پرسش وپاسخ

در مورد صدقه مالی ، آن را چطور انفاق كنیم بهتر است؟
یكی از چیزهایی كه در اسلام مورد تأكید قرار گرفته است صدقه دادن می باشد، به طوری كه صدقه دادن به عنوان بهترین درهای نیكی شمرده شده است...

بهترین نوع صدقه چیست؟ در مورد صدقه مالی ، آن را چطور انفاق كنیم بهتر است ؟

برادر عزیز!

یكی از چیزهایی كه در اسلام مورد تأكید قرار گرفته است صدقه دادن می باشد، به طوری كه صدقه دادن به عنوان بهترین درهای نیكی شمرده شده است. پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) در این رابطه می فرمایند:«خير أبواب البرّ الصّدقه»(1) بهترین درهای نیكی صدقه دادن است.

دوست عزیز!

صدقه انواع و اقسام مختلفی دارد، ولی آنچه مسلم می باشد این است كه هر كار خیر و خوبی صدقه می باشد. در این خصوص از پیامبر اكرم (ص) روایت شده كه می فرمایند:«كل معروف صدقه»(2) هر كار خوبی صدقه است.

اما در خصوص اینكه بهترین نوع صدقه چیست؟ در روایات تعابیر مختلفی وارد شده كه ما به آنها اشاره می كنیم:

1. صدقه دادن به اقوام و خویشاوندان نیازمند؛

در این باره از حضرت علی (ع) روایت شده كه از رسول خدا  (ص) پرسیده شد:«يَا رَسُولَ اللَّهِ أَيُّ الصَّدَقَةِ أَفْضَلُ- فَقَالَ عَلَي ذِي الرَّحِمِ الْكَاشِح‏» (3) ای رسول خدا! بهترین صدقه كدام است؟ فرمودند: بر اقوام نیازمند آن هم خویشاوندی كه با تو دشمنی می كند.

در این روایت حضرت(ص) تأكید دارند كه انسان نباید نسبت به حال اقوام نیازمند خود حتی كسانی كه رابطه خوبی با انسان ندارند كوتاهی كند. البته در كمك به خویشاوندان باید اولویت را در نظر گرفت، كه در این خصوص در روایتی  امام حسین (ع) از پیامبر(ص) روایت كرده كه می فرمایند: از كسي شروع كن كه مخارج آنها را تأمين مي‏كني. مادرت، پدرت، خواهرت، برادرت. سپس هر كه نزديكتر است.(4) در روایت دیگری پیغمبر (ص) می فرمایند: صدقه پذيرفته نيست در حالي كه يكي از اقوام و خویشاوندان محتاج باشد.»(5)

2. صدقه دادن چیزی، در حالی كه انسان آن را دوست دارد و به آن نیاز دارد؛

 

از پیامبر اكرم(ص) روایت شده كه: بهترين صدقه‏ها آنست كه هنگامي كه سالم و تنگدستي و اميد ثروت و بيم فقر داري صدقه بدهي نه آنكه بگذاري تا وقتي جان به گلو رسيد، بگویي: اين مال فلاني و اين مال فلاني، زيرا آنها متعلق به فلاني شده است.(6)

3. بهترین صدقه، صدقه زبان است؛

پیامبر اكرم (ص) می فرمایند: بهترین صدقه، صدقه زبان است كه با آن خون ها حفظ شود و امور ناگوار دفع گردد و نفعی به برادر مسلمان برسد.  (7)

4. فراگیری علم و دانش؛

از پیامبر(ص) روایت شده:بهترین صدقه آن است كه مسلمانی علمی را بیاموزد، سپس آن را به برادر مسلمانش یاد دهد.(8)

5. كمك و یاری به ناتوان؛

از امام كاظم (ع) روایت شده كه می فرمایند: كمك و یاری كردن به ناتوان بهترین صدقه است.

و اما در خصوص قسمت دوم سؤال شما:

در رابطه با صدقه مالی، همانطوری كه از روایات استفاده می شود و همینطور از روایتی كه از امام حسین(ع) برای شما ذكر كردیم؛ انسان باید در صدقه دادن از اقوام نیازمند خود شروع كند و به فكر كمك كردن به آنها باشد، البته از این نكته نیز نباید غافل بود كه اگر كمك مالی به صورت پنهانی صورت بگیرد كه به آبرو و شخصیت و كرامت افراد لطمه ای وارد نشود و آنها خدای ناكرده خجالت نكشند بهتر است. در رابطه با صدقه پنهانی نیز روایات متعددی وارد شده كه دلالت بر این مطلب دارند كه صدقه پنهانی بهتر از صدقه آشكارا است. بنا بر این رعایت كردن این نكته نیز در كمك كردن به دیگران لازم است.

موفق باشید.

پی نوشت:

1. پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، تهران، دنیای دانش، چاپ چهارم، 1382، حدیث1508 ، ص470.

2.محمدی ری شهری، محمد، میزان الحكمه، دار الحدیث، چاپ اول ، ج2، حدیث10375.

3. بحار الانوار، ج71، ص103.

4. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحكمه، ج2، حدیث10408، اولویه ذوی الرحم بالصدقه.

5. همان، حدیث10412.

6. پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، حدیث406، ص231.

7. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحكمه،  حدیث 10396.

8.همان، حدیث 10399.

انفاق یعنی چه؟مگر صدقه جزئی از انفاق نیست؟
بهترین صدقه آن است كه انسان در حال صحت و سلامت و در عین علاقمندی به چیزی آن را صدقه دهد(3).بهترین صدقه آن است كه از طرف فردی كه خود تنگدست است، در پنهانی ...

انفاق یعنی چه؟مگر صدقه جزئی از انفاق نیست. پس چرا صدقه 10برابر وانفاق 700 برابر پاداش دارد؟

در معارف اسلامی، انفاق مفهوم گستردهای دارد، به معنی بذل نمودن و هزینه كردن هر چیزی است كه خداوند روزی انسان نموده است، اعم از مال، علم، قدرت، مقام و منصب، محبّت و...(1) بر این اساس هر مالی یا اقدامی برای حفظ آبرو و شخصیت خود یا دیگران هزینه شود، انفاق به حساب میآید(2).

همچنین است صدقه كه در روایات اسلامی، امور مختلفی به عنوان صدقه معرفی شده است:

بهترین صدقه آن است كه انسان در حال صحت و سلامت و در عین علاقمندی به چیزی آن را صدقه دهد(3).بهترین صدقه آن است كه از طرف فردی كه خود تنگدست است، در پنهانی به فقیر داده شود(4). بهترین صدقه، صدقه زبان است كه با آن خون ها حفظ شود و امور ناگوار دفع گردد و نفعی به برادر مسلمان برسد (5). بهترین صدقه آن است كه مسلمانی علمی را بیاموزد، سپس آن را به برادر مسلمانش یاد دهد (6). بهترین صدقه، حرف خوب است(7).

بر این اساس، اگر چه در بین مردم صدقه به معنی بذل مال، یعنی بذل نمودن و هزینه كردن مالی است كه خداوند روزی انسان نموده است اما در مفاهیم دینی، مفهوم انفاق و صدقه یكی بوده و شامل هزینه كردن هر چیزی است كه خداوند روزی انسان نموده است، اعم از مال، علم و.... می شود. هر كدام اگر برای خدا انجام شود، فرد را نزد خدا ماجور خواهد نمود.

اما فرق بین ثواب انفاق و صدقه، كه نوشته اید "صدقه 10برابر و انفاق 700 برابر پاداش دارد" ، در منابع روایی، روایتی بیانگر این فرق پیدا نكردیم. چنانچه مستندی دارید، بنویسید تا در فرصت بعدی بررسی شود.

پینوشتها:

1. مكارم شیرازی، تفسیر نمونه،دارالكتب الاسلامیه، ج1،ص105 تا 107.

2. تفسیر نمونه، ج 18، ص 136.

3. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحكمه،دارالحدیث، ج 2، ح 10389.

4. همان، ح 10395.

5. همان، ح 10396.

6. همان، ص 328، ح 10399.

7. همان، ح 10401.

آیا کمک کردن به کشور های دیگر در حالی خودمان فقیر داریم درست است؟
از نظر اسلام، درد دیگران داشتن، درد حمایت از مظلومان و محرومان و درد همدردی با دردمندان، از عالی‏ترین ارزش‏های انسانی است كه مؤمنان واقعی و انسان‏های راستین ...

آیا کمک کردن به کشور های دیگر در حالی خودمان فقیر داریم درست است؟

از نظر اسلام، درد دیگران داشتن، درد حمایت از مظلومان و محرومان و درد همدردی با دردمندان، از عالی‏ترین ارزش‏های انسانی است كه مؤمنان واقعی و انسان‏های راستین از آن برخوردارند. قرآن مجید در مورد پیامبر اسلام‏(ص)‏می‏فرماید: "براي شما پيامبري از خودتان آمد كه بر او دشوار است شما در رنج بيفتيد، به [هدايت‏] شما حريص، و نسبت به مؤمنان، دلسوز مهربان است".(1) ائمه اطهار(ع)همانند رسول اكرم‏ دردمند دیگران بودند و محرومان و مظلومان را فراموش نمی‏كردند. امام علی (ع) می‏فرماید: "آیا درباره‏خویش به این قانع باشم كه مرا امیرالمؤمنین بخوانند و در سختی‏های روزگار با مؤمنان شركت نداشته باشیم؟!".(2)

امام علی‏علیه‏السلام حتی نسبت به غیر مسلمانان این عاطفه و مهرورزی و دردمندی را اعمال می‏كرد. وقتی به حضرت گزارش دادند بعضی از سربازان معاویه به منزل زنان غیر مسلمان وارد شده و زیور را از آن‏ها ربوده‏اند،سخت ناراحت شد و فرمود: "اگر مرد مسلمانی بر اثر این قضیه، از شدت اندوه و تأسف بمیرد، ملامت ندارد، بلكه در نظر من چنین مرگی شایسته و سزاوار است".(3)

حضرت به فرماندار خود (عثمان بن حنیف) كه به مجلس عروسی و سفره رنگین دعوت شده بود، نامه‏ای می‏نویسد و او را توبیخ می‏كند، سپس می‏فرماید: "اگر بخواهم، همه چیز برای من فراهم است، ولی محال است كه مهار خودم را به دست هوای نفس خویش بدهم. من این جا شكم خود را سیر كنم، شاید در كوفه و شام و در یمامه كسی باشد كه به نان احتیاج داشته باشد. آیا من آن طور باشم كه شاعر می‏گوید و [مضمونش چنین است‏] : این درد تو را بس كه با شكم سیر بخوابی و در اطرافت شكم هایی گرسنه وجود داشته باشند".(4)

در فرهنگ اسلام واژه‏هایی مانند ایثار، احسان و فداكاری از جایگاه ارزشمندی برخوردار است. در حالی كه قرآن مجید انصار را برداشتن چنین اوصافی می‏ستاید و درباره آن‏ها می‏گوید: "انصار، مهاجران را بر خود مقدّم داشتند، هر چند خودشان فقیر بودند". (5)

در شأن نزول آیه مذكور ابن عباس می‏گوید: پیامبر اكرم (ص) روز پیروزی بر یهود بنی‏نضیر به انصار فرمود:"اگر مایل هستید، اموال و خانه‏هایتان را با مهاجران تقسیم كنید و در غنائم شریك شوید و اگر می‏خواهید، اموال و خانه‏هایتان از آن شما باشد و از غنائم چیزی به شما داده نشود". انصار گفتند: هم اموال وخانه هایمان را با آن‏ها تقسیم می‏كنیم و هم چشم‏داشتی به غنائم نداریم و مهاجران را بر خود مقدّم می‏شمریم.(6)

خداوند ایثار آن‏ها را ستایش كرده است. اگر هركس باید به فكر فقیران خود باشد، باید پیامبر به انصار می‏گفت: شما خودتان نیاز دارید و نباید به فكر مهاجران باشید.

صرف نظر از تعلیم آسمانی اسلام و تأكید بر دگردوستی و حمایت از محرومان، هم‏دردی با دیگران با سرشت بشر آمیخته شده است. كسانی كه از مصائب محرومان احساس ناراحتی نمی‏كنند و بی اعتنااند، از مزایای اختصاصی انسان بی نصیب‏اند.

بنی آدم اعضای یكدیگرند

كه در آفرینش زیك گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار

دگر عضوها را نماند قرار

تو كز محنت دیگران بی غمی

نشاید كه نامت نهند آدمی

پس در شرایطی كه مردم مظلوم فلسطین و افغانستان نیازمندند، وظیفه انسانی و اسلامی حكم می‏كند كه به فكر آن‏ها باشیم و به حمایت از آن‏ها بپردازیم. البته این امر خطیر، نباید مسؤلان را از محرومان كشورمان غافل سازد ، بلكه اولویت دارند. رسیدگی به محرومان داخلی یك وظیفه ملی و دینی و انسانی است و حمایت و رسیدگی به محرومان خارج از كشور وظیفه دینی و انسانی است كه با یكدیگر تعارضی ندارند. مرزهای جغرافیایی، اصل تكلیف را ساقط نمی‏كند. پیامبر اكرم (ص) می‏فرماید: "كسی كه صدای مظلومی را بشنود كه از مسلمانان كمك می‏خواهد، ولی جواب او را ندهد، مسلمان نیست".(7)

آن كه استغاثه می‏كند، فرقی ندارد ایرانی باشد یا افغانی و یا فلسطینی. باید به او پاسخ متناسب داده شود.

این فكر كه هر مسلمان باید فقط به فكر خود و خانواده خود و هم وطن خود باشد ، نه تنها اندیشه صحیحی نیست ، بلكه چه بسا به صورت مستقیم و غیر مستقیم ازطریق دشمنان امت اسلامی كه از وحدت و همدلی مسلمانان واهمه دارند ، تبلیغ و ترویج می شود.

البته به این نكته هم باید توجه داشت كه اگر بعضی از هم‏وطنان در فقر به سر می‏برند، لزوماً ناشی از كمبود امكانات نیست، بلكه قسمتی از این موارد به سوءتدبیر و یا قصور مسئولان و حتی مردم برمی‏گردد.

 

پی نوشت ها:

1.توبه،آیه128.

2. نهج البلاغه، فیض الاسلام، نامه 45.

3. همان، خطبه 27.

4. نهج البلاغه، نامه 45.

5. حشر (59) آیه 9.

6. تفسیر نمونه، ج 23، ص 519.

7. اصول كافی، ج 3، ص 239.

ازدیدگاه مذاهب مهم روز مانندمسیحیت و یهودیت و..چه تعریفی دارد؟
انصاف یعنی ادای حق به دیگران، چنان كه دوست داریم حق ما در همه موارد گفتاری و رفتاری ادا شود.

تعریف انصاف از دیدگاه عالمان اخلاق و چه فرقی با عدل و قسط دارد . و ازدیدگاه مذاهب مهم روز مانندمسیحیت و یهودیت و..چه تعریفی دارد

انصاف یعنی ادای حق به دیگران، چنان كه دوست داریم حق ما  در همه موارد گفتاری و رفتاری ادا شود.

 فرقی بین آن با عدل و قسط وجود ندارد چرا كه امام علی (ع) در مورد آیه «انالله یأمر بالعدلو الاحسان؛خدا بهعدالت و احسان فرمان میدهد» می­فرماید : العدلالانصاف و الاحسان التفضل؛ عدل، انصاف، و احساننیكیكردن است‌‌. (1)

انصاف بهمعنایعدالت، و عدالتبهمعنای انصافنیز آمده است. فرهنگ عمید، انصاف را بهعدلو داد معنا كرده است. لسانالعربمیگوید:

اَنْصَف الرّجل ای عَدَلَ، یعنی وقتی گفته میشود: مردی انصاف دارد، یعنی به عدالترفتار كرد. پارهای از حقوقدانانبینعدالت و انصاف‌‌تفاوتی نمیبینند. (2)

برای اطلاع از نظر مسیحیان یا یهودیان به كتاب های شان رجوع كنید . در حیطه اخلاق اسلامی جوابگو هستیم،

ولی  جانرالز، اندیشهپرداز معاصر، در باره عدالتمعتقد است: اندیشه اساسی در مفهوم عدالت، انصاف است. (3)

در معنایعامبین عدالت و انصافتفاوتی نیست. انصافبهمعنای عام، مرادف ‌‌عدالت بهمعنایعام است. وقتیگفته میشود: خدا را انصاف بده، یعنی در رابطه خود و خدا آنچهرا باید، بهجای آور. وقتی میگویند: داد مظلوم را از ظالمبگیر، یعنیدر باره این دو، حقرا انجام بده. (4)

موفق باشید.

 

 

پی نوشت ها:

1.بهشت اخلاق ، مهدی نیلی پور،3 جلدی ،انتشارات مرغ سلیمان،ج 1،ص 343.

2. امام علي بن ابي طالب عليه السلام، نهج البلاغه، 1 جلد، انتشارات دار الهجره ق، كلماتقصار 231،ص 509.

3. جعفری لنگرودی، دائرةالمعارف علوم انسانی، گنج دانش، تهران، 1363ش، ج2،ص 2.

4. رالز، عدالت و انصاف و تصمیمگیری عقلانی، ترجمه مصطفی ملكیان، نقد و نظر، ،1376ش 76 ،ص84.

حفظ اسرار و عیب های مردم تا چه اندازه اهمیت دارد
نباید در جایی و نزد كسی مطرح كنیم حتی اگر آن فرد همسر ما و محرم اسرار ما باشد. چرا كه همسر محرم اسرار خود انسان است ،نه محرم اسرار بقیه.

حفظ حرف هایی كه به صورت امانت نزد فرد است تا چه اندازه ای واجب است آیا فرد میتواند این حرف (امانت كس دیگر )را به همسر خود كه محرم اسرار اوست بگوید ؟ حفظ اسرار و عیب های مردم تا چه اندازه اهمیت دارد آیا فرد میتواند عیب دیگران را به همسر خود كه محرم اسرار اوست بگوید ؟

پرسش گر گرامی، حرف هایی كه مردم نزدما امانت می گذارند و می گویند این حرف نزد شما امانت باشد و جایی مطرح نكن، نباید در جایی و نزد كسی مطرح كنیم حتی اگر آن فرد همسر ما و محرم اسرار ما باشد. چرا كه همسر محرم اسرار خود انسان است ،نه محرم اسرار بقیه. در ضمن برخی جاها همسر محرم اسرار خود انسان هم نیست و آن جایی است كه راز  انسان ،گناهانش باشد، انسان حق ندارد گناهانش را حتی با همسرش در میان بگذارد وفقط باید نزد خدا اعتراف كند.

و در اسلام  این موارد هم از مصادیق امانت داری محسوب می شود. و درباره امانت، در اسلام داریم كه پیامبر (ص) فرمودند:«لا ایمان لمن لا امانة له.(1) كسی كه امانت را رعایت نمی كند ایمان ندارد.»

پس در این موارد انسان باید امانت داری كند و حرفی را كه نزد او امانت است، به هیچ كسی حتی همسرش بازگو نكند.

پی نوشت :

1.علامه مجلسي، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 هجري قمری،ج 69، ص 198.

دادن افطار به كساني كه روزه نمي گيرند، ثواب دارد؟
پيامبر(ص) در خطبۀ شعبانيه فرمود: «اي مردم! هر كس مؤمن روزه داري را در اين ماه افطاري بدهد، پاداش و ثواب آن نزد خدا مانند آزاد كردن يك بنده است و گناهان گذشته...

دادن افطار به كساني كه روزه نمي گيرند، ثواب دارد؟

ثوابي كه به عنوان افطاري دادن به روزه داران در روايت وارد شده است، به او داده نميشود.

پيامبر(ص) در خطبۀ شعبانيه فرمود: «اي مردم! هر كس مؤمن روزه داري را در اين ماه افطاري بدهد، پاداش و ثواب آن نزد خدا مانند آزاد كردن يك بنده است و گناهان گذشتة او بخشيده ميشود».

از اين روايت استفاده ميشود افطاري دادن به روزه دار مؤمن داراي اين ثواب است. كسي كه روزه دار نيست، افطاري دادن به او صدق نميكند.

سير كردن مردم بسيار خوب است و ثواب دارد يا افرادي كه توان روزه گرفتن ندارند، غذا دادن به آنان نيز ثواب دارد

من هر روز سیر می خوابم و می دونم كه كسانی هستند كه الان گرسنه اند.
اینكه به فكر گرسنه ها و همسایگان هستید، بسیار خوب و ارزشمند است...

 پیامبر فرمود هر كس شب سیر بخوابد و همسایگانش گرسنه باشند از ما نیست. من هر روز سیر می خوابم و می دونم كه كسانی هستند كه الان گرسنه اند. اما نمی دونم كجان.یعنی من مسلمان نیستم؟حتی وقتی به گرسنه های كشورهای دیگه هم فكر می كنم احساس گناه می كنم و فكر می كنم كه همش تقصیر منه كه بقیه گرسنن

اینكه به فكر گرسنه ها و همسایگان هستید، بسیار خوب و ارزشمند است.

حدیثی كه  خواندید ، درست است ، ولی باید دید منظور از همسایه چیست ؟ حد و حدود همسایه چیست؟

با یك روایت حد همسایه را نقل می كنیم:

امام علي عليه السلام می فرماید: حَرِيمُ المَسجدِ أربعونَ ذِراعا ، و الجِوارُ أربعـونَ دارا مِن أربعةِ جَوانِبِها؛(1)

 حريم مسجد چهل ذراع است . تا چهل خانه از چهار طرف منزل همسايه به شمار مي آيند.

پس تا چهل منزل همسایه محسوب می شود . انسان اگر از بین آن ها بداند كسی گرسنه است، وظیفه اخلاقی او این است كه سعی كند گرسنگی آن ها را برطرف كند .

البته اگر می دانید در جاهای دیگری گرسنه هایی هستند ، اگر توانایی دارید و كمك كنید، بسیار خوب و پسندیده است .

پی نوشت:

1. شيخ صدوق، الخصال، دو جلد در يك مجلد، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1403 هجري قمری، جلد2، صفحه 544.

آیا ازلیت ماده منافاتی با وجود خداوند خالق دارد؟
ماده به لحاظ زماني مي تواند ازلي و ابدي باشد يعني زماني نتوان يافت كه ماده در آن زمان نباشد، چرا كه زمان مقدار حركت است و حركت حالت تغيير جسم را گويند ...

آیا ازلیت ماده منافاتی با وجود خداوند خالق دارد؟

ماده به لحاظ زماني مي تواند ازلي و ابدي باشد يعني زماني نتوان يافت كه ماده در آن زمان نباشد، چرا كه زمان مقدار حركت است و حركت حالت تغيير جسم را گويند و جسم موجودي است داراي ماده.(1)

اينكه گفته مي شود ماده نمي تواند ازلي باشد به لحاظ ذاتي است يعني نمي توان ماده را قديم ذاتي به حساب آورد.قديم ذاتي وجودي است كه ذاتا مسبوق به عدم باشد. يعني وقتي آن را بدون وجود خارجي اش لحاظ كنيم مشاهده خواهيم كرد كه ذاتا مي تواند معدوم باشد و از عدمش محذوري پيش نمي آيد. (2)

توضيح بيشتر آنكه ازليت در مقابل حدوث است و حدوث دو معنا دارد، حدوث زماني و حدوث رتبي و ذاتي؛ حدوث زماني يعني چيزي در مقطعي از زمان نبوده و بعد به وجود آمده، اما حدوث رتبي آن است كه يك چيز همواره بوده، اما چون علتش وجود داشته، او هم وجود داشته، يعني نياز او به علت ايجاد كننده اش ضروري و دائمي است. همواره تا علتش بوده، او هم وجود داشته، اما در عين حال رتبه وجودي او بعد از علتش است.

 بر اين اساس اگر ماده ازلي به معناي زمان - كه محل بحث علوم تجربي است - هم باشد باز نيازمند علت ايجاد كننده خود است. چون ممكن الوجود و نيازمند به علت است؛ اتفاقا فلاسفه مسلمان مدعي ازلي بودن عالم هستند؛ يعني اين گروه برخلاف متكلمان بر اين باورند كه عالم به لحاظ زمان حادث نيست و قديم است. اما در عين حال حادث ذاتي است، يعني چون زمان هم جزو عالم است، پس همانند عالم حادث است.

 بر اين اساس حتي اگر عالم را قديم زماني و ازلي بدانيم، ترديدي وجود ندارد كه عالم حادث رتبي و ذاتي است و چون وجود لازمه ذات او نيست، حتما علتي آن را ايجاد نموده و در نتيجه عالم يقينا حادث است و در مرتبه بعد از علت خود قرار دارد.

بنابراين ماده هرچند ازلي باشد. اما ذاتا همانطور كه مي تواند موجود باشد، مي تواند معدوم هم باشد، پس امري است ممكن الوجود است و ممكن الوجود براي موجود شدنش نيازمند به علت است و وجود ممكن الوجود در عالم هستي بهترين دليل بر ضرورت وجود واجب الوجود در عالم است.

پي نوشت:

1. ر.ك: محمد تقي مصباح يزدي، آموزش فلسفه، تهران، موسسه انتشارات امير كبير ٰ 1378ه.ش، ج 2، ص 151.

2. براي مطالعه در باب حادث و قديم ر.ك مرتضي مطهري، مجموعه آثار، قم، صدرا، 1374، ج 5، ص 166.

چرا؟
در فلسفه، به ويژه در حكمت متعاليه، براي تبيين ارتباط وجودي خدا و جهان و ترسيم دقيق وابستگي جهان هستي به مبدأ ايجاب و ايجاد، وجود را به دو مقوله«رابط» و«مستقل»..

آيا مي توان لحظه اي هستي را بدون وجود خدا تصور كرد؟چرا؟

در فلسفه، به ويژه در حكمت متعاليه، براي تبيين ارتباط وجودي خدا و جهان و ترسيم دقيق وابستگي جهان هستي به مبدأ ايجاب و ايجاد، وجود را به دو مقوله«رابط» و«مستقل» تقسيم و جهان آفرينش را«وجود رابط» و «عين الربط به خدا» قلمداد مي‏كنند. اين گونه از تقسيم براي وجود، از متفرعات«قانون عليّت» به مفهوم فلسفي است.

از ديدگاه فلسفي، واقعيات هستي به دو قسم«علت» و «معلول» تقسيم مي‏شوند. اگر حقيقت وجود از نوع علت حقيقي و مطلق باشد به آن « وجود مستقل» و اگر از نوع معلول باشد، به آن«وجود رابط» گفته مي‏شود. يعني در عالم واقع، موجودات جهان از دو حالت خارج نيستند: يا علتند و داراي وجود مستقل و يا معلولند و داراي وجود رابط.

طبق اين ديدگاه، خداي متعال علت حقيقي همه موجودات است و ماسوا نيز معلول وجود اويند. به همين خاطر، تنها خداي تعالي در هستي خود استقلال دارد و ساير موجودات، وجود رابط به شمار مي‏آيند. يعني همه آنها در سايه ربط به وجود باري تعالي، هستي دارند و از نظر وجودي، وابسته و غير مستقل و عين الربط به خدا محسوب مي‏شوند. مثل درخت و سايه درخت كه بر اثر تابش نور ايجاد مي شود. در اينجا سايه عين الربط به درخت است و درخت علت بوجود آمدن آن است. لذا در صورت نبودن درخت، سايه هم به طور كامل معدوم مي شود و غير قابل تصور است كه حتي لحظه اي سايه باشد اما درخت نباشد.

در پرتو اين قانون دقيق فلسفي، نيازمندي جهان آفرينش، هم در«حدوث» و هم در«بقا» به افاضه هستي از ناحيه خداوند متعال، به وضوح روشن‏تر مي‏شود. به عبارت واضح تر جهان به جهت وجود رابط داشتن همواره به خداوند متعال وابسته است و بايد از او كسب وجود كند. لذا تصور يك لحظه از دنيا بدون وجود خدا كه وجود مستقل است، محال ذاتي مي باشد يعني تصور چنين خود مشتمل بر تناقض است.

براي مطالعه بيشتر ر.ك وجود رابط و مستقل در فلسفه اسلامي، غلامحسين ابراهيم ديناني، ناشر شركت سهامي انتشار.

مرا راهنمایی كنید تا مبانی دینی خود را مستدل و محكم بپذیرم
احساسات پاك و تلاش حقیقت جویانه شما را می ستاییم ؛ همان گونه كه اشاره كردید ایمان و اعتقاد افراد به ادیان و مذاهب بیش از هر علت دیگر متاثر از سنت های محیطی است

آنچه كه من درباره خود و اطرافیانم می دانم این است كه ایمانی كه در ما است با شناخت كامل نیست و فقط متاثر از محیط و اجتماع می باشد، اما من از این وضع خود خشنود نیستم و تقاضا دارم مرا راهنمایی كنید تا مبانی دینی خود را مستدل و محكم بپذیرم

احساسات پاك و تلاش حقیقت جویانه شما را می ستاییم ؛ همان گونه كه اشاره كردید ایمان و اعتقاد افراد به ادیان و مذاهب بیش از هر علت دیگر متاثر از سنت های محیطی است و می توان گفت عامل اصلی در رقم خوردن ایمان و اعتقاد های دینی همان نوع نگرش و سنت و تفكر خانوادگی افراد است .

اما در هر حال باید دانست كه این امر دال بر نادرستی ایمان سنتی هر فرد نیست ؛ در واقع ایمان به یك دین دارای مراتب و درجات متفاوتی است كه بسیاری از افراد درجات پایین و حداقلی آن را دارا هستند و در معنای عام كلمه ضرورت ندارد كه هر یك از ما ایمان فطری و درونی خود به یك دین را كنار گذاشته و آن را نادرست قلمداد نماییم و به دنبال بازسازی این ایمان باشیم .

البته در مراحل عالی و بالا ، اعتقاد به یك دین در معنای حقیقی آن، باور و ایمان و عقیده درونی به درستی مبانی فكری و معرفتی و دستورعمل های مرتبط با آن دین است ؛ اصولا عقیده از ماده عقد ( گره) است، یعنی چیزی كه به جان انسان گره می خورد؛ در نتیجه اعتقاد  كامل به یك دین علاوه بر ایمان درونی و فطری و باور قلبی كه انسان به شكل عادی دارد ، نیازمند تلاشی مضاعف و رسیدن به برهان و دلیل قطعی در خصوص آن است كه ایمان قلبی انسان را به درجات بالاتر و عالی تری می رساند .

 بسیاری از بزرگان تصریح می كنند كه  در ابتدای سلوك معرفتی مان دین آبا و اجدادی را به كناری گذاشته ، آن گاه پس از تحقیق و تامل و بررسی، اسلام را دوباره به عنوان دین حق انتخاب نمودیم .به آن ایمان و باور قلبی داریم . بدین جهت  نگاه  بزرگان به دین و دستورات دینی، با افرادی چون ما متفاوت است این كار به معنی رها كردن آموزه ها و دستورات و تكالیف اسلام و نادرست خواندن گزاره های فكری و دستورات عملی آن نیست ، بلكه این بزرگواران در عین تعبد و تسلیم محض در برابر دستورات دینی ، در مدت تحقیق ،بنای خود را بر تساوی دین اسلام در برابر دیگر گزینه ها گذاشته، به تحقیق منصفانه و به دور از پیش داوری دست می زدند .

 در واقع شیوه درست ورود در این عرصه آن است كه انسان با در اختیار داشتن ابزار و شرایط مناسب تحقیق ، به شكلی منطقی و صحیح و در بستری مناسب به جستجوی بی تعصب حقیقت بپردازد تا به نتیجه مطلوب برسد.

 البته  باید دانست كه از آن جا كه هر دین و تفكر عقیدتی و به خصوص تفكر ناب اسلامی مجموعه ای از باورها و تفكرات در هم تنیده است و یك مجموعه منظومه مانند را كه اجزای آن به شكلی كامل با هم در ارتباط و تعامل هستند تشكیل می دهد، اگر در مسیری صحیح و اصولی این تفكرات بررسی و تحلیل شود ، پایه ها و مبانی فكری آن به شكلی منطقی و عقلانی استوار گردد ، جزییات و فروع آن، حتی جزیی ترین عقاید مرتبط هم به شكلی برهانی و منطقی به اثبات می رسد . شك و تردیدی در هیچ زمینه ای باقی نمی ماند .

بر این اساس پیشنهاد می كنیم كه در این مسیر حتما با یك كارشناس خبره دینی در ارتباط باشید .خودتان به تنهایی در این عرصه وارد نشوید ، زیرا داوری درست در این مسیر نیازمند قرار گرفتن در برابر گزینه های درست است ، در حالی كه امروزه معمولا حقیقت اسلام و دیگر ادیان به شكلی صحیح و درست معرفی نمی شود . گزینه ها با بیانی صحیح و صریح در برابر افراد قرار نمی گیرد تا داروی آن ها صحیح و منطقی باشد .

بعد از وجود چنین بستر و زمینه مناسبی باید به شكلی برابر و مساوی به آموزه های اصیل و مبنایی همه ادیان مراجعه نمود . آن ها را یك به یك بررسی نمود و با هم سنجید ؛ در واقع مهم ترین راهكار در این مسیر مراجعه به منابع اصیل ادیان موجود برای داوری است . البته دراین مسیر هم نیازمندی شدید به یك كارشناس برای معرفی منابع صحیح و راهكار فهم و تامل در این منابع احساس می شود و نباید از آن غفلت ورزید .

 البته بر اساس یك اصل دقیق عقلانی می توان كار را ساده تر نمود .یعنی به جای بررسی همه منابع ادیان گوناگون، ابتدا به تحقیق و بررسی تعالیم و مفاهیم اسلام پرداخت ، زیرا  اسلام به همه ادیان آسمانی قبلی معتقد بوده ،به پیامبری پیامبران آن ها باور دارد . ادیان را دین حقیقی مردم در زمان خودشان می داند ، اما در عین حال معتقد است كه با آمدن پیامبر و شریعت بعدی ،دیگراین ادیان و شریعت شان از اعتبار و حجیت ساقط می شوند و نمی توان همچنان بر آن ها باقی ماند .

اما پیروان  ادیان آسمانی هیچ كدام دین اسلام را برحق نمی دانند و گرنه اعتقاد به دین و شریعت خودشان نامعقول و نادرست خواهد بود ، چنان كه یهودیان هنوز  به آمدن مسیح باور ندارند و مسیحیت فعلی را دین حقیقی نمی انگارند ؛ به همین خاطر اگر ثابت شود كه اسلام دینی برحق بوده و واقعا پیامبری به نام حضرت محمد  از سوی خداوند  آمده ، می توان یقین پیدا نمودكه دین حق در زمان كنونی اسلام است و در این مسیر مقایسه و بررسی دیگرادیان ضرورتی ندارد .

از این رو می توانید به شكلی منطقی و دقیق به مطالعه مبانی فكری اسلام و به خصوص تشیع بپردازید . از منظر عقل تك تك آموزه های آن را بررسی نمایید . اگر آن ها را منطبق برعقل و با برهان یافتید، یقین داشته باشید كه دین بر حق در زمان كنونی اسلام است ، در این مسیر كتاب های آموزش و تبیین عقاید در سطوح مختلف نوشته شده است(كه به برخی  اشاره می كنیم).

 

برخی از كتاب های مفید در این خصوص :

ـ اصول عقاید، آیت اللّه مصباح یزدی . انتشارات موسسه امام خمینی

- آموزش كلام اسلامی ، محمد سعیدی مهر ، نشر طه

- توحید ، شهید مطهری ، نشر صدرا

- سيري در ادله اثبات وجود خدا ،محسن غرويان.

- تبيين براهين اثبات وجود خدا ،آيت الله عبدالله جوادي آملي. نشر اسراء .

- خدا و علم، ژان گيتون ؛ دفتر نشر تبليغات اسلامي .

صفحه‌ها