پرسش وپاسخ

من دختر هستم و متاسفانه گرفتار استمناءهستم از آثار سوء آن میترسم اما توبه کرده ام و تصمیم به ترک آن چه کنم تا آثار سوء از بین برود و دیگر مرتکب آن نشوم؟

پاسخ:
تصميم شما مبني بر ترك كامل خودارضايي كاملاً عاقلانه و منطقي است به همين خاطر، شما را مي‌ستائيم و بر همت والاي‌تان درود مي‌فرستيم. شما در حقيقت، با ترك اين كار زشت، هم خودتان را از آسيب‌هاي نامطلوب، عوارض ناخوشايند، پيامدهاي منفي و تبعات فراوان و بعضاً جبران ناپذير خودارضايي دور ساخته‌ايد و هم رضايت پروردگار را باعث شده‌ايد و نيز پوزه شيطان و وسوسه‌هاي شيطاني را به خاك ماليده‌ايد پس، ببينيد با ترك يك عمل كه لزومي به انجام آن نيست چه نتايج ارزشمندي عائدتان مي‌گردد. اميدواريم اين روند را با جديت و پشتكار دنبال كنيد تا پديده خودارضايي را براي هميشه كنار بگذاريد و آن را به صورت كامل ترك كنيد و خودتان را از بسياري از آسيب‌هاي آن برهانيد.
مهم‌ترين و اولين كاري كه شما بايد در موقعيت كنوني انجام دهيد اين است كه با استفاده از راهكارهاي مختلفي كه براي ترك خودارضايي وجود دارد كه ما بسياري از آنها را در سايت پاسخگو قرار داده‌ايم، پديده بسيار زشت و آسيب زاي خودارضايي را به طور كامل ترك كنيد و كاري كنيد كه هيچ وقت و تحت هيچ شرايطي دوباره به سوي آن كشيده نشويد. براي اين كار يك عزم و اراده پولادين و همت والا نياز است كه به طور حتم، در وجود شما از طرف خداوند مهربان نهاده شده است؛ كافي است با كمي سعي و تلاش آن را شكوفا سازيد و از همه ظرفيت و توان خود براي مقابله با پديده شوم خودارضايي استفاده كنيد تا خود را از بسياري از آسيب‌ها و عوارض نامطلوب و بعضاً جبران ناپذير آن برهانيد. براي اين كار، بايد همه زمينه‌هايي كه به نحويي باعث تمايل شما به خودارضايي مي‌گردد را از بين ببريد و اگر ناخواسته در موقعيت‌هايي كه احتمال خودارضايي مي‌رود قرار گرفتيد، سريع با منصرف كردن فكر و ذهن‌تان و نيز تغيير موقعيت و جابجايي مكاني، خود را از آلودگي مجدد به خودارضايي برهانيد. براي هر مدتي كه موفق به ترك خودارضايي مي‌شويد، به تشويق ذهني ـ عملي موفقيتهاي خود در ترك خودارضايي بپردازيد. با كمال سخاوت به تشويق خود بپردازيد. خود تشويقي ميتواند علاوه بر ارتقاي سطح اعتماد به نفس و عزتنفس به كاهش اضطراب و در نتيجه آن، موفقيت در ترك خودارضايي كمك شاياني كند. خود تشويقي ميتواند به صورت كلامي يا غير كلامي (مانند خريد يك بستي يا ديدن يك فيلم جذاب يا سجده شكر و ...) باشد.
خوب بنگريد و ببينيد علت يا علل تمايل شما براي انجام عمل خودارضايي چيست؟ و معمولاً در چه موقعيت‌هايي به اين رفتار ناپسند مي‌پردازيد. با شناسايي علل و حذف آنها و نيز با شناسايي موقعيت‌هايي كه باعث تمايل شما به خودارضايي مي‌شود، مي‌توانيد پيشاپيش از قرار گرفتن در آن موقعيت‌ها اجتناب كنيد و در كاهش خودارضايي‌تان نقش بسزايي داشته باشيد. طبيعتاً اگر شما به يك پاكسازي همه جانبه اقدام نكنيد و عواملي كه باعث تحريك جنسي و تمايل به خودارضايي‌تان مي‌گردد را از دسترس خود خارج نكنيد در واقع، آب در‌هاون كوبيده‌ايد و به نتيجه‌اي روشني نخواهيد رسيد پس، يادتان باشد اولين گام براي رهايي از خودارضايي، از دسترس خارج كردن و حذف تمام چيزهايي است كه باعث تحريك جنسي‌تان مي‌شود و ميل و انگيزه شما را براي خودارضايي افزايش مي‌دهند. بعد از اين مرحله، اگر باز تمايل به خودارضايي داشتيد، آنگاه مي‌توانيد با استفاده از راهكارهايي كه براي ترك خودارضايي وجود دارد و ما بسياري از آنها را در سايت پاسخگو قرار داده‌ايم، به موفقيت‌هاي سترگي در اين زمينه دست يابيد و به تدريج از پديده شوم خودارضايي رهايي پيدا كنيد. البته ترك كامل خودارضايي تنها به اِعمال راهكارهاي كنترل و تعديل غريزه جنسي خلاصه نمي شود بلكه، در موارد شديدتر نياز به كمك گرفتن از مشاورين اهل فن و روانشناس با تجربه مي باشد كه مي توانيد در اين خصوص حضوراً به كلينك مشاوره و خدمات روانشناختي معتبر مراجعه كنيد و از روانشناسان و روانپزشكان باتجربه كمك بگيريد و زير نظر آنها راهكارهاي درماني را تمرين كنيد تا به ترك كامل آن نائل گرديد.
اگرچه خودارضايي آسيب‌هاي بسيار و بعضاً جبران ناپذيري دارد اما به هر حال، اگر آسيب خاصي را در خود مشاهده نمي‌كنيد جاي بسي شكر دارد و مطمئن باشيد كه در آينده مشكل خاصي پيدا نخواهيد كرد، اما اگر هم اكنون برخي از عوارض خودارضايي را در خود مشاهده مي‌كنيد اين اطمينان را به شما مي‌دهيم كه با ترك كامل خودارضايي، خوشبختانه اين گونه عوارض، به تدريج و مرور زمان نابود مي‌شود و از بين مي‌روند. البته اين امر بسته به نوع آسيب دارد، برخي از آسيب‌ها ممكن است چندين سال طول بكشد تا از بين بروند كه البته اين نياز به صبر و حوصله و نيز تقويت جسمي و روحي خود دارد. به هر حال، جاي هيچ گونه ترس و نگراني نيست و مي‌توانيد در آينده با خيالي آسوده ازدواج نماييد و نياز جنسي خود را به بهترين شكل ممكن در بستري مناسب ارضا نماييد.
موفق باشید.

یک روز باید این مساله اجباری شدن حجاب در اوایل انقلاب را به دقت واکاوي بکنيم. و بفهميم چه کسانی این موضوع را پی گرفتند و دقیقا چه شرایطی پیش آمد؟ ... چندي قبل مصاحبه ي جنجالي محمدرضا حکيمي رو خوندم که براي اولين بار در سي سال گذشته از عدم رضايت بزرگاني چون شهيد بهشتي و شهيد مطهري از اجباري بودن حجاب پرده برداشت؛ و اينکه چقدر خواستند که اين بزرگان تا امام را متقاعد کنند و وجود فشارهاي خاص!! مانع شد!! و اينکه زماني که شهيد مطهري به شهادت رسيدند در جيبشون نامه اي يافتند خطاب به حضرت امام که خواستار لغو اين قانون بودند. اين مصاحبه ي جنجالي ذهن بنده رو به شدت به يک سلسله از عوامل معطوف کرد و به دنبال اين شدم که چه جرياناتي و با چه اهدافي امام رو تحت فشار گذاشتن تا اين قانون رو مصوب کنند. من چند گزاره در این خصوص برای پژوهش و تأمل پیشنهاد میدم: 1.حجاب اجباری در ایران شرایط شهواني شدن جامعه را فراهم کرد و هر روز بیش از پیش در آتش این موضوع دمیده شد. (بواسطه ي حجاب اجباري پديده ي بدحجابي بوجود اومد که طبق اقرار صريح تمامي روانشناسان هزاران بار مهلکتر از بي حجابي ست!!) 2.اقتصاد نفتی، فرهنگ مصرف گرایی را حاکم کرد. مصرف گرایی در جامعه ای که هر روز عطش شهوت او تشنه تر ميشد. در نتیجه شهوت هم یکی از اقلام مصرفی میشود تا تعادلی بین عرضه و تقاضا ایجاد شود. 3.تجارتی که مبتنی بر "واردات" بود، از یکسو فرهنگ مصرف گرایی را رونق بخشید و از دیگر سو، نسبت عرضه و تقاضا را هماهنگ کرد. بنابراين روند به سمتي رفت که رتبه ي اول مصرف مواد آرايشي و ساير ملزومات شهوانيات را در آسيا و در برخي موارد در دنيا ـ به خود اختصاص داديم! به همين راحتي!! 4. پيدا کنيد پرتقال فروش را :: چه کساني بازار لوازم آرايشي را در دست دارند؟ اين افراد متعلق به کدام حزب و گروه هستند؟ نقش اين جريان در فرهنگ مصرف گرايي در دهه ي 60 و 70 چه بود؟ نقش اين افراد در تشديد فشارهاي جبري در جامعه در سالهاي 57 تا 65 چه بود؟ چرا اين جريان با تمام قوت و قدرت تا آخرين لحظات عمر حضرت امام مانع انحلال کميته شدند؟ .... ** : دوستان هيچ پيام خصوصي و عمومي ندين؛ هيچ جوابي نميدم!! هرکي مرده بره خودش جواب اينا رو دربياره!!

پيشنهاد ما به نويسنده اين عبارات اين است كه هر وقت تصميم جدي به پيش كشيدن اين بحث گرفتند، ما نيز حاضر به گفتگو و تبادل نظر پيرامون اين امر هستيم و الا با صِرف نقل چند مدعاي غير مستند و احتمالي نمي توان به جمع بندي روشن علمي رسيد.
مساله شهواني شدن جامعه امري است كه بايد بر اساس بررسي هاي ميداني و تطابق وضعيت شكلي و آماري جامعه قبل و بعد از انقلاب بدان پرداخت و ابعاد گوناگون آن را مورد نقادي و تامل قرار داد؛ ادعاي غير علمي نويسنده "بواسطه ي حجاب اجباري پديده ي بدحجابي بوجود اومد كه طبق اقرار صريح تمامي روانشناسان هزاران بار مهلكتر از بي حجابي ست!!" آن قدر غير مستند و نادرست است كه انسان نسبت به ديگر گزارشات اين متن نيز دچار ترديد جدي مي شود.
البته دخالت هاي مباحث سياسي و اجتماعي در قوانين حكومتي و ناپختگي در تصميمات كلان در عرصه امور مربوط به حكومت و جامعه امري است در هر انقلابي و از جمله در انقلاب ايران نمونه هاي آن را مي توان ديد، اما نسبت دادن اين مساله به كمپاني هاي اقتصادي و رانت خواران و مافياي قدرت و ثروت بسيار دور از ذهن و غير واقعي به نظر مي رسد.
بخصوص كه مساله حجاب در ايران لااقل دو سال بعد از انقلاب شكل قانوني و علني به خود گرفت و در طول چند سال اول انقلاب در بسياري از مناطق ايران مانند مناطق تفريحي و بخش هاي عمده شهرهاي بزرگ، حتي در نهادها وئ ازگان هاي دولتي مانند بيمارستان ها بسياري از زنان مانند قبل از انقلاب حجاب نداشتند تا اين كه بر اساس قانون تعزيرات مصوب در سال 1362 كه اولين قانون در خصوص پوشش زنان است اصل حجاب شكل قانوني پيدا كرد.
در واقع ماده 102 قانون تعزيرات كه در حال حاضر به صورت تبصره‌اي به ماده 638 قانون مجازات اسلامي مصوب 1375 الحاق شده است اوليت تصميم قانوني بر مساله حجاب بود كه به تصويب رسيد و اين امر سال ها بعد از شهادت شهيد مطهري و شهيد بهشتي بود و مساله فشارها بر امام و... چندان منطقي به نظر نمي رسد.
پس تا پنج سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي مجلس ورودي در پوشش مردم نداشت و تصويب اين ماده ناشي از رهنمودهاي بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران بود مبني بر اينكه رعايت حجاب را يك تكليف شرعي دانسته و حضور زنان در عرصه فعاليتهاي اقتصادي ـ اجتماعي را منوط به حفظ حجاب شرعي نمودند.
در مورد تذكر شهيد مطهري هم آن چه در كتاب هاي خاطرات و مقالات مربوط به زندگاني ايشان در گذشته مطرح شده بود اين مساله است كه در وقت شهادت ايشان كاغذي در جيب ايشان وجود داشت تا تذكراتي را به محضر امام راحل ارائه دهند كه از ان جمله مساله "حجاب استاندارد " است نه مساله نفي حجاب اجباري.(1)
پي نوشت:
1. رك: http://rasekhoon.net/article/show-65990.aspx
موفق باشید.

وقتی از یک خانم فرانسوی پرسیدم حجاب زن مسیحی در انجیل چقدر باید باشد گفت هیچ حدّ خاصی نیامده، فقط باید تحریک کننده نباشیم ولی ایشان لباس های باز و کوتاه در فرانسه که محل زندگی اش است می پوشد و می گوید در فرانسه این لباس ها عادی است، کسی نگاه نمی کند پس تحریک آمیز نیست. حال شما بگویید من بر اساس تعالیم انجیل و سیره حضرت مریم چطور اورا قانع کنم؟

پاسخ:
پيش از هر چيز نبايد فراموش نماييد كه اصولا در اين زمينه بايد به شكلي منطقي و با اهم و مهم نمودن امور به تبليغ دين اسلام و معارف ان پرداخت و تاكيد بر حجاب در مورد كسي كه هنوز اسلام و معارف آن را درنيافته، چندان منطقي به نظر نمي رسد.
اين فرد هنوز به توحيد و نبوت به عنوان اصول مبنايی معرفت رهنمون نشده و اصرار و تاكيد به سناخت و عمل به مقوله حجاب كه يكي از فروع عملي دين اسلام محسوب مي گردد، چندان منطقي به نظر نمي رسد.
در هر حال اگر اصرار بر تمركز بر محور حجاب داريد مي توانيد بر اساس مبناب فطرت و ميل دروني زنان بر حفظ حيا و عفت و همچنين لزوم جلوگيري از توجه مردان جامعه به جذابيت هاي جسمي زنان كه مي تواند زمينه مشكلات شخصي و اجتماعي را فراهم نمايد تاكيد بورزيد.
به علاوه كه در كتب مقدس و منابع مورد احترام مسيحيان نيز اشاراتي به اين مساله شده است كه چند نمونه در اين خصوص ارائه مي گردد:
در انجيل آمده است:«... و همچنين زنان خويشتن را بيارايند به لباس مُزيّن به حيا و پرهيز، نه به زلف‏ ها و طلا و مرواريد و رخت گران‏بها* بلكه چنان‏كه زناني را مي‏شايد كه دعواي دينداري مي‏كند به اعمال صالحه».(1)
«همچنين اي زنان، شوهران خود را اطاعت نماييد تا اگر بعضي نيز مطيع كلام نشوند، سيرت زنان ايشان را بدون كلام دريابد * چون‏كه سيرت طاهر و خدا ترس شما را ببينند * و شما را زينت ظاهري نباشد از بافتن موي و متحلّي شدن به طلا و پوشيدن لباس [لباس هاي داراي جذابيت و عامل جلب توجه]* بلكه انسانيت باطني قلبي در لباس غير فاسدِ روح حليم و آرام كه نزد خدا گران‏بهاست* زيرا بدين‏گونه، زنان مقدسه در سابق نيز كه متوكّل به خدا بودند، خويشتن را زينت مي‏ نمودند و شوهران خود را اطاعت مي‏ كردند». (2)
حواريون و پس از آنها پاپ‏ ها و كاردينال‏ هاي بزرگ كه دستورهاي ديني آنان از طرف كليسا و مذهب مسيحيت لازم‏ الاجرا شمرده مي‏ شد، با شدّتي هرچه تمام‏ تر زنان را به پوشش كامل و دوري از آرايش‏ هاي جسمي فرامي‏ خوانده‏ اند.

پي نوشت ها:
1. انجيل، رساله پولس به تيموناؤس، باب دوّم، فقره 9 - 15.
2. انجيل، رساله پطرس رسول، باب سوم، فقره 1 - 6.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

روش های 10 گانه را برای ترک انجام دادم نتیجه نداشته چه کنم

پاسخ:
اگر كسي تصور كند كه با به كارگيري راهكارهاي مختلفي كه براي ترك خودارضايي و رهايي از آن وجود دارد، مي‌تواند يك شبه از اين پديده شوم فاصله بگيرد و آن را به طور كامل كنار بگذارد به طور حتم، در خيالي باطل سير مي‌كند. البته اين مسئله به خودي خود محال نيست و بوده اند انسان هايي كه با اراده قوي توانسته اند تصميم جدي بگيرند و آن را به يك باره كنار بگذارند. اما مشكل اين جاست كه غالب مبتلايان به خودارضايي مثل معتادان به مواد مخدر از اراده و پشتكار آن چنان قويي برخوردار نيستند از اين روي، نمي توانند يك شبه از اين پديده شوم فاصله بگيرند و آن را به طور كامل كنار بگذارند. همين كه فرد مبتلا به خودارضايي بتواند با به كارگيري راهكارهاي مختلفي كه براي ترك خودارضايي و رهايي از آن وجود دارد، به تدريج از شدت ابتلا به آن بكاهد و به دفعات كمتر و با فواصل زماني بيشتري اين كار را انجام دهد، مسير خود را براي نائل شدن به ترك خودارضايي هموار نموده است.
بهتر است براي هر مدتي كه موفق به ترك خودارضايي مي شويد، به تشويق ذهني ـ عملي موفقيت‌هاي خود در ترك خودارضايي بپردازيد. اگر حتى يك روز هم در ترك اين رفتار زشت موفق بوديد، با كمال سخاوت به تشويق خود بپردازيد؛ خود تشويقي علاوه بر ارتقاي سطح اعتماد به نفس و عزت نفس در كاهش خودارضايي تان مؤثر است و مي تواند در كاهش آلودگي به گناه نقش داشته باشد.
از آنجا كه معمولاً مشكل خودارضايي در تنهايي شدت مي گيرد، سعي كنيد هيچ گاه و تحت هيچ شرايطي تنها نباشيد خصوصاً در زماني كه تمايل به خودارضايي پيدا مي كنيد؛ برخى از روان شناسان خودارضايى را «مرض تنهايى» نام نهاده اند. چرا كه نوجوان و جوان در تنهايى و خلوت خود، اقدام به كسب لذت از خويشتن مى كند و به خودارضايى روى مى آورد. براي اين منظور مي توانيد براي تمام شبانه روز و اوقات فراغت خود برنامه ريزي داشته باشيد و با ورزش و انجام فعاليت هاي بدني منظم، فكر و ذهن خود را از پرداختن به امور شهواني دور كنيد و در مواقعي كه در خانه يا جاي ديگر تنها هستيد، سريعاً موقعيت را ترك كنيد.
اگر دوست تان منحرف و ناباب داريد، سريعاً ارتباط خود را با همه آنها قطع كنيد و به جاي آنها دوستان متدين و سالمي پيدا كنيد و دايره دوستي خود را با آنان گسترش دهيد و با آنها معاشرت و همنشيني داشته باشيد.
اگر به تماشاي فيلم هاي مستهجن و تصاوير و مطالب تحريك آميز علاقمند شده ايد، سريعاً اين گونه وسايل را از دسترس خود خارج كنيد تا غريزه جنسي شما بي جهت تحريك نشود و دردسر ساز نگردد.
اگر بدانيد با انجام خودارضايي چه آسيب هاي ناخوشايند و بعضاً جبران ناپذيري را به جسم و روان خود وارد مي‌سازيد، سريعاً از آن فاصله مي‌گيريد و آن را ترك مي‌كنيد. برخي از مبتلايان به خودارضايي به خاطر افراط در اين كار براي هميشه شانس پدر شدن را از دست داده اند و يا با بيماري هاي مختلف جسمي و رواني دسته و پنجه نرم مي‌كنند، مي‌سوزند و مي‌سازند. با تفكر و تعمق در اين گونه آسيب ها و مضرات، انگيزه شما براي مقابله با وسوسه هايي كه شما را به انجام و تكرار خودارضايي فرا مي‌خواند، بيشتر مي‌شود.
براي آشنايي با راهكارهاي ديگر ترك خودارضايي مي‌توانيد به سايت پاسخگو و سايت‌هاي مرتبط ديگر مراجعه كنيد و با راهكارهاي مختلفي كه ما بسياري از آنها را براي استفاده همگان در سايت پاسخگو قرار داده‌ايم آشنا گرديد و آنها را متناسب با خودتان به كار بگيريد تا به ترك كامل خودارضايي نائل گرديد.
البته اگر باز مؤثر واقع نشد آنگاه مي‌توانيد به صورت حضوري به مراكز مشاوره اي و خدمات روانشناختي معتبر مراجعه كنيد و با روانشناسان و مشاوران باتجربه در اين زمينه گفتگو كنيد و راهكارهاي كارآمدتري را متناسب با خودتان دريافت كنيد.
موفق باشید.

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
حفصه دختر عمر بن خطاب بود كه رسول الله(ص)در ماه شعبان سال دوم هجرت او را به عقد خويش در آورد و سبب آن نيز اين شد كه هفت ماه پيش از اين ازدواج، حفصه شوهر خود خنيس بن حذافة را در مدينه از دست داد و خنيس از دنيا رفت، براى عمر كه هنوز وضع مرتب و سر و سامانى در مدينه نداشت و از طرفى خود را از شخصيتهاى بزرگ قريش مى‏دانست نگه دارى بيوه خنيس كار دشوارى بود و از اين رو به ابو بكر و عثمان كه از مهاجرين بودند و وضع بهترى داشتند پيشنهاد كرد تا حفصه را به همسرى خويش در آورند. ولى آن دو زير بار نرفته و اين پيشنهاد را نپذيرفتند، عمر كه با رد اين پيشنهاد از طرف ابو بكر و عثمان بيشتر ناراحت و آزرده خاطر شد به عنوان شكايت از آن دو و شايد به منظور عنوان كردن اصل ماجرا و پيشنهاد ضمنى ازدواج حفصه با رسول الله، شرح حال خود و گرفتاريهايش را نزد نبي اكرم مطرح كرد و رسول الله(ص)كه منظور او را به خوبى درك كرده بود - با اينكه قلبا علاقه‏اى به حفصه نداشت - تمايل خود را به ازدواج با حفصه اظهار كرد و بدين ترتيب عمر را خوشحال و خورسند از پيش خود بازگرداند و اين ازدواج صورت گرفت و از همان آغاز معلوم بود كه پيامبر بزرگوار اسلام به خاطر دلجويى از عمر و تحكيم ارتباط با او و قوم و قبيله‏اش اين كار را انجام داد.(1) خلاصه اينكه علت تزويج - علاوه بر مستحكم كردن ارتباط با قوم و خويش -، ممكن است علتش ترحم به عمر باشد چرا كه عمر يكي از افراد معروف اين امت بوده و رسول اكرم رحمة للعالمين است و از طرفي در نقاط مختلف تاريخ مي يابيم كه رسول اكرم از روي دلسوزي و رئوف القلب بودن بسياري از مطالب مجاز را مي پذيرفت.(2)
پى‏نوشت ها:
1. رسولى محلاتى، زندگانى حضرت محمد(ص)، ص 334 ، بي نام.
2. http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=17639؛ رك: عز الدين بن الأثير أبو الحسن على بن محمد الجزرى، أسد الغابة فى معرفة الصحابة بيروت، دار الفكر، 1409/1989، ج6، ص 65، ابن حجر العسقلانى، الإصابة فى تمييز الصحابة،تحقيق عادل احمد عبد الموجود و على محمد معوض، بيروت، دارالكتب العلمية، ط الأولى، 1415، ج8، ص 85.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

آیا حیوانات مسخ شده (مانند: خرگو ش، فیل و ...) در کلام امام علی (علیه السلام) در ابتدا، خلقت انسانی داشتند یا خیر؟ توضیح دهید.

پاسخ:
مسخ و دگرگوني جسماني متناسب با اعمالي است كه بعضي از انسان ها انجام داده‌اند، يعني چون عده‌اي از جمعيت‌هاي گناهكار بر اثر انگيزه هواپرستي و شهوتراني دست به طغيان و نافرماني خدا مي‌زدند و جمعي با تقليد كوركورانه از آن ها، آلوده به گناه شدند، به هنگام مسخ هر گروه به شكلي كه متناسب با كيفيت اعمال او بود، ظاهر مي‌ شد.
و اما درباره قسمت ديگر سؤال توضيح مي دهيم.
اين كه معتقد شويم حيوانات نام برده قبلا خلقت انساني داشتند و سپس به اين شكل در آمدند، يا انسان ها قبلا از آفرينش در شمايل حيواني يا چيز ديگري بوده اند، واقعيت ندارد و حتي قابل اثبات هم نيست و تمام حيوان ها خود بر اساس نوع خلقتي كه بنا شد آفريده شوند آفريده شده اند.
تنها چيزي كه وجود دارد بر اساس آيات الهي است كه بعضي از اقوام پيشين به دليل سرپيچي فرمان الهي به شكل ميمون يا خوك در آمده و تفسير شده است كه چنين افرادي بيش از چند روز زنده نماندند و حتي نسلي از ايشان باقي نماند كه اكنون محل سوال يا استشهاد قرار گيرد.
حيوان همواره حيوان خلق شده و گذشته ديگري جز همين قالب امروزي نداشته است. البته مي توان با پذيرش فرضيه تكامل انواع، تغييرات را باز در همين قالب ها مشاهده كرد، زيرا ذات موجود جز به اذن خداي متعال عوض نمي شود و اگر هم اتفاقي رخ داده، مربوط به انسان هايي بوده كه دست به طغيان زدند و به شكل ميمون يا خوك و ... در آمدند و اشاره شد كه نسلي از آنان باقي نماند.
پس معلوم مي شود، حيوانات نام برده دراصل به شكل امروزي وجود داشتند ودر زماني بعضي از اقوام مطابق با فطرت يا طينت شان به شكل آن ها در آمدند.
كتاب خدا در آيات متعدد از مسخ شدن برخي در افراد در زمان پيشين خبر داده از جمله فرمود: "فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئين"(1)
هنگامي كه در برابر فرماني كه به آن ها داده شده بود سركشي نمودند، به آن ها گفتيم به شكل ميمون‌ها درآييد و طرد شويد.
دستور الهي مبني بر اين كه به شكل ميمون ها در آييد نشان مي دهد كه اين حيوان قبلا وجود داشته است.
"قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ غَضِبَ عَلَيْهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازيرَ"(2)
همان كساني را كه خدا بر آن ها لعن و غضب كرد و آنان را به بوزينه و خوك مسخ نمود.
از اين گونه آيات به دست مي‌آيد در امت‌هاي پيشين كساني بر اثر گناه مورد غضب الهي قرار گرفته، در دنيا به عذاب و كيفر دچار شده و مسخ شده‌اند. اما درباره نحوه مسخ آنان بايد گفت: مسخ يا به تعبير ديگر تغيير شكل انساني به صورت حيوان مسلما موضوعي بر خلاف جريان عادي طبيعت است، ولي در هر حال چنين مسايلي بر خلاف جريان عادي طبيعي وجود دارد و در آن جاي شك و ترديد نيست.
مسخ و دگرگوني جسماني متناسب با اعمالي است كه انجام داده‌اند، يعني چون عده‌اي از جمعيت‌هاي گناهكار بر اثر انگيزه هواپرستي و شهوت‌راني دست به طغيان و نافرماني خدا مي‌زدند و جمعي با تقليد كور كورانه از آن ها، آلوده به گناه شدند، هنگام مسخ هر گروه به شكلي كه متناسب با كيفيت اعمال او بوده، ظاهر ‌شده است.
برخي بر اثر شكم پرستي و شهوت پرستي‌، به خوك تبديل شده؛ در عين حال كه انسان بودند، چهره خوك پيدا مي كردند. برخي ديگر به دليل تقليد كوركورانه و چشم و گوش بسته به صورت ميمون تغيير چهره مي‌داده‌اند، چون خوك نماد شكم بارگي و شهوت‌پرستي، و ميمون نماد تقليد كوركورانه است.
از مجموع آموزه‌هاي ديني به دست مي‌آيد كساني كه مسخ مي‌شده‌اند، تنها چند روز(سه روز) زنده مي‌ماندند و سپس از دنيا مي‌رفتند و نسلي از آن ها به وجود نمي‌آمد.(3)
در برخي روايات تعداد حيواناتي كه انسان هاي گناهكار به شكل آنان مسخ مي شوند، بيان شده از جمله از رسول خدا نقل شده حيواناتي كه انسان ها به صورت آن ها مسخ مي شوند سيزده گونه اند كه از آن جمله ميمون، خنزير، خفاش، گرگ، فيل، مارماهي، موش و... نام برده شده است.(4)

پي‌ نوشت‌ها:
1. سوره اعراف، آيه166.
2. سوره مائده، آيه 60.
3. مكارم شيرازي ناصر، تفسير نمونه،تهران انتشارات اسلاميه، سال 1374 ه ش، چاپ اول، ج 6، ص 426.
4. مجلسي محمدباقر، بحارالانوار، لبنان، بيروت، انتشارات دار الاحياء التراث العربي، سال 1403 ه ق، ج 62، ص222.
موفق باشید.

صفحه‌ها