پرسش وپاسخ

رابطه را ادامه بدهم خوب است؟
چنانچه ارتباط با جنس مخالف به قصد ازدواج، خارج از ضوابط و هنجارها باشد و یا تحت نظارت والدین و سرپرست نباشد، احتمال روبرو شدن با یك آسیب روانی - عاطفی بسیار...

از شما درخواست یك استخاره در ارتباط با تداوم یك رابطه كه ممكن است به ازدواج ختم شود را داشتم. رابطه را ادامه بدهم خوب است؟ با توجه به مشورت با بزرگان برسر دو راهی مانده ام. در پناه حق.

چنانچه ارتباط با جنس مخالف به قصد ازدواج، خارج از ضوابط و هنجارها باشد و یا تحت نظارت والدین و سرپرست نباشد، احتمال روبرو شدن با یك آسیب روانی - عاطفی بسیار خواهد بود و شما نسبت به این موارد توجه كافی داشته باشید. در حال حاضر ما شاهد بروز اختلالاتی همچون افسردگی و اختلالات خلقی و در موارد متعددی اضطراب در میان دخترانی هستیم كه خود را بر سر راه پسران قرار داده و موفق به ازدواج كردن نشدهاند. شما نیز قصد ادامه روابطی را دارید كه ممكن است!! به ازدواج منجر گردد و دربارة ان اطمینان لازم را ندارید.

برقراری و تداوم یك رابطه با این گمان كه به ازدواج ختم گردد، معمولاً برای دختران آسیب زا است و نیازی به استخاره ندارد. در واقع، استخاره به عنوان یك عمل هنگامی مجال مییابد - كه ما در بین دو عمل كه هر دو منطقی، بجا  و مشروع هستند - سرگردان و متحیر باشیم و هر دو مناسب باشند، اما در موردی كه شما یا روانشناسان بر اساس تجارب احتمال خطر و ضرر را میدهند، استخاره نمودن فاقد وجاهت و معنا خواهد بود و امری است ناپسند.

در حقیقت ما برای ازدواج به چیزی فراتر از استخاره نیازمندیم و باید به یك اطمینان نسبی دست یابیم كه زندگی مشترك آینده ما از ثبات و كارآمدی لازم برخوردار خواهد بود و همسر آیندة ما فردی مسؤولیت پذیر و دارای شرایط مناسب خواهد بود. در جایی كه خدواند متعال عقل را به عنوان رسول باطنی در درون انسان به ودیعه نهاده است تا مسایل كلان خود را رسیدگی نموده و برطرف نماید، ما نمیتوانیم و نباید سرنوشت خودمان را به اتفاق و شانس بسپاریم كه كدام صفحه بیاید و سرنوشت ما را رقم بزند.

به هر حال نباید فراموش نمود كه عشق به تنهایی برای زندگی مشترك كافی نیست و باید تمام جنبههای مهم را هم در نظر گرفت. البته گو اینكه شما در وضعیت نامناسبتری نیز قرار دارید و تنها با یك عشق یك سویه به قصد ازدواج روبرو هستیم كه شما تلاش دارید تا آن را به یك ارتباط عاطفی دوسویه تبدیل نمایید. اما این راه نیز مخاطرات خاص خود را داراست و نمی تواند برای شما منشاء شادكامی و خرسندی باشد.

روابطی كه خارج از چارچوب عرف و شرع برقرار میشود واقعاً از تضمین لازم برخوردار نیستند. در این قبیل روابط ما بارها شاهد بودهایم كه حتی در صورت موفقیت و  رسیدن به وصال یك دیگر، نهایتاً راه تردید، شك و ابهام در وضعیت همسر همچنان ادامه دارد، این دسته از همسران معمولاً نسبت به همسر خود مشكوك هستند كه آیا نسبت به آنان وفادار خواهد ماند یا آنكه میتواند همچون سابق مرتكب خطا شود. در مواردی بی شمار با این مسأله روبرو هستیم كه مرد به زن می گوید كه «من چگونه مطمئن باشم كه هنگام نبودن در خانه تو مانند سابق كه به والدین خودت خیانت می كردی و با من بودی، همین كار را با من انجام ندهی؟». عكس این مطلب در خصوص زنان نیز وجود دارد و آنها نگران هستند كه همسرانشان با شخصی دیگر ارتباط خارج از تعهدات زناشویی برقرار نسازد.

اگر مقصود از رابطه، برقراری روابط احساسی است كه كاملاً ناروا بوده و میتواند به وابستگی منجر گردد كه شدیداً باید از آن پرهیز نمود. این قبیل روابط هرگز دارای تضمین نیستند و تنها می توانند آسیب روانی را از جهات متعدد به دختران وارد نمایند. نحوه ورود دختران به روابط با نحوة ورود پسران به این گونه روابط كاملاً متفاوت است و دختران بیشتر با آسیب روبرو میشوند؛ چون سریعاً وابسته میشوند و نمیتوانند با جدایی و ناكامی كنار آیند.

اما بیتردید یك رابطه به منظور آشنایی تحت نظارت والدین آن هم به صورت محدود با رعایت محدوده شرع و هنجارها میتواند به شناخت بیشتر و اتخاذ یك تصمیم منطقی به شما كمك كند.

مي توانم موضوع را با زن آينده در خواستگاري مطرح نكنم؟
متأسفانه چنین نظری نمی‌تواند مورد تأیید قرار گیرد. هر كسی حق دارد نسبت به سرنوشت خود واقف باشد و بر اساس یك بینش كافی دربارة مسایل تصمیم بگیرد و این اقدام ...

من مشكل ناتواني در بچه دار شدن دارم مي توانم موضوع را با زن آينده در خواستگاري مطرح نكنم؟

در ابتدا باید به این نكته اشاره كنیم كه آیا منابع معتبر برای اطلاع از این امر چه بوده است و شما چگونه مطلع شده اید؟ بنا بر این تنها منبع معتبر در این زمینه مراجعه به متخصص مربوطه است و هیچ از شواهد كافی نخواهد بود. اقدامات تشخیصی پزشكی كاملاً علمی هستند و بر اساس مستندات تجربی برای هر فردی قابل فهم هستند.

متأسفانه چنین نظری نمیتواند مورد تأیید قرار گیرد. هر كسی حق دارد نسبت به سرنوشت خود واقف باشد و بر اساس یك بینش كافی دربارة مسایل تصمیم بگیرد و این اقدام نیز اقدامی فریبكارانه محسوب میگردد و از نظر شرعی نیز اشكال دارد.

از طرف دیگر، این موضوع پس از آشكار شدن میتواند شما را فردی غیر مطمئن برای ادامه راه در نظر گرفت. فردی كه میتواند همسر خود را برای یك بار فریب دهد، باز هم میتواند در آینده از این روش اسفاده نماید و همین امر احتمال اعتماد همسر آیندهاتان را كم میكند. علاوه بر آن وجود احساس گناهی كه در شما شكل خواهد گرفت میتواند مادام العمر شما را فراگیرد و با مشكلات روحی و روانی روبرو سازد؛ چرا كه حق یك فرد را از صاحب فرزند شدن و مادر شدن سلب نموده اید.

اما همین امر كه شما آنچه میدانید را نگویید با این احتمال روبرو خواهید بود كه شاید همسرتان در آینده پس از پی بردن به عقیم بودن شما درخواست جدایی نماید نیز خالی از احتمال نخواهد بود و به عنوان یك نقطه ریسك باید مورد توجه شما قرار گیرد. نمیتوانیم نادیده بگیریم كه این مسإله ارتباطی به فریبكار بودن همسر نداشته و فرد میتواند از حق خود استفاده كند.

اما آنچه شما را به سمت این راهبرد ناسالم سوق داده است، ترس از آن است كه نكند بی همسر بمانید و باید بدانید كه این صحت ندارد و دخترانی هستند كه نازا هستند و یا امكان ندارد كه بتوانند باراداری را متحمل شوند؛ چون با خطر مرگ روبرو خواهند شد. شما میتوانید در این زمینه با متخصصان گفتگو كنید و سپس با مراجعه به برخی مراكز از انها اطلاعاتی را درباره چنین افرادی را مطالبه نمایید. همچنین با استفاده از آشنایان و افرادی كه با عموم مردم روابط گستردهای دارند، درخواست نمایید تا افرادی را به شما معرفی نمایند.

در نهایت بدانید كه راهبردهای دیگری همچون فرزند پذیری از مراكز و شیرخوارگاهها یكی از جمله اقداماتی است كه این روزها متداولتر شده و فرهنگ عمومی آن را اقدامی نیك میبیند و شما نیز میتوانید با كسانی كه به خواستگاری انها میروید و آنها هم نمیتوانند بارادر شوند در میان بگذارید و سرنوشت ازدواج خودتان را با احتمال موفقیت بیشتری مقرون سازید. این قبیل گفتگوها باید همواره شایقانه و با اشتیاق بیان شوند و نه دلسرد كننده و مأیوسانه. در این صورت شما میتوانید به فرد مقابل امید ببخشید و او را با خودتان همراه سازید. این در حالی است كه لحن مأیوسانه عاملی برای عدم پذیرش خواهد بود؛ چون حتی خود شما را نسبت به آنچه میگویید مطمئن و دلگرم نشان نمیدهد.

آيا طبق آيه قرآن نمي تونه يه همسرمذهبي ومومن انتخاب كنه؟
مي دانيد صرف علاقه مندي به نامحرم و قصد ازدواج داشتن در آينده، مجوز ارتباط با نامحرم خارج از چهارچوب شرع اسلام و ضرورت نيست. اگر كسي چنيني ارتباطي داشته، ...

آيا دختري كه قبلاباپسري صحبت مي كرده وباهاش ارتباط داشته ولي الان نه؛ آيا طبق آيه قرآن نمي تونه يه همسرمذهبي ومومن انتخاب كنه يا نبايدآدم مومن ومذهبي خواستگارمذهبي براش بياد؟

مي دانيد صرف علاقه مندي به نامحرم و قصد ازدواج داشتن در آينده، مجوز ارتباط با نامحرم خارج از چهارچوب شرع اسلام و ضرورت نيست. اگر كسي چنيني ارتباطي داشته، وظيفه اش توبه به درگاه الهي است. خداوند متعال راه توبه و برگشت را به روي همه انسانها گشوده است. آنان ميتوانند با توبه و استغفار، گناهان گذشتة خود را جبران كنند. پس از توبه و انابه به درگاه خدا ديگر بار راه تقوا و عبادت را پيش گيرند. (1)

خواهر گرامي؛

ظاهرا منشا سول شما شايد  آيه 3 سوره نور است كه مي فرمايد : الزَّانِي لاَ يَنكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لاَ يَنكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذلِكَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ؛  مرد زنا كار، جز با زن زناكار يا مشرك ازدواج نمي كند. در اين خصوص خوب است بدانيد:

بنابر يكي از دو بياني كه مفسرين در تفسير اين آيه بيان كرده اند، كسي كه ارتباط نامشروع داشته، اگر توبه كند، مي تواند با مومن ازدواج كند. ايشان مي فرمايند اين آيه يك حكم شرعي را بيان ميكند، به اين ترتيب كه مؤمنان حق ندارند با افرادي كه مشهور به بدكارگي هستند، پيش از آن كه  توبه كنند، ازدواج نمايند، اين كار( يعني ازدواج با فردي كه به بدكاره بودن شهرت يافته و توبه نكرده)  بر مؤمنان حرام است. اما اگر، فرد  بدكار، توبه كند، ازدواج با او براي مؤمنان اشكالي نخواهد داشت. اين بيان، هم موافق شأن نزول، و هم موافق برخي از احاديث اهلبيت است. (2) بنابراين كسي كه ارتباط نامشروع داشته، اگر توبه كند ،مي تواند با مومن ازدواج كند .

با توجه به اين نكته:

توصيه مي كنيم به هيچ وجه خود را ناپاك ندانيد، دختر مؤمني هستيد كه به هر دليلي دچار يك رفتار ناپسند گشتهايد. هيچگاه خودتان را مساوي با رفتار ناشايست خود ندانيد. در پيشگاه خداوند عزيز و دوست داشتني هستيد. اگر توبه حقيقي نماييد قطعا بخشيده مي شويد. هر چه زودتر ازدواج كنيد. از اين رابطه براي ديگران حتي والدين و همسر آينده تان جدا بپرهيزيد. حتي آن را در ذهن خودتان نيز مرور نكنيد. در خصوص ازدواجتان اگر سوال داشتيد در مكاتبات بعدي بفرماييد.

در صورت تمايل براي مشاوره با مشاوران اين مركز با شماره 09640 بدون كد و هزينه تماس حاصل نماييد.

 پينوشتها:

1. زمر (39) آيه 54.

2. فضل بن حسن طبرسي، تفسير مجمع البيان، تحقيق محمد جواد بلاغي، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372 ش، ج‏7، ص 197.

به نظر شما پذيرفتن چقدر مهريه صحيح است؟
اصل مهريه در اسلام، دو جنبه دارد؛ از جنبه معنوي و بعد عاطفي، مهريه تحفه‏اي آسماني از جانب مرد است كه در نهايت صداقت و صفاي باطن به زن پيشكش مي شود و هديه‏اي ...

به نظر شما پذيرفتن چقدر مهريه صحيح است؟ آيا صحيح است من مهريه اي را بپذيرم كه مي دانم پرداختنش برايم اگر هم ممكن باشد برابر با خسارت شديد به من است؟ آيا من هم نبايد همانطور كه همسر آينده ام نگران است كه شايد من مرد خوبي نباشم، نگران باشم كه او زن خوبي نباشد و بخواهد با مهريه سنگين من را آزار بدهد؟ به نظر شما مهريه اي در چه سطح را بايد قبول كنم كه بعدا پشيمان نشوم؟

اصل مهريه در اسلام، دو جنبه دارد؛ از جنبه معنوي و بعد عاطفي، مهريه تحفه‏اي آسماني از جانب مرد است كه در نهايت صداقت و صفاي باطن به زن پيشكش مي شود و هديه‏اي از سوي مرد براي همسر آينده است. از اين رو نشانه آن است كه عشق از ناحيه مرد آغاز شده و زن پاسخگوي عشق او است و مرد به احترام همسرش هديه‏اي نثارش مي‏كند، كانون خانواده براساس محبت و عشق بين زن و شوهر دوام و استمرار مي‏يابد. هرگاه عشق و علاقه از بين برود، خانواده در معرض فروپاشي قرار مي‏گيرد. اما از جنبه حقوقي و قانوني، گاهي مهريه كه معمولاً هنگام انحلال ازدواج، مطالبه و درخواست مي‏شود، مانع گسستن پيوند زناشويي مي‏گردد و تضميني براي دوام ازدواج به شمار مي‏آيد، يا حداقل آن كه نمي‏گذارد به واسطه يك عامل كوچك و قابل گذشت، طلاق صورت بگيرد. و نيز در صورت وقوع طلاق گاهي مالي كه زن به عنوان مهريه مي‏گيرد، در زندگي او مؤثر است و مانع پريشاني و درماندگي وي مي‏گردد.

در زندگي زناشويي، آنچه كه باعث آرامش زيبايي، خير و بركت، شيريني زندگي مشترك مي شود بعد عاطفي مهريه است، چون در واقع خانواده براي تأمين نيازهاي عاطفي - جنسي شكل مي گيرد. اگر دختر و پسري كه با يكديگر ازدواج مي كنند سعي نمايند با پيوند عاطفي، دوستي، صميميت، عشق و علاقه به زندگي مشترك خويش استحكام بخشند. زندگي بسيار شيرين و باصفايي را خواهند داشت بنابراين، رفاقت زن و شوهر و دوست داشتن يكديگر شرط اصلي تداوم زندگي مشترك است. وقتي زن و شوهري همديگر را دوست دارند حاضرند همه هستي خود را فداي يكديگر كنند از اين رو، توصيه شده است كه زن و شوهر از همين آغاز زندگي رابطه عاطفي خود را با همديگر محكم كنند و از هر كاري كه به اين رابطه دوستانه و عاطفي آسيب مي رساند اجتناب ورزند.

با توجه به اين كه مهريه در واقع هديه مي باشد هديه هم معمولاً نقد مي باشد بنابراين، مهريه هم بايد نقد باشد و در زمان عقد، مرد توان پرداخت آن را داشته باشد، ولي متأسفانه زياده خواهيها، چشم همچشميها و آداب و رسوم غلط برخي انسانها باعث شده كه اصل اين موضوع تحريف شود و مهريه تبديل به اهرم فشار و يا به غلط پشتوانه زندگي زن و يا نوعي احترام به شخصيت دختر تلقي گردد، كه اين گونه برداشتهاي غلط و انحرافي ربطي به دين و قانون گذار اسلامي ندارد چرا كه مبناي دين هيچ گاه بر مهريه هاي سنگين و فوق توانايي مرد پايه گذاري نشده است. حتي در برخي روايات، نشانه پايداري، تداوم، سعادت و خوشبختي زن را مهريه پايين او ذكر كرده اند و در مقابل، مهريه هاي سنگين عامل دشمني، كينه و كدورت تلقي شده است.

با اين اوصاف، اگر شما بتوانيد زير بار مهريههاي سنگين و نجومي نرويد كار بسيار هوشمندانه، خردمندانه و پسندانهاي انجام داده ايد و به سهم خودتان مانع گسترش يك بدعت و رسم و رسوم غلط گرديده ايد. البته اين بدان معنا نيست كه شما حتماً بايد در تعيين مهريه به نازلترين آن اكتفا كنيد و مهريه بسيار اندك براي همسر آيندهتان در نظر بگيريد و اصرار داشته باشيد كه مهريه حتماً بايد آن مقداري كه شما مي گوييد باشد. گاهي وقتها ارزش يك همسر ايدهآل و مناسب اقتضا مي كند كه شما مقداري با خواسته آنها راه بياييد و اندكي بيش از توانايي خود او را مَهر كنيد. به هر حال، اگر مهريه خاصي مدنظرتان نيست، توصيه مي شود در تعيين مهريه به عرف متدينين جامعه نگاه كنيد و سعي كنيد به مقدار معمول و عرف متدينين جامعه براي همسر آيندهتان مهريه تعيين كنيد. البته اگر بتوانيد در جلسات خواستگاري بي طرفانه، فلسفه تشريح مهريه و روايات وارد شده در اين باب را براي دختر و خانوادهاش توضيح دهيد به طور حتم، تأثير خواهد داشت و آنها تحت تأثير قرار خواهند گرفت.

در حال حاضر، معمولاً مهريه هايي بين چهارده سكه بهار آزادي تا يكصد و چهارده سكه، مهريه هايي معقول و منطقي به حساب مي آيد كه بيشتر متدينين جامعه اين مقدار مهريه را براي همسرانشان تعيين مي كنند به همين خاطر، اگر شما نيز بتوانيد حول و حوش همين مقدار را براي همسر آيندهتان در نظر بگيريد و خانوادهها را به اين مقدار راضي گردانيد خيلي ضرر نكرده ايد، اما اگر مهريه هايي كه بيش از اين مقدار باشد و يا به مقدار تاريخ تولد دختر و يا از چند صد سكه با بالا باشد در آن صورت، طبق بيان برخي روايات، اين گونه ازدواج ها از ريسك بالايي برخوردارند و احتمال شكست در آن زياد است. ضمن اين كه اگر شما به دادگاه هاي خانواده مراجعه كنيد، متوجه مي شويد كه درصد بالايي از ازدواج هايي كه به جدايي و طلاق انجاميده از مهريه نسبتاً بالايي هم برخوردار بوده اند. خانواده هايي كه اين گونه مهريه هاي سنگين و نجومي براي دخترانشان در نظر مي گيرند و سرسختانه روي خواسته خود پافشاري مي كنند و به هيچ وجه كوتاه نمي آيند و يا با گفتن عبارت هايي مثل، «مهريه را كي داده كي گرفته» سعي در به كرسي نشاندن حرف خود دارند در واقع، اين گونه خانواده ها درك درستي از فلسفه تشريح مهريه و روح تعاليم الهي و ديگر آموزه هاي ديني ندارند به همين خاطر، همان بهتر كه با اين گونه خانوادهها وصلتي صورت نگيرد چرا كه در صورت وصلت با اين گونه خانوادهها، احتمال پيدايش تنش و تشديد آن در ساير ابعاد زندگي به خاطر همان نقص شناختي وجود دارد.

چيكار بايد بكنه؟
مطلوب اين است كه تحصيلات آقا، يك مقطع بالاتر از خانم باشد. فاصله بيشتر (دختر داراي مدرك دكتري با زير ديپلم يا بي سواد) مطلوب نيست. البته در صورت وجود شرايط ...

خواستم بپرسم دختري كه خواستگار نداره و خودش دكتراست و ساكن شهر كوچيكه اما خواستگاراش بيسوادن يا زير ديپلمن چيكار بايد بكنه سن 30سال

مطلوب اين است كه تحصيلات آقا، يك مقطع بالاتر از خانم باشد. فاصله بيشتر (دختر داراي مدرك دكتري با زير ديپلم يا بي سواد) مطلوب نيست. البته در صورت وجود شرايط مطلوب در زمينه هاي ديگر، و پس ازانجام مشاوره حضوري با متخصصين پيش از ازدواج مي توان در مواردي استثنا قائل شد كه البته باز هم با ريسك همراه است. لطفا در ادامه به نكات ذيل توجه كنيد.

1. خواهر گرامي؛ قبل از هرچيز لازم مي دانيم كه به دليل ناكافي بودن تاريخچه و علل زمينه ساز مشكل شما، در صورت امكان با مشاورين تلفني اين مركز تماس بگيريد (شماره 09640 بدون كد و پيش شماره).

2. در مواردي مانند مورد شما، كه فرد از خانواده اي محترم است. اما در محله اي نامناسب (محله بدنام و جرم خيز) زندگي مي كنند، بايد هجرت كنند. هجرت، حركتي مقدس است كه شايد يكي از مصاديقش همين جا باشد.

3. گاهي نيز محله دختر خوب است ولي با اين حال، محيط زندگي او كوچك است به گونه اي كه خواستگار مناسب كه همشأن او باشد پيدا نميشود. در اين حالت سه پيشنهاد وجود دارد 1. خانواده دختر مهاجرت كند 2. سطح توقع خود را پايين آورده و سطح تحصيلات خواستگاران را از شروط خود بردارد. 3. براي مدتي دختر، با رعايت ضوابط شرعي مهمان يكي از بستگان خود در شهر بزرگتري كه امكان انتخاب افراد هم شان در آن وجود دارد شود. به اين وسيله همسايگان اين فاميل، با دختر آشنا شده و احتمالا زمينه ازدواج او با فردي كه شرايط بهتري دارد فراهم خواهد شد.

تفاوت سني در ازدواج بين زوجين حداقل و حداكثر چقدر ميتونه باشه؟
تناسب سني بين زوجين در ازدواج يكي از معيارهاي اساسي ازدواج به شمار مي آيد از اين روي، با مطالعات و تحقيقات گسترده اي كه روي همسران با تفاوت سني گوناگون انجام...

تفاوت سني در ازدواج بين زوجين حداقل و حداكثر چقدر ميتونه باشه؟

تناسب سني بين زوجين در ازدواج يكي از معيارهاي اساسي ازدواج به شمار مي آيد از اين روي، با مطالعات و تحقيقات گسترده اي كه روي همسران با تفاوت سني گوناگون انجام گرفته اين نتيجه به دست آمده كه در ازدواج هايي كه علاوه بر تناسب و همخواني زوجين در معيارهاي اساسي ازدواج، بين زوجين تناسب سني نيز برقرار بوده است؛ آن ازدواج از موفقيت و پايداري بيشتري برخوردار بوده است و ميزان اختلاف و شكست در ازدواج به طور چشمگيري پايين بوده است. از اين روي، دانشمندان با بررسي هاي علمي مختلفي كه انجام داده اند به اين نتيجه رسيده اند كه بهترين و مناسب ترين فاصله سني بين زوجين را مي توان 3 تا 4 سال در نظر گرفت. به طور طبيعي، اگر تفاوت سني ميان زن و مرد 3 تا 4 سال باشد به گونه اي كه سن زن از مرد كوچكتر باشد، از يك حد معمولي و نرمال برخوردار است. در اين شرايط زني كه 3 يا 4 سال كوچكتر از شوهرش است، معمولاً در برابر موضع مرد كوتاه مي آيد و مي كوشد مطيع باشد. در صورتي كه هر چه اين تفاوت سني افزايش يابد، حس مادري، خواهر گونه و يا سرپرست در زن بيشتر مي شود، مثلاً زني كه 15 سال و يا بيشتر از همسرش بزرگتر است، همواره همانند مادر يا خواهر بزرگتر با شوهرش برخورد مي كند.

البته بعضي از انديشمندان در برخي منابع،  فاصله سني مناسب ميان زن و مردي كه قصد ازدواج دارند را بين 2 تا 7 سال، يا 2 تا 6 سال،  يا 4 تا 7 سال و يا 2 تا 8 سال (ميانگين 5 سال) در نظر گرفته اند بنابراين، مي توان حداقل تفاوت سني بين زوجين را 2 سال و حداكثر آن را 8 سال در نظر گرفت.

البته تعيين اين فاصله سني، بدان معنا نيست كه اگر يك يا دو سال به اين سنين افزوده و يا از آن كاسته شود، حتماً نبايد ازدواجي انجام گيرد. شايد بتوان گفت كه اگر ديگر زمينه ها و معيارها و ملاك هاي اساسي ازدواج بررسي شده باشد و در آنها زن و مرد بيشترين تطابق، تناسب و همخواني را باهم داشته باشند و مشكل خاصي ديده نشود، مي توان تفاوت يك يا دو سال در فاصله سني با توجه به منابعي كه ذكر كرديم را به ديده اغماض نگريست و آن را ناديده انگاشت، ولي در عين حال بهترين و مناسب ترين فاصله سني مي تواند 3 تا 4 سال باشد. طبيعي است كه اگر ساير شرايط مناسب نباشد، باز هم ازدواج نمي تواند موفق باشد.

نكته مهم ديگري كه در اين ميان وجود دارد، كوچكتر بودن سن زن از مرد است. عموماً همهي انديشمندان و محققان روي اين مسئله اتفاق نظر دارند و كوچكتر بودن سن زن را مهم تلقي نموده اند و دلايل روانشناختي و جامعه شناختي متعددي را براي اين منظور ذكر كرده اند. ضمن اين كه رويه اغلب افراد نشان مي دهد كه مردان از همسران خويش بزرگتر هستند.

 «راسل ديويس» نيز در اثر خود به اين امر اشاره كرده و مي نويسد: «حدود 80 درصد شوهران مسن تر از همسران خود هستند.» در اينجا رويه غالب مي تواند به عنوان ملاكي براي انتخاب همسر، مد نظر باشد.»(1)

اكثر كارشناسان معتقدند كه در شرايط عادي لازم است سن پسر چند سالي بيشتر از دختر باشد تا اين كه زن هميشه براي شوهرش جذابيت داشته باشد. اين مطلب مبناي فرهنگي نيز دارد و فرهنگ عمومي جامعه اقتضا مي كند سن پسر چند سالي بزرگتر باشد زيرا مديريت خانواده معمولاً به عهده مرد است و نفقه زن نيز بر مرد واجب است اين مسائل را كه كنار هم بگذاريم بهتر است اين تفاوت سني باشد.

پينوشت:

1. راسل ديويس، ديرك، درآمدي به آسيب شناسي رواني، ترجمه: دكتر نصرت اللّه پورافكاري.

بهترين راه براي پيشگيري از اعتياد چيه؟
چشم انتظار معجزه نباشيد، خوشبختي تصادفي نيست، راه و رسم آن را در زندگي بايد آموخت، خوشبختي بدين معني نيست كه خانواده درگير مشكلات و اختلافات نشود. ما بايد ...

دو سوال داشتم:

1-مهم ترين چيزي كه ميتونه مانع خوشبختي يه خونواده بشه چيه؟(نداشتن درستي و صداقت با همديگر،نبود گذشن،مسئوليت ناپذيري،صبور نبودن،بي پولي،نبود مهرباني و صميميت)

2-بهترين راه براي پيشگيري از اعتياد چيه؟(خانواده،دوستان،مدارس و دانشگاه ها،صدا و سيما يا ...)

پرسشگر محترم! قبل از بيان هر مطلبي توجه شما را به نكات ابتدايي جلب مي كنيم:

1- چشم انتظار معجزه نباشيد، خوشبختي تصادفي نيست، راه و رسم آن را در زندگي بايد آموخت، خوشبختي بدين معني نيست كه خانواده درگير مشكلات و اختلافات نشود. ما بايد ياد بگيريد چگونه اختلافات و مشكلات و بحران هاي زندگي را مديريت كنيم.

2- طبق نظر اكثر روان شناسان و آموزه هاي اديان بشري، در خانواده خوشبخت، اعضاي آن معقتدند و هيچگاه از ياد خدا غافل نمي شوند و در لحظه لحظه زندگي به او توكل مي كنند، لذا با اين انرژي مثبت مشكلات را ناچيز مي بينند.

3- مهمترين مشخصۀ خانوادۀ خوشبخت، خوش اخلاقي، خوش خلقي و خوش رفتاري در ميان اعضاء آن است، قدرت كنترل عصبانيت خود را داشته باشيد. راه هايي به كار ببريد تا در صورت بروز عصبانيت رفتار ناشايسته اي از خود بروز ندهيد.

4- مشكلات، بخش لاينفك زندگي است، خانواده آگاه، با مشكلات با صبر و حوصله برخورد مي كنند. در ميان اعضاي خانواده الفاظ خودخواهانه به طور كلي رد و بدل نمي شود، چرا كه اعضا به گفتگو و مشورت منطقي معتقدند و احساس مسوليت مي كنند. به خاطر داشته باشيد عملكردهاي شماست كه داستان زندگي تان را ترسيم مي كند، خانواده با برنامه ريزي در زندگي براي رسيدن به چشم انداز جمع با يكديگر مشاركت فعال مي كنند. خانواده خوشبخت  هدفمند و با برنامه ريزي به پيش مي روند، اگر از خود توقع زيادي نداشته باشد، سال ها در همان پله اي كه بوده درجا مي زند. پس به اهداف بلند فكر كنيد.

براي داشتن سعادت و آرامش مطلوب در زندگي زناشويي، ارتباط سالم و سازنده ميان زن و مرد، نياز اصلي است و حرف اول را ميزند. اما در بعضي موارد از ارتباطات زناشويي موانعي بر سر راه قرار مي گيرد كه البته رفع آنها تنها به خود همسران بستگي دارد و كاملاً دو طرفه است.

- اما مهم ترين موانع خوشبختي از قرار زير است:

1- جر و بحث: يكي از مسائل اساسي در حفظ ارتباط، پرهيز از جر و بحث و جدال هاي تند بر سر مسائل گوناگون و گاه كم اهميت است. اين گونه بحث ها آثاري مخرّب بر روابط انساني بر جاي مي گذارد و موجب دور شدن از هم و دلخوري و رنجش خاطر همسران مي شود.

2- سخت گيري: سخت گيري در خانواده مصاديق مختلفي دارد. از جمله آن ها مي توان به بهانه گيري در امور خانه اشاره كرد. تجربه ثابت كرده است كه اين عمل جز ناراحتي خود و دلسردي همسر نتيجه اي در بر نخواهد داشت.

3- سخنان فتنه انگيز: يكي از مهم ترين عوامل اختلاف بين زن و شوهر اين است كه يكي يا هر دو خوبي هاي مرد و زن ديگري را به رخ هم بكشد. اين گونه مقايسه هاي نا به جا فتنه انگيزي بزرگي در زندگي ايجاد خواهد كرد و جز تلخي و سردي كانون خانواده نتيجه اي به دنبال نخواهد داشت.

4- تعصب و بي اعتمادي: گاهي در اثر عوامل مختلفي از قبيل علاقه افراطي و يا بدبيني ممكن است زن يا مرد نسبت به هم حساسيت بي مورد پيدا كنند. به طوري كه در حفظ و پاكدامني هم دچار وسواس و سخت گيري بي جا شوند. اين گونه رفتارها و كنترل هاي افراطي زمينه رواني را براي سقوط انسان به سمت فساد و بي قيدي فراهم مي كند. زيرا روح انسان در برابر فشار، عكس العمل نشان مي دهد و شانه خالي مي كند. پيامبر اكرم(ص) در اين رابطه مي فرمايند: تعليم دهيد و آسان گيريد. سخت نگيريد و نويد دهيد و ديگران را طرد نكنيد.

5- ترشرويي: درست است كسي كه ناراحتي و خستگي روحي دارد، ناخود آگاه آثار آن در چهره اش نمودار مي شود. ولي اسلام به پنهان داشتن درد درون دستور مي دهد. انتقال ناراحتي مسائل بيرون از منزل به همسر و يا بالعكس در ارتباط همسران مانع بزرگي در حفظ آرامش و سكون خانواده خواهد بود. حضرت علي(ع) در نهج البلاغه مي فرمايند: «الْمُؤمِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزنُهُ فِي قَلبِه‏» شادى مؤمن در چهره او، و اندوه وى در دلش پنهان است‏.(1)

6- ناسزا گويي: در روابط زناشويي اگر گاهي كدورتي پيش آمد كرد، نبايد با كلمات تند و ناشايست بر آتش قهر آن دامن زد. بايد مواظب بود كه سخني از دهن پريده نشود كه بعداً موجب خجالت و شرمساري از طرف مقابل گردد. به طور كلي اخلاق در كلام، يكي از پشتوانه هاي تضمين كننده روابط زن و مرد به شمار مي رود.

7- اهانت: خداوند توهين و آزار مؤمن را اعلام جنگ با خود به حساب آورده است.(2) سرزنش، تهمت، دشنام و شماتت، هر كدام موجب آزار ديگري مي شود؛ كه علاوه بر كيفر الهي و عقوبت اُخروي، آرامش و سلامت زندگي را هم به هم مي ريزد.

8- انتقاد ناپذيري: اسلام و تربيت ديني كاملاً روحيه انتقاد پذيري را تأييد مي كند امام جواد(ع) مي فرمايند: «الْمُؤمِنُ يَحْتاجُ إلي ثَلاثِ خِصال: تَوْفيق مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُول مِمَّنْ يَنْصَحُهُ»(3) مومن نياز دارد به توفيقي از طرف خدا و به پندگويي از طرف خودش و به پذيرش از كسي كه او را نصيحت كند. خطر انتقاد ناپذيري، اين است كه محبت ميان زن و شوهر را كمرنگ مي سازد و حس لجاجت را در آنان تقويت مي كند.

- بيان راهكارهايي جهت پيشگيري از اعتياد براي والدين و مربيان:

در اين راه دو تفكر ريشه اي وجود دارد:

1- اين كاملاً بي نتيجه است كه مسئولين فقط مانع توليد و عرضه مواد مخدر شوند، زيرا اين مسئله به مرور زمان غير ممكن مي شود، بلكه بايد بيشتر تلاش  در جهت ممانعت از به وجود آمدن وپيشترفت اعتياد باشد. يعني قدم اول مبارزه بامواد مخدر نيست بلكه هدف پيشگيري از بوجود آمدن اعتياد است.

2- بهترين روش براي جلوگيري از اعتياد معالجه آن نيست، بلكه پيشگيري از بوجود آمدن آن است. طي ساليان گذشته متخصصين به اين نتيجه رسيده اند كه يك برنامه صحيح پيشگيري از اعتياد خيلي زود تر از آن چيزي كه قبلاً تصور مي كردند بايد آغاز شود.

بنابراين آنقدر كه پيشگيري از ايجاد اعتياد اهميت دارد معالجه آن از اين اهميت بر خودار نيست.

تمام تحقيقات دراز مدتي كه تا كنون دردنيا در اين زمينه انجام شده نتايجي مشابه داشته وآن اين است كه، كودكاني كه در دوران كودكي از سلامت روحي و جسمي برخوردارند و زندگي رضايت بخشي دارند كمتر در خطر اعتياد مي باشند و برعكس كودكاني كه از اين شرايط برخوردار نيستند علائم واضحي نشان مي دهند كه احتمال گرايش آنها به اعتياد را در آينده بخوبي نشان مي دهد.  

امروزه محققين مي توانند با اطمينان بگويند: كودكي كه در زندگيش تعادل وجود دارد و از نظر جسمي ورواني زندگي رضايت بخشي دارد شخصيت مستحكمي مي يابد و مشكلات را بهتر تحمل مي كند وداراي اعتماد به نفس قوي مي شود، اين كودكان نيازي  براي روي آوردن به مواد مخدر در خود نمي يابند.

- بر اساس همين آگاهي ها براي پيشگيري صحيح از اعتياد فرزندان براي والدين و مربيان راهكارهايي پيشنهاد مي كنيم:

1- استفاده از مباني ديني بهترين راه پيشگيري از اعتياد در سطح كشور است. مردم جامعه ما به دليل علاقه و توجه خاص به مباني ديني، از اين طريق مسايل را بهتر ميپذيرند لذا تمامي دستگاههاي مسوول در امر مبارزه با مواد مخدر از اين طريق بايد درصدد پيشگيري از اعتياد بر بيايند، زيرا مهمترين عامل كه به ويژه در جوانان سبب تمايل به سمت اعتياد است نداشتن رشد و تربيت اسلامي و مكتبي است.

2- براي پيشگيري از ابتلاي جوانان به بلاي خانمانسوزاعتياد، يكي از راهها، آموزش وآشنا كردن آنها با مصائب مواد مخدر است.

3- ديگر راه مراقبت از جوانان اين است كه والدين آنها را آماده برخورد با مشكلات كنند. با انكار، هيچ مشكلي حل نمي شود، بلكه فقط بر آن سرپوش گذاشته مي شود. والدين بهتر است چشم هاي خود را باز نگه دارند و به خود بگويند: «هر نوجواني حتي بچه ها مي توانند دچار مشكل مصرف مواد و الكل شوند.»

4- راه ديگر براي اينكه بتوانيم از اعتياد جلوگيري كنيم اين است كه دو خانه اصلي جوان يعني خانه و مدرسه را به مكانهايي امن تبديل كنيم. وقتي نهاد خانواده را تقويت و آن را آسيبناپذير كرده و جوانان را با قدرت و توانمندي از لحاظ روحي وارد اجتماع كنيم بسياري از آسيبها آنها را تهديد نميكند.

5- از عوامل مهم گرايش به سمت اعتياد، بيكاري جوانان و نوجوانان است. در فصل تابستان با توجه به وجود اوقات فراغت بايد بستر براي غني كردن اين اوقات فراغت براي جوانان و نوجوانان فراهم شود. البته سرگرميها بايد داراي سه مشخصه اصلي شامل نشاطبخشي، هدفمندسازي و هدفگذاري و مهارتآموزي باشند.

 

پي نوشت ها:

1. نهج البلاغه، محمد دشتي، حكمت333، نشر لقمان، چاپ سوم، 1379ش.

2. اصول كافى، محمد بن يعقوب كليني، تهران دارالكتب الاسلامية. ج 2 ص 351.

3. مجلسي، بحارالأنوار، نشردار الاحيا التراث العربي بيروت1403 ق. ج 72، ص 65، ح 3.

حال چگونه مي توانم ايشان را تغيير دهم؟
همانطور كه خود اشاره كرديد، مدت زيادي از زندگي مشترك شما نگذشته است و هرتغيير پايداري نياز به زمان دارد، وگرنه آن تغيير چه مثبت باشد و چه منفي، پايدار نخواهد...

من مدت كوتاهي است با زني كه قبلا حجاب مناسبي نداشته است ازدواج كرده ام. و هم اكنون با صحبتهايي كه با او كرده ام چادر مي زند. ولي رعايت حجاب از طرف او صرفا بخاطر رضايت من است و بخاطر عقيده و علاقه او به حجاب نيست . و هرچه از دين و قيامت براي او صحبت مي كنم مي گويد همه را قبول دارم ولي از كودكي به چادر نزدن عادت كرده ام و نمي توانم آنطور كه تو مي گويي مسائل حجاب و ارتباط با نامحرم مثل دست دادن را رعايت كنم. و اين مسائل و ارتباطات( حجاب ناقص و دست دادن با بعضي از نامحرم ها براي ايشان عادي شده است.حال چگونه مي توانم ايشان را تغيير دهم . خواهشمند است كه بنده را راهنمايي كرده و راه حلي اصولي و كارآمد پيش روي بنده قرار دهيد. 

توجه به چند نكته مي تواند براي شما بسيار راهگشا باشد و كمك كند كه سريعتر به زندگي ايدئال خود برسيد.

1- همانطور كه خود اشاره كرديد، مدت زيادي از زندگي مشترك شما نگذشته است و هر تغيير پايداري نياز به زمان دارد، وگرنه آن تغيير چه مثبت باشد و چه منفي، پايدار نخواهد بود.

2-تلاش شما براي همسرتان، بسيار مقدس بوده و صبر در اين راه نيز از طرف خداوند مأجور خواهد بود إن شاء الله.

قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع بَعَثَنِي رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى الْيَمَنِ فَقَالَ يَا عَلِيُّ لَا تُقَاتِلَنَّ أَحَداً حَتَّى تَدْعُوَهُ إِلَى الْإِسْلَامِ- وَ ايْمُ اللَّهِ لَأَنْ يَهْدِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى يَدَيْكَ رَجُلًا خَيْرٌ لَكَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ وَ لَكَ وَلَاؤُهُ يَا عَلِي.

اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد: هنگامي كه رسول گرامي اسلام مرا به سوي يمن مي فرستاد فرمويد:

اي علي، با هيچ كس جنگ نكن تا اين كه او را به اسلام دعوت كني و به خدا سوگند اگر يك نفر به دست تو هدايت شود، براي تو بهتر از آن چيزي است كه خورشيد برآن مي تابد، در حالي كه ولايت تو را پذيرفته باشد.(1)

3- رمز يك تبليغ خوب و اثر گذار،داشتن اخلاق خوب و برخورد مناسب با ديگران است، اگر شما چنين در نظر بگيريد كه من براي خدا سعي در اصلاح ايشان دارم و بايد به عنوان يك شخص دين دار، متدين بودن خودم را با اخلاق خوب، تبليغ كنم، آنوقت مطمئن باشيد كه همسرتان مجذوب اخلاق خوب شما شده و بسيار سريعتر و راحت تر رويه خود را تغيير مي دهد.

4- در اين مدت،لازم است اگر خطائي از همسرتان سر زد، با تندي برخورد نكرده و حتما خود را ناراحت نشان دهيد، به طوري كه ايشان متوجه شوند، شما از اين اشتباه ناراحت شده و آن را نمي پذيريد، ولي بر اساس اخلاق اسلامي تندي و پرخاش نمي كنيد.

5- رفتارهاي مثبت ديني همسرتان را مورد تشويق قرار دهيد و رضايت قلبي خود را به ايشان اظهار كنيد.

6-صرفا ايشان را تشويق به مطالعه نكنيد،بلكه خود نيز اهل مطالعه باشيد و گاهي نكات مفيد كتاب را براي ايشان علامت زده و يا بيان كنيد.

در مورد بحثهاي اعتقادي كتابهاي شهيد دستغيب(توحيد،معاد،نبوت،عدل،امامت) بسيار مفيد بوده و در مورد حجاب نيز كتاب فلسفه حجاب شهيد مطهري بيان خوبي دارد.

عمل كردن به مجموع موارد ذكر شده،إن شاء الله تأثير مثبتي در زندگي شما خواهد داشت.

 

پي نوشت:

1. وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي، آل البيت، بيروت، ج 15،  ص 43.

باید چه كنم؟
سعی كنید از تنش و درگیری با آن ها دوری كنید . هر موقع بحثی می شود، با دوری از بحث و رفتن به اتاق تان زمینه را برای بحث شدید از بین ببرید. كاری نكنید...

وقتی با پدر و مادرم اختلاف نظر دارم به طور خیلی شدید باید چه كنم ؟ (بیشتر مشكلمان بر سر رفت و آمد من با دوستانم در خانه و بیرون از خانه است یا بر سر گوشی همراهم )

پرسشگر گرامی! اختلاف نظر با پدر و مادر هیچ اشكالی ندارد، ولی اگر اختلاف شدید شود و باعث بی احترامی یا جر و بحث با آن ها یا اذیت شدن شان بشود، جائز نیست و حرام است.

سعی كنید از تنش و درگیری با آن ها دوری كنید . هر موقع بحثی می شود، با دوری از بحث و رفتن به اتاق تان زمینه را برای بحث شدید از بین ببرید. كاری نكنید( هم در باره دوستان تان یا تلفن كردن تان) كه آن ها را حساس كند. به عنوان مثال برای مدتی گوشی همراه تان را از هر چیزی كه  حساسند خالی كنید . در معرض آن ها قرار دهید تا نسبت به این موضوع دیگر حساسیت نداشته باشند.

 در مورد دوستان تان مدتی طوری كه آن ها می خواهند ، رفتار كنید یا برای مدتی در برخورد با آن ها ، چه در منزل یا بیرون به گونه ای برخورد كنید كه والدین تان حساس نشوند . رفتار كاملا عادی از خود نشان دهید. تا از حساسیت آن ها كاسته شود. حتی اگر لازم است، مدت كوتاهی ارتباط تان را با ایشان قطع كنید تا  حساسیت شان از بین برود.

 والدین ما بیش ترین دلسوزی را برای ما دارند . در بيش تر مواقع حساسيت هاي آنان به جا و به حق مي باشد. نباید به خاطر دوست یا گوشی همراه ، محبت یا اعتمادشان را از دست بدهیم.

اگر در باره جزئیات قضیه توضیح  بدهید ، بهتر می توانیم شما را راهنمایی كنیم.

موفق باشید.

آيا از لحاظ شرعي من كار اشتباهي مي كنم؟
از لحاظ شرعي قطع ارتباط و رفت و آمد با خانواده همسرتان براي شما كار اشتباهي است و اين كه بخواهيد شوهرتان را نيز از رفت و آمد منع كنيد، اصلا جايز نيست و ...

من با خانواده شوهرم اختلاف پيدا كرديم ديگر تحمّلشان را ندارم ديگر نمي خوام رفت وآمدي داشته باشم ومي خواهم شوهرم هم رفت وآمد نداشته باشد، آيا از لحاظ شرعي من كار اشتباهي مي كنم؟

پرسش گر گرامي از لحاظ شرعي قطع ارتباط و رفت و آمد با خانواده همسرتان براي شما كار اشتباهي است و اين كه بخواهيد شوهرتان را نيز از رفت و آمد منع كنيد، اصلا جايز نيست و قطع رحم محسوب مي شود، مخصوصا براي شوهرتان قطع ارتباط با والدينش اصلا جايز نيست و حرام است.

ما نمي دانيم به چه علت شما  اختلاف پيدا كرديد، شايد اگر توضيح بيشتري مي داديد، دقيق تر راهنمايي مي كرديم، ولي به طور خلاصه بايد بگوييم كه اين اختلافات كم و بيش در غالب خانواده ها وجود دارد، و نبايد اين اختلاف ها باعث جدايي شوند، فرزندان در مقابل والدين بايد تواضع كنند و با مدارا و بخشش و مهرباني و مديريت رفتارهاي شان، از اين اختلافات كم كنند، البته والدين يا خانواده همسر نيز به خاطر بد رفتاري ها ودخالت هاي بي جا، حتما در پيش گاه خداوند مسئول هستند، ولي از آن جايي كه غالبا تغيير آن ها ممكن نيست، بهتر است با مدارا و بخشش و مديريت رفتار ها از اين اختلافات كم كنيد.

در مكاتبۀ بعدي با توضيح بيشتر و بيان علت ما را در پاسخ گويي بهتر ياري كنيد.

صفحه‌ها