پرسش وپاسخ

با وجود شرور و بدی ها قائل به وحدانیت خداوند باید بود؟
اعتقاد ما بر اين است كه اتفاقات عالم هستي اعم از خير و شر (به ظاهر شر) تمامي از افعال يك خالق متعال مي باشد. اما در مقابل شبهاتي مطرح مي شود. مانند آنكه ...

چگونه با وجود شرور و بدی ها در عالم ـ مثلا حكومت حاكمان فاسد ـ و غلبه آنها بر خوبی ها، قائل به وحدانیت خداوند باید بود؟

اعتقاد ما بر اين است كه اتفاقات عالم هستي اعم از خير و شر (به ظاهر شر) تمامي از افعال يك خالق متعال مي باشد. اما در مقابل شبهاتي مطرح مي شود. مانند آنكه چگونه از خير محض شر صادر مي شود و به عبارتي چگونه امكان دارد از يك پروردگار ، هم خير صادر شود و هم شر؟...

چينش اين عالم به گونه اي است كه موجودات آن از هم گسسته و مستقل نيستند، بلكه اگر تك تك اجزاي اين عالم را بررسي كنيم در مي يابيم كه تمام آن نظير حلقه هاي يك زنجير چنان به هم پيوسته هستند كه يك نظام آفرينشي زيبا را شكل داده اند؛ آن بوته گلي كه در گلدان گذاشته شده آن درختي كه در باغچه سبز شده، آن بچه اي كه در گهواره قرار گرفته، و همه چيزهايي كه دور و برمان هستند، چگونه به وجود آمده اند؟ مثلاً يك بوته گل، آيا بدون اين كه ما به آن آب بدهيم سبز مي شود؟

 پس بقاء اين بوته گل به آبي بستگي دارد كه ما به آن داده ايم، و بدون آن تخمي كه كاشته شده يا نشائي كه غرس شده اين گل به وجود نمي آمد؟ خود اين گل از اكسيژن و يا از گازهاي ديگري كه در هوا موجود است استفاده مي كند و اگر اينها نباشند اين گل نمي تواند به وجود خودش ادامه دهد و البته وجود اين گل به نوبه خود نيز در تغيير هوا مؤثر است؛ يعني نسبت گازها را تغيير مي دهد؛ اگر اكسيژن مي گيرد، اكسيژن كم مي شود و اگر گازهاي ديگري را مي گيرد اكسيژن بالا مي رود؛ پس همين گل با هواي مجاورش در ارتباط است نه هوا مستقل از اين بوته گل است و نه اين گل مستقل از هوا است. همين رابطه بين حيوانات ديده مي شود.

حتي اگر سراغ موجودات بي جان برويم مي بينيم هر پديده اي در اثر فعل و انفعال پديده قبلي به وجود آمده است و به نوبه خود در پديده هاي اطراف خود اثر مي گذارد و ماده پيدايش پديده هاي بعدي مي شود؛ خورشيد بر آب مي تابد آب بخار، بخار ابر، و ابر باران مي شود و زمين هاي مستعد از اين باران، گل و هزاران نعمت ديگر به بار مي آورند و البته زمين هايي كه استعداد جذب خود را از دست داده اند از اين باران، سيلي ويران كننده مي سازند. اين نظامي است كه بر اين جهان حكم فرما است؛

نظام همبستگي و تأثير و تأثر و اين چيزي است كه احتياج به برهان فلسفي ندارد، هر كس به اندازه معلومات خود مي تواند اين نوع ارتباط و زيبايي وحدت نظام را بشناسد. البته هر قدر معلومات ما دقيق تر و وسيع تر باشد به عمق اين همبستگي و نيكويي نظام آفرينش بيشتر پي مي بريم؛ بنابراين نمي توان گفت در اين دنيا چند خدا وجود دارد؛ مثلاً گفت آب و باران خدايي و سيل و زلزله خدايي ديگر دارد. مگر سيل چيست؟ بله اگر سيل و زلزله از نظامي و باران و تابش نور خورشيد و گردش آن و … از نظامي ديگر تبعيت مي كرد و آن ها محكوم دو نظام بودند مي توانستيم چنين حرفي را بپذيريم.

بر اين اساس عالم در مجموع خير بوده به گونه اي كه جنبه خير آن بر جنبه شر غلبه دارد و همگي مي تواند از منشأيي واحد و مطابق نظام علي و معلولي نشات گيرد در واقع سنت خداي واحد در اين عالم بر آن تعلق گرفته كه هر امري از طريق اسباب و علل عادي خود محقق شود. آن چنانكه از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود" أَبَي اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ سَبَباً "َ(1) خدا خودداري و امتناع فرموده كه كارها را بدون اسباب فراهم آورد. پس براي هر چيزي سبب و وسيله‏اي قرار داد."

خداوند براي امور مختلف از جمله سلطه حاكمان زور و ...، علل و اسباب متعددي قرار داده است. لذا ممكن است گروهي با زور و فريب، ملتها را از مسير اصلي خارج كرده و خود به عنوان حامان مستبد قدرت را به دست گيرند و  در نتيجه سلطه حاكمان شر بيشتر از حاكمان خير باشد و چه بسا با روند صحيح و خواست و اراده ملتها اين امر تغيير كرده و سلطه حاكمان خير بيشتر باشد. آن چنانكه در سال هاي اخير اراده برخي ملتها بر اين امر تعلق گرفته است. 

در نتيجه اولاً فرض پذيرش غلبه سلاطين جور و شرور آنها، به معناي غلبه شرور در كل وقائع عالم نيست تا اين امر دليل بر دو خالق باشد. ثانياً مطابق آنچه بيان شد امور به ظاهر شر در عالم از جمله سلطه حاكمان جور، دلائل و اسباب خاص خود را داشته كه با خداي واحد تنافي ندارد.

پي نوشت:

1. شيخ كليني، الكافي، چ اسلاميه، بي تا، بي چا، ج 1، ص 184.

چه نیازی به عبادت و پرستش ما دارد؟
ما انسان‌ها كه یكی از مخلوقات خداییم. سراسر وجودمان را نیاز و احتیاج فرا گرفته است، مانند نیاز به آب و غذا و هوا و... كه با نبود یكی از این‌ها قادر به ادامه ...

با توجه به اینکه خداوند كامل است چه نیازی به عبادت و پرستش ما دارد؟

خداوند غنی و بی نیاز از همه چیز است، چون غیر از خدا هر چه موجود است، همه مخلوق خدا است و نیازمند به او  : «ای مردم!  همگی نیازمند به خدایید. تنها خداوند است كه بی نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است»(1)  . بنابر این خداوند بی نیاز مطلق است و مخلوقات همه محتاج اویند. او است كه همه نیازهای مخلوقاتش را بر طرف میكند.

 ما انسانها كه یكی از مخلوقات خداییم. سراسر وجودمان را نیاز و احتیاج فرا گرفته است، مانند نیاز به آب و غذا و هوا و... كه با نبود یكی از اینها قادر به ادامه حیات نیستیم. چند دقیقه یا چند ثانیه نمیتوانیم بدون هوا زنده بمانیم. همه  نیازمندی ها به وسیله آب و هوا و غذا و. .. بر طرف میشود كه خدای مهربان با خلق آن نیاز ما را برطرف كرده است. خدای حكیم و مهربان است كه به هنگام تولد بچه، خون را تبدیل به شیر میكند و نوزاد آن را از پستان مادر تغذیه مینماید.

یكی از نیازهای ما نیازهای روحی است ،مثل احتیاج به محبت. از این رو بچههایی كه در خانواده خود احساس كمبود محبت كنند، دچار اختلالات روحی و روانی میگردند. یكی از نیازهای واقعی و اساسی روح بشر  عبادت و پرستش است، چون خداوند انسان را برای تكامل آفریده است . تكامل جز از راه عبادت و بندگی به دست نمیآید.

بنابر این خداوند نیاز به عبادت ما ندارد، بلكه ما محتاج به عبادت هستیم كه با بندگی او به نعمتهای جاودان نایل شویم: « هر كسی كفر ورزد و حج را ترك كند، به خود زیان رسانده است. خداوند از همه جهانیان بی نیاز است».(2)

در آیه دیگر فرمود : «كسی كه جهاد و تلاش كند ، برای خود جهاد میكند؛ چرا كه خداوند از همه جهانیان بی نیاز است». (3)

در جای دیگر میفرماید: « كسی كه عمل صالحی به جا آورد ، به سود خود به جا آورده، و كسی كه كار بدی انجام دهد ، به زیان خود او است. سپس همه شما به سوی پروردگارتان باز میگردید».(4)

در آیه دیگر فرمود: «كسی كه پاكی گزیند، به نفع خود او است».(5)

پس خداوند نیازی به پرستش ما ندارد . عبادات ما فایده ای به حال او نخواهد داشت ،چنان كه ترك عبادت ما هیچ زیانی به او وارد نمی سازد ؛ بلكه فوائد ظاهری و باطنی عبادات مستقیم و غیر مستقیم به خود ما می رسد ؛ فوائد مستقیم آن مانند آرامش روحی وارضای نیاز به پرستش و...  فوائد غیر مستقیم  در رسیدن به كمال روحی و باطنی است كه هدف خلقت انسان ( هدف فعل) محسوب می شود . در نتیجه مستلزم سعادت و نجات ما در دنیا و آخرت خواهد بود .

در یك چارچوب منطقی می توان گفت :

1. غیر از خداوند كمال مطلقی نیست.

2. جز در سایه ارتباط با كمال مطلق، استكمال(فرایند كامل شدن) حاصل نمی‏شود.

3. ارتباط با كمال مطلق، راه ویژه‏های خود را دارد كه خداوند بهترین آن ها را در قالب عبادات بیان كرده است.

در نتیجه روشن می‏شود كه از غیر راهكار معین عبادت و پرستش خداوند، رسیدن به كمال حقیقی و سعادت ابدی ممكن نخواهد بود.

 

پینوشت‏ها:

1. فاطر (35) آیه15.

2 .آل عمران (3) آیه97

3 .عنكبوت (28) آیه 6.

4 .فجر (89) آیه 27-30.

5 .ذاریات (51) آیه 56.

از ديدگاه رهبر فرزانه صدور انقلاب يعني چه؟
از منظر رهبر فرزانه انقلاب، صدور انقلاب به معنای انتقال ارزش های معنوی و الهی آن و رساندن این رسالت به گوش جهانیان از طریق استفاده از امكانات و ابزارهای ...

از ديدگاه رهبر فرزانه صدور انقلاب يعني چه؟

از منظر رهبر فرزانه انقلاب، صدور انقلاب به معنای انتقال ارزش های معنوی و الهی آن و رساندن این رسالت به گوش جهانیان از طریق استفاده از امكانات و ابزارهای پیام رسانی می باشد كه باید این هدف با استفاده از راه كارهای موجود مانند : دعوت و تبیین مفاهیم و معارف اسلامی در جهان معرفی و تبیین فرهنگ و تمدن ایرانی ـ اسلامی صورت گیرد. بدینسان ، معنای صدور انقلاب كشور گشایی و سلطه جویی و تسلط بر كشور های دیگر نیست .

امام خمینی (ره ) در مقام تبیین معنا و مفهوم صدور انقلاب اسلامی تصریح می كنند : ما از اول گفتیم می خواهیم انقلابمان را صادر كنیم. صدور انقلاب به لشكركشی نیست ؛ بلكه می خواهیم حرفمان را به دنیا بزنیم كه یكی از آن مراكز، وزارت امور خارجه است كه باید مسائل ایران و اسلام و گرفتاریی هایی كه ایران از شرق و غرب داشته است، به دنیا برساند و به دنیا بگوید كه می خواهیم این گونه عمل كنیم. (1)

 همو فرمود : « صدور انقلاب صدور تجاوز و جنگ و به معنای گرفتن زمین های دیگران نیست ... صدور انقلاب به معنای صدور پیام و صدور رسالت انقلاب است. صدور ارزش هایی مانند استقلال، عدم وابستگی، خودكفایی، خصلت های انسانی پاك، ایمان، شرف، افتخار و حمایت از مستضعفان و ... » . (2)

 همچنین امام خمینی (ره ) در جایی دیگر به منظور جلوگیری از هرگونه برداشت غلط از معنای صدور انقلاب خاطر نشان می سازند كه معنی صدور انقلاب ما این است كه این بیداری اسلامی در همه ی ملت ها ایجاد شود و صدور انقلاب با زور و كشورگشایی نیست؛ بلكه در پرتو اسلام و اخلاق اسلامی است ".

این كه می گوییم باید انقلاب ما به همه جا صادر بشود این معنی غلط را از آن برداشت نكنند كه ما می خواهیم كشورگشایی كنیم . ما همه ی كشورهای مسلمین را از خودمان می دانیم . همه ی كشورها باید در محل خودشان باشند. ما می خواهیم این چیزی كه در ایران واقع شد و این بیداری كه در ایران واقع شد و خودشان از ابرقدرت ها فاصله گرفتند و دست آن ها را از مخازن خودشان كوتاه كردند این در همه ی ملت ها و در همه ی دولت ها بشود . آرزوی ما این است... ". (3)

مقام معظم رهبری نیز با اشاره به ضرورت شناسایی مفاهیم جدید انقلاب و عرضه ی آن ها به مشتاقان و طالبان حقیقتی در سطح جهان می فرمایند : " انقلاب اسلامی و نظام اسلامی مفاهیم بكر و تازه ای در دنیا دارد . مفاهیمی دارد كه اگر چه مشتركاتی با دنیا دارد اما اختصاصاتی دارد كه این را از شبیه خودش در مكاتب گوناگون و جریان های فكری و نحله های فكری دنیا جدا می كند؛ باید آن را در بیاوریم و پایش هم بایستیم و بیان كنیم . " (4) همچنین مقام معظم رهبری بااشاره به ویژگی های انقلاب اسلامی و ضرورت پیام رسانی و ابلاغ ارزش های انقلاب می فرمایند : " انقلاب دو جهت داشت : یك جهت مبارزه با استبداد داخلی و حكومت فاسد وابسته ای كه مردم و كشور را بدبخت و بیچاره كرده بود؛ انقلاب می خواست كشور و ملت را نجات دهد؛ مردم در دامن اسلام  اداره شوند و حكومت اسلامی باشد.

 جهت دیگر وجهه ی سخن و پیام نو برای دنیا و بشریت است ؛ این چیزی است كه دنیا را به خود جذب كرد و الا فلان متفكر اروپایی یا غربی یا آفریقایی یا آمریكای لاتین كه امام و انقلاب و نظام اسلامی و حركت مردم را ستایش می كند او كه داخل كشور ما نیست تا از حكومت چیزی فهمیده باشد. پیام جهانی و انسانی اسلام است كه او را به ستایش وادار می كند. جنبه ی دوم بسیار مهم است ؛ ما باید بتوانیم این را بیان كنیم ". (5)

نكته قابل توجه این است كه:

شخصیت های جهانی نیز - ضمن اعتراف به ویژگی های انقلاب اسلامی - خواستار معرفی آن شده است، چنانكه روژه گارودی اندیشمند مسلمان فرانسوی در یكی از مقالات خود انقلاب اسلامی ایران را این چنین توصیف می كند :

" به راستی انقلاب اسلامی كه امام خمینی (ره ) آن را رهبری كرد به هیچ یك از انقلاب هایی كه در قبل بر پا گردیدند، شبیه نیست. در طول تاریخ، انقلاب هایی بودند كه به هدف تغییر نظام سیاسی برپا گردیدند. انقلاب های اجتماعی هم در جهان رخ داده است و نشانگر خشم فقرا علیه اغنیا بود. انقلاب های ملی هم خشم خود را علیه استعمارگران و غاصبان خالی كردند. اما انقلاب اسلامی ایران نیز دارای تمامی این انگیزه ها بود.

این انقلاب علاوه بر موضوعاتی كه گفته شد، دارای معانی جدیدی بود كه نه فقط حكومت سیاسی اجتماعی استعماری را سرنگون كرد؛ بلكه مهم تر از آن تمدن و جهان بینی خاصی را كه در مقابل دین علم شده بود، واژگون ساخت ". (6)

درباره صدور انقلاب به منابع زیر مراجعه فر مایید:

پی نوشت ها :

1 . صدور انقلاب از دیدگاه امام خمینی (ره) كاظم ابراهیمی، ص60-61 ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.

2. صحیفة نور امام خمینی ، ج 19، ص 242، (سخنرانی امام در تاریخ 11/8/1364).

3. همان، ج 13، ص 127، (سخنرانی امام درتاریخ  28/7/59 13).

4 . بيانات مقام معظم رهبري ،مورخ 17/11/1380 .

5 . بيانات مقام معظم رهبري، مورخ 17/11/80 13. (در ديدار با اعضاي شوراي عالي سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي).

6. نشریه شما، مورخ 10/10/1377 .

چرا؟
انتظار مي رفت كه درباره سياست هاي آمريكا بيشتردقت مي نموديد، اگر چنين مي شد قضاوت شما تغيير مي كرد، زيرا آمريكا از كشورهاي قدرت طلب است كه به منظور تحقق ...

آمريكا بد است؟چرا؟ مگر چه ظلمي در حق ما كرده؟ ما را از دست صدام نجات نداد كه داد؟راه كربلا را براي ما باز نكرد كه كرد؟ در جنگ با عرا ق به ما سلاح نفروخت كه فروخت؟اصلا كي گفته كه آمريكا سلاح مجاني به صدام داده؟! تازه!خود روسيه اصلا به عراق موشك و هواپيما داده!

انتظار مي رفت كه درباره سياست هاي آمريكا بيشتردقت مي نموديد، اگر چنين مي شد قضاوت شما تغيير مي كرد، زيرا آمريكا از كشورهاي قدرت طلب است كه به منظور تحقق اهداف خود دست به هر جنايتي مي زند.

در اين جالازم است به اهداف حمله آمريكا در كشورهاي اسلامي - بويژه عراق-اشاره گردد:

1- هدف سياسي‏: آمريكا درصدد است بر جهان تسلط سياسي يافته و رهبري جهان را برعهده گيرد كه از آن به عنوان نظم نوين جهاني(1) ياد مي‏شود. اصطلاح «نظم نوين جهاني»(New world order) را نخستين بار جرج بوش رئيس جمهور سابق آمريكا پس از پيروزي در جنگ خليج فارس عنوان كرد. كه هدف از آن سلطه آمريكا در جهان بود. آمريكا به منظور تسلط سياسي، به بهانه‏هاي مختلف به كشورها حمله نمود. چنانكه اين كشور علت حمله خود به عراق را وجود سلاح‏هاي كشتار جمعي در اين كشور و هدف از حمله  به افغانستان را وجود گروه القاعده بيان كرد.

2. هدف اقتصادي: آمريكا جهت تأمين انرژي نياز به منابع طبيعي و ذخاير نفت و گاز دارد، از اين رو سعي مي‏كند بر كشورهايي كه اين منابع را در اختيار دارند، تسلط پيدا كند. براي تسلط بر آن كشورها از همه اهرم‏ها بهره مي‏گيرد. عراق- بعد از عربستان- مهم‏ترين منابع و ذخاير نفتي را در اختيار دارد. يكي از اهداف حمله آمريكا به عراق نيز دست يابي به منابع نفتي آن كشور است.

3. هدف نظامي: آمريكا براي تحقق هدف سياسي و اقتصادي، درصدد ايجاد پايگاه‏هاي نظامي در منطقه است، از اين رو در عربستان، قطر، كويت و... پايگاه نظامي دارد. از آن جا كه حضور مستقيم نيروهاي نظامي درمنطقه بازتاب خوبي نداشته، آمريكا درصدد بومي سازي نيروها است، مضافاً بر اين كه آمريكا با ايجاد پايگاه‏هاي نظامي در عراق و افغانستان درصدد محاصره ايران است.

بر اين اساس حمله آمريكا به عراق به منظور تحقق اهداف فوق صورت گرفت، البته در پي اين اهداف ممكن است آثار ديگر مانند سقوط صدام نيز محقق شود، ولي هدف اصلي آمريكا تسلط بر جهان اسلام مي باشد.

در اين جا به برخي از كمكهاي آمريكا به عراق اشاره مي گردد:

"نوامبر ۱۹۸۳ آمريكا در بيانيهاي اعلام كرد كه «دولت آمريكا هر آنچه لازم، و از نظر قانون موجه، است را انجام ميدهد تا عراق در جنگ با ايران مغلوب نشود.

خبرگزاري آمريكايي يونايتدپرس پس از دستگيري صدام در گزارشي نوشت "اين حقيقت نيز اكنون آشكار شدهاست كه برنامههاي شيميايي و ميكروبي صدام در دهه ۸۰ ميلادي بدون حمايت آمريكا ممكن نبودهاست در اين گزارش پيتر گالبري،-يكي از كارمندان وقت كميته روابط خارجي سنا -ميگويد: «حقيقت اين است كه هر گاه عراق قوانين بينالمللي را نقض ميكرد و از سلاحهاي كشتار جمعي استفاده ميكرد بيش از پيش كمكها و حمايتهاي مالي و سياسي از آمريكا دريافت ميكرد» و ميافزايد: «قطعا ما بر رفتار صدام تاثير داشتيم زيرا او را به اين باور رسانده بوديم كه بسيار مهم است كه به علت قتلهايي كه داخل كشور خود انجام ميدهد، تحت تعقيب قرار نگيرد.»"

شركت علمي American Type Culture Collection يك بار در ۱۹۸۶ مجموعهاي از عوامل بيماريزا شامل سهگونه سياهزخم، ۵ نوع سم بوتولينيوم به دانشگاه بغداد فروخت. درخواست عراق براي اين عوامل بيماريزا بار ديگر در ۱۹۸۸ به دليل خصومت دوطرف با ايران پذيرفته شد و اينبار ۱۱ گونه از اين عوامل از جمله ۴ نوع سياهزخم به اين كشور ارسال شد.

نيروي هوايي آمريكا با دستور سازمان سيا اطلاعاتي را كه توسط هواپيماهاي آواكس اين نيرو از مواضع ايران دريافت مي كرد، در اختيار ارتش عراق قرار ميداد.

رونالد ريگان شخصاً به ويليام كيسي(رئيس سازمان سيا) دستور ميدهد كه جهت جلوگيري از شكست عراق در جنگ با ايران، ميبايست سازمان سيا به اين كشور كمك اطلاعاتي نمايد.

قبل از شروع جنگ، آمريكا اطلاعات حساس نظامي ايران را كه شامل نقاط ضعف ارتش ايران و مراكز حساس نظامي بود، در ملاقاتهايي با بعضي رجال سياسي و نظاميان مخالف سيد روحالله خميني دريافت و آنها را از طريق عربستان سعودي به دست سازمان اطلاعات عراق ميرساند.در ۳۰ سپتامبر ۱۹۸۰ نيروي هوايي آمريكا ۵ فروند هواپيماي شناسايي آواكس را جهت شناسايي عملياتهاي هوايي نيروي هوايي ايران و اطلاعرساني آنها به ارتش عراق، به عربستان سعودي منتقل كرد. سازمان سيا از سال ۱۹۸۰ شروع به در اختيار گذاردن تصاوير هوايي به رژيم بعث عراق كرد. اين تصاوير توسط ماهوارههاي جاسوسي آمريكا از مواضع نيروهاي نظامي ايران و تاسيسات نفتي ايران گرفته شده بود.

روزنامه البيان مدعي شد تنها در يك مورد، رژيم عراق ۴۰ ميليارد دلار از آمريكا وام بلاعوض دريافت كرده است" (2)

گرچه ما در جنگ از سلاح هاي آمريكايي استفاده كرديم، اما اين سلاح را دلال ها تهيه وبه قيمت هاي چندبرابر به ما مي فروختند . آيا اين امر كمك به ايران محسوب مي گردد؟ با توجه به نقش آمريكا در  حمله عراق به ايران،باز مي توان گفت آمريكا ظالم نيست؟

پي نوشت ها :

1. علي آقا بخشي، فرهنگ علوم سياسي، ص 227.

مذهب محرك انقلاب بود یا هدف انقلاب؟
انقلاب اسلامي ايران به جهت تحقق اهدافي مقدس صورت گرفت. اهدافي كه، تماما معنوي و ارزشي و منطبق بر ارزش ها و تعاليم شريعت پاك نبوي اسلامي بودند.

انقلاب- جنگ و جبهه- شهدا

شرح : 1.چرا انقلاب شد؟ مذهب محرك انقلاب بود یا هدف انقلاب ؟ 2.نوع انقلاب ما چه فرقی با سایر انقلاب های دیگه داشت ؟ 3.آیا انقلاب ماصرفا به خاطر فقر اقتصادی یا معزلات عمیق اجتماعی سیاسی رخ داده ؟ 4.وقتی جنگ شد كشور عراق هم اسلامی بود پس ما میتونیم بگیم برای دفاع از اسلام جنگ كردیم ؟ این جنگ اسلام با اسلام نبود ؟ منظورم اینه كه جنگ صلیبی نبود كه تقابل ایدئولوژی ها باشه ! اونا هم مسلمون بودن! 5.افرادی كه رفتن برای دفاع از چی رفتن ؟ دفاع از كشور دفاع از اسلام؟ نتیجه كار اونها دفاع از چی شد ؟ 6.چرا ببرای شهدا تقدس قائل میشیم؟اونا ماورایی نبودن . 7.چرا میگیم شهدا شرمنده ایم ؟چرا میگیم كوتاهی كردیم كوتاهی میكنیم ؟ لطفا منطقی و استدلالی به من جواب بدید.با این فرض كه حرف دلی روی من تاثیری نداره !

اهداف انقلاب اسلامي ايران

انقلاب اسلامي ايران به جهت تحقق اهدافي مقدس صورت گرفت. اهدافي كه، تماما معنوي و ارزشي و منطبق بر ارزش ها و تعاليم شريعت پاك نبوي اسلامي بودند. از جمله:

۱) براندازي حكومت سفاك و جبار پهلوي

۲ ) ايجاد جمهوري اسلامي ايران

۳) حاكم نمودن ارزش ها و مقررات و احكام دين مبين اسلام

۴ ) برچيدن مظاهر فساد و تباهي

۵ ) قطع نمودن دست استعمارگران از ذخاير طبيعي كشور

۶ ) حمايت و اميد دادن به ساير مسلمانان و ممالك مظلوم و مستضعف جهان و ...

 مذهب در كنار ساير عناصر محرك اصلی انقلابيون بود.

ويژگيهايي كه انقلاب ايران را از ساير انقلابها متمايز مي‏سازد عبارتند از:

1- حاكميت الله 2- نفوذ و قدرت معنوي رهبر 3- وحدت و همبستگي تمام اقشار ملت 4- ارتباط بين دين و سياست 5- روحيه ايثار و شهادت طلبي مردم 6- استقلال طلبي 7- آزادي خواهي 8- سازش ناپذيري 9- عدم وابستگي به شرق و غرب 10- حفظ اصول انقلاب حتي در شرايط دشوار 11- رسيدن به پيروزي با كمترين خسارت و خونريزي 12- تغييرات بنيادي و پرهيز از رفوريسم 13- تلاش براي خود كفائي اقتصادي 14- پايگاه مردمي انقلاب و پذيرش آن از سوي ملل آزاده جهان 15- دنبال كردن اهداف عميق انساني و معنوي در كنار اهداف مادي و اقتصادي 16- همراه بودن انقلاب با مشروعيت ديني 17- تفاهم و يگانگي ميان دولت و ملت 18- جامعيت انقلاب اسلامي نسبت‏به همه ابعاد انساني اجتماعی

اگر ما براي انقلاب كه  گروه هاي مختلف وبا انگيزه هاي متفاوت دنبال ان بودند . تنها در پي يك انگيزه باشيم  مانند فقر اقتصادي و يا معزلات اجتماعی ، يك سو نگري است، نگاه جامع آن است كه با كنكاشت در تاريخ سياسي ايران در پي انگيزه ها و اهداف گروههاي مبارز بود .كه مي توان اين دو انگيزه را از اهداف مشترك بيشترين گروه هاي مبارز دانست.

اما در باره جنگ ايران و عراق:

هدف اصلی و واقعی عراق با هم كاری همه جانبه استعمار گران ودر رأس آنان آمریكا جنایت­كار این بود كه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را براندازند. عراق برای رسیدن به این هدف، قرارداد الجزایر را بهانه قرار داد و به ایران حمله كرد. این قرارداد در سال 1975میلادی بین ایران و عراق بسته شد كه طبق آن، اروند رود بین ایران و عراق تقسیم شد و مقرر گردید كه طرفین از آن استفاده كرده و كشتیرانی كنند.

بهانه عراق این بود كه این قرارداد در زمان ضعف عراق بسته شده است و در واقع به طور اجبار و از روی ناچاری مسئولان عراق آن را امضاء كرده اند، اینك كه قدرتمند هستیم دیگر آن را قبول نداریم. به همین دلیل صدام در تلویزیون مقابل میلیونها نفر بیننده قرارداد الجزایر را پاره كرد. هر چند بعد از هشت سال جنگ دوباره مجبور شد كه دوباره تن به قرار داد الجزایر بدهد.

مهم‏ترین دلایل شروع جنگ از سوی عراق عبارتند از:

1. به منظور انتقال مرز آبی دو كشور (خط تالوگ) از اروند رود به ساحل شرقی آن و برقراری حاكمیت مطلق عراق بر  اروند رود.

2. به منظور جدا كردن استان خوزستان از ایران و ایجاد كشوری مستقل تحت سلطه‏ی عراق با نام عربستان.

3. به منظور فروپاشی نظام مقدس جمهوری اسلامی و روی كار آمدن دولتی غرب‏گرا به جای آن.

4. به منظور به دست آوردن  نقش برتر در خلیج فارس به جای ایران و برتری كامل سیاسی - نظامی بر سایر  كشورهای خاورمیانه و به ویژه كشورهای منطقه بود.

ايران در برابر عراق دفاع نمود و آغاز گر جنگ نيز نبوده همان گونه كه در قطعنامه سال 1388 عراق را به عنوان متجاوز و آغاز گر جنگ معرفي نمودند.

نه تنها در اين جنگ از سوي دولت عراق تنها قلدري و زور گويي مشاهده مي شد بلكه با مردم و حتي وابستگان اين چنين بود پس جنگ در اثر قلدري او بود نه ايدئو لوژي و دفاع ايران در برابر همين زورگويي ها بود .آري حكومت بعث ادعاي اسلام مي نمود.به مانند خوارج و معاويه كه ادعاي اسلام مي نمودند. ولی در برابر حكومت امام علي به فتنه گري پرداختند و با امام جنگ نمودند و همان گونه كه در تاريخ است. امام آغاز گر جنگ نبودند و به فرزندش نيز چنين وصيت نمودند.

امام علی(ع) فرمودند:

لِابْنِهِ الْحَسَنِ (ع) لَا تَدْعُوَنَّ إِلَي مُبَارَزَةٍ وَ إِنْ دُعِيتَ إِلَيْهَا فَأَجِبْ فَإِنَّ الدَّاعِيَ بَاغٍ وَ الْبَاغِيَ مَصْرُوعٌ؛

حضرت، به فرزندش امام حسن - درود خدا بر او - فرمود: جنگ را آغاز مكن. امّا جنگ طلب را پاسخ گوي، زيرا آغازگر، تجاوزگر است و تجاوزگر به خاك هلاكت افتد. (1)

در اسلام شهید واژه‏ای است كه قداست خاصی دارد. این كلمه در همه عرف ها توأم با قداست و عظمت است، اما معیارها و ملاك‏ها متفاوت است. از نظر اسلام هر كس به مقام و درجه شهید نائل آید و اسلام با معیارهای خاص خود او را شهید بشناسد، و واقعا در راه هدف های عالی‏ اسلامی، به انگیزه برقراری ارزش های واقعی بشری كشته بشود، به یكی از عالی ترین درجات و مراتبی كه یك انسان ممكن است در سیر صعودی خود نائل شود، مفتخر می‏گردد.

نتيجه اگر شهدا را تقديس مي شوند به خاطر آن است كه خداوند آنان را تقديس نموده است و جايگاهي رفيعي براي او در نظر گرفته كافي است:

وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ

فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ

يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنينَ  (2)

هرگز كساني را كه در راه خدا كشته شده‏اند، مرده مپندار، بلكه زنده‏اند كه نزد پروردگارشان روزي داده مي‏شوند.

به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند، و براي كساني كه از پي ايشانند و هنوز به آنان نپيوسته‏اند شادي مي‏كنند كه نه بيمي بر ايشان است و نه اندوهگين مي‏شوند.

بر نعمت و فضل خدا و اينكه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمي‏گرداند، شادي مي‏كنند.

 به ذيل اين آيه در تفاسير قرآن رجوع نماييد و رواياتي كه در شان و مرتبت شهداست را مشاهده نماييد.

برای آگاهی بیشتر و پاسخ سایر پرسش ها، با اتاق اين مر كز - در الفور- ( اتاق دين، جوان و پرسمان) ارتباط برقرار وسوالات  خود را مطرح نماييد .

پي نوشت ها :

1. نهج البلاغه، حكمت 225.

2. آل عمران(3)،آیه 169-170.         

كتاب هايي در اين زمينه معرفي كنيد
موضوع آزادي مقوله بسيار مفصلي است و همانطور كه بيان داشتيد، زير شاخه هاي زيادي نيز دارد و پرداختن به تمامي آنها در يك پاسخ نمي گنجد. ما به بخش آزاداي بيان ...

در مورد آزادي اعم از آزادي بيان و آزادي فردي و اجتماعي ازنظر اسلام و جمهوري اسلامي را با سند بيان كنيد

همچنين كتاب هايي در اين زمينه معرفي كنيد

موضوع آزادي مقوله بسيار مفصلي است و همانطور كه بيان داشتيد، زير شاخه هاي زيادي نيز دارد و پرداختن به تمامي آنها در يك پاسخ نمي گنجد. ما به بخش آزاداي بيان پرداخته و شما را به مطالعه منابع ارجاع مي دهيم.

منظور از آزادي بيان آن است كه انسان ها در بيان انديشه و عقايد خود آزاد باشند و آزادانه اظهار نظر نمايند. در اسلام نه تنها «بيان» آزاد است، بلكه بيان بعضي مسايل واجب است. از مصاديق والاي آزادي «بيان» امر به معروف و نهي از منكر است. امر به مشورت و ترغيب به آن، يكي ديگر از احكام ملازم آزادي بيان و اظهار رأي و نظر افراد جامعه است. آن چه در روايات به طور خاص، آزادي بيان را يكي از وظايف مردم در قبال حاكم، مطرح كرده، عبارت «النصيحة لائمة المسلمين» است. امير مؤمنان(ع)، در اين باره مي‏فرمايند: «حق من بر شما اين است كه به بيعت وفا نمايند و درحضور و غياب نسبت به من خالص خير خواه باشيد».(1)

وجود آزادي بيان در جامعه، براي خيرخواهي حاكم و مصاديق آن (مانند انتقاد صحيح و سازنده همراه با شرايط آن) لازم است. مواردي نظير امر به جدال احسن «ادع الي سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتي هي احسن»، (2) و «ولا تجادلوا اهل الكتاب الا بالتي هي احسن»، (3) و امر و ترغيب به گزينش بهترين كلام «فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتّبعون احسنه»، (4) بنابراين در انديشه اسلامي، در اصل ضرورت «آزادي بيان» و ثمرات آن و ضررهاي ناشي از منع آن، هيچ ترديدي نيست.

اما آيا براي «آزادي» حد و مرزي هست؟

 در هيچ نظامي، آزادي بيان به صورت مطلق و بدون حد و مرز وجود ندارد؛ بلكه آزادي محدود و در چارچوب ارزش‏هاي پذيرفته شده در هر جامعه است. چارچوب‏ها از هر نظام و جامعه‏اي تا نظام و جامعه ديگر، متفاوت است. مبتني بر جهان‏بيني و نظام فكري آن جامعه مي‏باشد.

«موريس دورژه» درباره‏ چارچوب «آزادي» در دموكراسي مي‏نويسد:

«آيا با اعطاي آزادي به دشمنان آزادي، به آن ها اجازه داده نمي‏شود كه آزادي را در هم بكوبند؟ ... دموكراسي به مخالفان خود اجازه بيان عقايدشان را مي‏دهد؛ ولي تا وقتي كه اين كار را در چارچوب روش‏هاي دموكراتيك انجام دهند.»(5)

 از آن جا كه جمهوري اسلامي مبتني بر آموزه هاي اسلام است، آزادي هاي منطقي و مشروع از جمله آزادي بيان وجود دارد، چنان كه در قانون اساسي انواع آزادي‏ها به رسميت شناخته شده است؛ مشروط بر آن كه مخل به مباني اسلام يا حقوق عمومي نباشد.

در اصل بيست و چهارم قانون اساسي آمده است:

«نشريات و مطبوعات در بيان مطالب آزادند، مگر آن كه مخل به مباني اسلام يا حقوق عمومي باشد...».

در اصل بيست و ششم آمده است:

«احزاب، جمعيت‏ها ،انجمن‏هاي سياسي صنفي و انجمن‏هاي اسلامي يا اقليت‏هاي ديني شناخته شده آزادند، مشروط به اين كه اصول استقلال آزادي وحدت ملي موازين اسلامي و اساس جمهوري اسلامي را نقض نكنند. هيچ كس را نمي‏توان از شركت در آن ها منع كرد يا به شركت در يكي از آن‏ها مجبور ساخت ».

البته در ايران برخي از كاستي و مشكلات در باره آزادي بيان وجود دارد. اميد است كه  كاستي ها برطرف شود.

 براي مطالعه بيشتر در اين زمينه ر.ك:كاظم قاضي‏زاده، انديشه‏هاي فقهي ـ سياسي امام خميني(ره)، مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهوري، چاپ اول خرداد 1377؛دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، درآمدي بر حقوق اسلامي، انتشارات سمت، تهران 1368؛دكتر سيد محمد هاشمي، حقوق اساسي جمهوري اسلامي ايران، ج 1، نشر دادگستر، 1378؛ عبدالحسين خسروپناه، جامعه مدني و حاكميت ديني، انتشارات وثوق، 1379.

 پي نوشت ها:

1. نهج‏البلاغه، خطبه‏ 34.

2. نحل(16) آيه 125.

3. عنكبوت(29)آيه 46.

4. زمر(39) آيه 17 و 18.

5. جامعه‏شناسي سياسي، موريس دورژه، ترجمه ابوالفضل قاضي، نشر ميزان، ص 343.

چرا پس از انقلاب باورهای دینی مردم سست شد؟
حقيقت آن است كه وضع اعتقادي ،سياسي و اقتصادي و ... ايران قبل و بعد از انقلاب تفاوت هاي اساسي دارد. امروزه وضع اين كشور به مراتب بهتر از قبل از انقلاب مي باشد...

چرا پس از انقلاب باورهای دینی مردم سست شد؟

مطالب متعدد را مطرح نموديد كه بيشتر آن ها به وضع كشور و سست شدن باورهاي ديني برمي گردد، لذا اين بحث بيشتر در همين زمينه متمركز شده است:

حقيقت آن است كه وضع اعتقادي ،سياسي و اقتصادي و ... ايران قبل و بعد از انقلاب تفاوت هاي اساسي دارد. امروزه وضع اين كشور به مراتب بهتر از قبل از انقلاب مي باشد .البته ايران بعد از انقلاب دچار برخي از مشكلات و آسيب ها شده است كه بعضي آن ها طبيعي و برخي نيز در اثر موانع مانند جنگ و سوء مديريت ها به وجود آمد است، در عين حال وضع كشور تفاوت پيداكرده است كه اين تفاوت ها در عرصه هاي مختلف ظهور و نمود پيدا كرده است، از جمله اين كه امروزه ايران يكي از قدرت هاي منطقه محسوب و در معادلات سياسي و اقتصادي، نظامي و ... منطقه - حتي جهان - تاثير گذار مي باشد.

افزون بر آن اين كشور مستقل، مقتدر و عزت مند بوده و در عرصه علم، صنعت، اقتصاد و ... قله هاي پيشرفت را فتح كرده است، و اين در حالي است كه ايران قبل از انقلاب كشور عقب مانده و وابسته به بيگانگان و فاقد عزت مندي و اقتدار بود. مهم تر از همه اينكه در ايران قبل از انقلاب با دين و ارزش ها مبارزه مي شد. متصديان حكومت سياست هاي دين زدايي را دنبال مي كردند، و حال اين كه امررزه حاكميت دين يكي از اهداف نظام و مسولان مي باشد. همچنين قبل از انقلاب باورهاي ديني مردم تضعيف و مفاسد گسترش يافته و جوانان به جاي اينكه به تحصيلات بپردازند، دنبال شهوت راني، و مفاسد اخلاقي بودند، كشف حجاب ، رواج قمار و شراب نمونه هايي از گسترش اين نا هنجاري ها بودند و حال اين كه امروزه باور هاي ديني در جامعه قوت يافته و بيشتر جوانان به معنويت روآورده اند، شاهد اين امر شركت جوانان در مراسمات عبادي،مانند اعتكاف، و حضور شان در كربلا ،حج و مسجد جمكران مي باشد.

همين طور اين جوانان بودند كه با معنويت و عشق به امام حسين در جبهه هاي جنگ حضور يافته و حماسه خلق نمودند ، البته قبول داريم كه در كشور برخي مشكلات وجود دارد و زمينه هاي جنگ نرم فراهم شده است و همين امر نيز موجب گرديده است كه اعتقادت برخي از جوانان ما ضعيف گرديده است، ولي اين معنايش اين نيست كه وضع اعتقادي مردم - بعد از انقلاب - بد تر شده است.

جهت آگاهي بيشتر نظر شما را به دو نمونه از پيشرفت هاي ايران جلب مي كنيم كه تفاوت ايران قبل و بعد از انقلاب را نشان مي دهد:

1. رشد علمي و آموزشي

موفقيت هر ساله دانش آموزان ايراني در دست يابي به مقامات جهاني در المپيادهاي علمي در رشته هاي مختلفي همچون فيزيك، رياضي، شيمي، كامپيوتر و ... در رقابت با كشورهاي پيشرفته علمي يكي از شواهد رشد و توسعه علمي كشور در سال هاي پس از انقلاب است. اين موفقيت ها در رشته هاي مختلف المپيادهاي دانش آموزي از اولين سال حضور جوانان مستعد ايراني هر ساله با پيشرفت بسياري همراه بوده است: 3 بار مقام اول جهاني (المپياد شيمي 1374 و 1375، المپياد رياضي 1377)، 2 بار مقام دوم جهاني (المپياد فيزيك 1378 و المپياد شيمي 1380) و 2 بار مقام سوم جهاني (المپياد فيزيك در سال هاي 1374 و 1377) از دست آوردهاي دانش آموزان ايراني است. حاصل شركت ايران در المپيادهاي جهاني دانش آموزي در طي سال هاي 1366 تا 1380 در رشته هاي رياضي، فيزيك، كامپيوتر، شيمي و زيست ، 57 مدال طلا، 92 مدال نقره و 58 مدال برنز بوده است. از جهت رشد كمي در حالي كه تعداد دانشجويان دانشگاه هاي كشور قبل از انقلاب ، از مرز 150 هزار نفر تجاوز نمي كرد ، امروزه به حدود دو ميليون و چهارصد هزار نفر رسيده است. كشوري كه در سال 56 با 33 ميليون جمعيت، نيازمند ورود پزشك خارجي (از كشورهاي در حال توسعه اي همچون هند، بنگلادش ، پاكستان و ...) بوده هم اكنون با جمعيتي بيش از دو برابر، و به تبع آن با نيازي بيشتر به پزشك با مازاد پزشك روبه روست در زمينه پزشك روبه روست در زمينه پزشك متخصص نيز از رقم 7000 نفر در سال 57 به رقم 72792 نفر بيش از 10 برابر رسيده كه آما كم نظيري است.

از جهت رشد كيفي نيز بايد يادآور شد در حالي كه در سال تحصيلي 1359-1358 تعداد دانشجويان دانشگاه هاي دولتي در مقطع دكتري فقط 452 نفر بوده اين تعداد در سال تحصيلي 1381-1380 به بيش از 23000 نفر رسيده است . به عبارت ديگر 5/26 برابر رشد داشته است كه اگر آمار دانشگاه آزاد نيز به آن اضافه شود، به بيش از 50 برابر خواهد رسيد.

بر اساس گزارش موسسه بين المللي اطلاعات علمي ، تعداد مقالات علمي چاپ شده از محققان ايراني در مجلات معتبر بين المللي در طول 10 سال (1993-2003) 600 درصد رشد داشته است كه 3 برابر رشد متوسط جهاني در اين دوره است.

طي دهه اخير، مركز فرهنگي سازمان ملل (يونسكو) چند بار ايران را به عنوان يكي از موفق ترين كشورهاي جهان در مبارزه با بي سوادي معرفي كرده است؛ زيرا ايران توانسته نرخ با سوادي جمعيت 6 ساله و بالاتر را از رقم 7/28 درصد در سال 55 به حدود 85 درصد در سال 1383 ارتقا دهد.

هم اكنون ما شاهد اين هستيم كه ايران در بسياري از فناوري ها نه تنها خودكفا شده بلكه به كشور صادر كننده خدمات فني مهندسي در حوزه هاي صنعت نفت، كشاورزي، بهداشت، سدسازي، تراكتورسازي، هسته اي، خودروسازي ، سلول هاي بنيادين و ... تبديل شده است.

در عرصه علوم نوين، دانشمندان ايراني توانسته اند تا مرزهاي جديد دانش بشري پيش روند و در مواردي نيز از اين مرزها نيز عبور كنند. موفقيت بينظير دانشمندان ايراني در تهيه، انجماد و نگهداري سلولهاي بنيادي جنيني، كه پيش از آن در انحصار 9 كشور دنيا بود، درمان ناباروري، نارسايي قلب و تلاش براي ترميم لوزالمعده براي توليد انسولين به منظور درمان بيماري قند (ديابت) براي اولين بار در جهان از اقدامات كم نظير دانشمندان جوان ايراني در عرصه مهندسي ژنتيك است. در عرصه علوم هستهاي، با وجود موانع و ممانعت كشورهاي غربي و تحريم تجهيزات دو منظوره- داراي كاربرد مشترك در فعاليتها و تحقيقات هستهاي صلحآميز و غير صلحآميز- امروزه ايران به فناوري پيچيده غني سازي اورانيوم دست يافته و به جمع 10 كشور داراي اين فناوري نوين در جهان پيوسته است

2. وضعيت روستاها

فقر و نابساماني جوامع روستايي از مسائل و معضلات مهم و اساسي كشورهاي توسعه نيافته و در حال توسعه به شمار مي رود. به همين جهت برخلاف رژيم گذشته كه تنها به توسعه و آباداني تهران و شهرهاي بزرگ اكتفا مي كرد، بعد از پيروزي انقلاب، توجه به روستاها و مناطق محروم كشور براي دولت و برنامه ريزان از اولويت خاصي برخوردار شد. در اينجا به بخشي از شاخص هاي برخورداري روستاها در سال هاي پس از انقلاب اسلامي اشاره مي كنيم: تعداد مراكز بهداشتي و درماني روستايي در سال 357، 1500 واحد بوده كه در سال 1381 به 7345 واحد رسيده تعداد خانههاي بهداشت از 2500 واحد در سال 1357 به 16561 واحد در سال 1381 افزايش يافته است. برقرساني به روستاها و مناطق محروم و ايجاد تاسيسات زيربنايي از قبيل توسعه شبكه راه هاي روستايي، مخابرات و... در اين مناطق از اقدامات موفقيتآميز پس از انقلاب به شمار ميرود. تعداد روستاهاي برخوردار از برق از 4327 روستا در سال 1357 به 45359 روستا- بيش از 10 برابر - در سال 1380 افزايش يافته است. همچنين طي دوره 1357- 1317 تنها 8000 كيلومتر راه روستايي كشيده شده بود. اما اين رقم بعد از انقلاب به 86000 كيلومتر رسيده است (بيش از 10 برابر در مدتي تقريبا 10 ساله). تعداد روستاهاي بهرهمند از شبكه مخابرات از 312 روستا در سال 1357 به 10429 روستا در سال 1374- بيش از 30 برابر - افزايش يافته. تعداد واحدهاي پستي روستايي هم از 180 واحد در سال 1357 به 4912 واحد در سال 1374- بيش از 25 برابر - رسيده است.

همچنين ايرا ن در عرصه صنعت، وسايل نظامي ، رشد اقتصادي ، و كشاورزي و ... پيشرفت هاي چشمگيري نموده است كه قابل مقايسه با قبل از انقلاب نيست.

منابع:

1) www.aapp2006.co

دستاورد هاي حقوق اساسي ايران بعد از پيروزي انقلاب اسلامي چه بوده است؟
مجموعۀ اصول و قواعد حاكم بر روابط حكومت و مردم و نيز اقتدارات وظايف و مسئوليّت‌هاي نهادهاي قانون‌گذاري، اجرايي و قضائي با عنايت به اصل تفكيك قوا حقوق اساسي ...

 دستاورد هاي حقوق اساسي ايران بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در مقايسه با قبل انقلاب چه بوده است؟

مجموعۀ اصول و قواعد حاكم بر روابط حكومت و مردم و نيز اقتدارات وظايف و مسئوليّتهاي نهادهاي قانونگذاري، اجرايي و قضائي با عنايت به اصل تفكيك قوا حقوق اساسي اطلاق ميگردد.

نخستين دست آورددر اين راستا ، شيوه و ساختار حكومتي در ايران است.

پيش از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران شيوه حكومتي رژيم پهلوي بر پايه پادشاهي يا حكومت فردي قرار داشت. در حكومت پادشاهي يك فرد با عنوان سلطان يا شاه تمام قدرت سياسي جامعه را در اختيار ميگيرد . اراده شخصي او مظهر اراده سياسي و حاكميت در جامعه تلقي ميگردد. همانگونه كه قانون اساسي در دست رژيم پيش از انقلاب بازيچهاي بيش نبود . در واقع شاه بود كه به تنهايي تصميمات حكومتي را اتخاذ ميكرد. انتصاب يا بركناري نخستوزير، وزرا، صاحبان پستهاي بالا استانداران و غيره تنها به وسيله شاه انجام ميگرفت. به اعتراف دوست و دشمن كابينه، مجلس و قواي ديگر حكومتي از خود هيچ اختياري نداشته و در واقع نقش نهادهاي رسمي نقشي تشريفاتي بيش نبود.

در مقابل نظام جمهوري اسلامي ايران نظامي است كه بر پايه سه ركن اساسي دين، مردم و رهبري استوار گرديده است.

در اين نظام حاكميت اصلي از آن خداست.

 شكل حكومت به صورت جمهوري اسلامي است كه مردم ايران در همهپرسي 1358 با اكثريت قاطع آرا آن را براي خود برگزيدند.

 ساختار حكومتي در جمهوري اسلامي به موجب اصل 57 قانون اساسي از سه قوه مقننه، مجريه و قضائيه تشكيل گرديده كه زير نظر ولايت مطلقه فقيه اعمال ميگردد.

اصول متعددي از قانون اساسي سياستهاي كلي نظام را در تامين حقوق و آزادي هاي فردي تبيين نموده است. اصل سوم قانون اساسي كه فهرستوار وظايف دولت جمهوري اسلامي را بيان ميكند، در اولين بند و مقدم بر همه تكاليف مقرر ميدارد كه نخستين سياست حكومت در قبال مردم بايد در راستاي ايجاد محيطي مساعد براي فضايل اخلاقي بر اساس ايمان، تقوا و مبارزه با كليه مظاهر فساد و تباهي قرار گيرد. اين به آن معناست كه از نخستين سياست هاي كلي نظام جمهوري در قبال جامعه تقدم اخلاق بر امور ديگر بوده است؛ درست همان چيزي كه در رژيم پيشين كم ترين بهايي به آن داده نميشد. رژيم پهلوي با ترويج فرهنگ منحط غربي تحت پوشش آزادي در جامعه عملا سياست خود را در راستاي اسلام زدايي و محو و استحاله ارزش هاي اخلاقي و ديني قرار داده بود. در نظام اسلامي تامين آزادي هاي مختلف فردي در چارچوب قانون(آزادي در رفتار، سكونت، شغل، عقيده، بيان، فعاليتهاي سياسي و احزاب) تامين رفاه و آسايش اجتماعي، تامين امنيت فردي و عدالت قضايي و... از سياست هايي است كه قانون اساسي حركت به سمت آن اهداف را برعهده دولت جمهوري اسلامي ايران نهاده است.

تأمين عدالت در اسلام از جايگاه ويژهاي برخوردار است. بر اين اساس قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران كه بر مبناي احكام و دستورات الهي اسلام شكل گرفته ،در اين زمينه مقرراتي وضع نموده است. اصل اول از اين قانون حكومت ايران را بر پايه حق و عدل قرآني اعلام ميكند . در اصل دوم نيز ضمن اعتقاد به عدالت الهي، هر گونه ستمگري، سلطهگري و سلطهپذيري را نفي ميكند. در اصل ديگر تأكيد ميكند: «مردم ايران از هر قوم و قبيلهاي باشند از حقوق مساوي برخوردارند. رنگ، نژاد، زبان و مانند اين ها سبب امتياز نخواهد بود»  يا در جاي ديگر ميگويد:

«همه مردم اعم از زن و مرد يكسان در حمايت قانون قرار دارند . از همه حقوق انساني، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي با رعايت موازين اسلام برخوردارند». در بخشي از اصل سوم نيز تصريح گرديده كه دولت مكلف به رفع تبليغات ناروا و ايجاد امكانات عادلانه براي همه در تمام زمينههاي مادي و معنوي است.

در حالي كه رژيم پهلوي با تظاهر به الفاظ و عباراتي فريبنده نظير آزادي، همگام به تمدن منحط غرب عملا سياست خود را در راستاي به ابتذال كشاندن زنان و تزلزل در بنيان خانوادهها پايهريزي كرده بود. قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران با توجه و عنايت به مقام رفيع زن و نقش و جايگاه ويژه آن در خانواده و اجتماع، توجه كافي به زن و حقوق او نموده ؛ وي را از حمايت قانوني بيش تري برخوردار ساخته است. اين قانون دولت را موظف ميداند تا ضمن ايجاد زمينههاي مساعد براي رشد شخصيت زن، حقوق وي را در تمام جهات با رعايت موازين اسلامي تضمين نمايد.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي نظامي در ايران شكل گرفت كه مطابق خواست اكثريت مردم مسلمان ايران پايههاي آن بر سه ركن اساسي دين، مردم و رهبري استوار گرديد.

سخن در دستاورد هاي حقوق اساسي ايران بسيار است . پرداختن به اين موضوع به صورت خرد نياز به زمان و فضاي بيش تري دارد كه در يك پاسخ نمي گنجد. از اين رو شما را  به كتاب «حقوق اساسي ايران» نوشته عباسعلي عميد زنجاني ارجاع مي دهيم.

خواص سوره یس را توضیح دهید؟
سوره یس از جمله سوره های مورد توجه اولیای خدا بوده و این به خاطر محتوای آیاتی است كه در این سوره وجود دارد تا بدان جا كه پیامبر گرامی اسلام فرمود: هر چيزي ...

خواص سوره یس را توضیح دهید؟

در پاسخ به قسمت اول سوال می توان گفت:

سوره یس از جمله سوره های مورد توجه اولیای خدا بوده و این به خاطر محتوای آیاتی است كه در این سوره وجود دارد تا بدان جا كه پیامبر گرامی اسلام فرمود: هر چيزي داراي قلب است. و قلب قرآن مجيد:سوره يس است(1). خواندن این سوره با توجه به معانی و تفاسیر آن موجب جلب ثواب بسیاری خواهد شد، چون سوره " یاسین" مشتمل بر پایه‏ها و اركان عقیدتی و نیز اصول برنامه‏های انبیا است. (2) علامه طباطبایی نوشته است:

این سوره شأن والایی دارد و اصول و ریشههای حقایق را در خود جمع كرده است.(3) پيامبر )ص( فرمود: كسي (مسلماني) كه در قبرستان (مسلمانان) عبور كند و سوره مباركه يس را در آن جا قرائت كند، در آن روز، به شماره افراد و امواتي كه در آن قبرستان باشد، موجب تخفيف گناهان آنان خواهد شد و ثواب براي وي منظور خواهد شد.باز حضرت  فرمود: سوره يس در تورات به نام معمّعه خوانده مي‏شود، گفته شد معمّعه چيست؟ فرمود: كسي كه با اين سوره مأنوس باشد، مشمول خير دنيا و آخرت خواهد شد و قرائت اين سوره بلاهاي دنيا و آخرت را از وي دور خواهد كرد و همه ترس ها و بیم های آخرت را از او برطرف مي‏نمايد.

اين سوره به نام مدافعه نیز خوانده مي‏شود. مدافعه يعني هر شري را از صاحب‏ خود برطرف مي‏كند. 

از قول امام صادق  )س( نقل شده است: هر كس (هر مسلماني) كه سوره يس را در روز، قبل از اينكه شب فرا رسد بخواند، در آن روز از افراد محفوظ و سالم و با رزق و روزي خواهد بود تا شب شود. هر كس اين سوره را شب، قبل از اينكه بخوابد،تلاوت كند، هزار فرشته بر وي موكل مي‏شوند تا او را از شر شيطان رجيم و هر آفتي محفوظ بدارند ...(4)

و اما در پاسخ به قسمت دوم سوال شما می نویسیم:

این سوره به نام " قاضیه" نامیده شد، یعنی سوره ای كه در رفع حاجت های انسان موثر است .پس هر انسانی با اخلاص این سوره را بخواند و توجه به معانی آن بكند و حاجاتی داشته باشد،از جمله حاجاتی كه در سوال به آن اشاره داشتید، می تواند به بر آورده شدنش امید داشته باشد. 

در هر حال فضيلت و اهميت قرائت اين سوره مقدس بيش از آن است كه در اين جا نوشته شود.

براي اطلاع بيش تر لازم است به كتاب های مربوطه از جمله كتاب ثواب الاعمال و تفسير مجمع البيان رجوع شود.

پینوشتها:

1.نجفی خمینی محمد جواد،تفسير آسان، تهران،انتشارات اسلاميه‏، چاپ اول، سال 1398 ق ، ج‏16، ص 254.

2.خرمشاهی  بهاء الدین، دانشنامه قرآن،تهران،انتشارات دوستان،چاپ اول،سال 1377 ه.ش ، ج 2، ص 1451 و  1774؛ و مكارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دار الكتب الاسلامیه،چاپ اول، سال 1374 ه.ش ، ج 18، ص 310.

3.طباطبایی محمد حسین ، تفسیر المیزان، قم انتشارات جامعه مدرسین،سال 1374 ه.ش ، ‏چاپ پنجم، ج 17، ص 62.

4.تفسير آسان پیشین، ج‏16، ص 254.

كدام سوره است كه وقتی شروع به خواندن كردیم واجب است تا آخرش را بخونیم؟
سوره ای كه در حالت عادی اتمام آن تا آخر واجب باشد ، سراغ نداریم اما در قرائت نماز در رساله ها آمده كه اگر نمازگزار بعد از قرائت حمد، سوره كافرون یا توحید را ...

كدام سوره از قرآن است كه وقتی شروع به خواندن كردیم واجب است تا آخر سوره بخوانیم؟

سوره ای كه در حالت عادی اتمام آن تا آخر واجب باشد ، سراغ نداریم اما در قرائت نماز در رساله ها آمده كه اگر نمازگزار بعد از قرائت حمد، سوره كافرون یا توحید را بخواند، واجب است كه آن را به اتمام برساند اما در غیر این دو سوره اگر به نصف نرسیده باشد، می تواند از قرائت آن سوره خودداری و سوره دیگری را قرائت كند.

 اتمام دو سوره كافرون و توحید در صورت فراموشی برخی از آیات این دو سوره یا در نماز جمعه برای قرائت سوره جمعه و منافقون لازم نیست.

صفحه‌ها