سلام من در سال سوم دبیرستان تحصیل می کنم دوستی دارم که به شدت به او علاقه دارم و حتی یکروز دوری او را نمی توانم تحمل کنم و اگر یکروز او را نبینم دلتنگی شدیدی تمام وجودم را فرا می گیرد ما در امتحان ورودی دبیرستان های انرژی اتمی و علامه طباطبایی شرکت کردیم و او در دبیرستان انرژی و من در علامه قبول شدم حالا احتمالا سال بعد مجبوریم از یکدیگر جدا شویم در ضمن ما در حال حاضر در کرج زندگی می کنیم و سال بعد به همین دلیل باید به تهران برویم اما بدون پدر و مادر و در تهران خانه ای گرفتیم که من در آنجا بمانم اما به مسافت این دو دبیرستان از یکدیگر احتمال نمی توانیم پیش هم بمانیم و او به خانه مادر بزرگش می رود اما فکر اینکه چگونه باید از او جدا شوم مرا دیوانه می کند دوری از پدر و مادر از یک طرف و دوری از او نیز از طرف فشار زیادی به من وارد خواهد کرد و ضربه ای شدیدی به خواهد زد و با توجه به این که سال بعد سال برای ما سرنوشت ساز از است می ترسم این موضوع به کنکور من لطمه بزند لطفا راهنماییم کنید که چگونه باید با این قضیه کنار بیایم
مسأله ای که با آن روبر هستید تحت عنوان ایجاد وابستگی نامبردار است. وابستگي مقوله اي متفاوت از دلبستگي است. در حالي كه افراد علاقمند و دلبسته مي توانند از يك ديگر جدا شده و براي مدتي دوري يك ديگر را تحمل كنند، در موقعيت وابستگي فرد نمي تواند دوري ديگري را تحمل كند؛ مثلاً فرد مي تواند از پدر و مادر خود جدا شدن و در شهري ديگر زندگي كند، اما نمي تواند از دوست دانشگاهي خود حتي براي يك روز جدا شود و يا به آن فكر كند.
اين قبيل رفتارها همان گونه كه اشاره كرده ايد، مي تواند به وضعيت درسي شما نيز آسيب وارد سازد.
برخي افراد كه داراي شخصيت وابسته هستند، اين قبيل رفتارهاي وابستگي را در موقعيت هاي مختلف زندگي خود نشان مي دهند؛ اما در موارد ديگر نيز اين مسأله در نوجوانان و جوانان ديده مي شود. البته اين احتمال هم وجود دارد كه شما دچار افكار وسواسي باشيد كه با مراجعه به روانشناس مي توانيد آن را درمان كنيد.
توجه داشته باشید که در تمام این موارد شناختها تحت تسلط عواطف و هیجانات قرار می گیرند. ساز و کار این مسأله توسط خیالپردازی و تصویر سازی ذهنی تقویت میشود و به تدریج این تصاویر باعث ایجاد یک حالت خوشایند در فرد می گردند. شدت این حالت گاهی چنان است که افراد گمان می کنند که دیگر نمی توانند هنگام فکر کردن به این افکار به راحتی تنفس کنند. در این شرایط یک مدار خود تضمین کننده پدید میآید که هر گاه فرد با افکار افسرده کننده روبرو میگردد، برای دست یابی به یک آرامش موقت به همین تصویرها روی میآورد و به ناراحتی می رسد. این چرخه معیوب برای بارها و بارها به راه ميافتد و فرد توانایی شکستن این حلقه را ندارد؛ چون با فنون آن آشنا نیست.
در این بین تمرکز بر این مسأله که فرد خود را در یک محدودیت میبیند، همان احساس غم و افسردگی یا در برخی افراد احساس یأس و استیصال بروز میکند، و تصویر پردازی با شدّت بیشتری صورت می گیرد.
چنانچه ملاحظه فرمودید این یک نظام خودکفا و چرخه باطل است که فرد خواه ناخواه در آن قرار میگیرد. بنابراین گاهی ممکن نیست فرد بتواند، به خود کنترلی نایل گردد. در اين قبيل موارد ضرورت دریافت دارو حتمی است. دارو درمانی باعث شکسته شدن فوری این چرخه باطل مي شود و راهی دیگر متصور نیست. با وجود این، یک الزام برای کنارهگیری از افکار مرتبط خواهد بود و بدون آن هیچ روان درمانگری معنا نخواهد داشت.
اما پس از دریافت دارودرمانی می توانید با مراجعه به یک روانشناس با فنون مربوط به تصویر پردازی مثبت و مقابله با افکار منفی آشنا شده و آن ها را مورد استفاده قرار دهید. یک درمان منظم و شناخته شده در این زمینه درمان های شناختی رفتاری که ارزش آنها فراگیر بوده و اثر درمانی آنها در تمام دنیا قابل توجه است. البته در انتخاب درمانگر خودتان دقت لازم را مبذول دارید.
در مورد فراموش كردن روابط احساسي هم توجه داشته باشيد كه اين مسايل مانند شماره تلفن و برخي اطلاعات غير ضروري ديگر نيستند كه در آينده با تغيير منزل و مانند آن از بين بروند. اين دسته از اطلاعات شامل محتواهاي احساسي هستند و عمدتاً ماندگارتر هستند. بنا بر اين به اين مسأله بستگي دارند كه ديدگاه ابتدايي شما نسبت به آن ها چه چيزي باشد. حال هر چه این اطلاعات مهمتر و معنادارتر - خواه مثبت و خواه منفی - باشند، ماندگارتر خواهند شد. كسي كه معتقد است نميتواند آن را فراموش كند، يعني كه نميخواهد آن ماده اطلاعات را كنار بگذارد و علاقمند است همچنان آن را حفظ كند؛ به ویژه هنگامی که یک فایده عملی برای فرد داشته باشد و مثلاً احساس خوبي را در فرد ايجاد كند.