۱۳۹۷/۰۸/۲۲ ۱۵:۰۰ شناسه مطلب: 97139
چرا بردن نام محمد برای امام زمان عليه السلام در عصر غيبت مكروه هست؟
ابتدا به عنوان مقدمه باید بگوییم كه نام بردن از امام عصر (عج) به چند صورت امكان پذیر است:
1. یاد كردن آن در كتابها؛
2. یاد كردن آن به كنایه؛ مثلاًبگوید اسم او اسم رسول خدا است؛
3. یاد كردن نام ایشان در مواقع ترس كه ممكن است ضرر جانی برای امام (عج) یا آن فرد داشته باشد؛ مانند یاد كردن نام ایشان در دوران غیبت صغرِی
4. یاد كردن نام آن حضرت در حالتی كه ترسی در كار نیست و تقیه لازم نیست؛ مانند دوران ما.
مورد اول و دوم به اتفاق علما اشكالی ندارد؛ زیرا علمای شیعه بالاجماع با این كار مخالفت نكردهاند. مورد سوم نیز به اتفاق نظر علمای شیعه اشكال دارد و حرام است. اما درباره مورد چهارم اختلاف نظر وجود دارد. برخی از علمای شیعه معتقدند كه این كار اشكال دارد و برخی معتقدند كه اشكالی ندارد؛ به عنوان مثال علامه مجلسی معتقد است كه كلاً یاد كردن امام زمان (عج) با نام " محمد" اشكال دارد؛ چه در دوران غیبت صغری و چه در دوران غیبت كبری. (1)
در مقابل علی بن عیسی اربلی از فقهای بزرگ شیعه معتقد است كه منع تلفظ به نام مهدی (عج) تنها از روی تقیه بوده است و اكنون دیگر این تقیه وجود ندارد و در نتیجه این منع هم برطرف شده است.(2)
با توجه به مقدمه مذكور باید بگوییم در برخي از احاديث، علت اين نهي نيز ذكر شده است. در حدیثی از امام باقر (ع) به نقل از حضرت علی (ع) می خوانیم كه درباره نام حضرت فرموده اند: «هُوَ مِمَّا اسْتَوْدَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَسُولَهُ فِي عِلْمِه» (3) «نام امام مهدي (عج) از اسراري است كه خداوند نزد پيغمبر وديعه گذارده » و پيامبر(صلي الله عليه وآله) اجازه ي ذكر آن را نداده اند.
در حدیثی دیگر از امام رضا (ع) می خوانیم كه: « وَ إِنَّمَا نَهَيْتُكُمْ عَنِ التَّصْرِيحِ بِاسْمِهِ الْخَفِيِّعَنْ أَعْدَائِنَا فَلَا يَعْرِفُوهُ» (4) «شما را از تصريح به اسم آن حضرت نهي كرده ايم تا اسمش بر دشمنان ما مخفي بماند و آنان او را نشناسند».
علماي شيعه نيز با توجّه به احاديث نهي، از ذكر اسم خاص آن حضرت، پرهيز كرده اند، ولي در مورد زمان و مدّت اين نهي، اختلاف دارند.
پی نوشت ها:
1. علامه مجلسي، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء ، سال 1404 هـ ق، ج51 ص 32.
2. اربلی، علی بن عیسی، كشف الغمة، بیروت، دارالاضواء، 1405ق، ج3، ص 326.
3. علامه مجلسي، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء ، سال 1404 هـ ق، ج51، ص 34.
4. محدث نوري، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البيت، 1408ق، ج، ص 285.