آيا در مورد فتنه هاي آخر الزمان آيه يا آياتي داريم يك مقدار در مورد فتنه ها توضيح دهيد؟
در لغت: فتنه به معناي امتحان، آزمايش و ابتلا است. اين واژه در مجمع البحرين چنين آمده است: "فتنت الفضّه والذّهب بالنّار؛ نقره و طلا - براي جدا كردن خالص از ناخالص - با آتش ذوب شد".
ابن الاعرابي گفته: فتنه يعني: آزمايش، سختي، مال، اولاد، كفر،اختلاف رأي مردم، سوزاندن به آتش، نيز آن را به "ظلم" تأويل كرده اند. مفتون: كسي كه گرفتار جنون شده، ديوانه. (1)
در تفسير الميزان آمده است: با فتنه چيزي امتحان مي شود. فتنه به امتحان و به لازم امتحان كه شدّت و عذاب است و به ضلال و شرك كه سبب عذابند، اطلاق مي شود. در قرآن در اين معاني به كار رفته است:
1- امتحان كردن به سختي، آزمودن به تكاليف سخت: "وكذلك فتنّا بعضهم ببعض". (2)
2- مبتلا كردن به بلا و فتنه، هلاك كردن: "و لكنّكم فتنتم أنفسكم وارتبتم وغرّتكم الامانيّ". (3)
3- در آتش سوزاندن، عذاب كردن به آتش: "إنّ الّذين فتنوا المؤمنين والمؤمنات ثمّ لم يتوبوا فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحريق". (4)
4- صدمه زدن و كشتن. در آية 101 سورة نساء به آن اشاره شده است.
5- گمراه كردن و فريفتن و لغزاندن از راه حقّ. آيه 27 سورة اعراف به آن اشاره كرده است.
6- شكنجه دادن، به رنج انداختن ( براي وادار كردن به ترك دين ) آية 13 سورة يونس به آن اشاره دارد.
7- منحرف كردن از چيزي، باز داشتن از پذيرش چيزي. آية 49 مائده به آن اشاره دارد.
اين وازه در قرآن به معاني ديگري نيز به كار رفته ( 5)
فتنه: در قرآن هم به خدا نسبت داده شده و هم به غير خدا، همانند آية سوم عنكبوت درباره امتحان خدا و آية 101 نساء درباره غير خدا. در قرآن، هر جا كه درباره بشر آمده مراد فتنه مذموم و آزمايش ناهنجار است، بر خلاف امتحان خدا، كه به وسيله آن انسانهاي خوب و بد از هم جدا شده و خوبان در راه كمال وانسان هاي بد در راه شقاوت پيش مي روند.( 6)
با اين تعاريف مختلف مي توان گفت ماجراهاي اخيرومنازعات سياسي از مصاديق فتنه هاي اجتماعي است. در اين گونه مسايل بايد بدون درگير ساختن مردم، دستگاه قضايي به وسيله قضاتي كه ديد سياسي و اجتماعي دارند،اين فتنه را حل كنند و احكام مناسبي را صادر نمايد.
خداوند درباره فراگیری آثار فتنه در میان اجتماع، به مؤمنین هشدار میدهد:
وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً [ انفال/ ۲۵ ] ؛ بپرهیزید از فتنه ای كه تنها دامن ستمكاران از شما را نمی گیرد. علامه طباطبایی در ذیل این آیه می فرمایند: «فتنه عبارت است از این كه بعضی از امت با بعضی دیگر اختلاف میكنند در امری كه تمامی امّت، حقیقت امر را میفهمند كه كدام است، ولیكن یك دسته از قبول آن سرپیچی نموده و آگاهانه به ظلم و منكر اقدام می كنند. آن دسته دیگر هم كه حقیقت امر را قبول كردهاند، آنان را نهی از منكر نمیكنند و در نتیجه آثار سوءاش دامنگیر همه امت میشود… این كه خداوند همه امت را از آن زنهار داده، معلوم می شود كه منظور آن ظلمی است كه اثر سوءاش عمومی باشد و چنین ظلمی ناچار باید از قبیل بر هم زدن حكومت حقّه اسلامی و زمام آن را به ناحق به دست گرفتن و یا پایمال كردن احكام قطعی از كتاب و سنت كه راجع به حكومت حقّه است، باشد (7)
براي نجات از فتنهها و گرفتاريها و رسيدن به آرامش و شناخت راه صحيح و سره از ناسره، بايد به قرآن و سنت اهل بيت مراجعه و از قرآن كه همواره نور و روشنايي است، پيروي كرد. زيرا كه قرآن در تمام زمان ها راهنماي خوبي است كه انسان با پيروي از آن سعادت دنيا و آخرت خود را تامين كرده و در شناخت فتنه و مشكلات كم تر دچار مشكل مي شود، پيامبر بزرگوار اسلام درباره قرآن ميفرمايد:
«فإذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم، فعليكم بالقرآن. . . من جعله امامه قاده إلي الجنّه ومن جعله خلفه، ساقه إلي النار و هو الدليل يدلّ علي خير سبيل؛ (8)
آن زمان كه آشوبها و فتنهها مانند پارههاي شب تار شما را فرا گرفت، به قرآن رو آوريد. . . هر كس قرآن را پيشواي خود قرار دهد، او را به بهشت راهنمايي ميكند. هر كس آن را پشت سراندازد، او را به سوي دوزخ ميكشاند. قرآن راهنمايي است كه به بهترين راه، راهنمايي ميكند».
در قرآن، روي تقوا تأكيد فراواني شده:
«إن تتّقوا الله يجعل لكم فرقاناً؛ (9) تقواي الهي را پيشه كنيد تا خداوند به شما توانايي تشخيص حق از باطل را عطا كند». با تقواي واقعي انسان ميتواند در فتنهها، راه صحيح و درست را بشناسد.
بصيرت
نيز از عوامل مهم مصونيت از فتنه بصيرت و رشد فكري است. در آيات متعددي خداوند بعد از نقل قصص و تجارب تاريخي اقوام گذشته، انسان ها را دعوت به تفكر و تعقل مي نمايد. مهم ترين كار قلب را تفقه ( ژرف انديشي ) مي شمارد و در وصف جهنميان مي فرمايد:« لَهُمْ قُلُوبٌ لا يفْقَهُونَ بِها» (10)براي كسب بصيرت ديني بايد در هر مسئلهاي تفقه نمود. همان گونه كه مسائل عبادي دين، نياز به تفقه دارد. چنان كه امام كاظم (ع) ميفرمايد:« براي فهم معارف دين تلاش كنيد چرا كه فهم كليد بصيرت است» (11)
پي نوشت ها:
1 لسان العرب، به نقل از بهاءالدين خرمشاهي، دانشنامة قرآن، ،تهران انتشارات دوستان ، 1377 ،چاپ اول، ج2، ص 1545.
2 انعام (6) آية.
3 حديد (57) آية 4.
4 بروج (85) آية 10.
5 دانشنامة قرآن ج 2، ص 1545 - 1546؛ قاموس قرآن، ج 5، ص 147 - 150، دارالكتب الاسلامیه، با اقتباس و تلخيص.
6 قاموس قرآن، ج5، ص 147 - 151؛ ترجمة تفسير الميزان،ج 4،ذيل آية 42، سورة آل عمران؛ معارف و معاريف، ج 7، ص 722 -با اقتباس و تلخيص.
7. - المیزان، ج ۹، ص ۶۳٫ دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه قم ، قم ، 1417 ق
8. الكافي، شيخ كليني، ج 2 ص 599، اسلاميه، بي تا.
9. انفال(8) آيه 29.
10. اعراف(7) آيه 179.
11. تحف العقول عن آل الرسول، ابن شعبه حراني، جامعه مدرسين، ص 410.، قم، بي تا.