پرسش وپاسخ
۱۳۹۱/۱۰/۰۶ ۱۹:۳۶ شناسه مطلب: 83090
سلام،
1- درسته که حضرت مهدی موعود بعد از ظهور برای مسیح زن اختیار می کنه؟ آیا این زن، زن خاصی هست...؟
2- چرا رجعت از امام حسین (علیه السلام) شروع میشه نه حضرت علی (ع)...؟
3- درسته امام زمان بعد از ظهور در مسجد حنانه زندگی می کنه...؟
4- درسته مسیح در مسجد براثا با زنش زندگی می کنه و ملکیت این مسجد واقعا برای مریم مقدس بوده و ارث مسیح است و علت اکرام این مسجد چیه...؟
باتشکر
پاسخ1:
چنين مطلبي در منابع معتبر يافت نشد.
--------------------------
پاسخ2:
علت اينكه امام حسين (علیه السلام) اولين كسي است كه رجعت مي كند، معلوم نيست، در روايات نيز به علت اين امر اشاره نشده. آنچه در برخي روايات آمده، اين است: اولين كسي كه در جريان رجعت به دنيا برمي گردد، امام حسين (ع) است. امام صادق(ع) فرمود: نخستين كسي كه زمين براي او شكافته ميشود و به زمين باز مي گردد، حسين بن علي(ع) است».(1) در روايت ديگر آمده «نخستين كسي كه به دنيا رجعت ميكند، حسين بن علي(ع) است. به قدري حكومت ميكند كه از كثرت سنّ ابروهايش ، روي ديدگانش ميريزد».(2)
شايد ويژگي هايي كه امام حسين دارد آن حضرت را در اين موضوع متمايز نموده است و اين امتياز (رجعت) نصيب ايشان گرديده است.
1) فداكاريهاي امام حسين (عليه السلام)، دين را زنده كرد و نقش او در زنده نگه داشتن دين اسلام، ويژه و حائز اهميت است.
2) مصيبت حضرت امام حسين (عليه السلام)، براي هيچ امام و پيامبري پيش نيامده است. مصيبت امام حسين (عليه السلام)، از همه مصيبت ها بزرگ تر و سخت تر بود. اگر عامل ديگري هم در كار نبود، همين عامل كافي است كه نشان بدهد چرا براي امام حسين (عليه السلام) اين ويژگي وجود دارد.
3) دشمنان اسلام با به شهادت رساندن امام حسين (عليه السلام)، قصد نابود كردن دين اسلام را داشتند. دشمنان امام حسين (عليه السلام) كه اين ستم ها را برخاندان پاك رسول خدا روا داشتند و تلاش كردند حتي حادثه كربلا، به كلي فراموش شود. نيز بايد دوباره به دنيا رجعت نموده و تقاص بخشي از ستم ها را بپردازند.
رجعت اختصاص به بهترين انسان ها و پليدترين انسانها دارد. كساني كه مصائب مذكور را بر اهل بيت روا داشتند پليد ترين انسانها هستند و بايد رجعت نموده و در برابر ستم ديدگان قرار گيرند تقاص دنيايي را نيز پس دهند.
در اين باره به كتاب هاي زير مراجعه فرماييد:
-مجتبي تونه اي، موعود نامه (رجعت امامان)
- محمدكاظم قزويني، امام مهدي (ع) از ولادت تا ظهور.
پينوشتها:
1.علامة مجلسي ، بحار الأنوار، بيروت – لبنان،، ناشر : دار إحياء التراث العربي سال چاپ : 1403 - 1983 م ، ج 53، ص 63 .
2 .همان ، ص46.
-----------------------------------
پاسخ3:
چنين مطلبي در منابع معتبر يافت نشد.
-----------------------------------
پاسخ4:
چنين مطالبي در منابع معتبر يافت نشد.
اما علت اكرام اين مسجد:
در غرب بغداد، روستايي به نام براثا وجود داشت كه اكنون محلّه اي از شهر محسوب مي شود و پيشينه آن به قبل از اسلام باز مي گردد. براثا از كلمه «برثيا»، به معناي «بيرون» گرفته شده است .
ويژگي هاي مسجد براثا كه به آن فضيلت و برتري داده، چنين است:
1. امام علي(ع) در سرزمين براثا چند روزاقامت كرد. در سال (37هـ .ق.) هنگامي كه در جنگ خوارج، از منطقه نهروان به كوفه باز مي گشت، در راه، به سرزميني در نزديكي براثا رسيد و پرسيد: نام اين سرزمين چيست؟ گفتند: زوراء.
فرمود: از اين سرزمين دوري كنيد؛ زيرا ممكن است فرو رود. راه خود را ادامه دادند و به سرزمين ديگري رسيدند، فرمود: اين سرزمين چه نام دارد؟ گفتند: بحرا. در آنجا هم توقف نكرد و به راه خود ادامه داد. پس از اندكي، از دور شبحي ديده شد، نزديكتر كه آمدند، ديدند آن سياهي، صومعه راهبي (مسيحي)، به نام حباب است. راهب كه سر و صداي لشكريان را شنيد، از صومعه بيرون آمد. امام علي(علیه السلام) به راهب گفت: «مي خواهيم در اين مكان پياده شويم». راهب گفت: «خير، شما و لشكرتان، اين سرزمين را ترك كنيد.»
حضرت علّت را پرسيد. راهب پاسخ داد: «در كتاب ما آمده است: در اين سرزمين هيچ كس توقف نمي كند، مگر اينكه پيامبر يا وصي او باشد و بخواهد با لشكر خود در راه خدا بجنگد.»
حضرت در جواب سخنان راهب فرمود: «من وصيّ سيّد الانبيا هستم و نيز سيد اوصيايم.»
راهب با تعجب پرسيد: «شما از بزرگان قريش و وصي محمدبن عبدالله هستيد؟»
امام جواب داد: «آري، من همان شخص هستم.»
راهب گفت: «خبر شما را در انجيل ديده ام كه در اين سرزمين پياده خواهي شد. اكنون شما در سرزمين براثا هستيد؛ جايي كه روزگاري خانه مريم و عيسي بوده است.
امام در جواب فرمود: «صبر كن اي راهب و ديگر سخن نگو»، سپس حضرت نزديك محلي رفت و با پاي خود خاك را كنار زد و گفت: «اين چشمه حضرت مريم است» و آنگاه به لشكريان دستور داد 17 ذراع خاك را كنار زدند، ناگهان سنگ سفيدي ظاهر شد، امام فرمود: «مريم، عيسي را بر روي اين سنگ نهاد». سپس امام روي همان سنگ نماز خواند و خيمه اش را روي آن نصب كرد و چهار روز در آنجا اقامت فرمود و در اين مدت روي همان سنگ مشغول عبادت بود. راهب با همين ملاقات، اسلام آورد و گفت: «أشهد أن لا إله إلاّ الله و أنّ محمّداً رسول الله و أنّك عليّ بن أبي طالب وصيّه». پس از آنكه حباب، مسلمان شد، حضرت دستور داد، صومعه را به مسجد تبديل كند.
2. سرزمين مقدسي است كه انبياي بزرگ الهي، چون عيسي و ابراهيم(ع) در آنجا نماز خوانده اند.
3. خانه حضرت مريم و عيسي(ع) در اين سرزمين بوده است.
4. به جز اميرالمؤمنين علي(ع) امام حسن و حسين(ع) هم در آن سرزمين نماز خوانده اند.
5. محلّ دفن يكي از پيامبران الهي احتمالاً حضرت يوشع(ع) است.
6. امام صادق(عليه السلام) فرمود: در كنار شما قبرستاني است كه آن را براثا مي گويند، از آن گورستان 120 شهيد، كه در رتبه شهداي بدر مي باشند، محشور خواهند شد.
به دليل اين قداستِ تاريخي، به خصوص اقامت چند روزه امام علي(ع) در سرزمين براثا، شيعيان در آن محل مسجدي ساختند و اين مكان را مقدس مي شمردند. در طول سالهاي فرمانروايي بني اميه و بني عباس، مسجد براثا از مهمترين پايگاههاي تجمع شيعيان بود. (1)
پي نوشت:
1. ره توشه عتبات عاليات، جمعي از نويسندگان، نشر مشعر،پنجم1388،تهران ،ص398-402.
موفق باشید.
۱۳۹۱/۱۰/۰۶ ۰۸:۳۹ شناسه مطلب: 83073
باسلام، لطفا بفرمایید که حالا که خداوند از بدو تولد تا روز مرگ انسان را می داند که چه سرنوشتی در انتظار اوست، پس اراده انسان در اینجا چه نقشی دارد؟ برای مثال حالا که خداوند (عزوجل) و امام حسین (علیه السلام) می دانستند که این راه، راه شهادت است، آیا امام حسین (ع) که این راه را انتخاب کرد یک نوع خودکشی محسوب نمی شود؟ لطفا بطور کامل پاسخ دهید.
پاسخ:
گفتني است كه علم پيشين الهي به سرنوشت انسان منافاتي با اراده و اختيار انسان ندارد. زيرا قضا و قدر علمي خداوند به افعال آدمي به صورت مطلق تعلق نمي گيرد، بلكه متعلق قضا و قدر، عمل انسان با تمام خصوصيات آن است كه از جمله مي توان به اختياري بودن آن و تأثير اراده و قدرت انسان در وقوع آن اشاره كرد بنابراين علم خداوند به صدور فعل از فاعل آن با حفظ تمام خصوصيات موجود در فاعل تعلق مي پذيرد. مثلاً اگر فاعلي فاقد شعور و اختيار باشد، مانند آتش كه منشأ حرارت مي شود، علم الهي به صدور فعل از آن به نحو غيراختياري تعلق مي گيرد، يعني خداوند از ازل مي داند كه فلان آتش در زمان و مكان خاصي به صورت غير اختياري منشأ ايجاد حرارت مي شود، يا فعل حرارت از او صادر مي شود. اما اگر فاعلي داراي شعور و اختيار باشد مانند انسان در افعال اختياري خويش، آنچه از سوي خدا مقدر شد و قضاي الهي به وقوع آن تعلق پذيرفته، آن است كه فاعل مذكور با اختيار و گزينش آزاد خويش افعال خود را انجام دهد.(1)
شهيد مطهرى درباره منافات نداشتن علم الهي با اختيار و آزادي مى گويد: «خداوند از ازل مى داند كه چه كسى به موجب اختيار و آزادى خود طاعت مى كند و چه كسى معصيت. و آنچه كه آن علم ايجاب مى كند اين است كه آن كه اطاعت مى كند به اراده و اختيار خود اطاعت كند و آن كه معصيت مى كند به اراده و اختيار خود معصيت كند.» (2) پس علم پيشين الهي نه تنها با اختيار انسان منافات ندارد، بلكه تأكيد كننده اختيار است. چرا كه اراده و اختيار انسان جزئي از سرنوشت و تقدير او محسوب مي شود و ناگفته نماند همانگونه كه علم پيشين الهي منافاتي با اراده و اختيار انسان ندارد علم پيامبر و امامان و اِخبار آنها از واقعه كربلا و شهادت امام حسين(علیه السلام) نيز منافاتي با ارادي و اختياري بودن حادثه كربلا ندارد. چرا كه اين آگاهي و خبر دادن آنها از طريق دست يابي به لوح محفوظ الهي و يا بر اساس علمي است كه خداوند در اختيار آنها قرار داده است در نتيجه علم آنها نيز درجه اي از علم الهي است كه متصف به وصف اختياريت است به عبارت ديگر پيامبر و يا ائمه (علیهم السلام) خبر مي دادند كه افراد جنايتكار با اختيار خود دست به جنايت مي زنند و امام حسين (علیه السلام) نيز با اختيار خود شهادت را مي پذيرد تا اسلام محفوظ بماند.
با توجه به مطالب مذكور در پاسخ اين سوال كه آيا علم امام حسين (ع) به شهادت خود باعث خودكشي نمي شود؟ مي گوييم كه اولا؛ هر چند ائمه (ع) از علم غيب برخوردارند و به وقايع گذشته و حوادث حال و آينده آگاهي دارند. اما تكليف آنان مانند ساير افراد بشر بر اساس علم عادي است و الا عمل بر اساس علم غير عادي موجب اختلال در نظام عالم هستي مي شود. (3) بنابراين علم غيب براي آنان تكليفي به دنبال نمي آورد.
ثانيا؛ از ديدگاه قرآن و روايات هر نوع به خطر انداختن جان خود، هلاكت و خودكشي محسوب نمي شود. زيرا خود خداوند در جاي جاي قرآن مومنان را دستور به مجاهدت و بذل جان خود در راه اهداف بالاتر مي دهد و كشتن يا كشته شدن را يكي از دو نيكويي قلمداد مي نمايد.(4) بنابراين اگر فداكاري و از خود گذشتگي در راه و هدفي باشد كه عقلاي عالم آن را ميپسندند و آنچه در راه او هديه ميشود از نظر ارزش، از خود هديه، داراي برتري و فضيلت باشد؛ اين گونه فداكاري ها، نه تنها القاى نفس در خطر و هلاكت و خودكشي محسوب نمي شود، بلكه از نظر ديني يك دستوري الهي و كاري خداپسندانه محسوب مي شود در نتيجه اين فداكاري و ايثار امام حسين (ع) نه تنها خودكشي نيست، بلكه مصداق كامل عمل به دستور الهي و كاري خداپسندانه است.
پي نوشت ها:
1. آموزش كلام اسلامي، نشر طه، قم،1377ش، ج 1، ص 329.
2. مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران،1374ش، ج 1، ص 435؛ جعفر سبحاني، منشور جاويد، ج 4، ص 336.
3. آيت الله لطف الله صافي، معارف دين،نشر آستان مقدسه معصومه قم 1382ش، ج 1، ص 121.(با تلخيص)
4. توبه ( 9) آيه 52 ، نساء (4) آيه 74.
موفق باشید.
۱۳۹۱/۱۰/۰۵ ۰۷:۰۵ شناسه مطلب: 83025
با سلام، متن یا نوشته ی پرچم حضرت ابوالفضل (علیه السلام) در روز عاشورا چه بود؟ با توجه به اینکه این موضوع مورد بحث بین جوانان هیئت قرار گرفته، خواهشمندم در صورت امکان در اسرع وقت پاسخ داده شود البته با ذکر منبع
پاسخ:
در اين باره با وجود جستجوي فراوان، چيزي نيافتيم.
روشن است كه در گذشته پرچم ها مانند اين عصر داراي مشخصات روشن يا نوشته مخصوص نبوده و اگر به صورت محدوه چنين چيزي وجود داشته، انگيزه اي براي ثبت آن وجود نداشته است. چون در ان عصراين گونه مسائل مورد توجه ومهم تلقي نمي شد.
موفق باشید.
۱۳۹۱/۱۰/۰۴ ۱۸:۳۸ شناسه مطلب: 82982
۱۳۹۱/۱۰/۰۳ ۱۹:۳۸ شناسه مطلب: 82941
در خطبه امام سجاد (علیه السلام) در شام منظور از دومرتبه بیعت و دو مرتبه هجرت و با دو شمشیر نبرد کردن و با دو نیزه جنگیدن حضرت علی (علیه السلام) چیست؟
پاسخ:
در بعض نقل ها از جمله در خطبه امام سجاد(علیه السلام) در شام مطابق بعضی نقل ها در توصيف امام علي(علیه السلام) در كنار «بايع البيعتين» آمده: «هاجر الهجرتين» ولي اين وصف در غالب نقل ها موجود نيست.(1) در بحار الانوار اين نقل آمده است: «...أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ بِسَيْفَيْنِ وَ طَعَنَ بِرُمْحَيْنِ وَ هَاجَرَ الْهِجْرَتَيْنِ وَ بَايَعَ الْبَيْعَتَيْنِ...»(2)؛ من فرزند آن كسى هستم كه پيشاپيش پيامبر با دشمن و با دو شمشير و دو نيزه پيكار مىكرد، و دو بار در راه خدا، بار هجرت بست، و دو بار در اوج تنهايى پيامبر با او بيعت كرد...
در مورد "بايع البيعتين"؛ اين جمله از امام علي(ع) در محاجه با معاويه آمده كه من در دو بيعت شركت كردم كه تو نسبت به اولي "كافر" بودي و آن بيعت رضوان در سال ششم هجري در صلح حيبيه بود كه معاويه در اين زمان از مشركان و كافران به اين بيعت بود و بيعت دوم بعيت بعد از فتح مكه است كه گر چه معاويه هم در اين بيعت شركت داشته، ولي نسبت به آن ناكث و بيعت شكن بوده است: «وَ بَايَعَ الْبَيْعَتَيْنِ كِلْتَيْهِمَا بَيْعَةَ الرِّضْوَانِ وَ بَيْعَةَ الْفَتْحِ وَ أَنْتَ يَا مُعَاوِيَةُ بِالْأُولَى كَافِرٌ وَ بِالْأُخْرَى نَاكِثٌ» (3)
اما منظور از دو هجرت: قطعا يكي از آنها هجرت امام علي(ع) از مكه به مدينه است. ولي هجرت ديگر ايشان كدام است، قطعي نيست زيرا ايشان از مهاجران به حبشه نبود و هجرت ديگري هم سراغ نداريم مگر هجرت از بدي كه امام در اين هجرت پيشقدم بوده و مرتبه اش قابل دستيابي نمي باشد.
در بعضي نقل ها از ابن عباس رسيده كه امام علي(ع) با برادرش جعفر به حبشه هجرت كرده است و از حبشه به مدينه آمده است(4) ولي اين نقل ضعيف است چون در هيچ تاريخ معتبري از امام علي(ع) به عنوان هجرت به حبشه نام برده نشده است و علاوه اين كه امام از مكه به مدينه هجرت كرده و در سال هايي كه مهاجران در حبشه بودند، كنار پيامبر بوده و اصولا از افتخارات امام علي اين است كه هيچ گاه از پيامبر جدا نشده مگر در مأموريت هايي كه از جانب پيامبر به ايشان واگذار مي گرديده است و ايشان تحت امر هيچ كس ديگري غير از پيامبر قرار نگرفته اند و در هجرت به حبشه برادرش جعفر امير بود.
بعضي نيز هجرت اول را هجرت از مكه به شعب ابي طالب در سال هاي عسرت مسلمانان دانسته اند كه پيامبر(ص) به همراه بني هاشم از مكه خارج شده و در شعب ابي طالب سه سال محصور بودند و هجرت ديگر همان هجرت از مكه به مدينه بود.(5)
خود حضرت اميرالمومنين(ع) در بعضي سخنانشان به اين فضائل اشاره كرده اند: «أَنَا الَّذِي هَاجَرْتُ الْهِجْرَتَيْنِ وَ بَايَعْتُ الْبَيْعَتَيْنِ أَنَا صَاحِبُ بَدْرٍ وَ حُنَيْنٍ أَنَا الضَّارِبُ بِالسَّيْفَيْن...»(6)؛ من كسي هستم كه دو هجرت كردم و دو بار بيعت كردم، من صاحب بدر و حنينم، من كسي هستم كه با دو شمشير مي جنگيد.
علامه مجلسي در توضيح «جنگيدن با دو شمشير» احتمالاتي را بيان كرده اند و مي نويسند: «سخن امام كه فرمود من با دو شمشير جنگيدم يعني با شمشير تنزيل در زمان حيات رسول الله(ص) و با شمشير تأويل بعد از حيات ايشان، يا اينكه حضرت در بعضي جنگها با دو شمشير با هم مي جنگيد، يا اينكه بعد از شمشير اول شمشير ديگري مي گرفت و مي جنگيد مثل جنگ احد كه بعد از شكسته شدن شمشيرش، پيامبر (ص) ذوالفقار را به ايشان داد، يا اشاره به ذوالفقار است كه داراي دو شعبه بود.»(7)
پي نوشت ها:
1. سيد مرتضي عسكري، معالم المدرستين ، بيروت ، مؤسسه النعمان، 1410 ق، ج 3 ، ص 165 به نقل از فتوح ابن اعثم و مقتل خوارزمي؛ محمد حسين الحاج ، حقوق اهل البيت في الكتاب و السنه باتفاق الامه، قم، مهر، 1415 ق ، ص 86.
2. مجلسي، بحار الانوار، چاپ بيروت، الوفاء، ج 45، ص 138.
3. همان ، ج44، ص74 .
4. ابن شهر آشوب، مناقب، نجف، حيدريه، 1376 ق ، ج 1، ص 290.
5. جعفر عباس الحائري، بلاغه الحسين، قم، دار الحديث ، 1383 ش ، ص 98 (پاورقي).
6. بحار الانوار، ج39، ص341.
7. همان.
موفق باشید.
۱۳۹۱/۱۰/۰۲ ۲۳:۱۲ شناسه مطلب: 82897
سلام خانمی 25 ساله هتم همسرم 1سال و چند ماهی است مرا رها کرده و رفته است وتلاش من برای طلاق هنوز به نتیجه نرسیده است بعضی اوقات شهوت خیلی اذیتم می کند روزه میگیرم و نماز هم می خونم اما گاهی اوقات گرفتار استمنائ میشم بعدش هم خیلی عذاب وجدان میگیرم چه کنم که دیگه در این گناه نیافتم و چه دعایی انجام بدم که خداوند از گناه من بگذرد؟
پاسخ:
پرسش گر گرامي تنها راه براي تخليه نيروي جنسي (ازدواج دائم يا موقت و استفاده جنسي از همسر) هست ،خودارضايي به هيچ وجه جايز نيست و از گناهان كبيره مي باشد.
توصيه اول ما براي حل اين مشكل اين است كه تكليف خودتان را براي زندگي با همسرتان هر چه زودتر مشخص كنيد، چرا كه تنها راه تمتع و استفاده جنسي، همسر است و شما دو راه بيشتر نداريد: يا بايد با اصلاح روابط و ادامه زندگي با همسر فعلي تان، خود را از گناه حفظ كنيد يا با جدا شدن و ازدواج مجدد پاسخ واقعي اين نياز تان را پيدا كنيد.
اما تا قبل از روشن شدن تكليف تان، براي كنترل غريزه جنسي راه كارهايي هست كه با عمل به همه آن ها، مي توانيد به آرامش تان تا كمك كنيد، اگر چه اين ها درمان موقتي است و درمان اصلي همان ازدواج است، ولي بايد مواظب باشيد تا خود را تحريك نكنيد تا به شما فشار نيايد:
1ـ طرد افكار شيطاني: مشكل ترين مرحلة رويارويي با انحراف جنسي، سالم سازي انديشه و پرهيز از افكار شهواني است. امام علي(ع) مي فرمايد:«"من كثر فكره في المعاصي دعته إليها؛(1)كسي كه در باره گناه بسيار بينديشد، سرانجام به آن كشيده خواهد شد.» سعي كنيد وقتي اين افكار به سراغتان مي آيد با وضو گرفتن و دو ركعت نماز خواندن يا رفتن به جمع و صحبت با آن ها، با رفتن بيرون از خانه يا با هر تغيير حالت دادني، اين افكار را از خود دور كنيد.با نماز مي توانيد حضور قلبتان را بيش تر كنيد و اين افكار را از خود دور نماييد.
2ـ پر كردن اوقات فراغت با مطالعه، تفريح، مسافرت و غيره.
3ـ كنترل چشم: نگاه راهبر دل و دام شيطان و بذر شهوت است.براي مهار غريزة جنسي بايد از ديدن آن چه كه ميل جنسي را تحريك مي كند خودداري كرد. امام علي(ع) مي فرمايد:«نعم صارف الشهوات غض الأبصار(2)بهترين عامل روگرداني از شهوات، فروبستن چشمها است».
خيلي اين عامل در كنترل شهوت موثر است.
4ـ عدم آميختگي زن و مرد: همنشيني زن و مرد و هم سخن شدن و خلوت كردن با يكديگر زمينة لغزش را فراهم مي كند.
5ـ كم خوري: يكي ديگر از راههاي كنترل غريزة جنسي، دوري از پرخوري است. از اين رو در روايات اسلامي از روزه داري به عنوان عامل تعديل غريزة جنسي ياد شده است.
پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد:«يَا مَعْشَرَ الشَّبَابِ مَنِ اسْتَطَاعَ مِنْكُمُ الْبَاهَ فَلْيَتَزَوَّجْ وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْهَا فَلْيُدْمِنِ الصَّوْمَ فَإِنَّهُ لَهُ وِجَاء(3) اي جوانان، هر يك از شما قدرت ازدواج دارد، ازدواج كند و اگر قدرت ندارد روزه بگيرد، زيرا روزه گرفتن براي كنترل شهوت مفيد است».
6ـ يكي از راههاي آرام كردن طوفان غريزة جنسي در انسان، ورزش و فعاليت بدني است، زيرا ورزش مقدار فراواني از انرژيهاي بدني و فكري انسان را به خود اختصاص مي دهد و از مسايل ديگر كم مي كند.
7ـ آخرت گرايي: توجه به پاداش اخروي دربارة كساني كه دامن خود را از گناه پاك داشته اند. امام علي(ع) مي فرمايد: «كسي كه به بهشت علاقه دارد، خواهشهاي نفس و شهوات را فراموش كند».(4)
8-از تماشاي رفتارها و برجستگيهاي بدن خود و ديگران و صحنههاي تحريك كننده جدا خود داري كنيد.
9- با شركت در مجالس مذهبي، دعا، خواندن نمازهاي نافله و نافله شب پيوسته در صدد تقويت نيروي ايمان خود باشيد.
10- گوش ندادن به آوازها و موسيقيهاي تحريككننده و مبتذل.
10- اجتناب شديد از نشستهاي غفلتزا و معاشرت با دوستان ناباب و گوش سپردن به سخنان تحريكآميز
11- تلاوت قرآن. بيشك انس با قرآن، تلاوت، تدبر و تفكر در مضامين آن، خود شفاي هر دردي است كه به سرعت كار هر پريشاني را رو به سامان ميبرد و زخمهاي پنهان را التيام ميدهد و همتها را تا آسمانها بالا ميبرد و بشر را از فرو رفتن در عالم حيوانات را نجات ميبخشد.
توصيه مي كنيم ذكر استعاذه (اعوذ بالله من الشيطان الرجيم) و صلوات را زياد بگوييد و از هر كاري كه مي دانيد مي تواند شما را تحريك كند، به شدت اجتناب كنيد.
پي نوشت ها:
1. عبدالواحد بن محمد تميمى آمدى، غرر الحكم و درر الكلم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم، 1366 ه. ش، ص186،حديث3543.
2. همان، ص260، حديث5559.
3. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ه.ق، ج 100، ص 220.
4. نهج البلاغه، انتشارات دار الهجره قم، ص 473، قصار 30.
موفق باشید.
۱۳۹۱/۱۰/۰۲ ۲۲:۲۱ شناسه مطلب: 82892
با سلام، در اوایل محرم امسال شخصی به عنوان محقق در رادیو معارف صحبت می کرد و ادعا می کرد که زیارت عاشورای موجود در مفاتیح، نسخه تحریف شده زیارت عاشورای اصلی است که در دوران صفویه تحریف شده است. ایشان ادعا می کرد نسخه اصلی زیارت عاشورا همان است که در کامل الزیارات آمده است و می گفت که در نسخه اصلی در لعن ها، نام هیچ شخصی نیامده است. و یا به جای عبارت «جاهَدَت الحسین»، عبارت «حارَبَت الحسین» آمده است. حال پرسش من اینست که آیا واقعاً زیارت عاشورای موجود در مفاتیح تحریف شده است. آن زیارت عاشورایی که این همه بدان توصیه شده کدام است. مثلاً در تاریخ آمده که به مردم سامرا توصیه شد که برای رهایی از طاعون و وبا ده روز زیارت عاشورا بخوانند و خواندند و بیماری از شهر دفع شد. آیا مردم سامرا در آن زمان کدام زیارت عاشورا را خواندند؟ آیا اصلاً در آن زمان مفاتیح تألیف شده بود یا خیر؟ ممنون
پاسخ:
پرسشگر محترم ما به اصل سخنان و ادعاهاي كارشناس نامبرده دسترسي نداريم تا صحت و سقم آن را بررسي كنيم ولي در مورد زيارت عاشورا هم اختلاف هاي روايتي وجود دارد از جمله:
در بعضي از كتب معتبر كه اين زيارت را نقل كرده اند، فصل آخر (لعن ها) بدين صورت نيست مثلا در كامل الزياره ابن قولويه اين فصل به اين عبارت آمده:
«اللهم خص انت اول ظالم ظلم آل نبيك باللعن ثم العن اعداء آل محمد من الاولين و الآخرين اللهم العن يزيد و...».(1)
سيد ابن طاووس هم بعد از ذكر اين زيارت مي نويسد : در مصباح الكبير دو فصل آخر كه صد بار تكرار مي شوند، وجود ندارد. (2)
البته بنا به نقل هاي بالا، لعن اولين ظالم به حق آل محمد و بعد لعن دومين و ... در اين زيارت نيامده اما بنا بر نقل هاي ديگر كه مربوط به قبل از صفويه هست، اين فصل ها هم وجود دارد. مثلا شيخ طوسي كه متوفاي سال 460 ق است در نقل اين زيارت در مصباح المتهجد اين فصل ها را دارد. (3)
همچنين در مزار ابن مشهدي كه متوفاي 610 ق است اين فصل ها وجود دارد.
در هر حال زيارت عاشورايي كه به خواندن آن توصيه شده همين زيارت عاشورا است حالا چه نقل ابن قولويه يا نقل شيخ طوسي. هر دو در اصل زيارت و در ابراز ارادت به اباعبد الله و اظهار تبري از دشمنان ظالم ايشان يكسان هستند و اين تفاوت هاي جزيي مانعي ندارد. شما هر كدام از نسخه ها را كه بخواني ان شاءالله به ثواب وعده داده شده مي رسي و به خواست خدا حاجتت برآورده مي شود.
پي نوشت ها:
1. ابن قولويه، كامل الزيارات، اول، نجف، مرتضوي، 1356 ق، ص 332.
2. ابن مشهدي، مزار، ص 485 پاورقي.
3. شيخ طوسي، مصباح المتهجد، بيروت، فقه الشيعه، 1411، ص766.
موفق باشید.
۱۳۹۱/۱۰/۰۲ ۰۰:۵۱ شناسه مطلب: 82845
آیا درست است که می گویند «حضرت زینب، زنان شام را این گونه نفرین کردند که هیچ مردی چشم از آنان برندارد؟؟ باتشکراز زحمات شما
پاسخ:
چنين مطلبي در كتاب هاي معتبر نيامده و محتواي نفرين نيز با مقام حضرت زينب تناسب ندارد و نمي توان آن را به حضرت نسبت داد.
موفق باشید.
۱۳۹۱/۰۹/۳۰ ۱۸:۰۷ شناسه مطلب: 82805
با سلام یه شبهه ای وجود داره در مورد وجود حضرت رقیه در صحنه کربلا! می خواستم بدونم چقدر این شبهه درست یا اشتباه هست؟ خیلی ممنون
پاسخ:
در مدارك كهن معتبر ميان فرزندان امام حسين نامي از حضرت رقيه برده نشده است. محدث قمي نيز در فرزندان حسين بن علي ذكري از حضرت رقيه به ميان نياورده است.
اما در منتهي الآمال(1) از كامل بهائي نقل كرده است: كه در شام از بچه هاي كوچك شهادت پدرشان را مخفي مي كردند و به آن ها مي گفتند پدرتان به مسافرت رفته. بر همين وضع بود تا يزيد آن ها را به خانه شخصي خود منتقل نمود. امام دختري چهارساله داشت. شبي از خواب بيدار شد. گفت: پدرم كو. اكنون او را در خواب ديدم. ناراحت و پريشان بود. زنان كه نواي اين كودك را شنيدند. همه صدا به گريه بلند كردند. ساير بچه ها نيز گريه مي كردند. يزيد از خواب بيدار شد. پرسيد: چه خبر است؟ جريان را به او گفتند. دستور داد سر پدرش را برايش ببرند. سر را آوردند. در دامن آن كودك گذاردند. پرسيد: چيست؟ گفتند: اين سر پدر توست. چنان ناراحت شد كه فريادي زد. از همان ناراحتي مريض گرديد و پس از چند روز فوت شد.
اين واقعه بنابر قول وقايع الشهور و الايام آيت ا... بيرجندي در پنجم ماه صفر اتفاق افتاده است. در كتاب رياض القدس مينويسد كه روز پنجم صفر بنا به قولي حضرت رقيه خاتون از دنيا رفته و آن طفل كوچك كه مرحوم آيت الله بيرجندي در كتاب وقايع فرموده. به احتمال قوي رقيه بوده است. (2)
روايت فوق نام اين دختر را بيان نكرده و از او فقط با تعبير دخترك چهارساله ياد كرده است.
براي وجود چنين دختري دو شاهد ميتوان آورد:
شاهد اول:هنگامي كه زينب(س) در كوفه با سر بريده امام حسين(ع) مواجه شد. اشعاري سرود كه در ضمن آن آمده است: «اي برادرم! با فاطمه كوچك سخن بگو كه نزديك است قلبش تهي گردد». (3) كه نشان از وجود چنين دختر خردسالي كه در فراق پدر بيتاب بوده دارد.
شاهد دوم: امام حسين(ع) در آخرين لحظات حيات خويش. هنگام مواجهه با شمر فرمود: الا يا زينب يا سكينه! يا ولدي! من ذايكون لكم بعدي؛ الا يا رقيه! يا امكلثوم! انتم وديعة ربي. اليوم قد قرب الوعد. (4)
اگر چه اين جا نيز تنها يك نقل تاريخي است.
ابن فندق (م 565ق) نيز در لباب الانساب از رقيه به عنوان دختر امام حسين(ع) ياد كرده است.(5)
آقاي محمد باقر مدرس مي گويد: درباره اين دختر امام حسين از مرحوم آيت ا... نجفي كتباً و شفاهاً سؤالاتي نمودم. فرمود: اگر چه مدارك معتبر از وجود چنين دختري ساكت است. لكن با وجود اين شهرت نمي شود انكار كرد. (6)
پي نوشت ها:
1. محدث قمى، منتهى الآمال في تواريخ النبي و الآل،ناشر: دليل، مكان نشر قم، سال چاپ: 1379 ش، نوبت چاپ اول، ج2، ص 1002.
2. حضرت رقيه دختر امام حسين، شيخ علي فلسفي خراساني، ص5.
3. « …يا اخي فاطمة الصغيرة كلمّها فقد كاد قلبها ان يذوبا »بحارالانوار، ج 45، ص 115؛ القندوزي، ينابيع المودة، ج 2، ص 421،انتشارات الشريف الرضي، چاپ اول 1371 ش.
4. مـوسوعة كلمات الامـام الحسين، معهد تحقيقات بـاقرالعلوم، ص511، دارالمعروف، قم، 1415 هـ. چاپ اول؛ ينابيع الموده، ج 2، ص 416.
5. ابن فندق، لباب الانساب، ج 1، ص 355، تحقيق سيد مهدي رجايي، كتابخانه آيت الله نجفي.
6. شخصيت حسين، محمد باقر مدرس بستان آبادي، ناشر دارالكتب الاسلاميه، ص458.
موفق باشید.