود با مردان، تواضع و فروتني نشان ندهند . صدا و لهجه خود را تغيير ندهند . با متانت كامل برخورد نمايند. دختري كه چنين باشد ،جوانان غيور و مؤمن كه طالب همسران خوب و ايده‏آل هستند، به سراغ او خواهند رفت . انتخاب چنين دختري را بر دختران سبك و بي‏وقار و كودك صفت ترجيح خواهند داد. علاوه بر آن اصولاً اظهار محبّت دختر به پسر، سوء ظنّ در ذهن پسر ايجاد خواهد كرد كه از كجا معلوم دختر تاكنون به چند جوان ديگر نيز ابراز علاقه نكرده باشد. يعني به طور طبيعي مردان اين گونه‏اند كه به محض اظهار علاقه و محبّت از جانب دختران، سوء ظن در آن ها پديد مي‏آيد. به همين جهت آيين اسلام به زنان مجرد و دختران اجازه نمي‏دهد كه به سراغ مردها بروند و خود را ذليل و حقير نشان دهند.

4. بهترین راه حل ممکن این است که از طريق واسطه‏اي مورد اعتماد و امین (مانند: اساتید، روحانی و کارمندان دانشگاه)، خود را به پسر مورد نظر معرفی کنید . نظر طرف مقابل را درباره خويش و ازدواج با شما، به نحوی که متوجه نشود واسطه را فرستاده اید، جويا شويد. حال در صورتي كه او نيز واقعاً به ازدواج با شما تمايل و علاقه داشت،
باز از طریق واسطه به او پیشنهاد کنید که به طور رسمي و از طريق خانواده از شما خواستگاري كند تا ان شاء اللّه در صورت فراهم بودن زمینه ها و شرایط لازم و با توافق شما و وي و خانواده‏هاي دو طرف مقدمات ازدواج فراهم گردد. اما اگر او به شما علاقه و تمایل به ازدواج نداشت ، راحت با این مسئله کنار بیایید و او را فراموش کنید. بدانید که عشق و علاقه یک طرفه دردی را دوا نمی کند و به هیچ وجه مفید ازدواج نمی باشد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام الان 4 ساله از وقتی وارد دانشگاه شدم کم کم در زمینه جنسی به انحراف رفتم تا جایی که کارم به دیدن انواع تصاویر و فیلم وداستان های مختلف جنسی کشیده شده هزارو یک بار توبه کردم به غلط کزدن افتادم ولی هر دفعه بد تر از دفعه قبل زمین خوردم عهد بستم اونم شرعی ولی بازم شکستم اینقدر که الان نمی دونم چه قدر باید روزه بگیرم دیگه داره حالم از خودم به هم میخوره هیچ کسی هم از این موضوع خبر نداره تورو خدا کمک کنید دیگه دارم از خجالت میمیرم احساس میکنم دچار ددلمردگی شدم

بهتر بود جهت مشاوره بهتر نوع انحرافی که در شما به وجود آمده را توضیح می دادید. اما به هر حال با توجه به متن ارسالی توجه شما را به نکات زیر جلب می کنم:
پیش از هز چیز روحیه خویشتن دار شما را ارج می نهیم . توفیقات شما را در این مسیر پر فراز و نشیب آرزو مندیم .
نامه شما کمی مرا متعجب ساخت و به نوعی مرا به شگفتی وا داشت. تعجب من از این جهت است که با اذعان به این که سوء رفتار جنسی تان به دیدن این گونه تصاویر تحریک زا باز می گردد، باز به این گونه فیلم و ... چسبندگی رفتاری دارید.این سبک رفتاری به هیچ وجه معقول به نظر نمی رسد. به نظر سیاست یک بام و دو هوا را پیش گرفته اید.
از آن جا که میل به پاکی در شما موج می زند ،عدم توانایی شما بر قطع وابستگی آسیب زا به هیچ وجه روشن نیست. این در حالی است که من و بسیاری از دوستانم با این که همگی متأهلیم، با عنایت به آسیب های صحنه های محرک به طور کامل از مشاهده آن پرهیز می نماییم، چرا که پاکی از هر چیزی برای ما مهم تر است. نیل به پاکی و بی آلایشی بی هزینه نیست .
از نظر روانشناسان خویشتن داری در حال ارتکاب عمل (مثلاً در حین مشاهده فیلم) چیزی بیش تر به شوخی می ماند.خویشتن داری باید چند مرحله قبل تر صورت بگیرد. خویشتن داری منطقی این است که از ابتدا محیط پیرامونی خود را از هر نوع وسیله و ابزار محرک مانند ماهواره ،ویدئو ،عکس ،نوار سی دی ،کلیپ موبایل، اینترنت پاک سازی نماییم .
خویشتن داری بدون پاک سازی محیطی تا حدود زیادی آب در هاون کوبیدن است .
با بازسازی شناختی - رفتاری به توجیهات بی اساس خود در زمینه فیلم کره ای و سایر امور تحریک زا پایان دهید . با توجه به سابقه پاکی قبلی تان به راحتی می توانید با کمی مدیریت هیجانی - رفتاری بیش تر به حذف فیزیکی وسایل تحریک زا (حداقل برای مدت چند ماه) از محیط زندگی نایل آیید. عاقلانه این است که آب را از سرچشمه ببندیم ،نه از میانه راه.
اما نکاتی در مورد درمان خودارضایی:
1- پرهیز از خود سرزنشی .
نباید به خاطر این مسئله که پیش آمده ،خودتان را سرزنش کنید . باید با خود بگویید همان طور که در بیماری های جسمی یا مسائل دیگر زندگی، فرد شخصیت خود را نمی کوبد و دنبال درمان و حل
مسئله اش می گردد، شما هم راه حل مسئله تان را با خونسردی و عدم سرزنش باید فرا بگیرید.
2-احترام به خود ( تهیه لیستی از نقاط مثبت فراموش شده و مرور روزانه).
3- پرهیز از بی ارزش کردن خود ، توانایی ها و مهارت های و ابعاد خوب شخصیت تان .
4- پرهیز از تنهایی و افزایش تعاملات اجتماعی و مشغولیت های خانواده و دوستان .
5- حذف تصاویر و به طور کلی محرک های جنسی در بیرون، مثلاً پرهیز از رفتن به مکانی که وسوسه برانگیز هستند ، مانند مکان هایی که رفت و آمد خانم ها زیاد است.پرهیز از دیدن فیلم ها و... که تحریک کننده جنسی هستند .
6- هنگام هجوم افکار جنسی که معمولا در تنهایی اتفاق می افتد، این افکار را پرورش نداده و اقدام به قطع ناگهانی افکار کنید. ترک موقعیت فعلی و تغییر موقعیت فیزیکی، مثلاً رفتن به طرف یخچال و آب خوردن، خارج شدن از محیط تنهایی و برقراری یک مکالمه با خویشاوندان، روشن کردن تلویزیون و... باعث قطع افکار زنجیره ای جنسی خواهد شد.
7- ورزش و تحرکات بدنی باعث تبدیل انرژی جنسی به سوخت و ساز می شود .پس ترجیحا در جمع ورزش کنید.
8- پرهیز از غذاهای های پرکالری مانند فلفل ، پیاز و ادویجات .
9- گرفتن دوش آب ولرم .
10- سعی کنید تا وقتی که خسته نشدید، وارد رختخواب نشوید .هنگام خواب خواندن کتاب و مطالعه خوب است.
11- سعی کنید به خود امنیت برای عمل استمنا را ندهید مثلا درها ی اتاق را کاملا نبندیید . همچنین محل خواب تان را زیاد گرم نگه ندارید.
12- از پوشیدن لباس های تنگ خود داری کنید.
13- هیچ وقت به طور کامل عریان نشوید . سعی کنید حتی المقدور اندام های جنسی خود را نبینید .
14- از دست ورزی به آلت تناسلی خود در هر شرایطی پرهیز کنید.
15- پس از هر بار موفقیت برای ترک این عمل به خود جایزه بدهید ، حتی اگر با خریدن یک بستنی باشد.
16- ورزش هایی مانند شنا ، کوه نوردی و... بسیار مفید است.
17-- حضور در اماکن مذهبی و کمک از خدا برای ترک این عمل بسیار مفید است.
18- مقابله کردن با افکار مأیوسانه و افکاری که عبادت های شما را بی ارزش جلوه می دهد.
19- اشتغال هر چه بیش تر به کارها و قبول مسئولیت های بیش تر در خانواده و احساس مفید بودن برای ترک این عمل بسیار موثر است.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز
بعد از قتل عثمان، گروه زیادی از مهاجر و انصار - که طلحه و زبیر هم جزو آنان بودند - ‌خدمت علی (ع) رسیدند و گفتند: مردم نیاز مبرم به امام و رهبر دارند و اکنون بر شماست که رهبری را عهده‌دار شوی. حضرت فرمود: «مرا رها کنید و به سراغ دیگری بروید!». جماعت همگی گفتند: به غیر شما راضی نمی‌شویم، هیچ کس شایسته‌تر از شما نیست، چون مردم اصرار کردند، حضرت فرمود: «در مسجد بیعت انجام شود، چون من بیعت پنهانی را قبول ندارم». مردم در مسجد اجتماع کردند و اولین فردی که بیعت کرد، طلحه بود، زبیر نیز بیعت کرد، علی (ع) به آن دو فرمود: «اگر دوست دارید، با شما بیعت می‌کنم و اگر دوست دارید با من بیعت کنید، اشکالی ندارد». آن دو گفتند: با شما بیعت می‌کنیم. (1)
بعد از مدتی طلحه و زبیر خدمت علی (ع) رسیدند و انتظار داشتند که علی (ع) حکومت عراق و یمن را به آن دو واگذار کند، ولی به مقصود خود نرسیدند. در زمان دیگر که با حضرت ملاقات کردند، با صراحت گفتند: اکنون که خدا خلافت را نصیب تو کرده، ما را به عنوان حاکمان کوفه و بصره انتخاب کن، امام پاسخی داد که آن دو متوجه شدند به هدف خود نمی‌رسند، ‌آن دو از مدینه رهسپار مکه شدند.
عایشه که در زمان قتل عثمان در مکه بود، و سخت با عثمان مخالفت می‌کرد و مردم را به کشتن عثمان تحریک می‌نمود، بعد از قتل عثمان رهسپار مدینه شد. در بین راه که متوجه شد مردم علی (ع) را به عنوان خلیفه معین کرده‌اند، بسیار ناراحت شد و گفت: ای کاش آسمان بر سرم فرو می‌ریخت ( و چنین چیزی نمی‌شنیدم ). مرا به مکه بازگردانید. او را به مکه بازگرداندند و مکه به صورت پایگاه مخالفان حکومت علی(ع) درآمده بود.
طلحه و زبیر، عایشه را راضی کردند تا با همدیگر علیه علی (ع) شورش و قیام نمایند و کشته شدن عثمان را بهانه قرار دادند. عایشه موافقت کرد . (2) سخنگوی شورشیان به مردم مکه اعلام کرد: آگاه باشید که ام المؤمنین و طلحه و زبیر عازم بصره هستند. هر کس می‌خواهد اسلام را عزیز گرداند و با کسانی که خون مسلمانان را حلال شمرده‌اند، نبرد کند و آن کس که می‌خواهد انتقام خون عثمان را بازستاند، با این گروه حرکت کند و هر کس مرکب و هزینه رفتن ندارد، وسائل سفر برای او آماده است. (3)
شورشیان با گروه زیادی از بی امیه و افراد فریب خورده، رهسپار بصره شدند. آنان به بصره حمله کردند و گروهی از مردم بی‌گناه را کشتند و عثمان بن حنیف استاندار علی (ع) را دستگیر کردند. او را مورد ضرب و هتک قرار دادند و موهای سر و محاسنش را کندند. درباره قتل او مشورت کردند، ‌ولی چون از نفوذ برادرش سهل بن حنیف واهمه داشتند، او را رها کردند. (4)
سرانجام جنگ جمل به سرکردگی عایشه و طلحه و زبیر و دسیسه معاویه و بنی امیه میان دو گروه از مسلمانان رخ داد که چهارده هزار تن از مسلمانان از طرفین کشته شدند و کینه و اختلاف شدید میان مسلمانان ایجاد شد. (5)
برای آگاهی بیشتر به کتاب فروغ ولایت از آیت الله سبحانی مراجعه نمایید.
پی‌نوشت‌ها:
1 ابن الأثير، الكامل في التاريخ، بيروت، دار صادر للطباعة و النشر - دار بيروت للطباعة والنشر، سال چاپ : 1386 - 1966م، ج 3، ص 190 ـ 191.
2. فروغ ولایت، ص 367 ـ 372.
3. ابي جعفر محمد بن جرير طبري، تاريخ الطبري، تحقيق : مراجعة و تصحيح و ضبط : نخبة من العلماء الأجلاء، بيروت - لبنان ،ناشر : مؤسسة الأعلمي للمطبوعات ، ج 3، ص 490.
4. فروغ ولایت، ص 387؛ کامل، ابن اثیر، ج 3، ص 217.
5. فروغ ولایت، ص 417؛ الجمل، شیخ مفید، ص 223.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها