معنويت هاي نو پديد (عرفانهاي كاذب)

احمد الحسن خود را پنجمین فرزند از نسل امام زمان عجل الله تعالی فرجه معرفی می‌کند و ادعا می‌کند که او اولین مهدی از دوازده مهدی است که جانشین ایشان خواهند شد.
احمد الحسن و ادعای جانشینی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

پرسش:
لطفاً توضیح بدهید که دقیقاً ادعای احمد الحسن چیست؟ آیا به باور او الآن امام زمان ظهور کرده است و او فرزند و نائب امام است یا اینکه او یمانی است و دارد شرایط را برای ظهور ایشان آماده می‌کند؟ چه نقدی بر او وارد است؟
 

پاسخ:
احمد الحسن بصری از مدعیان دروغین در زمینه مهدویت است که در اوائل قرن 21، ادعاهایی درباره ظهور مطرح می‌کند و خودش را معصوم و مرجع تفسیر قرآن می‌داند که موظف است، هم شرایط را برای ظهور مهیا کند و هم پس از ظهور و رحلت امام زمان عجل الله تعالی فرجه، جانشین ایشان شده و به تدبیر امور بپردازد. در ادامه قالب نکاتی توضیحات بیشتر درباره دیدگاه او تقدیم می‌شود.

نکته اول:
احمد اسماعیل صالح السلمی البصری، ملقب به «احمد الحسن الیمانی»، یکی از جریان‌های نوظهور در عرصه مهدویت است. وی چند سالی در نجف زندگی کرد و در آنجا با فردی به نام شیخ حیدر مشتت معروف به ابوحسن آشنا شد و نظرات و دعاوی خود را با وی در میان گذاشت و ایشان را در سمت یمانیت و وزارت امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه قرار داد. در سال 2005 میلادی با بروز اختلافات زیادی که بین احمد الحسن و حیدر مشتت وجود داشت، احمد الحسن در بیانیه ای خود را وصی امام، اولین مهدی و یمانی موعود معرفی می‌کند: «... انّی اول المهدیین و الیمانی الموعود». (1)
بنابراین، او که سابقاً خودش را فقط مهدی اول و جانشین امام زمان عجل الله تعالی فرجه می دانست که قرار است؛ پس از ظهور و رحلت امام زمان بر مسند قدرت و جانشینی ایشان بنشیند، اینک خودش را به مقام یمانی نیز متصف کرده و اقداماتی برای تعجیل در ظهور انجام می‌دهد. اقدامات او در سال 2008 میلادی سرکوب می‌شود و در نهایت، احمد الحسن مفقود می‌گردد و بنا بر برخی از گزارش‌ها، به امارات رفت و در دبی ساکن شد. پس از این شکست، طرفداران احمد الحسن نیز دچار تشتت و اختلاف شدند و هر یک از آن‌ها دیگری را لعن و تکفیر نمودند. (2)
بنابراین، ظاهراً او ادعا نکرده که امام زمان عجل الله تعالی فرجه ظهور کرده است؛ بلکه خودش را یمانی و زمینه‌ساز ظهور می‌کند که قرار است بعدها به‌عنوان اولین مهدی، جانشین امام زمان نیز بشود. همه این ادعا، فاقد دلیل مناسب است و از جهت عملیاتی نیز به شکست انجامید. او برای موجه جلوه دادن خودش، صرفاً به خواب و استخاره تمسک می‌کند درحالی‌که خواب تعبیر بردار است و چه‌بسا شیطانی باشد و استخاره نیز چنین کاربردی ندارد. (3)

نکته دوم:
احمد الحسن خودش را فرزند باواسطه امام زمان عجل الله تعالی فرجه می‌داند:  «احمد بن اسماعیل بن صالح بن حسین بن سلمان بن الإمام محمد بن الحسن العسکری علیه السلام». (4) اما محققان در توضیح نسب واقعی احمد الحسن نوشته‌اند که او اساساً از قبیله همبوش است و از سادات نیست و شجره‌نامه واقعی او به این شرح است: «احمد بن اسماعیل بن صالح بن حسین بن سلمان بن داود بن محمد بن روضان بن برهان بن عطاءالله بن ابوالسود بن علی بن علیان بن عبداه بن حمد بن محمد بن حمدان ... بن مضر بن معد بن نزار بن عدنان». (5)
در واقع،  نسب ادعایی احمد الحسن تا عبارت «احمد بن اسماعیل بن صالح بن حسین بن سلمان» درست است؛ اما یک‌باره ازاینجا پرش کرده و سلمان را پسر امام زمان عجل الله تعالی فرجه می‌داند در حالی که سلمان پسر داود است و داود نیز از نسل کسانی است که هیچ‌وقت به امام زمان عجل الله تعالی فرجه نمی‌رسند؛ بنابراین، او اصلاً فرزند باواسطه امام زمان عجل الله تعالی فرجه محسوب نمی‌شود.

نتیجه:
احمد الحسن خود را پنجمین فرزند از نسل امام مهدی عجل الله تعالی فرجه معرفی می‌کند و ادعا می‌کند که او اولین مهدی از دوازده مهدی است که بعد از ظهور امام زمان جانشین ایشان خواهند شد. ازنظر وی هنوز امام زمان ظهور نکرده ازاین‌رو وی اکنون خود را «سید یمانی» می‌داند که مأموریت زمینه‌سازی برای ظهور دارد. وی هیچ دلیل معتبر عقلی یا نقلی برای ادعاهای خود بیان نکرده و صرفاً به استخاره و خواب استناد می‌کند که برای چنین ادعای بزرگی دلیل معتبر و اطمینان بخشی محسوب نمی‌شوند.

پی‌نوشت‌ها:
1. فرج‌الله، احمد، ادعیاء المهدویه، بی‌جا، المرکز الاسلامی للدراسات الاستراتیجیه، 2015 م، ص 121.
2. محمدی هوشیار، علی، درس‌نامه نقد و بررسی جریان احمد الحسن البصری، قم، تولی، 1397 ش، ج 1، ص 19-23.
3. برای مطالعه بیشتر، رک: موسوی، سید محمدمهدی، بررسی استنادات قرآنی دلایل وصیت، معجزه، رؤیا و استخاره در ادعای امامت احمدالحسن، فصلنامه پژوهش‌های مهدوی، زمستان 1398 ش، شماره 31.
4. محمدی هوشیار، درس‌نامه نقد و بررسی جریان احمد الحسن البصری، ج 1، ص 19.
5. شهبازیان، محمد، ره افسانه: نقد و بررسی فرقه یمانی بصری، قم، مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم، 1393 ش، ص 14-15.
 

گرایش فطری انسان به پرستش و عدم هدایت درست این گرایش، منجر به انحرافاتی مانند شیطان پرستی خواهد شد که متأسفانه در دوره های مختلف تاریخی وجود داشت است.
شیطان پرستی و علل آن

پرسش:
چرا عده‌ای به‌جای خدا، طرفدار شیطان هستند و شیطان‌پرست شده‌اند؟ علتش چیست؟ آیا به این خاطر است که در مجادله خدا و شیطان، حق را به شیطان می‌دهند و شیطان را بهتر از خدا می‌دانند؟.
 

پاسخ:
«پرستش» یا عبادت، نهایت فرمان‌برداری، خضوع و انعطاف‌پذیری انسان در برابر معبود است که سبب می‌شود آدمی خودش را در اختیار معبود قرار دهد و از دستورات او پیروی کند. پرستش یا عبادت در همه نحله‌ها و جریان‌های مذهبی دنیا، وجود داشته و در ادیان ابراهیمی نیز، به‌مثابه میثاقی میان انسان و خداوند، مطرح است و می‌توان آن را گرایشی فطری و مشترک میان همه انسان‌ها به‌حساب آورد. اگر این میل فطری، به‌خوبی تأمین نشود و در مسیر درست قرار نگیرد، به گرایش‌های انحرافی مثل شیطان‌پرستی منجر خواهد شد. با توجه به اینکه شیطان‌پرستی، انواع و ادوار مختلفی دارد، در ادامه، در قالب چند نکته، علل گرایش به پرستش شیطان در هر دوره را بررسی می‌کنیم.

نکته اول: دوران باستان (شیطان‌پرستی بدوی)
در سده‌های نخستین از حیات بشر، گروهی از انسان‌ها در برابر آنچه قدرت مقابله با آن را نداشتند یا از درک آن عاجز بودند، تسلیم‌شده و سجده می‌کردند. (1) پرستش زمین، آسمان و اجرام آسمانی، آتش، رعدوبرق، ابر، دریا، رودخانه، طوفان، جنگل و نیز پرستش روح نیاکان و بزرگان همراه با دلجویی از موجودات ماورایی؛ مانند شیطان و جن، میان گروهی از اقوام باستانی رواج داشته است. البته پرستش ملائکه و شیاطین برای جلب محبت و عنایت و یا دفع ضرر و زیان بوده است. (2) برای نمونه، هنگام خشک‌سالی و یا آفتی که همه محصولات را نابود می‌کرد، معتقد می‌شدند که همیشه تدبیر جهان به دست خداوند بخشنده و مهربان نیست، بلکه گاهی اوقات نیروهای شر و شیطانی هم‌دست در امور جهان دراز می‌کنند و بر سود و زیان انسان مسلط هستند. ازاین‌رو، آیین‌هایی همچون پرستش الهه باروری ایجاد کردند که در آن زنان و مردان یک قبیله برای افزایش محصول زمین‌های خود، بی‌مهابا به هم می‌آمیختند (3) تا بر اساس قانون تشابه در جادوگری (4) که توهمی بیش نیست، باعث باروری هرچه بیشتر زمین و درنتیجه محصول بیشتر گردند و یا آیین قربانی انسان را ایجاد کردند که در آن با اهدای خون یک انسان و بعضاً یک کودک به شیاطین،  به گمان خود از اراده شوم شیطان در امان می‌ماندند. (5)
این انحرافات به‌مرور زمان جنبه‌های جدیدتری می‌یافت تا جایی که برخی از آن‌ها شیطان را همه‌کاره جهان می‌دانستند. در اکتشافات به دست آمده در آمریکای جنوبی، یکی از قبائل، شیطان را پرستش کرده و او را پدیدآورنده زمین و آسمان می‌دانستند (6) و برای جلب رضایت وی و محافظت از خود، اعمال مخصوصی انجام می‌دادند تا خدای تاریکی از آنان خشنود باشد. (7)
روح پرستی نیز، یکی دیگر از جلوه‌های شیطان‌پرستی است؛  (8) بدین‌صورت که اشخاص بدخو و ستمکار، پس از مردن در عالم دیگر به‌صورت شیاطین و عفریت‌ها درمی‌آیند؛ لذا با انجام مناسکی خاص سعی می‌کردند موجبات آسایش این ارواح را فراهم کنند و از آسیبشان در امان بمانند.
یکی دیگر از ریشه‌های شیطان‌پرستی نخستین، دوگانه‌پرستی و ثنویت و قائل بودن به خدای خیر و شر است. برای نمونه؛ شیطان‌پرستان نخستین باور داشتند، فراوانی محصول و باروری زمین و هر چیزی که منافع آنان را تأمین می‌کند از جانب خدای خیر و خشک‌سالی و بلایای طبیعی زاییده نیروی شر است و به همان اندازه که خدای خیر سزاوار پرستش است، خدای شر نیز شایسته عبادت است. (9) سپس به سبب ابهاماتی که در تعالیم زرتشتی، از باب وجود اهورامزدا و اهریمن و نیز استقلال یا عدم استقلال آن‌ها از همدیگر، (10) به وجود آمد، موجب پیدایش تفکر ثنویت گشت.

نکته دوم: شیطان‌پرستی قرون‌وسطی
این نوع شیطان‌پرستی مربوط به قرن چهارم تا پانزدهم میلادی بوده و سنگ بنای ایدئولوژی شیطان‌پرستی را تا دوره شیطان‌پرستی مدرن مستحکم کرد. (11) بر پایه آموزه‌های تورات -که یهودیان و مسیحیان این کتاب  را مقدس می‌دانند- کسب دانش، عملی ضد دین تصور شد و شیطان به‌صورت مظهر خرد و دانایی و راهنمای بشر به‌سوی درخت معرفت، درآمد. (12) این باور و تفکر تا جایی پیش رفت که برای برخی از مردم، یاری خواستن از شیطان در برخی علوم ضروری پنداشته شد و کمک گرفتن از دانش اهریمن و نیروهای اهریمنی قوت گرفت که درنهایت به پرستش شیطان منجر شد. (13)
در این تفکر، شیاطینی همچون «بعل»، «فوراس یا فورکاس» و «بوئر» مورد ستایش قرار می‌گیرند که هرکدام دارای رشته و علومی بوده و از سرپرستان جهنم محسوب می‌شوند. (14) مطابق این دیدگاه، این‌ها فرشتگان شریری هستند که از بهشت رانده شده و از آنجایی که فرشتگان اسیر خداوند بوده و شیطان‌ها از آن دسته از فرشتگانی هستند که برای آزادی سر به عصیان نهادند، لذا تبعیت انسان از شیطان نیز باعث آزادی برای مردم ضعیفی بود که از همدستی کلیسا و اشراف رنج می‌برده و اسیر در بند مقامات دینی و مذهبی بودند. (15)
از دید آنان خیروبرکت زیادی از شیطان به انسان رسیده و گاهی هم اگر قصد شیطان شر بوده است، وقتی انسان‌های پرهیزکار و نیکوکار منصفانه با او رفتار کرده‌اند، حاصل کارش مبدل به خیر شده است. (16) اگرچه او انسان را به عصیان و سرکشی وا‌می‌دارد، اما انگیزه‌های سازنده‌ای مثل کنجکاوی و آزادی را در انسان برمی‌انگیزد و او را از قدرت و نفوذ بیشتری برخوردار می‌کند. او میل و هوس به ناشناخته‌ها را در ما تهییج می‌کند، رؤیا و امید به ما می‌دهد و تلخی و ناخشنودی عطا می‌نماید؛ اما در پایان ما را به بهتر رهنمون می‌شود و بدین ترتیب بیشتر در خدمت خیر است. او همان نیرویی است که در راه شر می‌کوشد، اما مسبّب خیر است. (17)
همچنین شیطان‌پرستی در این دوران، ارتباط مستقیمی با سحر و جادوگری داشته و ساحری، در حقیقت انتساب علم به شیطان و اجنه بوده است. (18) در اواخر قرون‌وسطی میل به جادوگری و شیطان‌پرستی بین مردم اروپا شدت یافت. آنان به گمان خود با جادو در مجامع شبانه، شیطان را به‌عنوان پادشاه اجنه و شیاطینی که درصدد تسخیرشان بودند، می‌پرستیدند تا بر قوای ویژه‌ای دست یابند. (19)
به‌طور کلی، شیطان‌پرستی قرون‌وسطی، میراث یهودیان بوده و بستر اصلی آن ترویج اندیشه‌ها و باورهای عرفان کابالای یهود است. ویل دورانت می‌نویسد: توجه مفرط به جادو سبب شد که عرفان کابالای یهودی، در عمل به شیطان برسد. آنان در مجامع خود شیطان را پادشاه دیوان می‌دانستند و می‌پرستیدند و در ازای این پرستش، طالب دست یافتن بر قوای طبیعی بودند. (20) در حقیقت این عرفان یهودی، انسان قرون‌وسطی را به سمت شیطان‌پرستی سوق داد و به انحطاط مبتلا کرد.

نکته سوم: شیطان‌پرستی معاصر (مدرن)
این نوع شیطان‌پرستی که از باورهای یهودیت در قرون‌وسطی سرچشمه گرفته، درگذر زمان با تأثیر از عواملی همچون پیشرفت علم، منافع اقتصادی و سیاسی، باورهای دینی و خرافات، شکل تازه‌ای به خود گرفت و به دو شکل فلسفی و دینی بروز یافت:
* شیطان‌پرستی فلسفی: لاوی با تأثیر از مکاتب فلسفی همچون نیچه، کراولی، این رند، مارکی دوساد، لویس و داروین، شیطان را موجودی مثبت در برابر خدای کلیسا قرار می‌دهد. دیدگاه ایشان بیشتر سمت‌وسوی الحادی داشته به‌طوری که به خدایی که سزاوار پرستش باشد قائل نبوده (21) و جهانی پس از مرگ را قبول ندارد. (22) دیدگاه ایشان محوریت و مرکزیت خود انسان است و به‌نوعی خود را خدای خود می‌داند و به «خودخدایی» قائل است. (23) این قسم از شیطان‌پرستی، شیطان را وجودی متعالی ندانسته؛ بلکه آن را نماد مخالفت و سرپیچی از یک جامعه مطیع و خداترس معرفی می‌کند. در حقیقت شیطان را در طبیعت و در وجود هر انسانی می‌داند و باور به اعمال شیطانی اهمیت بیشتری داشته تا عقیده به خود شیطان. (24)
* شیطان‌پرستی دینی: آکوئینو برخلاف لاوی عقیده دارد شیطان موجودی واقعی بوده و از آن به «پادشاه تاریکی» یاد می‌کند. شیطان‌پرست مورد نظر او، می‌بایست یک یا چند الهه شیطانی را قبول داشته باشد. آن‌ها معبدی به نام «سِت» دارند؛ بنابراین ایشان به پرستش شیطانی که حضرت آدم و حوا علیهماالسلام را فریب داده معتقدند و علاوه بر سبک خودپرستی، به پرستش شیطان به‌عنوان الهه اهتمام می‌ورزند. از همین رو خود را «شیطان‌پرستان سنتی» می‌نامند. (25)

نتیجه:
بنا بر آنچه گذشت، روشن می‌شود که اگر گرایش فطری به پرستش، بر اساسِ عقل و دین اصیل، به‌درستی تنظیم و هدایت نشود و در چارچوب الحاد یا ادیان تحریف‌شده پیگیری شود، عاقبت به انحرافاتی مثل شیطان‌پرستی منجر خواهد شد که در سه دوره تاریخ اعم از باستانی، قرون‌وسطی و دوران معاصر و مدرن، قابل رهگیری است.

 

 

پی‌نوشت‌ها:
1. مجموعه نویسندگان، دانستنی‌های شیطان‌پرستی: جنبش‌های نوظهور معنویت نما، اصفهان، مرکز تحقیقات رایانه‌ای قائمیه، 1391 ش، ص 19.
2. نگارش، حمید، کژراهه شیطان‌پرستی، تهران، پژوهشکده تحقیقات اسلامی امام صادق علیه‌السلام، 1389 ش، ص ۴1.
3. لانتیه، ژاک، دهکده‌های جادو، ترجمه مصطفی موسوی، تهران، جاودان خرد، 1388 ش، ص 325.
4. این قانون می‌گوید: هر چیزی مشابه خود را ایجاد می‌کند.
5. دورانت، ویل، اصلاح دینی، ترجمه فریدون بدره ای و دیگران، تهران، سازمان انتشارات و آموزش اسلامی، 1368 ش، ص 62؛ جرج فریزر، جیمز، شاخه زرین، ترجمه کاظم فیروزمند، تهران، آگاه، 1401 ش، ص 327-331.
6. مجموعه نویسندگان، دانستنی‌های شیطان‌پرستی: جنبش‌های نوظهور معنویت نما، ص 20.
7. همان، ص 88.
8. ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی‌اصغر حکمت، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1390 ش، ص 20.
9. مظاهری سیف، حمیدرضا، معنویت‌های ساختگی: نگاهی تاریخی به پدیده شیطان‌پرستی، نشریه رشد آموزش قرآن، پاییز 1389 ش، شماره 30، ص 46.
10. ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ص 454.
11. مظاهری سیف، معنویت‌های ساختگی: نگاهی تاریخی به پدیده شیطان‌پرستی، ص 48.
12. سِفر پیدایش، 3؛ مظاهری سیف، حمیدرضا، معنویت‌های ساختگی: 
نگاهی تاریخی به پدیده شیطان‌پرستی، ص 48.
13. عابدی، محمدرضا، آراسته، عقیله، بررسی تطبیقی دیدگاه‌های شیطان‌پرستی و اندیشه عین القضات درباره ابلیس، فصلنامه الهیات تطبیقی، پاییز و زمستان 1396 ش، شماره 18، ص 72.
14. گل‌سرخی، ایرج، تاریخ جادوگری، تهران، نشر علم، 1377 ش، ص 353.
15. مظاهری سیف، معنویت‌های ساختگی: نگاهی تاریخی به پدیده شیطان‌پرستی، ص 49.
16. گل‌سرخی، ایرج، تاریخ جادوگری، ص 348.
17. همان، ص 334.
18.   Satanas, venus, litrrary Satanists: spiritualsatanist.com, 2004, p. 1.
19. دورانت، ویل، اصلاح دینی، ص 282.
20. همان، 283.
21. لاوی، آنتوان، انجیل شیطانی، بخش لوسیفر، نسخه پی‌دی‌اف، ص 61؛ صدیقی پاشاکی، علی، جنون شیطان‌پرستی، تهران، نشر ناظرین، 1386 ش، ص 44 و 45.
22. لاوی، انجیل شیطانی، ص 12.
23. همان، ص 49.
24. همان، ص 63.
25. ر.ک: امین خندقی، جواد، شناخت و بررسی شیطان‌پرستی، قم، موسسه فرهنگی ولاء منتظر عجل¬الله تعالی فرجه الشریف، 1391 ش، ص 125- 126.
 

بنده دانشجوی دکتری هستم که در خارج از کشور زندگی می کنم . مدتی است با برخی ازدوستان همفکر تصمیم به مقابله با بهائیان گرفته ایم .(آن ها به شدت در این جا که هستیم تبلیغ می نمایند(کانادا)) در این راستا سعی داریم تا با بن مایه های اعتقادی آنان مبارزه نماییم .

ما به دین مداری شما ارج می نهیم. در خصوص مقابله به بهائیان، راهکارهای متعددی وجود دارد، از جمله:
1. یکی از راه های مقابله با بهائیت، برخورد خوب، مهربانه و محبت آمیز با افرادی است که ممکن است تحت تأثیر تبلیغات بهاییت قرار گرفته اند. شما می توانید با اظهار محبت به آنان و حتی کمک های مادی و معنوی، این افراد را از فرقه بهائیت دور نمایید. اتفاقاً یکی از راه های فرقه بهائیت نیز این است که با اظهار محبت و کمک به افراد، آنان را جذب این گروه می نماید.
2. یکی از راههای مقابله با این گروه، مطالعه آثار علمی، مجالات و کتاب های مفید می باشد. این امر انسان را با مبانی،ضعف ها و خیانت های این گروه آشنا می نماید. بر این اساس، شما می توانید سیر مطالعاتی درباره بهاییت داشته باشید تا در مقام بحث و گفتمان بهتر بتوانید مبانی و عقاید و عملکرد آنان را زیر سؤال ببرید.
3. راه دیگر، مراجعه به سایت هایی است که به مباحث بهاییت و به نقد آن پرداخته اند. با جستجوی کلمه «بهائیت» در گوگل می توانید به مطالب مورد نظر دست یافت. همچنین به سایت هایی که تنها به منظور مبارزه با بهاییت سامان یافته اند، مراجعه نمایید. این امر، هم شما را با اصول اعتقادی، ضعف و عملکر د بهاییت آشنا می نماید و هم راه های مبارزه با این فرقه را بیان می کند.
4. این مر کز از حضور روحانیت و کارشناسان در آن کشور آگاهی ندارد؛ اما در صورت حضور روحانیت و کارشناسان، از آنان دعوت نمایید تا به نقد مبانی و عملکرد بهاییت بپردازند. افزون بر آن، می توانید با این افراد درباره راه های مبارزه با بهائیت مشورت نمایید. همچنین می توانید بین کارشناسان اسلامی و کارشناسان بهائیت مناظره برگزار نمایید. این امر، یک نوع ضربه فنی به طرف مقابل می باشد که در مخاطب بسیار تأثیرگذار است.
5. چاب و توزیع جزوه های مفید و کاربردی بین مردم؛ به ویژه میان آنانی که تحت تأثیر وهابیت قرار گرفته اند. این امر موجب می شود که مردم بیش تر درباره بهائیت تحقیق نمایند.
6. مشاهده فیلم و cd هایی که به منظور نقد فرقه بهائیت تهیه شده اند. همچنین می توانید این cd را در اختیار افراد دیگر قرار دهید. البته این کار باید با احتیاط و سنجیده صورت گیرد تا زمینه سوء استفاده طرف مقابل فراهم نشود.
7. همچنین شما می توانید با سفارت ایران در باره مقابله با بهائیت مشورت نمایید.
8. شما می توانید با نهاد و مراکز مستقر در ایران ار تباط برقرار کنید و درباره روش مقابله با بهائیت مشورت کنید و از تجربه این مراکز در این خصوص استفاده نماید.
برای آشنایی با این فرقه به کتاب های زیر مراجعه نمایید:
- عبد الله مبلغی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج 3، ص 1396؛
- محمد محمدی، بابی گری و بهائی‌گری؛
- نورالدین چهاردهی، انتشارات فتحی، بهائیت چگونه پدید آمد؛
- محمد محمدی اشتهاردی، ارمغان استعمار؛
- محمد باقر نجفی، بهائیان.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.