پرسش وپاسخ

س_من بسري 18ساله هستم ك ب استمنا تقريبا ميشه كف معتادشدم خواستم ببرسم ببينم ججوري ميشه اين انرزي رو بركردوند?ممنون ميشم اكه راهنمايم كنيد من ندونستم بايد كجا جوابمو بيدا كنم واس همين از شما كمك خواستم

پاسخ:
بهترين كار براي برگرداندن انرژي از دست رفته، ترك اين كار است، شما بايد به صورت جدي اين كار را ترك كنيد، با ترك اين كار، به تدريج وضعيت جسمي و رواني شما حالت متعادل پيدا خواهد كرد، و احتياج به هيچ رژيم غذايي ويژه اي نخواهيد داشت. اگر اين كار را ترك نكنيد مشكلات جسمي و رواني زيادي گريبان گير شما خواهد شد و در آينده اتان تاثير جدي خواهد گذاشت. ما در زمينه رژيم هاي غذايي تخصصي نداريم، لذا نمي توانيم در اين مورد به شما توصيه اي داشته باشيم. براي ترك استمنا به مطالب زير دقت كنيد:
به نظر مي رسد كه مسئله خود ارضايي شما حالت وسواسي به خود گرفته است. در مورد اختلالاتي كه حالت وسواسي به خود گرفته اند مداخله داروئي لازم است. توصيه ما به شما اين است كه قبل از انجام هر كاري، ابتدا به يك روان پزشك مراجعه كنيد و مشكلتان را در ميان بگذاريد، روان پزشك داروئي به شما مي دهد كه ميزان اضطراب شما را كاهش دهد، چون همان طور كه در ادامه گفته خواهد شد اضطراب نقش اساسي در اين مسئله دارد. هم چنين داروي ديگري به شما داده مي شود كه جلوي افكار پريشان را در شما خواهد گرفت و آنها را كنترل خواهد كرد. به گفته متخصصين مصرف دارو در مدت كوتاه ( حدود دو هفته) عارضه وابسته شدن به دارو را ندارد. معمولا گفته مي شود كه اين داروها را روزي سه بار مصرف كنيد. بعد از دو هفته پزشك به شما توصيه مي كند كه مصرف دارو را قطع كنيد و فقط وقتي مصرف كنيد كه فكر خود ارضايي به سر شما مي زند، در آن وقت دارو را مصرف مي كنيد و به خود تلقين مي كنيد كه دارو سريعا تاثير خود را خواهد گذاشت. با مصرف اين داروها فكر خود ارضايي از شما دور مي شود و شما مي توانيد بر خودتان كنترل پيدا كنيد. به تدريج با مصرف اين داروها ميزان تسلطتان بر اين مسئله زيادتر مي شود تا وقتي كه بتوانيد به كلي بر آن مسلط شويد. البته در ادامه مصرف داروها و در ضمن آن، اگر به يك روان شناس هم مراجعه داشته باشيد تا درمانهاي روان شناختي هم بر روي شما اجرا شود خيلي خوب است. با اين كارها مي توانيد تا حدود زيادي بر خود ارضايي غلبه كنيد، لذا حتما به فكر مراجعه به يك روان پزشك باشيد. در ادامه توصيه هايي را در مورد ترك خود ارضايي به شما خواهيم داد.
از نظر شرعي، خود ارضايي و استمناء حرام است و علاوه بر اينكه حرام است و عقوبت اخروي دارد، در اين دنيا نيز مخصوصا وقتي كه به صورت عادت درمي آيد آسيبهاي زيادي به انسان وارد مي كند، كه البته به نظر مي رسد كه آسيب هاي رواني آن جدي تر و مشكل سازتر است. پيگيري جدي شما براي ترك اين عادت، بيشتر از دانستن آسيب هاي آن به درد شما مي خورد. استمنا مخصوصا وقتي كه ميزان آن بالاتر باشد ضربه هاي زيادي به شخص وارد مي كند، كه همان طور كه گفته شد ضربه هاي رواني شديدي هم به دنبال دارد،كاهش اعتماد به نفس، احساس گناه شديد، اضطراب شديد و غيره، كه به همه اينها بايد عوارض بدني و جسمي احتمالي را هم اضافه كرد.
در مورد آثار استمناء بايد اين نكته را بدانيد كه با ترك استمناء، زمان زيادي نمي گذرد كه خيلي از عوارض سوء اين عادت از بين خواهد رفت و جاي آن را سلامتي و شادابي و احساس خوب پاك بودن خواهد گرفت، لذا شما نگران مدت زمان برگشت سلامتي اتان نباشيد و بيشتر به فكر ترك اين عادت باشيد.
استمناء مشكلي است كه خيلي از جوانها با آن روبرو هستند، يعني تحريك جنسي زياد به واسطه محركهاي جنسي اي كه در جامعه وجود دارند و در عين حال عدم امكان ارضاي صحيح آن. راه حل اساسي آن ازدواج به موقع است. اگر ازدواج به موقع صورت بگيرد ميزان فشارهاي جنسي كم خواهد شد و جوانان مي توانند از راه صحيح خود را ارضاء كنند. اما اگر امكان ازدواج براي شما وجود ندارد بايد كاري كنيد كه ميزان تحريكات جنسي شما كم شود به عبارت ديگر بايد مراقب خودتان باشيد وگرنه مثل گذشته با اين مشكل روبرو خواهيد بود. ميزان ابتلاء شما به استمناء با ميزان تحريك پذيري شما رابطه مستقيم دارد. يكي از بهترين روش هاي كنترل خودارضايي و همچنين كاهش ميل جنسي، پرهيز از محرك هاي ديداري و ادراكي و دور شدن از موقعيتهاي مرتبط با احساس جنسي است، مثلا از ديدن مناظر و عكس ها و فيلم هاي جنسي خود داري كنيد، منظورم پرهيز از چشم چراني در همه ابعاد آن است، بدون آن هيچ يك از اقدامات درماني از تضمين كافي برخوردار نيست، چون وقتي كه تحريك جنسي صورت بگيرد، جلوگيري از آن، كار مشكلي است.
خود را دست كم نگيريد و عزت نفس داشته باشيد و خود را بزرگتر از آن بدانيد كه در مقابل اين عمل زشت ذليل شويد، لذا با قاطعيت به دنبال درمان باشيد.
مطلب مهمي كه بايد به آن توجه شود اين است كه براي ترك اين عادت هيچ وقت دير نيست. اين عمل با تمام آثار بدي كه دارد قابل درمان است و به گواه متخصصان، بيشتر آثار شومي كه بواسطه آن بوجود آمده است در مدت نسبتا كوتاهي پس از قطع آن بر طرف مي شود، زيرا كه نشاط و نيروي جواني مي تواند بيشتر ضايعات گذشته را جبران كند، پس جاي نگراني نيست. با ترك اين عمل، آثار منفي روانشناختي آن از بين خواهد رفت و جاي خود را به عزت نفس و اعتماد نفس و احساس خوب پاك شدن مي دهد.
مسئله ديگري كه بايد به آن دقت شود اين است كه هيچ وقت ياس و نااميدي را به خود نبايد راه داد. بنابر اين نخستين و لازم ترين موضوعي كه بايد به آن توجه داشت امكان ترك سريع اين عادت و نجات از عواقب آن است. بايد از گذشته خود پشيمان شده و توبه كنيد. بعد از توبه سعي در پاك كردن تمام خاطرات گذشته داشته باشيد، مثل اينكه اصلا تجاربي در اين زمينه نداشته ايد. از طرف ديگر با پرهيز از سرزنش كردن خود و احساس گناه و مبارزه با افكار نگران كننده، سعي كنيد وضع روحي خوبي را براي خودتان ايجاد كنيد.
همه متخصصان معتقدند براي ترك هر نوع عادت، قبل از هر چيز اراده و تصميم لازم است و اين موضوع را اصلا نبايد دست كم گرفت. البته ممكن است كه خيلي از جوانان اين گونه برداشت كنند كه ما قادر به تصميم نيستيم و اراده از ما سلب شده است و بارها شكست خورده ايم، ولي مسئله اينجاست كه شما همين مقدار اراده داريد كه درجائي كه شرايط آن نيست اين كار را انجام ندهيد و همين مقدار اراده كفايت مي كند. و اگر بارها تصميم گرفتيد و شكست خورديد بايد توجه داشته باشيد كه شكست مقدمه پيروزي است. به ما دستور داده شده است كه مدام تصميم قاطع بگيريم ولو اينكه نقض شود و تصميم خود را بشكنيم، دو مرتبه، سه مرتبه و ..... بايد سعي خود را بكنيم، بالاخره موفق مي شويم.
اگر موفق به ترك اين عمل (هر چند براي چند روز) شديد بايد مواظب باشيد كه دوباره به آن برنگرديد، اما اگر از دستتان در رفت و دوباره مرتكب شديد اين مطلب را از نظر دور نداريد كه بازگشت و ارتكاب ناخواسته عمل جزيي از فرايند ترك محسوب مي شود. پس با كوچكترين بازگشت همه چيز را از دست رفته ندانيد، بلكه با توبه دوباره از عمل، با تصميم قاطع خود را وارد مرحله ترك ديگري كنيد. در صورت ارتكاب دوباره به جاي ياس و نااميدي كه مطلوب شيطان است اين نكته را به خود گوشزد نماييد كه فرصت جبران آن وجود دارد و بار ديگر مصمم تر و جدي تر از گذشته به فرآيند ترك خود برگشت نماييد.
مسألة خود ارضايي هميشه به عنوان يك اختلال مرتبط با اضطراب، شناسايي و مطرح شده است. اين يكي از مسايلي است كه بايد در صدد كنترل آن باشيد. فرد با افزايش يافتن اضطراب به طور مكرر به اين عادت نابهنجار روي ميآورد. وجود اضطراب به عنوان يك عامل تقويت كننده و نگه دارنده عادت ناپسند خود ارضايي مطرح است. استفاده از روش هايي مانند تن آرميدگي (ريلكسيشن) و متوقف ساختن افكار اضطرابي مي تواند به شما كمك كند تا از ميزان خود ارضايي كاسته شود و به تدريج قطع گردد. اما ضرورت متوقف ساختن اضطراب به هر نحو ممكن ما را ملزم مي سازد كه اگر بيش از اندازه بود و نشانههاي بدني مانند: لرزش دست و پا، يخ كردگي، داغ شدن ناگهاني بدن و احساس گر گرفتگي، افزايش ضربان قلب و احساس كوبيدن قلب و جز آن را نشان داد، بايد به روانپزشك مراجعه نمود و با دريافت دارو اين نشانه ها را متوقف سازيد.
اما براي برطرف نمودن اضطراب در صورتي كه داراي اين شاخصه ها نباشد يا بسيار خفيف باشد، مي توانيد از روش مكمل درماني مانند «تن آرميدگي» ( ريلكسيشن) و «تنظيم صحيح تنفس» استفاده نماييد. مي توانيد براي اجراي تن آرميدگي، بدنتان را به شانزده گروه عضلاني( نوك انگشت تا مچ دست؛ مچ تا انتهاي آرنج؛ بازو تا كتف؛ در هر دست؛ نوك انگشتان پا تا مچ پا، عضلات ساق پا، ران تا كشاله ران؛ عضلات پيشاني، به علاوه عضلات كاسه سر؛ عضلات صورت و فك؛ عضلات گردن و سينه؛ مجموعه عضلات شكم) تقسيم نموده و هر يك از آن ها را به طور جداگانه براي مدت 7 ثانيه با شمارش معكوس به طور نسبي منقبض نموده ، سپس ظرف مدت 3 شماره آن را رها سازيد . بعد بر احساس خوشايند در نتيجه مقايسه بين حالت گرفتگي و انقباض و حالت رها شدگي متمركز شويد و به يك احساس خوشايند برسيد.
در اسرع وقت براي كاهش اضطراب و افكار وسواسگونه به يك روانپزشك مراجعه نماييد. دارو درماني در زمينة اختلالات اضطرابي بسيار مؤثر و ضروري است
احساس گناه افراطي (نه طبيعي) موجب فزوني سطح اضطراب در شما مي گردد و افزايش اضطراب ناخواسته تمايل شما به انجام اين عمل را تشديد مي نمايد. پس به جاي احساس گناه افراطي كه ثمره اي جز تشديد روحيات افسرده وار و تضعيف عزت نفس و اعتماد به نفس در شما ندارد به القاي روح اميد در خود بپردازيد. احساس گناه افراطي كه در آن، فرد خود را مأيوس از رحمت خدا مي داند به هيچ وجه مطلوب خدا و دين نيست، بلكه احساس گناه فزاينده در راستاي وسوسه هاي شيطاني است. احساس گناه يكي از بزرگترين منابع اضطرابزا است . به خوبي مي توان دريافت كه همين احساس گناه بيش از حد زمينهاي براي خود ارضايي بيشتر فراهم مي آورد، پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيكران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد. احساس گناه تا حدي خوب و مفيد است كه فرد را به سمت جبران خطاها از طريق انجام اعمال نيك و خداپسندانه رهنمون سازد، نه آن كه ناخواسته موجب اضطراب بيشتر شده و به گناه بيشتر سوق دهد.
از تلقين منفي به خود و توجيهات بي مبنا و هم چنين بزرگنمايي شكست هاي گذشته به شدت پرهيز نماييد. تلقين مثبت و خوشبيني سهم بسزايي در ترك تدريجي اين عمل دارد. به جاي تلقين هاي منفي به تلقين مثبت بپردازيد و مطمئن باشيد كه اگر تلاش كنيد مي توانيد اين عمل را ترك كنيد، همانطور كه افراد زيادي توانسته اند اين عمل را ترك كنند.
يكي از راههاي ترك خود ارضايي، استفاده از روش هاي تغيير فكر و توقف افكار مبتني بر تصاوير جنسي است كه مي تواند احساسي خوشايند در فرد ايجاد نمايد. هر چند با انجام روشهاي تن آرميدگي مي توان تا حدّ زيادي از ادامه اين روند كاست، اما در درمان، به آن نيز بسنده نميشود. به فرد مبتلا ياد مي دهند كه چگونه با شمارش 1، 2، 3، به خودش با صداي بلند فرمان بس! داده و فكر خود را كه شامل تصاوير جنسي است متوقف سازد. اين روش ظاهراً ساده كاملاً اثر بخش بودن خود را اثبات نموده است و يكي از روش هاي جالب و كوتاه توقف فكر محسوب مي گردد. فرد پس از مدتي در نهايت قادر مي شود تا با يك صداي نجواي دروني به افكار نامتناسب خود پايان دهد.
پرهيز از تنهائي: اين گونه افراد بايد بدون هيچ قيد و شرطي از تنهائي بپرهيزند و بشدت از آن دوري كنند و هرگز تنها نباشند، شب در اتاق تنها نخوابند، تنها براي مطالعه و يا كار ديگري به نقاط خلوت نروند و به محض اين كه در محيطي احساس تنهائي كردند از اين محيط بيرون روند. و اگر نخستين تحريكي متوجه آنان شد بلافاصله خود را سرگرم كار ديگري كنند.
پرهيز كامل از معاشرت با افراد فاسد: از معاشرت با افراد منحرف و مبتلا به اين عادت در همه اوقات مخصوصا دوران مبارزه با استمناء بايد به طور مطلق دوري جست. نقش معاشران بد و فاسد در ابتلاي به اين انحراف و ادامه آن بسيار مهم است.
ورزش: ورزش مقدار زيادي از انرژي هاي زايد فكري و بدني را آزاد مي كند به همين دليل براي جلوگيري از تحريكات جنسي برنامه ورزشي بسيار مهم است. افراد معتاد به اين عمل معمولا آدمهاي كم تحركي هستند كه همين عوامل تحريك جنسي را در آنها تشديد مي كنند كه راه مبارزه با آن ورزش است.
از صحبت كردن در مورد مسايل شهوت انگيز دوري كنيد.
از پوشيدن لباس هاي تنگ و چسبان اجتناب كنيد.
از خيال پردازي دوري كنيد و سعي كنيد هميشه مشغول به كارهاي مفيد باشيد. (مطالعه كتابهاي غير محرك، ورزش سنگين و ...) و به ياد داشته باشيد بيكاري مسأله اي است كه اگر از آن دوري نكنيد، ممكن است شما را به هر چيزي وادارد. از به ياد آوردن لحظاتي كه استمنا مي كنيد و همچنين تصاوير شهوت انگيزي كه ديده ايد، خودداري كنيد.
در زمينه افكار، احساسات و رفتارهاي ايجاد كننده ميل به خود ارضايي، به ارزيابي بپردازيد و ببينيد كه در چه شرايطي افزايش مي يابد. در طي مدت يك ماه مراحل آغاز تا پايان يك وهله خود ارضايي را در برگهاي يادداشت نماييد . اين كار را براي وهله هاي ديگري كه اتفاق مي افتد، تكرار كنيد. زمان و مكان و شرايط جسمي و روحي در قبل و بعد از خود ارضايي را ثبت نماييد، به تعبيري روشنتر در طي يك ماه ببينيد يك وهله خود ارضايي با چه فكري آغاز مي گردد، سپس اين فكر مزاحم چه احساس در شما برمي انگيزد و اين احساس چگونه به رفتار خود ارضايي در شما مي انجامد، همچنين معمولاً در چه زمان هايي و در چه مكان هايي و در چه شرايط جسمي ـ روحي ميل به خود ارضايي در شما تشديد مي گردد.
پس از پايش و رصد رواني يك ماهه به تجزيه و تحليل و جمع بندي نتايج بپردازيد. از نتايج اين تحقيق مي توانيد راهكارهاي كارآمد ترك خود ارضايي را استخراج نماييد، مثلاً وقتي كه اعصابتان خرد است، وقتي كه دوستان متأهل خود را مي بينيد، وقتي كه با مادرتان جر و بحث مي كنيد، وقتي كه اضطراب امتحان داريد، يا وقتي كه مثلا به شخص خاصي مي انديشيد. عيناً همين قضيه در زمينه مكان هاي تحريكزا تكرار مي گردد. وقتي در اتاق خواب هستم، وقتي تنها در خانه هستم، وقتي دستشويي مي روم و...
از سوي ديگر نگاهي موشكافانه به پرونده گذشته خود ارضايي خويش بيفكنيد، ببينيد در چه شرايطي توانسته بوديد كه براي يك مدّت آن را كنار بگذاريد. چنانچه به تنهايي نميتوانيد آن را بررسي نماييد از يك مشاور كمك بگيريد. در اين مرحله نيز تحقيق نيز به تجزيه و تحليل و جمع بندي نتايج بپردازيد.
به طور ويژه بر روي زمان ها و مكانهاي تحريك شدنتان تمركز كنيد و پس از شناسايي آنها، در آن زمانها و مكانها مراقب خودتان باشيد و سعي كنيد كه خودتان را از آن حالت خارج كنيد.
تلاش كنيد تا با مراجعه به يك مشاور از تكنيكهاي انزجار درماني و شرطي زدايي استفاده كنيد. لذت كاذب خود ارضايي را با يك امر منزجر كننده ذهني مانند تصور صحنه تهوع آور يا خوردن داروي تلخ پيوند بزنيد و با آن تداعي نماييد يا آن كه فرايند شرطي شده (اضطراب - خودارضايي) را به (اضطراب - ورزش يا تفريح سالم، تنفس عميق،) تبديل نماييد.
انجام واجبات ديني و حضور در جمع هاي مذهبي، تاثير زيادي در بهبود روحيه شما دارد و اراده و ايمان شما را قوي مي كند و به شما نيرو مي دهد. اگر بتوانيد نمازهايتان را در مسجد بخوانيد و در جمع هاي مذهبي حضور داشته باشيد تأثير بسيار زيادي را در خود احساس خواهيد كرد، اما اينها به تنهايي كافي نيستند و بايد توصيه هاي ديگر را هم عمل كنيد.
اميدوارم كه شما با به كار بردن اين توصيه ها موفق به ترك اين عمل شويد.
موفق باشید.

چرا ابوعمره و کیان در واقعه ی کربلا حضور نداشتند؟

پاسخ:
نسبت به پيشينه ابو عمره كه همان كيسان است. اما در فيلم مختار از او به كيان تعبير شده، همين مقدار در تاريخ بيشتر نيافتيم كه وي مشاور مختار بوده و مسئول شرطه هاي حكومت وي بوده، نيز در انتقام از قاتلان كربلا شدت عمل به خرج مي داده.(1) نسبت به قبل از قيام مختار با تحقيقي كه به عمل آمد مطلبي يافت نشد كه او در كجا بوده و چه مي كرده، اصلا او آگاه به حركت امام به سوي كوفه و گرفتار شدن امام در كربلا شده يا نه، چه بسا آگاه نشده است و يا اگر آگاه شده امكان همراهي با امام را نداشته، به هر روي مطلبي را در اين باره نيافتيم. اما لازم است بدانيد بسياري از خواص مانند عبد الله بن جعفر و غيره توفيق همراهي با امام حسين را نداشتند. كيان كه جاي خود را دارد.
صاحب تنقيح المقال معتقد است امام حسين (ع) در مدينه يا مكه فردي را مكلف به همراهي نكرد. او مي نويسد: امام حسين هنگامي كه از حجاز به طرف عراق حركت كرد، خود مي دانست كه به فيض شهادت خواهد رسيد، ولي به ظاهر، به قصد جنگ و نبرد مسلحانه حركت نكرد، تا بر همه ي مكلفين واجب شود كه به عنوان جهاد، با او همراه شوند؛ بلكه بر اساس وظيفه ي خود، يعني به دست گرفتن رهبري ظاهري و پيشوايي مردم، كه حضرتش را دعوت كرده بودند، حركت كرد. در اين صورت بر ديگران واجب نيست كه با او هم سفر شوند و اگر كسي هم همراهي نكند، گناهي را مرتكب نشده است. آري گناهكار فردي است كه در قيام كربلا و محاصره ي امام حسين در روز عاشورا حضور داشته و با آن حال از امام تخلف كرده، به ياري حضرتش نشتافته است.
اما كساني كه در حجاز بودند و از همان اول با امام نيامدند، از ابتدا مكلف به حركت و همراهي با امام نبودند و عدم همراهي آنان تخلف و موجب فسق و گناه آنان نيست. مامقاني پس از بيان اين مقدمات مي گويد:
بنابراين، تعدادي از صالحان و خوبان بودند كه در آن هنگام، شرف شهادت براي آنان نوشته نشده بود و در حجاز ماندند و شكي نيست كه احدي در عدالت آنان ترديدي نداشته است. پس نيامدن محمد حنفيه و عبدالله جعفر به علت سرپيچي يا انحراف ايشان نبوده است. (2)

پي نوشت ها:
1. الأخبار الطوال، الدينوري، ج 1، ص 289و292، 1960، دار إحياء الكتب العربي، منشورات شريف الرضي، الطبعة الأولى 1960 القاهرة.
2. تنقيح المقال في علم احوال الرجال، مامقاني، عبدالله، ص‏112، بي جا، مطبعة الحيدرية؛ بحارالانوار، ج 42، ص 81 .
موفق باشید.

با سلام.دختری 19 ساله هستم که دو سال پیش در مدرسه با کسی اشنا شدم.اغزاز دوستی از ناحیه ی او بود.اوایل کشش زیادی نسبت به او نداشتم ام او مدام ابراز علاقه میکرد،و من صرفا به خاطر اینکه دختر خوب و با ایمانی بود پیشنهاد دوستیش را پذیرفتم.البته لین دوستی با واسطه لی اغاز شد و او مستقیما چیزی به من نگفت یعنی چون دوسال کوچکتر از من بود شاید خجالت میکشید..!به هر حال اوایل دوستیمان یک طرفه بود اما دیری نگذشت که من نیز کم من به او علاقه مند شدم و علاقه ی ما هر روز شدت گرفت تا الان که حدود دوسالی میگذرد این دوستی پابرجاست به حدی که خودم درک میکنم که بیش از حد شده و هر دو عذاب میکشیم.با تمام شدن دبیرستان من همدیگر را کمتر میبینیم...و از این نظر خیلی بهمان فشار می اید...شاید خنده دار باشد که شب ها از راه دور همدیگر را بغل میکنیم یا میبوسیم.اوایل اصلا از این اخلاق ها نداشتم و حتی از چنین دوستی هایی متنفر بودم اما الان خودم دچار شدم!زندگیم به هم ریخته و بیشتر از این زندگی دوستم. میخواستم بدانم این نوع دوستی از لحاظ شرعی اشکال دارد؟و چند راه برای کاهش استرس ها ی ناشی لز این دوستی میخواستم به طوری که به دوستم لطمه وارد نشود.

رابطه با هم جنس، تا زماني كه رنگ و بوي جنسي به خود نگرفته باشد اشكالي ندارد، هم چنين تا زماني كه حالت وابستگي عاطفي شديد به طرف مقابل پيدا نكرده باشد مشكلي ندارد، اما هر كدام از اينها كه آمد نشانه متعادل و نرمال نبودن رابطه است. وابستگي عاطفي در رابطه شما با دوستتان كاملا مشهود است و احتمالا كمي هم حالت جنسي به خود گرفته است. لذا به اين دو دليل، اين رابطه بايد اصلاح شود.
يكي از علت هاي اين وابستگي هاي افراطي، عزت نفس پايين است، عزت نفس از ديدگاه اخلاق و روايات اسلامي بدين معنا است كه انسان آن قدر خودش را عزيز و بزرگ انگارد كه حاضر نشود تن به هر كاري بدهد. عزت نفس يعني آن كه، آدمي شرافت و ارزش خود را بشناسد تا در برابر حوادث و در شرايط مختلف خود را حفظ كند. عزت نفس از ديدگاه روانشناسي مبتنى بر خودپنداره‏اى است كه افراد از خود تصوير مى‏كنند. اگر كسى خود پنداره مثبتى از خود تصوير كند و رفتارهاى خود را نيز هماهنگ با اين نگرش مثبت نمايد، طبعاً داراى عزت نفس خواهد بود؛ ولى اگر خود پنداره منفى و ضعيف باشد، نگرش فرد به خود، يك نگرش غير واقع ‏بينانه منفى و ضعيف خواهد بود؛ در نتيجه فرد خودش را در پايين‏تر از موقعيت واقعى اش ارزيابى مى‏كند و در نتيجه رفتارهاى در حد شأن و موقعيت واقعى اش انجام نمى‏دهد و در واقع عزت نفس واقعى خودش را از دست مى‏دهد. به عبارت ديگر خودش را آن قدر پايين فرض مي كند كه در مقابل يك شخصي مانند خودش، كم مي آورد، و نمي تواند بدون اينكه با او ارتباط داشته باشد زندگي كند. بايد تلاش كنيد كه عزت نفس خودتان را ارتقا بدهيد.
اين حالتهاي وابستگي افراطي، يك حالت هاي وسواس گونه هم محسوب مي شود، يعني شخصي كه چنين وابستگي اي دارد مي خواهد كه از اين وابستگي خلاص شود ولي نمي تواند، اين همان حالت وسواس است.
احتمالا در اين رابطه افراطي اي كه شما داريد كشش جنسي هم وجود دارد، و لو به صورت كم و ناخود آگاه، لذا قطع اين ارتباط، ولو به صورت تدريجي، حتما لازم است.
نكته بسيار مهم ديگر اين است كه به احتمال زياد، شما اضطراب هم داريد، و به واسطه برقراري رابطه با اين دوستتان، اضطراب شما از بين مي رود و آرامش پيدا مي كنيد، لذا براي شما كاملا مطلوب است و كشش خاصي به سمت اين رابطه داريد. اين اضطراب باعث ايجاد حالت وسواسي هم مي شود.
در مجموع، شما با تركيبي از حالت هاي اضطرابي و وسواسي و عزت نفس پايين مواجه هستيد، براي درمان اين مسئله بهترين كار اين است كه به يك روان شناس خانم مراجعه كنيد تا با مداخله در مشكل شما، به درمان اضطراب و وسواس شما بپردازد، و هم چنين در مورد عزت نفس شما، توضيحاتي به شما بدهد.
به هر حال بايد تلاش كنيد كه هر نوع تماس با ايشان را منتفي كنيد، مگر در مواردي كه مجبوريد، گرچه همان را هم اگر توانستيد قطع كنيد. كاري كنيد كه اصلا با همديگر برخورد نداشته باشيد، يا كمتر برخورد داشته باشيد، تا به تدريج از ذهنتان خارج شود. براي اينكه اين قطع كردن رابطه، براي شما راحت تر شود بايد از همان خانم روان شناس كمك بگيريد.
درست است كه اين كار شما صحيح نيست و بايد آن را ترك كنيد، اما احساس گناه زيادي هم مشكلاتي را به دنبال دارد، احساس گناه افراطي (نه طبيعي) موجب فزوني سطح اضطراب در شما مي گردد. پس به جاي احساس گناه افراطي كه ثمره اي جز تشديد روحيات افسرده وار و تضعيف عزت نفس و اعتماد به نفس در شما ندارد به القاي روح اميد در خود، براي اصلاح اين رفتارتان بپردازيد.
براي اينكه راحت تر بتوانيد اين وابستگي به دوستتان را از بين ببريد بايد چيزي را جايگزين آن كنيد، مثلا مي توانيد با افراد ديگري كه مي شناسيد رابطه جديد برقرار كنيد ( البته نه به حدي كه به آنها هم وابسته شويد) و هم چنين به فكر كارهاي تفريحي و ورزشي و مشغول كننده باشيد تا آن جنبه برون گرايي شما با ديگران ارضاء شود و كمتر به ياد ايشان بيفتيد.
سعي كنيد كه استقلال خود را حفظ كنيد. زماني كه عاشق ديگران مي‌شويم يا اجازه مي‌هيم كه ديگران عاشق ما شوند، مراقب باشيم كه در عين لذت بردن از حمايت عاشقانهٔ طرف مقابل خود، يا دادن حمايت عاشقانه به او، طوري رفتار كنيم كه بدون حضور او نيز بتوانيم به خواسته‌هاي خود برسيم.
اعتماد به خود و اتكاء به خداوند داشته باشيد. بايد در حالتي از حضور قرار بگيريم كه حس كنيم مواردي مانند نااميدي، ترس، ضعف و هرگونه كمبود ديگر، فقط با حضور خداوند تكميل مي‌گردد، ما فقط حق داريم به خداي خود وابسته باشيم كه همواره از اوج آسمان‌ها تا قعر زمين و در فضاي بين آن دو و مهمتر از همه در وجود خود ما حضور دارد و هميشه با ما است.
موفق باشید.

با سلام وخسته نباشید سئوالم در خصوص انتخاب چادر به عنوان حجاب کامل است من جدیدا حس میکنم باید چادر را به عنوان حجاب برتر انتخاب کنم (تا کنون هم حجابم را رعایت کردم ولی بدون چادر)در واقع بعد از آمدن سفر مکه که پنج ماهی مگذرد به این مساله فکر کردم ودر این زمینه تحقیق کردم ولی از اینکه در دید دیگران ،همکاران و دوستان چه بازتابی دارد کمی مرددم میکند دوست دارم در مورد تغییر پوششم توسط چادر از کارشناس شما یک جواب کاملا محکم و همراه با فلسفه ای غنی دریافت کنم. با سپاس از همکاری شما (لطفا جواب را خیلی سریع فقط به ایمیلم ارسال فرمایید)متشکرم

يكي از عوامل علاقه و ميل به چيزي، اين است كه از مزايا و فوائدي كه در قبال آن به انسان مي رسد، اطلاعات كسب كنيم. يكي از دلايل ديگر اين است كه الگو و قهرمان انسان، به آن ميل و علاقه داشته باشد.
1- آيا پوشيدن چادر فائده دارد و فلسفه اين نوع حجاب چيست؟
در قرآن كريم، در مورد حجاب و پوشش زنان آياتى آمده، در برخى از آن ها به كيفيت و شكل حجاب اشاره شده است. از جمله:
« به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را از هر نامحرمى فرو بندند. پاكدامنى ورزند. زيورهاى خود را آشكار نگردانند; مگر آن چه به طور طبيعى از آن پيداست. بايد مقنعه خود را بر گردن خويش فرو اندازند، و زيورهاي شان را جز براى شوهران شان يا... آشكار نكنند... .»(1)
در آيه مذكور چند نكته قابل توجه است:
1 . زنان نبايد زينت هاى خود را ـ جز در مواردى ـ آشكار سازند، به اين ترتيب آشكار كردن هر نوع زينتى، حتى لباس هاى زينتى و مخصوص كه زير لباس عادى يا زير چادر مثل پيراهن، كت، دامن، شلوار و... مى پوشند، جايز نيست; زيرا قرآن كريم، از اين عمل نهى فرموده است.
2 . آن ها بايد «خمار»هاى خود را بر سينه هاى خود بيفكنند: «وليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ» (2) واژه «خُمُر» جمع «خمار» به معناى پوشش است; ولى معمولا به روسرى يا مقنعه گفته مى شود كه زنان سر خود را با آن مى پوشانند. كلمه «جيوب » نيز جمع «جيب » و به معناى يقه پيراهن است. از آن به گريبان تعبير مى شود. گاه به قسمت بالاى سينه به تناسب مجاورت با آن نيز اطلاق مى شود.(3)
بنابراين، چون چادر به عنوان يك حجاب برتر محسوب مى شود، اگر لباس هايى مثل، كت، شلوار گشاد يا تنگ و.. . زينت محسوب شوند، آشكار كردن آن ها جايز نيست. بهترين و كامل ترين پوشش براى زن كه زينت هاى او را بپوشاند، چادر است.
پس حجاب منحصر در چادر و حتي مانتو نيست، بلكه هر لباسي كه غير از وجه و كفين (دست‏ها تا مچ) را بپوشاند(پوشاندن حجم و برجستگي هاي بدن نيز لازم است) و موجب تحريك و جلب توجه نامحرم نگردد، كافي است. همان طور كه بقيه واجبات داراي مراتب مختلفي مي‏باشند، حجاب نيز داراي مراتب خوب، متوسط و خوب‏تر است. چادر حجاب برتر بانوان محسوب مي‏گردد. زيرا با چادر حجم بدن زن محفوظ مي ماند. طبيعي است در اين صورت اين حجاب برتر است. فلسفه چادر پوشيدن تنها مصونيت نيست، بلكه علاوه بر آن رعايت تقوا و اطمينان از انجام وظيفه است. با مانتو پوشيدن هر چند مناسب باشد،اين اطمينان را نداريد.
فلسفه حجاب چيست؟
حجاب دو فلسفه اساسي دارد كه با يكديگر ارتباط دارند:
1. محافظت زن در برابر طمع ‏ورزي‏هاي هوس‏بازان.
2. پيشگيري از تحريكات شهواني خارج از قوانين الهي و تأمين سلامت و بهداشت معنوي جامعه.
حجاب با چنين نقش مهم و اساسي پيامي قاطع و كوبنده با خود دارد، و آن اين است كه در برابر همه مردان اجنبي نوعي هشدار و اعلام «دور باش!» مي‏دهد، اكنون بايد ديد چه عواملي در رساندن اين پيام و اثرگذاري آن مؤثر است:
1. حدود و ميزان پوشش:
هر اندازه بدن زن پوشيده‏تر باشد، نقش نيرومندتري در دورسازي ديدگان نگاه كننده ايفا مي‏كند. از همين رو چادر را حجاب برتر شناخته‏اند، زيرا با وجود شرايط ديگر، بيش ترين پوشش و مطمئن‏ترين مصونيت را مي‏آورد.
2. كيفيت پوشش:
ميزان ضخامت و حتي كيفيت دوخت لباس بخش مهمي از حجاب را تشكيل مي‏دهد. لباس‏هاي نازك و تنگ و بدن‏نما كه جاذبه هاي جنسي زن را براي مردان به نمايش مي گذارد، موجب خيره شدن چشم‏هاي هرزه و آلوده جامعه است. در مقابل لباس‏هاي غير بدن‏نما، ديده‏ها را از خود دور مي‏سازد، و سلامت معنوي نفوس را تأمين مي‏كند.
3. رنگ‏ها:
برخي از رنگ‏ها ديده‏ها را خيره مي‏سازد، و پاره‏اي ديگر نگاه‏ها را از خود مي‏راند و دور مي‏سازد. كدام يك از اين دو براي تأمين حجاب واقعي و مصونيت معنوي جامعه و خيره نكردن چشم‏ها و برنيفروختن آتش شهوت مفيدتر است؟ مگر ما در جامعه‏اي زندگي نمي‏كنيم كه ميليون ها جوان در اوج غريزه جنسي به سر مي‏برند و در سخت‏ترين شرايط جواني از امكان ازدواج محرومند ؟ كافي است با اندك جرقه‏اي شعله‏هاي غريزه در وجودشان برافروخته شود و به انواع گناهان و ناراحتي‏ها مبتلا گردند. پس چرا به هر وسيله ممكن ـ حتي با گزينش رنگ مناسب لباس در جامعه ـ به سلامت ديني و روحي و رواني آنان كمك نكنيم و موجب جلب توجه آنان و قرارگرفتن‏شان در دام مفاسد نشويم؟ در عين حال علماي دين نسبت به خصوص رنگ‏ها تأكيد چنداني نكرده، ولي بر اين مسئله پاي مي‏فشارند كه لباس نبايد موجب جلب توجه و عواقب سوء ناشي از آن باشد. از اين‏رو در طول تاريخ زنان مسلمان به ميل خود لباس مشكي را براي حجاب برگزيدند . اين سنت حسنه مورد پذيرش پيامبر(ص) و امامان(ع) قرارگرفت، زيرا آنان به اين وسيله احساس امنيت و مصونيت بيش تري مي‏كردند.
4. شيوه‏هاي رفتاري:
طرز صحبت و چگونگي راه رفتن و ... نيز بخشي از حجاب به معناي وسيع كلمه است. حفظ وقار و متانت هم همان نقشي را دارد كه پوشش زن دارد. عدم رعايت آن نيز اثري چون برهنگي در پي دارد. از اين‏رو قرآن مجيد يكي از صفات خوب زنان مؤمن را كه در رفتار دختران شعيب بيان مي‏كند ، «حيا» و وقار است.
2- اما الگو و قهرمان ما و زنان مسلمانان حضرت زهرا سلام الله عليها است كه حجابش شبيه چادر بود حتي بلند تر از چادر، چرا كه به زمين كشيده مي شد. درباره پوشش حضرت فاطمه(س) هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد براي دفاع از فدك، همين پوشش نقل شده است.
حضرت فاطمه(س) مقنعه خويش را بر سر و جلباب بر تن كردند؛(4) يعني پوششي كه تمام تن را از سر تا قدم فرا مي‏گرفته است.
وقتي برترين زن عالم چادر را انتخاب كرده، سزاوار است ما نيز به چادر علاقه بورزيم و چادر را عاشقانه انتخاب كنيم؟!
البته شما توجه كنيد كه با پوشش چادر محبوب خدا و اهل بيت خواهيد شد و در ابتداي پوشش چادر حتما دوستان شما حرف و حديث ها حتي تمسخر خواهند داشت ولي فراموش نكنيد كه اين ها موقتي و گذراست و بعد از گذشت زماني، وقتي ديدند شما مصمم هستيد ديگر كاري با شما نخواهند داشت و دست از سخنان خود برمي دارند و بعد از آن براي شما هم عادي خواهد شد.
با توكل به خدا شروع كنيد و چادر را بر تن كنيد اگر مشكلي برايتان پيش آمد قبل از هر عكس العملي ما را در جريان قرار دهيد تا راهنمايي تان كنيم.
پي نوشت:
1. نور(24)آيه 31.
2. همان.
3. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، دار الكتب الاسلاميه، 1362 ه.ش، ج 14، ص 438ـ450.
4. ابو منصور احمد بن على طبرسى، الإحتجاج، يك جلد، نشر مرتضى مشهد مقدس، 1403 ه.ق، ج 1، ص 98.
موفق باشید.

چرا روز عاشورا که می شود به جای اینکه عزاداری ها شروع شود از رونق می افتد؟

پاسخ:
در آغاز بايد گفت: البته در ايام عاشورا -به دليل اينكه در اين ايام حوادث مهم، مانند شهادت امام حسين (علیه السلام) و ياران حضرت اتفاق افتاده- عزاداري بيشتر صورت مي گيرد، اما عزاداري ها در روز عاشورا و بعد از آن، از رونق نمي افتد، بلكه اين امر ادامه مي بايد و مردم براي امام حسين (ع) و ياران حضرت شام غريبان و سپس اربعين مي گيرند. علت اين امر نيز اين است كه بعد از عاشورا بخش ديگر از مصايب شروع مي شود و آن مصايب اسارت اهل بيت امام حسين (ع) مي باشد، در ضمن اين مطلب را نبايد فراموش كرد: آنچه كه مهم است حفظ فرهنگ عاشورا است. يكي از عوامل حفظ فرهنگ عاشورا عزاداري است، حال عزاداري روز عاشورا، يا قبل بعد ازآن باشد، لذا معصومان بيشتر به اصل عزادري توجه داشتند .(1) البته يادآوري اين مطلب لازم است كه با آغاز مام محرم مصائب امام حسين(ع) و يارانش تداعي مي شود و سيره ائمه (عليهم السلام) نيز احياي دهه اول محرم بود. همان طوري كه امام رضا (ع) مي فرمايند:َ كَانَ أَبِي إِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لَا يُرَى ضَاحِكاً -وَ كَانَتِ الْكَآبَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتَّى يَمْضِيَ مِنْهُ عَشَرَةُ أَيَّامٍ- فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْعَاشِرِ كَانَ ذَلِكَ الْيَوْمُ -يَوْمَ مُصِيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكَائِهِ- وَ يَقُولُ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي قُتِلَ فِيهِ الْحُسَيْنُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ. (2) وقتي ماه محرم فرا مي رسيد. در پدرم امام كاظم(ع) آثار شادي ديده نمي شد و همواره غمگين بودند، روز دهم، روز مصيبت و اندوه و گريه او بود و مي فرمود: در اين روز بود كه حسين(ع) را به شهادت رساندند. شيعيان نيز به تاسي از معصومان در اين ايام عزاداري مي كنند. افزون بر اين به خاطر اين كه در طول ده روز فرصت مناسي باشد براي تبين اهداف عالي حضرت سيد الشهداء (ع) و فلسفه سوگواري براي آن حضرت مانند:
1. تحكيم باورهاي ديني مردم و آشنا شدنانان با معارف ديني.
2. پيوند عميق عاطفي ميان مردم و الگوهاي الهي.
3. اعلام وفاداري نسبت به ستمديدگان و مخالفت با ظالمين.
سوگواري، در طول اين ده روز،داراي شكوه بيشتري است.
البته توجه داريد كه از شهادت امام حسين صدها سال مي گذرد. و عزاداري در دهه اول ماه محرم، نيز عزاداري بعد از شهادت تلقي مي شود. روشن است كه اگر عزاداري بعد از عاشورا هم بخواهيم به صورت گسترده برگزار كنيم، موجب خستگي و زدگي مردم مي شود. لذا اين سنت كه متعارف است، براي نزديك شدن به اهداف اهل بيت (ع)، سنت مناسب و پسنديده و تأثير گذاري است.

پي نوشت ها:
1. ابن قولويه، كامل الزيارات، ناشر مرتضوي، ص 175.
2. محمدباقر مجلسي، بحار الانوار، بيروت، موسسه الوفا ء 1404، ج 44، ص 284، أمالى الصدوق، مجلس 27.
موفق باشید.

چرا مرد هنگام نزدیکی نباید به عودت زنش نگاه کند و اگر نگاه کند چه حکمی در نزد خدا دارد.

پرسش گر گرامي نگاه كردن به فرج همسر خود در غير حال جماع اشكالي ندارد. در حال جماع و عمل خاص نگاه به فرج حرام نيست، ولي مكروه است. زيرا به تعبير روايت شايد چيزي و حالتي را ببينيد كه موجب بدآمدن و تنفر او شود.
مقصود از جماع همان عمل خاص است كه هنگام دخول مكروه است به فرج همسر خود نگاه كند و به باطن او دقت كند چون موجب اشمئزاز نفس مي شود.
در روايات وارد شده كه هنگام عمل خاص نگاه به باطن (فرج) موجب كوري فرزند مي شود. در روايت امام صادق (ع) آمده:« فِي الرَّجُلِ يَنْظُرُ إِلَى امْرَأَتِهِ وَ هِيَ عُرْيَانَةٌ قَالَ لَا بَأْسَ بِذَلِكَ وَ هَلِ اللَّذَّةُ إِلَّا ذَلِكَ (1) كه آيا مرد به همسرش نگاه كند در حالي كه همسرش عريان است حضرت فرمود اشكالي ندارد و آيا لذت غير از اين است.»
در روايت ديگر از امام صادق(ع) سؤال شده:«أَ يَنْظُرُ الرَّجُلُ إِلَى فَرْجِ امْرَأَتِهِ وَ هُوَ يُجَامِعُهَا قَالَ لَا بَأْسَ (2) كه آيا مرد به فرج همسرش نگاه كند در حال جماع حضرت فرمود اشكالي ندارد.» ولي در روايت ديگر سؤال شده: كه آيا مرد در فرج همسرش نگاه كند در حال جماع؟ حضرت فرمود: «لَا بَأْسَ بِهِ إِلَّا أَنَّهُ يُورِثُ الْعَمَى (3) اشكالي ندارد لكن سبب كوري مي شود».
در اين روايت «في فرج المرأه» دارد در روايات ديگر «الي باطن فرج امرأته»» بوده شايد معنايش اين باشد كه نگاه به ظاهر فرج اشكال ندارد. ولي نگاه به باطن فرج مكروه است و تعليل شده «فلعله يري مايكره»(4)؛ نگاه نكند به باطن فرج ،زيرا ممكن است چيزي ببيند كه بدش بيايد و نيز به خاطر اين كه سبب كوري مي شود.
ولي در هر حال اين نگاه حرام نيست و فقط حكم كراهت دارد.
پي نوشت ها :
1.شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام قم، 1409 ه.ق، ج 20، ص 120.
2. همان، ص 121.
3. همان.
4. همان، ص 124.
موفق باشید.

پسر 9 ساله بنده در کامپیوتر یکی از دوستان عکسهای مستهجن دیده است.چه رفتاری در این مورد باید با او داشته باشیم یا چه رفتاری نباید با او داشته باشیم؟لطفا راهنمایی فرمائید.با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اين را بدانيد كه در اين زمينه خيلي نمي توان راهكار كلي ارائه داد و يا نسخه واحدي پيچيد. بلكه مورد به مورد قضيه متفاوت است. نوع عكس هايي را كه فرزندتان ديده است، به عمد و يا سهوي بودن اين قضيه، اثري كه روي او داشته است، سؤالاتي كه در ذهن او شكل گرفته است، تكرار مجدد آن، همه و همه در شيوه برخورد شما بايد مورد توجه قرار گيرد. نكته اي كه در اين جا خيلي حياتي و مهم است اين است كه هرگز نبايد فرزندتان را به خاطر اين رفتار، برخورد شديد و يا تنبيه بدني خش كنيد. اين گونه رفتارها نه تنها هيچ اثر مفيدي ندارد. بلكه در كنار آن كه به رابطه عاطفي پدر و فرزندي آسيب جدي وارد مي كند، به روح و روان و شخصيت وي لطمه وارد مي كند، حس كنجكاوي فرزندتان را بيشتر ترغيب مي كند و ممكن است انگيزه وي را براي مشاهده مجدد اين گونه تصاوير و سر درآوردن از همه ماجراي آن بيشتر كند به همين خاطر، از نظر ما روانشناسان هرگونه برخورد شديد و تنبيه بدني حتي اگر فرزندتان در اين ميان كاملاً مقصر بوده باشد محكوم است و نبايد انجام دهيد.
تنبيه گرچه اثر فوري دارد و به عنوان يك عامل بازدارنده ممكن است كودك را از ارتكاب كارهاي زشت و از ادامه¬ي تخلف بازدارد ولي معمولاً كودك را نسبت به زشتي كار، آگاه نمي‌سازد و انگيزه¬هاي دروني وي را تغيير نمي¬دهد و به تغيير دروني رفتار نمي¬انجامد. كودكي كه از ترس تنبيه دست به كاري نمي¬زند، ممكن است در خلوت آن كار را انجام دهد يا پنهان كاري كند. علاوه بر اين تنبيه تنها به كودك مي¬گويد كه چه كاري را نبايد انجام دهد اما رفتار درست را به او ياد نمي¬دهد. مثلاً تنبيه ممكن است پرخاشگري كودك شما را كنترل كند اما به او ياد نمي¬دهد كه چگونه دوستانه رفتار كند. بنابراين تنبيه گاهي اصلاً اثر تربيتي ندارد، گذشته از اين كه اثرات منفي زيادي نيز بر روح و روان كودك باقي مي‌گذارد. اصول تربيت اقتضا مي‌كند كه آدمي عمل خلاف را نه از ترس تنبيه، بلكه به صرف خلاف بودن آن مرتكب نشود و تنها براي اين كه وجدانش از ارتكاب به گناه مبرا باشد، از انجام آن سر باز زند پس تنبيه، در درازمدت عملاً رفتار تنبيه شده را از خزانه¬ي رفتار حذف نمي‌كند و توفيق موقتي آن به بهاي گزاف كاهش كارآمدي كلي فرد تمام مي‌شود. چنين به نظر مي‌رسد كه «تنبيه» صرفاً رفتار ناشايست را پس مي‌زند و زماني كه ديگر تهديد تنبيه وجود نداشته باشد، نرخ پاسخ، به ميزان اوليه باز مي‌گردد. بنابراين، گرچه تنبيه اغلب خيلي موثر به نظر مي‌رسد، اما در واقع اثري ناپايدار برجاي مي‌گذارد و در درازمدت بي‌تأثير است.
گاهي اوقات، تغافل و خود را به غفلت زدن و ناديده گرفتن خصوصاً در مورد رفتارهايي كه براي نخستين بار از كودك سرزده، بهترين رفتاري است كه پدر و مادر مي توانند در برابر رفتار نابهنجار كودك انجام دهند. اما اگر احساس مي كنيد كه فرزندتان تمايل پيدا كرده است به اين گونه تصاوير مستهجن مجدداً نگاه كند و يا سؤالاتي در ذهن او شكل گرفته است گاهي مي توانيد با او در يك محيط صميمي صحبت كنيد و آسيب هاي آن را به زبان كودكانه براي او تشريح كنيد و او را متقاعد كنيد كه برخي از تصاوير مثل تصاوير ترسناك و خشونت آميز به روح و روان وي آسيب وارد مي كند و باعث ديدن خواب هاي آشفته او مي گردد.
البته براي اين كه كنجكاوي هاي جنسي او را پاسخ داده باشيد گاهي مي توانيد به زبان ساده اصل ازدواج و فرزندآوري را با مثال عيني در مورد حيوانات خانگي به فرزندتان توضيح دهيد و به او بگوييد كه برخي از رفتارها تنها در چارچوب خود مي تواند درست باشد و خارج از آن بسيار خطرآفرين و آسيب زا خواهد بود.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

دوست من حق النفسش را رعایت نمی کند. لطفا راهی به من معرفی کنید تا کمکش کنم. و با اینکه میداند خیلی کارها درست اند ولی انجامشان نمی دهد.مثلا حجابش را رعایت نمی کند.یا دوست ندارد جلوی دیگران نماز بخواند و کلا احساس می کنم اراده ی ضعیفی دارد . من چه کار می توانم برایش بکنم؟ تصمیم گرفته ام در عین حال که باید سعی کنم حرفهایی را که به او میزنم خودم هم به آنها عمل کنم ، به دوستم خیلی محبت کنم تا به حرفهایم گوش کند و اگر خدا کمکم کند بتوانم تا آنجایی که بلدم ، او را راهنمایی و به خدا نزدیکش کنم. ولی میترسم از عهده این کار برنیایم . لطفا راهی به من نشان دهید که کمکش کنم .

پرسشگر گرامي اينكه براي هدايت يكي از دوستان تان دغدغه داريد و دوست داريد از كار حرام او جلوگيري كنيد نكته بسيار ازشمندي است و قابل ستايش است ولي بايد به چند نكته توجه كنيد:
1-در ابتدا به عنوان مقدمه عرض كنم كه هدايت كردن افراد كار من و شما نيست. بلكه بايد خدا بخواهد هدايت كند و خود فرد هم بخواهد تا هدايت شود چنانچه خدا نيز به پيامبرش اين نكته را يادآور مي شود كه: لَّيْسَ عَلَيْكَ هُدَئهُمْ وَ لَكنَّ اللَّهَ يَهْدِى مَن يَشَاء(1)
اي پيامبر هدايت آنها بر عهده تو نيست و لكن خدا هر كس را بخواهد هدايت مي كند. وظيفه ما تنها بيان دستورات خدا و رساندن آن به افراد است. همانطور كه در قرآن وظيفه پيامبر همين عنوان شده: فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا عَلىَ‏ رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِين(2)
به درستي فقط بر عهده فرستاده ما بلاغ مبين است.(يعني رساندن آشكار دستورات خدا به مردم)
2- اولين مرحله براي اين كه تاثير گذار باشيد، استقامت خودتان بر مباني ديني و تقيد و محكم بودن خودتان در عقائد است و در كنار آن عمل با كيفيت به اعتقادات تان و شريعت مقدس مي باشد، اين همان چيزي است كه خداوند در قرآن نيز به آن اشاره كرده اند:« إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون‏»(3) كسانى كه گفتند:«پروردگار ما اللَّه است»، سپس استقامت كردند، نه ترسى براى آنان است و نه اندوهگين مى‏شوند.
يعني اگر شما برحجاب تان و نماز با كيفيت و با اخلاص استقامت داشته باشيد، حتما مرحله اول تاثير گذاري را انجام داده ايد.
3- براي كمك به هدايت ايشان در ابتدا سعي كنيد اگر ايشان اهل مطالعه و استدلال هستند، كتابهايي كه در اين زمينه هست را در اختيار ايشان بگذاريد تا ايشان با مطالعه شايد مطالبي برايش روشن شود و اطلاعاتي به دست آورد كه از اين كار جلوگيري كند و خودتان هم با مطالعه در اين زمينه در برخورد با ايشان ناراحتي تان را از اين مسئله ابراز كنيد و ايشان را از اين كار نهي كنيد. البته اگر اين ابراز ناراحتي و نهي از منكر اثر دارد. ولي اگر باعث لجبازي و دوري بيشتر از معنويات است اصلا لازم نيست با ايشان برخوردي داشته باشيد.
4- يكي از بهترين راه هابراي كمك به ايشان اين است كه ايشان را با يك روحاني اسلام شناس يا يك فردي مومن و با اطلاع و دلسوز كه مي دانيد مي تواند در او اثر بگذارد و او هم به آنها علاقه دارد آشنا كنيد اگر در فاميل هست چه بهتر وگرنه روحاني مقبول او كه در محل يا دانشگاه خود اوست و از او خواهش كنيد در اين مسئله نزد برود و از آنها راه حل شرعي بگيرد و اگر مي توانيد او را با اين مركز آشنا كنيد اين راه حل احتمال تاثير گذاري اش بسيار بالا است.
5- اما اين كه گفتيد"تصميم گرفته ام به دوستم خيلي محبت كنم تا به حرفهايم گوش كند و اگر خدا كمكم كند بتوانم تا آنجايي كه بلدم، او را راهنمايي و به خدا نزديكش كنم." بسيار فكر خوبي است، و انسان از طريق محبت بسيار تاثير پذيرتر است، و مي توان با محبت كردن به فرد ،او را وادار به اعمالي كرد، كه با منطق و استدلال گاها ممكن نيست. و در اين زمينه هدايت و دستگيري از افراد در حديثي امام صادق (ع) مي فرمايد: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً اجْتَرَّ مَوَدَّةَ النَّاسِ إِلَى نَفْسِهِ حَدِّثُوهُمْ بِمَا يَعْرِفُونَ وَ اسْتُرُوا عَنْهُمْ مَا يُنْكِرُون‏.(4) خدا رحمت كند بنده اي را كه محبت مردم را به سوي خودش جلب كند، به گونه اي كه معرفت پيدا كنند با آن ها حديث بگوييد و مطالبي را كه نمي توانند قبول كنند از آن ها بپوشاند.»
پس جلب محبت مردم براي ياد دادن معارف به آن ها پسنديده است. در اين راه با توكل به خدا و اميد پيش برويد، انشاء الله خدا كمك ها و عنايت ها خواهد داشت.
اميد وارم در زمينه هدايت ايشان موفق باشيد.
پي نوشت ها:
1. سوره بقره (2) آيه272.
2. سوره مائده ( 5) آيه92.
3. سوره احقاف (46) آيه 13.
موفق باشید.

آیا انگشتر شرف شمس و خواص آن واقعیت دارد؟ اگر چنین است راهنمایی کنید تا از کجا تهیه کنم که اصل باشد؟

پاسخ:
پايگاه اطلاع رساني "لبيك" در مورد شرف الشمس از چند تن از عالمان توضيح خواسته كه نظر آنها به شرح زير است:
آيت الله مبشّر كاشاني مي گويد:
"شرف الشمس از علوم غريبه است، لكن دركتب متقدمين (عالمان قديم از صدر اسلام تا چند قرن پيش) اعم از روايي و ادعيه و اذكار اثري از آن نيافتم، فقط متأخرين در چند قرن اخير آن را معتبر مي دانند و بياناتي درباره شرف الشمس و طريقه تكثير آن به صورت مربع يا مسبع (هفت ضلعي) وغيره و نيز آثار و بركات آن مطالبي متذكر شده اند و بعضي آن را مأخوذ از اسم اعظم تلقي كرده اند و در كتاب "جواهر مكنونه" كه از كتب خطي اذكار است و همچنين در كتاب "السحاب اللئالي" تأليف سيد عبدالله بوشهري و كتب ديگر، آثاري از جمله دفع فقر و بيماري ها و حفظ از گزند جانوران و ايمني از بلايا و كسب عزت و بزرگي براي آن متذكر شده اند."
ايشان اضافه مي كند: كفعمي هم در كتاب "جُُنَّه الواقيه" آورده كه اين حروف شكل اسم اعظم است و در بعض كتب علماي شيعه ديدم كه (ادعا كرده اند) اين شكل از اميرالمؤمنين (عليه السلام) گرفته شده ولي سندي براي ادعاي خود ذكر نكرده اند.
مرحوم شيخ بهائي نيز در كتاب "سرالمستتر" در رابطه با اين شكل كه بعضا به شرف الشمس معروف شده مطالبي بيان فرموده است.
ايشان در پايان، به زمان و آداب و كيفيت حك شرف الشمس نيز اشاره و يادآور مي شود: مي گويند كه شرف الشمس را بايد در روز 19 حمل كه مطابق با روز 19 فروردين است از طلوع آفتاب تا ظهر برعقيق زرد ودر صورت عدم امكان بر كاغذ زردي نوشته و با خود حمل نمايد ولي تجديد آن در روز مذكور در سال هاي بعد شرط نشده است ولازم نيست."
آيت الله روحاني نيز گفته: اهل اين گونه فنون (اهل علوم غريبه) مي گويند كه اگر يك بار شرف الشمس به طريق مخصوص نوشته شود، ديگر احتياجي به تكرار در سال بعد ندارد و اثرش باقي است - ولي چون در طرز نوشتن آن اختلاف است، مثل شكل ستاره آن يا حرف ميم آن، بعضي به همه وجوه آن مي نويسند، مثلا يك بار با ستاره پنج گوشه و يك بار با ستاره شش گوشه.
ايشان هم تكرار شرف الشمس در هر سال را لازم ندانسته است.
حضرت آيت الله مظاهري با اشاره به قابل اعتماد بودن شرف الشمس، افزود: "شرف الشمس مورد اعتماد است و اگر كسي داشته باشد تجديد لازم نيست."
در كتاب ريحانه الادب هم ذيل نام "ابو البدر" از عالمان قديم شهر اردبيل، به نقل از او شرح مفصلي در باره شرف الشمس و حروف آن و اشعاري كه به امام علي(ع) در مورد اين حروف منسوب است و طرز نوشتن اين حروف داده كه جويندگان مي توانند مراجعه كنند.(1)

پي نوشت ها:
1. ريحانه الادب، ج7، ص23-24 و مراجه كنيد به "هزار و يك كلمه"،‌ حسن زاده آملي، ج3، ص 371، كلمه 343 و هزار و يك نكته، علامه حسن زاده آملي، ‌ج2، ص 796، نكته 977 و تفسير قرآن، شهيد مصطفي خميني، ج1، ص 153.
موفق باشید.

صفحه‌ها