حضرت ام كلثوم سلام الله عليها

ازدواج ام کلثوم، دختر امام علی علیه السلام، با عمر خلیفه دوم، از موارد اختلافی بین تاریخ نگاران است که در صورت اثبات هم، به معنی همسویی ایشان با خلفا نمی باشد.
ازدواج ام کلثوم، دختر علی ع با خلیفه دوم

سؤال :
 شما می گویید اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نا ملایمت‌هایی از خلیفه دوم دیده‌اند، اگر چنین است، چرا حضرت علی (علیه‌السلام) دخترش ام‌کلثوم را به عقد عمر درآورد؟
 

پاسخ:
از موضوعات تاریخی اختلافی میان شیعه و سنی مسأله ازدواج «عمر» با «ام کلثوم» دختر امام علی (علیه السلام) است. 
مخالفین شیعه همواره با طرح چنین موضوعی در صدد آن بوده که رابطه ی امام علی (علیه السلام) با خلفا را رابطه ای صمیمانه ترسیم نمایند و دیدگاه شیعه در عدم وجود رابطه حسنه میان آن حضرت و خلفا را تخطئه نمایند و به واسطه ی طرح چنین موضوعی و بیان اخبار آن، اختلافات پیش آمده پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میان اهل بیت (علیهم السلام) و «ابوبکر» و «عمر» را صرفا امری مالی و اختلافی جزئی ترسیم نمایند که در این اختلاف نیز امام علی (علیه السلام) در نهایت عملکرد خلیفه ی اول را تأیید نموده است. (1) 
با نگاهی به مصادر روایی این داستان در منابع اهل سنت که عمدتا مصادر رجالی اهل سنت است (2)  انگیزه ی چنین ازدواجی از سوی «عمربن خطاب» با آنکه عمر وی قریب پنجاه و هفت سال بوده (3)  از دختر بچه ای که هنوز به سن بلوغ نرسیده شوق ارتباط و وصلت با خاندان عترت مشاهده می شود که وقوع چنین خواسته ای از سوی «عمربن خطاب» براساس منابع فریقین امری ثابت است؛ هر چند که نمی توان از بهره گیری سیاسی وی از این وصلت غفلت نمود؛ چنانکه قبل از خواستگاری از دختر امام علی (علیه السلام) او در راستای تثبیت جایگاه سیاسی خویش طرح خواستگاری از «ام کلثوم» دختر ابوبکر را در نزد عایشه مطرح ساخته بود که در این خواسته به هدف خویش دست نیافت. (4) 
البته شوق عمر به وصلت با خاندان وحی منحصر به این داستان نبوده و او بر اساس روایات صحیح اهل سنت سالها پیش از آن، خواسته خود در ازدواج با فاطمه (علیها السلام) را با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مطرح ساخته بود که با اعراض آن حضرت مواجه شده بود. (5) 
از مجموع اخبار اهل سنت در موضوع خواستگاری عمر از ام کلثوم نکات ذیل قابل استنتاج است:
1.    طرح پیشنهاد خواستگاری از دختر امام علی (علیه السلام) از سوی «عمرو بن عاص» و «مغیرة بن شعبه». (6) 
2.    خواستگاری «ام کلثوم» از سوی عمر، و کثرت رفت و آمد وی برای دریافت پاسخ مثبت؛(7) 
3.    پاسخ امام مبنی بر کوچک بودن وی و یا علاقه امام به وصلت وی با یکی از فرزندان جعفربن ابی طالب. (8) 
4.    عدم رضایت قلبی امام در انجام چنین امری؛ (9) 
5.    مشورت امام با عقیل و مخالفت وی با چنین ازدواجی. (10)  و توصیه فرزندان علی (علیه السلام) به انجام این ازدواج. (11) 
6.    تضمین عمر در حفظ کرامت او و پاسخ مثبت امام به عمر بن خطاب؛ (12) 
7.    طرح مطالبی که خلاف شأن امام و خلیفه دوم است که چنین امری موجب موضع گیری گروهی از علمای اهل سنت شده است. (13) 
8.    گزارشات متناقض در بیان جزئیات ازدواج و مسائل پس از آن که بیانگر ساختگی بودن جزئیات این ماجرا است؛ (14) 

همچنین با مراجعه به منابع شیعی نکات ذیل قابل توجه است:
1.    پیشنهاد خواستگاری از «ام کلثوم» از سوی عمرو پاسخ منفی امام (علیه السلام) (15) 
2.    اصرار عمر در دریافت پاسخ مثبت از سوی امام علی (علیه السلام) و دریافت جواب منفی از سوی امام (علیه السلام) به ذکر اینکه او کوچک است. (16) 
3.    تهدید عباس از سوی عمر به اینکه چشمه زمزم را پُر نموده و هیچ کرامتی برای اهل بیت (علیهم السلام) باقی نخواهد گذارد و دو شاهد عليه «على» اقامه نموده  كه او دزدى نموده و دستش را قطع خواهد کرد. (17) 
4.    سپردن امر ازدواج ام کلثوم به عباس از سوی امام علی (علیه السلام). (18) 
5.    برگرداندن ام کلثوم توسط امام علی (علیه السلام) پس از مرگ عمر بن خطاب؛ (19) 
6.    توصیف امام صادق (علیه السلام) بر اینکه او ناموسی است که از اهل بیت (علیهم السلام) غصب شده است. (20) 

با توجه به مجموع اخبار می توان نقاط اشتراکی میان اخبار را بدست آورد. اشتراکی که قدر متیقن از این داستان است که این موارد عبارتند از:
1.    اصل پیشنهاد ازدواج با ام کلثوم از سوی عمر و تلاش وی در راستای رسیدن به هدف خویش، 
2.    عدم رضایت امام علی (علیه السلام) نسبت به پذیرش چنین خواسته ای؛
3.    تهدید امام (علیه السلام) نسبت به پذیرش چنین خواسته ای.
که این موارد از گزارشات اهل سنت به واسطه ی همسویی با اخبار شیعه قابل تصدیق است؛ اما سایر مطالب آن دلیلی بر اعتبار نخواهند داشت. اما گزارشات روایی شیعه در صورتی که این اخبار حمل بر تقیه نشوند بیانگر آنند که چنین امری برامام (علیه السلام) تحمیل شده است؛ لذا امام خود مباشرت در انجام چنین عقدی نداشته و امر «ام کلثوم» را به عموی خویش «عباس» واگذار ساخت؛ (21)  لذا امام صادق (علیه السلام) در توصیف چنین واقعه ای فرمودند: «او ناموسی است که از ما غصب کرده‌اند». (22) 
با توجه به این امر می گوئیم: در صورت تحقق چنین ازدواجی، وقوع آن نه تنها کرامت و فضیلتی برای خلیفه دوم نبوده؛ بلکه بیانگر آن است که شخصی که در جایگاه خلافت و جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و آله) قرار گرفته در راستای رسیدن به اهداف شخصی خویش از هیچ ظلمی فروگذار نبوده است.

نتیجه:
گزارشات روایی و تاریخی مشترک میان فریقین بیانگر آن است که چنین ازدواجی در صورت وقوع آن با میل و رغبت امام علی (علی السلام) صورت نپذیرفته، بلکه انجام آن با اصرار و تهدید از سوی عمر صورت پذیرفته که در این صورت وقوع چنین امری نه تنها منقبتی برای خلیفه دوم نیست؛ بلکه بیانگر شدت خشونت وی در راستای رسیدن به اهداف شخصی اوست.

پی نوشت: 
1  . مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بَابُ قَوْلِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَا نُورَثُ مَا تَرَكْنَا فَهُوَ صَدَقَةٌ»، ج3، ص1380، ح1759.: «... فَلَمَّا صَلَّى أَبُو بَكْرٍ صَلَاةَ الظُّهْرِ، رَقِيَ عَلَى الْمِنْبَرِ، فَتَشَهَّدَ وَذَكَرَ شَأْنَ عَلِيٍّ وَتَخَلُّفَهُ عَنِ الْبَيْعَةِ، وَعُذْرَهُ بِالَّذِي اعْتَذَرَ إِلَيْهِ، ثُمَّ اسْتَغْفَرَ وَتَشَهَّدَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ، فَعَظَّمَ حَقَّ أَبِي بَكْرٍ، وَأَنَّهُ لَمْ يَحْمِلْهُ عَلَى الَّذِي صَنَعَ نَفَاسَةً عَلَى أَبِي بَكْرٍ، وَلَا إِنْكَارًا لِلَّذِي فَضَّلَهُ اللهُ بِهِ، وَلَكِنَّا كُنَّا نَرَى لَنَا فِي الْأَمْرِ نَصِيبًا، فَاسْتُبِدَّ عَلَيْنَا بِهِ، فَوَجَدْنَا فِي أَنْفُسِنَا، فَسُرَّ بِذَلِكَ الْمُسْلِمُونَ، وَقَالُوا: أَصَبْتَ، فَكَانَ الْمُسْلِمُونَ إِلَى عَلِيٍّ قَرِيبًا حِينَ رَاجَعَ الْأَمْرَ الْمَعْرُوفَ».
2  . همچون: النیسابوری، أبو عبد الله الحاكم محمد بن عبد الله بن محمد، المستدرك على الصحيحين،ج3، ص153، ح4684، (سند روایت حاکم نیشابوری منقطع است)؛ البیهقی، السنن الكبرى،ج7، ص102، ح13396و ج7، ص185، ح13660.(وی دو روایت نقل نموده است)؛ ابن سعد، الطبقات الكبرى، ج8، ص338، وی یازده روایت در این موضوع آورده است؛ الخطیب البغدادی، تاريخ بغداد،ج6، ص180. (وی یک روایت در این موضوع آورده)؛ القرطبي، الاستيعاب في معرفة الأصحاب،ج4، ص1955. (وي به ذکر روايت ىر اين موضوع پرداخته است)؛ ابن اثیر، أسد الغابة في معرفة الصحابة،ج7، ص377. (وی دو روایت در این زمین روایت نموده است)؛ ابن حجر، الإصابة في تمييز الصحابة، ج8، ص465. (وی به شش روایت اشاره نموده است).
3  . ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج2، ص361.: «وفيها أعني سنة سبع عشرة... تزوج عمر أم كلثوم بنت علي بن أبي طالب وهي ابنة فاطمة بنت رسول الله ودخل في ذي القعدة».
4  . الطبری، تاریخ الطبری، ج4، ص200.
5  . ابن حبان، الإحسان في تقريب صحيح ابن حبان، ج15، ص393.: « عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، قَالَ: جَاءَ أَبُو بَكْرٍ إِلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَقَعَدَ بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ، يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَدْ عَلِمْتَ مُنَاصَحَتِي وَقِدَمِي فِي الْإِسْلَامِ، وَإِنِّي وَإِنِّي، قَالَ: "وَمَا ذَاكَ"؟ قَالَ: تُزَوِّجُنِي فَاطِمَةَ، قَالَ: فَسَكَتَ عَنْهُ، فَرَجَعَ أَبُو بَكْرٍ إِلَى عُمَرَ، فَقَالَ لَهُ: قَدْ هَلَكْتُ وَأُهْلِكْتُ، قَالَ: وَمَا ذَاكَ؟ قَالَ: خَطَبْتُ فَاطِمَةَ إِلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَأَعْرَضَ عَنِّي، قَالَ: مَكَانَكَ حَتَّى آتِيَ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَأَطْلُبُ مِثْلَ الَّذِي طَلَبْتَ، فَأَتَى عُمَرُ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَقَعَدَ بَيْنَ يَدَيْهِ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَدْ عَلِمْتَ مُنَاصَحَتِي وَقِدَمِي فِي الْإِسْلَامِ، وَإِنِّي وَإِنِّي، قَالَ: "وَمَا ذَاكَ"؟ قَالَ: تُزَوِّجُنِي فَاطِمَةَ، فَسَكَتَ عَنْهُ، فَرَجَعَ إِلَى أَبِي بَكْرٍ فَقَالَ له: إنه ينتطر أَمْرَ اللَّهِ فِيهَا...».
6  . الطبری، تاریخ الطبری، ج4، ص200.
7  . الخطیب البغدادی، تاريخ بغداد،ج6، ص180.: «عَنْ عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ الْجُهَنِيِّ. قَالَ: خَطَبَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ابْنَتَهُ مِنْ فَاطِمَةَ وَأَكْثَرَ تَرَدُّدَهُ إِلَيْهِ...».
8  . البنیسابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص153، ح4684.: «... عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ خَطَبَ إِلَى عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ أُمَّ كُلْثُومٍ، فَقَالَ: أَنْكِحْنِيهَا، فَقَالَ عَلِيٌّ: إِنِّي أَرْصُدُهَا لِابْنِ أَخِي عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ
9  . ابن سعد، الطبقات الکبری، ج8، 339.: «قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ وَغَيْرُهُ: لَمَّا خَطَبَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ إِلَى عَلِيٍّ ابْنَتَهُ أُمَّ كُلْثُومٍ قَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنَّهَا صَبِيَّةٌ. فَقَالَ: إِنَّكَ وَاللَّهِ مَا بِكَ ذَلِكَ وَلَكِنْ قَدْ عَلِمْنَا مَا بِكَ».
10  . الهیثمی، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج4، ص271.: «عَنْ أَسْلَمَ مَوْلَى عُمَرَ قَالَ: دَعَا عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ فَسَارَّهُ، ثُمَّ قَامَ عَلِيٌّ فَجَاءَ الصُّفَّةَ فَوَجَدَ الْعَبَّاسَ وَعَقِيلًا وَالْحُسَيْنَ فَشَاوَرَهُمْ فِي تَزْوِيجِ عُمَرَ أُمَّ كُلْثُومٍ فَغَضِبَ عَقِيلٌ وَقَالَ: يَا عَلِيُّ مَا تَزِيدُكَ الْأَيَّامُ وَالشُّهُورُ وَالسُّنُونَ إِلَّا الْعَمَى فِي أَمْرِكَ، وَاللَّهِ لَئِنْ فَعَلْتَ لَيَكُونَنَّ وَلَيَكُونَنَّ لِأَشْيَاءَ عَدَّدَهَا».
11  . الدولابی، محمد بن احمد، الذرية الطاهرة النبوية، خَطَبَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ابْنَتَهُ أُمَّ كُلْثُومٍ وَأُمُّهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ: إِنَّ عَلَيَّ فِيهِ أُمَرَاءَ حَتَّى اسْتَأْذِنَهُمْ فَأَتَى وَلَدَ فَاطِمَةَ فَذَكَرَ ذَلِكَ لَهُمْ فَقَالُوا: زَوِّجْهُ فَدَعَا أُمَّ كُلْثُومٍ وَهِيَ يَوْمَئِذٍ صَبِيَّةٌ».
12  . ابن حجر، الإصابة في تمييز الصحابة، ج8، ص465.: «وذكر ابن سعد عن أنس بن عياض، عن جعفر بن محمّد، عن أبيه- أن عمر خطب أم كلثوم إلى عليّ، فقال: إنما حبست بناتي على بني جعفر، فقال: زوّجنيها، فو اللَّه ما على ظهر الأرض رجل يرصد من كرامتها ما أرصد. قال: قد فعلت».
13  . ر.ک: سید علی میلانی، ازدواج عمر با ام کلثوم، ص116-95.
14  . همان.
15  . الکلینی، الكافي، ج5، ص346.
16  . الکلینی، الكافي، ج5، ص346.
17  . الکلینی، الكافي، ج5، ص346.: «مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ: لَمَّا خَطَبَ إِلَيْهِ قَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ إِنَّهَا صَبِيَّةٌ قَالَ فَلَقِيَ الْعَبَّاسَ فَقَالَ لَهُ مَا لِي أَ بِي بَأْسٌ قَالَ وَ مَا ذَاكَ قَالَ خَطَبْتُ إِلَى ابْنِ أَخِيكَ فَرَدَّنِي أَمَا وَ اللَّهِ لَأُعَوِّرَنَّ زَمْزَمَ‏ وَ لَا أَدَعُ لَكُمْ‏ مَكْرُمَةً إِلَّا هَدَمْتُهَا وَ لَأُقِيمَنَّ عَلَيْهِ شَاهِدَيْنِ بِأَنَّهُ سَرَقَ وَ لَأَقْطَعَنَّ يَمِينَهُ فَأَتَاهُ الْعَبَّاسُ فَأَخْبَرَهُ وَ سَأَلَهُ أَنْ يَجْعَلَ الْأَمْرَ إِلَيْهِ فَجَعَلَهُ إِلَيْهِ‏». هشام بن سالم از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: زمانی که عمر بن خطاب از امّ‌کلثوم خواستگاری کرد، امیرمؤمنان به او فرمود: امّ‌کلثوم خردسال است. امام صادق می‌فرماید: عمر با عباس ملاقات کرد و به او گفت: من چگونه‌ام، آیا مشکلی دارم؟ عباس گفت: تو را چه شده است؟ عمر گفت: از برادر زاده‌ات دخترش را خواستگاری کردم، دست رد بر سینه‌ام زد، قسم به خدا چشمه زمزم را پر خواهم کرد، هیچ کرامتی را برای شما نمی‌گذارم؛ مگر این‌که آن را از بین ببرم، دو شاهد برمی‌انگیزم که او سرقت کرده و دستش را قطع خواهم کرد. عباس به نزد امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) آمد، او را از ماجرا با خبر ساخت و از او درخواست کرد که تصمیم در این‌باره را برعهده او نهد، حضرت امیر نیز مساله ازدواج را به‌عهده عباس گذاشت.
18  .همان.
19  . الكافي، ج11، ص619.: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى‏ وَ غَيْرُهُ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى‏، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنِ امْرَأَةٍ تُوُفِّيَ‏ زَوْجُهَا: أَيْنَ تَعْتَدُّ؟ فِي بَيْتِ زَوْجِهَا تَعْتَدُّ، أَوْ حَيْثُ شَاءَتْ؟ قَالَ: «بَلْ‏ حَيْثُ شَاءَتْ» ثُمَّ قَالَ: «إِنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلَامُ لَمَّا مَاتَ عُمَرُ أَتى‏ أُمَّ كُلْثُومٍ، فَأَخَذَ بِيَدِهَا، فَانْطَلَقَ بِهَا إِلى‏ بَيْتِهِ». سلیمان بن خالد می‌گوید: از امام صادق (علیه‌السّلام) درباره زنی که شوهرش مرده پرسیدم که آیا در خانه شوهرش عده نگه دارد یا هرجا که دلش خواست؟ امام (علیه‌السّلام) فرمود: هرجا که دلش می‌خواهد، سپس فرمود: هنگامی که عمر از دنیا رفت، امام علی (علیه‌السّلام) دست امّ‌کلثوم را گرفت و به خانه‌اش آورد.
20  . الکلینی، الكافي، ج5، ص346.:  «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ وَ حَمَّادٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: فِي تَزْوِيجِ أُمِّ كُلْثُومٍ فَقَالَ إِنَّ ذَلِكَ فَرْجٌ غُصِبْنَاهُ‏». از امام صادق (علیه‌السّلام) درباره ازدواج امّ‌کلثوم پرسیدند، حضرت فرمود: او ناموسی است که از ما غصب کرده‌اند.
21  . الکلینی، الكافي، ج5، ص346.
22  . الکلینی، الكافي، ج5، ص346.
 

زندگاني حضرت ام كلثوم (دختر حضرت امير (ع) و حضرت فاطمه (س) چگونه بوده؟
مورّخان و سيره نگاران در تعداد فرزندان امام علي(ع) اختلاف نظر دارند. برخى فرزندان او را 26 و بعضى 27 و برخى 33 نفر ذكر كرده اند. اختلاف نظر درباره تعداد ...

چرا در مورد زندگاني حضرت ام كلثوم (دختر حضرت امير (ع) و حضرت فاطمه (س) چيز زيادي در كشور گفته نمي شود؟ زندگاني ايشان چگونه بوده است؟

درباره ام كلثوم بيان مطالب زير بايسته است:

1.مورّخان و سيره نگاران در تعداد فرزندان امام علي(ع) اختلاف نظر دارند. برخى فرزندان او را 26(1) و بعضى 27 و برخى 33 نفر ذكر كرده اند.(2) اختلاف نظر درباره تعداد فرزندان امام علي(ع) از يك سو و تشابه اسامى و القاب آن ها از سوى ديگر موجب شده كه برخى از فرزندان امام شهرت چندانى نداشته و از آن ها كم تر سخن به ميان آيد.در همين راستا در مورد زندگي برخي از فرزندان آن حضرت از جمله ام كلثوم چندان روشن نيست و به همين جهت از آنان كمتر ياد مي شود.

2.يكي از جهات شهرت فرزندان علي (ع) به جهت آن است كه از فرزندان حضرت زهرا بودند. مثلا امام حسن(ع) و امام حسين(ع) به دليل اين كه پدرشان امام علي(ع) و مادرشان فاطمة زهرا(س) هستند و خود امام معصوم مى باشند و سخت مورد علاقة پيامبر اكرم بودند و از اصحاب كسا مى باشند، جايگاه بس بلندى دارند، ولى برخى از فرزندان امام كه مادرشان فاطمه زهرا(س) نبودند، معروف نمى باشند، مانند عبدالله كه از وى كم تر سخن گفته شده، و مادر او ليلى بنت مسعود است.

3 . مشهور آن است كه ام كلثوم دومين دختر علي(ع) است كه مادرش فاطمه زهرا(س) است. در اين كه علي(ع) از فاطمه صاحب دو دختر بود، بين مورّخان و تذكره نويسان اختلافى ديده نمى شود.(3)

4- برخى از مورخان دخترى به نام ام كلثوم از امام علي(ع) ياد نموده اند كه مادر او ام سعيد يا ام سعد، دختر عروه بن مسعود است(4) كه از او به عنوان ام كلثوم صغرى ياد مى شود. ام کلثوم کنیه است و کنیه  حضرت زينب(س) و بعضی ديگر از دختران امام علي(ع) نيز ام كلثوم بوده است. از اين رو بايد ديد كدام ام كلثوم مقصود است؛ اگر ام كلثوم حضرت زينب(س) باشد،كه او شهرت دارد و در منابع تاريخى و متون دينى از وى زياد ياد مي شود. مضافاً بر اين كه حضور زينب در كربلا و نقش آفرينى او در حماسه جاودانه عاشورا بر شهرت و قهرمانى او صد چندان افزوده است و همواره ياد و خاطره او در تاريخ جاوادنه است.  شهرت حضرت زينب(س) هم به دليل حضور او در صحنه كربلا است و هم از آن رو كه مادرش فاطمه زهرا(س) است.

 كوتاه سخن اين كه: آن عده از فرزندان امام علي(ع) كه اسم و كنيه آن ها دقيقاً مشخص نيست، هم چنين تعداد آن ها روشن نيست، نيز به عللي چندان نقش آفرين نبودند نبايد انتظار داشت كه آن ها نيز همانند فرزندانى باشند كه وضعيت آن ها مشخص است و در تاريخ تأثير گذار و نقش آفرين بودند.

پي نوشت ها:

1. ارشاد مفيد، ترجمه محلاتي، تهران، انتشارات علميه اسلاميه، ج1، ص 355.

2. محسن امين، اعيان الشيعه، بيروت دار التعارف للمطبوعات، چاپ پنجم، ج2، ص 12.

3. جعفر شهيدي، زندگانى حضرت فاطمه(س)، تهران، دفتر فرهنگ اسلامي، ص 263.

4. اعيان الشيعه،ج 2، ص 12.

آیا دختر امام علی علیه السلام (ام کلثوم) با عمربن خطاب خلیفه دوم ازدواج کرده است؟ اهل سنت این مسئله را مطرح می کنند که اگر علی (ع) با خلفا مشکلی داشته است و عمر و ابوبکر قاتل حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بوده اند پس چرا امام (ع) دختر خود را اجازه داده است تا با عمر ازدواج کند؟

پاسخ:
در این خصوص به گفتار زیر توجه فرمایید:
شيخ مفيد اين ازدواج را نمي‌پذيرد و معتقد است که اين گزارش توسط زبير بن بکار(1) نقل شده که مورد وثوق نيست. افزون بر اين، او از دشمنان علي(ع) به حساب مي‌آيد و در مطالبي که به بني هاشم نسبت مي‌دهد، قابل اعتماد نيست. متن روايت به صورت‌هاي مختلف و گاهي متضاد نقل شده که به آن اشاره مي‌شود:
أ) علي(ع) متولي عقد ازدواج بود.
ب) عباس، عموي علي، متولي ازدواج شد.
پ) بعد از اينکه بني هاشم مورد تهديد قرار گرفتند، اين ازدواج انجام شد.
ت) اين ازدواج از روي اختيار و بدون تهديد انجام شد.
ث) فرزندي به نام زيد، از اين وصلت به وجود آمد.
ج) زيد، زنده ماند و صاحب نسل شد.
ح) زيد و مادرش (ام‌کلثوم) در زمان عمر کشته شدند، به گونه‌اي که معلوم نشد کدام يک زودتر درگذشتند.
خ) ام کلثوم بعد از عمر، زنده بود.
د) عمر، مهريه او را چهل هزار درهم قرار داد.
ذ) عمر، مهريه را چهار هزار درهم قرار داد.
ر) عمر، مهريه را پانصد درهم معيّن کرد.
مرحوم شيخ مفيد چنين نتيجه‌گيري مي‌کند که وجود اين همه اختلاف، موجب بطلان گزارش مي‌گردد.
وي مي‌فرمايد: اگر اين روايت صحيح باشد (و چنين ازدواجي محقق گرديده باشد) باز با مذهب شيعه منافاتي ندارد.(2) سيد مرتضى، شاگرد برجسته شيخ مفيد معتقد است اين ازدواج از روي اختيار نبود. سپس وي رواياتي را که دلالت بر اضطرار دارد، يادآور مي‌شود و در پايان مي‌فرمايد: حليت و حرمت هر کاري بستگي دارد به اينکه دليلي از دين و شريعت بر آن وجود داشته باشد. کار اميرالمؤمنين، از نظر ما حجت و دليل شرعي است.(3)
از مطالب مرحوم سيد مرتضى استفاده مي‌شود که وي وقوع اين ازدواج را پذيرفته، ولي دليل آن را اضطرار و تهديدهايي مي‌داند که متوجه بني‌هاشم شده بود. علامه مجلسي بر اين عقيده است که انکار اين واقعه از سوي شيخ مفيد شگفت‌انگيز است. مجلسي بر اين باور است که شايد منظور شيخ مفيد اين بوده که اين موضوع از طريق اهل سنت قابل اثبات نيست،(4) چون رواياتي که از طريق آنان وارد شده، بسيار متفاوت و متضاد است! آن گاه مرحوم مجلسي مي‌گويد: بهترين و اساسي‌ترين پاسخ به اين پرسش آن است که گفته شود اين کار به جهت تقيه و اضطرار انجام شد! سپس مي‌فرمايد: دور از ذهن نيست که چنين بوده، چون خيلي از کارهاي حرام، در حال ضرورت و ناچاري، حکم آن تغيير مي‌کند و گاهي مبدّل به وجوب مي‌شود.(5) جعفر شهيدي مي‌نويسد: ام‌کلثوم دومين دختر علي(ع) که مادرش حضرت زهرا(س) بود، در سال هشتم هجري متولد شد. در سال هفدهم با عمر ازدواج کرد. چون عمر کشته شد، با عون فرزند جعفر و پس از مرگ او با برادرش محمد بن جعفر بن ابي طالب ازدواج کرد. ام‌کلثوم از عمر پسري به نام زيد آورد.(6) سيد محسن امين بر اين باور است، حضرت علي(ع) دو دختر به نام ام کلثوم داشته، مادر يکي از آنان حضرت فاطمه(س) و مادر دومي، زن ديگري بود. آن که با عمر ازدواج کرد، مادرش فاطمه(س) نبود و پيش از واقعه کربلا، در مدينه درگذشت. آن ام‌کلثوم که در کربلا حضور داشت و در کوفه خطبه خواند، مادرش حضرت زهرا(س) مي‌باشد.(7) آقاي سامي الغريري بر اين عقيده است که ام کلثوم همسر عمر، دختر خليفة اوّل (ابو بکر) بود، که قلم به دستان مزدور چنين وانمود کردند که دختر علي(ع) است.(8) در فروع کافي، بحث طلاق، در مورد عِدّة زني که شوهرش از دنيا رفته، دو روايت يکي توسط معاويه ابن عمار(9) و ديگري توسط سليمان بن خالد،(10) از امام صادق(ع) نقل شده که محتواي هر دو اين است: چون عمر درگذشت، حضرت علي(ع) نزد ام‌کلثوم رفت و او را به خانه خود برد از اين دو روايت استفاده مي‌شود که ام‌کلثوم، دختر علي(ع) بود، اما اين که مادرش چه کسي بود در روايت به آن اشاره نشده است. مرحوم مجلسي روايت اوّل را موثق و روايت دوم را صحيح مي‌شمارد. با اين ديدگاه‌هاي بسيار متفاوت و اينکه برخي در گذشت ام کلثوم را پيش از شهادت امام مجتبي (ع) ذکر کرده اند، اظهار نظر قطعي، در اين باره بسيار مشکل است، ولي به نظر می رسد اگر اين ازدواج انجام شده باشد، با ميل و رغبت انجام نگرفته، اما چه ضرورت‌هايي مي‌توانست آن را توجيه نمايد، با قاطعيت نمي‌توانيم اظهار نظر کنيم. ولي اگر اين کار انجام شده باشد مصلحت مهمي در آن بوده که امام اين وصلت پذيرفته، هرچند ما از آن آگاه نباشيم.بنا براین یا این کار نشده واگر شده یا به جهت اجبار یا مصلحت بوده ودلیلی نمی شود که ان حضرت با خلفا مشکلی نداشته است .برای اگاهی بیشتر به کتاب ،فروغ ولایت از ایت الله سبحانی ،مراجعه نمائید .

پي‌نوشت‌ها:
1. ابو عبدالله، زبير بن ابي بکر بن عبدالله بن مصعب، در زمان معتصم عباسي از سوي وي عهده‌دار قضاوت در مکه بود. در سال 256 درگذشت. (تاريخ بغداد، ج 8، ص 467.)
2. مصنفات المفيد، ج 7 (المسائل السرويه) ص 86 ـ 90، محمدباقر مجلسي، مرآة العقول، تهران، دار الکتب الاسلاميه، 1366 چاپ اول، ج 20، ص 43 .
3. مرآة العقول، ج 20، ص 44.
4. همان.
5. همان، ص 45.
6. جعفر شهیدی، زندگاني حضرت فاطمه(س)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 263 ـ 264.
7. محسن امين، اعيان الشيعه، تحقيق سيد حسن امين، بيروت ،دارالتعارف للمطبوعات، 1418، چاپ پنجم، ج 2، ص 12.
8. علي بن محمد، ابن صباغ مالکي، الفصول المهمه في معرفة الأئمة، تحقيق سامي الغريري، انتشارات دار الحديث، ج 1، پاورقي، ص 647.
9. فروع کافي، تحقيق علي اکبر غفاري، تهران، دار الکتب الاسلاميه 1388، چاپ دوم، ج 6، ص 115.
10. همان، ح 2.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

درسته که میگن ام کلثوم با خلیفه دوم ازدواج کرد.و اگه کرد علت چی بود .چطور امام علی به این وصلت راضی شدند.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
شيخ مفيد، از بزرگان شيعه و از مورخان و فقها و متکلمان برجسته، اين ازدواج را نمي‌پذيرد . معتقد است که اين گزارش توسط زبير بن بکار(1) نقل شده که مورد وثوق نيست. افزون بر اين، او از دشمنان علي(ع) به حساب مي‌آيد . در مطالبي که به بني هاشم نسبت مي‌دهد، قابل اعتماد نيست.
متن روايت ازدواج به صورت‌هاي مختلف و گاهي متضاد نقل شده است. تضاد مي تواند به شدت اين نقل تاريخي را مخدوش نمايد. نقل ها به اين صورت است:
أ) علي(ع) متولي عقد ازدواج بود.
ب) عباس، عموي علي، متولي ازدواج شد.
پ) بعد از اينکه بني هاشم مورد تهديد قرار گرفتند، اين ازدواج انجام شد.
ت) اين ازدواج از روي اختيار و بدون تهديد انجام شد.
ث) فرزندي به نام زيد، از اين وصلت به وجود آمد.
ج) زيد، زنده ماند و صاحب نسل شد.
ح) زيد و مادرش (ام‌کلثوم) در زمان عمر کشته شدند، به گونه‌اي که معلوم نشد کدام يک زودتر درگذشتند.
خ) ام کلثوم بعد از عمر، زنده بود.
د) عمر، مهريه او را چهل هزار درهم قرار داد.
ذ) عمر، مهريه را چهار هزار درهم قرار داد.
ر) عمر، مهريه را پانصد درهم معيّن کرد.
مرحوم شيخ مفيد چنين نتيجه‌گيري مي‌کند که وجود اين همه اختلاف، موجب بطلان گزارش مي‌گردد. وي مي‌فرمايد: اگر اين روايت صحيح باشد (و چنين ازدواجي محقق گرديده باشد) باز با مذهب شيعه منافاتي ندارد.(2)
سيد مرتضى، شاگرد برجسته شيخ مفيد معتقد است اين ازدواج از روي اختيار نبود. سپس وي رواياتي را که دلالت بر اضطرار دارد، يادآور مي‌شود و در پايان مي‌فرمايد: حليت و حرمت هر کاري بستگي دارد به اينکه دليلي از دين و شريعت بر آن وجود داشته باشد . کار اميرالمؤمنين، از نظر ما حجت و دليل شرعي است.(3)
از مطالب مرحوم سيد مرتضى استفاده مي‌شود که وي وقوع اين ازدواج را پذيرفته، ولي دليل آن را اضطرار و تهديدهايي مي‌داند که متوجه بني‌هاشم شده بود.
علامه مجلسي بر اين عقيده است که انکار اين واقعه از سوي شيخ مفيد شگفت‌انگيز است. مجلسي بر اين باور است که شايد منظور شيخ مفيد اين بوده که اين موضوع از طريق اهل سنت قابل اثبات نيست،(4) چون رواياتي که از طريق آنان وارد شده، بسيار متفاوت و متضاد است! آن گاه مرحوم مجلسي مي‌گويد: بهترين و اساسي‌ترين پاسخ به اين پرسش آن است که گفته شود اين کار به جهت تقيه و اضطرار انجام شد!
سپس مي‌فرمايد: دور از ذهن نيست که چنين بوده، چون خيلي از کارهاي حرام، در حال ضرورت و ناچاري، حکم آن تغيير مي‌کند و گاهي مبدّل به وجوب مي‌شود.(5)
دکتر سيد جعفر شهيدي، نويسنده و پژوهشگر معاصر، مي‌نويسد: ام‌کلثوم دومين دختر علي(ع) که مادرش حضرت زهرا(س) بود، در سال هشتم هجري متولد شد و در سال هفدهم با عمر ازدواج کرد و چون عمر کشته شد، با عون فرزند جعفر و پس از مرگ او با برادرش محمد بن جعفر بن ابي طالب ازدواج کرد. ام‌کلثوم از عمر پسري به نام زيد آورد.(6)
نويسنده اعيان الشيعه سيد محسن امين بر اين باور است که حضرت علي(ع) دو دختر به نام ام کلثوم داشته، مادر يکي از آنان حضرت فاطمه(س) و مادر دومي، زن ديگري بود. آن که با عمر ازدواج کرد، مادرش فاطمه(س) نبود و پيش از واقعه کربلا، در مدينه درگذشت.
آن ام‌کلثوم که در کربلا حضور داشت و در کوفه خطبه خواند، مادرش حضرت زهرا(س) مي‌باشد.(7)
آقاي سامي الغريري (که الفصول المهمه ابن صباغ مالکي را تحقيق کرده) بر اين عقيده است که ام کلثوم همسر عمر، دختر خليفه اوّل (ابو بکر) بود، که قلم به دستان مزدور چنين وانمود کردند که دختر علي(ع) است.(8)
در فروع کافي، بحث طلاق، در مورد عِدّة زني که شوهرش از دنيا رفته، دو روايت يکي توسط معاويه ابن عمار(9) و ديگري توسط سليمان بن خالد(10) از امام صادق(ع) نقل شده که محتواي هر دو اين است: چون عمر درگذشت، حضرت علي(ع) نزد ام‌کلثوم رفت و او را به خانة خود برد. از اين دو روايت استفاده مي‌شود که ام‌کلثوم، دختر علي(ع) بود، اما اين که مادرش چه کسي بود در روايت به آن اشاره نشده است.
مرحوم مجلسي روايت اوّل را موثق و روايت دوم را صحيح مي‌شمارد.(11)
با اين ديدگاه‌هاي بسيار متفاوت، اظهار نظر قطعي، در اين باره بسيار مشکل است، ولي مسلّم است اگر اين ازدواج انجام شده باشد، با ميل و رغبت انجام نگرفته، اما چه ضرورت‌هايي مي‌توانست آن را توجيه نمايد، با قاطعيت نمي‌توانيم اظهار نظر کنيم.
دکتر شهيدي مي نويسد: حضرت ام کلثوم در مدينه بين سال هاي 42 -50 در گذشت (12) و در قبرستان بقيع دفن شد.
پي‌نوشت‌ها:
1. ابو عبدالله، زبير بن ابي بکر بن عبدالله بن مصعب، در زمان معتصم عباسي از سوي وي عهده‌دار قضاوت در مکه بود. در سال 256 درگذشت. تاريخ بغداد، ج 8، ص 467.
2. مصنفات المفيد، ج7 (المسائل السرويه) ص 86 ـ 90.
3. محمدباقر مجلسي، مرآة العقول، ج 20، ص 44.
4. همان، ص 45.
5. همان.
6. زندگاني حضرت فاطمه(س)، ص 263 ـ 264.
7. سيد محسن امين، اعيان الشيعه، ج 1، ص 327.
8. علي بن محمد، ابن صباغ مالکي، الفصول المهمه في معرفة الأئمه، ج 1، پاورقي، ص 647، تحقيق سامي الغريري، انتشارات دار الحديث.
9. فروع کافي، ج 6، ص 115، ح 1.
10. همان، ح 2.
11. مرآه العقول، ج 21، ص 197 و 199.
12. زندگاني حضرت فاطمه (س) ص 265.