پرسش وپاسخ

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام و خسته نباشید، با توجه به منابع معتبر تعداد کشته های دشمن در حادثه کربلا چند نفر بودند و هر کس از یاران امام و خود امام، چند نفر را کشتند؟

پاسخ:
ارائه امار دقيق در اين رابطه بسيار مشكل، بلكه غير مقدور است. در اين زمان با پيشرفت هاي شگفت و فوق العاده، ارائه آمار دقيق كشته ها در جنگ ها و حوادث مانند زلزله و...كارسختي است و گاهي آمار ها متضاد هستند ، در آن عصر كه امكانات بسيار محدود بوده و نگارش مطالب سال ها بعد از حادثه كربلا رخ داده، چگونه مي توان آمار دقيقي ارائه نمود؟
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام می خواستم بدونم بعد از واقعه عاشورا اهل بیت رو که اسیر کردن آیا پابرهنه بودند؟ چند وقته به دلم افتاده که باید روز عاشورا پا برهنه باشم یعنی بدون کفش اما با جوراب اما نمی دونم این کارم نشانی از مظلومیت اهل بیت هست یا نه؟ اینکه این به دل من افتاده حس می کنم باید انجامش بدم؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي لازم است به چند نكته توجه كنيد.
نكته اول: ما انسان هاي عادي مصون از خطا و معصوم از گناه نيستيم. از اين رو نمي توان گفت: هر چي در دل ما خطور كرد، پس بايد انجامش بدهيم. زيرا در وجود انسان گيرنده‏ هاي مختلفي هست كه پيام‏ هايي را دريافت مي‏ كند. اين پيام‏ ها بر دوگونه است: پيام‏هاي رحماني و پيام هاي شيطاني. امام صادق (ع)فرمود: مَا مِنْ قَلْبٍ إِلَّا وَ لَهُ أُذُنَانِ عَلَى أَحَدِهِمَا مَلَكٌ مُرْشِدٌ وَ عَلَى‏الْآخَرِ شَيْطَانٌ مُفْتَرٍ هَذَا يَأْمُرُهُ وَ ذَا يَزْجُرُهُ ‏ (1) در دل آدمى دو گيرنده و گوش وجود دارد. يكى صداى رحمان را مى‏ شنود و آدمى را دعوت به تقوا و خير و صلاح و ايمان مى‏ كند، و ديگري نداى شيطان را دريافت مي كند. بنابراين در دل انسان از دو كانال الهام مي شود. يكي از سوي فرشته هدايتگر يا روح ايمان، كه در گوش او كارهاى نيك را الهام مي كند. و ديگري ندا و وسوسه شيطاني است. پس نمي توان گفت: هر چيزي كه در دل ما افتاد، بايد به دنبالش حركت كرد و آن را انجام داد. بلكه بايد آن را به قرآن و روايات و به كارشناسان و متخصصان آن عرضه كرد، تا مشخص شود حكم خدا در آن مورد چيست؟ و آيا آن چه در دل خطور كرده الهام رحماني بوده يا شيطاني!
نكته دوم: اتفاقا آن چه در دلتان خطور كرده كه با پاي برهنه در عزاداري شركت كنيد، نسيم رحماني بوده است. آري سزاوار است كه مؤمنان براي تعظيم شعاير ديني و زنده نگهداشتن احكام الهي و احياي اوامر ائمه اطهار (ع) اسلاميت و محبت خود را نسبت به اولياي دين نشان دهند. يكي از راه هاي آن، اين است كه در شادي آنان شاد باشند، و در شهادت و عزاي آنان سوگوار گردند. و يكي از نشانه هاي شدت حزن و غم، پا برهنه حركت كردن در عزاي آنان است. براي جواز اين عمل دلايل زيادي وجود دارد.
1-پيامبر اكرم (ص) در سوگ سعد بن معاذ و تشيیع جنازه او با پاي برهنه حركت كرد. تا بدين وسيله شدت غم و اندوه خود را از مرگ يكي از صحابي خوب خود ابراز كند. وقتي اصحاب از آن حضرت پرسيدند: يا رسول الله در سوگ سعد رفتاري از شما ديديم كه در سوگ ديگران نديده بوديم. با پاي برهنه و بدون ردا و عبا در تشييع جنازه اش شركت كردي، فرمود: آري ديدم فرشتگان زيادي را كه جهت تكريم سعد با پاي برهنه در تشييع سعد شركت كردند ، من نيز تأسي كردم با پاي برهنه آمدم. (2) آيا هيچ مصيبتي در عالم هستي سوزناك تر و جگرسوزتر از مصيبت عاشوراي حسيني وجود دارد؟ و آيا مصيبت ميليون ها و ميلياردها سعد، به مصائب اباعبدالله عليه السلام مي رسد؟ آيا در زيارت عاشورا نمي خوانيم: مُصِيبَةً مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِيَّتَهَا فِي الْإِسْلَامِ وَ فِي جَمِيعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ » ؟ وقتي پيامبر اكرم (ص) و فرشتگان آسمان در غم سعد پا برهنه مي شوند ، خود محاسبه كن كه آنان در غم مصايب سيد الشهدا (ع) چه حال و وضعي داشتند.!
2- سيره و روش ائمه اطهار عليهم السلام براي رفتن به زيارت قبر ابا عبدالله و امير المؤمنين عليما السلام اين بود كه با پاي برهنه مي رفتند. (3)
3- اساسا با پاي برهنه حركت كردن نشانه تواضع و تكريم است. به همين جهت خداوند حضرت موسي عليه السلام را در هنگام ورود به كوه طور مأمور به پا برهنه شدن مي كند، و مي فرمايد: « فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوى» (4) ( اي موسي! ) كفش هايت را بيرون آر، چه آن كه تو در سر زمين مقدس طوي هستي. به همين جهت است كه حضرت امام حسن مجتبي عليه السلام چندين سفر با پاي برهنه از مدينه به مكه مي رود تا خانه خدا را زيارت كند. بنابراين چه نيكو است كه جهت تواضع و تذلل به پيشگاه اباعبدالله (ع) و تكريم عزاداران و تأسي و همراهي با فرشتگاني كه در عزاداري آن حضرت با پاي برهنه شركت كرده اند ، ما نيز با پاي برهنه عزاداري كنيم.
4- يعقوب سرّاج مي گويد: در خدمت حضرت صادق (ع) بوديم. آن حضرت قصد كرد جهت تسليت يكي از خويشاوندانش كه نوزادي از او فوت كرده بود برود. ابن ابي يعفور وقتي ديد كه حضرت با پاي برهنه به سمت منزل آن شخص مي رود، خيال كرد كه به خاطر آن كه كفش حضرت بند ندارد، پا برهنه مي رود، از اين رو بند كفش خود را در آورد به حضرت تقديم كرد. حضرت صادق (ع) از گرفتن خوددارى نموده، فرمود: كسى كه گرفتارى و مصيبتى بر او وارد مى‏شود شايسته است تا منزل آن فرد با پاى برهنه رفت، و به خانواده اش تسليت گفت. (5)
5- بر پايه چنين مجوزهاي ديني است كه برخي مراجع معظم تقليد مانند آيت الله العظمي تبريزي و غير آن در روز عزاداري حضرت فاطمه زهرا (س) با پاي برهنه در دسته عزاداري كه از منزل ايشان به حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) حركت مي كردند، شركت مي كردند.
تذكر: آن چه از آيه شريفه و روايات ذكر شده فهميده مي شود ، شركت با پاي برهنه و بدون جوراب مستحب و سنت و سيره معصومين و بزرگان است. نه با جوراب.

پي نوشت ها:
1. بحار الانوار ، علامه مجلسي، ج 60 ، ص 246 ، مؤسسه الوفاء بيروت – لبنان، سال انتشار 1404 ق.
2. طرائف الحكم يا اندرزهاى ممتاز، ميرزا احمد آسشتياني، ‏ج‏2، ص 314 ، ناشر : كتابخانه صدوق .
3. ارشاد القلوب ديلمي ، ترجمه سيد عبد الحسين رضايى، ج‏2، ص: 438، ناشر اسلاميه.
4. طه (20 )، آيه 12.
5.زندگانى حضرت امام جعفر صادق عليه السلام‏ ، موسى خسروى‏ ، ص 36 ، ناشر: اسلاميه‏.
موفق باشید.

دوست29ساله ای دارم که متاهل است ویک فرزند دارد.مدتی است درچت بایک پسر30ساله ای اشناشده وبه هم تلفن میزنند دوستم همسرش را دوست دارد وقصد ازدواج با دوستش راندارد.تا انجا که من میدانم حرفهای خاصی به هم نمیزنند بارها به دوستم گفتم به او تلفن نکن او میگوید میخواهم اما نمیتوانم میدانم گناه است اما نمیتوانم به او وابسته شده ام من نگران زندگی دوستم هستم.دوستم گاهی میگوید من این زندگی رادوس دارم وخوش هستم احساس میکنم از زندگی اش خسته شده شاید به خاطر اثرات چت باشدوزیاد ماندن درخانه او باهمسرش زندگی خوبی دارد وهمسرش هرچه بخواهد فراهم میکند دوستم یکم اعتقاداتش ضعیف شده من واو در یک استان نیستیم که بتوانم حضوری به اوکمک کنم به دوستم میگویم با خانواده ات صحبت کن او میگوید انها دردنیای من نیستند لطفا مرا راهنمایی کنید فعلا اینترنت وراقطع کردند.فقط خواهرش از دوستی او باپسر خبر دارد.بقیه خانواده اش فقط میدانند که اوچت میکند.خودش میگوید به خانواده ام چیزی نگویید به نظر شما اگه رابطه اش قطع نشد به مادرش بگوییم؟

اگرچه حس دلسوزي و احساس مسئوليت شما نسبت به اين رفتار دوست تان كاملاً پسنديده و قابل تقدير است اما، اين را بدانيد كه در هر صورت و در همه حال آرامش فكري و سلامت روحي و رواني خود شما در اولويت نخست قرار دارد، بنابراين اگر دوست تان حاضر به همكاري و پذيرش توصيه ها و نصايح دلسوزانه شما نمي باشد در اين صورت، شما بيش از اين مسئوليتي در قبال او نداريد و بايستي به همان مقدار امر به معروف و نهي از منكر اكتفا كنيد و راه و چاه را به ايشان نشان دهيد. حال او خود مخير است كه به اختيار خود، قدم در كدامين راه بگذارد و شما و ديگران وظيفه بيشتري در اين خصوص نداريد. بنابراين اگر احساس كرديد كه اين مسئله شديداً فكر و ذهن تان را به خود اختصاص مي دهد و انرژي مضاعفي را از شما مي گيرد، رابطه دوستان خود را با او قطع كنيد و يا به حداقل ممكن اكتفا كنيد.
در اشتباه و غلط بودن رفتار دوست تان كه با پسري رابطه دوستانه پنهاني پيدا كرده و با وي حرف مي زند و بدين شيوه با او ارتباط برقرار كرده است، هيچ شكي نيست. چرا كه هم از منظر دين، صحبت با نامحرم در غير كارهاي ضروري جايز نيست و هم از منظر روانشناختي، اين گونه ارتباطات خالي از اشكال نيست و آسيب هاي فراواني در آن نهفته است، همه اين آسيب ها به خاطر اين است كه معمولاً اين گونه ارتباطات در يك سطح باقي نمي ماند و به تدريج دايره ارتباطات گسترش مي يابد و به ديدار حضوري، قرار ملاقات، گشت و گذار، ارتباطات پنهاني نامشروع و ديگر مسائل آسيب زا كشيده مي شود و چه بسا ممكن است آبرو و تمام هستي فرد را به مخاطره بيندازد.
اين كه چرا دوست تان مدتي است ارتباط دوستانه پنهاني با جنس مخالف پيدا كرده دلايل متعددي مي تواند داشته باشد. در خوشبينانه ترين حالت مي توان گفت كه وي از آسيب ها و مشكلات اين گونه روابط بي اطلاع و يا كم اطلاع است و از سر كنجكاوي به اين گونه روابط كشيده شده است و يا هنوز باور نكرده كه اين گونه روابط غير شرعي ممكن است چه آسيب ها و مشكلاتي را فرا روي فرد قرار دهد. احتمال ديگري كه در اين بين متصور است و شما نيز به آن اشاره نموده ايد، وجود برخي از مشكلات پنهان و آشكار در زندگي اوست. اين گونه مشكلات يا از روابط او با شوهرش ناشي شده است و يا از ضعف شخصيتي و برخي از آشفتگي هاي روحي و رواني وي حكايت دارد كه وي براي رهايي از ناملايمات زندگي و يا سرپوش گذاشتن به آشفتگي هاي روحي و رواني خود به اشتباه به ارتباط با جنس مخالف پناه آورده است. به هر حال، براي علت يابي و شناسايي دقيق مشكل نياز به بررسي كارشناسانه و مشاوره روانشناختي است. هرگز به صِرف احتمال نمي توان نسخه پيچيد و يا دردي را درمان كرد و مشكلي را برطرف نمود.
كاري كه شما ابتدائاً مي توانيد در قبال دوست تان انجام دهيد، اين است كه وي را از آسيب هاي روابط دختر و پسر آگاه گردانيد براي اين منظور مي توانيد كتاب هايي در زمينه ارتباط دختر و پسر و آسيب هاي آن و دوستي هاي نامناسب تهيه كنيد و در اختيارش قرار دهيد و يا مثلاً به او بگوييد من اين كتاب ها را مطالعه كردم بسيار با ارزش، خوب و مفيد بود. به هر حال، وظيفه شما نسبت به او در ابتداي امر، آگاه كردن وي از آسيب هاي ارتباط دختر و پسر و پرهيز دادن وي از روابط دختر و پسر و امر به معروف و نهى از منكر است.
توصيه ديگري كه مي توانيد به او بكنيد اين است كه به وي پيشنهاد دهيد كه براي شناسايي و درمان آشفتگي هاي رواني خود و رهايي از وابستگي رواني و همچنين برطرف نمودن اصولي برخي مشكلات زندگي به مراكز مشاوره اي و خدمات روانشناختي مراجعه كند و از مشاوران، روانشناسان و خانواده درمانگران باتجربه كمك بگيريد و تا هم مشكلات او برطرف گردد و هم از اين گونه روابط آسيب زا رهايي يابد.
گفتن اين مسئله به مادر دوست تان فعلاً توصيه نمي شود چرا كه ممكن است مادر وي درك جامعي از موضوع و علت پيدايش آن نداشته باشد و ناخواسته مسئله را بحراني و پيچيده كرده و مشكلات آن را افزايش دهد. در موقعيت كنوني بهترين كار، متقاعد كردن دوست تان و ارجاع وي به مراكز مشاوره اي براي پيگيري و بررسي بيشتر است.
موفق باشید.

با سلام و خسته نباشید، چرا شیعه این قدر دروغ می گویند، تمامی اهل سنت می گویند که تعداد کشته های دشمن در کربلا 88 نفر می باشند، ولی شیعه برای اینکه امام و یارانش را خیلی بزرگ جلوه دهند در کتاب منتهی الامال گفته اند که خود حضرت بیش از 1000 نفر را کشته و از یاران امام هم کسی نبوده که کمتر از 100 نفر از دشمن را کشته باشد؟؟

پاسخ:
كشته هاي سپاه عمر سعد دقيقا معلوم نيست و هرچه در كتب اهل سنت ذكر شده، دليل بر صحت آن نيست. چون مطالب زيادي در آن كتاب ها يافت مي شود كه اعتباري ندارد. البته مطالب غير معتبر در كتب شيعه نيز وجود دارد. از كتاب هاي مهم و كهن اهل سنت تاريخ طبري است كه نوعا ساير مورخان مطالب را از او نقل كرده اند.
بيش تر مطالبي كه مورخان در باره جنگ‌هاي صدر اسلام نوشته‌اند، از تاريخ طبري مي‌باشد، كه پذيرش هر كدام نياز به بررسي دقيق دارد.
طبري مطالب تاريخي را از راويان مختلف نقل مي‌كند كه برخي دروغگو و غير موثق بوده‌اند، از جمله سيف بن عمر كه خيلي از مطالب مربوط به جنگ‌هاي ايران و عرب‌ها و مطالبي را كه از علي و فرزندان وي در اين باره نقل شده، از طريق وي است.
جواد علي (از مورخان) معتبر مي‌گويد: طبري در استفاده از مآخذ، اصول اهل حديث را در نظر نگرفته و از چهره‌هاي ضعيف هم روايت كرده است. او روايات سيف بن عمر را كه متهم به زندقه است و خود طبري هم نظر مساعدي نسبت به وي ندارد، نقل مي‌كند.(2)
بنابراين نمي توان هرچه در اين كتاب ها آمده پذيرفت، بلكه با يد سند و محتواي مطلب مورد بررسي قرار گيرد.

پي‌نوشت‌ها:
1. احمد زماني، حقايق پنهان،دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، مركز انتشارات، 1380، ص 117.
2. رسول جعفريان، تاريخ سياسي اسلام، سيره رسول خدا، سال انتشار 1373ش، ناشر سازمان چاپ و انتشارات، ص 124.
موفق باشید.

طبق اندیشه های اقای فروید ایا همه بیماری های روحی و روانی بخاطر سرکوب میل جنسی است

نظريه فرويد روان شناس و روان كاو مشهور اتريشي در باب غريزه جنسي در همان سال هاي نخست مطرح شدنش با سر و صداي و جنجال فراواني مواجه گرديد. اين جنجال به حدي بود كه برخي از همكاران نزديك فرويد مثل يونگ به خاطر نظرات عجيب و غريب وي از او جدا شدند. فريد با تكيه بر روان ناخودآگاه آدمي، معتقد بود كه همه‌ي بيماري‌هاي روحي و رواني در نتيجه‌ي واپس زدن و سركوب غريزه جنسي است و حتي عشق مادري، محبت فرزندي و برادري، رفاقت و دوستي و احساسات مذهبي و هنري همه برخاسته از غريزه جنسي است. اين نظريه فرويد به مانند ديگر نظرات او موافقان و مخالفان زيادي داشت. كساني كه طرفدار آزادي گسترده جنسي بودند با تكيه بر نظريه فرويد و عَلَم كردن آن، معتقد بودند كه چون تمامي بيماري ها و آشفتگي‌هاي روحي و رواني ناشي از عدم ارضاي غريزه جنسي است و ايجاد هر گونه منع و محدوديت در مقابل غريزه جنسي موجب شعله ورتر شدن آن و حرص بيشتر انسان نسبت به آن مي‌گردد بنابراين، بهره وري از غريزه جنسي بايد از هر گونه قيد و بندي آزاد شود و لذا بايد با رفع هرگونه مانع و ايجاد آزادي بي حد و حصر جنسي با تحريك و ترويج غريزه جنسي مانع بيماري‌هاي روحي رواني و حرص ورزي مردم در اين زمينه شد.
اين نظريه فرويد كه با استقبال شديد طرفداران آزادي گسترده جنسي و برخي از سياستمداران مُغرض روبرو شد، امروزه كاملاً رد شده است. البته بسياري از نظرات فرويد نيز به اين سرنوشت دچار شده اند و بسياري از روانشناسان و دانشمندان نظرات او را نمي پسندند و كتاب ها و مقاله هاي فراواني در رد نظرات او نوشته اند.
در اينجا براي رد اين نظريه فرويد مي گوييم:
اولاً درست است كه سركوبي و ايجاد محدوديت‌هاي شديدي كه موجب عدم بهره‏وري كافي از غريزه جنسي شود مي‌تواند موجب بروز برخي آشفتگي‌ها و امراض روحي و رواني شود اما، اين ادعا كه همه بيمارهاي روحي و رواني ناشي از اين امراست دليلي روشني ندارد بلكه در مقابل آن، وجود آشفتگي‌ها و بيماري‌هاي جسماني و رواني بسياري در افرادي كه در ارضاي غريزه جنسي خود محدويتي ندارند دليل بر بطلان اين نظريه فرويد است. از طرف ديگر، اسلام به هيچ وجه با سركوبي غريزه جنسي موافق نيست بلكه آن را ضد ارزش مي‌داند. ثانياً انسان به دليل فطرت كمال جويي‌مطلق خود ظرفيت تنوع‏طلبي و سيري ناپذيري دارد كه لذت جويي انسان يكي از مصاديق آن است اگر اين ميل دروني انسان به سوي غرايز مختلف از جمله غريزه جنسي بي حد و حصر هدايت شود؛ انسان هرگز از برخورداري و بهره وري جنسي احساس سيري و بي نيازي نخواهد كرد و اين امر عواقب بسيار آسيب زا و خطرناكي از جمله انحراف مختلف جنسي، تجاوز و قتل و جنايت را در پي دارد. به همين خاطر، ما معتقديم كه با آموزش و تبين منطقي محدويت‏هاي لازم در زمينه غريزه جنسي بايد اين حساسيت‏ها و حرص و ولع انسان در اين زمينه را از بين برد. به هر حال، اسلام نه با رهبانيت و سركوب مطلق غريزه جنسي موافق است و نه با آزادي گسترده و بهره وري لجام گسيخته و ليبراليسم جنسي موافق است. سياست راهبردي اسلام نسبت به غريزه جنسي، بهره وري هدايت يافته و مهار شده است بنابراين، اسلام در اين مورد همانند بسياري از موارد، آدمي رابه اعتدال و ميانه روي در استفاده از غريزه جنسي فرا مي‌خواند و افراط و تفريط در بهره وري از غريزه جنسي را نشانه جهالت و ناداني انسان مي‌داند.
براي مطالعه بيشتر در اين زمينه مي توانيد به كتاب هايي كه تحت عنوان نقدي بر نظرات فرويد نگاشته شده است و يا به كتاب نقدي بر مكاتب روانشناسي كه از سوي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه منتشر شده است، مراجعه كنيد.
موفق باشید.

سلام من سهیل ام 14 سالمه و سوم راهنمایی ام و در تهران زندگی می کنم من 1سال است که با دختری دوست ام هم سن خودم اسمش هم ستایش هست و رابطمون هم خوبه نه از لحاظ جنسی و وقتی در کنار او هستم ارضا نمیشوم خوده آن دختر نیز منو دوست داره من واقعا عاشقشم و ار ته قلبم دوسش دارم باهم هستیم ولی تاحالا ارتباطمون جنسی نبوده ولی ارتباط از طریق لمس کردن دست هم را داشتیمو حرف های عاشقانه هم بهم زدیم بدون اینکه تحریک بشوم هیچ لطمه ای هم به درس ام وارد نمیشود معدلم همیشه 20 بوده و نمارتم هم زیر18 نبوده میخواستم بدونم با این حال باز هم حرام است لطفا کمکم کنید من از کسی پرسیدم گفت حرام است ولی من عاشق او هستم از ته قلبم ... در سنی نیستم که با او ازدواج کنم سوم راهنمایی ای هستیم هر 2 تامون

دوستي و ارتباط شما با آن دختر حرام است. دوستي و ارتباط را قطع كنيد و آينده خوب خود را بخاطر هوس هاي زود گذر خراب نكنيد.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها