پرسش وپاسخ

آیااین گونه تنوع طلبی جوان رابرای رسیدن به آن انتخاب بزرگ یاری می كند؟
مد و مدگرایی پدیده ای است كه در میان همه اقشار جامعه وجود دارد، اما جوانان و نوجوانان بیش از دیگران به این پدیده اهمیت می دهند. امروزه با گسترش وسایل ارتباط...

برخی معتقدند: جوان تنوع طلب است و آنهایی كه مانع تنوع طلبی او می شوند جوان رادرك نمی كنند همین تنوع طلبی سبب می شودكه جوانان به دنبال مدبروند و كسانی كه بامدمخالفت می كنندتنوع طلبی جوان رادرك نمی كنند. استفاده ی جوان ازهرنوع مدلباس ومووهرنوع فیلم وموسیقی وداخل شدن درهرگروه اجتماعی چه خوب و چه بدخاصیت دوران جوانی است اگربگذاریم جوان جوانیش رابكند بعدازگذشت دوره ی نوجوانی خودش آرام میگیردوزندگی معمول وهمسان خودراازسرمی گیرد سوال: 1-آیااین گونه تنوع طلبی جوان رابرای رسیدن به آن انتخاب بزرگ یاری می كند؟ 2-آیاجوان توانایی آن رانداردكه هرنوع مدراباهدف اصلی زندگی خودمطابقت دهدوسپس استفاده كند؟ 3-آیااین عقیده به این معنانیست كه جوان هنوزبه قدرت تفكروتشخیص نرسیده وبیشترازاحساساتش تبعیت می كند؟ 4-آیاتنوع طلبی كه ریشه درروح بی نهایت طلب انسان دارد.وقتی دراین قبیل اموربه كاررود،انسان راازهدف های اصلی قافل می كند؟ 5-آیانمی توان درانتخاب مدمعیار ومیزانی تعیین كرد؟آن معیارومیزان كدام است ؟ 6-آیاپیش ازانتخاب بهترنیست منشا پیدایش آن راشناخت؟

مد و مدگرایی پدیده ای است كه در میان همه اقشار جامعه وجود دارد، اما جوانان و نوجوانان بیش از دیگران به این پدیده اهمیت می دهند.  امروزه با گسترش وسایل ارتباط جمعی و فناوری های جدید رایانه ای، ارتباطات گسترده ای با جوامع و فرهنگ های گوناگون یافته اند . در نتیجه موقعیت آن ها در شناخت و فهم ارزش ها، باورها و انتخاب هنجارهای مطلوب، پیچیده تر و مشكل تر شده است.  اگر از جوانی كه تحت تاثیر تبلیغات مذكور قرار گرفته و به نوعی مدگرایی را به صورت عادت در آورده است، بپرسید كه به چه علت این كار را می كند، یا مثلا فلان آرم یا كلمه روی لباس شما چه كاركردی دارد، در اكثر مواقع از او این كلمات را خواهید شنید: «خب، قشنگه!»، «برای این كه مده!»، «همه می كنند!» و ... .

این پاسخ ها گرچه سطحی به نظر می رسند، اما در یك تحلیل روان شناختی نشان دهنده‏ نوعی از «تعلّق گروهی»، «نوجویی»، «تنوّع طلبی» و گرایش جوانان به «امروزی شدن» است . كاملاً یك پدیده‏ طبیعی اما (به دلائل فرهنگی، دینی و اجتماعی)، نابهنجار در جهت ارضای این نیازها محسوب می شود.

 به نكات ذیل توجه فرمائید

1.تعریف مد:

 «مد»ها الگوهای فرهنگی ای هستند كه توسط بخشی از جامعه، پذیرفته می شوند . دارای یك دوره‏ زمانی نسبتا ًكوتاه اند و سپس فراموش می شوند. بنابراین، «مدگرایی» آن است كه فرد، سبك لباس پوشیدن و طرز زندگی و رفتار خود را طبق آخرین الگوها تنظیم كند . به محض آن كه الگوی جدیدی در جامعه رواج یافت، از آن یكی پیروی نماید. گستره‏ مد به اندازه‏ گستره‏ي زندگی انسان است و تمامی شئون آن را در بر می گیرد. تغییرات مدگونه، در: علوم و فنون نظریه ها، گرایش به جنبه های مختلف علمی، الگوهای تربیتی، سبك منش و رفتار، پوشش، آرایش، محیط آرایی و ... قابل گسترش است.

2.عوامل و زمینه های مدگرایی:

در یك نگاه كلّی و جامع نگر، مدگرایی را می توان ناشی از عوامل و زیر ساخت های تاریخی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی و روان شناختی دانست. ریشه های تاریخی مدگرایی به سال های بسیار دور بر می گردد. با نگاهی به تاریخ ایران، در عصر سلطنت فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه كه پای ایرانیان به فرنگ باز شد، تا عصر رضا شاه كه دوره‏ حسّاسی را در تاریخ ایران رقم زد، فصل متفاوتی در مدگرایی ایرانیان گشوده شد. از آن زمان كه رضا شاه با سلطه‏ سیاسی بر كشور، نحوه و شكل لباس پوشیدن مردم ایران را تغییر داد، تاكنون، مدهای مختلف در ایران (و به خصوص در بین قشر جوان)، رایج گردیده است.

3.یكی از علل روانشناختی مدگرایی در جوانان تنوع طلبی و نوگرایی آنان است. جوانی، فصل تازه ای در زندگی و سرآغاز ورود انسان به جهان پرشور و رنگارنگ است كه غرایز طبیعی در شكل دهی آن، نقش اصلی را بر عهده دارند. استقلال طلبی، تنوّع دوستی، هیجان خواهی، نقد گذشته و نوگرایی از جمله ویژگی های دوران جوانی است كه به شدّت، تمایل به امروزی شدن و نوگرایی به درجات مختلف در هر نوجوان وجود دارد . گواه نیاز وی به شكستن قالب های موجود، فاصله گرفتن از هنجارهای پیشین و رسیدن به هویتی متمایز از كسانی كه پیش از او بوده اند و همچنین گرایش به فاصله گرفتن از والدین است. این نیاز، زمانی كه نمود بیرونی به خود می گیرد و در رفتار جوان منعكس می شود، به صورت مدگرایی ظاهر می گردد.

4.مدگرایی، گرچه ریشه در نیازهای طبیعی جوانان دارد و برخاسته از روحیه‏ي نوگرایی جوانان است، اما به لحاظ آن كه مدها و مدل ها نمایانگر علایق و ارزش های مسلّط یك زمان و یك قشر خاص اند و افزون بر آن، می بینیم كه امروزه جوانان ما از مدهایی (چون: رپ، هوی متال، و ...) پیروی می كنند و ناخواسته به اموری رو می آورند كه چه بسا با فرهنگ و ارزش های اجتماعی ما در تضاد است، پس می توان گفت كه مدگرایی در جامعه‏ي ما تا حدود زیادی كاركرد منفی به خود گرفته است. پیامدهای آن، به شدّت، جوانان ما را تهدید و از هدف های اصلی زندگی غافل می كند.

5.متاسفانه منظور شما از رسیدن به انتخاب بزرگ در زندگی دقیقا مشخص نشده است؛ اما اگر به دنبال این سوال باشیم كه مدگرایی، تا چه اندازه می تواند آرمان ها و انتخاب های اساسی زندگی فرد را تحت تاثیر قرار دهد، باید گفت: در یك نگاه كلی، اسلام با همه نوع مد، مخالف نیست. اسلام، امروزی شدن و نوگرایی در سبك و شیوه‏ لباس پوشیدن را نیز به صورت كلّی پذیرفته است. آنچه اسلام با آن مخالف است، پشت پا زدن به ارزش ها (مثل: پوشش شرعی، پرهیز از اسراف، و ...)، رعایت نكردن اخلاق اجتماعی، آزادی مطلق در روابط دختر و پسر، و همانند سازی با بیگانگان است. حال اگر این پدیده های انحرافی در قالب مد به خود جوانان داده شوند و میل فطری «نوگرایی» و نیاز «امروز شدن» به لجنزار انحرافات سوق یابد، اسلام با آن مخالف است.

بنابراین می بینید كه در یك تقسیم بندی كلی، ما دو نوع مد داریم. مدهای خوب و مدهای بد. امروزی شدن نیز همین گونه است. گاه، امروزی شدن، رابطه‏ انسان را با گذشته اش (كه  سابقه‏ تاریخی و هویت فرهنگی اوست)، قطع می كند . گاه در امتداد دیروز و با حفظ تعلّقات انسان به سنّت ها و نوع ارزش های پیشین است. اسلام با این نوع تجدّد و امروزی شدن كه در راستای ارزش ها و با حفظ اصول و مبانی اعتقادی باشد، هیچ گاه مخالف نیست.

 جوان با روحیه خلاق و قدرت تفكر و تعقلش، به كمك آگاهی از منشا بروز انواع مد، می تواند مد را به گونه ای با اعتقاد خود هماهنگ كند كه با هدف اصلی زندگی او تداخل نداشته باشد.

6.معیار و میزان در انتخاب مد:

 فرهنگ، اصول و مبانی اعتقادی و ارزش های اجتماعی از اساسی ترین عناصر یك نظام اجتماعی هستند كه پایه‏ ارزیابی ما را از پدیده های اطرافمان تشكیل می دهند. رفتار ما را نسبت به آن ها تنظیم می كنند. بنابراین، در پذیرش یا عدم پذیرش الگوها و مدهایی كه در جامعه رواج می یابند، ابتدا باید رابطه‏ آن ها را با نظام ارزشی حاكم بر جامعه و اصول و مبانی مورد قبول آن مردم، مورد ارزیابی قرار داد . میزان همگرایی یا واگرایی آن ها را از یكدیگر سنجید.

 مدهای لباس، اگر در عین جذّابیت و امروزی بودن، برخاسته از فرهنگ خودی باشند و با اصول و مبانی اعتقادی و اخلاقی جامعه ما تعارض نداشته باشند، نشانه‏ خلاقیت و نوآوری جوانان ما بوده، هویت فرهنگی آنان را به نمایش می گذارند. بنابراین، باید تدابیری سنجیده شود تا مدها و مدل ها، هم نیاز به تنوع طلبی و نوجویی و میل به امروزی شدن جوانان را تأمین كنند ؛ هم جوانان ما از پیامدهای منفی مدگرایی، در امان بمانند.

لطفا یك راهی نشانم دهید
بعضي از عوامل كه موجب سستي و ترك نماز مي شوند، عبارتند از: ...

من همه ی احكام را رعایت می كنم بجز نماز.خیلی هم سعی می كنم. اما باز هم كاهل نمازم.لطفا یك راهی نشانم دهید

بعضي از عوامل كه موجب سستي و ترك نماز مي شوند، عبارتند از:

1ـ عدم آشنايي به فلسفه و  حقيقت نماز كه مهترين عامل سستي در نماز و ارتباط با خدا است.

آنچه كه موجب مي‏گردد برخي از نماز، رويگردان باشند و يا نسبت به آن تساهل كنند، ندانستن فلسفه نماز و يا دركي غلط از آن است. برخي چنين مي‏پندارند كه نماز انسان، نيازي را از خداوند برطرف مي‏كند كه البته خيالي واهي است. خداوند نيازي به هيچ مخلوقي ندارد.

2ـ تنبلي و سستي و تن پروري: عادت به سستي و از زير بار مسئوليت ها در رفتن باعث مي شود كه انسان براي خواندن نماز بي اهميت باشد.

3ـ مسامحه و سهل   انگاري كه در بعضي  از كارها دامنگير انسان  است، در مسئله اي مانند نماز و عبادت خدا نيز وجود دارد.

یك فرد مسلمان،  بايد اين روحيه وحالات را در تمام كارها از خود دور كند و به مسئوليت هاي اجتماعي و فردي خود اهميت دهد.

4ـ عدم شناخت آثار سبك شمردن نماز: اگر افراد به اهميت نماز آگاه شوند و بدانند نماز ستون دين و بازدارنده از فحشا و منكرات است و سستي در انجام نماز چه پيامدهايي دارد، قطعاً سستي نخواهند كرد.

پيامبر گرامي(ص) فرمود: «چيزي كه مسلمان را كافر مي كند، ترك عمدي نماز واجب است يا خوار و سبك شمردن و به جا نياوردن آن. فاصله اي بين ايمان و كفر وجود ندارد جز به ترك نماز». وسائل الشيعه، ج 3، ص 29.

كسي كه نماز را سبك شمرد، به تدريج آن را ترك خواهد كرد. ترك نماز دليلي جز سبك شمردن دين و مسخره كردن آيين ندارد. امام صادق(ع) هنگام وفاتش فرمود: «به شفاعت ما اهل بيت نمي رسد كسي كه نمازش را سبك شمرد». بحارالانوار، ج 79، ص 235

5- بیفایده دانستن نماز، كه باعث میشود انسان آن را به صورت یك وظیفه خشك بینگارد و طبیعی است این موضوع با شناخت نماز و آثار آن با مطالعه كتبی كه در مورد نماز نگاشته شده و خواندن روایات مربوط به نماز و داستانهای نماز معصومین و . . . به مقدار زیادی برطرف شود.

6- خیال عدم احتیاج و بینیاز انگاری، كه این موضوع با غفلت از احتیاجات و نیازهای انسانی  و غفلت از این كه مؤثر كامل در رفع احتیاجات ما خداوند است به وجود میآید و به نظر میرسد، تفكر در حقیقت وجود خود و توجه به احتیاجات و نیازهای انسان و فهم و دقت در این مطلب كه خداوند مؤثر اصلی در رفع این نیازهاست؛ و قرائت قرآن، تفكر در آن و مطالعه كتب سودمند و .... می تواند این مشكل را رفع نماید.

7-  ممكن است كسالت در نماز محصول سلب توفیق الهی باشد، كه (نعوذبالله) در اثر انجام گناهان ، و در مرحله بعد انجام مشتبهات و در مرحله بعد انجام مكروهات به وجود آید؛ كه در این مرحله نیز باید اسباب سلب توفیق را بر طرف نماید و با انجام صحیح واجبات، از خداوند در خواست ذائقهای بنماید كه حلاوت عبادت را درك نماید.

8- در دین مبین اسلام سفارش شده است كه زنان و دختران در ایام عادت ماهیانه و در اوقات مخصوص نمازهای یومیه بر سجاده خود نشسته و مقدار زمانی را كه به طور معمول صرف نماز خواندن می كنند، به جای ادای نماز به ذكرهای مستحبی مشغول شوند. شاید حكمت اصلی این كار كه مستحب هم شمرده می شود جلوگیری از تنبلی و كاهلی نسبت به نماز در ایام پاكی زنان است.

راه كارهای عملی:

1.  شناساندن پیامدهای سستی در نماز: يكي از عوامل و راهكار مهم توجه به نماز شناخت پيامدهاي منفي سستی در نماز است.

رسول خدا (ص) مي فرمايد: "كسي كه نماز خود را سبك گيرد و در به جا آوردنش سستي نمايد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا مي كند؛ شش بلا در دنيا و سه تا در موقع مردنش و سه در قبر و سه در قيامت و هنگامي كه از قبر بيرون مي آيد.

اما شش بلاي دنيوي:

1ـ خداوند بركت را از عمرش كم مي كند.

2ـ بركت را از روزيش بر مي دارد.

3ـ از صورتش نشانة نيكوكاران را بر مي دارد.

4ـ هر كار خيري كند، پذيرفته نمي شود و براي آن اجري ندارد.

5ـ دعايش مستجاب نمي شود.

6ـ از دعاي نيكوكاران بهره اي ندارد". گناهان كبيره، ج 2، ص 187 ـ 188.

2.  شناساندن آثار نماز:

يكي از راه هاي تداوم نماز ، شناخت آثار معنوي، سياسي و اجتماعي نماز است. اگر انسان با فلسفه و علل تشريع نماز آشنايي داشته باشد، در ادای فریضه نماز كاهلی نمی كند.چه بسا بزرگان دين با شناخت آثار نماز، به عبادت پرداخته و قله هاي رفيع معنويت را فتح كرده اند.

3. برنامه ورزشی منظم: اگر در برنامه زندگی خود جای ورزش، خصوصا ورزش تخصصی را خالی یا كمرنگ می بیند هر چه سریعتر با ثبت نام در یك كلوپ ورزشی، خود را ملكف به ورزش منظم كنید. ورزش تأثیر عمیقی بر تقویت اراده افراد دارد. كسب روحیه نشاط و سرزندگی مانع بروز دلزدگی و موجب بالا رفتن راندمان كاری و تقویت بنیه مذهبی انسانهاست.

4. تلطیف جومكان و شرایط نماز گذار: اختصاص سجاده زیبا و گلدوزی شده، عطر خوشبو، چادر سفید، انگشتر عقیق، اتاق ساكت و روشن و مواردی از این دست به تلطیف روحیه نماز گذار كمك می كند.

5. كسی كه نماز خود را در اول وقت بخواند، به طور خودكار برنامه زندگی خود را با صدای اذان تنظیم می كند. این كار دو خصوصیت ویژه دارد. اولا مقید به انجام نماز اول وقت می شود؛ دوما تا نماز را ادا نكند، همواره احساس خواهد كرد كه گمشده ای دارد كه برای رسیدن به او لحظه شماری می كند. پس اول نماز بعد ناهار. اول نماز بعد تلوزیون. اول نماز بعد شام و ... !

جهت مطالعه بیشتر به كتابهای زیر مراجعه فرمایید.

1-      كتاب "هزارو یك نكته درباره نماز"اثر آقای حسین دیلمی

2-      كتاب"سیمای نماز در آثار علامه حسن­زاده آملی"

3-      كتاب "معرفت نفس" اثرعلامه حسن زاده آملی در این موضوع توصیه میشود.

4-      نماز عارفانه، جواد محدثی ، بوستان كتاب ، قم

5-      حضور قلب در نماز، علی اصغر عزیزی تهرانی ، بوستان كتاب ، قم

6-      نماز  زیباترین الگوی پرستش ، غلامعلی نعیم آبادی ، ستاد اقامه نماز

ممنون میشم راهنماییم کنید
بر خلاف ظاهر ساده مشكل اين فرد بايد گفت اهمال كاري ايشان در نماز يا همان به اصطلاح كاهل نمازي ريشه هاي عميق روان شناختي دارد.

سلام من شخصی را میشناسم که نمازش را به زور می خواند خودش رو به هر در و دیواری می زنه که از وقت نماز بگذره و نمازش نخونه قضا هم که اصلا فکرشم نمی کنه همش میگه درس تموم میشه کار تموم میشه همه چیز یه روزی تموم می شه، ولی نماز نه آخی آدم چقدر باید نماز بخونه می خواستم بدونم نماز خوندن چنین شخصی چه حکمی دارد آیا نمازهایش مقبول حق می باشد چه باید کرد تا درست شود و نمازش رو کامل بخونه و پایبند نماز باشه ممنون میشم راهنماییم کنید ضمنا مرجع تقلید من آقای خامنه ای است. ولی اصلا این چیزارو قبول نداره مقلد نداره؟

بر خلاف ظاهر ساده مشكل اين فرد بايد گفت اهمال كاري ايشان در نماز يا همان به اصطلاح كاهل نمازي ريشه هاي عميق روان شناختي دارد.

در درون مغز ايشان طرح واره هاي ذهني معيوب فراواني قرار دارد كه هر كدام سد مهمي در برابر رغبت ايشان به نماز به وجود مي آورد.

به احتمال زياد اين مساله از عهده شما بيرون است و در صورتي كه رابطه شما با اين فرد ضرورت ندارد. چه بهتر كه از اصرار بر اصلاح ايشان بپرهيزيد.

همان طور كه مي دانيد معاشرت با افراد افسرده، ما را نيز افسرده مي سازد و معاشرت با افرادي كه در ابتدائيات دين لنگ مي زنند تأثير مثبتي بر افزايش روحيه دينداري ما ندارند. درباره حكم نماز ايشان هم ما بندگان خدا نمي توانيم اظهار نظر كنيم ايشان مي داند و خداي خودش.

به عنوان يك روان شناس به شما دوست عزيز باز خاطر نشان مي سازم كه احتمالا ايشان بي نصيب از برخي اختلالات رواني نيست و درمان اختلالات رواني به جز از عهده روان شناس حاذق بر نمي ايد در صورتي كه اصرار بر حفظ رابطه با ايشان داريد توصيه مي شود به جاي موعظه درماني و نصيحت درماني به ايشان فرصت دهيد و صرفا در برخي بزنگاه ها به عرصه اصلاح اشان ورود نماييد.

ان چه در  عالم خلقت اهميت صدردصدي دارد خود شخص شماست و شما در وهله اول بايد به تقويت روحيه مذهبي خود بپردازيد و نبايد اشتغال ذهني به اصلاح ديگران شما از اصلاح روز افزون خود باز دارد. گاهي انسان ها به خود مي آيند و مي بينند كه سال هاي زيادي را بي دليل مصروف اصلاح ديگران نموده اند و از اصلاح خود بازمانده اند.

حاضر نیست كه عذرخواهی كند هر چند كه مقصر اصلی خودش باشد
با توجه به آشنایی شما و شناختی كه نسبت به این دو نفر دارید و علت قهر و جدایی بین آن ها را می دانید، چند نكته را باید لحاظ كنید: ...

برای آشتی دادن بین دو نفر كه یكی غرور بالایی دارد و حاضر نیست كه عذرخواهی كند هر چند كه مقصر اصلی خودش باشد و دومی كه یك جوانی است كه ممكن است با رفتن به خانه آن شخص احساس ناخوشایندی داشته باشد و در روحیه او و تحصیلات او لطمه ایی وارد شود چكار باید كرد

با توجه به آشنایی شما و شناختی كه نسبت به این دو نفر دارید و علت قهر و جدایی بین آن ها را می دانید، چند نكته را باید لحاظ كنید:

اول: تشخیص دهید كدام یك مقصر و ظالمند.

دوم : با مراجعه به فرد ظالم از او بخواهید كه ظلم خود را نسبت به برادر دینی جبران نماید.اما نباید از فردی كه مورد ظلم واقع شده، انتظار داشته باشید كه برای ایجاد ارتباط، قدم جلو بگذارد، زیرا سبب جرات بیش تر ظالم در موارد دیگر می شود كه درست نیست.

سوم : اگر  هر دو ظالم اند، باید با ظرافت و زیركی و صحبت كردن با ایشان، از هر دو بخواهید كه دیگری را ببخشند . البته می توانید در این مورد از بزرگ ترها و نیز كسانی كه هر دو طرف از ایشان حرف شنوی دارند، كمك بگیرید.

چهارم: در صورتی كه هر دو طرف بر حرف خود پافشاری می كنند، برای ایجاد صلح و آشتی میان آن ها پافشاری نكنید. بلكه مدتی قضیه را رها كنید تا آتش خشم دو طرف بخوابد.قطعا گذشت زمان ،وضع را برای ایجاد آشتی بین طرفین مهیاتر می كند. پس در این خصوص عجله نكنید و صبور باشید.

ولي نمي دانم در اسلام به كدام مورد براي كمك كردن بيشتر توصيه شده؟
؛نيكوكاري آن نيست كه روي خود را به سوي مشرق و [يا] مغرب بگردانيد، بلكه نيكي آن است كه كسي به خدا و روز بازپسين و ...

من مي خواهم كمك كنم. ولي نمي دانم در اسلام به كدام مورد براي كمك كردن بيشتر توصيه شده يا مقدم تر مي باشد ( به طور مثال : كمك به ايتام ، كمك به خانوادهاي بي سربرست يا ... )

برادر گرامی ! در پاسخ به سوال شما قرآن می فرماید:

«لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ وَ آتَي الْمالَ عَلي‏ حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبي‏ وَ الْيَتامي‏ وَ الْمَساكينَ وَ ابْنَ السَّبيلِ وَ السَّائِلينَ وَ فِي الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَي الزَّكاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ؛نيكوكاري آن نيست كه روي خود را به سوي مشرق و [يا] مغرب بگردانيد، بلكه نيكي آن است كه كسي به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب [آسماني‏] و پيامبران ايمان آوَرَد، و مال [خود] را با وجودِ دوست داشتنش، به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راه‏ماندگان و گدايان و در [راهِ آزاد كردن‏] بندگان بدهد، و نماز را برپاي دارد، و زكات را بدهد، و آنان كه چون عهد بندند، به عهد خود وفادارانند و در سختي و زيان، و به هنگام جنگ شكيبايانند آنانند كساني كه راست گفته‏اند، و آنان همان پرهيزگارانند».(1)

در آیۀ دیگر می فرماید:

وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ بِذِي الْقُرْبي‏ وَ الْيَتامي‏ وَ الْمَساكينِ وَ الْجارِ ذِي الْقُرْبي‏ وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبيلِ وَ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ مُخْتالاً فَخُورا؛و خدا را بپرستيد، و چيزي را با او شريك مگردانيد و به پدر و مادر احسان كنيد و در باره خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و همسايه خويش و همسايه بيگانه و همنشين و در راه‏مانده و بردگانِ خود [نيكي كنيد]، كه خدا كسي را كه متكبّر و فخرفروش است دوست نمي‏دارد.(2)

از مجموع دو آیه استفاده می شود:

اولا ،برّ و نیكی، بذل مال در راه خدا و بپا داشتن نماز و دادن زكاة است.

ثانیاً حبّ شامل دوستي خدا يا دوستي مال يا دوستي انفاق به فقير مي‏شود يعني بذل مال یا براي محبت بخدا و به قصد قربت اوست،

 یا براي اين است كه احسان را دوست مي دارد يعني بخشش او از روي ميل و شوق و علاقه به اين صفت است نه از روي اكراه ،

 یا با اين كه علاقه و احتياج به مال دارد آن را در راه خدا صرف می كند كه اشاره به صفت ايثار است.

ثالثاً  مراتب بخشش به ترتیب :

1.پدر و مادر

2.خویشاوندان:

-فرزند و نوه ها هر چه پائین تر بیاید.

 -اجداد و آباء هر چه بالا رود

- برادر و خواهر

-عمو و عمه و خاله و دایی و فرزندان آنها(3)

3.همسایه

4.یتیم ها

5.فقیر و مسكین

6.ابن سبیل:

كسي  كه از وطن دور افتاده باشد و دست رسي به وطن نداشته باشد و در غربت تهي دست شده باشد.(4)

7.سائلین:

 گداياني  كه سؤال مي كنند كه بعنوان صدقه بايد بآنها بذل شود مشروط به اينكه  متجاهر به فسق نباشند.(5)

8.غلامان و كنیزان كه در زمان ما این مورد ساقط شده.

برای اطلاع بیشتر به كتاب تفسیر نمونه و ترجمۀ المیزان مراجعه كنید.

 

پی نوشت ها:

1.بقره (2) آیه 177.

2.نساء (4) آیه 36.

3.طيب سيد عبد الحسين،أطيب البيان في تفسير القرآن،انتشارات اسلام،تهران، 1378 ش،چ2، ج4، ص 77.

4. همان،ج 2، ص 311.

5.همان.

بخشش بهتر است يا عدالت؟
امام علي علیه السلام در پاسخ همين سؤال فرموده اند: عدل از جود و بخشش بهتر است به دليل اين كه عدل هر چيزي را در جاي خود قرار مي دهد و هر حقي را به ذي حق واقعي...

بخشش بهتر است يا عدالت؟

امام علي علیه السلام در پاسخ همين سؤال فرموده اند: عدل از جود و بخشش بهتر است به دليل اين كه عدل هر چيزي را در جاي خود قرار مي دهد و هر حقي را به ذي حق واقعي خود مي رساند، اما جود و بخشش امور را و جريان ها را از محل خودشان خارج مي كند.(1)

استاد مطهري مي گويد: علماي اخلاق جود را از عدل بالاتر دانسته اند،اما علي مرتضي علیه السلام در كمال صراحت مي گويد عدل به اين دليل از جود بالاتر است. البته اين دو نظر از دو زاويه و دو ديدگاه است: اگر تنها از جنبه فردي و اخلاق شخصي مطلب را مطالعه كنيم جود از عدل بالاتر است. از نظر ملكات اخلاقي ملكه جود و ايثار بالاتر است از ملكه عدالت؛ زيرا شخص عادل از آن جهت كه شخصاً و از نظر اخلاق شخصي و فردي عادل است در اين حد از كمال انساني است كه به حق ديگران تجاوز نمي كند مال كسي را نمي برد متعرض ناموس كسي نمي شود اما آن كه جود مي كند و ايثار مي نمايد نه تنها مال كسي را نمي برد، بلكه از مال خود و دسترنج خود به ديگران جود مي كند. پس از نظر ملكات اخلاقي و صفات شخصي البته جود از عدل بالاتر است، اما از نظر زندگي اجتماعي عدل از جود بالاتر است. عدل در اجتماع به منزله پايه هاي ساختمان است و احسان از نظر اجتماع به منزله رنگ آميزي و نقاشي و زينت ساختمان است... جامعه را هرگز با جود و احسان نمي توان اداره كرد. پايه سازمان اجتماع عدل است احسان وجودهای حساب نشده و اندازه گيري نشده كارها را از مدار خود خارج مي كند.(2)

 

پی نوشت ها :

 1 . نهج البلاغه، فیض الاسلام،انتشارات فقیه، تهران، پنجم، 1379 ه ش ، قصار 429.

 2 . مطهری، مرتضی ، بیست گفتار،انتشارات صدرا،تهران،1368ه ش، ص 6 - 9.

اگر بزرگی در مجلس باشد آیا ما حتما باید به او احترام بگذاریم؟
امام صادق علیه السلام می فرماید :«عَظِّمُوا كِبَارَكُم: به بزرگ تر های تان احترام بگذارید»

اگر بزرگی در مجلس باشد آیا ما حتما باید به او احترام بگذاریم و اگر نگذاریم (نه اینكه با وی مشكلی داشته باشیم)نشانه غرور است؟

پرسش گر گرامی احترام گذاشتن و اكرام بزرگ تر ها یكی از خصلت های پسندیده اخلاقی است و توصیه امام صادق علیه السلام می فرماید :«عَظِّمُوا كِبَارَكُم.(1)

به بزرگ تر های تان احترام بگذارید» و در احادیث داریم كه علت این احترام ها، این گونه بیان شده است كه : «وقروا كباركم يوقركم صغاركم.(2) به بزرگ تر ها احترام بگذارید تا كوچك تر ها به شما احترام بگذارند» باید بدانید شما نیز الان بزرگ تر از خیلی افراد هستید و در آینده نیز برای برخی باید بزرگ تری كنید،اگر الان خودتان به بزرگ تر ها ،احترام نگذارید ،به احتمال بسیار زیاد در آینده از طرف كوچك تر ها مورد احترام قرار نخواهید گرفت.

پس اصل احترام گذاشتن به بزرگ تر ها ،امر بسیار خوب و مطلوبی است و بهتر است اگر بزرگی در مجلسی نشسته به آن احترام بگذارید ،این كار از ارزش شما نمی كاهد بلكه ارزش شما را بیشتر می كند.

اگر چه در صورت احترام نگذاشتن ،دچار گناه نشده اید،ولی احترام نگذاشتن به بزرگ تر، مخصوصا این كه گفتید با او هیچ مشكلی ندارید ،نشانه این است كه ادب و تواضع را  به صورت كامل رعایت نمی كنید و ممكن است دیگران برداشت كنند ،شما به خاطر غرورتان احترام نمی گذارید.

پی نوشت ها :

1. ثقة الاسلام كليني، الكافي،  دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 هجري شمسي؛ ج 2 ؛ ص 165

2. عبدالواحد بن محمد تميمي آمدي، غرر الحكم و درر الكلم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي قم، 1366 ه.ش ،ص 478.

وظيفه ما در برابر خون شهيدان چیست؟
كسانی كه حاضر شده اند برای حفظ دین و مملكت از با ارزش ترین چیزی كه دارند؛ یعنی جانشان بگذرند شایسته این هستند كه همیشه نام و یادشان در خاطره ها باشد.

وظيفه ما در برابر خون شهيدان و كساني كه در راه وطن جان خود را از دست داده اند، چيست؟

ما در  مقابل شهدا چند وظیفه مهم داریم :

1. زنده نگه داشتن یاد و خاطره آنان :

 كسانی كه حاضر شده اند برای حفظ دین و مملكت از با ارزش ترین چیزی كه دارند؛ یعنی جانشان بگذرند  شایسته این هستند كه همیشه نام و یادشان در خاطره ها باشد

2. حفظ آرمان ها و ارزش هایی كه شهدا به خاطر آن ها جانشان را تقدیم كردند:

شهدا برای حفظ اسلام و دین و انقلاب اسلامی ایران و عزت و اقتدار و استقلال كشور و قطع وابستگی كشور به بیگانگان جانشان را تقدیم كردند و ما وظیفه داریم در همه حال از تضعیف این امور جلوگیری كنیم و نگذاریم كسی به این امور تعرض كند

3. حمایت از خانواده آنان :

رسیدگی به خانواده و زن و بچه های آنان كه بعد از شهادت آن ها بی سرپرست شده و در سختی عاطفی و اجتماعی و اقتصادی به سر می برند و حمایت از آن ها در همه عرصه ها وظیفه ماست.

4. ترویج فرهنگ ایثار و شهادت :

ما می توانیم با تدوین خاطره های شهدا و یا وصیت نامه آنان  و یا ساختن فیلم های جذاب در مورد دفاع مقدس ، به ترویج فرهنگ شهادت در عرصه اجتماع بپردازیم و شهدا را به عنوان الگوهای معنوی و واقعی معاصر معرفی كنیم.

موفق باشید.

دوستام رو چي كار كنم تذكر باعث ناراحتي شون میشه...
اين انگيزه و دغدغه تان خوب است، البته به شرطي كه موقعيت حاصله را با برنامه ريزي هايي كه معمولاً در دانشگاه ها انجام مي دهند و روح ندارد، از بين نبريد...

 من يك دانشجوي رشته مهندسي صنايع هستم. بگي نگي تو دانشگاه تقريبا همه من و ميشناسن چون تو كانون ها و بسيج فعاليت دارم به اين فكر افتادم كه دانشگاه رو با دين و شما و . . . اشنا كنم

تا تو اون دنيا شرمنده نباشم چرا از شهرتم تو راه دين استفاده نكنم

با اين كار هم گره بچه ها باز ميشه هم من عذاب وجدان ندارم...

چي كار كنم ؟ اصلا ميشه همچين كاري كرد؟ دانشگاه ما نهاد نداره از چي شروع شه؟

نماز يا حجاب يا روابطي كه . . .

اصلا امكانش هست؟ مثلا ما وبكم بياريم دانشجو ها سوالاتشون به طور خصوصي از يكي بپرسن...

چه طور ستاد اقامه ي نماز رو اداره كنيم كه بچه ها بيان سمت نماز

از همه مهمتر شادي هاي اسلامي و ديني بچه ها با بد چيزايي خودشون و شاد نگه داشتن

به جا ازدواج به دوست دختراشون مينازند. چرا؟ چمون شده

دوستام رو چي كار كنم تذكر باعث ناراحتي شون میشه...

قبل از هر چيز به جهت تلاش در راه دين در اين سن و سال؛ و اينكه دوست داريد دين اسلام به همه معرفي شود، به شما تبريك مي گوييم و برايتان آرزوي سربلندي از خداوند منان مسئلت مي نماييم.

در همين ابتدا لازم است خدمتتان عرض كنيم: اين انگيزه و دغدغه تان خوب است، البته به شرطي كه موقعيت حاصله را با برنامه ريزي هايي كه معمولاً در دانشگاه ها انجام مي دهند و روح ندارد، از بين نبريد. بهترين تأثير گذاري در اين گونه مكان ها، برخورد صحيح و اخلاقي افراد مذهبي است. بگذاريد مسايل اخلاقي در مسير اصلي -كه در ديدن رفتار و كردار شماست- قرار گيرد. زيرا برنامه ريزي رفتاري و جذب ديگر دوستانتان، كاري تخصصي و كارشناسانه است. اما رفتار و نحوۀ برخورد شما با ايشان، در دراز مدت جواب خواهد داد.

البته مقصود ما اين نيست كه هيچ كاري انجام ندهيد. اگر توانايي و نفوذ در دانشگاه داريد، از اساتيد و كارشناسان دلسوز براي راه اندازي بحث هاي كنفرانس و پرسش پاسخي دعوت بعمل بياوريد. مسابقۀ كتابخواني بگذاريد. آنها را با مراكزي كه به شبهات و سوالات پاسخ مي دهند، آشنا كنيد.

دوست گرامي! قرآن مجيد افرادي كه ديگران را دعوت به نيكي مي‏كنند. اما خود پايبند به خوبي‏ها نيستند، مذمت كرده است: «اَتَأمُرُونَ النَّاسَ بِالبرِّ وَ تَنْسَونَ اَنْفُسكُمْ»(1) آيا مردم را به نيكي دعوت مي‏كنيد. اما خودتان را فراموش مي‏نماييد؟!

پس براي آن كه مورد نكوهش و مذمت واقع نشويم و سخن ما در افراد تأثير خاص خود را داشته باشد، بايد به اين حديث عمل كنيم: "كُونُوا دُعاةَ النَّاسِ بِالخَيْرِ بِغَيْرِ اَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوا مِنْكُمْ الاجْتِهادِ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَعِ فَاِنَّ ذلِكَ داعِيَةٌ."(2) بدون زبان خويش دعوت كننده مردم به نيكي باشيد تا از شما سعي و كوشش (در انجام كارهاي خير) و صدق گفتار و پرهيزكاري را ببينند كه اين دعوت و تبليغ است.

- راه‏هاي ترويج و تبليغ دين اسلام:

1. آشنا كردن ديگران با معصومان(ع): انسان‏هايي كه معارف، اخلاق و احكام الهي را درك كرده و به آن معتقد و متصف شده و به آن عمل كرده‏اند، خود صراط مستقيم حق‏اند و همدوشي و همراهي با آن‏ها، همراهي با صراط مستقيم و حركت به روي آن است.(3)

معرفي معصومين(ع) از آن جهت اهميت زياد دارد كه آن‏ها منشأ و منبع فضايل و كرامت‏هاي انساني مي‏باشند و معرفي آن‏ها، در واقع معرفي كرامت‏ها و فضايل انساني است. چون انسان فطرتاً طالب كمال است و عشق و علاقه به تكامل دارد، به محض شناخت الگوهاي كامل و مجسمه‏هاي فضايل و كمالات، به دنبال آن‏ها گام برمي‏دارد و سعي در تطبيق خويش با آن‏ها مي‏نمايد. بنابراين يكي از بهترين شيوه‏هاي تبليغ اسلام و مذهب تشيع، معرفي اسوه‏هاي اين مذهب است.

2. جذب ديگران با اخلاق: قرآن مجيد درباره اثر شگرف اخلاق نبوي در جذب مردم به سوي ايشان و اسلام مي‏فرمايد:"فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظّاً غَليظَ الْقَلْبِ لانَفَضُّوا مِنْ حَوْلِك..."؛(4) به بركت رحمت الهي در برابر آنان نرم و مهربان شدي و اگر خشن و سنگدل بودي، حتماً از اطراف تو پراكنده مي‏شدند.

3. آشنا كردن ديگران با معارف و حكمت ها: در اسلام، واجبات و محرمات فراواني وجود دارد، ذكر فلسفه يا علت حكم، تأثير شايسته‏اي در گرايش مخالفين به اسلام دارد. خوشبختانه در عصر كنوني كه علم و دانش رشد فزاينده‏اي داشته، پرده از برخي از اسرار تعداد قابل توجهي از احكام الهي برداشته شده است و مردم به سوي احكام شرع مقدس رهنمون شده‏اند.

- نكتۀ پاياني: از تذكرات صريح و لساني در اين موقعيت پرهيز كنيد تا به روحيۀ جواني شان برنخورد. با دادن مقالاتي كه معارف دين را با قلمي زيبا تبيين كرده است را در اختيار آنها قرار دهيد و يا با نوشتن تك جمله هاي پر مغز از معصومان(ع)، باعث به فكر فرو رفتن آنها شويد. به آنها يادآوري كنيد كه اين دين، دين گريه نيست و سراسر از شادي است و هر چيزي را در موقعيت و فضاي خاص به اجرا مي گذارد. ضمناً به خودتان زياد فشار نياوريد و تا حدّ توان اقدام كنيد، زيرا بيش از اين وظيفه نداريد.

براي توضيحات بيشتر با شماره (09640) تماس بگيريد.

 

پي نوشت ها:

1. بقره(2) آيه 44.

2. كافي، تحقيق محمدجواد مغنيه، دارالاضواء، بيروت، چاپ اول، 1413ه ق. ج 2، ص 83.

3. ر.ك: تسنيم، آيت الله جوادي آملي، نشر اسراء، چاپ اول، 1378ش. ج 1، ص 495.

4. آل عمران(3) آيه 159.

من از خدا ثروت نخواستم سلامتي خواستم ...
معلوليت دليل بر اين نيست كه خداوند نسبت به آن افراد بي توجه و كم محبت است. زيرا اگر چه اصل آفرينش انسان به اراده خدا است. ليكن معلول جسمي يا رواني ...

من جواني هستم كه معلوليت جسمي دارم چندين بار ازخدا خواستم مرا شفا دهد اما خدا منوفراموش كرده من از خدا ثروت نخواستم سلامتي خواستم كه به همه داده اما خدا منو نمي بيند چكار كنم

عزيز گرامي ! خداوند به شما صبر و بردباري و دلي روشن و مالامال از ايمان عنايت كند. كم نيستند افرادي كه در ظاهر يا باطن جسم خود بيماري ها و مشكلات عديده اي دارند، اما دلي روشن و اميدوار به رحمت خدا و  روحي آزاد و رها و شاد دارند.

به چند نكته بايد توجه كرد.

1-معلوليت دليل بر اين نيست كه خداوند نسبت به آن افراد بي توجه و كم محبت است. زيرا اگر چه اصل آفرينش انسان به اراده خدا است. ليكن معلول جسمي يا رواني به دنيا آمدن افراد را نمي توان به خدا نسبت داد، بلكه معلوليت لازمه حتمي مجموعه عللي است كه در تكوين و شكل گيري جنين و رشد و باروري آن مؤثر بوده اند. به بيان ديگر خدا مي خواهد همه انسان ها از سلامت جسمي و روحي كامل برخوردار باشند و از نعمت هاي بي شمار مادي و معنوي او بهره مند گردند، اين انسان ها هستند كه از احكام و قوانين تكويني و تشريعي  و از راهنمايي هايي كه  خداوند براي برخوردار شدن  از سلامتي جسمي و رواني  مقرر كرده است ، غافل مي مانند و به آن عمل نمي كنند. در نتيجه جسم و روان خود و فرزندان خود را به رنج و زحمت مي اندازند. به عنوان مثال اكثر آدم ها نمي دانند آميزش جنسي با همسر خود در اول و وسط و آخر ماه  كار درستي نيست، زيرا ممكن است بچه اي كه  از اين آميزش  به دنيا مي آيد  فلج يا معلول جسمي  ويا معلول فكري و رواني و ديوانه و كم عقل  شود و يا به بيماري جذام مبتلا گردد.(1)

 توجه داريد كه پدر و مادرها را هم نمي توان مقصر شناخت، زيرا هيچ پدر و مادري نمي خواهد بچه معلول داشته باشد. غالب ما مسلمانان بلكه همه غير مسلمانان از اين دستورات زندگي ساز اسلام و معصومين عليهم السلام اطلاعي نداريم.

البته اين همۀ علت نيست چه بسا والدين مراقب هاي لازم را دارند. اما بنا بر دلايل ديگري فرزند اين چنين متولد مي شود و عامل سومي دخالت دارد.

2-خداوند حكيم براي پيدايش هر پديده اي علتي خاص و براي حل هر مشكلي راهكارهاي ويژه اي تعيين نموده است.

براي درمان بيماري نيز هم راهكار معنوي قرار داده و هم راهكار مادي. هم پزشك و دارو را وسيله قرار داده و هم نيايش و نماز و صدقات و انفاقات و كارهاي خير ديگر را. البته هيچ كدام اين ها جايگزين ديگري نمي شود. معلوليت جسمي شما را نمي دانيم در چه حدي است، مادر زادي است يا عارضه اي است كه بعدا پيدا شده؟ و آيا علم پزشكي آن قدر پيشرفت كرده كه بتواند درمانش كند يا نه. به هر حال براي درمان بيماري و مشكل تان  حتما بايد به پزشك متخصص رجوع كنيد و طبق دستور او عمل نماييد، و در عين حال در تمام حالات دعا و نيايش و توسل را فراموش نكنيد.

3-براي استجابت دعا و رفع و دفع بلايا، مشكلات، غم و ناراحتي هاي روحي و جسمي دعاي بيست سوم از كتاب صحيفه سجاديه هم چنين دعاي زير را هنگام سحر و يا بعد از نماز صبح بخوانيد :اللهم إني أسألك يا مدرك الهاربين و يا ملجأ الخائفين و يا غياث المستغيثين. اللهم إني أسألك بمعاقد العز من عرشك و منتهي الرحمة من كتابك و باسمك العظيم الكبير الأكبر الطاهر المطهر القدوس المبارك وَ لَوْ أَنَّ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ .يا الله (ده بار)يا رباه (ده بار)يا مولاه يا غاية رغبتاه يا هو يا هو يا من لا يعلم ما هو إلا هو و لا كيف هو إلا هو .يا ذا الجلال و الإكرام و الإفضال و الإنعام 0يا ذا الملك و الملكوت. يا ذا العز و الكبرياء و العظمة و الجبروت. يا حي لا يموت .يا من علا فقهر .يا من ملك فقدر .يا من عبد فشكر. يا من عصي فستر .يا من بطن فخبر .يا من لا تحيط به الفكر .يا رازق البشر .يا مقدر القدر .يا محصي قطر المطر .يا دائم الثبات .يا مخرج النبات. يا قاضي الحاجات .يا منجح الطلبات .يا جاعل البركات .يا محيي الأموات. يا رافع الدرجات .يا راحم العبرات. يا مقيل العثرات يا كاشف الكربات يا نور الأرض و السماوات .يا صاحب كل غريب يا شاهدا لا يغيب. يا مونس كل وحيد .يا ملجأ كل طريد. يا راحم الشيخ الكبير. يا عصمة الخائف المستجير يا مغني البائس الفقير. يا فاك العاني الأسير. يا من لا يحتاج إلي التفسير. يا من هو بكل شي‏ء خبير يا من هو علي كل شي‏ء قدير. يا عالي المكان يا شديد الأركان يا من ليس له ترجمان .يا نعم المستعان يا قديم الإحسان .يا من هو كل يوم في شأن. يا من لا يخلو منه مكان. يا أجود الأجودين .يا أكرم الأكرمين. يا أسمع السامعين. يا أبصر الناظرين. يا أسرع الحاسبين. يا ولي المؤمنين يا يد الواثقين. يا ظهر اللاجين. يا غياث المستغيثين. يا جار المستجيرين. يا رب الأرباب و يا مسبب الأسباب و يا مفتح الأبواب. يا معتق الرقاب .يا بارئ النسم. يا جامع الأمم. يا ذا الجود و الكرم. يا عماد من لا عماد له. يا سند من لا سند له .يا عز من لا عز له. يا حرز من لا حرز له .يا غياث من لا غياث له يا حسن البلايا .يا جزيل العطايا .يا جميل الثنايا. يا حليما لا يعجل .يا جوادا لا يبخل .يا قريبا لا يغفل .يا صاحبي في وحدتي. يا عدتي في شدتي. يا كهفي حين تعييني المذاهب و تخذلني الأقارب و يسلمني كل صاحب. يا رجائي في المضيق. يا ركني الوثيق. يا إلهي بالتحقيق .يا رب البيت العتيق. يا شفيق. يا رفيق. اكفني ما أطيق و ما لا أطيق و فكني من حلق المضيق إلي فرجك القريب و اكفني ما أهمني و ما لم يهمني من أمر دنياي و آخرتي برحمتك يا أرحم الراحمين. (2)

پي نوشت ها:

1. الفقيه، ترجمه علي اكبر غفاري، ج 5 ، ص 263، نشر صدوق.

2. بحار الانوار، علامه مجلسي، ج 83، ص 334، مؤسسه الوفاء بيروت – لبنان، 1404 ق.

صفحه‌ها