پرسش وپاسخ

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مقام حضرت عبدالعظیم
عبدالعظیم حسنی یکی از این افراد است که به درجه ای از معرفت و ایمان به خدا و پیامبر و امامان رسیده که می تواند واسطه بین آنان و مردم باشد.

 لطفا دلیل اینکه جناب حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) به مقامی میرسند که امام هادی(ع) در حدیثی زیارت ایشان را برابر زیارت کربلا معرفی می فرمایند را بیان کنید ؟؟ با تشکر فراوان

بعضی افراد در دیانت به درجه ای می رسند که عَلَم و هدایتگر و واسطه بین مردم و امام شده ، مردم را به امام می رسانند، همچنان که امام واسطه بین مردم و خداست و مردم را به خدا می رساند.
چنین افرادی که به این درجه از معرفت و تقوا و دینداری رسیده اند و می توانند واسطه بین امام و مردم شوند و "باب" امام گردند ، نمی توانیم به خودی خود بشناسیم . امامان که با توجه به علم خدادادی بر باطن پاک و نورانی این افراد آگاهی دارند ، آنان را به ما معرفی می نمایند.
عبدالعظیم حسنی یکی از این افراد است که به درجه ای از معرفت و ایمان به خدا و پیامبر و امامان رسیده که می تواند واسطه بین آنان و مردم باشد . امامان معاصر با ایشان سعی داشتند این مقام معنوی را به جامعه گوشزد کنند . جمله امام هادی به فردی که از ری آمده بود ، در همین راستا است ،زیرا عبدالعظیم حسنی در خدا و پیامبر و اهل بیت محو شده ، از لاک خودیت و منیت خارج شده ، بنده خدا و مطیع پیامبر و خلیفه های خدا شده است، از این رو زیارت او مانند زیارت خلیفه های خداست.
هر کس بنده خدا شد و از منیت خارج گردید و محو در اولیای خدا شد ، به آنان ملحق می گردد . زیارت او یا زیارت مرقد او در حکم زیارت اولیا می گردد. این که چه کسی به بندگی محض رسیده و در اطاعت از پیامبر و امامان محو گردیده ، جز پیامبر و امامان به اذن خدا نمی دانند.
عبدالعظیم به درجه ای رسید که به محضر امام هادی می رسد . در محضر ایشان زانو می زند . اجازه می گیرد تا اعتقاداتش را عرضه کند . در صورت صحت ،تایید گرفته و در غیر آن صورت تصحیح کند. چنین اقدامی از جز انسان های خدایی سر نمی زند .
او نقل می کند :به محضر امام هادی رسیدم . ایشان با دیدن من فرمود: ای ابوالقاسم! خوش آمدی که به حق تو یاور و دوستدار ما هستی.
عرض کردم : ای پسر رسول خدا !می خواهم دین و اعتقاداتم را بر شما عرضه کنم تا با تصحیح و تایید شما خدا را بر آن دین ملاقات نمایم.
امام (ع) اجازه داد و عرض کردم : معتقدم که خدا یگانه ای است که با او چیزی نیست. نه شبیه غیر خود است و نه شناخت ناپذیر . نه جسم است و نه صورت و نه جوهر و نه عَرَض ،بلکه جسمیت دهنده به اجسام و صورت دهنده به صورت ها و آفریننده ذات ها و جوهر ها است . او پروردگار هر چیز و مالک و خالق و قرار دهنده و ایجاد کننده هر چیز است. محمد (ص) بنده و رسول او و خاتم پیامبران است که بعد از او تا قیامت ، پیامبری نخواهد بود . شریعتش آخرین شریعت است .باور دارم که خلیفه و ولی امر بعد پیامبرش ، امیر مؤمنان علی و بعد حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و شما (امام هادی) می باشد.
در این جا امام هادی اضافه کرد: بعد از من فرزندم حسن و سپس جانشین او که خودش را
نمی بینند و نمی توانند نامش را ببرند تا این که خدا به او اجازه ظاهر شدن دهد تا به اذن خدا زمین را بعد از پر شدن از ظلم و جور ، از عدل و داد پر کند.
عرض کردم: مولای من به این ها اقرار می کنم و اعلام می نمایم که ولیّ اینان دوست خدا و دشمن اینان دشمن خدا و پیروی از اینان پیروی از خداست . نافرمانی اینان نافرمانی خداست . باور دارم که معراج حق بوده و سوال قبر حق است . بهشت و دوزخ و صراط و میزان حق اند . در قیامت شکی نیست . واجبات بعد از باور به ولایت امامان عبارتند از : نماز ،روزه ، حج ، جهاد ، امر به معروف و نهی از منکر .
امام هادی با شنیدن این اعتقادات فرمود: به خدا این دینی است که خدا برای بندگانش پذیرفته ، بر آن ثابت قدم باش که خدا تو را بر این قول حق در دنیا و آخرت ثابت بدارد . (1)
چنین اعتقاد و عملی است که فرد را به درجه ای می رساند که در امامان محو می شود و زیارت او حکم زیارت معصوم می یابد.
پی نوشت :
1. صدوق ، امالي ،چ پنجم ، بیروت ، اعلمی ، 1400 ق ، ص 419 - 420.

چرا امام علی (علیه السلام) دخترشان را به عقد عمر درآوردند در صورتی که عمر خلافت را غصب کرده و باعث شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) نیز شده بود؟

پاسخ:
اهل سنت، نوعاً این مطلب را در کتاب های خود آورده اند؛ ولی علما و مورخان شیعه در این باره اختلاف نظر دارند.
شيخ مفيد، از بزرگان شيعه و از مورخان و فقها و متکلمان برجسته، اين ازدواج را نمي‌پذيرد. وی معتقد است که اين گزارش توسط زبير بن بکار (1) نقل شده که مورد وثوق نيست. افزون بر اين، او از دشمنان علي(ع) به شمار مي‌آيد. در مطالبي که به بني هاشم نسبت مي‌دهد، قابل اعتماد نيست. متن روايت به صورت‌هاي مختلف و گاهي متضاد نقل شده که به آن اشاره مي‌شود:
1. علي (ع) متولي عقد ازدواج بود.
2. عباس، عموي علي، متولي ازدواج شد.
3. بعد از اين که بني هاشم مورد تهديد قرار گرفتند، اين ازدواج انجام شد.
4. اين ازدواج از روي اختيار و بدون تهديد انجام شد.
5. فرزندي به نام زيد، از اين وصلت به وجود آمد.
6. زيد، زنده ماند و صاحب نسل شد.
7. زيد و مادرش (ام‌کلثوم) در زمان عمر کشته شدند؛ به گونه‌اي که معلوم نشد کدام يک زودتر درگذشتند.
8. ام کلثوم بعد از عمر، زنده بود.
9. عمر، مهريه او را چهل هزار درهم قرار داد.
10. عمر، مهريه را چهار هزار درهم قرار داد.
11. عمر، مهريه را پانصد درهم معيّن کرد.
مرحوم شيخ مفيد چنين نتيجه‌گيري مي‌کند که وجود اين همه اختلاف، موجب بطلان گزارش مي‌گردد.
وي مي‌فرمايد: اگر اين روايت صحيح باشد (و چنين ازدواجي محقق گرديده باشد)، باز با مذهب شيعه منافاتي ندارد. (2)
سيد مرتضى، شاگرد برجسته شيخ مفيد معتقد است اين ازدواج از روي اختيار نبود. سپس وي رواياتي را که دلالت بر اضطرار دارد، يادآور مي‌شود و در پايان مي‌فرمايد: حليت و حرمت هر کاري بستگي دارد به اين که دليلي از دين و شريعت بر آن وجود داشته باشد. کار امير مؤمنان، از نظر ما حجت و دليل شرعي است. (3)
از مطالب مرحوم سيد مرتضى استفاده مي‌شود که وي وقوع اين ازدواج را پذيرفته، ولي دليل آن را اضطرار و تهديدهايي مي‌داند که متوجه بني‌هاشم شده بود.
علامه مجلسي بر اين عقيده است که انکار اين واقعه از سوي شيخ مفيد، شگفت‌انگيز است. مجلسي بر اين باور است که شايد منظور شيخ مفيد اين بوده که اين موضوع از طريق اهل سنت قابل اثبات نيست؛ (4) چون رواياتي که از طريق آنان وارد شده، بسيار متفاوت و متضاد است! آن گاه مرحوم مجلسي مي‌گويد: بهترين و اساسي‌ترين پاسخ به اين پرسش آن است که گفته شود اين کار به جهت تقيه و اضطرار انجام شد!
سپس مي‌فرمايد: دور از ذهن نيست که چنين بوده، چون خيلي از کارهاي حرام، در حال ضرورت و ناچاري، حکم آن تغيير مي‌کند و گاهي مبدّل به وجوب مي‌شود. (5)
دکتر سيد جعفر شهيدي، نويسنده و پژوهشگر معاصر، مي‌نويسد: ام‌کلثوم دومين دختر علي (ع) که مادرش حضرت زهرا(س) بود، در سال هشتم هجري متولد شد. در سال هفدهم با عمر ازدواج کرد. چون عمر کشته شد، با عون فرزند جعفر و پس از مرگ او با برادرش محمد بن جعفر بن ابي طالب ازدواج کرد.
ام‌کلثوم از عمر پسري به نام زيد آورد.(6)
نويسنده اعيان الشيعه، سيد محسن امين، بر اين باور است که حضرت علي (ع) دو دختر به نام ام کلثوم داشته است. مادر يکي از آنان، حضرت فاطمه(س) و مادر دومي، زن ديگري بود. آن که با عمر ازدواج کرد، مادرش فاطمه (س) نبود و پيش از واقعه کربلا، در مدينه درگذشت.
آن ام‌کلثوم که در کربلا حضور داشت و در کوفه خطبه خواند، مادرش حضرت زهرا (س) مي‌باشد. (7)
آقاي سامي الغريري که الفصول المهمه ابن صباغ مالکي را تحقيق کرده، بر اين عقيده است که ام کلثوم همسر عمر، دختر خليفه اوّل (ابو بکر) بود که قلم به دستان مزدور چنين وانمود کردند که دختر علي (ع) است. (8)
در فروع کافي، بحث طلاق، در مورد عِدّه زني که شوهرش از دنيا رفته، دو روايت - يکي توسط معاويه ابن عمار(9) و ديگري توسط سليمان بن خالد (10) - از امام صادق (ع) نقل شده که محتواي هر دو اين است: چون عمر درگذشت، حضرت علي(ع) نزد ام‌کلثوم رفت و او را به خانه خود برد.
از اين دو روايت استفاده مي‌شود که ام‌کلثوم، دختر علي (ع) بود؛ اما اين که مادرش چه کسي بود، در روايت به آن اشاره نشده است.
مرحوم مجلسي روايت اوّل را موثق و روايت دوم را صحيح مي‌شمارد.
با اين ديدگاه‌هاي بسيار متفاوت و اين که برخي در گذشت ام کلثوم را پيش از شهادت امام مجتبي (ع) ذکر کرده اند، اظهار نظر قطعي در اين باره بسيار مشکل است؛ ولي مسلّم است اگر اين ازدواج انجام شده باشد، با ميل و رغبت انجام نگرفته است. اما در خصوص این که چه ضرورت‌هايي مي‌توانست آن را توجيه نمايد، با قاطعيت نمي‌توانيم اظهار نظر کنيم. ولي اگر اين کار انجام شده باشد، مصلحت مهمي در آن بوده که امام اين وصلت پذيرفته است؛ هرچند ما از آن آگاه نباشيم.
محدث قمی در این خصوص می نویسد: اصحاب معتقدند که امام(ع) بعد از دفاع بسیار و امتناع شدید و عذر خواستن به صورت های گوناگون، چون با تهدید عمر مواجه شد که بر ضد حضرت به تهمت دزدی شاهد اقامه کند و دستش را قطع خواهد کرد، به ناچار در ازدواج دخترش کار را به ابن عباس واگذار کرد و او وی را به عقد عمر در آورد. (11)

پي‌نوشت‌ها:
1. ابو عبدالله، زبير بن ابي بکر بن عبدالله بن مصعب، در زمان معتصم عباسي از سوي وي عهده‌دار قضاوت در مکه بود. در سال 256 درگذشت. (تاريخ بغداد، ج 8، ص 467).
2. مصنفات المفيد، ج 7 (المسائل السرويه)، ص 86 ـ 90؛ محمدباقر مجلسي، مرآة العقول، ج 20، ص 43، تهران، دار الکتب الاسلاميه، 1366 چاپ اول.
3. مرآة العقول، ج 20، ص 44.
4. همان.
5. همان، ص 45.
6. دکتر سید جعفر شهیدی، زندگاني حضرت فاطمه(س)، ص 263 ـ 264.
7. سيد محسن امين، اعيان الشيعه، تحقيق سيد حسن امين، ج 2، ص 12، بيروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1418، چاپ پنجم.
8. علي بن محمد، ابن صباغ مالکي، الفصول المهمه في معرفة الأئمة، ج 1، پاورقي، ص 647، تحقيق سامي الغريري، انتشارات دار الحديث.
9. محمد بن یعقوب کلینی، فروع کافي، تحقيق: علي اکبر غفاري، ج 6، ص 115، ح 1، تهران، دار الکتب الاسلاميه، 1388، چاپ دوم.
10. همان، ح 2.
11. سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج 6، ص 385.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

اگر پدر به ضرورت به آلت تناسلي نوزاد دختر تازه متولد شده خود نگاه بياندازد مشكل شرعي دارد؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز
نگاه کردن پدر به آلت تناسلی نوزاد دختر برای ضرورت، اشکال ندارد.(1)

پی نوشت:
1. امام خمینی، رساله نجاة العباد ص: 14؛ احکام تخلی، مسأله 1.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

اگر منی شوهر بدون نزدیکی روی بدن زن ریخته شود غسل بر واجب است؟

ریخته شدن منی شوهر روی بدن زن از موجبات غسل بر زن نمی باشد, بنابراین اگر منی شوهر بدون نزدیکی بر بدن زن ریخته شود . غسل بر زن واجب نمی شود.(1)
پی نوشت:
1. آیت الله مکارم توضیح المسائل، م 360.

با توجه به موافقت رئیس، برگزاری و شرکت مراسم زیارت عاشورا در محل کار در روزهای پنج شنبه و به مدت نیم ساعت، اشکال دارد یا نه؟

پاسخ:
با موافقت قانونی مسئول اداره اشکال ندارد.(1)

پی نوشت:
1. آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، سوال 1972.

مردی بازنی نزدیکی کرده حالا برادرزن  مذکورخواستگار دختر مرد زانیه شده جه حکمی دارد؟

اگر مردی با زنی زنا کرده باشد، برادر آن زن با دختر این مرد می تواند ازدواج کند و ازدواج شان اشکال ندارد و از ازدواج های حرام نمی باشد. (1)
پی نوشت:
1. امام خمینی، توضیح المسائل، م 2384.

با سلام و احترام اینجانب متاهل و در دانشگاه کار می کنم و در زندگی خدا را شکر مشکلی ندارم ولی اگر بخواهم کسی را ارشاد بکنم(از خانواده پدریمو یا مادریم) و می دانم که کار بدی از او سر زده است به زودی عصبانی می دشوم و همه چیز را خراب می کنم 

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز
اینکه دوست دارید دیگران را ارشاد کنید و از کارهای زشت بازدارید بسیار ارزشمند است.
یکی از شرایط موعظه این است که به صورت نیکو انجام شود . خداوند نیز در قرآن می فرماید:
ادْعُ إِلى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَن‏؛(1)
[مردم را] با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن، و با آنان به نيكوترين شيوه به بحث [و مجادله‏] بپرداز.
باید با مهربانی دیگران را به خدا دعوت کنید . با آرامش این کار را انجام دهید. در ذيل و انتهاي جواب راه هاي كنترل عصبانيت را ذكر مي كنيم.
اگر نتوانستید با آرامش این کار را انجام دهید ، از افراد دیگری که آرامش دارند و بهتر این کار را انجام می دهند، بخواهید آن ها را ارشاد کنند.
آن ها را با مراکز دینی و مذهبی مانند مساجد و روحانیون یا مراکزی مانند این مرکز آشنا کنید یا خودتان آن ها را ارشاد کنید از روش های غیر مستقیم مانند مکاتبه استفاده کنید.
در روايات اسلامى دستورهاى مهم و مؤثرى براى خاموش كردن آتش غضب و عصبانيت داده شده است كه گلچينى از آن را در ذيل از نظر مى گذرانيم:
1ـ تفکر در عواقب خشم و عصبانیت :
افراد خشمگين و عصبانى هميشه حتى قبل از آن كه شعله هاى آتش غضب قلب آن ها را احاطه كند، بايد در آثار شوم آن بينديشند. مرتب به خود تلقين كنند كه غضب آتشى است كه ممكن است خرمن ايمان و سعادت و هستى آن ها را بسوزاند. غضب آتش خشم خدا را در دنيا و آخرت مى افروزد.
غضب دوستان را از انسان دور مى كند . حربه به دست دشمنان مى دهد. غضب آثار ويرانگرى روى اعصاب انسان مى گذارد. عمر او را كم مى كند . سلامتى او را به خطر مى اندازد. غضب انسان را از رسيدن به مقامات معنوى و مادى باز مى دارد.
به عكس، حلم و بردبارى رمز موفقيت و پيشرفت و سلامت روح و جسم و سبب محبوبيت در جامعه و موجب رضاى خدا و دورى شيطان است. همچنين در باره ثواب هاى الهى كه براى بردباران ذخيره شده و كيفرهايى كه در انتظار صاحبان غضب است بينديشيد. نه تنها در حال غضب، بلكه قبل از آن نيز بايد در اين مسائل بينديشد و به خود تلقين كند تا گرفتار آن نشود.
بارها اين نكته را تجربه كرده ايم و اگر ما تجربه نكرده ايم، ديگران تجربه كرده اند: هر تصميمى كه انسان به هنگام غضب مى گيرد ، نسنجيده و نادرست است . غالباً موجب پشيمانى مى گردد. چه بهتر كه اين جمله معروف را كه از بعضى از دانشمندان به يادگار مانده، همواره با خود زمزمه كند:" به هنگام غضب نه تصميم و نه تنبيه و نه مجازات".
2ـ از طریق مهم درمان كه در روايات بر آن تأكيد شده ، ذكر خدا است، در بعضى از روايات آمده : هنگامى كه عصبانى مى شويد: «اَعُوْذُبِاللّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيْمِ» بگوئيد.(2)
3-در بعضى ديگر آمده: هنگام غضب «لا حَوُلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه الْعَلِىَّ الْعَظِيمِ» بگوييد تا غضب از شما برود. در بعضى ديگر از روايات آمده است: «به هنگام غضب صورت بر زمين بگذاريد و براى خدا سجده كنيد».(3)
4ـ تغيير دادن حالت يكى ديگر از طریق درمان غضب است، همان گونه كه در روايات اسلامى آمده است: اگر شخص در حال نشستن عصبانى شده برخيزد . اگر ايستاده است بنشيند. صورت از آن صحنه برگرداند يا دراز بكشد. اگر بتواند ، از آن محل دور شود، و خود را به كار ديگرى مشغول سازد.
تغيير حالت براى فرو نشستن آتش خشم و غضب بسيار مؤثر و مفيد است.
از امام باقر(عليه السلام) نقل شده است:
«وَ ايُّما رَجُل غَضِبَ وَ هُوَ قائِمٌ فَلْيَجْلِسْ فَاِنَّهُ سَيَذْهَبُ عَنْه رِجْزُ الشَّيْطانِ وَ اِنْ كانَ جالِساً فَلْيَقُمْ;
هر كس كه خشمگين شود ، در حالى كه ايستاده باشد بنشيند، چرا كه پليدى شيطان از او دور مى شود. اگر نشسته است برخيزد».
در ذيل حديث آمده است كه اگر انسان نسبت به يكى از بستگانش خشمگين شود و بدن او را با دست خود لمس كند ، تماس بدنى خشم او را فرو مى نشاند.(4)
5ـ وضو گرفتن:
نوشيدن آب خنك و شستن سر و صورت با آن در خاموش كردن آتش غضب مؤثر است. در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) آمده است :
«اِذا غَضِبَ اَحَدُكُمْ فَلْيَتَوضَّأ; هنگامى كه كسى از شما خشمگين شود، وضو بگيرد».(5)
از اين تعبير استفاده مى شود كه وضو گرفتن به هنگام خشم و غضب مستحب است . در فرو نشاندن آتش غضب تأثير دارد.
هر گاه امور بالا به يكديگر ضميمه شود، و اضافه بر آن ها انسان در پيامدهاى خطرناك غضب در دنيا و آخرت، و كيفر و مجازات الهى آن بينديشد ، آتش غضب او هر چند شديد و سوزان باشد، خاموش خواهد شد. مشكل آن جا پيدا مى شود كه انسان در همان حال و در همان صحنه بماند . هيچ تغيير و دگرگونى در وضع خود ندهد كه نجات از پيامدهاى آن، مشكل و گاه غير ممكن مى شود.
برای تقویت بردباری باید طبق برنامه‌ای جدی به تقویت اراده خود بپردازید . همواره سعی کنید برخود مسلط باشید. در این‌‌باره راه‌های مختلفی وجود دارد، ولی مهم آن است که در راه درمان آن کاملاً جدی باشید . آنچه را پیشنهاد می‌‌شود، بدون کم ترین کاستی به اجرا گذارید:
1. حتما در ساعات کاری خود تامل کنید . در صورت امکان از آن بکاهید . در صورت عدم امکان، سعی کنید فواصلی را در بین کار به استراحت بپردازید تا از خستگی شدید ، بکاهید.
2. رفتارهای عادی و روزمره خود را نیز با تسلط کامل بر رفتار و بدون شتابزدگی انجام دهید . آن ها را آرام آرام تعقیب کنید تا نرم‏خویی و پرحوصلگی برتمام رفتارهای شما حاکمیت پیدا کند.
3. از حساسیت بیش از حد در هر زمینه بپرهیزید. کاملاً به خود مطمئن باشید که می‏توانید روحیه خود را تغییر دهید، ولی برای نتیجه گیری عجول نباشید، بلکه با خود فکر کنید باید حداقل به طور مثال یک سال بر رفتارهای خود کار کنید. اگر چنین نمودید ، حتماً پس از آن، دگرگونی رفتاری خواهید داشت.
4. همواره در هر مسأله‏ای ابتدا از دیگران انتظار بدترین برخورد را داشته باشید . خود را برای پذیرش آن آماده کنید. این مسئله باعث می‏شود برخوردهای بهتر از مورد انتظار در شما ایجاد خشنودی نماید. در حالی که اگر همیشه انتظار برخورد خوب داشته باشید ، چه بسا نتیجه عکس خواهید گرفت.
5. از تفریحات سالم و تقویت کننده اراده مانند کوهنوردی، شنا، دو و پیاده‏روی و گردش در طبیعت و... استفاده کنید.
6. در تصمیم‏گیری‏ها حتی‏الإمکان با افراد عاقل و پخته مشورت نمایید. از اقدامات عجولانه و مطالعه نشده بپرهیزید.
7. بیش تر با افراد خوش اخلاق معاشرت کنید.
8. پیش از هر عملی در مورد پیامد آن تفکر و اندیشه کنید و آن گاه اقدام نمایید . با تمرین این راهکار و به کارگیری آن در مورد تمام رفتارها، اندک اندک کنترل خویش را بر تمام رفتارها توسعه بخشید.
9. سطح شناخت خود را با مطالعه و تفکر از زشتی، ناپسند بودن، غیرقابل جبران بودن اعمال پرخاشگرانه بالا ببرید. آیات ، روایات و داستان‏هایی راکه در مورد این نوع رفتارها و آثار آن‏ها نوشته شده است، مطالعه کنید. بعد در مورد آن ها فکر نمایید، حتی در برخی موارد به آثار رفتار تندی که مرتکب آن شده‏اید ،توجه نمایید . آن عمل و زشتی آن را در ذهن خود مرور و بزرگ معرفی کنید، به گونه‏ای که به خود هشداری از درون دست یابید. آثار فردی و اجتماعی و پیامدهای حیثیتی عمل زشت را در ذهن خود مرور کنید . زشتی آن را برای خود بزرگ جلوه دهید تا از درون از آن عمل متنفّر شوید.
10. از خواندن قرآن و در نوبت‏های متعدد در طول 24 ساعت غفلت نورزید، چه قرآن تأثیر زیاد در رسیدن به آرامش درونی دارد. عبادت‏های خود مانند نماز را در اول وقت و با حضور قلب به جا آورید که تأثیر بزرگی در رسیدن به اطمینان خاطر دارد.
11. با خود شرط کنید که هیچ گاه و در هیچ وضعی برخورد تند نداشته باشید . اگر ناگهان از شما برخورد تندی سر زد، خود را جریمه کنید؛ مثلاً تصمیم بگیرید که مثلاً اگر بر سر کسی فریاد زدید ، فلان مبلغ صدقه بدهید. کارآیی این روش، بسیار بالا است . بسیاری از علمای بزرگ بدین سان تمرین عملی و خودسازی کرده‏اند.
12. شرح موارد فوق را در جدولی بنویسید . موارد انجام و یا سرپیچی از آن را یادداشت کنید. سعی کنید موارد تخلف را کاهش داده و بیش تر از پیش،خود را به انجام توصیه‌ها مقید سازید، حتی پیش از بروز آن موقعیت‏ها و به صورت مستمر، راهکارها را سرلوحه اعمال خود قرار دهید. از آن به بعد باید میزان پرخاشگری شما کاهش یابد. آن ها را نیز یادداشت کنید. کم کم از میزان آن‏ها در طول روز، هفته و... بکاهید .
موفق باشید.

پي نوشت‏ها:
1.نحل(16)آیه 125.
2.مکارم شیرازی ، اخلاق در قرآن ، انتشارات مدرسه امیرالمومنین، ج3، ص 394.
3. همان.
4. همان .
5. همان، ص 396 .

صفحه‌ها