باتوجه به احاديث نماز ستون دين است و همه ي امور با نماز سنجنيده مي شود آيا كسي كه مسلمان است و نماز نمي خواند اما كار خير انجام مي دهد تمام اعمالش از بين مي رود ؟
آنچه در برخي روايات آمده اين است كه نماز ستون دين است و چون آن پذيرفته شود، اعمال ديگر نيز پذيرفته مي شود يعني شرط قبولي ساير اعمال قبولي نماز است. از جمله امام علي (ع) نهج البلاغه ميفرمايد:
«... واعلم انّ كلّ شيء من عملك تبع لصلاتك...؛ (1) بدان كه محور قبولي تمام كارهاي تو نماز است».
امام محمد باقر(ع) مي فرمايد: «اول ما يحاسب به العبد الصلاه، ان قبلت قبل ما سواها و ان ردت رد ما سواها؛ (2) اولين چيزي كه بنده در مورد آن مورد محاسبه قرار مي گيرد، نماز است؛ اگر پذيرفته شد، ساير اعمال نيز پذيرفته مي شود. اگر مردود شد، ساير اعمال نيز مردود مي گردد » .
البته مفاهيم بلند ديني را نبايد به صورت جزيي و ناهماهنگ با ساير اجزا و بخش ها تفسير و تحليل كرد، بلكه در تبيين دقيق و درست مسايل ديني، نوعي جامع نگري و رعايت همه ابعاد و آموزه ها براي رسيدن به درك صحيح از دين ضروري است؛ مثلا در آيات متعدد و روايات بسيار مي بينيم كه تاكيد مي كنند هر اندازه خوبي يا بدي در قيامت مورد محاسبه قرار مي گيرد، ذره اي ظلم و ستمي بر كسي روا داشته نمي شود؛ در سوره زلزال مي خوانيم:
هر كس به اندازة ذرّهاي خوبي انجام داده باشد، در قيامت [اثر] آن را خواهد ديد. هر كس ذره اي بدي انجام دهد، در قيامت آن را خواهد ديد».(3)
در تحليل دقيق اين قبيل آيات با روايات مورد اشاره بايد گفت:
نماز نخواندن شخصي كه نماز نمي خواند، ولي اعمال نيك انجام مي دهد، به دو نحو است: گاهي وجوب نماز را منكر است و يا اينكه مي داند نماز از ضروريات دين است. منكر ضروري دين كافر است. واضح است در اين صورت معقول است از چنين شخصي هيچ عمل نيكي مقبول نباشد، چون مي داند انكار وجوب نماز ملازم با انكار وجود خداست. ايمان به خدا پيش شرط قبولي اعمال ديگر و نيك محسوب شدن اعمال است، ديگر در اعمالش، قصد تقرب و ترتب ثواب معنا نخواهد داشت. ديگر كارش را براي رضاي خدا نخواهد كرد، حال چگونه مي تواند اميد پاداش اعمال خود را از خدا داشته باشد، يا از او بخواهد؟!
اما اگر كسي با اينكه معترف به وجوب نماز است، سستي و كاهلي مي كند و نماز نمي خواند يا گاهي مي خواند و گاهي نمي خواند، بقيه اعمالش مانند روزه و كارهاي نيك ديگر ، ممكن است مقبول درگاه خداوند باشد؛ اما منظور از رواياتي كه ذكر شد، مانند روايت امام باقر(ع) چيست؟
شرايطي كه در روايات براي اعمال ذكر مي شود، دو گونه است:
شرط فقهي كه بدون آن شرط اصلا عمل صحيح نيست، مثلا شرط صحت نماز وضو يا تيمم است ؛ در اين جا معنايش اين است كه بدون اين شرط عمل باطل است. اما گاهي شرط، شرط فقهي نيست؛ بلكه مي توان گفت كه شرط اخلاقي است كه به غرض بيان اهميت ذكر مي شود. به نظر مي رسد روايات مورد نظر هم در صدد بيان اهميت نماز و جايگاه بلند آن در معارف ديني است. جهت يادآوري اهميت و ارزش و تاثير عميق نماز در روح و جان آدمي و ايجاد توفيق براي انجام كارهاي خوب ديگر است، نه كم ارزش جلوه دادن كارهاي خير ديگر. ويا رد اعمال ديگر بدون نماز.
حقيقت اين روايات تاثير عميق نماز در پايداري و حفظ و ثبات اعمال گوناگون در پرونده اعمال انسان جهت ارائه در پيشگاه خداوند است. اعمال نيك ما همانند همه امور با ارزش در خطر فساد و سرقت و از دست رفتن هستند. در مفاهيم ديني بر حفظ و نگهداري اعمال نيك و ضايع نكردن آن ها تا وقت ملاقات پروردگار و محاسبه قيامت تاكيد بسياري شده است؛ چه بسا كاركرد نماز در قبال ساير اعمال به همين نحو باشد، يعني دقت و تامل و حساسيت نسبت به جاي آوردن درست نماز و تلاش براي اقامه نماز مقبول، ضامن سلامتي ساير اعمال و محفوظ ماندن آنها از گزند خطرات باشد؛ همانند خانه اي كه سقف و ديوارهاي محافظ دارد و چارچوب آن استوار و محكم است؛ اما اگر خانه اي تنها سقف نداشته باشد، هر چقدر درون خانه،وسايل و لوازم لوكس باشد، با نفوذ باد و باران و ... نابود مي شود. سقف مناسب و اسكلت محافظ خانه عامل حفظ و بقاي همه لوازم منزل است.
بنا بر اين نماز در فرض انجام به شكل درست، هم كاستيهاي اعمال ديگر را جبران كرده و هم از آن ها محافظت ميكند، ولي اگر حق نماز رعايت نشود و شخص مسائل نماز را ياد نگيرد يا گاهي آن را ترك كند يا مثلاً سهلانگاري كند، هيچ عمل ديگري نميتواند جاي آن را گرفته نماز را جبران كند؛ چون هيچ عملي مانند نماز ضامن بقا و حفظ انسان و اعمال نيك او نيست. در نتيجه اعمال ديگر ما اگر درست انجام شود تكليف ادا شده و انسان مستحق پاداش آن مي شود. ولي براي ترك نماز كيفر هاي وجود دارد. گفتني است، گرچه در برخي روايت آمده كه ترك نماز موجب كفر مي شود(4) و معلوم است كه عمل كافر بدليل اين كه حسن فاعلي ندارد پذيرفته نيست، (5) ولي بايد توجه داشت كه كفر معاني مختلف دارد از جمله:
1. كسي كه اعتقاد به خدا و رسول و معاد ندارد مانند زنديق ها.
2- كسي كه با اعتقاد كفر مي ورزد و حق را مي پوشاند.
3- كفر نعمت ( كفران نعمت )
4- كفر به معناي ترك دستور خداوند و مخالفت كردن با او.
5- كفر به معناي برائت و بيزاري جستن
«كفر» در روايات نماز به معناي چهارم - يعني ترك دستور خداوند و مخالفت با اوست- مي باشد و بقيه گناهان نيز كفر است؛ ولي نماز شديدتر است. در نتيجه تارك نماز براي ترك نماز به جنهم مي رود، ولي بعد از كيفر بدليل اعتقاد درست و ساير اعمال نيك خود به بهشت وارد خواهد شد. تفصيل مسئله را در منبع ذيل جويا شويد.(6)
پي نوشت ها:
1. نهج البلاغه، نشر موسسه امير المومنين قم 1380، ش نامه 27.
2. محمد مهدي ري شهري، ميزان الحكمه، نشر دار الحديث قم 1416ق، ج5، ص374.
3. زلزال (99) آيه 6 ـ 7.
4. ابن ابي جمهور ،عوالي الآللي، نشر سيد شهدا، قم، بي تا، ج 2، ص 224. و نيز حر عالمي ،وسائل الشيعة، نشر دار الاحيا التراث العربي، بيروت، 1412 ق، ج 4، ص 42.
5. مطهري، عدل الهي، نشر صدرا، 1370 ش، ص312.
6. محمد وحيدي، دانستني هاي لازم از نماز، نشر بوستان كتاب قم،1387ش، ص 33.