پرسش وپاسخ

چگونه می توان مطمئن بود نقطه ها در زمان نگارش سر جای خود قرار گرفته؟
خط قرآن در ابتدا ، هیچ گونه علامتی نداشت. علت آن هم عدم وجود علایم در دو خط سریانی و نبطی بود . خط كوفی و نسخ، از آن دو جدا شده بودند، همین امر باعث بروز ...

با سلام با توجه به عدم وجود نقطه در زمان وحی قران بر پیامبر اكرم (ص) چگونه ایات نوشته می شده است و با توجه به نكته فوق چگونه جمع آوری شد و چگونه می توان مطمئن بود نقطه ها در زمان نگارش سر جای خود قرار گرفته باشد؟

خط قرآن در ابتدا ، هیچ گونه علامتی نداشت. علت آن هم عدم وجود علایم در دو خط سریانی و نبطی بود . خط كوفی و نسخ، از آن دو جدا شده بودند، همین امر باعث بروز اختلاف قرائت در میان مسلمانان گردید. كلمهای مثل «تَتلوا» ممكن بود به صورتهای مختلف نظیر «یتلوا» «تتلوا» و «نبلوا» خوانده شود.

در صدر اسلام مسلمانان عرب با ذوق فطری خود و با اتكا به حافظه قوی، نخست آیات قرآن را، گرچه علائمی نداشتند، به طور صحیح قرائت مینمودند، اما بعد از فتوحات كه قلمرو حكومت اسلامی گسترش پیدا كرد و قدرت اسلام به دو امپراطوری ایران و روم كشیده شد و بسیاری از غیر عرب زبانان به اسلام رو آوردند، زبان عربی در اثر اختلاط با زبان های دیگر خلوص و فصاحت خویش را از دست داد ، به گونهای كه دیگر، ذوق فطری و خالص عربی، كه آن ها را از هر گونه حركت و اعرابی، بینیاز میساخت، وجود نداشت.

با توجه به نكته مذكور لازم آمد تا قرآن اعراب گذاري شود تا به صورت صحيح تلاوت شود و هنگام تلاوت، معناي آيات عوض نشود . اگر نقطه گذاري و اعراب گذاري نبود، بسياري از مسلمان ها قادر به قرائت صحيح قرآن نبودند.

اعراب گذاري قرآن  برای اولین بار به «ابوالاسود دوئلی» نسبت داده شد . او شاعر و تابعی مشهور است كه بیش تر از او به عنوان صحابی امام علی (ع) و واضع علم نحو نام بردهاند.(1)

اولين كساني هم كه نقطه را در قرآن به كار بردند، يحيي بن يعمر و نصربن عاصم از شاگردان ابوالاسود دوئلي بودند.(2 )

پی نوشت ها:

1. درسنامه علوم قرآنی،  حسین جوان آراسته، ص 217.

2. دائره المعارف القرن العشرين، ج3 ،ص 722 به نقل از علوم قرآني ،محمد هادي معرفت، ص155. 

آيا درست است كه قران دو يا يك غلط املائي دارد؟
خداوند كتاب و نوشته نازل نكرده تا در نوشته اش قواعد دستوري و كتابت را كاملا رعايت كند و اگر در قرآن غلط كتابتي وجود داشته باشد، بتوانيم بر خدا ايراد بگيريم ...

آيا درست است كه قران دو يا يك غلط املائي دارد؟

خداوند كتاب و نوشته نازل نكرده تا در نوشته اش قواعد دستوري و كتابت را كاملا رعايت كند و اگر در قرآن غلط كتابتي وجود داشته باشد، بتوانيم بر خدا ايراد بگيريم و آن را با علم و قدرت خدا در تنافي بيابيم بلكه آيات قرآن بر قلب رسول خدا نازل مي شد و رسول خدا آن را بر مردم تلاوت مي نمود و مردم ابتدا با كلام و الفاظ قرآن از طريق گوش و شنيدن، آشنا شده و قرآن را فراگرفتند و بعد، علاوه بر حفظ، آن را نوشتند تا از حوادث دهر در امان بماند و در آن زمان در شبه جزيره كتابت رواج چنداني نداشت و  ابتدايي بود و كاتبان در نوشتن قرآن، مرتكب غلط هاي املايي شدند و رسول خدا خودش تا آخر عمر چيزي ننوشت و در نوشتن قرآن و رسم الخط آن هم دخالت نكرد فقط در تعليم قرائت و صحيح خواندن قرآن سعي فراوان داشت و بعد از آن هم با رواج يافتن خط و نقطه گذاري و اعراب گذاري و...نويسندگان قرآن براي اين كه كسي جرات نكند در قرآن تغييري ايجاد كند و قرآن در امان از تحريف و دستبرد بماند، غلط هاي املايي نويسندگان اوليه را هم حفظ كردند و از اصلاح آنها خودداري كردند و عالمان و مفسران سعي كردند اين موارد را شماره كنند و توضيح دهند تا با وجود غلط بودن كتابت، درست خوانده شود و در معنا و مقصود خللي وارد نگردد.

بنا بر اين،اين عيب و ايرادي بر خدا و رسول و قرآن نيست

پس چگونه قرآن ما اعراب دارد؟
عرب زمان پيامبر اهل خواندن و نوشتن نبود و در تمام حجاز افراد محدود و انگشت شماري خواندن و نوشتن مي دانستند و خط عربي آن زمان بسيار ابتدايي و خالي از نقطه ...

قرآن اوليه به خط كوفي بوده و خط كوفي اعراب ندارد. پس چگونه قرآن ما اعراب دارد؟

عرب زمان پيامبر اهل خواندن و نوشتن نبود و در تمام حجاز افراد محدود و انگشت شماري خواندن و نوشتن مي دانستند  و خط عربي آن زمان بسيار ابتدايي و خالي از نقطه و اعراب و...بود و حروف شباهت زياد به هم داشتند و...

اين خط بعد از اسلام با وام گرفتن از زبان هاي ديگر رشد كرده، نقطه گذاري و علامت گذاري و...بعد از اسلام در آن ايجاد شد. اتفاقا بيش تر اين خدمات هم از جانب اديبان مسلمان و براي خدمت به قرآن و تلاش جهت حفظ آن از تحريف و...صورت گرفته است.

قرآن ابتدا  بر قلب پيامبر نازل شد. بر زبان ايشان جاري شد و به گوش مسلمانان رسيد. در ابتدا و بعد از آن در سده هاي اول قرآن بيش تر از طريق شنيدن منتقل مي شد. محتاج خط و نوشتن و خواندن نبود. مسلمانان در زمان پيامبر آنچه را از زبان  ايشان شنيدند، با رسم الخط متداول و ساده  آن زمان ثبت كردند تا بعد با ديدن آن، شنيده خود را به ياد آورند. اين رسم الخط با همه ايرادها و نواقصش براي يادآوري مطلب شنيده شده كافي بود، همچنان كه خط هيروگليف و تصويري براي رساندن پيام ها كافي بود.

پس قرآن ابتدا با رسم الخط ساده عربي كه بسياري حروف به هم شباهت داشتند و از نقطه و حركت ها اثري نبود، نوشته شد. البته چون اصل بر قرائت بود و مردم بيش تر قرآن را سينه به سينه و شفاهي ياد گرفته بودند، اين خط توسط قاريان به آساني و صحيح خوانده و آموزش داده مي شد. مشكل مهمي نمود پيدا نكرد. بعد براي تلاوت راحت تر  به نقطه و اعراب گذاري اقدام كردند.

مشهور است كه ابوالاسود دوئلي (به دستور حضرت علي ) نخستين كسي است قرآن را اعراب گذاري كرده است.(1)

. بعد از او ديگران كار او را ادامه دادند و با علامت گذاري هاي بيشتر تلاوت را آسان كرده و راه اشتباه را بستند.

اين ها، همه براي در امان نگه داشتن قرآن از تحريف و تغيير در گذر زمان بود.

چنين تكاملي اختصاص به خط عربي ندارد، بلكه ديگر زبان ها و خطها هم از چنين تكاملي بهره گرفته اند.

براي اطلاع بيشتر و آگاهي از استنادهاي مطالب فوق به:

سيد محمد باقر حجتي، پژوهشي در تاريخ قرآن كريم ، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ص 157-186 و 201-234 و 463-486 مراجعه كنيد.

پي نوشت ها:

1. زركشي، البرهان، دار احيائ الكتب العربيه، 1376ق، ج 1، ص 250.

بهترین و صحیح ترین خط قرآن چه خطی است؟
قرآن‌كريم تاكنون با رسم الخط هاي گوناگوني چاپ شده كه تمامي آن‌ها براي قرائت مناسب مي‌باشد و انتخاب هر يك بستگي به سليقه و قرائت آسان‌تر در نظر قاري قرآن دارد...

بهترین و صحیح ترین خط قرآن چه خطی است؟ و بهترین و ساده ترین ترجمه قرآن؟

قرآنكريم تاكنون با رسم الخط هاي گوناگوني چاپ شده كه تمامي آنها براي قرائت مناسب ميباشد و انتخاب هر يك بستگي به سليقه و قرائت آسانتر در نظر قاري قرآن دارد. اين رسم الخط ها عبارتند از:

1. رسم الخط مصری:این رسم الخط، شیوه كشور مصر و شیوه رایج در كشورهای عربی است و در سال‏های اخیر در ایران نیز بسیار متداول شده است؛به خصوص قرآنی كه به خط زیبای خطاط مشهور سوری «عثمان طه» نوشته شده است.

2. رسم الخط شبه قاره هند: این رسم الخط، شیوه رایج در كشورهای جنوب آسیاست، مانند: هند، پاكستان، بنگلادش، افغانستان و استان‏های شرق ایران مانند سیستان و بلوچستان، شرق خراسان، هرمزگان و بعضی مناطق دیگر.

3. رسم الخط ایرانی:شیوه متداول در ایران است كه در قالب هاي متعددي مانند خط نستعليق، رسم الخط چاپي (حروفچيني) و اخيراً با رسم الخط هاي كامپيوتري، به تحرير درآمده و عرضه شدهاست.

4. رسم الخط تركی: این رسم الخط، شیوه رایج در تركیه، ایران و برخي كشورهای اسلامی است. (1)

البته در سال 90 از قرآني تحت عنوان « مصحف جمهوری اسلامی ایران» توسط مركز طبع و نشر قرآن كريم رونمايي شده كه در اين مصحف سعي شده با حذف علائم زائد و تزئيني، رسم الخط مصحف نزديكترين ارتباط را با قرائت داشته باشد تا قاري دچار سردرگمي نگردد.

درباره ترجمه قرآن كريم هم بايد بگوييم كه در دوران معاصر ترجمه هاي گرانقدري توسط علما ارائه شده كه از جمله بهترين آنها به ترجمه آيت الله مكارم شيرازي و آيت الله مشكيني مي توان اشاره نمود.

پی نوشت ها:

1. سیف، سید مهدی، مقاله تاریخچه رسم الخط قرآن و سیر و تحول آن، فصلنامه رشد ( آموزش قرآن )، 1382 - شماره 3، ص 33.

چگونه اختلاف قرائات در قرآن بوجود آمد؟
چنانكه آیت الله معرفت نیز متذكر شده اند اختلاف قرائات چه قبل از جمع آوری عثمان و چه بعد از آن عوامل متعددی داشته و یكی از عوامل اختلاف قرائات، خلط بین تفسیر ...

با وجود جمع آوري قرآن و توحيد مصاحف در زمان عثمان، چگونه اختلاف قرائات در قرآن بوجود آمد؟

چنانكه آیت الله معرفت نیز متذكر شده اند اختلاف قرائات چه قبل از جمع آوری عثمان و چه بعد از آن عوامل متعددی داشته و یكی از عوامل اختلاف قرائات، خلط بین تفسیر قرآن و متن قرآن است یعنی آنچه را ابن مسعود یا ابي بن كعب یا غیر این دو به عنوان تفسیر آیه بیان نموده قاری جزء متن قرآن دانسته است.(1)

تشخیص تفسیر از متن قرآن هم با توجه به تواتر آیات قرآن حل می شود یعنی آیات قرآن كریم به صورت متواتر در بین مسلمانان رواج داشته و گرچه ممكن است شخصی به سبب عدم آگاهی از آیات متواتر، تفسیر را متن بپندارد. اما سایر مسلمانان كه با آیات قرآن مأنوس هستند قدرت تشخیص آنرا داشته اند و لذا اينگونه نبوده كه مسلمانان از اصل و متن آيات آگاه نبوده باشند.

پی نوشت ها:

1. آيت الله معرفت، التمهيد في علوم القرآن ، قم، مؤسسة النشر الاسلامي‏ ، 1415ق،  ج‏2، ص 42

پس چطور حضرت علی (ع) چطور فرمودند كه من نقطه زير باء بسم الله هستم؟
این كه رسم الخط عربی در زمان پیامبر (ص) و مدتی بعد از آن نقطه و حركت های اعرابی و صداها را نداشته ، تقریبا شكی نیست . گفته مورخان و كشفیات تاریخی مؤید این ...

اگر قرآن در آن زمان نقطه نداشت، پس اين حديث از اميرالمومنين را چگونه جواب ميدهيد كه ميفرمايند: انا نقطه تحت باء بسمالله الرحمن الرحيم. اگر آن زمان خط كوفي نقطه نداشته ،پس حضرت چطور فرمودند كه من نقطه زير باء بسم الله هستم؟

این كه رسم الخط عربی در زمان پیامبر (ص) و مدتی بعد از آن نقطه و حركت های اعرابی و صداها را نداشته ، تقریبا شكی نیست . گفته مورخان و كشفیات تاریخی مؤید این مطلب است. اما حدیثی كه نقل كرده اید و به حضرت علی منسوب است، استنادش محكم نیست ،چنان كه در هیچ كدام از كتب حدیثی مهم شیعه و سنی نیامده است . مرحوم سید مصطفی خمینی در تفسیرش (1) آن را از مشارق انوار الیقین ، ص 21 و ینابیع الموده ، ص 69 نقل كرده و ملا صدرا هم در اسفار بدان اشاره نموده است (2)

یا منظور از نقطه در این جا معنایی دیگر (یعنی خط بسیار كوتاه و كوچك) است ،همچنان كه در حدیث زیر از امام علی به این معنا می باشد:

 أنا النقطة ، أنا الخط ، أنا الخط ، أنا النقطة ، أنا النقطة و الخط. (3)

در هر حال اگر این حدیث از امام صادر شده باشد ، ما منظور دقیق حضرت را متوجه نمی شویم .

برخي مفسران مانند آيت الله جوادي هم در آغاز سوره حمد راجع به اين روايت توضيحاتي داده اند. ايشان معتقدند درست است كه در آن زمان نقطه به شكل كنوني نبوده اما عرب ها براي اين كه تشخيص دهد فعل به كار رفته در جمله « خرّ» است يا «حرّ» يا «جرّ»علامتي را كه نشانگر تفاوت ها باشد داشتند. 

در كتب عرفانی (مانند تفسير سوره حمد امام خميني ) برای این حدیث معانی ای ذكر كرده اند كه جهت اطلاع بیش تر می توانید به دو كتاب فوق مراجعه كنید.

پی نوشت ها:

1.  مصطفی خمینی ، تفسیر القرآن الكریم ،چ اول ، تهران ، مؤسسه نشر آثار امام خمینی ، 1376 ش ، ج 1 ، ص 161 .

2. ملا صدرا ، الحكمه المتعالیع (الاسفار) ،چ سوم ، بیروت ، دار احیاء التراث العربی ، 1981 م ، ج3 ، ص 32. 

3. خمینی  ، همان ، ص 161.

آيا روايت است؟
پيامبر ص فرمود: ذكر خداوند عز و جل عبادت است و ذكر من عبادت است و ذكر علي(ع) عبادت است و ذكر امامان (ع) از فرزندان او عبادت است.

سلام عليكم

عبارت «ذكر علي عباده»،

آيا روايت است؟

اگر هست منبعش كجاست؟

قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) ذِكْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَادَةٌ وَ ذِكْرِي عِبَادَةٌ وَ ذِكْرُ عَلِيٍ‏ عِبَادَةٌ وَ ذِكْرُ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ عِبَادَةٌ 1

پيامبر ص فرمود: ذكر خداوند عز و جل عبادت است و ذكر من عبادت است و ذكر علي(ع) عبادت است و ذكر امامان (ع) از فرزندان او عبادت است.

پاورقي ها:

1. مجلسي، محمد باقر بن محمد تقي، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج‏36، ص370

كجا امام كاظم در مورد حضرت معصومه فرمود: ...
آيت الله مستنبط از كتاب «كشف اللئالي‏» نقل‏فرموده كه روزي عده‏اي از شيعيان وارد مدينه شدند و پرسش هايي‏داشتند كه مي‏خواستند از محضر امام كاظم(ع) بپرسند...

كجا امام كاظم در مورد حضرت معصومه فرمود: «فداها ابوها؛ پدرش فدايش شود»؟ منبع لطفا

 

آيا سخن زير از امام رضا در مورد زيارت حضرت معصومه، در منابع روايي آمده است؟

من زارها بقم كمن زارني

 

آيا اين قضيه در كتابهاي قديمي آمده است؟

طفل شيرخواري نزديك بود از بام سقوط كند. به دستور امام علي(ع) بچه اي همسال او را آوردند. بچه با او صحبت كرد و در نتيجه از سقوط نجات يافت

پاسخ پرسش اول:

آيت الله مستنبط از كتاب «كشف اللئالي‏» نقل‏فرموده كه روزي عده‏اي از شيعيان وارد مدينه شدند و پرسش هايي‏داشتند كه مي‏خواستند از محضر امام كاظم(ع) بپرسند. امام(ع) درسفر بودند، پرسش هاي خود را نوشته به دودمان امامت تقديم‏نمودند، چون عزم سفر كردند براي پاسخ پرسش هاي خود به منزل‏امام(ع) شرفياب شدند، امام كاظم(ع) مراجعت نفرموده بود و آنها امكان توقف نداشتند، از اين رو حضرت معصومه(س) پاسخ آن پرسش هارا نوشتند و به آنها تسليم نمودند، آنها با مسرت فراوان ازمدينه منوره خارج شدند، در بيرون مدينه با امام كاظم(ع) مصادف‏شدند و داستان خود را براي آن حضرت شرح دادند.

هنگامي كه امام(ع) پرسش هاي آنان و پاسخ هاي حضرت معصومه(س) راملاحظه كردند، سه بار فرمودند: فداها ابوها (1) پدرش به قربانش باد. باتوجه به اين كه‏حضرت معصومه(س) به هنگام دستگيري پدر بزرگوارش خردسال بود،اين داستان از مقام بسيار والا و دانش بسيار گسترده آن حضرت‏حكايت مي‏كند.

پاسخ پرسش دوم:

دو نوع روايت در اين زمينه از امام رضا (ع) وارد شده است:

1- من زار المعصومة بقم كمن زارني: (2)كسي كه حضرت معصومه (س) را در قم زيارت كند، مانند آن است مرا زيارت كرده است.

2- حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَي بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالا حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ‏ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) عَنْ زِيَارَةِ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَي بْنِ جَعْفَرٍ(ع) فَقَالَ: مَنْ‏ زَارَهَا فَلَهُ الْجَنَّة (3)

پاسخ سوم:

زني كودك شش ماهه اي را در پشت بام تنها گذاشته بود، كودك اندك اندك از پشت بام خارج شده در انتهاي ناودان قرار گرفت مادر كودك از ديدن اين صحنه سخت در اضطراب و تشويش شده هر تدبيري كرد كه فرزند را نجات دهد نتوانست، نردبان آوردند، ولي آن هم نتيجه اي نداشت؛ زيرا ناودان طولاني بود و با ديوار فاصله زيادي داشت. در اين موقع مادر گريه و زاري سر داد و طفل نيز گريه مي كرد.

حضرت امير(ع) نزديك آمده لحظه اي به صورت كودك خيره شد و در آن هنگام كودك زمزمه اي كرد كه كسي معناي آن را نفهميد. پس علي (ع) فرمود: كودكي همسن و سال او را بياوريد، و چون آوردند به دستور آن حضرت كودك را در پيش اطفال با هم حرف مي زدند. پس آن طفل از ناودان خارج شد و به پشت بام برگشت. پس چنان شادماني و سروري در مدينه روي داد كه تا آن زمان مانند آن ديده نشده بود.(4)

پي نوشت:

1. محمد محمدي اشتهاردي، حضرت معصومه فاطمه دوم، ص 133.

2. ناسخ التواريخ، ج 3، ص 68.

3. شيخ صدوق‏، عيون أخبار الرضا (ع)،نشرجهان‏، تهران‏  1378 ق‏ ،چاپ اول‏، ج‏2 ص267.

4. تستري،محمد تقي، قضاوت هاي اميرالمومنين علي (ع)، ناشر جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامي؛ ابن شاذان، فضايل، ص 184.

سندي برايم نقل كنيد كه به جاي خواندن «و ان يكاد»اسپند ايشان دود میکردن
در منابع روايي ما از اسپند يا اسفند كه در عربي « حرمل» است بيشتر به عنوان گياه دارويي و طبي براي درمان ياد شده است و خواص دارويي آن ذكر شده است و تا جايي كه ...

شنيده ام حضرت زهرا س براي چشم زخم اسپند دود مي كردند لطفا سندي برايم نقل كنيد كه به جاي خواندن «و ان يكاد»اسپند ايشان دود مي كردند؟

در منابع روايي ما از اسپند يا اسفند كه در عربي « حرمل» است بيشتر به عنوان گياه دارويي و طبي براي درمان ياد شده است و خواص دارويي آن ذكر شده است و تا جايي كه بررسي شد حضرت زهرا يا معصومين ديگر براي دوري از چشم زخم اسپند دود نمي كردند. در دائرة المعارف هم آمده: گياه اسفند به سبب داشتن خاصيت‏هاي طبي در درمان برخي از بيماري‏ها به كار مي‏رود.(1)

چند نمونه از رواياتي كه خواص دارويي اسپند را ذكر كرده اند مي آوريم:

پيغمبر اكرم (ص) فرمود: « مَا أَنْبَتَ الْحَرْمَلُ شَجَرَةً وَ لَا وَرَقَةً وَ لَا زَهْرَةً إِلَّا وَ مَلَكٌ مُوَكَّلٌ بِهَا حَتَّي تَصِلَ إِلَي مَنْ تَصِلُ إِلَيْهِ أَوْ تَصِيرَ حُطَاماً وَ إِنَّ فِي أَصْلِهَا وَ فَرْعِهَا نُشْرَةً وَ فِي حَبِّهَا شِفَاءً مِنِ اثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ دَاء»(2)؛ از اسفند درخت يا برگ يا ميوه‏اي نمي رويد، مگر آن كه فرشته‏اي بر آن گماشته شده است تا آن را به آن كه بايد برساند، يا خشك شود، و در ريشه و ساقه‏اش شفا است، و در دانه آن داروي 72 بيماري است.

در حديث ديگري به همين مضمون در ادامه چنين فرمودند: « فَإِنَّ الشَّيْطَانَ لَيَتَنَكَّبُ سَبْعِينَ دَاراً دُونَ الدَّارِ الَّتِي فِيهَا الْحَرْمَلُ وَ هُوَ شِفَاءٌ مِنْ سَبْعِينَ دَاءً أَهْوَنُهَا الْجُذَامُ فَلَا يَفُوتَنَّكُم‏»(3)؛ و شيطان تا 70 خانه از خانه‏اي كه در آن اسفند است مي گريزد، و اسفند شفاء 70 بيماري است كه كمترين آنها جذام است. پس از آن غافل و محروم نمانيد.

با توجه به بركت اين گياه كه در روايات آمده، مرسوم است كه براي دفع چشم زخم حسودان اسپند دود مي كنند.

از آيت الله مكارم چنين سوال شده :آيا دود كردن اسپند براي جلوگيري از چشم بد صحّت دارد؟

ايشان جواب دادند: صحّت ندارد؛ ولي ميگويند دود اسفند فضا را ضدّ عفوني ميكند، و مفيد است.(4)

پي نوشت‏ها:

1. مصطفي حسيني دشتي، معارف و معاريف، قم، صدر، 1376، ج 2، ص 178 ماده اسفند.

2. طبرسي، حسن، مكارم الاخلاق، انتشارات شريف رضي، ص186.

3. همان.

4. مكارم شيرازي، استفتائات، ج3، سؤال 1593.

شخصی روایتی از امیرالمؤمنین نقل می‏كرد به این مضمون كه: ...
آیا خدا را بوسیله محمد شناختی یا محمد را بوسیله خدا امام علی فرمود خدا را بوسیله محمد نشناختم ولی محمد را بوسیله خدا شناختم هنگامی كه او را خلق كرد...

شخصی روایتی از امیرالمؤمنین نقل می‏كرد به این مضمون كه: من ابتدا خدا را شناختم و بعد پیامبر اكرم را، نه این‏كه خدا را از راه و وسیلۀ پیامبر بشناسم. اصل این روایت چیست؟

َ« عنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ يَذْكُرُ فِيهِ قُدُومَ الْجَاثَلِيقِ الْمَدِينَةَ مَعَ مِائَةٍ مِنَ النَّصَارَي وَ مَا سَأَلَ عَنْهُ أَبَا بَكْرٍ فَلَمْ يُجِبْهُ ثُمَّ أُرْشِدَ إِلَي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَسَأَلَهُ عَنْ مَسَائِلَ فَأَجَابَهُ عَنْهَا وَ كَانَ فِيمَا سَأَلَهُ أَنْ قَالَ لَهُ أَخْبِرْنِي عَرَفْتَ اللَّهَ بِمُحَمَّدٍ أَمْ عَرَفْتَ مُحَمَّداً بِاللَّهِ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع مَا عَرَفْتُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِمُحَمَّدٍ ص وَ لَكِنْ عَرَفْتُ مُحَمَّداً بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حِينَ خَلَقَهُ ...»(1)

سلمان فارسی در حدیث طولانی بیان می كند كه جاثلیق همراه صد نفر از نصاری وارد مدینه شدند و آنچه از ابوبكر سوال كردند او جواب نداد. سپس آنها را به امیر المومنین راهنمایی كردند پس سوالاتی از ایشان پرسید و جواب گرفت و از آنچه سوال كرده بود این بود كه خبر بده به من آیا خدا را بوسیله محمد شناختی یا محمد را بوسیله خدا امام علی فرمود خدا را بوسیله محمد نشناختم ولی محمد را بوسیله خدا شناختم هنگامی كه او را خلق كرد...

پی نوشت:

1.علامه مجلسی،بحارالأنوار، چاپ بیروت، ج 3 ،ص 273

صفحه‌ها