پرسش وپاسخ

آيا اين حديث از فرمايشات گهربار امام علي (ع) است؟
در اسلام "مال" به خودي خود يك وسيله براي آباد كردن دنيا و آخرت است و ارزشمند و خير مي باشد: ...

سلام

آیا فقر خوب است یا بد است دیدگاه روایات درباره فقرچیست؟

آيا اين حديث از فرمايشات گهربار امام علي (ع) است؟

از دري كه فقر وارد شود از در ديگر ايمان بيرون مي رود

تشكر

در اسلام "مال" به خودي خود يك وسيله براي آباد كردن دنيا و آخرت است و ارزشمند و خير مي باشد:

كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَي الْمُتَّقين (1)

بر شما نوشته شده: «هنگامي كه يكي از شما را مرگ فرا رسد، اگر چيز خوبي [مالي‏] از خود به جاي گذارده، براي پدر و مادر و نزديكان، بطور شايسته وصيت كند! اين حقّي است بر پرهيزكاران!»

اما فقر يا فقر به خدا است كه خصيصه همه موجودات و انسان ها است. زيرا هيچ موجودي از خود چيزي ندارد و هر چه دارد از خداست و فقير محض به درگاه خدا مي باشد:

يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَي اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ (2)

اي مردم، همه شما به خدا نيازمنديد. اوست بي‏نياز و ستودني.

درك و باور اين فقر خود از ارزشمند ترين چيزها است و انساني كه خود را فقير درگاه خدا بداند، از غير خدا احساس بي نيازي مي كند و اين از ارزشمند ترين چيزها و از بالاترين درجات ايمان و بندگي است و سزاوار است كه به چنين فقري افتخار شود و پيامبر اسلام اين فقر را در بالاترين درجه اش درك مي كرد و به آن افتخار مي نمود:

الفقر فخري(3)

فقر افتخار من است.

اما فقر مادي گرچه به خودي خود خوب نيست، اما براي افراد با ايمان كه به غناي روحي و نفسي رسيده اند، مشكل نيست و آن را يك ابتلا مي دانند كه بايد بر آن صبر كنند و از آن، نردبان تكامل بسازند. ولي همين فقر براي افراد سست ايمان خيلي بد و خطرناك است و ممكن است. سبب هلاكت آنان شود و اين كه در روايات هم فقر به عنوان همسايه ديوار به ديوار كفر و ... معرفي شده، ناظر به اين مورد است. رسول خدا فرمود:

كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً (4)

روايات در مذمت فقر مادي فراوان است و طبيعي است كه يكي از زمينه هاي فساد، ظلم، گناه و ناامني فقر مادي افراد جامعه است.

البته ثروت هم چون به انسان احساس توانمندي مي دهد، او را به طغيان مي كشاند و هم چنان كه فقر زمينه گناه و فساد و نامني اجتماعي است، ثروت هم زمينه ظغيان و گناه و عياشي و فساد است:

كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغي‏ أَنْ رَآهُ اسْتَغْني (5)

حقا كه آدمي نافرماني مي‏كند، هر گاه كه خويشتن را بي‏نياز بيند.

پس هم فقر انسان ضعيف الايمان را به كفر، گناه و ظلم سوق مي دهد و هم ثروتمندي و از اين رو بود كه پيامبر به امتش تعليم مي داد كه از خداوند "كفاف" بخواهند تا هم از مضرات فقر در امان باشند و هم به پيامد هاي بد ثروتمندي مبتلا نشوند:

اللَّهُمَّ ارْزُقْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ مَنْ أَحَبَّ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ الْعَفَافَ وَ الْكَفَافَ وَ ارْزُقْ مَنْ أَبْغَضَ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ الْمَالَ وَ الْوَلَدَ (6) 

اما اگر فرد به درجات بالاي ايمان برسد، هم از فقر براي رسيدن به كمال، مركب مي سازد و هم از غنا و توانگري. اگر فقر به او رو آورد، با تحمل و تعفف با آن مواجه مي شود و آن را تقدير و ابتلاي خداوند مي شمارد و اگر با غنا و ثروت مواجه شود، آن را براي خدمت به خلايق براي رضاي خدا به كار مي گيرد و با آن رضاي خدا را تحصيل مي نمايد.

اما روايتي به اين مضمون "از دري كه فقر وارد شود، از در ديگر ايمان خارج مي شود" نيافتيم و ظاهر اين ضرب المثلي باشد كه با توجه به روايات مذمت فقر مشهور شده است.

پي نوشت ها:

1. بقره (2) آيه 180.

2. فاطر (35) آيه 15.

3. مجلسي، بحار الانوار، بيروت، الوفا، 1403 ق، ج 19، ص 30. 

4. كليني، كافي، تهران، اسلاميه، 1367 ش، ج2، ص 307.

5. علق (96) آيه 6-7.

6. كليني، همان، ص 140.

آیا مشكلي وجود ندارد؟
براي انتخاب همسر، مهمترين چيز اين است كه پسر و دختر، در زمينه هاي مختلف با همديگر تناسب داشته باشند، كه براي فهميدن تناسب يا عدم تناسب، شناخت دختر و پسر از ...

پسري هستم 23 ساله كه قصد ازدواج با دختر عمويم را دارم كه سه سال از من كوچكتر است و خانواده دو طرف موافقند آیا مشكلي وجود ندارد؟

براي انتخاب همسر، مهمترين چيز اين است كه پسر و دختر، در زمينه هاي مختلف با همديگر تناسب داشته باشند، كه براي فهميدن تناسب يا عدم تناسب، شناخت دختر و پسر از همديگر و هم چنين شناخت خانواده ها نسبت به يكديگر لازم است. دختر عموي شما از نظر سني، براي ازدواج با شما مناسب است، و هم چنين خانواده هايتان شناخت خوبي از همديگر دارند و شما هم در مورد دختر عمويتان و خانواده او، شناختي نسبي داريد، ولي نكته اي كه بايد به آن دقت داشته باشيد اين است كه براي ازدواج، نمي توان به اين اكتفا كرد كه با همديگر فاميل نزديك هستيد لذا حتما شناخت خوبي از همديگر داريد، چون مواردي را شاهد بوده ايم كه ازدواج هاي فاميلي صورت گرفته است. اما اين دختر و پسر در زندگي مشكل پيدا كرده اند، لذا طلاق گرفته اند و يا اينكه زندگي شيريني ندارند. اين نشان مي دهد كه اين افراد، نسبت به همديگر شناخت خوبي نداشته اند، و ازدواجشان اشتباه بوده است، پس امكان دارد كه دختر و پسري كه با همديگر فاميلي نزديكي هم دارند شناختشان از همديگر كامل نباشد و در مورد ازدواج با همديگر اشتباه كنند. لذا اينكه اين خانم، دختر عموي شماست و فاصله سني اش با شما مناسب است و خانواده هاي همديگر را تا حدودي مي شناسيد براي ازدواج شما با همديگر كافي نيست، بلكه بايد شناخت كاملتر از همديگر باشيد. گاهي اوقات دختر و پسري كه فاميل هستند از جزئيات اخلاقيات همديگر خبر ندارند و فقط يك شناخت كلي نسبت به همديگر دارند، و احتمال دارد كه بعد از ازدواج، كارهايي را از طرف مقابلشان ببينند كه اصلا فكرش را هم نمي كردند. لذا بايد از طريق صحبت كردن با همديگر، و تحقيق كردن از دوستان و اطرافيان، نسبت به همديگر شناخت كامل تري پيدا كنيد، البته اين هم قابل انكار نيست كه ازدواج فاميلي، به خاطر شناخت بيشتر، مزيت هايي نسبت به ازدواج با غريبه دارد.

نكته مهمي كه در ازدواج هاي فاميلي بايد دقت داشت اين است كه امكان بروز مشكلات جسمي و ذهني در فرزندان متولد شده در ازدواج هاي فاميلي، بيشتر از ازدواج هاي غير فاميلي است، لذا اگر قصد ازدواج فاميلي داريد مشاوره ژنتيك و در صورت لزوم، آزمايش ژنتيك را جدي بگيريد.

براي آگاهي بيشتر از ملاك هاي انتخاب همسر به كتاب " جوانان و انتخاب همسر " استاد علي اكبر مظاهري و كتاب " انتخاب همسر"  آيت الله اميني مراجعه كنيد. اين كتابها (مخصوصا كتاب اول) اطلاعات خوبي در زمينه انتخاب همسر به شما خواهند داد.

نمي دونم چكار كنم لطفا منو راهنمايي كنيد.
برادر گرامي؛ بسيار مهم است كه قبل از هر اقدامي، به جهت حفظ حرمت خود و جلوگيري از وابستگي به ايشان، قبل از هر چيز، از امكان يا عدم امكان اين ازدواج ...

پسر 30 ساله اي مي باشم كه بعد از خواستگاري سنتي كه صورت گرفت . حدود 3 ماه هست كه با دختر خانم به جهت ايجاد آشنايي بيشتر هفته اي يكبار ملاقات دارم و گاها در هفته تلفني با هم صحبت مي كنيم. الان مطرح شده است كه مهريه مدنظر آنها 450 سكه مي باشد. مد نظر ما 110 سكه مي باشد .

نمي دونم چكار كنم لطفا منو راهنمايي كنيد . ادامه ارتباط ما با وجود اين اختلاف صحيح هست؟

برادر گرامي؛ بسيار مهم است كه قبل از هر اقدامي، به جهت حفظ حرمت خود و جلوگيري از وابستگي به ايشان، قبل از هر چيز، از امكان يا عدم امكان اين ازدواج (راجع توانايي در قبول مهريه مدنظر) اطمينان حاصل كنيد. علاوه بر اينكه اميدواريم اين ملاقات ها و تلفن ها زير نظر خانواده دختر و با اجازه آنها باشد. افراد زيادي بوده اند كه با عدم رعايت اصل اطلاع خانواده ها، دچار انحرافاتي شده اند كه متاسفانه دختر و پسر را به تباهي كشانده. ويژگي ديگر اين روش اين است كه شما در فضايي كاملا منطقي دست به تحقيقات در مورد ايشان مي زنيد. قطعا اين عمل شما مي تواند مانع بروز احساسات غير منطقي و در نتيجه گرفتن تصميمي مناسب شود. علاوه بر اينكه صحبت درباره ازدواج و شرايط دو طرف در مرحله تكميل اطلاعات و با گفت و گوي مستقيم آن هم با حضور و قضاوت ديگران اقدام پذير است؛ زيرا هدف شناخت است، نه ارتباط احساسي و عاطفي.

اما نكاتي تكميلي

1. مهريه به معناي صداق و نشانه راستي و درستي است؛ به هيمن دليل وقتي مرد چيزي را با اين عنوان به زن مي دهد، يعني علاقه من به تو راستين است و دروغين نيست و اگر مرد مجبور شود بيشتر از توان خود بپردازد، به طور قطع ديگر نمي تواند نشانه صداقت او باشد؛ بنابراين به دختر و خانواده دختر توصيه مي شود به عللي واهي و غير منطقي (چشم و هم چشمي، فخر فروشي، مقايسه، رقابت، افزون طلبي و ...) مهريه هاي سنگين را بر همسر آينده دخترشان تحميل نكنند و متوجه پيامدهاي منفي آن باشند.

2. همانطور كه گفتيم مهريه هاي سنگين نمي تواند ضامن ازدواج پايدار و زندگي آرام و سعادتمند باشد؛ زيرا اگر چنين مي بود، جمله مهرم حلال و جانم آزاد را نمي شنيديم.

3. قطعا اگر در زندگي زناشويي مرد به بن بست برسد، آن قدر همسرش را مي آزارد تا او را وا دارد از مهرش بگذرد و خود را رها سازد كه البته اين رفتار بر اساس روايات ديني، بسيار ناشايسته و ناجوانمردانه است.

4. در مجموع به شما نيز توصيه مي كنيم در صورت اصرار آنها بر مهريه مشخص شده، و عدم توانايي در پرداخت آن، به هيچ عنوان زير بار آن نرويد. قطعا اگر سري به دادگاه هاي خانواده بزنيد و آمار افرادي كه به خاطر موارد مشابه و عدم توانايي در پرداخت مهريه راهي زندان مي شوند را ببينيد متوجه منظور ما مي شويد.

5. ادامه رابطه شما مي تواند موجب عشق كوركورانه و در نتيجه پذيرش تمامي شرط هاي آنها شود. كه اين مي تواند زمينه را براي مشكلات بعدي مهيا سازد. پس قبل از هر چيز لازم است ارتباط خود را محدود به زمان حضور خانواده ها كنيد.

6. و در پايان اين جمله را هميشه به خاطر بسپاريد: عاقلانه انتخاب كنيد؛ عاشقانه زندگي كنيد.

به تازگي به اين درك رسيده ام كه واقعا او را از ته دل ميخواهم.
اظهار محبت به جنس مخالف، اغلب به يكي از دو هدف ذيل انجام مي شود: 1. به منظور ايجاد روابط دوستانه 2. به منظور آشنايي با يكديگر و فراهم كردن مقدمات ازدواج

24 مرداد ماه تولد دختر خاله ام است و بيست سالش ميشود همان كه قبلا گفته بودم از اول دبيرستان به او علاقه مند شدم .من تا حالا براي او كادو نخريده ام الان بعد از گذشت اين مدت كه من 22 سالم شده و او 20 ساله هنوز هم تا به امروز از اين علاقه من نسبت به او كم نشده و ديگر نمي توان گفت كه علاقه براي دوران بلوغ و نوجواني است و زود گذر است. من به تازگي به اين درك رسيده ام كه واقعا او را از ته دل ميخواهم .

لطفا به سوالهاي من پاسخ دهيد من را ياري بفرماييد:

1-من تصميم دارم براي او يك تابلو فرش كه چهره زيبايش در آن نقش بسته  و يك جمله تيريك زير آن تابلو براي او هديه بدهم آيا خوب است؟

2-پيشنهاد شما چيست آيا يك كادو معمولي بدهم يا اگر مشاور خانم داريد نسبت به علاقه دختران بيست ساله من را راهنمايي كنند

3-آيا اگر در روز تولدش به يك رستوران معروف دعوت كنم خوب است و يا قبول ميكند؟

4-او دو خواهر ديگر هم دارد براي آنها هم كادو بگيرم يا نه چون هرسه تولدشان به فاصله 10 روز در مرداد است؟

5-آيا به نظر شما اين كادو مي تواند به او بفهماند كه از ته دل دوستش دارم؟

با تشكر فعلا خدانگهدار

اظهار محبت به جنس مخالف، اغلب به يكي از دو هدف ذيل انجام مي شود:

1. به منظور ايجاد روابط دوستانه و صميمانه واستمرار آن براي مدت زماني خاص، درجهت پاسخ به احساس نياز رواني خود (يعني نياز به محبت ورزيدن ومورد محبت واقع شدن)

2. به منظور آشنايي با يكديگر و فراهم كردن مقدمات ازدواج و بعضي انگيزه هاي ديگر.

اما بنظر شما كدام يك از اين دو صورت را مي توان پذيرفت و بر آن مهر تاييد زد؟

شكي نيست كه انسان داراي نيازهاي مختلف زيستي، اجتماعي، عاطفي و شناختي است. او همان طور كه نياز به خوردن و آشاميدن دارد؛ نيازمند ارتباط وتعامل با ديگران است و سرانجام نيازمند محبت كردن و مورد محبت واقع شدن است. اما آنچه در ايجاد رابطه دوستي و اظهار محبت به ديگري، از اهميت زيادي برخوردار است، آن است كه اين اظهار محبت به چه كسي و تا چه محدوده اي انجام گيرد تا هم آن نياز عاطفي پاسخ داده شود و هم عوارض و پيامده هاي منفي نداشته باشد.

بطور كلي اظهار محبت به جنس مخالف داراي پيامده هاي ذيل است.

1. زياده طلبي: اظهار محبت به جنس مخالف، در بيشتر موارد با يك سلام و احوال پرسي ساده و مختصر و يا به انگيره دادن يك هديه جشن تولد شروع مي شود ولي به تدريج نوع رابطه و گفت و گو تغيير يافته به ميزان و كميت آن نيز افزوده مي شود و تا آنجا پيش مي رود كه تمام انرژي عاطفي خود را مي خواهد در همين گفت و گوها و ارتباط  هزينه كند و هرگز به همان حداقلي كه در روزهاي اول داشته، اكتفا نمي كند و بر همين اساس است كه از همان آغاز، بايد از ايجاد ارتباط عاطفي و مبتني بر احساسات اجتناب كرد. بنابراين ما با اظهار محبت شما به دختر خاله گراميتان مخالفيم.

2. با شكل گيري روابط عاطفي بين دختر و پسر و افزايش تدريجي آن، زمينه وابستگي آنها به يكديگر و تشديد آن فراهم مي شود. نياز به محبت ورزيدن و مورد محبت واقع شدن، در دوران جواني به اوج خود مي رسد و به شكل خودكار دختر و پسر دراين كانال قرار مي گيرند. از اين رو علاقه ابتدايي شدت يافته و كم كم دو طرف به يكديگر وابسته مي شوند. بگونه اي كه گاهي از انجام اموري كه مستقيما با آينده و موفقيت هاي درسي و شغلي آنها مرتبط است عقب مي افتند.

همچنين وابستگي مانع گزينش صحيح و دقيق براي شريك آينده زندگي مي شود و از آنجا كه شخص، به فردي خاص وابسته شده، تمام نيكي ها، خوبي ها، زيبايي ها و ... را در فرد مورد علاقه خود مي بيند و ديگر توان مشاهده عيوب احتمالي او را ندارد؛ زيرا از روي علاقه و از پشت عينك وابستگي، به طرف مقابل نگاه مي كند؛ نه با نگاهي خريدارانه، نقادانه و بررسي كننده تا تمام نقاط ضعف و قوت او را در ترازوي حقيقيت بين، مورد دقت و مشاهده قرار دهد.

از طرفي ديگر اگر دوطرف قصد ازدواج داشته باشند و بعد سپري شدن مدتي از دوستي و ايجاد وابستگي، به خواستگاري بروند و پس از خواستگاري مشكلي مانند مخالفت خانواده ها و يا مشكلي مانند مشكلات ژنتيكي مانع ازدواج آنها شود، مسئله اي به نام افسردگي و احساس گناه گريبانگر آنها خواهد شد.

3. احساس گناه: شكي نيست كه ما در جامعه اي ديني زندگي مي كنيم و بيشتر مردم آن از آموزه هاي ديني و اخلاقي، متاثر هستند و به آنها احترام مي گذارند. اظهار محبت و طرح رابطه دوستي با جنس مخالف از رفتارهايي است كه جامعه ديني و ارزشي، آن را نمي پسندد و به آن خرده مي گيرد و با اندك دقتي در متون ديني و سخنان رهبران ديني روشن مي شود كه ارتباط با جنس مخالف، از چهارچوب و قوانيني خاص برخوردار است.

مطالبي كه بيان شد، بعضي از پيامدها و عوارض اظهار محبت به جنس مخالف به منظور داشتن روابط دوستانه و صميمانه است. صورت دوم به منظور فراهم كردن مقدمات ازدواج است شرايط ديگري دارد.

بي ترديد براي ايجاد يك زندگي مشترك بدون شكست، دو طرف بايد به طور كامل از ويژگي هاي شخصيتي و خواسته ها و ايده آل هاي خود مطلع شوند و به آن احترام بگذارند. به نظرشما آيا مي توان با ايجاد يك رابطه عاطفي و اظهار محبت به اين هدف دست يافت و زمينه ارتباط دوستانه را فراهم نمود تا دراين ارتباط ها به روحيات و ويژگيهاي اخلاقي همديگر پي برد؟ بايد قبول كرد كه وقتي علاقه و محبت چيزي در قلب فرد جاي گرفت، او را نسبت به واقعيات كور و كر مي كند و ديگر نمي تواند نقاط منفي و ضعف آن را ببيند و حتي بشنود و آنچه مي بيند و مي شنود، در نظرش زيبا و جذاب جلوه گر مي شود و حتي نقاط ضعف را نقاط قوت تلقي مي كند.

در پايان خدمت شما عرض مي كنيم كه ما نسبت به علاقه واقعي و عميق شما به دختر خاله خودتان احترام مي گذاريم و به صداقت حرف شما ايمان داريم اما آيا بهتر نيست قبل از اينكه وارد مشكلات ناخواسته اي كه دربالا بيان كرديم از راه اصولي تري پيش رويد؟ بنظر مي رسد بهترين گزينه اي كه مي تواند شما را ياري كند، مطرح كردن اين علاقه با خانواده تان باشد. قطعا برگزاري يك مجلس خواستگاري و صحبت شما و ايشان دراين مجلس مي تواند تكليف شما را روشن سازد. حتي اگر مخالفتي در زمينه كم بودن سن ازدواج شما و ايشان شد، مي توانيد درخواست يك نامزدي شرعي را داشته باشيد. در هرصورت ما با دادن هر گونه هديه اي با هر عنواني به ايشان مخالفيم.

خواهش میكنم كه كمكم كنید و راه درست زندگی رو بهم نشون بدین؟
بنا به نظر برخي مراجع معظم تقليد، اذن ولي براي ازدواج دختر لازم است و پسر، نيازي به اذن ولي براي عقد موقت يا دائم ندارد. با اين وصف، مشكل ارتباطي شما ...

من 2سال بایك پسری اشنا شدم فقط روز اول اشنایی همدیگرو دیدیم اون بخاطر اینكه دچار گناه نشه حاضر نمی شد منو ببینه به پدرم زنگ زد ازم خاستگاری كردعموش فوت كردچون روحیه باباش خیلی بد بودمدتی صبر كردیم الان باباش راضی شدولی متاسفانه داداشش تصادف كرد و عمرشو دادا به شما الان اون احتیاج به همدردی داره با اینكه هردوتامون می دونیم گناه هست قصد داریم همدیگرو ببینیم آخه خانواده ی اونا عزادارهستند و روحیه مساعدی واسه خاستگاری ندارند ازتون خواهش میكنم كه كمكم كنید و راه درست زندگی رو بهم نشون بدین؟

بنا به نظر برخي مراجع معظم تقليد، اذن ولي براي ازدواج دختر لازم است و پسر، نيازي به اذن ولي براي عقد موقت يا دائم ندارد. با اين وصف، مشكل ارتباطي شما نه از جانب والدين ايشان، بلكه از جانب والدين شما مي باشد. اگر والدين شما به اين ازدواج رضايت دارند، مي توانيد با كسب اجازه پدرتان به جاري ساختن صيغه محرميت مبادرت ورزيد و اگر پدرتان به اين ازدواج رضايت ندارد، كل ارتباط شما چه به ازدواج بينجامد، چه نينجامد، چه پدر نامزدتان راضي گردد و چه نگردد، زير سؤال است و تداوم آن به هيچ وجه به صلاح شما به عنوان يك دختر نمي باشد.

هر چند شما در شرايطي نيستيد كه پذيراي هيچ حرف مخالفي باشيد، ولي بايد متوجه شرايط خطير خود باشيد. هر گونه احساسي كردن اين رابطه، به حساس شدن آسيب زاي آن مي انجامد و در كوتاه مدت يا ميان مدت، به ضرر طرفين تمام خواهد شد.

در اين مرز و بوم هزاران پسر نامحرم نيازمند همدردي هزاران دختر نامحرم ديگر مي باشند و نمي توان با چشم بستن بر حقايق شرع و قانون، به توجيه اين روابط به بهانه همدردي پرداخت. همدردي اگر در چارچوب شرع و قانون صورت پذيرد، امري صددرصد پذيرفتني است؛ ولي خارج از اين چارچوب، باطني جز دردافزايي ندارد.

ناگفته نماند كه ما هيچ گونه اطلاعی از ملاكمندي و معيارمندي انتخاب طرفين نداريم و چه بسا همه اين بحث ها به دلیل عدم ملاكمندي و معيارمندي، از اساس بيهوده باشند.

در مجموع، بايد گفت اگر اولاً: انتخاب خود را عاقلانه و نه عاشقانه مي دانيد. ثانياً: آن را ملاكمند و معيارمند مي دانيد. ثالثاً: اين پسر شرايط اوليه ازدواج را دارد. در اين صورت، به جاي تمركز بر رضايت والدين ايشان، بر رضايت والدين خود به اين ازدواج تمركز نماييد. خواستگاري ايشان از خانواده شما، متوقف بر حضور فيزيكي والدين ايشان نمي باشد و ايشان مي تواند صادقانه با بيان حوادث پيش آمده به خواستگاري رسمي از شما بپردازد. اگر جواب والدين شما مثبت بود، شما مي توانيد با رضايت و اذن پدر با ايشان محرم گرديد يا بدون صيغه محرميت و با رعايت حدود شرعي با اشراف والدينتان به رابطه محدود با ايشان بپردازيد. بي شك، نظر اوليه ما روان شناسان، عدم ورود دختران به اين گونه ازدواج هاي فرسايشي و پر حاشيه مي باشد و تا زماني كه مي شود بدون حاشيه به خانه بخت پا گذاشت، چرا بايد ماه ها و سال ها روح و روان خود را براي يك ازدواج معمولي با يك پسر كاملاً معمولي فرسوده ساخت.

همواره خواهان ازدواج با قيد مصلحت و حكمت الهي باشيد و با چشمان باز به حكمت هاي پيدا و پنهان اين حوادث نسبتاً غير طبيعي در زندگي پسر باشيد.

به سربازی نرفته من از شما خواهشمندم كه در این زمینه راهنمائیم كنید؟
در رابطه با سوال شما باید عرض نمایم كه ازدواج زمينه ها و شرايط خاصي را می طلبد. پسر و دختری كه قدم در راه ازدواج مي گذارد بايستي ملزومات اين امر را فراهم كنند..

یكسال است كه با پسری دوست هستم. من و او همدیگر را دوست داریم هم پسر دایی من و هم دوست دختر قبلیه اون خیلی مزاحممون می شند و همش بین ما دو به هم زنی می كنند. خانواده من و فامیل همه خبر دارند به جز داداشم و بابام. چكار كنم كه اون دو تا مزاحم وارد زندگی ما نشوند؟ و چگونه به پدرم و برادرم بگویم كه من اون را دوست دارم؟

این پسر من را برای ازدواج می خواد و همه خانواده اون خبر دارند و 18 سال دارد و الان مشغول درس خواندن است و هنوز به سربازی نرفته من از شما خواهشمندم كه در این زمینه راهنمائیم كنید.

در رابطه با سوال شما باید عرض نمایم كه ازدواج زمينه ها و شرايط خاصي را می طلبد. پسر و دختری كه قدم در راه ازدواج مي گذارد بايستي ملزومات اين امر را فراهم كنند، و گرنه زندگی مشترك شان بسیار آسیب پذیر بوده و به مجرد وزیدن نسیم كوچكی از مشكلات فروخواهد ریخت، حال باید از شما پرسید كه شما و ایشان  چه مقدار در مورد اين ضوابط و ملاكها آگاهی دارید؟! با هم  مروري كوتاه بر اين شرايط خواهيم داشت تا موضوع روشن تر شود؛ یكی از ملاكهای اولیه ی ازدواج بلوغهاي چندگانه است،  اين بلوغ ها از اين قرارند:

1- بلوغ جسمي (تغييرات فيزيكي و شيميايي بدن)؛

2- بلوغ جنسي (رشد اندامهاي جنسي براي توليد مثل)؛

3- بلوغ عاطفي (تمايل به دوست داشتن سالم ديگران نه بر اساس منفعت طلبي شخصي)؛

4- بلوغ يا استقلال از والدين (چنين فردي بدون حمايت همه جانبه از طرف والدين و بدون نياز هميشگي به نظر خواهي از جانب آنان به زندگي خود ادامه مي دهد. به عبارتي او چسبيده به والدين يا وابسته به آنها نيست و خودش مي تواند براي زندگيش تصميم بگيرد)؛

5- بلوغ اقتصادي (كسب درآمد و تأمين احتياجات زندگي روزمره بدون وابستگي مالي به ديگران  يا والدين)؛

6- بلوغ اجتماعي(آخرين مرحله بلوغ كه فرد در اين سن كه حدود 23 سالگي است براي زندگي اجتماعي آماده شده و نحوه ارتباط صحيح بدون تحت فشار قرار گرفتن غرايز را يادگرفته است و كمتر تابع جريانات زود گذر خُلقي مي شود و به عبارتي ثبات عاطفي پيدا مي كند.

 با توجه به نكات ذكر شده سخت نيست كه حدس بزنيد كه ايشان در كدام مرحله قرار دارند و چه مقدار از بلوغهاي ياد شده را كسب كرده است. فردي كه در سن هجده سالگي و مشغول به تحصيل است چه برنامه اي براي يافتن كار و تأمين معاش خانواده دارد؟  چه مقدار زمان طول خواهد كشيد كه وي بتواند به استقلال مالي و شغل مناسب دست يابد؟  دوره خدمت سربازي كه با احتساب آمادگي و خارج شدن از فضاي آن دو سال طول مي كشد را به اين مدت اتمام تحصيل و يافتن شغل اضافه كنيد، زمان چقدر مي شود؟   در تمام طول اين زمان روابط شما چگونه خواهد بود؟  پدر و مادر شما در صورت اطلاع يافتن از اين جريان اجازه خواهند داد در طول اين مدت شما با ايشان در رابطه باشيد؟  آيا اجازه خواهند داد كه شما اين مدت را عقد شده بمانيد تا شرايط ازدواج فراهم شود؟  احتمال اين وجود دارد كه والدين شما بگويند كه چون هم درس و هم كار و هم سربازي مانده و براي حل اين جريان چند سال وقت لازم است ما از موقعيتهاي مناسب ازدواج براي دخترمان چشم پوشي نمي كنيم؟  و يا اينكه شايد ايشان بعد از اين چند سال منصرف شده و تمايلي به ازدواج با شما نداشته باشند؟(زيرا با توجه به سن ايشان كه در اوايل جواني هستند اين تغيير عقيده بسیار محتمل است. زیرا اقتضای این سن سوار شدن بر بال احساسات و آرزوهاست  به طوری كه مخصوصا پسران جوان كه از جهت عاطفی ضعیف ترند هر روز از بامی برخاسته و بر بامی دیگر فرود می آیند به امید اینكه گم شده خود را بر بام جدید بیابند همانطوری كه نوشته اید دوست پسر شما نیز قبلا به یك دیگر علاقمند بوده و از این قاعده مستثنی نمی باشد! البته این قضیه مختص ایران نیست و مشكلی جهانی است و هر روز ميلیونها دختر و پسر در جهان بدون در نظر گرفتن ملاكهای اساسی با هم ازدواج میكنند و بسیاری از این ازدواجها در همان اوایل دچار تنش های بسیار شده و از هم می گسلد! دختر و پسری كه در ابتدا عاشق هم بوده اند با گذشت مدت كوتاهی از زندگی مشترك و رو به سردی گراییدن عوامل احساسی و عاطفی،  با رو آمدن تعارض ها و اختلافات اساسی شخصیتی و خانوادگی مواجه می شوند و راه حل را در طلاق می جویند، بسیاری از موارد بوده است كه مشاور قبل از ازدواج،  به خاطر ناهم خوانی های شخصیتی و غیره؛ دختر و پسری را  از ازدواج با همدیگر برحذر داشته ولی آن دو بخاطر عشق شدیدی كه به هم داشته اند ازدواج كرده اند و بعد از چند ماه با سر و ضعی نامناسب كه حاكی از درگیری های فیزیكی آندو بوده! برای جداشدن از هم مراجعه نموده اند. پرفسور آرون تی بك كه یكی از مشاوران قبل از ازدواج مشهور می باشد بسیاری از مشكلات ایچنینی را در كتاب جالب خود به نام« عشق هرگز كافی نیست» گرد آوری نموده اند كه شما می توانید با تهیه ی این كتاب و مطالعه ی آن نسبت به بسیاری از مسائل روشن شوید و با چشم باز در این مسیر حركت كنید این كتاب را مهدی قراچه داغی به فارسی ترجمه كرده و توسط انتشارات ذهن آویز چاپ شده است.

    خواهر گرامي!

هدف ما از طرح اين مباحث به هم ریختن و آشفته كردن ذهن شما نيست بل مقصود ما اینست كه با چراغ روشن در این راه پر پیچ و خم و سنگلاخی قدم بردارید و از پشیمانی های بعدی مصون باشید. پشیمانیهایی كه سود چندانی ندارد و موجب آسیب های زیادی به روح و روان شما خواهد شد و این آسیب ها در بسیاری از موارد مخصوصا برای دختران، جبران ناپذیر است. به هر حال هدف ما، مطرح كردن واقعيات با توجه به تجارب بسیار گسترده ی مركز ما ما در این زمینه بود و تصمیم نهایی با شما است. چه آنكه فرد براي تصميم درست در مرحله اول نيازمند اطلاع و آگاهي همه جانبه در مورد قضيه اي است كه می خواهد در مورد آن تصميم بگيرد.

    خواهر گرامی!

 در سئوال خود اشاره كرديد كه پسر دايي شما و دختري از فاميل ايشان مزاحم شما هستند و مدام در پي برهم زدن رابطه شما هستند. ذكر اين نكته مهم است كه نحوه برخورد ديگران با ما توسط خودمان تعريف و بيان مي شود. ما با رفتاري كه از خود نشان مي دهيم به ديگران مي فهمانيم كه چقدر مي توانند با ما در ارتباط باشند و به حريم خصوصي ما نزديك شوند. اين امر در معاشرتها و ارتباطات اجتماعي ما با ديگران تعريف مي شود. ببينيد كه چگونه به ايشان اجازه مي دهيد كه در خصوصي ترين جنبه زندگي شما دخالت كنند؟  چنانچه تصميم شما مبني بر ازدواج با خانواده ها مطرح شود و جنبه رسمي پيدا كند خود به خود ميزان دخالت و نفوذ چنين افرادي كاسته ميشود. يكي از نشانه هاي بلوغ اجتماعي و رشد مناسب اين نكته است كه افراد اجازه دخالتهاي بي مورد در زندگي خود را به ديگران نمي دهند. آيا آنقدر مهارت داريد كه چنانچه با هم ازدواج كرديد مرزهاي خانوادگي خود را تعريف كرده تا ديگران در آن دخالت نكنند؟  بطور قاطعانه با ايشان برخورد كرده و مانع دخالت ايشان در اين جريان شويد. زيرا اين موضوعي است كه به شما مربوط مي شود نه ايشان! كافي است در برخورد هاي بعدي به آنها نشان دهيد كه از دخالت آنها ناخرسنديد. چنانچه اين امر ميسر نشد با آن دو نفر قطع ارتباط كنيد.

    نكته بعدي را كه به آن اشاره كرديد بحث مطرح كردن علاقه خود به ايشان، با پدر و برادرتان است. به طور طبيعي با توجه به فرهنگ ما ، دخترها بخاطر رعایت حیا و ادب در اين مورد چيزي به پدر نمي گويند، لذا به نظر می رسد كه بهتر است اجازه دهید كار با روال عادی خود كه اقدام پسر از كانال های تعریف شده  فرهنگی است به سامان برسد و وقتی هنگام اظهار نظر شما فرارسید نظر خود را در این باره از طریق مادرتان اعلام دارید.

     اگر در این زمینه سئوال دیگری برایتان مطرح شد حتما آن را با ما در میان گذارید  تا با توجه به تجارب خود به آن پاسخ گوییم، زیرا آرزوی ما سعادت مندی و شادكامی شما در زندگی است. قصد ما این است كه شما با كمترین هزینه و آسیب؛ به آرامشی پایدار در زندگی نایل شوید و از نابسامانی های احتمالی كه بر سر راه شما كمین كرده اند به سلامت عبور كنید.

   و نكته ی بسیار مهم این كه:

 هرگز در زندگی خود، یاری خواستن از امامان معصوم علیهم السلام،  كه چراغ های فروزان خداوند در روی زمین هستند را فراموش نكنید.

به نظر شما چه كنم ؟
قبل از هر چیز بهتر است، كمی درباره ویژگی ها و مشخصات دوران نوجوانی صحبت كنیم. دوره نوجوانی فصل دگرگونی های شگرفی در انسان است كه در آن تمامی قوای زیستی، روحی...

من دختری 15 ساله عاشق پسری 18 ساله ام و دل كندن از او برایم غیر ممكن است و هیچ طوری نمی توانم از او جدا شوم و او مرا برای ازدواج می خواهد . به نظر شما چه كنم ؟

قبل از هر چیز بهتر است، كمی درباره ویژگی ها و مشخصات دوران نوجوانی صحبت كنیم. دوره نوجوانی فصل دگرگونی های شگرفی در انسان است كه در آن تمامی قوای زیستی، روحی ، روانی، فكری و عاطفی فرد از دوران بلوغ دچار تغییر و تحولات اساسی می گردند.

در طول زندگي يك فرد، وقايعي رخ مي دهند كه از اهميت خاصي برخوردارند . به عنوان نقاط عطفي در زندگي از آن ها ياد مي شود. يكي از اين وقايع بلوغ است.

بلوغ در لغت به معني رسيدگي و پختگي است كه در ابعاد جسماني، رواني، عاطفي، معنوي و اجتماعي در سنين نوجواني پي ريزي مي شود. بلوغ دوره بحراني انتقال از مرحله كودكي به بزرگسالي و زمان كسب قدرت باروري است. گرایش به جنس مخالف از پدیده های شایع دوره نوجوانی و از تغییرات دوران بلوغ است. در این دوره نوجوان در باره رابطه با جنس مخالف كنجكاو می شود كه  كنشی طبیعی از مراحل رشد انسان است ؛ اما مشكل زمانی ایجاد می شود كه بعضی از نوجوانان فراتر از سطح سن و تجربه خود وارد این روابط می شوند. چون یكی دیگر از ویژگی های این دوران استقلال طلبی و بارز شدن منیت فرد است ،متاسفانه فكر می كنند كه انتخاب شان درست است و به نظریات دیگران توجه چندانی نمی كنند. 

 گرایش به جنس مخالف یك كشش ذاتی است كه خداوند آن را برای بقای نسل در وجود انسان قرار داده اما نكته اساسی این است كه این نیاز در بهترین و سود بخش ترین شرایط پاسخ داده و باعث رشد و تعالی انسان شود. موقعیتی مانند ازدواج كه فرد با آگاهی و شناخت همه جانبه، همسر ایده آل و مناسب خود را در سایه خانواده و برای رسیدن به آرامش و سایر هدف های عالی انسانی انتخاب كند . این امر مستلزم رسیدن به درجه ای از پختگی و خودشناسی است كه قطعا دوره بحرانی و پر تلاطم نوجوانی فرصت مناسبی برای آن نمی تواند باشد . مرتكب خطاهایی در این دوران شدن ، بسیاری از فرصت های ناب و ارزشمند آینده را از انسان سلب خواهد كرد.

 تقاضای عاجزانه من از شما این است كه در این مورد با عقل و نه با احساس عمل كنید، زیرا طبق تجربه ما  عمل احساسی در این گونه موارد، پشیمانی هایی، همراه با آسیب های فراوان روحی و روانی برای شما و خانواده تان در پی خواهد داشت كه خلاصی از آن نیاز به مدت طولانی و صرف هزینه بسیار دارد . جای پای  آسیب ها، برای همیشه در زندگی بر جای می ماند.

از شما می خواهم كه اندكی با خود خلوت كنید و به یاد آورید كه در اولین روزهایی  آشنایی و دوستی شما با این آقا،  به لحاظ روحی در چه شرایطی قرار داشتی؟ رابطه ات با سایر اعضای خانواده و خصوصا پدر و مادرت چگونه بود؟ آیا دلیل گرایش و محبتت نسبت به او احساس تنهایی نبود كه در خانه تجربه می كردی؟ آیا با خودت فكر نمی كردی كسی به شما توجه نمی كند؟ ناگهان پای این دوستی به زندگی ات باز شد؟

 البته از چگونگی آشنایی و طرح دوستی شما چیزی نمی دانم، اما معمولا دختران و حتی پسران به سن و سال شما تنها به دنبال پاسخ گفتن به احساس نیاز دوست داشته شدن و مورد توجه بودن، درگیر ارتباطاتی از این دست

 می شوند. اما آیا واقعا كسی كه خود سرشار از نیاز است ،قادر است به ما كمك كند؟ آیا می توان روی قول و قرار كسی كه در دوره ای پر تنش و گذرا از زندگی اش به سر می برد حساب كرد؟

وقتی می گویی مرا برای ازدواج می خواهد، یعنی اینكه از پوچی رابطه كنونی تان و عواقب پر خطر آن آگاهی داری و به دنبال بهانه ای برای معنا و ارزش دادان به آن هستی! اما واقعا این آقا پسر شرایط تصمیم گیری برای ازدواج و توان تشكیل خانواده را دارد؟ تا چند سال دیگر دارای این شرایط خواهد شد؟ ازدواج نیاز به بلوغ های ششگانه دارد كه بلوغ جنسی ، جسمی، اجتماعی، اقتصادی، عقلی، عاطفی و هیجانی است كه به نظر می رسد شما و پسر مورد علاقه تان تا كسب این بلوغ ها راه زیادی در پیش دارید.

    به محبت پاك و صادقانه ای كه نسبت به او دارید، حمله و یا بی احترامی نمی كنم، اما از شما می خواهم به سوالاتی كه مطرح كردم ، فكر كنید و ببینید در شرایط كنونی دلیل گرایش شما به یكدیگر چیست؟ صفات و ویژگی ها و شرایط ستودنی و مناسب دیگری یا صرفا نیاز به توجه و محبت؟ در موقعیت فعلی اولویت اصلی زندگی هر كدام از شما چیست؟ ازدواج؟ تشكیل خانواده؟ تحصیل؟ اشتغال؟و.......؟  اگر واقعا قرار باشد با هم ازدواج كنید، آن آقا پسر تحصیلات، شغل و آینده مطمئنی دارد كه  بتوانید روی آن حساب كنید یا  زمانی را كه باید صرف تحصیل یا آموختن حرفه ای كند ، به دوستی و گپ وگفت با شما می گذراند؟

با كمی واقع نگری و دور اندیشی در می یابید اگر واقعا دوستدار یكدیگر هستید ،باید با كمی از خود گذشتگی و خودداری، اجازه دهید هر كدام از شما بهترین و مهم ترین وظایفی را كه برای ساختن آینده اش به عهده اوست ،به درستی انجام دهد . در زمانی كه امكانات مادی(مانند تحصیلات، شغل مناسب و درآمدی معقول برای اداره زندگی) و معنوی(توانایی و پختگی لازم برای انتخاب همسر از روی عقلانیت و نه صرفا احساسات، پایبندی و تعهد به پیمان مقدس ازدواج و...) لازم را برای تشكیل خانواده و ازدواج كسب كرد ، آن گاه با ثابت قدمی و اطمینان اقدام كند.

 فاصله زمانی هم محكی بسیار مناسب برای احساس واقعی هر دو شماست. اگر همچنان به یكدیگر پایبند بمانید كه این عشق سرمایه ارزشمند زندگی تان خواهد بود . ضمنا مانع رشد و انجام مسئولیت های فعلی تان هم نشده ؛ اگر دریابید كه انتخاب امروزتان از روی عجله و ناپختگی بوده ، بهای سنگینی را برای آن نپرداخته و چیزی را هم از دست نداده اید.

 ساختن فردا از تصمیم های عاقلانه و سخت امروز شروع می شود.  این دوره دوره دلبستگی های ناپخته و زودگذر است كه درگیری بیش از اندازه و احساسی با آن می تواند صدمات جبران ناپذیری در پی داشته باشد.

 كتاب «عشق هرگز كافی نیست» پرفسور بك را بخوانید. این كتاب را مهدی قراچه داغی ترجمه كرده و انتشارات ذهن آویز آن را چاپ كرده است.

آيا طرز فكر من اشتباهه كه با حداقل ميشه زندگي رو شروع كرد؟
همان طور كه مي دانيد اين روش هاي انتخاب همسر از اساس آسيب زاست و ثمره اي جز همين چيزي كه چهار سال در حال تجربه آن هستيد ندارد. متأسفانه رتبه الف دانشگاه هاي ...

چهار سال پيش يكي از هم كلاسيهاي دانشگاهم بهم ابراز علاقه كرد پسر كاملا معقول و با وقاري بوداز لحاظ علمي هم بسيار سطح بالايي دارن ( رتبه الف دانشگاه)بعد از مدتي اشنايي اوليه و اعتماد به ايشان بنا به توافقي كه كرديم قرار شد تا دو سال ديگه به خواستگاري بيايند اما شرايط جوري پيش رفت  كه نشد .رو حمايت پدرشون حساب كرده بودند كه ايشون ضرر مالي دادند و ديگه نمي شد روشون حساب كرد

مدتي به همين روال گذشت تا اينكه اعتماد من به ايشان رو به نابودي رفت و دچار مشكل شديم و ديگه حاضر به صبوري نبودم در اين بين چون ميخواستم اول درسم تمام شود بعد ازدواج كنم ازدواج نكردم

هر چند وقت يك بار با هم صحبتي ميكرديم و باز قطع ارتباط ميكرديم من دلايلم ايناست كه با حداقل هم ميشه زندگي شروع كرد اما ايشون ميگن بايد دستم كاملا پر باشه من ميگم خدا خودش وعده داده

كه به خاطر فقر از ازدواج نترسيد خدا خودش غني ميكنه ايا اشتباه ميگم ؟ اما اين اقا دلايل خودشو داره كه نه نميشه تو خيلي زندگي رو ساده مي بيني. اين وسط كي داره اشتباه ميكنه ؟

دعواها و بحث هايه پيش اومده علاقه من به ايشون رو تقريبا نابود كرده كلا باهاشون قطع ارتباط كردم و اتمام حجت كردم كه ازدواج ميكنم

من رو حرف خودم هستم ايشون هم رو حرف خودشون كه من دوست دارم اما الان نميشه پا فشاري ميكنه

دو تا سوال دارم

آيا طرز فكر من اشتباهه كه با حداقل ميشه زندگي رو شروع كرد؟

سوال دومم اينه كه اگر اين وسط اين اقا اومد خاستگاري ايا صلاحه باهاشون ازدواج كنم با شرايطي كه بينمون هست ؟

اينم بگم ايشون از من چند سال و خورده اي كوچك تر هستند

همان طور كه مي دانيد اين روش هاي انتخاب همسر از اساس آسيب زاست و ثمره اي جز همين چيزي كه چهار سال در حال تجربه آن هستيد ندارد. متأسفانه رتبه الف دانشگاه هاي ما نمي داند كه اول كت را مي دوزند بعد دگمه متناسب آن را پيدا مي كنند و نه بر عكس. اين پسر به نوعي در حق شما خيانت كرده است و بدون كوچكترين پشتوانه اي صرفاً بر اساس اما و اگرها به ابراز علاقه به شما پرداخته است. در اين كوران روابط خارج از چارچوب چه گناهاني كه ناديده انگاشته نشده و به بهانه ازدواج در آينده اي نا معلوم توجيه و تطهير نگشته است. در اين روابط عشقي و عاطفي، ملاك هاي انتخاب همسر يكي پس از ديگري در مسلخ عشق و علاقه ذبح مي گردند و با اين همه دختر و پسر توقع موفقيت ازدواج هم دارند. ناگفته پيداست كه كوچكتر بودن اين پسر از شما به هيچ وجه امر مثبتي قلمداد نمي گردد و اين عدم ملاكمندي در ملاك تناسب سني باعث به مخاطره افتادن آينده ازدواج شما مي گردد. چه زندگي تان با حداقل شروع كنيد چه با دست كاملاً پر، ريسك اين ازدواج بسيار بالاست. اساساً ازدواجي كه بعد از چهار سال انتظار فرسايشي صورت پذيريد، بوي كهنگي مي دهد و حرف تازه اي براي گفتن زوجين به يكديگر باقي نمي گذارد. ازدواج هميشه به عنوان يك رويداد نو و جديد در زندگي مطرح است و كهنگي آن دردسر ساز مي گردد. بايد دانست اين پسر احتمالاً به خاطر ضريب هوشي بالايش از كمال گرايي منفي در رنج است. كمال گرايي منفي يكي از ويژگي هاي افراد مبتلا به وسواس فكري است. كمالگرايان منفي به كمتر از كمال چيزي رضايت نمي دهند و زندگي با اين گونه افراد بسيار دشوار است. آن ها همواره به دنبال بهترين نمره، بهترين ازدواج، بهترين شغل، بهترين زندگي زناشويي و... هستند. از آن جا كه همه امور دنيا به نحوي ناقص و ناكاملند، همواره احساس ناكامي مي كنند.

از سوي ديگر، عشق (در برخي موارد) چيزي جز يك فكر يا رفتار وسواسي نيست و چه بسا عشق ايشان به شما چيزي جز يك فكر تكرار شونده و وسواس گونه نباشد.

متاسفانه اين 4 سال انتظار فرسايشي به دست خوردگي عاطفي شما منجر شده است و اين پسر بي مسؤوليت بر اساس هيچ و پوچ شما را از مسير عادي زندگي خارج كرده است. تازه با فرض دست پر شدن ايشان موانع احتمالي زيادي از جمله عدم رضايت والدين طرفين بر سر راه اين ازدواج وجود دارد. بايد متوجه باشيد كه پسري كه دور انديشي و همه جانبه نگري ندارد شوهر قابل اتكايي نخواهد بود و رتبه الف هيچ دردي از زندگي مشترك فرد دوا نخواهد كرد. سعي نماييد ذهن و وقت خود را مصروف سؤالات بي ثمر و كاملاً حاشيه اي از جمله سوال اولتان نكنيد چرا كه جواب آن هر چه باشد اين ازدواج از اساس زير سؤال است. با توجه به مطالب بالا و ده ها مطلب ناگفته ديگر سعي نماييد ذهن خود را در حد امكان از فكر ازدواج با ايشان منصرف سازيد، چرا كه همين عدم رعايت ملاك تناسب سني كافي است كه آينده ازدواج شما به مخاطره بيفتد. تجارب باليني ما نشان مي دهد كه اين گونه پسران تكليفشان با خودشان روشن نيست مثلاً معلوم نيست كه دست كاملاً پر ايشان امسال يا ده سال ديگر يا حتي بيشتر محقق مي گردد. چرا ما بايد بعد از چهار سال بلاتكليفي، سال هاي متمادي ديگري در انتظار يك ازدواج معمولي با يك پسر كاملاً معمولي و البته كمال گراي منفي (اين واژه را در اينترنت جستجو نماييد) باشيم.

چالش هاي اين بحث راجهت ارائه به دانشجويان بيان فرماييد؟
بي ترديد اسلام كه يك مكتب انسان سازي است براي همه شئونات فردي و اجتماعي آدمي طرح و برنامه دارد مي بايست به يكي از مهم ترين جنبه هاي روحي و رواني انسان يعني ...

بنده دريكي از مراكز دانشگاهي  فعاليت ميكنم،مسائل وسوالات زيادي در خصوص ازدواج موقت دربين قشر دانشجو مطرح است،لطفا فرصت ها و تهديدات وچالش هاي اين بحث راجهت ارائه به دانشجويان بيان فرماييد؟

در ابتدا لازم است مقداري به ضرورت ازدواج موقت از ديدگاه اسلام بپردازيم:

1- بي ترديد اسلام كه يك مكتب انسان سازي است براي همه شئونات فردي و اجتماعي آدمي طرح و برنامه دارد مي بايست به يكي از مهم ترين جنبه هاي روحي و رواني انسان يعني غريزه جنسي او توجه داشته باشد و او را به حال خود وانگذارد مضاف بر اينكه هم فرد و هم جامعه نيازمند آرامش و امنيت است و بدين جهت اسلام با هرگونه مسئله اي كه نظم و آرامش و امنيت فرد و خانواده و اجتماع را بر هم زند و به خطر بيندازد مخالف است.

2- در جامعه افراد متعددي اعم از زن و مرد داريم كه به هر دليلي يا نمي توانند ازدواج دائم كنند و يا مرداني هستند كه نياز و غريزه جنسي آنها با ازدواج دائم مرتفع نمي‎شود اينجا تكليف چيست؟ آيا مي بايست مردم را به اجبار محدود و وادار به رياضت و رهبانيت كرد؟ آيا بايد آزادي مطلق داد و كمونيسم جنسي يعني اينكه هر كس با هر فردي خواسته بدون هيچ محدوديتي به اجبار محدود و رابطه جنسي برقرار كرد رواج داد؟ آيا مي شود گفت اسلام هيچ برنامه و طرحي ندارد و مردم را به حال خود رها كرده است؟ مسلم است كه در اين زمينه اسلام بهترين گزينه را انتخاب كرده كه هم عقل و هم وجدان آن را تأييد مي كند بدين خاطر يكي از قوانين ارزشمند و درخشان از ديدگاه مذهب جعفري، مسئله ازدواج موقت يا صيغه است.

- فرصت هاي ايجاده شده توسط ازدواج موقت:

1- ازدواج موقت يك مسألۀ اجتماعي:

اين يك قانون كلي و عمومي است كه اگر به غرائز طبيعي انسان، به صورت صحيح پاسخي گفته نشود او براي اشباع آن ها متوجه روش انحرافي خواهد شد؛ زيرا اين حقيقت قابل انكار نيست كه غرائز طبيعي را نمي توان از بين برد و به طور فرض هم اگر بتوانيم از بين ببريم، چنين اقدامي عاقلانه نيست؛ چون اين كار يك نوع مبارزه با قانون آفرينش است.(1)

2- ازدواج موقت، فرصتي كه تهديد شد:

حكم ازدواج موقت كه در دين ما به آن اشاره شده است، اگر درست مورد استفاده قرار گيرد، در مواقع ضروري، مثل ديگر احكام اسلام، باعث راحتي و سلامت بشر است، اما اگر مورد سوء استفاده قرار گيرد خود تهديد جدي براي خانواده و اعضاي آن است.

ازدواج موقت اگرچه در اسلام به آن اشاره شده اما اظهارنظرهاي غير كارشناسي در اين زمينه و عدم هدايت صحيح آن ميتواند ضمن ايجاد تبعات سوء، منجر به پاشيدگي كانون خانواده و حتي عدم تمايل به تشكيل خانواده در بين جوانان گردد.

صاحب نظران معتقدند گاهي شرايطي بوجود ميآيد كه ضمن در نظر گرفتن عرف و شرع در جامعه ميتوان بر ازدواج موقت تأمل نمود البته ازدواج موقت فقط ميتواند نقش يك مُسَكِن را بازي كند و تبعات آن را نيز بايد در نظر گرفت و براي آن برنامه ريزي كرد.

در ازدواج موقت چندين ملاحظه بايد صورت بگيرد. از جمله مهمترين اين ملاحظات حفظ حرمت و كرامت زن مي باشد كه در اسلام به آن بسيار تأكيد شده است و اگر كرامت زن زير سئوال رود زن تبديل به يك ابزار خواهد شد.

3- ازدواج موقت نيز يكي از سنت هاي گرانبهاي پيامبر اكرم(ص) است كه در زمان ايشان حلال شده است.(2) دين فطري و انسان ساز اسلام به علت هاي مختلفي چون فراهم نبودن زمينه و شرايط ازدواج دائم يا دوري از همسر به خاطر جنگ يا مسافرت، كه فرد احساس شديد نياز به ارضاء ميل جنسي خود پيدا مي كرد، و مي ترسيد كه به گناه بيافتد، ازدواج موقت را به امر الهي حلال نموده است؛ تا اولاً با گناه و فحشا مقابله بشود و ثانياً از اين راه فرد به يك لذّت مطبوع و مشروع برسد.

ازدواج موقت هر چند در زمان بحراني فشار شديد غريزه جنسي و ترس از آلوده شدن به گناه توصيه مي شود تا در اثر آن دچار گناه و منكرات و يا بيماري هاي رواني همچون اضطراب، بي ثباتي روحي و رواني نشود، اما آن به هيچ وجه فايده هاي روحي و رواني و مستمر ازدواج دائم را ندارد.

- تهديدات، چالش ها و اسيب هاي ازدواج موقت در عصر امروز:

موضوع ازدواج موقت و چند همسري در اسلام، موضوعي بسيار حساس است و متأسفانه در اين زمينه از ديرباز افراط و تفريطها و سوء استفادههاي بسياري صورت گرفته است.

ابتدا بايد اين نكته را در نظر داشت كه هر نوع سنت مقدسي ممكن است در صورت عدم مراعات شرايط و حد اعتدال آن با يك سري آفات و آسيبهاي احتمالي همراه باشد كه اين ناشي از عدم فهم درست مكلفان از آن موضوع و عدم ملاحظه موارد آسيبشناسي ميباشد و از نقص شريعت يا شارع مقدس نميباشد.

به عنوان نمونه از منظر اسلام حتي نمازي كه در شريعت آن قدر مورد ستايش واقع شده اگر شرايط و حدود متني و فرامتني آن مورد لحاظ قرار نگيرد و به حكمتها و آسيب شناسي آن دقت نشود، به فرموده روايات محكم اسلامي آفت ميشود و از اين رو است كه در متن برخي روايتها ميبينيم آمده است: «آفة الصلاة»؛ يعني آفت نماز، يا آفت ايمان، و مانند آن، يعني همين موضوع مقدسي كه ما داريم، يك آفت و آسيبي دارد و در صورتي اين آسيب گريبانگير ميشود، كه فرد فهم درستي از اين قضيه نداشته باشد و افراط و تفريط كند.

در اين جا به برخي از موارد آسيبشناسي اين موضوع بسنده ميكنم:

1.آسيب روحي و اجتماعي همسران شوهردار در خانواده در صورت عدم ملاحظه شرايط و قيود و حكمتها.

2. آسيب تربيتي فرزندان، اين كه اگر ازدواج مجدد يا موقت با شرايط و قيدها و حكمتهاي آن ناخوانايي داشته باشد، معمولاً فرزنداني كه در خانوادههاي اول هستند، به خاطر نقش كمتر پدر در خانواده و يا به خاطر عدم رعايت عدالت يا عدم امكان ايجاد عدالت از لحاظ تربيتي آسيب جدي ميبينند و اين مساله لطمه بسيار بزرگي را به جامعه خواهد زد.

3. كاهش اعتماد عمومي زوجين به همديگر و  سستي اركان خانواده، از آن جا كه ركن اساسي زندگي زناشويي و خانواده در جامعه اعتماد زن و شوهر نسبت به يكديگر بوده و تنها چيزي است كه زن يا شوهر را در تحمل بعضي از مشكلات خانوادگي و كوتاهيها يا  تقصيرهاي طرف مقابل ياري ميدهد، همين اعتماد و اميد به وفاداري است، بديهي كه اين دو سنت بدون رعايت شرايط و قيود آن و توسعه و تشويق بي رويه، با اين ركن خانواده اصطكاك پيدا ميكند و در نتيجه چنين پيوندي با كوچكترين بهانه از هم خواهد پاشيد.

4. توسعه شهوتراني و هوسبازي در جوامع اسلامي كه علاوه بر همه آسيبهاي ديگر به تضعيف اركان اقتصادي و سياسي و فرهنگي جوامع خواهد انجاميد.

5. كاهش سطح ازدواجهاي دائم و ريشه دار در صورت توسعه بي رويه و كج فهمي از مقوله ازدواج موقت، بديهي است كه هر چه ازدواجهاي موقت در جامعه با آساني و بدون هيچ قيد و بندي همراه باشد، جوانان به خاطر فرار از يكسري بارهاي حقوقي و الزامات قانوني از ازدواج دايمي گريزان خواهند شد.

6. احتمال برخي سوء استفادههاي حقوقي و جنسي از ناحيه هر دو طرف در صورت عدم ترسيم نظام حقوقي مشخص براي اين سنتها به ويژه براي ازدواج موقت، با توجه به اينكه معمولاً در جامعه ايران و بيشتر جوامع اسلامي ديگر ازدواج موقت معمولاً به صورت پنهاني انجام ميگيرد و نيز بينش متعادل و منصفانهاي از اين سنتها در ميان عرف برقرار نشده، بديهي است كه ضمن توسعه برخي روابط نامشروع در قالب اين سنتها و تهديد جدي اين نابساماني بر عليه دختران دوشيزه، احتمال سوء استفاده براي مردان و زنان از همديگر و گريز از تعهدات حقوقي بسيار است و در مواقعي نيز شنيده شده كه اين آسيب حتي موجب آسيبهاي روحي و رواني خاصي براي طرفين شده و يا حتي هنجارهايي همچون باجگيري از طرفين و مانند آن به اين آسيبها افزوده ميشوند.

7. «ازدواج موقت» سوژهاي كه هر از گاهي سر بلند ميكند!

ازدواج به عنوان يك پديده اجتماعي در بستر پيچيدهترين و حساسترين روابط اجتماعي ميان دو جنس مخالف برقرار و به عنوان مقدمه و منشأ خانواده محسوب ميشود كه هم اكنون تغييرات اجتماعي بعد از انقلاب صنعتي، منجر به طولاني شدن فرايند جواني كه به تعبير روانشناسان وظيفه اصلي آن جستوجوي هويت مستقل و استقلاليابي است و در نتيجه تاخيراتي در سن ازدواج شده است.

- مشكلات ازدواج موقت براي جوانان:

شرايط اجتماعي نامناسب، عدم پذيرش اين نوع ازدواج در بين عرف مردم به عنوان يك راه حل واقعي، نبود مقررّاتي مناسب در بين مردم و بي مسؤليتي برخي افراد و عدم پذيرش بعضي آثار آن(تولد فرزند و ...)، و سودجويي هاي برخي از افراد فرصت طلب، مشكلات زيادي را براي اجراي اين سنت الهي به خصوص براي افراد جوان مجرّد ايجاد كرده است، و تا فراهم شدن شرايط بهتر فاصله هاي زيادي وجود دارد.

مشكل ديگري كه وجود دارد اين است كه امكان دارد كساني كه به ازدواج موقت روي مي آورند، بخواهند فقط ميل جنسي را از اين طريق ارضا كنند و ديگر در آينده به ازدواج دائم كه ركن اساسي است و فوايد زيادي دارد، روي نياورند.

و لااقل تجارب نشان داده، كه ميل جنسي با كامجويي ها، هر چند به شيوه صحيح و شرعي باشد، شعله ورتر مي شود، و شايد تنوع طلبي و فزوني خواهي انسان باعث شود، كه با يكي دوبار صيغه موقت، انسان به آن معتاد شود و دنبال هوسراني و شهوتراني رود كه مورد نهي اسلام است و اين ميل، يكي از اميال نيرومندي است كه افكار و افعال افراد جوان را كه دنبال تحصيل، تهذيب و كار و كوشش هستيد، تحت تأثير زيادي گذاشته و مانع رشد و پيشرفت آنها مي شود. لذا توصيه مي شود، اگر فشار جنسي خيلي زياد نيست و تا حدّي نيست كه به گناه آلوده شويد، از پرداختن به ازدواج موقت خودداري شود.

- مشكلات ازدواج موقت براي زنان جوان:

شرايط اجتماعي نامناسب، نبود مقرراتي مناسب در بين مردم و بي مسئوليتي برخي افراد و عدم پذيرش بعضي آثار آن (بارداري و ...) و سودجويي هاي برخي از افراد، مشكلات زيادي را به خصوص براي زنان و دختران جوان ايجاد كرده است. لذا برخي از علما روي آوري اين گونه افراد را به ازدواج موقت مناسب ندانسته و توصيه مي كنند كه، آنها در پي احساسات يا نيازهاي زودگذر نروند، زيرا برقرار كردن يك رابطه زودگذر، بدون مصلحت انديشي، بر آينده آنان و روحيه و وضع اجتماعي آنان اثر منفي مي گذارد. بنابر اين، زن بايد به ازدواج موقت به گونه اي كاملا واقع بينانه توجه كرده و به دنبال آن برود. ولي اگر فشار و نيازهاي جنسي به اندازه اي باشد كه تحمل آن دشوار است، و مي ترسد كه به گناه بيافتد، آن موقع با كمال احتياط و مراقبت هاي ويژه، به ازدواج موقت تن در دهد.(3)

 -ازدواج موقت دختر باكره؛ آري يا خير؟

در اين ميان، دختران باكره، در برابر اين مشكلات آسيب پذيرترين قشر جامعه هستند. و اين كار آبرو و آينده آنها را در برابر يك ازدواج پايدار و دائم تهديد مي كند. لذا آنها بيش از هر چيزي بايد، درباره اين سختي ها بينديشند و تلاش كنند، و در برابر هر گونه عكس العمل جنبي زودگذر مقاومت نمايند. علامه سيد محمد حسين فضل الله مي گويد: «ما به ويژه به دختران باكره توصيه نمي كنيم كه به تجربه ازدواج موقت دست بزنند، حتي اگر به آن نياز داشته باشند. زيرا در آينده به دليل عادت به آن، يا برخي حالات پيش بيني نشده، يا حساسيتهاي اجتماعي كه براي آبروي آنان زيانبار است، آثار منفي فراواني بر روحيه آنان خواهد گذاشت و ديدگاه جامعه را نسبت به آن ها و فرصت هاي ازدواج را براي آن ها دستخوش تغيير مي سازد. زيرا جوانان معمولا ميل ندارند با دختري ازدواج كنند كه قبلا با جوان ديگري تجربه جنسي، هر چند غير كامل داشته است. ما شاهد بوده ايم كه ازدواج هايي بر اثر پي بردن شوهر به ارتباط همسرش با فرد ديگر پيش از او، بر هم خورده است.»(4)

مشكل ديگر:

رابطه جنسي طبيعي بين زن و شوهر از عوامل مهم استحكام و دوام زندگي زناشوئي و مايه ايجاد روابط احساسي و عاطفي بين آن ها است و دختر جواني كه فعلا به نوعي اين نياز جنسي را ارضاء مي كند، امكان دارد كه بعدها كه ازدواج دائم كرد، دچار اختلال رواني ـ جنسي شده و نتواند به خوبي همسرش را ارضاء و اشباع كند.(5) و اين را همه مي دانند كه اولين آغوش، دلپذير ترين نوع رابطه هاست و چشم هر مرد و زني هميشه به دنبال آن است.

- حاصل سخن و نكات پيشنهادي:

1- از آنجا كه اين روش نيز مانند بسياري از راهكارها مورد سوءاستفاده بعضي از مردان تنوع طلب قرار گرفته و مهمتر از آن عده اي با حمله به آن فيگور روشن فكرانه گرفته و موقعيت امروزي براي خود دست و پا مي كنند، بهتر است به جاي رد ازدواج موقت، نحوه اجرا و مديريت اصولي و كاربردي آن را برنامه ريزي كرده و اجرا نمايند و به جاي تخريب يك سنت اجتماعي، افراد سوء استفاده گر را با وسايل مختلف از اين كار باز دارند و يا روش هاي ديگري را به عنوان جايگزين اعلام كرده و به بحث بگذارند.

 پيشگيري از فساد بهويژه آسيب هاي اجتماعي، از اساسي ترين نتايج ازدواج موقت است.

2- ازدواج موقت ممكن است مقدمه ازدواج دايم باشد. گاهي به وسيله اين ارتباط، الفتي بين زن و مرد ايجاد مي شود و يك زن و مرد جوان بدون انجام گناه با وجداني آسوده با يكديگر زندگي مي كنند و به احتمال قوي، نتيجه رابطه آنها به ازدواج دايم ختم مي شود. لذا استفاده بجا و مناسب از اين دستور پسنديده مي تواند به سلامت اجتماعي كمك كند.

3- اگر چه ازدواج موقت امري است شرعي اما نمي توانيم به جهات عرفي آن بي اهميت باشيم. گاهي عدم توجه به مسائل عرفي سبب تهمت مي شود و گاهي براي افراد، به جهت عدم پذيرش اجتماعي، مشكلات و ناسازگاري ها و حتي جدال هايي پيش مي آيد.

4- عقد موقت براي هر فردي توصيه نمي شود، برخي افراد كه ظرفيت رواني محدودي دارد، در ناسازگاري هاي زناشويي به جاي تمركز بر حل مشكل و ناسازگاري سريع، سراغ صيغه مي روند تا آنجا احساس خوشي بيشتري داشته باشند و اين امر مي تواند اساس خانواده را به شدت ويران كند.

 

- منابع كمكي براي مطالعۀ بيشتر:

1. حجّتي، احمد، در مسير زندگي با ازدواج موقت يا دائم، ج اول، قم، مؤلف.

2. قائمي، علي، تشكيل خانواده در اسلام، تهران، اميري، ج هشتم.

3. عسگري، مرتضي، ازدواج موقت در اسلام، ترجمه محمد جواد كرمي، تهران، نشر مجمع علمي اسلامي.

4. صحتي، احمد، در مسير زندگي با ازدواج دائم يا موقت، قم.

5. تحليلي بر روان شناسي زن در ازدواج موقت، طلعت رافعي، نشر دائره.

 

 پي نوشت ها:

1. جهت اطلاع از وجوه دلالت اين آيه بر ازدواج موقت و پاسخ به برخي شبهات ر.ك. به: درسنامه فقه مقارن، پاسخ به شبهات فقهي، محمد رضا ضميري، ص 285، چاپ اول، موسسه آموزشي و پژوهشي مذاهب اسلامي، قم، 1384.

2. نساء(4) آيۀ 24.

3. فضل الله، سيد محمد حسين، دنياي زن، ترجمه واحد ترجمه دفتر ژژوهشي و نشر سهروردي، تهران، دفتر ژژوهش و نشر سهروردي، 1383، ص 387.

4. فضل الله، سيد محمد حسين، دنياي زن، ترجمه واحد ترجمه دفتر پژوهشي و نشر سهروردي، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردي، 1383، ص387.

5. عسگري فر، حسين، نقش بهداشت روان در ازدواج، تهران. گفتگو، 1380، ص 161.

حال با اين اوضاع ميتوانم ازدواج مجدد داشته باشم؟
پرسشگر گرامی اینکه انسان دوست دارد دارای فرزند و ذریه و نسل باشد چیزی است که در همه انسان ها وجود دارد اما باید بدانید که تنها راه سعادت و باقیات الصالحات بر...

بنده حدود 20 سال است كه ازدواج كرده‎ام ولي متاسفانه تا كنون صاحب فرزندي نشده‎ام. حال با اين اوضاع ميتوانم ازدواج مجدد داشته باشم؟ يا اينكه بهتر است همسر اولم را طلاق داده و سپس ازدواج كنم؟ و آيا اشكالي ندارد تا مشخص شدن وضعيت در حال حاضر از طريق صيغه همسري اختيار كنم و بعدا موضوع را در صورت برآورده شدن آنچه مد نظرم بوده آشكار كنم؟

پرسشگر گرامی اینکه انسان دوست دارد دارای فرزند و ذریه و نسل باشد چیزی است که در همه انسان ها وجود دارد اما باید بدانید که تنها راه سعادت و باقیات الصالحات بر جای گذاشتن و نام نیک از خود بر جای گذاشتن، این نیست که انسان دارای فرزند خلف و شایسته ای باشد،چرا که بسیاری از افرادی که نام نیک از انها به جای مانده، از طریق عمل و علم و خدمات انها به خداو اسلام و انسانیت، این نام نیک از آنها به جای مانده است، پس شما نپندارید که تمام خیر و مصلحت شما در بچه دار بودن است، آیا نشنیده، نمی دانید و نمی بینید کسانی را که از ناحیه فرزندشان جز غم و غصه و ناراحتی و آبرو ریزی و بدبختی دنیا و آخرت بهره ای نبرده اند؟

در ضمن امید خود را به خدا و بچه دار شدن از همین همسرتان از دست ندهید، آیا نشنیده اید که برخی پیامبران مثل حضرت ابراهیم و زکریا علیهما السلام با آن که پیامبر و مستجاب الدعوه بودند، پس از ده ها سال دعا کردن، در سن کهولت و پس از هشتاد سالگی خدا دعای آنان را مستجاب کرد؟

و اگر دارای فرزند نشدید ناراحت نباشید و این نباید در شما و کارهایتان ایجاد خلل کند، زیرا ممکن است بی فرزندی یا دیر فرزنددار شدن یکی از راه های آزمایش الهی باشد همان طور که برخی پیامبران مثل حضرت سلیمان هرچه دعا کردند، صاحب فرزند نشدند. البته افراد بسیاری هم بودند وهستند که در کنار معاینات و معالجات پزشکی به دعا درمانی پرداختند و نتیجه گرفتند. امیدواریم شما نیز یکی از همین افراد باشید.  این ها درس هایی است که ما باید از تاریخ بیاموزیم. لازم است بدانیم که خدا اولا خیر و صلاح بندگانش را بهتر از بندگانش می داند.

ثانیا - آن چه خیر و صلاح بندگان است، خداوند همان را برای بندگان مؤمن خود تقدیر می کند. و برای بچه دار شدن یک سری ادعیه هم وارد شده که انجام دادن انها موثر است

 1 - از امام صادق علیه السلام روایت شده که جهت فرزند دار شدن این دعا را زیاد بخوانید :« اللَّهُمَّ لَا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ وَحِیداً وَحْشاً فَیَقْصُرَ شُکْرِی عَنْ تَفَکُّرِی بَلْ هَبْ لِی عَاقِبَةَ صِدْقٍ ذُکُوراً وَ إِنَاثاً آنَسُ بِهِمْ مِنَ الْوَحْشَةِ وَ أَسْکُنُ إِلَیْهِمْ مِنَ الْوَحْدَةِ وَ أَشْکُرُکَ عِنْدَ تَمَامِ النِّعْمَةِ یَا وَهَّابُ یَا عَظِیمُ یَا مُعَظَّمُ ثُمَّ أَعْطِنِی فِی کُلِّ عَافِیَةٍ شُکْراً حَتَّى تُبْلِغَنِی

مِنْهَا رِضْوَانَکَ فِی صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ وَفَاءٍ بِالْعَهْدِ »

 در حدیث دیگری آمده است که در سجده بخواند: « رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ »

 (1)

اما اگر نمی توانید بیش از این صبر کنید و می خواهید ازدواج مجدد کنید، باید بگوییم که این کار برای شما هیچ اشکالی ندارد ولی اولا تصور نکنید که اول باید همسر اول تان را طلاق دهید چرا که شما فقط برای فرزند دار شدن همسر دیگری انتخاب می کنید نه نارضایتی از همسر اول، و این کار یعنی طلاق همسر اول ، اخلاقی  هم نیست.

و بهتر است اگر قصد ازدواج مجدد دارید ،از همان اول ماجرا را به همسرتان بگویید و ایشان را در این مورد قانع کنید و احتیاجی به ازدواج مخفی و از طریق صیغه نیست و ممکن است کار را برای شما مشکل کند .

 

پی نوشت ها :

1.شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام قم، 1409 هجرى قمری، ج 21، ص 369-372.

صفحه‌ها