پرسش وپاسخ
۱۳۹۰/۰۱/۰۶ ۱۳:۰۴ شناسه مطلب: 29265
۱۳۹۰/۰۱/۰۶ ۱۲:۲۴ شناسه مطلب: 29263
باسلام،اگر در طول چندماه متوالی روزهای احتمال باروری در سه شب آخر ماه و شب اول ماه قمری باشد چه حکمی دارد.آیا میشود با توکل بر خدا نزدیکی داشت ؟
طبیعت که مخلوق خداوند است، دارای قانون و تابع سبب و علت است ،اما این قوانین دو گونه اند:
1. حتمی الوقوع؛
2. غیر حتمی الوقوع .
سفارشاتی که پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السلام در مورد وقت همبستری فرمودند ، و از مواردی نهی کردند ، جزء حتمی الوقوع نیست، بلکه ممکن است، چنین اثری داشته باشد، و این نهی دلالت بر حرمت همبستری نیست؛ بلکه فقط کراهت دارد، یعنی نبودنش بهتر است، اما اگر نطفه منعقد شد، و فرزند معیوب متولد شود، کسی غیر از خود را نباید سرزنش نماید. لذا اگر مشکل خاصی ندارید ، صبر کنید و در فرصت بهتر این عمل را انجام دهید.
گذشته از این، آنچه در روایت نهی شده، شب اول و وسط و آخر ماه است ،نه سه شب آخر ماه ، اگر انعقاد نطفه ، غیر از این شب ها باشد، ایرادی ندارد، یعنی مثلا ،دو شب مانده به آخر ماه ایرادی ندارد، و اگر نا خواسته، در شب آخر ماه ، نطفه منعقد شود، می توان آن را با صدقه و دعا ، و توکل بر خدا جبران نمود.
موفق باشید
۱۳۹۰/۰۱/۰۶ ۰۲:۴۱ شناسه مطلب: 29249
۱۳۹۰/۰۱/۰۴ ۰۱:۱۸ شناسه مطلب: 29147
۱۳۹۰/۰۱/۰۱ ۰۴:۰۴ شناسه مطلب: 29044
چگونه می توانیم ولایت فقیه را ثابت کنیم؟ در کل ما خودمان ولایت فقیهی هستیم اما خیلی خوب نمی توانیم آن را به اثبات برسانیم لطفا بوسیله آیات قرآن و احادیث معتبر این قضیه را برای ما ثابت کنید و در کل از چه زمانی ولایت فقیه در ایران مشخص شد و قبل از امام خمینی آیا سخنی یا کلامی درباره ولایت فقیه گفته شده است یا خیر؟
پاسخ:
ولایت ذاتا و اصالتا از آن خداوند است، ولی انبیا و اولیا و در زمان غیبت حضرت مهدی (عجل الله فرجه) فقهای دارای شرایط، به نحوی مظهریت ولایت الهی را دارند. استاد آیت الله جوادی آملی در این باره گفته است:
«ولایت و حکومت همگی اختصاص به خالق و آفریننده انسان دارد. اگر انبیا و مرسلین و ائمه (ع) ولایت تکوینی و یا ولایت تشریعی و حکومت بر جامعه بشری دارند، این ولایتها، ظهوری از ولایت خدا و به اذن و فرمان اوست. اگر در عصر غیبت نیز برای فقیه جامعالشرایط، ولایت و مدیریتی در محدودة تشریع و قانون اسلام بر جامعه مسلمین وجود دارد، آن نیز باید به اذن و فرمان خداوند باشد و گرنه، همان طور که گفته شد، انسانها آزاد آفریده شدهاند و هیچ انسانی سرپرست انسان دیگر نیست».(1)
ولایت فقیه در آموزههای دینی چگونه مطرح شده است؟
قرآن کریم فرمود: «اطیعوا الله و أطیعوا الرسول واُولی الأمر منکم؛(2) از خدا و بیامبر و صاحبان امر از خودتان اطاعت کنید».
گرچه مصداق اصلی «اُولو الامر منکم» حضرات ائمه معصومین (علیهم السلام) هستند، ولی در زمان غیبت حضرت مهدی (عج) فقهای جامع الشرایط به عنوان نوّاب عام حضرت نسبت به امور حکومتی امت اسلامی حق اعمال نظر و تصرف و حکومت دارند. در روایات در این باره سخن فراوان بحث شده، از جمله در روایتی آمده:
در زمان غیبت به کسی مراجعه نمایید که احکام ما را می داند و از حلال و حرام آگاه است. ما آن ها را حاکم بر شما قرار دادیم. هرگاه حکمی بر شما بنمایند و از آنان نپذیریید، به حکم خدا بی اهمیتی نمودهاید و ما را رد کردهاید. ردّ ما ردّ بر خداوند و در حد شرک به اوست.(3)
در فقه رضوی آمده: «منزله الفقیه فی هذا الوقت کمنزله الانبیاء فی بنی اسرائیل؛(4) جایگاه فقها در این زمان مانند جایگاه انبیا میان بنی اسرائیل است».
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) می فرماید: «اللهم ارحم خلفائى، قیل: یا رسول الله و من خلفاؤک؟ قال: الذین یأتون من بعدى و یروون أحادیثى و سنتى؛(5) خدایا، بر جانشینان من رحمت فرست. پرسیدند: یا رسول اللّه! خلفای تو کیانند؟ فرمود: آن ها که بعد از من می آیند و حدیث و سنت مرا نقل می کنند.» در تحلیل این حدیث گفته شده:
«روایت، راویان حدیثى را که فقیه نباشند، شامل نمى شود، زیرا سنن الهى که عبارت از تمام احکام است، از باب این که به تعبیر پیامبر وارد شده، سنن رسول الله نامیده مى شود؛ پس کسى که مى خواهد سنن رسول اکرم را نشر دهد، باید تمام احکام الهى را بداند؛ صحیح را از سقیم تشخیص دهد؛ اطلاق و تقیید، عام و خاص و جمع هاى عقلایى را ملتفت باشد؛ روایاتى را که در هنگام تقیه وارد شده، از غیر آن تمیز دهد، موازینى را که براى آن تعیین کرده اند بداند.
محدثانى که به مرتبه اجتهاد نرسیده اند و فقط نقل حدیث مى کنند، این امر را نمى دانند. سنت واقعى رسول الله را نمى توانند تشخیص دهند؛ بنابراین جاى تردید نیست که روایت «اللهم ارحم خلفائى » شامل راویان حدیثی که حکم کاتب را دارند، نمی شود. یک کاتب و نویسنده نمی تواند خلیفه رسول اکرم باشد. منظور از خلفا، فقهای اسلام اند، اما دلالت حدیث شریف بر ولایت فقیه نباید جای تردید باشد؛ زیرا خلافت همان جانشینی در تمام شئون نبوت است.»(6)
اما مهم تر از این دسته روایات روایت مشهوری است که از جانب مبارک حضرت ولیعصر (عج) به ما رسیده است که در حقیقت پاسخ امام زمان به این سوال است؛ حضرت در یکی از نامه های خود خطاب به شیعیان فرمودند:
«وامّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانّهم حجتی علیکم و انا حجة اللَّه؛(7) در رخدادها به راویان حدیث ما مراجعه کنید، که حجت بر شمایند و من حجت خدایم».
بر اساس این گونه دادههای دینی می توان گفت که به لحاظ منابع دینی دلایل متعدد و فراوان ولایت فقیه را همراهی می کند. کمبود در این جهت وجود ندارد. در روایات فراوان درباره ولایت فقیه جامع شرایط سخن گفته شده(8) غیر از دلیل نقلی، دلایلی که از دو رویکرد عقل و نقل به دست می آید نیز در این باب وجود دارد.
در تبیین دلیل تلفیقی از عقل و نقل بر اثبات زعامت فقیه عادل در عصر غیبت می توان گفت: صلاحیت دین اسلام برای بقا و دوام تا قیامت، یک مطلب قطعی و روشن است. هیچ گاه بطلان و ضعف و کاستی در آن راه نخواهد داشت. تعطیل نمودن اسلام در عصر غیبت و عدم اجرای احکام و حدود آن، سدّ سبیل خدا و مخالف با ابدیت اسلام در همه شئون عقاید و اخلاق و اعمال است. از این دو جهت، هرگز نمیتوان در دوران غیبت که ممکن است به هزاران سال بیانجامد، بخش مهم احکام اسلامی را به دست نسیان سپرد و حکم جاهلیت را به دست زمامداران خودسر اجرا کرد. نمیتوان به بهانة اینکه حرمان جامعه از برکات ظهور حضرت(عج) نتیجه تبهکاری و بیلیاقتی مردم است، زعامت دینی زمان غیبت را نفی نمود و حدود الهی را تعطیل کرد.
بیتردید تعطیل اسلام، هیچگاه مورد رضایت خداوند نیست. به همین دلیل، انجام این وظایف بر عهدة نمایندگان خاص و عام حضرت ولی عصر(ع) است. بررسی احکام سیاسی و اجتماعی اسلام گویای این مطلب است که بدون زعامت فقیه جامع الشرایط، تحقق این احکام امکانپذیر نیست. عقل با نظر نمودن به این موارد حکم می کند که خداوند یقیناً اسلام و مسلمانان را در عصر غیبت بیسرپرست رها نکرده و برای آنان جانشین معصوم تعیین نموده است.
در عصر غیبت فقهای جامعالشرایط احکام فردی و عبادی مسلمانان را در کمال دقت استنباط نموده، به آن عمل می کنند. به دیگران نیز اعلام می نمایند. احکام سیاسی و مسایل اجتماعی اسلام را نخست از منابع دین به دست آورده و آن گاه اجرا می کند.(9)
دلیل دیگر بر ضرورت ولایت فقیه اینکه:
به حکم عقل و تجربه بشری جامعه بدون حکومت و مدیریت سیاسی و نظم و اداره نمیشود، بنابر این حکومت و حاکم بر جامعه کسی باید باشد که صلاحیت کامل برای آن کار را داشته باشد. بیتردید بعد از حضرت معصومین(ع) بهترین فرد برای حکومت و حاکمیت فرد عادل و آگاه به احکام اسلام است و آن همان ولی فقیه و مجتهد جامع شرایط است، چون آگاهی از احکام و عدالت دو رکن اساسی حکومت اسلامی است و این دو خصوصیت در مجتهد عادل تحقق پیدا می کند. پس هیچ فردی سزاوارتر از او برای حکومت قابل فرض نیست، چون به فرض کسی دارای عدالت باشد، ولی فرد فاقد فقاهت نمیتواند حکومت را بر اساس قوانین اسلام اداره نماید. از این رو ولایت فقیه در حکومت اسلام ضرورت انکار ناپذیر دارد.
همه فقهای شیعه به ولایت فقیه اذعان دارند، ولی به صورت عملی و در مقیاس وسیع به گونه ای که هم اکنون مطرح است، از زمان امام خمینی طرح شده و به اجرا در آمده است.
از نظر عالمان شیعی اصل ولایت فقیه، امرى مسلم و قطعى است. اختلاف آنان در محدوده واختیارات ولایت فقیه می باشد. چه اینکه بحث ولایت مطلقه فقیه، بحث جدیدى نیست که تنها از سوى امام خمینى مطرح شده باشد. نخستین گام را در دوره غیبت در جهت اثبات نیابت فقیه از امام زمان(ع) شیخ مفید برداشته است.(10) پس از وى، فقهاى بزرگوار شیعه، قلمرو گسترده اى را براى ولی فقیه قائل شده اند.(11)
مرحوم محقق کرکى (م 940) مى نویسد: «فقهاى شیعه، اتفاق دارند که فقیه عادل امامى داراى همه شرایط فتوا، که از آن به مجتهد در احکام شرعى تعبیر مى شود، نایب از امامان معصوم(ع) است، در همه امورى که نیابت در آن دخالت دارد…»(12)
محقق اردبیلى (م 993) در چندین جا، نیابت عامّه فقیه را از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) مطرح مى کند و در موردى مى نویسد: «از این که امام(ع) فقیه را با جمله«فلیرضوا به حکماً» حاکم قرار داده است، استفاده مى شود که فقیه در همه امور، به جاى امام معصوم مى نشیند؛ زیرا ردّ بر فقیه را ردّ بر امامان معصوم(ع) دانسته است. …»(13)
مرحوم علاّمه نراقى (م 1245هـ.)، از ولایت و نیابت عامّه فقیه و دلیل هاى آن سخن گفته و بر این باور است: در هر موردى که پیامبر(ص) و یا امامان معصوم(ع) ولایت داشته اند، ولی فقیه و حاکم اسلامى نیز در روزگار غیبت ولایت دارد. هر کارى که مربوط به امور دینى و یا دنیوى مردم است و باید انجام گیرد، فقیه داراى شرایط، عهده دار آن ها خواهد بود.(14)
میرفتاح حسینى مراغه اى (م 1250هـ.) نیز ولایت مطلقه فقیه را پذیرفته و دلیل هاى گوناگونى بر آن اقامه کرده است.(15)
صاحب جواهر (م 1226هـ.) نیز ولایت مطلقه فقیه را ثابت مى کند:
زیرا اگر به عموم ولایت فقیه باور نداشته باشیم، بسیارى از امور مربوط به شیعیان، معطل مى ماند. شگفت آور است که شمارى از مردم در این باره وسوسه مى کنند. اینان این که مزه فقه را نچشیده اند و تعابیر و معانى و رمز کلمات امامان معصوم(ع) را نفهمیده اند و در عنوان هایى چون: حاکم، قاضى، حجّت، خلیفه و غیر این ها که در کلمات امامان(ع) درباره فقها آمده است، دقّت نکرده اند. طرح این عنوان ها و همانند این ها از سوى امامان(ع)، دلالت دارد که آن بزرگواران در دوره غیبت نظم و سامان یافتن امور شیعیان را خواستار بوده اند.» (16)
نیز مى نویسد:«از عمل و فتواى اصحاب در دیگر باب هاى فقه، عمومى بودن و فراگیرى ولایت فقیه، استفاده مى شود، بلکه شاید از نظرگاه آنان، ولایت عامّه فقیه از مسلمات و ضروریات باشد.»(17)
بر این اساس باید گفت : اکثر فقهای ما ولایت مطلقه فقیه را قبول دارند. آن عده هم که ولایت مطلقه را محدود می دانند، بدان جهت است که در طول تاریخ فقهای شیعه عملا از حکو مت ها دور بودند و با آن ها مخالف و ولایت شان ر ا قبول نداشتند.
نظریه ولایت فقیه سابقه دیرینهای در منابع شیعه دارد . بسیاری از فقها آن را به طور مستقل بحث کردهاند؛ با این حال، انزوای مذهب تشیع و حاکمیت حاکمان جور باعث شد این نظریه از افکار عمومی مسلمانان فاصله بگیرد، تا جایی که بعضی آن را تئوری نوظهور بدانند.
امام خمینی این نظریه را در فرهنگ دینی احیا کرد . آن را به صورت درس رسمی، در حوزه علمیه نجف مطرح ساخت . با تشکیل حکومت اسلامی در ایران، این تئوری به واقعیت مبدل شد. ایشان برای اثبات ولایت فقیه ابتدا ضرورت تشکیل حکومت را در قالب سه دلیل(جاودانگی اسلام، جامع بودن شریعت، ماهیت قوانین اسلام) مطرح نمود.
پینوشتها:
1.عبدالله جوادی آملی ولایت فقیه، ص 133، نشر اسراء، قم 1378ش.
2. نساء (4) آیه 59.
3. ولایت فقیه، ص 182.
4. همان، ص 179.
5. علامه مجلسى ، بحارالانوار، ج 2، ص 144، حدیث 4، دار الاحیا التراث العربی، بیروت، 1403ق.
6. مجله فقه، شماره 44، ص 121ـ 123.
7. حر عاملی ، وسائل الشیعه، ج 18، ص 101، ح 8، دار الاحیاء التراث العربی، بیروت، 1412ق.
8.عبدالله جوادی آملی ، همان،ص179.
9. همان، ص 168.
10. شیخ مفید، المقنعه،ج 8،ص 811، 812، 721 ، دار التعارف، بیروت، 1401 ق ؛مجلّه حوزه، شماره 302/54 .
11. مجلّه حوزه، شماره 57 ـ 56 : جایگاه و قلمرو حکم و فتوا.
12. محقق کرکى ،رسائل،، ج1،ص 142،نشر دار الاحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
13. مقدس اردبیلى، مجمع الفائدة والبرهان، ج12،ص 11، دار الکتب الاسلامیه، تهران، بی تا.
14. فاضل نراقى ،عوائد الایام،ص 187 ـ 188،چاپ سنگی، بی تا .
15. میرفتاح حسینى مراغه اى، العناوین، ص352 ـ 353،نشر الاسلامیه ، تهران، بی تا.
16. شیخ محمد حسن نجفى،جواهر الکلام ،ج21،ص 397،دار الاحیا التراث العربی، بیروت، 1981 م.
17. همان،ج16،ص178.
۱۳۸۹/۱۲/۲۹ ۲۲:۰۱ شناسه مطلب: 29039
اشعاری از علامه جعفری (ره) درباره عاشورا موجود است که نتونستم پیدا کنم، راهنمایی بفرمایید.
پاسخ:
مرحوم محمد تقی جعفری در باره قیام امام حسین (علیه السلام) از اشعار زیادی استفاده کرده است. این اشعار، به دو دسته تقسیم می شود:
برخی از این اشعار، از شاعران دیگر است که وی به آن ها استناد کرده (1) و به تجزیه و تحلیل قیام امام حسین (ع) پرداخته است. برخی اشعار را هم خود ایشان درباره امام حسین (ع) و قیام آن حضرت سروده است. وی درباره قیام امام می گوید:
زنده جاوید کیست؟ کشته شمشیر دوست -- کآب حیات قلوب از دم شمشیر اوست
گر بشکافی هنوز خاک شهیدان عشق آید -- از آن کشتگان زمزمه دوست، دوست (2)
همو می گوید:
ذکر یا حسین، سنگ تیره را همچو در تابنده می کند -- آری ار کند بنده بندگی، کار آفریننده می کند (3)
علامه درباره این که امام حسین (ع) از جان خود دست برداشته و فانی در خداوند شده است، می گوید:
قبله جان را چو پنهان کرده اند -- هر کسی رو به جانبی آورده آورده اند
جان نهان در جسم و تو در جان نهان -- ای نهان اندر نهان ای جان جانان (4)
در این خصوص، به منبع زیر مراجعه نمایید:
- محمد تقی جعفری، امام حسین (ع).
پی نوشت ها:
1. محمد تقی جعفری، امام حسین (ع)، ص 64، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، 1381، چاب دوم.
2. همان، ص 199.
3. همان، ص 229.
4. همان، ص 400.
۱۳۸۹/۱۲/۲۹ ۱۸:۱۳ شناسه مطلب: 29032
من چند وقت است دچار وسواس فکری شده ام و فکرهایی درباره خداوند و اهلبیت می کنم و از این موضوع رنج می برم زیرا این افکار به قدری زشت و زننده است که گاهی میخواهم سرم را به دیوار بزنم زیرا من خیلی به عقایدم پایبندم و فردی مذهبی هستم و قبلا برای ارضای غریزه جنسی ام استمنا میکردم و شاید این افکار سر منشا این عمل باشدلطفا من را راهنمایی کنید زیرا این موضوع به تحصیلم خیلی لطمه زده است و وقتی دختری بد جور را می بینم یا در اتوبوس دانشگاه کنار دختری می نشینم به امام زمان متوسل می شوم تا منی از من خارج نشود و من در اصفهان و در خانواده مذهبی زندگی میکنم و از این موضوع میترسم برای ازدواجم
همان طور که می دانید فحش و توهین به مقدسات یکی از انواع وساوس فکری در جهان است . میلیون ها انسان در سراسر جهان از مسلمان، مسیحی، یهودی و ...، ناخواسته در ذهن خود به مقدسات خود توهین می کنند و شما برادر مؤمن نیز یکی از آنان هستید.
وسواس فکری به عنوان یک اختلال روانی مطرح است و ریشه در اضطراب بالای فرد دارد و هر چقدر اضطراب شما فزونی می یابد به همان میزان وسواس فکری شما تشدید می گردد.
بدیهی است وسواس فکری درمان فوری و اورژانسی ندارد و نیازمند حداقل 20 جلسه روان درمانی با یک روان شناسی بالینی متخصص وسواس فکری می باشد در برخی موارد توأمان کردن دارو درمانی با روان درمانی بسیار در درمان این اختلال مؤثرتر است.
امّا از نظر اسلامی باید دانست که این گونه افکار به هیچ وجه گناه نمی باشد و اگر شما تا پایان عمر این گونه افکار توهین آمیز را در سر بپرورانید ذره ای از ایمان و جایگاه معنوی شما کم نخواهد شد.
البته باید دانست که از عدالت خداوند به دور است که شما را به خاطر این اذیت و آزارهای ذهنی جزای نیک ندهد و قطعاً این آزارهای فکری باعث جبران و بخشایش گناهان واقعی شما خواهد شد اگر خاری به پای شما رود کفاره گناه شما محسوب می گردد و اگر اذیتی در این مسیر وسواس فکری بر شما وارد آید قطعاً بی جزا نخواهد بود.
پس تا این جای کار مشخص می شود که نه تنها چیزی از دست نداده اید بلکه کم چیزی هم به دست نیاورده اید (البته تردیدی نیست که نبود آن از بود آن به مراتب بهتر است و باید در صدد حذف آن برآمد، ولی تا زمان درمان شما چیزی از دست نمی دهید).
نکته دیگر این که خداوند در ذهن هیچ انسانی دروازه بان فکری قرار نداده است و این گونه نیست که ما بتوانیم با نهادن یک وسیله یا سخت افزار جلوی افکار مزاحم را بگیریم. پس اگر خداوند با همه علم و حکمتش به این مهم اقدام نکرده ، چرا بیهوده بر این مسأله اصرار ورزیم ؟ سامانه ذهنی ما انسانها به گونهای است که هر چقدر در صدد فرار یا مهار فکری برمیآییم ، آن فکر بر خلاف تصور اولیّه بیش تر به ذهن ما هجوم میآورد. بر عکس هر چه قدر به جای دروازه بانی ،به ساده سازی و خنثی سازی فکری میپردازیم ، آن فکر کم تر به ذهن ما حمله ور میشود.
اگر می توانستید به جای اجتناب ذهنی از این افکار (که به تشدید افکار می انجامد) به استقبال این افکار می رفتید شرایط به مراتب بهتر می شد این افکار و احساسات باید مانند نسیم از توری ذهن شما گذر کنند و به راحتی هر چه تمام تر و بدون کوچک ترین اصطکاکی به آمد و شد بپردازند.
هم چنین نباید اجازه دهید وسواس فکری به کاهش عملکرد شما بینجامد و شما باید فارغ از ورود و خروج و آمد و شد این افکار به عملکرد سابق خود بازگردید؛ اجازه ندهید چهار تا فکر بی معنا شیرازه زندگی شما را از هم بپاشاند و به خاطر افکار وسواسی از کار و فعالیت روزمره خود بمانید.
باز تأکید می گردد حل مشکل شما فقط از مسیر درمان تخصصی یعنی روان درمانی و دارو درمانی می گذرد خود درمانی، کلنجار درمانی و ... به هیچ وجه تأثیری در درمان مشکل شما ندارند.
اما در سئوالتان مرقوم فرموده ايد: «وقتي دختري بدجور را مي بينم» ناگفته پيداست پاك ترين و با تقواترين انسان ها نيز به حكم انسان بودنشان وقتي دختر بدجوري را مي بينند، ناخواسته دچار تحريك جنسي شهواني مي شوند؛ ولي نكته اين جاست كه اين افراد با تقوا كه مثل شما در جامعه رفت و آمد مي كنند به حفظ و كنترل نگاه مي پردازند؛ ولي شما اين كار را نمي كنيد. اگر شما هم با مديريت نگاه به پيش گيري از تحريك جنسي بپردازيد، قطعاً با مشكل كمتري مواجه خواهيد شد.
باز تأكيد مي گردد با چشمان يله و رها نمي توان به پاكدامني اميد داشت.
هم چنين نوشته ايد كه وقتي در اتوبوس دانشگاه كنار دختري مي نشينم طبيعي است كه هر كسي غير از شما نيز وقتي در اوج بلوغ جنسي كنار دختري در اتوبوس بنشيند، دچار انگيختگي جنسي شود؛ راه كار ساده و پيش پا افتاده حل اين مشكل همانا دوري از مجاورت فيزيكي با جنس مخالف است. هيچ ضرورتي ندارد شما در اتوبوس دانشگاه كنار دختر بنشيتيد و در كنار پسران ديگر نايستيد.
همان طور كه مشاهده مي كنيد شما بدون كوچكترين مراقبت يا پيشگيري خواهان حفظ تقوا و پاكدامني هستيد و اين امر صد درصد محال است.
توسل به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اگر لازم باشد كافي نيست و بايد شما راه كارهاي منطقي تري را در پيش بگيريد.
در مورد كنترل غريزه جنسي و ترك خودارضايي مطالب بسياري در سايت پاسخگو آمده است كه مي توانيد به مطالعه دقيق و خريدارانه آن پردازيد. كنترل غريزه جنسي زياد هم پيچيده و دشوار نيست و شما مي توانيد با كمي همت بيشتر به اين مهم نايل آييد.
۱۳۸۹/۱۲/۲۹ ۱۷:۴۵ شناسه مطلب: 29031
آیا کسی که استمنا را ترک کند مورد بخشش خداوند قرار می گیرد؟
ناراحتی درونی تان از گناه، دلیل بر روشن بودن چراغ «ایمان» در قلب شما است.
باب استغفار و توبه و بازگشت به درگاه پروردگار، همیشه باز است. اگر شخصی توبه حقیقی کند، گناهش هر چه باشد، خداوند توبه اش را می پذیرد و گناهانش را می بخشد؛ زیرا گناه انسان هر چه زیاد باشد، از گستره رحمت و مغفرت خدا وند که زیادتر نیست یا هر چه قدر گناهش بزرگ باشد، با عظمت و بزرگی خدا که قابل مقایسه نیست.
توبه حقیقی آن است که انسان از خواب غفلت بیدار شود و به مسؤلیت انسانی و الهی خویش آگاه گردد. نتیجه این بیداری و معرفت، تحولی درونی است که در قلبش پدید می آید و روی دل را به سوی خدا می گرداند. توبه حقیقی آدمی را از همه گناه ها و خطاها و غفلت ها دور می کند و از آنچه را که انجام داده است، پشیمان می سازد. علامت این پشیمانی آن است که شخص دستخوش اندوه و حسرت شود.
بنابراین، زمانی که این علامت، یعنی سوز اندوه و ترس ازجهنم و نتایج جرم و جنایت ها و گناه و معصیت ها بر جان کسی بيفتد و او را بر ترك گناه مصمم سازد، توبه کامل و حقیقی حاصل شده است. چنین توبه ای قطعاً موجب بخشش گناه شده و صفحه قلب را از آلودگی پاک می کند و تیرگی را به روشنایی مبدّل میسازد.
غرق گنه نا امید مشو ز دربار ما که عفو کردن بود در همه دم کار ما
۱۳۸۹/۱۲/۲۹ ۱۶:۰۲ شناسه مطلب: 29029
سلام علیکم من جوانی هستم که تازه ازدواج کرده ام آیامیتوانم هنگام نزدیکی باهمسر خود برای شهوت بیشتراززن خود فیلمبرداری کنم(درضمن مرجع تقلید من وحیدخراسانی است)
فیلم برداری از نزدیکی خودتان برای دیدن خودتان، اشکال ندارد؛ ولی اگر احتمال بدهید که این فیلم را دیگران خواهند دید، فیلم برداری جایز نیست. (1)
پی نوشت:
1.سؤال تلفنی از دفتر آیت الله وحید خراسانی (02517740611).